آنچه در زیر می خوانید نامه سر گشاده بهار علینیا، دانشجو و وبلاگ نویس، خطاب به احمد شهید ، گزارشگر ویژه سازمان ملل است که در زندان جمهوری اسلامی محبوس بود و به تازگی توانسته از ایران خارج شود بهار علینیا در این نامه که یک نسخه آن به پارس دیلی نیوز ارسال شده است ، گوشه ای از آنچه بر وی در ایران و زندان ولایت فقیه رفته است رابازگو می کند.
جناب آقای احمد شهید
نیک می دانم که مورد من تنها یک نمونه ی کوچک از مصادیق نقض حقوق بشر در ایران است، با این وصف تصمیم گرفته ام که با بیان آنچه بر من گذشت سهمی داشته باشم بر افشای وضعیت اسفناکی که مردم کشور مرا گرفتار خود کرده است. وقتی به سبب نگارش عقایدم در یک وبلاگ ساده و خروج از کشور برای تحصیلات، چه اتهامات سنگینی توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بر من وارد می آید، چگونه خانواده و زندگی من تحت تاثیر آن قرار گرفته و آنگاه مجبور به جلای وطن می شوم، به این می اندیشم که رژیم چگونه به سادگی با بهانه جویی، اعتراف گیری و اتهامات دروغین و واهی می تواند تمام مردم ایران را قربانی دستگاه سرکوب خود سازد. با توجه به این که شما مشغول تهیه گزارشی از وضعیت حقوق بشر در ایران هستید در حالی که رژیم از ورود شما به ایران ممانعت به عمل آورده است، تصور می کنم که ارائه ی حقایق توسط کسانی همچون من که قربانی نقض حقوق بشر بوده و مجبور به ترک کشور شده اند تنها دریچه ای است که می تواند نوری بر واقعیت جامعه ی ایران بگشاید و بر این گزارش بازتاب یابد.دامنه ی نقض پایه ای ترین حقوق مردم ایران از آنچه در اخبار ایران و جهان منتشر می شود بسیار فراتر می رود. پلیس سیاسی رژیم حاکم بر ایران هر روز در حال بازجویی، تهدید و ارعاب فعالین سیاسی و اجتماعی است و بسیاری از ایشان تا زمانی که در داخل ایران هستند از انتشار این اخبار منع می شوند و حتی پس از اینکه از کشور می گریزند، سایه ی این تهدیدات همچنان بر خانواده ی ایشان در ایران باقی خواهد ماند. برخلاف آنچه جمهوری اسلامی وانمود می کند نقض حقوق بشر تنها بخشی از ادبیات مخالفین آن نیست بلکه واقعیتی است انکارناپذیر که هرکسی در هر گوشه ای از ایران به هر طریقی طعم آنرا چشیده است. یکی از ترفندهایی که جمهوری اسلامی از این سرزمین ، زندانی بزرگ ساخته است ، ممنوع الخروج کردن فعالین داخل کشور و در سوی دیگر، بازداشت ، بازجویی و آزار متوالی دانشجویان، گزارشگران و فعالین حقوق بشر در خارج از کشور هنگام ورود به ایران است. من نیز به عنوان یک دانشجوی خارج از کشور در هنگام بازگشت به ایران برای دیدار خانواده ام قربانی همین سیاست سرکوب شدم و در این میان تنها دو راه داشتم، یا در ایران بمانم و با ممنوع الخروج شدن به واقع از حق تحصیل محروم شوم و یا اینکه برای همیشه ایران را ترک کرده و حق دیدار خانواده و دیارم را از دست بدهم . آیا از ایران می توان جز به عنوان زندان و از مردم من به عنوان گروگان سخن گفت؟
از نگاه جمهوری اسلامی زن یعنی مجرم، دانشجو یعنی مظنون و وبلاگ نویس یعنی جاسوس و من به عنوان یک زن، دانشجو، وبلاگ نویس و یک معترض از میان خیل میلیون ها انسان دردمند، از شما می خواهم که با استفاده از این فرصت، نگاه جهان را متوجه وضعیت شکنجه آوری کنید که اکنون بر مردم ایران مستولی است.
