۱۳۹۰ فروردین ۱۶, سه‌شنبه

بی خبری از وضعیت و شرایط زندانی سیاسی ارژنگ داودی

زندانی سیاسی ارژنگ داودی بیش از 4 ماه از داشتن هرگونه تماسی با خانواده اش محروم می باشد

بنابه گزارشات رسیده به" فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" بیش از 4 ماه است که از وضعیت و شرایط زندانی سیاسی ارژنگ داودی هیچ خبری در دست نیست.

11 آذر 1389 آخرین باری است که زندانیان سیاسی ارژنگ داودی با خانواده اش ملاقات داشته است و از آن تاریخ تا به حال هیچگونه ملاقاتی باخانواده اش نداشته است. او همچنین از داشتن هرگونه تماس تلفنی با خانواده اش محروم می باشد.خانواده این زندانی سیاسی بیش از 4 ماه است که در بی خبری از وضعیت و شرایط عزیزشان بسر می برند.

همسر زندانی سیاسی ارژنگ داودی مدتی پیش، پس از قطع ملاقات و تلفنهای همسرش به ستاد پیگیری وزارت اطلاعات احضار شد و برای مدت طولانی مورد بازجویی و تهدید قرار گرفت و او را تهدید نمودند که در صورت اطلاع رسانی از بی خبری از وضعیت و شرایط همسرش با عواقب آن مواجه خواهد شد.بازجویان وزارت اطلاعات با تهدید و ارعاب سعی دارند جنایتها و اعمال غیر انسانی خود را پنهان نگه دارند.

زندانی سیاسی ارژنگ داودی همراه با ده ها زندانی سیاسی دیگر به سالن ایزوله شده 12 بند 4 زندان گوهردشت کرج منتقل شد و از زمان انتقال به این سالن تمامی ارتباطهای زندانیان سیاسی با خانواده هایشان قطع گردید که از جمله آنها تماسهای تلفنی و ملاقاتهای حضوری و برای تعدادی از زندانیان حتی ملاقاتهای کابینی قطع می باشد. از آن زمان تمامی حقوق اولیۀ زندانیان سیاسی سلب شده و محدودیتهای قرون وسطایی و طاقت فرسایی علیه زندانیان سیاسی اعمال می شود. زندانیان سیاسی از درمان محروم می باشند که این محرومیت ضدبشری هفتۀ گذشته منجر به مرگ بازاری زندانی محسن دگمه چی گردید.

سیاست ایجاد شرایط طاقت فرسا و قرون وسطایی علیه زندانیان سیاسی در زندانهای ایران توسط ولی فقیه علی خامنه ای گرفته می شود و از طریق صادق لاریجانی رئیس قوۀ قضاییه منصوب ولی فقیه ،وزارت اطلاعات و سازمان زندانها به اجرا گذاشته می شود علاوه بر موارد فوق امور زندان گوهردشت کرج در اختیار شورای عالی امنیت نظام قرار داده شده که شخصا توسط علی خامنه ای پیگیری می شود.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،بکار بردن شرایط طاقت فرسا و قرون وسطایی علیه زندانیان سیاسی بی دفاع بدستور ولی فقیه علی خامنه ای را به عنوان جنایت علیه بشریت محکوم می کند و از دبیر کل، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد و سایر مراجع بین المللی می خواهد که پرونده جنایت علیه بشریت رژیم ولی فقیه علی خامنه ای را به دادگاههای بین المللی ارجاع دهد.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران

16 فروردین 1390 برابر با 05 آپریل 2011

گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:

دبیر کل سازمان ملل

کمیساریای عالی حقوق بشر

کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا

سازمان عفو بین الملل

خامنه ای واقعاٌ در حالت جنون کشتن به سر می برد

تعداد اعدام هایی که عفو بین الملل در سال ۲۰۱۰ ثبت کرد همچنان کاستی می یابد: از ۷۱۴ در سال ۲۰۰۹ به ۵۲۷ در سال ۲۰۱۰. البته آمار و ارقامِ پنهان با وجود کشورهایی مانند چین که حکم های اعدام را محرمانه نگاه می دارند بسیار بالاست. تعداد اعدام ها در ایران افزایش زیادی داشته است. فقط در ژانویه و فوریه ۲۰۱۰ دست کم ۱۲۰ نفر اعدام شدند. عفو بین الملل روز دوشنبه در چهارچوب یک گردهمایی در بِرن از این موارد یاد می کند.

«تسوانتیش مینوتن آنلاین» از خانم آنتونیا برچینگِر هماهنگ کنندۀ ایران در عفو بین المللِ سوئیس دربارۀ علت افزایش اعدام ها و اینکه چرا افشای نام محکومان به مرگ می تواند ضرر هم داشته باشد و نیز به چه سبب اعدام در ایران موضوعی همیشگی است، پرسید.


برچینگر از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۷ مشاور امور حقوق بشر سفارت سوئیس در تهران بود.


عفو بین الملل امروز در چهارچوب یک گردهمایی در برن به مجازات مرگ در ایران پرداخت. چرا این کشور کانون توجه است؟


آنتونیا برچینگر: ایران بعد از چین بیشترین انسان ها را اعدام می کند، سال گذشته بیش از ۵۰۰ نفر بودند. بدین ترتیب این کشور با توجه به جمعیتش مقام اول را در جهان دارد. به علاوه از دسامبر گذشته افزایش تصاعدی را شاهد بوده ایم. چنین می نماید که رهبری ایران واقعاٌ در حالت جنون کشتن به سر می برد.


دلایل این افزایش چیست؟


به نظر ما دو دلیل وجود دارد: مجلس ایران در سال ۲۰۱۰ قانون مبارزه با مواد مخدر را تشدید کرد، که اکنون موادی مانند اسپید و اکستازی و ال اس دی را هم در بر می گیرد. داشتن ۳۰ گرم از این مواد طبق قانون مجازات اعدام را در پی دارد. دلیل دوم اینکه هرچه بیشتر مخالفان به علت «دشمنی با خدا و رسول» اعدام می شوند.


در سنجه با چین به چشم می آید که ایران پروایی ندارد خبر اعدام ها را بدهد. انتقاد گستردۀ غرب رهبری ایران را ناراحت نمی کند؟


چرا، اتفاقاٌ خیلی. از طرف دیگر نیز رهبری ایران اهداف داخلی دارد یعنی سیاست قدیمی ترساندن مخالفان. با ناآرامی ها در جهان عرب رهبران ایران هم پی برده اند که چه موقعیت متزلزلی دارند.


سال گذشته حکم مرگ سکینۀ آشتیانی افکارعمومی غرب را متأثر کرد. این موارد برای کار شما تا چه حد مهمند؟


برای بسیج افکارعمومی این موارد بسیار مهم هستند. به رهبری ایران نشان داده می شود اعدام انسان ها مورد توجه افکارعمومی قرار می گیرد و پیامد دارد.


