۱۳۹۰ دی ۲۷, سه‌شنبه

به حال آن کشوری باید گریست، که دخلش بود نوزده و خرجش بیست!!


با ارقامی که مؤسسات آماری بین المللی منتشر می کنند ؛ درآمد سالیانه نفت ایران برای دولت محمود احمدی نژاد ، نسبت به سایر ممالک نفت خیز جهان چند برابر بوده است . اما متأسفانه با این درآمد دهان پرکن ، اوضاع مالی مردم و وضعیت اقتصادی کشور، روز به روز بدتر و محدودتر می گردد !
بدون تردید مسآله تحریمها در این خصوص نقش دارند ؛ اما آنچه که در این مورد رل بارزتری را ایفا می کند ؛ بی کفایتی دولت و سایر دست اندرکاران این رژیم خودکامه ی نالایق است . اینها به جای آنکه برای اوضاع وخیم اقتصاد کشور ، و شرایط بسیار سخت زندگی مردم کاری بکنند و تدابیری مفید را بیندیشند و بکار ببندند ؛ یا به دزدی و چپاول از درآمدهای ملی مردم مشغولند ؛ و یا نشسته اند و سر همدیگر را زیرآب می نمایند !
همه این بی لیاقتی ها در موقعیتی است که حکومت نکبت و ضد بشری خودشان هم رو به زوال نهاده و چیزی به پایان عمر منحوسش نمانده است . ماشین حیات کشور چرخش طبیعی خودش را دارد ، اما رانندگانی که به نوبت پشت فرمان این خودروی تمثیلی می نشینند ؛ به غایت بی کفایت و ناکارآمدند ! هرگز در این فکر نبوده و نیستند که این اتومبیل کهنسال که اکنون به دست بی کفایت اینها افتاده و چرخهایش می چرخند ؛ چرخششان درجا زدن در یک نقطه نباشد و پیشروی هم داشته باشد .نگاهی گذرا به یک سند مطبوعاتی مهم ، به نشریه جام جم ارگان رسمی سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ، ارقامی را پیش نظر و مورد مطالعه شما می گذارد ، که حقیقت جملات بالا را به اثبات می رساند . این سند صفحه اقتصادی نشریه جام جم ، مورخه شنبه ۱۴ شهریور ۱۳۸۳ ، سال پنجم شماره ۱۲۳۶ است ؛ که متوسط بهای فروش سکه ، طلا و ارزهای عمده در بازارآنروز تهران را ، برای خوانندگان خودش منتشر کرده بوده است . بدیهی است که خواندن این نرخهای مربوط به هشت سال گذشته ، و مقایسه آن با بهای کنونی این اقلام ، ضمن عصبانی نمودن خواننده میهن پرست آن ، بیانگر چه تفاوت چشمگیری از بالا بودن نرخ تورم در کشور خواهد بود .قیاس و نتیجه گیری بر عهده صاحبنظران ، تفسیر و شرح کارشناسانه آن با متخصصان علم اقتصاد ، و نیز همچنان صبور بودن و بردباری نمودن هم با ملت فهیم میهنمان .اما یادمان نرود ، صبوری و بردباری مورد نظر ، نه به مفهوم راکد ماندن و بی تفاوت نشستن باشد ؛ بلکه فرصتی به حساب بیاید که همه دلسوزان میهن ، در امر بسیار مهم رهائی ایران و آزاد نمودن ملت آن از یوغ ستمهای فراتوحش کارگزاران این جمهوری مخوف ، صرف نظر از هر ایده سیاسی و عقیده مذهبی و نگرش اجتماعی ، لباس متحدالشکل ” اتحاد برای آزادی ” را بر قامت اراده آهنین خودشان بپوشانند و به عرصه این رزم دلاورانه پای بگذارند و تا لمس حقیقی پیروزی و دست یافتن واقعی به هدف بر جای ننشینند .متوسط بهای فروش سکه و طلا و ارز ، در تاریخ پنج شنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۳ در بازار تهران را ، به قرار زیر مطالعه فرمائید .
بهای سکه بهار آزادی ( طرح قدیم ) یک میلیون ریال
بهای سکه بهار آزادی ( طرح جدید ) هشتصد و هشتاد هزار ریال
بهای نیم سکه بهار آزادی چهارصد و چهل و هشت هزار ریال
بهای ربع سکه بهار آزادی دویست و نود هزار ریال
یک مثقال طلای آب شده ، دویست و هفتاد و نه هزار و سیصد ریال
یک گرم طلای ۱۸ عیار ( بدون اجرت ساخت ) هشتاد و هفت هزار و هشتصد و چهل ریال
هر دلار آمریکا ( بازار غیر رسمی ) هشت هزار و هشتصد ریال
هر یورو ( بازار غیر رسمی ) ده هزار و ششصد و نود ریال
و …… بالاخره جان آدمیزاد در طول هر سه دهه ، رایگان تر از مفت ! آیا امت همیشه در صحنه ، برای رسیدن به چنین اهداف درخشانی قیام کرده بودند ؟ که این روزگار سیاه را برای خود بدبخت شان ، ملت در غم فرو رفته و کشتی در گل نشسته ایران ، خاک نجس و متعفن این انقلاب شوم را بر سر خود و خویشاوندانشان ریختند ؟!
زمستان ۱۳۹۰ هلند
محترم مومنی روحی

