۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۲, پنجشنبه

پدر شبنم مددزاده: می گویند حرف بزنید می کشیم، باتوم می زنیم و شکنجه می کنیم.

بعد از گذشت یک هفته از انتقال جمعی از زندانیان سیاسی زن به زندان قرچک ورامین معروف به کهریزک دوم، روز دوشنبه عده ای از خانواده ها موفق به ملاقات چند دقیقه ای با عزیزان در بند خود شدند. اما این ملاقات ها نه تنها نگرانی های آنها را کاهش نداد بلکه شرایط جسمی و روحی عزیزان دربندشان را بسیار نگران کننده توصیف کرده اند. تاکنون نیزهیچ دلیلی برای انتقال زندانیان سیاسی زن به زندان قرچک ورامین از سوی مسئولین اعلام نشده و هیچ مرجعی هم حاضر به پاسخگویی به خانواده های نگران این زندانیان نیست.پدر شبنم مددزاده با اشاره به بی نتیجه بودن پیگیری هایش می گوید: ” نه به شبنم و نه به ما هیچ علتی را نگفته اند. ابتدا این زندانیان را بدون هیچ دلیل قانونی از تهران به زندان گوهردشت تبعید کردند الان هم که غیر منتظره آنها را به زندان قرچک منتقل کرده اند. اصلا اینها حکمشان را باید در تهران می گذراندند اما خوب می گویند حرف بزنید می کشیم و باتوم می زنیم و شکنجه می کنیم … کتک و باتوم زدن و ناخن کشیدن یک شیوه معمول و متداول در این زندان است و یک لقمه نان برای خوردن می دهند و به آنها می گویند همین هست که هست. خلاصه اینها فقط اندکی از وضعیت زندان قرچک است و بعدها معلوم خواهد شد چه بلایی به سر فرزندان ما آورده اند مانند همان کهریزک…قابل ذکر است، پیش از این خانواده های زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر با انتشار نامه‌ای نسبت به شرایط دهشتناک و غیرانسانی موجود در بند زنان زندان رجایی شهر اعتراض کرده بودند ، اما به جای رسیدگی به این شرایط اکنون این زندانیان به زندانی به مراتب بدتر از زندان رجایی شهر منتقل شده اند ، زندانی که استانداردهای لازم برای زندانی کردن افراد را ندارد و به “کهریزک دوم” معروف است.در بخشی از این نامه خطاب به ریاست قوه قضاییه ، صادق لاریجانی آمده است: “آیا هدف از تبعید زندانیان سیاسی ایجاد شرایطی برای “مرگ تدریجی” آنان است؟ آیا قصد دستگاه قضایی بر این است که این افراد پس از بازگشت دوباره به جامعه، دچار بیماری‌های مختلف جسمی و روحی باشند و هرگز در قامت یک انسان سالم به جامعه بازنگردند؟ زنان و دختران محبوس در تبعیدگاهها نیز، مادران امروز و فردای جامعه هستند، آیا آنچه در این زندانها بر عزیزان ما می‌گذرد، نادیده گرفتن جزئی‌ترین اصول انسانیت نیست؟همچنین زندانیان سیاسی زن در ملاقات با خانواده هایشان گفته اند در صورت عدم تغییر وضعیت موجود از روز پنج شنبه دست به اعتصاب غذا می زنند. این در حالی ست که پیش از این نیز در نامه تظلم خواهی این زندانیان به مراجع تقلید و مسئولان ، به این موضوع اشاره کرده و نوشته اند: “کماکان بر اعتصاب غذا بعنوان حق خود اصرار می ورزیم که در صورت تداوم شرایط فعلی، بیمی برای گذشتن از جان خود نداریم که اگر داشتیم هیچ کدام امروز در این جا نبودیم. اگرچه تجربه به ما ثابت کرده است که بی ارزش ترین چیزها در زندان، جان آدمی است. آن هم چنین زندانی، که اساس وجودش نه قانون، نه نظام جمهوری اسلامی، نه مقامات قضایی که اصل انسانیت را به زیر سوال برده است.گفتنی است، شبنم مددزاده، مریم حاجیلویی، مطهره بهرامی، معصومه یاوری، مریم اکبری منفرد، کبری بنا زاده، مهوش شهریاری و فریبا کارآبادی از جمله زندانیان زن سیاسی منتقل شده به زندان قرچک ورامین هستند و اخیرا سازمان زندان های استان تهران خبر از انتقال تمامی زندانیان زن زندان اوین به این زندان، در آینده ای نزدیک داده است.

متن کامل گفتگوی  با عبدالعلی مددزاده پدر شبنم و فرزاد مددزاده را با هم می خوانیم:

آقای مددزاده بعد از انتقال شبنم به زندان قرچک ورامین اطلاعی از وضعیت او دارید؟دیروز بالاخره خواهرش توانسته یک ملاقات هشت دقیقه ای با او داشته باشد.ملاقات حضوری؟نخیر از پشت شیشه، آنهم فقط به مدت هفت – هشت دقیقه و همین بس و امروز هم یک دقیقه، فقط یک دقیقه تلفن زد.علت انتقال زندانیان سیاسی زن به زندان قرچک را به شبنم یا شما نگفته اند؟نخیر نه به شبنم و نه به ما هیچ علتی را نگفته اند. ابتدا این زندانیان را بدون هیچ دلیل قانونی از تهران به زندان گوهردشت تبعید کردند الان هم که غیر منتظره آنها را به زندان قرچک منتقل کرده اند. اصلا اینها حکمشان را باید در تهران می گذراندند اما خوب می گویند حرف بزنید می کشیم و باتوم می زنیم و شکنجه می کنیم …وضعیت روحی دخترتان چطور بود؟وضعیت خوبی که ندارد. خوب در وضعیتی که سیصد چهارصد خانم را در سه چهار سوله انداخته اند.آب آشامیدنی که شور شور است. وضعیت دستشویی و حمام و آب سرد و گرم که غیرقابل توصیف است. وقتی ظرف ها را در دستشویی می شویند دیگر خودتان حدس بزنید وضعیت و امکانات بهداشتی آنجا چگونه است.آقای مددزاده از زندان قرچک با عنوان “کهریزک دوم” نام برده می شود، برخورد مسئولین زندان و زندانبانان با زندانیان چطور است؟برخوردهای وحشتناک با زندانیان دارند. کتک و باتوم زدن و ناخن کشیدن یک شیوه معمول و متداول در این زندان است و یک لقمه نان برای خوردن می دهند و به آنها می گویند همین هست که هست. فروشگاه هم ندارند که خودشان حداقل بتوانند چیزی بخرند…خلاصه اینها فقط بخشی از وضعیت زندان قرچک است و بعدها معلوم خواهد شد چه بلایی به سر فرزندان ما آورده اند مانند همان کهریزک…

آیا زندانیان سیاسی با زندانیان غیر سیاسی و خطرناک در یک جا نگهداری می شوند؟

بله، همه در یک جا نگهداری می شوند و این مسئله بسیار ما را نگران کرده است. قاتل، قاچاقچی مواد مخدر، معتاد و مجرمین همه با زندانیان سیاسی در سوله ها با هم هستند. همه این مسائل ما را نگران و ناراحت کرده و وقتی ملاقات و تلفن نداریم نگران تر می شویم. به هر کجا هم مراجعه می کنیم دردمان را بگوییم فایده ای ندارد و کسی جواب نمی دهد. با مصاحبه سعی می کنیم گوشه ای از دردها و صدایمان را به گوش همه برسانیم تا شاید باعث شود بازرس و ناظر بیاید و این شرایط را ببینند و اقدامات لازم را انجام دهند اما تا الان هیچ بازرسی نیامده است و خود مسئولین هم که اصلا جوابی به ما نمی دهند.خانواده زندانیان سیاسی زن هم نامه ای به ریاست کمیسیون حقوق بشر اسلامی نوشتند و در آن از وضعیت دهشتناک زندان و برخوردهای زندانبانان نوشته اند. آیا تاکنون پاسخی به این نامه داده شده است؟نخیر تاکنون هیچ نتیجه ای از اقدامات که انجام داده ایم نگرفته ایم کسی هم نیست تا زندانیان سیاسی زن را از این وضعیت نجات دهد و مانع از تکرار وقایع کهریزک شود.این مسائل و برخوردها را با مسئولین قضایی و دادستان مطرح کرده اید؟اصلا نمی گذارند کسی را ببینیم. هر کجا که مراجعه می کنیم جوابمان را نمی دهند.از وضعیت پسرتان فرزاد خبر دارید؟

پسرم زندان رجایی شهر است باز نسبتا وضعش بهتر است البته وقتی می گویم بهتر است در مقایسه با شرایط زندان دخترم می گویم نه اینکه شرایط زندان رجایی شهر خوب باشد. اما الان نگرانی شدید ما از وضع شبنم و دیگر زندانیان زن سیاسی است که به زندان قرچک منتقل شده اند.

وضعیت جسمانی شبنم چطور است؟

وضعیت جسمانی او اصلا خوب نیست، قلبش ناراحت است و چشمش مشکل دارد وقتی هم که به پزشک زندان مراجعه می کند به جای درمان به او می گویند ما شما را اینجا نیاورده ایم تا از شما پرستاری کنیم بلکه می خواهیم شکنجه اتان کنیم. خوب این وضعیت دکترهای زندان است دیگر بقیه را خودتان حدس بزنید!با توجه به اینکه می گویید مسئولین دستگاه قضایی حاضر به پذیرفتن شما نیستند از همین تریبون حرف هایتان را با آنها بگویید.ما نسبت به این شرایط وحشتناک و غیر انسانی اعتراض داریم. سوال من این است آیا شما خودتان فرزند ندارید؟ آیا قانون سازمان زندانها این است؟ آیا در قانون زندان آمده است که مسئولین زندان تمام این رفتارهای غیرانسانی را انجام دهند بعد هم بگویند آش خاله ات است بخوری پاته نخوری پاته؟! یک پیرمرد هفتاد و پنج ساله و مریض حال مگر کسی جز بچه هایش دارد؟ بیایند من را هم بکشند تا راحت شوم. الان فرزاد و شبنم توی زندان هستند و مادر آنها مریض حال در خانه است قبلا می رفت زندان گوهردشت بچه هایش را می دید کمی آرام می شد اما الان با این وضعیت دیگر حال و روزی برای ما نمانده است هر دو مریض شده ایم. همسرم قلبش ناراحت شده من هم بینایی یک چشمم را از دست داده ام. این فشارها و این شکنجه ها و توهین ها را که می شنویم دیگر حالی برای ما باقی نمی ماند.

