۱۴۰۳ شهریور ۱۲, دوشنبه

تزلزل در پایه‌های رژیم اسلامی

 تحریم انتخابات ریاست جمهوری گام مهمی‌ در راستای مقاومت مدنی و مبارزات سیاسی ملت ایران برای گذار قطعی از جمهوری اسلامی بود. مردم با تحریم انتخابات به تمامیت حکومت اسلامی قاطعانه نه گفتند.


تحریم انتخابات با موفقیت انجام شد. گام بعدی ضرورت ابتکار عمل از جانب نیروهای اپوزیسیون را می‌طلبد. مبارزه با جمهوری اسلامی باید از مرحله سلبی خارج شود و به ارائه یک آلترناتیو مشخص برسد. در این شرایط نیروهای اپوزیسیون باید با پذیرش دو واقعیت مسلم به عنوان راهنمای عمل، مسئولیت خود را بجا بیاورند

نخست، بازشناسی متقابل و پذیرش تکثر سیاسی موجود به عنوان مبنای یک اتحاد ملی فراجناحی. این تکثر باید طیف وسیعی از نیروها از پادشاهی‌خواه تا جمهوریخواه و اصلاح‌طلبان سابقی را که بطور قاطع به جمهوری اسلامی پشت کرده‌اند در بر بگیرد

دوم، اهمیت رهبری برای هدایت مبارزه است. این رهبری نمی‌تواند مطلقه باشد و مشروط به اهداف مشخصی خواهد بود. شاهزاده رضا پهلوی به عنوان شخصیتی فراجناحی و مورد اعتماد قاطبه مردم تنها چهره‌ای است که می‌تواند این مسئولیت را برعهده بگیرد

چنانچه اپوزیسیون در مرحله بعدی مبارزات قادر به تحقق این اهداف نباشد تحریم انتخابات به تنهایی برای پیروزی نهایی مبارزات کافی نخواهد بود و در نهایت نیروهای درون رژیم می‌توانند از عدم انسجام در اپوزیسیون استفاده کرده و سناریو‌های جدیدی طراحی کنند. آنها تمام تلاش خود را به کار خواهند گرفت تا یک اتحاد ملی فراجناحی با این رهبری شکل نگیرد.

۱۴۰۳ شهریور ۱۱, یکشنبه

رهبر ننگین جمهوری اسلامی با اصرار بر «خونخواهی» می‌خواهد یک جنگ را به مردم ایران تحمیل ‌کند

این در حالیست که خامنه‌ای جنایتکار در جریان مراسم «تنفید» به پزشکیان گفته بود اولویت اصلی وضعیت اقتصاد و بهبود معیشت مردم است اما سیاست‌های وی بار دیگر به عاملی برای بحرانی‌تر شدن وضعیت مردم تبدیل شده است.

در شرایطی که با فصل گرما، قطع مداوم برق و بی‌آبی و کمبود سوخت به همراه مشکلات معیشتی مردم را به شدت کلافه و عاصی کرده، کابوس جنگ نیز وضعیت کشور را قرمز کرده است. خامنه‌ای در جریان مراسم «تنفید» به پزشکیان گفته بود اولویت اصلی وضعیت اقتصاد و بهبود معیشت مردم است اما سیاست‌های وی بار دیگر به عاملی برای بحرانی‌تر شدن وضعیت مردم تبدیل شده است. بعد از ترور اسماعیل هنیه در تهران، رهبر گروهی که توسط بسیاری از کشورهای جهان به عنوان گروه تروریستی طبقه‌بندی شده، رهبر جمهوری اسلامی بیرق «خونخواهی» برافراشت و تهدید کرد که انتقام خون مهمانمان را از اسرائیل می‌گیریم. گروهی از مردم با توجه به ناکارآمدی رژیم در تأمین نیازمندی‌های اولیه‌ی جامعه، سران نظام را به تمسخر گرفته و می‌گویند، «قدرت اول منطقه برق ندارد!» آنها مطرح می‌کنند که «انتقام گرفتن یا نگرفتن از اسرائیل بازی دوسر باخت خامنه‌ای است.» وضعیت بد معیشتی، فشارهای اجتماعی و استمرار سرکوب و خشونت عریان در خیابان‌ها مردم را عاصی کرده است. آنها ادامه این وضعیت را غیرممکن می‌دانند و بسیاری بر این باورند که اگر زور نظام در سرکوب و کشتار به هر طریقی کم شود، تعادل قوا در خیابان برای مقابله با حکومت برقرار خواهد شد

