۱۳۹۰ مهر ۸, جمعه

چراغ ها روشن است…

میرحسین موسوی: ابتکارات خود شما مردم در جهت آگاهی بخشی می‌تواند جنبش سبز را جلو ببرد. حال چه کنیم؟ حال که تظاهرات خیابانی انجام نمی شود حال که رهبران جنبش در حصرند و… شاید این سخنان و از این دست صحبت ها را زیاد بین خودمان رد و بدل کردیم و هر کدام هم راه حل های خودمان را ارائه داده ایم در این نوشتار نگارنده بر آن است نظرخود را در این رابطه بیان کند.رهبران جنبش – یا به گفته خودشان همراهان آن – تجربه ی انقلابی را دارند که خود از پایه گذاران اصلی آن بودند و اکنون پس از ۳۰ سال بر این باورند که هنوز هیچ کدام از آن شعارها محقق نشده است؛ از آزادی که بهتر است چیزی نگوییم که در همه شئون از آن محرومیم. زندانها پر است از زندانیان سیاسی و عقیدتی؛ تا آنجا پیش رفته ایم که هیچ کس نمی تواند حتی نوع لباس پوشیدنش را انتخاب کند! در مقوله استقلال که به کشورهایی نظیر روسیه و چین وابسته شده ایم که آنها نیز با هر چرخش باد سیاست خود را در قبال ما تغییر می دهند! حاکمیت ملی نیز که یکی از خواسته های اصلی بود و در انتخابات تبلور می یافت را خود دیدید در انتخابات سال ۸۸ به چه ورطه ای کشاندند.از این روست که زمانی که مردم حقوق اصلی خود را که همانا آزادی و حاکمیت خویش بر حکومتی که در انتخاباتی سالم برآمده نداند اگر هزاران بار هم اصلاحات و انقلاب در این کشور صورت پذیرد باز هم به نقطه ی آغازین باز خواهیم گشت، و این دور باطل تکرار خواهد گشت.زمانی که مهندس موسوی می گفت وظیفه اصلی جنبش آگاهی بخشی است به دلیل شور اعتراضات و اینکه گمان می بردیم رسیدن به خواسته ها تنها از طریق اعتراضات خیابانی میسر است، بجز اندکی به آن توجه نکردیم. به گفته¬ی وی، وظیفه سنگین و اصلی ما در این مقطع زمانی حساس می بایست گسترش شبکه های اجتماعی بوده و از این طریق آگاهی عمومی را افزایش داده و در نهایت با آشنا کردن مردم به حقوق از دست رفته خود راه را برای استقرار یک دموکراسی پایدار هموار سازیم.باری باید این اصل را سر لوحه فعالیتهای خود قرار دهیم که آگاهی مردم از حقوقشان و همچنین اتفاقاتی که جریان دارد بسان خورشیدی است که تاریکی القا شده تمامیت خواهان را از بنیان بر می کند. آن روز حتما پیروزیم، پس از همین حالا شروع کنیم که خیلی زود دیر می شود!


جرس

نوشته ای از شیوا 

بازداشت حمید موذنی روزنامه نگار بوشهری

 حمید موذنی فعال مدنی و روزنامه نگار و نویسنده بوشهری صبح روز سه شنبه پنجم مهر ماه توسط نیروهای اطلاعات بوشهر دستگیر شد. موذنی بدون اطلاع قبلی دستگیر شده و تا ۱۰ ساعت از محل بازداشت وی اطلاعی در دست نبود تا سرانجام با پیگیری‌های فراوان مشخص شد وی توسط وزارت اطلاعات دستگیر شده است.آخرین خبر‌ها حاکی است وی در تماسی کوتاه با خانواده‌اش از سلامتی خود خبر داده است. اتهام او مشخص نیست و به خانواده‌اش هم توضیحی نداده‌اند. این روزنامه نگار در انتخابات ۸۸ حامی مهدی کروبی بود و پس از انتخابات با مقالاتش در نشریات مختلف از حرکت اعتراضی مردم حمایت کرد. از او به تازگی مقالاتی در سایت روزانلاین منتشر شده است. موذنی نویسنده چندین کتاب از جمله: بازنگری انتقادی، تاریخ سینمای بوشهر، تاریخ عکاسی، کاریکاتور، تاملاتی در باب سینما و فوتبال و... می‌باشد.

خبرگزاری هرانا  

قوه قضائیه ای که قوه غذائیه شده است!+عکس

در رژیمی که چاقو دسته ی خودش را می برد، قوه قضائیه آن هم به قوه غذائیه تبدیل می شود!

ظاهرا هیچیک از سه قوه ی قضائیه ، مجریه و مقننه حکومت بی حساب و کتاب و بی در و پیکر جمهوری اسلامی کوچکترین استقلال عملی از خودشان ندارند.اگر می داشتند؟ چرا باید وکیلی را که در حقیقت خودش یکی از پرسنل قوه قضائیه و دادگستری رژیم اسلامی است؛ را بدون انجام دادن جرم خاصی، مورد اهانت قرار بدهند و به خانه و دفتر کارش بریزند و در آنجا به کاوش پرداخته و زندگی اش را زیر و رو بکنند؟

مسؤلان حکومت ولائی رژیم آخوندی، اگر عقل می داشتند؟ باید به جای دادن حکم به مأموران امنیتی خودشان، برای یورش بردن به خانه و محل کار آقای شفیعی ، و انجام دادن این عمل زشت و نادرست در باره وکیل سه کوهنورد آمریکائی، به وی جایزه ارزشمندی هم می دادند!

