۱۳۹۰ خرداد ۲۵, چهارشنبه

در خلسه تحمیلی سیاست آخوندی

هوشیاری و آگاه بودن یک ملت، در کشورهائی که با سیستم دموکراتیک اداره می شوند؛ موجب افتخار دولتمردان آن ممالک است. اما هوشیاری ملتی مانند ایرانیان، که اسیر چنگال ظالمانه گرگهای حکومت جلادها و خون آشامان و خودکامگان رژیم آخوندی هستند؛ برای این ددمنشان غیرقابل تحمل می باشد. به همین خاطر هم ایشان پیوسته می کوشند، که تا ملتی بیدار را، به خوابی مصنوعی ببرند؛ و خود تا می توانند، بر خر مراد سوار باشند. به همین دلیل هم، جباران جمهوری اسلامی در سرزمین ما، همواره تلاش می کنند که تا در مردم، یک نوع خلسه مصنوعی ایجاد بکنند؛ و بهره های فراوانش را هم به دست بیاورند.آیا گاهی مشاهده کرده اید که مادران نوزدان خودشان را چگونه به خواب می برند؟ نوزادان وقتی که در دوران جنینی خودشان در بطن مادرهایشان هستند؛ با طنین یکنواخت تپش قلب مادر خود، به خواب می روند. وقتی هم که متولد می شوند، چون دیگر از آن صدای خوش طنین تپشهای یکنواخت قلب مادرشان خبری نیست؛ به خواب رفتنشان مشکل می شود. ولی مادران ایشان، روشی را می شناسند؛ که برای به خواب بردن طفلشان، همان صدای یکنواخت قلب خویش را در گوشهای کودک تداعی می کند و آرام آرام او را به خواب می برند.روال کار مادر نوزاد چنین است، که آنها با دستشان، ضربات سبک و یکنواختی را، به گونه ای منظم بر بدن کودک، به طور مثال بر شانه های او می نوازند؛ و طفل خودشان را به خواب می برند. شنیدن آن ضربه های یکنواخت، که مادر بر پشت کودکش می زند؛ همان صدای تپش های یکواخت قلب وی را، مانند دوران زندگی جنینی کودک، برایش تداعی می کند و او را به خواب می برد.این حالت در مورد به خواب مصنوعی بردن وجدان آگاه و بیدار آدمها نیز مدخلیت دارد. کسی که دزد قهاری می شود، ابتدا با ترس و وحشت بسیار، و با تخم مرغ دزدی شروع به انجام دادن چنین خلافی می نماید؛ اما همینکه دزدی های کوچک، پشت سرهم تکرار و تکرار شوند؛ دیگر شتردزدی هم برایش آسان می شود و او را نمی ترساند! چرا که وجدان آگاهی که قبلأ داشته، و او را موقع تصمیم گرفتن برای انجام دادن یک کار بد، مورد شماتت و مؤآخذه قرار می داد؛ دیگر در اثر ضربات یکنواخت تکرار شدنهای اعمال خلاف، در وجود فرد خطاکار، به خواب و خلسه ای مصنوعی که بر آن تحمیل نموده اند می رود؛ تا جائی که نمی تواند صاحبش را، از انجام دادن آن تخلفات متعدد منع بکند. چونکه خودش هم در خوابی عمیق فرو رفته و تکرار عملیات خلاف پی در پی، برای وجدان آن خاطی، همان ضربات یکنواختی است که کودک درون وجودش را، از منع کردن وی و آگاه بودنش منفعل نموده است.مزدوران حاکم بر میهنمان، از آغاز حکومت ننگین و شومشان، از همین ترفند سود جسته اند؛ اینها با به کار بردن روش ایجاد خواب مصنوعی در میان مردم، توان مقابله های سیاسی آنان را، در وجود ایشان به خوابی مصنوعی واداشته اند؛ و مزورانه به منفعفل نمودن نیروهای فعال جامعه پرداخته اند.این جنایتکاران، برای تحقق چنین امر مهمی، و مصون نگه داشتن خود از فعالیت های نیروهای هوشیار در میان ملت، به طور دائم و همه روزه، تعدادی از آن بی گناهان را، یا می کشند و یا ناحق و بدون وقوع هر گونه جرمی، به زندانهای سیاه خودشان می افکنند. منظورشان هم این است، که با وارد ساختن این ضربات یکنواخت بر پیکره جامعه و مردم آن، و با تکرار نمودن مصیبت هائی که به طور عمد، برای ایشان به وجود می آورند؛ می کوشند که جلوی تحرک داشتن و فعال بودنشان را مسدود کنند. تا دیگرکسی نتواند به اعمال شنیع و وحشیانه کارگزاران این رژیم سفاک معترض گشته و صدایش را به گوش جهانیان برساند.هنوز از کشته شدن هاله سحابی به دست مزدوران جمهوری اسلامی، در هنگام خاکسپاری پدرش، ومراسم خاکسپاری شبانه وی، و آئین های ترحیم و سوگواری برای آن پدر و دختر، چیزی نگذشته است؛ که یک مظلوم دیگر، فردی از تبار معترضان بر ستمگری های رژیم شقاوت پیشه اسلامی را نیز به قتل می رسانند؛ تا این ملت، همه وقتش به انجام دادن مراسم مذهبی مربوط به خاک سپردن نخبه های میهنشان سپری بشود؛ تا دست آقایان برای هر غلطی که می خواهند بکنند باز بماند.غم جانگداز شهادت هاله سحابی، هنوز در دل مردم داغ و تازه است؛ که این نامردمان، یکی دیگر از هم میهنان ما را، به قتل می رسانند. در حالی که شادروان هدی صابر، در اعتصاب غذای اعتراضی خود، در ارتباط با کشته شدن هاله سحابی بیمار شده بود؛ به همین سبب هم درد شدیدی را در ناحیه قلبش احساس نموده بود؛ درد می کشید و درد می کشید؛ تا جائی که دژخیمان رژیم منفورملاها در زندان، او را به بهداری آنجا می برند. در همان اتاق بهداری نیز، دست از شکنجه نمودن وی برنمی دارند؛ مأمورانی که در لباس زندانبانان در آن اتاق بوده اند؛ هدی صابر را، که درد امانش نمی داده، مورد ضرب و شتم خویش قرار می دهند.او را به درمانگاه نبردند که مداوایش کنند؛ بلکه بردند تا با ضرب و شتم وی، زبان اعتراضاتش را بند بیاورند؛ و همان زندگی درون محبس را هم از او بگیرند.هدی صابر، هاله سحابی، برادران فتحی و ......... نه اولین ستمدیدگان و به قتل رسیدگان در این تیره روزهای حکومت سیاه آخوندی بوده اند؛ و نه آخرین آنها خواهند بود. چرا که مارهای گرسنه ی روی شانه های ضحاک زمانه، سیرائی ندارند و روز به روز با هجوم سپاهیان حمله ور قدرت خانم بر وجود ملعونش، گرسنه تر هم می شوند.تا وقتی که، از میان در خلسه فروشدگان کشورمان، کاوه ای برخیزد و پیشبند چرمین اش را درفشی کند و دیگر خواب شدگان را نیز هوشیار بسازد؛ که تا همگی شان مصمم و کوبنده، همانند طوفانی توفنده و خشمگین، بر این ضحاک ماردوش زمانه بتازند و از هستی ساقط بکنند.کسی برخیزد که درهای امید را، بر روی ملتی رنجدیده بگشاید؛ و دشمنش را از اوج رفیعی که هم اکنون بر آن جلوس نموده، پائین بکشاند و به حضیض ذلت بیفکند.