خونخواهی برای رهبر یک سازمان تروریستی

بعد از ترور اسماعیل هنیه در تهران، رهبر گروهی که توسط بسیاری از کشورهای جهان به عنوان گروه تروریستی طبقه‌بندی شده، رهبر ننگین جمهوری اسلامی بیرق «خونخواهی» برافراشت و تهدید کرد که انتقام خون مهمانمان را از اسرائیل می‌گیریم. به پشتوانه‌ی رجزخوانی علی خامنه‌ای، از تریبون‌های نماز جمعه اعلام شد که پاسخ به اسرائیل «خون در مقابل خون» است. در مجلس شورای اسلامی یکی از نمایندگان گفت: «به کشته شدن کمتر از نتانیاهو راضی نمی‌شویم!» برخی نیز حتی تهدید کردند که «باید یکی از سران اصلی اسرائیل حذف شود در میان رهبران و مقامات کشورهای مسلمان‌نشین که جزو مدافعان «آرمان‌های فلسطین» به شمار می‌روند، هیچکدام به اندازه سران جمهوری اسلامی برای کشته شدن هنیه معرکه نگرفتند. دولت‌های عرب منطقه با خزانه‌های سرشار از درآمدهای نفتی و سرمایه‌گذاری‌های خارجی، هرچند ترور اسماعیل هنیه را محکوم کردند اما با احتیاط ضمن در نظر گرفتن مصلحت و منافع اقتصادی و سیاسی‌ خودشان، نه درباره «انتقام» از اسرائیل حرف زدند و نه برای غربی‌ها شاخ و شانه کشیدند؛ بلکه فقط خواستار «خویشتنداری» طرفین برای جلوگیری از به راه افتادن یک جنگ دیگر در منطقه شدند.

کوبیدن بر طبل جنگ با اقتصاد ویران

احتمال تحمیل یک جنگ توسط جمهوری اسلامی به مردم ایران بار دیگر افکار عمومی و همچنین چهره‌های اپوزیسیون را به واکنش واداشته است. شاهزاده رضا پهلوی که بارها مخالفت خود را با جنگ اعلام کرده در «ایکس» نوشت، «این جنگ ایران نیست؛ جنگ خامنه‌ای است و با حمله به اسرائیل با آتش بازی می‌کند.» گروهی از مردم نیز با توجه به ناکارآمدی رژیم در تأمین نیازمندی‌های اولیه‌ی جامعه، سران نظام را به تمسخر گرفته و می‌گویند، «قدرت اول منطقه برق ندارد!» آنها مطرح می‌کنند که «انتقام گرفتن یا نگرفتن از اسرائیل بازی دوسر باخت خامنه‌ای است.» در این میان، ترس از بالاگرفتن دوباره‌ی نارضایتی‌ها و تبدیل آن به اعتراضات خیابانی همراه با تحقیر امنیتی و نظامی در سطح بین‌المللی، نظام را به تشدید فضای سرکوب و ترساندن جامعه واداشته است. اعدام ناگهانی و بی‌خبر رضا رسایی زندانی سیاسی و به دار آویختن دستجمعی نزدیک به سی زندانی به جرائم مختلف، با همین هدف انجام شده است. جنایتی که تکرار آن در روزهای آینده دور از انتظار نیست. احتمالاً هیچکس بیشتر از نهادهای امنیتی و اطلاعاتی تصویر واضحی از وضعیت ملتهب ایران ندارد. وبسایت «بصیرت» وابسته به معاونت سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در واکنش به آشفتگی بازارهای مالی پس از ترور هنیه و احتمال اقدام تلافی‌جویانه جمهوری اسلامی، در یادداشتی خطاب به «وزارتخانه‌های مرتبط با بازار و اقتصاد» اعلام کرده است که «باید آرایش جنگی بگیرند» و خود را برای «جنگ اقتصادی» آماده کنند. اینهمه در حالیست که وضعیت بد معیشتی، فشارهای اجتماعی و استمرار سرکوب و خشونت عریان در خیابان‌ها مردم را عاصی کرده است. آنها ادامه این وضعیت را غیرممکن می‌دانند و بسیاری بر این باورند که اگر زور نظام در سرکوب و کشتار به هر طریقی کم شود، تعادل قوا در خیابان برای مقابله با حکومت برقرار خواهد شد.