بهارعلینیا
Dear Mr. Ahmed Shaheed
I well know that my case is just one example among all the cases of violation of human rights in Iran. However, through telling what I have been through, I want to play a role in revealing the deplorable condition of the people of my country.
Only because of having published my thoughts in a simple weblog and having been abroad for my studies I became the subject of heavy accusations fabricated by the intelligence service of the Islamic Republic. My family and my life have been affected by this and eventually I had to leave my homeland. All of this makes me think about the fact that the regime can make anybody in Iran be the victim of its suppressive forces so easily through such false accusations and false confessions. As regards to the fact that you are preparing a report on the condition of human rights in Iran while the regime prevents you from entering the country, I believe that the exposure of the truth by people like me who have been victims of human rights violation in Iran and had to leave the country is the only window which can cast a light on the reality of the Iranian society. I believe this truth should find a place for itself in your report.
Violation of Iranian people's basic rights goes far beyond what is being published in the Iranian and world news. The regime's political police is constantly interrogating, threatening and intimidating political and social activists, many of them are prevented from publicizing these news, and even when they flee the country, the shadow of these threats still remains on their families inside Iran. Unlike what the Islamic Republic pretends, the violation of human rights in Iran does not solely exist in the opposition's literature but it is a lived reality which continues to have an impact on the lives of many in every corner of Iran.
One of the Islamic Republic's tricks in turning Iran into a big prison is, on the one hand preventing Iranian activists from going abroad and on the other hand, constantly interrogating and harassing students, reporters and human rights activists when entering Iran. I, as a student outside of Iran, also became a victim of this policy when I entered the country in order to visit my family. After that I had only two options, either to stay in Iran, accept to be prevented from going abroad and thus be excluded from the right to study, or to permanently leave Iran and be excluded from the right to see my family and homeland. Is it possible to speak of Iran as anything but a prison and of my people as anything but hostages?
In the eyes of the Islamic Republic, being a woman means being a convict, being a student means being a suspect, being a blogger means being a spy. I, as a woman, student, and a blogger as well as a protester among millions of fellow human beings in suffering, ask you to use this opportunity in order to draw the world's attention to this torturous condition which is dominating Iranian people's lives today.
Sincerely Yours
Bahar Alinia
منبع:پارس دیلی نیوز
جناب آقای احمد شهید
نیک می دانم که مورد من تنها یک نمونه ی کوچک از مصادیق نقض حقوق بشر در ایران است، با این وصف تصمیم گرفته ام که با بیان آنچه بر من گذشت سهمی داشته باشم بر افشای وضعیت اسفناکی که مردم کشور مرا گرفتار خود کرده است. وقتی به سبب نگارش عقایدم در یک وبلاگ ساده و خروج از کشور برای تحصیلات، چه اتهامات سنگینی توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بر من وارد می آید، چگونه خانواده و زندگی من تحت تاثیر آن قرار گرفته و آنگاه مجبور به جلای وطن می شوم، به این می اندیشم که رژیم چگونه به سادگی با بهانه جویی، اعتراف گیری و اتهامات دروغین و واهی می تواند تمام مردم ایران را قربانی دستگاه سرکوب خود سازد. با توجه به این که شما مشغول تهیه گزارشی از وضعیت حقوق بشر در ایران هستید در حالی که رژیم از ورود شما به ایران ممانعت به عمل آورده است، تصور می کنم که ارائه ی حقایق توسط کسانی همچون من که قربانی نقض حقوق بشر بوده و مجبور به ترک کشور شده اند تنها دریچه ای است که می تواند نوری بر واقعیت جامعه ی ایران بگشاید و بر این گزارش بازتاب یابد.