‏نمایش پست‌ها با برچسب بیانیه جمعی از اساتيد و دانشجويان تهران و حومه در آستانه سالگرد قيام 18 تير. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب بیانیه جمعی از اساتيد و دانشجويان تهران و حومه در آستانه سالگرد قيام 18 تير. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۰ خرداد ۳۱, سه‌شنبه

بیانیه جمعی از اساتيد و دانشجويان تهران و حومه در آستانه سالگرد قيام 18 تير

حركتهاي اعتراضي گذشته چراغيست براي اعتراضات آينده

بســـــــم الـــــحق ...

نظام جمهوري اسلامي امسال وارد مرحله جديدي از زه وار درفتگي و از هم گسيختگي شده است ، دلايل آن براي همگان كاملا واضح است . به اختصار در اينجا يكبار ديگر آنها را بطور محوري مرور ميكنيم:
1. شكاف در راس حاكميت : وضعيت جنگ و جدالهاي باندي و جناحي در درون حاكميت به اوج خود رسيده است ، طوري كه پادوي ولايت (احمدينژاد) دم در آورده و رو در روي ولي نعمت خويش قد علم كرده ! و سهم بيشتري از حاكميت و كيك خوشمزه ي قدرت را طلب ميكند! متقابلا خامنه اي ميداند كوتاه آمدن در برابر اين خواسته، راه را براي زياده خواهي هاي بعدي احمدي نژاد هموار خواهد كرد و به همين دليل رو در روي خواسته هاي او ايستاده و كوتاه نمي آيد و براي ترساندن باند احمدي نژاد شروع به دستگيري نفرات جناح او كرده و به گفتهي نزديكان خامنه اي تا كنون دست كم 40 تن از اطرافيان احمدي نژاد را دستگير و به جرم رمالي و دزدي و اختلاس مالي روانه زندان كرده اند .اين فقط نوك كوه يخ تضادهايي ست كه سر از جامعه و رسانه ها در آورده است . از سويي ديگر در مجلس نظام ،گرگها به جان هم افتاده اند ، روزنامه رسالت عكسهاي طرفين را منتشر ميكند و ميپرسد دعواي مجلس و دولت چگونه و كي تمام خواهد شد و به كجا خواهد كشيد ؟ اين آشفته بازار تا به كي ؟؟؟ آيا با اين وضعيت مشكلي از جامعه و مردم در مجلس حل خواهد شد ؟ يا فقط جنگ است و دعوا بين طرفداران دو جناح !!گزارشاتي از جلسات غير علني مجلس به بيرون درز ميكند كه طرفداران دو جناح، حتي به زد و خورد فيزيكي با يكديگر پرداخته و چاقو كشي ميكنند! البته اين نوع كارها از هيچكدام از دو طرف بعيد نيست ولي شرايط طوري است كه همهي آگاهان و سياسيون و حتي طرفداران هر دو جناح اين واقعيت را در يافته اند كه وقتي راس يك حاكميت ترك بردارد و شكاف در سر ِ نظام ، عميق شود ديگر راهي جز نابودي و مرگ براي آن پيكره باقي نمي ماند و كارش تمام است !
