۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۸, چهارشنبه

دست و پا زدن رژیم منفور فقیه ، برای نجات بشار اسد

اعزام نیروهای امنیتی سپاه و تجهیزات نظامی به سوریه و استقرار " قرارگاه عمار" در دمشق قرارگاه عملياتی عمار" ضمن هماهنگی با برخی گروههای لبنانی و فلسطينی ، فقط ظرف هفته گذشته حدود ۶۰۰ قبضه سلاح نيمه سنگين بين گروههای لبنانی و فلسطينی مستقر در مناطق مورد نظر توزيع کرده است.همين گزارش می افزايد سناريوی سپاه پاسداران به گونه ای طراحی شده که در صورت اجرا ، نقش حکومت سوريه در ايجاد بحران منطقه ای را بسيار کمرنگ نشان دهد و آن را بيشتر بصورت يک رويداد خودجوش و دامنه دار مطرح کند و سپس در ميانه بحران ، دولت سوريه به عنوان متحد مردم فلسطين و يک قهرمان در بين دولت های عربی وارد معرکه گردد.
کارشناسان ايران سبز: 

سپاه پاسداران ايران هفته گذشته گروهی ۶۵ نفره را به همراه ۴ فروند هواپيمای باری حامل تسليحات و تجهيزات نظامی و امنيتی به دمشق اعزام کرده است. طی ماه گذشته اين دومين اعزام نيروهای نظامی و امنيتی و تجهيزات از تهران به دمشق است. اين هواپيماها با استفاده از زمانهای مقرر برای پرواز هواپيماهای مسافری ايران - سوريه به دمشق پرواز می کنند تا بعنوان پروازهای مشکوک ردگيری نشوند. مسئوليت نيروهای نظامی و امنيتی اعزامی بر عهده سردار جباری فرمانده "سپاه ولی امر" قرار دارد.بررسی های کارشناسان نشان می دهد در پی تحولات گسترده و خونين اجتماعی در سوريه و استيصال دولت بشار اسد برای کنترل اوضاع سياسی ، رايزنی های فشرده ای بين مقامهای ايرانی و سوری در جريان است تا در صورت به مخاطره افتادن حاکميت بشار اسد و به موازات آن تضعيف نفوذ حکومت ايران در اين کشور ، تحريک دولت اسراييل برای وارد شدن به يک بحران منطقه ای در دستور کار قرار گيرد. گروه نظامی و امنيتی سپاه پاسداران برای هدايت عمليات احتمالی ، قرارگاهی تحت عنوان " قرارگاه عملياتی عمار" را در دمشق مستقر کرده است .طبق گزارش های دريافتی کارشناسان ايران سبز " قرارگاه عملياتی عمار" ضمن هماهنگی با برخی گروههای لبنانی و فلسطينی ، فقط ظرف هفته گذشته حدود ۶۰۰ قبضه سلاح نيمه سنگين بين گروههای لبنانی و فلسطينی مستقر در مناطق مورد نظر توزيع کرده است.همين گزارش می افزايد سناريوی سپاه پاسداران به گونه ای طراحی شده که در صورت اجرا ، نقش حکومت سوريه در ايجاد بحران منطقه ای را بسيار کمرنگ نشان دهد و آن را بيشتر بصورت يک رويداد خودجوش و دامنه دار مطرح کند و سپس در ميانه بحران ، دولت سوريه به عنوان متحد مردم فلسطين و يک قهرمان در بين دولت های عربی وارد معرکه گردد.بررسی ها همچنين نشان می دهد استقرار" قرارگاه عملياتی عمار" سپاه پاسداران در مرزسوريه و لبنان با اسراييل ، ناشی از سرخوردگی کودتاگران دربرابر اعتراض های ملت ايران پس از کودتای انتخاباتی خرداد ماه ۸۸ نيز محسوب می شود و چنانچه حاکميت راه حلی برای سرکوب جنبش سبز نيابد ، طبعا در صدد ماجراجويی های بين المللی و بحرانهای منطقه ای برخواهد آمد. راهکاری که به زعم حاکمان سرکوبگر ايران و سوريه می تواند راه حل نهايی برای تداوم حاکميت آنها باشد ولو به قيمت بحرانهای جنگ های ويرانگر.

به شکایت زندانیان در خصوص شکنجه باید رسیدگی فوری شود

به شکایت زندانیان عقیدتی در خصوص شکنجه و تخلفات از آیین دادرسی باید رسیدگی فوری شود

(۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۰) کمپین بین المللى حقوق بشر در ایران، از تقاضای ۲۶ زندانیان عقیدتی برای تحقیق و پیگیری قضایی در خصوص شکنجه و تخلفات وسیع از آیین دادرسی و همچنین تخلفات وسیع قانون احترام به آزادیهای مشروع حقوق شهروندی که پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ رخ داده است، حمایت می کند. کمپین ازهیات نظارت مرکزی بر حسن اجرای قانون احترام به آزادی های مشروع و حفظ حقوق شهروندی خواست تا در خصوص کلیۀ موارد مطرح شده شکنجه و خشونت فورا یک تحقیق کامل و مستقل بکند و محکومیت های زندانیان عقیدتی- سیاسی را که مبتنی بر این تخلفات صادرشده لغو کند.در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۰، ۲۶ زندانی عقیدتی ایران، شامل بهمن احمدی امویی، روزنامه نگار، ضیاء نبوی، فعال دانشجویی، و حسن اسدی زیدآبادی، مدافع حقوق بشر، نامه ای به ریاست “هیات نظارت مرکزی بر حسن اجرای قانون احترام به آزادی های مشروط و حفظ حقوق شهروندی” ارسال کردند.این قانون، که در سال ۱۳۸۳ تصویب شده است، استانداردهای رفتار با متهمین در ایران را تعیین میکند. این نامه که در وبسایت کلمه منتشر شد، تخلفات سامان یافته از مفاد این قانون توسط قوۀ قضاییه و وزارت اطلاعات ایران از زمان انتخابات سال ۱۳۸۸ تا کنون را تشریح می کند و از هیات نظارت مرکزی می خواهد تا به یک تحقیق مستقل از این تخلفات دست بزند.آرون رودز، سخنگوی کمپین گفت: “این ادعاها باید جدی گرفته بشوند و عوامل آنها باید مجازات بشوند و زندانیان عقیدتی که به صورت غیر عادلانه زندانی شده اند باید آزاد شوند.این زندانیان از تجربۀ شخصی سخن می گویند؛ حقوق همۀ آن ها توسط بازجوها و مقامات قضایی نقض شده است.” وی ادامه داد: “امضاء این نامه یک حرکت متهورانه است.در نامۀ ۲۱ اردیبهشت، این زندانیان تشریح می کنند که مقامات به صورت منظم تمامی حقوق آنان که توسط مواد ۱ الی ۱۴ قانون حقوق شهروندی تضمین شده است را پایمال کرده اند. زندانیان گزارش داده اند که مقامات قضایی و اطلاعاتی، متهمان را بدون احکام بازداشت مشخص دستگیر کرده اند و آنان را مورد شکنجه و رفتارهای تحقیرآمیز قرار داده اند. بر طبق این نامه مقامات از روش های غیر قانونی بازجویی، شامل شکنجه، استفاده کرده اند و حریم خصوصی خانوادگی متهمان را از طریق انتشار عکس ها، مدارک و سایر اقلام شخصی افراد نقض کرده اند. زندانیان همچنین نوشته اند که مقامات قضایی آنان را از دسترسی به وکیل و یک محاکمۀ عادلانه محروم کرده اند.مادۀ ۱۵ قانون حقوق شهروندی به طور مشخص هیات مرکزی را موظف میسازد تا تخلفات قانونی را مورد تحقیق قرار بدهد.آرون رودز افزود: “چه دستگیری بدون حکم جلب مشخص، یا شکنجه، و یا محاکمات بدون دسترسی به وکیل، قوۀ قضاییۀ ایران مسئولیت دارد تا تخلفات از حقوق مندرج در قوانین ایران و یا قوانین بین المللی را مورد تحقیق و متخلفین را محاکمه کند.علیرغم ادعاهای مستمر بدرفتاری، مقامات ایرانی مانند محمدجواد لاریجانی، رییس شورای عالی حقوق بشر ایران، به انکار شکنجه توسط حکومت ادامه می دهند و هیچگونه تحقیق معتبری در خصوص این ادعاها ننموده اند.همچنین، مقامات ایرانی همچنان اصرار می ورزند که کلیۀ محاکمات بر اساس قانون و استانداردهای آیین دادرسی صورت می گیرند. اما از سال ۱۳۸۴ تا کنون، ایران از طریق ممانعت از همکاری با گزارشگران ویژۀ تحت نظر کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد، مانع تحقیق در خصوص این موارد نقض شده است . به طور اخص، دولت ایران به گزارشگر ویژۀ شکنجه؛ گزارشگر ویژۀ استقلال قضات و وکلا؛ گزارشگر ویژۀ اعدامهای فراقانونی، خلاصه، و خودسرانه؛ و گروه کاری ناپدیدشدنهای اجباری و غیر داوطلبانه اجازۀ بازدید نداده است.در اسفندماه سال جاری، تا حدودی برای عکس العمل نشان دان نسبت به عدم همکاری ایران با مکانیسم های حقوق بشر سازمان ملل متحد، شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد به ایجاد یک گزارشگر جدید که روی وضعیت حقوق بشر در ایران تمرکزکند رای داد.در میان موارد بدرفتاری که ۲۶ زندانی در نامه شان بیان می کنند، نقض دایمی مادۀ ۳ قانون حقوق شهروندی است که تضمین می کند متهمان به وکیل و دفاع حقوقی دسترسی داشته باشند. آنها می گویند: ” تقریبا تمامی امضا کنندگان این شکایت در دوران بازداشت و بازجویی به طور کامل از حق انتخاب و دسترسی به وکیل محروم بوده اند، اجازه هر گونه مشورت حقوقی با وکیل یا کارشناس را نداشته و حتی اجازه دسترسی به کتابهای قوانین جاری کشور و یا حق داشتن کاغذ و قلم برای تدارک دفاع حقوقی از خود را نیز پیدا نکرده اند.دسترسی متهمان به وکیل نوعا در حد دقایقی پیش از تشکیل دادگاه و معمولا در حضور قاضی و یا شخص ثالث مورد نظر بازجوها و برخی نیز بدون حضور وکیل حتی در دادگاه صورت گرفته است. در برخی موارد بازجویان متهمان خود را تحت فشار و اجبار قرار داده تا حق اختیار وکیل را از خود سلب کنند . در مواردی نیز در دفاتر محاکم به متهمان گفته شده داشتن وکیل موجب دردسر و افزایش میزان مجازات می شود و بهتر است از داشتن وکیل صرفنظر کنند .اعمال محدودیت وکلا به مفاد پرونده موکل نیز مانع بسیار مهمی در راه دفاع موثر از متهمان بوده است. به عنوان مثال یکی از بارزترین موارد نقض حق دفاع عدم ارائه دادنامه به محکوم و وکیل وی است.زندانیان همچنین عنوان می کنند که در نقض کامل مادۀ ۴ قانون حقوق شهروندی، که بر ضرورت رعایت اخلاق و موازین اسلامی تاکید کرده است، و مادۀ ۸، که شکنجه و فشار را منع می کند و هرگونه مدرکی را که بر اساس زور تهیه شده باشد قابل عرضه به دادگاه نمی داند، آنها با شکنجه های جسمی و روحی برخورد کرده اند.زندانیان نوشتند: ” یکی از متداول ترین شکنجه ها نگهداری ما در سلول های انفرادی بسیار کوچک ( ابعاد ۲٫۲ ضربدر ۱٫۶ متر) بوده است .روشی که به اذعان همه مسوولان عالی کشور شکنجه تلقی می شود و بازجویان و زندانبانها نیز تایید می کنند که متهم پس از چند هفته نگهداری در سلول انفرادی دچار اختلالات جسمی و روحی شدید می شد.ضرب و شتم شدید…فرو کردن سر متهم در توالت برای مدتهای طولانی.. تهدیدات مکرر متهم، حتی تهدید به تعرض جنسی و تهدید به دستگیری اعضای خانواده او و گاه دستگیری آنان برای تحت فشار قرار دادن متهم… جلوگیری از خواب متهم…بعضی از شکل های متداول شکنجه …که به صورتهای گوناگون دربارۀ امضاء کنندگان این شکواییه اعمال شده است.امضاء کنندگان نامه افراد زیر هستند: محسن امین زاده ، محسن میر دامادی، بهمن احمدی امویی، عبدااله مومنی، میلاد اسدی، عبدالله رمضان زده، عماد بهاور، مصطفی تاج زاده، مجتبی تهرانی، علی جمالی، محمد حسین خوربک ، محمد داوری، امیر خسرو دلیر ثانی، کیوان صمیمی، اسماعیل صحابه، محمد فرید طاهری قزوینی، فیض الله عرب سرخی،بهزاد نبوی، ابولفضل قدیانی ،مجید دری ،ضیا نبوی، مهدی کریمیان اقبال، محمد رضا مقیسه، علی ملیحی، محمد جواد مظفر، حسن اسدی زید آبادی.این زندانیان که خواستار تحقیق در خصوص موارد متعدد نقض حقوق هستند می نویسند: ” ما خواستار پی گیری قاطع شفاف و منصفانه این شکواییه بوده و اعلام می داریم چنانچه یک گروه بازرسی فوق العاده بر اساس قانون موظف به رسیدگی شود می تواند مستظهر به اطلاعات و اظهارات زندانیان گوناگون حوادث پس از انتخابات ابعاد گسترده تری از جرایم و تخلفات روشمند را به دست آورد.

با شكنجه و تهدید به تجاوز اقرار گرفتند و اعدام كردند

حكومت اسلامی ایران سبعانه دو جوان 27 و 28 ساله را امروز در زندان اصفهان اعدام كرد. عبدالله و محمد فتحی ٬ به اتهام محاربه اعدام شدند. در اینجا متن شكایت عبدالله فتحی در مورد شكنجه هایی كه او را وادار به اعتراف علیه خود نموده را به اطلاع عموم میرسانیم . همچنین در ادامه متن نامه مادر این دو جوان به مقامات حكومت اسلامی را مشاهده می كنید كه در آن در باره بیماری فرزندانش حرف میزند و خواهان لغو حكم اعدام آنها است. كمیته بین المللی علیه اعدام اسناد دیگرو پرونده هاي پزشکي اين دوجوان را در اختیار دارد كه در صورت لزوم در اختیار نهادها و مراجعي که احتياج داشته باشند٬ قرار میدهد.

كمیته بین المللی علیه اعدام

17 ماه مه 2011-05-17

نامه اول : شكایت نامه عبدالله فتحی است.