بهار 2719 آریائی هلند

محترم مومنی روحی

امشب ،پخش فیلم مستند ، روایت شاهدان عینی قیام 2009مردم ایران از تلویزیون آرت

"روایت ایران ممنوع" ، برنامه مستند تهیه شده توسط "منون لوازو" خبرنگار فرانسوی

این فیلم مستند همراه با بحثی در پی نمایش، امشب ساعت هشت و چهل دقیقه شب از تلویزیون آرت پخش می شود.فیگارو با تیتر "ایران، تصاویر دزدیده شده" می نویسد که این فیلم فوق العاده و مبهوت کننده روایت شاهدان عینی قیام سال2009 است که "منون لوازو" بصورت مخفیانه آنها را جمع آوری کرده است.فیگارو تأکید می کند که این فیلم از آن نظر استثنائی است که قاعدتاً نباید وجود می داشته است. نویسنده فیگارو با اشاره به خروج مخفیانه فیلم جعفر پناهی از ایران برای نمایش در فستیوال کن، می افزاید امروزه فقط سینمای ایران است که وقتی می تواند مخفیانه خارج شود، تصاویری از زندگی در داخل ایران را نشان می دهد. می خوانیم که این فیلم حاصل دو سال کار تهیه کننده است. این کار بدون همکاری ایرانی هایی که به قیمت جان خود آن ها را تهیه کرده اند امکان پذیر نمی بوده است، کسانی که چه در داخل و چه در خارج از ایران با نام های مستعار از آنها یاد می شود. خانم "منون لوازو" خبرنگار فرانسوی، برای تهیه فیلمی در مورد جوانان و موزیک در زمان انتخابات ریاست جمهوری به ایران رفته بود اما با هیجان و حرکت مردمی روبرو شده و از آن لحظه دوربینش مرتب صحنه ها را ضبط کرده، تا وقتی که ناچار به ترک ایران شده بود. اما وی جمع آوری فیلم های مستند را از طریق امکانات شبکه های اینترنتی ادامه داده است. لیبراسیون معرفی این فیلم مستند را با عنوان" فریادهایی از درون" آغاز کرده و اسناد نشان داده شده در این فیلم، را نمایانگر شهامت معترضانی می داند که به بیان آنچه دیده اند، پرداخته اند. جوانانی که به نظر خبرنگار لیبراسیون دانه های بهار عرب را کاشتند و خود از وزیدن نسیم آزادی روحیه گرفته اند.لاکروا مجله مسیحیان فرانسه با تیتر "گفتاری از ایران بسته" از این فیلم یاد می کند.لاکروا می نویسد علیرغم سرکوب و سانسور قیام مردم ایران هنوز زنده است و شهادت های عینی این فیلم گواه آنست.فیگارو، لیبراسیون و لاکروا، از "بهار"، "ابراهیم"، "پروین"، "سهراب" و نام های آشنا و ناشناس دیگری که در این فیلم آورده می شود با تحسین و احترام یاد می کنند و آن ها را نمونه نسلی می دانند که شجاعانه در برابر سرکوب مقاومت می کنند و نقاب از چهره جمهوری اسلامی بر می دارند. 

رادیو فرانسه

۱۳۹۰ خرداد ۲۴, سه‌شنبه

وحشت رژیم دیکتاتور اسلامی از قصد آمریکا برای مقابله با سانسور ،«اینترنت چمدانی»

جمهوری اسلامی روز سه‌شنبه به ایالات متحده هشدار داد تا اقدام به ایجاد شبکه اینترنت موازی و شبکه مخفی تلفن همراه در ایران نکند.به گزارش واحد مرکزی خبر ایران، رامین مهمان‌پرست، سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی، روز سه‌شنبه در نشست هفتگی خود با خبرنگاران داخلی و خارجی که در محل وزارت خارجه برگزار شد گفت: «آمریکایی‌ها با وارد شدن به فضای سایبری، جریان بسیار قوی را علیه خودشان به راه می‌اندازند.»