۱۴۰۳ شهریور ۲۰, سه‌شنبه

تاریخ ۳۵ ساله دیکتاتوری خامنه ای ( پدرام طنازی )


دیکتاتوری ۳۵ ساله علی خامنه‌ای، رهبر ننگین جمهوری اسلامی ، از زمان انتخاب او به رهبری در سال ۱۳۶۸ تا امروز دوره‌ای است که تحولات مهمی را در سیاست داخلی و خارجی ایران رقم زده است. در این مدت، خامنه‌ای از قدرت گسترده‌ای در تمام ارکان کشور برخوردار بوده و نقش مهمی در شکل‌دهی به ساختار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران ایفا کرده است. در ادامه، به برخی از مهم‌ترین ویژگی‌ها و تحولات این دوره اشاره می‌کنم:


سرکوب مخالفان و منتقدان

در دوران خامنه‌ای، هر گونه اعتراض یا انتقاد از نظام با سرکوب شدید مواجه شده است. سرکوب جنبش سبز در سال ۱۳۸۸، اعتراضات دی‌ماه ۱۳۹۶، آبان ۱۳۹۸ و اعتراضات مهسا (۱۴۰۱) از جمله نمونه‌های سرکوب گسترده مخالفان است. هزاران نفر در این اعتراضات بازداشت، شکنجه یا کشته شده‌اند. سیستم قضایی تحت نظر خامنه‌ای از ابزارهای سرکوب برای جلوگیری از هر گونه چالش علیه نظام استفاده کرده است.


مداخله گسترده در منطقه

در طول رهبری خامنه‌ای، جمهوری اسلامی سیاست‌های منطقه‌ای تهاجمی‌ای را دنبال کرده است. از حمایت از حزب‌الله در لبنان و حماس در فلسطین گرفته تا مداخله در جنگ‌های سوریه، عراق و یمن، ایران به یکی از بازیگران اصلی منطقه تبدیل شده است. این سیاست‌ها باعث تنش‌های شدید با کشورهای منطقه و جامعه جهانی شده و ایران را به انزوای بیشتر کشانده است.

بحران‌های اقتصادی و فساد سیستماتیک

در طول حکومت خامنه‌ای، اقتصاد ایران با مشکلات جدی مواجه شده است. تحریم‌های بین‌المللی، فساد گسترده در نهادهای دولتی و ناکارآمدی مدیریتی، موجب بحران‌های اقتصادی عمیقی مانند تورم، بیکاری و کاهش ارزش پول ملی شده است. در عین حال، بخشی از نزدیکان به قدرت از این وضعیت سود برده و فساد سیستماتیک در اقتصاد کشور ریشه دوانده است.


تحریم‌های بین‌المللی و انزوای جهانی

یکی از نتایج مستقیم سیاست‌های خامنه‌ای در منطقه و مخالفت با غرب، وضع تحریم‌های شدید اقتصادی و سیاسی علیه ایران بوده است. برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی و نقض حقوق بشر، از جمله دلایلی هستند که منجر به این تحریم‌ها شده‌اند. این تحریم‌ها به مشکلات اقتصادی کشور دامن زده و منجر به انزوای ایران در صحنه بین‌المللی شده است.


عدم اصلاحات سیاسی

در طول دوران رهبری خامنه‌ای، هیچ‌گونه اصلاحات سیاسی جدی انجام نشده و حتی تلاش‌های اصلاح‌طلبانه نیز به شکست انجامیده است. هر گونه تغییر سیاسی که ممکن بود قدرت مطلقه رهبری را تضعیف کند، توسط دستگاه‌های حکومتی سرکوب شده است.


رشد نارضایتی اجتماعی و فرهنگی

طی این ۳۵ سال، نارضایتی‌های اجتماعی و فرهنگی به دلیل محدودیت‌های گسترده در آزادی‌های فردی و اجتماعی افزایش یافته است. نسل جوان ایران که به تکنولوژی و فرهنگ جهانی دسترسی دارد، خواهان تغییرات عمیق در سیستم سیاسی و اجتماعی کشور است. این شکاف فرهنگی و اجتماعی میان حکومت و مردم یکی از چالش‌های اصلی جمهوری اسلامی در سال‌های اخیر بوده است.