بخشی از مخالفان در ایران در برخورد با این موارد احساس دوگانه ای دارند. برخی گله دارند این ماجرا همۀ توجه را به خود جلب می کند و بدین ترتیب دیگر سرنوشت ها را از نظر دور می دارد.


البته چنین کمپین هایی معایبی هم دارد. تماس با مطبوعات غربی برای یک متهم فوری اتهام جاسوسی را هم در پی دارد. ما از مورادی خبر داریم که وکیلان مدافع مشخصاٌ خواستار سکوت شده اند تا موکلانشان به خطر نیفتند. دستگاه قضایی ممکن است در این حالت با تخفیف مجازات مخالفت کند تا مبادا اینگونه به نظر آید که تسلیم فشار غرب شده است. با این وجود فکر می کنم منافع بر معایب می چربند.


اطلاعات تازه ای از سرنوشت سکینۀ آشتیانی دارید؟


سکینۀ آشتیانی در سال ۲۰۰۶ به زنای محصنه متهم و محکوم به سنگسار شد، اما سال گذشته مقام های ایران سنگسار را بعد از اعتراض جهانی متوقف کردند. وی البته همچنان در زندان و در معرض تهدید مجازات اعدام با طناب دار است. همینطور وکیل او جواد هوتن کیان در زندان است و گزارش می شود وی را شکنجه کرده اند.


مجازات اعدام در ایران موضوع همیشگی در غرب است. چرا دیگر کشورهای اسلامی مانند عربستان سعودی و پاکستان در مقایسه با انتقاد کمتری روبرویند؟


علت این است که ایران از دیگر کشورها بیشتر اعدام می کند و موارد اعدام در ایران به نسبت خوب ثبت می شوند. فکر می کنم انتظار غرب از ایران هم چیز دیگری است. گزارش مفصل دربارۀ جنبش مخالفان در ایران و انعکاس گستردۀ فیلم های ایرانی از چند دهه قبل و "شاید یاد آوری زمان شاه – که آنقدرها هم بهتر نبود" (!) – برداشت کشوری در حد خود پیشرفته را از ایران به دست می دهد. به همین نسبت گزارش اعدام ها و بویژه سنگسارها وحشت آفرین است.


عفو بین الملل کامیابی کمپین های خود را چگونه می سنجد؟


سکینۀ آشتیانی یک نمونۀ آن است: بدون کمپین جهانی علیه سنگسارش وی کشته شده بود. سازمان ما در طول سال ها شعاع عملش را پیوسته افزایش داده است. در گذشته فقط به زندانیان سیاسی پرداخته می شد، امروز تمام گسترۀ حقوق بشر را می پوشانیم. اینکه به چه مواردی به صورت ویژه پرداخته شود تصمیمش با مرکز اصلی در لندن است. در کل برآنیم کمپین های ما در نیمی از موارد اثر می گذارند.


* در: تسوانتیش مینوتن آنلاین/ گفتگو را امید مریوانی انجام داده است.
منبع خبر:ایران در جهان

دادگاه پنج دانشجوی دیگر در شعبه دوم دادگاه نظامی تهران

دادگاه رسیدگی به پروندهٔ وقایع کوی دانشگاه در سال ۱۳۸۸فردا( سه شنبه) برگزار می‌شود.


به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر،افروز مغزی وکیل تعدادی از دانشجویان که در این پرونده تحت پیگرد قضایی قرار گرفته‌اند با تایید برگزاری زمان این دادگاه، به کمیته گزارشگران حقوق بشر گفت: «در ارتباط با این پرونده تا کنون چندین جلسه رسیدگی در شعبه دوم دادگاه نظامی تهران برگزار شده است. فردا هم دادگاه به همین منظور تشکیل جلسه خواهد داد».


افروز مغزی با ذکر اینکه وکالت چهار تن از دانشجویان متهم در واقعهٔ کوی دانشگاه را بر عهده دارد، ادامه داد: «شعبه دوم دادگاه نظامی در این پرونده به اتهامات حدود سی نفر از دانشجویان و بیست نفر از حمله کنندگان به کوی رسیدگی می‌کند و در هر جلسه دادگاه، اتهامات پنج تن از دانشجویان بررسی می‌شود».


روز ۲۵ تیرماه ۱۳۸۸ و در جریان حملهٔ نیروهای لباس‌شخصی و پلیس به کوی دانشگاه تهران که در جریان نا‌آرامی‌های پس از انتخابات رخ داد، شمار زیادی از دانشجویان مورد ضرب و شتم شدید واقع شده و بسیاری نیز بازداشت شدند که با انتقال به بازداشتگاه‌های مخفی وزارت کشور تحت شکنجه و اذیت و آزار قرار گرفتند. بنا به گزارش‌های دانشجویی که توسط منابع دولتی تایید نشد ۵ نفر به قتل رسیدند. این در حالی است که ورود نیروهای نظامی به کوی دانشگاه ممنوع بوده و تنها در صورت درخواست ریاست دانشگاه امکان پذیر است.


به گفته افروز مغزی اتهاماتی که در این پرونده به موکلان دانشجوی وی وارد شده است بسته به مورد «اخلال در نظم عمومی»، «تمرد در مقابل مامورین دولتی» و «تخریب اموال عمومی» عنوان شده است.


این وکیل دادگستری در خصوص روند رسیدگی حقوقی به پرونده دانشجویان توضیح داد: «برخلاف اینکه در دادسرا اجازه شرکت در جلسه رسیدگی را به ما ندادند و برخورد مناسبی هم نداشتند، در مرحله که دادگاه نظامی است شاهد یکی از منظم‌ترین و معقول‌ترین دادگاه‌هایی هستیم که روال حقوقی بر آن حاکم است، به این ترتیب که استدلالات حقوقی مطرح می‌شود و دادگاه اجازه می‌دهد که ما دفاعیه‌های لازم و حقوقی را مطرح کنیم و همینطور به متهمان اجازه داده می‌شود که در دادگاه حرف بزنند. معاون دادستان رفتار معقول و حقوقی دارد و البته امیدوارم که با مجموعهٔ این شرایط در انتها نیز رای خوبی برای موکلانم صادر شود».


در حالی که حمله به کوی دانشگاه از اقدامات گروه‌های خودسر قلمداد شده بود، انتشار فیلمی از حمله به کوی دانشگاه در سوم اسفندماه ۱۳۸۸، ( http://www.youtube.com/watch?v=ThgGW5XwI1o )


ابعاد تازه‌ای از این واقعه را آشکار ساخت که طی آن روشن شد، حمله به کوی دانشگاه بر خلاف ادعاهای مطرح شده کار عناصر خودسر نبوده و از پیش برنامه ریزی شده بود. مهاجمان در این فیلم می‌گویند، سردار رجب‌زاده -رییس وقت نیروی انتظامی تهران- دستور حمله به کوی دانشگاه را صادر کرده است.