چرا که با تلاش های مثبت او، عمل ننگین گروگان گیری سه جوان کوهنورد آمریکائی، و نگاه داشتن آنها در اسارتگاه مخوف رژیم آخوندی، ایشان را از یک خطر حتمی که آبروی نداشته شان را بر باد می داد رها شدند. زیرا دستگیری و زندانی نمودن این سه جوان، به بهانه ای واهی و با زدن مارک جاسوسی به آنها، می توانست بدنامی های دیگری را برای سرکردگان و مسؤلان حکومتشان تدارک ببیند.اما این افرادی که متأسفانه ناچاریم برای نامیدنشان از واژه مسؤلان استفاده بکنیم؛ آنقدر سرمست حفظ کردن جاه و جلالی که به دست آورده اند می باشند؛ که غیر از حفظ قدرتی که اکنون دارند، به هیچ چیز دیگری نمی اندیشند.آقای مسعود شفیعی وکیل سه جوان آمریکائی، چه می خواست و چه نمی خواست، توانست مزدوران رژیم آخوندی را، از یک ننگ فاحش و رسوائی آشکار دیگر خلاصی ببخشد.وی با پذیرفتن وکالت برای سه جوان آمریکائی، و کمک جهت رهائی آنها از زندان جمهوری اسلامی، مستحق دریافت نمودن جایزه بود؛ نه آن که مأموران امنیتی رژیم، به خانه اش یورش ببرند و به بازرسی آنجا بپردازند و بعد او را به زندان اوین برده و بازجوئی بکنند.بیش از دو سال کوهنوردان آمریکائی، ظاهرا به جرم جاسوسی که حکومت جمهوری اسلامی ادعایش را داشت؛ دستگیر و راهی زندان شده بودند، اما سرانجام با همه اصراری که قضات پرونده مورد نظر، در اثبات جاسوس بودن این سه نفر داشتند؛ با وساطت و دست و دلبازی سلطان قابوس، و صد البته با زحمات وکیلشان آزاد شدند و به میهنشان باز گشتند.سلطان قابوس پادشاه کشور عمان، هم در زمان آزادی سارا شورد دست و دلبازی کرد؛ و هم اکنون که جاش و شین باید آزاد می شدند دوباره ریش و سبیل رئیس قوه قضائیه رژیم اسلامی را، با دادن باجی چشمگیر، چرب نمود و ایشان را به رئیس قوه غذائیه ارتقاء مقام داد!

اینگونه، با کمک سلطان قابوس، و وکالت خوب آقای شفیعی، خطر بسیار بزرگی از سر حکومت آخوندی گذشت. در گروگان گیری سال ۵۷ که دیپلماتهای آمریکائی را در محل خدمتشان در سفارتخانه آمریکا به مدت ۴۴۴ روز اسیر کرده بودند؛ می توانست به این بهانه که اول شکل گیری این رژیم منفور بود؛ تا حدی کم خطر بنمایانند؛ اما این که پس از نزدیک به سی و سه سال، جمهوری اسلامی برای بار دوم افرادی از کشور ایالات متحده آمریکا را به گروگان می گیرد؛ موضوع ساده ای نبود و نیست، که دولت و ملت آمریکا به راحتی و ساده انگارانه، از کنار آن رد شوند و مورد را زیر سبیلی در بکنند!

گفتنی است با توجه به آنکه ابتدا شایعه آزاد شدن ایشان منتشر گردید؛ و بعد هنگامی که محمود احمدی نژاد برای سفر به نیویورک آماده می شد؛ با اطمینان خاطر از موضوع آزاد شدن زندانیان آمریکائی، چندی قبل از عزیمت به نیویورک، در مصاحبه ای به خبرنگاران اعلام نموده بود؛ که این دو جوان آمریکائی، به زودی و شاید تا دو سه روز دیگر آزاد می شوند و به کشورشان بر خواهند گشت. اما کمی بعد از اظهار نظر او، در خبرها آمد که این جوانان آمریکائی به هشت سال زندان محکومیت یافته اند!

مفهوم چنین عملی ( شایعه آزادی و بعد هشت سال زندان ) ، جز این نیست که مخالفان حکومتی رئیس جمهور رژیم، قصد بیشتر تحقیر نمودن وی را داشته انند. اما وقتی احمدی نژاد در نیویورک بود؛ دوباره خبر آزادی آنها بر سر زبانها افتاد و تحقق یافت.این بار هم قصد ریشخند نمودن رئیس جمهور را داشتند می خواستند با این کارشان به او بگویند، ابراز وجود کردن و اظهار نظر نمودن هایش را متوقف بکند.دو جوان آمریکائی وقتی به میهنشان رسیدند، به سبب اهمیت موضوع آزادی آنها، در چندین مصاحبه ای که با خبرگزاریهای بین المللی داشتند؛ خطاب به سازمانهای مدافع حقوق بشر، از نقض دائمی حقوق بشر در زندانهای جمهوری اسلامی سخن گفتند؛ آقایان حکومتی هم بسیار به تریج قبایشان برخورد، و پنداشتند که کاسه ای زیر نیم کاسه هست و به وکیل آنها ارتباط می یابد. به همین خاطر هم به خانه وکیل آنها ریختند و آنجا را کاویدند!

در حالی که به جای گشتن خانه و دفتر کار آقای مسعود شفیعی، می بایست به سراغ رئیس قوه قضائیه و قضات در خدمت این قوه می رفتند؛ که قضاوتشان را مادی کردند و با دریافت باج از بارگاه ولایت فقاهتی این رژیم، قضا را به دریافت رشوه جهت تأمین غذای جسم و روحشان بدل نمودند!

جوانان آمریکائی که ناخواسته با دسیسه ای خود رژیم آخوندی، و توسط مأموران مرزی جمهوری اسلامی، به داخل خاک ایران وارد شده بودند؛ با کمک وکیل کاردانی مانند آقای شفیعی آزاد شدند و به میهن و خانه هایشان برگشتند و به خانواده های نگرانشان ملحق شدند. اما در پرونده سیاه این رژیم، لکه ننگین دیگری ثبت گردید که تا اعمال ضد بشری این جرثومه های فساد و تباهی، هرگز از دامان آلوده آنها پاک نخواهد شد. بلکه موجب می گردد، که تا همیشه تاریخ بشری، بدنام و روسیاه باقی بمانند.

