‏نمایش پست‌ها با برچسب مادرسهرابی راد: مصاحبه می کنم شاید دادستان صدایم را بشنود. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب مادرسهرابی راد: مصاحبه می کنم شاید دادستان صدایم را بشنود. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۰ تیر ۲۸, سه‌شنبه

مادرسهرابی راد: مصاحبه می کنم شاید دادستان صدایم را بشنود

محمد حسین سهرابی راد برای سومین بار متوالی طی یک ماه گذشته از زندان به بیمارستان طالقانی منتقل شده است این در حالی است که نزدیک به دو هفته است که دادستان با مرخصی وی موافقت کرده اما تاکنون این فعال سیاسی نتوانسته است به مرخصی بیاید و مادرش امیدوار است که او را از بیمارستان به محیط آرام خانه ببرد.مادر حسین در خصوص انتقال فرزندش به بیمارستان طالقانی به “جرس” می گوید: “امروز که برای ملاقات به زندان مراجعه کردم گفتند که او را به بیمارستان طالقانی منتقل کرده اند و مانند دفعات پیش به علت ناراحتی قلبی به بیمارستان منتقل شده است.یک پرستاری در خصوص مشکل قلبی حسین به من گفت مشکل او ناشی از استرس است و از نظر فیزیکی مشکلی ندارد. خوب بهتراست که پسرم به مرخصی بیاید تا ما خودمان پیش متخصص ببریم و زیر نظر پزشک خودش باشد. مادر این زندانی سیاسی با اشاره به اینکه دادستان با مرخصی وی موافقت کرده است ادامه می دهد: ” من وثیقه صد میلیونی گذاشتم و تمام مدارکش هم یکشنبه هفته گذشته به دایره اجرای احکام رفته و به من گفتند ظرف یکی و دو روز آینده حسین به مرخصی می آید اما واقعا نمی دانم چه مشکلی است که ایشان را به مرخصی نمی فرستند؟ امروز هم اجازه ملاقات با پسرم را نمی دادند که به دادستانی رفتم و بالاخره اجازه ملاقات پسرم در بیمارستان را به من دادند و توانستم حسین را ببینم که شکر خدا حالش بهتر شده بود. در این مدت هم که حسین به در بیمارستان بستری شده نماینده دادستان از پسرم در بیمارستان عیادت کرده و من از همین جا تشکر می کنم و در نامه ای هم که نوشتم هم از اینکه پسرم را به بیمارستان منتقل کردند و هم اینکه از او عیادت کردند تشکر کردم. اما چرا باید بگذاریم کار به اینجا بکشد و یک جوان بر اثر استرس دچار ناراحتی قلبی شود و به بیمارستان منتقل شود؟ وی با تکرار این نکته که وقتی نمی توانیم دادستان را ملاقات کنیم مجبوریم با خبرنگارانی که با ما تماس می گیرند گفتگو کنیم تا شاید دادستان صدایمان را بشنوند، می گوید: “من برای پسرم چیزی نمی خواهم اما وقتی به دادستانی می روم و بی نظمی آنجا را می بینم و افرادی که سرگردان هستند من را خیلی عذاب می دهد. من در نامه به دادستانی هم نوشتم که به این وضعیت رسیدگی کنند. ببینید مثلا یک زندانی در سال می تواند دو و سه بار به مرخصی بیاید اما یک عده دیگر مثل پسر من بعد از دوسال زندان هم نمی توانند از مرخصی استفاده کنند. یا مثلا در سال گذشته من ملاقات حضوری نداشتم و علت آن را نمی دانم؟ نمی خواهم اصلا قضاوت کنم اما فقط می خواهم بگویم بی نظمی در اثر ندانمکاری است. یکسری آنجا کار می کنند که اصلا به کارشان وارد نیستند. مثلا همین امروز که رفتم بگویم چرا اجازه ملاقات در بیمارستان را به من نمی دهند؟ همه می گفتند ما مسئول نیستیم. آخر به ما بگویید مسئول زندانیان سیاسی چه کسی است؟ تا برای خواسته هایمان به آنها مراجعه کنیم و اینقدر سرگردان نباشیم. بخدا امروز در دادستانی وقتی از حال حسین خبر نداشتم حال خودم را نمی فهمیدم و با صدای بلند گفتم آقای دادستان من می خواهم دو دقیقه شما را ببینم اما جوابی نشنیدم. فقط اجازه ملاقات من را با پسرم در بیمارستان داد.وی در پایان می افزاید: “بعد هم که خبرنگاران به ما زنگ می زنند و از وضعیت عزیزانمان می پرسند و ما فقط وضعیت آنها را می گویم، به ما هشدار می دهند که چرا مصاحبه کردید؟ اما من از همین تریبون می گویم بارها به دادستانی مراجعه کردم و درخواست کردم حتی برای دو دقیقه بتوانم با دادستان صحبت کنم اما کسی پاسخی به من نداد و تا الان نتوانستم دادستان را ملاقات کنم. خوب چاره ای برای ما نمی ماند و مجبوریم از کانالهای دیگر صدایمان را به گوش دادستان برسانیم. الان هم نمی خواستم مصاحبه کنم اما چون شما اصرار کردید و من گفتم شاید دادستان از این تریبون صدایم را بشنوند حاضر به گفتگو شدم.محمدحسین سهرابی‏راد، عضو ستاد مهدی کروبی که به اتهام کمک به محمد داوری ،سر دبیر سایت سحام نیوز در تهیه فیلمی در مورد جنایتهای رخ داده دربازداشتگاه کهریزک جهت ارائه به قوه قضاییه و دفترآقای خامنه ای، توسط وزارت اطلاعات بازداشت شده و نزدیک به دوسال است که در زندان بدون مرخصی بسر می برد. وی به ۴سال حبس تعزیری و۷۴ ضربه شلاق محکوم شده است .سهرابی راد در مدت حبس خود تحت فشارهای زیادی قرار گرفت.

رژیم جمهوری اسلامی: یک حکومت فاسد و بحران‌زده در آستانه فروپاشی

آشفتگی داخلی و بحران مشروعیت رژیم جمهوری اسلامی: سقوط قریب‌الوقوع رژیم ننگین جمهوری اسلامی به کجراهه‌ای کشیده شده است که دیگر قادر به حفظ ظا...