۱۳۹۰ آذر ۱۲, شنبه

آسیب های شدید جسمی و روحی و لکنت زبان اشکان ذهابیان؛ نتیجه شرایط غیر انسانی در زندان

هر روز اخبار و گزارش هایی از گوشه و کنار کشورمان به گوش می رسد مبنی بر آسیب ها و ضربات جسمی و روحی که بر فعالان سیاسی و مدنی و رسانه ای و بدتر از آن، ان ها که گمنام هستند، وارد شده و می شود.این در شرایطی است که با این اخبار هر روزه تاکنون کوچکترین واکنش واقعی از سوی مقامات قضایی و زندان ها وجود نداشته است. این بی توجهی در حالی است که بارها و بارها در باب رفتار و آموزه های دینی از همین مسئولان و مقامات شنیده و خوانده ایم.و این اخبار نگران کننده در حالی است که هنوز بسیاری از موارد شکنجه و بیماری و خشونت، از ترس تکرار و بازداشت دوباره و فشار بیشتر، بر زبان نیامده و افشا نشده است.در جدیدترین مورد از این اوضاع گزارش های رسیده به کامه حاکی از آن است که وضعیت جسمی اشکان ذهابیان دانشجوی محروم از تحصیل که به تازگی از زندان آزاد شده است، در اثر شرایط بازداشت و اعتصاب غذا به شدت وخیم میباشد.این عضو شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت که روز ۳۰ شهریور بعد از گذشت دو ماه نگهداری غیرقانونی در سلولهای انفرادی بازداشتگاه شهید کچویی ساری و قریب ۴ ماه حبس در بند مجرمین خطرناک زندان متی کلا بابل، ازاد شده است به بیماری های متعددی که به گفته پرشکان مستقیما در اثر فشارهای جسمی و روحی دوران بازداشت میباشند، مبتلا شده و همچنان تحت درمان است.اشکان ذهابیان به دلیل فشارهای عصبی ناشی از بازجویی های مکرر و غیر انسانی و نگهداری طولانی مدت در سلول انفرادی به مشکلات تکلمی و بیماری لکنت زبان مبتلا شده است. وی سابقه هیچگونه لکنت زبان پیش از بازداشت اخیرش در تاریخ ۱۲ اردیبهشت سال جاری نداشته است و با گذشت ۴۰ روز پس از آزادی، لکنت زبان وی بهبود نیافته است.وی همچنان نزد متخصصان مغز و اعصاب تحت درمان برای بهبود آسیب تکلمی شدیدی میباشد که در مدت کمتر از ۶ ماه زندان های ساری و بابل به آن مبتلا شده است.همچنین ذهابیان در آخرین روزهای زندان و پس از آزادی از درد شدید در ناحبه کبد رنج میبرد که همچنان این درد ادامه دارد. پزشکان متخصص گفته اند به علت آلودگی محیط زندان، آسیبهای ناشی از اعتصاب غذا خشک و عدم تزریق واکسن پیش از انتقال به زندان، این دانشجوی محروم از تحصیل به هپاتیت نوع A مبتلا شده است. وی هم اکنون به صورت جدی تحت درمانهای پزشکی و آزمایشهای متعدد برای درمان بیماری هپاتیت نوع A قرار دارد.همچنین آثاری از بیماریهای خفیف پوستی و گوارشی در بدن اشکان ذهابیان مشاهده شده است. پزشکان بیماری های پوستی را ناشی از نگهداری در محیط آلوده و بیماری های گوارشی و معده درد (گاستریت خفیف) را ناشی از فشارهای عصبی و اعتصاب غذا دانسته اند.