در ادامه درخواست های متعدد جهت توقف اعتصاب غذای زندانیان سیاسی در زندان های اوین و گوهردشت، جامعه وبلاگ نویسان سبز نیز خواستار توقف اعتصاب از سوی زندانیانِ معترض شده و خاطرنشان کردند “ما بخشی از وبلاگنویسان سیاسی کشور همگی خواستار پیگیری مطالبات زندانیان سیاسی و عقیدتی توسط فعالان جنبش آزادیخواهی کشور و از طریق همه مراجع ملی و بین الملی هستیم و از مردم کشورمان تقاضا داریم که با فعالیت هرچه بیشتر خود، هزینه ادامه روند موجود را برای حاکمان سنگین نمایند و اجازه از دست رفتن تدریجی سرمایه های کشور را به حاکمان ندهند.”بنا به گزارش تارنمای جامعه وبلاگ نویسان، در بیانیه ای که به همین منظور صادر شده، آمده است “در این روزها که حاکمیت بنای خود را بر ادامه سرکوب و نشنیدن صدای دلسوزان کشور گذاشته است، شاهد اعتصاب غذای ١٢ تن از زندانیان سیاسی در زندان اوین و پیوستن شش تن دیگر از زندانیان سیاسی رجایی شهر به ایشان هستیم و شاهد آنیم که هرچه می گذرد، حاکمیت نه تنها در راستای پاکسازی پرونده ی گناه آلود خویش گام بر نمی دارد، بلکه سعی دارد تا رکوردی تازه از ننگ و سیاهی را در تاریخ پرفراز و نشیب چند هزار ساله کشورمان بر جای گذارد.همه آنانی که زندان های مخوف حکومت جمهوری اسلامی را تجربه کرده اند، به خوبی می دانند که در زندانهای جمهوری اسلامی به خودی خود شرایط برای زندانیان سیاسی سخت و طاقت فرساست و حاکمیت از فراهم آوردن شرایط حداقلی و اولیه مورد نیاز نیز سر باز می زند. شرایط برای زندانیان سیاسی آنچنان است که حتی در صورت مراقبت کامل زندانی از جسم و جان خویش، امکان به خطر افتادن سلامت فرد زندانی بسیار محتمل است چه برسد به آنکه دست به اعتصاب غذا نیز بزند.همانطور که در مرگ دردناک هدی صابر و هاله سحابی شاهد بودیم، این حکومت ثابت کرده که برای حفظ قدرت حاضر است تا تمامی اصول اخلاقی را زیر پا بگذارد و ابایی از پرپر کردن گلها و سرمایه های کشور ندارد. حکومتی که رهبر آن شعار جذب حداکثری و دفع حداقلی سر می داد، در عمل به حکومتی با کارکرد فساد حداکثری و درک حداقلی از شرایط کنونی کشور تبدیل شده است. گویا حکومت بنا را بر آن گذاشته تا با از بین بردن سرمایه های سازنده ی این کشور و به روی کار آوردن غلامان حلقه به گوش و مجیز گوی، درهای بسته شده برای اصلاح حاکمیت را قفل هایی فولادین زند و اصلاح ناپذیر بودن خود را بیش از پیش به اثبات برساند.حاکمیت باید بداند که هیچگاه و در هیچ کشوری تداوم جو خفقان و سرکوب امکان پذیر نبوده است و حکومت جمهوری اسلامی نیز در این امر مستثنی نیست. حاکمان بدانند که مسئولیت جان و سلامت این ١٨ تن از زندانیان سیاسی، مستقیما بر عهده ی حاکمیت و شخص رهبر جمهوری اسلامی است و گوشزد می گردد که تسلیم نشدن در مقابل خواست های مردم و این زندانیان سیاسی، رفته رفته پتانسیل اعتراضات مردمی را افزایش خواهد داد و در صورت فراهم نبودن شرایطی سالم و آزاد برای بیان این اعتراضات به صورت مدنی، در هنگام شکست و یا بازشدن ناگهانی فضای خفقان و سرکوب، شاهد واکنشی غیر قابل کنترل از معترضین خواهیم بود که قدرت کنترل آن در توان هیچ حکومت استبدادی و هیچ نیروی بازدارنده ای نخواهد بود.ما بخشی از وبلاگنویسان سیاسی کشور همگی خواستار پیگیری مطالبات زندانیان سیاسی و عقیدتی توسط فعالان جنبش آزادیخواهی کشور و از طریق همه مراجع ملی و بین الملی هستیم و از مردم کشورمان تقاضا داریم که با فعالیت هرچه بیشتر خود، هزینه ی ادامه ی روند موجود را برای حاکمان سنگین نمایند و اجازه ی از دست رفتن تدریجی سرمایه های کشور را به حاکمان ندهند.در پایان خطاب به زندانیان سیاسی اعلام می داریم که ما نیز همچون دیگر مردم کشورمان صدای شما را شنیدیم و اکنون بر ماست که پیام مقاومت شما را منعکس کنیم. شما با ایستادگی خود نشان دادید ذره ای از مطالبات حقه مردم عقب نشینی نکرده و برافراشته نگاه داشتن پرچم مبارزات توسط آزادی خواهان در این سوی میله های زندان را خواستار شدید. همراهان دربند، بدانید که ما به سرمایه های گرانبهایی چون شما در ساختن ایران فردا سخت نیازمندیم. از شما دریادلان خواستاریم تا به اعتصاب غذای خود پایان داده و منتظر واکنش متقابل آزادیخواهان در حمایت از خواستهای مشروعتان در مناسبت های پیش رو باشید.
آزادی حق مسلم ماست (پدرام طنازی و مهرناز موسوی) Pedram Tannazi & Mehrnaz Mousavi زن زندگی آزادی 💚🤍♥️
۱۳۹۰ تیر ۵, یکشنبه
نامه سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید به «احمد شهید»گزارشگر ویژه حقوق بشر
سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید در نامه به «احمد شهید» گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل برای ایران از وی خواست تا توجه ویژه ای به شرایط زندانیان سیاسی که اکنون درزندانهای اوین و رجایی شهر در اعتصاب غذا به سر می برند داشته باشد.دکتر اردشیر امیرارجمند در بخشی از این نامه نوشته است : شورای هماهنگی راه سبز امید از جنابعالی تقاضا دارد در راستای انجام وظایف خود از کلیه امکانات قانونی سازمان ملل متحد جهت رساندن فریاد حق طلبانه مردم ایران به جامعه جهانی و مراجع بین المللی ذیربط و الزام مقامات جمهوری اسلامی به رعایت موازین جهانی حقوق بشر و پذیرش فوری شکل گیری یک هیأت حقیقت یاب مستقل برای رسیدگی به جنایات یاد شده، استفاده نمایید.