باسمه تعالی

دادگاه انتظامی قضات اصفهان تاریخ: 12/12/1389

با سلام واحترام اینجانب عبداله فتحی شورباریکی فرزند بیژن به شماره شناسنامه 990 صادره ازآبادان متولد 1363 به شماره ملی

شکایت خود را نسبت به اشخاص ذیل:

الف: ریاست محترم شعبه چهار دادگاه انقلاب اسلامی اصفهان آقای قاضی مقضی

ب: آقای قاضی محمد رضا حبیبی معاون دادستان اصفهان

ج: آقای نجفی بازپرس شعبه دهم اصفهان

با توجه به اشکالات، شکایات وایرادات مطرح شده در نامه شماره 1مورخه 16/11/1389 و پیوستهای نامه شماره 2 مورخه 19/11/1389 و حکم صادره، که طی 21 برگ به پیوست می باشند و منشور حقوق متهم در دادسرا را اعلام می دارم.

منشور حقوق متهم در دادسرا به قرار ذیل است:

کشف و تعقیب جرم و انجام تحقیقات و بازداشت متهم باید مطابق مقررات قانون باشد.
 تحقیق با شکنجه ی متهم به هر نحو ممنوع است و اقاریر به دست آمده از طریق شکنجه فاقد ارزش شرعی و قضایی است.
 بازداشت قانونی متهم صرفا در زندان صورت می گیرد نه درکلانتری ها یا سایرامکان.
 اگر تحقیق از متهم پس از بازداشت او ضرورت داشته باشد صرفا در زندان و با رعایت تشریفات مربوط و به دستور قاضی صورت می گیرد نه در اماکن دیگر،قرار دادن متهم در اختیارضابطان جهت تکمیل تحقیقات در کلانتری ها و ... فاقد مجوز قانونی است. خانواده متهم باید از سرنوشت او مطلع شوند. سکوت وعدم پاسخ به پرسش بازجویان یا مقام قضایی حق متهم است- داشتن وکیل و دسترسی به وکیل به انتخاب متهم از حقوق اولیه اوست.اظهار یا اقرار یک متهم دلیل بر توجه اتهام نسبت به دیگری نیست و صرف اقرارمتهم نسبت به شخص ثالث مجوز احضار،جلب یا تفهیم اتهام نیست.

صفحه 1

دادگاه محترم

به صراحت اعلام می نمایم که تمامی اعمال صورت گرفته توسط دادستانی و بازپرس و ضابطین در مورد من بر خلاف منشور فوق بوده است.

ریاست محترم:

اهمیت قضاوت و داوری در اسلام دارای ویژگی های بسیاری می باشد،که بعضی از آن آیات و روایات در مورد قضاوت و قاضی به قرار ذیل است:

دو نفر به شکلی عجیب و ناگهانی نزد داود نبی(ع) می آیند به گونه ای که آن حضرت نگران و هراسان می شود. آنان به داود می گویند نگران و هراسان نباش، ما دو برادر هستیم و با هم دعوا داریم. یکی از ما بر دیگری تجاوز کرده است و نزد تو آمده ایم تا بین ما قضاوت و داوری کنی، اما از تو می خواهیم که به حق داوری کنی و از حقیقت دور نشوی و ما را به راه راست هدایت کنی.یکی از آن دو گفت که این برادر من نود و نه میش دارد و من یک میش. او که در زبان و سخن قوی تر از من است می خواهد یک میش مرا هم بگیرد و به میش های خود بیفزاید.داود(ع) گفت او قطعا به تو ستم کرده که می خواهد میش تو را بر میش های خود بیفزاید و در واقع بسیاری از افرادی که شریک هم اند به یکدیگر ستم می کنند که البته مومنان و صالحان، که بسیار اندکند، مستثنا هستند.اما داود متوجه می شود که خداوند او را آزمایش کرده و از این آزمایش سربلند بیرون نیامده است. او استغفار کرده از خداوند آمرزش خواست و صورت بر زمین گذاشته و توبه کرد.این ماجرا در قرآن مجید در آیات ۲۱ تا ۲۴ از سورۀ (ص) آمده است. در ادامه این آیات آمده است که: «ای داود، ما تو را در زمین خلیفه [و جانشین] قرار دادیم؛ پس میان مردم به حق داوری کن، و زنهار از هوا و هوس پیروی مکن که تو را از راه خدا به در کند»(ص/۲۶).

صاحب تفسیر المیزان در تفسیر آیات فوق حدیثی را از امام رضا(ع) آورده است. در این حدیث آمده است که در ذهن داود خطور کرد که آیا کسی داناتر از او هم وجود دارد. خداوند خواست او را آزمایش کند پس دو فرشته را به صورت دو خصم فرستاد. خطای بزرگ داود این بود که قبل از اینکه سخن طرف مقابل را بشنود و قبل از اینکه از شاکی بینه و شاهد بخواهد حکم به سود یک طرف کرد.

صفحه 2

داود در قضاوت و داوری شتاب کرده و باید به پیشگاه خداوند به خاک بیفتد و توبه کند. این اهمیت قضاوت و داوری را نشان می دهد. در آیه بعد آمده است که هدف مهم و اساسی خداوند از اینکه داود را جانشین خود در روی زمین قرار داده این است که در میان مردم به حق و عدالت داوری کند و از هوای نفس خود پیروی نکند.در آیه دیگری از قرآن مجید خطاب به پیامبر(ص) آمده است که اگر یهودیان برای قضاوت و داوری نزد تو آمدند می توانی از داوری پرهیز کنی اما اگر داوری و قضاوت کردی باید به عدل و داد قضاوت کنی(مائده/۴۲).

کار قضاوت کاری بسیار حساس است و به همین جهت در روایات به صورتی عجیب در این باره سخن رفته است. پیامبر اسلام(ص) می فرماید: «هر که کار قضاوت به او واگذار شود، بدون کارد سر بریده شده است. عرض شد: ای رسول خدا، منظور از سر بریدن چیست؟ فرمود: آتش دوزخ»(مستدرک الوسائل، ج۱۷، ص۲۴۳).

آن حضرت می فرماید: «در روز قیامت قاضی دادگر را می آورند و چنان حساب سختی از او کشیده می شود، که آرزو می کند کاش حتی درباره یک خرما میان دو نفر داوری نکرده بود»(کنز العمال، ح۱۴۹۸۸).

امام صادق(ع) می فرماید: «قاضیان چهار گروهند: سه گروه در آتشند و یک گروه در بهشت. انسانی که دانسته حکم ناحق صادر کند، این قاضی در آتش است. انسانی که ندانسته حکم ناحق دهد، این نیز در آتش است. انسانی که ندانسته حکم درست و حق صادر کند، این هم در آتش است. انسانی که دانسته حکم حق و درست صادر کند تنها او در بهشت است»(الکافی، ج۷، ص۴۰۷).

همچنین آن حضرت می فرماید: «کودکان مکتبی دستخط های خود را در مقابل امیر المونین(ع) قرار دادند تا بهترین آنها را انتخاب کند؛ حضرت فرمود: هان! این یک داوری است! و ظلم در این باره مانند ظلم در قضاوت است…»(وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۵۸۲).

در روایات آمده است که قاضی نباید در حال خستگی و ناراحتی و عصبانیت و گرسنگی و تشنگی و خواب آلودگی قضاوت کند (الکافی، ج۷، ص۴۱۳؛ مسترک الوسائل، ج۱۷، ص۳۴۹).

به هر حال همه این روایات و آیات اهمیت قضاوت و داوری در اسلام را نشان می دهد. کسی که به راحتی و بدون تامل کافی و بدون شرایط مناسب داوری، قضاوت می کند از تقوای الهی دور است. همان طور که گذشت خداوند به داود می فرماید که ما این مقام و جایگاهی که به تو داده ایم برای این است که به حق بین مردم داوری کنی و نه با هوای نفس خود. پس تنها داوری و قضاوت درست و عادلانه نشانه و علامت پارسایی افراد است.

