۱۳۹۰ آبان ۱۹, پنجشنبه

شاهزاده رضا پهلوی به ملّت ایران: اقدام ملی برای اجتناب از حمله نظامی به کشورمان

هم میهنان عزیزم،

هوشیار باشیم، از آتش زیر خاکستر خشم جامعه بین المللی نسبت به رفتار حاکمان جمهوری اسلامی، احتمال بروز جنگ دیگری کشورمان را تهدید می کند.نظام مستبد و تمامیت خواه اسلامی، بدلیل سیاست های غلط و غیرانســانی در عرصه داخلی و سیاست های مداخله جویانه و تنش آفرین در عرصه خارجی، از یکسو، ساختارهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کشور را به نابودی کشانده و از سوی دیگر، باعث ایجاد بحران و آشوب در کشورهای منطقه و به خطر انداختن صلح و آرامش جهانی شده است.دیکتاتوری جمهوری اسلامی، با نقض مستمر حقوق بشر، سرکوب خواسته های به حق و آزادی های بدیهی و اولیه مردم کشورمان، حیف و میل سرمایه های ملی، اختلاس های کلان، نادیده گرفتن معاهدات بین المللی و همچنین حمایت همه جانبه از گروه های تروریستی و اسلامگرایان افراطی در منطقه، با سوء استفاده از ثروت های ملی مردم ایران، کشورمان را با بحرانی عمیق روبرو ساخته و به انزوای کامل بین المللی کشانده است.حکومت اسلامی برای انحراف اذهان عمومی از مشکلات اجتماعی و فرهنگی، فقر و گرانی های کمرشکن، سرکوب و شکنجه زندانیان سیاسی-عقیدتی و مشکلات عدیده ایی که مردم کشورمان با آن دست و پنجه نرم می کنند، بدنبال برافروختن آتش جنگی دیگر است.حاکمان جمهوری اسلامی، همانند گذشته جنگ را نعمتی برای ادامه بقای حکومتشان می دانند و بر این اساس، با اتخاذ سیاست های ماجراجویانه و تحریک آمیز، خشم جامعه بین الملل را بر افروخته و کشورمان را با خطر حمله گسترده نظامی روبرو کرده اند.

هم میهنانم،

در این شرایط حساس تاریخی که سرزمینمان ایران با آن روبروست، وظیفه همه بخش های جامعه بویژه نیروهای مسلح مدافع و مطیع حقوق و خواسته ملت است تا دست در دست یکدیگر، در چارچوب یک جنبش نافرمانی مدنی و با ایجاد شبکه های وسیع اجتماعی، برای اجتناب از بروز یک حمله نظامی که می تواند آغازگر یک سیر قهقرایی و پرهزینه برای مردم ایران باشد، به پا خیزیم.بر همین اساس، از همه نیروهای سیاسی و مدنی ایرانی داخل و خارج از کشور، بار دیگر دعوت بعمل می آورم، تا با همبستگی، همدلی و اتحاد، حول یک هدف مشترک یعنی دستیابی به حقوق بشر و دموکراسی، کشورمان را از این شرایط بحرانی نجات دهیم.تمام تلاش خود را بکار خواهم بست تا خواست صلح جویانه مردم کشورم را به گوش جامعه جهانی برسانم و خطاب به آنان تاکید نمایم که سرنوشت ایران نه با دخالت نظامی خارجی بلکه تنها باید توسط مردم ایران و با حمایت جامعه بین المللی تعیین شود.توجــه داشته باشیم که حملــه نظامی الــزاما منجر به سقوط رژیم جمهوری اسلامی نخـواهد شــد و می تواند هزینه های گزاف و جبران ناپذیری را برای مردم کشورمان و منطقه در بر داشته باشد. مشروع ترین و کم هزینه ترین راه برای گذر از نظام جنگ طلب جمهوری اسلامی، آزادی ایران به دست خود مردم ایران است. 

خداوند نگهدار ایران باد

رضا پهلوی

سیدمصطفی تاج زاده پس از یک سال و نیم حبس انفرادی، ممنوع الملاقات هم شد

لذا ما جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی که در بیانیۀ قبلی اعلام کرده بودیم در هر نامه در خصوص وضعیت عزیزانمان اطلاع رسانی خواهیم کرد، ضمن محکوم کردن این اعمال ضد انسانی و غیر اسلامی از مسئولان نظام می خواهیم با بررسی دقیق وضعیت آقای تاجزاده و سایر عزیزانی که در زندانها و بازداشتگاه های غیر قانونی به سر می برند، تدبیری اندیشیده و تا اوضاع بیش از این وخیم نشده اقدام به آزادی زندانیان سیاسی نموده و تا دیرتر از این نشده به آغوش ملت بازگردند.جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی با انتشار بیانیه ای اعلام کردند که سیدمصطفی تاج زاده که از یک سال و نیم گذشته در قرنطینه و انفرادی به سر می برد و حدود یک سال است که در اعتراض به شرایط غیر قانونی دوران محکومیتش روزه دار است، در حال حاضر از ملاقات با خانواده نیز محروم و از سوی مسئولین بند غیرقانونی دو-الف سپاه، این ممنوعیت به خانوادۀ ایشان اعلام شده است.در این بیانیه آمده است: ما جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی که در بیانیۀ قبلی اعلام کرده بودیم در هر نامه در خصوص وضعیت عزیزانمان اطلاع رسانی خواهیم کرد، ضمن محکوم کردن این اعمال ضد انسانی و غیر اسلامی از مسئولان نظام می خواهیم با بررسی دقیق وضعیت آقای تاجزاده و سایر عزیزانی که در زندانها و بازداشتگاه های غیر قانونی به سر می برند، تدبیری اندیشیده و تا اوضاع بیش از این وخیم نشده اقدام به آزادی زندانیان سیاسی نموده و تا دیرتر از این نشده به آغوش ملت بازگردند که اگر این پشتوانه را از دست دهند دیگر نه سرمایه ای برایشان خواهد ماند و نه راه بازگشتی خواهند یافت.