2. ريزش بي وقفه مزدوران بسيج و سپاه و انتظامي و وزارت اطلاعاتي : با اوج گيري تضادهاي دروني حاكميت ، مزدوران سانديسي هم ديگر انگيزه قبلي را ندارند و ميدانند كه با شروع فروپاشي درست مانند وقتي كه ديكتاتوري شاه در حال سقوط بود ، بود و نبود آنها نيز در خطر خواهد بود و مردم به حسابشان خواهند رسيد . به همين دليل بسياري از آنها ترك خدمت كرده و يا به كشورهاي ديگر فرار كرده اند . به دليل اعتراضات مردمي به گفته يكي از مسئولين سپاه پاسداران، نيروها خسته و فرسوده شده و ميگويند تا به كي بايد در گرما و سرما به خيابانها بياييم و با مردم درگير شده و فحش بشنويم و طوري شده كه حتي خا نواده ها و اقواممان هم از ما روي بر مي گردانند ! اين سركرده سپاه ادامه ميدهد : نيروهاي ما دچار يأس و سرخوردگي شده اند، طوري كه فقط با تهديد و يا تشويق هاي بسيار كلان حاضرند به خيابانها بروند و در مقابل مردم بايستند. به همين دليل در 25 بهمن و اول و 10 اسفند مجبور شدند به دليل آنكه نيروهاي سپاه و بسيج و انتظامي روحيه شان را از دست داده بودند، پسر بچه هاي 12-13 ساله را به خيابانها بياورند تا بصورت سياهي لشگر اينطور نشان بدهند كه نيروهاي قدرتمند جمهوري اسلامي حاضر و ناظرند ! آنها حتي لباس شخصي ها را هم كتك ميزدند و قدرت تشخيص نداشتند طوري كه از صحبتهاي بي سيمي نيروي انتظامي فهميديم كه ميگفتند اين بچه ها را جمع كنيد دارند حتي خودي ها را هم كتك ميزنند و فقط به هر كس كه ريش دارد سلام ميكنند!! و يا در روز 22 خرداد در خيابان وليعصر 500-600 نفر زندانيان معتاد را به عنوان سياهي لشگر وارد كرده بودند، همه سر تراشيده، آفتاب سوخته و تكيده و لاغر طوري كه با چشمان ترسان و وارفته به اطراف نگاه ميكردند و وقتي آنها را نيروي انتظامي حاضر و غايب كرد در كنار خيابان در مقابل مردم ايستادند تا نشان بدهند نفرات زيادي براي سركوب به صحنه آمده اند در حالي كه بسياري از نيروهايي كه در تظاهرات وارد ميشوند اساسا قدرت درگير شدن با مردم را ندارند. درگيري هاي دو جناح البته به نيروي انتظامي و سپاه و بسيج هم كشيده شده چون از هر جناح در بين نفرات آنها هم وجود دارد طوري كه در روز 22خرداد در خيابان مطهري همديگر را به شدت مورد حمله قرار دادند و به هم فحش ميدادند و كتك كاري ميكردند و مردم هم ايستاده بودند و نگاه ميكردند و مي خنديدند.به اين سئوال پاسخ دهيد : چه كسي سال قبل باور ميكرد كه امسال چنين وضعيتي در راس حاكميت اتفاق بيفتد و چنين جدال خونيني ايجاد شود . واقعيت اين است كه هر كدام از دو طرف در حمله به طرف مقابل گويي كه به مغز خودش در حال شليك است! چرا كه هر دو جناح، جزيي از تماميت نظام ديكتاتوري را تشكيل ميدهند.