متن این نامه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
جناب آقای احمد شهید،
گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد برای ایران،
بیش از دوسال از تقلب سازمان یافته و گسترده در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری ایران که منجر به سلب حق تعیین سرنوشت مردم ایران شد، می گذرد. در این مدت اقتدارگرایان حاکم بر کشور ما با نقض گسترده و سیستماتیک موازین حقوق بشر و حتی قوانین و مقررات جاری کشور بویژه در خصوص دادرسی منصفانه، صدها شهروند ایرانی را به شهادت رسانده، زندانی و شکنجه کرده اند، آنها را از محل تحصیل و کار خود اخراج کرده و یا از دیگر حقوق شهروندی محروم کرده اند، تظاهرات مسالمت آمیز مردم را سرکوب کرده اند، احزاب، سندیکاها و مطبوعات مستقل را تعطیل نموده اند. اکنون چهار ماه است که رهبران جنبش سبز را همراه با همسرانشان در خانه بدون هیچگونه استناد قضایی و قبول مسئولیت قانونی و شفاف، زندانی کرده اند که طبق اخبار رسیده، در وضعیت جسمانی نامناسب به سر می برند و از معاینه توسط پزشک مورد اعتماد محروم هستند.این شورا ضمن اعلام آمادگی برای همکاری کامل با جنابعالی برای احراز صحیح وقایع و استیفای حقوق مردم ایران، در وقت مقتضی موارد نقض حقوق بشر در ایران را به صورت مستند در اختیار شما قرار خواهد داد. اما آنچه امروز فوریت دارد و تلاش بی درنگ شما را می طلبد، توجه ویژه به شرایط زندانیان سیاسی است که اکنون درزندانهای اوین و رجایی شهر در اعتصاب غذا به سر می برند.این اعتصاب به عنوان اعتراض به شهادت خانم هاله سحابی در مراسم خاک سپاری پدرش مهندس سحابی و نیز شهادت هدی صابر در زندان، که در اعتراض به قتل هاله سحابی در هنگام در اعتصاب غذا بوده، به صورت نامحدود آغاز شده است. از آنجا که با بی توجهی عمدی مقامات کشور به سازکارهای قانونی حمایت از حقوق شهروندان ناکار آمد و بی اثر گردیده است، این زندانیان بی گناه راه دیگری برای احقاق حقوق همسنگران و مردم ستمدیده ایران جز اعتصاب غذای نامحدود و ایثار جان خود نمی بینند.لذا این شورا از جنابعالی تقاضا دارد در راستای انجام وظایف خود از کلیه امکانات قانونی سازمان ملل متحد جهت رساندن فریاد حق طلبانه مردم ایران به جامعه جهانی و مراجع بین المللی ذیربط و الزام مقامات جمهوری اسلامی به رعایت موازین جهانی حقوق بشر و پذیرش فوری شکل گیری یک هیأت حقیقت یاب مستقل برای رسیدگی به جنایات یاد شده، استفاده نمایید.
به پیوست اسامی زندانیان سیاسی اعتصاب کننده تا امروز ارسال می شود.
اردشیر امیرارجمند
سخنگوی شواری هماهنگی راه سبز امید
شنبه چهارم تیرماه هزار سیصد و نود هجری شمسی
متن این نامه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
جناب آقای احمد شهید،
گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد برای ایران،
بیش از دوسال از تقلب سازمان یافته و گسترده در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری ایران که منجر به سلب حق تعیین سرنوشت مردم ایران شد، می گذرد. در این مدت اقتدارگرایان حاکم بر کشور ما با نقض گسترده و سیستماتیک موازین حقوق بشر و حتی قوانین و مقررات جاری کشور بویژه در خصوص دادرسی منصفانه، صدها شهروند ایرانی را به شهادت رسانده، زندانی و شکنجه کرده اند، آنها را از محل تحصیل و کار خود اخراج کرده و یا از دیگر حقوق شهروندی محروم کرده اند، تظاهرات مسالمت آمیز مردم را سرکوب کرده اند، احزاب، سندیکاها و مطبوعات مستقل را تعطیل نموده اند. اکنون چهار ماه است که رهبران جنبش سبز را همراه با همسرانشان در خانه بدون هیچگونه استناد قضایی و قبول مسئولیت قانونی و شفاف، زندانی کرده اند که طبق اخبار رسیده، در وضعیت جسمانی نامناسب به سر می برند و از معاینه توسط پزشک مورد اعتماد محروم هستند.این شورا ضمن اعلام آمادگی برای همکاری کامل با جنابعالی برای احراز صحیح وقایع و استیفای حقوق مردم ایران، در وقت مقتضی موارد نقض حقوق بشر در ایران را به صورت مستند در اختیار شما قرار خواهد داد. اما آنچه امروز فوریت دارد و تلاش بی درنگ شما را می طلبد، توجه ویژه به شرایط زندانیان سیاسی است که اکنون درزندانهای اوین و رجایی شهر در اعتصاب غذا به سر می برند.این اعتصاب به عنوان اعتراض به شهادت خانم هاله سحابی در مراسم خاک سپاری پدرش مهندس سحابی و نیز شهادت هدی صابر در زندان، که در اعتراض به قتل هاله سحابی در هنگام در اعتصاب غذا بوده، به صورت نامحدود آغاز شده است. از آنجا که با بی توجهی عمدی مقامات کشور به سازکارهای قانونی حمایت از حقوق شهروندان ناکار آمد و بی اثر گردیده است، این زندانیان بی گناه راه دیگری برای احقاق حقوق همسنگران و مردم ستمدیده ایران جز اعتصاب غذای نامحدود و ایثار جان خود نمی بینند.لذا این شورا از جنابعالی تقاضا دارد در راستای انجام وظایف خود از کلیه امکانات قانونی سازمان ملل متحد جهت رساندن فریاد حق طلبانه مردم ایران به جامعه جهانی و مراجع بین المللی ذیربط و الزام مقامات جمهوری اسلامی به رعایت موازین جهانی حقوق بشر و پذیرش فوری شکل گیری یک هیأت حقیقت یاب مستقل برای رسیدگی به جنایات یاد شده، استفاده نمایید.
به پیوست اسامی زندانیان سیاسی اعتصاب کننده تا امروز ارسال می شود.
اردشیر امیرارجمند
سخنگوی شواری هماهنگی راه سبز امید
شنبه چهارم تیرماه هزار سیصد و نود هجری شمسی
محکومیت قطعی محمد سیفزاده به ۲ سال حبس
محمد سیفزاده، وکیل دادگستری و موسس کانون مدافعان حقوق بشر از سوی دادگاه تجدید نظر به ۲ سال حبس محکوم شد. به گزارش تارنمای وکیل ملت، خانواده ایشان با اعلام این خبر اظهار داشتند که وی اکنون در بند ۳۵۰زندان اوین بوده و برای اتهام «قصد خروج از کشور»، قرار کفالت صادره شده است. پیش از این، سیفزاده از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی، با اتهامات «تاسیس کانون مدفعان حقوق بشر» و «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به ۹سال حبس و ۱۰ سال محرومیت از حرفه وکالت محکوم شده بود. النهایه شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر استان تهران، رای صادره را به ۲ سال حبس تقلیل داد.