دفتر تحکیم وحدت دو روز بعد از حمله نیروهای امنیتی به خوابگاه دانشجویان در بیانیه ای اعلام کرد: «در این حمله ناجوانمردانه به دانشجویان، حداقل ۵ نفر از دانشجویان دانشگاه تهران به شهادت رسیدند. محیط زندگی دانشجویان را به آتش کشیدند و به راستی ۱۸ تیر دیگری با ابعاد گسترده تر و ناپاکی و سفاکی بیشتر بر جای گذاشتند. باز هم اتاق های خوابگاه دانشگاه تهران منهدم شده و باز هم خون پاک دانشجویان بر در و دیوار آن برجای مانده است».


برگزاری دادگاه برای دانشجویان کوی دانشگاه در حالی صورت می‌گیرد که فعالان دانشجویی بر این باورند که در این پرونده جای شاکی و متهم عوض شده است و دانشجویان کوی دانشگاه پس از این وقایع همچنان تحت فشارهای شدید قرار دارند.

۱۳۹۰ فروردین ۱۵, دوشنبه

قاسم شعله سعدی، استاد دانشگاه تهران، بازداشت شد

قاسم شعله سعدی، از نمایندگان اسبق مجلس و منتقد حکومت، روز یکشنبه ۱۴ فروردین ٩۰، در بازگشت از سفر شیراز، در فرودگاه مهر آباد تهران دستگیر و به زندان اوین منتقل گردید.
سایت رسمی این استاد دانشگاه با انتشار خبری در این زمینه آورده است "بدین وسیله به اطلاع می‌رساند آقای دکتر قاسم شعله سعدی در تاریخ یکشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۰ در بازگشت از سفر شیراز در فرودگاه مهر آباد دستگیر و به زندان اوین منتقل گردید. خبرهای جدید متعاقبا به اطلاع خواهد رسید."
به گزارش جرس، هنوز از علت بازداشت این استاد دانشگاه و نویسنده منتقد حکومت، خبری منتشر نشده است.
شعله سعدی استاد روابط بین الملل دانشکده حقوق و علوم سیاسى دانشگاه تهران می‌باشد و دارای دکترای علوم سیاسى از دانشگاه پاریس است.
وی نماینده شیراز در مجالس سوم و چهارم بود و برای اولین بار طی نامه‌ای سرگشاده، به "غیر قانونی" بودن انتصاب آقای خامنه‌ای بعنوان رهبر جمهوری اسلامی اشاره کرد و انتقادات تند دیگری نیز علیه وی مطرح ساخت که سبب بازداشت او گردید. این حقوقدان منتقد رهبری، در نامه‌ای به آقای خامنه‌ای، با استناد به اینکه رهبری وی در زمانی بوده که هنوز اصلاحیه قانون اساسی به امضای ملت نرسیده بود و شرط مرجعیت همچنان استوار بوده است، آقای خامنه‌ای را فاقد این شرط اعلام کرده بود، که پس از این نامه شعله سعدی بازداشت شد و بعد از ۳۶ روز زندانی، ضایعه نخاعی باعث شد تا مسوولان امنیتی به آزادیش با قرار وثیقه رضایت دهند

محمد حسین خوربک روانه‌ی اوین شد

محمدحسین خوربک،‌ پیش از این با قرار وثیقه ۵۰ میلیون تومانی صادره از سوی بازپرس شعبه ۳ دادسرای انقلاب آزاد شده بود.
به گزارش ندای سبز آزادی، محمدحسین خوربک از اسرای مراسم کمیل سبزی است که پنج شنبه ۳۰ مهر ماه ۸۸، برای آزادی شهاب طباطبایی, عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت در منزل او برگزار شده بود.
در این مراسم ماموران امنیتی با یورش به محل برگزاری مراسم، تمامی حاضران را بازداشت کرده بودند.
پایان پیام

قرار بازداشت هوشنگ فنائیان از شهروندان بهایی ساکن در شهر آمل تمدید شد

هوشنگ فنائیان ۲۲ اسفند ۸۹ توسط ماموران اطلاعات ساری بازداشت و به زندان منتقل شده بود.
به گزارش «خانه حقوق بشر ایران» قرار بازداشت این شهروند بهایی به دلیل نامعلومی تمدید شده است و با آزاد شدن وی از زندان مخالفت شده است.
این در حالی است که خانواده‌ی وی از مدت تمدید بازداشت اطلاعی ندارند.
در زمان بازداشت این شهروند بهایی یک دستگاه کیس کامپیوتر در محل کار و ده ها جلد کتاب نیز از خانه پدری وی واقع در طبقه بالای محل کارش توسط مامورات امنیتی ضبط شد.
خبرگزاری حقوق بشر ایران - رهانا

تائید حکم ۲۰ سال زندان هفت رهبربهایی

دادستان کل جمهوری اسلامی حکم ۲۰ سال زندان هفت رهبربهایی را درپرونده ای با ابهامات زیاد و فقدان مدرک برای محکومیت تایید کرد

تنها چندهفته پس از انکه دبیر کل سازمان ملل با انتشار گزارشی نسبت به وضعیت وخیم حقوق بشر در ایران و از جمله درخصوص حقوق اقلیت های مذهبی همچون شهروندان بهایی ابراز نگرانی کرد سخنگوی جامعه بین المللی بهائیان به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت که حکم اولیه ۲۰ سال زندان برای هفت تن از رهبران این اقلیت دینی صادر شده و در دادگاه تجدید نظر به ۱۰ سال تغییر یافته بود توسط دادستان کل کشور به همان ۲۰ حکم اولیه بازگشته است. این درحالی است که از شش ماه پیش که وکلای افراد یاد شده برای تجدید نظر اقدام کردند و هم اکنون که به افراد یاد شده اعلام شده که دادستان کل کشور حکم دادگاه تجدید نظر را نقض کرده هیچ کدام از این تصمیمات به صورت کتبی اعلام نشده است.


دایان علایی سخنگوی جامعه بین الملللی بهاییان در ژنو با اعلام این خبربه کمپین بین المللی حقوق بشردر ایران گفت: «راجع به دادگاه بدوی چیزی نمیدانیم تنها چیزی که میدانم اینست که دادستان کل کشور درخواست کرده که این حکم چونکه ضد شریعت بوده در واقع باطل شود و دوباره برگرده به بیست سال.»


فریبا کمال‌آبادی، سعید رضایی، مهوش ثابت، بهروز توکلی، جمال‌الدین خانجانی، عفیف نعیمی، و وحید تیزفهم، از رهبران بهایی هستند که بیش از دو سال و نیم است که بدون ارائه شواهدی مبنی ارتکاب جرم هم چنان در زندان اوین به سر می برند.


سال گذشته جوادلاریجانی رئیس ستادحقوق بشرقوه قضاییه ایران وقتی دراجلاس شورای حقوق بشر به صورت ممتد در خصوص وضعیت بهائیان و دیگر اقلیت های دینی در کشور مورد پرسش و انتقاد قرارگرفت از آزادی های این اقلیت دینی در کشور سخن گفت و تصریح کرد که بهائیان مثل بقیه شهروندان می توانند زندگی و تحصیل کنند. او انتقادات صورت گرفته در خصوص آزار واذیت و بازداشت و زندانی کردن افراد این اقلیت دینی را انکار کرد. کمپین بین المللی حقوق بشر درایران در گزارش جامع «ستاره های مجازات: تبعیض نظام مند در نظام آموزش عالی ایران» از تبعیضات غیرقانونی ولی سیستماتیک که به محرومیت شهروندان بهایی از آموزش عالی منجر می شود پرداخته بود.


