۱۳۹۰ دی ۲۲, پنجشنبه

پیام رضا شهابی به خانم بئاتریس، یکی از اعضای جنبش ضد سرمایه داری ۹۹%


با خبر شدم که یکی از دانشجویان جنبش ضد سرمایه داری ۹۹% انگلیس به نام خانم بئاتریس پیام پرمهر و حمایت آمیزی برای من ارسال کرده اند. این پیام بسیار من را شاد کرد و بر خود لازم دیدم تا از این دوست جنبش کارگری تشکر کنم و بدین وسیله بار دیگر حمایت و همبستگی خود را با تمامی کارگران و مردمی که تحت این جنبش، علیه استثمار و ستم های سرمایه داری در نقاط مختلف جهان اعتراض می کنند اعلام کنم.


بئاتریس گرامی و دیگر کارگران!


سال هاست که کارگران به شکل های گوناگون اعتراض خود را علیه این سیستم استثمارگر اعلام میکنند.و خوشحالم که اکنون نیز در جنبش ۹۹% مردم علیه ستم فریاد میزنند.من و همکاران دیگرم نیز از حدود ۶ سال پیش که فعالیتمان را شروع کردیم همین حرف ها را می زدیم: می گفتیم که تمام کارها و زحمت ها را ما اکثریت جامعه می کشیم و سودش تنها به جیب عده ای اندک می رود و شرایط و گرفتاری امروز من نیز دقیقا به دلیل دفاع از حقوق همکارانم است. برای رهایی از ستمهای سرمایه داران، کارگران و مردم زحمت کش در سراسر جهان باید با هم متحد شوند و برای گرفتن حق و حقوق خود مبارزه کنند؛ حقوق بشر واقعی از دیدگاه من چیزی نیست جز حقوق ۹۹% زحمت کش جامعه که تمام ثروت ها را تولید می کنند اما خودشان بهره ای از آنها نمی برند، نه حقوق کذایی معدود انسان های سرمایه داری که هیچ کاری نمی کنند ولی همه چیز در اختیارشان است.به گرمی دست شما دوست عزیز و دیگر انسان هایی که در سراسر جهان از حقوق کارگران و زحمتکشان دفاع کرده و علیه مناسبات استثمارگرایانه ی سرمایه داری مبارزه می کنند، می فشارم.


علیه سرمایه داری بجنگیم که پیروزی از آن ماست !


با بهترین درودها


کارگر زندانی رضا شهابی – ۱۸ دیماه ۱۳۹۰


عضو هیئت مدیره و خزانه دار سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه


اصل پیام خانم بئاتریس دانشجوی ساکن لندن و عضو جنبش ضد سرمایه داری:
بئاتریس دانشجوی جامعه شناسی دانشگاه متروپولیتن لندن در روایت چهل و هشتم کمپین ۹۹ (جنبش اشغال ضد سرمایه داری) در حالی که پیامش و عکس رضا شهابی را در دست دارد و بالای این نوشته آمده است : ” یک جهان، یک نبرد “
این پیام را برای رضا شهابی ارسال کرده است :
من دوست دارم به تو بگویم تو یکی از جسورترین مردانی هستی که درباره ات شنیده ام. مایلم تا همبستگی خود را با تو اعلام کنم . حتی اگر این تنها کاری باشد که می توانم انجام دهم. امیدوارم پیام من از رنج تو و خانواده ات بکاهد. من زمانی که روایت هایی چون تو را می شنوم از این که انسانم به خود می بالم. آرزو می کنم ، مبارزات مختلف ما، همه ی ما ، جهان را به جای بهتری تبدیل کند.
شماره تلفن سخنگوی کمیته دفاع از رضا شهابی ، آقای محمود صالحی : ۰۹۱۸۸۷۴۷۱۰۴


k.d.shahabi@gmail.com


www.k-d-shahabi.blogspot.com
نوشته ای از مسعود نوری جاوید

دستگیری اعضای کمیته دفاع از رضا شهابی کارگر و عضو اتحادیه آزاد کارگران ایران


شریف ساعد پناه و مظفر صالح نیا از اعضای کمیته دفاع از رضا شهابی، کارگر و عضو اتحادیه آزاد کارگران ایران در شهر سنندج برای چندمین روز در بازداشت به سر میبرند و دستگاه قضایی برای آزادی موقت آنها قرار وثیقه ی 80 میلیونی صادر کرده است.تنها جرم شریف ساعد پناه که یکی از فعالان کارگری خوشنام و زحمت کش در شهر سنندج می باشد و نیز تنها گناه مظفر صالح نیا دفاع از حق و حقوق انسانی و ابتدایی برای خود و دیگر هم طبقه ای هایشان می باشد.ادامه ی بازداشت ساعد پناه  و  صالح نیا به هر بهانه و انگ واهی از سوی تمامی اعضای کمیته دفاع از رضا شهابی محکوم میباشد و ما خواستار آزادی ایشان و پایان دادن به پرونده ی قضایی ایشان هستیم.همچنین لازم به ذکر است که رضا شهابی کاملا بلاتکلیف در بخش جراحی اعصاب در بیمارستان امام خمینی به حال خود رها شده است و چندین بار دچار خونریزی از بینی شده است.پزشکان متوجه شده اند که این خونریزی ها در اثر صدمه دیدن رضا در دوران بازجویی در اوین میباشد.و مشخص شده که در اثر ضربات شدیدی که به سر او وارد آورده اند ضایعات و صدمات جبران ناپذیری در ناحیه ی سر و در اعصاب و مغز او به جا گذاشته اند.پزشکان اعلام کرده اند که اکنون متوجه شده اند برای آمادگی برای عمل جراحی ضروری است علاوه بر دیگر بهبودی ها، این ضایعات مغزی ایجاد شده در اثر ضربه زدن به سر رضا نیز بهبود یابد.بدین ترتیب هر روزه مشکل جسمی حاد ِ جدیدی توسط پزشکان کشف میشود که همگی مربوط به آزار و اذیت هایی است که در بازجویی ها و در زندان بر سر رضا شهابی آورده اند.
منبع : کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری

آغای خامنه ای؛ شتر در خواب بیند پنبه دانه، ایرانیان پاک سرشت دیگر گول شیادی شما را برای رأی دادن نخواهند خورد


به گزارش خبرگزاری مهر، رهبر حکومت جنایتکار اسلامی انتخابات را عرصه نمایش حضورمردم دانست و تاکید کرد: از مدت ها قبل از مرکز و قرارگاه فرماندهی جبهه کفر و استکبار تا پادوها و پیاده نظام این جبهه تلاش کردند تا حضورمردم درانتخابات کمرنگ باشد، اما به لطف و فضل الهی، حضور مردم در این انتخابات دشمن شکن خواهد بود.سید علی خامنه ای رهبر شیره ای انقلاب اسلامی، صبح روز دوشنبه در دیدار هزاران نفر از علما، فضلا، طلاب و قشرهای مختلف مردم قم تأکید کرد که بر خلاف تصور و تحلیل های جبهه استکبار، نظام جمهوری اسلامی امروز نه تنها در شرایط شعب ابی طالب نیست بلکه در شرایط بدر و خیبر قرار دارد و به لطف و فضل الهی حضور مردم در انتخابات آینده مجلس به عنوان یکی از مظاهر دخالت مردم در سرنوشت کشور، حضوری پرشور و دشمن شکن خواهد بود و همه مسئولان و نامزدها نیز وظیفه دارند که با پایبندی کامل به قانون، زمینه یک انتخابات سالم و رقابتی را بوجود آورند.سید علی آغای پایین خیابانی، همچون همیشه در توهمات و دنیای خیالی خود به سر می برد و عشق به قدرت، او را کر و کور ساخته و ایشان توانایی شنیدن، دیدن و حس کردن هیچ چیزی به غیر از توهم اینکه حکومت ستمکارش در بهترین شرایط وجود دارد و هیچ خطری تهدیدش نمی کند، را ندارد. سخنان صد یا یک غاز ملا خامنه ای در رابطه با انتخابات و حضور پر شور مردم، انسان را به یاد آن ضرب المثل مشهور فارسی می اندازد که می گوید: شتر در خواب بیند پنبه دانه/ گهی لُپ لُپ خورد، گه دانه دانه.باید به امام شیره ای گفت که تو چگونه از مردمی که آنان را به دریوزگی کشاندی، جوانان  را زدی و شکنجه کردی و کشتی، دختران را به جرم بد حجابی بازداشت کردی و به وسلیه سربازان گمنام امام زمانت و نیروی بی شرافت انتظامی ات به آنان تجاوز کردی، نه تنها پول نفت بر سر سفره هاشان نیاوردی که بلکه هر آنچه در سفره داشتند نیز غارت کردی، انتظار داری که در انتخابات فرمایشی که حضورشان در آن، تو آخوند خونخوار را خشنود خواهد کرد، شرکت کنند؟. زهی بیشرمی و انتظار بی جا!.
دیگر اینکه آغای خامنه ای؛ همه مردم ایران می دانند، انتخاباتی در کار نیست، بلکه هر چه هست انتصابات است و مزدورانی  را که از پیش تعیین کرده اید، می خواهید سر کار آوردید تا بیشتر و بیشتر، مردم را بچاپید و اموال شان را چپاول کنید و هویت و فرهنگ و احترام شان را نزد جهانیان له و لورده کنید.مگر ما انتخابات  ساختگی و تحمیر مردم در دو سال گذشته یادمان رفته است؟. با یک ترفند و حقه کثیف سیاسی و استفاده از مزدوران اصلاح طلب اتان برای گرم کردن تنور انتخابات، مردم را به پای صندوق های رأی کشاندید و همه جا از حضور میلیونی مردم در انتخابات استفاده ابزاری و تبلیغاتی کردید.