۱۴۰۳ آبان ۱۵, سه‌شنبه

رقابت نفس‌گیر ترامپ و هریس در نظرسنجی‌های آخرین لحظات انتخابات آمریکا

در حالی که تنها چند ساعت به آغاز انتخابات ریاست‌جمهوری ایالات متحده باقی مانده، نتایج تازه‌ترین نظرسنجی «ان‌بی‌سی نیوز» نشان می‌دهد رقابت میان دونالد ترامپ، نامزد جمهوری‌خواه، و کامالا هریس، معاون رئیس‌جمهوری کنونی و نامزد دموکرات، به‌شدت نزدیک است. در این نظرسنجی که از تاریخ ۳۰ اکتبر تا ۲ نوامبر انجام شده و هزار نفر از رای‌دهندگان را شامل می‌شود، هر دو نامزد به‌طور برابر توانسته‌اند ۴۹ درصد از حمایت شرکت‌کنندگان را به‌دست آورند. این آمار بیانگر رقابتی فشرده و شانه‌به‌شانه بین دو نامزد اصلی انتخابات است.

موضوعات کلیدی: اقتصاد، حقوق زنان و طبقه متوسط

این نظرسنجی نشان می‌دهد که هریس، به‌ویژه در میان دموکرات‌ها، از حمایت بالایی برخوردار است و این حمایت به دلیل مواضع او در زمینه حقوق زنان و سقط جنین، توجه ویژه او به مسائل اقتصادی مرتبط با طبقه متوسط و طرح‌های پیشنهادی برای تقویت این طبقه اجتماعی است. هریس تلاش کرده است با تأکید بر دسترسی عادلانه به خدمات بهداشتی و حمایت از اقشار کم‌درآمد، طرفداران بیشتری را به سمت خود جلب کند. از سوی دیگر، ترامپ با تکیه بر سابقه اقتصادی خود در دوران ریاست جمهوری‌اش، به‌دنبال کسب مجدد اعتماد رای‌دهندگان است. کمپین او عمدتاً به وعده بازگرداندن رونق اقتصادی و ثبات شغلی پرداخته است که از دید برخی رای‌دهندگان همچنان نقطه قوت وی محسوب می‌شود.

تبلیغات گسترده؛ اما نتایج ثابت

به‌رغم تلاش‌های گسترده و صرف میلیاردها دلار در تبلیغات انتخاباتی توسط هر دو کمپین، نتایج این نظرسنجی‌ها تغییر چندانی نسبت به دوره‌های پیشین نداشته است. تحلیل‌گران معتقدند که شاید این مسأله نشان‌دهنده پایداری نظرات و دیدگاه‌های رای‌دهندگان باشد، زیرا در نظرسنجی‌های اخیر، روند حمایت‌ها از دو نامزد اصلی تقریباً ثابت باقی مانده است.

جف هورویت، تحلیل‌گر سیاسی دموکرات و عضو مرکز تحقیقاتی «هارت ریسرچ آسوشیتس» که این نظرسنجی را با همکاری بیل مک اینترف، هماهنگ‌کننده جمهوری‌خواه، به انجام رسانده، معتقد است که «در مقایسه با نظرسنجی‌های ماه گذشته، نتایج به‌طور کلی پایدار مانده است». مک اینترف نیز اشاره کرده که هر دو کمپین نتوانسته‌اند تغییر چشمگیری در وضعیت خود ایجاد کنند و به‌نوعی در حالت سکون قرار دارند.

ایالت‌های نوسانی؛ رقابت در حاشیه خط

در نظرسنجی دیگری که توسط نیویورک تایمز و کالج سی‌ینا در تاریخ ۱۳ آبان منتشر شد، بررسی‌ها در ایالت‌های نوسانی همچنان حکایت از رقابتی فشرده دارد. این نظرسنجی نشان داد که اختلافات در ایالت‌های مهمی مانند میشیگان، پنسیلوانیا و ویسکانسین در حد حاشیه خطا باقی مانده است، به‌طوری که این ایالت‌ها می‌توانند سرنوشت نهایی انتخابات را تعیین کنند. در حالی که برخی از این ایالت‌ها گاه به نفع هریس و گاه به نفع ترامپ حرکت کرده‌اند، عدم قطعیت همچنان ادامه دارد و شرایطی به‌شدت ناپایدار و غیرقابل پیش‌بینی ایجاد کرده است.

چالش هریس در جلب حمایت اقلیت‌ها

یکی از نکات برجسته در نتایج این نظرسنجی‌ها، کاهش تدریجی حمایت از کامالا هریس در میان گروه‌هایی است که در انتخابات‌های پیشین از پایگاه‌های اصلی رای‌دهی دموکرات‌ها به‌شمار می‌آمدند. به‌ویژه، کاهش حمایت رای‌دهندگان سیاه‌پوست و برخی اقلیت‌های قومی مانند اعراب آمریکایی در ایالت‌هایی همچون میشیگان، از جمله مواردی است که می‌تواند نتیجه انتخابات را برای هریس دشوارتر کند. علاوه بر این، در میان رای‌دهندگان مرد نیز هریس با افت حمایت مواجه شده است، در حالی که ترامپ توانسته با تاکید بر ایجاد شغل و تقویت اقتصاد، بخش‌هایی از این گروه را به سمت خود جلب کند.

تقسیم عمیق و چشم‌انداز آینده

نظرسنجی ان‌بی‌سی نیوز همچنین نشان می‌دهد که صرف‌نظر از اینکه کدام نامزد در نهایت به پیروزی دست یابد، اکثریت رای‌دهندگان معتقدند که ایالات متحده در یک وضعیت چندپاره و تقسیم‌شده باقی خواهد ماند. این باور میان ۶۰ درصد از رای‌دهندگان شرکت‌کننده در نظرسنجی رواج دارد و بیانگر احساس عمیق شکاف و تفرقه میان جامعه آمریکاست. به‌نظر می‌رسد که موضوعاتی نظیر اختلافات حزبی و دوقطبی شدن سیاست‌ها و دیدگاه‌های اجتماعی باعث شده است که جامعه آمریکا در مسیر اختلافات عمیق و جدی قرار بگیرد.

چالش‌های پیش‌رو برای هریس و ترامپ

با نزدیک شدن به روز انتخابات، هر دو نامزد با چالش‌هایی جدی روبرو هستند. ترامپ که همچنان به پایگاه وفادار خود اتکا می‌کند، در تلاش است با برجسته کردن دستاوردهای اقتصادی خود، اعتماد رای‌دهندگان را به دست آورد. در سوی دیگر، هریس نیز در تلاش است با تاکید بر مسائل عدالت اجتماعی، حقوق زنان و وعده‌هایش برای کاهش نابرابری‌های اقتصادی، حمایت بیشتری را از سوی دموکرات‌ها جلب کند.

این رقابت نزدیک و فشرده، آنچنان که نظرسنجی‌ها نشان می‌دهند، می‌تواند نتیجه‌ای غیرقابل پیش‌بینی را در انتخابات رقم بزند. بسته به اینکه حمایت اقلیت‌های نژادی، جوانان و رای‌دهندگان مستقل در نهایت به سمت کدام یک از دو نامزد گرایش پیدا کند، شانس هر کدام از آنها برای رسیدن به کاخ سفید دچار نوسانات خواهد شد.

در نهایت، به‌نظر می‌رسد که این انتخابات یکی از پرفرازونشیب‌ترین انتخابات‌های ایالات متحده باشد، انتخاباتی که با مسائل داخلی و بین‌المللی پیچیده‌ای همراه شده و در آینده نقش تعیین‌کننده‌ای در مسیر سیاست‌های کلان آمریکا خواهد داشت.

آمریکا برنامه استقرار تسلیحات جدید در خاورمیانه را برای حمایت از اسرائیل اعلام کرد

وزارت دفاع ایالات متحده از تصمیم خود برای اعزام تسلیحات جدید و پیشرفته به خاورمیانه در راستای حمایت از اسرائیل و مقابله با تهدیدات احتمالی ایران و نیروهای نیابتی آن در منطقه خبر داد. در بیانیه‌ای که پنتاگون روز جمعه منتشر کرد، لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا، تأکید کرد که این اقدام با هدف تقویت توان دفاعی آمریکا و تأمین امنیت متحدان منطقه‌ای انجام می‌شود و نشانگر تعهد واشنگتن به محافظت از نیروهای خود و مقابله با هرگونه تهدید از سوی ایران است.