مطالب مرتبط روی سایت کمپین:

ـ بیانیه – دادگاه تجدید نظر باید احکام غیرعادلانهء رهبران بهایی را نقض کند

- مصاحبه شیرین عبادی وکیل هفت بهایی با کمپین: همه پرونده رامطالعه کردم، حتی یک موردکه ادعای دادستان را ثابت کند موجود نیست

- دو سال زندان برای ژینوس سبحانی منشی کانون مدافعان

– جزییات محروم کردن اقلیت بهایی از تحصیل وزندانی کردن اعضای کمیته حق تحصیل دانشجویی درگفت وگو با حسام میثاقی

خانم علایی به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت که هم اکنون ۷۷ شهروند بهایی در زندان های جمهوری اسلامی به سر می برند. وی درخصوص نوع اتهاماتی که همواره علیه شهروندان بهایی مطرح می شود به کمپین گفت: « بستگی دارد می تواند خیلی وقتها اقدام علیه امنیت کشور ولی میتواند همانطور که برای این هفت مدیر بوده اتهام جاسوسی و یا حتی اینکه تبلیغ دیانت بهایی و یا تشکیل گروههای غیر قانونی ، عضویت در گروههای غیر قانونی.»


وی درخصوص جرائمی که درپرونده این هفت تن مطرح شده نیز گفت: «موضوع این است که بیشتر از این مخصوصا کسانی مانند هفت مدیران سابق ما چیزی که میدانیم و خانواده چندین بار هم گفتند در واقع هیچ نوع مدرکی در پرونده آنان برای جرمها وجود ندارد. قسمت مهمترش همین است که در واقع این موضوع اصلی هستند فکر می کنیم احکام نسبت به اتهامات درست کم و بیش اما اصلا اتهامات کاملا بی پایه و اساس است برای اینکه هیچ نوع مدرکی در پرونده هیچکدام از آنان نیست که مدرکی باشه برای این اتهامات.» او افزود که درخصوص هفت تن یاد شده درخواست وثیقه قبول نشده است درحالی که برخی دیگر از زندانیان بهایی با وثیقه های بسیار سنگین آزاد شده اند.به گفته وی بسیاری از افرادی که آزاد می شوند.»


دایان علایی به کمپین گفت با توجه به اینکه اصلا حکمی به صورت کتبی به هفت رهبر بهایی داده نشده است بنابراین عملا درخواست مرخصی هم برای آنها امکان پذیرنیست: « مسئله اینست که اصلا حکمی را کتبا” به آنان نداده اند چه برای ۱۰ سال چه برای ۲۰ سال ، وقتی که وکلا می خواهند درخواست مرخصی کنند مامورین زندان می گویند نه نمیشود چون شما کتبی چیزی ندارید که مثلا بگویید حکمتان چه هست …. الان ۳۰ ماه و تقریبا” بعد از دو سال آنهم به صورت شفاهی حکمشان به آنان اعلام شد…. ملاقات با خانواده هایشان خیلی کم است و معمولا” ملاقاتها پشت شیشه صورت می گیردو ملاقاتهای کابینی آنان خیلی کوتاه یعنی تنها چند دقیقه است و به صورت هفتگی است، اما یک هفته با مردان خانواده و یک هفته با زنان خانواده ملاقات دارند .»


وی درخصوص اقداماتی که می تواند برای آگاه سازی در مورد نقض حقوق اقلیت های مذهبی و به ویژه جامعه بهائیان ایران صورت گیرد به کمپین گفت فشار بین المللی مخصوصا از طریق نهادهای سازمان ملل و نهادهای حقوق بشری و اصولا خبر رسانی به موقع به نحوی که مردم آگاه شوند که چه اتفاقاتی می افتد مهمترین اقداماتی است که می توان در این زمینه صورت داد.


شش تن از هفت شهروند بهایی که وظیفه‌ رسیدگی به امور بهاییان در ایران را بر عهده داشتند یعنی فریبا کمال‌آبادی، جمال الدین خانجانی، عفیف نعیمی، سعید رضایی، بهروز توکلی و وحید تیزفهم به نامهای از تاریخ ۲۵ اردیبهشت سال ۸۷ در جریان حمله همزمان نیروهای امنیتی به منازلشان در بازداشت به سر می‌برند و نفر هفتم، خانم مهوش ثابت پیش از ایشان و در تاریخ ۱۵ اسفند سال ۱۳۸۶ در مشهد به بازداشت شد. جامعه جهانی بهایی به عنوان یک سازمان غیردولتی که حضور فعالی در مجامع جهانی از جمله سازمان ملل دارد در ۱۸۰ کشورجهان شعبه دارد.


اعضاء آیین بهایی در ایران حدود ۰۰۰۳۰۰ نفر می باشند، که بزرگترین گروه اقلیت مذهبی غیر مسلمان در ایران را تشکیل می دهند. در سالهای اخیر، بدرفتاری با بهاییان تشدید شده است و شامل تخریب قبرستان های آنان، دستگیری های خودسرانه، حمله به منازل، ضبط اموال، اخراج از کار، و سلب حقوق مدنی اساسی از آنها شده است. جوانان بهایی ایرانی همچنان از حق تحصیلات دانشگاهی محرومند و هردانشگاهی که دانشجویان بهایی در آن مشغول به تحصیل باشند وادار به اخراج آنها می شود. متخصصین بهایی از انتصاب در شغل های دولتی محروم هستند و به دلیل اعتقاداتشان از جانب شرکت های خصوصی مورد تبعیض قرار می گیرند. حتی کسانی که از آنها دفاع می کنند نیز مورد حمله قرار می گیرند. شیرین عبادی به دلیل قبول وکالت هفت رهبر بهاییان مورد حمله قرار گرفته است
کمپین بین المللی حقوق بشردرایران

شکنجه های وحشیانه و قرون وسطایی زندانیان در زندان گوهردشت کرج



شکنجه های وحشیانه و قرون وسطایی زندانیان توسط مأمورین ولی فقیه در زندان گوهردشت کرج

بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" تشدید شکنجه های قرون وسطایی و یورش گارد زندان به زندانیان بی دفاع بند 6 زندان گوهردشت کرج و انتقال نزدیک به 40 تن از آنها به سلولهای انفرادی بند 1 معروف به سگدونی.

روز شنبه 6 فروردین ماه گارد زندان به زندانیان بی دفاع سالن 16 بند 6 زندان گوهردشت کرج یورش بردند و با باتون و شوکر برقی زندانیان بی دفاع را مور شکنجه قرار دادند . این یورش وحشیانه زیر نظر خادم معاون زندان و فرجی نژاد سرپرست اطلاعات زندان صورت گرفت.