شما بیشرمانه حضور مردم را نشانه ای از مشروعیت دادن به حکومت جهل و فسادتان دانستید و سپس دوستداران اصلاح طلبتان با یک نقشه دیگر، جوانان دلاور ایران زمین را به کشتن دادند و تخم ترس را در دل مردمان کاشتند و خودشان در سنگرهای سکوت اشانو شاید در خدمت خودتان از نظرها پنهان شدند و لال مانی گرفتند.تمامی مردم ایران می دانند که حضور در هر گونه انتخابات دولتی به معنای اعتبار و مشروعیت بخشیدن به حکومت اسلامی جنایتکار است؛ بنابراین هر آنکس که کم ترین قدمی در راه داغ کردن تنور این انتخابات بردارد، هر کس که برای انتخابات تبلیغ کند، هر شخصی که در انتخابات شرکت کرده و رأی دهد، پا بر روی خون تمامی کشته شدگان راه آزادی گذاشته است و در مقابل مردم و خواسته های شان ایستاده است و دشمن تمامی ایرانیان آزادی خواه می باشد و باید منتظر حضور در یک دادگاه ملی برای محاکمه به جرم خیانت به آرمان های مردمی، بماند.در حال حاضر و شرایط موجود در جامعه درمانده ایران زمین، دو گروه و حزب سیاسی بیشتر نداریم؛ یا کسی طرفدار جمهوری اسلامی و ولایت فقیه است و یا خواستار سرنگونی حکومت اسلامی و محاکمه سران و دست اندرکاران دزد و ستمکار نظام جنایتکار در دادگاه های بین المللی است. اصلاح طلب و اصولگرا، هر دو نقاط مشترک بسیار پر رنگی دارند؛ هر دو دوستدار و سر سپرده ولایت فقیه هستند و به جهموری اسلامی ایمان و باور قلبی دارند و هرگز خواستار سقوط این نظام اهریمنی نیستند، بلکه مشکل شان دعوا بر سر لحاف ملاست و هر کدام شان دوست دارند که به تنهایی سر سفره نفتی پهن سید علی آغا بنشینند.از دیرباز گفته اند که یا زنگیِ زنگ، ویا رومیِ روم . اکنون نیز زمانی است که جوانان و مردم ایران زمین باید جبهه سیاسی خود را مشخص کرده و با تحریم انتخابات و نشستن در خانه هایشان در روز انتخابات ضمن اثبات ایرانی بودن و آزادی خواهی اشان، خامنه ای و دوستداران سبز اللهی و مزدوران بسیجی اش را نیز بدین باور رسانند که مردم خواستار سرنگونی رژیم اسلامی و برقراری یک نظام دموکراتیک و سکولار هستند که در آن همگان با هر باور و عقیده ای و با هر لهجه و زبانی از عدالت اجتماعی یکسانی برخوردار بوده و در آسایش و رفاه و امنیت زندگی کنند.نکته قابل تذکر این که خامنه ای ۲ سال پیش به کردستان رفت تا مردم آن سامان را تشویق به شرکت در انتخابات نماید. او در سخن رانی های خود بارها گفته بود که شرکت کردن مردم  در جلو صندوق های رأی مهم است وگرنه رأی دادن آنان مهم نیست. خامنه ای به خوبی دا نست آن صحنه ها برای فیلم برداری و تبلیغ مطبوعات خارجی مورد نیاز بود.نکته پایانی آن که، شرکت در انتخابات فرمایشی علی خامنه ای تأیید رژیم اسلامی است.ملت ما دیگر دریافته است که اگر شرکت کند، حتی جلو صندوق رأی ظاهر شود، آب به آسیاب دشمن ریخته است. از این روی به جرأت می توان گفت که نهایت بی شرافتی، بی غیرتی و کینه توزی و عداوت با ملت و کشور ایران است اگر بخواهیم در این انتصابات فرمایشی شرکت نماییم. تنها امت خردباخته و مزدوران و کاسه لیسانند که می توانند مانند همیشه در این انتخابات شرکت نمایند.
برگرفته از سایت همکار فضول محله، نوشتۀ سیروس پارسا
نوشته ای از فرزاد سلطانزاده نادری