متن کامل این بیانیه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:

به نام خدا

ماه ذی الحجه را در حالی آغاز کردیم که کشورمان دستخوش بحران ها و آماج تهدیدهای مختلف داخلی و خارجی فراوانی است؛ و متأسفانه در همین زمان که نیاز شدید به وجود نیروهای خدوم و صدیق، برای حفظ کیان و منافع میهن عزیزمان بیش از پیش احساس می شود، شاهد در بند بودن این نیروها بوده و با رفتارها و برخوردهایی مواجهیم که شرایط را سخت تر کرده و هر روز فشارها را بر زندانیان سیاسی و خانواده هایشان بیشتر می نمایند به گونه ای که جای شکی باقی نمی ماند که دست های پشت پرده اینک بیرون شده و بی پرواتر از گذشته، تیشه را بر ریشۀ این مملکت و سرمایه های آن فرود می آورند.شرایط سخت زندانها، بازجوئی ها، شکنجه و انفرادی ها که در سه سال اخیر خانواده های بسیاری را در گیر کرده و مورد آسیب های جبران ناپذیر قرار داده است، نه تنها کاهش نیافته که متأسفانه هر روز شاهد پیچیده تر شدن و سخت تر شدن آن هستیم و برخورد با آقای مصطفی تاجزاده یکی از وخیم ترین آنهاست. این اسیر جنبش سبز که از یک سال و نیم گذشته در قرنطینه و انفرادی به سر می برد و حدود یک سال است که در اعتراض به شرایط غیر قانونی دوران محکومیتش روزه دار می باشد، در حال حاضر از ملاقات با خانواده نیز محروم گشته و از سوی مسئولین بند غیرقانونی دو-الف سپاه، این ممنوعیت به خانوادۀ ایشان اعلام گردیده است. لازم به ذکر است که ایشان در سال گذشته نیز به دلایل نامعلوم، حدود دو ماه ممنوع الملاقات بوده است.لذا ما جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی که در بیانیۀ قبلی اعلام کرده بودیم در هر نامه در خصوص وضعیت عزیزانمان اطلاع رسانی خواهیم کرد، ضمن محکوم کردن این اعمال ضد انسانی و غیر اسلامی از مسئولان نظام می خواهیم با بررسی دقیق وضعیت آقای تاجزاده و سایر عزیزانی که در زندانها و بازداشتگاه های غیر قانونی به سر می برند، تدبیری اندیشیده و تا اوضاع بیش از این وخیم نشده اقدام به آزادی زندانیان سیاسی نموده و تا دیرتر از این نشده به آغوش ملت بازگردند که اگر این پشتوانه را از دست دهند دیگر نه سرمایه ای برایشان خواهد ماند و نه راه بازگشتی خواهند یافت.



کلمه

مادر مجید دری: بیست و هشت ماه زندان اما دریغ از یک ساعت مرخصی

مجید دری دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه علامه طباطبایی در حالی وارد بیست و نهمین ماه از دوران زندان خود می‌شود که تاکنون پیگیری‌های خانواده او برای مرخصی و انتقال وی از زندان بهبهان به زندان تهران بی‌نتیجه مانده است. منور هاشمی مادر مجید دری در خصوص آخرین وضعیت فرزندش به جرس می‌گوید: «مجید می‌گرن و کم خونی دارد. سرگیجه می‌گیرد و به حالت کما در می‌آید و می‌افتد و تا سه و چهار روز نمی‌تواند از سرجایش بلند شود. همه این‌ها را به مسئولین گفته‌ایم پیش از عید او را دکتر بردند که دکتر گفته بود باید اسکن کند اما دیگر پیگیری نکردند و او را برای اسکن نبردند.در ملاقات آخر هم سرما خورده بود و خیلی ضعیف شده بود بطوریکه نمی‌توانست حرف بزند اما بعد که تلفن زد حالش کمی بهتر شده بود. حتی ناراحتی‌های جسمانی مجید را به دادستان گفتم اما جوابی نگرفتیم و دستمان به جایی نمی‌رسد و فقط می‌گویند نامه برای مرخصی رفته استعلام! از چهار ماه قبل از ماه رمضان تا الان رفته برای استعلام! من هر هفته مراجعه می‌کنم اما می‌گویند هیچ خبری نشده اگر خبری شد با شما تماس می‌گیریم. تقریبا بیست روز پیش بود که به بهبهان رفتیم و با مجید ملاقات کردیم و الان از وضعیت او خبری نداریم.»خانواده مجید دری بار‌ها برای مرخصی و انتقال او به تهران درخواست داده‌اند اما پیگیری‌هایی که هیچ‌گاه به نتیجه نرسیده است. مادر مجید دری با گلایه از عدم اعطای مرخصی و انتقال مجید به زندان تهران ادامه می‌دهد: «ما باید از کرج تا بهبهان برویم و مسافت راه خیلی زیاد است و متاسفانه نمی‌توانیم هر هفته به ملاقات مجید برویم خودش هم ما را می‌بیند که این همه مسافت را طی می‌کنیم ناراحت می‌شود. برای مرخصی هم خیلی پیگیری کردیم و این ماه مجید وارد بیست و نهمین ماهی می‌شود که زندان است اما دریغ از یک ساعت مرخصی! حتی اینقدر درخواست دادیم و پیگیری کردیم که او را از زندان بهبهان به تهران برگردانند اما قبول نکردند حتی گفتیم برای ما سخت است که برای ملاقات او تا بهبهان برویم اما باز قبول نکردند.» مجید دری روز هیجدهم تیرماه سال ۸۸ در منزل خواهرش در قزوین بازداشت شد. این دانشجوی محروم از تحصیل به اتهامات واهی محاربه، اقدام علیه امنیت ملی و بر هم زدن نظم عمومی در دی ماه‌‌ همان سال به ده سال زندان محکوم شد که طبق حکم، پنج سال از آن را باید در تبعید بگذراند.مجید دری بعد از صدور رای دادگاه بدوی در نامه‌ای به رئیس قوه قضاییه نوشت: «جناب قاضی القضات؛ سی ماهی که از عمر من در زندان‌های جمهوری اسلامی گذشت، هرگز قابل بازگشت نیست اما شاید اگر جناب‌عالی بخواهید، هنوز بتوان آینده را نجات داد. من از شما نمی‌خواهم که آزادم کنید، تنها درخواست من داوری شما در پرونده‌ای است که نام مجید دری را روی آن نوشته‌اند. تنها یک بار برای چند ساعتی این فرصت را به من و خود بدهید و با مرور پرونده، ببنید که بر من چه گذشته، قربانی کدامین» سناریو «شدم و دستگاه عدالت‌پرور جناب‌عالی چگونه حق مظلوم را کف دستش می‌گذارد. شاید بازبینی قاضی‌القضات این کشور، خواب سنگین وجدان‌ها را تلنگری زند. این‌ آخرین تلاش من است؛ نه برای خودم که برای آن‌که به شما ثابت شود، چه بسیار جوانان و نیروهای ارزنده‌ این مملکت که اسیر توطئه و سناریوسازی شده‌اند. پرونده‌سازی برای من چنان سخیف، ناشیانه و به‌دور از حقیقت بود که قاضی پیرعباس رییس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب، در پایان رسیدگی به اتهام من و در زمان ابلاغ حکم، در حضور چند شخص بالغ و عاقل از صدور حکم یازده سال زندان برای من ابراز تاسف کرد و گفت که اگر دست من بود و اتهام امنیتی نداشتی، این حکم را صادر نمی‌کردم. شاید اکنون به سود قاضی شما نباشد که این جمله را به یاد آورد اما منشی دادگاه و وکیل من، این جمله را در خاطر دارند، خداوند نیز بی‌شک آن را در بایگانی اعمال مخلوقات خود ثبت کرده است.» اما چند ماه بعد و در سی اردیبهشت ماه ۸۹ وکیل مجید دری از تایید شش سال حبس او در دادگاه تجدید نظر خبر داد و در آغاز پاییز‌‌ همان سال مجید دری با دستبند و پایبند از بند ۳۵۰ اوین به زندان بهبهان انتقال یافت.مادر مجید دری بعد از تایید حکم شش سال حبس برای فرزندش گفته بود: «مجید که در دادگاه بدوی به ده سال و تبعید به ایذه محکوم شده بود بعد از دوندگی‌های زیاد در دادگاه تجدید نظر به شش سال تبعید محکوم شد که در اصل هیچ تغییری نکرد چون اعتراض ما و مجید به اتهام محاربه بود و در دادگاه تجدید نظر به همین اتهام به پنج سال زندان محکوم شده است. حتی خودش نامه انزجار نوشت و ما به همه جا مراجعه کردیم اما کسی پاسخی نمی‌دهد. هم مجید و هم ما بصورت کتبی و شفاهی رد کردیم و آن اتهام ارتباط با گروهک منافقین است که ما بشدت این را تکذیب کردیم حتی زمانیکه دادستان کل آقای دولت آبادی که داخل زندان آمده و با مجید صحبت کرده بود خود مجید به صورت کتبی اعلام کرد که با هیچ گروهک و حزبی همکاری نداشته است و این یک اتهام دروغین است فقط برای اینکه حکم زندان بتوانند صادر کنند این اتهام دروغین را وارد کرده‌اند، وگرنه هیچ مدرکی دال بر این موضوع ندارند و خودشان هم می‌دانند این» دروغ محض «است. حتی در دادگاه حق دفاع از این اتهام دروغین به فرزندم داده نشد. وکلا هم که پرونده را مطالعه کرده‌اند هر سه متفق القول هستند که این اتهام و حکمی که صادر کرده‌اند ناعادلانه است. حتی در آخرین ملاقات مجید بسیار بر روی این نکته تاکید داشت که او به هیچ عنوان این اتهام را قبول ندارد و به همین علت هم از بازپرس و قاضی پرونده شکایت کرده است. اما متاسفانه هیچ گوش شنوایی نیست ما به چندین جا هم مراجعه کردیم حاضر به ملاقات ما نیستند.» گفتنی است، مجید دری در تیرماه سال جاری از دانشگاه علامه طباطبایی اخراج شد. این دانشجوی دربند که از سال ۸۷ تاکنون با تعلیق‌های پی در پی از سوی کمیته انضباطی دانشگاه علامه مواجه بود، بار‌ها و بار‌ها در تجمعات قبل ار انتخابات به احکام خود و دیگر دانشجویان محروم از تحصیل اعتراض کرد. اعتراضی که پاسخی جز بازداشت و صدور حکم برای او در بر نداشت. این درحالی است که احمدی‌نژاد در مناظره انتخاباتی با صراحت وجود دانشجوی ستاره دار را در دولت خود رد کرده است! یکی از دوستان مجید و دانشجوی محروم از تحصیل می‌گوید: «چند ماه پیش دانشگاه علامه اعلام کرد که مجید از دانشگاه اخراج است. البته به پایان رسیدن سنوات تحصیلی بهانه‌ای بیش نیست و اصلا حضور مجید و دانشجویانی امثال او را نمی‌توانند تحمل کنند. خود مجید قبل از زندانی شدنش بار‌ها از سوی کمیته انضباطی تعلیق شده بود.»اما علی رغم این شرایط سخت و ظالمانه این دانشجوی دربند از درون زندان با روحیه‌ای محکم و استوار به آینده‌ای روشن برای ایران و مردم آن امیدوار است و می‌نویسد: «از ابتدا فریاد زدیم» ما همه با هم هستیم «شعار ما این بود و پیاممان همواره امید بود و تلاش. یأس و دلسردی خواست استبداد است که بر ما مستولی گردد، که در این راه از هیچ کاری دست بردار نیست. اما ما مأیوسشان می‌کنیم و با ادامه راه سبزمان به سبزی فردا‌ها می‌اندیشیم.‌ای کاش اینان می‌فهمیدند با حبس و تبعید نمی‌توان جلوی سیل خروشان را گرفت و مسکن این کار‌ها چون آتشی زیر خاکس‌تر خواهد شد که تدبیرش را نمی‌توانند،‌ای کاش می‌فهمیدند نه فقط در بهبهان که در همه جا بسیارند کسانی که تن به ذلت ندهند و سرافرازانه پای حرفشان بمانند.‌ای کاش می‌دانستند شمال و جنوب و شرق و غرب خواسته‌هایی دارند که اگر امروز داده نشوند فردا نخواهند پذیرفت که نوشدارویی خواهد شد پس از مرگ سهراب.‌ای کاش…»