ضرب و شتم دانش آموزان به دلیل حمایت از موسوی

رنجنامه یک مدیر فرهنگی از زبان خواهرش


                                                                              بنام خدا

                  کانون حمایت از خانواده های جانباختگان و بازداشتی ها سلام علیکم، احتراما ضمن آرزوی سلامتی

برای شما و همکاران زحمتکش در آن مجموعه به اطلاع میرساند اینجانب مهری نوربیات، خواهر آقای محمد نوربیات شرح وقایع و اتفاقات ایجاد شده برای برادرمان و خانواده را جهت اطلاع معروض می دارم.برادرمان محمد از سال ۱۳۶۹ تا ۱۳۸۹ به عنوان دبیر و مدیر اجرایی و آموزشی مناطق شهرستان کرج به طور رسمی مشغول به کار بودند که در سالهای اخیر به لحاط دیدگاههای اعتقادی و سیاسی شان جلساتی به طور عمومی و اختصاصی با شاگردان خود داشتند.و در چندین مورد از سوی حراست و اداره عقیدتی سیاسی آموزش و پرورش منطقه مورد بازجویی قرار گرفته بودند که از مهر ماه ۱۳۸۷ ایشان را به طور کلی از سمت های اجرایی در آموزشگاههای کرج محروم نمودند و صرفا او را با اخذ تعهد جهت تدریس مجاز به کار نمودند که اشتغال داشته باشند که متعاقب آن و در ایام برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ به همراه همکاران دبیر و شاگردان خود در ائتلاف معلمین و دانش آموزان جناب آقای موسوی کاندیدای انتخاباتی فعالیت می نمودند که در یکی از فراخوان هایی که به حمایت از ایشان انجام گرفت به عنوان سخنران و به نمایندگی بسیاری از معلمان به ایراد سخنرانی پرداخت که پس از انجام آن به هنگام بازگشت به منزل مورد ضرب و شتم و تهدید واقع شدند.به قدری که تا مدتی از درد مفاصل رنج می بردند تا اینکه به ایشان توصیه کردیم بهتر است دیگر ادامه ندهند و این در حالی بود که محمد به لحاظ جایگاه اخلاقی وعلمی که در طی این سالها در مراکز آموزشی و فرهنگی مناطق کسب نموده بودند مورد توجه واقع گردید که حتی از شبکه رسمی صدا و سیما در خصوص انتخابات و نقش و جایگاه معلمان و دانش آموزان در مشارکت ملی در آینده با او مصاحبه نیز انجام گرفته بود.تا اینکه ایشان در طی سال ۸۸ تا ۸۹ و در کلاسهای رسمی که با شاگردان خود داشت با توجه به عقیده ای که داشتند به تشریح و تحلیل با دانش آموزان خود به روشنگری و تأثیرات ادیان و معارف دینی در اصلاح جوامع که به,عدالت و برابری ختم می گردید جلسه می گذاشتند که در یکی از شبهای ایام رمضان (یکشنبه ۱۴/۶/۸۹) با هجوم دو نفر از افراد ناشناس به منزل ایشان و بدون معرفی به هنگام بازشدن درب با هجوم اقدام به بازرسی همراه با فحاشی و توهین تعدادی لوازم (کیس کامپیوتر، کتابها، آلبوم عکس …) را ضبط و جمع آوری می نمایند.و این در حالی بود که همسر ایشان هم باردار بود و تنها فرزند شان میلا (۱۴ ساله) بود که در خانه تنها مانده و مادر شان را با خود بردند و تا فردای آن روز در ساختمانی ناشناس مورد بازجویی و تهدید قرار دادند که فقط شرایط خاص او (بارداری) به نجات شان کمک کرده بود ضمن اینکه شب حادثه مقارن بود با سالروز تولد همسرشان و مقرر بود که آقای نوربیات به همراه دیگر برادرمان با تهیه کیک و هدیه به منزل بیایند که میلاد پسرشان آنها را در جریان امر قرار می دهند.و محمد پس از خروج از منزل برادرمان با مطلع شدن از موضوع و ترس از دستگیری پنهان گردید و ما تا مدتی از او هیچ خبری نداشتیم و به بسیاری جاهایی که احتمال می دادیم مراجعه کردیم تا اینکه با تماس یکی از بستگان مطلع شدیم که ظاهرا در یکی از کشورهای همسایه سکونت یافته و در همین پیگیریها بودیم که فرزند ۵ ماهه ایشان ناخواسته و متأثر از فشارهای سنگین روحی و روانی سقط گردید و دیگر زندگی برای خانواده تیره و تار ګردید و اگر چه تاکنون به لحاظ تهدیدات نتوانستیم شکایت و رنج مان را مطرح کنیم اما از شما و تمامی مراکز حقوق بشری عاجزانه تقاضا داریم که در ایام و بزرگداشت روز معلم شرح حال یک آموزگار و یک خانواده فرهنگی که بیست سال با زحمت در خدمت فرزندان این آب و خاک بوده است و دوران سختی را تاکنون سپری نموده مارا به هر شکل ممکن که خود می فهمید و می دانید کمک و یاری نمایید.قبلا از توجه و پیگیری شما بزرگواران تشکرمینماییم خانواده محمد نوربیات

خبر فوری؛ خودکشی یک بانوی پناهجوی ایرانی در نروژ!

طبق گزارش خبرنگار خبرنامه ملّی ایرانیان از اسلو، یک بانوی ۳۰ ساله ایرانی‌ که چندی پیش به همراه دختر ۶ ساله خود به نروژ آماده بود، پس از مدتی‌ سر گردانی و بلاتکلیفی حکم ترک خاک دریافت کرده، که به خاطر ترس از اخراج و داشتن مسائل سیاسی و اجتماعی در کمپ وللا با خودکشی خود قصد پایان دادن به زندگی خود را داشت. پس از گذشت یکساعت با آمدن هلیکوپتر نجات و چند آمبولانس و نیروهای ویژه پلیس به بیمارستان یویک منتقل داده شد.