سقوط دیکتاتور نزدیک است… مرگ بر دیکتاتور


دیکتاتورها چه می‌کنند؟

رودکی بیش از ۱۰۰۰سال پیش در موجزترین کلام، وجهی از آدمی را وصف نمود که قرن‌هاست این وجه یا رویکرد، سبب‌ساز اندوهبارترین اعصار عمر بشر و مانع اصلی تحقق تمدن شایستهٔ نوع آدم بوده است. نماد بارز این اندوه‌گساری اعصار و مانع اصلی مناسبات و حیات شایستهٔ آدمی، نسلی از دیکتاتورهای موروثیِ سیاسی ـ مذهبی با خادمان و ملازمان و پذیرندگان‌شان بوده‌اند و هستند.رودکی تجارب بشری را در این اعصار اندوه‌گسار، در این علت یافت و بر کتیبهٔ جاودان زمانه‌ها نگاشت و رفت: «آن که نامخت از گذشت روزگار نیز ناموزد ز هیچ آموزگار». چنین بوده است رفتار مشترک دیکتاتورها و خادمان و ملازمانشان در میهن و مرز پرگهر ایران که هم موجب عقب‌ماندگیِ تاریخی ـ سیاسی شده است و هم دریاهای خون و کوه‌های آتش بر سر راه کوشندگان پیشرفت و ترقی ایران و پویندگان آزادی آن نهاده‌اند. دیکتاتورهای موروثی اعم از سلاطین، شاهان و شیخان چنین کرده‌اند که سلسله‌یی از جنبش‌های تجددخواهی و آزادی‌جویی در ادوار تاریخ ایران علیه «ناموخت‌گان از گذشت روزگار» و «ناموختگان از هیچ آموزگار» جریان یافته و هم‌اینک به قیام سراسری مهر و آبان ۱۴۰۱ انجامیده است. 


دیکتاتورها چه‌ها نمی‌آموزند؟

دیکتاتورهای موروثی در میهن ما ــ بدون استثنا ــ حتی خدا، دین، مذهب، نژاد، باورها و قومیتها را به‌خدمت تحکیم قدرت‌شان می‌گیرند. همهٔ بنیادهای برتری‌طلبی، سرکوب‌گری، سانسور واقعیت و حقیقت، جلادی، دژخیمی، استثمار و ترویج جهالت و خرافات، از همین نقطه آغاز شده است. 

دیکتاتورها نخستین بذری را که در مزرعهٔ سیاسی و مناسبات با دیگران می‌کارند، تخم تمامیت‌خواهی، انحصارطلبی و سلطنت مطلقه است. دیکتاتورها خودشان را در هیچ قانون اساسی و حقوق و قضا نمی‌گنجانند و خود را فراقانونی و مالک قوانین می‌دانند. دیکتاتورها اصلی‌ترین مرزبندی را بین باخدا و بی‌خدا، پول‌دار و بی‌پول، باحجاب و بی‌حجاب، باایدئولوژی و بی‌ایدئولوژی و همهٔ این‌ها را با شاخص برتریِ ایدئولوژی خودشان توجیه می‌کنند. دیکتاتورها مسببان اصلی جدایی‌ها، دوریها کینه‌ها، نفرت‌ها، فقر و به‌وجودآورندگان بحرانهای اخلاقی و اجتماعی و ناهنجاریهای زیستی و زیست‌محیطی در جوامع تحت سلطه‌شان هستند. تمام این چالشها، بحرانها، ناهنجاریها و تنگناهایی که مردمان گرفتارشان می‌شوند، سرمایه‌های اصلی دیکتاتور و تضمین تداوم عمرش هستند. دیکتاتورها مدارا و مسالمت‌جوییِ جنبش‌های اجتماعی و آزادیخواه ــ حتی صنفی ــ را به‌پای قدرت و هیمنهٔ حاکمیت‌شان و ناگزیریِ مردم برای توسل به چنین روش‌هایی تعبیر می‌کنند. دیکتاتورها بهای مخالفت مشروع و قانونی با آنها را بسیار سنگین و بسیار خونین می‌کنند. دیکتاتورها پشت در پشت، با عینک یک برده‌دار به مردمان و شهروندان می‌نگرند. دیکتاتورها هرگز گوش شنوا نداشته و ندارند. هیچ دیکتاتوری یافت می‌نشود که از پنجرهٔ اتاق فکر حاکمیت‌اش مطالبه‌یی، صدایی، هشداری، و فریاد و دادی به درون نفوذ کند. 