حکم اعدام سعید ملک‌پور مورد تایید دیوان عالی واقع شد


خانواده سعید ملک‌پور از تایید حکم اعدام او در دیوان عالی کشور خبر داده و اعلام کردند جان این زندانی در خطر است.مریم ملک‌پور، خواهر سعید ملک‌پور، ضمن ابراز نگرانی نسبت به خطر اعدام برادرش می‌گوید که “در پی مراجعه‌ی وکلای پرونده به شعبه ۳۲ دیوان عالی کشور به آن‌ها گفته شده حکم اعدام تایید شده است.خانم ملک پور می‌افزاید: “هیچ یک از نقایص پرونده سعید که پیش از این دیوان عالی کشور بر مبنای آن‌ها حکم اعدام را نقض کرده بود برطرف نشده و قاضی مقیسه بدون برطرف کردن این نقص‌ها مجددا حکم اعدام صادر کرده بود. دیوان عالی کشور هم بدون توجه به عدم رفع نواقص این حکم را تایید کرده و اکنون سعید در خطر اجرای حکم اعدام قرار دارد. حکم هم چند روز دیگر ابلاغ می‌شود و به شعبه اجرای احکام می‌رود و ما واقعا نگرانیم و نمی‌دانیم واقعا چه باید بکنیم.وی از بی‌خبری برادرش از این حکم خبر داد و گفت: “سعید اکنون در سلول‌های چند نفره‌ی بند ۲ الف سپاه است در یک سلول با دو نفر دیگر. یکشنبه شب هم که تماس گرفته از حکم خبر نداشته؛ یعنی هنوز به خود او هم ابلاغ نشده برای همین روحیه خوبی داشته و به نقض حکم امیدوار بوده است.حکم اعدام آقای ملک‌پور پیش از این از سوی دیوان عالی کشور به دلیل نقص در تحقیقات، نقض و برای تکمیل تحقیقات به دادگاه بدوی بازگردانده شده بود. اکرم اسماعیل‌پور، مادر آقای ملک‌پور چهارم آبان ماه از صدور مجدد حکم اعدام برای فرزندش از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب خبر داده و گفته بود که این شعبه هیچ یک از نقائص پرونده را رفع نکرده و بدون اینکه تحقیقات را کامل و نقائص را رفع کند، مجددا حکم اعدام صادر کرده و حکم بار دیگر به دیوان عالی کشور ارجاع شده است.سعید ملک‌پور فارغ التحصیل رشته مهندسی متالورژی دانشگاه صنعتی شریف و ساکن کشور کانادا، مهرماه ۸۷ پس از ورود به ایران و در ارتباط با پرونده‌ موسوم به مضلین ۲ مربوط به جرایم اینترنتی بازداشت و به اعدام محکوم شد.سایت گرداب، متعلق به سپاه پاسداران، آقای ملک‌پور را متهم به عضویت در چند شبکه فساد اینترنتی کرد و سپس از او به عنوان مدیر بزرگ‌ترین سایت‌های مستهجن، ضد دین و ضد امنیت نام برده شد؛ امری که خانواده آقای ملک‌پور آن را رد کرده‌اند.‌‌سعید ملک‌پور نیز پیش‌تر با انتشار نامه‌ای، شکنجه‌ها و نحوه اخذ اعترافات ازخود را مفصل شرح داده و اعلام کرده بود که زیر شکنجه وادار به اعتراف علیه خود شده است.
به گزارش روز آنلاین
نوشته ای از فرزاد سلطانزاده نادری

محاکمۀ زندانی سیاسی ارژنگ داودی بر مبنای محاربه توسط صلواتی معروف به قاضی مرگ


”فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران” زندانی سیاسی ارژنگ داودی جهت محاکمه به شعبۀ ۱۵ دادگاه انقلاب فراخوانده شد و قرار است که توسط صلواتی معروف به قاضی مرگ بر مبنای اتهام سنگین محاربه مورد محاکمه قرار گیرد.روز دوشنبه ۲۶ دی ماه زندانی سیاسی ارژنگ داودی جهت محاکمۀ چندین باره به شعبۀ ۱۵ دادگاه انقلاب برده شد. او قرار است توسط صلواتی معروف به قاضی مرگ بر مبنای اتهام سنگین محاربه مورد محاکمه قرار گیرد.آقای داودی پیش از این ۱۵ آبان ماه به این شعبه برده شده بود ولی دادگاه او به تعویق افتاد.زندانی سیاسی ارژنگ داودی هنگامی که در سلولهای انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین شکنجه گاه وزارت اطلاعات بسر می برد با پرونده سازی بازجویان وزارت اطلاعات او را به شعبۀ ۳ دادسرای انقلاب مستقر در زندان اوین منتقل کردند و توسط فردی بنام ناصری بازپرس این شعبه تفهیم اتهام شد. یکی از اتهامات که توسط ناصری به وی تفهیم شد:« محاربه از طریق عضویت و هواداری و تلاش موثر در پیشبرد اهداف سازمان مجاهدین خلق می باشد» ناصری گفت: به این دلیل بنابه مادۀ ۱۸۶ به محاربه متهم هستید ناصری در ادامۀ تهدیداتش علیه زندانی سیاسی ارژنگ داودی گفت :در صورت محکوم شدن ۴ حکم پیش بینی شده است. این احکام عبارتند از: ۱- قتل با طناب ۲- بریدن دست و پا ۳- سنگسار ۴ – نفی بلد
زندانی سیاسی ارژنگ داودی برای چندمین بار که آخرین مورد آن در تاریخ ۱۴ مردادماه بود به سلولهای انفرادی بند ۲۰۹ شکنجه گاه وزارت اطلاعات برده و ۷۸ روز در آنجا نگهداری شد که ۳۸ روز آن را در اعتصاب غذا و در سلول انفرادی با شرایط غیر انسانی بسر برد.بازجویان وزارت اطلاعات او را مورد شکنجه های وحشیانه جسمی و روحی قرار دادند که در اثر این شکنجه ها پرده گوش وی پاره شد و دچار خونریزی و عفونت گردید و همچنین کتف سمت راست او دچار آسیب دیدگی شدید گردید اما بازجویان (شکنجه گران ) وزارت اطلاعات از انتقال او به مراکز درمانی خوداری کردند او همچنان از ناراحتی کتف سمت راستش در رنج می باشد.لازم به یادآوری است که زندانی سیاسی ارژنگ داودی در سال ۱۳۸۲ دستگیر و پس از مدتها نگهداری در شکنجه گاه ۲۰۹ زندان اوین به بند عمومی منتقل شد اما پس از مدتی او را به زندان گوهردشت کرج تبعید و از آنجا به زندان بندرعباس تبعید کردند و پس از گذراندن چندین ماه زندان در آنجا مجددا به زندان گوهردشت کرج بازگردانده شد.او که به ۱۵ سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شده بود پس از مدتی به وی اعلام کرده اند که حکم وی به ۲۰ سال و ۸ ماه افزایش یافته است.فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، انتقال به سلولهای انفرادی ،مورد بازجویی و شکنجه قرار دادن و پرونده سازی علیه زندانی که سالها در زندان بسر می برد و محاکمه او به اتهام محاربه را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر خواستار اعزام گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد به ایران جهت بازدید از زندانها و ملاقات با زندانیان سیاسی و خانواده های آنها برای تهیۀ گزارش از جنایت علیه بشریت رژیم ولی فقیه علی خامنه ای و ارائۀ آن به سازمان ملل متحد می باشد.