بررسی موارد حقوقی نقض شده در این گزارش:

• بخش دوم ماده ۲۲ کنوانسیون حقوق زندانیان: زندانیان بیماری که نیاز به معالجات ویژه و تخصصی دارند باید به موسسات تخصصی یا بیمارستان‌های غیرنظامی در خارج زندان منتقل شوند. بیمارستان مورد اشاره باید تجهیزات لازم، تخت کافی، لوازم دارویی مناسب و پزشک متخصص و آموزش دیده برای مراقبت‌های پزشکی و درمانی از زندانی بیمار را داشته باشد.

• ماده ۲۴ کنوانسیون حقوق زندانیان: پزشک زندان موظف است همه گونه آزمایش پزشکی را به محض ورود هر زندانی به زندان و همینطور در صورت لزوم به عمل آورد. بنابراین چنانچه زندانی مبتلا به بیماری جسمی یا روانی باشد، در اسرع وقت باید کشف شود و اقدامات لازم نظیر جداسازی زندانیان مشکوک به بیماریهای عفونی یا مسری و باقی اقدامات درمانی و پزشکی در مورد آن‌ها به انجام برسد. در مورد زندانیانی که مبتلا به نقص فیزیکی (جسمی) یا روانی هستند خدمات توانبخشی باید ارائه شود. پزشک زندان همچنین موظف است میزان ظرفیت فیزیکی هر زندانی را برای کار و فعالیتهای جسمانی تعیین کند.
• ماده ۲۵ کنوانسیون حقوق زندانیان: پزشک زندان موظف است مراقبت سلامت جسمی و روانی زندانیان باشد و باید بصورت روزانه و با دقت تمام زندانیان بیمار را ویزیت کند، اعم از همه کسانی که از بیماری شکایت دارند و یا حتی زندانیانی که تصور می‌شود تمارض می‌کنند.