هشدار آمریکا به ایران درباره تهدیدات منطقه‌ای

در بیانیه پنتاگون، لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا، هشدار داده که در صورت تلاش ایران، یا گروه‌های وابسته به آن برای تهدید منافع یا نیروهای آمریکایی در منطقه، واشنگتن «همه اقدامات لازم» را برای حفاظت از منافع و شهروندان خود به کار خواهد گرفت. وی افزود که این استقرار نظامی همچنین پیامی صریح به تهران ارسال می‌کند که ایالات متحده هرگونه حمله علیه متحدانش را بی‌پاسخ نخواهد گذاشت. این بیانیه تاکید دارد که آمریکا مصمم است تا به ایران و نیروهای وابسته به آن نشان دهد که تلاش‌های آنان برای تهدید امنیت منطقه بی‌نتیجه خواهد بود.

جزئیات تسلیحات و تجهیزات اعزامی به خاورمیانه

به گفته مقامات پنتاگون، تسلیحات و تجهیزات جدید شامل مجموعه‌ای از سامانه‌های دفاعی پیشرفته برای مقابله با موشک‌های بالستیک، جنگنده‌های مدرن، بمب‌افکن‌های بی-52 و انواع هواپیماهای نظامی است که طی ماه‌های آینده به منطقه ارسال خواهند شد. این تسلیحات می‌توانند به تقویت توان دفاعی آمریکا و اسرائیل در برابر تهدیدات موشکی و هوایی ایران و متحدانش کمک کنند. استقرار این تجهیزات به‌طور ویژه برای افزایش بازدارندگی در مقابل تهدیدات احتمالی و محافظت از نیروهای آمریکایی مستقر در پایگاه‌های منطقه‌ای طراحی شده است.

سیاست استقرار نظامی آمریکا در خاورمیانه

این اقدام در راستای سیاست دیرینه آمریکا برای حمایت از متحدانش در خاورمیانه و تضمین امنیت آنان در مقابل تهدیدات خارجی صورت می‌گیرد. واشنگتن طی سال‌های اخیر بارها تاکید کرده که در صورت تشدید تهدیدات، نیروها و تجهیزات بیشتری را به منطقه اعزام خواهد کرد. تحلیل‌گران سیاسی معتقدند که استقرار تجهیزات پیشرفته‌تر می‌تواند به عنوان اقدامی برای افزایش بازدارندگی و جلوگیری از حملات احتمالی تلقی شود و پیام روشنی به تهران ارسال کند که هرگونه اقدام تهدیدآمیز با واکنش فوری مواجه خواهد شد.

واکنش احتمالی ایران و تحلیل‌های سیاسی

تحلیل‌گران منطقه‌ای این اقدام را پاسخی به افزایش تنش‌ها بین ایران و آمریکا تلقی می‌کنند. از یک سو، واشنگتن تلاش دارد با این استقرار نظامی، حمایت خود از اسرائیل را تقویت کند و از سوی دیگر، پیامی قوی به ایران بفرستد که هرگونه تهدید یا حمله با واکنش جدی مواجه خواهد شد. این اقدام همچنین در شرایطی صورت می‌گیرد که تهران و واشنگتن طی ماه‌های اخیر دچار تنش‌های بیشتری شده‌اند و تحلیل‌گران معتقدند که این استقرار می‌تواند به ایجاد بازدارندگی در مقابل اقدامات نظامی احتمالی ایران منجر شود.

واکنش اسرائیل و همکاری‌های نظامی

در همین حال، رسانه‌های اسرائیلی نیز به استقبال از این اقدام آمریکا پرداخته‌اند و آن را نشانه‌ای از تعهد واشنگتن به امنیت اسرائیل و مقابله با تهدیدات ایران دانسته‌اند. اسرائیل که همواره نگران گسترش نفوذ ایران در منطقه و قدرت گرفتن نیروهای وابسته به آن است، از اقدامات نظامی و استقرار تجهیزات پیشرفته آمریکا در منطقه خاورمیانه حمایت کرده و این حرکت را گامی مثبت برای تقویت امنیت خود تلقی کرده است.

پیامدهای احتمالی برای امنیت منطقه

این تصمیم پنتاگون احتمالاً تنش‌های منطقه‌ای را بیش از پیش تشدید خواهد کرد، زیرا اعزام تسلیحات پیشرفته به خاورمیانه و نزدیک شدن آمریکا به مرزهای ایران می‌تواند به افزایش نگرانی‌ها و خطرات امنیتی منجر شود. برخی تحلیل‌گران هشدار داده‌اند که این اقدام ممکن است به دور جدیدی از رقابت‌های نظامی در خاورمیانه دامن بزند و باعث شود کشورهای منطقه به دنبال تقویت توان نظامی خود باشند.

نتیجه‌گیری

در نهایت، استقرار این تجهیزات نظامی در خاورمیانه نشان از سیاست مستمر آمریکا برای حفاظت از اسرائیل و مقابله با تهدیدات منطقه‌ای دارد. به نظر می‌رسد که آمریکا همچنان مصمم است از نفوذ و قدرت ایران در منطقه بکاهد و در صورت لزوم، اقدامات نظامی جدی را برای دفاع از منافع خود و متحدانش انجام دهد. اکنون باید دید که ایران در برابر این استقرار نظامی جدید چگونه واکنش نشان خواهد داد و آیا منطقه با تنش‌های بیشتری روبه‌رو خواهد شد یا این اقدام به تقویت بازدارندگی و ایجاد امنیت بیشتر منجر خواهد گردید.

تمرکز دولت بایدن بر توافق‌های امنیتی جدید در خاورمیانه برای تقویت جایگاه آمریکا

در حالی که دوره ریاست جمهوری جو بایدن به مراحل پایانی خود نزدیک می‌شود، دولت آمریکا تلاش‌های فشرده‌ای را برای تقویت موقعیت امنیتی و راهبردی خود در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس آغاز کرده است. این تلاش‌ها، با تمرکز ویژه بر برقراری توافق‌های امنیتی دوجانبه با کشورهای کلیدی منطقه، به‌ویژه عربستان سعودی، همراه بوده و به گفته منابع نزدیک به کاخ سفید، هدف از آن تقویت موقعیت استراتژیک ایالات متحده در این حوزه حیاتی است. گزارش‌های اخیر حاکی است که دولت آمریکا در حال رایزنی‌های فشرده با مقام‌های عربستان سعودی برای دستیابی به یک توافق امنیتی دوجانبه است. این توافق مشابه توافق‌هایی است که پیشتر در چند سال اخیر میان ایالات متحده و دیگر کشورهای خلیج فارس به امضا رسیده است. به گفته منابع آگاه، چنین توافق‌هایی تاکنون توانسته‌اند روابط نظامی و سیاسی واشنگتن را با این کشورها تقویت کرده و به مقابله با نفوذ روزافزون چین و روسیه در منطقه کمک کنند.

سوابق توافق‌های امنیتی اخیر

در دو سال گذشته، کاخ سفید چندین توافق‌نامه امنیتی با کشورهای مختلف خلیج فارس به امضا رسانده است که نشان‌دهنده اهمیت روزافزون این منطقه برای سیاست خارجی آمریکا است. در مارس ۲۰۲۲، بایدن قطر را به عنوان یک متحد اصلی خارج از ناتو معرفی کرد و این اقدام روابط نظامی واشنگتن با دوحه را به سطحی جدید رساند. همچنین، در سپتامبر ۲۰۲۳، هم‌زمان با آغاز تنش‌ها در غزه، آمریکا و بحرین توافق‌نامه‌ای جامع برای توسعه همکاری‌های امنیتی امضا کردند. این توافق‌ها به‌ویژه پس از اعلام اخیر دولت بایدن مبنی بر شناسایی امارات متحده عربی به عنوان «شریک دفاعی مهم» نشان می‌دهد که ایالات متحده مصمم است تا جایگاه خود را در منطقه تحکیم و از گسترش نفوذ قدرت‌های رقیب جلوگیری کند.

اهمیت استراتژیک و نگرانی‌های امنیتی

یکی از دلایل اصلی این تمرکز واشنگتن بر خاورمیانه، مقابله با نفوذ رو به رشد چین و روسیه در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس است. این دو قدرت بزرگ در سال‌های اخیر به دنبال گسترش نفوذ خود در خاورمیانه بوده‌اند و برخی کشورهای منطقه نیز به دلیل نارضایتی از رویکرد آمریکا به چین و روسیه نزدیک‌تر شده‌اند. به گفته مقامات آمریکایی، مذاکرات مداوم واشنگتن با کشورهای خلیج فارس توانسته مانع از پیوستن برخی از این کشورها به اتحادهای استراتژیک با چین و روسیه شود. در نتیجه، چندین کشور که پیشتر به دنبال خرید سامانه‌های راهبردی از روسیه یا تقویت روابط با پکن بودند، اکنون به سمت واشنگتن متمایل شده و به ایجاد پیوندهای امنیتی محکم‌تری با آمریکا علاقه نشان داده‌اند.

