‏نمایش پست‌ها با برچسب نامه ای به حمزه کرمی، زندانی سیاسی؛ سربلند و استوار باش. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب نامه ای به حمزه کرمی، زندانی سیاسی؛ سربلند و استوار باش. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۰ مرداد ۱, شنبه

نامه ای به حمزه کرمی، زندانی سیاسی؛ سربلند و استوار باش

یکی از همکاران حمزه کرمی، در دوران مسئولیت وی به عنوان فرماندار شهرستان ورامین، برای او نامه ای نوشته است . حمزه کرمی که زمانی فرماندار ورامین بود اکنون در حال گذراندن یازده سال محکومیت اش در بند ۳۵۰ زندان اوین است .او که پس از انتخابات سال ۸۸ دستگیر شده است، چندی قبل نامه ای را خطاب به دادستان کشور منتشر کرد، نامه ای که خبر از شرح شکنجه هایی می داد که کرمی در حین بازجویی از سر گذرانده است. از آن جا که او سالها مدیرکل سیاسی دفتر آیت الله هاشمی رفسنجانی در زمان ریاست جمهوری وی بوده است، هاشمی این نامه را به شخص رهبری نیز رساند.او در این نامه متذکر شده بود که بازجویان برای گرفتن اعترافات دروغین از وی سر او را بارها در کاسه توالت فرو کرده اند. همکار کرمی ضمن تاسف از این برخوردها با یک مدیر لایق، خطاب به او تاکید می کند که مردم ورامین و پیشوا خدمات او را از یاد نبرده اند و از ظلمی که بر او می رود آگاهند .کرمی که از متهمان حوادث پس از انتخابات است، به یازده سال حبس قطعی محکوم شده است. وی از سال ۶۸ تا ۷۴ فرماندار ورامین و از سال ۷۴ تا ۸۰ مدیرکل سیاسی دفتر رییس جمهور بوده است. او همچنین در سالهای دفاع مقدس از فرماندهان جنگ بوده است.متن کامل نامه این همکار سابق حمزه کرمی در فرمانداری ورامین که برای انتشار در اختیار کلمه قرار گرفته است، به همراه عکسهایی از دوران مسئولیت حمزه کرمی در ادامه می‌آید:سالهای پس از انقلاب هر فرمانداری به شهر ما می آمد با مسایل جناحی درگیر می شد و شهرستان ما مرتب بدلیل اختلافات جناحی از قافله پیشرفت عقب می ماند تا اینکه فرمانداری در سال ۶۸ به شهرستان ورامین آمد و به مدت شش سال در این شهرستان منشأ خدمات فراوانی شد . او کسی جز “آقای حمزه کرمی” نبود که متأسفانه هم اینک به جرم حمایت از میر حسین موسوی و همکاری نزدیک با هاشمی رفسنجانی و خاتمی در زندان اوین زندانی است .این مطلب را برای او می نویسم در حالی که هیچ وقت نه من و نه مردم شهرستان های ورامین ، پاکدشت و پیشوا که او را می شناسند ایشان را گناهکار نمی دانیم وبه خدمات پر افتخار او که هم اینک نیز به عنوان ” باقیات صالحات” در شهرستان ها باقی است مباهات می کنیم.ای کاش در این کشور عدالتی بود و خوبیها و خدمات او را در ترازوی عدالت می گذاشتند در آن صورت هیچ گاه نمی توانستند او وگذشتۀ درخشانش را نادیده بگیرند . در این که او گروگان سیاسی جریانهای اقتدارگرا و انحصارطلب است شکی نداریم به همین دلیل او را مظهر “مظلومیت” در این کشور ونظام می دانیم. او دو سال تمام از عمر پربارش را از زمان انتخابات دهم ریاست جمهوری در زندان اوین گذرانده. اینک که این نامه را برای او مینویسم بغض گلویم را فشرده است و چشمانم پر از اشک است . اشک برای عدالتی که در این عصر ذبح شده است و مانند گوشت قربانی توسط اصحاب قدرت پاره پاره شده است.آقای فرماندار استوار باش و به گذشته خود مباهات کن. تو همان جوانی هستی که در سن ۲۸ سالگی بهترین و دشوارترین پروژه های این شهرستان را اجرا کردی و سه سال پشت سر هم به عنوان فرماندار نمونه کشور انتخاب شدی ، آسوده خاطر و استوار باش که اکنون پروژه های عمرانی ات همه و همه در خدمت مردمند.یادت هست روزهایی که به شهرستان آمده بودی،شهر ورامین آب نداشت و کمبود آب و تلخی مزه آن همه مردم شهر را آزار می داد و تو با تلاش شبانه روزی ات از ۱۲ کیلومتری شهر ورامین یعنی منظقه جمال آباد آب شیرین را به شهر منتقل کردی ! یادت هست دهها مدرسه اعم از دبستان و راهنمایی و دبیرستان برای نسل جوان که مدارس چند شیفته آنها را عذاب می داد ساختی ! یادت هست بیش از صد روستای شهرستان و بالغ بر ۳۵۰ کیلومتر راه روستایی را زیرسازی، پل سازی و آسفالت کردی؟ بهار دل انگیز محمدآباد عربها ، قلعه بلند ، جوادآباد ،آب باریک ، کریم آباد ، قرمزتپه ، باقر آباد ، خیرآباد ، باغخواص و….را به یاد می آوری؟