هرانا

تائید یکسال حبس ابوالفضل عابدینی، فعال حقوق بشری

با تایید یکسال حبس تعزیرى توسط دادگاه تجدید نظر استان تهران حبس ابوالفضل عابدینى روزنامه نگار وفعال حقوق بشر به ١٢ سال افزایش یافت.ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب تهران درتاریخ ١١ اردیبهشت سال جارى این روزنامه نگار و فعال حقوق بشر را درحالى که مشغول سپرى کردن دوران محکومیت ١١ ساله خویش بود به اتهام تبلیغ علیه نظام به یکسال حبس محکوم که بااعتراض ایشان پرونده به دادگاه تجدید نظر استان تهران ارجاع داده شد.ابوالفضل عابدینی نصر روزنامه نگار و فعال حقوق بشر در ۱۱ اسفند ماه سال ۱۳۸۸ در پی یورش اطلاعات سپاه پاسداران به منزلش بازداشت و به بند ۲ الف زندان اوین منتقل شد وی از سوی دادگاه انقلاب اهواز به ۱۱ سال حبس محکوم شده بود.

بررسی موارد حقوقی نقض شده در این گزارش:


بند ۱ ماده ۱۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی: هیچکس را نمی توان بمناسبت عقایدش مورد مزاحمت اخافه قرار داد.

بند ۲ ماده ۱۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی: هر کس حق آزادی بیان دارد. این حق شامل آزادی تفحص و تحصیل و اشاعه اطلاعات و افکار از هر قبیل بدون توجه به سر حدات خواه شفاهاً یا بصورت نوشته یا چاپ یا بصورت هنری یا به هر وسیله دیگر به انتخاب خود می باشد.

ماده ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر: هر فردی حق آزادی عقیده و بیان دارد.




بنا به اطلاع گزارشگران هرانا

بی خبری از وضعیت بازداشت آریا آرام نژاد هنرمند در بابل

یک منبع مطلع گفت که وضعیت بازداشت آریا آرام نژاد خواننده و هنرمند جنبش سبز که روز سه شنبه ۱۷ آبان توسط مامورین اداره اطلاعات استان مازندران بازداشت شده بود، همچنان نامشخص است. ظهر روز سه شنبه ۱۷ آبان ماه چند مامور اداره اطلاعات استان جلوی درب منزل آقای آرام نژاد اقدام به دستگیری وی نمودند و پس از دستگیری وارد منزل شخصی وی شدند و کلیه دست نوشته ها، سی دی ها و کامپیوتر وی را توقیف کردند.این در حالی است که آریا آرام نژاد روز سه شنبه برای پیگیری وضعیت پرونده خود به دادگاه تجدید نظر استان مازندران در ساری مراجعه کرده بود که در هنگام بازگشت توسط مامورین امنیتی بازداشت شد.‏ تاکنون از علت بازداشت، اتهام و همچنین مکان نگهداری این هنرمند حامی جنبش سبز خبری در دست نیست.یک منبع نزدیک به خانواده آقای آرام نژاد به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت که قاضی محمد جعفری دادستان عمومی و انقلاب شهرستان بابل از پاسخ به خانواده در خصوص دلیل بازداشت و اتهامات آریا آرام نژاد خودداری کرده است.آریا آرام نژاد در تاریخ ۲۶ بهمن سال ۸۸ به اتهام خواندن ترانه ” علی برخیز” دستگیر شد و به مدت ۵۰ روز در بند انفرادی بازداشتگاه اداره اطلاعات استان مازندران در ساری و زندان متی کلای بابل بازداشت بود. وی از سوی شعبه صد و یک دادگاه انقلاب شهرستان بابل به اتهام اقدام علیه امنیت کشور و تبانی جهت امنیت ملی به نه ماه حبس تعزیری محکوم شد که این حکم هم اکنون در دادگاه تجدید نظر استان مازندران در حال بررسی است.سال گذشته آریا آرام نژاد در مجموعه دفاعیات خود در دادگاه انقلاب شهرستان بابل خطاب به قاضی باقریان گفت: « توهین به برادر جانبازم، بنده و خانواده ام از سوی مقامات امنیتی ، ایجاد رعب و هراس بنده مبنی بر بازداشت همسرم ، تهدید به اعدام از سوی مقامات زندان متی کلای بابل، نگهداری در سلول انفرادی ۵/۱ در ۲ بدون کوچکترین امکانات، سهل انگاری در دادن داروهای قلبی ، همجواری در کنار سلول کسی که مبتلا به بیماری ایدز بود و وادار نمودن برای عبور پا برهنه از روی خونهای که به واسطه خود زنی آن شخص در کف سلول ریخته بود، عریان کردن بدن به بهانه بازرسی در حالی که ماموری در دستش دوربین عکاسی بود. وی در جواب اعتراض مکرر و امتنای من، وقیحانه و با خنده می گفت : ” میترسی” ضرب و شتم بسیار شدید و غیر انسانی توسط مامور زندان متی کلا در جواب درخواست ملاقاتم با پزشک ٬ بگونه ای که تا مدتها آثارش روی بدنم قابل مشاهده بود – بستن دست و پایم با زنجیر به هم برای مدت طولانی در زندان متی کلا از مصداق های بارز شکنجه بنده در دورا ن بازداشت بوده است.» این هنرمند حامی جنبش سبز در ادامه دفاعیات خود گفته است : « بنده پس از حوادث عاشورا که منجر به کشته شدن تعدادی از هموطنان عزیزمان گردید و پس از دیدن تصاویر تکان دهنده و جانسوزش ٬ احساس وظیفه کردم که ضمن محکوم کردن این عمل غیر انسانی رسالت هنری ام را به بجای آورم ٬ لذا دست به انتشار ترانه و آهنگی زدم که به ” علی برخیز” معروف گردید. محتوای این آهنگ اشاره دارد به سو استفاده عده ای دغل باز از نام خدا و قرآن و ائمه برای رسیدن به مقاصدی شیطانی و استمداد خواستم از ائمه برای برچیدن و خشکاندن ریشه های دروغ و نیرنگ و ریا. عجبا که امروز گویا توسل به دین و ایمان نیز در کشور ما جرم محسوب می شود !” من رئیس جمهور را به رسمیت نمی شناسم. آیا این جرم است؟ » آرام نژاد در ادامه گفته است: « باید روشن شود که نقش قانون اساسی ما چیست ؟ قانون به من اجازه انتقاد می دهد ، قانون به من اجازه تجمع بدون حمل سلاح میدهد ، قانون به من آزادی بیان و عقیده می دهد و من به بواسطه همین قانون که پدران ما به آن رای داده اند آزادم که نسبت به سرنوشت کشورم و ملتم بی تفاوت نباشم. متاسفانه در گزارش اداره اطلاعات امده است که شعری توهین آمیز خطاب به معاویه در وبلاگ قرار داده ام ! آیا وزارت اطلاعات تبدیل به وکیل مدافع معاویه و یزید گردیده است؟” آریا آرام نژاد در پایان دفاعیاتش خطاب به قاضی باقریان گفت: « نگرانی بنده امروز از قضاوت شماست ! زیرا بازجوهایم قاطعانه گفتند که شما مهره آنها می باشید و هر آنچه آنها بخواهند شما اجرا می کنید ! امیدوارم که خداوند به شما حقیقت را آشکار نماید تا خدایی ناکرده در دنیای دیگر مجبور به پاسخگویی آنچه دیگران از شما خواسته اند، نشوید.»