جاوید هوتن کیان وكيل سكينه آشتياني = اورا با سيگار سوزانده اند و ...


جاوید هوتن کیان، وکیل سکینه محمدی آشتیانی، زن محکوم به سنگسار آذربایجانی بود که سال گذشته به اتفاق سجاد قادرزاده، فرزند سکینه محمدی آشتیانی و دو خبرنگار آلمانی بازداشت شد.خبرنگاران المانی آزاد شدند و به کشورشان بازگشتند، سجاد قادرزاده نیز از اتهامات منتسبه تبرئه شد اما جاوید هوتن کیان ابتدا به یازده سال حبس تعزیری و 5 سال محرومیت از وکالت محکوم شد؛ حکمی که در دادگاه تجدید نظر به 6 سال حبس تعزیری کاهش یافت.او در زندان مرکزی تبریز در حال سپری کردن محکومیت خود است و آقای محمودی که پیش از این وکالت او را برعهده داشته می گوید: آقای هوتن کیان از اتهاماتی چون ارتداد و جاسوسی تبرئه شد اما در نهایت به اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس تعزیری و به اتهام جعل عناوینی چون وکیل بین المللی و نماینده حقوق بشر و... به 5 سال حبس تعزیری محکوم شد. او در حالی محکومیت خود را سپری می کند که همچنان اجازه داشتن وکیل ندارد و او را به بند متادون زندان تبریز منتقل کرده اند و ممنوع الملاقات و ممنوع التلفن است.آقاي محمودي كه نسبت به اين موضوع اشراف كافي دارد، در اين باره گفته است، من فروردین ماه او را در زندان تبریز دیدم و وکالتنامه را امضا کرد اما قاضی پرونده به شدت مخالفت کرد و آقای هوتن کیان عملا نتوانست وکیلی داشته باشد؛ هنوز هم وکیلی ندارد خانواده اش به شدت تحت فشارند و امکان مصاحبه ندارند. خودش هم در وضعیت بدی در زندان تبریز به سر می برد. واقعا بی انصافی است اگر فعالین حقوق بشرو رسانه ها نسبت به وضعیت او که یک وکیل شریف بود بی توجه باشند.او سپس به شکنجه هایی که آقای هوتن کیان متحمل شده اشاره می کند و می گوید: من فروردین ماه وقتی او را دیدم آثار سوختگی با سیگار بر روی دستها و پاهای او بود؛ به شدت شکنجه شده بود و اصلا حالش خوب نبود. بینی و چند دندانش شکسته و بیضه هایش آسیب دیده بود، اما متاسفانه آنطور که باید نهادهای حقوق بشری به وضعیت او توجهی نکردند تا جایی که الان هم او در حالیکه محکومیت خود را سپری می کند از همه حقوق عادی و بدیهی و قانونی خود محروم است و در شرایط بسیار بدی به سر می برد.


روزآنلاين

آریا آرام نژاد؛ هنرمند سبز با دست بند و پابند در دادگاه


آریا آرام نژاد، هنرمند جوان و آهنگ‌ساز نام‌آشنای هوادار جنبش سبز است که پس از عاشورای ۱۳۸۸ ترانه‌ای با عنوان «علی برخیز» منتشر کرد. او چندی بعد، در پی استقبال قابل توجه از این اثرش در فضای مجازی، در ۲۶ بهمن ماه ۱۳۸۸ توسط اداره اطلاعات بابل به اتهام اقدام علیه امنیت ملی دستگیر شد.همسر آریا آرام نژاد خبر داد که این هنرمند سبز با دستبند و پابند به دادگاه آورده شده است.عادله ضیایی همسر این هنرمند سبز در صفحه فیس بوکش نوشته است:
امروز برای بررسی مواردی از پرونده دوم آریا به دادگاه آمد هرچند همشهریانش از دیدنش خوشحال شدند و با ادب ومهربانی واحترام با او برخورد می کردند: اما” فرزند خلف پدر ،با دستبند وپابند به دادگاه آورده شد.هرچند او با لبخندی به لب ،آرام بود و می گفت :این لباس به من احساس بدی نمی دهد .این نظام ماست که باید ، از اینکه یک هنرمند را در این وضعیت قرار داده است احساس بدی داشته باشد.


من اما، دلگیرم


من بغض دارم


معترضم ،معترضم


به این همه هتاکی


به هتک حرمت انسان


به هتک حرمت هنر


به هتک حرمت هنرمند…


گفتنی است، آبان ماه جاری، پنج مامور اداره اطلاعات استان مازندران با ورود به منزل این هنرمند جوان هوادار جنبش سبز در بابل، او را بازداشت کردند. این در حالی است که او در همین روز برای برای پیگیری پرونده خود در مرحله تجدیدنظر، به شهر ساری و دادگاه استان مازندران مراجعه کرده و در زمان هجوم ماموران، تازه از ساری برگشته بود.دستگیری این فعال جنبش سبز با ضرب و شتم همراه بوده و ماموران در داخل منزل به آقای آرام نژاد دستبند زده اند. آنها همچنین ضمن تفتیش منزل، بخشی از دست نوشته های آریا و مدارک کاری و همچنین کامپیوتر شخصی او را نیز توقیف کرده و با خود برده‌اند.آریا آرام نژاد ماه پیش، از بند انفرادی بازداشتگاه شهید کچوئی اداره اطلاعات ساری به بند انفرادی زندان متی کلای شهرستان بابل منتقل شد. با توجه به شرایط زندان و وضعیت آریا خانواده وی از سلامتش ابراز نگرانی می کنند.آریا آرام نژاد، هنرمند جوان و آهنگ‌ساز نام‌آشنای هوادار جنبش سبز است که پس از عاشورای ۱۳۸۸ ترانه‌ای با عنوان «علی برخیز» منتشر کرد. او چندی بعد، در پی استقبال قابل توجه از این اثرش در فضای مجازی، در ۲۶ بهمن ماه ۱۳۸۸ توسط اداره اطلاعات بابل به اتهام اقدام علیه امنیت ملی دستگیر شد.او پس از گذراندن نزدیک به ۵۰ روز انفرادی و زندان که تمام این مدت را در بند انفرادی زندانهای متی‌کلا شهرستان بابل و بازداشتگاه اداره اطلاعات شهرستان ساری سپری کرده بود، به قید وثیقه آزاد و در دادگاه انقلاب شهرستان بابل به نه ماه حبس تعزیری محکوم شد.از این آهنگ ساز و خواننده ی مردمی تا به حال آهنگ هایی چون علی برخیز، دلتنگی و برای لمس آزادی منتشر شده است.