موضع عربستان در قبال نقش آمریکا

هفته گذشته، فیصل بن فرحان، وزیر خارجه عربستان سعودی، در یک کنفرانس امنیتی بر روابط پایدار کشورش با آمریکا تأکید کرد و ایالات متحده را به عنوان یک شریک قابل اعتماد برای ریاض معرفی کرد. این اظهار نظر حاکی از آن است که عربستان سعودی، با وجود برخی اختلافات پیشین، همچنان به نقش آمریکا در امنیت خاورمیانه اهمیت می‌دهد و به دنبال تقویت روابط خود با واشنگتن است.

افزایش تنش‌ها و ضرورت توافق‌های امنیتی

با توجه به افزایش تنش‌ها میان ایران و اسرائیل و همچنین گسترش درگیری‌های نظامی اسرائیل به مرزهای لبنان، نیاز کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به توافق‌های امنیتی بیشتر با آمریکا احساس می‌شود. بسیاری از کشورهای منطقه نگران هستند که در صورت شدت یافتن این تنش‌ها، امنیت آنان نیز به خطر بیفتد و به همین دلیل تلاش دارند تا از طریق همکاری‌های نظامی و امنیتی با آمریکا، از ثبات خود حفاظت کنند.

نتیجه‌گیری

در حالی که کاخ سفید و سفارت عربستان سعودی هنوز رسماً درباره مذاکرات جاری اظهارنظر نکرده‌اند، به نظر می‌رسد واشنگتن مصمم است با تقویت روابط خود با کشورهای خلیج فارس، از گسترش نفوذ چین و روسیه در این منطقه جلوگیری کند. دولت بایدن از طریق توافق‌های امنیتی جدید و تلاش برای جلب حمایت متحدان منطقه‌ای، می‌کوشد تا در برابر تهدیدات مشترک به منطقه خاورمیانه و امنیت جهانی واکنش نشان دهد.

رکورد تاریخی سقوط ارزش ریال؛ دلایل و پیامدهای آن

ارزش پول ملی ایران، ریال، به پایین‌ترین حد خود در برابر دلار آمریکا رسیده است. افزایش تنش‌های منطقه‌ای، به‌ویژه میان ایران و اسرائیل، یکی از عوامل اصلی کاهش ارزش ریال بوده و نرخ دلار به مرز ۷۰ هزار تومان نزدیک شده است. این افت بی‌سابقه نشان‌دهنده کاهشی حدود ۲۷ درصدی ارزش ریال در مقایسه با ابتدای سال جاری است.

خبرگزاری بلومبرگ گزارش داده است که دربازارهای غیررسمی و بر اساس نرخ‌های اعلام شده در کانال‌های تلگرامی و وبسایت‌های فعال در زمینه تبادل ارز، دلار آمریکا در روزهای اخیر به ۷۰ هزار تومان رسیده است. این افت ارزش ریال پس از آغاز تنش‌های نظامی اسرائیل و حزب‌الله لبنان در ماه سپتامبر، شتاب بیشتری گرفته و به نظر می‌رسد با تشدید بحران‌های منطقه‌ای، همچنان به روند نزولی خود ادامه دهد.

شرایط نیمه‌جنگی و انتظار برای تورم بیشتر

عبدالرضا همتی، وزیر اقتصاد ایران، شرایط نیمه‌جنگی و تحولات سیاسی اخیر را از عوامل اصلی تاثیرگذار بر بازار ارز عنوان کرده است. وی با اشاره به انتظارات تورمی در جامعه، کاهش ارزش پول ملی را تا حدی قابل پیش‌بینی دانسته و اعلام کرده که این وضعیت تا زمانی که تنش‌های منطقه‌ای ادامه دارد، احتمالا بهبود نمی‌یابد. کارشناسان اقتصادی می‌گویند که از نظر سرمایه‌گذاران و بازارهای مالی، نشانه‌ها حاکی از تداوم کاهش ارزش ریال است، به ویژه با توجه به افزایش تقابل نظامی احتمالی میان ایران و اسرائیل.

برخی تحلیلگران معتقدند که وضعیت نیمه‌جنگی میان ایران و اسرائیل و اظهارات مقامات ایران مبنی بر «پاسخی کوبنده» به حملات اسرائیل، به نگرانی‌های بازار دامن زده است. این شرایط باعث شده تا سرمایه‌گذاران در بازارهای ایران احتیاط بیشتری به خرج دهند و برخی از فعالان اقتصادی ترجیح دهند سرمایه‌های خود را به دارایی‌های امن‌تر تبدیل کنند.

اثر خروج از برجام و تنش‌های غربی بر اقتصاد ایران

افت ارزش ریال ایران از سال ۲۰۱۸ و همزمان با خروج آمریکا از توافق هسته‌ای موسوم به برجام شدت گرفت. این روند در سال‌های اخیر به دلیل افزایش فشارهای بین‌المللی و تحریم‌های اقتصادی شتاب بیشتری یافته است. تحریم‌ها، به‌ویژه در حوزه مالی و بانکی، دسترسی ایران به منابع ارزی را محدود کرده و اثرات شدیدی بر اقتصاد کشور گذاشته است. با تشدید تحریم‌ها و کاهش دسترسی ایران به بازارهای جهانی، بسیاری از صنایع کشور با مشکل تامین مواد اولیه و تجهیزات روبرو شده‌اند که این موضوع به بحران تورم نیز دامن زده است.

تنش‌های اخیر با اسرائیل و هشدارهای ایران درباره پاسخ به هرگونه حمله احتمالی از سوی اسرائیل نیز نگرانی‌های جدیدی به بازار اضافه کرده است. افزایش نرخ ارز به‌ویژه برای خانوارها و کسب‌وکارها که به شدت به مواد اولیه و کالاهای وارداتی وابسته هستند، فشار مضاعفی ایجاد کرده و قدرت خرید مردم را کاهش داده است.

تأثیر تنش‌های منطقه‌ای بر بورس و سهام ایران

افزایش تنش‌های نظامی و نگرانی‌های سیاسی، بازار بورس ایران را نیز تحت تاثیر قرار داده است. رسانه‌های داخلی گزارش داده‌اند که ارزش سهام بسیاری از شرکت‌ها در ایران در هفته‌های اخیر کاهش یافته است. فرزین آقابزرگی، یکی از تحلیلگران بازار سرمایه، در گفت‌وگو با روزنامه اعتماد تاکید کرده که پیام تهدیدات دو طرف و تداوم تنش‌ها، به معنای ادامه یافتن بی‌ثباتی و افزایش تورم است. او می‌گوید که این وضعیت در نهایت به افزایش نرخ ارز و کاهش ارزش سهام منجر خواهد شد. به گفته آقابزرگی، با توجه به اینکه بخش بزرگی از اقتصاد ایران به دلیل تحریم‌ها و مشکلات اقتصادی درگیر رکود است، تغییرات قیمتی و نوسانات ارز می‌تواند اثرات ناگواری بر وضعیت مالی بسیاری از بنگاه‌های اقتصادی داشته باشد.

نوسانات قیمت دلار و گمانه‌زنی‌ها درباره تأخیر در عملیات نظامی

در حالی که در روزهای اخیر قیمت دلار به نزدیکی ۷۰ هزار تومان رسیده بود، در روز سه‌شنبه اندکی کاهش یافت و به کانال ۶۹ هزار تومان بازگشت. برخی تحلیلگران معتقدند که این کاهش مقطعی ممکن است ناشی از گمانه‌زنی‌هایی باشد که بر اساس آن‌ها حمله نظامی احتمالی ایران به اسرائیل به تأخیر افتاده و احتمالاً پس از انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا در دستور کار قرار خواهد گرفت. این اخبار موجب کاهش نسبی فشارهای روانی بر بازار شده و اندکی ثبات به نرخ دلار بخشیده است.

آینده اقتصاد ایران در گرو کاهش تنش‌های سیاسی

کارشناسان اقتصادی بر این باورند که اگرچه کاهش نرخ ارز در روزهای اخیر ممکن است از فشارهای روانی بازار بکاهد، اما بدون حل و فصل مسائل سیاسی و رفع تحریم‌ها، اقتصاد ایران همچنان در مسیر ناپایداری قرار خواهد داشت. به گفته آنان، ادامه تنش‌ها با کشورهای غربی و اسرائیل و تداوم تحریم‌ها، اقتصاد ایران را به سمت بحرانی‌تر شدن سوق می‌دهد و بدون تغییر در سیاست‌های خارجی و کاهش تنش‌ها، رسیدن به ثبات ارزی و اقتصادی دشوار خواهد بود.