هیچ وقت یادم نمی رود وقتی روستای خاوه آب نداشت وتو با مسؤل جهادسازندگی وقت هر هفته از پروژه آب خاوه بازدید می کردی ! با حضور سبز تو بود که روستاییان روستاهای منطقه در دل کویر مهربانی های یک فرماندار دلسوز را لمس کردند. یادت هست کشاورزی شهرستان مشکل آب داشت و تو با طرح استحصال قنوات تهران و انتقال آن به ورامین برای کشاورزی منطقه بیش از ۶ متر مکعب در ثانیه آب را به کشاورزی شهرستان ارزانی داشتی ! یادت هست احداث سد ماملو را پیگیری کردی و کلنگ احداث آنرا با حضور رییس جمهور وقت بر زمین زدی. اینک آن سد یکسالی است به بهره برداری رسیده است اما بر خلاف برنامه تو که حداکثر ظرف پنج سال باید به بهره برداری می رسید! آب آن سد هم اینک در زمین های کشاورزی تشنه این شهرستان جاری است و چون خونی که در رگهای مردم است برای آنها حیات ، اشتغال و رونق کشاورزی را به ارمغان آورده است .آری آقای فرماندار استوار باش هنوز هم خاطره دوران درخشان خدمت وفعالیتت همچون یک قطعه تاریخی و زیبا و پر تحرک و تمدن آفرین در حافظه مردم باقی است. هیچ گاه رفتار انسانی و احترام آمیز تو که درشکل مؤدبانه ترین رفتار با ارباب رجوع تجلی می یافت را فراموش نمی کنم. کار تو تجلی توجه به کرامت انسانی انسانها بود و برایت فرقی نمی کرد مخاطب و ارباب رجوع ات چه کسی باشد پیر، جوان، روستایی، شهری، پولدار ، بی پول تو مانند باران و نور خورشید برای همه بودی . وبدون هیچ انگیزه دنیایی و سیاسی مردم را با مهربانی و دلسوزی پذیرا می شدی. این رفتارهایت برای همکارانت از جمله من درسهای بزرگ زندگی بودکه از تو آموختیم.آقای فرماندار محکم و استوار باش وبه خودت مباهات کن زیرا هنوز هم بیمارستانی که در ورودی شهر ورامین ساخته ای بر پاست و به بیماران محروم منطقه خدمات می دهد. دانشگاه پیام نوری که به شهرستان آوردی اینک یک پایگاه علمی شده است. زمینی که به دانشگاه آزاد در پیشوا دادی امروز به بزرگترین دانشگاه شهرستان با حدود ۱۸ هزار دانشجو تبدیل شده است و جوانان این مرز وبوم در آن علم آموزی می کنند.مجتمع ادارات شهرستان در زمان شما طراحی و مقدمات ساخت آن آغاز شد و اینک به بهره برداری رسیده است و مردم می دانند که چقدر این طرح عاقلانه و دوراندیشانه بوده است که همۀ ادارات را در یک مجموعه جمع آوری کنی و هر ارباب رجوعی به سادگی کارهایش را از ادارات مختلف پیگیری کند.شهرک های صنعتی که شما به شهرستان آوردی و مبدع آن بودی امروز به رونق رسیده است و کسب وکار در آن جریان دارد. زیباسازی شهرها و روستاهای این منطقه یادگار عملکرد تو و همکارانت است. مردم فراموش نمی کنند که پل ورودی شهر را ظرف چند ماه ساختی و مردم را از شر پل کج و بی قواره ای که از زمان رضا شاه روی ریل راه آهن در کارخانه قند ورامین بود نجات دادی.آقای فرماندار یادت هست روستای محمد آباد عربها در همجواری شهر پیشوا دچار مهاجرت شدید از روستا به شهر شده بود وتو با طراحی و ساخت مجدد معابر روستا و نجات مردم از نهر خطرناکی که از وسط آن روستا می گذشت و آسفالت معابر و زیباسازی آن و ساخت خانه بهداشت و مخابرات و…… ظرف چند ماه روند مهاجرت از روستا به شهر را معکوس کردی طوری که در مدت کوتاهی جمعیت زیادی به این روستا مجدداً مراجعت کرد و حیات و زندگی دوباره در روستای محمد آباد عربها رونق گرفت .فراموش نمی کنم که به امور فرهنگی ادبی و هنری شهرستان چه اهمیتی می دادی. راه اندازی خانه تئاتر، احداث چندین کتابخانه و تأسیس بیش از ۱۱ نشریه در شهرستان و دهها طرح فرهنگی و هنری و ادبی دیگر از افتخارات دوران توست. امنیت شهرستان در زمان مسؤلیت شما زبانزد خاص و عام است. حتی سیاستمدارن شهرستان هم نمی توانند توانایی های شما وخدماتت را در این منطقه انکار کنند.آقای فرماندار متأسفم از اینکه قلم و بیانم توان شرح همه ی خدمات تو به مردم و بیان همۀ احساسم را ندارد. اما در کوتاه سخن باید بگویم؛ اقتدار مدیریتی، برنامه ریزی، دوراندیشی، قدرت اجرایی بالا، چند بعدی بودن، در عین عمرانی بودن فرهنگی عمل کردن و سیاست و امنیت را خوب فهمیدن و اجرا کردن، مردم داری ومردم دوستی، سیاست ورزی، عشق به خدمت وپرکاری(که تا سرحد بیماری قلبی ترا در گیر کرد) لبخند و تبسم مهربانی که همواره در مواجهه با همکاران و مردم از آنها دریغ نمی کردی وروحیۀ متواضع شما در ذهنم اسطوره ای ساخته است که همکاری با دیگران را برایم سخت ودشوار کرده است.