فعالین حقوق بشرو دمکراسی در ایران


۲۶ دی ۱۳۹۰ برابر با ۱۶ ژانویه ۲۰۱۲


گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:


کمیساریای عالی حقوق بشر


گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد


سازمان عفو بین الملل


http://hrdai.net


info@hrdai.net


pejvak_zendanyan10@yahoo.com


pejvakzendanyan@gmail.com
Tel.:0031620720193
نوشته ای از مسعود نوری جاوید
به گزارش خبرنامه ملّی ایرانیان 

۱۳۹۰ دی ۲۵, یکشنبه

نسل جوان شرکت در انتخابات غیرآزاد اسفند ۹۰ را ننگ می داند


به دنبال انتشار گزارش خبری در همین ستون با عنوان «آشنائی با برخی مشوقان شرکت در انتخابات فرمایشی اسفند ۹۰» که در ان آمده بود «محسن مهرعلیزاده رئیس اسبق سازمان تربیت بدنی در تشویق افراد به شرکت در انتخابات فرمایشی ۹۰ بسیار فعال است. وی در مهلت قانونی ثبت نام، با قول حمایت مالی در ثبت نام برخی از افراد موثر بوده است.» فرزند وی محمد علی مهر علیزاده خواستار تکذیب خبر فوق به شرح زیر شد:
  «محسن مهرعلیزاده هیچگونه موضع رسمی در این زمینه اتخاذ نکرده و هیچ گونه فعالیتی در خصوص حضور خود و یا تشویق دیگر اصلاح طلبان در این انتخابات انجام نداده است، چه رسد به حمایت های مالی، و موضع غیر رسمیشان همان نظر عموم مردم و جامعه اصلاح طلبان است.محسن مهرعلیزاده در انتخابات سال 84 به عنوان یکی از نامزد های اصلاح طلب در صحنه حاضر شد و از حمایت سید محمد خاتمی و برخی اصلاح طلبان سرشناس برخوردار بود. لازم به یادآوری است که در آن زمان 3 و به نقلی دیگر 4 نامزد اصلاح طلب برای انتخابات ریاست جمهوری به صحنه آمده بودند که هیچ یک به نفع دیگری کناره گیری نکردند.»
توضیح جرس: 
علیرغم اینکه تا این لحظه از آقای محسن مهرعلیزاده که نام وی در متن مطلب یاد شده درج شده بود، تکذیبیه ای به جرس  واصل نشده است، اما با درک دغدغه های فرزند ایشان که همانند اکثریت نسل جوان می اندیشد، پاسخ وی را درج کردیم. لازم به ذکر است که منبع مطلب فوق اظهارات یکی از اصلاح طلبان ثبت نام کرده در حضور جمعی دیگر از اصلاح طلبان معترض بوده است. 
گفتنی است، سید محمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری هشتم (۸۴) که آقایان اکبر هاشمی رفسنجانی، مهدی کروبی، مصطفی معین و محسن مهرعلیزاده در کنار محمود احمدی نژاد، محمد باقر قالیباف، علی لاریجانی و محسن رضائی کاندیدا بودند، بی شک از محسن مهرعلیزاده حمایت نکرده است. اگر ایشان سندی برای چنین حمایتی ارائه دهند جرس آماده انتشار آن است.سرنوشت نامزدهای اصلاح طلبان و افراد میانه بعد از شش سال محک ارزیابی تصمیم اصلاح طلبان و مردم در آن ایام است: شیخ شجاع مهدی کروبی به دلیل انتقاد از حاکمیت و دفاع جوانمردانه از حقوق ملت اکنون بطور غیرقانونی نزدیک یک سال در حبس است. مصطفی معین همچنان بر سر پیمان است. هاشمی رفسنجانی بیشتر از گذشته به مردم نزدیک شده است. اما از مواضع آقای مهر علیزاده در حمایت از جنبش سبز و یا خواسته های حداقلی سید محمد خاتمی، سندی در دست نیست.جرس آماده انتشار مواضع آقای محسن مهرعلیزاده در همراهی با اصلاح طلبان و سبزها و حداقل تکذیب عدم همراهی وی با اقتدارگرایان است. ما نیز همانند محمد علی مهرعلیزاده آرزو داریم محسن مهرعلیزاده با اصلاح طلبان همراه باشد.
جرس

