حکومت باید بداند با این چراغ سبزها راه به جایی نخواهد برد. اکنون مهدی کروبی تنها دبیرکل حزب اعتماد ملی نیست. بلکه یکی از نمادها و ستون های جنبش مردمی هست که بر علیه دروغ و نیرنگ و ناعدالتی قد علم کرده است. جنبشی که به خون صدها انسان بیگناه آبیاری شده و پرونده هزاران زندانی دربند را در کارنامه خود دارد فعالیت یاعدم فعالیت حزب اعتماد ملی! مسئله این است ؟!
حزب اعتماد ملی توسط مهدی کروبی پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ و پس از کناره گیری از دبیرکلی مجمع روحانیون مبارز تأسیس گردید. در تعریف این حزب دو کلمه اساسی به چشم می خورد:
عضو موسس: مهدی کروبی
دبیرکل: مهدی کروبی
این دو کلمه خود گویای میزان محوریت آقای کروبی در این حزب است. حزبی که بنایش را نهاد تا با اعتماد ملی از حقوق ملت ایران دفاع کند.
چند روزی است که از گوشه و کنار سو سوی چراغ سبز به مزاق برخی خوش آمده است و درصدد بر آمده اند تا از این آب گل آلود، بی نصیب نمانند. برخی با افکار واهی فکر کردند در بند بودن ستون این حزب، فرصتی را برای آنان فراهم آورده تا بتوانند آخرین ضربه را به تشکیلات مردمی کروبی وارد آوردند و به تصور خودشان پرونده مهدی کروبی را برای همیشه با تغییر خط مشی برخی اعضای این حزب از دبیر کل آن، مختومه اعلام کنند و به تاریخ بسپارند. دریغ از اینکه کسانی به تاریخ خواهند پیوست که در مقابل جنبش مردمی و اراده ملی بیاستند و تخم تفرقه و نیرنگ بپاشند.
حکومت نزدیک به دو سال است که از تمام توان خود برای از هم پاشاندن این حزب و ساختار آن استفاده نموده اما اعضای این حزب با این فشارها و نیرنگ ها نا آشنا نیستند. تعطیلی حزبشان را دیدند. زندانی شدن دبیرکل شان و توقیف روزنامه رسمی حزب را تحمل کردند. دستگیری و تهدید و ارعاب را به جان خریدند و تاکنون با تمام توانشان ایستادگی نموده اند.
حکومت باید بداند با این چراغ سبزها راه به جایی نخواهد برد. اکنون مهدی کروبی تنها دبیرکل حزب اعتماد ملی نیست. بلکه یکی از نمادها و ستون های جنبش مردمی هست که بر علیه دروغ و نیرنگ و ناعدالتی قد علم کرده است. جنبشی که به خون صدها انسان بیگناه آبیاری شده و پرونده هزاران زندانی دربند را در کارنامه خود دارد.
و اما سخنی با کمیسون ماده ۱۰ احزاب
همگان بر تمامی فشارهای وارده از سمت حکومت بر اعضای حزب اعتماد ملی به خوبی آگاه اند و می دانند طی این دوسال اخیر چه اتفاقاتی رخ داده است. چند تن را زندان کردند و حکم بریدند، یکی را برای روزنامه و دیگری به جرم انتشار هفته نامه به دادگاه کشانده؛ دیگری را به مسجدی که خودش متولی آن بود راه نداده و با ضرب و شتم و ناسزا و توهین بدرقه اش کردند و نماینده ای را که تهدید به عدم صلاحیت برای نامزدی دوره بعدش نمودند. البته هنوز سخنی از زندان رفته ها و شکنجه شده ها و از آنان که هر روزه با تماس تلفنی تهدید به عدم دیدار و قطع ارتباط با دبیرکل شان می شدند؛ به میان نیاوردیم.
هرچه پیش می رویم، خطوط مرز حکومتیان با ملت را آشکارتر و واضح تر می بینیم. برخی بنا را بر قدرت و دروغ و زور گذاشته اند و برخی بر مقاومت و صبر و مجاهدت. آینده تاریخ گواه این مدعا خواهد بود که اساس ظلم و تزویر و نیرنگ جایگاهی جز تباهی و نفرت نخواهد داشت و این مردم هستند که در نهایت وارثان این کشور خواهند بود. مهدی کروبی در راه مردم قدم گذاشته و تبری نمودن از کروبی، تبری از مردم است.
مهدی کروبی اکنون نیازی به دبیر کلی یک حزب ندارد. زیرا به گفته خودش دیگر جمهوریتی نمانده که بخواهد به دنبال حزب و تشکیلات پیرامون آن باشد. آیا هنگامی که سخن از یک صدایی در جامعه است، حزب دیگر معنایی دارد؟ هنگامی که انتخابات آزاد در جامعه ای وجود ندارد، آیا حزب معنایی دارد؟ اکنون ما با مردم و خرد جمعی آنان رو برو هستیم. حرمت اعتماد ملی و اعتمادی که ملت به نام آن کرده اند را از یاد نبرید.
گرگها خوب بدانند در این ایل غریب
گر پدر نیست ، تفنگ پدری هست هنوز
گر چه مردان قبیله همگی کشته شدند
توی گهواره چوبی پسری هست هنوز
آب اگر نیست نترسید که در قافله مان
دل دریایی و چشمان تری هست هنوز