۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۷, سه‌شنبه

كنايه معنادار يا چراغ سبز؟ هيچكس نمي تواند به عصاي خامنه اي تكيه كند!

زبان سياست، زبان متفاوت و پيچيده اي نسبت به زبان محاوره اي و عادي است! گاهي «تقدير از درايت مقام معظم رهبري» در واقع به معناي «قدرداني و تقدير» نيست! بلكه يك متلك سياسي و حتي چيزي شبيه «فحش» است. و گاهي هم البه شايد شبيه «چراغ سبزي» باشد براي تجديد دوستي هاي قديمي و بيرون آوردن مقام عظماي ولايت از گرداب بدبختي هايي كه براي خودش ساخته است! من در اين نوشته، دو نگاه متفاوت به يك خبر مشخص دارم. ابتدا خبر را بخوانيد:
خبر: « به گزارش ايسنا در ابتداي جلسه رئيس مجمع از اقدام مقام معظم رهبري در هماهنگ كردن رؤساي قوا در مسائل اختلافي در خصوص ادغام وزارتخانه‌ها قدرداني و اظهار اميدواري كرد كه اختلافات تكرار نشود.»
نگاه اول: اين خبر، ظاهري ساده ولي معناهاي متفاوتي دارد! آقاي هاشمي رفسنجاني كه من شخصا" خيلي دوستش ندارم، ولي او را به عنوان يك سياستمدار كاركشته مي شناسم، خطاب به آيت الله خامنه اي يك پيغام معنادار بامزه فرستاده است. هاشمي رفسنجاني را به ياد داريد؟ همان كسي بود كه آقاي خامنه اي دوستي چهل ساله اش با او را واگذاشت و در نمازجمعه اعلام كرد:«آن دوستي چهل/ پنجاه ساله به كنار، ولي نظر بنده به آقاي احمدي نژاد نزديكتر است!»
آيت الله خامنه اي بعد از آن، تمام كشور را به رئيس جمهور كوتوله و محبوبش سپرد تا هرچه مي خواهد تكتازي كند. رئيس قواي قضائيه و مقننه (مجلس) را هم خود آيت الله خامنه اي منصوب فرمود تا يك «حاكميت يكدست» و يك حكومت مطلوب براي خود بنا كند. اما ناگهان همه چيز در عرض كمتر از چند ماه فروپاشيد و رؤساي قوا به جان همديگر افتادند. تا آنكه آيت الله خامنه اي ناگزير شد دست به حكم حكومتي ببرد و «عصاي موسي» خود را علني كند! حالا آقاي خامنه اي مجبور است تند و تند از لاي قبا عصاي معجزه اش را بيرون بكشد و هفته اي هفت شب «معجزه» كند تا آن حكومت يكپارچه اش، بيش از اينها بي حيثيت نشود! معجزه اخير مقام معظم رهبري، فعلا" اين است كه هر شب جلسات هماهنگي بين رؤساي قواي سه گانه برگزار كند و آنها را به همكاري و روبوسي يكديگر وادار كند! خب اين همه تلاش و اعجاز واقعا" جاي تقدير و قدرداني دارد! و براي بيان اين تقدير معنادار(!)، چه كسي بهتر از يك دوست ديرينه مثل آقاي هاشمي رفسنجاني كه حجت الاسلام خامنه اي را در يك شب، بتديل به «آيت الله خامنه اي» كرد؟
هاشمي در ابتداي جلسه امروز مجمعه تشخيص مصلحت نظام، از درايتها و تدبيرهاي مقام معظم رهبري قدرداني كرده، زيرا اين رهبر فرزانه (!) و با بصيرت بالاخره توانست مسائل اختلافي بين رؤساي قواي منصوب خودش را هماهنگ (و نه حل) بكند! جاي هاشمي باشيد، بايد هم از هوش و بصيرت چنين رهبر فرزانه و بابصيرتي «تقدير» كنيد. و بايدكمي به او زمان دهيد تا زمينه فروپاشي حكومت جور را با دستان خودش مهيا نمايد!
نگاه دوم: نمي دانم «معناي دوم/ ثانوي» اين قدرداني هاشمي رفسنجاني از خامنه اي، آيا يك «چراغ سبز» براي آشتي دو دوست قديمي و زمينه سازي براي برگشت هاشمي به قدرت هست يا نه؟ اما من ترجيح مي دهم آن هاشمي رفسنجاني، كه من هنوز هم همچنان دوستش ندارم، لااقل كمي هوش و دورانديشي داشته باشد كه بداند اولا" قبول هر مسئوليتي در جمهوري اسلامي، شراكت در جنايات و كشتارهاي خونبار مانند قتل ندا و سهراب و ديگران است.
ثانيا" هر كسي در حكومت فعلي، به تدبير شوم و عصاي موساي آقاي خامنه اي آويزان شود، با «تقدير» خودش بازي هولناكي خواهد كرد. حتي اگر بچه باهوشي مثل محمود احمدي نژاد باشد كه دوستي چهل/ پنجاه ساله هاشمي و خامنه اي را به نفع رياست جمهوري خود تصاحب كرد. اين روزهاي احمدي نژاد و عاقبت تلخي كه برايش ترسيم مي كنند را ببينيد. اين عاقبت به آقاي رفسنجاني نشان مي دهد كه هيچكس (حتي او) نمي تواند روي دوستي و وفاداري و مروّت آقاي خامنه اي حسابي باز كند. زيرا قدرت، معناي هرگونه دوستي يا سرسپردگي را از بين مي برد.
پي نوشت: با آنكه آقاي هاشمي را هنوز هم خيلي دوست ندارم، اما آرزو مي كنم قدرداني امروز او از درايتهاي مقام معظم رهبري در هماهنگ كردن قواي زير دستش(!)، نه يك چراغ سبز براي برگشت به قدرت، بلكه يك «متلك سياسي» باشد تا رهبر حكومت باز به ياد بياورد كه «پايان حكومت» او و ولايت فقيهش خيلي وقت است «شروع» شده است و اين «آغاز پايان» حكومت استبدادي ولايت فقيه ست.