نظرسنجی مجازی از حامیان جنبش سبز داخل و خارج از کشور


یکی از فعالان دانشگاهی، با تدوین و انتشار پرسشنامه ای در خصوص همراهان و حامیان درون مرزی و برون مرزی جنبش، به تحقیق و بررسی جامعه شناسانه پیرامون جنبش سبز پرداخته است.وی که در دانشگاه نیواسکول نیویورک مشغول به تحصیل و پژوهش است، با انتشار این پرسشنامه، به تحقیقی با موضوع مقایسه‌ نگاه خارج‌نشینان و داخل‌نشینان به مسائل ایران و جنبش سبز و انتخابات پرداخته و همزمان از حامیان و فعالان جنبش خواسته است تا ضمن بازنشر این نظرسنجی و پرسشنامه، به این پروژه تحقیقاتی کمک کنند.این فعال و پژوهشگر جنبش سبز، در نگاه آسیب شناسانه و جامعه شناختی به جنبش، دهها سوال مطرح کرده و با تفکیک برون مرزی و درون مرزی ها، به تحقیق میدانی پیرامون مقایسه‌ نگاه خارج‌نشین و داخل‌نشین به جنبش سبز پرداخته است.
 سوالات و پرسشنامه، در لینک زیر قابل دسترسی است:

https://acsurvey.qualtrics.com/SE/?SID=SV_1A3jpoUIGuSQzsg


جـــرس


آرش صادقی بازداشت شد


آرش صادقی، عضو ستاد ۸۸ میر حسین موسوی و فعال دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی امروز بازداشت شد.این فعال دانشجویی که در ششم دیماه سال ۸۸ بازداشت و در نهایت به یکسال حبس تعزیری و چهار سال حبس تعلیقی محکوم شده بود ماه گذشته از زندان اوین آزاد شد.نامبرده صبح امروز در حالی که بهمراه پدر بزرگ و مادریزرگش به بهشت زهرا می رفتند در داخل کوچه توسط ماموران بازداشت شد.این بازداشت که با درگیری و فحاشی همراه بود موجب آن شد که آرش صادقی از ناحیه ی سر آسیب دیده و سر وی شکسته شود.در چند روز گذشته بازجوی آرش صادقی با تهدید وی او را از دیدن دوستانش منع می کرد و به وی تهمت می زد که قصد اغتشاش در زمان انتخابات را دارد.آرش صادقی که به تازگی از بند رهایی یافته هنوز حکم ۴ سال تعلیق را در پرونده دارد. لازم به ذکر است تا کنون از مکان نگهداری وی اطلاعی در دست نیست.
نوشته ای از فرزاد سلطانزاده نادری
اطلاع گزارشگران هرانا

بازداشت دو دانشجوی کرد دانشگاه مریوان پس از احضار به وزارت اطلاعات



دو دانشجوی کرد دانشگاه پیام نور مریوان بنام های ژیار سلامتیان و دانا لنج آبادی پس از احضار به ستاد خبری وزارت اطلاعات از سوی نیروهای امنیتی این شهر بازداشت شده اند.روز جمعه ۲۳ دی ماه، دو دانشجوی دانشگاه پیام نور مریوان به نام های ژیار سلامتیان دانشجوی رشته حقوق و دانا لنج آبادی دانشجوی رشته اقتصاد کشاورزی، در پی احضار به ستاد خبری اداره اطلاعات و برخورد توهین آمیز بطور جداگانه بازداشت شده اند.گفته می شود ژیار سلامتیان روز جمعه حدود ساعت ١٢ ظهر ازسوی ستاد خبری این شهر احضار گردیده که بنابر گفته‌های شهود عینی ، در هنگام مراجعه‌ی نامبرده به اداره‌ی اطلاعات مریوان به شیوه‌ای بسیار غیرانسانی و توهین آمیز با وی برخورد شده است.همزمان نیز خبرها حاکی ازآن است که راس ساعت ١۴ همان روز یک دانشجوی دیگر به نام دانا لنج‌آبادی که دررشته‌ی اقتصاد کشاورزی دانشگاه پیام نور مریوان مشغول به تحصیل می‌باشد، نیز پس از احضار به وزارت اطلاعات بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده است.تا لحظه تنظیم این خبر هیچ گونه خبری از سرنوشت و محل بدوی نگهداری نامبردگان دردست نیست و نگرانی ها از سرنوشت این ۲ فعال دانشجویی افزایش یافته است.به گفته نزدیکان این ٢ دانشجوی بازداشتی، احتمال دستگیری آنها را مشارکت در مراسم اعتراضی علیه ترکیه به مناسبت کشتار ٣۵ نفر از کوردهای شمال کردستان که در در جریان حمله جنگنده های ارتش ترکیه به یکی از روستاهای مرزی صورت گرفت، بوده است.شایان ذکر است بازداشت این دو فعال دانشجویی همزمان با سالگرد جان باختن ابراهیم لطف‌اللهی دانشجوی دانشگاه پیام نور در شهر سنندج بوده که در بازداشتگاه نیروی انتظامی در ۲۵ دی ماه ۱۳۸۶ درگذشت. و گمانه زنی ها حکایت از کشته شدن وی زیر شکنجه ماموران امنیتی حکومت ایران بوده است.ابراهیم لطف الهی دانشجوی سال چهارم رشته حقوق دانشگاه پیام نور سنندج بود، که پس از دستگیری در جلوی دانشگاه به بازداشتگاه فرستاده شده بود. وی در همان بازداشتگاه جان باخته و بگفته مسئولان وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در سنندج، علت مرگ او «خودکشی» اعلام شده است.مرگ او که توسط رسانه‌های خارج از ایران پوشش خبری یافته به مرگ زهرا کاظمی و زهرا بنی یعقوب تشبیه گردیده است.خانواده ابراهیم اعلام کرده بودند دلیل مرگ خودکشی ابراهیم از طرف نیروی انتظامی را مردود می‌دانند.
.دانشجونیوز
نوشته ای از فرزاد سلطانزاده نادری