اشکان ذهابیان عضو شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت و عضو شورای دفاع از حق تحصیل، در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۸۹ با مراجعه به ستاد خبری اداره کل اطلاعات استان مازندران بازداشت و به بازداشتگاه اداره اطلاعات ساری منتقل شد. وی دو ماه در سلول انفرادی این بازداشتگاه زندانی بود و در این مدت تحت بازجویی های شدید و مکرر همراه با فشارهای روحی و روانی قرار گرفت. وی پس از سپری کردن دوران بازجوئی در ساری به زندان متی کلای بابل منتقل شد.اشکان ذهابیان پس از گذراندن بیش از نیمی از ۶ ماه حکم غیرقانونی حبس در زندان متی کلا بابل، در اعتراض به ممانعت غیرقانونی از آزادی اش و نگهداری در بند مجرمین خطرناک این زندان از سحرگاه روز دوشنبه ۷ شهریور ماه، دو روز قبل از پایان ماه رمضان، اعتصاب غذا کرد. از روز دوم اعتصاب غذا، حال وی رو به وخامت گذاشت و به جای دریافت مراقبت پزشکی به سلول انفرادی منتقل و در سلول انفرادی در اثر تشدید بیماریها بی هوش شد.در دوران اعتصاب غذا پدر اشکان ذهابیان به کلمه گفته بود: «پسر من در این بند امنیت جانی ندارد. خودتان تصور کنید زندگی با ۶۰ تا آدم اعدامی.. زندانبان ها می گفتند ما روزهای اول متعجب بودیم این جوان کیست. بعدها متوجه شدیم که زندانی سیاسی است. من نگران پسرم هستم، وضعیت او خیلی وخیم است. ای کاش رسانه ها خبر بدهند که بچه ی من در چه وضعیتی است.»همچنین مادر این فعال دانشجویی در گفتگو با کلمه با بیان اینکه طرفداری از آقای موسوی و کروبی در انتخابات جرم پسرش بوده است گفت: «به او گفتند چرا رفتی خانه ی آیت الله صانعی و وحید خراسانی. شما به من بگویید این جرم است؟ این آقایان که تا چند وقت پیش آدم های خوبی بودند. یک دفعه آنقدر بد شدند که به دیدارشان رفتن، می شود جرم؟
این عضو ستاد انتخاباتی مهدی کروبی از سال ۸۸ تا کنون سه بار بازداشت شده است. وی در اعتراضات به کودتای انتخاباتی برای اولین بار در ۲۶ خرداد سال ۸۸ ، در جریان تجمع اعتراضی دانشجویان دانشگاه مازندران، در اثر ضرب و شتم شدید نیروهای انصار بی هوش و سپس توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شد. وی در حالیکه از حق دفاع در دادگاه و داشتن وکیل محروم بود، با حکم غیابی به ۶ ماه حبس غیرقانونی از سوی دادگاه انقلاب شهرستان بابل محکوم شد. وی از زمان و مکان جلسه دادگاه بی خبر بود و در هیچ جلسه دادگاهی امکان دفاع از خود را نیافت.این فعال مدنی برای بار دوم در تاریخ ۱۱ آبان ۸۸ به اتهام اقدام علیه امنیت کشور به واسطه تشکیل اتحادیه انجمن های اسلامی شمال کشور دستگیر و راهی زندان شد. این عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه فردوسی و علوم پزشکی مشهد در سال ۸۷ به دستور رئیس دانشگاه فردوسی به دانشگاه مازندران تبعید شد و پس از دو ترم تعلیق در دانشگاه مازندران درحالیکه بیشتر از ۱۲۰ واحد گذرانده بود، از دانشگاه اخراج شد.اشکان ذهابیان برای بار سوم به اتهام دیدار با مراجع عظام در قم، از سوی نهادهای امنیتی و اطلاعاتی استان مازندران در تاریخ ۱۲ اردیبهشت سال جاری بازداشت شد.