 نوشته اي بود از بابک داد

کاریکاتور احمدی نژاد

کاری ازاقبال ماهوری

حکم اعدام حبیب الله لطیفی تایید و به دایره اجرای احکام فرستاده شد

در ديگر سو خانواده اين زندانی سياسی کرد که چندی قبل توسط مامورين امنيتی بازداشت شده بودند، با شرط اينکه مصاحبه ای با رسانه ها نداشته باشند آزاد شده اند. با اين وجود الهه لطيفی، ضمن تائيد قطعی شدن حکم اعدام برادرش در ديوان عالی کشور، جزئياتی را که فعالان مدنی سنندج در مورد اين پرونده گفته اند را تائيد می کند. نظام جمهوری اسلامی قصد دارد درآستانه سالگرد کودتای انتخابات، برای ترساندن مردم يک زندانی ديگر را با همان اتهام تکراری محاربه به پای چوبه دار بکشاند تا زهر چشمی برای مخالفين خود نشانداده باشد. همزمان با شدت گرفتن احتمال اجرای حکم اعدام حبيب الله لطيفی که به واسطه اعتراض های داخلی و خارجی و به دنبال درخواست عفو خانواده برای مدتی به تعويق افتاده بود، فعالان مدنی و افراد مطلع از وضعيت زندانيان سياسی در سنندج می گويند، حکم اعدام حبيب الله لطيفی، توسط بالاترين مرجع قضايی تائيد و مجددا به دايره اجرای احکام فرستاده شده است.در ديگر سو خانواده اين زندانی سياسی کرد که چندی قبل توسط مامورين امنيتی بازداشت شده بودند، با شرط اينکه مصاحبه ای با رسانه ها نداشته باشند آزاد شده اند. با اين وجود الهه لطيفی، در مصاحبه با روز ضمن تائيد قطعی شدن حکم اعدام برادرش در ديوان عالی کشور، جزئياتی را که فعالان مدنی سنندج در مورد اين پرونده گفته اند را تائيد می کند. حبيب الله لطيفی دانشجوی کرد که از اول آبان سال ۱۳۸۶ در زندان سنندج به سر می‌برد، از سوی دادگاه به دخالت در چند بمبگذاری در کردستان و در نتيجه "محاربه" متهم و به اعدام محکوم شده است. قرار بود حکم وی بامداد روز يکشنبه ۵ ديماه ۱۳۸۹ اجرا شود، اما آنطور که وکلای وی اعلام کردند اين حکم به دنبال درخواست عفو خانواده به صورت موقت متوقف شد.