در مجموع، دوران ۳۵ ساله رهبری خامنه‌ای همراه با تمرکز شدید قدرت، سرکوب مخالفان، بحران‌های اقتصادی و اجتماعی و افزایش نارضایتی‌ها بوده است. اگرچه نظام تحت رهبری او همچنان پابرجاست، اما فشارهای داخلی و خارجی ممکن است در نهایت این ساختار را به چالش بکشد

رفتار رژیم ننگین جمهوری اسلامی در ۴۵ سال گذشته با زندانیان و مخالفان سیاسی

سازمان ملل متحد برای بررسی وضعیت حقوق حقوق بشر در جمهوری اسلامی، رفتار این کشور در ۴۵ سال گذشته با زندانیان و مخالفان سیاسی و اقلیت‌های دینی و قومی را «جنایت علیه بشریت» و «نسل‌کشی» خوانده و خواستار تحقیقات بین‌المللی در این زمینه شده است.



جنایت‌های بی‌رحمانه رژیم جمهوری اسلامی

اعدام‌ هزاران مخالف سیاسی محبوس در زندان‌های ایران اشاره کرده و از آنها بعنوان مصداق جنایت علیه بشریت نام می‌برد. در این گزارش یادآوری می‌کند «جنایت‌های بی‌رحمانه‌ای» در دهه شصت خورشیدی تا به امروز در سراسر ایران رخ داده که‌، نمایانگر «بدترین و فاحش‌ترین شکل نقض حقوق بشر که مقام‌های عالی‌رتبه یک حکومت علیه مردم خود مرتکب شده‌اند.» وی در این گزارش نتیجه گرفته است که این «رژیم ایران و رهبران آن نباید از عواقب جنایات علیه بشریت و نسل کشی بگریزند و فرار کنند و باید در دادگاه بین المللی محاکمه شوند

اتهاماتی که تازگی ندارد و ادامه سرکوبها

جمهوری اسلامی در ماه‌های گذشته از سوی کمیته حقیقت‌یابی که پس از خیزش مردمی «زن، زندگی، آزادی» از سوی شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد تشکیل شده بود نیز به ارتکاب جنایت علیه بشریت متهم شده است

جنایاتی که ادامه دارد

گزارش ویژه بررسی وضعیت حقوق بشر به شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد یادآوری می‌کند که مصونیت جنایتکاران در جمهوری اسلامی و عدم پاسخگویی از سوی آ‌نها همچنان ادامه دارد و حکومت ایران نه تنها اقدامی برای جبران خسارات و تسکین رنج قربانیان انجام نداده بلکه هنوز از ابزارهایی همچون دستگیری، زندان و شکنجه و اعدام برای سرکوب بازماندگان آنها استفاده می‌کند و این در حالیست که پرونده جنایت علیه بشریت جمهوری اسلامی با تداوم این نظام و ادامه سرکوب و اعدام‌ها تنها در یک هفته دو زن مخالف نظام، یک فعال کارگری و یک روزنامه‌نگار به اعدام محکوم شدند

سارا دلدار از شهروندان بازداشت‌شده در اعتراضات جنبش مهسا امینی از جراحات ناشی از دوران بازداشت و بازجویی درگذشت

سارا دلدار در شهر رشت هدف شلیک اسلحه‌ ساچمه‌ای قرار گرفت و بازداشت شد. ضعف قوای جسمانی، کم‌خونی شدید، بزرگ شدن طحال، کلیه و تخمدان از جمله مشکلات جسمی هستند که گفته شده سارا دلدار به آنها مبتلا شد.

او پس از بازداشت، به یک سال و سه ماه و شش روز زندان در زندان لاکان رشت محکوم شد و پس از گذراندن شش ماه و اندی بطور مشروط آزاد شد.