رامین مهمان‌پرست در پاسخ به پرسش خبرنگاری مبنی بر اینکه موضع وزارت امور خارجه ایران درخصوص برنامه اینترنتی وزارت خارجه آمریکا برای کشورهای سوریه، ایران و لیبی با عنوان «اینترنت در چمدان» چیست؛ افزود: «آمریکایی‌ها و دیگر کشورهای غربی تلاش زیادی کردند تا با عزم و اراده ملت ما و دیگر ملت‌های مستقل منطقه مقابله کنند؛ حرکت برخلاف حقوق ملت‌ها، پاسخ دندان‌شکنی خواهد داشت.»اشاره سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی به گزارش روز یکشنبه روزنامه «نیویورک تایمز» در مورد طرح مورد حمایت وزارت خارجه آمریکا به نام «اینترنت در چمدان» است؛ طرحی که قصد دارد با دور زدن سانسور در کشورها، به کاربران اجازه وصل شدن به شبکه‌های بی‌سیم مستقل را بدهد.رامین مهمان‌پرست در این باره اظهار داشت که آمریکایی‌ها و دیگر کشورهای غربی «از همه روش‌ها در فضای جنگ نرم از جمله اینترنت استفاده کردند.»وی افزود که ملت‌های مناطق مختلف و «مسلمانانی که در منطقه ما هستند از قدرت و دانش بالایی در زمینه آی‌تی برخوردارند و اگر آنها می‌خواهند صحنه نبرد را به عرصه جنگ‌های سایبری و فضای مجازی بکشانند باید دید در نهایت غالب می‌شوند و یا دچار بزرگ‌ترین شکست خواهند شد مانند دیگر زمینه‌هایی که تاکنون اقدام کرده‌اند.»روزنامه نیویورک تایمز روز یکشنبه نوشت که دولت آمریکا می‌کوشد با هزینه کردن رقمی نزدیک به ۷۰ میلیون دلار اقدام بین‌المللی برای ایجاد شبکه‌های اینترنت و تلفن‌های همراه «جایگزین» را در کشورهای استبدادی رهبری کند.بنا بر این گزارش، هدف از این اقدامات «فراهم کردن امکانات برای مردم و مخالفان چنین رژیم‌هایی است که به خاطر ماهیت سرکوبگر حکومت‌ها از حداقل آزادی ارتباطات برخوردار نیستند.»وزارت خارجه آمریکا از بسیاری از این طرح‌ها حمایت مالی می‌کند. به نوشته «نیویورک تایمز» ارزیابی‌های موجود نشان می‌دهد که تا پایان سال میلادی جاری دولت آمریکا رقمی نزدیک به ۷۰ میلیون دلار را صرف این طرح‌ها خواهد کرد.روزنامه «نیویورک تایمز» گزارش داد که در چارچوب پروژه «اینترنت در چمدان»، گروهی از کارشناسان اینترنت زیر نظر مقامات وزارت خارجه آمریکا در حال ساخت و توسعه ابزاری هستند که می‌تواند هر وسیله ارتباطی معمولی مثل یک دستگاه تلفن همراه و یا یک رایانه شخصی را به مرکز یا موتور یک شبکه مستقل و نامرئی اینترنت بدل کند.«نیویورک تایمز» می‌گوید که این اطلاعات را از مصاحبه‌های مقامات دولت، اسناد مربوط به طراحی این شبکه‌ها و پیام‌های دیپلماتیک محرمانه‌ای که به دست این روزنامه افتاده به‌دست آورده‌است.ایالات متحده ماه گذشته نیز اعلام کرد که تصمیم دارد چند میلیون دلار به فناوری جدیدی اختصاص دهد که قادر است سانسور شبکه اینترنت در کشورهایی مانند چین و ایران را «بی‌اثر» کند.مقام‌های وزارت خارجه آمریکا می‌گویند قرار است ۱۹ میلیون دلار به این امر اختصاص داده شود که این مبلغ، بخشی است از ۳۰ میلیون دلاری که کنگره آمریکا در سال مالی جاری برای پیشبرد آزادی اینترنتی تصویب کرده‌ است.بر پایه ارزیابی سازمان گزارشگران بدون مرز، نام ایران در فهرست ۱۰ کشوری است که دشمن اینترنت به شمار می‌روند و هم‌اینک ۱۱ نفر از فعالان ایرانی فضای مجازی در زندان‌ به سر می‌برند.سازمان گزارشگران بدون مرز هم‌چنین بر تشدید سانسور در اینترنت ایران از طریق راه‌اندازی پلیس سایبری تأکید می‌کند.

