من( خمینی)خر نمیتوانم تصور کنم، هیچ عاقلی نمیتواند تصور کند که بگویند ما خونهایمان را دادیم که خربزه ارزان بشود، ما جوانهایمان را دادیم که خانه ارزان بشود،... اینهایی که زیربنای همه چیز را اقتصاد میدانند، اینها انسان را حیوان میدانند. حیوان هم همه چیزش فدای اقتصادش است.زیر بنای همه چیزش، الاغ هم زیر بنای همه چیزش اقتصادش است....اقتصاد مال خراست، اقتصاد میخواهيم چه کنيم؟ حرف آخرم را اول میزنم، ما خودمان، همه در پروسهای که اقتصاد مال خر شد مقصر بودهایم. مقصریم چون همه ما یک پا اقتصاددانیم در عین حال که یک پا سیاست مداریم و یک پا پزشک و یک پا مهندس و یک پا مترجم و...کلا ما همه کارهایم( هزارپایی عظیم) و از همه کارگی اینجاییم که در حال حاضر هستیم.در کشور ما، مردم ما همه اقتصاددان هستند بی آنکه الفبای اقتصاد را بدانند، بی آنکه مفاهیم اقتصادی را بدانند، بی آنکه چارچوب اصلی تحلیل در اقتصاد را بدانند، بیآنکه قبول داشته باشند که اقتصاد یک علم است، بی آنکه حتی معنی علم اقتصاد را بدانند. در اقتصاد، «به نظر من» معنا ندارد. «نظر شما» برای شما محترم، اما مقاله سیاسی نمینویسید که نظر خودتان را بگویید و براساس مشاهداتتان پیشبینی بکنید و بعد که غلط از آب درآمد بگویید ما که علم غیب نداشتیم یا سرویس جاسوسی نداریم و از این حرفها!در اقتصاد، تحلیل شما بر پایه و چارچوب تئوریها و نظریههاست که معنا پیدا میکند، بر پایه ی فرضیهها و متغیرهایی که بر اساس زمان و مکان و دادههای در دسترس تعدیل شدهاند. اگر اقتصاددان باشید میدانید که به چه اندازه اظهار نظر در مورد تغییر یک متغیر دشوار است، ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا یک متغیر تغییر کند و عملا پوشش همه آنها غیر ممکن است. اما در کشور عزیز ما همه خودشان را میکشند که مهندس و دکتر شوند و بعد از اتمام تحصیلاتشان به طور خودکار اقتصاددان هم میشوند. منظورم این نیست که فقط آنها که تحصیلات دانشگاهی دارند میتوانند در مورد اقتصاد نظر دهند، نه، اصلا و ابدا...چه بسا بسیار و بسیار و بسیار دانش آموختگان علم اقتصاد که هیج درک درست و ابزار لازم برای تحلیلی دقیق از اقتصاد ایران و جهان را ندارند و آن هم به دلیل خواندن جزوه استاد است آن هم در شب امتحان. منظورم این نیست که از همین حالا بنشینید و با نظریههای کینز یا فریدمن آشنا شوید و کتاب پشت کتاب بخوانید، یا اینکه اقتصاد خرد مس کولل را بخوانید و یاد بگیرید که تابع تقاضای شما محدب باشد یا معقر.