سارا دلدار در آخرین پست اینستاگرامی خود در ۳۱ تیرماه امسال، از ابتلا به عفونت در بدنش پس از آزادی از زندان و بستری شدن در بیمارستان خبر داده بود. وی تأکید کرده بود که شمار دیگری از زندانیان آزاد شده از زندان لاکان رشت نیز پس از آزادی با بیماری‌های مشابه دست و پنجه نرم می‌کنند. او در توضیحاتی که درباره شرایط‌اش منتشر کرده بود، نوشت: «فردا روزی که یکسال پیش از دادگاه مستقیم به زندان لاکان رشت برده شدم هیچ حس و درد و ترسی نداشتم یا حتی نگفتم با خودم کاش این کارو نمی‌کردم. چون من کاری نکردم جز اینکه زخمی‌ها رو نجات دادم و جراحی کردیم و سکوت نکردم در برابر وجدانم و جز قلمی که جز راستی هیچ ننوشت.»‌ او افزوده که «روزها گذشت داخل زندان و تا حکم‌ام اومد: دو تا حکم یک سال و سه ماه و ده روز و شش ماه و خورده‌ای. موندم و ازادی مشروطم اومد. این مدت هر چقدر هر ثانیه چه چیزایی گذشت و بگم بازم کمه. از بهداشت، از دعواها از سرما از گرما از اینکه آرزوت باشه ماه و آسمون رو ببینی ولی خب همه این چیزا و صد برابرش برای وطن کمه. وقتی که اومدم به هیچکس نگفتم، تا استقبالم نیان تا هیچ گلی نیارن، وقتی آزادی هیچ معنی نداشت.»

سارا دلدار در ادامه نوشته است: «روزها گذشت. هم‌اش فکر و ذهنم زندان بود… پیش دخترایی که کمکشون کردم و ترک کردن. پیش اینکه وای دعوا نشه وای برف نیاد سردشون میشه… حتی غذاهایی که هوس کرده بودم و برام درست میکردن نمیخوردم تا اینکه گفتم اینجوری نمیشه… باید بلند شم مثل همیشه رفتم سرکار. خودم از صبح تا شب درگیر کردم تا برسم خونه بخوابم و فکری نکنم همه رو محل کار خندوندم و انرژی دادم تا اینکه کم کم مریض شدم. پیگیری کردم، دکتر رفتم تا اینکه هر روز بدتر عفونت…» سارا دلدار تأکید کرده که «هنوز از دومین ماه که زندان بودم پریود شدم، دیگه عادت ماهیانه نشدم. تو زندان فشار عصبی گرفتم و بعد مشکلای دیگه… گفتم شاید چون من کبدم مشکل داشت این عفونت‌ها رو گرفتم. یه هفته بیمارستان خوابیدم. دیگه آدم قبل نبودم، ضعیف ضعیف شدم، کم‌خونی شدید و بزرگ شدن طحال و کلیه و تخمدان… بعد دیدم بچه‌هایی که از زندان اومدن خیلیاشون بیماری زمینه‌ای گرفتن.»

در این یادداشت که آخرین نوشته‌ و پیام سارا دلدار است همچنین آمده: «ولی با تمام این رنج‌ها و دردها ساچمه‌‌های تو بدنم و سرم هر لحظه، ناخوداگاه میبینم خیابون پر از صدای تیر و خون، رژه میرن تو ذهنم و جز مشت کردن ناخن داخل گوشتم هیچ تسلی نیست. ولی باز هم با تمام وجود به تمام شیر زنان سرزمینم افتخار می‌کنم و روحم پیش خواهرای تو بند که تمام رنجاشونو دیدم و باهاشون زندگی کردم …» 