پائیز ۱۳۹۰ هلند

محترم مومنی روحی


نوشته ای از محترم مومنی روحی

انتقاد و نگرانی عفو بین الملل و روزنامه نگاران بدون مرز از شرایط ایران



   دو سازمان بین المللی مدافع حقوق بشر و آزادی بیان از برخورد قوه قضاییه با مدافعان حقوق بشر و رسانه ها در ایران انتقاد کرده اند.عفو بین الملل، از سازمان های جهانی مدافع حقوق بشر، با صدور بیانیه ای، از صدور حکم یازده سال زندان برای نرگس محمدی، نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر و رئیس اجرایی شورای ملی صلح در ایران، به شدت انتقاد کرده و خواستار آزادی او شده است.اوایل این هفته گزارش شد که دادگاه انقلاب خانم محمدی را به اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور به پنج سال حبس تعزیری، به اتهام عضویت در گروه ها یا جمعیت هایی که با هدف بر هم زدن امنیت کشور تلاش می کنند به پنج سال حبس تعزیری و به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی به یک سال حبس تعزیری، و در مجموع، یازده سال زندان محکوم کرده است.خانم محمدی، که نایب رئیس و از پایه گذاران کانون مدافعان حقوق بشر است، در اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۹ به دلیل عضویت در این کانون به دادگاه احضار و پس از چند جلسه رسیدگی، با سپردن وثیقه پنجاه میلیون تومانی آزاد شد اما ماموران امنیتی یک ماه بعد او را بار دیگر بازداشت و پس از یک ماه، آزاد کردند.وی در تیرماه سال جاری در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب محاکمه شد.عفو بین الملل در بیانیه خود می نویسد که دادگاه انقلاب، "فعالیت های مسالمت آمیز نرگس محمدی را دروغ دانسته و گفته است که هدف واقعی او، مخدوش کرده چهره کشور بوده است.در این بیانیه به نقل از شیرین عبادی، حقوقدان برنده جایزه صلح نوبل و رئیس کانون مدافعان حقوق بشر، آمده است که "تمامی فعالیت های نرگس محمدی به وضعیت حقوق بشر ارتباط داشت و همین موضوع خشم مقامات امنیتی را برانگیخت.خانم عبادی گفته که دادگاه انقلاب دفاعیات نرگس محمدی را نادیده گرفت و افزوده است که "این محکومیت غیرعادلانه و در تناقض با معیارهای حقوق بشر و همچنین قوانین جاری در ایران است.در بیانیه عفو بین الملل، ضمن درخواست لغو حکم دادگاه انقلاب، به نقل از حسیبه حاج صحرایی، معاون مدیر منطقه ای عفو بین الملل برای خاورمیانه و شمال آفریقا، آمده است که "صدور چنین حکم نامربوطی علیه نرگس محمدی، فعال متعهد و قدیمی مدافع حقوق بشر، آنهم به دلیل فعالیتی کاملا مشروع، غیرقابل توجیه است.به گفته خانم حاج صحرایی، "این نرگس محمدی نیست که چهره ایران را خدشه دار می کند، بلکه اقدامات نیروهای امنیتی و نواقض نظام قضایی این کشور است که به وجهه آن آسیب می رساند.وی گفته است که حکومت ایران تمامی فعالیت های مرتبط با دفاع از حقوق بشر در این کشور را اقداماتی مجرمانه قلمداد می کنند و عملا تمامی وکلای مدافع پرونده های حقوق بشری و فعالان حقوق بشر را به اتهامات بی اساس مرتبط با امنیت ملی بازداشت کرده و تحت تعقیب قرار داده است.عفو بین الملل یادآور شده است که از جمله فعالیت های نرگس محمدی، تلاش برای برگزاری انتخابات شفاف و جلوگیری از اعدام محکومان زیر هجده سال بوده است و افزوده است که نهادهای مدافع حقوق بشر در کشورهای مختلف جوایز متعددی را به این زن ایرانی اعطا کرده اند اما از سال ۲۰۰۹، مقامات ایرانی با ضبط پاسپورت خانم محمدی، مانع از سفر خانم محمدی به خارج شده اند.این سازمان مدافع حقوق بشر در بیانیه خود همچنین یادآور شده است که عبدالفتاح سلطانی، یکی دیگر از پایه گذاران کانون مدافعان حقوق بشر، در روز ۱۲ سپتامبر سال جاری بازداشت شد و محمد سیف زاده، از دیگر مدافعان حقوق بشر در ایران، نیز به دلیل نقشی که در ایجاد این نهاد داشته دوران دو سال حبس خود را می گذراند.این بیانیه همچنین می افزاید که محمد علی دادخواه، یکی دیگر از پایه گذاران کانون مدافعان حقوق بشر به نه سال حبس و جریمه محکوم شده اما در حال حاضر، در انتظار رسیدگی دادگاه تجدید نظر به این حکم است و نسرین ستوده، به خاطر فعالیت به عنوان وکیل متهمان پرونده های حقوق بشری، دوره حبس شش ساله خود را می گذراند و همسر او نیز بارها برای بازجویی به زندان اوین احضار شده است.عفو بین الملل از "کمیته دفاع از زندانیان سیاسی در ایران"، "مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران"، "کمیته گزارشگران حقوق بشر" و همچنین حامیان حقوق اقلیت در ایران به عنوان سازمان ها و نهادهایی نام برده است که تحت فشار حکومت جمهوری اسلامی قرار دارند.