صفحه 3

ریاست محترم:

با توجه به آیات و روایات فوق و نام دادگاه که وجه اسلامی آن باید بر اساس این مشخصات باشد،چگونه می تواند فقط در 2 ساعت و بدون استفاده از گزارشات پزشکی قانونی،و بدون در نظر گرفتن اعلام شکنجه شدن متهمین جهت گرفتن اقرار توسط ضابطین و... حکم محاربه محکوم به اعدام را صادر نماید؟.از گردش کار دادگاه مشخص می شود که حکم آقای قاضی مقضی قبل از تشکیل دادگاه و اظهارات متهمین ، بر اساس در خواست دادستان آقای حبیبی صادر شده بود.آقای قاضی مقضی بر خلاف آیات و روایات فوق گویا عجله داشته ، و یا تحت فشار دادستانی و ضابطین بوده که در انشای حکم اعدام ، من را مجرد اعلام کرده است.در صورتی که من 3 سال متاهل می باشم(متاهل بودن می تواند جزء جهات تخفیف کیفر باشد).

ریاست محترم:

فارغ از چند وچون اتهامات افراد و درستی و یا نادرستی این اتهامات،حق شرعی و قانونی هر انسانی است که با طی کامل مراحل دادرسی قانونی، بتواند از حقوق خود بهره مند شود.لذا استدعا دارم رسیدگی به موارد نقض قانون از طرف قضات و ضابطین را تا قبل از اجرای حکم اعدام من ، به جرم محاربه رسیدگی نمائید.

نشانی :زندان دستگرد اصفهان بند الف- طا

با احترام


عبداله فتحی شور باریکی


رونوشت :


1-بازرسی کل کشور جهت اطلاع و پی گیری


2- دیوان عالی قضایی شعبه -کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی جهت اطلاع و پی گیری

نامه مادر محمد و عبدالله فتحی در مورد بیماری روحی فرزندانش به مقامات حكومت اسلامی

با سمه تعالی شماره نامه:2


تاریخ 19/11/1389

ریاست محترم زندان دستگرد اصفهان

با سلام و کما ل تشکرازهمکاری خردمندانه ی حضرت عا لی

به پیوست تعداد 6 برگ گواهی پزشکی اعصاب وروان فرزندانم به نام های عبداله فتحی شورباریکی و محمد فتحی شورباریکی پیرو نامه شماره 1 مورخه 16/11/1389 ارسال می- گردد.با توجه به مواد 40 و41 آیین نامه قانون و مقررات اجرایی سازمان زندان ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشورکه مبین آن است:مسئول بهداری و روان شناسان زندان موظفند با همکاری متخصصین از قبیل روانپزشک،پزشک و یا روان شناس،ضمن بررسی ناسازگاری وناهنجاری- های روانی زندانی جهت معالجه اقدامات لازم را بعمل آورده و از طریق رئیس محترم زندان به پزشکی قانونی جهت اعلام نظر معرفی و مقامات قضایی را مطلع تا نسبت به معا لجه آنها تدابیر شایسته قانونی بعمل آید.

ریاست محترم، درخواست دارم اقدامات لازم را جهت ادامه معالجه فرزندانم مبذول فرمایید.

اجرکم عندا..

ولعاقبه للمتقین

مهوش علاسوندی مادر عبداله و محمد فتحی شورباریکی

رونوشت:

1- دفتر مقام معظم رهبری پیرونامه شماره

2- دیوان عالی کشور پیرونامه شماره

3- ریاست محترم حوزه قضایی اصفهان پیرو نامه شماره 1- 16/11/1389

4- سازمان بازرسی کل کشور پیرونامه شماره

5- قاضی محترم ناظر زندان

6- ریاست محترم بازرسی زندان ها ی اصفهان پیرو نامه شماره 1-


پارس دیلی نیوز 

ادامه بازداشت عسل اسماعیل‌زاده در سلول انفرادی اطلاعات سپاه

عسل اسماعیل‌زاده، فعال اصلاح‌طلب که در تاریخ 11 اردیبهشت ماه در حین بازگشت به خانه بازداشت شده بود، هم‌چنان در سلول انفرادی بند اطلاعات سپاه به سر می‌برد.به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، وی که در زمان انتخابات، یکی از اعضای ستاد تجریش مهندس میرحسین موسوی بود، در حالی در شرایط بلاتکلیفی نگه‌داری می‌شود که مسئولان دادستانی تابه حال، هیچ‌گونه اتهام مشخصی را علیه وی اعلام نکرده‌اند.به گفته یک منبع آگاه نزدیک به خانواده اسماعیل‌زاده، ماموران امنیتی در چند مورد طی تماس با خانواده اقدام به توهین و تحقیر آنها نموده‌اند. هم‌چنین اسماعیل‌زاده از زمان بازداشت تاکنون تنها یک‌بار با منزل تماس گرفته و خبر از سلامتی خود داده است. وی در مورد محل نگهداری خود صحبتی نکرده است.ادامه نگه‌داری این فعال اصلاح‌طلب در زندان در شرایطی صورت می‌گیرد که پیگیری‌های خانواده وی برای اطلاع از شرایط او تاکنون بی‌نتیجه مانده استدر ماه‌های پس از انتخابات ریاست جمهوری، صدها تن از فعالان سیاسی در ایران بازداشت شدند که شمار زیادی از آنان هم‌چنان در زندان به سر می‌برند.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۷, سه‌شنبه

كنايه معنادار يا چراغ سبز؟ هيچكس نمي تواند به عصاي خامنه اي تكيه كند!