انتقال محسن امین زاده به سی سی یو
در هشتمین روز از اعتصاب غذا، محسن امین زاده به خاطر وخامت حالش صبح امروز از زندان اوین به بیمارستان مدرس تهران منتقل و در بخش سی .سی .یو این بیمارستان بستری شده است.امین زاده، معاون وزارت خارجه در دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی به همراه یازده نغر دیگر در بند ۳۵۰ اوین در اعتراض به جان باختن هاله سحابی و هدی صابر از زندانیان سیاسی دست به اعتصاب غذا زده.به گزارش کلمه، ماموران امنیتی که در اطراف محل بستری شدن امین زاده حضور دارند اجازه نداده اند که خانواده اش به وی نزدیک شوند.خانواده محسن امین زاده در همین باره گفته اند که وی مشکل فشار خون دارد و دائماً باید دارومصرف کند و در چنین شرایطی اعتصاب غذا برای وی خطرناک است.همسر محسن امین زاده اضافه کرده است: مسؤولیت جان همسر من با مسؤولان زندان و مسؤولان قضایی است. ایشان دو سال است که به دلیل بی عدالتی ها در زندان به سر می برند و در طول این مدت از نظر جسمانی بسیار ضعیف شده اند. ما به شدت نگران هستیم فاجعه ای که در اثر سهل انگاری مسؤولان زندان رخ داد و آقای هدی صابر عزیز را از دست دادیم دوباره اتفاق بیفتد. من از مسؤولان می خواهم هرچه سریعتر از وقوع فجایع بیشتر جلوگیری کنند.عبدالله مومنی ابوالفضل قدیانی و بهمن احمدی امویی نیز در هفتمین روز اعتصاب غذای خود در بند ۳۵۰ با مشکلات شدید جسمی مواجه شده اند و برای دریافت کمک های پزشکی به بهداری زندان اوین منتقل شده اند.گفته می شود پیش از محسن امین زاده، مهدی کریمیان اقبال، یکی از اعضای جبهه مشارکت نیز به دلیل اوضاع نامساعد جسمی اش به بیمارستان مدرس منتقل شده بود.
۱۳۹۰ تیر ۴, شنبه
احضار و بازجویی از زندانیان اعتصاب کننده اوین
زندانی های اعتصاب کننده غذا، چهارشنبه و پنج شنبه گذشته به دادسرای زندان اوین برده شدند اما حاضر به پاسخگویی به سوالات بازجوها و بازپرس ها نشدند.به گزارش هرانا ، این زندانیان که از روز ۲۸ خرداد ماه اعتصاب غذای نامحدودشان را در اعتراض به جان باختن هدی صابر روزنامه نگار و فعال ملی- مذهبی و هاله سحابی، فعال جنبش زنان آغاز کرده اند، اکنون به جای توجه مسوولان زندان و مقامات قضایی به این وقایع ناگوار و رسیدگی به آن، با تهدید و بازجویی روبرو شده اند. طبق خبرهای رسیده به کلمه، روز چهارشنبه (اول تیر ماه ) مسوولان زندان وقتی قصد داشتند هر دوازده اعتصاب کننده را با چشم بند برای بازجویی به دادسرای زندان اوین منتقل کنند با اعتراض اعتصاب کنندگان مواجه شدند و گفتند که مجبور کردن زندانی به استفاده از چشم بند برخلاف قوانین شهروندی است و آنها حاضر نیستند به آن تن بدهند.این زندانیان در این روز با زور و اجبار به دادسرای اوین برده شدند اما به نشانه اعتراض از پاسخ گویی به سوالات بازجوها خودداری کردند.به گفته برخی از کارکنان دادسرای اوین، ۱۲ زندانی اعتصاب کننده به جای پاسخ گویی به سوالات بازجوها، در راهروی این دادسرا نماز جماعت بر پا کردند.آنها هچنین در اعتراض به برخورد مسوولان دادسرای اوین، گفتند :«همه ما شاهد گفته های آقای صابر درباره ضرب و شتم وی در هنگام اعتصاب غذا در بهداری زندان بوده ایم و شاهد بوده ایم که در انتقال وی به بیمارستان چقدر تعللی صورت گرفت و حالا به جای رسیدگی به این برخوردهای غیز قانونی و مرگ مشکوک هدی صابر و هاله سحابی قصد بازجویی از ما رادارید .»۶۴ تن از زندانیان بند ۳۵۰ بعد از شهادت هدی صابر شهادت نامه ای نوشتند، شهادت نامه ای که بر اساس آن مشخص شد هدی صابر قبل از انتقال به بیمارستان در بهداری زندان اوین توسط ماموران امنیتی مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. هدی صابر بعد از بازگشت از بهداری به هم بندانش گفته که از ماموران زندان شکایت خواهد کرد. به گفته زندانیان او ازدرد به خود می پیچیده و فریاد می زده که از آنان شکایت خواهد کرد.طبق گزارش خبرنگار کلمه، مقامات دادسرای اوین، اعتصاب کنندگان را تهدید کرده و گفته اند به خاطر این اقدام بر احکام زندان شان افزوده خواهد شد و پرونده های جدیدی برای اعتصاب شان باز می شود.براساس همین گزارش، در روز بعد(پنج شنبه) عبدالله مومنی و امیر دلیرثانی به دادسرای اوین انتقال داده شدند.خبرها حاکی از این است که با عبدالله مومنی، سخنگوی ادوار تحکیم و امیر خسرو دلیر ثانی، فعال ملی –مذهبی برخورد های تند و نامناسبی صورت گرفته است.بازجویان حتی به دلیرثانی گفته اند اعتصاب اولیه وی و هدی صابر موجب به وجود آمدن و گسترش چنین رفتارهایی دربین سایر زندانیان شده است.هدی صابر و امیر خسرو دلیر ثانی دو فعال ملی – مذهبی پس از شنیدن خبر شهادت هاله سحابی و حوادث پیش آمده در جریان تشییع پیکر عزت الله سحابی فعال ملی – مدهبی دست به اعتصاب غذا زدند ، که این اعتصاب غذا منجر به شهادت هدی صابر در هشتمین روز اعتصابش شد امیر خسرو دلیر ثانی در هفته های اخیر برای دومین بار دست به اعتصاب غذای اعتراضی می زند.زندانیان سیاسی اعتصاب کننده اوین تاکید کرده اند که هدی صابر بر اثر رفتار سهل انگارانه و مغرضانه در برابر آثار اعتصاب و با ضرب و شتم شهید شده است.بهمن احمدی امویی، حسن اسدی زیدآبادی، عمادالدین باقی، عماد بهاور، قربان بهزادیان نژاد، محمد داوری، امیرخسرو دلیرثانی، فیض الله عرب سرخی، ابوالفضل قدیانی، محمد جواد مظفر، محمدرضا مقیسه و عبدالله مومنی زندانیان سیاسی ای بودند که با صدور بیانیه ای آغاز اعتصاب غذای اعتراضی و نامحدود خود را اعلام کردند. بعد از آزادی باقی و به مرخصی رفتن مظفر، محسن امین زاده و مهدی اقبال به جمع اعتصاب کنندگان زندان اوین پیوستند
پارس دیلی نیوز
پارس دیلی نیوز