وضعیت نگران کننده روزنامه نگاران و وبلاک نویسان

همزمان، گزارشگران بدون مرز، از سازمان های بین المللی حمایت از روزنامه نگاران، در گزارشی نسبت به وضعیت روزنامه نگاران و وبلاگ نویسان در ایران ابراز نگرانی شدید کرده است.در این گزارش که با عنوان "بازداشت های بیشتر، تهدید و محکومیت روزنامه نگاران ایران" در وبسایت این سازمان انتشار یافته آمده است: "گزارشگران بدون مرز با قاطعیت موج جدید بازداشت روزنامه نگاران ایرانی در هفته های اخیر را تقبیح می کند.در این گزارش آمده است که در دوره بین ۱ ماه اوت تا ۲۷ ماه سپتامبر سال جاری، شماری از روزنامه نگاران ایرانی بازداشت شدند بی آنکه هیچ دلیل رسمی برای بازداشت آنان ارائه شده باشد.گزارشگران بدون مرز از حمید موذنی، وبلاگ نویس و خبرنگار چند روزنامه محلی در شهر بوشهر، علی دینی ترکمانی، اقتصاددان که مطالبی را در مجله اینترنتی البرزنت منتشر می کرد، مهرداد سرجویی، روزنامه نگار مقیم تهران و تهیه کننده مطالبی برای چند نشریه انگلیسی زبان، امیر مهدی علامه زاده، روزنامه نگار و کارمند خبرگزاری کار ایران - ایلنا - ابراهیم رشیدی، روزنامه نگار هفته نامه بایرام، و فرانک فرید، نویسنده و مترجم ساکن تبریز که مطالبی را در سایت مدرسه فمینیستی منتشر می کرد به عنوان بازداشت شدگان این دوره نام برده است.این سازمان یادآور دشهاست که گروهی از کارکنان وبسایت مجذوبان نور، متعلق به جمعی از دراویش ایران نیز طی حمله نیروهای امنیتی در روزهای ۷ و ۸ بازداشت شدند و بازهم، مقامات قضایی و امنیتی ایران هیچ دلیلی برای این اقدام ارائه نکرده اند.در بیانیه گزارشگران بدون مرز، اسامی علیرضا روشن، علی اکرمی، علی استراکی، مهدی حسینی، مهدی اسانلو، حمید مرادی، مهران رهبری، مصطفی عبدی، نصرت طبسی، علی معظمی و رضا انتصاری نیز به عنوان روزنامه نگارانی ذکر شده که همچنان در ایران در بازداشت هستند.گزارشگران بدون مرز می افزاید که روزنامه نگاران بازداشتی در ایران از حقوق اولیه محروم هستند و به امکانات متعارف قضایی، از جمله وکیل مدافع، دسترسی ندارند و برخی از آنان، مانند مهرداد سرجویی، هفته ها را در زندان انفرادی گذرانده اند و یا مانند فرانک فرید، در معرض آزار و بدرفتاری قرار گرفته اند.در این گزارش آمده است که خانواده های این افراد نیز با تهدید و ارعاب نیروهای امنیتی مواجه بوده اند.گزارشگران بدون مرز در ادامه بیانیه خود، نهادهای امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی را متهم می کند که با تحت فشار قرار دادن و تهدید روزنامه نگاران، در صدد است آنان را به همکاری با رژیم و خیانت به همکاران خود وادار سازد و می افزاید که شماری از روزنامه نگاران بازداشتی به دلیل فشار روانی، به افسردگی شدید مبتلا شده اند.شماری از روزنامه نگاران ایرانی نیز از بیم بازداشت و زندان، ناگزیر از کشور خود گریخته اند.در ادامه این بیانیه، از صدور حکم یازده سال زندان برای نرگس محمدی، و همچنین محکومیت سه سال زندان و ده سال تبعید برای احمد رضا احمد پور، روحانی وبلاگ نویس در شهر قم خبر داده و گفته است که آقای احمدپور در سال ۲۰۰۹ نیز بازداشت و به یک سال حبس محکوم شده بود و در همان زمان، نامه ای را خطاب به دبیرکل سازمان ملل فرستاد.در پایان این بیانیه، به وضعیت چاری محمد مرادوف، شهروند ترکمنستان نیز اشاره شده که از بیست و شش ماه پیش در زندان اوین زندانی است و به اتهام جاسوسی تبلیغ علیه دولت به بیست و یک سال زندان محکوم شده است. او دانشجو و مترجم بود و هنگام فیلمبرداری از تظاهرات اعتراضی علیه اعلام پیروزی محمود احمدی نژاد در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری بازداشت شده بود.

بی بی سی

۱۳۹۰ مهر ۷, پنجشنبه

شیرین عبادی: بازجوی نرگس محمدی به او گفت که همانند ستوده با تو رفتار می‌کنیم

شیرین عبادی در گفتگو با خودنویس با اشاره به اینکه بازجوی نرگس محمدی، نسرین ستوده و نیز خود وی و برخی وکلای دیگر حقوق بشر، فقط یک فرد است گفت که این بازجو قبل از آنکه حکم نرگس محمدی را صادر کند به وی گفته بود «اگر دست از عقایدت برنداری به قاضی می‌گویم همان حکمی را که به نسرین ستوده دادند به تو هم بدهند.»برنده جایزه صلح نوبل در گفتگو با خودنویس در خصوص حکم زندان خانم نرگس محمدی و نیز دادگاه یوسف ندرخانی قوه قضاییه را به عدم استقلال متهم کرد.خانم شیرین عبادی در این گفتگو با بیان اینکه بازجوی خانم نرگس محمدی، شخص واحدی است که بازجویی از وی، نسرین ستوده، محمد علی دادخواه و برخی وکلای دیگر کانون مدافعان حقوق بشر را طی این سال‌ها برعهده داشته است گفت این بازجو از طریق دخالت در قوه قضاییه که به هیچ‌وجه مستقل نیست، احکام زندانیان را به قاضی دیکته می‌کند.عبادی افزود که این مامور امنیتی پیشتر به خانم نرگس محمدی گفته بود که اگر دست از افکار و عقایدش برندارد؛ همان حکمی را به وی خواهد داد که به نسرین ستوده داده‌اند.برنده جایزه صلح نوبل با اشاره به اینکه خانم نرگس محمدی حرف بازجویش را نپذیرفت و به دفاع از حقوق بشر ادامه داد، افزود: اکنون می‌بینیم دقیقا همان حکم یازده سال زندانی که به نسرین ستوده دادند برای نرگس محمدی هم در نظر گرفته‌اند.عبادی گفت که بازجوی امنیتی در سال ۸۸ ابتدا نرگس محمدی را به اخراج از کار اداری و نیز به جریان افتادن پرونده‌اش تهدید کرده بود که دو ماه پس از این تهدید، نرگس محمدی از کار اخراج می‌شود و پرونده وی نیز در دادسرا به جریان می‌افتد.وی با تاکید بر عدم استقلال قوق قضاییه در خصوص بیماری خانم نرگس محمدی هم گفت که این فعال حقوق بشر مبتلا به فلج ادواری عضلانی است و علیرغم معالجات هنوز بهبود نیفتاده است.عبادی علت بیماری نرگس محمدی را نامشخص دانسته اما اضافه کرده است: «ولیکن گفته می‌شود شاید علت آن داروهایی باشد که در زندان بجای داروهای اصلی به‌خورد ایشان می‌دادند.»این برنده جایزه صلح نوبل در پاسخ به این سوال که یکی از اتهامات خانم نرگس محمدی «همکاری با شیرین عبادی» عنوان شده، آیا چنین اتهامی در قانون مجازات اسلامی وجود دارد یا خیر؟ گفت که طبیعی است چنین قانونی وجود ندارد و قوه قضاییه با این قبیل اقدامات عدم استقلال خود را به نمایش می گذارد.خانم عبادی در پایان هم با اشاره به اینکه فعالیت برای حقوق بشر، نه‌تنها امری افتخار آمیز، بلکه الزام آور است گفت که در این خصوص قطعنامه‌ای در سال ۱۹۹۸ در سازمان ملل تصویب شد که دولت ایران هم به آن رای داد و «در این قطعنامه فعالیت در راستای حقوق بشر یک حیطه اخلاقی است و دولت‌ها باید مدافعان حقوق بشر را کمک کنند. با این تصویر می‌بینیم که فعالیت برای حقوق بشر نه تنها بر مبنای قوانین ایران مجاز است بلکه حتی براساس قطعنامه لازم‌الاجرا هم است.»گفتنی است هفته گذشته نرگس محمدی، نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر و رئیس هیئت اجرائی شورای ملی صلح به یازده سال حبس تعزیری محکوم شد.

