‏نمایش پست‌ها با برچسب گنداب های بويناك جمهوری اسلامی. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب گنداب های بويناك جمهوری اسلامی. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۰ مرداد ۲۳, یکشنبه

گنداب های بويناك جمهوری اسلامی!

 در خاطرات پدربزرگم آمده كه در دوران پيش از لوله كشي كردن آب شهر ، كنار هر آبريزگاه عمومي مردي مي نشسته كه مسوول پركردن آفتابه ها و تحويل آن به مراجعان بوده است . اين « مسوول محترم » گاهي چنان روزگار را پيش چشم مراجعه كننده تيره و تار مي كرد كه عاقل نشنود ، بي عقل نبيند . موضوع از اين قرار است كه اگر بخت برگشته اي بي خبر از همه جا مي آمد و بي اعتنا به جناب « مسوول محترم » دست دراز مي كرد تا آفتابه اي را چنگ بزند و خود را شتابان به « مبال » برساند ، ناگهان از عرش عظيم نعره اي بر مي خاست كه او را در جا ميخكوب مي كرد . نعره اي كه مي گفت : « آهاي عمو ! كجا ؟ » 

مراجعه كننده كه هاج و واج ِ خطاي ناكرده اش بود ، مي ماند كه چه بگويد . چون با خود فكر مي كرد: « خب معلومه كجا ! اينجا كه واسه عروسي نمي يان » ولي كار دست خودش مي داد اگر صدايش را بلند مي كرد تا پاسخ صاحب نعره را بدهد. پس ملتمسانه رو مي كرد به سوي « مسوول محترم » و منتظر توضيح بيشتر او مي شد . « مسوول محترم » هم بادي در غبغب مي انداخت و با ابرو اشاره مي كرد كه : « اين آفتابه نه ، اون آفتابه !» و گاهي هم اگر از نگاه هاي پرسشگرانه مراجعه كننده خوشش نمي آمد ، آفتابه سوم و چهارمي را نشانه مي رفت كه گرفتار ِ يك نياز طبيعي بشري را درسي جانانه داده باشد . مراجعه كننده هاي نابلد و بي خبر از حضور « مسوول محترم » ، همواره به خواست او تن مي دادند و چون و چرا نمي كردند . چون جر و بحث همان و كار خرابي همان . كنجكاو هم اگر مي شدند ، فرونشاندن عطش كنجكاوي را نگاه مي داشتند براي دقايق پس از رفع حاجت . آن جا بود كه « مسوول محترم » مكارانه توضيح مي داد كه اگر من نمي گفتم كدام آفتابه را برداري ، تو از كجا متوجه حضور من مي شدي ؟! دست به آفتابه مي چپيدي توي خلا و بعد هم كه كار ات تمام شد ، سرت را مي انداختي پايين و مي رفتي پي زندگيت . من آفتابه ها را نشان مي دهم تا تو بداني يكي مثل من نشسته اينجا كه كارش آفتابه داري است و از اين راه نان مي خورد !

پدربزرگ در پايان اين بخش نوشته : « برخي حرف نمي زنند كه سخن شان شنيده شود ، حرف مي زنند كه ديده شوند ! »

اكنون حكايت برخي از « مسوولان » رژيم اسلامي و مديران بندها و قسمت هاي زهوار درفته اش ، از جمله گردانندگان پايگاه هاي مجازي آنان در اينترنت است . مسوولان و مديران و گردانندگاني كه آفتابه بازي مي كنند كه ديده شوند نه آن كه سخني براي گفتن دارند . اين است كه توجه به وراجي هاي آنان محلي از اِعراب ندارد . اينان خدمتگزاران به اَعراب هزار و چهارصد سال پيش اند و مردم مان مي دانند ديگر كاري ازشان ساخته نيست جز آفتابه داري و پوشاندن نجاسات دست اندركاران رژيم اسلامي ؛ و نيز زورگويي به مردم مستاصل و گرفتار در بند روضه خوان ها و ملايان و حمايل بندهاي كهريزك ساز . زورگويي تا آنجا كه اين ملت نفهمد در اين سي و دو سال چگونه نسل به نسل روزگارشان به تباهي گذشته و مي گذرد !

باري ، من يكي كه چندان دستم به قلم نمي رود براي نوشتن درباره مسوولان آفتابه دار رژيم بويناك اسلامي . ولي اتفاق جالبي افتاد كه نشد دو سه خطي ننويسم درباره آن . دوستي برايم لينك نوشته اي را فرستاد كه درآن آمده : « پيشنهادي كه سلطنت طلبان را به ... » . (منظور تیتر این رسانه ذوب شده در فقیه این خبر پارس دیلی نیوز است)سري به آدرس فرستاده شده زدم . واي كه چه بلاهتي مي بارد از اين سايت و لابد سايت هايي از اين دست . باور كنيد بايد كفاره داد به هنگام ديدن شان . نخست اين كه پيدا نيست چرا آفتابه داران نامحترم قياس به نفس كرده و گفته اند : « سلطنت طلبان » ؟ زيرا « سلطنت » از « سلطه » مي آيد كه اين امر فقط از عهده ملاعلي روضه خوان و امثال دين فروشاني چون او بر مي آيد و بس . « سلطه » از ويژگي هاي خدشه ناپذير حكومت هاي ايدئولوژيك است و چه حكومتي سلطه گرتر از يك رژيم مذهبي كه حتا با چگونگي مستراح رفتن افراد هم كار دارد ؟! 