چرا «مرگ بر دیکتاتور»؟ 

هیچ دیکتاتوری را نمی‌یابید که حتی احتمال مرگ طبیعیِ خودش را بدهد تا این لحظه را هشدار پایان ناگزیر خود تلقی نماید. عبارتی نغز از فیلسوف و تاریخ‌نگار آلمانی ـ آمریکایی‌هانا آرنت در کتاب «توتالیتاریسم» هست که «دیکتاتورها ۱۵دقیقه قبل از سقوط‌شان می‌گویند همه‌چیز طبیعی است»! (نقل به مضمون) 

دیکتاتوری ولایت فقیهی از همان نخستین هفتهٔ سلطه‌گری، دشمنان اصلی‌اش را آزادی‌های سیاسی و قلم و بیان، دمکراسی، آگاهی، فرهنگ و هنر، حقوق‌بشر، گردش سیال اطلاعات، انتخاب آزاد عقیده، انتخاب آزاد پوشش انتخاب کرد. این حاکمیت از همان روزهای نخست، تلاش کرد تحکیم این دشمنی با نیازهای مبرم حیات اجتماعی و بشری را با مسلط کردن دین و ایدئولوژی خودش بر تمام ارکان نام‌برده، تضمین نماید. این تضمین را با تسمه کشیدن از گردهٔ مردم و مخالفانش، تجویز نمود و به‌جریان انداخت. این روزها که در تمام شهرهای ایران و هر جای دنیا که ایرانیان هستند، بانگ و فریاد «مرگ بر دیکتاتور» طنین‌انداز و شعاری ملی شده است، بیش از آن‌که فقط منظوری فیزیکی از آن استنتاج شود، مطالبه‌یی مشروع و محق و ملی برای درهم کوبیدن تمام مظاهر سلطه‌گریِ دیکتاتوری ولایت فقیهی بر ارکان و جزئیات حیات فردی و اجتماعی مد نظر است. این شعار را در بستر تاریخی که ویژگی‌های آن را در مقدمهٔ این یادداشت برشمردیم، حرکت دهید و تا هم‌اینک در کف خیابانهای ایران بیاورید تا حقانیت انسانی، تاریخی و ملی آن را بتوان به‌وسعت تاریخ ایران تصور نمود و .دریافت

حکایت ازلی و ابدیِ دیکتاتورها چیست؟ 

این پرسش از آن پرسش‌هاست که زمان ندارند و تا نمادهای عینیِ اجتماعی‌شان ــ مثل دیکتاتوری ولایی ــ حضور دارند، مدام تکرار می‌شوند و در اعماق ذهن و خاطر آدمی، پاسخی فلسفی نیز می‌طلب‌اند. واقعیت این است که فکر و سلطهٔ دیکتاتوری هنوز از میهن ما ــ و جهان ما ــ بیرون رانده نشده است. آنچه در ایران کنونی جریان دارد، قصد رقم زدن عصر انقراض دیکتاتوری را دارد؛ چرا که این نوع موجودات، انقراض‌شان رسیدنی نیست، بلکه شدنی است. پاسخ به پرسش فوق را در این واقعیت ملموسِ تاریخی می‌یابیم که هر دیکتاتوری از زمانی که نخستین نشانه‌ٔ «خودکامگی» را بروز می‌دهد تا لحظه‌یی که ساختار سیاسی و اریکه‌اش فرو می‌ریزد، پی‌درپی و دومینووار سقوط می‌کند. هیچ دیکتاتوری نیست که از لحظه‌ٔ بروز خودکامگی و تحمیل آن بر پیکرهٔ جامعه، نشانه‌های حیات انسانی داشته باشد؛ این غیرممکن است. 

به این‌جا که می‌رسیم، انگار پرتو نوری بر تمام داده‌های تاریخی‌مان تابیده می‌شود، آنگاه حکایت ازلی و ابدیِ دهها نام و چهره از دیکتاتورها زیر این پرتو نور، قرائت و حلاجی می‌شوند. این قرائت، درست منطبق بر مطالبهٔ اصلی قیامهای هم‌اکنون در کف خیابان‌ها و دانشگاههای ایران است: دیکتاتورها فقط سقوط می‌کنند

رعب و وحشت رژیم ننگین جمهوری اسلامی از فعالان سیاسی و اجتماعی آزادیخواه در خارج کشور

 