بدستور این 2 فرد تمامی زندانیان سالن 16 بند 6 به حیاط زندان منتقل شدند و آنها را برای مدتی طولانی آماج ضربات باتون و شوکر برقی خود قرار دادند . در اثر این شکنجه های وحشیانه بدن تعدادی از زندانیان بی دفاع زخمی وکبود گردید.پس از چند ساعت شکنجۀ زندانیان، حدود 40 نفر از آنها به سلولهای انفرادی بند 1 محل شکنجۀ زندانیان منتقل شدند. از زمان انتقال این زندانیان به این بند هر شب از حوالی ساعت 03:00 تا 07:00 صبح صدای ضجه ها ،ناله ها و فریادهای زندانیان از این بند شنیده می شود.فردی که در حال حاضر شکنجۀ زندانیان بی دفاع را به عهده دارد افسر پاسدار میرزا آقایی همراه با تعدادی از پاسداربندها می باشند.بارها در گزارشهای قبلی از این فرد نام برده ایم . این جنایتکار علیه بشریت به زندانیان دست بند ، پابند و چشم بند می زند و آنها را به اتاق شکنجه منتقل و بصورت گروهی برای مدت طولانی با باتون های برقی و شوکرهای الکتریکی زندانیان را مورد شکنجه قرار می دهد. شکنجه ها به حدی شدید است که منجر به شکستن دست ، پا ، دنده ها ،دندانها و سیاه شدن بدن زندانیان می گردد و همچنین بطور سیستماتیک شکنجه های جنسی را علیه زندانیان بکار می برند.

از طرفی دیگر محدودیتهای غیر انسانی دیگری که علیه زندانیان سالن 16 بکار گرفته می شود بستن درب سالن و محروم کردن زندانیان از هواخوری،ارتباط با خانواده هایشان و ایجاد محدودیتهای مختلف علیه آنها برای مدتهای طولانی است.

همچنین روز شنبه 13 فرودین ماه زندانی شهریار سرتیپی 24 ساله از زندانیان سالن 16 بند 6 زندان گوهردشت در حالی که در خواب بسر می برد مورد یورش پاسداربندی به نام اقوایی قرار گرفت و در مقابل چشمان سایر هم بندیانش با باتون او را مورد ضرب وشتم قرار داد و سپس او را با خود به زیر هشت برد . دستان و پاهای این زندانی را به میله ای بست و با باتون بر روی پاها و دستان او برای مدت طولانی می کوبید شکنجۀ او با فحش های بسیار زنندۀ خانواد گی همراه بود. پاسداربند اقوایی در حالی که دستها و پاهای این زندانی را بسته بود، به صورت و چشمان او گاز اشک آور و فلفل می زد. شکنجه ها به حدی شدید بود که فریادهای این زندانی تمام سالن را فرا گرفته بود.

پس از چند ساعت شکنجه ، این زندانی را از بند 6 به بند 1 زندان گوهردشت کرج منتقل کردند. زندانی شهریار سرتیپی هنگام انتقال به این بند مورد ضرب و شتم و شکنجۀ پاسداربندها قرار گرفت. یکی از دستان او در اثر این شکنجه ها شکسته و دست دیگر او و بدنش در اثر ضربات کاملا کبود شده است.

ولی فقیه علی خامنه ای برای ایجاد جو رعب و وحشت در زندان و مرعوب کردن زندانیان که به آنجا منتقل می شوند شکنجه های قرون وسطایی را در زندانها به حد طاقت فرسایی رسانده و از طرفی برای پوشاندن جنایت خود که توسط مأمورانش در حال انجام است تمامی تماسهای زندانیان را قطع کرده است. در حال حاضر یورشهای گارد زندان به بند 4 ،5،6 بطور مستمر صورت می گیرد و زندانیان را بصورت گروهی مورد شکنجه قرار می دهند.

گزارشها همچنین حاکی از آن است که تعداد زندانیان درسالن 2 بند 1 زندان گوهردشت کرج دو برابر شده است و در هر سلول انفرادی نزدیک به 5 نفر نگهداری می شوند. آمار این سالن پیش از این در حدود 40 نفر بود ولی در حال حاضر آمار آن به 85 نفر رسیده است.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،تشدید شکنجه های طاقت فرسیا و قرون وسطایی و محدودیتهای غیر انسانی علیه زندانیان در زندان گوهردشت کرج را به عنوان جنایت علیه بشریت محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار اقدامات عملی برای پایان دادن به جنایتهای رژیم ولی فقیه علی خامنه ای علیه زندانیان در ایران است.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران

14 فروردین 1390 برابر با 03 آپریل 2011

گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:

کمیساریای عالی حقوق بشر

کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا

سازمان عفو بین الملل

هشدارجونزنسبت به نقش رژیم ایران درناآرامی های منطقه

جیمز جونز مشاور پیشین باراک اوباما در امور امنیت ملی در گفتگو با شبکۀ تلویزیون آمریکایی سی ان ان نسبت به نقش جمهوری اسلامی ایران در ناآرامی های منطقه هشدار داد. او گفت که جمهوری اسلامی ایران به هر وسیله ای می کوشد تا دولت آمریکا را در کشورهایی که در آنها با مشکل روبروست در تنگنا قرار دهد. مشاور پیشین رییس جمهوری آمریکا همچنین گفت که جمهوری اسلامی ایران با بهره گیری از ناآرامی های منطقه به فعالیت های اتمی خود به طورمخفیانه ادامه می دهد. او اضافه کرد که روی هم رفته رژیم اسلامی ایران از اتفاقات روی داده در منطقه خرسند بوده است.                                       منو تو/manoto-1.tv

جمهوری اسلامی و«۳۲ سال بحران‌آفرینی در منطقه

وزیران خارجه کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، در اجلاس ویژه‌ی خود در ۱۴ فروردین، جمهوری اسلامی را عامل بی‌ثباتی در کشورهای حاشیه خلیج فارس دانستند. دکتر مهرداد خوانساری می‌گوید صبر کشورهای عربی از دخالت‌‌های جمهوری اسلامی لبریز شده است.


دویچه وله :دکتر مهرداد خوانساری رئیس مرکز مطالعات خاورمیانه در لندن معتقد است روابط ایران با کشورهای عربی در سی سال گذشته هیچگاه مطلوب و بدون تنش نبوده اما با جریانات اخیر در کشورهای عربی و دخالت‌های ایران، این کشورها زبان به شکایت گشوده‌اند.