گزارش خبرنامه ملّی ایرانیان از  کلمه
نوشته ای از مسعود نوری جاوید

۱۳۹۰ دی ۲۱, چهارشنبه

همسر محمد سیف زاده، وکیل: به دلیل عدم صلاحیت دادگاه انقلاب در دادگاهش شرکت نکرد


همسر و وکیل محمد سیف زاده، وکیل و از موسسان کانون مدافعان حقوق بشر با اظهار اینکه او امروز (۲۱ دی ماه) در دادگاهش شرکت نکرده است به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت:« آقای سیف زاده امروز در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب برای پرونده سومش که مربوط به نوشتن نامه ها و امضا تعدادی از بیانیه ها در داخل زندان بود دادگاه داشتند که نخواستند شرکت کنند و تنها از من که وکیلشان هستم خواستند تا لایحه شان را به دادگاه ببرم.» فاطمه گلزاربه کمپین گفت :«آقای سیف زاده خواسته بودند که من فقط لایحه ایشان را به دادگاه ببرم ولی در جلسه شرکت نکنم. ایشان فقط می خواستند لایحه شان ثبت شود. من هم همین کار را کردم چون نمی توانستم خارج از خواست موکلم عمل دیگری انجام دهم.» محمد سیف زاده، وکیل و از موسسان کانون مدافعان حقوق بشر در آبان ماه سال ۸۹ به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق شرکت در تاسیس کانون مدافعان حقوق بشر ایران به ۹ سال زندان و ۱۰ سال محرومیت از وکالت محکوم شد. وی اواخر فرودین ماه امسال نیز به اتهام ” خروج غیر قانونی” از کشور توسط نیروهای امنیتی ارومیه بازداشت شد و پس از دو ماه بازجویی به زندان اوین منتقل شد. در تیرماه امسال دادگاه تجدید نظر حکم او را به دو سال حبس کاهش داد . این وکیل در حال حاضر در انتظار حکم پرونده خروج غیرقانونیش از کشور و پرونده جدیدش است.فاطمه گلزار که در حال حاضر تنها وکیل محمد سیف زاده است در خصوص علت شرکت نکردن موکل و همسرش در دادگاه گفت:« آقای سیف زاده دادگاه انقلاب را فاقد صلاحیت برای رسیدگی به پرونده اش می داند. او به دلیل عدم صلاحیت دادگاه و عدم حضور هیات منصفه که یکی از نواقص دادرسی عادلانه است و دلایل قانونی از این دست از حضور در دادگاه منصرف شدند. » محمد سیف زاده که از اواخر اردبیهشت ماه امسال در زندان اوین به سر می برد به اتهام نوشتن نامه به سید محمد خاتمی، رییس جمهور پیشین و نوشتن دو مقاله ی انتقادی در خصوص نحوه عفو در قانون و تعریف جرم سیاسی و همچنین امضا بیانیه های دست جمعی در زندان در دادسرای زندان اوین مجددا متهم به تبانی و اجتماع علیه امنیت ملی شد. همسر وی پیشتر به کمپین گفته بود (لینک) که وی چند روز پس از انتشار اولین نامه اش به سید محمد خاتمی در سایت های خبری به دادسری اوین احضارشد.او در بخشی از نامه خود به رییس جمهور پیشین نوشته است: اگر در رژیم گذشته دادگستری خوبی می داشتیم انقلاب واقع نمی شد، چه انقلاب زمانی حادث می گردد که مردم ستمدیده مرجعی جهت احقاق حق نیابند. اما به عنوان قاضی و وکیل دادگستری با سابقه ای طولانی باید انصاف را رعایت کنم و بگویم دادگستری آنقدرها بد نبود. (لینک)
فاطمه گلزار در خصوص لایحه ای که آقای سیف زاده نوشته است، گفت:« در این لایحه ایشان موارد عدم صلاحیت دادگاه را نوشته اند و اینکه از ابتدای بازداشت از حقوق قانونی زندانی برخوردار نبودند. ایشان از داشتن ملاقات حضوری با خانواده، امکان تماس تلفنی، امکان مکاتبه و مرخصی که حق مسلم هر زندانی است تا کنون محروم بوده اند. » فاطمه گلزار با بیان اینکه امیدوار است هر چه زودتر تکلیف همسرش و بقیه زندانیانی که تحت عنوان زندانیان سیاسی و امنیتی بازداشت شده اند آزاد شود، در خصوص آخرین خبرهای سلامتی محمد سیف زاده گفت:« ایشان را روز دوشنبه در ملاقات کابینی دیدم که خدا را شکر حالشان خوب بود. ایشان با روحیه قویی که دارند با مشکلات زندان کنار می آیند.»