منظورم این است:
تعریف علم اقتصاد مدتهاست که از «مدیریت خانوار» فراتر رفته است. شاخهها و مکتبهای فراوان، نظریههای اثبات شده، منسوخ شده و دوباره از قبر بیرون آمده و مسایل حل نشده...ریاضی و آمار و کامپیوتر با علم اقتصاد عجین شده است،...دیگر نمیتوان گفت که «من اقتصاددان هستم»...البته که همه اقتصاددانان مفاهیم اولیه اقتصاد را میدانند اما یک متخصص در اقتصاد توسعه، نمیتوانند در مورد تجارت بین الملل و یا اقتصاد محیط زیست و یا میزان مالیاتی که باید کم و زیاد شود بحث کند. منظورم این است که اگر میخواهید تحلیل اقتصادی کنید، چارچوب تحلیل در اقتصاد را فرا بگیرید. منظورم این است که کار را به کاردان بسپارید. همه به آقای خمینی گیر میدهند که چرا گفته اقتصاد مال خر است، بعد هم اضافه میکنند که تو که گفته بودی، آب و برق مجانی میشود، پس چه شد؟!!!...احمدینژاد گفت که نفت را سر سفره مردم میآورد ( کلامی کاملا غیر اقتصادی) و رای آورد. احمدینژاد، حقوق بازنشستهها را دم انتخابات اضافه کرد و برای خودش رای خرید. سیب زمینی، این کالای گیفن {کالایی که اگر قیمت آن افزایش یابد، مقدار تقاصای آن افزایش مییابد}مورد بحث تمام کتابهای اقتصاد را، بین مردم پخش کرد و برای خودش رای خرید. یارانهها را کم کرد(عملی کاملا اقتصادی اما در زمان و بستری نامناسب )و ماهانه پولی به حسابها ریخت و خیلی شیک آمد تلویزیون گفت از مردم خواهش میکنم که با این پول پرده نو و مبل نو نخرند!!!...و باز هم ... باز هم ما رفتیم و در صفهای طولانی برای گرفتن یارانهها ایستادیم و تقاضای جدید هم تعریف کردیم...من نمیدانم این احمدینژاد که این همه به اقتصاد علاقه مند است چطور خود را پیرو خط امام میداند...من نمیدانم که ما که این همه شاکی هستیم از این اقتصاد، تغییر را به جای تغییر جهان از خودمان شروع نمیکنیم.حرف اولم را آخر میزنم، لطفا تعریف اقتصادی تورم، رکور تورمی، کالاهای اساسی، استهلاک، تولید، تقاضا، عرضه و...را بیاموزید. لطفا بچههایتان را به خواندن اقتصاد تشویق کنید. لطفا تعریف علم اقتصاد را فرا بگیرید.
۲۵ تیر ۱۳۹۰ ماهی سیاه کوچولو
منظورم این است:
تعریف علم اقتصاد مدتهاست که از «مدیریت خانوار» فراتر رفته است. شاخهها و مکتبهای فراوان، نظریههای اثبات شده، منسوخ شده و دوباره از قبر بیرون آمده و مسایل حل نشده...ریاضی و آمار و کامپیوتر با علم اقتصاد عجین شده است،...دیگر نمیتوان گفت که «من اقتصاددان هستم»...البته که همه اقتصاددانان مفاهیم اولیه اقتصاد را میدانند اما یک متخصص در اقتصاد توسعه، نمیتوانند در مورد تجارت بین الملل و یا اقتصاد محیط زیست و یا میزان مالیاتی که باید کم و زیاد شود بحث کند. منظورم این است که اگر میخواهید تحلیل اقتصادی کنید، چارچوب تحلیل در اقتصاد را فرا بگیرید. منظورم این است که کار را به کاردان بسپارید. همه به آقای خمینی گیر میدهند که چرا گفته اقتصاد مال خر است، بعد هم اضافه میکنند که تو که گفته بودی، آب و برق مجانی میشود، پس چه شد؟!!!...احمدینژاد گفت که نفت را سر سفره مردم میآورد ( کلامی کاملا غیر اقتصادی) و رای آورد. احمدینژاد، حقوق بازنشستهها را دم انتخابات اضافه کرد و برای خودش رای خرید. سیب زمینی، این کالای گیفن {کالایی که اگر قیمت آن افزایش یابد، مقدار تقاصای آن افزایش مییابد}مورد بحث تمام کتابهای اقتصاد را، بین مردم پخش کرد و برای خودش رای خرید. یارانهها را کم کرد(عملی کاملا اقتصادی اما در زمان و بستری نامناسب )و ماهانه پولی به حسابها ریخت و خیلی شیک آمد تلویزیون گفت از مردم خواهش میکنم که با این پول پرده نو و مبل نو نخرند!!!...و باز هم ... باز هم ما رفتیم و در صفهای طولانی برای گرفتن یارانهها ایستادیم و تقاضای جدید هم تعریف کردیم...من نمیدانم این احمدینژاد که این همه به اقتصاد علاقه مند است چطور خود را پیرو خط امام میداند...من نمیدانم که ما که این همه شاکی هستیم از این اقتصاد، تغییر را به جای تغییر جهان از خودمان شروع نمیکنیم.حرف اولم را آخر میزنم، لطفا تعریف اقتصادی تورم، رکور تورمی، کالاهای اساسی، استهلاک، تولید، تقاضا، عرضه و...را بیاموزید. لطفا بچههایتان را به خواندن اقتصاد تشویق کنید. لطفا تعریف علم اقتصاد را فرا بگیرید.
۲۵ تیر ۱۳۹۰ ماهی سیاه کوچولو