عصبانیت کیهان ولی فقیه ازتحصن پناهجویان ایرانی درسوئد

حسین شریعتمداری این نماد پستی و این استاد جدیدترین شیوه های اعتراف گیری و شکنجه , سالهای سال است که چون سگی وفادار برای ارباب بی حیثیت خویش مشغول یک رجز خوانی احمقانه ای است که حتی در داخل همان نشریه کذایی اش هم مصرف ندارد!روزنامه کیهان شریعتمداری وابسته به بیت خامنه ای با انتشار مطلبی در شماره روز چهارشنبه ۱۱ ماه مای برابر با ۲۱ اردیبهشت خود ، با همان شیوه همیشگی حمله علیه مخالفین و منتقدین جدی جنایتهای جمهوری اسلامی در خارج از کشور در گزارشی کوتاه و البته متناقض ، به تحصن پناهجویان ایرانی در گوتنبرگ سوئد اشاره و از آنان به عنوان عناصر فراری ضد انقلاب یاد کرده است.

محکومیت غیرانسانی و سنگین ۳۱ سال زندان برای دانشجوی زندانی

بنا بر آخرین گزارش های دریافتی، زندانی سیاسی بند ویژه امنیتی زندان رجایی شهر کرج (گوهردشت) مصطفی اسکندری با اتهاماتی واهی همچون «تشویش اذهان عمومی» و «مصاحبه با رسانه‌های بیگانه» به حکم سنگین ۳۱ سال زندان محکوم گردیده است.کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی

این دانشجوی رشته پزشکی از بازداشت شدگان مراسم چهلم ندا آقا سلطان در بهشت زهرا می‌باشد که در هشتم مردادماه سال ۸۸ به همراه همسرش، کبری زاغه دوست بازداشت و به حکم سنگین ۳۱ سال زندان محکوم گردید.مصطفی اسکندری پس از بازداشت در هشتم مردادماه و با اتهاماتی نظیر «اقدام علیه امنیت ملی» و «تشویش اذهان عمومی» و «مصاحبه با رسانه‌های بیگانه» بازداشت و نهایتاً در سکوت رسانه‌های خبری، به ۳۱ سال زندان محکوم گردید. وی در طول بازجویی‌ها در زندان اوین نیز به‌شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته که در نتیجه این امر در طول بازجویی‌ها دچار شکستگی دنده و بینی گردید و پس از انتقال به زندان رجایی شهر کرج نیز به علت اعتراضات پیاپی خود به شرایط زندان و رفتار مسئولان زندان بارها از سوی مسئولان زندان به اعدام یا قتل توسط زندانیان اعدامی دیگر تهدید شد.مصطفی اسکندری بیش از ۷ ماه را در انفرادهای ۲۰۹ و ۲۴۰ سپری کرده و سپس به زندان رجایی شهر کرج منتقل شد و پس از سپپری کردن مدت ها انفرادی در سلول های انفرادی بند یک این زندان معروف به «سگدونی» هم اکنون در بند ویژه امنیتی این زندان به‌سر می‌برد.قاضی پیرعباسی، قاضی پرونده آقای اسکندری علاوه بر صدور حکم سنگین زندان برای این زندانی سیاسی با هدف فشار مضاعف بر وی، کبری زاغه دوست همسر آقای اسکندری را که وی نیز نزدیک به دو سال را در بازداشت بوده است با تهدید به صدور حکم سنگین زندان وادار به طلاق از این زندانی سیاسی می‌کند.اسکندری فروردین ماه سال گذشته نیز با انتشار نامه‌ای از زندان رجایی شهر کرج خواستار اعزام یک نماینده ویژه از سوی دادگاه جنایی بین المللی لاهه برای ملاقات با وی و دیگر زندانیان سیاسی و همچنین رسیدگی به جنایات مقامات جمهوری اسلامی گردید.

کامبیز حسینی در کمیته جانبی روابط خارجی سنا: جنبش سبز، آتش زیر خاکستر است

امروز در کمیته جانبی روابط خارجی به موضوع حقوق بشر میزبان مقام‌هایی از معاونت حقوق بشر وزارت خارجه و کارشناسان حقوق بشر و کامبیز حسینی، مجری و نویسنده برنامه پارازیت برگزار شد. حسینی در پاسخ به این سوال که جنبش سبز امروز کجاست گفت: «حضور فیزیکی مردم در خیابان‌ها امروز زیاد نیست، ولی حضور آنلاین آنها نمایان است... جنبش سبز، آتش زیر خاکستر است.»در این جلسه که ساعت ۱۰ بامداد به وقت واشینگتن دی‌سی آغاز شد، مقام‌های معاونت حقعق بشر وزارت خارجه در پنل اول به سوال‌های سناتورهای کمیته پاسخ گفتند. یکی از موضوع‌های مطرح در این پنل، نقش گزارشگر حقوق بشر سازمان ملل در آینده ایران و میزان کارایی فشارهای بین‌المللی بر روی ایران برای کاهش نقض حقوق بشر بود.در پنل دوم، ابتدا رودی بختیار، سخنگوی کمپین بین‌المللی حقوق بشر به تشریح وضعیت حقوق بشر در ایران پرداخت وبه اعدام‌های گسترده در طول سال‌های گذشته اشاره کرد.اندرو آپاستولو، مسوول بخش ایران خانه آزادی با اشاره به نقش فعالان زندانی حقوق بشر در ایران، گفت که تجربه مصر و فعالان کشورهای خاورمیانه در ایران مورد توجه است و آمادگی فعالان این کشورها، جنبش‌های اخیر را به نتیجه رساند، و این مساله می‌تواند در مورد ایران نیز مصداق پیدا کند. این مسوول خانه آزادی در باره مبارزه در ایران گفت: «نباید مردم را به خطر انداخت، اما باید در زمان‌هایی مقاومت را از حالت آنلاین خارج کرد و به فضای واقعی اجتماعی کشاند.».کامبیز حسینی، مجری و نویسنده برنامه پارازیت دیگر فرد حاضر در این پنل بود. حسینی گفت: «گرچه حضور فیزیکی جنبش سبز پر رنگ نیست، اما می‌توان حضور آنلاین مردم را به‌خوبی دید. جنبش سبز، آتش زیر خاکستر است».کامبیز در پاسخ به این سوال که برای افزایش مخاطبان چه پیشنهادی دارد با تاکید بر اینکه باید قدرت رسانه را جدی گرفت، گفت: «اگر ما اندکی امکانات مالی بیشتری داشتیم، می‌توانستیم برنامه‌هایی جالب‌تری برای‌ مردم درست کنیم و این تنها مسیر ارتباطی ما با ایران است و می‌توانیم از این طریق مخاطبان بیشتری از طبقات مختلف جامعه جلب کنیم.حسینی همچنین در باره جذابیت‌های برنامه پارازیت سخن گفت که خودش را آن طرف دوربین حس می‌کند که از میان پارازیت‌های دولت دارد برنامه را نگاه می‌کند و می‌خواهد اطلاعات بیشتری داشته باشد. حسینی در باره اهمیت جلب مخاطبان طبقات فرودست جامعه گفت: «ما مخاطبان زیادی داریم و می خواهیم به طبقات فرودستی که حامی احمدی‌نژاد بودند دست پیدا کنیم و باید قلب و فکر این طبقه که حقوق‌بگیر دولت است را بدست آوریم.»حسینی با تذکر این نکته که وضعیت اقتصاد در ایران بسیار بد است، ادامه داد: «بسیاری از حامیان احمدی‌نژاد که از این طبقات می‌آیند، از نظر اخلاقی می‌دانند که کارشان خطا است، اما برای زنده ماندن و بقا به حقوق دولت احتیاج دارند. ما با بسیجی‌ها حرف می زنیم و پیام‌مان را به آنها می‌رسانیم.»حسینی معتقد است که این گروه قابل جذب هستند.