به گزارش خبرنامه ملّی ایرانیان

خبر تکمیلی از بازداشت دراویش در شهرهای تهران و شیراز


صبح امروز دو تن از دراویش گنابادی در شهرهای شیراز و تهران توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.به گزارش خبرنامه ملّی ایرانیان از  مجذوبان نور، ساعت شش صبح امروز مورخ ۲۱ دی‌ماه مامورین امنیتی به همراه حکم قضایی و با مراجعه به منزل خانم سیمین نعمت اللهی از دراویش گنابادی در تهران ایشان را بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل کرده‌اند.در حکم بازداشت خانم نعمت اللهی اتهام ایشان تبلیغ علیه نظام ذکر شده بوده.طبق این گزارش آقای کسری نوری نیز ساعت ۶: ۴۵ دقیقه در منزلشان توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند. آقای کسری نوری که از دراویش گنابادی ساکن شهر شیراز هستند صبح امروز توسط ۵ مامور امنیتی بازداشت شدند.شایان ذکر است این بازداشت بدون ارائه حکم قضایی صورت گرفته و تا کنون پیگیری خانواده این درویش گنابادی برای اطلاع از وضعیت و محل نگهداری ایشان بی‌نتیجه مانده است.موج تازهٔ بازداشت و آزار و اذیت دراویش گنابادی از نیمهٔ شهریور سال جاری از سوی نیروهای امنیتی و لباس شخصی با شدتی بی‌سابقه آغاز و تاکنون ادامه داشته است. بازداشت‌ و آزار و اذیت دراویش گنابادی از چهارماه گذشته تا حال ادامه داشته است به نحوی که در آخرین دستگیری‌ها از سوی نیروهای امنیتی رضا پشتکار در کوار و نصرالله لاله مدیر انتشارات حقیقت و از دراویش گنابادی در تاریخ ۲۹ آذرماه بازداشت شد و به بند ۲۰۹ زندان اوین تهران منتقل کرده‌اند.
نوشته ای از مسعود نوری جاوید

