اکنون به نظر میرسد جامعه بینالمللی پس از سه دهه، درصدد ایفای نقش خود برآمده و آن را با برقراری تحریمهای جدی آغاز کرده است. تحریمها و فشارهایی که هر یک تأثیر خود را به جای خواهند گذاشت و در برکندن این ریشه فاسد از پیکر ایران مؤثر خواهد بود. در بیرون آوردن دندان فاسدی به نام جمهوری اسلامی که اتفاقاً ریشه عمیقی هم دارد از دهان بیماری به نام ایران، به یک چنین همکاری و معاضدتی بین جامعه جهانی و مردم ایران نیاز است.«در بیرون آوردن دندان فاسدی به نام جمهوری اسلامی که اتفاقاً ریشه عمیقی هم دارد از دهان بیماری به نام ایران، به یک همکاری و معاضدتی بین جامعه جهانی و مردم ایران نیاز است. همانگونه که صرفاً تلاش و فعالیت مردم برای برانداختن نظام جمهوری اسلامی به تنهایی کافی و کارساز نیست، جامعه بینالمللی نیز بدون همکاری و همراهی مردم ایران هرگز قادر به براندازی رژیم حاکم نخواهد بود».صدور سه قطعنامه در هفته های اخیر علیه جمهوری اسلامی در سه نهاد بینالمللی، زمینه انزوای بیسابقه رژیم حاکم بر ایران را فراهم آورده است. مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ارتباط با توطئه ترور عادل جبیر سفیر عربستان در واشنگتن که نیروی قدس سپاه پاسداران از سوی مقامات آمریکا به طراحی و سازماندهی آن متهم شده قطعنامهای با اکثریت چشمگیر کشورهای عضو علیه ایران صادر کرد و در همین حال شورای حکام آژانس اتمی نیز با اکثریت 32 کشور از 35 کشور عضو قطعنامهای دائر بر لزوم همکاری ایران با آژانس و شفاف سازی فعالیتهای اتمی تا ماه مارس صادر کرد که میتوان آن را دادن آخرین مهلتها به ایران تلقی کرد. از سوی دیگر در کمیته سوم مجمع عمومی نیز باز هم با اکثریت چشمگیر، قطعنامهای دائر بر محکومیت رژیم ایران به سبب نقض فاحش حقوق بشر به تصویب رسید.صدور قطعنامه در سازمانهای بینالمللی علیه جمهوری اسلامی پیش از این نیز سابقه داشته است، ولی صدور سه قطعنامه همزمان، آن هم با اکثریت کم سابقه را، میتوان به عنوان عزم و اراده بینالمللی برای حل نهایی معضل ایران تلقی کرد. به فاصله چند روز پس از صدور این قطعنامهها، دولت بریتانیا در اقدامی بیسابقه بانک مرکزی جمهوری اسلامی را تحریم کرد و به تبع آن همکاری با مؤسسات مالی و بانکهای ایران را متوقف ساخت و یک روز پس از آن نیز ایالات متحده که در یک ماه و نیم گذشته بارها مسأله تحریم بانک مرکزی ایران را پیش کشیده بود سرانجام رسماً این بانک را مورد تحریم قرار داد و تحریمهای تازهای نیز درباره صنایع پتروشیمی و نفت و گاز ایران برقرار ساخت و از سوی دیگر اتحادیه اروپا هم، اینک بحث تحریم خرید نفت از ایران را مطرح کرده که قرار است در اجلاس وزرای خارجه کشورهای عضو در این زمینه تصمیمگیری شود.قبل از این نیز پیشبینی کرده بودیم که با توجه به تحولاتی که در منطقه جریان دارد، به زودی بعد از حل مسأله سوریه نوبت به ایران خواهد رسید. اینک در حالی که حکومت سوریه با توجه به اختلافات شدیدی که با اتحادیه عرب و ترکیه پیدا کرده نفسهای آخر را میکشد، به نظر میرسد جامعه جهانی به رغم مخالفت روسیه و چین که تنها درصدد کسب منافع خود هستند، خود را برای رفع معضل رژیمی به نام ولایت فقیه آماده میکند. این نکته را هم باید در نظر داشت که مشکل و معضلی که رژیم اسلامی برای کشورهای منطقه و امنیت جهانی فراهم کرده، منحصر و محدود به مسأله اتمی و تلاش حکومت ایران برای تولید بمب هستهای نیست.