تنگه هرمز و تنگناهای پیش روی ایران



هرچند اخبار این روزها درباره ایران و به خصوص تنگه هرمز به ظاهر متناقض جلوه می‌کند، نگاهی عمیق‌تر به موضوع، نشان‌دهنده سردرگمی مقام‌های جمهوری اسلامی در برابر افزایش تحریم‌های جهانی است. امروز جمهوری اسلامی چون مشت‌زنی است که پس از برخاستن از زمین، گیج از ضربات دریافت کرده، بی‌هدف به هر سویی مشت می‌اندازد. از این‌رو در حالی که برخی از مقام‌های ایران، به انکار تصمیم ایران درباب بستن تنگه هرمز پرداخته و گفته‌اند ایران قصد بستن این تنگه را ندارد، دیگرانی در سطوح بالای نظام بنا را بر تهدید نظامی و بستن تنگه هرمز نهاده‌اند.این سیاست، سیاستی نخ‌نما در تاریخ جمهوری اسلامی به شمار می‌آید. اساس این سیاست چنانکه رویترز از یک سخنگوی وزارت امورخارجه بریتانیا نقل کرده، بر بنیاد منازعات لفظی است. نکته جالب آنکه آغازگر این منازعات لفظی یک نظامی نیست. محمدرضا رحیمی، معاون اول رئیس جمهور ایران، گوی سبقت را از نظامیان برد و باب بستن تنگه هرمز را در منازعات موجود گشود. در ادامه، فرمانده نیروی دریایی ارتش ایران، حبیب‌الله سیاری، جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران، حسین سلامی و مسعود جزایری، معاون فرهنگی و تبلیغات دفاعی ستاد کل نیروهای مسلح ایران از نظامیانی بودند که درباره مسأله پیش آمده اظهارنظر کردند. پیش از این منازعات لفظی و یا تقریباً همزمان با آنها، جمهوری اسلامی، رزمایشی ده روزه را به نام ولایت در سواحل جنوبی ایران به وسعت دو هزار کیلومتر مربع اجرا کرده بود تا قدرت نظامی خود را به دنیا نشان دهد.چنانکه از قول یکی از مقام‌های بریتانیا نقل کردیم، امروز دنیای غرب می‌داند تمام این ادعاها، توخالی و بی‌بنیاد بوده و تنها جنبه تبلیغاتی دارد. از سوی دیگر به رغم تبلیغات فراوان درباره نیروی نظامی و انتظامی ایران، سران ایران خود نیز می‌دانند توانمندی‌های نظامی آنان در مقایسه با توان نظامی غرب در چه حد و پایه‌ای است و به فرض محال اگر توان نظامی‌اش حتی در حد قدرت‌های بزرگ دنیا باشد، تا چه اندازه می‌تواند در برابر اجماع جهانی تاب بیاورد. سیاست‌های مداخله‌جویانه حکومت ایران  نه تنها در سطح جهان که در سطح منطقه نیز دوستی برای آنان باقی نگذاشته الاّ کشوری چون سوریه که درگیر مطالبات به حق مردم خود است و گروهک‌هایی در فلسطین و لبنان که حیاتشان به نوعی در گرو کمک‌های جمهوری اسلامی است و از دستشان کاری برای کمک به تغییر شرایط ایران برنمی‌آید و این همه یعنی انزوا و تنهایی هر چه بیشتر ایران در عرصه‌های خارجی. افزون بر این موقعیت نظام در داخل نیز چندان با ثبات نیست. رهبران جمهوری اسلامی می‌دانند به سبب عملکرد سی ساله‌شان، امروز نیروهای وفادار به نظام نیز، چون جوانان اول انقلاب نیستند.نسل اول انقلاب هنوز چیزی از فساد موجود در نظام نمی‌دانست، وسایل ارتباط‌جمعی و رسانه‌ها چون امروز قدرتمند نبودند، از این‌رو رهبر و نظام موجود را مقدس می‌دانست و در گرماگرم ایمان انقلابی خود با تمام وجود و از جان و دل می‌کوشید، امّا نسل امروز می‌داند آنچه نظام ایران بر طبل آن می‌کوبد قرائتی خشن و خودکامه از دینمداری است درست  شبیه قرائت طالبان و القاعده. این نسل می‌داند به رغم تبلیغات فراوان روحانیون وابسته به نظام، رهبر و نظام ایران نشانی از تقدس در خود ندارند. امروز به برکت بالاتر رفتن سطح آگاهی‌های اجتماعی و سیاسی، تعقل و اندیشگی، تحلیل‌های مردم و از جمله سربازان و نظامیان مشغول در ارگان‌های نظامی ایران دگرگون شده است و از آنجایی که سران ایران نیز در خلأ زندگی نمی‌کنند خود از این موضوع با خبر هستند. آنها می‌دانند در صورت بروز جنگ این نسل چون نسل اول انقلاب در میدان مبارزه حاضر نخواهد شد. مشکل دیگر جمهوری اسلامی فرماندهانی است که از ثروت‌های نامشروع و از طریق قاچاق کالا فربه شده‌اند. این دسته منافع شخصی را رها نمی‌کنند تا به منافع ملی بپردازند.