دامنه ی نقض پایه ای ترین حقوق مردم ایران از آنچه در اخبار ایران و جهان منتشر می شود بسیار فراتر می رود. پلیس سیاسی رژیم حاکم بر ایران هر روز در حال بازجویی، تهدید و ارعاب فعالین سیاسی و اجتماعی است و بسیاری از ایشان تا زمانی که در داخل ایران هستند از انتشار این اخبار منع می شوند و حتی پس از اینکه از کشور می گریزند، سایه ی این تهدیدات همچنان بر خانواده ی ایشان در ایران باقی خواهد ماند. برخلاف آنچه جمهوری اسلامی وانمود می کند نقض حقوق بشر تنها بخشی از ادبیات مخالفین آن نیست بلکه واقعیتی است انکارناپذیر که هرکسی در هر گوشه ای از ایران به هر طریقی طعم آنرا چشیده است. یکی از ترفندهایی که جمهوری اسلامی از این سرزمین ، زندانی بزرگ ساخته است ، ممنوع الخروج کردن فعالین داخل کشور و در سوی دیگر، بازداشت ، بازجویی و آزار متوالی دانشجویان، گزارشگران و فعالین حقوق بشر در خارج از کشور هنگام ورود به ایران است. من نیز به عنوان یک دانشجوی خارج از کشور در هنگام بازگشت به ایران برای دیدار خانواده ام قربانی همین سیاست سرکوب شدم و در این میان تنها دو راه داشتم، یا در ایران بمانم و با ممنوع الخروج شدن به واقع از حق تحصیل محروم شوم و یا اینکه برای همیشه ایران را ترک کرده و حق دیدار خانواده و دیارم را از دست بدهم . آیا از ایران می توان جز به عنوان زندان و از مردم من به عنوان گروگان سخن گفت؟
از نگاه جمهوری اسلامی زن یعنی مجرم، دانشجو یعنی مظنون و وبلاگ نویس یعنی جاسوس و من به عنوان یک زن، دانشجو، وبلاگ نویس و یک معترض از میان خیل میلیون ها انسان دردمند، از شما می خواهم که با استفاده از این فرصت، نگاه جهان را متوجه وضعیت شکنجه آوری کنید که اکنون بر مردم ایران مستولی است.
بهارعلینیا
Dear Mr. Ahmed Shaheed
I well know that my case is just one example among all the cases of violation of human rights in Iran. However, through telling what I have been through, I want to play a role in revealing the deplorable condition of the people of my country.
Only because of having published my thoughts in a simple weblog and having been abroad for my studies I became the subject of heavy accusations fabricated by the intelligence service of the Islamic Republic. My family and my life have been affected by this and eventually I had to leave my homeland. All of this makes me think about the fact that the regime can make anybody in Iran be the victim of its suppressive forces so easily through such false accusations and false confessions. As regards to the fact that you are preparing a report on the condition of human rights in Iran while the regime prevents you from entering the country, I believe that the exposure of the truth by people like me who have been victims of human rights violation in Iran and had to leave the country is the only window which can cast a light on the reality of the Iranian society. I believe this truth should find a place for itself in your report.
Violation of Iranian people's basic rights goes far beyond what is being published in the Iranian and world news. The regime's political police is constantly interrogating, threatening and intimidating political and social activists, many of them are prevented from publicizing these news, and even when they flee the country, the shadow of these threats still remains on their families inside Iran. Unlike what the Islamic Republic pretends, the violation of human rights in Iran does not solely exist in the opposition's literature but it is a lived reality which continues to have an impact on the lives of many in every corner of Iran.
One of the Islamic Republic's tricks in turning Iran into a big prison is, on the one hand preventing Iranian activists from going abroad and on the other hand, constantly interrogating and harassing students, reporters and human rights activists when entering Iran. I, as a student outside of Iran, also became a victim of this policy when I entered the country in order to visit my family. After that I had only two options, either to stay in Iran, accept to be prevented from going abroad and thus be excluded from the right to study, or to permanently leave Iran and be excluded from the right to see my family and homeland. Is it possible to speak of Iran as anything but a prison and of my people as anything but hostages?
In the eyes of the Islamic Republic, being a woman means being a convict, being a student means being a suspect, being a blogger means being a spy. I, as a woman, student, and a blogger as well as a protester among millions of fellow human beings in suffering, ask you to use this opportunity in order to draw the world's attention to this torturous condition which is dominating Iranian people's lives today.
Sincerely Yours
Bahar Alinia
منبع:پارس دیلی نیوز