ابراز نگرانی مادر اشکان ذهابیان از نگهداری فرزندش در اداره اطلاعات

مادر اشکان ذهابیان، دانشجوی محروم از تحصیل و عضو شورای ( عمومي )دفتر تحکیم وحدت که از ۱۶ روز پیش در اداره اطلاعات ساری به سر می برد با اظهار اینکه روز شنبه علیرغم پیگیری های فراوان موفق به دیدار پسرشان نشده اند، گفت که مسئولان مربوطه اجازه ملاقات صادر نمی کند. مادر این زندانی سیاسی در خصوص پیگیری برای ملاقات با پسرش ببه کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت: « قبلا اداره اطلاعات برای ملاقات از ما نامه دادستانی را خواسته بود ما هم رفتیم و نامه ای از دادستانی بابل برای اجازه ملاقات گرفتیم که وقتی دیروز به اداره اطلاعات ساری بردیم آنها جا خوردند و گفتند این نامه برای اجازه ملاقات زندانی های مواد مخدر است و نه برای ملاقات زندانی سیاسی. به همین دلیل همسرم دوباره برگشت دادستانی بابل تا از آنها برای اجازه ملاقات پسرم نامه بگیرد اما آنها این بارگفتند که ما نمی توانیم کاری بکنیم و شما باید به دادستانی بابلسر بروید. همسرم به آنجا رفت و آنها گفتند که چرا اصلا بچه تان را به اداره اطلاعات تحویل دادید و باید به ما تحویل می دادید. همسرم دیگر چیزی نداشت بگوید. گفت خوب، آنها دنبالش بودند و آنها بازداشتش کردند الان ما فقط می خواهیم او را ببینیم که آنها هم گفتند ما نمی توانیم نامه ای بدهیم. شما اول باید حکم قبلی پسرتان که ۶ ماه حبس بوده را بیاورید بعد ما ببینیم چه کار می توانیم بکنیم. ما هم نمی دانستیم آن حکم کجاست، اصلا فکر نمی کنم به آن حکم برای اجازه ملاقات احتیاجی باشد. فکر کردیم ما را فقط دارند پاس می دهند به اینطرف و آنطرف. بنابراین دیگر همسرم پیگیر نشد و برگشتیم خانه.رقیه جعفریان ادامه داد: « وقتی برگشتیم خانه، همسرم با اداره اطلاعات ساری تماس گرفت و خواهش کرد که با پسرم حرف بزند . آنها گفتند نمی توانند اجازه صبحت بدهند اما حالش خوب است. بعد هم مقداری مواد خوراکی مانند آب معدنی، میوه و غذا خواستند که پدرش هم اینهار را تهیه کرد و به اداره اطلاعات برد . آنجا جلوی در وسایل را از او تحویل گرفتند اما نگذاشتند که اشکان را ملاقات کند فقط به او گفته بودند که حالش خوب است.مادر اشکان ذهابیان به کمپین گفت: « دیروز خیلی هر دو نگران بودیم شما می دانید مادر و پدر در این وضعیت چه حالی دارند، از روزی که اشکان را گرفته اند فقط یکبار با منزل تماس گرفته و با پدرش حرف زده است، با خبرهایي هم که در رسانه ها درباره بیماری و بستری شدن اشکان در بیمارستان شنیدیم نگرانی مان بیشتر شد. دیروز وقتی همسرم به اداره اطلاعات تماس گرفت و خواست تا با اشکان حرف بزند حتی یک لحظه گریه اش گرفت که من هم به گریه افتادم و آنها گفتند حالش خوب است اینجا بهش بد نمی گذرد، شما هم نگران نباشید.مادر اشکان ذهابیان با اشاره به اینکه حرف ماموران امنیتی را باور کرده است، گفت: « آنها به همسرم گفتند که ما نمی توانیم به شما اجازه ملاقات بدهیم اما حال اشکان خوب است ما هم تقریبا حرفشان را باور کردیم. چون مدتی پیش که به منزل ما آمده بودند تا اشکان را بازداشت کنند و او خانه نبود برخوردشان با ما بد نبود، خوب بود. الان هم با ما با احترام برخورد می کنند ما هم این بار حرفشان را پذیرفتیم. فقط چون پدر و مادر هستیم می خواهیم بچه مان را یک لحظه ببینیم تا خیالمان راحت شود. همین .رقیه جعفریان با اظهار اینکه نمی داند برای چه پسرش در اداره اطلاعات است به کمپین گفت: « نمی دانم برای چه اینهمه مدت آنجا نگهش داشته اند. نمی دانیم به چه اتهامی او را نگه داشته اند و می خواهند چه حکمی به او بدهند. نمی دانیم.»اشکان ذهابیان به علت فعالیت های دانشجویی ابتدا در سال ۸۷ به مدت یک ترم از تحصیل محروم شد و تنها ۴ روز پس از انتخابات توسط وزارت اطلاعات بازداشت شد. در حین دستگیری توسط نیروهای لباس شخصی موسوم به انصارحزب الله به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفت. در حوادث ۱۳ آبان (روز دانش آموز) سال ۸۸ نیز به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به واسطه تشکیل انجمن های اسلامی شمال کشور برای بار دوم بازداشت شد. در آن زمان دادگاه انقلاب شهرستان بابل او را به طور غیابی به ۶ ماه حبس تعزیری محکوم کرد. در بهمن ماه سال ۸۸ در حالیکه همچنان در تعلیق از تحصیل به سر می برد، سرانجام بنا به نظر وزارت اطلاعات از تحصیل محروم و در نهایت در حالیکه ۱۰۹ واحد را گذرانده و تنها ۲۴ واحد (معادل یک ترم) از تحصیلش باقی مانده بود از دانشگاه اخراج شد.‬‏اشکان ذهابیان از ۱۶ روز پیش مجددا در بازداشتگاه اطلاعات ساری معروف به بازداشتگاه شهید کچویی نگهداری می شود.‏ پیش تر یکی از دوستان این دانشجوی بازداشت شده در گفتگو با کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران از آزار و اذیت مداوم ماموران امنیتی به خانواده اشکان ذهابیان خبر داده بود و از تهدید ماموران امنیتی به ضبط وثیقه و گرفتن حکم تیر برای دستگیری او گفته بود که با این فشارها مادر وی به بیمارستان منتقل شده و بیماری قلبی پدرش شدت یافته است.‏

