پیغام حکومت به مردم بسیار روشن است، نه میل به آشتی دارند، نه عفو میکنند نه گذشت (به رقم اصرار سید خندان) نه ذرهای کوتاه میایند، نه رعایت منزلت پدر موسوی یا سابقه عزت سحابی رو میکنند، نه اجازه دفن آبرومند به جنازههای مردم را میدهند، نه اجساد کشته شدگان زیر شکنجه و تجاوز را پس میدهند، نه برای ظاهر سازی مهاجمین کوی دانشگاه یا کهریزک را محکوم میکنند، پیغام حکومت به همه مخالفین و منتقدین روشن است، زبان حکومت اسلامی زبان زور است و تا وقتی با زوری قوی تر، منسجم تر رو به رو نشوند امّید "عفو" و "گذشت" و "گفتگو" و "مدارا" و.....کودکانه است. این رفتار وحشیانه حکومت از روی اتفاق نیست، پیغام روشنی است برای مردم و منتقدین.
سوال این است آیا از میان مردم ایران کسی هست که بتواند زبان شفاف حکومت اسلامی رو برای دوستان ترجمه کند؟ آیا از این همه سیاستمدار کهنهکار و با تجربه مثل حبیبی و روحانی و ناطق و عبدالله نوری و همین سردار سازندگی و عطا مهاجرانی و کرباسچی و خاتمی آیا هیچ کس نیست که زبان حاکمیت رو بفهمد؟ بسیار بعید است که کسانی که محصول این سیستم هستند و هر کدام در شرایطی بنابه وظیفه و فهم خود مسئولیت حفظ این نظام را داشته اند اینقدر از درک پیام روشن حاکمیت عاجز باشند. اعلامیههای شورای هماهنگی و واکنشهای ضعیف سیاستورزان حکومتی آدم را به شک میاندازد که نکند پیام برای این دوستان روشن نیست!به عقیده من پیام حاکمیت از روز اول پس از انتخابات (مانند گذشته) بسیار شفاف بود، پیامی که خیلی قبل تر در خرداد هفتاد و شش کیهان آنرا چنین ترجمه کرد شاید که دوستان بفهمند : فرمان را کندهایم و تخت گاز داریم میآیم.حکومت بدون هیچ ترس و ملاحظهای با فرمان مستقیم خامنهای اعتراضات به کودتای انتخاباتی را با مشت محکم و به صورت وحشیانهای پاسخ گفت، دستگیری تمام فعالان، تهدید، شکنجه تجاوز و کشتار چیزی بود که حکومت از انجام آن شرمی نداشت و هرگز هیچ کس را برای ارتکاب به آن تنبیه نکرد، این پیغام روشنی بود به مخالفین، که یعنی حتا به قیمت جنگ خیابانی حکومت حاضر به مذاکره و مصالحه نیست و زبانی جز سرکوب نمیداند. در یک سال و اندی پس از انتخابات موسوی و کروبی که تحت حصر بودند - و اطرافینشان هم در استفاده از فضای احساسی خلاقیتی از خود نشان نمیدادند - فرصت ایجاد کمترین تهدیدی برای حکومت را نیافتند و مردم رفته رفته و به حق مغلوب فضای ترس حکومتی شدند، تا این که موسوی و کروبی تحت تاثیر فشار افکار عمومی و اتفاقات خاورمیانه راهپیمایی ۲۵ بهمن را ترتیب دادند، که این بار حکومت ناچار به واکنش به این دو شد و عملا آنها را زندانی کرد، ولی پیامش به مردم و مخالفین روشن بود، مشت آهنین! تیر اندازی مستقیم به مردم، زندانی و شکنجه عدهای دیگر جواب حکومت بود به فتنه. طی این دو سال در تمام رویاروئیهای بین مردم و حکومت، حکومت یک روش شفاف و مشخصی داشته که کوچکترین انعطافی در آن نمیبینیم، حتا سعی در عوام فریبی و لاپوشانی روش خود نیز نداشته، در همین دعوای خامنهای و احمدینژاد میبینیم که رئیس جمهور منتخبی که شصت و سه درصد مردم به وی رای داده اند مثلا! یک شبه به قعر سقوط میکند و هیچ کس نگران حفظ ظاهر "جمهوریت" هم نیست! یعنی عوام و مردم رعیت نظام هستند و هیچ! و اگر کسی زیاد تر از این بخواهد سر و کارش با سردار رادان و قاضی دولت آبادی و باقی حیوانات است.