رادیو فردا

حوزه علمیه سوسمار و مارمولک قم

نیک آهنگ کوثر

شصت زندانی سیاسی درباره نحوه کشته‌شدن شهید هدی‌ صابر شهادت دادند

شصت زندانی سیاسی در خصوص نحوه شهادت شهید رضا هدی‌صابر خبر داد. به نوشته سایت کلمه زندانيان سياسی بند ۳۵۰ زندان اوين امروز در ملاقات با خانواده هايشان اعلام کرده اند که هدی صابر روزنامه نگاری که در اين بند دست به اعتصاب غذا زده بود، وقتی توسط ماموران زندان به درمانگاه منتقل می شده است مورد ضرب و شتم شديد نيروهای امنيتی قرار گرفته است، در حالی که وضعيت جسمانی او به شدت وخيم و در اعتصاب غذا بوده است.هدی صابر همچنين پس از بازگشت از درمانگاه با حال جسمانی وخيم از اين نحوه برخورد نيروهای امنيتی با خود به هم بندانش گلايه کرده است به گزارش خبر نگار کلمهامروز روز ملاقات زندانيان بند۳۵۰ با خانواده هايشان بوده است همان بندی که هدی صابر ، فعال ملی – مذهبی و روزنامه نگار نيز در آن نگهداری می شد .به زودی شهادت نامه ۶۰ زندانی سياسی بند ۳۵۰ در اين باره در همين سايت منتشر می شود . شهادت نامه ای که دلايل مرگ مظلومانه اين روزنامه نگار پس از اعتصاب غذا و ضرب و شتم ماموران امنيتی هنگام انتقال وی به بيمارستان را توضيح می دهد .هدی صابر و اميرخسرو دلير ثانی دو فعال ملی – مذهبی در پی شهادت هاله سحابی اعلام کرده بودند که در اعتراض به فاجعه روز چهارشنبه ۱۱ خرداد ماه ۹۰ و تهاجم منجر به مرگ فرزند اول سحابی بزرگ که مادرصفت و خواهرگونه در خدمت مردمان و آسيب ديدگان وقايع دو سال اخير ميهن بود، از‌ غروب پنجشنبه ۱۲ خرداد ماه در بند ۳۵۰ زندان اوين بدون طرح هيچ گونه مطالبه و خواسته شخصی، دست به اعتصاب غذای‌تر می‌زنند.اين اعتصاب غذا منجر به مرگ هدی صابر ، روزنامه نگار و فعال ملی –مذهبی شد. رضاهدی صابر روزنامه نگارو فعال سياسی که از زندانيان سياسی در بند ۳۵۰ زندان اوين بود در پی اعتصاب غذا و حمله قلبی سه روز قبل درگذشت