محمد و عبداله فتحی کمتر از ۲۴ ساعت با اعدام فاصله دارند

دو جوان زندانی که اکنون در بند اطلاعات زندان دستگرد اصفهان (بند الف طا) محبوس هستند، بنا بر حکم شعبه ۲۴ دادگاه انقلاب اسلامی اصفهان به ریاست قاضی مقضی به اتهام محاربه در آستانه اعدام قرار گرفته‌اند.به گزارش کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، مقامات نیروی انتظامی می گویند این دو تن در سرقت مسلحانه دست داشته اند، اما بیژن فتحی، پدر محمد و عبدالله، با تایید این خبر به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت: "قرار است پسران من فردا صبح به اتهام محاربه در زندان دستجرد اصفهان اعدام شوند،اما نه این حکم به متهمان ابلاغ شده ، نه به وکیلشان و نه به خانواده. فقط امروز صبح یک نفر از زندان به مادرشان زنگ زده و گفته است که فردا صبح حکم اعدام اجرا می شود و او می تواند ساعت ۳ عصر امروز برود و برای آخرین بار بچه هایش را ببیند.محمد فتحی ۲۸ ساله و عبدالله فتحی ۲۷ ساله به همراه پنج نفر دیگر سال گذشته به اتهام سرقت در استان مازندران دستگیر شدند. دادگاه آنها اسفند ۸۹به ریاست قاضی مقضی در شعبه چهار دادگاه انقلاب اسلامی اصفهان برگزار شد و به آنها اتهام محاربه نیز تفهیم شد و به اعدام محکوم شدند در حالیکه پنج نفر متهم دیگر این پرونده تبرئه شدند. حکم این دو جوان در دادگاه تجدید نظر نیز تایید شد.در فروردین ماه سال ۸۹ سرتیپ رادان جانشین فرمانده نیروی انتظامی کشور در مصاحبه با مطبوعاتاز دستگیری اعضای باند سرقت مسلحانه ای خبر داده بود که در فردیس کرج دست به سرقت زده بودند. به گفته سردار رادان افراد این گروه علاوه بر این موارد موارد دیگر سرقت در اصفهان داشتند. وی همچنین گفته بود "با دستگیری متهمان در بازرسی از مخفیگاه آنها ۲ قبضه سلاح کلاشینکف، ۳ قبضه سلاح کمری، بی سیم، ۸ دستگاه تلفن همراه، مدارک شناسایی جعلی و ۱۸ میلیون تومان پول و یک خودروی گرانقیمت کشف شد.از سوی دیگر عبدالله فتحی در نامه ای خطاب به دادسرای نظامی اصفهان و دادستان در تاریخ ۱۱ اسفند ۸۹ از افرادی که آنها را "شکنجه گران خود"نامیده به نام های سرهنگ حسین زاده رئیس پلیس اصفهان، سروان قدرت اله رحیمی و ستوان بهرامی و تعدادی از درجه داران شکایت کرده بود و مدعی مواردی چوی شکنجه ها با شلاق ، ضرب و شتم شدید و تهدید به تجاوز گفته بود.او همچنین یک روز بعد نامه ای خطاب به دادگاه انتظامی قضات نوشت و از قاضی مقضی، محمد رضا حبیبی معاون دادستان اصفهان و نجفی ، بازپرس شعبه دهم دادگاه اصفهان شکایت کرد که در روند پرونده او و برادرش روال قانونی طی نشده و به شکایت آنها توجهی نشده است. مقامات قضایی درحالی از اعدام صبح فردای این دوتن خبر داده اند که به گفته خانواده اعترافات گرفته شده تحت شکنجه بوده و دو متهم شکایتی را بر همین مبنا تنظیم کرده اند اما به این شکایت رسیدگی نشده است. به علاوه صدور حکم اعدام با توجه به ابهاماتی که درپرونده وجود دارد واظهارات متهمین مورد اعتراض خانواده متهمین بوده است. پدر این دو متهم همچنین به کمپین اظهار داشت که پسرانش مشکلات پزشکی دارند که پرونده ان را به مقامات قضایی تحویل داده اند اما پاسخی دریافت نکرده اند.محمد مصطفایی وکیل دادگستری به کمپین بین المللی حقوق بشر درایران در این زمینه گفت: "در این پرونده به خصوص و یا بسیاری از پرونده های اینچینی دستگاه قضایی می تواند از مجازات اعدام استفاده نکند. می توان با استفاده از عفو مجازات اعدام را به حبس ابد تبدلیل کند. به نظر من نمی توان برای هر موردی، که قانون خلا دارد از جرم محاربه استفاده کرد. در این پرونده جان دو جوانی را می خواهیم بگیریم که هر دو دارای اخلال روحی و روانی بوده و پزشکان نیز این اخلال را تایید کرده اند. بنابراین این مجرمین بیمارانی هستند که نیاز به درمان دارند. همانظور که بیمار را نمی توان کشت و باید تمام سعی و توان را به کار برد که مداوا شود. مجرم را نیز نباید کشت و باید تمام سعی و توان را به کار برد تا مداوا شود. این در مورد تمام مجرمان صدق می کند.