کلمه

همسر رضا شهابی: یک راننده شرکت واحد چه ارتباطی می تواند با بیگانگان داشته باشد؟

رضا شهابی، فعال کارگری و عضو هیأت‌ مدیره‌ سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه از اول آذر ماه سال جاری در اعتصاب غذا بسر می برد. او در تماس تلفنی با خانواده علت این اعتصاب غذا را عدم رسیدگی به پرونده و نگه داشتن او در شرایط بلاتکلیف ذکر کرده است و در روز ملاقات در اعتراض به این وضعیت غیرقانونی از حضور در سالن ملاقات خودداری نمود.ربابه رضایی می گوید: ” از اول آذر ماه یعنی ده روز است که آقای شهابی در اعتصاب غذا بسر می برند و ما بشدت نگران وضعیت جسمانی و سلامتی او هستیم. روز پنج شنبه هم که برای ملاقات ایشان به زندان رفتیم در اعتراض به این وضعیت حاضر نشد به سالن ملاقات بیاید. خوب با توجه به شرایط وخیم جسمانی او این اعتصاب غذا برایش خطرناک است. همسرم گفته تا از این بلاتکلیفی در نیاید به اعتصاب خود ادامه می دهد. هر چه از او خواستیم که اعتصاب نکند برایش خطرناک است اما گفت از این وضعیت خسته شده ام تا کی باید اینطور بلاتکلیف باشم و سختی را تحمل کنم آن هم بدون هیچ دلیل و به اتهامات واهی…
رضا شهابی عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد تهران در ۲۲ خرداد ماه ۸۹ بازداشت شد و از آن زمان تاکنون در بند ۲۰۹ زندان اوین در بلاتکلیفی بسر می برد. در چهارم خرداد ماه در شعبه ی ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی دادگاهی برای وی تشکیل دادند که در آن رضا شهابی و وکیل او تمامی اتهامات را رد کردند و خواستار اعلام حکم برائت و آزادی فوری رضا شهابی شدند اما تاکنون نه حکمی برای وی صادر گردید و نه او را آزاد کردند.خانم رضایی در این خصوص بیان می کند: “از بعد از چهار خرداد ماه که آخرین جلسه دادگاه همسرم بود و بدون نتیجه به دادگاه بعدی موکول شد او همچنان بلاتکلیف است. در طی این نوزده ماه چند بار برای او دادگاه تشکیل دادند اما بدون نتیجه بود. من از مسئولین برای چندمین بار درخواست می کنم به پرونده همسر من قبل از اینکه اتفاقی برای او بیافتد، سریعا رسیدگی کنند. اگر جان همسر من به خطر بیافتد و راهی بیمارستان شود و کار از کار بگذرد، دیگر رسیدگی به پرونده او فایده ای ندارد.چندی پیش برادر این فعال کارگری از کارشکنی کارشناس پرونده برادرش خبر داده و گفته بود که کارشناس پرونده خود را قدرت مطلق دانسته و به ما گفته است: “دادگاه، قاضی و مقامات قضایی هیچ کاره هستند و همه چیز در دست من است و هر چه من تصمیم بگیرم همان می شود و تا رضا شهابی هم با من راه نیاید وضعیت به همین شکل باقیست.همسر رضا شهابی با رد اتهام ارتباط با بیگانه که به همسرش زده اند، ادامه می دهد: “ما الان هیچ اطلاعی از وضعیت عمومی او نداریم و بشدت نگران هستیم. اگر خدای ناکرده اتفاقی برای همسرم بیافتد مسئولیت آن بطور مستقیم بر گردن کارشناس پرونده اوست. پیش هر کس که مراجعه می کنم می گوید کارشناس پرونده مانع از رسیدگی به پرونده همسرم می شود و سر لج افتاده است. کارشناس پرونده هم حرف غیرمنطقی می زند و می گوید همسر من با بیگانه ارتباط داشته است و می گوید هر چه که من می گویم او قبول کند. آخر یک راننده شرکت واحد و یک کارگر ساده چه ارتباطی می تواند با بیگانه داشته باشد؟ مگر اینکه ارتباط با مردم، مسافران، همکاران و خانواده ارتباط با بیگانه تلقی شود! همسر من وقتی کاری را نکرده چطور زیر بار آن برود؟
او می افزاید: “آقای کارشناس! شما که با همسر من لج کردی و او را در بلاتکلیفی نگه داشته اید جز اینکه به او و من و دو فرزندم آسیب می رسانید، چه نتیجه ای از این کار می گیرید؟ الان من و دختر و پسرم هم مثل اینکه در زندان هستیم و شرایطمان هیچ تفاوتی با شرایط زندان نمی کند. خدا را خوش نمی آید. آیا خودتان بچه و خانواده ندارید؟ درست نیست که یک راننده زحمتکش شرکت واحد و خانواده اش را اینقدر عذاب دهید.خانم رضایی با تاکید بر وضعیت وخیم جسمانی همسرش ابراز نگرانی کرده و اضافه می کند: “چند وقت پیش بخاطر مشکلات جسمانی بطور اورژانسی او را به بیمارستان انتقال دادند. ناراحتی گردنش تشدید شده و سمت چپ بدنش کلا از کار افتاده و پزشکان گفته اند که چون چند تا از مهره های گردنش آسیب دیده سریعا باید تحت عمل جراحی قرار بگیرد. ناراحتی های قلب و کلیه و معده هم که داشت شدت پیدا کرده است و کلا سیستم بدنش بهم ریخته است. بارها هم برای مرخصی استعلاجی درخواست دادم و پیگیری کردم اما هیچ نتیجه ای نداشته و جوابی به ما نداده اند. به هر جایی که شما فکرش را کنید مراجعه کردم به دادستان و رئیس قوه قضاییه و حتی رئیس [دولت] نامه نوشته ایم اما دریغ از یک پاسخ!
وی با اشاره به وضعیت روحی نامناسب فرزندانشان ادامه می دهد: “روزیکه همسرم تلفن زد و حالش بد بود و گفت اعتصاب غذا کرده است. پسرم حالش بد شد و او را به بیمارستان بردم. این فقط یک نمونه از صدها اتفاقی است که بعد از بازداشت همسرم برای ما افتاده است. الان دو تا فرزندم شرایط روحی خیلی بدی دارند. آنها از شاگردان نمونه مدرسه بودند اما الان افت تحصیلی کرده اند و مدام بی تابی و ابراز ناراحتی می کنند.کانون مدافعان حقوق کارگر در اطلاعیه ای ضمن محکوم کردن برخورد ها و حبس های غیرقانونی فعالان کارگری نسبت به شرایط جسمانی رضا شهابی ابراز نگرانی کرده و این پرسش را مطرح کرده است که چرا در حالی که برخی از مسئولان، در ظاهر از مبارزات ضدسرمایه داری در کشورهای دیگر حمایت می کنند، در ایران، فعالان کارگری که جرمی جز دفاع از حقوق کارگران در برابر سرمایه داران و متجاوزان به حقوق کار و مردم ندارند، مورد آزار و تعقیب و زندان قرار می گیرند؟
همسر رضا شهابی می گوید: “در پایان لازم می دانم به عنوان همسر یک کارگر ساده و راننده شرکت واحد از همه کسانیکه در این مدت از ما حمایت کردند تشکر کنم. از تمام کارگران و دوستان آقای شهابی که با بیانیه ها و قلم های خود ما را حمایت کردند قدردانی می کنم.