در نتیجه، اقتصاد ایران برای دستیابی به ثبات و بهبود نیازمند اقداماتی جدی در زمینه سیاست‌های داخلی و خارجی است. اگر تنش‌ها ادامه یابد و برنامه‌های اقتصادی بدون پشتیبانی از منابع خارجی و تجارت جهانی پیش برود، احتمال ادامه افت ارزش ریال و افزایش تورم همچنان بالا خواهد بود. 

جمشید شارمهد زندانی دوتابعیتی اعدام شد؛ کاربران: حکومت حریف اسرائیل نشد از مردم انتقام گرفت

خبرگزاری قوه قضائیه (میزان) روز دوشنبه ششم آبان‌ماه اعلام کرد، جمشید شارمهد زندانی ایرانی- آلمانی محبوس در زندان اوین اعدام شد. 

دستگاه قضایی جمهوری اسلامی اوایل اسفندماه ۱۴۰۲ اعلام کرد دادگاه انقلاب تهران، شارمهد را به اتهام «افساد فی‌الارض» به اعدام محکوم کرده است. جمشید شارمهد ۶۸ ساله در تابستان ١٣٩٩ توسط مأموران اطلاعاتی جمهوری اسلامی درامارات ربوده شد. پس از هفته‌ها بی‌خبری از وضعیت او سرانجام مشخص شد که به ایران منتقل شده است

او با این اتهام واهی که طراح «عملیات انفجار در حسینیه سیدالشهدای شیراز» بوده محکوم شد. خانواده شارمهد و وکیل او بارها این ادعا را رد کردند. شارمهد که در وضعیت جسمی مناسبی بسر نمی‌بُرد، دوران بازداشت خود را در سلول انفرادی می‌گذراند. غزاله شارمهد دختر وی گفته بود، وکیل تسخیری پدرش برای خواندن پرونده، طلب ۲۵۰ هزار دلار پول کرده بود. دادگاه شارمهد از ۱۷ بهمن ۱۴۰۰ آغاز شد و قاضی بدنام ابوالقاسم صلواتی که از سوی آمریکا به دلیل نقض حقوق بشر تحریم شده است محاکمه وی را انجام داد. نهادهای حقوق بشری بارها هشدار دادند که شارمهد در زندان تحت بدترین شرایط قرار دارد و از انواع بیماری‌ها رنج می‌برد. جمشید شارمهد، ۱۳ فروردین ۱۴۰۱ در تماسی کوتاه به همسر خود گفته بود تنها دو دندان برایش باقی‌ مانده اما به دلیل ریختن دندان‌هایش اشاره نکرد. او گفته بود هر روز تحت بازجویی قرار دارد و مجبور است اسناد مختلفی را امضاء کند. تا لحظه تنظیم این گزارش خانواده شارمهد واکنشی به خبر اعدام وی نشان نداده‌اند.

در ارتباط با اعدام جمشید شارمهد که امروز صبح اعدام شد، برخی کاربران در شبکه‌های اجتماعی نوشتند زور جمهوری اسلامی به اسرائیل نرسید و طبق معمول با اعدام شهروندان آن را تلافی کرد. شماری از کاربران نوشته‌اند «حکومت از مردم انتقام سخت گرفت» و برخی دیگر نوشته‌اند جمهوری اسلامی یک خانواده دیگر به جمع دادخواهان اضافه کرد.

۱۴۰۳ آبان ۶, یکشنبه

حمله تلافی‌جویانه اسرائیل به چندین پایگاه نظامی در ایران متعلق به سپاه تروریستی پاسداران

اسرائیل به تلافی حمله موشکی جمهوری اسلامی، بامداد شنبه ۲۶ اکتبر (پنجم آبان‌ماه) در چند مرحله چندین پایگاه نظامی و سایت موشکی در ایران متعلق به ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را هدف حمله قرار داد.



در این حملات هدفمند حدود ۲۰ نقطه مورد اصابت قرار گرفت. عمده نقاطی که هدف قرار گرفته شد تأسیسات نظامی و پایگاه‌های اطراف تهران حوالی شهریار (ملارد)، کرج، قلعه‌حسن‌خان، باقرآباد ورامین و جاده قم بود. در شرق تهران حوالی پارچین نیز صدای چند انفجار مهیب به گوش اهالی رسیده بود. در مشهد، زنجان، همدان، کرمانشاه، اهواز و شیراز نیز صدای انفجارهایی از حومه شهر به گوش رسیده بود.

در تهران و شهرهای اطراف با وجود شنیده شدن صدای مجموعه‌ای از انفجار اما پیش از حملات صدای پرواز هواپیمای جنگنده یا شلیک پدافند شنیده نشد. این وضعیت احتمال هدف‌گیری نقاط از دوردست را تقویت کرده است. برخی منابع محلی ویدیوهایی را در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشته‌اند که نشان می‌دهد ماشین‌های آتش‌نشانی و آمبولانس به سمت پایگاه‌های نظامی در حرکت‌اند.



با اینکه خبرگزاری‌های حکومتی مدعی شدند که پروازها در فرودگاه‌های ایران لغو نشده اما ویدیوهایی منتشر شده که نشان می‌دهد از جمله در فرودگاه «خمینی» تهران پروازها لغو شده و مسافران را از داخل یک هواپیما تخلیه می‌کنند. یکی از اهدافی که مورد اصابت موشک قرار گرفت سایت پدافندی نزدیک قبر روح‌الله خمینی در جنوب تهران است.



دانیال هاگاری سخنگوی ارتش اسرائیل در یک پیام ویدیویی اعلام کرد، ارتش اسرائیل به اهداف نظامی در ایران حمله کرده است. این مقام نظامی توضیح داد، «در پاسخ به ماه‌ها حملات مستمر رژیم ایران علیه اسرائیل، در حال حاضر نیروهای دفاعی اسرائیل حملات دقیقی را به اهداف نظامی در ایران انجام می‌دهند. رژیم ایران و دستیارانش در منطقه از هفتم اکتبر بطور بی‌امان (در هفت جبهه) به اسرائیل حمله کرده‌اند، از جمله حملات مستقیم از خاک ایران. مانند هر کشور مستقل دیگری در جهان، دولت اسرائیل نیز حق و وظیفه دارد که پاسخ دهد. توان دفاعی و تهاجمی ما کاملاً بسیج شده است. ما هر کاری که لازم باشد برای دفاع از کشور اسرائیل و مردم اسرائیل انجام خواهیم داد.» 

با فاصله حدود سه ساعت موج دوم این حملات آغاز شد. شهروندان در تهران صدای چندین انفجار مهیب را شنیدند با اینهمه اما رسانه‌های داخلی تا لحظه تنظیم این گزارش در سکوت بودند و صرفاً خبر وقوع چند انفجار را تأیید کردند. دست‌کم در ۱۰ شهر ایران نقاط مختلف مورد اصابت قرار گرفته و مردم انفجارهای مهیب را دیدند یا شنیدند، اما در هیچ کدام از این نقاط پیش از حملات صدای آژیر خطر شنیده نشد. بعد از صدای شنیده شدن چند انفجار گزارش شد که هواپیماهای جنگنده از فرودگاه مهرآباد برخاستند. شهروندان در همدان و کرمانشاه نیز صدای هواپیمایی‌ جنگنده را شنیدند اما مشخص نبود پروازها متعلق به جنگنده‌های نیروی هوایی جمهوری اسلامی است یا هواپیماهای اسرائیلی.

۱۴۰۳ مهر ۳۰, دوشنبه

سپاه پاسداران جمهوری اسلامی بايد در ليست گروههای تروريستی قرار بگيرد

سپاه پاسداران جمهوري اسلامي بايد در ليست گروههاي تروريستي قرار بگيرد زيرا:

1. سپاه پاسداران به گروههاي تبهكار در سوئد براي انجام كارهاي تروريستي و خرابكاري عليه ايرانيان با تابعيت سوئدي و نيز يهوديان هزينه مالي پرداخت مي كند.

2. در اقدام تلافي جويانه براي سوزاندن قرآن در سوئد ارتش سپاه پاسداران حمله سايبري به سوئد انجام داده.

3. براي بدنام كردن سوئد، سپاه پاسداران سعي مي كند در كمپينهاي جهاني سوئد را كشوري مخالف اسلام جلوه دهد و به سوئد آسيب بزند.

4. با دادن پهباد و موشك به روسيه در جنگ روسيه با اوكراين به روسيه كمك مي كند.

5. نقش اصلي در تعليم حماس و حزب الله و اقدامات تروريستي اين گروهها داشته است.

6. پول مردم ايران را براي فعاليتهاي هسته اي و ساخت اتم استفاده مي كند در حاليكه مردم ايران روز به روز فقيرتر مي شوند.