امید کوکبی: بعد از این حاضر نیستم دردادگاه حضور یافته و از خود دفاعی بکنم


امید کوکبی دانشجوی نخبه دکترا در دومین نامه خود به رییس قوه قضاییه از فشارهای متعدد به خود و خانواده اش پرده برداشته و می پرسد: چگونه می‌شود به کسی که متهم به جاسوسی یا ارتباط با اجانب است اطمینان کرد و او را به محرمانه‌ترین و سرّی‌ترین بخش اسرار نظام دعوت کرده و از او درخواست همکاری نمود‌؟
او با اشاره به وعده و وعیدهایی که به او و خانواده اش شده بلکه او با امنیتی ترین بخش کشور همکاری کند، استدلال کرده: امروز که هیچ خطایی نکرده‌ام و هیچ اطلاعی از موضوعات و فعالیت‌های محرمانه نظام ندارم با من اینگونه رفتار می‌شود و تمام زندگی و خانواده‌ام را به واقع گروگان گرفته‌اند. در آینده اگر راضی به همکاری شوم و به سبب آن از این اطلاعات و اسرار مطلع شوم با من چه رفتاری خواهد شد؟ و چه چیزی را برای حصول اطمینان و اعتمادشان از من به گروگان خواهند گرفت؟
وی با اشاره به نامه اول خود به صادق لاریجانی از تشدید فشارها سخن می گوید و با انتقاد و گلا یه ازعدم بیطرفی قاضی پرونده اش می گوید که حتی از نمایش و تصویرگری یک دادرسی به ظاهر قانونی و بی‌طرفانه عاجز مانده و به وضوح و آشکارا به قوانین و مقررات و مصالح نظام و کشور بی‌اعتنایی کرده و بد‌تر از آن اینکه در جلسه دادگاه با عصبانیت اقدام به تحقیر و تهدید من کرده و با به کاربردن الفاظی که اینجانب شرم دارم در این نامه به ذکر آن‌ها بپردازم، از من به اصرار می‌خواست که مطابق خواسته وی اقرار به ارتباط با آمریکا و خیانت به کشورم کنم.امید کوکبی، دانشمند جوان ایرانی، هشت ماه است که به اتهامات واهی، پشت میله های زندان اوین محبوس است. دوازدهم بهمن سال جاری، قرار است دادگاه این پژوهشگر کشور برگزار شود. محاکمه امید کوکبی در حالی انجام خواهد شد که این هموطن اهل سنت و ترکمن هیچ گونه سابقه فعالیت سیاسی نداشته و هنگامی که برای دیدار با خانواده اش به ایران سفر کرده بود، بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد.این نخبه ی ایرانی در نامه خود اعلام کرده که بعد از این حاضر نیست در این دادگاه حضور یافته و از خود دفاعی بکند و آورده است: اگر هم اجباراً مرا به دادگاه ببرند قطعاً سکوت کرده و دفاعی نخواهم کرد تا ایشان با فراغ بال به آنچه که از قبل برای من تجویز کرده‌اند حکم دهد هر چند که ممکن است این موضوع موجب طولانی‌تر کردن عمدی زمان رسیدگی به پرونده من شود.امید کوکبی با کسب رتبه ۲۹ در کنکور توانست به طور همزمان در دو رشته فیزیک و مکانیک در دانشگاه صنعتی شریف تحصیل کند. وی فوق لیسانس و دکترای خود را در اسپانیا در رشته فیزیک اتمی در گرایش لیزر کسب کرد. این دانشمند جوان از سال گذشته در دانشگاه تگزاس آمریکا در مقطع فوق دکتری مشغول به تحصیل بود.خانم صفربی بی حق نظری، مادر امید کوکبی که تمام دوران زندگی خود را صرف تربیت ۹ فرزند با مدارج بالای علمی کرده است، از مسئولان قضایی خواسته بود که بیشتر از این باعث رسوایی سیستم قضایی کشور نشوند و با برخورد درست با پرونده اندک آبروی باقیمانده خود را حفظ کنند.
متن کامل این نامه که در اختیار کلمه قرار گرفت به شرح زیر است:
ریاست محترم قوه قضائیه
حضرت آیت اله صادق آملی لاریجانی
سلامٌ علیکم
اینجانب امید کوکبی فرزند نوبت، زندانی بند ۳۵۰ زندان اوین دومین باری است که برای شما نامه می‌نویسم و امروز که این نامه را تحریر می‌کنم حدود ۱۰ ماه است بدون هر گونه دلیل و مدرکی (‌و شاید در اثر یک سوء تفاهم) در بازداشت به سر می‌برم. پس از چند بار تفهیم اتهام متفاوت از جمله شرکت در تجمعات غیر قانونی و اخلال در نظم و امنیت، نهایتاً اتهاماتی واهی و بی‌اساس که روحم را آزرده کرده است با عنوان «ارتباط با دول متخاصم و کسب درآمد نامشروع» را به من تفهیم کردند که یقیناً این اتهامات با توجه درخواست‌ها و عملکرد مسئولین امر کاملاً منافات دارد و با هیچ منطق و عقل سلیمی همخوانی ندارد. چگونه می‌شود به کسی که متهم به جاسوسی یا ارتباط با اجانب است اطمینان کرد و او را به محرمانه‌ترین و سرّی‌ترین بخش اسرار نظام دعوت کرده و از او درخواست همکاری نمود‌؟ دعوت‌های مکرر مسئولین امنیتی و اطلاعاتی و تحت فشار قرار دادن خانواده‌ام جهت متقاعد کردن من به همکاری و نشان دادن در باغ سبز و وعده حمایت‌های مختلف همچون آزادی و ادامه تحصیل در‌‌ همان دانشگاه قبلی خودم (دانشگاه آستین تگزاس) برای کسی که تاکنون هیچ فعالیتی خارج از دانشگاه و محافل علمی دنیا نداشته و با عالم سیاست بیگانه است چه معنا و مفهومی را تداعی می‌کند؟ و در پشت این اتهام زنی‌ها و فشار‌ها چه هدفی نهفته است‌؟ اگر چه من به عنوان یک ایرانی حاضر به همه گونه خدمت و جانفشانی برای کشورم هستم لیکن بنده همیشه این استدلال وپاسخ را به بازجویان و نمایندگان اعزامی از نهادهای مختلف داشته و دارم که: امروز که هیچ خطایی نکرده‌ام و هیچ اطلاعی از موضوعات و فعالیت‌های محرمانه نظام ندارم با من اینگونه رفتار می‌شود و تمام زندگی و خانواده‌ام را به واقع گروگان گرفته‌اند. در آینده اگر راضی به همکاری شوم و به سبب آن از این اطلاعات و اسرار مطلع شوم با من چه رفتاری خواهد شد؟ و چه چیزی را برای حصول اطمینان و اعتمادشان از من به گروگان خواهند گرفت؟