جرس

۱۳۹۰ آذر ۱۱, جمعه

آقای خامنه ای ، با بازی با کلمات نمی توان یک مملکت را اداره کرد !

از همان موقعی که خمینی انتقامجو ، بعد از پانزده سال تبعید به ایران بازگشت تا این حکومت از خویش در آورده را بر ملت ایران تحمیل بکند ؛ در جریان اراجیفی که به عنوان سخنرانی به خورد مردم ایران و سایر ممالک جهان می داد ؛ تصویری از یک آینده روشن تر از آنروز را برای همگان مجسم می ساخت .
از آن پس اینگونه سخن گفتن و غلو کردنهای بدون کمترین پشتوانه از حقیقت و اعتبار ، در میان سایر مسؤلان این رژیم توتالیته نیز رایج گردید . شاید هم ساده انگاری های مردم خوش باور میهنمان ، چنین دیدگاهی به آنان داده بود ؛ که برای انجام هر کار و تصمی در کشور ، اگر فقط حرفش را بزنند کافی است و نیازی به انجام دادن قول هائی که به مردم می دهند وجود ندارد !!
کم کم ، مردم هم به شنیدن چنین سخنان بی پایه و اساسی عادت کردند ؛ و همه حرفهای آنان را صحیح پنداشتند و در انتظار تحقق آن وعده ها می ماندند . چنین شد که سران حکومت ولایت و فقاهت ، با کشف این خصیصه مردم ، به نتیجه ای نامعقول رسیدند ؛ و روش صحبت کردن و عمل ننمودن را ، در انجام دادن امورات مملکتی کافی دانستند . تا جائی که فراموششان شد اداره یک کشور بزرگ مانند ایران ، با طریقه ای که در پیش گرفته بودند میسر نخواهد بود . شاید هم در این گمان بودند ، که زیاد به خودشان زحمت ندهند و با کلاه گذاری و کلاه برداری بر سر مردم ، همه امور بر وفق مرادشان پیش خواهد رفت و آنها خواهند توانست به حکومت ولائی خویش ادامه بدهند .
اصولا واژه ولی که در لفظ عرب معنای قیم و بزرگتر و سرپرست را دارد ؛ به کسی اطلاق می گردد که بر یک یا تعدادی از افراد نابالغ و غیر ممیزه ، که نتوانند برای خودشان تصمیم بگیرند ؛ ولایت داشته و ریاست بکند و صاحب رأی باشد.
آیا ملت بزرگ ایران هم نابالغ و صغیرند که ولی فقیه برایشان تصمیم بگیرد؟ آیا ما ایرانیان اهورائی پاک نژاد ، به آن درجه از بی کفایتی و بی اعتباری تنزل نموده بودیم که فقیهان تازی تبار ، بر خوب و بد ما و زندگی مان نظارت و اشراف داشته باشند؟
آقای رهبر ، اگر در پندارهای غلط و بی اساس خود و پیروانتان تجدید نظر ننمائید ؟ و اگر اجازه بدهید که اوضاع به همین منوال طی بشوند ؟ باید منتظر قضاوت سخت و شفاف تاریخ در مورد عملکردهای غیر انسانی تان ، نسبت به مردم ایران باشید ! باید پاسخگوی جنایاتی که در هر روز توسط همه کارگزاران حکومت و دولتتان به وقوع می پیوندند هم باشید ؛ که از این حکومت مستبدانه و عاری از ذره ای رحم و شفقت و انسانیت رژیمتان ، چه بر سر مردم و عزیزان آنها آورده اید ؟
پرسشگران ، رئیس بلاهت پیشه ی دولت ، و سایر به اصطلاح مسؤلان حکومت مستبدانه رژیمتان را ، مورد سؤآل قرار می دهند و می پرسند : ” چه تعداد زندانی سیاسی در شکنجه گاههای جمهوری اسلامی وجود دارند ؟ ” آنوقت آقایان مسؤلین به صراحت و با وقاحت تمام ، به آنها پاسخ می دهند که : ” ما اصلا زندانی سیاسی ندارم . ” !!
آیا واقعأ اینطور است که عنوان می دارید ؟ شاید از دیدگاه شما کسانی که به خاطر آزادیخواهی و احقاق حقوق از دست رفته شان به پا خاستند و بر شما اعتراض کردند ؛ سپس دستگیر شده و سر از بیدادگاههای مخوف شما در آوردند ؛ در رده زندانیان سیاسی قرار نمی گیرند ؟!
اینهمه انسانهای بی گناهی که همه روزه در سراسر کشور، توسط ایادی وحشی و ناانسان رژیم خودکامه تان به جوخه های اعدام سپرده می شوند ؛ اینهمه بی گناهانی که در همه زندانهای غیر استاندارد خودتان شکنجه می کنید ، زندانی سیاسی قلمداد نمی شوند ؟!
اگر نه ؟ پس در مراکزی که حداکثر برای سیصد چهارصد نفر زندانی در نظر گرفته شده اند ؛ حضور تعداد نزدیک به سه هزار نفر زندانی در بند بیانگر چه چیز دیگری می باشند ؟ و صدها پرسش دیگر ، که باید در دادگاههای بین المللی بدانها پاسخ بدهید هم مسائلی هستند ؛ که دیر یا زود پای شما و یاران بدتر از خودتان را ، به پای میزهای محاکمه خواهند کشید ؛ تا جوابگوی همه این ستمهائی که برسر مردم بی پناه ایران آورده اید باشید .