شلیک در شب تار؛ یک برش از کیک دروغ دستگاههای اطلاعاتی
دستگاههای اطلاعاتی جمهوری اسلامی هر از چند گاهی اعلام می کنند که چندین جاسوس را بازداشت کردهاند. چند هفته بعد نسخه ویدیویی این داستان نیز در تلویزیون دولتی (بخش فارسی یا انگلیسی آن) به نمایش در میآید (آخرین آنها مجموعه دشمنان ملت است که ظاهراً جزئیات دستگیری جاسوسان آمریکایی را بیان میکند و قسمت اول آن از شبکه اول تلویزیون دولتی در دوم تیر ۱۳۹۰ پخش شد). این اعلامها و نمایشها بالاخص هنگامی که فشارهای خارجی بر حکومت افزایش مییابد و حاکمان احساسشکنندگی دارند، وزیر اطلاعات جایی سخنرانی دارد، رقابت در درون دستگاههای اطلاعاتی بالا میگیرد، قرار است تظاهرات اعتراضی انجام شود یا بناست اقتدار نظام به نمایش درآید شدت میگیرد.این «جاسوسان» را چه کسانی دستگیر میکنند؟ آنها چه کسانی هستند؟ چگونه بازداشت میشوند؟ و در نهایت چه بر سر آنها میآید؟
شکارچیان
جمهوری اسلامی از شلختهترین کشورها در حوزه جمعآوری، تحلیل و استفاده از اطلاعات است. امنیت نسبی کشور ناشی است از ۱) خوی صلحآمیز اکثریت مردم ایران و حتی آنان که مدام تحت سرکوب بودهاند، ۲) غیرخشونتآمیز بودن جنبشهای اصلی مخالفان، و ۳) فقدان اراده در سوی دول خارجی منتقد برای حمله نظامی یا عملیات خرابکارانه و براندازی.برخی اقدامات پراکنده خشونتآمیز نیز عمدتاً ناشی از سرکوب افسار گسیخته حکومت و شرایط بسیار دشوار زندگی در برخی مناطق کشور است. دستگاههای امنیتی با بزرگ کردن دشمن توهمی این امنیت نسبی را به حساب خود میگذارند.بیشتر نیروهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی از اعضای سپاه پاسداران هستند که نه برای این کار آموزش میبینند و نه قبل از پیوستن به سپاه دارای تحصیلات یا ظرفیتهای ویژه تحلیلی و اطلاعاتی هستند. بخشی از دانشجویان نخبهی دانشگاهها نیز که در آغاز شکلگیری حکومت دینی به نهادهای انتظامی و امنیتی پیوستند به تدریج از آنها فاصله گرفتند.عناصر اطلاعاتی باید از مورد اعتماد ترین نیروها باشند که در سه دهه گذشته مرتباً جمع آنها کوچکتر و کوچکتر شده است. مقامات اطلاعاتی نیروهای خود را از جمع بسیار اندکی از افراد فامیل و دوستان دوران دانشگاه یا طلبگی و عوامل سرکوب خیابانی انتخاب میکنند. احتمال اینکه افراد در دورهای طولانی از بسیج دانش آموزی تا بسیج دانشجویی در کنار فعالیتهای اجتماعی و زندگی بر یک روال- مطیع فردی سرکوبگر و از نظر دانش در سطح آنان- باقی بمانند بسیار پایین است. از همین جهت دستگاههای اطلاعاتی در ایران از قدرت تحلیل و درک راهبردی بسیار پایینی برخوردارند. این قدرت تحلیلی اندک را به خوبی میتوان در فیلمهای تلویزیونی تولید شده توسط دستگاههای اطلاعاتی که از تلویزیون دولتی پخش میشوند مشاهده کرد. بخش عمده اطلاعات محرمانهای که به دست مقامات کشور داده میشود گزارش رسانههای بینالمللی و فارسی زبان خارج کشور است که شب قبل همگان از آنها مطلع شدهاند. شاهد دیگر برای قدرت پایین تحلیلی مقامات اطلاعاتی دروغگوییها و دروغسازیهای صریح و بیپرده آنهاست: مثل ادعای مرده بودن بنلادن سالها قبل از کشته شدن وی از سوی وزیر اطلاعات (همه سران القاعده کشته شدن وی در ایبوتآباد را تأیید کردهاند). دستگاه اطلاعاتی کشور بیش از همه کسانی را هدف قرار میدهد که بیشترین باور را به نظام جمهوری اسلامی داشته و خود در دوران انقلاب و جنگ از حامیان آن بودهاند. این دستگاه همچنین برای کسانی پروندهسازی میکند که شفافترین کارنامه را در جامعه ایران دارند و همه آثار آنها عیان است (نویسندگان، روزنامه نگاران، هنرمندان و فعالان نهادهای مدنی) و صرفاً چون حکومت آنها را رقیب خود میداند تحت نظر قرار میگیرند.شکار شدهها,اگر به فهرستی از افرادی که در سه دهه گذشته به عنوان جاسوس در تور سربازان گمنام امام زمان گرفتار آمدهاند نگاه کنیم میتوان شکارشدگان دستگاههای اطلاعاتی در ایران را در چهار گروه مقولهبندی کرد:
۱) اقلیتهای مذهبی بالاخص یهودیان و بهاییان و مسیحیان تبشیری،
۲) روزنامهنگاران و محققان علوم انسانی و اجتماعی بالاخص روزنامهنگاران و محققانی که از خارج آمده و پیشینه ایرانی دارند،
۳) کارکنان ایرانی و غیر ایرانی سفارتخانههای کشورهای غربی، و
۴) متخصصان ایرانی مقیم خارج از کشور (مثل پزشک یا فیزیکدان) یا در رفت و آمد میان داخل و خارج (تاجر و متخصص) که با بخش خصوصی داخلی در امور عامالمنفعه یا انتفاعی همکاری دارند یا صرفاً برای دیدار خانواده به ایران رفتهاند.از نگاه اطلاعاتیها هر کس که در جمع اعضای کاست حکومتی نباشد، به خارج سفر کند یا در خارج مقیم باشد و بالقوه امکان نارضایی داشته باشد میتواند جاسوس باشد (بدون آنکه حتی خودش بداند) و اگر اتفاقاً گرفتار دستگاههای اطلاعاتی جمهوری اسلامی شد برای خلاصی از تورهای سربازان گمنام باید بیگناهی خود را اثبات کند.عوامل اطلاعاتی جمهوری اسلامی خرگوشهای خود را شکار میکنند بدون آنکه بدانند با آنها چه میخواهند بکنند. در نهایت آنقدر خرگوشها را تحت فشار میگذارند تا یکی دو تای آنها به روباه یا گرگ بودن اعتراف کنند.اینکه کارکنان ایرانی و خارجی سفارتخانهها به عنوان عوامل اطلاعاتی بازداشت میشوند (گروهی که امکان جاسوس بودن آنها صفر است) یا نویسندگان و مطبوعاتیها به دریافت میلیاردها دلار از خارج متهم میشوند نشانه آن است که عوامل اطلاعاتی دیگر کشورها در صورت حضور در کشور با فراغ بال مشغول به کار هستند.شکارشدگان دستگاههای اطلاعاتی باید سالها را در زندان بگذرانند تا در نهایت مقامات دستگاههای اطلاعاتی بدین جا برسند که آنها از ابتدا این کاره نبودهاند. همچنین باید در نمایشهای کمدی دستگاههای اطلاعاتی برای ابراز اقتدار در شبکههای تلویزیونی دولتی مشارکت کنند و داستانهایی بگویند که کودکان نیز در عصر اطلاعات به آنها خواهند خندید.