مرگ طبیعی هدی صابر

طرحی از مانا نیستانی

مهرداد احمد‌زاده، فعال فرهنگی بازداشت شد

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، در روز جمعه ۲۰ اردیبهشت ماه در حین برگزاری و اجرای موسیقی سنتی توسط یکی از اساتید انجمن با ورود ماموران نیروی انتظامی به محل برپایی و برهم زدن جلسه، مهرداد احمد‌زاده دبیر این انجمن بازداشت و به محل نا‌معلومی منتقل گردید.شایان ذکر است از کلیه اعضا حاضر در جلسه علاوه بر فیلم برداری و بازرسی بدنی، به صورت جداگانه از هر فرد عکسبرداری همراه با پلاکاردهای شماره گذاری شده صورت گرفته و همچنین کلیه تلفن‌های همراه و مدارک شناسایی افراد ضبط گردیده است. انجمن وحدت ملی ایران که از سال ۱۳۸۴ موفق به دریافت مجوز رسمی فعالیت از وزارت کشور گردیده بود با موضوع فرهنگی، هنری و اجتماعی فعالیت خود را در اصفهان آغاز کرد. علاوه بر سایر فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی در زمینه‌های گوناگون، برگزاری جلسات شعر و موسیقی در محل دفتر انجمن واقع در خیابان شیخ صدوق شمالی-اصفهان از فعالیت‌های پر مخاطب این NGO بودکه هر هفته برگزار می‌شد، به صورت موردی برخی از این جلسات به درخواست اعضاء در فضای باز و در دامان طبیعت برگزار می‌گردید که آخرین بار با حمله مامورین تعطیل گردید. گفتنی است مهرداد احمد‌زاده از فعالین مدنی-اجتماعی اصفهان است که تا به حال چندین بار از طرف نیروهای امنیتی احضار و یا بازداشت گردیده، نامبرده در مراسم تشیع پیکر مرحوم مهندس سحابی نیز در لواسان تهران حاضر بود و مراتب اعتراض خود نسبت به نحوه برخورد مامورین امنیتی در حین مراسم را هفته قبل از دستگیری خود در جلسه شعر وموسیقی انجمن مطرح نموده که با توجه به سخنان نیروهای انتظامی، در شب دستگیری ودر خلال بازجویی از اعضا این انجمن، احتمال ارتباط میان این دو حادثه دور از ذهن نیست.

نیما پور یعقوب بازداشت شد

نیما پور یعقوب، فعال دانشجویی دانشگاه آزاد تبریز روز پنج شنبه نوزدهم خردادماه، بازداشت شد.بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، این فعال سیاسی و دانشجویی عصر روز پنج شنبه توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شده است.این دانشجوی رشته مهندسی میکانیک پس از بازداشت به اداره اطلاعات تبریز منتقل شد.نیما پور یعقوب در سال ۸۷ نیز یکبار بازداشت و از اتهام وارده در دادگاه تبرئه شده است.

