امروز جمعه هفتم مرداد ماه، سالروز تولد لاله حسن پور از زندانیان سیاسی پس از انتخابات است که در حال حاضر در زندان اوین دوران محکومیت خود را میگذراند. او به یک سال جبس قطعی و چهار سال حبس تعلیقی محکوم شده است. آنچه در ادامه میخوانید، شعری از این زندانی سیاسی است که به مناسبت تولد او منتشر میشود:
ساده ما!
ما که آنجا که باد دانه در دامهای تازه رویاند
دل به حال دستمالی سوزاندیم که در سرزمین بیدردسرهاست
سلام گرگید شما
شما که بیسنگ دلتنگ پرنده نمیشوید
ساده ما!
ما که هم آغوشگاه دریا و آسمان
باران چشم مادران را چتر بستیم
ما که دخترانی روسپید خوابیدند
و روسپی برخاستند دیدیم
سلام گرگید شما..
که خواندید
راندید
و در این باران داغمان را تازه کردید
ساده ما!
ما که نام خریدهایم برای کودک زنی عقیم
ما که به جا نمیآوریم
میان این همه باکرهٔ آبستن
مریم شدن خود را
سلام گرگید شما
کسانید از جماعت بیخته و آویخته
ساده ما!
که نمیآییم رو به باد نامتان را فوت کنیم
که آتش بگیرید
ساده ما!
ما که داغ باران خوردهٔ نسلمان را ندیده میگیریم
ما که سردرد بیدلیل
برای دلالت دستمال این سرزمین گرفتهایم
..سلام گرگید شما
که از الفبای عشق هجا میدزدید
نمیدانید با هر رنگی عبور کنید
علف پا نمیکشد از سبز
ساده من!
من که شک پرورش میدهم و از زیاد و کم باکم نیست
سادهتر بگویم!
سلام گرگی تو!
تو که متن به حاشیه میفروشی
و نمیدهی بروز که روز نمیخواهی
خلاصه بگویم ..
ما که زیر گنبدی که همیشه بود
رنگ سرنوشتمان کبود
خلاصهتر بگویم ..
ایمان نداشت چندی که کفرم را در آورد
خلاصهتر هم که بخواهی
آخرین حجرهٔ بازار کسادید
شما
منبع – کلمه
ساده ما!
ما که آنجا که باد دانه در دامهای تازه رویاند
دل به حال دستمالی سوزاندیم که در سرزمین بیدردسرهاست
سلام گرگید شما
شما که بیسنگ دلتنگ پرنده نمیشوید
ساده ما!
ما که هم آغوشگاه دریا و آسمان
باران چشم مادران را چتر بستیم
ما که دخترانی روسپید خوابیدند
و روسپی برخاستند دیدیم
سلام گرگید شما..
که خواندید
راندید
و در این باران داغمان را تازه کردید
ساده ما!
ما که نام خریدهایم برای کودک زنی عقیم
ما که به جا نمیآوریم
میان این همه باکرهٔ آبستن
مریم شدن خود را
سلام گرگید شما
کسانید از جماعت بیخته و آویخته
ساده ما!
که نمیآییم رو به باد نامتان را فوت کنیم
که آتش بگیرید
ساده ما!
ما که داغ باران خوردهٔ نسلمان را ندیده میگیریم
ما که سردرد بیدلیل
برای دلالت دستمال این سرزمین گرفتهایم
..سلام گرگید شما
که از الفبای عشق هجا میدزدید
نمیدانید با هر رنگی عبور کنید
علف پا نمیکشد از سبز
ساده من!
من که شک پرورش میدهم و از زیاد و کم باکم نیست
سادهتر بگویم!
سلام گرگی تو!
تو که متن به حاشیه میفروشی
و نمیدهی بروز که روز نمیخواهی
خلاصه بگویم ..
ما که زیر گنبدی که همیشه بود
رنگ سرنوشتمان کبود
خلاصهتر بگویم ..
ایمان نداشت چندی که کفرم را در آورد
خلاصهتر هم که بخواهی
آخرین حجرهٔ بازار کسادید
شما
منبع – کلمه