بیژن فتحی، پدر محکومان به اعدام که جز پناهندگان ایرانی در ترکیه است با اظهار اینکه پرونده اشکالات قانونی دارد در گفت وگو با کمپین مدعی شد که دستگیری فرزندانش برخلاف ادعاهای دستگاه قضایی بر اساس اتهامات سیاسی بوده است نه سرقت. او گفت: "ما هنوز نفهمیدیم جرم آنها محاربه است یا سرقت. اگر سرقت است چرا آنها در دادگاه انقلاب محاکمه شدند. دادگاهی که برای اتهامات سیاسی است، اما اگر محاربه است که آنها جنگی با خدا و نظام نداشته اند." آقای فتحی به فعالیتهای سیاسی خود و دائی متهمین اشاره کرد.بیژن فتحی در خصوص اشکالات پرونده گفت: "طبق ایراد وکیل پرونده، اصلا دادگاه انقلاب اسلامی اصفهان صالح به رسیدگی نبوده و چون متهمان در حوزه دادگاه مازندان بازداشت شده اند، مراجع صالح به رسیدگی پرونده آنها دادگاه مازندان است با این حال دادگاه انقلاب توجهی نکرد.بیژن فتحی با اظهار اینکه فرزندانش درمدت بازداشت شکنجه شده اند و از کسانی که با آنها بدرفتاری کرده اند شکایت کرده و هنوز به این شکایت رسیدگی نشده است گفت:"اعتراف های که از فرزندان من گرفته شده همه به استناد حرف های خودشان زیر شکنجه بوده است. آنها پس از اینکه دوران بازجویی شان تمام شد در زندان شکایت نامه ای بر علیه شکنجه گران خود نوشتند حتی عبدالله را تهدید به تجاوز کرده اند. بعد هم همسرش را به زندان برده اند و تهدیدش کرده اند که اگر او الان اعتراف نکند به خانمش تجاوز می شود، او هم ترسیده و گفته هر چه شما بخواهید من می نویسم. اما قاضی به شکایت نامه آنها در دادگاهشان اعتنایی نکرده و در دادگاهی دو ساعته آنها را متهم به اعدام کرد.بیژن فتحی گفت: "عبدالله در نامه اش نوشته بود که شما ما را به اعدام محکوم کرده اید اما طبق قانون کسی که به اعدام محکوم شده باشد می تواند طلب قصاص از کسانی داشته باشد که او را آزار داده اند و ما هم طلب قصاص از شکنجه گران خود داریم که باید قبل اعدام ما انجام گیرد اما کسی به این خواسته قانونی توجه نکرد، عبدالله در همان نامه اش نوشته بود که شما ما را با قسمتی از احکام اسلامی محکوم می کنید اما با قسمت دیگری از این احکام که از متهم حمایت می کند بی توجهید.بیژن فتحی با اشاره به روند عجیب دادگاه فرزندانش گفت: "هر دو فرزند من متاهل هستند اما قاضی پرونده در حکم اعدام عبدالله پسر کوچکم که سه سال از ازدواجش می گذرد، قید کرده او مجرد است یعنی قاضی محترم حتی پرونده را نخوانده است وظاهرا فقط می خواسته حکم اعدام را سریع صادر کند.پدر محمد و عبدالله محکومان به اعدام در صبح فردا گفت: "اگر آنها در این مقطع که هنوز پرونده شان نقض دارد، یعنی به درخواست قصاص آنها از شکنجه گرانشان توجهی نشده و پرونده پزشکی آنها هم به پزشکی قانونی ارجاع نشده اعدام شوند جنایتی صورت گرفته است که قابل بخشش نیست. پس از این جنایت هم نمی شود گفت که اشتباه شده و مثلا بیاید دیه تان را بگیرد. از همین الان می گویم ما دیه نمی خواهیم فقط اجرای عدالت را می خواهیم.بیژن فتحی همچنین با اشاره به بیماری فرزندانش و عدم توجه دادگاه به این مورد گفت: "آنها بچه های دوران جنگ در آبادان هستند و تحت تاثیر موج انفجار هر دو دچار عارضه مغزی و لکنت بودند که سه ، چهار سال پیش دوباره این بیماری شان عود کرده بود و ما پرونده پزشکی شان را تحویل دادگاه دادیم که هر دو بیمار هستند اما مسولان اصلا به پرونده توجهی نکردند و آنها را به پزشکی قانونی برای معاینه نفرستادند. به همین علت هم وکیل پرونده درخواست توقف حکم را داده و خواسته است که مراحل قانونی طی شود."بیژن فتحی گفت: "امروز مادر شان پس از شنیدن خبر اعدام به دفتر دادستانی و رییس قوه قضاییه رفته است تا با آنها صبحت کند و خواهش کند تا حکم را متوقف کنند اما کسی راهش نداده است بعد رفته به زندان تا بچه هایش را ببیند اما گفته اند که از بالا به ما دستور داده شده که به شما اجازه ملاقات ندهیم ، بروید و فردا ساعت ۶ صبح بیاید. لابد منظورشان این بوده که ۶ صبح بیاید تا جنازه بچه هایتان را تحویل بگیرید.پدر محمد و عبدالله فتحی گفت: "آخر این چه رسمی است! نمی گذارند مادرشان امروز با کسی حرف بزند ، دادگاهشان هم دو ساعت بیشتر نبوده، به شکایت شان هم برای اعمال شکنجه در اعتراف توجهی نشده است و نه به پرونده پزشکی شان . پس تکلیف حرف های که از کرامت و جان انسان در قران گفته شده چه می شود؟ یعنی هیچ ارزشی ندارد، لابد ندارد دیگر.