با وجود جانوری چون تمساح یزدی ، 22 گونه سوسماردیگر در استان قم شناسایی شد

سایت حکومتی ایرنا نوشت: مديركل حفاظت محيط زيست قم گفت: از محموعه 145 گونه شناسايي شده سوسماردر مناطق مختلف ايران،22 گونه ي آن در زيستگاه ها،بيابانها و مناطق مختلف استان قم مشاهد و ثبت شد.  عليرضا نجيمي' روز دوشنبه در گفت و گو اختصاصي با ايرنا با اشاره به تنوع گونه هاي سوسمار در قم افزود:گونه هاي مختلف سوسمارهاي ايران ازنظر علمي به هشت خانواده و راسته دسته بندي مي شود كه از اين تعداد هفت خانواده آن در استان قم قابل دسته بندي است. وي افزود: تنها از راسته كوچك 'Angu-dae ' دو گونه آن در استان قم مشاهد نشده كه زيستگاه اين دو گونه نواحي شمالي ،شمال غربي و شمال شرقي ايران است. وي ابرازداشت:وجود اقليم بسيار متنوع شامل بخشي از گرم و خشكترين نواحي شرقي و مناطق مرتفع باآب و هواي كوهستاني دربخشهاي جنوبي و جنوب غربي استان، شرايط را براي زيست طيف وسيعي از خزندگان از گونه هاي'ساموفيلوس' تا انواع وابسته به علفزارها و بوته زارها مهيا كرده است. نجيمي افزود: خانواده'آگاميده' ،'اسكينگ ها' ،' جكونيده' ،'لاسرتيده 'و 'وارانيده' از نمونه هاي برجسته خانواده سوسمارها در استان قم است . از نظر زيستگاهي اين سوسمارها داراي تنوع زيادي هستند و به جز رودخانه ها، درياها و درياچه ها و اكوسيستم هاي آبي مي توان در كويرها و بيابانهاي گرم و سوزان نيز آنها را مشاهده كرد. از 260 گونه خزنده شناسايي شده در كشور 40 گونه آن در مناطق مختلف استان قم زيست مي كنند. به گفته كار شناسان ، قم بدليل وضعيت جغرافيايي و زمين شناسي خاص منطقه اي از غني ترين استانهاي كشور از لحاظ تنوع گونه خزندگان است. عمده رژيم غذايي اين خزندگان،حشرات و جهندگان است كه اين رژيم علاوه بر اينكه در كنترل آفات نقش دارد با خورده شدن توسط جانوران سطوح بالاتر هرم غذايي مانند پرندگان و پستانداران كوچك ، نقش مهمي در حفظ بقاي جانوران ديگر دارند. وضعيت جغرافيايي فعلي قم نشاندهنده تنوع جالبي از اكوسيستم ها غني است كه از اكوسيستم كوهستاني در غرب تا اكوسيستم كويري در جنوب شرقي به صورت تدريجي متغير است.

دلايل حقوقی قتل بودن مرگ هدی صابر و اقرار ضمنی قتل، توسط محسنی اژه ای

- آقاي محسني اژه اي در مصاحبه مطبوعاتي روز گذشته خود، ضمن ساز و کار قانوني در مورد زندانياني که به پزشک نيازمند هستند دو بار - با مجزا دانستن مجرمين عادي و امنيتي در خصوص امکانات درماني - اعلام نمودند که اگر زنداني نياز به پزشک داشت حتي بدون اخذ نظر قاضي و دادستان مگر در موارد خاص امنيتي بلافاصله او را به مرکز پزشکي و بهداري که در خود زندان مستقر است منتقل کنند. اگر معاينات در بهداري زندان امکان‌پذير است در همان جا انجام مي‌شود و اگر نياز به مراجعه به مراکز تخصصي بيروني باشد بايد به دادستان اطلاع دهند.وي در ادامه به اطلاع دادن موضوع از سوي دادستان به خانواده متهم اشاره کرد و گفت: اگر فردي نياز به اقدامات پزشکي داشته باشد خانواده او را مطلع مي‌کنند زيرا گاهي اين افراد پزشک خانوادگي دارند و يا خانواده تشخيص مي‌دهند که مي‌خواهند فرد را براي مثال به بيمارستان بهتري منتقل کنند. البته اين شامل موارد خاص امنيتي که ممکن است ممنوعيت انتقال از بيمارستان وجود داشته باشد نمي‌شود. ( خبرگزاري تابناک )

2- ۶۴زنداني سياسي بند ۳۵۰زندان اوين با ارسال شهادت نامه اي، شهادت دادند که شهيد هدي صابر در هشتمين روز اعتصاب غذاي خود در بهداري زندان اوين از سوي ماموراني که حدس مي زنند ماموران امنيتي و اطلاعاتي بوده اند، به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. آنها شرايط بد جسماني وي را از نزديک شاهد بوده اند. (خبرگزاري کلمه )

3- هدي صابر، فعال ملي- مذهبي که از روز ۱۲ خرداد در اعتراض به وقايع منجر به درگذشت هاله سحابي، در زندان اوين دست به اعتصاب غذا زده بود، بر اثر سکته قلبي ناشي از اعتصاب غذا، جان خود را از دست داده است.سايت‌هاي خبري نزديک به جنبش سبز، به نقل از منابع پزشکي بيمارستان مدرس، محل انتقال آقاي صابر، سهل‌انگاري مقام‌هاي زندان در انتقال به موقع اين فعال سياسي به بيمارستان را علت عدم موفقيت تلاش‌ها براي نجات جان وي ذکر مي‌کنند.همچنين گفته مي‌شود که پس از درگذشت آقاي صابر، مقام‌هاي قضايي و امنيتي اجازه تحويل جنازه وي به خانواده‌اش را نداده‌اند و تا کنون از برنامه‌ريزي براي مراسم تشييع و تدفين وي ممانعت کرده‌اند. ( راديو فردا )