3. تحريمها و فشارهاي بين المللي : همانطور كه احمدي نژاد در مصاحبه اي گفت : نظام جمهوري اسلامي براي توليد اتمي ، دنده عقب و ترمز ندارد ! و بي پروا به غني سازي ادامه ميدهد و به حرف جامعه بين المللي هم توجهي نميكند. همين مسئله و افشاي چند پايگاه اتمي ديگر به وسيله مخالفان نظام ، شرايط را براي ولي فقيه و اعوان و انصارش بشدت سهمگين كرده است. طوري كه از هر سو مورد تهاجم جامعه بين المللي قرار گرفته و تحريمها روز به روز عميق تر ميشود . از طرفي تحريمهاي حقوق بشري به دليل نقض حقوق بشر در ايران خود مقوله اي است كه بايد به آن توجه كرد. سازمان عفو بين الملل بالاخره يك مدافع حقوق بشر بنام آقاي شهيد را براي بازرسي از وضعيت زندانها و حقوق بشر در ايران مشخص كرده است كه به ايران بيايد و از نزديك وضعيت زندانها را مورد بررسي قرار دهد و اين برگ كيفي امسال است كه فعاليتهاي جوانان جنبش، جامعهي بين المللي و عفو بين الملل را به اين نقطه رساند كه عكس العملي در قبال وضعيت نقض حقوق بشر در ايران نشان دهد. وزارت خارجه جمهوري اسلامي اعلام كرده است كه ما اجازه ورود نماينده سازمان عفو بين الملل را نخواهيم داد. همين موضعگيري اثبات اين حقيقت است كه ديكتاتوري ولايت فقيه در نقض آزادي هاي سياسي و اجتماعي نيز درست به مانند ادامه ساخت بمب اتمي بي دنده و ترمز عمل ميكند و جامعه بين المللي را به رسمت نمي شناسد و اين شروع درگيري هاي عميقتري با ساير كشورها از جمله اروپا و آمريكا خواهد بود. طوري كه كشورهاي اروپايي و آمريكايي و پارلمانترهاي آنها اعلام كرده اند ، ما قبل از سوريه و ليبي بايد به وضعيت اسفبار حقوق بشر در ايران مي پرداختيم و امسال در پايان سال 2011 ، سال تعيين تكليف ديكتاتورها فرا رسيده است.
4. نارضايتي هاي اقتصادي و اجتماعي و سياسي : گراني افسار گسيخته با طرح ضد مردمي حذف يارانه ها و چند برابر شدن قيمت كالاها و برق و گاز ، بالا رفتن آمار محرومان زير خط فقر بخاطر همين سياستهاي غلط اقتصادي كه حتي بسياري از مردممان به نان شب نيز محتاجند، بي خانماني ، بيكاري، نداشتن حق بيمه درماني طوري كه بيماراني كه قدرت پرداخت هزينه هاي بيمارستان را ندارند و در چندين مورد ، به دستور كارگزاران دولتي ، در بيابانها رها شده اند، ناامني در شهرها به وسيله پاسداران و بسيجيان و تجاوز به نواميس ملت كه يك نمونه آن در خميني شهر اتفاق افتاد و پاسداران بطور جمعي به زنان يك خانواده تجاوز كردند بدون آنكه مورد مآخذه قرار گيرند و با اين عمل ننگين از سوي نيروهاي امنيتي، مردم خميني شهر از طريق اس ام اس به هم اطلاع داده و تظاهرات بزرگي در شهر بر عليه نظام غاصب و متجاوز بگذار كردند . اعتراضات كارگران بيكار شده ، معلمين ، بازنشستگان ، كاميون داران ، دانشجويان و ساير اقشار مردم . طرح ننگين تفكيك جنسيتي كه خود مقوله اي است و دانشجويان آزاده حاضر نيستند تن به آن بدهند و .... همه و همه دال بر تضادهايي است كه جامعه ايران ديگر با چنين حاكميتي نميتواند سر سازش داشته باشد و دير نيست كه فوران خشم ملت به مانند انفجار آتشفشان بيرون خواهد زد.پس در سال 90 بايد منتظر تغييراتي عظيم بود ، كه البته اين تغييرات هيچگاه بطور خودبخودي صورت نخواهد گرفت، بلكه تغييرات عظيم با همت پيشتازان جنبش و پرداخت هزينهي ماكزيمم ، امكانپذير خواهد بود . اين در پاسخ به آنهايي است كه فكر ميكنند بدون پرداخت هزينه و مفت و مجاني شرايط بر وفق مرادشان خواهد شد! در حالي كه طبق تجربه انقلابات در كشورهاي ليبي و سوريه و قبل از آن مصر و تونس ، فقط با تلاش و كوشش و پرداخت هزينه اي گزاف تغيير و بهروزي براي ملت ها متصور خواهد بود. اين حقيقتي است كه بايد به آن گردن نهاد و الا بدون پرداخت بها چگونه ميتوان به آزادي رسيد؟