حکم یوسف ندرخانی خلاف شرع و قوانین بین‌المللی است

شیرین عبادی در بخش دیگری از گفتگوی خود در ارتباط با حکم یوسف ندرخانی، کشیش متهم به ارتداد که با مجازات اعدام روبرو شده است این حکم را ناعادلانه خواند.عبادی با بیان اینکه آزادی عقیده و مذهب هم در قوانین جمهوری اسلامی و هم در شریعت اسلام وجود دارد گفت: «در خود قرآن هم بارها به این مساله اشاره شده و آیه لکم دینکم ولی الدین به همین موضوع اختصاص دارد و تعجب است که کسی از اسلام به مسیحیت گرویده یعنی به دینی که باز هم خداوند را قبول دارد با چنین حکم ناعادلانه‌ای روبرو می‌شود.»این فعال حقوق بشر افزود: «آیت‌الله صانعی نیز در این زمینه عقایدی مشخصی دارند که مطابق آن از جهت شرعی نمی‌توان برای کسی که تغییر مذهب می‌دهد مجازاتی در نظر گرفت.»وی گفت از جهت قوانین بین‌المللی نیز ایران به کنوانسیون حقوق بشر پیوسته و براساس آن باید به آزادی مذهب احترام بگذارد چراکه آزادی مذهب یکی از اصول این کنوانسیون است.شیرین عبادی در پایان هم گفت «من از دادگاه و بازجویان سوال می‌کنم؛ اگر یک کسی که مسیحی است و مسلمان شود و در این راه یک دادگاه مسحیی چنین حکمی دهد آیا همین افراد جنجال نمی‌کنند و فریاد وااسلاما سرنمی‌دهند؟ حالا چطور اجازه می‌دهند چنین حکم غیرعادلانه‌ای برای یک مسلمان مسیحی شده به اجرا درآید؟»گفتنی است دادگاه یوسف ندرخانی، کشیش متهم به ارتداد در حالی برگزار شده است که او علیرغم درخواست‌های متعدد قاضی دادگاه حاضر به توبه نشده و در همان مذهب مسیحیت باقی مانده است.همچنین بنا بر اظهارات رییس دادگاه طبق رای دیوانعالی کشور که نظر به توبه و رجوع به اسلام داده است متهم نیز باید به این حکم احترام گذاشته و حتما باید«توبه» کند که متهم حاضر به پذیرش این حکم نگردیده و قاضی دادگاه وی را به اتهام «ارتداد ملی» و نه «ارتداد مذهبی» محاکمه کرد.

و سرنوشت این دختر زیبا که سهمش تنها گوشه های تاریک اتاق بود!


حسن زارع زاده اردشیر

http://zarezadeh.blogspot.com

امروز پنج شنبه دختر زیبای ایران زمین، نهال سحابی، به آرزویش رسید. او دیگر نمی توانست دوری بهنام را تحمل کند و اینچنین بود که عاشق و معشوق بهم رسیدند.

چه کسی می گوید عاشق و معشوق بهم نمی رسند. بهنام رفته بود و فرسنگ ها از نهال فاصله داشت ولی نهال این فاصله را درنوردید و در لحظه ای فرسنگها پیمود

آری! اینچنین است سرنوشت فرزندان ایران زمین که عاشقانه زندگی می کنند و عاشقانه دوست می دارند، و تاریک اندیشان سرکوبگر عشق و آزادی دیری نخواهد پایید که در برابر جوانان زیبای ایران زمین به زانو درخواهند آمد!

بهنام که رفت تاره فهمیدیم با چه رنج و دردهایی سوخته و ساخته. او وقتی با کوهیار دستگیر شد مدتها در سلول انفرادی بود و تحت فشار.

نهال سحابی پیش از پیوستن به عشق خود، در آخرین پست بلاگش می نویسد:

به رابعه

به نشاط

به ستاره به فاضل به علیرضا به مادر به پدر به...

به این یه ذره من ِ از بهنام مانده

به پنجشنبه هایمان...

http://www.youtube.com/watch?v=y-UtUDQi4aY&feature=share

پله ها... نت های ریزشان. پیش در آمد سمفونی آنان که نواخته میشوند تا مرگ.

دست تو. بر کمر سالن سی متری. که دور سر من می چرخاند، وقتی حلقه دست سازت را به نشان دائمی یک درد در ترقوه ام می کنی. گردنی تا دیوارهایی افراشته. هرچه سردتر. گونه های من.در رد فراموشی... گرم تر

پای چپ را از توی آینه ها قد بکشان تا این کج هایی که راست نمیشوند از کمر.