حال پرسش من این است در بند کشیدن چنین مسؤول خدمتگزار و مردمی خدمت به انقلاب است یا خیانت؟

دستگاههای امنیتی وقضایی باید بدانند آنها فقط یک مدیر لایق را از جامعه و مردم گرفته اند و گرنه به بند کشیدن همچو تویی تأثیری در روحیه و علاقه مردم ندارد. گیرم که ترا سالها حبس کنند و صدایت را خفه کنند آیا آنها می توانند پروژه های عمرانی وسیعی که تو در منطقه اجرا کرده ای را نیز محو سازند؟ آنها می توانند به مردم بگویند خدمات تو را نبینند و به خاطر نیاورند؟ من در میان مردم هستم دیدگاههایشان نسبت به تو را می شنوم و می دانم همۀ آنها که تو را می شناسند از برخورد ظالمانه ای که با تو شده است رنجور و عصبانی اند.آقای فرماندار وقتی رنج نامه ات به رهبری منتشر شد باورم نمی شد فردی که زمانی فرمانده جنگ بوده و زمانی فرماندار نمونه کشور بوده و سالها در عرصه های مختلف مدیریتی کشور صادقانه خدمت کرده؛ اینک بخاطر تسویه حسابهای سیاسی مورد آزار و شکنجه قرار بگیرد؟ من و بسیاری از کسانی که روش ومنش تو را می شناختند برای غربتت اشک ریختیم و بخاطر ظلم بزرگی که به تو شده بود به خدای قاصم الجبارین شکوه بردیم .

آقای فرماندار مظلوم ما

بگذار فرماندار مقتدر و انقلابی و مردمی ما را شکنجه کنند آنها جز عزت و عظمت برای تو و رسوایی خود سرنوشتی را رقم نزده اند.آقای فرماندار استوار و سربلند باش.تو را نه من که همکارت بودم بلکه همه مردم شهرها و روستای منطقه چشم در راهند. یادت را با پروژه های عمرانی گوناگونی که اجرا کرده ای و به یادگار گذاشتی گرامی می دارند و برای رهایی ات دست بر دعا دارند. در پایان شعری از حمید مصدق شاعر معاصر را که زبان حال جامعۀ فعلی ماست به تو تقدیم می کنم و به خدا می سپارمت.

دشت ها آلوده است در لجنزار، گل لاله نخواهد رویید

در هوای عفن آواز پرستو به چه کارت آید؟ / فکر نان باید کرد

وهوایی که در آن / نفسی تازه کنیم / ای دریغا که همه مزرعه دلها را / علف هرزۀ کین پوشانده است

وهمه مردم شهر / بانک برداشته اند / که چرا سیمان نیست! / و کسی فکر نکرد که چرا ایمان نیست؟

و زمانی شده است که به غیر از انسان / هیچ چیز ارزان نیست !!!

همکارت در دوران مسئولیت فرمانداری شهرستان ورامین

رژیم خون ریز جمهوری اسلامی، ماشین اعدام همچنان قربانی می گیرد

  موج اعدام‌ها در جمهوری اسلامی ادامه دارد. همزمان شماری از معترضین و زندانیان سیاسی نیز به اعدام محکوم شده‌اند. نگاهی به آمار نیز این وضعیت...