سران جمهوری اسلامی خود می‌دانند تهدید به بستن تنگه هرمز شاید تنها شوکی به بازار بین المللی وارد سازد، امّا در عمل بازنده اصلی ماجرا خودشان خواهند بود چرا که اقتصاد تک محصولی ایران وابسته به صادرات نفت است. سران ایران می‌دانند غرب توان آن را دارد برای تامین و گذار نفت مورد نیاز خود از راه‌های دیگر استفاده کند و کشورهای عربی صادر کننده نفت نیز با آنها همراهی خواهند کرد. کشورهایی که دل خوشی از سیاست‌های مداخله‌جویانه ایران ندارند.جمهوری اسلامی می‌داند امروز تنها و منزوی است، اما نمی‌پذیرد و یا نمی‌خواهد بپذیرد که  این انزوا محصول ندانم‌کاری‌ها و سیاست‌های غلطی بوده است که سی سال بر آن پای فشرده‌اند. سیاست‌های غلطی که همواره بر بنیاد تراشیدن دشمن و مبارزه با آنان بوده است حتی به قیمت از دست رفتن ارج و مقام ایران و ایرانی در جامعه بین‌المللی و از دست دادن دوستان. بنابر آنچه گفته آمد بستن تنگه هرمز تنها دروازه‌های نفت ایران را به روی بازارهای دنیا خواهد بست و جمهوری اسلامی از این موضوع آگاه است. در واقع حکومت ایران در صورت چنین اقدامی، دست به یک خودزنی بزرگ خواهد زد.
با این تفاصیل و مرور عمر سی ساله نظام جمهوری اسلامی در می‌یابیم  هرچند حاکمان ایران به قوانین بین‌المللی چندان پایبندی ندارند و به راحتی هنجارشکنی می‌کنند، در بزنگاه‌های خطر به آسانی از همه چیز گذشته و امتیازهای فراوانی به طرف‌های مقابل می‌دهند زیرا در نگاه آنان «حفظ نظام از اوجب واجبات است.» سال‌هاست مردم ستمدیده ایران تاوان ندانم‌کاری‌های نابخردانه دولتمردان خود را در دشمنی با غرب به خصوص آمریکا می‌دهند تنها به این دلیل که کسی یا کسانی از این کشور یا کشورها دل خوشی ندارند و می‌خواهند به دنیا اثبات کنند که می‌توانند پشت آمریکا  و هم پیمانانش را به خاک برسانند امّا چنانکه آمد در لحظه‌های خطر و درماندگی، سرمایه‌های ملی و میهنی را به هدر داده تا همچنان در دور قدرت باقی بمانند.درت و ثروت انگیزه‌هایی هستند که این بیگانگان با مردم و تاریخ و فرهنگ ایران را همچنان راغب به حفظ اریکه قدرت می‌کند. در این میان اگر ایران هم ویران شود و پشت مردم زیر بار تحریم‌های طاقت‌فرسا خم‌تر شود باکی نیست، زیرا اساساً بیگانه نسبت به هیچ کس و هیچ چیز تعلق خاطری ندارند جز خود.امروز پس از سی و سه سال، جمهوری اسلامی همچنان این دور باطل و نخ‌نما را ادامه می‌دهد؛ ستیزه، خالی کردن میدان و امتیاز دادن به هنگام خطر. دنیا باید بداند به حاکمانی که ایران را به تاراج داده، سرنوشت مردم را به بازی گرفته، و برای ماندن بر تخت قدرت دست به هر کاری می‌زنند و معمولاً از جیب مردم ایران هم خرج می‌کنند، امید و اطمینانی نیست. کژی در این نهاد بی‌بنیاد اساساً اصلاح‌پذیر نیست. دنیا باید بداند که نظام حاکم بر ایران، تناسبی با گفتمان‌های دنیای امروز و منش مردم ایران ندارد مردمی که به رغم شایستگی‌ها و خردورزی‌ها و سطح آگاهی مثال زدنی در چنگال دیومنش‌هایی خودکامه اسیر آمده‌اند.ردم ایران هم می‌دانند جمهوری اسلامی امتحان‌های خود را پس داده و مردود شده است. از این‌رو صبح دیگری را در سرزمینی آزاد چشم انتظارند. من نیز همچون مردم ایران برآنم این روزگار نامراد چندان به طول نخواهد انجامید و ایرانیان به آنچه شایستگی‌اش را دارند یعنی آزادی و دموکراسی، خواهند رسید. برای رسیدن به این مهم نیز همدلی‌ها و پیوستگی‌ها لازم است.ایرانیان آگاه می‌دانند هرچند بسیاری از فرماندهان نظامی فاسد هستند، انسان‌های پاک و شریف نیز در میان آنها کم نیستند، کسانی که در دام ثروت اندوزی‌های نامشروع نیفتاده و هنوز دلی در سینه دارند که به عشق ایران می‌تپد.
 آنها در جستجوی دستان دوستانی هستند که  آزادی ایران را رقم بزنند و من بر این باورم که آن روز دور نیست.
بهروز بهبودی
8 ژانویه 2012 / ونکوور
بنیانگذار شورای دموکراسی برای ایران

