‏نمایش پست‌ها با برچسب دلنوشته‌ مریم شربتدار قدس برای همسرش، فیض‌الله عرب‌سرخی. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب دلنوشته‌ مریم شربتدار قدس برای همسرش، فیض‌الله عرب‌سرخی. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۰ تیر ۱۶, پنجشنبه

دلنوشته‌ مریم شربتدار قدس برای همسرش، فیض‌الله عرب‌سرخی

مریم شربتدار قدس در نامه‌ای برای همسر زندانی‌اش، فیض‌الله عرب‌سرخی، نوشت: به این روزهای عزیز سوگند می خورم که بی گناهی تو و دیگر قهرمانان در بند را نه تنها در پیشگاه تاریخ که در محکمۀ عدالت حق نیز فریاد خواهم کرد و ایمان دارم که صبر خدا تنها مهلتی است برای اتمام حجت با ستم پیشگان و فرصتی است برای عروج معنوی ستم دیدگان .

به گزارش کلمه، این دلنوشته بشرح زیر است:

باسمه تعالی
دو سال گذشت. آن روز سالگرد ازدواجمان و چند روز بعد از آن نیز تولدم بود.حتماً تو نیز مانند من تمام لحظاتش را به خاطر داری؛ سیزدهم رجب و روز پدر، در حالی که دخترانمان نبودند و ما دلتنگ از بدرقۀ عزیزانمان راهی مزار پدر مرحوم و برادران شهیدت شدیم. می دانم به یاد داری عزیزم که پس از آن نیز به دیدن مادر پیر و نگرانت رفتیم و صبحانه را میهمانش بودیم گویا نیرویی غریب، ما را وادار به انجام همۀ کارهایمان می کرد.فردای آن روز نمی دانم چه حسی مرا واداشت که هنگام وداع و خروج از منزل، تو را از زیر قرآن بگذرانم، درست مانند زمان هایی که عازم سفر می شدی. زیر لب زمزمه کردم : خدایا عزیزم را به تو می سپارم، نگهدارش باش؛ و تو چه سبکبار و آسوده از نگرانی های همیشگی برای دلبندانمان، چون پرنده ای با بالهایی گشوده و لبریز از شوق پرواز بودی و کوهی استوار را می مانستی که آرامش را به قلبم ارزانی می داشت.عصر همان روز یعنی سه شنبه ۱۶ تیر ۸۸ اتفاق افتاد در حالی که می دانستم بد دلان و روسیاهان همیشۀ تاریخ، بزرگی و عزتت را تاب نمی آورند و بی خبر از عقوبت و عذاب الهی، بر بالا بردن ستون های پوشالی ظلم و بی عدالتی اصرار می ورزند.شنیده بودم اما باور نمی کردم که خانه و زندگی ساده و پر مهرمان در غیاب ما اینچنین مورد هجوم مأمورانی قرار گیرد که با مفهوم حریم خصوصی و محرم و نامحرم، کاملاً بیگانه اند.از همان شب بود که با حس و درک عمیق تنهایی، به خدا نزدیک تر شدم و می دانستم تو نیز این فرصت را از دست نخواهی داد و چقدر هر دومان سپاسگزار خدا شدیم که با دست جور و ستم، ما را به خود و به یکدیگر نزدیک تر کرد.فیض الله مهربانم، مدت ها بود برایت ننوشته بودم، حتی وقتی نامۀ زیبایت را خواندم که برای سالگرد پیوند مقدسمان از آن سوی میله ها برایم فرستاده بودی، تنها سکوت کردم و در خلوت خود با تو نجواها داشتم اما مراقب بودم کسی شاهد شکستن بغض فرو خورده ام نباشد.عزیز همیشه همراهم!
زمانی طولانی است که برایت ننوشته ام چرا که حکایت هجران عشاق جوان و ستم های رفته بر آنان در این دو سال، مرا از بیان دلتنگی هایم، شرمگین می سازد اما گفتنی هایم بسیار است و دیر نخواهد بود که تمام خاطرات و رنج های تحمیل شده بر ما و دیگر قربانیان این فجایع عظیم و شرح پایمردی ها و سر بلندی ها، خواندنی ترین حکایات تاریخ را رقم خواهد زد.
اینک در این ایام عزیز ماه شعبان، هنگام آرزو برای صبوری بیشتر پرندگان محبوس و زوج های عاشق آنها ، برای شفای دل سیاه صیادان این پرندگان مظلوم نیز دعا می کنم تا آنان که هنوز امیدی به هدایتشان هست راه خود را جدا کرده و تا دیر نشده، بیش از این اسیر چنگال شوم هوای نفس نگردند.همسر خوبم ، به این روزهای عزیز سوگند می خورم که بی گناهی تو و دیگر قهرمانان در بند را نه تنها در پیشگاه تاریخ که در محکمۀ عدالت حق نیز فریاد خواهم کرد و ایمان دارم که صبر خدا تنها مهلتی است برای اتمام حجت با ستم پیشگان و فرصتی است برای عروج معنوی ستم دیدگان . ألَیس الصّبحُ بقَریبٍ

رژیم جمهوری اسلامی: یک حکومت فاسد و بحران‌زده در آستانه فروپاشی

آشفتگی داخلی و بحران مشروعیت رژیم جمهوری اسلامی: سقوط قریب‌الوقوع رژیم ننگین جمهوری اسلامی به کجراهه‌ای کشیده شده است که دیگر قادر به حفظ ظا...