کمیپن بین المللی حقوق بشر 

۱۳۹۰ آبان ۱۸, چهارشنبه

ادامه ی حملات به بهائیان همزمان با بررسی کارنامه حقوق بشر ایران در سازمان ملل

ژنو – اخبار روز- همزمان با این که یکی از هیئت¬های سازمان ملل متّحد به این نتیجه رسید که آزار بهائیان در ایران نقض فاحش یکی از معاهدات جهانی و عمده ی حقوق بشر است، جامعه ی جهانی بهائی از موج تازه¬ای از حملات به بهائیان و اموال آنها اطّلاع یافته است.در رشت، پس از یورش¬های هول¬آور به خانه¬های ۱۶ بهائی، سه زن به اتّهام اقدام علیه امنیت ملّی دستگیر شدند. در سمنان حدود ۱۰ مغازه ی متعلّق به بهائیان توسط مقامات تعطیل و دو جواز کسب باطل شد. گزارش شده مقامات در شهر سنندج کوشیده¬اند گروه¬های بهائیان را به امضای تعهّدی مبنی بر شرکت نکردن در نشست¬های معروف به ضیافت نوزده روزه که در خانه¬های هم¬دینان¬شان برگزار می¬شود، وادار کنند. دیان علائی، نماینده ی جامعه ی جهانی بهائی در سازمان ملل متّحد، گفت: «به نظر می¬رسد همه ی رویدادهای اخیر با مجوّز مرکزی هماهنگ می¬شوند و این رویدادها با اظهاراتی، که اغلب از مقامات ایرانی می¬شنویم، مبنی بر این که بهائیان از همان حقوقی که دیگران دارند برخوردارند، و اجازه ی فعالیت¬های مربوط به عقاید شخصی و امور جامعه را دارند، آشکارا مغایرت دارد.» بیش از ۱۰۰ بهائی در حال حاضر در زندان¬های ایران به سر می¬برند. از جمله هفت مدیر جامعه که هر یک به اتّهامات خلافِ واقع، برای گذراندن احکام ۲۰ ساله ی خود، در زندان به سر می¬برند؛ و نیز هفت مدرّس که به خاطر شرکت در اقدامی غیر رسمی برای کمک به جوانان بهائی، که توسط حکومت از تحصیلات عالیه محروم شده¬اند، به زندان افتاده¬اند. امّا این تمام ماجرا نیست.علاوه بر کسانی که اکنون پشت میله¬های زندان هستند، بیش از ۳۰۰ بهائی که پیشتر دستگیر و سپس آزاد شده¬اند، یا منتظر محاکمه و یا در انتظار احضار برای آغاز دوران محکومیت خود هستند. مبالغی که برای وثیقه – اغلب در قالب اسناد ملکی یا جواز کسب – از آنها خواسته شده، بسیار بالا هستند. خانه¬های صدها بهائی مورد یورش قرار گرفته و وسایل شخصی – از جمله کتاب¬ها، کامپیوترها، تلفن¬های همراه، عکس¬ها و اسناد – ضبط شده¬اند.اینها همه فشارهای مضاعفی بر بهائیان است که اکنون با تلاش¬های گسترده و روشمند برای فقیر کردن جامعه ی خود مواجه هستند: راهکارهایی مانند محروم کردن از داشتن – یا اشتغال به – بیش از ۲۵ نوع شغل؛ باطل کردن خودسرانه ی جوازهای کسب؛ تعطیل کردن مغازه¬های متعلّق به بهائیان؛ تهدید کارفرمایان نسبت به استخدام بهائیان؛ و محروم کردن جوانان بهائی از آموزش عالی.دیروز، کمیته ی حقوق بشر سازمان ملل متّحد – هیئتی متشکل از ۱۸ کارشناس مستقل – از عدم پایبندی ایران به میثاق بین-المللی حقوق مدنی و سیاسی که ایران آن را امضا و تصویب کرده، انتقاد کرد.یافته¬های کمیته، دو هفته پس از یک دادرسی، که در آن هیئت نمایندگان حکومت ایران در صدد دفاع از کارنامه ی حقوق بشری خود بر آمد، منتشر شد. در گزارش کتبیِ ۲۷ صفحه¬ایِ این هیئت ایرانی، ادعا می¬شود که «هیچ شهروند ایرانی به خاطر نژاد، دین یا زبان خاص خود بر دیگران ارجحیت ندارد.» طی این دادرسی، سوالات بی¬شماری توسط کمیته درباره ی رفتار ایران با بهائیان مطرح شد. یکی از اعضای کمیته، احمد فتح¬اللّه از مصر، گفت که چون در میثاق بین¬المللی حقوق مدنی و سیاسی، دین و عقیده یا باور از جایگاه یکسانی برخوردارند، ایران باید به بهائیان حق ابراز عقاید خود را «هم به صورت فردی و هم جمعی با دیگران، هم به صورت عمومی و هم خصوصی» بدهد؛ حتی اگر مقامات، آئین بهائی را یک دین به حساب نیاورند.درباره ی گستره ی وسیعی از موارد دیگر نقض حقوق بشر، از جمله نرخ بالای مجازات¬های اعدام، نبود زنان در جایگاه-های بالای حکومتی و استفاده ی گسترده از شکنجه نیز ابراز نگرانی شد.کمیته به عنوان بخشی از نتیجه¬گیری خود از ایران خواست «برای تضمین حمایت از اعضای جامعه ی بهائی در برابر تبعیض در هر زمینه¬ای، و رسیدگی فوری به نقض حقوق آنها، و پیگرد مسئولانِ این نوع برخوردها، و جبران خسارت¬های وارده به بهائیان، به نحو موثر، گام¬های فوری بردارد.» دیان علائی ضمن استقبال از گزارش کمیته گفت: «کمیته ی حقوق بشر سازمان ملل به ایران می¬گوید بهانه¬آوردن را متوقف کند و به تعهدات خود مبنی بر حفظ حقوق همه ی شهروندانش در برخورداری از آزادی کامل دینی پایبند باشد.»


انجمن جهانی دفاع از حقوق بشر درایران

در نظر سنجی در باره حمله به ایران شرکت کنید

لذا خواهشمنديم اکنون که جامعه جهانی برای رفع نگرانی هايش به فکر مداخله نظامی برای حل پرونده هسته ای جمهوری اسلامی برآمده است و تندروهای اقتدارگرای درون نطام نيز گويی بی ميل نيستند برای حفظ قدرت و حيات خود تن به رويارويی نظامی با کشورهای غربی دهد، برای مشخص شدن نظرات بخشی از جامعه با دقت در اين نظر سنجی مشارکت نموده و ديگران را نيز برای شرکت در اين نظر سنجی مهم، ترغيب نمایید.