در روزهای اخیر رژیم جمهوری اسلامی در ایران با اجرای حکم اعدام گروهی نزدیک به ۳۰ نفر از شهروندان بار دیگر چهره‌ای خونبار و وحشیانه از خود به نمایش گذاشته است. این اقدام‌ها تنها بخشی از تلاش‌های نظام برای ایجاد رعب و وحشت در میان مردم و کنترل اعتراضات داخلی است. علی خامنه‌ای رهبر ننگین جمهوری اسلامی با این اقدامات سرکوبگرانه سعی دارد هرگونه شورش و ناآرامی را که ممکن است به تغییر رژیم اتفاق بیفتد را سرکوب کند و تلاش‌های بین‌المللی در مقابله با این وضعیت می‌تواند شامل تحریم‌های شدیدتر، حمایت از مخالفان دموکراسی‌خواه داخلی و خارجی رژیم، و ایجاد فشارهای سیاسی و دیپلماتیک بر کشورهایی باشد که قصد معامله با رژیم ایران را دارند.
تنها با همبستگی و همکاری بین‌المللی می‌توان رژیم ایران را تحت فشار قرار داد. این رویکرد رژیم ایران نه تنها نشانه‌ای از ضعف و ترس آن از خیزش‌های مردمی است، بلکه بیانگر استراتژی‌ است که همواره به منظور بقای خود در پیش گرفته است. در این میان، وظیفه فعالان سیاسی و اجتماعی در خارج کشور بیش از پیش حیاتی می‌شود. این فعالان باید با استفاده از ظرفیت‌های موجود در رسانه‌های بین‌المللی و سازمان‌های حقوق بشری، چهره واقعی و وحشی و بی‌رحم رژیم ایران را بیش از پیش به افکار عمومی جهان معرفی کنند. هدف از این تلاش‌ها می‌بایست افزایش فشار بین‌المللی بر رژیم جمهوری اسلامی باشد تا از هرگونه توافق و معامله با این رژیم ضدبشری که در آخرین گزارش جاوید رحمان گزارشگر پیشین سازمان ملل در مسائل حقوق بشر ایران با صراحت و به طرزی بی‌سابقه به «جنایت علیه بشریت» و «نسل‌کشی» متهم شده است، جلوگیری شود. هر توافقی با رژیم ایران، تنها به تقویت پایه‌های سرکوب آن کمک خواهد کرد و مردم ایران را بیشتر در معرض ظلم و ستمی قرار خواهد داد که با چنین معاملاتی چهار دهه استمرار یافته‌اند. به همین دلیل جامعه جهانی نباید به هیچ‌ وجه به این رژیم اعتماد کند و می‌بایست اقدامات لازم و جدی و سختگیرانه برای منزوی کردن بیشتر آن را در دستور کار قرار دهد. تلاش‌های بین‌المللی می‌تواند شامل تحریم‌های شدیدتر، حمایت از مخالفان دموکراسی‌خواه داخلی و خارجی رژیم، و ایجاد فشارهای سیاسی و دیپلماتیک بر کشورهایی باشد که قصد معامله با رژیم ایران را دارند. این اقدامات می‌تواند به کاهش توانایی رژیم در سرکوب مردم و نهایتاً به سقوط آن منجر شود. به عنوان جزیی از جامعه بین‌الملل، باید به یاد داشته باشیم که سکوت در برابر ظلم، همدستی با ظالمان است. فعالان سیاسی و اجتماعی آزادیخواه در خارج کشور می‌بایست به صورت متحد و به عنوان صدای مردم بی‌دفاع ایران، رژیم اسلامی را که نکبت آن منطقه و جهان را در بر گرفته به چالش بکشند و به جهانیان نشان دهند که معامله و توافق با این رژیم، هم به معنای چشم‌پوشی از حقوق بشر و حمایت از یک حکومت سرکوبگر است و هم با این کار آزادی و امنیت را در کشورهای خود در خطر قرار می‌دهند. در نهایت، تنها با همبستگی و همکاری بین‌المللی می‌توان رژیم ایران را تحت فشار قرار داد و از ایجاد هرگونه توافقی که به نفع این رژیم جهنمی باشد، جلوگیری کرد. این وظیفه‌ای است که همه ما در برابر مردم ستمدیده ایران و جوانان جانباخته و زندانیان سیاسی در بند داریم و باید با تمام توان در این راه قدم برداریم