به اين منظور يك سازمان خاص در سوئد در حدود دو سال است كه تشكيل شده و يك هفته درميون شنبه ها تجمعات برگزار مي كند در مركز شهر استكهلم براي بيان اين موضوع كه سپاه پاسداران بايد در ليست گروههاي تروريستي قرار گيرد و به اين منظور بروشورهايي كه عكسش را مي بينيد بين مردم پخش مي كند.

عكس و فيلمها از تجمع شنبه ١٩ اكتبر در ميدان سرگل 


Här är en översättning av texten till svenska

Varför Islamiska revolutionsgardet (IRGC) ska listas som en terroristorganisation:

IRGC finansierar kriminella grupper i Sverige för att utföra terrorhandlingar och sabotage mot svenskar med iranskt medborgarskap och även mot judar.

IRGC genomförde en cyberattack mot Sverige som en hämndaktion efter koranbränningarna i Sverige.

För att smutskasta Sverige försöker IRGC i globala kampanjer framställa Sverige som ett land som är fientligt mot islam och orsaka skada mot Sverige.

Genom att förse Ryssland med drönare och missiler stödjer IRGC Ryssland i dess krig mot Ukraina.

IRGC har spelat en central roll i att träna Hamas och Hizbollah och i deras terroraktiviteter.

IRGC använder Irans folks pengar för kärnverksamhet och atomvapenutveckling, medan Irans befolkning blir allt fattigare.

För detta ändamål har en särskild organisation bildats i Sverige för cirka två år sedan och varannan lördag håller den demonstrationer i centrala Stockholm för att belysa att IRGC bör listas som en terroristorganisation. De delar även ut broschyrer, som du ser på bilden, för att informera allmänheten.

Bilder från demonstrationen lördagen den 19 oktober på Sergels torg. 

۱۴۰۳ مهر ۲۷, جمعه

چرا عده‌ای مغز فندق به نام دفاع از «صلح»، با تهاجم نظامی علیه جمهوری اسلامی مخالفت می‌کنند؟

عدم درک درست از منافع ملی ایران

یکی از دلایل اصلی مخالفت این افراد، عدم توجه کافی به “منافع ملی ایران” است. آنها بجای تمرکز بر منافع ایران، اغلب به ایدئولوژی‌های حزبی یا دیدگاه‌های آرمانی خود پایبندند.


با معیار قرار دادن “منافع ملی”، به سادگی می‌توان دید حکومت حاکم بر ایران، یعنی نظام “جمهوری اسلامی” دشمن اصلی ایران و ایرانی است. این حکومت اصلی‌ترین عامل ویرانی کشور بوده و در چهل و شش سال گذشته عامل و مسبب کشته شدن صدها هزار نفر در جنگ، تصادفات جاده‌ای و یا از طریق عدم تامین نیازمندی‌های درمانی (واکسن ویروس کووید ۱۹ و دیگر داروهای ضروری) بوده است. صدها هزار ایرانی غیرنظامی در طول عمر این حکومت دستگیر، زندانی و شکنجه شده و ده‌ها هزار نفر اعدام شده‌اند. در این چهار دهه بین ۶ تا ۱۰ میلیون ایرانی از کشور فرار کرده و خانواده‌های آنها از هم پاشیده شده است. سرزمین و فرهنگ و تمدن ایران در معرض آسیب‌های جدی و حتی تخریب یا ویرانی قرار دارد. سیاست‌گذاری‌های این حکومت بر اساس اولویت دادن به لبنان و غزه و سوریه و عراق و یمن بوده و سرمایه‌های ملی ایران صرف صدور تروریسم و تشکیل گروه‌های نیابتی این حکومت برای کشتار یهودیان یا آمریکائی‌ها می‌شود. سیاست‌های این حکومت نام ایران و ایرانی را با تروریسم پیوند زده و بی اعتباری جهانی برای مردم ایران را موجب شده است. با وجود همه اینها آیا تردیدی وجود دارد که این حکومت اصلی‌ترین و بزرگترین دشمن ایران و ایرانی است؟

وقتی نیروهای سرکوبگرِ رنگارنگ این حکومت در کوچه‌ها و خیابان‌های شهرهای ایران جنگ تمام‌عیار علیه زنان کشور را پیش برده و به تحقیر و سرکوب روزمره‌ی شهروندان (غیرنظامی) مشغولند، وقتی دختربچه‌های ایرانی در مدرسه‌هایشان با گازهای سمی‌ مورد تهاجم قرار می‌گیرند، وقتی کولبران در کردستان یا سوختبران در سیستان و بلوچستان آماج گلوله پاسداران قرار می‌گیرند، وقتی مردم عرب خوزستان در نیزارهای ماهشهر با مسلسل سنگین دوشکا به رگبار بسته می‌شوند، وقتی نیروهای این حکومت با ماشین از روی پیکر مردم معترض (غیرنظامی) رد می‌شوند، تردیدی وجود دارد که در ایران چهار دهه است که جنگی خونین بین یک نظام اشغالگر با مردم ایرانزمین وجود دارد؟ آیا اگر “منافع ملی” را در نظر بگیریم، بالاترین اولویت، پایان دادن هرچه زودتر به این حکومت جنایتکار نیست که سایه جنگ و هر حمله نظامی به ایران را نیز منتفی خواهد کرد؟!

مردم ایران در چهار دهه گذشته بسیار تلاش کرده‌اند تا این حکومت را به زیر بکشند ولی به خاطر سرکوب وحشیانه، موفق نشده‌اند. در چنین شرایطی آیا اگر یک نیروی خارجی در جنگ نابرابری که “جمهوری اسلامی” با مردم به پیش می‌برد، به مردم ایران کمک کند، نباید از آن استقبال کرد؟ جنگ بین جمهوری اسلامی و اسرائیل و هم‌پیمانانش را مردم ایران به راه نیانداخته‌اند، اما حملات نظامی به جمهوری اسلامی و منابع آن، فرصت مناسبی برای عبور کم‌هزینه‌تر از این رژیم است.

جنگ حکومت با اسرائیل و هم پیمانانش، ماشین سرکوب این حکومت را ضعیف کرده و به مرور زمان، شانس موفقیت مردم برای به زمین زدن این حکومت بالا می‌برد. بطور منطقی و با معیار قرار دادن “منافع ملی”، باید از تهاجم نظامی علیه جمهوری اسلامی، با تاکید بر اینکه حساب این رژیم از “ایران” جداست و نباید مردم و ساختارهای شهری مورد حمله قرار بگیرند، استقبال کرد. چنین فرصتی را نباید از دست داد. چنین موضع‌گیری عین “میهن‌دوستی” و مصداق هوشمندی سیاسی است

وفاداری به انقلاب۵۷

بسیاری از کسانی که با حمله نظامی مخالفت می‌کنند، هنوز به انقلاب ۵۷ پایبند هستند (پنجاه و هفتی‌ها). برای آنها پذیرش سقوط جمهوری اسلامی به معنای پذیرفتن شکست آرمان‌های آن “انقلاب” است. این گروه نمی‌خواهند بپذیرند جامعه‌ای که روزی از انقلاب حمایت می‌کرد، اکنون به دنبال پایان این حکومت است. مخالفت با هرگونه حمله نظامی به جمهوری اسلامی برای این گروه، بیشتر از آنکه ناشی از دغدغه برای صلح باشد، تلاشی است برای جلوگیری از فروپاشی ذهنی آنها نسبت به آرمان‌های انقلابی‌شان و در عمل حفظ نظام جمهوری اسلامی تا زمانی که اینها، نه ایران، بلکه انقلاب‌شان را از آن پس بگیرند!

چنین چیزی برای “پنجاه و هفتی‌ها”، یعنی پذیرش شکست و پایان آن “دوره انقلابی” که اینان، آن را تقدیس می‌کردند. دوره‌ای که موتور اصلی تحولات سیاسی در جامعه را انگیزه‌های ضد آمریکائی- ضد اسرائیلی رقم می‌زد. از آنجا که این گروه‌ها نمی‌خواهند چنین شکستی را بپذیرند، به همین خاطر با تهاجم نظامی که می‌تواند پایان آن را رقم بزند، مخالفت می‌کنند.

جمود فکری و تحلیل بر اساس الگوهای قدیمی

بسیاری از مخالفان تهاجم نظامی، هنوز با معیارها و الگوهای دهه‌های ۶۰ و ۷۰ میلادی مسائل را تحلیل می‌کنند. این گروه‌ها که عمدتاً از تفکرات چپ و همبستگی جهانی آن دوره الهام می‌گیرند، بدون توجه به شرایط خاص ایران و منطقه، از رویکردی دفاع می‌کنند که درواقع به ضرر مردم ایران تمام می‌شود. آنها با داشتن نگاهی رمانتیک به سیاست‌های جهانی، حقوق و منافع مردم ایران را فدای آرمانگرائی‌های ایدئولوژیک خود می‌کنند.