خبرنگاران سبز/نظرسنجی:
 وب سايت خبرنگاران سبز به منظور دستيابی به نظرات کاربران اينترنتی که بخشی از جامعه ايرانی را تشکيل می دهند، در پی آن برآمد که در اين برهه حساس که رسانه های غربی صحبت از حمله نظامی به ايران زمين را به اوج خود رسانيده اند، نظرسنجی انجام دهد تا با کنکاشی دقيق بتواند آماری دقيق از دقدقه های حال حاضر جامعه ايرانی را به دست آورد.ضمناً بايد توجه داشت که نتايج به دست آمده پيش رو در اين نظرسنجی اگرچه بيانگر يک جامعه آماری نسبتاً وسيع و در برگيرنده سلايق مختلف است و طبيعتاً در جای خود می‌تواند مورد تحليل و بررسی قرار گيرد، اما به هيچ وجه مدعی اعلام نظر قطعی جامعه ايرانی نيست چراکه شرکت در نظرسنجی مجازی (اينترنتی) عمدتا توسط افراد تحصيلکرده، نخبگان و عموم افرادی که دسترسی به شبکه اينترنت دارند، صورت می‌گيرد و بديهی است که همه مردم به اينترنت دسترسی ندارند به همين دليل خواشهمند است با اطلاع رسانی خود از آنچه که در حال وقوع است و آخرين اخبار روز ايران و جهان که مهمترین آن خطر حمله احتمالی به کشور است، ديگران را نيز مطلع و آگاه و شريک خود بدانيد.لذا خواهشمنديم اکنون که جامعه جهانی برای رفع نگرانی هايش به فکر مداخله نظامی برای حل پرونده هسته ای جمهوری اسلامی برآمده است و تندروهای اقتدارگرای درون نطام نيز گويی بی ميل نيستند برای حفظ قدرت و حيات خود تن به رويارويی نظامی با کشورهای غربی دهد، برای مشخص شدن نظرات بخشی از جامعه با دقت در اين نظر سنجی مشارکت نموده و ديگران را نيز برای شرکت در اين نظر سنجی مهم، ترغيب نمایید.«خبرنگاران سبز» ضمن قدردانی و تشکر از احساس مسئوليت کاربران وب فارسی نسبت به اوضاع حساس سياسی کشور و شرکت در نظرسنجی ،خواهشمند است هر نفر تنها یکبار رای دهد تا آماری به نسبت دقیق به دست آید و با اشتراک گذاری خبر این نظرسنجی در شبکه های اجتماعی نظیر « فیسبوک و گوگل پلاس »، ما را یاری نمایید. شایان ذکر است، در تاريخ ۲۵ آبان ماه نتايج اين نظرسنجی اعلام خواهد شد.برای شرکت در این نظر سنجی به آدرس زیر مراجعه بفرمائید . گفتنی است آدرس مذکور در صفحه اصلی سایت نیز گنجانده شده است.