۱۴۰۳ شهریور ۱۸, یکشنبه

رهبر شکست خورده جمهوری اسلامی در بن‌ بست

 رهبر جمهوری اسلامی مانند سه دهه گذشته تلاش دارد با سخنانی که هر دو جناح بتوانند از آن برداشت مورد نظر خود را بکنند، از پذیرفتن هر مسئولیت مستقیمی طفره برود وتنها بقای جمهوری اسلامی به هر قیمتی و با هر ابزاری را در اولویت قرار دهد. جمهوری اسلامی در شرایط بسیار دشواری قرار دارد: فشارهای خارجی در افزایش هستند و افزایش این فشارها در داخل نیز به برخوردهای جناحی سخت‌تری دامن زده است. فشارهای خارجی بقای جمهوری اسلامی را می‌توانند زیر سوال ببرند 

سخنان دو نبش خامنه‌ای


علی خامنه‌ای که تعیین کننده اصلی سیاست‌های نظام است نیز در میان این دو نظر گیر افتاده و در گوشه‌ی رینگ قرار گرفته است. رهبر جمهوری اسلامی مانند سه دهه گذشته تلاش دارد با سخنانی که هر دو جناح بتوانند از آن برداشت مورد نظر خود را بکنند، از پذیرفتن هر مسئولیت مستقیمی طفره برود وتنها بقای جمهوری اسلامی به هر قیمتی و با هر ابزاری در اولویت قرار دهد. علی خامنه‌ای گاهی صحبت از «عقب‌نشینی تاکتیکی» می‌کند و «تعامل با دشمن» را تحت شرایطی «بلامانع» می‌داند، و گاه می‌گوید نتیجه هرگونه عقب‌نشینی «غضب الهی» را به دنبال خواهد داشت.

وی در اولین دیدارش با اعضای دولت مسعود پزشکیان گفت «به دشمن امید نبندید و برای برنامه‌هایمان منتظر موافقت دشمنان نمانید». رهبر جمهوری اسلامی در ادامه‌ی همین جمله افزود «البته این مسئله منافاتی با اینکه با همان دشمن در مواردی تعامل کرد ندارد.» با این جملات دو نبش، که هر کدام مخاطبان مشخصی داشت، همه اعضای دولت مسعود پزشکیان که از هر دو جناح با دو نظر متفاوت هستند، راضی این نشست را ترک کردند.

این بازی‌ جمهوری اسلامی که سال‌هاست ادامه دارد، دیگر در خارج از مرزهای ایران و به ویژه در جهان غرب خریداری ندارد. برخی دولت‌های غربی اگرچه امیدوارند که سیاست‌های جمهوری اسلامی به نوعی متحول شوند که امکان ادامه همکاری میسر باشد، ولی دیگر فریب اظهارات جناحی را که در این دولت نیز حضور دارد و می‌توان محمدجواد ظریف را نماینده شناخته شده آن به حساب آورد نمی‌خورند و در انتظار اقدامات عملی هستند.

پناهندگی: راهی برای نجات از چنگال ننگین جمهوری اسلامی

 پس از اعتراضات سراسری ۴۰۱، تعداد زیادی از افراد آسیب‌دیده و معترض مجبور به فرار از ایران شدند. آنها ناچار وارد مسیر درخواست پناهندگی شده و با موانع بسیاری نیز مواجه شده‌اند. برخی از آسیب‌دیدگان در کشورهای اروپایی تحت درمان قرار گرفتند. با این حال، بسیاری از پناهندگان و فعالان حقوق بشر در شرایط بسیار خطرناک و ناپایدار در کشورهای همسایه زندگی می‌کنند و از امنیت کافی برخوردار نیستند. بسیاری از آنها در معرض خطر اخراج به ایران هستند، جایی که جان‌شان در خطر است. روزنامه‌نگاران و فعالان حقوق بشر ایرانی ساکن ترکیه که در معرض خطر اخراج به ایران هستند، نیازمند حمایت و کمک بیشتری از سازمان‌های حقوق بشری هستند. زندگی آنها در حین دفاع از حقوق بشر در معرض خطر است. تأمین امنیت و حمایت حقوقی و انتقال آنها به کشورهای امن از نیازهای اساسی است که می‌تواند جان آنها را نجات دهد.