جمهوری اسلامی؛ تهدیدی برای صلح جهانی

آیا حکومت جمهوری اسلامی جدا از آنکه دشمن مردم ایران است، دشمن بی‌ثباتی و عدم امنیت در منطقه و در جهان هم هست؟ کارنامه چهار دهه گذشته جمهوری اسلامی چنین چیزی را تائید می‌کند. این رژیم عامل اصلی جنگ، تروریسم و بی‌ثبابتی در منطقه است. تشکیل یا حمایت ایدئولوژیک، تامین مالی- تجهیزاتی و دادن آموزش‌های نظامی به انواع گروه‌های نیابتی، در کارنامه این حکومت قرار دارد. تلاش برای جنگ و تغییر حکومت‌ها در عراق، یمن، عربستان و بحرین از اهداف توسعه‌طلبانه‌ای است که این حکومت دنبال کرده و از آن دفاع می‌کند. صدور انقلاب و گسترش حکومت اسلامی- شیعی از اهداف اعلام شده این حکومت است.

ترور مخالفان حکومت در کشورهای مختلف منطقه یا در اروپا، بمب‌گذاری در مرکز همیاری یهودیان در بوئنوس‌آیرس آرژانتین و تلاش‌های تروریستی در کشورهای مختلف مانند لبنان، فرانسه، آلمان، سوئد، هلند، بلژیک، انگلستان ایالات متحده آمریکا و… همه و همه نشانگر آن است که حکومت جمهوری اسلامی دشمن صلح و ثبات و مسبب ناامنی و تروریسم در جهان است. آخرین نمونه چنین سیاست جنگ‌طلبانه‌ای را می‌توان در حمله تروریستی و وحشیانه حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ به مردم اسرائیل و پس از آن موشک‌پرانی‌های حزب‌الله و حوثی‌های یمن و دیگر نیابتی‌های جمهوری اسلامی به اسرائیل مشاهده کرد. با در نظر داشتن این سیاست تهاجمی‌ و جنگ‌افروزانه که بیش از چهار دهه است ادامه دارد، مبارزه با این حکومت، از جمله از طریق حمله نظامی به آن، نه تنها مشروع، بلکه یک “وظیفه” در دفاع از آرمان‌های انسانی و حقوق بشری بوده و یک “خدمت بزرگ به بشریت” است. بر این اساس، دولت اسرائیل “حق” دارد که از موجودیت خود و امنیت مردم‌اش دفاع کرده و به حملات نظامی حکومت ایران پاسخ دهد. این وظیفه مردم ایران است که کار این رژیم را تمام کنند، اما حالا که چنین درگیری نظامی پیش آمده، مردم ایران و کشور اسرائیل منافع همسوئی پیدا کرده‌اند که باید از آن حداکثر استفاده را جهت تغییر شرایط ایران و منطقه و حتا جهان که با دسیسه‌ و حمایت جمهوری اسلامی در گرداب اسلامگرایی فرو می‌رود، کرد. 

وزارت اطلاعات با اعمال فشار پرونده اکباتان را دوباره به جریان می‌اندازد

 یک فرد آگاه به پرونده متهمان پرونده معروف به «اکباتان» گفت که این پرونده چندین بار در دادگاه مورد بررسی قرار گرفته و بی‌گناهی این متهمان ثابت شده‌ اما ماموران وزارت اطلاعات با اعمال فشار این  پرونده را دوباره به جریان می‌اندازند.


به گفته این فرد مطلع به پرونده «اکباتان» چهار متهم این پرونده نزدیک به دو سال است که زیر فشار و اضطراب شدید در ارتباط با صدور حکم‌های سنگین قرار دارند. پرونده آنها در دو دادگاه به جریان افتاده است؛ یکی، دادگاه کیفری به اتهام قتل آرمان علیوردی؛ و دیگری، دادگاه انقلاب متهم به محاربه و قتل. وی اضافه کرد: «چندین بار این پرونده در دادگاه در رفت و آمد بوده و بی‌گناهی بچه‌ها ثابت شده، اما فشار ماموران وزارت اطلاعات دوباره پرونده را فعال می‌کند.»

این منبع مطلع ادامه داد: «زمستان سال قبل از هشت متهم پرونده چهار متهم با قرار وثیقه آزاد شدند و با اینهمه به هیچ عنوان زندگی طبیعی ندارند بطوری که بعضی از ماجراهایی که برای این جوانان اتفاق افتاده اصلا قابل گفتن نیست؛ در همین حد بگویم که اصلا نمی توانند عادی باشند و از نظر روانی شدیدا بهم ریخته هستند. به گفته وی، وضعیت روحی چهار جوان زندانی دیگر از متهمان این پرونده که در زندان بسر می‌برند چند برابر بدتر است.

او در ادامه توضیح داد: «از آنجا که زندانی‌های زندان قزلحصار خبر دارند که جرم و اتهام این جوانان سیاسی است از نظر فیزیکی آسیبی به‌ آنها نمی‌رسانند اما با این حال، فشارهای روانی به شدت آنها را عذاب می‌دهد به‌خصوص وقتی که دوباره پرونده دادگاه کیفری آنها از ابتدا دوباره فعال شد و آنها به مدت چندین هفته در بازداشتگاه اطلاعات سپاه زندانی بودند. او در توضیح اتهام متهمان پرونده موسوم به «اکباتان»گفت: «مهدی حسینی در ۱۲ آبان ۱۴۰۱ بازداشت شد. او از جمله اولین بازداشت‌شدگان این پرونده است که به دو اتهام «محاربه» و «مشارکت در قتل عمد» متهم شده است.

میلاد آرمون نیز از اولین بازداشت شدگان این پرونده است که به دو اتهام «محاربه» و «مشارکت در قتل عمد» متهم شده است. مهدی ایمانی ۲۲ آذر ۱۴۰۱ توسط ماموران پلیس آگاهی تهران بازداشت و از جمله سه متهم این پرونده است که به دو اتهام «محاربه» و «مشارکت در قتل عمد» متهم شده است. نوید نجاران نیز توسط ماموران اطلاعات سپاه استان خوزستان و دست‌کم چند ماه پس از دیگر متهمان پرونده در اهواز بازداشت و به «مشارکت در قتل عمد» متهم شد.

این فرد مطلع به «پرونده اکباتان» در پایان تاکید کرده است: «متاسفانه به دلیل حساسیت و پیچیدگی‌ پرونده، خانواده‌ها فقط با وکلای پرونده در ارتباط هستند و حتی وکلای آنها نیز درباره این پرونده گفتگوی چندانی با رسانه‌ها انجام نمی‌دهند. اطلاعات دریافتی حساب کاربری «دادبان» از وضعیت نگران‌کننده میلاد آرمون، سید محمدمهدی حسینی، مهدی ایمانی و نوید نجاران در بازداشتگاه اطلاعات سپاه حکایت دارد. این چهار متهم پرونده اکباتان علاوه بر «مشارکت در قتل عمد»، به «محاربه» نیز متهم هستند. پرونده «اکباتان» یکی از پیچیده‌ترین سناریوسازی‌های سازمان اطلاعات سپاه (ساس) علیه شهروندان معترضی است که در پاییز ۱۴۰۱ در جریان جنبش ملی مهسا در شهرک اکباتان تهران به خیابان آمدند و در اعتراضات گسترده‌ علیه جمهوری اسلامی در کنار دیگر شهروندان در شهرها و محله‌های مختلف شرکت داشتند.

در جریان اعتراضات آن زمان در تاریخ چهارم آبان آرمان علی‌وردی از اعضای یگان امنیتی بسیج اکباتان مجروح و دو روز بعد در بیمارستان درگذشت. سازمان اطلاعات سپاه (ساس) پرونده آرمان علی‌وردی را با عنوان «قتل» پیگیری و در پی آن میلاد آرمون، حسین نعمتی، علیرضا کفایی و مهدی حسینی چهار جوان ساکن اکباتان را به قتل این بسیجی متهم کرد. بنا بر کیفرخواست صادره، میلاد آرمون، محمدمهدی حسینی و مهدی ایمانی سه متهم ردیف اول تا سوم پرونده به «محاربه» متهم و علیرضا کفایی و حسین نعمتی و یک جوان دیگر نیز به «مشارکت در قتل عمد» و اتهاماتی از جمله «تبلیغ علیه نظام» متهم شدند.