کشته شدن هاله سحابی و واکنش حکومت به آن یکی از روشنترین این پیام هاست، حکومت مردم رو در مقامی که هر نوع گفتگوی یا دیالوگی بخواهد با آن برقرار کند نمیبیند، حکومت اسلامی نه تنها صدای انقلاب مردم ایران را نشنیده است، بلکه اگر این صدا به موجی تبدیل شود که به در اتاق خواب خامنهای هم برسد، حکومت حاضر است به قیمت نابودی ایران با آن بجنگد. حکومت اسلامی حکومتی نیست که بتواند نصفه نیمه زیر نظر مردم یا قانون ادامه حیات بدهد، ۳۲ سال دزدی از این خونخوران موجوداتی ساخته که کوچکترین نظارتی را بر نمیتابند. در کدام مورد یا در کجای این تاریخ خون بار ۳۲ ساله شما به یاد دارید که حکومت لحنی از روی ملایمت با مردم و رعایا نشان داده باشد؟ کدامین لحظه یا پیچ تاریخی حکومت به خواست مردم تن در داده؟ در کدامین زور ازمایی نماینده مردم و حاکمیت، این نماینده مردم بوده است که سر فراز بیرون آمده؟ از عزل بنی صدر تا لوایح دوقولو خاتمی. از لایحه مطبوعات تا اعتراض به نظارت استصوابی بارها و بارها حکومت اسلامی نشان داده است که کوچکترین انعطافی در مقابل اراده هیچ نهادی که بّر آماده از رای مردم است نشان نداده و نخواهد داد.اما، در انتهای جنگ به محض روبرو شدن با سنبه پر زور ارتش آمریکا، جام زهر را نوشیدند و تغییر رویه دادند، چون زبان زور را خوب میفهمند و یک نشانه کافی بود تا تمام سپاه غیور ظفرمند و روح خدا با هم به ندامت بیفتند.پیغام حکومت به مردم بسیار روشن است، نه میل به آشتی دارند، نه عفو میکنند نه گذشت (به رقم اصرار سید خندان) نه ذرهای کوتاه میایند، نه رعایت منزلت پدر موسوی یا سابقه عزت سحابی رو میکنند، نه اجازه دفن آبرومند به جنازههای مردم را میدهند، نه اجساد کشته شدگان زیر شکنجه و تجاوز را پس میدهند، نه برای ظاهر سازی مهاجمین کوی دانشگاه یا کهریزک را محکوم میکنند، پیغام حکومت به همه مخالفین و منتقدین روشن است، زبان حکومت اسلامی زبان زور است و تا وقتی با زوری قوی تر، منسجم تر رو به رو نشوند امّید "عفو" و "گذشت" و "گفتگو" و "مدارا" و.....کودکانه است. این رفتار وحشیانه حکومت از روی اتفاق نیست، پیغام روشنی است برای مردم و منتقدین.آیا کسی هست که به ضرورت تاریخ متوجه این پیام روشن حکومت بشود و پاسخی مناسب با آن را آماده کند؟ یا باید تا ظهور حضرتش چشم امیدمان به اعلامیههای شورای الکی و نمایندگان عافیت طلبش و سیاستمداران بی جربزه و ترسو درون حکومتی باشیم؟
پیام حکومت روشن است، آیا اپوزیسیون پاسخی برای این پیام شفاف دارد؟
خرداد ۱۳۹۰ /آرش سبحانی /خودنویس
سوال این است آیا از میان مردم ایران کسی هست که بتواند زبان شفاف حکومت اسلامی رو برای دوستان ترجمه کند؟ آیا از این همه سیاستمدار کهنهکار و با تجربه مثل حبیبی و روحانی و ناطق و عبدالله نوری و همین سردار سازندگی و عطا مهاجرانی و کرباسچی و خاتمی آیا هیچ کس نیست که زبان حاکمیت رو بفهمد؟ بسیار بعید است که کسانی که محصول این سیستم هستند و هر کدام در شرایطی بنابه وظیفه و فهم خود مسئولیت حفظ این نظام را داشته اند اینقدر از درک پیام روشن حاکمیت عاجز باشند. اعلامیههای شورای هماهنگی و واکنشهای ضعیف سیاستورزان حکومتی آدم را به شک میاندازد که نکند پیام برای این دوستان روشن نیست!به عقیده من پیام حاکمیت از روز اول پس از انتخابات (مانند گذشته) بسیار شفاف بود، پیامی که خیلی قبل تر در خرداد هفتاد و شش کیهان آنرا چنین ترجمه کرد شاید که دوستان بفهمند : فرمان را کندهایم و تخت گاز داریم میآیم.