به عنوان نمونه یکی از داستانها مربوط به تلاش مأموران اطلاعاتی امریکا برای کسب اطلاع از شبکه برقرسانی در کشور است: «یکی از مکانهایی که هدف عملیات آتی سیا قرار داشته است، شبکه برقرسانی ایران بوده است. یک مهندس ... به اتهام ارسال اطلاعات زیرساختی شبکه برق ایران به سیا بازداشت شده است.» (کیهان، دوم تیر ۱۳۹۰) فرد بازداشتشده در نمایش پرس تی وی میگوید: «یک نقشه بسیار معمولی از یک شبکه برق را به من نشان دادند و گفتند که آیا شما برای این شبکه طرحی دارید یا خیر؟ همان طور روی کاغذ به صورت چرکنویس یه چیزایی گفتم، اما گفتم که باید بروم بررسی کنم، نتیجه آن را برایتان میاورم یا ایمیل میزنم. اما گفتند نه همین جا روی کاغذ نقشه را برایمان بکش ببینم شما چه میکنید و چه طرحی برای آن دارید. من هم یک سری چیزایی برای آنها کشیدم و گفتم که من اگر باشم چنین طرحی رو برای این شبکه میکشم." (کیهان، دوم تیر ۱۳۹۰) هر کودک ۱۲ سالهای که یک بار به سایت گوگل رفته باشد میتواند متوجه این موضوع شود که کشف شبکه سراسری برق ایران نیاز به جاسوسی از افراد و تخلیه اطلاعاتی آنها ندارد و عکسهای ماهوارهای آن را به خوبی نشان میدهند.قربانیان و خانوادهها و دوستان و همکاران این افراد شکار شده باید با زجر و مشقت اثبات کنند که روحشان از اتهامات مربوطه خبر ندارد.تور بسیار پهن و بسیار ریز, تور ماهیگیری دستگاههای اطلاعاتی جمهوری اسلامی بسیار پهن و در عین بسیار ریز است و برای رسیدن به چند عنصر اطلاعاتی واقعی هزاران نفر را در تور میاندازند و بسیاری را در تور آن قدر نگاه میدارند که تلف میشوند و بعد جسد آنها را مثل صیادی تازهکار و بیتوجه به منابع دریا به آب میریزند.عوامل اطلاعاتی در مناطقی خاص به طور تصادفی به آسمان شلیک میکنند یا هر را که دم دست باشد به تور میاندازند تا پس از چند سال ماهیگیری یک ماهی قابل توجه صید کنند. جاسوسانی که در جمهوری اسلامی بازداشت میشوند حتی خودشان نمیدانند جاسوس هستند و در فرایند بازداشت و بازجویی به جاسوسی اعتراف میکنند.بر همین اساس است که وزیر اطلاعات در مورد افرادی که به اتهام جاسوسی بازداشت شدهاند میگوید: «برخی از آنان ناآگاهانه در اختیار سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و انگلیس قرار گرفته و اعترافاتی هم داشتهاند.» (حیدر مصلحی، ایرنا، ۲۰ خرداد ۱۳۹۰) روزنامه ارگان دستگاههای امنیتی دستگیریها را با همین منطق توجیه میکند: «برخی از کسانی که در اقدامات جاسوسی فعالیت دارند از عملکرد خود به خوبی آگاهند، اما برخی دیگر اگرچه میدانند که اطلاعاتی را در اختیار یک طرف سوم قرار میدهند، نمیدانند که این عمل جاسوسی محسوب میشود.» (کیهان، دوم تیر ۱۳۹۰) از آنجا که سالها کار بر روی یک پرونده در نظام دیوانسالاری ایران غیر ممکن است (کارکنان به سرعت جا به جا میشوند، مدیران بالایی و میانی ثبات شغلی ندارند، نظام حفظ مدارک و اسناد در دستگاه دولتی ایران فشل و به هم ریخته است، و فعالیتها بر اساس مقتضیات روز و سفارشهای تصادفی و سیاسی بیت رهبری هدایت و انجام میشوند) مأموران اطلاعاتی قربانیان خود را از میان گروههای ذکر شده به نحو تصادفی انتخاب میکنند و آن قدر آنها را تحت فشار قرار میدهند تا هرچه سریعتر به نظریات مورد نیاز در سناریویی که توسط بیت سفارش داده شده و فیلم آن باید سریع ساخته شود اعتراف کنند.همان طور که عوامل رهبری به گروههایی در مصر یا بحرین امکانات و پول میدهند تا کاری کنند که شواهد مربوط به نظریات رهبری در مورد بیداری اسلامی در آنجا مشاهده شود، عوامل اطلاعاتی نیز کاری میکنند که نیازهای مقامات امنیتی و نظامی برای پیشبرد سناریوهایی خاص تهیه شود.
سرنوشت شکار شدهها
شکارشدهها به اتهام جاسوسی به چهار سرنوشت دچار میشوند. سرنوشت اول و البته نادر اعدام است. کسانی اعدام میشوند که در بیرون از زندان مدافعانی ندارند و کسی آنها را نمیشناسد. این افراد میان خارج و داخل رفت و آمد داشتهاند، در بازی بازجویان بیش از اندازه خود را درگیر میکنند و ممکن است در مواردی نوع فعالیت تجاری آنها با سرداران سپاه یا سربازان گمنام اصطکاک پیدا کرده باشد.سرنوشت دوم، محاکمه و دریافت حکم مشخص (بدون هیچ ارتباطی با اتهام اولیه) و آزادی پس از مدتی کوتاه است. این سرنوشت اقلیتهای مذهبی، نیروهای سیاسی و روزنامهنگارانی است که در ایران و خارج از کشور مدافعانی دارند و آن مدافعان میتوانند صدای خود را بلند به گوش دیگران برسانند. کسانی که خانوادههای افراد بازداشت شده را در ایران به سکوت دعوت میکنند تا عزیزانشان کمتر آسیب ببینند یا کمتر حکومت را عصبانی کنند بیشترین آسیب را از این سیاست میبینند.سرنوشت سوم ماندن طولانیمدت در زندان به شکل بلاتکلیف است تا بازجویان به این نتیجه برسند که فرد بازداشت شده مطمئناً به کار آنها نمیخورد. در نظام اداری به هم ریخته سازمان سرکوب در ایران ممکن است این افراد در زندان فراموش شوند.و سرنوشت چهارم و بسیار نادر آن است که از برخی افراد بسیار آسیبپذیر و جدا افتاده به عنوان خبرچین در آینده استفاده شود. اعضای اقلیتهای دینی و قومی، فعالان سیاسی و روزنامهنگاران و افراد مقیم خارج کشور بلافاصله پس از آزادی رابطه خود را با دستگاه اطلاعاتی مزبور قطع کرده و بسیاری از آنها مهاجرت میکنند. اما کسانی که در کار تجارت و واردات و صادرات هستند ممکن است تحت فشار این دستگاهها با آنها همکاری کنند. دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی اگر برای افراد منزوی و جدا افتاده پرونده ساخت و آنها را شکننده یافت تا آخر عمر دست از سر آنها بر نمیدارد.