زبان سياست، زبان متفاوت و پيچيده اي نسبت به زبان محاوره اي و عادي است! گاهي «تقدير از درايت مقام معظم رهبري» در واقع به معناي «قدرداني و تقدير» نيست! بلكه يك متلك سياسي و حتي چيزي شبيه «فحش» است. و گاهي هم البه شايد شبيه «چراغ سبزي» باشد براي تجديد دوستي هاي قديمي و بيرون آوردن مقام عظماي ولايت از گرداب بدبختي هايي كه براي خودش ساخته است! من در اين نوشته، دو نگاه متفاوت به يك خبر مشخص دارم. ابتدا خبر را بخوانيد:
خبر: « به گزارش ايسنا در ابتداي جلسه رئيس مجمع از اقدام مقام معظم رهبري در هماهنگ كردن رؤساي قوا در مسائل اختلافي در خصوص ادغام وزارتخانه‌ها قدرداني و اظهار اميدواري كرد كه اختلافات تكرار نشود.»
نگاه اول: اين خبر، ظاهري ساده ولي معناهاي متفاوتي دارد! آقاي هاشمي رفسنجاني كه من شخصا" خيلي دوستش ندارم، ولي او را به عنوان يك سياستمدار كاركشته مي شناسم، خطاب به آيت الله خامنه اي يك پيغام معنادار بامزه فرستاده است. هاشمي رفسنجاني را به ياد داريد؟ همان كسي بود كه آقاي خامنه اي دوستي چهل ساله اش با او را واگذاشت و در نمازجمعه اعلام كرد:«آن دوستي چهل/ پنجاه ساله به كنار، ولي نظر بنده به آقاي احمدي نژاد نزديكتر است!»
آيت الله خامنه اي بعد از آن، تمام كشور را به رئيس جمهور كوتوله و محبوبش سپرد تا هرچه مي خواهد تكتازي كند. رئيس قواي قضائيه و مقننه (مجلس) را هم خود آيت الله خامنه اي منصوب فرمود تا يك «حاكميت يكدست» و يك حكومت مطلوب براي خود بنا كند. اما ناگهان همه چيز در عرض كمتر از چند ماه فروپاشيد و رؤساي قوا به جان همديگر افتادند. تا آنكه آيت الله خامنه اي ناگزير شد دست به حكم حكومتي ببرد و «عصاي موسي» خود را علني كند! حالا آقاي خامنه اي مجبور است تند و تند از لاي قبا عصاي معجزه اش را بيرون بكشد و هفته اي هفت شب «معجزه» كند تا آن حكومت يكپارچه اش، بيش از اينها بي حيثيت نشود! معجزه اخير مقام معظم رهبري، فعلا" اين است كه هر شب جلسات هماهنگي بين رؤساي قواي سه گانه برگزار كند و آنها را به همكاري و روبوسي يكديگر وادار كند! خب اين همه تلاش و اعجاز واقعا" جاي تقدير و قدرداني دارد! و براي بيان اين تقدير معنادار(!)، چه كسي بهتر از يك دوست ديرينه مثل آقاي هاشمي رفسنجاني كه حجت الاسلام خامنه اي را در يك شب، بتديل به «آيت الله خامنه اي» كرد؟
هاشمي در ابتداي جلسه امروز مجمعه تشخيص مصلحت نظام، از درايتها و تدبيرهاي مقام معظم رهبري قدرداني كرده، زيرا اين رهبر فرزانه (!) و با بصيرت بالاخره توانست مسائل اختلافي بين رؤساي قواي منصوب خودش را هماهنگ (و نه حل) بكند! جاي هاشمي باشيد، بايد هم از هوش و بصيرت چنين رهبر فرزانه و بابصيرتي «تقدير» كنيد. و بايدكمي به او زمان دهيد تا زمينه فروپاشي حكومت جور را با دستان خودش مهيا نمايد!
نگاه دوم: نمي دانم «معناي دوم/ ثانوي» اين قدرداني هاشمي رفسنجاني از خامنه اي، آيا يك «چراغ سبز» براي آشتي دو دوست قديمي و زمينه سازي براي برگشت هاشمي به قدرت هست يا نه؟ اما من ترجيح مي دهم آن هاشمي رفسنجاني، كه من هنوز هم همچنان دوستش ندارم، لااقل كمي هوش و دورانديشي داشته باشد كه بداند اولا" قبول هر مسئوليتي در جمهوري اسلامي، شراكت در جنايات و كشتارهاي خونبار مانند قتل ندا و سهراب و ديگران است.
ثانيا" هر كسي در حكومت فعلي، به تدبير شوم و عصاي موساي آقاي خامنه اي آويزان شود، با «تقدير» خودش بازي هولناكي خواهد كرد. حتي اگر بچه باهوشي مثل محمود احمدي نژاد باشد كه دوستي چهل/ پنجاه ساله هاشمي و خامنه اي را به نفع رياست جمهوري خود تصاحب كرد. اين روزهاي احمدي نژاد و عاقبت تلخي كه برايش ترسيم مي كنند را ببينيد. اين عاقبت به آقاي رفسنجاني نشان مي دهد كه هيچكس (حتي او) نمي تواند روي دوستي و وفاداري و مروّت آقاي خامنه اي حسابي باز كند. زيرا قدرت، معناي هرگونه دوستي يا سرسپردگي را از بين مي برد.
پي نوشت: با آنكه آقاي هاشمي را هنوز هم خيلي دوست ندارم، اما آرزو مي كنم قدرداني امروز او از درايتهاي مقام معظم رهبري در هماهنگ كردن قواي زير دستش(!)، نه يك چراغ سبز براي برگشت به قدرت، بلكه يك «متلك سياسي» باشد تا رهبر حكومت باز به ياد بياورد كه «پايان حكومت» او و ولايت فقيهش خيلي وقت است «شروع» شده است و اين «آغاز پايان» حكومت استبدادي ولايت فقيه ست.

 نوشته اي بود از بابک داد

کاریکاتور احمدی نژاد

کاری ازاقبال ماهوری

حکم اعدام حبیب الله لطیفی تایید و به دایره اجرای احکام فرستاده شد

در ديگر سو خانواده اين زندانی سياسی کرد که چندی قبل توسط مامورين امنيتی بازداشت شده بودند، با شرط اينکه مصاحبه ای با رسانه ها نداشته باشند آزاد شده اند. با اين وجود الهه لطيفی، ضمن تائيد قطعی شدن حکم اعدام برادرش در ديوان عالی کشور، جزئياتی را که فعالان مدنی سنندج در مورد اين پرونده گفته اند را تائيد می کند. نظام جمهوری اسلامی قصد دارد درآستانه سالگرد کودتای انتخابات، برای ترساندن مردم يک زندانی ديگر را با همان اتهام تکراری محاربه به پای چوبه دار بکشاند تا زهر چشمی برای مخالفين خود نشانداده باشد. همزمان با شدت گرفتن احتمال اجرای حکم اعدام حبيب الله لطيفی که به واسطه اعتراض های داخلی و خارجی و به دنبال درخواست عفو خانواده برای مدتی به تعويق افتاده بود، فعالان مدنی و افراد مطلع از وضعيت زندانيان سياسی در سنندج می گويند، حکم اعدام حبيب الله لطيفی، توسط بالاترين مرجع قضايی تائيد و مجددا به دايره اجرای احکام فرستاده شده است.در ديگر سو خانواده اين زندانی سياسی کرد که چندی قبل توسط مامورين امنيتی بازداشت شده بودند، با شرط اينکه مصاحبه ای با رسانه ها نداشته باشند آزاد شده اند. با اين وجود الهه لطيفی، در مصاحبه با روز ضمن تائيد قطعی شدن حکم اعدام برادرش در ديوان عالی کشور، جزئياتی را که فعالان مدنی سنندج در مورد اين پرونده گفته اند را تائيد می کند. حبيب الله لطيفی دانشجوی کرد که از اول آبان سال ۱۳۸۶ در زندان سنندج به سر می‌برد، از سوی دادگاه به دخالت در چند بمبگذاری در کردستان و در نتيجه "محاربه" متهم و به اعدام محکوم شده است. قرار بود حکم وی بامداد روز يکشنبه ۵ ديماه ۱۳۸۹ اجرا شود، اما آنطور که وکلای وی اعلام کردند اين حکم به دنبال درخواست عفو خانواده به صورت موقت متوقف شد.