نظر سنجی‌های خبرنگاران سبز



نظر سنجی درباره حمله به ایران 



http://www.greencorrespondents.com/p/blog-page_07.html

نامه سرگشاده به گزارشگر کمیساریای حقوق بشر سازمان ملل متحد

جناب آقای دکتر احمد شهید

با سلام و تحیات

به دنبال انتشار گزارش مقطعی حضرت عالی درباره وخامت باورنکردنی نقض مستمر حقوق بشر، ایادی و عُمّال دستگاه جبار حاکم بر ایران با کمال اَسف بر فشارهای پیشین به اَضعافِ مضاعف افزودند تا مگر به این ترتیب به سرکار عالی و کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد و افکار عمومی مردم دنیا یک دهن کجی جدید بنمایند.در این میان هربار که فشارهای ناقض حقوق بشر نسبت به شهروندان افزایش می یابد فشار بر دگراندیشان عقیدتی و فکری و تنوعهای قومی و دینی بطور مضاعفی تشدید میشود.اکنون فریاد و فغان هموطنان اهل تسنن ایران از هرکوی و برزن به گوش میرسد چرا که درروز عید قربان ، این مسلمانان را از خواندن نماز به طور دستجمعی حتی درخانه های شخصی متعلق به خودشان در تهران و بسیار شهرستانهای دیگر منع کرده اند. در همین حال فشار نسبت به پیروان طرایق تصوف و عرفان نیز بسیار بالا گرفته است.تحقیق و پژوهش در کتابهایی مانند "درکوی صوفیان" و "حسن بصری" که در هفت ساله اخیر بطور ناپخته ای انتشار یافته و در بسته های ده ها هزار عددی بطور رایگان در ایستگاه های مترو و اتوبوس تهران و در سطح خیابانهای تهران و شهرستانها توزیع میشود نشان میدهد که بهانهء ایرادگیری و مشکل تراشی دستگاه های سرکوبگر "امنیتی- قضایی" در ایران برعلیه پیروان طرایق درویشی و تصوف از آن رو است که گردانندگان سیستم ایدئولوژیک "ولایت مطلقه فقیه" حاکم بر ایران ، مکتب"تصوف" را شاخه ای از "مذهب تسنن" میشمارند و از آنجا که به طور علنی با" مذهب تسنن" سر ستیزه دارند، به طریق اولی با "تصوف" نیز اعلان جنگ داده و هرجا که به درویش وصوفئی میرسند تا او را از پا نیندازند یا از کار بیکار ننمایند یا خانه خراب نکنند دست بردار نیستند.نمونه بیّن آن نیز همان ماجرای هجوم مسلحانه به شهرستان کوچک کوار و سرکوب گسترده درویشان در این شهر با استفاده از سلاحهای سرد و گرم و تیراندازی با اسلحه های جنگی برروی مردم بیدفاع بود که منجر به جراحت شدید شش نفر از درویشان و شهادت شهید درویش وحید بنانی در اثر شدت خونریزی در بیمارستانی در شیراز گردید. اما متاسفم که باید به اطلاع سرکار برسانم که این حملات خونبار پایان نیافته است. با این که حدود دوماه از فاجعه کوار میگذرد بسیجیها و طلبه های مهاجم و سازماندهی شده با هدایت اداره اطلاعات و سپاه پاسداران در محل همچنان به یورش به منازل دراویش ادامه داده و آنها را به عنف دستگیر و به زندانهای مخوف استان فارس یا تهران منتقل میکنند.در همین حال مسئولان سایت خبری مجذوبان نور که عده ای روشنفکر فرهیخته و مسلمان مومن و از زمره نویسندگان و چهره های برجسته حقوقی و از وکلای مورد وثوق دادگستری بوده اند همزمان با فاجعه حمله به کوار در تهران و شیراز و سروستان دستگیر شده و بعد از گذشت دوماه غالبا از ملاقات با خانواده های خود هم معذور بلکه از صحبت کوتاه تلفنی از درون زندان هم ممنوعند. آقایان افشین کرمپور و حمیدرضامرادی سروستانی و صالح مرادی سروستانی وفرشید یداللهی و امید بهروزی و امیر اسلامی از این جمله اند. علاوه بر این از سه هفته قبل آقای صالح پازوکی را در حین خدمت سربازی دستگیر و زندانی کرده اند و خانواده ایشان را زیر فشار شدید قرار داده اند. پدر ایشان آقای دکتر شهرام پازوکی از اساتید صاحب نام فلسفه و عرفان در سطح بین المللی میباشند. با کمال تاسف تنها خطای محسوس این افراد گرانقدر که در حبس و زندان دستگاه سرکوب ولایت مطلقه فقیه قرار دارند چیزی جز اعتقاد به مکتب تصوف و درویشی نیست.همچنان که در ملاقاتهای حضورای هم به عرض عالی رسانده بودم باز هم مجدداً یادآور میشوم که ملایی به اسم "مدنی گنابادی" در گفتگو با خبرگزاریهای زنجیره ای امنیتی – اطلاعاتی مانند "جوان آنلاین" و "جهان نیوز" و" فارس نیوز" و"رجا نیوز"به صراحت گفته بود که تکلیف نظام حاکم بر ایران با جماعت درویشان روشن است و "درویشها مثل موش خانگی هستند که باید با سم مهلک آنها را به هلاکت رساند". اظهارنظر بسیار فاجعه باری که یادآور صحبتهای معمرقذافی دیکتاتور معدوم لیبی در مورد مردم ستمکشیده لیبی میباشد که آنها را مشتی موش میخواند که باید از میان برداشته شوند. از جانب دیگر مجددا یادآوری میکنم که ملاهایی که به اسم مراجع حکومتی از آنها نام برده میشود مانند آخوند حسینعلی نوری همدانی بطور کتبی فتوا در رد تصوف و پیروان مکتب تصوف و درویشی صادر کرده و از تصوف و عرفان به عنوان "فرقه ضاله" نام برده و ازدواج شیعیان را با پیروان مکتب تصوف حرام و شرکت در مجالس صوفیان را حتی برای شنیدن و استماع قرآن تحریم کرده اند. مدارکی که پیش از این حضوراً خدمتتان تقدیم شد. بازهم مجددا یادآوری میکنم که در تهران و در چهارچوب معاونت فرهنگی وزارت ارشاد به سرپرستی فردی به اسم محمدعلی رامین که از او به عنوان "طراح نفی هولوکاست" نام میبرند نمایشگاهی زیر عنوان "شیطان پرستی" ترتیب یافته بود که همه طرایق تصوف و عرفان مورد سیاهنمایی قرار گرفته بودند. علاوه براین با تجدید سازمان مراکز پژوهشی "مطالعات ادیان" در قم و نیز "انجمن پژوهش حکمت و فلسفه" در تهران و اخراج اساتید صاحبنام از این مرکز و انتصاب آخوندهای کم سن و سال و بیسواد مانند "عبدالحسین خسروپناه" این مراکز را کانون مغزشویی توده های بی اطلاع و متعصب بسیجی قرار داده اند و حتی با فرستادن ملاهای مُبّلغ که از این مراکز فارغ التحصیل میشوند به متروها در سطح تهران و به مساجد و حسینیه های شهرستانها ، بطور برنامه ریزی شده بر علیه طرایق طریقت و تصوف سخن پراکنی میکنند و همه تلاش خود را به کار میگیرند تا مردم و عابرین و مخاطبان را برعلیه پیروان تصوف و عرفان تحت مغزشویی قرار داده و تعصب آنهارا بر علیه صوفیان و اهل طریقت تحریک کنند و امنیت جانی و مالی و ناموسی آنها را در سطح کشور دستخوش آشوب نمایند. بازهم مجددا یادآوری میکنم که برنامه های صدوبیست گانه ای در تلویزیون رسمی جمهوری اسلامی (صدا و سیما) بطور هفتگی و منظم به نمایش در مِیآید که عنوان آن "آرماگدون" است. در این برنامه ها کلیه رشته های عرفانی نه فقط در ایران بلکه درجهان شیطان پرست خوانده میشوند. هدف از تولید و انتشار این فیلمهای فاجعه بار تلویزیونی چیزی جز شستشوی مغزی بسیجیها و آماده سازی آنها برای حمله و برچیدن مراکز تصوف و درویشی و ضرب و شتم و حبس و نقص عضو و خدای ناکرده به شهادت رساندن درویشان و پیروان طرایق تصوف و عرفان نیست.درپایان مجددا به عرض عالی میرسانم که جماعت بسیجیهای آموزش یافته و متعصب پس از آتش زدن حسینیه پیروان یکی از رشته های درویشی در شهر بروجرد، در تهران و سایر شهرستانها به راه پیمایی پرداخته و با بالابردن بنرها و پلاکاردهایی که روی آن نوشته شده " صوفیه را شکستیم، صهیونیسم منتظر تو هستیم" خواهان تدارک کاروانهایی برای انجام عملیات انتحاری در سایر نقاط دنیا شده بودند.از تطویل نامه معذورم. اگرچه به قول عارف بزرگ ایران شیخ شمس الدین حافظ شیرازی آنچه گفته شد "حرفی است از هزاران کاندر عبارت آمد .

دکتر سیدمصطفی آزمایش

مسئول روابط بین المللی انجمن جهانی حقوق بشر

بروکسل – بلژیک

نهم نوامبر دوهزار و یازده میلادی

تشديد فشارها و تهديدها عليه دکتر پيمان : بازجویی چند ساعته از خواهر ۷۰ ساله حبیب الله پیمان