۱۳۹۰ دی ۲۴, شنبه

مردم ایران در برابر شیطان بزرگ خامنه ای می ایستند…(زندانی سیاسی رضا شریفی بوکانی)


متن پیاده شده پیام صوتی زندانی سیاسی رضا شریفی بوکانی که جهت انتشار در “اختیار فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران” قرار گرفته شده است. پیام صوتی وی بزودی انتشار خواهد یافت. متن پیام پیاده شده صوتی این زندانی سیاسی به قرار زیر می باشد:


من یک زندانی سیاسی کرد،


ما زندانیان سیاسی در زندان رجایی شهر مشکلی با مسئولین زندان نداریم مشکل ما مسئولین زندان نیستد بلکه مشکل اساسی زندانیان سیاسی ، رژیم است که تا کی می خواهد به این وضعیت ادامه بدهد .جمهوری اسلامی با این شرایطی که در پیش روی دارد با این همه فشارها و تحریمها از سوی جهان غرب تا کجا می خواهد پیش برود که خوشبختانه به بن بست کشیده شده است.تمامی سازمانها ، احزاب و گروهها و فعالین سیاسی ، مدنی،کارگری و غیره و همچنین بخشی از اصلاح طلب ها، انتخابات نمایشی را تحریم کرده اند چون انتخابات هیچ مشکلی را حل نمی کند بلکه مشکلات کنونی مردم را بیشتر می کند .رژیم نه به حقوق شهروندان و نه به حقوق بشر و نه به میثاق ها و نهادهای بین المللی ارزشی قائل است .او فکر می کند با زندانی کردن مردم بیگناه ، اعدام و کشتار گره ای از مشکلات خود را باز می کند که این طور نیست. امیدوارم که مردم ایران و همه قومیت هایی که به آنها ظلم شده این را بدانند که ۳۳ سال ظلم ، بیدادگری ، خیانت و شکنجه و اعدام های ناعادلانه بر مردم ایران روا رفت.من خوش بین هستم به اینکه همه احزاب ، سازمانها ،گروهها و تشکل های سیاسی در کنار مردم ایران هستند که برای نجات مردم ایران در برابر شیطان بزرگ خامنه ای می ایستند و جوانان این مملکت را از چنگ دشمنان رها می کنند و به امید روزی که ایران آزاد و آباد و سرزمینی دموکراتیکی داشته باشیم و حکومتی که به اصول آزادی بیان ، حقوق بشر ، آزادی مطبوعات و آزادی فعالان و احزاب سیاسی پایبند باشد و مردمان سخت کوش قومیت ها به حق و حقوق قانونی خودشان برسند .مخصوصا مردمان کرد که ۳۳ سال است زیر سلطه حاکمان خودکامه و استبدادگر جمهوری اسلامی ظلم ها و ستم های وحشیانه آنان روبرو بوده اند. همچنین کسانی که الان بیش از ۱۱ سال است که در زندان هستند و هیج اقدامی در وضعیت پرونده آنان صورت نگرفته از جمله سعید ماسوری مبارز مجاهد ، افشین بایمانی ، خالد حردانی و غیره که سالهاست از سوی مسئولین برای آنها اقدامی انجام نگرفته است وهر چند که الان حدود ۱۰۰ نفر از دوستان مسلمان اهل تسنن که فعال مذهبی هستند که در زندان رجایی شهر بسر می یرند که تنها به خاطر عقاید ، فکر و باورهایی که به اسلام دارند روانه زندان شده اند که اکثر آنها از هفت سال به بالا حکم دارند و عده ای هم به حکم اعدام و محارب محکوم شده اند .چرا اعدام ؟ چون کشتن انسانها برای رژیم جمهوری اسلامی خیلی آسان است. به خاطر اینکه این عده یا این جماعت اهل تسنن مسلمان به اصول و شیوه خودشان نماز می خوانند و برایش مبارزه می کنند واقعا جای تاسف است که این رژیم پایبند به هیچ عقاید و باوری نیست.متاسفم برای آقای خامنه ای که بارها ادعا کرده که اتحاد میان شیعه و سنی ، یک اتحاد نادری ست .ولی کاملا دروغ محض است فقط بین آنها تفرقه می اندازد که با همه آیین و مذهبی مشکل دارد هیج مذهبی را در ایران به رسمیت نمی شناسد بلکه دائم با آنها و گروههای مذهبی را روانه زندان می کند .مسئولین رژیم که بی شرمانه ولایت فقیه را همان ولایت محمد نامیده که این ولایت، ولایت استبدادی است و حقی و ناحقی بوده و قانونی وجود داشته نان و ارزشهای انسانی بوده ولی ظلم و دروغگویی نبوده خیانت به مردم وجود نداشته .من درود می فرستم به همه سکولارها ،مذهبی ها ،سازمانها و احزاب سیاسی ، دموکراسی خواهان و آزادی خواهان و فعالین حقوق بشر ، میثاق های بین المللی راهی برای نجات مردم ایران به دست بیاورند.