ابراز نگرانی مادر اشکان ذهابیان از نگهداری فرزندش در اداره اطلاعات

مادر اشکان ذهابیان، دانشجوی محروم از تحصیل و عضو شورای ( عمومي )دفتر تحکیم وحدت که از ۱۶ روز پیش در اداره اطلاعات ساری به سر می برد با اظهار اینکه روز شنبه علیرغم پیگیری های فراوان موفق به دیدار پسرشان نشده اند، گفت که مسئولان مربوطه اجازه ملاقات صادر نمی کند. مادر این زندانی سیاسی در خصوص پیگیری برای ملاقات با پسرش ببه کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت: « قبلا اداره اطلاعات برای ملاقات از ما نامه دادستانی را خواسته بود ما هم رفتیم و نامه ای از دادستانی بابل برای اجازه ملاقات گرفتیم که وقتی دیروز به اداره اطلاعات ساری بردیم آنها جا خوردند و گفتند این نامه برای اجازه ملاقات زندانی های مواد مخدر است و نه برای ملاقات زندانی سیاسی. به همین دلیل همسرم دوباره برگشت دادستانی بابل تا از آنها برای اجازه ملاقات پسرم نامه بگیرد اما آنها این بارگفتند که ما نمی توانیم کاری بکنیم و شما باید به دادستانی بابلسر بروید. همسرم به آنجا رفت و آنها گفتند که چرا اصلا بچه تان را به اداره اطلاعات تحویل دادید و باید به ما تحویل می دادید. همسرم دیگر چیزی نداشت بگوید. گفت خوب، آنها دنبالش بودند و آنها بازداشتش کردند الان ما فقط می خواهیم او را ببینیم که آنها هم گفتند ما نمی توانیم نامه ای بدهیم. شما اول باید حکم قبلی پسرتان که ۶ ماه حبس بوده را بیاورید بعد ما ببینیم چه کار می توانیم بکنیم. ما هم نمی دانستیم آن حکم کجاست، اصلا فکر نمی کنم به آن حکم برای اجازه ملاقات احتیاجی باشد. فکر کردیم ما را فقط دارند پاس می دهند به اینطرف و آنطرف. بنابراین دیگر همسرم پیگیر نشد و برگشتیم خانه.رقیه جعفریان ادامه داد: « وقتی برگشتیم خانه، همسرم با اداره اطلاعات ساری تماس گرفت و خواهش کرد که با پسرم حرف بزند . آنها گفتند نمی توانند اجازه صبحت بدهند اما حالش خوب است. بعد هم مقداری مواد خوراکی مانند آب معدنی، میوه و غذا خواستند که پدرش هم اینهار را تهیه کرد و به اداره اطلاعات برد . آنجا جلوی در وسایل را از او تحویل گرفتند اما نگذاشتند که اشکان را ملاقات کند فقط به او گفته بودند که حالش خوب است.مادر اشکان ذهابیان به کمپین گفت: « دیروز خیلی هر دو نگران بودیم شما می دانید مادر و پدر در این وضعیت چه حالی دارند، از روزی که اشکان را گرفته اند فقط یکبار با منزل تماس گرفته و با پدرش حرف زده است، با خبرهایي هم که در رسانه ها درباره بیماری و بستری شدن اشکان در بیمارستان شنیدیم نگرانی مان بیشتر شد. دیروز وقتی همسرم به اداره اطلاعات تماس گرفت و خواست تا با اشکان حرف بزند حتی یک لحظه گریه اش گرفت که من هم به گریه افتادم و آنها گفتند حالش خوب است اینجا بهش بد نمی گذرد، شما هم نگران نباشید.مادر اشکان ذهابیان با اشاره به اینکه حرف ماموران امنیتی را باور کرده است، گفت: « آنها به همسرم گفتند که ما نمی توانیم به شما اجازه ملاقات بدهیم اما حال اشکان خوب است ما هم تقریبا حرفشان را باور کردیم. چون مدتی پیش که به منزل ما آمده بودند تا اشکان را بازداشت کنند و او خانه نبود برخوردشان با ما بد نبود، خوب بود. الان هم با ما با احترام برخورد می کنند ما هم این بار حرفشان را پذیرفتیم. فقط چون پدر و مادر هستیم می خواهیم بچه مان را یک لحظه ببینیم تا خیالمان راحت شود. همین .رقیه جعفریان با اظهار اینکه نمی داند برای چه پسرش در اداره اطلاعات است به کمپین گفت: « نمی دانم برای چه اینهمه مدت آنجا نگهش داشته اند. نمی دانیم به چه اتهامی او را نگه داشته اند و می خواهند چه حکمی به او بدهند. نمی دانیم.»اشکان ذهابیان به علت فعالیت های دانشجویی ابتدا در سال ۸۷ به مدت یک ترم از تحصیل محروم شد و تنها ۴ روز پس از انتخابات توسط وزارت اطلاعات بازداشت شد. در حین دستگیری توسط نیروهای لباس شخصی موسوم به انصارحزب الله به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفت. در حوادث ۱۳ آبان (روز دانش آموز) سال ۸۸ نیز به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به واسطه تشکیل انجمن های اسلامی شمال کشور برای بار دوم بازداشت شد. در آن زمان دادگاه انقلاب شهرستان بابل او را به طور غیابی به ۶ ماه حبس تعزیری محکوم کرد. در بهمن ماه سال ۸۸ در حالیکه همچنان در تعلیق از تحصیل به سر می برد، سرانجام بنا به نظر وزارت اطلاعات از تحصیل محروم و در نهایت در حالیکه ۱۰۹ واحد را گذرانده و تنها ۲۴ واحد (معادل یک ترم) از تحصیلش باقی مانده بود از دانشگاه اخراج شد.‬‏اشکان ذهابیان از ۱۶ روز پیش مجددا در بازداشتگاه اطلاعات ساری معروف به بازداشتگاه شهید کچویی نگهداری می شود.‏ پیش تر یکی از دوستان این دانشجوی بازداشت شده در گفتگو با کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران از آزار و اذیت مداوم ماموران امنیتی به خانواده اشکان ذهابیان خبر داده بود و از تهدید ماموران امنیتی به ضبط وثیقه و گرفتن حکم تیر برای دستگیری او گفته بود که با این فشارها مادر وی به بیمارستان منتقل شده و بیماری قلبی پدرش شدت یافته است.‏