وی می‌گوید جمهوری اسلامی با ایجاد تنش در منطقه سعی دارد توجه جهانیان را از ایران سلب و به سوی دیگر کشورها هدایت کند




دویچه‏وله: آقای خوانساری! شورای همکاری خلیج فارس در بیانیه‏ روز گذشته‏ی خود‏، اعلام کرده که ایران قصد ایجاد ناآرامی و مناقشه‏ی مذهبی در کشورهای عربی را دارد. این شورا همچنین مدعی شده‏ که جمهوری اسلامی استقلال حاکمیت این کشورها را نقض کرده است. ناظران سیاسی معتقدند که این لحن گفتار تقریباً بی‏سابقه بوده و بوی تهدید از آن می‏آید. نظر شما چیست؟




دکتر مهرداد خوانساری: در این‏که این نوع گفتار بی‏سابقه است، تردیدی نیست. ولی باید توجه داشت که اصلاً این شورای همکاری کشورهای عربی خلیج فارس در زمانی تشکیل شد که جنگ ایران و عراق شروع شده بود و این کشورها در آن زمان، یعنی در سال ۱۹۸۰ میلادی، ایران را خطری برای امنیت داخلی خودشان می‏دانستند و همیشه در ظرف ۳۰ سال گذشته از این موضع به ایران نگاه کرده‏اند.


اما این‏که آیا این تهدیدی است نسبت به ایران، من تصور نمی‏کنم که قصد آن‏ها تهدید باشد، بلکه قصد آن‏ها دفاع از اوضاع داخلی خودشان است که اتفاقا همیشه به نوعی مورد تهدید سیاست‏های جمهوری اسلامی ایران و به‏خصوص آماج سیاست‏های تبلیغاتی و دسیسه‏های پنهانی جمهوری اسلامی قرار داشته است. جمهوری اسلامی در سراسر این منطقه، همیشه سعی کرده از وجود شیعیان برای ایجاد ناآرامی در درون این جوامع استفاده کند و این امری است که ظرف بیش از ۳۰ سال گذشته بارها اتفاق افتاده است.


اما در شرایط فعلی که اوضاع بحرین حاد شده و تب آزادی‏خواهی سراسر منطقه را گرفته، با توجه به نارسایی‏هایی که در درون این جوامع وجود دارد، خطر ایران بیش از همیشه مورد نظر مسئولین و مقام‏های حاکم در این منطقه است.




اگر نگاهی به پیشنیه‏ی سخنان اعضای شورای همکاری خلیج فارس بیاندازیم، شاید آن‏وقت ادعای کسانی که مدعی هستند بوی تهدید از این سخنان می‏آید، کمی منطقی‏تر به‏نظر بیاید. این شورا اصلاً در واکنش به اظهارات آقای بروجردی، رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس تشکیل شد که پنجشنبه‏ی گذشته اعلام کرده بود ورود نیروهای نظامی کشورهای عضو شورای همکاری به بحرین، عملی اشغال‏گرانه است. او حتی گفته بود: «به عربستان توصیه می‏کنیم با آتش بازی نکند». وقتی این سخنان را در مقابل این بیانیه‏ی شورای همکاری بگذاریم، شما چه نتیجه‏ای از آن می‏گیرید؟ آیا می‏‏توان اوضاع منطقه و روابط ایران با کشورهای عربی را در مرحله‏ای خطرناک توصیف کرد؟




خطرناک شدن روابط، اگر به معنای یک نوع درگیری نظامی بشود -که در اصل معنای خطرناک است- به نظر من، چنین امکانی وجود ندارد. ولی این‏که روابط دیپلماتیک تیره بشود و تنش میان ایران و کشورهای عربی خلیج فارس بیشتر بشود، بدون شک این امر از هم‏اکنون صورت گرفته است. اما این هم که این ماجرا را به‏صورت آشکار می‏بینیم، دلیل بر این نیست که روابط حسنه بوده و حالا بحرانی شده است.




روابط از روز اول میان ایران و این کشورها بر پایه‏ی درستی بنا نشده بود. این کشورها از روز اول نسبت به نیات جمهوری اسلامی در ارتباط با اوضاع و احوال خودشان مشکوک بودند. در سال‌های گذشته، گهگاه مسائلی رو می‏شد که نشان از مداخه دولت جمهوری اسلامی در بعضی از این کشورها داشت، اما طرفین سعی می‏کردند بدون سروصدای زیاد از کنار آن‏ها بگذرند. ولی امروز بخشی از سیاست خارجی‏ جمهوری اسلامی به کنترل ناآرامی‏های درون ایران برمی‏گردد. جمهوری اسلامی سعی می‌کند با اتخاد یک سیاست خارجی خصمانه و تهاجمی در ارتباط با کشورهای دیگر خاورمیانه، حرکات آزادی‏خواهانه‏ی مردم این منطقه را پشتیبانی از سیاست‏های خود و انقلابی که ۳۰ سال پیش در ایران رخ داد، قلمداد کند. این سیاست، کشورها را در مقابل ایران قرار می‏دهد و آن‌ها برای دفاع از خودشان، ناچار می‏شوند مسائلی را که آمادگی بازگو کردن آن‏ها را نداشتند، به صورت آشکار بازگو کنند و این باعث واکنش از سوی مقامات ایرانی شده و مسئله را بدتر کرده است.




اما به‏نظر می‏رسد که کشورهای عربی از مرحله‏ی دفاع مقداری جلوتر رفته‏اند. امروز یک روزنامه‏ی کویتی مدعی شده که ایرانی‏ها در حال بررسی حمله به کویت و تصرف جزایر کویتی خلیج فارس هستند. شاهد ادعایش هم این است که همه‏ی کانال‏های تلویزیونی ماهواره‌ای ایران دارند این‏گونه القا می‏کنند که عربستان و بحرین قصد نابودی شیعیان را دارند و ایران هم حق خود می‏داند با حضور نظامی در این کشورها، از هم‏کیشان خود دفاع کند. نظر شما در این باره چیست؟




من فکر نمی‏کنم این مسائل پایه و اساسی داشته باشد. بی‏شک الان یک جنگ تبلیغاتی بین ایران و این کشورها وجود دارد. ایران هم از سوی دیگر، از طریق رسانه‏های خود، مردم بحرین را به یک جهاد اسلامی علیه حاکمیت آن کشور دعوت کرده است. ولی این دلیل نمی‏شود که این حرف‏ها از آن جنبه‏ی تبلیغاتی فراتر برود، یا ایران قصد اشغال داشته باشد. این که ایران بخواهد جزایر کویت را اشغال کند یا دست به هرنوع عمل نظامی علیه این کشورها بزند، حرف‏ کاملاً بی‏ربطی است که هرگز صورت نمی‏گیرد و دولت جمهوری اسلامی اصلاً در چنین موقعیتی نیست که بخواهد این کارها را بکند. نیات جمهوری اسلامی هم هرگز این نبوده که از این طریق بخواهد از شیعیان دفاع کند.


سیاست و حربه‏ی اصلی جمهوری اسلامی دو چیز است؛ یکی تبلیغات و دیگری اقدامات زیرجلکی که گاهی در غرب از آن‏ به عنوان تروریسم یاد می‏شود. جمهوری اسلامی سعی کرده‏ با ایجاد شبکه‏های پنهانی در درون این کشورها، مقاصد خود را به صورت آرام و از درون این جوامع پیش ببرد، نه این‏که بخواهد حمله‏ی نظامی بکند و یا دست به چنین اقداماتی بزند. لذا این حرف‏ها، به‏نظر من، بی‏معنی است.