جناب آقای لاریجانی


تنها گناه من این بوده و هست که تحصیلاتم منحصر به فرد بوده و در ایران کسی در این رشته تخصص و تحصیلات من را ندارد و از بد حادثه ظاهراً این تخصص شدیداً مورد نیاز واقع شده است. اما این مرقومه را جهت دفاع از بی‌گناهی خودم برای شما نمی‌نویسم و البته امیدی هم به شنیدن یا اهمیت دادن به آن ندارم، زیرا نه تنها به نامه اول من «که با سختی توانستم از زندان برای شما ارسال کنم» کوچک‌ترین توجهی نکردید و از آن نامه هم سوء تعبیر شد و موجب تشدید فشار‌ها بر من گردید، بلکه دلیل نگارش این نامه، گلایه از مجموعه تحت امر شما و به خصوص دادگاه رسیدگی کننده به پرونده من است، که حتی از نمایش و تصویرگری یک دادرسی به ظاهر قانونی و بی‌طرفانه عاجز مانده و به وضوح و آشکارا به قوانین و مقررات و مصالح نظام و کشور بی‌اعتنایی کرده و بد‌تر از آن اینکه در جلسه دادگاه با عصبانیت اقدام به تحقیر و تهدید من کرده و با به کاربردن الفاظی که اینجانب شرم دارم در این نامه به ذکر آن‌ها بپردازم، از من به اصرار می‌خواست که مطابق خواسته وی اقرار به ارتباط با آمریکا و خیانت به کشورم کنم.ریاست محترم این دادگاه نه تنها بی‌طرف نبوده و صلاحیت رسیدگی به پرونده اینجانب را ندارد بلکه در یک نظام اسلامی و قائل به اخلاق و عدالت و مهرورزی، این ویژگی‌های اخلاقی، قطعاً صلاحیت هر قاضی‌ای را برای تصدی پست قضایی زایل کرده و شایستگی نشستن بر این مسند را سلب می‌کند. مگر دعوی و اتهام من شخصی و متوجه اوست که اینگونه بر من پرخاش و توهین و تهدید می‌کند؟ قاضی‌ای که به متهم بدون هیچ دلیل موجهی توهین و تحقیر و پرخاش نماید دیگر بی‌طرف نیست و طبق قانون هم صلاحیت رسیدگی به پرونده را ندارد.لذا اکنون به عنوان عکس العمل طبیعی یک زندانی که به حرمت و حقوق اولیه انسانی او توهین شده است اعلام می‌کنم که بعد از این حاضر نیستم در این دادگاه حضور یافته و از خود دفاعی بکنم و اگر هم اجباراً مرا به دادگاه ببرند قطعاً سکوت کرده و دفاعی نخواهم کرد تا ایشان با فراغ بال به آنچه که از قبل برای من تجویز کرده‌اند حکم دهد هر چند که ممکن است این موضوع موجب طولانی‌تر کردن عمدی زمان رسیدگی به پرونده من شده (که خود نوعی مجازات فرد پیش از محاکمه است) و نیز همچنان که در این مدت به بسیاری از مواد قانونی (از جمله رسیدگی به اعتراض من به قرار بازداشت و یا عدم تمدید قرار بازداشت پس از گذشت یک ماه و یا حق ملاقات با وکیل) عمل نشده و تا امروز اجازه ملاقات با وکیل را به بنده نداده‌اند (و معلوم نیست که وکلای محترم چگونه می‌خواهند در دادگاه از من دفاع کنند.) و یا ممکن است این نامه تظلم خواهی من موجب شود باز هم بر من غضب کرده و بیشتر سخت گیری کنند. بنابراین از محضر آن مقام محترم تقاضا دارم به این حداقل انتظار من که جزء حقوق اولیه یک زندانی است توجه کرده و با واگذاری امر رسیدگی به پرونده به شعبه‌ای دیگر شرایط را برای برگزاری یک دادگاه موجه و بی‌طرف و با رعایت اصول اخلاقی و حقوق شهروندی فراهم فرمایند.


امید کوکبی ۲/۹/۱۳۹۰ زندان اوین بند ۳۵۰
گزارش کلمه

رای من زندانی ست




رای من زندانی ست
 رای من در سلول
 رای من در زنجیر
 رای من در حصر است!
یک ملت بزرگ انتخابات درجه دو انتصابی را تحمل نمی کند. 
 میر حسین موسوی


 طراح: دوست سبز

۱۳۹۰ دی ۲۰, سه‌شنبه

وضعیت نامناسب قاسم شعله سعدی در زندان


قاسم شعله سعدی، استاد حقوق بین الملل دانشکده حقوق دانشگاه تهران و نما ینده ادوار گذشته مجلس  که در زندان اوین محبوس است، به علت عدم رسیدگی پزشکی در شرایط وخیم جسمی به سر می‌برد.به گزارش  ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، دکتر قاسم شعله سعدی استاد دانشگاه تهران که از فروردین ماه سال جاری در حال گذراندن دوره‌ی محکومیت خود در بند ۳۵۰ اوین است  به دلیل عدم رسیدگی پزشکی در زندان و عدم انجام عمل جراحی لازم در ناحیه گردن و نخاع، در وضعیت نامناسبی به لحاظ جسمی به سر می برد.وی که مبتلا به دیسک شدید گردن است و پیش از بازداشت قصد عزیمت به پاریس برای عمل جراحی را داشته، به دلیل امتناع جعفری دولت آبادی، دادستان تهران از صدور دستور اعزام بدون پابند و دستبند و امکان استراحت لازم در بیمارستان یا منزل پس از عمل جراحی و نیز انجام عمل توسط پزشک معتمد خود؛ از اعزام به بیمارستان تعیین شده توسط دادستانی تهران اجتناب کرده است و در حال حاضر با از کار افتادن دست چپ و بروز سایر علایم فلج، وضعیت جسمی وخیم و نگران کننده‌ای دارد.گفتنی ست که این فعال سیاسی پیش‌تر به اتهام “توهین به رهبری نظام جمهوری اسلامی” از طریق انتشار نامه معروفش در سال ۸۱ و نیز “تبلیغ علیه نظام” از سوی دادگاه انقلاب محکوم شد.
تحول سبز

رژیم جمهوری اسلامی: یک حکومت فاسد و بحران‌زده در آستانه فروپاشی

آشفتگی داخلی و بحران مشروعیت رژیم جمهوری اسلامی: سقوط قریب‌الوقوع رژیم ننگین جمهوری اسلامی به کجراهه‌ای کشیده شده است که دیگر قادر به حفظ ظا...