محمد و عبداله فتحی کمتر از ۲۴ ساعت با اعدام فاصله دارند

دو جوان زندانی که اکنون در بند اطلاعات زندان دستگرد اصفهان (بند الف طا) محبوس هستند، بنا بر حکم شعبه ۲۴ دادگاه انقلاب اسلامی اصفهان به ریاست قاضی مقضی به اتهام محاربه در آستانه اعدام قرار گرفته‌اند.به گزارش کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، مقامات نیروی انتظامی می گویند این دو تن در سرقت مسلحانه دست داشته اند، اما بیژن فتحی، پدر محمد و عبدالله، با تایید این خبر به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت: "قرار است پسران من فردا صبح به اتهام محاربه در زندان دستجرد اصفهان اعدام شوند،اما نه این حکم به متهمان ابلاغ شده ، نه به وکیلشان و نه به خانواده. فقط امروز صبح یک نفر از زندان به مادرشان زنگ زده و گفته است که فردا صبح حکم اعدام اجرا می شود و او می تواند ساعت ۳ عصر امروز برود و برای آخرین بار بچه هایش را ببیند.محمد فتحی ۲۸ ساله و عبدالله فتحی ۲۷ ساله به همراه پنج نفر دیگر سال گذشته به اتهام سرقت در استان مازندران دستگیر شدند. دادگاه آنها اسفند ۸۹به ریاست قاضی مقضی در شعبه چهار دادگاه انقلاب اسلامی اصفهان برگزار شد و به آنها اتهام محاربه نیز تفهیم شد و به اعدام محکوم شدند در حالیکه پنج نفر متهم دیگر این پرونده تبرئه شدند. حکم این دو جوان در دادگاه تجدید نظر نیز تایید شد.در فروردین ماه سال ۸۹ سرتیپ رادان جانشین فرمانده نیروی انتظامی کشور در مصاحبه با مطبوعاتاز دستگیری اعضای باند سرقت مسلحانه ای خبر داده بود که در فردیس کرج دست به سرقت زده بودند. به گفته سردار رادان افراد این گروه علاوه بر این موارد موارد دیگر سرقت در اصفهان داشتند. وی همچنین گفته بود "با دستگیری متهمان در بازرسی از مخفیگاه آنها ۲ قبضه سلاح کلاشینکف، ۳ قبضه سلاح کمری، بی سیم، ۸ دستگاه تلفن همراه، مدارک شناسایی جعلی و ۱۸ میلیون تومان پول و یک خودروی گرانقیمت کشف شد.از سوی دیگر عبدالله فتحی در نامه ای خطاب به دادسرای نظامی اصفهان و دادستان در تاریخ ۱۱ اسفند ۸۹ از افرادی که آنها را "شکنجه گران خود"نامیده به نام های سرهنگ حسین زاده رئیس پلیس اصفهان، سروان قدرت اله رحیمی و ستوان بهرامی و تعدادی از درجه داران شکایت کرده بود و مدعی مواردی چوی شکنجه ها با شلاق ، ضرب و شتم شدید و تهدید به تجاوز گفته بود.او همچنین یک روز بعد نامه ای خطاب به دادگاه انتظامی قضات نوشت و از قاضی مقضی، محمد رضا حبیبی معاون دادستان اصفهان و نجفی ، بازپرس شعبه دهم دادگاه اصفهان شکایت کرد که در روند پرونده او و برادرش روال قانونی طی نشده و به شکایت آنها توجهی نشده است. مقامات قضایی درحالی از اعدام صبح فردای این دوتن خبر داده اند که به گفته خانواده اعترافات گرفته شده تحت شکنجه بوده و دو متهم شکایتی را بر همین مبنا تنظیم کرده اند اما به این شکایت رسیدگی نشده است. به علاوه صدور حکم اعدام با توجه به ابهاماتی که درپرونده وجود دارد واظهارات متهمین مورد اعتراض خانواده متهمین بوده است. پدر این دو متهم همچنین به کمپین اظهار داشت که پسرانش مشکلات پزشکی دارند که پرونده ان را به مقامات قضایی تحویل داده اند اما پاسخی دریافت نکرده اند.محمد مصطفایی وکیل دادگستری به کمپین بین المللی حقوق بشر درایران در این زمینه گفت: "در این پرونده به خصوص و یا بسیاری از پرونده های اینچینی دستگاه قضایی می تواند از مجازات اعدام استفاده نکند. می توان با استفاده از عفو مجازات اعدام را به حبس ابد تبدلیل کند. به نظر من نمی توان برای هر موردی، که قانون خلا دارد از جرم محاربه استفاده کرد. در این پرونده جان دو جوانی را می خواهیم بگیریم که هر دو دارای اخلال روحی و روانی بوده و پزشکان نیز این اخلال را تایید کرده اند. بنابراین این مجرمین بیمارانی هستند که نیاز به درمان دارند. همانظور که بیمار را نمی توان کشت و باید تمام سعی و توان را به کار برد که مداوا شود. مجرم را نیز نباید کشت و باید تمام سعی و توان را به کار برد تا مداوا شود. این در مورد تمام مجرمان صدق می کند.بیژن فتحی، پدر محکومان به اعدام که جز پناهندگان ایرانی در ترکیه است با اظهار اینکه پرونده اشکالات قانونی دارد در گفت وگو با کمپین مدعی شد که دستگیری فرزندانش برخلاف ادعاهای دستگاه قضایی بر اساس اتهامات سیاسی بوده است نه سرقت. او گفت: "ما هنوز نفهمیدیم جرم آنها محاربه است یا سرقت. اگر سرقت است چرا آنها در دادگاه انقلاب محاکمه شدند. دادگاهی که برای اتهامات سیاسی است، اما اگر محاربه است که آنها جنگی با خدا و نظام نداشته اند." آقای فتحی به فعالیتهای سیاسی خود و دائی متهمین اشاره کرد.بیژن فتحی در خصوص اشکالات پرونده گفت: "طبق ایراد وکیل پرونده، اصلا دادگاه انقلاب اسلامی اصفهان صالح به رسیدگی نبوده و چون متهمان در حوزه دادگاه مازندان بازداشت شده اند، مراجع صالح به رسیدگی پرونده آنها دادگاه مازندان است با این حال دادگاه انقلاب توجهی نکرد.بیژن فتحی با اظهار اینکه فرزندانش درمدت بازداشت شکنجه شده اند و از کسانی که با آنها بدرفتاری کرده اند شکایت کرده و هنوز به این شکایت رسیدگی نشده است گفت:"اعتراف های که از فرزندان من گرفته شده همه به استناد حرف های خودشان زیر شکنجه بوده است. آنها پس از اینکه دوران بازجویی شان تمام شد در زندان شکایت نامه ای بر علیه شکنجه گران خود نوشتند حتی عبدالله را تهدید به تجاوز کرده اند. بعد هم همسرش را به زندان برده اند و تهدیدش کرده اند که اگر او الان اعتراف نکند به خانمش تجاوز می شود، او هم ترسیده و گفته هر چه شما بخواهید من می نویسم. اما قاضی به شکایت نامه آنها در دادگاهشان اعتنایی نکرده و در دادگاهی دو ساعته آنها را متهم به اعدام کرد.بیژن فتحی گفت: "عبدالله در نامه اش نوشته بود که شما ما را به اعدام محکوم کرده اید اما طبق قانون کسی که به اعدام محکوم شده باشد می تواند طلب قصاص از کسانی داشته باشد که او را آزار داده اند و ما هم طلب قصاص از شکنجه گران خود داریم که باید قبل اعدام ما انجام گیرد اما کسی به این خواسته قانونی توجه نکرد، عبدالله در همان نامه اش نوشته بود که شما ما را با قسمتی از احکام اسلامی محکوم می کنید اما با قسمت دیگری از این احکام که از متهم حمایت می کند بی توجهید.بیژن فتحی با اشاره به روند عجیب دادگاه فرزندانش گفت: "هر دو فرزند من متاهل هستند اما قاضی پرونده در حکم اعدام عبدالله پسر کوچکم که سه سال از ازدواجش می گذرد، قید کرده او مجرد است یعنی قاضی محترم حتی پرونده را نخوانده است وظاهرا فقط می خواسته حکم اعدام را سریع صادر کند.پدر محمد و عبدالله محکومان به اعدام در صبح فردا گفت: "اگر آنها در این مقطع که هنوز پرونده شان نقض دارد، یعنی به درخواست قصاص آنها از شکنجه گرانشان توجهی نشده و پرونده پزشکی آنها هم به پزشکی قانونی ارجاع نشده اعدام شوند جنایتی صورت گرفته است که قابل بخشش نیست. پس از این جنایت هم نمی شود گفت که اشتباه شده و مثلا بیاید دیه تان را بگیرد. از همین الان می گویم ما دیه نمی خواهیم فقط اجرای عدالت را می خواهیم.بیژن فتحی همچنین با اشاره به بیماری فرزندانش و عدم توجه دادگاه به این مورد گفت: "آنها بچه های دوران جنگ در آبادان هستند و تحت تاثیر موج انفجار هر دو دچار عارضه مغزی و لکنت بودند که سه ، چهار سال پیش دوباره این بیماری شان عود کرده بود و ما پرونده پزشکی شان را تحویل دادگاه دادیم که هر دو بیمار هستند اما مسولان اصلا به پرونده توجهی نکردند و آنها را به پزشکی قانونی برای معاینه نفرستادند. به همین علت هم وکیل پرونده درخواست توقف حکم را داده و خواسته است که مراحل قانونی طی شود."بیژن فتحی گفت: "امروز مادر شان پس از شنیدن خبر اعدام به دفتر دادستانی و رییس قوه قضاییه رفته است تا با آنها صبحت کند و خواهش کند تا حکم را متوقف کنند اما کسی راهش نداده است بعد رفته به زندان تا بچه هایش را ببیند اما گفته اند که از بالا به ما دستور داده شده که به شما اجازه ملاقات ندهیم ، بروید و فردا ساعت ۶ صبح بیاید. لابد منظورشان این بوده که ۶ صبح بیاید تا جنازه بچه هایتان را تحویل بگیرید.پدر محمد و عبدالله فتحی گفت: "آخر این چه رسمی است! نمی گذارند مادرشان امروز با کسی حرف بزند ، دادگاهشان هم دو ساعت بیشتر نبوده، به شکایت شان هم برای اعمال شکنجه در اعتراف توجهی نشده است و نه به پرونده پزشکی شان . پس تکلیف حرف های که از کرامت و جان انسان در قران گفته شده چه می شود؟ یعنی هیچ ارزشی ندارد، لابد ندارد دیگر.