پائیز ۱۳۹۰ هلند
محترم مومنی روحی

۱۳۹۰ آذر ۸, سه‌شنبه

کاریکاتور، صالحی به هلند نرسید

طرحی از اقبال ماهوری


لینک زیر:مجارستان به هواپیمای صالحی مجوز عبور نداد، سفر به هلند لغو شد


http://parsdailynews.com/93141.htm


پارس دیلی نیوز

بیانیه کمپین سفارت سبز در محکومیت حمله عوامل داخل رژیم اسلامی به سفارت انگلیس

بیانیه کمپین سفارت سبز در محکومیت حمله عوامل داخل رژیم اسلامی به سفارت انگلیس در تهران و راکت پرانی عوامل خارجی رژیم به اسرائیل
با توجه به حمله اراذل رژیم به سفارت انگلیس و راکت پرانی حزب الله لبنان به اسرائیل و اخباری که از داخل توسط اعضای سفارت سبز مبنی بر نشست محرمانه و دستور خامنه ای به شعله ور کردن جنگ تحمیلی دیگر علیه مردم بخاطر اتحاد خود و حذف مخالفین واصل گردیده ،به توصیه دوستان از داخل این بیانیه صادر شده که یک نسخه از آن به سایت پارس دیلی نیوز ارسال شده که در زیر می خوانید:
پیرو بیانیه های مورخ 29 اوت و 28 نوامبر سالجاری این کمپین در دعوت به پاسخگوئی قاطع جامعه بین المللی به گستاخی های رژیم اسلامی علیه مردم ایران و جامعه بشری از طریق تحریم های سه گانه نفت،بانک مرکزی و تحریم سیاسی این رژیم،اینک جهانیان شاهد دو رخداد شوم و همزمان حمله به سفارت انگلیس در تهران و راکت پرانی حزب الله به اسرائیل است
طلیعه تغییر تاکتیک و استراتژی نظامی رژیم به تهاجمی که اخیرا از سوی رهبر به نیروی نظامی و بالاخص سپاه قدس و مزدورانش در داخل و خارج بصورت فتوا صادر گردیده است،دو اقدام ضد بشری فوق می باشد،که نشانه آغاز عملیات تهاجمی دیگر در ایران،منطقه و سایر نقاط جهان از سوی رژیم اسلامی است

اعضای کمپین سفارت سبز در داخل و خارج از کشور ضمن محکوم نمودن عملیات تهاجمی فوق موارد زیر را خاطر نشان میسازد

یک.بموجب مقررات کنوانسیون وین ناظر بر حقوق و مزایا و مصونیت های دیپلماتیک،کلیه مامورین هیات دیپلماتیک،اسناد،مدارک آنان مصون از تعرض بوده و دولت میزبان،این مصونیت ها را ضمانت می نماید.حمله ضد بشری به سفارت انگلیس در تهران بالاخص ناقض اصل 22 کنوانسیون وین 1961 ناظر بر مصونیت اماکن،اموال و وسائط نقلیه متعلق به نمایندگی ها بوده،این اقدام بموجب اصل 51 فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد،حمله مسلحانه علیه یک عضو ملل متحد محسوب میگردد.نظر باینکه اخیرا طی بیانیه ای رسمی فرمانده سپاه به نقل قول از رهبر رژیم به این تغییر تاکتیک و استراتژی تهاجمی تصریح و تاکید داشته،درنتیجه شخص رهبر مسئول هر گونه نقض یک کنوانسیون بین المللی است

دو.راکت پرانی از سوی حزب الله به اسرائیل نیز در راستای اجرای این فتوای تهاجمی ولی فقیه و بمنظور ایجاد بحران در منطقه حساس مرزی لبنان ،اسرائیل و انحراف افکار عمومی جهانیان از آنچه که در سوریه توسط کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد،جنایت علیه بشریت اعلام شده ،انجام می پذیرد.بموجب اصل 39 فصل هفتم منشور سازمان ملل متحدهر دو اقدام فوق،تهدید بر علیه نقض صلح و عمل تجاوز و اعلام جنگ تلقی گردیده و محکوم می باشد.