بلافاصله پس از فوت ناگهاني هدي صابر اخباري در خروجي سايت ها منتشر مي گردد که نشان از فوت هدي صابر بر اثر اعتصاب غذا دارد. پس از آن شاهدان در زندان ، شهادت مي دهند که هدي صابر مورد ضرب و شتم مامورين زندان قرار گرفته است و در نهايت دادستان کل کشور اقرار به ارتکاب جرم مي کند و مي گويد در موارد امنيتي، بيمار به مراجع تخصصي اعزام نخواهد شد و مواردي ديگر که به نظر گراميتان خواهد رسيد.براي اثبات مجرميت افراد نياز به دلايلي قوي و محکمه پسند وجود دارد. از جمله دلايل مي توان شهادت شهود را مورد استناد قرار داد و همچنين در پرونده هاي قتل در کنار شهادت شهود به گواهي هاي پزشکي قانوني که دستگاه حکومت بر پزشک نفوذ تکرده باشد، تکيه کرد و نيز اوضاع و احوال و شرايط و مکان وقوع جرم را نيز مد نظر قرار داد. در پرونده مرگ هدي صابر، شهود به صراحت اعلام نموده اند که قتل توسط تني چند از مامورين زندان وقوع پيوسته است و مطمئنا در اين پرونده با توجه به وجود آثار ضرب مي توان با معاينه جسد به واقعيت پي برد. اما آنچه که شک هر فردي را در خصوص قتل بودن پرونده هدي صابر، به يقين تبديل مي کند، اظهارات صريح و بي پرده و در اصطلاح حقوقي اقرار و اعتراف دادستان کل کشور است. فردي که در حال حاضر سخنگوي قوه قضاييه بوده و پيش از حکومت در دادستاني کل کشور، بالاترين مقام وزارات اطلاعات و دستگاههاي امنيتي را به عهده داشته است. آقاي محسني اژه اي صراحتا اقرار مي نمايند که: « ... مگر در موارد خاص امنيتي بلافاصله او را به مرکز پزشکي و بهداري که در خود زندان مستقر است منتقل کنند ... » مفهوم صريح اين اظهارنظر اين است که در موارد خاص امنيتي زنداني بيمار اولا بلافاصه به مرکزي پزشکي اعزام نمي شود و ثانيا امکان دارد که به پزشکي و بهداري در زندان و خارج از زندان اعزام نگردد. به عبارت ديگر در خصوص پرونده خاص هدي صابر ايشان بيماري آقاي هدي صابر را تاييد نموده اند و عدم اعزام به موقع وي به بيمارستان را به دليل امنيتي، اعلام کرده اند. چرا که آقاي هدي صابر در بازداشتگاه امنيتي زندان اوين محبوس بوده است.