زایمان زود هنگام...آخرین حربه برای بقای نظام جمهوری اسلامی

تلاش دولتی برای ظهور پیش از موعد امام زمان شیعیان و حواشی آن هدف سیاسی را دنبال می کند که با توجه به موضع نهادهای مذهبی و رسمی داخل نظام ، از شارلاتانیسم موجود بین سیاستمداران حاکم بر جمهوری اسلامی و پایانی برای حاکمیت مردم حکایت دارد ، هر چند که شکست آن نیز آخرین تیر ترکش نظام برای ادامه حاکمیت را از دستش خواهد گرفت . به زعم تئوریسینها و کارگردانان "ظهور پیش از موعد" ، بحران مشروعیت مردمی برای خامنه ای از وی چهره ای جنایتکار و حامی سرکوب مردم ارائه داده و تنها با ابزاری چون انتصاب سید خراسانی و تقدس برای او قابل جبران بوده تا به زور هم که شده وجهه ی این رهبر تحمیلی را که خصوصا در 2 سال اخیر تماما تخریب شده باز سازی کند.بی اعتمادی کامل مردم به حکومت دینی و سلب مشروعیت تمام و کمال از نظام جمهوری اسلامی از یک طرف و همچنین شکست تمام برنامه های اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی خصوصا بحران و پس لرزه های طرح هدفمندی یارانه ها و مهم تر از آن اختلافات داخلی ، نظام جمهوری اسلامی را چنان در منگنه قرار داده که راهی جز رو کردن آخرین آس خود وبرگزاری "مراسم معارفه امام زمان" ندارد.دو پدیده احیای مجدد افتخارات ملی و تقویت افکار ناسیونالیست ایرانی و تبلیغ برای ظهور قریب الوقوع امام زمان مهمترین برنامه و تئوری نجات رژیم از سقوط حتمی است که امروزه بر فضای سیاسی کشور حاکم است ، که اولی به دایره برنامه های سران پشت پرده رژیم راه نیافت و ارائه دهندگان آن نه تنها موفقیتی در عملی کردن آن نیافتند بلکه با توجه به ویژگیهای ناسازگار آن با باورهای اسلامی در حوزه های علمیه ، مورد توبیخ و تنبیه نیز قرار گرفتند و عمده ترین واکنشها بر علیه آنرا می توان در فشارهای همه جانبه سران حکومت بر اسفندیار رحیم مشایی مشاهده کرد.اما در پروژه دوم که موج آن با انتشار اخباری که از زمان تولید سی دی "ظهور نزدیک است" آغاز شد ، چنان التهابی در جامعه ایران به راه انداخت که گویی امام زمان شیعیان عنقریب از آستین و یا زیر عبای خامنه ای بیرون خواهد آمد .آنچه واضح است اینکه مخاطب سی دی قطعا عموم مردم نبوده بلکه بخشی از معتقدین به اسلام سیاسی است که در لباس طرفداران نظام ، بسیج و سپاه با امکاناتی نامحدود توان هر اقدامی را برای اجرای برنامه های خود داشته و وقتی برای حراست از ولی فقیه خود دست به هر جنایتی می زنند ، برای حفظ حکومت امام زمان خود دنیا را به آتش خواهند کشید، گروههایی از مخاطبین که در خامنه ای تقدسی را دیده و با ایجاد این شبهه همه را تشویق و یا مجبور به شناخت امام آخرالزمان خواهند کرد. هر چند نباید فراموش کرد که تابوی امام زمان در بین عوام هم هنوز شکسته نشده و معتقدین و طرفداران زیادی در بین آنها داردکه این خود نقطه قوت این پروژه و خطری برای یک کودتای مذهبی در داخل کشور می باشد.نکته مهم این که یک حجتیه نو در جمهوری اسلامی روی کار آمده که از پایان سلطه روحانیون بر کشور شدیدا نگران بوده و کاملا به آغاز زنگ خاتمه سلطه دین بر مردم آگاه است. تفکرو بخشی از حجتیه نو که در 20 سال گذشته با تغییر ماهیت ایدئولوژیک وارد صحنه سیاسی شده و از آن زمان پروژه مهدویت رشد کرده و امروز از سوی نمایندگانی چون خزعلی و جنتی در دستگاه رژیم هدایت می شود ، دستگاهی که احمدی نژاد مجری فرامین آن و بخشی از آن است.بحران ظهور پیوسته در پی بحرانهای اجتماعی برای جامعه شیعه وجود داشته و اکنون نیز در پی بحران نابودبی نظام جمهوری اسلامی بار دیگر سر و کله اش پیدا شده ،به عبارتی برنامه ریزان "تئوری ظهور قبل از موعد" به این نتیجه رسیده اند که اگر "مهدی" توانسته یکبار در قرن سوم هجری اسلام شیعه را نجات دهد پس امروز هم ابزاری کارآمد برای نجات حکومت مذهبی خواهد بود و همانگونه که بعد از آن نیز در دوره صفویه شاه اسماعیل صفوی را امام زمان عصر خود جا زد ، خامنه ای هم می تواند امروز چنین نقشی را ایفا کند.بنابراین باید توجه داشت که "نقش مهدی" در بازی های سیاسی امروز تنها برای نجات جمهوری اسلامی تعریف شده و پس از ایفای نقش به راحتی انکار و به تاریخ سپرده خواهد شد تا در یک مقطع دیگر از صندوقچه حکومتی در آینده بیرون آمده و به داد گروهی دیگر از حاکمین برسد و آنان را از یک سقوط نجات دهد . تبلیغ ظهور مهدی مدتهاست که برنامه دولت است به طوری که احمدی نژاد چنین عنوان کرده که : "حضرت مهدی در سیاستهای روزمره ایران نقش مهمی را ایفا می کند" و به همین منظور گفته می شود حتی یک صندلی خالی در جلسات هیات دولت گذاشته می شده که جای جلوس امام زمان است ، دولتی که با حضور امام زمانش هم تا بیخ گلو در منجلاب دروغ و بی تدبیری فرو رفته و برخی در کوچه و بازار به سخره تورم و گرانی را تقصیر امام زمان می اندازند.این توهمات تا جایی پیش می رود که آمریکا متهم به جلوگیری از ظهور امام زمان می شود و "مدیریت ظهور" به طور غیر رسمی به یکی از برنامه های دولت در آمده است که بخش قابل توجهی از بودجه غیر علنی دولت را به خود اختصاص داده است.از طرفی در کنار تمام تبلیغات دولتی ، حجت الاسلام پناهیان یکی از سر سپردگان تبلیغ ولایت فقیه و مامور انتصاب نقش آن به خامنه ای ، چندی پیش گفته بود که خیلی سخت بتوان ثابت کرد که خامنه ای همان امام زمان نیست و علائم همان سیاستی است که عنقریب ایران را به سوی یک جنگ مذهبی پیش خواهد برد.

نوشته :بهزاد جوادیان

سقوط معیشت و دیکتاتوری خامنه‌ای؛ بازی خطرناک با خشم مردم ( پدرام طنازی )

  سقوط معیشت و دیکتاتوری خامنه‌ای؛ بازی خطرناک با خشم مردم بحران‌های بی‌پایان اقتصادی در جمهوری اسلامی، زندگی مردم را به ویرانه‌ای تبدیل کرد...