نوشته مجید محمدی (جامعهشناس) / منبع:رادیو فردا
شکارچیان
جمهوری اسلامی از شلختهترین کشورها در حوزه جمعآوری، تحلیل و استفاده از اطلاعات است. امنیت نسبی کشور ناشی است از ۱) خوی صلحآمیز اکثریت مردم ایران و حتی آنان که مدام تحت سرکوب بودهاند، ۲) غیرخشونتآمیز بودن جنبشهای اصلی مخالفان، و ۳) فقدان اراده در سوی دول خارجی منتقد برای حمله نظامی یا عملیات خرابکارانه و براندازی.برخی اقدامات پراکنده خشونتآمیز نیز عمدتاً ناشی از سرکوب افسار گسیخته حکومت و شرایط بسیار دشوار زندگی در برخی مناطق کشور است. دستگاههای امنیتی با بزرگ کردن دشمن توهمی این امنیت نسبی را به حساب خود میگذارند.بیشتر نیروهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی از اعضای سپاه پاسداران هستند که نه برای این کار آموزش میبینند و نه قبل از پیوستن به سپاه دارای تحصیلات یا ظرفیتهای ویژه تحلیلی و اطلاعاتی هستند. بخشی از دانشجویان نخبهی دانشگاهها نیز که در آغاز شکلگیری حکومت دینی به نهادهای انتظامی و امنیتی پیوستند به تدریج از آنها فاصله گرفتند.عناصر اطلاعاتی باید از مورد اعتماد ترین نیروها باشند که در سه دهه گذشته مرتباً جمع آنها کوچکتر و کوچکتر شده است. مقامات اطلاعاتی نیروهای خود را از جمع بسیار اندکی از افراد فامیل و دوستان دوران دانشگاه یا طلبگی و عوامل سرکوب خیابانی انتخاب میکنند. احتمال اینکه افراد در دورهای طولانی از بسیج دانش آموزی تا بسیج دانشجویی در کنار فعالیتهای اجتماعی و زندگی بر یک روال- مطیع فردی سرکوبگر و از نظر دانش در سطح آنان- باقی بمانند بسیار پایین است. از همین جهت دستگاههای اطلاعاتی در ایران از قدرت تحلیل و درک راهبردی بسیار پایینی برخوردارند. این قدرت تحلیلی اندک را به خوبی میتوان در فیلمهای تلویزیونی تولید شده توسط دستگاههای اطلاعاتی که از تلویزیون دولتی پخش میشوند مشاهده کرد. بخش عمده اطلاعات محرمانهای که به دست مقامات کشور داده میشود گزارش رسانههای بینالمللی و فارسی زبان خارج کشور است که شب قبل همگان از آنها مطلع شدهاند. شاهد دیگر برای قدرت پایین تحلیلی مقامات اطلاعاتی دروغگوییها و دروغسازیهای صریح و بیپرده آنهاست: مثل ادعای مرده بودن بنلادن سالها قبل از کشته شدن وی از سوی وزیر اطلاعات (همه سران القاعده کشته شدن وی در ایبوتآباد را تأیید کردهاند). دستگاه اطلاعاتی کشور بیش از همه کسانی را هدف قرار میدهد که بیشترین باور را به نظام جمهوری اسلامی داشته و خود در دوران انقلاب و جنگ از حامیان آن بودهاند. این دستگاه همچنین برای کسانی پروندهسازی میکند که شفافترین کارنامه را در جامعه ایران دارند و همه آثار آنها عیان است (نویسندگان، روزنامه نگاران، هنرمندان و فعالان نهادهای مدنی) و صرفاً چون حکومت آنها را رقیب خود میداند تحت نظر قرار میگیرند.شکار شدهها,اگر به فهرستی از افرادی که در سه دهه گذشته به عنوان جاسوس در تور سربازان گمنام امام زمان گرفتار آمدهاند نگاه کنیم میتوان شکارشدگان دستگاههای اطلاعاتی در ایران را در چهار گروه مقولهبندی کرد:
۱) اقلیتهای مذهبی بالاخص یهودیان و بهاییان و مسیحیان تبشیری،
۲) روزنامهنگاران و محققان علوم انسانی و اجتماعی بالاخص روزنامهنگاران و محققانی که از خارج آمده و پیشینه ایرانی دارند،
۳) کارکنان ایرانی و غیر ایرانی سفارتخانههای کشورهای غربی، و
۴) متخصصان ایرانی مقیم خارج از کشور (مثل پزشک یا فیزیکدان) یا در رفت و آمد میان داخل و خارج (تاجر و متخصص) که با بخش خصوصی داخلی در امور عامالمنفعه یا انتفاعی همکاری دارند یا صرفاً برای دیدار خانواده به ایران رفتهاند.از نگاه اطلاعاتیها هر کس که در جمع اعضای کاست حکومتی نباشد، به خارج سفر کند یا در خارج مقیم باشد و بالقوه امکان نارضایی داشته باشد میتواند جاسوس باشد (بدون آنکه حتی خودش بداند) و اگر اتفاقاً گرفتار دستگاههای اطلاعاتی جمهوری اسلامی شد برای خلاصی از تورهای سربازان گمنام باید بیگناهی خود را اثبات کند.عوامل اطلاعاتی جمهوری اسلامی خرگوشهای خود را شکار میکنند بدون آنکه بدانند با آنها چه میخواهند بکنند. در نهایت آنقدر خرگوشها را تحت فشار میگذارند تا یکی دو تای آنها به روباه یا گرگ بودن اعتراف کنند.اینکه کارکنان ایرانی و خارجی سفارتخانهها به عنوان عوامل اطلاعاتی بازداشت میشوند (گروهی که امکان جاسوس بودن آنها صفر است) یا نویسندگان و مطبوعاتیها به دریافت میلیاردها دلار از خارج متهم میشوند نشانه آن است که عوامل اطلاعاتی دیگر کشورها در صورت حضور در کشور با فراغ بال مشغول به کار هستند.شکارشدگان دستگاههای اطلاعاتی باید سالها را در زندان بگذرانند تا در نهایت مقامات دستگاههای اطلاعاتی بدین جا برسند که آنها از ابتدا این کاره نبودهاند. همچنین باید در نمایشهای کمدی دستگاههای اطلاعاتی برای ابراز اقتدار در شبکههای تلویزیونی دولتی مشارکت کنند و داستانهایی بگویند که کودکان نیز در عصر اطلاعات به آنها خواهند خندید.به عنوان نمونه یکی از داستانها مربوط به تلاش مأموران اطلاعاتی امریکا برای کسب اطلاع از شبکه برقرسانی در کشور است: «یکی از مکانهایی که هدف عملیات آتی سیا قرار داشته است، شبکه برقرسانی ایران بوده است. یک مهندس ... به اتهام ارسال اطلاعات زیرساختی شبکه برق ایران به سیا بازداشت شده است.» (کیهان، دوم تیر ۱۳۹۰) فرد بازداشتشده در نمایش پرس تی وی میگوید: «یک نقشه بسیار معمولی از یک شبکه برق را به من نشان دادند و گفتند که آیا شما برای این شبکه طرحی دارید یا خیر؟ همان طور روی کاغذ به صورت چرکنویس یه چیزایی گفتم، اما گفتم که باید بروم بررسی کنم، نتیجه آن را برایتان میاورم یا ایمیل میزنم. اما گفتند نه همین جا روی کاغذ نقشه را برایمان بکش ببینم شما چه میکنید و چه طرحی برای آن دارید. من هم یک سری چیزایی برای آنها کشیدم و گفتم که من اگر باشم چنین طرحی رو برای این شبکه میکشم." (کیهان، دوم تیر ۱۳۹۰) هر کودک ۱۲ سالهای که یک بار به سایت گوگل رفته باشد میتواند متوجه این موضوع شود که کشف شبکه سراسری برق ایران نیاز به جاسوسی از افراد و تخلیه اطلاعاتی آنها ندارد و عکسهای ماهوارهای آن را به خوبی نشان میدهند.قربانیان و خانوادهها و دوستان و همکاران این افراد شکار شده باید با زجر و مشقت اثبات کنند که روحشان از اتهامات مربوطه خبر ندارد.تور بسیار پهن و بسیار ریز, تور ماهیگیری دستگاههای اطلاعاتی جمهوری اسلامی بسیار پهن و در عین بسیار ریز است و برای رسیدن به چند عنصر اطلاعاتی واقعی هزاران نفر را در تور میاندازند و بسیاری را در تور آن قدر نگاه میدارند که تلف میشوند و بعد جسد آنها را مثل صیادی تازهکار و بیتوجه به منابع دریا به آب میریزند.عوامل اطلاعاتی در مناطقی خاص به طور تصادفی به آسمان شلیک میکنند یا هر را که دم دست باشد به تور میاندازند تا پس از چند سال ماهیگیری یک ماهی قابل توجه صید کنند. جاسوسانی که در جمهوری اسلامی بازداشت میشوند حتی خودشان نمیدانند جاسوس هستند و در فرایند بازداشت و بازجویی به جاسوسی اعتراف میکنند.بر همین اساس است که وزیر اطلاعات در مورد افرادی که به اتهام جاسوسی بازداشت شدهاند میگوید: «برخی از آنان ناآگاهانه در اختیار سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و انگلیس قرار گرفته و اعترافاتی هم داشتهاند.» (حیدر مصلحی، ایرنا، ۲۰ خرداد ۱۳۹۰) روزنامه ارگان دستگاههای امنیتی دستگیریها را با همین منطق توجیه میکند: «برخی از کسانی که در اقدامات جاسوسی فعالیت دارند از عملکرد خود به خوبی آگاهند، اما برخی دیگر اگرچه میدانند که اطلاعاتی را در اختیار یک طرف سوم قرار میدهند، نمیدانند که این عمل جاسوسی محسوب میشود.» (کیهان، دوم تیر ۱۳۹۰) از آنجا که سالها کار بر روی یک پرونده در نظام دیوانسالاری ایران غیر ممکن است (کارکنان به سرعت جا به جا میشوند، مدیران بالایی و میانی ثبات شغلی ندارند، نظام حفظ مدارک و اسناد در دستگاه دولتی ایران فشل و به هم ریخته است، و فعالیتها بر اساس مقتضیات روز و سفارشهای تصادفی و سیاسی بیت رهبری هدایت و انجام میشوند) مأموران اطلاعاتی قربانیان خود را از میان گروههای ذکر شده به نحو تصادفی انتخاب میکنند و آن قدر آنها را تحت فشار قرار میدهند تا هرچه سریعتر به نظریات مورد نیاز در سناریویی که توسط بیت سفارش داده شده و فیلم آن باید سریع ساخته شود اعتراف کنند.همان طور که عوامل رهبری به گروههایی در مصر یا بحرین امکانات و پول میدهند تا کاری کنند که شواهد مربوط به نظریات رهبری در مورد بیداری اسلامی در آنجا مشاهده شود، عوامل اطلاعاتی نیز کاری میکنند که نیازهای مقامات امنیتی و نظامی برای پیشبرد سناریوهایی خاص تهیه شود.
سرنوشت شکار شدهها
شکارشدهها به اتهام جاسوسی به چهار سرنوشت دچار میشوند. سرنوشت اول و البته نادر اعدام است. کسانی اعدام میشوند که در بیرون از زندان مدافعانی ندارند و کسی آنها را نمیشناسد. این افراد میان خارج و داخل رفت و آمد داشتهاند، در بازی بازجویان بیش از اندازه خود را درگیر میکنند و ممکن است در مواردی نوع فعالیت تجاری آنها با سرداران سپاه یا سربازان گمنام اصطکاک پیدا کرده باشد.سرنوشت دوم، محاکمه و دریافت حکم مشخص (بدون هیچ ارتباطی با اتهام اولیه) و آزادی پس از مدتی کوتاه است. این سرنوشت اقلیتهای مذهبی، نیروهای سیاسی و روزنامهنگارانی است که در ایران و خارج از کشور مدافعانی دارند و آن مدافعان میتوانند صدای خود را بلند به گوش دیگران برسانند. کسانی که خانوادههای افراد بازداشت شده را در ایران به سکوت دعوت میکنند تا عزیزانشان کمتر آسیب ببینند یا کمتر حکومت را عصبانی کنند بیشترین آسیب را از این سیاست میبینند.سرنوشت سوم ماندن طولانیمدت در زندان به شکل بلاتکلیف است تا بازجویان به این نتیجه برسند که فرد بازداشت شده مطمئناً به کار آنها نمیخورد. در نظام اداری به هم ریخته سازمان سرکوب در ایران ممکن است این افراد در زندان فراموش شوند.و سرنوشت چهارم و بسیار نادر آن است که از برخی افراد بسیار آسیبپذیر و جدا افتاده به عنوان خبرچین در آینده استفاده شود. اعضای اقلیتهای دینی و قومی، فعالان سیاسی و روزنامهنگاران و افراد مقیم خارج کشور بلافاصله پس از آزادی رابطه خود را با دستگاه اطلاعاتی مزبور قطع کرده و بسیاری از آنها مهاجرت میکنند. اما کسانی که در کار تجارت و واردات و صادرات هستند ممکن است تحت فشار این دستگاهها با آنها همکاری کنند. دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی اگر برای افراد منزوی و جدا افتاده پرونده ساخت و آنها را شکننده یافت تا آخر عمر دست از سر آنها بر نمیدارد.