عفو بین‌الملل: بازی محاکمه کوهنوردان آمریکایی را پایان دهید!

سازمان عفو بین‌الملل امروز در بیانیه‌ای، خواستار آزاد شدن دو کوهنورد آمریکایی اسیر در دست مقام‌های ایرانی شد. جاش فتال و شین بائر به همراه سارا شورد، دو سال پیش در کوه‌های مرزی ایران و کردستان عراق توسط ماموران ایرانی بازداشت شدند. سارا شورد سال پیش با گذاشتن وثیقه‌ای معادل ۵۰۰ هزاردلار آزاد شد و به آمریکا بازگشت.این در حالی است که بنا به گزارش‌های خبری، مرحله‌ای دیگر از محاکمه این دو کوهنورد آمریکایی فردا در تهران انجام خواهد گرفت.بنا به گزارش یک شاهد عینی، این کوهنوردها پیش از دستگیری وارد خاک ایران نشده بودند و عوامل دولت ایران در خاک عراق آنها را «ربوده‌اند».از سوی دیگر، عفو بین الملل نیز گفته است که مجازات ورود غیر قانونی به مرز ایران، زندان نیست.سارا شورد نیز گفته است که به خاطر آسیب‌های روحی ناشی از دوران زندان، برای حضور در محاکمه قادر به بازگشت نیست.مقام‌های ایرانی، این سه کوهنورد جوان را متهم به فعالیت جاسوسی علیه جمهوری اسلامی کرده‌اند. همچنین به نظر می‌رسد که هدف دولت ایران از عدم تحویل شیر بائر و جاش فتال به آمریکا، استفاده از آنها برای چانه‌زنی‌های سیاسی است.

نامه تظلم‌خواهی زندانیان زن سیاسی منتقل شده به قرچک ورامین

در حالی که در روزهای گذشته اخباری مبنی بر انتقال تعدادی از زندانیان زن سیاسی به زندان قرچک ورامین منتشر شده است، این زندانیان با انتشار نامه‌ای سرگشاده خواستار بررسی وضعیت خود شدند. این زندانیان در نامه خود با اشاره به وضعیت دشوار در زندان قرچک و عدم رعایت حقوق اولیه زندانیان، خواستار توجه مقمات به وضعیت اسف بار خود در زندان شده‌اند. متن کامل این نامه به شرح زیر است:

ملت شریف ایران، وجدان های بیدار، آیات و مراجع عظام تقلید، مقامات مسئول جمهوری اسلامی، مجامع حقوق بشری در سراسر دنیا حدود یک هفته از انتقال ما زندانیان سیاسی زن زندان رجایی شهر به زندانقرچک ورامین می‌گذرد. آن‌چه ما را وادار به نوشتن این نامه کرده است، حجم عظیم اتفاقاتی ست که جز محیر العقول خواندنشان واژه‌ای دیگر برای توصیفشان نمی‌یابیم. از بدو ورود به این اصطلاح ندامتگاه چنان از آن‌چه در اطرافمان می‌گذرد، شگفت زده‌ایم که باور نمی‌کنیم سال‌هاست جمعی از زندانیان را در جمهوری اسلامی ایران به قصد تادیب به چنین مکانی می‌فرستند.ما که تجربه‌ی‌ اسارت در زندان رجایی‌شهر را نیز در کوله بار خود داریم، هرگز گمان نمی‌بردیم که پس از خروج از رجایی‌شهر شاهد چنین وضع اسف‌باری باشیم. در بند زنان زندان رجایی‌شهر، هر روز شاهد انواع و اقسام بی حرمتی‌ها، قانون شکنی‌ها، موارد متعدد تعدی به حقوق زندانیان و چه بسا در مواردی قتل زندانیان توسط مجرمین خطرناک بودیم. به هر روی پیگیری های مداوم اینجانبان، منجر به اختصاص دو اتاق مخصوص زندانیان به اصطلاح امنیتی گردید. تا این که زمزمه‌ی انتقال زندانیان زن به زندان کچویی کرج آغاز شد.با خود می‌پنداشتیم که هر جایی بهتر از رجایی شهر باشد، اما پس از انتقال بخش اعظم زندانیان به زندان کچویی کرج، از شرایط ناگوار زندانیانی شنیدیم که همه به قصد تادیب و تربیت بدانجا فرستاده شدند! از ابتدای این انتقال، شایعات گوناگونی نیز در رابطه با زندانیان سیاسی آغاز شد. دیری نگذشت که سه شنبه هفته گذشته ما را نیز با دست بند و پا بند و تحت شرایط فوق امنیتی‌ای که حتی در دوران بازجویی نیز به خود ندیده بودیم، در بد ترین وضع ممکن راهی جاده ورامین کردند، تا پس از گذران سه ساعت و نیم راه، که منجر به بدحال شدن تنی چند از زندانیان نیز گردید، ما را به زندان قرچک ورامین واقع در بیابان‌های اطراف تهران، منتقل کردند. در رابطه با جایگاه جغرافیایی این زندان، همین بس که ما همچنان در عجبیم از آن که خانواده‌های ما چگونه خواهند توانست برای ملاقات با ما به این ینگه دنیا بیایند؟ بگذریم از این که با گذشت چیزی حدود یک هفته هنوز نه حرفی از ملاقات هست و نه دیداری با خانواده‌ها. به هر روی ما از آنچه تحت عنوان حقوق زندانیان نامیده می شود می‌گذریم و تنها از بدیهی‌ترین حقوق انسانی آدمیانی می‌گوییم که در این زندان مدت‌هاست نگهداری می‌شده‌اند و هم اکنون ما نیز به لطف مسئولین سعادت تجربه ی چنین شرایطی را پیدا کرده‌ایم.زندان قرچک ورامین شامل هفت سوله است که هر سوله با تخت‌هایی به ظرفیت چند ده نفر تجهیز شده است. این در حالی است که در هر کدام از این سوله ها بیش از ۲۰۰ زندانی نگهداری می‌شوند. عدم وجود کوچک‌ترین سیستم، برای تهویه هوا، وضعیت اسف‌بار بهداشتی به نحوی که بوی فاضلاب و شدت گازهای ناشی از آن برای بسیاری از زندانیان ناراحتی های تنفسی جدی به وجود آورده است. دو سرویس بهداشتی برای بیش از ۲۰۰ نفر، دو اتاقک حمام برای همین تعداد از زندانیان در نظر گرفته شده.محدودیت‌های به وجود آمده به خاطر سرویس های بهداشتی، عملا باعث شده است تا بسیاری از زندانیان از محیط سوله و مابین تخت‌ها به عنوان سرویس بهداشتی استفاده کنند. لازم به ذکر است که به دلیل نبود حتی یک شیر آب جداگانه زندانیان برای شست‌وشوی لباس و ظروف خود باید از همین حمام و سرویس بهداشتی استفاده کنند. روزانه به اصطلاح سه وعده غذایی در سلف سرویس این زندان ارائه می‌شود. تنها در هفته گذشته به دلیل کمبود جیره غذایی، چندین بار وعده نامبرده به بسیاری از زندانیان نرسید. وعده مذکور نیز اغلب دو قرص نان خشک و یک سیب زمینی، و یا مقدار بسیار اندکی ماکارونی را شامل می‌شود. از آنجا که بسیاری از زندانیان کم سن و سال حتی زیر ۱۸ سال نیز در این زندان نگهداری می‌شوند، به وضوح می‌توان مشکل سوتغذیه جدی را در میان بسیاری از زندانیان مشاهده کرد.بگذریم از نحوه برخورد مسوولین سلف سرویس، نگهبانان و ... که با توهین آمیزترین شکل ممکن زندانیان را خطاب کرده و مرتب نهیب می‌زنند. و باز بگذریم از عدم وجود امنیت جانی در سلف سرویس، به خاطر درگیری‌های زیادی که بر سر غذا به وجود می‌آید. تا جایی که غذاخوری زندان از جانب زندانیان به طعنه «کتک‌خوری» نامیده می‌شود. در زندان‌های دیگر اغلب مکانی تحت عنوان فروشگاه جهت تهیه مایحتاج ضروری زندانیان از مواد خوراکی تا بهداشتی در نظر گرفته می‌شود که ما چنین چیزی را نیز در این زندان ندیده‌ایم. محیط هواخوری زندان نیز فضایی ست که در حالت ایده‌آل ظرفیت چند ده نفر را داراست که همیشه به عنوان محل هواخوری بیش از ۴۰۰ نفر استفاده می‌شود. محیطی با دیوار های سیمانی بلند که هیچ شباهتی با هواخوری زندان‌هایی همچون اوین و رجایی شهر ندارد. بزرگ‌ترین لطف مسوولین این زندان به زندانیان اجازه‌ی دوبار استفاده از آب جوش جهت نوشیدن چای است، که در هفته گذشته و بر اثر پرتاب ظرف آب جوش به سمت یکی از زندانیان، چند تن از ایشان دچار جراحت جدی گردیدند.تنبیهات بسیار شدید و برخوردها و درگیری‌های میان زندانیان بسیار دور از شان و مقام و منزلت انسان است. چرا که از خود می‌پرسیم در کجای دنیا نتیجه ی درگیری بر سر آب جوش و تنبیه متعاقب آن کشیدن ناخن های دستان یک زندانی باشد؟ در کجای دنیا عده ای مرد باتوم به دست را به بند نگهداری زنان زندانی به قصد ضرب و شتم می فرستند؟ در کجای دنیا کودکان ۱۴ و ۱۵ ساله را در چنین شرایطی نگهداری می‌کنند؟ دریغا که شرمساریم از آنچه دراطرافمان می‌گذرد و دو چندان شرمساریم از آن که نظیر چنین فجایع غیر انسانی در مملکت ما به وقوع می‌پیوندد. کشوری که کباده‌ی تاریخ و فرهنگ و هنرش، دبدبه‌ی اسلام‌گرایی و انسان‌دوستی‌اش گوش فلک را کر کرده است.ما زندانیان سیاسی زن زندان قرچک ورامین پس از مشاهده‌ی شرایط فعلی تلاش های بسیار کرده‌ایم تا موارد مذکور را که تنها به مثابه‌ی قطره‌ای از دریای بی‌عدالتی‌ها و بی قانونی‌های موجود در این زندان بوده است را به عرض مقامات زندان برسانیم. تا به امروز تنها صحبت از انتقال به بند زندانیان مالی، در راستای «کنترل تراکم جمعیت سوله‌ها» بوده است. اگرچه بند زندانیان مالی نیز تنها سوله‌ای ست با شرایط مشابه، که کاملا با محل نگهداری فعلی مرتبط بوده و هیچ برتری بر جایگاه فعلی ندارد، اما مشکل ما تنها اجرای حقوق زندانیان نیست، که اگرچه آن را نیز حق مسلم خود می‌دانیم اما با توجه به آنچه ذکر شد، سخن از بدیهی‌ترین حقوق انسانی، زندانیانی ست که جملگی به قصد تادیب و تربیت بدین جا فرستاده شده‌اند. مگر آنکه مسوولین قضایی کشور، تمام آنچه شرع و قانون و اخلاق بدان معتقد است را به گوشه‌ای افکنده باشند، و سیستم نظارتی خود را بر این اصل استوار کرده باشند که تمامی مجرمین، از کوچک‌ترین مرتکبین به جرم تا بزرگ‌ترین‌شان مستحق مرگ‌اند. که اگر چنین بود امر به معروف و نهی از منکر به چه منظور به عنوان یکی از اساسی ترین مبانی شریعت اسلام شناخته شده است؟ قانون اساسی، آیین دادرسی کیفری و قانون مجازات را برای چه و که تدوین کرده‌اند در ابتدای این عریضه، وجدان‌های بیدار را خطاب قرار دادیم، دگرباره از مقامات جمهوری اسلامی ایران، مجامع حقوق بشری، آیات و مراجع عظام تقلید، خواهشمندیم، تا به وظیفه‌ی شرعی، انسانی و اخلاقی خود عمل نمایند و خواستار رسیدگی به وضعیت نگهداری زندانیان زن در زندان قرچک ورامین شوند. در پایان خاطر نشان می‌کنیم که در ابتدای مشاهده این وضعیت و هتاکی‌ها و برخوردهای غیرقانونی‌ای که با زندانیان می شد، تصمیم به اعتصاب غذا گرفتیم، و کماکان بر این حق خود اصرار می‌ورزیم که در صورت تداوم شرایط فعلی، بیمی برای گذشتن از جان خود نداریم که اگر داشتیم هیچ‌کدام امروز در این جا نبودیم. اگرچه تجربه به ما ثابت کرده است که بی‌ارزش ترین چیزها در زندان، جان آدمی است. آن هم چنین زندانی، که اساس وجودش نه قانون، نه نظام جمهوری اسلامی، نه مقامات قضایی که اصل انسانیت را به زیر سوال می‌برد. به هر روی دست به دامان وجدان های بیدار شده‌ایم تا اگر ذره‌ای انسانیت در وجودمان باقی مانده باشد، در برابر این بی حرمتی‌ها به شان و منزلت انسانی که ملائک بر او سجده برده‌اند، سکوت نکنیم.