پس چرا یک روزنامه‏ی کویتی چنین ادعایی می‏کند؟ منظور چه می‏تواند باشد؟ آیا زمینه‏ی سازی یا آماده کردن افکار عمومی برای یک اقدام احتمالی از سوی کشورهای عربی نیست؟




این‏ به کلی فرق می‌کند که یک روزنامه‏ی کویتی ادعا کند یا دولت کویت. روزنامه‏ی کیهان ایران صحبت از این می‏کند که بحرین کماکان متعلق به ایران است ولی مقامات ایرانی از این ادعا دوری می‏کنند و سعی می‏کنند تنش میان ایران و بحرین از حد و حدود خودش فراتر نرود. به آن‏چه در یک روزنامه گفته می‏شود، نمی‏شود به عنوان یک مسئله‏ی جدی نگاه کرد، به‏خصوص در خاورمیانه و با روزنامه‏نگارانی که در خاورمیانه و در کشورهای عربی مطلب می‏نویسند که هرکدام هرچه دل‏شان می‏خواهد را بنا بر مقتضیات می‏نویسند، بدون این‏که پایه و زمینه‏ی اساسی داشته باشد.




در جو فعلی چنین تحریکاتی صورت می‌گیرد و چنین حرف‌هائی هم به سادگی زده می‏شود. با توجه به وضعیت ویژه‏ای که وجود دارد، شاید عوامل بازدارنده و مکانیسم‏های کنترل در درون دولت‏های این ممالک کار خودشان را به درستی انجام نمی‌دهند. اما این دلیل نمی‏شود که عوامل بازدارنده هم بخواهند بگذارند که این مسئله از کنترل خارج شود.




روابط دیپلماتیک ایران با این کشورها صدمه‏ی جدی خورده است. بازسازی و عادی ساختن آن، کاری است که خیلی طول خواهد کشید و برای حداقل آینده‏ی نزدیک، ما می‏توانیم روی این مطلب حساب کنیم که روابط میان ایران و بیشتر کشورهای عضو شورای همکاری و نه همه‏ی کشورها، بسیار تیره خواهد بود. باید در نظر گرفت که کشورهایی مانند قطر و عمان روابط خود را به نوعی با ایران نگاه داشته‏اند و نگذاشته‏اند علی‏رغم تصمیمات شورا، روابط خودشان با ایران، از حد و حدودی تنزل کند. ولی در مجموع، چون این‏ کشورها با هم هستند و منافع هم‏دیگر را تأمین می‏کنند، رابطه‏ی ایران با این‏ها برای آینده‏ی نامعلومی بسیار تیره خواهد بود.




بین کشورهای عربی، بهترین رابطه را ایران با سوریه داشت. آینده‏ی سوریه هم با وضعیتی که پیش آمده معلوم نیست چگونه باشد و روابط‏ش با ایران به کجا خواهد رسید. الان به‏نظر می‏رسد که ایران در منطقه و به‏خصوص در میان کشورهای عربی، در یک انزوای کامل سیاسی قرار گرفته است؟




بله؛ یعنی به‏جز سوریه، روابط ایران با بیشتر کشورهای عربی، کم‏وبیش در همین وضعیتی بود که امروز هست. امروز این دشمنی‏ها دارد به‏صورت آشکار بیان می‏شود. ولی چون دیروز این دشمنی‏ها به‏طور آشکار بیان نمی‏شدند، دلیل بر آن نبود که این دشمنی‏ها وجود نداشت. رهبران عربستان سعودی از زمانی که آیت‏الله خمینی به‏ قدرت رسید و موقعیت آن‌ها را از اسلام گرفته تا مسائل دیگر منطقه‏ای زیر سئوال برد، در یک حالت درگیری اعلام نشده با ایران قرار داشته است. ولی سعی می‏کردند با سکوت خودشان بحران نیافرینند، ولی موقعی که کارد به استخوان می‏رسد، آن‏ها هم واکنش نشان می‏دهند. یعنی درست است که این مسائل امروز به‏طور آشکار بیان می‏شود، ولی این‏که در گذشته بیان نمی‏شده، دلیل بر عادی بودن روابط نیست، بلکه دلیل بر سیاست‏های خویشتن‏داری از سوی عرب‏ها است که به خاطر قوی نبودن و اتکای صددرصدشان به امریکا و غرب، سعی می‏کردند نگذارند مسائل از حد و حدودی تجاوز کند. مثلاً در بحرین بی‌شک نارسایی‏هایی در سیستم حاکمیت وجود دارد، چون سیستم حکومتی این کشور ایده‏آل نیست، اما به‏هرحال عدالت اجتماعی و مسائل این‏چنانی از آن‏چه در جمهوری اسلامی می‏گذرد، بدتر نیست. وضعیت مردم کشورهای عربی حوزه خلیج فارس هم از وضعیت مردم ایران بدتر نیست و آن‏ها حاضر به گرفتن درس سیاسی از مقامات جمهوری اسلامی نیستند. کشورهای حوزه خلیج فارس هیچ‏وقت دنبال درگیری نبود‌‌ه‌اند، اما زمانی که می‏بینند جمهوری اسلامی دارد به ناآرامی‌های داخلی کشورهاشان دامن می‌زند، از خودشان دفاع کنند.




جمهوری اسلامی هم فکر می‏کند اتفاقاتی که در منطقه، به‏خصوص در کشورهای آفریقای شمالی رخ داده، به نفع ایران خواهد بود و حاکمیت جدیدی که مثلا در مصر روی کار آمده، با جمهوری اسلامی دارای روابط بهتری خواهد بود. در حالی که دلیلی ندارد این اتفاق صورت بگیرد، چون بنیاد اساسی‌یی که در مصر یا تونس هست، با آن‏چه قبلاً بوده، تفاوت ۱۸۰ درجه‏ای نخواهد کرد و همه‏ی آن‏ها از نظر سیاست خارجی، کم‏وبیش همان روند گذشته را ادامه خواهند داد.




به این لحاظ ، من با شما موافق‏ام، تا زمانی که جمهوری اسلامی دست از سیاست‏هائی که ظرف این سی و چند سال دنبال کرده، برندارد، موقعیت‏اش در جهان عرب بهتر نخواهد شد.




بسیاری از منتقدان معتقدند آن‏چیزی که طی ۳۰ سال گذشته در سیاست خارجی جمهوری اسلامی فراموش شده، منافع ملی ایران است و دولت‏مردان جمهوری اسلامی فقط روی اسلام و مشترکاتی که با دیگر مسلمان‏ها دارند تاکید می‏کنند و به منافع ملی ایران به عنوان یک کشور مستقل، بی‏توجهی می‏شود. الان، به نظر شما، منافع ملی ایران ایجاب می‏کند که جمهوری اسلامی چه موضعی در قبال کشورهای عربی اتخاذ کند؟




قطعا درگیری‏ای که امروزمیان ایران و کشورهای عربی خلیج فارس وجود دارد، در جهت تأمین منافع ملی ایران نیست. منافع ملی ایران با کنار زدن دولت موجود در بحرین تأمین نمی‏شود. به‏خصوص اگر کم‏وبیش آن سیستم حکومتی، همان که هست بماند و فقط بعضی از مقامات جابه‏جا بشوند. منافع ملی ایران در این است که ایران روابط دیپلماتیک و اقتصادی خوب و منطقی با همه‏ی این کشورها داشته باشد و خوب بودن روابط ایران با این کشورها، زمینه‏ای را فراهم کند که نیروهای نظامی خارجی از این منطقه خارج بشوند.