پا ها را که بکوبیم پنجشنبه ها، بم ترمی شوند.

گوشهایم. گوشه هایم

پیش بینی محتضرانه های تو را نمیکرد. نهال، چه تکثیر بی رحمانه ای شد به دعوتی غریب الواقعه

اجرا های آخر. برای آن که زودتر. نابهنگام تر. ترک کرد...

تو را!

تو

آخر تر نمی شود.

پس...

پنجشنبه ست!

پنجشنبه ها را...

بیا بهنام

بیا برقصیمشان

سرنوشت این دختر زیبایی که سهمش از زندگی گوشه های تاریک اتاق اش بود تا نقشه راه رسیدن به یار را طراحی کند، اینچنین رقم خورد تا بار دیگر دنیای تنگ و تاریکی که برای جوانانمان ترسیم کرده اند در ذهنمان چرخ بزند. دختر زیبایی که نتوانست بگوید دوست پسری دارد به نام بهنام! دختری که خودش دوست دختری بود عاشق، و به آن می بالید، ولی چنان به دست روزگار و در این دنیای تنگ و تاریکش در گوشه اتاقی محبوس شد که سرانجامش چنین موهوم و غمگین است.


سه یار؛ بهنام رفت و نهال را با خود برد، و کوهیار در زندان است در انفرادی!


و این وبلاگ نهال است، تنها همدم او در گوشه اتاقش!


http://nahal53.blogfa.com/9006.aspx

تجاوز گروهی به نوجوانان و جوانانی زندانی به دستور رئیس و معاون زندان گوهردشت کرج

بنابه گزارشات رسیده به “فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران” نوجوانان و جوانان زندانی بدستور مسئولین زندان به بندهایی منتقل می شوند که هدف تجاوز جنسی گروهی باندهای مافیایی قرار می گیرند.در طی چند هفتۀ گذشته حداقل سه نوجوان که به سلولهای باندهای مافیایی بندهای ۱،۴ و ۶ بدستور محمد مردانی و خادم منتقل شده بودند مورد تجاوز گروهی وحشیانه قرار گرفتند. باندهای مافیایی با چراغ سبز وگرفتن اطمینان خاطر مردانی رئیس زندان و معاون وی خادم اقدام به تجاوز گروهی حداقل به سه نوجوان نمودند. باند مافیایی با بستن دستها و پاهای نوجوانان زندانی اقدام به تجاوز گروهی به آنها می کنند. رفتارهای وحشیانه آنها باعث گردید که این ۳ نوجوان زندانی به بیمارستانهای خارج از زندان منتقل شوند و به مدت یک هفته بستری بودند. آنها پس از این تجاوز گروهی دچار نارحتی جسمی و روحی شدید هستند.اسامی نوجوانانی که مورد تجاوز جنسی گروهی قرار گرفته اند به خاطر حفظ حیثیت آنها از نوشتن نام کامل آنها خوداری می کنیم و فقط اسامی آنها را بصورت اختصار اعلام می نماییم. اما برای در جریان گذشتن سازمانهای حقوق بشری و گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد مشخصات کامل آنها ارسال خواهد شد.

۱- نعیم .ق در بند ۴ زندان گوهردشت کرج مورد تجاوز گروهی باندهای مافیایی قرار گرفت.

۲- محمد ج. در سالن ۳ بند۱ زندان گوهردشت کرج مورد تجاوز گروهی قرار گرفت

۳- احسان ا. در بند ۶ زندان گوهردشت کرج مورد تجاوز گروهی قرار گرفت.

محمد مردانی و خادم پیش از انتقال این نوجوانان به آنها تاکید کرده بود که آنها را به این بندها انتقال می دهد که مورد تجاوز جنسی گروهی قرار گیرند و تا دیگه نسبت به برخوردهای وحشیانه آنها اعتراض نکنند.مردانی و خادم انتقال نوجوانان به این بندها و مورد تجاوز گروهی قرار گرفتن آنها را « رو کم کنی » نام نهاده اند.وقتی که یکی از نوجوانان حاضر به انتقال به سلولها باندهای مافیایی نمی شود خادم شخصا جملاتی علیه او بکار می برد که متاسفانه برای رعایت حرمت خوانندگان قادر به نوشتن آنها نیستیم.موارد فوق بدلیل اینکه اکثر زندانیان بندها و زندان از این ماجرا مطلع شده بودند افشا شده است ولی گفته می شود موارد متعددی تجاوز جنسی علیه نوجوانان بکار برده می شود و مخفی نگه داشته می شود. باندهای مافیایی زندان با اطمینان خاطر یافتن از عدم مجازات و پیگرد قانونی توسط مردانی و خادم اقدام به این اعمال وحشیانه می نمایند بعضی از نوجوانان زندانی در این بندها بصورت برده جنسی مورد سوء استفاده قرار می گیرند و گاها به سایر زندانیان اجاره داده می شوند.در حال حاضر ده ها نفر از نوجوانان و جوانان در سلولهای زندانیان عادی و خطرناک در بندهای ۱،۳،۴ و۶ قرار داده شده اند و در معرض خطر جدی سوء استفاده های جنسی و احتمالا ابتلا به بیماریهای ایدز و غیره قرار دارند.اسامی بعضی از آنها به قرار زیر می باشد:

۱-علیرضا زمانی بند چهار ،۲-حسین ژوگه بند چهار ،۳- مختار بادبادی بند سه ،۴-حمید دوست حسینی بند سه ،۵- یوسف ذاکری بند شش ،۶- امیر رضایی بندیک ،۷- مهدی سلحشور بند شش ،۸- فرشاد قره حسن لو بند شش ،۹- علیرضا یوسفی بند شش ، ۱۰- صابر شربتی بند یک ،۱۱- دانیال حسن پور بند شش ،۱۲- امید رضانیا بند شش ،۱۳- مهران نوری بند شش ،۱۴- حسین سرلک بند یک،۱۵- علی نادری بند یک، ۱۶- ایمان ملاباشی یزدی بند یک ، ۱۷- علیرضا فرمانی بند یک ،۱۸- محمد محمدی بند یک ،۱۹- حسین صفدری بندیک،۲۰- علی عرب بند شش ،۲۱- محسن مرزبان بند یک ،۲۲- سلیمان تقوی بندشش، ۲۳- محسن طاهرزاده بند شش ،