در خردادماه سال بعد نام یک متهم جدید دیگر در این پرونده، رسانه‌ای شد؛ نوید نجاران شهروند جوانی که توسط ضابط خاص قضایی در این پرونده به اتهام ارتکاب اعمال مجرمانه در زمینه جان باختن آرمان علی وردی بسیجی کشته شده در اکباتان تهران، در اهواز بازداشت و پس از بازجویی اولیه برای ادامه تحقیقات به تهران منتقل شد. این جوان نیز هم‌ اکنون به «مشارکت در قتل عمد» متهم شده است. حتی با تکیه بر مستندات موجود در پرونده هم مشخص نیست عامل اصلی کشته شدن آرمان علی‌وردی چه کسی است و در نتیجه صدور حکم اعدام برای این متهمان با قوانین قضایی خود جمهوری اسلامی نیز مغایرت دارد.


۱۴۰۳ مهر ۲۱, شنبه

جنگ بعدی: اسرائیل و غرب علیه جمهوری ننگین اسلامی

  از کجا بدانیم که جنگ بین تهران و تل آویو دیگر مانند آنچه پیشتر فکر می‌کردیم، بعید نیست؟


حمله حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ از حملات قبلی بسیار متفاوت بود. این حمله یک تحول کیفی در رویارویی بین دو اردوگاه بود که ترس عمیق اسرائیل را از آنچه که تهدیدی علیه موجودیت خود می‌داند، بیدار کرده است. به همین دلیل نیز ضد حمله اسرائیل متفاوت بود و تل‌آویو تصمیم گرفت رژیم حماس حاکم بر غزه را از بین ببرد. اسرائیل می‌خواهد سیاست بازدارندگی را احیاء کند، به این معنی که هرگونه حمله به اسرائیل بهای گزافی خواهد داشت و با این کار می‌خواهد وجهه خود را به عنوان «ابرمرد» منطقه حفظ و تقویت کند. اسرائیل در این جنگ ثابت کرد که قادر است نبردهای طولانی را که تا کنون به یازده ماه رسیده بطور همزمان در چندین جبهه در غزه، کرانه باختری، لبنان، ایران و یمن پیش ببرد.

اسرائیل تصویر فوق‌العاده‌ای از قابلیت‌های اطلاعاتی و فناوری پیشرفته نظامی خود را ارائه کرد. نیمی از رهبران حزب‌الله را بدون اینکه خطر حمله به یک وجب از خاک لبنان را متحمل شود، از بین برد و تعدادی از رهبران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را نیز هدف قرار داد و حتا جرأت کرده و رهبر حماس را در قلب تهران به قتل برساند. در داخل اسرائیل نیز نارضایتی و نفرت بخش زیادی از اسرائیلی‌ها، به ویژه نخبگان از نتانیاهو و متحدان مذهبی‌اش، مانع از صف‌آرایی آنها در پشت سر او نشد. تلفات انسانی هنگفت در میان نیروهایش، از بین رفتن میلیاردها دلاری که اقتصاد اسرائیل را تحت تأثیر قرار داد و حتا شکست او در نابودی رئیس حماس در غزه هیچکدام نتوانست او را مجبور به توقف جنگ کند. جنگ غزه یک جنگ اسرائیلی محض به معنی دفاع از موجودیت این کشور است. اما جنگ احتمالی اسرائیل با [رژیم] ایران، دیگر جنگ اسرائیل و غرب با هم علیه جمهوری اسلامی خواهد بود.

اسرائیل اینک بیش از هر زمان دیگری برای یک نبرد بزرگ آماده است. ناوگان‌های دریایی همچنان مستقر در بالاترین سطح از آمادگی نظامی که منطقه تا به حال شاهد آن بوده است برای نبرد تمام‌عیار با تهران آمده‌اند. این بسیج نظامی گسترده و این ناوگان‌ها پیامی است که اگر تهران آن را نادیده بگیرد، ایران و رژیم جمهوری اسلامی بهای سنگین آن را خواهند پرداخت. در این میان، اظهارات روسیه و بازدیدهای مقامات مسکو و ارسال سریع تدارکات نظامی برای مقابله با هرگونه حمله هوایی به ایران موفقیت‌آمیز نبود. این تشدید تنش با هر چیزی که در تاریخ منطقه از جنگ ۱۹۷۳ و آنچه پیش از آن رخ داده است بسیار متفاوت است.

آیا ممکن است این وضعیت رهبری رژیم ایران را به سمت درک این واقعیت که مبارزه با اسرائیل بیهوده است سوق دهد و یا اینکه آن را به سمت ایجاد قابلیت‌های بیشتر برای این مبارزه خواهد کشاند؟اظهارات مقامات جمهوری اسلامی درباره توافقنامه بزرگ همکاری نظامی با روسیه حاکی از آن است که رهبران رژیم خود را برای جنگ بعدی آماده می‌کنند و نه برعکس. توافق قاهره شاید در آستانه‌ی پایان دادن به جنگ غزه باشد اما به هشدار آمادگی برای جنگ با ایران و حزب‌الله پایان نمی‌دهد.

از آغاز جنگ سال گذشته، اسرائیل در وضعیت اضطراری بسر می برد که دلیل‌اش فراتر از نبرد غزه است. این کشور ژنراتورهای برق پشتیبان را در سراسر کشور مستقر و مخازن آب را پر کرده و دفاع سایبری را تشدید نموده و مواد غذایی را برای چندین ماه آماده و ذخیره کرده است. اسرائیل اعلام کرده که توانایی تولید برق از منابع مختلف، از روی زمین، زیر زمین و دریا را دارد، و اگر شبکه برق در خلال جنگ از بین برود، ظرف هفت دقیقه ژنراتور آنلاین می‌شود و برق را به شبکه برمی‌گرداند. سنگرها و پناهگاه‌هایی برای صدها هزار نفر در انتظار جنگ بزرگ آماده کرده و این سنگرها دومین خط دفاعی پس از گنبد آهنین در صورت شکستن آن هستند. ذهنیت استقرار و آمادگی برای جنگ نقش مهمی در ایجاد و تقویت انگیزه جهت تصمیم گرفتن برای جنگ دارد. برای دهه‌ها، استراتژی اصلی اسرائیل بر اساس پتانسیل جنگ منطقه‌ای بوده است که در گذشته در نبرد با مصر، اردن و سوریه با آن روبرو شده بود. امروز حکمی علیه جمهوری اسلامی ایران صادر شده که تهران را اولین تهدید برای موجودیت اسرائیل می‌داند. این تهدید رژیم ایران از طریق تلاش برای ایجاد تأسیسات اتمی نظامی و توسعه قابلیت‌های موشکی برای رسیدن به شهرهای بزرگ اسرائیل خود را نشان می‌دهد.

این وضعیت و تهدیدهای مداوم باعث می‌شود که خود جمهوری اسلامی هدف بعدی اسرائیل باشد و نه نیروهای نیابتی آن. در جنگ کنونی، رژیم ایران نتوانست حماس را نجات دهد و ترجیح داد از حزب‌الله لبنان با درگیر نشدن در نبرد محافظت کند. حوثی‌های یمن تنها شرکت‌کنندگان در این جنگ بودند که پس از نابودی تأسیسات حیاتی آنها در بندر الحدیده توسط اسرائیل نیز از هدف قرار دادن اسرائیل عقب‌نشینی کردند. به نظر من با توجه به تداوم رقابت نظامی- فنی و توسعه‌طلبی جمهوری اسلامی در موازات با مخالفت اسرائیل با تأسیس دولت فلسطین، جنگ بین اسرائیل و [رژیم] ایران بعید نیست.

دو عملیات فنی- امنیتی اسرائیل علیه حزب‌الله لبنان؛

عبدالرحمن الراشد (شرق الاوسط) – وقتی از جمال عبدالناصر رئیس جمهوری فقید مصر پرسیده شد که چرا در جنگ ۱۹۶۷ شکست خوردی، او گفت: «اسرائیل بر ما برتری هوایی دارد و به همین دلیل بود که همزمان با همه ما، مصر، سوریه و اردن، می‌جنگید». و وقتی روزنامه‌نگار گفت، اما مصر نیز ناوگان بزرگی از هواپیماهای جنگی دارد، عبدالناصر پاسخ داد: «آنها از مصر خلبانان بیشتری دارند، برای هر جنگنده سه خلبان اسرائیلی وجود دارد، یعنی روزی چند بار می‌توانند با یک جنگنده بجنگند».