بیانیه مشترک ۲۳ حزب و سازمان‎ بر حمایت پذیرش رهبری شاهزاده رضا پهلوی

 
ملت عزیز و دردمند ایران

هموطنانی که نجات میهن از چنگال خونین رژیم جمهوری اسلامی را ضروری می‌دانید. ‎ما، سازمان‌های امضاکننده این سند، با توجه به اینکه رژیم ایران‌ستیز و غیرقانونی «جمهوری اسلامی» میهن عزیزمان را اشغال کرده و از روز نخست بهترین فرزندان ایران را که برای رهایی میهن و بهروزی تمامی ما با دست خالی به خیابان آمده‌اند تا صدای اعتراض خود را به گوش جهانیان برسانند، به خاک و خون کشیده و داغ بر دل همه ایرانیان گذاشته است؛ و نیز با توجه به اینکه رهایی میهن و حفظ جان هم‌میهنان و مبارزین داخل کشور ضروری‌ترین امر‌ ملی است، فارغ از تفاوت نگاه‌های سیاسی دریافته‌ایم که جز از راه گزینش، پذیرش و اعلام صریح و علنی رهبریِ شخصیتی که بتواند بی هیچ چشم‌داشتی برای خود، کشتی مبارزه با رژیم اسلامی را به بندرگاه پیروزی هدایت کند، راه دیگری نداریم. ما چنین رهبری را، در وجود شاهزاده رضا پهلوی به عنوان برجسته‌ترین، شناخته شده‌ترین، و قابل اعتمادترین فردی که دست روزگار او را همچون سرمایه‌ای ارزشمند برای ملت ایران به ودیعه نهاده است، یافته‌ایم. ما شاهد بوده‌ایم که او همیشه تاکید کرده که نوع حکومت آینده ایران را، نه اپوزیسیون داخل و خارج، که ملت ایران در همه‌پرسی و انتخابات آزاد و منصفانه معین خواهد کرد. در نتیجه، تا سرنگونی کامل جمهوری اسلامی، هر کشاکشی در مورد نوع حکومت و جزئیات سیستم مدیریت کشور در آینده، تنها به عقب انداختن پیروزی انقلاب ملی و ادامه دردناک حاکمیت رژیم اسلامی بر کشورمان خواهد انجامید. ‎شاهزاده رضا پهلوی شخصیتی است که با ازخودگذشتگی توصیف‌ناپذیر، تمام عمر خود را وقف مبارزه با رژیم «جمهوری اسلامی» کرده و در این راه دشوار، همه امکانات خود را در طبق اخلاص نهاده است تا بتواند گذار از رژیم اسلامی به حکومتی سکولاردموکرات را ممکن سازد. شاهزاده رضا پهلوی با خویشکاری بی‌وقفه در ۴۴ سال گذشته نشان داده است که تنها فردی‌ست که دارای شأن و شایستگی رهبری انقلاب ملی ایران و هدایت دوره گذار می‌باشد. از جمله ارزش‌ها و دغدغه‌های مشترک شاهزاده رضا پهلوی با ملت ایران، تعلق خاطر ایشان در طی مدتی بسیار طولانی به ایران و ایرانی، ارزش‌های تاریخی، تمدن و فرهنگ ملی، آزادیخواهی، قانونمداری، عدالت‌طلبی و دستیابی ملت ایران به رفاه و سرفرازی بوده است. 

شاهزاده رضا پهلوی به مناسبت‌های مختلف نشان داده که شریک آلام خانواده‌های داغدیده و رنج مردم ایران است. ایشان همواره مدافع سرسخت تمدن و فرهنگ و حافظ ملت و خواهان صفوف فشرده ایرانیان برای حفظ ایران بوده است. او همیشه در جهت نجات میهن برای ایجاد رابطه با موافقان، منتقدان، و حتی مخالفان پیشقدم شده است و در هر شرایطی بردبار و متین در قامت رهبری استوار ظاهر شده است. شاهزاده رضا پهلوی با احاطه کامل بر سیاست‌های جهانی بهترین سفیر ملت ایران برای انتقال پیام آزادیخواهی ملت دربند ایران بوده‌ است. او به عنوان یک رهبر، با به رسمیت شناختن اختلافات، دائماً بر ایجاد همبستگی بین مردم با شناسایی وجوه اشتراک آنان تاکید کرده است. بدین ترتیب، با توجه به آنچه که به عنوان شرایط یک رهبر آگاه، متعهد و ملی آمد، اعلام می‌داریم که رهبری انقلاب ملی و دوره گذار به دموکراسی در ایران را تا روز برگزاری انتخابات آزاد به دست شاهزاده رضا پهلوی می‌سپاریم و تعهد می‌نماییم که با تمام امکانات و توان خود از تصمیمات و اقدامات ایشان برای نجات ایران، پیروی و حمایت خواهیم کرد به یاد داشته باشیم که ما در برابر تاریخ گذشته و هرآنچه در آینده بر کشورمان خواهد گذشت پاسخگوی رفتار امروز خویشیم.