با توجه به مراتب فوق، این کمپین ضمن محکومیت شدید دو اقدام جنایتکارانه فوق ،خاطر نشان می سازد

یک.هر دو حمله فوق مستقیما بدستور رهبر توسط عوامل و مزدوران وی صورت پذیرفته،مردم میهمان نواز و صلح دوست و قائل به رعایت موازین بین المللی ایران،مخالف چنین اقدامات ضد ملی و ضد بشری بوده آنرا بشدت محکوم می نماید

دو. نظر باینکه فتوای رهبر رژیم مبنی بر تغییر تاکتیک و استراتژی نظامی به تهاجمی ،بخاطر دعوت به جنگ و تحمیل جنگی دیگر بر ملت ایران و به منطقه و به بهانه آن قلع و قمع مخالفین برای یکدست کردن حاکمیت و ایجاد رعب و وحشت و حمام خون در ایران و منطقه انجام میگیرد،در نتیجه این کمپین تنها راه رهایی جامعه صلح دوست جهانی و مردم رنج دیده ایران از دست این رژیم ضد بشری را تحریم نفت،بانک مرکزی و تحریم سیاسی یعنی بستن سفارتخانه های رژیم در جهان ،احضار سفرا و قطع روابط سیاسی با این رژیم می داند.مردم ایران در اندک مدتی پس از آغاز این تحریم ها،همچون شعله ای زیر خاکستر،قیام نموده و تکلیف خود و جهانیان را با این رژیم ددمنش روشن خواهند نمود

کمپین سفارت سبز

دفتر مرکزی.اسلو

نروژ


پارس دیلی نیوز

بی خبری از وضعیت روژین محمدی

به رغم گذشت نزدیک به یک هفته از بازداشت روژین محمدی، وبلاگ نویس، و دانشجوی رشته پزشکی دانشگاه مانیل در فیلیپین، که پس از بازگشت به ایران بازداشت شده است، هنوز از سرنوشت وی هیچ اطلاعی در دست نیست.به گزارش منابع خبری، روژین محمدی در حال حاضر در بند دو – الف سپاه و در سلول انفرادی نگهداری می‌شود و تا کنون موفق به برقراری تماس تلفنی و یا ملاقات با خانواده و یا وکیل خود خود نشده است. با این حال، مقامات قضایی و امنیتی هنوز هیچ توضیحی در خصوص محل دقیق نگه داری وی در زندان اوین به خانواده نداده‌اند. همچنین بنا بر گزارش برخی منابع، بازپرس شعبه سوم دادسرای اوین روژین محمدی را به اتهاماتی همچون «اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت کشور»، «تبلیغ علیه نظام» و «انجام فعالیت‌های حقوق بشری» متهم کرده است.روژین محمدی، در تاریخ ۲۳ آبان از فرودگاه استانبول به تهران پرواز کرده بود که پس از پیاده شدن در فرودگاه توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.وی پس از ۲۴ ساعت به قید وثیقه آزاد شد اما ۵ روز بعد نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی در تاریخ ۲۸ آبان جهت بازداشت وی به خانهٔ پدری‌اش در کرمانشاه یورش بردند که به علت عدم حضور وی در این شهر موفق به بازداشتش نشدند.روژین محمدی بار دیگر بصورت تلفنی در تاریخ ۳۰ آبان به دادسرای شهید مقدسی زندان اوین احضار شد که پس از دستور ضبط وسایل شخصی از جمله کامپیو‌تر دستی‌اش و سه روز بازجویی متوالی، نهایتن روز دوم آذر با صدور قرار بازداشت به زندان اوین منتقل شده است.



کمیته گزارشگران حقوق بشر

۱۳۹۰ آذر ۷, دوشنبه

هیلا صدیقی : سروده ای برای آریا آرام نژاد

برادر ، صبر کن
تنها نشو از من …
منم تنها ، در این من های بی هم تن

در این سرگیجه های بی خیالی ، بی سرانجامی
منم ، با دلدل ماندن … نه … رفتن
برادر صبر کن ،
خسته ست پاهایم
تو سرمستی و من پابست اینجایم
من اینجا ، مسخ دستان خموش و سرد
همین جایی که دردت می شود همدرد
من اینجا در هجوم خستگی هایم ….
برادر …
صبر کن …
من با تو می آیم

هیلا صدیقی

انتقال آریا آرام نژاد به انفرادی زندان بابل; همچنان ممنوع الملاقات است

آریا آرام نژاد به دستور مقامات امنیتی و اطلاعاتی و دادستان شهرستان بابل، ممنوع الملاقات و ممنوع از تماس تلفنی می باشد. آریا آرام نژاد هنرمند و آهنگ ساز از بازداشتگاه اداره اطلاعات کل استان مازندران به زندان متی کلای بابل منتقل شد.در روزهای گذشته آریا آرام نژاد از بند انفرادی بازداشتگاه شهید کچوئی اداره اطلاعات ساری به بند انفرادی زندان متی کلای شهرستان بابل منتقل شد.یک منبع مطلع از منابع محلی گفته که بند انفرادی زندان متی کلا ۱٫۵ در ۲ متر و از لحاظ امکانات بهداشتی در سطح پائینی است. این بند محل نگهداری مجرمین خطرناک و همچنین مجرمینی که دچار تخلف در بند عمومی زندان متی کلا شده اند، می باشد.بر اساس این گزارش آریا آرام نژاد به دستور مقامات امنیتی و اطلاعاتی و دادستان شهرستان بابل، ممنوع الملاقات و ممنوع از تماس تلفنی می باشد.آریا آرام نژاد در پی هجوم ماموران امنیتی به منزلش مورد ضرب و شتم قرار گرفته و بازداشت شده است. این هنرمند جوان و آهنگ‌ساز نام‌آشنای هوادار جنبش سبز پس از عاشورای ۱۳۸۸ هم پس از انتشار ترانه‌ای با عنوان «علی برخیز» که با استقبال قابل توجهی روبه‌رو شد، برای حدود ۵۰ روز بازداشت بود. دادگاه بدوی او را به ۹ ماه حبس تعزیری محکوم کرده که این پرونده در مرحله تجدیدنظر قرار دارد.