حکومت بدون هیچ ترس و ملاحظهای با فرمان مستقیم خامنهای اعتراضات به کودتای انتخاباتی را با مشت محکم و به صورت وحشیانهای پاسخ گفت، دستگیری تمام فعالان، تهدید، شکنجه تجاوز و کشتار چیزی بود که حکومت از انجام آن شرمی نداشت و هرگز هیچ کس را برای ارتکاب به آن تنبیه نکرد، این پیغام روشنی بود به مخالفین، که یعنی حتا به قیمت جنگ خیابانی حکومت حاضر به مذاکره و مصالحه نیست و زبانی جز سرکوب نمیداند. در یک سال و اندی پس از انتخابات موسوی و کروبی که تحت حصر بودند - و اطرافینشان هم در استفاده از فضای احساسی خلاقیتی از خود نشان نمیدادند - فرصت ایجاد کمترین تهدیدی برای حکومت را نیافتند و مردم رفته رفته و به حق مغلوب فضای ترس حکومتی شدند، تا این که موسوی و کروبی تحت تاثیر فشار افکار عمومی و اتفاقات خاورمیانه راهپیمایی ۲۵ بهمن را ترتیب دادند، که این بار حکومت ناچار به واکنش به این دو شد و عملا آنها را زندانی کرد، ولی پیامش به مردم و مخالفین روشن بود، مشت آهنین! تیر اندازی مستقیم به مردم، زندانی و شکنجه عدهای دیگر جواب حکومت بود به فتنه. طی این دو سال در تمام رویاروئیهای بین مردم و حکومت، حکومت یک روش شفاف و مشخصی داشته که کوچکترین انعطافی در آن نمیبینیم، حتا سعی در عوام فریبی و لاپوشانی روش خود نیز نداشته، در همین دعوای خامنهای و احمدینژاد میبینیم که رئیس جمهور منتخبی که شصت و سه درصد مردم به وی رای داده اند مثلا! یک شبه به قعر سقوط میکند و هیچ کس نگران حفظ ظاهر "جمهوریت" هم نیست! یعنی عوام و مردم رعیت نظام هستند و هیچ! و اگر کسی زیاد تر از این بخواهد سر و کارش با سردار رادان و قاضی دولت آبادی و باقی حیوانات است.کشته شدن هاله سحابی و واکنش حکومت به آن یکی از روشنترین این پیام هاست، حکومت مردم رو در مقامی که هر نوع گفتگوی یا دیالوگی بخواهد با آن برقرار کند نمیبیند، حکومت اسلامی نه تنها صدای انقلاب مردم ایران را نشنیده است، بلکه اگر این صدا به موجی تبدیل شود که به در اتاق خواب خامنهای هم برسد، حکومت حاضر است به قیمت نابودی ایران با آن بجنگد. حکومت اسلامی حکومتی نیست که بتواند نصفه نیمه زیر نظر مردم یا قانون ادامه حیات بدهد، ۳۲ سال دزدی از این خونخوران موجوداتی ساخته که کوچکترین نظارتی را بر نمیتابند. در کدام مورد یا در کجای این تاریخ خون بار ۳۲ ساله شما به یاد دارید که حکومت لحنی از روی ملایمت با مردم و رعایا نشان داده باشد؟ کدامین لحظه یا پیچ تاریخی حکومت به خواست مردم تن در داده؟ در کدامین زور ازمایی نماینده مردم و حاکمیت، این نماینده مردم بوده است که سر فراز بیرون آمده؟ از عزل بنی صدر تا لوایح دوقولو خاتمی. از لایحه مطبوعات تا اعتراض به نظارت استصوابی بارها و بارها حکومت اسلامی نشان داده است که کوچکترین انعطافی در مقابل اراده هیچ نهادی که بّر آماده از رای مردم است نشان نداده و نخواهد داد.اما، در انتهای جنگ به محض روبرو شدن با سنبه پر زور ارتش آمریکا، جام زهر را نوشیدند و تغییر رویه دادند، چون زبان زور را خوب میفهمند و یک نشانه کافی بود تا تمام سپاه غیور ظفرمند و روح خدا با هم به ندامت بیفتند.پیغام حکومت به مردم بسیار روشن است، نه میل به آشتی دارند، نه عفو میکنند نه گذشت (به رقم اصرار سید خندان) نه ذرهای کوتاه میایند، نه رعایت منزلت پدر موسوی یا سابقه عزت سحابی رو میکنند، نه اجازه دفن آبرومند به جنازههای مردم را میدهند، نه اجساد کشته شدگان زیر شکنجه و تجاوز را پس میدهند، نه برای ظاهر سازی مهاجمین کوی دانشگاه یا کهریزک را محکوم میکنند، پیغام حکومت به همه مخالفین و منتقدین روشن است، زبان حکومت اسلامی زبان زور است و تا وقتی با زوری قوی تر، منسجم تر رو به رو نشوند امّید "عفو" و "گذشت" و "گفتگو" و "مدارا" و.....کودکانه است. این رفتار وحشیانه حکومت از روی اتفاق نیست، پیغام روشنی است برای مردم و منتقدین.آیا کسی هست که به ضرورت تاریخ متوجه این پیام روشن حکومت بشود و پاسخی مناسب با آن را آماده کند؟ یا باید تا ظهور حضرتش چشم امیدمان به اعلامیههای شورای الکی و نمایندگان عافیت طلبش و سیاستمداران بی جربزه و ترسو درون حکومتی باشیم؟
پیام حکومت روشن است، آیا اپوزیسیون پاسخی برای این پیام شفاف دارد؟
خرداد ۱۳۹۰ /آرش سبحانی /خودنویس