اما نکته بسيار حائز اهميت اينکه؛

اولا – آقاي محسني اژه اي اقرار نموده اند که آقاي صابر محکوميت قطعي به حبس داشته و ايشان در حال گذراندن محکوميت خود بوده اند، هر چند آقاي صابر چند روز پيش از فوتش اعلام به اعتصاب غذا به دليل شرايط خاص سياسي و نحوه نگهداري و مراقبت از بازداشت شدگان کرده بودند و از طرفي، شهود مورد وثوق نيز گواهي بر ورود ضربه به آقاي صابر نموده اند، اما طبق آيين نامه اجرايي نحوه اداره بازداشتگاههاي امنيتي، ( تبصره ماده يک ) بازداشتگاه امنيتي محل نگهداري متهماني است که به لحاظ حساسيت هاي امنيتي و نظامي و با قرار کتبي مقام هاي صلاحيت دار قضايي تا اتخاذ تصميم نهايي به آنجا معرفي مي شوند، بنابراين بازداشت گاههاي امنيتي محل نگهداري محکومين نيست، با اين توضيح که متهم با محکوم دو عنوان مجزا است، متهم به فردي گفته مي شود که جرمش هنوز به اثبات نرسيده و محکوم به فردي گفته مي شود که جرمش ثابت شده و حکم به محکوميت اخذ نموده است، صرف نظر از اينکه حکم صادره داري وجاهت قانوني بوده باشد يا خير. به هر حال تمام کساني که محکوم مي گردند، مي بايست در بازداشت گاههاي ديگري غير از بازداشتگاههاي امنيتي نگهداري شوند، بازداشت بازداشت شدگان امنيتي که محکوميت يافته اند بر خلاف مقررات قانوني است. آقاي هدي صابر نيز نمي بايست در بازداشتگاه امنيتي 350 اوين نگهداري مي شد که اين امر، برخلاف مقررات است.ثانيا- بازداشتگاههاي امنيتي تحت نظارت سازمان زندان ها است. سازمان زندان ها حفظ و مراقب زنداني را به عهده دارد، اگر فردي بيمار گشت، يا مورد آسيب قرار گرفت. اين سازمان بدون توجه به امنيتي بودن اتهام زنداني وظيفه دارد زمينه مداواري بيمار را فراهم کند. فراهم نمودن زمينه مداواي بيمار، چه بيمار اعتصاب به غذا کرده باشد و يا اينکه بر اثر عوارض طبيعي بيمار گشته باشد و يا ديگري او را مضروب کرده باشند متفاوت نيست و مي بايست در هر صورت مورد توجه مسئول زندان قرار گيرد. چرا که برخلاف اظهارنظر آقاي محسني اژه اي که در خصوص رسيدگي به وضعيت زندانيان مجرمان عادي را با مجرمان امنيتي يا سياسي مجزا مي دانند ماده 5 آيين نامه نحوه اداره بازداشتگاههاي امنيتي مقرر مي دارد: استاندارهاي نگهداري، نحوه مديريت و ارائه خدمات در بازداشتگاههاي امنيتي، برابر آيين نامه اجرايي سازمان بوده و بخشنامه هاي صادره از سوي رئيس سازمان در موارد فوق براي بازداشت گاههاي مزبور لازم الرعايه مي باشد. ثالثا- طبق تبصره ماده 5: مسئولان و کارکنان بازداشت گاهها، ملزم به رعايت حقوق شهروندان متهمان برابر قانون حفظ حقوق شهروندي و ساير ضوابط مربوطه مي باشند.نتيجه اينکه، دلايل و قرائن نشان مي دهد که مرگ هدي صابر از دو حالت خارج نيست: اگر مسئولين زندان، ماموران امنيتي يا هر فرد ديگري کوتاهي و سهل انگاري در بهبود سلامت آقاي هدي صابر کرده باشد، قتل غير عمد است، هر چند اعتقاد دارم با توجه به اينکه بازداشتگاههاي امنيتي محل نگهداري متهمان امنيتي است نه مجرمين امنيتي، و اين امر خود بازداشت غيرقانوني و خودسرانه محسوب مي گردد و به تبع آن محدوديت در رسيدگي بهداشتي زنداني عامل ورود آسيب به زنداني خواهد بود که خود جرم به حساب مي آيد. اما حالت دوم که با واقعيت منطبق است اينکه؛ فوت آقاي هدي صابر بر اساس وارد کردن ضرب و جرح توسط مامورين امنيتي باشد که اگر چنين بود قتل عمد بوده و مجرم مي بايست در صورتي که خانواده مقتول درخواست قصاص دهند، قصاص شود، علت قدرت احتمال دوم، ضعف جسماني آقاي هدي صابر به دليل اعتصاب غذا بوده است. مامورين امنيتي به خوبي مي دانسته اند که آقاي هدي صابر بر اثر اعتصاب غذا ضعف داشته و اگر به او آسيبي وارد کنند جان خواهد سپرد، بنابراين عمل آنها مصداق بند سه ماده 206 قانون مجازات اسلامي خواهد بود که مقرر مي دارد: مواردي که قاتل قصد کشتن ندارد و کاري را که انجام مي دهد نوعا کشنده نيست ولي نسبت به طرف بر اثر بيماري و يا پيري و يا ناتواني يا کودکي و امثال آنها نوعا کشنده باشد و قاتل نيز به آن آگاه باشد، قتل عمد است. اما خانواده هدي صابر براي احقاق حقوق خود بهتر است، شکواييه اي تنظيم کرده و شکواييه خود را به دادسراي ويژه امور جنايي، واقع در ميدان آذري تهران تقديم نمايند، اين دادسرا مکلف است به اين پرونده رسيدگي کرده و اظهارنظر نمايد، اين حقي است که براي خانواده هدي صابر ايجاد گرديده و براي آنکه خون اين فعال سياسي هدر نرود، لازم است چنين عملي انجام پذيرد.

به اميد برقراري عدالت واقعي

محمد مصطفايي وکيل دادگستري

سقوط معیشت و دیکتاتوری خامنه‌ای؛ بازی خطرناک با خشم مردم ( پدرام طنازی )

  سقوط معیشت و دیکتاتوری خامنه‌ای؛ بازی خطرناک با خشم مردم بحران‌های بی‌پایان اقتصادی در جمهوری اسلامی، زندگی مردم را به ویرانه‌ای تبدیل کرد...