گزارش کلمه  

۱۳۹۰ آذر ۶, یکشنبه

برگزاری مراسم یادبود فروهرها در بند٣۵٠

مراسم سالگرد جان باختن داریوش و پروانه فروهر در بند٣۵٠ اوین به همت فعالان دانشجویی، حقوق بشری، اعضای زندانی احزاب ملی و گروه های ملی -مذهبی، زندانیان مستقل و با حضور گسترده زندانیان ٣۵٠ برگزار شد.در این مراسم که با سخنرانی علیرضا رجایی، علی رشیدی، قاسم شعله سعدی، محمد سیف زاده و محمد صدیق کبودوند همراه بود، سخنرانان در محکومیت قتل های زنجیره ای، ابعاد حقوقی پرونده و بازتولید باندهای قتل های زنجیره ای و آفرینش فجایعی ازجمله حمله به کوی دانشگاه تهران، تا قتل زهرا کاظمی و فجایع کهریزک و نیز ذکر خاطراتی از فروهر، پیروز دوانی، مجید شریف، محمد مختاری و محمدجعفر پوینده ایراد سخنرانی کردند.در پایان، تمامی شرکت کنندگان در مراسم به خواندن سرود ای ایران به این یادمان خاتمه دادند.



کلمه

حزب دمکرات کردستان ایران بخشی از اظهارات بنی صدر را تکذیب کرد

در پی اعلام ابوالحسن بنی صدر در خصوص اعطای خودمختاری به کردستان در سال ۱۳۵۸ هجری، سخنگوی حزب دمکرات کردستان ایران ضمن تکذیب این ادعا به اظهارات بنی صدر پاسخ داد.به گزارش از روژ، چندی پیش ابوالحسن بنی صدر رئیس جمهور سابق جمهوری اسلامی ایران در مصاحبه با مرکز اسناد حقوق بشر ایران گفته بود با اینکه شورای انقلاب خودمختاری برای کردستان را تصویب نموده بود، اما کومله به “جنگ افروزی” در کردستان پرداخت.حسن شرفی، سخنگوی حزب دمکرات کردستان ایران، با صدور بیانیەایی این ادعای ابوالحسن بنی صدر که گویا به کردستان خود مختاری اعطا شده بود را تکذیب نمود و آن را از “صحت و واقعیت” مسئله به دور دانست.وی در این بیانیه با اشاره به اینکه شورای انقلاب هرگز رسما خودمختاری برای کردستان را تصویب نکرده بود اظهار داشت:  یکی دوبار از سوی یکی دو مسئول آنزمان جمهوری اسلامی شایع شد که خودمختاری اسلامی به کردستان داده شود.حسن شرفی در ادامه به هشدار عبدالرحمن قاسملو نسبت به این “شایعات” می پردازد و می گوید دبیرکل وقت حزب دمکرات کردستان ایران در “میتینگی” در میدان قاضی محمد شهر مهاباد در خصوص این شایعات اظهار داشته است: “چنین شایعه‌ای وجود دارد که خودمختاری اسلامی برای کردستان تأمین گردد. ما با توجه به اینکه بیش از ۸۰ درصد مردم کردستان مسلمان هستند از تأمین چنین حقوقی استقبال می‌نمائیم و آنچه که برای ما از اهمیت برخوردار است محتوای خودمختاری است.سخنگوی حزب دمکرات کردستان ایران، انتشار خبر مربوط به اعطای خودمختاری به کردستان در برخی از روزنامەها را بر مبنای “شایعاتی” دانست که در این زمینه وجود داشته است.آقای شرفی با تاکید بر اینکه هیچ اطلاعیەی رسمی در مورد تصویب خودمختاری از سوی شورای انقلاب نه برای افکار عمومی و نه برای هیأت نمایندگی کرد در کردستان ایران صادر نشد گفت هیچ سند رسمی در این باره در دست نیست که موید چنین ادعایی باشد.شرفی همچنین در بخش از این بیانیه، ابوالحسن بنی صدر را در مقایسه با دیگر مسئولان جمهوری اسلامی دارای دیدگاه مناسبت تر و “خلوص نیت خاص خود” دانسته است.آقای بنی صدر در مصاحبه با مرکز اسناد حقوق بشر ایران مستقیما حزب کومله را مسئول بروز جنگ در کردستان دانسته و گفته بود: ” یعنی حتی حزب دموکرات متنی را منتشر کرد که جنگ افروزی را در سنندج کومله راه انداخت. حالا چرا جنگ را راه انداخت. با اینکه خودمختاری هم تصویب شده بود این سوالی است که در این مدت جوابی به آن داده نشده.در سالهای گذشته چندین حزب از سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران(کومله) منشعب شده و هر یک از آنها تحت نام حزب کومله به فعالیت های حزبی مشغولند. با این حال هیچ از این احزاب تاکنون واکنشی نسبت به اظهارات اخیر ابوالحسن بنی صدر نسبت به آنچه “جنگ افروزی” در کردستان نامیده شده، نداشتەاند.

خبرنامه ملّی ایرانیان 


یک دیدگاه برای “ حزب دمکرات کردستان ایران بخشی از اظهارات بنی صدر را تکذیب کرد”

احمد معترض می گوید:

با سلام,

اشکال آقای بنی صدر در ,, خود محور بینی ,, بیش از حد اش است. وی ظاهرا فراموش کرده که اسناد و آمار تاریخی هنوز در دسترس مردم می باشند. نه خمینی و نه شورای انقلاب هرگز پای طرح خودمختاری برای کردستان در چهارچوب تمامیت ارضی ایران , نیامدند و اساسا چنین طرحی وجود خارجی نداشت. درگیری های خونین در سنندج حدود ساعت ۵ بعدازظهر ۲۸ اسفند ۱۳۵۷ آغاز گردید که در روز نخست حدود ۲۰۰ مجروح و چندین کشته بجا گذاشت. جریان از این قرار بود که شایعه ئی در شهر مبنی بر تخلیه ی سلاح های پادگان دهن به دهن میگشت و باعث گردید تا مردم در مقابل استانداری بدلیل نبود امنیت دست به تحصن بزنند. کمیته چی ها و پاسداران خمینی که مترصد بهانه برای آغاز درگیری بودند, بسوی مردم تیراندازی کردند و یک کودک دانش آموز کشته و دو نفر دیگر زخمی گردیدند. در این بین نیز نیروهای ژاندارمری که طرفدار احمد مفتی زاده , از رهبران اهل تسنن بودند, رادیو تلویزیون را به اشغال خود در آوردند. در پی این وقایع ستاد کل نیروهای مسلح ارتش اسلامی – هنوز جمهوری اسلامی و آن رفراندوم کذا آری یا نه پایه گذاری نشده بود- طی اطلاعیه ئی اعلام کرد: ,, هرکس در هر نقطه ئی اقدام به آشوب و تحریک نماید, ضد انقلابی بوده و با انقلاب اسلامی هیج گونه رابطه ئی ندارد….ضد انقلابیون شدیدا به کیفر اعمال خود خواهند رسید…,,. کیهان ۲۸ اسفند ۱۳۵۷

در تاریخ ۶ فروردین هیاتی به سرپرستی مرحوم طالقانی طی سه روز با رهبران مذهبی و سیاسی کرد مذاکره کرد و اوضاع شهر را بدین طریق آرام نمودند. کمیته ی انقلابی شهر منحل و بجای آن قرار شد تا شورای منتخبی از سوی مردم تشکیل گردد. اما از آنجائیکه خمینی اصولا خواهان آرام شدن اوضاع نبود, بدستور سپهبد قره نی , ارتش به هنگام مذاکرات برای سرکوب مردم بیدفاع از ,, نیروی هوائی و هلی کوپتر,, استفاده کرد که این خود به ابعاد کشتار فزونی بخشید تا جائیکه احمد صدر حاج سید جوادی , وزیر وقت کشور , به قره نی اعتراض نمود و در نامه ئی به وی نوشت: ,, از طرف پادگان بسوی مردم تیراندازی میکنند و کشتار شدید می کنند. دستور دهید تیراندازی فورا قطع شود و دیگر نه روز و نه شب تیراندازی نکنیدو شعله افکن شب ها نیاندازید.,, . چند روز پس از آغاز درگیرها و بدلیل ابعاد استفاده از جنگنده های نظامی و همچنین ابعاد کشتار اولیه در سنندج قره نی از کار برکنار گردید.تا این تاریخ به نوشته ی مطبوعات آنروزها فقط در سنندج ۹۹ نفر کشته شده بودند. سه روز بعد زنده یاد قاسملو بهمراه هیئتی از سوی حزب دمکرات کردستان ایران با خمینی به مدت ۴۵ دقیقه ملاقات داشت. محتوی این دیدار همان شکست طرح حزب دمکرات برای طرح خود مختاری بود که بعدها به قتل عام هوطنان کرد انجامید.

رژیم جمهوری اسلامی: یک حکومت فاسد و بحران‌زده در آستانه فروپاشی

آشفتگی داخلی و بحران مشروعیت رژیم جمهوری اسلامی: سقوط قریب‌الوقوع رژیم ننگین جمهوری اسلامی به کجراهه‌ای کشیده شده است که دیگر قادر به حفظ ظا...