تارنمای گویانیوز از منابه موثق گزارش داده است که شنبه‌ی این هفته، پنج تن از ماموران امنیتی نهادهای اطلاعاتی و قضایی و جمهوری اسلامی در شیراز به منزل شخصی خواهر دکتر پیمان رفته، برای چند ساعت به تفتیش منزل این خانم ۷۰ ساله اقدام می کنند.ماموران امنیتی و قضایی استان فارس، سپس مجموعه ای از کتاب ها و جزواتی را که نویسنده ی آنها دکتر حبیب الله پیمان، صاحب‌نظر و نواندیش دینی بوده، و نیز مجموعه آثار دکتر علی شریعتی و دفتر تلفن صاحب خانه را ضبط کرده با خود منتقل می کنند.خواهر دکتر پیمان روز گذشته (سه شنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۰) به دادسرای انقلاب شیراز احضار شده، مورد بازجویی ۵ ساعته قرار می گیرد. پرسش از اقدامات و روابط شخصی دکتر پیمان در شیراز و به خصوص سئوال از دیدارهای اخیر این فعال ملی مذهبی در سفر ماه گذشته اش به شیراز، یکی از محورهای اصلی این بازجویی بوده است.این خانم ۷۰ ساله تهدید می شود که در صورت ادامه یافتن این دست مناسبات و آمد و شدها در منزل مسکونی اش، بازداشت خواهد شد. تهدید مزبور در حالی صورت می گیرد که دکتر پیمان دبیر کل جنبش مسلمانان مبارز متولد شیراز است و در سفر به زادگاه‌اش، به گونه ای مفروض در منزل بستگان درجه اول خود مستقر شده و سکونت می یابد.تهدیدهای امنیتی علیه دکتر حبیب الله پیمان، عضو ارشد شورای فعالان ملی –مذهبی در ماه های اخیر، و پس از درگذشت مهندس عزت الله سحابی، شدت یافته است. این متفکر دینی در ماه های گذشته به اشکال گوناگون مورد احضار و تهدید قرار گرفته است. تهدیدها و احضارهای مزبور همچنین شامل حال همسر وی، مینو مرتاضی لنگرودی، شده است. مرتاضی لنگرودی از فعالان ملی مذهبی و عضو شورای مادران صلح ایران و از صاحب نظران و کنشگران فعال در زمینه حقوق زنان است.گفتنی است، جمعه گذشته نیز مقام های امنیتی اهواز، مانع از سخنرانی دکتر پیمان در این شهر شدند. این نویسنده و پژوهشگر که به دعوت یک انجمن فرهنگی و برای یک سخنرانی در حوزه عرفان و نواندیشی دینی به مرکز خوزستان سفر کرده بود، اجازه صحبت نیافت.دکتر حبیب الله پیمان فعال ملی مذهبی ۷۶ ساله، در جریان بازداشت گروهی فعالان ملی مذهبی در اسفندماه ۱۳۷۹ برای ماه ها در سلول های انفرادی بازداشتگاه های سپاه پاسداران (ازجمله بازداشتگاه ۵۹ عشرت آباد) محبوس بود. وی بعدتر در فروردین ۱۳۸۱ به قید وثیقه چند صد میلیون تومانی آزاد شد. ماه گذشته اعلام شد که این اندیشمند نوگرای دینی از سوی نهادهای امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی، ممنوع الخروج شده است.



خانه حقوق بشر ایران

محرومیت همه‌ی زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ اوین از ملاقات هفتگی با خانواده

بار دیگر همه زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین از ملاقات هفتگی با خانواده شان محروم شدند.مسوولان زندان اوین باز هم به بهانه همزمانی عید سعید قربان با روز ملاقات زندانیان سیاسی و تعطیلی رسمی این روز، همه زندانیان سیاسی را از ملاقات هفتگی با خانواده های شان محروم کردند. زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین دوشنبه هر هفته برای بیست دقیقه و آن هم به صورت کابینی با خانواده شان ملاقات می کنند.مسوولان زندان اوین هر بار به بهانه تعطیلات رسمی کشور، زندانیان را از دیدار با خانواده شان محروم می کنند. این در حالی است که طبق قانون، مسوولان زندان حق ندارند به هیچ بهانه ای زندانیان را از ملاقات محروم کنند. در آیین نامه سازمان زندانها نیز قید شده است که زندانی باید در هر شرایطی از حق ملاقات بهره مند باشد.حتی در دوران نظام ستمشاهی، زندانیان سیاسی نه تنها در اعیاد مذهبی و ملی از حق ملاقات هفتگی خود محروم نمی شدند، بلکه در اینگونه مناسبت ها ملاقات فوق العاده نیز دریافت می کردند، و به عنوان مثال اعضای دورتر خانواده نیز اجازه ملاقات آن هم به صورت حضوری پیدا می کردند. این موضوع در خاطرات و نوشته های منتشر شده‌ی تعدادی از زندانیان سیاسی آن زمان به ثبت رسیده است. این اما مقامات قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی نه تنها در ایام خاص مذهبی و روزهای تعطیل، ملاقات ویژه ای برای زندانیان در نظر نمی گیرند، که زندانیان را از حقوق عادی خود هم محروم می کنند.خانواده های زندانیان سیاسی بارها به این وضعیت ناعادلانه اعتراض کرده اند، اما مسوولان قضایی و به خصوص دادستان تهران تاکنون به این اعتراض ها هیچ توجهی نشان نداده اند. از آنجایی که تلفن های بند ۳۵۰ زندان اوین هم قطع است، زندانیان با این روند برای دو هفته کامل از خانواده شان بی خبر هستند.این مدت زمان طولانی بی خبری، زندانی و خانواده را دچار مشکلات روحی می کند و به نوعی شکنجه روحی برای هر دو طرف تبدیل می شود، اما تاکنون مسوولان به این موضوع توجهی نشان نداده اند. این موضوع درباره زندانیانی که فرزندان کوچک دارند، بسیار سخت تر هم هست و زندانی و خانواده را تحت فشار بیشتری قرار می دهد.برخی از خانواده زندانیان سیاسی می پرسند: آیا بیمارستانها در روزهای تعطیل، ملاقات بیماران با خانواده هایشان را لغو می کنند که مسوولان زندان به خود اجازه می دهند هرگونه که مایل‌اند با زندانی سیاسی و خانواده اش رفتار کنند؟ آنها تاکید می کنند که حق ملاقات بیست دقیقه ای خانواده ها با زندانی شان همواره به بهانه های گوناگون از زندانی و خانواده اش گرفته می شود، بدون اینکه هیچ توضیح قانع کننده ای درباره آن داده شود. همان گونه که حق تماسهای تلفنی زندانیان سیاسی و ملاقات حضوری آنان نیز به صورت غیر قانونی از آنها گرفته می شود و مسوولان در این باره هیچ توضیحی نمی دهند.جعفری دولت آبادی، دادستان تهران، بارها به بهانه های مختلف، زندانیان را از ملاقات حضوری با خانواده شان محروم کرده است؛ چرا که اجازه ملاقات حضوری خانواده با زندانی را منوط به دستور کتبی خود ساخته است. وی اخیرا با رفتن به سفر حج و تغییر ندادن دستور قبلی خود، یکباره همه زندانیان سیاسی را برای مدتی طولانی از ملاقات با خانواده شان محروم کرد، و مسوولان دادستانی هم به خانواده ها اعلام می کردند که دادستان تهران در سفر است و نمی تواند نامه های ملاقات را تایید کند و بنابراین خانواده ها از ملاقات محروم هستند.


خبرنگار کلمه

رژیم جمهوری اسلامی: یک حکومت فاسد و بحران‌زده در آستانه فروپاشی

آشفتگی داخلی و بحران مشروعیت رژیم جمهوری اسلامی: سقوط قریب‌الوقوع رژیم ننگین جمهوری اسلامی به کجراهه‌ای کشیده شده است که دیگر قادر به حفظ ظا...