زایمان زود هنگام...آخرین حربه برای بقای نظام جمهوری اسلامی

تلاش دولتی برای ظهور پیش از موعد امام زمان شیعیان و حواشی آن هدف سیاسی را دنبال می کند که با توجه به موضع نهادهای مذهبی و رسمی داخل نظام ، از شارلاتانیسم موجود بین سیاستمداران حاکم بر جمهوری اسلامی و پایانی برای حاکمیت مردم حکایت دارد ، هر چند که شکست آن نیز آخرین تیر ترکش نظام برای ادامه حاکمیت را از دستش خواهد گرفت . به زعم تئوریسینها و کارگردانان "ظهور پیش از موعد" ، بحران مشروعیت مردمی برای خامنه ای از وی چهره ای جنایتکار و حامی سرکوب مردم ارائه داده و تنها با ابزاری چون انتصاب سید خراسانی و تقدس برای او قابل جبران بوده تا به زور هم که شده وجهه ی این رهبر تحمیلی را که خصوصا در 2 سال اخیر تماما تخریب شده باز سازی کند.بی اعتمادی کامل مردم به حکومت دینی و سلب مشروعیت تمام و کمال از نظام جمهوری اسلامی از یک طرف و همچنین شکست تمام برنامه های اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی خصوصا بحران و پس لرزه های طرح هدفمندی یارانه ها و مهم تر از آن اختلافات داخلی ، نظام جمهوری اسلامی را چنان در منگنه قرار داده که راهی جز رو کردن آخرین آس خود وبرگزاری "مراسم معارفه امام زمان" ندارد.دو پدیده احیای مجدد افتخارات ملی و تقویت افکار ناسیونالیست ایرانی و تبلیغ برای ظهور قریب الوقوع امام زمان مهمترین برنامه و تئوری نجات رژیم از سقوط حتمی است که امروزه بر فضای سیاسی کشور حاکم است ، که اولی به دایره برنامه های سران پشت پرده رژیم راه نیافت و ارائه دهندگان آن نه تنها موفقیتی در عملی کردن آن نیافتند بلکه با توجه به ویژگیهای ناسازگار آن با باورهای اسلامی در حوزه های علمیه ، مورد توبیخ و تنبیه نیز قرار گرفتند و عمده ترین واکنشها بر علیه آنرا می توان در فشارهای همه جانبه سران حکومت بر اسفندیار رحیم مشایی مشاهده کرد.اما در پروژه دوم که موج آن با انتشار اخباری که از زمان تولید سی دی "ظهور نزدیک است" آغاز شد ، چنان التهابی در جامعه ایران به راه انداخت که گویی امام زمان شیعیان عنقریب از آستین و یا زیر عبای خامنه ای بیرون خواهد آمد .آنچه واضح است اینکه مخاطب سی دی قطعا عموم مردم نبوده بلکه بخشی از معتقدین به اسلام سیاسی است که در لباس طرفداران نظام ، بسیج و سپاه با امکاناتی نامحدود توان هر اقدامی را برای اجرای برنامه های خود داشته و وقتی برای حراست از ولی فقیه خود دست به هر جنایتی می زنند ، برای حفظ حکومت امام زمان خود دنیا را به آتش خواهند کشید، گروههایی از مخاطبین که در خامنه ای تقدسی را دیده و با ایجاد این شبهه همه را تشویق و یا مجبور به شناخت امام آخرالزمان خواهند کرد. هر چند نباید فراموش کرد که تابوی امام زمان در بین عوام هم هنوز شکسته نشده و معتقدین و طرفداران زیادی در بین آنها داردکه این خود نقطه قوت این پروژه و خطری برای یک کودتای مذهبی در داخل کشور می باشد.نکته مهم این که یک حجتیه نو در جمهوری اسلامی روی کار آمده که از پایان سلطه روحانیون بر کشور شدیدا نگران بوده و کاملا به آغاز زنگ خاتمه سلطه دین بر مردم آگاه است. تفکرو بخشی از حجتیه نو که در 20 سال گذشته با تغییر ماهیت ایدئولوژیک وارد صحنه سیاسی شده و از آن زمان پروژه مهدویت رشد کرده و امروز از سوی نمایندگانی چون خزعلی و جنتی در دستگاه رژیم هدایت می شود ، دستگاهی که احمدی نژاد مجری فرامین آن و بخشی از آن است.بحران ظهور پیوسته در پی بحرانهای اجتماعی برای جامعه شیعه وجود داشته و اکنون نیز در پی بحران نابودبی نظام جمهوری اسلامی بار دیگر سر و کله اش پیدا شده ،به عبارتی برنامه ریزان "تئوری ظهور قبل از موعد" به این نتیجه رسیده اند که اگر "مهدی" توانسته یکبار در قرن سوم هجری اسلام شیعه را نجات دهد پس امروز هم ابزاری کارآمد برای نجات حکومت مذهبی خواهد بود و همانگونه که بعد از آن نیز در دوره صفویه شاه اسماعیل صفوی را امام زمان عصر خود جا زد ، خامنه ای هم می تواند امروز چنین نقشی را ایفا کند.بنابراین باید توجه داشت که "نقش مهدی" در بازی های سیاسی امروز تنها برای نجات جمهوری اسلامی تعریف شده و پس از ایفای نقش به راحتی انکار و به تاریخ سپرده خواهد شد تا در یک مقطع دیگر از صندوقچه حکومتی در آینده بیرون آمده و به داد گروهی دیگر از حاکمین برسد و آنان را از یک سقوط نجات دهد . تبلیغ ظهور مهدی مدتهاست که برنامه دولت است به طوری که احمدی نژاد چنین عنوان کرده که : "حضرت مهدی در سیاستهای روزمره ایران نقش مهمی را ایفا می کند" و به همین منظور گفته می شود حتی یک صندلی خالی در جلسات هیات دولت گذاشته می شده که جای جلوس امام زمان است ، دولتی که با حضور امام زمانش هم تا بیخ گلو در منجلاب دروغ و بی تدبیری فرو رفته و برخی در کوچه و بازار به سخره تورم و گرانی را تقصیر امام زمان می اندازند.این توهمات تا جایی پیش می رود که آمریکا متهم به جلوگیری از ظهور امام زمان می شود و "مدیریت ظهور" به طور غیر رسمی به یکی از برنامه های دولت در آمده است که بخش قابل توجهی از بودجه غیر علنی دولت را به خود اختصاص داده است.از طرفی در کنار تمام تبلیغات دولتی ، حجت الاسلام پناهیان یکی از سر سپردگان تبلیغ ولایت فقیه و مامور انتصاب نقش آن به خامنه ای ، چندی پیش گفته بود که خیلی سخت بتوان ثابت کرد که خامنه ای همان امام زمان نیست و علائم همان سیاستی است که عنقریب ایران را به سوی یک جنگ مذهبی پیش خواهد برد.