پناهندگان، پناهجویان و متقاضیان پناهندگی، افراد آواره و کسانی که از کشورهای خود تبعید شده‌اند، کسانی هستند که بدون شک نام‌های آنها را شنیده‌اید؛ اینها گروه‌های بسیار آسیب‌پذیری هستند که به دلایل مختلف مجبور به ترک کشور خود شده‌اند. وقتی از آنها پرسیده می‌شود چرا در این مسیر قرار گرفته‌اند، به مسائلی مانند نقض حقوق بشر، فقر، جنگ، سرکوب سیاسی، شرایط اقلیمی و غیره اشاره می‌کنند. این گروه‌های آسیب‌پذیر اکنون به یکی از چالش‌های بزرگ جامعه بین‌المللی تبدیل شده‌اند. در کشورهایی که حکومت‌های خودکامه و رژیم‌های استبدادی در قدرت هستند نیز سرکوب سیاسی و نقض حقوق بشر گسترده است. برای مثال، ایران نمونه بارزی از یک کشور تحت یک رژیم استبدادی مذهبی و به شدت سرکوبگر است.

شعار «زن، زندگی، آزادی” که در جنبش ملی۱۴۰۱ شنیده و به سرعت در جهان پخش شد، در پی قتل حکومتی مهسا امینی در شهریور دو سال پیش توسط مردم معترض سر داده شد. مهسا (ژینا) امینی به دلیل حجاب اجباری توسط گشت ارشاد اسلامی بازداشت شد و در اسارت نیروهای به اصطلاح امنیت اخلاقی بود که جان باخت. پس از این واقعه دردناک، مردم در سراسر ایران به خیابان‌ها آمدند تا علیه رژیم اعتراض کنند. بسیاری از ایرانیان نیز در سراسر جهان تجمعات بزرگی برای حمایت از اعتراضات هم‌میهنان خود برگزار کردند. اگرچه این اولین بار نبود که ایرانیان برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی ایران به خیابان‌ها می‌آمدند، اما اینبار خشم مردم بسیار بیشتر بود. آنها روزهای متوالی در خیابان‌ها ماندند و علیه نظام جمهوری اسلامی و شرایط تحمیلی موجود شعار سر دادند. آنها خواستار سرنگونی رژیم دیکتاتوری شدند و همچنان همان هدف را دنبال می‌کنند. در این اعتراضات، چند صد نفر از معترضان با تیراندازی کشته شده و بسیاری دیگر به دلیل شلیک گلوله‌های ساچمه‌ای زخمی شدند. گلوله‌های ساچمه‌ای عمدتاً دستان و چشمان معترضان را هدف قرار می‌داد. سرکوب معترضان در برخی استان‌ها شدیدتر بود. تعدادی از معترضان توسط حکومت خودکامه اعدام شدند و هزاران تن به زندان افتادند. پس از اعتراضات سراسری ۴۰۱، تعداد زیادی از افراد آسیب‌دیده و معترض مجبور به فرار از ایران شدند. آنها ناچار وارد مسیر درخواست پناهندگی شده و با موانع بسیاری نیز مواجه شده‌اند. برخی از آسیب‌دیدگان در کشورهای اروپایی تحت درمان قرار گرفتند. با این حال، بسیاری از پناهندگان و فعالان حقوق بشر در شرایط بسیار خطرناک و ناپایدار در کشورهای همسایه زندگی می‌کنند و از امنیت کافی برخوردار نیستند. بسیاری از آنها در معرض خطر اخراج به ایران هستند، جایی که جان‌شان در خطر است. 

ایران تنها یکی از کشورهایی است که نقض فاحش حقوق بشر در آنها تأثیر مستقیم بر افزایش تعداد پناهندگان داشته است. در چنین کشورهایی، افرادی که در فعالیت‌های سیاسی، عقیدتی، حقوق بشری و اجتماعی مشغولند، با فشار، سرکوب، شکنجه، بازداشت غیرقانونی و اعدام مواجه می‌شوند. در چنین شرایطی، بسیاری از شهروندان مجبور به فرار از کشور خود می‌شوند تا از تهدیدات و خطرات در امان بمانند.