جمهوری اسلامی دست کم در سه زمینه دیگر نیز دردسرساز بوده است. یکی از آنها حمایت لجستیکی، عملیاتی، مالی و آموزشی از گروههای تروریستی در منطقه بوده که امروز دامنه آن به کشورهای آمریکای لاتین هم گسترش پیدا کرده که اثرات آن را در طرح ترور سفیر عربستان در واشنگتن مشاهده میکنیم. حمایت از تروریسم در کارنامه سی و دو ساله جمهوری اسلامی، از زمان گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی تا دهها حادثه نظیر بمبگذاری در قرارگاه سربازان آمریکایی و فرانسوی در بیروت در سال 1982 و انفجار پایگاه الخبار عربستان تا همین طرح ترور عادل جبیر کاملاً مشهود است. معضل دیگر، مخالفت علنی و عملی با صلح اسرائیل و فلسطین است که جمهوری اسلامی حتی به رغم خواست اکثریت مردم فلسطین با انواع توطئهها از برقراری آن جلوگیری کرده است. و مسأله دیگر که از نظر مردم ایران بیش از همه اهمیت دارد نقض فاحش حقوق بشر و کشتن و زندانی کردن معترضان و مخالفان و نیز برقراری تبعیض مذهبی و قومی و غیره است که موجب محکومیت پیدرپی جمهوری اسلامی طی سالهای متمادی در نهادهای بینالمللی شده است. کلیه این اقدامات در زمینه حمایت از تروریسم، مخالفت با صلح خاورمیانه و سرکوب خشونتبار حقوق بشر را رژیم جمهوری اسلامی در شرایطی انجام داده که بمب اتمی در اختیار نداشته است. اکنون نیز به فرض که بر اثر تحریمها و فشارهای بینالمللی، تلاشهای اتمی خود را متوقف کند، و سایتهای هستهای را نیز برچیند، اقدامات توطئهآمیز و سرکوبگرانه خود را متوقف نخواهد کرد.براین اساس آنچه میتواند هم مشکلاتی را که ایران در سطح منقطهای و جهانی ایجاد کرده برطرف سازد و هم مردم ایران را از سرکوب مداوم و گسترده نجات دهد و راهگشای تأسیس یک نظام دمکراتیک و آزاد در ایران باشد، برنامه تغییر رژیم است. واقعیت این است که در دنیای پیچیده و بهم پیوسته کنونی، تغییر یک حکومت، آن هم حکومتی که هیچ پروایی از کشتار و زندان و شکنجه مخالفان ندارد و متأسفانه برای هر یک از اقدامات سرکوبگرانه خود هم توجیهی مذهبی میتراشد، تنها با تلاش و کوشش مبارزان داخلی که تحت انواع فشارهای اقتصادی و اجتماعی دیگر هم هستند، امکان پذیر نیست. از شعار دادن و تعارفهای دیپلماتیک که بگذریم به این نتیجه میرسیم که برای تغییر چنین نظام سفاک و بیپروایی، باید جامعه بینالمللی نیز با مخالفان و مبارزان ایرانی داخل و خارج کشور همسویی و همکاری کند.این البته، به رغم تبلیغات مسمومی که برخی دل بستگان نظام میکنند، بدان معنا نیست که فیالمثل آمریکا یا اسرائیل با حمله نظامی رژیم را ساقط کنند و مردم را نجات دهند. به هیچوجه. هیچ ایرانی با شرف و میهن پرستی با حمله نظامی موافق نیست، امّا دست کم این است که جامعه بینالمللی و بخصوص کشورهای غربی از دادن امکانات مختلف، و به ویژه امکانات مالی به رژیم اسلامی خودداری کنند و آن را در جامعه جهانی به طور کامل منزوی سازند. آزادسازی مملکت و برپایی یک نظام دمکراتیک را مردم ایران که از هر نظر شایستگی دارند خود انجام خواهند داد.اکنون به نظر میرسد جامعه بینالمللی پس از سه دهه، درصدد ایفای نقش خود برآمده و آن را با برقراری تحریمهای جدی آغاز کرده است. تحریمها و فشارهایی که هر یک تأثیر خود را به جای خواهند گذاشت و در برکندن این ریشه فاسد از پیکر ایران مؤثر خواهد بود.