نوشته :بهزاد جوادیان

خالی بندی تلویزیونی احمدی نژاد

احمدی نژاد:هيچ خانواده گرسنه اي در ايران وجود ندارد,به گزارش منابع حکومتی،احمدي‌نژاد ديشب در گفت‌و‌گوي ويژه تلويزيوني شبكه دوم سيما شركت كرد و درباره مسائل مختلف روز و برنامه‌هاي دولت سخن گفت.در اين گزارش اهم صحبت هاي اقتصادي احمدی نژاداز نظرتان ميگذرد:رئيس قوه مجريه با ارزيابي مثبت از دستاوردهاي اجراي قانون هدفمند كردن يارانه‌ها گفت: ملت ايران يك كار بسيار بزرگ در منظر همه جهانيان بطور موفق انجام داد و دستاوردهاي ملت در اين روند افتخار‌آميز است. كاهش 30 درصدي مصرف گندم و درنتيجه پيوستن ايران به كشورهاي صادركننده اين محصول مهم را از جمله دستاوردهاي اجراي طرح اعلام كرد. طي يك سال آينده با افزايش فضاي رقابتي،‌ بطور حتم كيفيت نان نيز بهبود خواهد يافت.حركت مصرف گاز به سمت صنايع و بخش‌هاي توليد از سمت بخش خانگي كه از اهداف مهم هدفمندسازي يارانه‌ها بود اكنون محقق شده است. ميزان مصرف گاز در بخش‌هاي صنايع و توليد با اجراي قانون هدفمندسازي يارانه‌ها با رشد 17 درصدي همراه بوده است. روند نزولي در مصرف حامل‌هاي انرژي و برق يك انقلاب بزرگ در حوزه اقتصادي كشور است. در صورت ادامه روند مصرف بنزين طي روال قبلي،‌اكنون ميزان مصرف به 130 ميليون ليتر در روز مي‌رسيد. مصرف برق در آغاز هر سال نزديك به 8 درصد افزايش مي‌يافت، اما امسال اين ميزان نه تنها افزايش نيافته بلكه 4 درصد كاهش يافته است. شايد تنها كشوري در دنيا كه هيچ خانواده‌اي گرسنه و برهنه وجود ندارد،‌ جمهوري اسلامي ايران است. در صورت ادامه اجراي قانون هدفمندي يارانه ها تا 20 سال آينده، توزيع نامناسب يارانه طي 50 سال گذشته جبران خواهد شد. همبستگي ملي و اعتقادات مردم و فرهنگ جمهوري اسلامي سبب شد تا اين قانون به نحو بسيار خوبي شروع و ادامه يابد. در طرحي كه 75 ميليون ايراني در سراسر كشور را شامل مي‌شود، برخي اشتباهات همچون خواندن اشتباهي ارقام گاز و... يك امر طبيعي است. بعد از هدفمندي ،برنامه دوم مربوط به توليد است. توليد ايراني نه تنها در ايران بلكه بايد در همه دنيا بازار پيدا كند. ظرفيت توليد فولاد در حال حاضر از ‌١٥ ميليون تن و توليد سيمان ‌ از ‌٧٢ ميليون تن هم عبور كرده است و مي‌توان گفت كه يك انقلاب صنعتي در حال اتفاق ‌افتادن است.  در بخش كشاورزي امسال ركورد شكسته خواهد شد و پيش‌بيني سالي ‌١٧ ميليون تن در بخش كشاورزي را داريم .در حال حاضر هم بيش از ‌١٦ يا ‌١٧ ميليارد دلار پول در اين صندوق وجود دارد و پيش‌بيني مي‌شود كه امسال به ‌٣٠ ميليارد دلار برسد.  سال گذشته ركورد شكسته شد و يك ميليون و ‌٧٠٠ هزار شغل ايجاد كرديم و پيش‌بيني ما براي امسال ايجاد ‌٥/٢ ميليون شغل است كه اگر همين روند را دو سال انجام دهيم بساط بيكاري از كشور جمع مي‌شود.  مطابق برنامه‌هايي كه داريم در پايان سال ‌٩٢ ان‌شاءالله مسكن نبايد ديگر يك دغدغه باشد. ما يك طرح عظيم تحول شهرسازي داريم كه بزودي اعلام خواهيم كرد كه اين طرح براي هميشه تاريخ قيمت مسكن را پائين نگه مي‌دارد. هر كس در ايران به دنيا مي‌آيد بايد آينده روشني داشته باشد. ما طرح آتيه فرزندان را امسال به‌طور كامل اجرا مي‌كنيم.هر ايراني بايد يك كارت اعتباري در جيبش باشد تا هيچ جا سر خم نكند و شخصيت او شكسته نشود. ما اكنون قانوني براي كنترل اجاره‌بها نداريم، ولي وقتي تقاضاي اجاره‌ها در حد معقول باشد بحث اجاره‌بها را نيز مي‌توانيم كنترل كنيم.  ما تلاش مي‌كنيم تا پايان سال 92 دغدغه مسكن را از ليست دغدغه‌هاي مردم خارج كنيم. تلاش دولت خارج كردن خودرو، سكه و مسكن از سفته‌بازي است .ما خوشبختانه ذخاير ارزي بسيار بالايي داريم. درآمد ارزي بالاست، البته مصرف ارز نيز بالاست ولي رشد درآمدي ما بيش از رشد مصرف در بازار ارز است.
نیک آهنگ کوثر

زنی در آستانه اعدام

ستوان سیدمجتبی ذبیح‌پور - مأمور یگان حفاظت انبار - با مشاهده این صحنه به طرف زن فیلمبردار رفت و با اعتراض از او خواست آنجا را ترک کند اما شهربانو به هشدارهای پلیس توجهی نکرد. لحظاتی بعد مأمور پلیس که به او مشکوک شده بود از او خواست دوربینش را برای بررسی فیلم در اختیارش قرار دهد اما وی ناگهان پا به فرار گذاشت.روزنامه حکومتی ایران: زن فیلمبردار که هنگام تصویربرداری غیرقانونی از انبار مرکزی شرکت مخابرات استان مازندران، مأمور پلیس را با کارد از پا درآورده بود با دستور رئیس قوه قضائیه در یک قدمی طناب دار قرار گرفت.براساس اوراق پرونده، «شهربانو» - عامل جنایت- عصر چهارشنبه ۲۳ شهریور سال ۸۴ در حالی که دوربین فیلمبرداری در دست داشت، به انبار مرکزی شرکت مخابرات در شهرک شهید مطهری بابل رفت و به دلایل نامعلوم به تصویربرداری از منطقه ممنوعه پرداخت. همان موقع ستوان سیدمجتبی ذبیح‌پور - مأمور یگان حفاظت انبار - با مشاهده این صحنه به طرف زن فیلمبردار رفت و با اعتراض از او خواست آنجا را ترک کند اما شهربانو به هشدارهای پلیس توجهی نکرد. لحظاتی بعد مأمور پلیس که به او مشکوک شده بود از او خواست دوربینش را برای بررسی فیلم در اختیارش قرار دهد اما وی ناگهان پا به فرار گذاشت. مأمور پلیس هم به تعقیب او پرداخت. در جریان تعقیب و گریز ناگهان شهربانو با کاردی که لابه‌لای لباس‌هایش مخفی کرده بود به طرف ستوان «ذبیح‌پور» حمله‌ور شد و ضربه‌ای به سینه‌اش زد و به سرعت گریخت. دقایقی بعد پیکر نیمه جان مأمور پلیس به بیمارستان منتقل شد اما وی به دلیل خونریزی شدید در بیمارستان جان سپرد.در ادامه، تیمی از کارآگاهان جنایی و پلیس آگاهی بابل با دستور قضایی تلاش برای دستگیری متهم به قتل فراری را آغاز کردند. سرانجام کارآگاهان با کشف سرنخی، متهم را چند ساعت بعد شناسایی و دستگیر کردند. وی پس از اعتراف به جرم و بازسازی صحنه جنایت با دستور قضایی روانه زندان شد. متهم در بازجویی‌های بعدی با طرح ادعای دفاع شخصی و داشتن جنون، سعی کرد خود را تبرئه نماید اما در ادامه تحقیقات ادعاهایش رد شد. بدین ترتیب وی از سوی رئیس شعبه دوم دادگاه کیفری استان مازندران و ۴ مستشار محاکمه و به قصاص نفس- اعدام- محکوم شد. با اعتراض متهم به حکم، پرونده در شعبه ۴۲ دیوان عالی کشور تحت رسیدگی قرار گرفت و حکم تأیید شد اما متهم باز هم درخواست اعاده دادرسی کرد که این بار پرونده به شعبه ۱۷ دیوان عالی کشور فرستاده شد. قضات این شعبه نیز با تأیید حکم بدوی اعلام کردند نیازی به رسیدگی مجدد پرونده وجودندارد. بدین ترتیب با دستور رئیس قوه قضائیه، عامل جنایت در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت.