۱۴۰۳ شهریور ۱۰, شنبه

سالروز مهسا ژینا امینی و جنبش زن، زندگی، آزادی ما به خون رفقای خود سوگند می‌خوریم که تا پایان ایستاده‌ایم ( مرگ بر جمهوری اسلامی )

 در سالروز مهسا ژینا امینی و جنبش زن، زندگی، آزادی، ما با هم جمع می‌شویم. **دو سال پیش، در این زمان، جنایتکاران رژیم اسلامی مهسا امینی را به قتل رساندند که انقلابی را به راه انداخت که تا به امروز به اشکال مختلف ادامه دارد. ما در استکهلم گرد هم می‌آییم تا این حرکت بزرگ را گرامی بداریم، تا به طور یکپارچه نام مهسا ژینا امینی را فریاد بزنیم، تا یاد عزیزان از دست رفته‌مان را گرامی بداریم و با شعار "زن، زندگی، آزادی" که همه ما را متحد می‌کند، اعلام کنیم. ما به خون رفقای خود سوگند می‌خوریم که تا پایان ایستاده‌ایم. این روز یادبود قدرتمند یک وظیفه انسانی برای هر یک از ماست. **سازمان‌دهنده:** کمپین آزادی برای تومج سالهی و دیگر زندانیان سیاسی **تاریخ و زمان:** شنبه، ۱۴ سپتامبر ساعت ۱۳:۰۰ **محل:** میدان سرگلس توری سول، استکهلم (قسمت بالایی میدان سرگلس توری)



På årsdagen av Mahsa Zhina Amini och rörelsen för kvinna, liv och frihet samlas vi tillsammans. **För två år sedan, vid den här tiden, mördade brottslingarna från det islamiska regimet Mahsa Amini, vilket utlöste en revolution som fortsätter i olika former än idag. Vi samlas i Stockholm för att hedra denna stora rörelse, för att enas i att ropa namnet Mahsa Zhina Amini, för att minnas våra fallna och för att proklamera med slagordet “Kvinna, Liv, Frihet,” som förenar oss alla. Vi svär vid blodet av våra kamrater att vi står fasta till slutet. Denna kraftfulla minnesdag är en mänsklig plikt för var och en av oss. **Organisatör:** Kampanj för frihet för Toomaj Salehi och andra politiska fångar **Datum och tid:** Lördag, 14 september kl 13:00 **Plats:** Sergels torg, Stockholm (Övre delen av Sergels torg)

On the anniversary of Mahsa Zhina Amini and the movement for Woman, Life, Freedom, we gather together. **Two years ago, during this time, the criminals of the Islamic regime murdered Mahsa Amini, an act that sparked a revolution which continues in various forms to this day. We come together in Stockholm to honor this significant movement, to unite in shouting the name of Mahsa Zhina Amini, to remember our fallen, and to proclaim the slogan “Woman, Life, Freedom,” which unites us all. We swear by the blood of our comrades that we will stand firm until the end. This powerful day of remembrance is a moral duty for each and every one of us. **Organizer:** Campaign for Freedom for Toomaj Salehi and other political prisoners **Date and Time:** Saturday, September 14 at 1:00 PM **Location:** Sergels torg, Stockholm (Upper part of Sergels torg)


۱۴۰۳ شهریور ۹, جمعه

جنبش مهسا امینی و جلسه هماهنگی فعالین سیاسی برای براندازی رژیم ننگین جمهوری اسلامی



 جنبش مهسا امینی نه تنها در داخل ایران بلکه در سطح بین‌المللی نیز تأثیر عمیقی داشته است. بررسی می‌ کنیم چگونه این جنبش ایرانیان خارج کشور را به فعالیت واداشته و چگونه تصویری را که جهان از حکومت استبدادی جمهوری اسلامی دارد، تغییر داده است. همچنین به تاثیر این جنبش بر ایجاد فضای سیاسی بازتر برای فعالان و گروه‌های سیاسی کوچکتر می‌پردازد. این جنبش نه تنها در تقویت حس همبستگی و هویت ملی بین ایرانیان خارج کشور مؤثر بوده، بلکه به تغییر نگرش‌های آنها نسبت به حقوق فردی و آزادی‌های مدنی کمک کرده است. این جنبش موجب شده است که فضای سیاسی برای فعالان و گروه‌های متفرقه و کوچک که در پی براندازی رژیم حاکم برایران هستند، گسترده‌تر شود. ما شاهد افزایش هماهنگی و فعالیت‌های این گروه‌ها در سطح بین‌المللی هستیم که تلاش می‌کنند تا از این فرصت استفاده کرده و تغییرات معناداری در ساختار سیاسی و اجتماعی ایران ایجاد کنند. کشورهای میزبان، تحت تأثیر فعالیت‌های ایرانیان ساکن آنها و فشارهای بین‌المللی، تغییرات معناداری در سیاست‌های خارجی خود اعمال کرده‌اند. این تغییرات شامل افزایش تحریم‌ها، تجدید نظر در روابط دیپلماتیک، و حمایت بیشتر از حقوق بشر است.