آخوند و روضه خوان و اعوان و انصار و تفاله هايشان اگر با « سلطه » بر جا نمانند كه يك روزه سرنگون در فاضلاب تاريخ اند ! اكنون چه شده كه گشاده دستي مي كنند و صفات ناپسند و نكوهيده خود را اينگونه سخاوتمندانه به ديگران نسبت مي دهند ، بايد از نكته سنجان و طنزپردازان پرسيد !

اين آفتابه داران نمي دانند كه آنچه آتش به خرمن خود و نجاسات سازان رژيم اسلامي شان مي زند « پادشاهي خواه » بودن بخشي از مردم ايران است . اينان بالا بروند و پايين بيايند و خود را به در و ديوار بكوبند و آسمان و ريسمان ببافند و « رطب و يابس » سر هم كنند ، به هر روي بخشي از مردم ايران سيستم پادشاهي را ترجيح مي دهند . حتا اگر در سالهاي ِ نخست حمله تازي انديشان عصر كنوني به ايران – در سال هزار و سيصد و پنجاه و هفت خورشيدي – به سركردگي دجال بزرگ ، سيد روح الله هندي ، شمار مردمي كه سيستم پادشاهي را نمي خواستند به اندازه امروز نبود ، ولي به همت حضور رهبران و مسوولان بي لياقت دستاربند و وطن فروشي چكمه پوشان آخورپسند ، چنان شد كه بخش چشمگيري دريافتند چه كلاه عظيمي بر سرشان رفته كه بوي كشان در پي روح الله بويناك رفته اند و فريب خردباختگاني را خورده اند كه خود را روشنفكر مي ناميدند . از اين روست كه باز به اصل خويش بازگشته اند و سيستم پادشاهي پارلماني را در خواست مي كنند. آري ، آنچه بخشي از مردم ايران مي خواهند همانا نوع حكومتي است كه در بسياري از كشورهاي توسعه يافته و مدرن هم وجود دارد : كشورهايي همچون بلژيك ، هلند ، كشورهاي اسكانديناوي و انگليس و غيره . همه اين كشورها داراي حكومت پادشاهي اند . همين هم آتش به خرمن « سلطنت طلبان اسلامي » و «ريزه خواران روضه خوان ها » مي زند . نكته در خور توجه آن كه گردانندگان سايت مزبور چنان در ناداني غوته ورند كه به عنوان تصوير در كنار نوشته كپك زده شان ، آرم و نشانه سايت مورد انتقاد – در اينجا پارس ديلي نيوز – را گذاشته اند . يكي نيست به آنان بگويد : 

نادانان عصر دانايي و جا ماندگان در اعصار تاريك !

چه تبليغي بهتر از اين ؟ آيا دمي با خود نمي انديشيد كه كافيست مراجعه كنندگان به مطلب و نوشته شما، سري به سايت مورد انتقاد شما بزنند و پس از آشنايي با نوشته هاي خردورزانه سايت يا رسانه مغضوب شما ، براي هميشه پايگاه و دخمه تارعنكبوت گرفته تان را كنار بگذارند ؟ خيال مي كنيد اين اتفاق كم روي داده است ؟ افسوس كه در خواب اصحاب كهف فرو رفته ايد و هنگامي بيدار مي شويد كه سرود « اي ايران » را بر سر هر كوي و برزن جار مي زنند و پرچم بي همتاي شير و خورشيد نشان از فراز هر ساختمان و پنجره اي به اهتزار درآمده است !

صد افسوس برسرنوشت شما !

راستش هميشه با خود فكر مي كنم بازديد كنندگان گنداب هاي رژيم روضه خوان ها تا چه زمان مي توانند بوي ترشيدگي و تعفن اين پايگاه هاي جعلي و تقلبي رژيم اسلامي را تاب بياورند و احساس خفقان نكنند ؟ واي براين بازديد كنندگان . من كه آني به آنجا سرك كشيدم دچار اين دل آشوبي شدم كه احتمالا از قلمم هم پيداست . به راستي واي بر انديشه و ذهن و جان آناني كه به طور مستمر اين گنداب ها را بو مي كشند . بويي كه با هيچ عطر « شاه عبدالعظيمي » هم نمي شود آن را پوشاند و نابوييده انگاشت ! 

نوشته:كاوه روشنگر زاده 
 
منبع:پارس دیلی نیوز

توماج صالحی به اعدام محکوم شد! توماج در قلب ما جای دارد!

سازمان حقوق بشر ایران؛ ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳: توماج صالحی، خواننده رپ و از بازداشت‌شدگان اعتراضات ۱۴۰۱ در دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شد. سازمان ...