۱۴۰۳ شهریور ۱۷, شنبه

چگونه سرویس‌های اطلاعاتی ایران، ایرانیان داخل و خارج را به دام می‌اندازند؟

 بر اساس نتایج تحقیقات "گوگل" روش سرویس‌های اطلاعاتی ایران برای رسیدن به این هدف ایجاد سایت‌های جعلی اینترنتی جهت سرقت اطلاعات کاربران و بهره برداری از آنها در مرحلۀ بعدی است.

سرویس های امنیتی ایران می کوشند از این طریق بیشترین اطلاعات را دربارۀ ایرانیان داخل و خارج از کشور که به کشورهای به اصطلاح دشمن علاقمند هستند جمع‌آوری کنند.



در این بین اشخاصی که بیش از همه آماج عملیات رژیم ایران قرار می‌گیرند کسانی هستند که خواستار همکاری با اسرائیل هستند. به نوشتۀ Challenges رژیم ایران قادر است این دسته از افراد را پس از شناسایی سرکوب کند. این افراد به نوشتۀ Challenges اغلب مخالفان حکومت ایران، فعالان سیاسی و مدافعان حقوق بشر و در مجموع فارسی زبان‌هایی هستند که در داخل یا خارج از ایران به سر می برند.

بر اساس گزارش "گوگل" سرویس های اطلاعاتی ایران از طریق برخی حساب های شبکه‌های اجتماعی نشانی‌های ۳٥ سایت جعلی منسوب به اسرائیل را جهت باصطلاح جلب و استخدام افراد یا در حقیقت شناسایی آنها منتشر کرده‌اند. افرادی که به این سایت‌ها رجوع می‌کنند باید مشخصات خصوصی خود را از قبیل نام، تاریخ تولد، محل سکونت، تجربۀ حرفه‌ای و دانشگاهی... ارائه کنند. بر اساس تحقیقات "گوگل" رژیم ایران این عملیات را در سال ٢٠۱٧ آغاز کرد و تا مارس ٢٠٢٤ نیز ادامه داد.

صفحات جعلی اینترنتی که سرویس‌های اطلاعاتی ایران منتشر می‌کنند بیشتر خود را تحت عنوان شرکت‌های منابع انسانی با به کارگیری زبان فارسی نسبتاً جاافتاده معرفی می‌کنند. این شرکت ها همچنین حوزۀ فعالیت خود را عرصه‌های اطلاعات بین‌المللی و امنیتی، مشاوره و تحقیق در زمینۀ سایبری معرفی کرده و با اعلام شرایط همکاری از داوطلبان می‌خواهند که تجارب مستند خود را به همراه یک رزومه در عرصه های اطلاعات و فضای سایبری ارایه کنند. در ادامه سایت های جعلی به داوطلبان وعده می دهند که علاوه بر دریافت دستمزدهای بالا از زندگی خصوصی آنان نیز حفاظت خواهد شد.

۱۴۰۳ شهریور ۱۶, جمعه

تاریخ ۳۵ ساله دیکتاتوری خامنه ای ( پدرام طنازی )

دیکتاتوری ۳۵ ساله علی خامنه‌ای، رهبر ننگین جمهوری اسلامی ، از زمان انتخاب او به رهبری در سال ۱۳۶۸ تا امروز، دوره‌ای است که تحولات مهمی را در سیاست داخلی و خارجی ایران رقم زده است. در این مدت، خامنه‌ای از قدرت گسترده‌ای در تمام ارکان کشور برخوردار بوده و نقش مهمی در شکل‌دهی به ساختار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران ایفا کرده است. در ادامه، به برخی از مهم‌ترین ویژگی‌ها و تحولات این دوره اشاره می‌کنم:


سرکوب مخالفان و منتقدان


در دوران خامنه‌ای، هر گونه اعتراض یا انتقاد از نظام با سرکوب شدید مواجه شده است. سرکوب جنبش سبز در سال ۱۳۸۸، اعتراضات دی‌ماه ۱۳۹۶، آبان ۱۳۹۸ و اعتراضات مهسا (۱۴۰۱) از جمله نمونه‌های سرکوب گسترده مخالفان است. هزاران نفر در این اعتراضات بازداشت، شکنجه یا کشته شده‌اند. سیستم قضایی تحت نظر خامنه‌ای از ابزارهای سرکوب برای جلوگیری از هر گونه چالش علیه نظام استفاده کرده است.