جنبش مهسا امینی نه تنها در داخل ایران بلکه در سطح بین‌المللی نیز تأثیر عمیقی داشته است. چگونه این جنبش ایرانیان خارج از کشور را به فعالیت واداشته و چگونه تصویری را که جهان از حکومت استبدادی جمهوری اسلامی دارد، تغییر داده است. همچنین به تاثیر این جنبش بر ایجاد فضای سیاسی بازتر برای فعالان و گروه‌های سیاسی کوچکتر می‌پردازد.

افزایش فضای سیاسی برای فعالان و گروه‌های کوچک: 

این جنبش موجب شده است که فضای سیاسی برای فعالان و گروه‌های متفرقه و کوچک که در پی براندازی رژیم حاکم بر ایران هستند، گسترده‌تر شود. ما شاهد افزایش هماهنگی و فعالیت‌های این گروه‌ها در سطح بین‌المللی هستیم که تلاش می‌کنند تا از این فرصت استفاده کرده و تغییرات معناداری در ساختار سیاسی و اجتماعی ایران ایجاد کنند. این گروه‌ها بطور فعال در تبادل ایده‌ها، برگزاری کنفرانس‌ها و کارگاه‌ها، و ایجاد شبکه‌های حمایتی مشغول هستند، که همه این تلاش‌ها به تقویت صدای مخالف در برابر سیاست‌های استبدادی کمک می‌کند. در همین ارتباط عباس عراقچی که اکنون به عنوان وزیر خارجه دولت مسعود پزشکیان منصوب شده است، بهمن ۱۴۰۱ در واکنش به تجمعات اعتراضی ایرانیان خارج کشور در حمایت از اعتراضات شهروندان داخل ایران، گفته بود: «نباید اجازه بدهیم اینطور مرتب علیه ما تظاهرات شود و مرتب پیام‌هایی داده شود.» او اعتراف کرد، اعتراضات داخل کشور در کنار تظاهرات ایرانیان خارج کشور باعث «ایجاد هزینه و فشار» می‌شود و «باید با آن مقابله کنیم.» عراقچی آن زمان هشدار داد، «مشروعیت‌زدایی از جمهوری اسلامی در دنیا بسیار خطرناک است» و باید جلوی ادامه این وضعیت گرفته شود.

تأثیر بر دیدگاه کشورهای میزبان: 

کشورهای میزبان تحت تأثیر فعالیت‌های ایرانیان ساکن آنها و فشارهای بین‌المللی، تغییرات معناداری در سیاست‌های خارجی خود اعمال کرده‌اند. این تغییرات شامل افزایش تحریم‌ها، تجدید نظر در روابط دیپلماتیک، و حمایت بیشتر از حقوق بشر است. این جنبش همچنین به عنوان عاملی برای افزایش دیپلماسی فرهنگی و آموزشی درباره وضعیت حقوق بشر در ایران عمل کرده است.

نتیجه‌گیری: جنبش مهسا امینی به عنوان نقطه عطفی در تاریخ مدرن ایران شناخته شده و تأثیرات آن فراتر از مرزهای ایران است. این جنبش توانسته است نه تنها ایرانیان خارج کشور را فعال‌تر کند، بلکه باعث شده است که جهان با دید جدیدی به حکومت ایران نگاه کند و اقدامات مؤثرتری را در راستای حمایت از حقوق بشر در نظر بگیرد.


دو سال پس از مهسا؛ جنبش ملی زن زندگی آزادی همچنان پا برجاست

دو سال پیش در چنین روزهایی دختر جوان ۲۲ ساله‌ای که مورد ضرب و جرح مأموران گشت ارشاد قرار گرفته بود در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان «کسری» ت...