به امید آزادی همه زندانیان سیاسی


مرگ بر رژیم که به مردم ایران خیانت کرده است


رضا شریفی بوکانی زندانی سیاسی کرد


شهریور ۱۳۹۰


http://hrdai.net


info@hrdai.net


pejvak_zendanyan10@yahoo.com


pejvakzendanyan@gmail.com


Tel.:0031620720193
نوشته ای از مسعود نوری جاوید

۱۳۹۰ دی ۲۳, جمعه

خانواده پروین مخترع: اجازه تماس تلفنی کوهیار و مادرش را ندادند


روز دوازدهم دی ماه اولین جلسه رسیدگی به اتهامات کوهیار گودرزی بدون حضور وکیل برگزار شد. این فعال حقوق بشر از دادگاه درخواست استمهال کرد تا رسیدگی به پرونده، با معرفی و حضور وکیل برگزار شود. دادگاه نیز جلسه رسیدگی خود را به تعویق انداخت. پروین مخترع مادر کوهیار نیز که یک روز پس از بازداشت فرزندش، در کرمان دستگیر شده بود اخیرا از سوی دادگاه به تحمل ۲۳ ماه حبس تعزیری محکوم شده است.خانواده پروین مخترع در خصوص آخرین وضعیت این مادر و فرزند در حبس به “جرس” می گوید: “روز دوازدهم دی ماه دادگاهی برای کوهیار تشکیل دادند اما به علت اینکه ایشان وکیل نداشتند تاریخ برگزاری دادگاه را به تعویق انداختند و قرار است در هفته آینده جلسه ای را برای رسیدگی به اتهامات وی برگزار کنند. برای پروین هم ۲۳ ماه حبس تعزیری به اتهام توهین به رهبری و مصاحبه با رسانه های بیگانه در دادگاه بدوی صادر کردند. خود پروین هم بعد از اینکه از این حکم غیرعادلانه باخبر شد خیلی ناراحت شد و الان از نظر روحی شرایط زیاد خوبی ندارد. دیروز وکیل پروین اعتراض خود را روی پرونده گذاشتند و قرار است طی بیست روز آینده دادگاه تجدید نظر تشکیل شود. حالا منتظریم ببینیم نتیجه تجدید نظر چه خواهد بود؟ البته خبرهایی به ما رسیده که کم کم یازده ماه را برای او صادر خواهند کرد و هنوز نمی دانیم داستانش چیست؟
کوهیار گودرزی، ، روزنهم مردادماه بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. این عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر بیش از دو ماه را در سلول انفرادی به سر برده و با گذشت شش ماه هنوز از ملاقات با بستگان خود محروم است. وی پیش از این بازداشت، در آذرماه سال ۸۸، در راه عزیمت به شهر قم جهت شرکت در مراسم تشییع پیکر آیت‌الله منتظری بازداشت شده و به مدت یکسال در زندان به سر برده بود. در طی این یکسال، مادر وی در خصوص وضعیت و شرایط نگهداری فرزندش با رسانه ها مصاحبه و اطلاع رسانی می کرد.خانواده مخترع ادامه می دهد: “کوهیارالان در زندان اوین است و ملاقات ندارد و فقط می تواند هفته ای یکبارتلفن بزند که البته تلفنهایش هم کنترل است و مراقب هستند که به کجا زنگ می زند. اما با این حال کوهیار از نظر روحی وضعیت خوبی دارد علی رغم اینکه خودش احتمال می دهد بین چهار تا شش ماه برایش حبس صادر کنند. به هرحال آدم قوی است و مقاومت خودش را در مقابل این شرایط حفظ کرده است. پروین هم در زندان کرمان و ممنوع المکالمه است اما ملاقات کابینی دارد. او در بند عمومی و با دزدها و قاچاقچیان در یکجا نگهداری می شود و شرایط مناسبی نیست. به علت اینکه پروین حق تماس تلفنی ندارد و نگران پسرش است به یکی از همین همبندی هایش شماره ما را داده بود که او هم به ما گفته بود پروین پول احتیاج دارد و شماره حساب خودش را به جای شماره پروین به ما داده بود و به این شکل از ما مبلغی را کلاهبرداری کردند. خلاصه همین را گفتم تا بدانید یک زندانی سیاسی با چه کسانی باید در یک بند نگهداری شود و چه مشکلاتی دارد…این منبع نزدیک به خانواده با تاکید بر نگرانی خانواده برای آنها بیان می کند: “خلاصه شرایطی است که خانواده بشدت نگران آنها است بویژه مادر پروین خیلی ناراحت است. سعی هم کردیم پروین از وضعیت کوهیار چیزی نفهمد و نگران شود. خیلی هم تلاش کردیم که این مادر و فرزند با هم تلفنی صحبت کنند اما متاسفانه اجازه ندادند. وضعیت اصلا خوبی نیست کوهیار تنها فرزند پروین است و با هم زندگی می کردند و به شدت به هم وابستگی عاطفی دارند و به روی هر دو فشار عاطفی زیادی است و برای هم خیلی دلتنگ و نگران هستند.گفتنی است، برخورد با فعالان حقوق بشر در حالی صورت می گیرد که طبق گزارش مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، طی سال ۲۰۱۱ میلادی، از مجموع ۲۷۵۱ گزارش منتشره، ۱۱۲۰۰۷۷ مورد نقض حقوق بشر و حقوق شهروندی در ایران صورت گرفته است.


مژگان مدرس علوم
جرس
نوشته ای از مسعود نوری جاوید

رژیم جمهوری اسلامی: یک حکومت فاسد و بحران‌زده در آستانه فروپاشی

آشفتگی داخلی و بحران مشروعیت رژیم جمهوری اسلامی: سقوط قریب‌الوقوع رژیم ننگین جمهوری اسلامی به کجراهه‌ای کشیده شده است که دیگر قادر به حفظ ظا...