فردا دو نفر به جرم محاربه در اصفهان اعدام خواهند شد

فردا دو نفر به جرم محاربه در اصفهان اعدام خواهند شد قرار است فردا سه شنبه در محوطه زندان دستجرد اصفهان دو نفراعدام گردند. اين دو جوان به نامهاي عبداله فتحي و محمد فتحي شورباريکي هستند که به همراه پنج نفر ديگر در سال گذشته دستگير شده و همگي به اعدام محکوم شدند. اما دادگاه تجديدنظر عليرغم واحد بودن اعمال ارتکابي اين دو نفر را از اتهام محاربه محکوم به اعدام و ده سال حبس نموده و ديگران نيز تبرئه شدند. اتهام تمام دستگير شدگان در بدو دستگيري سرقت بوده است. براي اينکه دستگاه قضايي متهمان را به اعدام محکوم نمايد اتهام محاربه به آنها منتسب کرده و آنان را به اعدام محکوم مي کند. وکيل متهمين ايراد گرفته اند که دادگاه انقلاب اسلامي صالح به رسيدگي نبوده و چون متهمين در حوزه دادگاه مازندان بازداشت شده اند، مراجع صالح به رسيدگي پرونده آنها دادگاه مازندان است اما دادگاه انقلاب توجهي به اين موضوع ننموده و حکم به اعدام صادر کرده است. متهمين در مراحل اوليه دادرسي تحت شنکجه بوده اند در تاريخ 12/12/1389 محکومين به اعدام شکايت خود را نسبت رياست شعبه چهار دادگاه انقلاب اسلامي اصفهان آقاي قاضي مقضي، آقاي قاضي محمد رضا حبيبي معاون دادستان اصفهان، آقاي نجفي بازپرس شعبه دهم اصفهان اعلام مي کنند. در شکايت مطروحه اين دو محکوم به مرگ گفته اند : به صراحت اعلام مي نمايم که تمامي اعمال صورت گرفته توسط دادستاني و بازپرس و ضابطين در مورد من بر خلاف مقررات آيين دادرسي کيفري بوده است. آنان اعلام مي کنند: فقط در 2 ساعت و بدون استفاده از گزارشات پزشکي قانوني،و بدون در نظر گرفتن اعلام شکنجه شدن متهمين جهت گرفتن اقرار توسط ضابطين و... حکم محاربه محکوم به اعدام صادر شده است.از گردش کار دادگاه مشخص مي شود که حکم آقاي قاضي مقضي قبل از تشکيل دادگاه و اظهاراتمان، بر اساس در خواست دادستان آقاي حبيبي صادر شده بود.آقاي قاضي مقضي گويا عجله داشته ، و يا تحت فشار دادستاني و ضابطين بوده که در انشاي حکم اعدام ، يکي از متهمين را مجرد اعلام کرده است. در صورتي که من يکي از متهمين سه سال متاهل است که متاهل مي باشيم. مادر متهمين در بهمن ماه سال گذشته مدارک پزشکي فرزندانش را به دادسرا و دادگاه ارائه مي دهد که نشان دهنده جادث بودن جنون در آنها بوده است. اما دادگاه به اين موضوع نيز توجه ننموده و هر دو را به اعدام به اتهام محاربه محکوم مي نمايد. حکم صادره به هيچ عنوان مطابق با مقررات قانوني نبوده و دلايلي که خانواده متهم به اينجانب ارسال کرده اند نشان مي دهد که نامبردگان مستحق اعدام نبوده و مجازات اعدام برايا اين دو جوان برخلاف اصول دادرسي و مقررات کيفري صادر شده است.

نوشته :محمد مصطفایی ،وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر

رژیم جمهوری اسلامی: یک حکومت فاسد و بحران‌زده در آستانه فروپاشی

آشفتگی داخلی و بحران مشروعیت رژیم جمهوری اسلامی: سقوط قریب‌الوقوع رژیم ننگین جمهوری اسلامی به کجراهه‌ای کشیده شده است که دیگر قادر به حفظ ظا...