نوشته مجید محمدی (جامعهشناس) / منبع:رادیو فردا
احمد منتظری در نامهای به صادق لاریجانی : مگر در ایران چه خبر است که اجازه نمیدهند یک ناظر بین المللی از آن بازدید نماید؟
احمد منتظری در نامه ای به صادق لاریجانی موضعگیری وی در مورد عدم پذیرش احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر برای ایران را موجب «تأسف و تأثر» دانست و این سوال را مطرح کرد: مگر در ایران چه خبر است که اجازه نمیدهند یک ناظر بین المللی از آن بازدید نماید؟آقای منتظری در نامه خود خطاب به رئیس قوه قضاییه نوشته است: « اگر حساب دستگاه تحت امر جنابعالی در رعایت حقوق بشر پاک است از محاسبه چه باکی دارید؟ اگر واقعاً به عملکرد نظام در زمینه رعایت حقوق بشر اطمینان دارید چرا اجازه نمیدهید نماینده رسمی یک ارگان رسمی بینالمللی مثل سازمان ملل متحد برای بازرسی به ایران بیاید؟!»وی افزوده است: «جنابعالی فرمودهاید: "حقوق بشر اسلامی". اگر منظور این است که فجایعی که در زندانهای ایران اتفاق میافتد مطابق مقررات اسلام است، پس بدانید که اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران و مراجع تقلید مستقل و علمای بزرگوار به این اسلام شما کافرند. بدانید که فطرت های پاک مردم از چنین اسلامی بیزار است.»در ادامه این نامه آمده است: «اکنون انسانهای فرهیخته و بیگناهی در دستگاه تحت نظر شما به زندان محکوم شدهاند که حتی یک ساعت سلب آزادی آنان فاقد وجاهت شرعی و قانونی است. 18 نفر از این عزیزان در زندانهای مختلف اکنون در اعتصاب غذا هستند و با جانبازی و قرار دادن جان خود در طبق اخلاص به ظلمی اعتراض کردهاند که بر آنان و دوستانشان رفته و میرود. آیا جنابعالی خود را در مقابل این بیگناهان مسئول نمیدانید؟»وی میافزاید: «برادرانه از شما میخواهم، اکنون که قدرت و ابتکار عمل تا حدودی در دست شماست یک روز را در زندان حاضر شوید و به عنوان رئیس قوه قضائیه با زندانیان سیاسی بگذرانید و به صحبتهای آنان گوش فرادهید، شاید تحولی در شما حاصل گردد و منشأ اقداماتی شایسته گردید.»احمد منتظری در پایان خطاب به رئیس قوه قضاییه تاکید کرده است: « بیایید برای یکبار هم که شده به جای تکذیب و توجیه کارهای ناصوابی که شایسته این نظام نیست، دست به اصلاحات اساسی بزنید تا مورد رضایت خداوند کریم و مردم قدرشناس ایران قرار گیرید.»
منبع: جرس
منبع: جرس
درخواست فرزندان کروبی و موسوی از اعتصاب کنندگان اوین برای شکستن اعتصاب
فرزندان میرحسین موسوی و مهدی کروبی در پیام مشترکی خطاب به زندانیان سیاسی اعتصاب کننده بند ۳۵۰ اوین از آنها خواستند تا به اعتصاب غذای خود خاتمه دهند.
به گزارش کلمه متن کامل پیام به شرح زیر است:
به نام خدا
برادران قهرمان و استوار ما
پیام اعتصاب شما کوبنده تر از هر اعتراضی به گوش تمامی هم وطنان و هم دلانتان رسید چرا که اگر چه جانتان تنها وسیله رساندن صدای حق طلبی شما است اما این جان های سبز برای همگان و خانواده های صبور و دلسوخته تان و ما که خود درد آشناییم عزیز است و سلامتی شما برایمان مایه دلگرمی است.پس به عنوان برادران و خواهرانی کوچک از شما می خواهیم به اعتصاب خود پایان دهید که اگر پدر و مادر ما نیز چون شما در بند نبودند از شما همین تقاضا را داشتند.
فرزندان میرحسین موسوی و زهرا رهنورد
فرزندان مهدی کروبی و فاطمه کروبی
به گزارش کلمه متن کامل پیام به شرح زیر است:
به نام خدا
برادران قهرمان و استوار ما
پیام اعتصاب شما کوبنده تر از هر اعتراضی به گوش تمامی هم وطنان و هم دلانتان رسید چرا که اگر چه جانتان تنها وسیله رساندن صدای حق طلبی شما است اما این جان های سبز برای همگان و خانواده های صبور و دلسوخته تان و ما که خود درد آشناییم عزیز است و سلامتی شما برایمان مایه دلگرمی است.پس به عنوان برادران و خواهرانی کوچک از شما می خواهیم به اعتصاب خود پایان دهید که اگر پدر و مادر ما نیز چون شما در بند نبودند از شما همین تقاضا را داشتند.
فرزندان میرحسین موسوی و زهرا رهنورد
فرزندان مهدی کروبی و فاطمه کروبی
انتقال مریم مجد، روزنامه نگار و عکاس خبری، به بند ٢۰٩ زندان اوین
مریم مجد عکاس خبری که طی روزهای گذشته بازداشت شده بود، بعد از دستگیری به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شده است.به گزارش رهانا، مریم مجد عکاس مطبوعات که روز جمعه هفته گذشته قرار بود به دوسلدروف آلمان پرواز کند و پس از برگزاری جام جهانی فوتبال زنان در آلمان، در سفری دو ماهه به کشورهای مختلف کتاب عکسی از زنان فوتبالیست جهان تهیه و منتشر کند.بر اساس این گزارش، مریم قبل از انجام این سفر بازداشت و مستیقما به زندان اوین و سلولهای انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شده است.یک منبع آگاه گفته است: “این روزنامهنگار در طی این مدت دو بار (طی دو روز گذشته) با خانوادهی خود تماس تلفنی برقرار کرده و از آنها خواسته است که هر چه سریعتر او را آزاد کنند.”از اتهامات و دلائل بازداشت این روزنامهنگار و عکاس خبری تاکنون اطلاعی در دست نیست و مسئولان قضایی و نهادهای امنیتی بازداشت کننده در این زمینه پاسخگو نبودهاند.مریم مجد، عکاس – خبرنگار تخصصی ورزش زنان است که سابقه همکاری با مجله زنان، خبرگزاری ایسنا و روزنامه ورزشی تماشا دارد.
اشتراک در:
پستها (Atom)
رژیم جمهوری اسلامی: یک حکومت فاسد و بحرانزده در آستانه فروپاشی
آشفتگی داخلی و بحران مشروعیت رژیم جمهوری اسلامی: سقوط قریبالوقوع رژیم ننگین جمهوری اسلامی به کجراههای کشیده شده است که دیگر قادر به حفظ ظا...
-
گزارش دریافتی زندانيان و بازداشتي هاي شيراز در استان فارس مختصري از وضعيت و فضاي امنيتي و ضد قوانين و موازين حقوق بشري كه در بازداشتگاه پلاك...
-
رضا رسايي را كشتند. او يكي از معترضان شجاعي بود كه پس از كشته شدن وحشيانه مهسا ژينا اميني براي اعتراض به خيابانها آمده بود. او در تاريخ ١٦...