حال سئوال پايه اي اين است كه : در چنين شرايطي چه بايد كرد و چگونه بايد اين مسير را ادامه داد؟

مهاتما گاندي گفته است : حقيقت هرگز به آرماني كه عادلانه است خدشه وارد نمي آورد.آرمان ما ، آرماني است واقعگرا، براي آزادي ميهني اسير و براي بهروزي و سعادت همه ملت از هر مرام و مذهب و دين و آئين و فكر و عقيده، پس ما ميتوانيم با تلاش و كوشش به اين خواسته ي عادلانه دست يابيم. اين پايه اي است كه بايد هميشه به آن انديشيد و بر اساس آن جنبش را به جلو حركت داد ، بدون سازش با حاكمان رياكار و ديكتاتور ، بدون ترس از آينده و بدون هيچ حساب و كتاب مصلحت طلبانه ، ما ميتوانيم به خواسته هاي خود جامعه عمل بپوشانيم.چرا كه بطور واقع نظام فعلي چون در سراشيب سقوطي نزديك قرار گرفته است ، فشارها را بر روي جوانان و زنان كه نيروي برانداز محسوب ميشوند افزايش ميدهد، اگر نظام ولايتي به واقع اقتداري برايش باقي مانده بود، هيچگاه تا اين اندازه براي خود دشمن تراشي نميكرد ، ولي چاره اي جز سركوب بيشتر ندارد تا چند صباحي بر عمر خود بيفزايد و اين نه از سر قدرت بلكه از روي ضعف و تزلزل و ترسي است كه سراپاي وجودش را فرا گرفته است. به همين دليل دوباره بحث حجاب و بدحجابي / تفكيك جنسيتي / جمع آوري ديش هاي ماهواره و ... را پيش كشيده است، به همين دليل است اعدامهاي روزانه و حتي در ملاعام را دوباره شروع كرده است .در چنين شرايطي كارساز ترين ضربه به پيكره پوسيده ي نظام حركتهاي اعتراضي است.در روز 22 خرداد ، دوستان اعلام تجمع سكوت را كردند. البته ما هم براي اتحاد بيشتر با آنان در سكوت به خيابانها رفتيم ، ولي به آنها يادآور شديم كه ديگر چنين درخواستي ا ز ما نكنند و اين آخرين بار است كه سكوت خواهيم كرد. به همين دليل آقاي امر ارجمند در صحبتهاي خودشان تاكيد كردند كه فقط 22 خرداد تجمع را در سكوت برگزار ميكنيم و تجمعات بعدي مطالبات خودمان را بيان خواهيم كرد . در هر حال اين تجمع با شركت دهها هزار نفر برگزار شد ، به همگان ثابت شد كه اگر مردم بخواهند ميتوانند دودمان ظالمان را در هم بپيچند و تجمعات چند ده هزار نفره راه بيندازند و اثبات شد كه ملت زنده است و معترض و شير آماده است كه از بيشه بيرون بيايد . اين البته نقطه مثبت تجمع ما در روز 22 خرداد بود.اما نقطه منفي اين تجمع اين بود كه در بي صدايي و سكوت و بيان نكردن خواسته ها ، جنبش اعتلايي نخواهد يافت و حاكميت هم استفاده خودش را در تبليغات مسمومش از سكوت ما خواهد كرد. كما اينكه اعلام كرد در روز 22 خرداد ، ” امت شهيد پرور و ولايي براي خريد به خيابانهاي بالاي شهر آمده بود و مردم خريد ميكردند و به گردش مشغول بودند و البته چند نفر از اراذل و اوباش كه مزاحم خانواده ها هم بودند را نيروي انتظامي دستگير كرد” ! (منظور جواناني است كه در مقابل حمله مزودوران سانديسي اعتراض كرده و شعار مرگ بر ديكتاتور و الله اكبر سر داده بودند و دستگير شدند) .بعد از اين حركت مردم منتظر اعلام يك حركت قوي تر بودند ، حركتي كه ديگر مهر سكوت و سكون بر لبها نباشد و خواسته هايشان را كه همانا آزادي زندانيان سياسي بود را بيان كنند.اما مجددا در روز 25 خرداد ، آقايان تجمع سكوت بعدي را اعلام كردند! اينبار مردم پاي اين خواسته ي ناروا و عقب برنده و دشمن شاد كن ، نيامده و از اساس شركت در چنين تجمعي را نفي كردند . چرا كه سكوت در برابر دشمن علامت رضا و تسليم است !در اين مسير البته افت و خيزهايي هم وجود داشته و خواهد داشت ولي ما از آن درس ميگيريم و نكرده هاي قبلي را تصحيح خواهيم كرد . چرا كه در فراسوي همه اين افت و خيزها، اين نيروي بالنده و آزادي ستان است كه پيروز ميشود .ناپلئون سردار فاتح جنگها گفته است : آنقدر شكست خورده ام تا راه و رسم پيروزي را آموختم !و يا ”آندره زيد” محقق و دانشمند انسان شناس معاصر ميگويد : عظمت واقعي انسان در اين نيست كه هرگز شكست نخورد، بلكه در آنست كه هر بار كه شكست خورد دوباره به پا خيزد و از شكستي كه واقع شده درس بگيرد.هميشه به اين فكر كنيد كه چه كساني از خمودگي و سكوت شما خوشحال ميشوند و چه كساني ناراحت ؟