وضعیت ناگوار پناه‌جویان ایرانی در اروپا

در حالی که برخی خبرها حکایت از اعتصاب غذای تعدادی از پناه‌جویان ایرانی درسوئد و انگلستان دارد، انجمن پژوهشگران ایرانی مستقر در اروپا با صدور بیانیه‌آی خواستار آن شده‌آند که دولت‌های اروپایی پرونده پناه‌جویان ایرانی را با دیدی مثبت بررسی کند. انجمن پژوهشگران ایرانی مستقر در اروپا با انتشار بیانیه‌ای در پشتیبانی از پناهجویان ایرانی که در لندن اعتصاب غذا کرده‌اند، از دولت‌های اروپایی خواسته است با دیدی مثبت پرونده پناهجویان ایرانی را بررسی کنند. بیانیه این انجمن در حالی صادر شده است که برخی از پناه‌جویان ایرانی در لندن و گوتنبرگ دست به اعتصاب غذا زده‌اند. در لندن هفت نفر از پناه‌جویان در مقابل ساختمان عفو بین الملل در لندن با دوختن لب‌های خود نسبت به آنچه که آن را عدم رسیدگی به پرونده‌هایشان می‌خوانند، دست به اعتصاب زده‌اند.بیش از پنجاه نفر از پناه‌جویان ایرانی در سوئد که حدود شصت روز است در اعتراض به چگونگی بررسی پرونده‌های مهاجرت در این کشور دست به تحصن زده‌اند، با چادر زدن در مرکز شهر گوتنبرگ دست به اعتصاب غذا زده‌اند.پیش از این نیز خبری منتشر شده بود که براساس آن یکی از پناه‌جویان ایرانی در هلند پس از عدم پذیرش در این کشور و عدم موفقیت در اخذ اقامت دست به خودسوزی زده بود. اکنون انجمن پژوهشگران ایرانی که دفتر مرکزی آن در لندن است در بیانیه خود با یادآوری انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال ۱۳۸۸، نوشته سرکوب وحشیانه اعتراض‌های بعد از این انتخابات باعث شد بسیاری از مردان جوان و فعالان جنبش زنان پس از آن مجبور به فرار از میهن خود شدند و به دنبال پناهندگی به کشورهای مختلف اروپایی رو آوردند.به همین دلیل انجمن پژوهشگران ایرانی از دولت‌های اروپایی خواسته است تا با دیدی مثبت پرونده این مهاجران را بررسی کنند.سازمان ملل متحد چندی پیش در گزارشی اعلام کرد که پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران در خردادماه ۱۳۸۸ و اعتراضات گسترده به نتایج آن که با سرکوب حکومت ایران همراه شد، شمار پناهجویان ایرانی رشدی قابل ملاحظه داشته است.این گزارش که از زمان انتشار آن بیش از یک سال می گذرد، در آن زمان شمار کسانی را که بر اثر فشارهای حکومت ایران کشور خود را ترک کرده‌اند، حدود چهار هزار نفر اعلام کرده بود. برخی منابع خبری همچنین اعلام کرده بودند که در دو سال گذشته جدود ۴۵۰ روزنامه‌نگار و وب‌نگار نیز از ایران خارج شده‌اند. 
آرش بهمنی 