در حال حاضر بند ۵ محل نگهداری نوجوانان و جوانان زندانی می باشد اما این نوجوانان و جوانان علیرغم خواست خود همچنان در بندهای مختلف زندان گوهردشت کرج نگهداری می شوند.تعدادی از نوجوانان و جوانان زندانی به شرط تضمین امنیت جانی آنها آماده اند که در هر دادگاهی حاضر شوند و نسبت به رفتار و اعمال محمد مردانی و خادم و بادندهای مافیایی تحت امر آنها شهادت بدهند.لازم به یادآوری است معاون فعلی زندان خادم در سالهای گذشته رئیس حفاظت زندان گوهردشت کرج بود ولی به خاطر تجاوز به یکی از زنان پاسداربند زندان گوهردشت که منجر به باردار شدن او گردید از این سمت موقتا برکنار و به زندان قزل حصار منتقل شد . اما با منصوب شدن محمد مردانی به عنوان رئیس زندان او به عنوان معاون زندان منصوب گردید. این فرد در حال حاضر یکی از افرادی است که موادر مخدر را وارد زندان می کند و در اختیار باندهای مافیایی قرار می دهد و در ازای آن سکه های طلا دریافت می کند.فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،بکارگیری این شیوۀ غیر انسانی علیه نوجوانان و جوانان توسط رئیس و معاون زندان گوهردشت کرج را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر خواستار اعزام گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل به ایران برای بازدید از زندانها و ملاقات با زندانیان جهت تهیۀ گزارشی از جنایت علیه بشریت رژیم ولی فقیه علی خامنه ای و ارائۀ ان به سازمان ملل می باشد.

فعالین حقوق بشرو دمکراسی در ایران

۰۷ مهر ۱۳۹۰ برابر با ۲۹ سپتامبر ۲۰۱۱

گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:

کمیساریای عالی حقوق بشر

گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد

کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا

سازمان عفو بین الملل

مهر ۹۰ نهال سحابی، از دوستان بهنام گنجی و کوهیار گودرزی پس از اقدام به خودکشی، درگذشت

نهال سحابی، از دوستان بهنام گنجی و کوهیار گودرزی که در تاریخ ۹ مردادماه ماه ، بازداشت شدند، شب گذشته دست به خودکشی زد و درگذشت.نهال سحابی از دوستان نزدیک بهنام گنجی بوده است که پس از خودکشی وی دچار مشکلات شدید روحی و روانی شده بود.وی شب گذشته به مانند بهنام گنجی، دست به خودکشی زده و درگذشت.در ادامه ی بازداشت خودسرانه در روز ۹ مردادماه، هم‌اکنون دو نفر به دلیل شرایط نامناسب روحی دست به خودکشی زده‌اند و کوهیار گودرزی، همچنان در شرایط نامعلوم در سلول انفرادی و در زندان به سر می‌برد.مرگ بهنام گنجی و نهال سحابی در حالی اتفاق می‌افتد که هنوز از آنچه در زندان اتفاق افتاده است، اطلاعی در دست نیست.کمیته گزارشگران حقوق بشر، ضمن ابراز همدردی و تسلیت به خانواده نهال سحابی، مرگ وی و بهنام گنجی را نتیجه مستقیم شکنجه‌های روحی و روانی از جمله نگهداری در سلول انفرادی می‌داند و باردیگر نگرانی شدید خود را نسبت به وضعیت نامعلوم کوهیارگودرزی اعلام می‌دارد.

کمیته گزارشگران حقوق بشر 

کشیش جوان ، یوسف ندرخانی در خطر اعدام

انتظار برای دریافت حکم ،کشیش جوان یوسف ندرخانی متهم محکوم به اعدام دردادگاه از گرویدن به مسیحیت توبه نکرد.صبح چهارشنبه ۶ مهرماه آخرین جلسه دادگاه یوسف ندرخانی، کشیش متهم به ارتداد در حالی برگزار شد که او علیرغم درخواست های متعدد قاضی دادگاه حاضر به توبه نشد و در همان مذهب مسیحیت باقی ماند. محمد علی دادخواه، وکیل یوسف ندرخانی با اظهار امیدواری از اینکه دادگاه بالاخره حکم برائت موکلش را صادر کند به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت:« سه روز او را به دادگاه آوردند که توبه کند، هر سه روز او منکر توبه شد. من در آخرین دفاعم گفتم که امکان اعدام او از منظر شرع و قانون خودمان و حقوق بین الملل درست و قانونی نیست و تصورم این است که دادگاه نظرات من را پذیرفت. من امیدوارم دادگاه حکم برائت وی را بدهد و ظرف یک هفته آینده آزاد شود. چون حکم ارتداد که از قبل حذف شد و در خصوص توبه هم من دفاعیات لازم را کردم که قانونی نیست.»یوسف ندرخانی، کشیش ۳۲ ساله ی است که از پدر و مادری مسلمان به دنیا آمده و در سن ۱۹ سالگی به دین مسیحیت گرویده است. او تا قبل از بازداشتش کشیش جماعتی حدود ۴۰۰ نفر از مسیحیان اهل رشت بوده است. حکم اعدام او به جرم ارتداد در تاریخ اول شهریور ۱۳۸۹ توسط شعبه یازدهم دادگاه تجدید نظر استان گیلان تایید شد با این حال خوشبختانه در تاریخ ۷ تیرماه امسال حکم اعدام از سوی دیوان عالی کشور نقض شد اما منوط به توبه آقای ندرخانی شد. این متهم اولین دادگاهش روز یکشنبه سه مهرماه برگزار شد که به سه جلسه دادگاه دیگر نیز تا روز چهارشنبه ادامه پیدا کرد.محمدعلی دادخواه در خصوص روند دادگاه موکلش گفت:« رییس دادگاه به موکلم می گفت بگو که من ازمسیحیت برگشتم و بگو که اسلام را ناسخ ادیان دیگر می دانم و او می گفتم من این را نمی گویم.»دادخواه ادامه داد: قبلا رای اعدام دادگاه تجدید نظر به دیوان عالی کشور فرستاده شده بود و از آنجا که فاقد پشتوانه قانونی و منطقی بود اعدام حذف شد اما دیوان خواسته بود از او توبه بگیرند و اگر توبه نکند باز هم اعدام شود. من در دادگاه گفتم از نظر قانون کشورمان، عرفان اسلامی، و نظرات فقه های مانند منتظری ، اردبیلی و صانعی توبه گرفتن از نظر قانونی درست نیست. ما نظرات خاص این اشخاص را درباره این پرونده گرفته بودیم. به دادگاه گفتم که از منظر حقوق بین الملل که کشور ما هم آن را پذیرفته است این حرکت قانونی نیست. متاسفانه دادگاه در جلسه روز اول زیاد با من خوش رفتاری نکرد و استنباط هایشان از حضور من دور از اصول بود.دادخواه از برخورد ناصحیح عوامل دادگاه در جلسه اول گفت:« فکر می کردند که من رفتم تا به موکلم بگویم توبه نکند، می گفتند وگرنه چرا من باید اینهمه راه دور را تا آنجا بروم و در دادگاه شرکت کنم. یا مثلا جلوی در به من گفتند که اگر فردا با کراوت بیایی راهت نمی دهیم که من باز هم با کروات رفتم.»وکیل ندرخانی گفت:« ما در نظام حقوقی مان و فهرست عناوین کیفری مان اصلا عنوانی تحت عنوان ارتداد نداریم و از آنجا که طبق قانون اساسی اصل قانونی بودن جرم و مجازات را پذیرفتیم بنابراین دولت باید بر این نکته پافشاری کند تا حقوق مردم حفظ شود وگرنه ممکن است بعضی از دادوران در هنگام دادرسی چنین اقداماتی را انجام دهند.»