سیاست‏های تهاجمی جمهوری اسلامی باعث شده که مثلاً امریکا برای همیشه، یک پایگاه دریایی در بحرین تأسیس کند. ناوگان پنجم امریکا، که امروز در بحرین مستقر شده، در دوران جنگ ایران و عراق به خاطر سیاست‏های تهاجمی جمهوری اسلامی ایران در آب‏های خلیج وارد منطقه شد. این‏ها نمی‏تواند به نفع ایران باشد. ولی انگیزه‏ی سیاست‏مداران جمهوری اسلامی در شرایط فعلی، به هیچ عنوان در چهارچوب حفظ منافع ملی نیست، تمرکز آن‏ها روی حفظ موقعیت و بقای قدرت خودشان است و در شرایط فعلی یکی از اهرم‏های این بقای قدرت را در این می‏بینند که فشار را روی کشورهایی که با آن‏ها دارای روابط حسنه نیستند، بیشتر کنند. هرچه تمرکز دنیا روی مسائل خارج از ایران بیشتر باشد، جمهوری اسلامی در حفاظت بیشتری است. این یکی از سیاست‏های کلی جمهوری اسلامی در ظرف سی سال گذشته بوده است.




روزی که خمینی به قدرت رسید و انقلاب و حاکمیت در میان مردم محبوب بود، جمهوری اسلامی هرگز در خارج از حاک ایران دست به اقدامات عملی علیه همسایگان خود نمی‌زد. اما امروز می‏بینیم که با حزب الله در لبنان، با حماس در فلسطین، با مقتدا صدر در عراق، با استفاده از شیعیان در کویت و بحرین و همچنین با مداخلات خود در افغانستان سعی می‏کند بحران‏هایی را در این ممالک به‏وجود بیاورد تا توجه افکار عمومی جهانی را از ایران منحرف کند.




این آن چیزی است که حاکمیت جمهوری اسلامی به دنبال آن است و سیاست‏هایی هم که امروز در قبال بحرین و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس پی‏گیری می‏کند، به همین منظور است. این کشورها هم به این سیاست معترض‏اند و این نمی‏تواند به‏هیچ‏عنوان به نفع منافع ملی ایران باشد، ولی صددرصد به نفع حفظ حاکمیت هست و به همین دلیل هم هست که آن‏ها این سیاست را دنبال می‏کنند.




آقای خوانساری، برخی معتقدند روابطی که ایران در دوران پهلوی با کشورهای عربی داشت، از نظر حفظ منافع ملی ایران، بهتر بود و بهتر است ایران به آن دوره برگردد. عده‏ای هم می‏گویند در آن دوره هم روابط با کشورهای عربی خیلی خوب نبود و اتفاقاً نوعی کژدار و مریز و ترس در این روابط، به‏خصوص از طرف کشورهای عربی، وجود داشت. به نظر شما، الگوی ایده‏آل برای ما آن دوره است یا این‏که آن را هم نفی می‏کنید؟




به نظر من، روندی که در سال‌های آخر نظام سابق در ارتباط با این کشورها دنبال می‏شد، روند درستی بود و می‏توانست به مرور زمان خیلی مسائل را حل کند. در درجه‏ی اول، دولت ایران هرگز درپی برهم زدن اوضاع این کشورها نبود. روابط به لحاظ شک و تردید میان ایرانی‏ها و عرب‏ها و عدم آشنایی به اوضاع و احوال و فرهنگ هم‏دیگر، باعث ایجاد تنش می‏شد، ولی به مروز زمان، با پیش گرفتن سیاست‏های تبلیغاتی و فرهنگی و ایجاد روابط اقتصادی بیشتر، زمینه‏ برای این‏که این کشورها با مملکت ما بیشتر آشنا بشوند و این آشنایی باعث شود که آن شک و تردیدها و نگرانی‏ها از بین برود، وجود داشت و دولت می‌خواست به‏طور جدی در این راستا، اقداماتی را انجام بدهد.




ولی مسئله‏ی اساسی این است که در آن زمان، تبلیغاتی که در غرب می‏شد، این‏طور وانمود می‏کرد که ایران قدرت نظامی عظیمی در خلیج فارس است که می‏تواند این کشورها را مورد تهدید قرار بدهد. در این‏که ایران یک قدرت نظامی بود، تردیدی نیست. ولی امروز، به‏خصوص برای این کشورها ثابت شده که ایران در آن زمان از قدرت نظامی خودش برای حفظ استقلال و امنیت این کشورها استفاده می‏کرد. در دهه‏ی ۷۰، به‏طور متوسط، روزی ۲۷-۲۸ میلیون بشکه‏ی نفت از تنگه‏ی هرمز می‏گذشت که حداکثر ۵ میلیون بشکه‏ی آن متعلق به ایران بود، اما نقش حفاظت و ایجاد امنیت برای صدور این نفت، تماماً از طریق دولت ایران ایفا می‏شد و هزینه‏ی آن را دولت ایران می‏پرداخت. امروز همین عرب‏ها، برای فروش نفت خودشان، قیمت هنگفتی را به طور غیرمستقیم به امریکا و غرب می‏پردازند که امریکا در بحرین، قطر و… حضور نظامی داشته باشد یا مثلاً فرانسه در امارات متحده.




لذا وقتی همه‏ی این مسائل را کنار هم می‏گذاریم، فرق اساسی بین نظام قبلی و نظام فعلی این است که نظام قبلی از قدرت و نیروی خودش استفاده می‏کرد تا منطقه‏ی خلیج فارس امن و باثبات باشد تا منطقه توسعه پیدا کنند و سازندگی بتواند صورت بگیرد. این نظام از روز اول که آمده، غیرمستقیم، به دنبال این بوده که وضعیت موجود در تمام این کشورهای عربی را به‏هم بزند و با همان صدور انقلابی که می‏گفتند، مقاصد و منافع موضعی خودش را تأمین کند. این با خواست این کشورها و اکثریت مردم آن‌ها که شیعه هم نیستند متفاوت بوده و منافات داشته است.

رژیم جمهوری اسلامی: یک حکومت فاسد و بحران‌زده در آستانه فروپاشی

آشفتگی داخلی و بحران مشروعیت رژیم جمهوری اسلامی: سقوط قریب‌الوقوع رژیم ننگین جمهوری اسلامی به کجراهه‌ای کشیده شده است که دیگر قادر به حفظ ظا...