مصوبه پیشنهادی کنگره آمریکا برای حمایت از زندانیان سیاسی در ایران

تعدادی از نمایندگان کنگره آمریکا، پیش‌نویس مصوبه‌ای را ارائه کرده‌اند که براساس آن، نماینده ویژه‌ای از ایالات متحده آمریکا برای امور حقوق بشر و دموکراسی ایران تعیین می‌شود.سناتور مارک کرک، نماینده جمهوری‌خواه ایلینویز در تارنمای شخصی‌اش در این‌باره نوشته است که وی طرحی را برای آگاه‌سازی مخالفان ایران ارائه داده تا اعضای کنگره ایالات متحده هم بتوانند همراه مردم ایران باشند.آقای کرک هدف از این طرح را معرفی اسم‌ها و چهره‌های دربند و آسیب دیده سیاسی در ایران عنوان کرده، و گفته است باید داستان آزاردیده‌ها، معترضان و زندانیان سیاسی را روایت کنیم.وی اضافه کرده که دو جناح سیاسی دموکرات و جمهوری‌خواه در آمریکا این امکان را دارند تا از مخالفان و آسیب‌دیدگان و زندانیان سیاسی دفاع کنند.این سناتور جمهوری‌خواه با بیان اینکه «نمی‌توانیم چشمان‌مان را روی مبارزات مردم ایران ببندیم» گفته است رژیم ایران هیچگاه حقوق اساسی و شان مردم خود را به رسمیت نخواهد شناخت و بازیگر صادقی در جامعه بین‌المللی هم نخواهد بود.تقدیر از زندانیان سیاسی پس از انتخابات:مارک کرک همچنین از حسین رونقی ملکی، و بسیاری دیگر از زندانیان سیاسی و آسیب دیدگان و جان باختگان حوادث پس از انتخابات نام برده و از آنها یاد کرده است.وی با اشاره به ندا آقا سلطان و اینکه وی به خاطر اعتراض به نتایج دزدیده شده انتخابات کشته شد از حسین رونقی یاد کرد و در مورد این وبلاگ‌نویس زندانی گفت: «حسین رونقی مالکی، جوانی ۲۵ ساله است که جزو اولین و جوانترین وبلاگ‌نویس‌هایی بود که سانسور اینترنتی حاکمیت را به چالش کشید. امروز او در زندان مخوف اوین، حبسی ۱۵ ساله را می‌گذراند. سلامت او نیز به دلیل داشتن عفونت کلیوی به خطر افتاده است.آقای کرک همچنین با یاد کردن از نسرین ستوده، وکیل ایرانی و محکومیت ۱۱ ساله وی و نیز محکومیت جعفر پناهی به دلیل ساختن فیلم‌هایی که مورد قبول جمهوری اسلامی نیست به نوید خانجانی اشاره کرد و گفت: «نوید خانجانی، ۲۳ ساله و دانشجوی محروم از تحصیل و پیرو آیین بهایی برای رفع محرومیت از تحصیل دانشجویان فعالیت می‌کرد. او که عضوی از بزرگترین و تحت ستم ترین جوامع دینی در ایران است، به ۱۲ سال زندان محکوم شده است که طولانی‌ترین مدت محکومیت برای یک فعال حقوق بشر است.»این سناتور آمریکایی با اشاره به وضعیت شوروی در جنگ سرد، و اینکه رونالد ریگان در آن زمان مساله‌ی حقوق بشر شوروی را در اولویت قرار داد، خواستار آن شد که به پرونده حقوق بشر ایران نیز در محور مرکزی قرار گیرد.وی در پایان نیز گفت: «ما امریکایی‌ها با کمک یکدیگر می‌توانیم ارزشهای اساسی خود مانند آزادی بیان، حقوق زنان و ارزشمند بودن هر فرد را با حمایت از حسین و نسرین و مردم ایران و بیانیه جهانی حقوق بشر بسط و توسعه دهیم.
سروش جعفری

رژیم خون ریز جمهوری اسلامی، ماشین اعدام همچنان قربانی می گیرد

  موج اعدام‌ها در جمهوری اسلامی ادامه دارد. همزمان شماری از معترضین و زندانیان سیاسی نیز به اعدام محکوم شده‌اند. نگاهی به آمار نیز این وضعیت...