کمپین بین المللی حقوق بشردرایران

محرومیت از حق مرخصی جواد علیخانی، دانشجوی زندانی در اوین بعد از ۲۶ ماه بازداشت

جواد علیخانی، با گذشت ۲۶ ماه از محکومیتش در شرایطی که حتی می تواند از حق آزادی مشروط بهره مند شود، نتوانسته است به مرخصی بیاید.جواد علیخانی، دانشجوی دورۀ دکترای دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز در ۲۸ مهر ماه سال ۸۶ به همراه ۵ نفر از دوستانش که همه از اعضای انجمن اسلامی دانشگاه بودند در یکی از پارکهای شهر اهواز دستگیر شد.مدت ۱۱ روز در بازداشتگاه اطلاعات زیر شکنجه بود تا وادار به اعترافش کنند. بعد از تکمیل پروندۀ بازجویی، وی را به زندان سپیدار اهواز منتقل کردند و در مدت ۱۱ ماه که در آن زندان به سر می برد حتی یک روز هم به مرخصی نیامد و در این ۱۱ ماه خانواده و بخصوص مادرش رنجها و زحمات زیادی را متحمل شدند به گونه ای که مادر وی مجبور بود هر دو هفته یکبار برای ملاقات، با اتوبوس از کرج به اهواز سفر کرده و هر بار چندین روز در آن شهر غریب بماند تا بتواند پیگیر کارهای او در دادگاه شود.بر اساس این گزارش رفتار غیر انسانی و توهین آمیز مسئولین دادگاه نیز باعث عذاب بیشتر این مادر رنجدیده می شد تا حدی که به بیماری اعصاب مبتلا شد و حتی یک بار هم وقتی درد دادسرا بود کیف و تمام مدارک شناساییش به سرقت رفت.بالاخره پس از ۱۱ ماه بسیار سخت، جواد علیخانی در ۱۹ شهریور ۸۷ با وثیقۀ ۵۰ میلیون تومانی آزاد شد. لازم به ذکر است که ۲ ماه قبل از آزادی، وی را به سلول انفرادی اطلاعات منتقل کرده و مدت ۴۰ روز را مجددأ در انفرادی سپری کرد.در آذر ماه ۸۸ از سوی دانشگاه به وی ۲ ترم تعلیق اجباری دادند و پیگیری های فراوان چند ماهه نیز به نتیجه نرسید تا سرانجام در خرداد ۸۹ بار دیگر به زندان سپیدار فراخوانده شد.پس از ۲ ماه درخواست انتقال به زندان تهران داد که بالاخره با پیگیری و تلاش های یک ماهۀ خانواده اش در مهر ماه ۸۹ به بند ۳۵۰ اوین منتقل شد و با گذشت ۱۶ ماه که در اوین به سر می برد حتی یک روز هم مرخصی نداشته و تلاشهای خانواده بخصوص مادرش نیز که در ۹ ماه گذشته به طور مستمر هفته ای دو بار به دادستانی تهران مراجعه می کند بی نتیجه مانده است. در این ۱۶ ماه فقط موفق به گرفتن ۴ ملاقات حضوری شده اند.مسئولین دادستانی با وعدۀ آزادی جواد در عید فطر، از مادر وی خواسته بودند که دیگر برای درخواست مرخصی مراجعه نکند که این وعده نیز مانند دیگر وعده های توخالی بسیاری که به خانواده ها می دهند محقق نشده است.در حال حاضر با گذشت ۲۶ ماه از محکومیت او ۱۰ ماه دیگر باقی مانده که حتی مطابق قانون می تواند از آزادی مشروط بهره مند شود.

خبرنگار کلمه

رژیم جمهوری اسلامی: یک حکومت فاسد و بحران‌زده در آستانه فروپاشی

آشفتگی داخلی و بحران مشروعیت رژیم جمهوری اسلامی: سقوط قریب‌الوقوع رژیم ننگین جمهوری اسلامی به کجراهه‌ای کشیده شده است که دیگر قادر به حفظ ظا...