استدلال رئیس جمهوری مصر تا حدودی درست بود. اما برتری اسرائیل تنها بر داشتن هواپیماهای پیشرفته محدود نمی‌شد، بلکه توسعه کل تشکیلات نظامی اسرائیل و مؤسساتی که از آن حمایت می‌کردند، مبتنی بر برنامه‌های پیشرفته بود که به صورت مرحله‌ای عمل می‌کردند. بیش از چهار هزار نفر در دو عملیات فنی و کیفی اسرائیل علیه حزب‌الله لبنان که با استفاده از منفجر کردن پیجرهای دریافت پیام و دستگاه‌های بیسیم کشته و زخمی شدند. ما در جنگ‌ تکنولوژی بسر می‌بریم و نه شجاعت! مفهوم نبردهای کنونی، درگیری «تمدنی» است نه تاریخی! تلفن‌ و سایر وسایل ارتباطی، کامپیوتر، تلویزیون‌، اتومبیل‌های الکتریکی و پهپادها همه اینها سلاح‌های بالقوه هستند که می‌توانند در این جنگ به کار گرفته شوند.

یک اتومبیل برقی مانند «تسلا» مجهز به هشت دوربین است. یک هکر می‌تواند هر آنچه را در داخل و خارج آن است تحت نظر داشته باشد و حتی می‌تواند آن را از یک کشور دور «هک» کند و به کنترل درآورد و آن را به یک سلاح تبدیل سازد. استفاده از بیسیم و پیجر به عنوان سلاح‌های کشتار، فاصله‌‎‌ی رویارویی مستقیم را افزایش می‌دهد و پیروزی از طریق درگیری‌ در جنگ‍‌های نظامی را غیرممکن می‌کند. عبدالناصر بیش از نیم قرن پیش از برتری فنی و تکنولوژی اسرائیل دلخور بود. امروز سطح و فاصله برتری اسرائیل دو برابر شده و ایده تغییر این معادله با نیروی مسلح اگر ساده‌لوحانه نباشد، تقریبا غیرممکن شده است. در طول تاریخ نیز فناوری نقش تعیین‌کننده‌ در جنگ‌ها و برتری یک امپراتوری بر امپراتوری دیگر داشته است. مغول‌ها کمان‌های مرکب را طراحی کردند که به سوارکار جنگجو اجازه می‌داد سوار بر اسب تیرهای خود را با دقت و بدون توقف شلیک کند و مغول‌ها را قادر ساخت تا نیمی از جهان آن دوران را با سرعتی بی‌سابقه فتح کنند.

پس از اختراع سلاح‌های آتش‌زا، اعراب با استفاده از آنها توانستند قاره‌ها را درنوردند و پس از اختراع توپ‌های غول‌پیکر بود که عثمانی‌ها این امکان را یافتند تا قلعه‌های تسخیرناپذیری مانند قسطنطنیه را ویران کنند. بریتانیا، آن جزیره کوچک و دورافتاده، با استفاده از فناوری توپ‌ها در کشتی‌هایی که قلعه‌ها را در دریا ویران می‌کردند، جهان را فتح کرد و با کشتی‌های زرهی و راه‌آهن‌ بود که توانست حمل و نقل تدارکات و سربازان را تسریع کند.

در این میان، بمب هسته‌ای را فراموش نکنیم که پیروزی جنگ جهانی دوم را برای ایالات متحده و متفقین رقم زد و هنوز هم این برتری به آنها تعلق دارد. تعالی و پیشرفت دانش همواره رمز پیروزی‌های بشریت بوده و توسعه ماشین‌های جنگی نتیجه توسعه نهادها و جوامع است.

آنچه اسرائیل را برتر می‌سازد، علاقه‌اش به خلاقیت ذهن در زمینه فناوری [برای حفاظت از موجودیت خود] است که تا امروز در صلح و جنگ به آن پیروزی مستمر بخشیده و با وجود کوچک بودن بازارهایش در اقتصاد در این زمینه از دیگران متمایز است. این کشور در زمینه‌های امنیت سایبری، تولید نظامی، هوش مصنوعی، وسایل نقلیه الکتریکی، فناوری پزشکی و فناوری آبیاری و کشاورزی مرتب در حال پیشرفت است. اما در مقابل حزب‌الله لبنان نیز مانند رژیم ایران، قدرت خود را در تمایل برای قربانی کردن اعضایش و البته خریدن افراد ارزان‌قیمت از لبنان، عراق، افغانستان و یمن می‌بینند و دل‌ خود را به اقتباس از سلاح‌های کپی شده از موشک‌های روسیه و چین و نامیدن آنها با اسامی مانند «شاهد»، «فاتح»، «القسام» و «زلزال» خوش می‌کنند.

حزب‌الله لبنان نیز مانند گروه القاعده بر شجاعت و آمادگی ایدئولوژیک برای فداکاری متکی است. این استراتژی حتی برای جنگ‌های باستانی نیز مناسب نبود! یکی از تحلیلگران درباره شوک و خسارات انسانی عظیم در صفوف حزب‌الله لبنان در نتیجه انفجار پیجرها توسط اطلاعات اسرائیل می‌گوید: «شما نمی‌توانید با فناوری پیشرفته با ابزار ایدئولوژی مبارزه کنید!»

البته درباره ایدئولوژی همه‌ی کشته‌شدگان از هر دو طرف، حزب‌الله و اسرائیل، هر دو، معتقدند که به بهشت ​​می‌روند، اما مهمترین چیز در جنگ‌ها این است که چه کسی برنده جنگ می‌شود! به نظر می‌رسد این جنگ‌ها بدون نتیجه قطعی برای مدت زیادی ادامه خواهند داشت زیرا یک طرف یعنی اسرائیل برای توسعه توانایی‌های خود سخت تلاش می‌کند و از جنگ با مخالفان خود به عنوان میدانی برای آزمایش‌ فناوری‌های خود سودمی‌برد و طرف دیگر یعنی حزب‌الله لبنان غرق در امور ماوراء طبیعی است و هیچ ارزشی برای جان انسان‌هایی که در صفوف خود از دست می‌دهد قائل نیست.

۱۴۰۳ مهر ۷, شنبه

بیش از ۱۴۰۰ اعدام در دو سال پس از آغاز اعتراضات «زن، زندگی، آزادی»

به گزارش سازمان حقوق بشر ایران، طی دو سال پس از قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی که به آغاز اعتراضات سراسری «زن، زندگی، آزادی» منجر شد، دست‌کم ۱۴۲۵ نفر در ایران اعدام شدند. این در حالیست که در بازه‌ زمانی دو سال قبل از آن، ۸۱۵ اعدام در ایران ثبت شده بود. بخش عمده این افزایش در اجرای اعدام‌ها، مربوط به احکام صادرشده در دادگاه‌های انقلاب است. 


سازمان حقوق بشر ایران با اشاره به این افزایش تقریبا دو برابری، خواستار توجه فوری جامعه جهانی و نهادهای حقوق بشری به استفاده جمهوری‌اسلامی از اعدام‌ به‌ عنوان ابزار سرکوب سیاسی است.

محمود امیری‌مقدم، سخنگوی این سازمان، گفت که اعدام مهم‌ترین ابزار جمهوری‌اسلامی برای ایجاد ترس در جامعه با هدف سرکوب اعتراضات و پیشگیری از اعتراضاتِ بیشتر است. متهمان مرتبط با مواد مخدر که بدون دادرسی عادلانه بر اساس احکام دادگاه‌های انقلاب اعدام می‌شوند، قربانیان کم‌هزینه ماشین کشتار حکومت‌اند. ما از جامعه جهانی و به‌ ویژه کمیته حقیقت‌یاب سازمان ملل می‌خواهیم که استفاده حکومت از اعدام را به‌عنوان بخشی از جنایات مرتبط با سرکوب اعتراضات زن زندگی آزادی بررسی کنند.

این در حالیست که اعدام‌های مرتبط با احکام قصاص که در حوزه دادگاه کیفری‌ست، با ۴۵۲ در دو سال قبل از اعتراضات ۱۴۰۱ و ۵۱۸ اعدام در دو سال بعد از اعتراضات، ۱۴ در صد افزایش داشتند. دو سال از اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ در ایران که با قتل حکومتی مهسا ژینا امینی آغاز شد، می‌گذرد. طی این اعتراضات دست‌کم ۵۵۱ معترض، ازجمله ۶۸ کودک و ۴۹ زن، به‌دست نیروهای امنیتی به قتل رسیدند. اکثر کشته‌شدگان با سلاح گرم یا ضربات باتون به قتل رسیدند. نهادهای رسمی جمهوری اسلامی تمام تلاش خود را به‌کار بردند تا قتل این معترضان را انکار یا -با ارائه اطلاعات غلط- اخبار مربوط به مرگ ایشان را مخدوش کنند.




رژیم جمهوری اسلامی: یک حکومت فاسد و بحران‌زده در آستانه فروپاشی

آشفتگی داخلی و بحران مشروعیت رژیم جمهوری اسلامی: سقوط قریب‌الوقوع رژیم ننگین جمهوری اسلامی به کجراهه‌ای کشیده شده است که دیگر قادر به حفظ ظا...