آري دشمن تمامي تلاشش را ميكند تا جامعه را نااميد و ورطه يأس بكشاند ، تا مسير را برايمان تيره و تار گرداند و ما را به نقطه اي بكشاند كه بگوييم ”ديگر بس است و ما هزينه مان را پرداختيم و الان نوبت ديگران است ” !! او همين را ميخواهد و ما بايد عكس خواسته دشمن عمل كنيم.نتيجه آنكه : 22 خرداد هم پيروزي بود و هم تجربه اي كه بايد آنرا بكار گرفت ، پيروزي از اين بابت كه ما فهميديم ميتوانيم با بسيج نيروهايمان دهها هزار نفر را به خيابانها دعوت كنيم و اين ثروت و قدرت ماست .و تجربه اينكه با سكوت مان باعث شديم قسمتي از جامعه را كه با شيوه ي سكوت مخالف بود ، در برنامه بعدي يعني 25 خرداد از دست بدهيم و در برنامه شركت نكنند. چرا كه مردم در رسانه هاي حكومتي ، تحليل و توجيهات كارگزاران نظام را در رابطه با حركت 22خرداد شنيدند آنگاه كه ميگفتند مردم براي خريد و گردش به خيابانها آمده اند و اعتراضي به ما نداشتند! و بسياري از مردم ميگفتند حركت اعتراضي ما با اين سكوت ضايع شد.پس اينبار ميتوانيم قسمت خالي ليوان تجمع22 خرداد را نيز ببينيم و از آن درس جديدي براي ادامه راه بگيريم ، درسي كه به ما ميگويد : سكوت راه و رسم مقاومت در برابر ديكتاتورها نيست و فرياد اعتراض است كه گوش كر آنها را مرتعش خواهد كرد و روح و روانشان را به وحشت مي اندازد و تعادلشان را بر هم ميزند و مي فهمند كه مردم ايران دير يا زود مانند مردم قهرمان ليبي و سوريه دودمان آنان را بر باد خواهند داد.اينبار از روز 22 خرداد اين درس را گرفتيم كه : فرياد آزادي را نميتوان با سكوت به گوش ديگران رساند بلكه با صدايي رسا بايد به مردممان و جهانيان بگوييم كه ملت ايران زمين، آزادي را طلب ميكنند و از ديكتاتور بيزارند و ديكتاتور بايد به پايان سلام كند!بزرگترين ترس حاكميت، از تجمعات اعتراضي ما ، با شعارهاي نفي تماميت نظام است ، پس بايد با ايجاد چنين تجمعاتي ضربات كاري تري بر پيكره ي فرتوت ولايت وارد كنيم.در همين رابطه مناسبت بعدي روز 18 تير ، سالروز قيام دانشجويان قهرمان در دانشگاههاي سراسر ايران خواهد بود . دراين روز چه در تهران و چه شهرستان به خيابانهاي اصلي شهر خواهيم آمد و فرياد ” زنداني سياسي آزاد بايد گردد ” و آزادي ، آزادي حق مسلم ماست / دانشجوي با غيرت حمايتت ميكنيم و.... به مردم مان و به دنيا ميگوييم كه ، ملت ايران ، ملتي است كه شرف و غيرت انساني را فراموش نخواهد كرد و تن به سكوت و ذلت در برابر دشمنان ايران زمين نميدهد.براي آنكه از هم اكنون اطلاع رساني گسترده اي داشته باشيم تا تعداد بيشتري را مطلع سازيم، لازم است چه در محيط مجازي و چه بصورت شعار نويسي و پخش پوستر و شبنامه و بيانيه ها ، اين روز را به اطلاع همگان برسانيم.مسئوليت هر كدام از ما اين است كه دست كم به 20 نفر خبر تجمع 18 تير را چه بصورت مستقيم و چه از طريق اس ام اس و شعار نويسي و پخش شبنامه اعلام كنيم.از شعار نويسي ها و پخش پوسترهاي اين برنامه فيلم و عكس تهيه كنيم تا ديگران نيز از كار ما الهام گرفته و تبليغ در جامعه را شروع كنند. يادتان باشد كه صرفا تبليغ در محيط مجازي كافي نيست و فقط 35% از جامعه از امكان اينترنت برخوردار است.پيشنهاد ميكنيم كه در شهرستانها ، دانشجويان شهرهاي كوچك ، كه امكان تجمعات اعتراضي در آن محدود است، به شهرهاي بزرگ بروند .نبايد بگذاريم كه حاكميت غاصب يك روز هم كه شده آب خوش از گلويش فرو برود و بايد هميشه كارگزاران نظام و مزدوران سانديسي را در آماده باش و ترس و دلهره نگاه داريم و بر آمار ريزش مزدوران بيفزاييم . شعار اصلي ما آزادي زندانيان سياسي مخصوصا دانشجويان قهرمان و در بندي است كه مانند مجيد توكلي و مجيد دري و آرش صادقي و مهديه گلرو و بهاره هدايت و شبنم مددزاده در مقابل شكنجه گران حاكميت ايستاده اند.

من آن موجم که آرامش ندارم

به آساني سر سازش ندارم

اگرخاموش بنشينم روا نيست

دل از دريا بريدن کار ما نيست

جمعي از اساتيد و دانشجويان تهران و حومه

دانشجو آنلاين

رژیم جمهوری اسلامی: یک حکومت فاسد و بحران‌زده در آستانه فروپاشی

آشفتگی داخلی و بحران مشروعیت رژیم جمهوری اسلامی: سقوط قریب‌الوقوع رژیم ننگین جمهوری اسلامی به کجراهه‌ای کشیده شده است که دیگر قادر به حفظ ظا...