مداخله گسترده در منطقه


در طول رهبری خامنه‌ای، جمهوری اسلامی سیاست‌های منطقه‌ای تهاجمی‌ای را دنبال کرده است. از حمایت از حزب‌الله در لبنان و حماس در فلسطین گرفته تا مداخله در جنگ‌های سوریه، عراق و یمن، ایران به یکی از بازیگران اصلی منطقه تبدیل شده است. این سیاست‌ها باعث تنش‌های شدید با کشورهای منطقه و جامعه جهانی شده و ایران را به انزوای بیشتر کشانده است.


بحران‌های اقتصادی و فساد سیستماتیک


در طول حکومت خامنه‌ای، اقتصاد ایران با مشکلات جدی مواجه شده است. تحریم‌های بین‌المللی، فساد گسترده در نهادهای دولتی و ناکارآمدی مدیریتی، موجب بحران‌های اقتصادی عمیقی مانند تورم، بیکاری و کاهش ارزش پول ملی شده است. در عین حال، بخشی از نزدیکان به قدرت از این وضعیت سود برده و فساد سیستماتیک در اقتصاد کشور ریشه دوانده است.


تحریم‌های بین‌المللی و انزوای جهانی


یکی از نتایج مستقیم سیاست‌های خامنه‌ای در منطقه و مخالفت با غرب، وضع تحریم‌های شدید اقتصادی و سیاسی علیه ایران بوده است. برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی و نقض حقوق بشر، از جمله دلایلی هستند که منجر به این تحریم‌ها شده‌اند. این تحریم‌ها به مشکلات اقتصادی کشور دامن زده و منجر به انزوای ایران در صحنه بین‌المللی شده است.


عدم اصلاحات سیاسی


در طول دوران رهبری خامنه‌ای، هیچ‌گونه اصلاحات سیاسی جدی انجام نشده و حتی تلاش‌های اصلاح‌طلبانه نیز به شکست انجامیده است. هر گونه تغییر سیاسی که ممکن بود قدرت مطلقه رهبری را تضعیف کند، توسط دستگاه‌های حکومتی سرکوب شده است.


رشد نارضایتی اجتماعی و فرهنگی


طی این ۳۵ سال، نارضایتی‌های اجتماعی و فرهنگی به دلیل محدودیت‌های گسترده در آزادی‌های فردی و اجتماعی افزایش یافته است. نسل جوان ایران که به تکنولوژی و فرهنگ جهانی دسترسی دارد، خواهان تغییرات عمیق در سیستم سیاسی و اجتماعی کشور است. این شکاف فرهنگی و اجتماعی میان حکومت و مردم یکی از چالش‌های اصلی جمهوری اسلامی در سال‌های اخیر بوده است.


در مجموع، دوران ۳۵ ساله رهبری خامنه‌ای همراه با تمرکز شدید قدرت، سرکوب مخالفان، بحران‌های اقتصادی و اجتماعی و افزایش نارضایتی‌ها بوده است. اگرچه نظام تحت رهبری او همچنان پابرجاست، اما فشارهای داخلی و خارجی ممکن است در نهایت این ساختار را به چالش بکشد.

دو سال پس از مهسا؛ جنبش ملی زن زندگی آزادی همچنان پا برجاست

دو سال پیش در چنین روزهایی دختر جوان ۲۲ ساله‌ای که مورد ضرب و جرح مأموران گشت ارشاد قرار گرفته بود در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان «کسری» ت...