در بیرون آوردن دندان فاسدی به نام جمهوری اسلامی که اتفاقاً ریشه عمیقی هم دارد از دهان بیماری به نام ایران، به یک چنین همکاری و معاضدتی بین جامعه جهانی و مردم ایران نیاز است. همانگونه که صرفاً تلاش و فعالیت مردم برای برانداختن نظام جمهوری اسلامی به تنهایی کافی و کارساز نیست، جامعه بینالمللی نیز بدون همکاری و همراهی مردم ایران هرگز قادر به براندازی رژیم حاکم نخواهد بود.اکنون به نظر میرسد جامعه جهانی سرانجام پس از تأخیر طولانی، این واقعیت را دریافته است که برای حل مسأله ایران باید با اکثریت مردم ایران که سالهاست برای رهایی از چنگ رژیم اسلامی در صحنه مبارزه ایستاده و دهها هزار کشته و زندانی دادهاند همراهی کند تا ریشه این نظام فاسد از بیخ کنده شود. سهم جامعه بینالمللی آن است که از یک سو با تحریمهای جدی و گسترده ـ مانند تحریم بانک مرکزی و تحریم خرید نفت که بحث آن آغاز شده ـ از دادن امکانات مالی به رژیم خودداری کند و از نظر سیاسی نیز حکومت ایران را در سطح جهان منزوی سازد و از سوی دیگر مردم ایران را از نظر سیاسی و تبلیغاتی مورد حمایت قرار دهد تا نظام دمکراتیک دلخواه خود را از طریق صندوق رأی تعیین نمایند و در ایران مستقر سازند.در سوی دیگر این معادله، اکثریت مردم ایران چه در داخل و چه در خارج، به این حقیقت آگاهی دارند که برانداختن نظام اسلامی حاکم بر ایران، کار این یا آن گروه و سازمان به تنهایی نیست. آنهایی که همچنان سودای خام اصلاح رژیم ولایت فقیه را در سر میپرورانند و یا سازمانها و گروههایی که قصد دارند به تنهایی اختیار حکومت آینده را به دست گیرند، فرسنگها از واقعیات و خواست اکثریت ملت ایران فاصله دارند و همان بهتر که در رویای خوش خویش بمانند. برانداختن رژیم اسلامی و از آن مهمتر پایهریزی یک نظام دمکراتیک و آزاد در ایران تنها در گرو همرایی و همکاری کلیه گروهها و سازمانهای سیاسی و اجتماعی و معاضدت کلیه آحاد مردم است. تاریخ مبارزات یکصد و چند ساله مردم ایران برای دست یابی به آزادی و دمکراسی نشانگر آن است که دسترسی به چنین هدف والایی بدون همرایی و همکاری همه نیروهای سیاسی امکانپذیر نیست. این، البته با «همه با هم» (یا در اصل «همه با من») که در ماههای انقلاب مطرح شد و همه را در به وجود آوردن این وضع فلاکتبار امروزی سهیم کرد، تفاوت اساسی دارد. سازمانها و گروههای سیاسی و اجتماعی گوناگون میتوانند با حفظ مواضع و اصول عقیدتی ویژه خود بر سر اصولی مشترک و همگانی که مورد تائید کلیه گروهها باشد و در عین حال زمینه ایجاد یک دمکراسی را فراهم کند، از جمله تمامیت ارضی ایران، جدایی دین از حکومت، پایبندی به مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر و دمکراسی، هم بسته و متحد شوند و پس از فروپاشی جمهوری اسلامی که بهرحال به وقوع خواهد پیوست، نظام آینده ایران را در یک همه پرسی بر پایه هر «یک نفر یک رأی» از طریق صندوق آراء تعیین کنند.ما در «شورای دمکراسی برای ایران» در تلاش و کوشش هستیم که به سهم خود زمینههای یک چنین همبستگی ملی و پیوندی را در میان مردم ایران فراهم نمائیم و به نوبه خود از دریافت نظرات و پیشنهادات همه ایرانیانی که دل در گرو میهنی آزاد و دموکراتیک و پیشرفته دارند استقبال می کنیم.
دکتر بهروز بهبودی
دکتر بهروز بهبودی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر