آزادی حق مسلم ماست (پدرام طنازی و مهرناز موسوی) Pedram Tannazi & Mehrnaz Mousavi زن زندگی آزادی 💚🤍♥️
۱۳۹۰ خرداد ۱۵, یکشنبه
۲۲خرداد آغاز فعالیتها در ماه خرداد خواهد بود و راهپیماییهای بعد، راهپیمایی سکوت نخواهد بود
اردشیر امیرارجمند مشاور میرحسین موسوی برگزاری راهپیمایی ۲۲ خرداد را باعث حفظ شور و هیجان جنبش سبز میداند. او درباره چرایی اعلام راهپیمایی در «سکوت مطلق» میگوید: «راهپیمایی بعدی خردادماه، راهپیمایی سکوت نخواهند بود.»وبسایتهای نزدیک به جنبش سبز ایران گزارش دادهاند، «همزمان با فراخوان شورای هماهنگی راه سبز امید؛ جمعی از زندانیان رجایی شهر نیز در بیانیه ای از مردم خواستهاند که رهبران سبز را تنها نگذاشته و در روز ۲۲ خرداد حماسهای دیگر بیافرینند.» مهدی محمودیان، رسول بداغی، عیسی سحرخیز و کیوان صمیمی چهار زندانی سیاسی زندان رجاییشهر این بیانیه را امضا کردهاند.شورای هماهنگی راهسبز امید، سهشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۰، با انتشار “فراخوان راهپیمایی سکوت ۲۲ خرداد” از شهروندان خواسته است، ظهر ۲۲ خرداد از ساعت ۶ تا ۸ در پیادهروهای میدان ولیعصر، حد فاصل میدان ولیعصر تا میدان ونک در سکوت مطلق راهپیمایی کنند.با انتشار این فراخوان نظرات گوناگونی درباره راهپیمایی ۲۲ خرداد از سوی فعالان اجتماعی داخل و خارج از ایران مطرح شد. اردشیر امیرارجمند، مشاور ارشد میرحسین موسوی و سخنگوی “شورای هماهنگی راه سبز امید” در گفتوگو با دویچه وله به نقطه نظرات مختلف درباره فراخوان راهپیمایی ۲۲ خرداد پاسخ گفته است.شورای هماهنگی راه سبز امید” با انتشار فراخوانی از شهروندان خواسته است، ۲۲ خرداد ماه سالروز انتخابات سال ۸۸، در راهپیمایی سکوت شرکت کنند.دویچه وله: از مدتی که فراخوان جدید راهپیمایی “شورای هماهنگی راه سبز امید” منتشر شده انتقاداتی به این فراخوان مطرح شده است. چرا در این فراخوان به راهپیمایی سکوت، عدم سر دادن شعار و لبان بسته اشاره شده است؟ تاکید چندباره روی سکوت و لبان بسته در فراخوان راهپیمایی ۲۲ خرداد به چه علت است؟
اردشیر امیرارجمند: ۲۲ خرداد آغاز یکسری فعالیتها در ماه خرداد خواهد بود. راهپیمایی ۲۲ خرداد اولین آن است و آخرین نخواهد بود. مجموعهی شبکههای اجتماعی باید نقطه نظرات خود را اعلام کنند تا تصمیماتی برای روزهای ۲۳، ۲۴ و شاید روزهای دیگری از ماه خرداد گرفته شود.راهپیمایی ۲۲ خرداد آخرین فعالیت نخواهد بود. فرصت خواهد بود تا بر اساس ظرفیتهایی که ایجاد میشود نوع راهپیماییهای بعدی تغییر پیدا کند. ما همیشه روی راهپیمایی، به عنوان یکی از مصادیق حقوق شهروندی تاکید داشتهایم.راهپیمایی وسیلهای است که دمکراسی غیرمستقیم را به دمکراسی مستقیم تبدیل میکند. در راهپیمایی مردم در مقابل عدم تضمین حقوقشان از سوی نهادهای حکومت، مستقیما وارد عمل میشوند. ولی راهپیمایی، تنها شیوهی مبارزه نیست و یک روش و یک شیوه از راهپیمایی هم، شیوهای منحصر بهفرد راهپیمایی نیست.باید با توجه به شرایط و اوضاع و احوال، تلاش کرد مناسبترین روش را که بتواند بیشترین میزان مشارکت را جلب کند، انتخاب کرد. در چند ماه گذشته، روشهای دیگر راهپیمایی را هم آزمودهایم. به نظر میآید که این روش میتواند مشارکت خوبی را جلب کند. به شرطی که همهی دوستان و فعالان جنبش سبز همکاری کنند تا این روش ظرفیت ایجاد کند و در مقاطع بعد، راهپیماییها به نحو دیگری صورت بگیرند.نباید از امتحان روشهای مختلف ابا داشت یا یک روش را مطلق انگاشت. دیدهایم که با تصرف شهر، ایجاد حالت وضعیت اضطراری در شهر و حکومت نظامی اعلام نشده، تمام فضای شهر را اشغال میکنند و میتوانند از راهپیماییها جلوگیری بهعمل بیاورند. این طریق (راهپیمایی سکوت) روش جدیدی است که میتواند راهگشا باشد و باید به آزمون گذاشته شود.این روزها یک نظر دیگری درباره راهپیمایی مطرح شده که میگوید، وقتی اختلاف بین سران حکومت ایران یعنی طرفداران آیتالله خامنهای و طرفداران محمود احمدینژاد بالا گرفته است، حرکت جنبش سبز ایران باعث نزدیکی دو طیف درون حکومت خواهد شد. در این باره چه فکر میکنید؟
این مسئله درباره راهپیمایی ۲۵ بهمن هم به نوعی مطرح شد. اما آزمون ۲۵ بهمن نشان داد که ما باید راه و طریق خود را طی کنیم. دو گروه یا عدهای از افراد، با مشارکت یکدیگر تقلب انتخاباتی و مهندسی انتخاباتی انجام داده و رای مردم را دزدیدهاند. بعد هم با مشارکت همدیگر به سرکوب مردم اقدام کرده واز احقاق حقوق آنها جلوگیری کردهاند. همینطور از دین استفادهی ابزاری کردهاند. هماکنون آنها با همدیگر، بر سر انحصار قدرت اختلاف دارند.دعوای این آقایان بر سر این است که چه کسی کل قدرت را در اختیار داشته باشد. اختلاف ما با آنها این است که روش حکومت چگونه باید باشد. ما روش دمکراتیک را مورد نظر داریم و به همین جهت هم فکر میکنیم که اختلاف آنها، اختلافی نیست که در جهت منافع مردم باشد.مواضع ما نسبت به گذشته هیچگونه تغییری نکرده. فکر میکنیم اختلاف بین آقایان هم از آنجایی که بر سر قدرت است، پابرجا خواهد بود. اینکه تظاهرات انجام بدهیم یا ندهیم، در مسئله اختلاف بین آنها تفاوتی ایجاد نخواهد کرد.آنها مشکلات اساسی و عمدهای دارند. قبلا هم مشخص شده بود، هر اقدامی که برای نزدیک شدن به هم انجام بدهند، به فاصلهی اندکی با مشکل مواجهه میشود. اینگونه نزدیک شدنها اصولی نیست و بر مبنای قوی استوار نیست. مبنای قوی باید بر مبنای حقوق مردم و منافع عالی کشور باشد که متاسفانه مورد توجه آقایان نیست.بهنظر ما انجام تظاهرات شور و هیجان و پویایی جنبش را حفظ میکند. بیست و دوم خرداد روز مهمی است، ماه خرداد ماه مهمی است و حتما باید گرامی داشته شود.پس با توجه به صحبتهای شما، میتوان اینگونه برداشت کرد که فراخوانهای دیگر راهپیمایی “شورای هماهنگی راه سبز امید” برای خرداد ماه، ممکن است به شکلی غیر از فراخوان راهپیمایی ۲۲ خرداد باشد؟
قطعا و یقینا همینطور است. ما از همهی شبکههای اجتماعی خواستهایم که همفکری کنند و نقطهنظراتشان را ارائه دهند تا بر اساس آن عمل شود. امیدواریم دوستان مشارکت کنند و روشها و تاکتیکهای جدیدی را پیشنهاد کنند که ما بتوانیم این مسئله را پیش ببریم و با معضلات قبلی مواجه نباشیم.
اردشیر امیرارجمند: ۲۲ خرداد آغاز یکسری فعالیتها در ماه خرداد خواهد بود. راهپیمایی ۲۲ خرداد اولین آن است و آخرین نخواهد بود. مجموعهی شبکههای اجتماعی باید نقطه نظرات خود را اعلام کنند تا تصمیماتی برای روزهای ۲۳، ۲۴ و شاید روزهای دیگری از ماه خرداد گرفته شود.راهپیمایی ۲۲ خرداد آخرین فعالیت نخواهد بود. فرصت خواهد بود تا بر اساس ظرفیتهایی که ایجاد میشود نوع راهپیماییهای بعدی تغییر پیدا کند. ما همیشه روی راهپیمایی، به عنوان یکی از مصادیق حقوق شهروندی تاکید داشتهایم.راهپیمایی وسیلهای است که دمکراسی غیرمستقیم را به دمکراسی مستقیم تبدیل میکند. در راهپیمایی مردم در مقابل عدم تضمین حقوقشان از سوی نهادهای حکومت، مستقیما وارد عمل میشوند. ولی راهپیمایی، تنها شیوهی مبارزه نیست و یک روش و یک شیوه از راهپیمایی هم، شیوهای منحصر بهفرد راهپیمایی نیست.باید با توجه به شرایط و اوضاع و احوال، تلاش کرد مناسبترین روش را که بتواند بیشترین میزان مشارکت را جلب کند، انتخاب کرد. در چند ماه گذشته، روشهای دیگر راهپیمایی را هم آزمودهایم. به نظر میآید که این روش میتواند مشارکت خوبی را جلب کند. به شرطی که همهی دوستان و فعالان جنبش سبز همکاری کنند تا این روش ظرفیت ایجاد کند و در مقاطع بعد، راهپیماییها به نحو دیگری صورت بگیرند.نباید از امتحان روشهای مختلف ابا داشت یا یک روش را مطلق انگاشت. دیدهایم که با تصرف شهر، ایجاد حالت وضعیت اضطراری در شهر و حکومت نظامی اعلام نشده، تمام فضای شهر را اشغال میکنند و میتوانند از راهپیماییها جلوگیری بهعمل بیاورند. این طریق (راهپیمایی سکوت) روش جدیدی است که میتواند راهگشا باشد و باید به آزمون گذاشته شود.این روزها یک نظر دیگری درباره راهپیمایی مطرح شده که میگوید، وقتی اختلاف بین سران حکومت ایران یعنی طرفداران آیتالله خامنهای و طرفداران محمود احمدینژاد بالا گرفته است، حرکت جنبش سبز ایران باعث نزدیکی دو طیف درون حکومت خواهد شد. در این باره چه فکر میکنید؟
این مسئله درباره راهپیمایی ۲۵ بهمن هم به نوعی مطرح شد. اما آزمون ۲۵ بهمن نشان داد که ما باید راه و طریق خود را طی کنیم. دو گروه یا عدهای از افراد، با مشارکت یکدیگر تقلب انتخاباتی و مهندسی انتخاباتی انجام داده و رای مردم را دزدیدهاند. بعد هم با مشارکت همدیگر به سرکوب مردم اقدام کرده واز احقاق حقوق آنها جلوگیری کردهاند. همینطور از دین استفادهی ابزاری کردهاند. هماکنون آنها با همدیگر، بر سر انحصار قدرت اختلاف دارند.دعوای این آقایان بر سر این است که چه کسی کل قدرت را در اختیار داشته باشد. اختلاف ما با آنها این است که روش حکومت چگونه باید باشد. ما روش دمکراتیک را مورد نظر داریم و به همین جهت هم فکر میکنیم که اختلاف آنها، اختلافی نیست که در جهت منافع مردم باشد.مواضع ما نسبت به گذشته هیچگونه تغییری نکرده. فکر میکنیم اختلاف بین آقایان هم از آنجایی که بر سر قدرت است، پابرجا خواهد بود. اینکه تظاهرات انجام بدهیم یا ندهیم، در مسئله اختلاف بین آنها تفاوتی ایجاد نخواهد کرد.آنها مشکلات اساسی و عمدهای دارند. قبلا هم مشخص شده بود، هر اقدامی که برای نزدیک شدن به هم انجام بدهند، به فاصلهی اندکی با مشکل مواجهه میشود. اینگونه نزدیک شدنها اصولی نیست و بر مبنای قوی استوار نیست. مبنای قوی باید بر مبنای حقوق مردم و منافع عالی کشور باشد که متاسفانه مورد توجه آقایان نیست.بهنظر ما انجام تظاهرات شور و هیجان و پویایی جنبش را حفظ میکند. بیست و دوم خرداد روز مهمی است، ماه خرداد ماه مهمی است و حتما باید گرامی داشته شود.پس با توجه به صحبتهای شما، میتوان اینگونه برداشت کرد که فراخوانهای دیگر راهپیمایی “شورای هماهنگی راه سبز امید” برای خرداد ماه، ممکن است به شکلی غیر از فراخوان راهپیمایی ۲۲ خرداد باشد؟
قطعا و یقینا همینطور است. ما از همهی شبکههای اجتماعی خواستهایم که همفکری کنند و نقطهنظراتشان را ارائه دهند تا بر اساس آن عمل شود. امیدواریم دوستان مشارکت کنند و روشها و تاکتیکهای جدیدی را پیشنهاد کنند که ما بتوانیم این مسئله را پیش ببریم و با معضلات قبلی مواجه نباشیم.
بیش از یک ماه بی خبری از اشکان ذهابیان فعال دانشجویی
اشکان ذهابیان فعال دانشجویی دفتر تحکیم وحدت و عضو ستاد کروبی در انتخابات سال ٨٨، پس از گذشت ٣۴ روز از سومین بازداشتش، همچنان در بند انفرادی زندان اداره اطلاعات ساری در بازداشت به سر می برد.بنا به گزارش های رسیده، این فعال دانشجویی که در روز دوشنبه دوازدهم اردیبهشت سال جاری در پی درخواست اداره اطلاعات و فشار مداوم به خانواده اش و برای اجرای حکم شش ماهه خود به اداره ی اطلاعات ساری مراجعه کرده بود، در همان محل بازداشت شده و تا کنون اطلاعی از وضعیت او در دست نیست. بر اساس این گزارش، مشخص نیست که این فعال دانشجویی برای اجرای حکم شش ماه حبسش که از بازداشت اول و به اتهام "اخلال در نظم" و "تحریک مردم به تظاهرات" و "سازماندهی اعتراضات در دانشگاه مازندران" به صورت غیابی صادر شده بود، اردیبهشت ماه امسال به اداره اطلاعات فراخوانده شده باشد، چرا که وی کماکان به صورت غیر قانونی و به جای منتقل شدن به زندان برای اجرای حکم، بازداشت و به سلول انفرای منتقل شده است.همچنین آمده است: اشکان طی تماس های تلفنی اش تنها از وضعیت سلامتی خود گفته و خانواده اش تا کنون هیچ اطلاعی از دلیل بازداشت و بازجویی های دوباره و اتهام احتمالی در صورت تشکیل پرونده ی جدید ندارند.بر اساس گزارش فوق، این نگرانی وجود دارد که او تحت فشارهای روحی و جسمی برای گرفتن اعتراف های ساختگی باشد. زیرا بازداشت او و نگه داری طولانی مدتش در بند انفرادی در حالی که برای اجرای حکمش مراجعه کرده بود نشان از پرونده سازی و تفهیم اتهام جدید به این فعال سیاسی دارد. اما تا کنون هیچ مسئولی پاسخگوی این حرکت غیر قانونی نبوده و اطلاعی از اتهام جدید این فعال و دلیل نگه داریش در زندان اداره اطلاعات ساری در دست نیست.
یورش گارد زندان به جوانان زندانی بند ۵ و مورد ضرب وشتم قرار دادن آنها
بنابه گزارشات رسیده به “فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران” گارد زندان به جوانان زندانی بند ۵ یورش بردند و برای مدتی آنها را مورد ضرب و شتم و تحت عنوان بازرسی وسایل شخصی آنها را تخریب نمود.روز پنجشنبه ۱۲ خرداد ماه حوالی ساعت ۱۰ صبح گارد زندان به جوانان زندانی بند ۵ یورش بردند. آنها را با ضربات باتون به محوطه بند منتقل نمودند و تحت عنوان بازرسی اقدام به تخریب حداقل وسایل شخصی آنها نمودند . در این یورش بیش از ۳۰ نفر از افراد گارد زندان شرکت داشتند و فرماندهی آنها را مولوی و عطیانی به عهده داشت. این یورش سرکوبگرانه تحت نظارت خادم معاون زندان و فرجی نژاد سرپرست اطلاعات زندان صورت گرفت.از طرفی دیگر ازدحام در سلولهای بند ۵ به حدی زیاد می باشد که زندانیان جوان هنگام استراحت ناچار هستند بصورت شیفتی استراحت نمایند.در هر سلول ۵ زندانی جای داده شده است که بیش از ۲ برابر ظرفیت آن می باشد. سلولها فاقد تخت هستند و زندانیان زمین خواب می باشند.هرگونه اعتراض نسبت به شرایط غیر انسانی با سرکوب وحشیانه مواجه می شوند. از جمله سرکوبهای که اخیرا علیه زندانیان جوان در این بند بکار می برند. آنها را به محوطه بند منتقل می کنند و وادار به عریان شدن می کنند سپس زندانیان را برای مدت طولانی تحت ضربات باتون خود قرار می دهند.در حال حاضر بیش از ۴۰۰ زندانی جوان در بند ۵ محبوس می باشند که سنین آنها بین ۱۹ تا ۲۶ سال می باشند. مواد مخدر بطور گسترده وارد بند می شود و اعتیاد در بین زندانیان جوان بالا است . مواد مخدر توسط مسئولین زندان به بندها وارد می شود و در اختیار باندهای مافیایی زندان قرار می گیرد.فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، یورش گارد زندان به بند جوانان زندانی و مورد ضرب و شتم قرار دادن و تخریب حداقل وسایل شخصی آنها را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر خواستار تسریع در تعیین گزارشگر ویژه و اعزام او به ایران جهت بازدید از زندانهای قرون وسطایی ولی فقیه علی خامنه ای می باشد.
فعالین حقوق بشرو دمکراسی در ایران
۱۴ خرداد ۱۳۹۰ برابر با ۰۴ ژون ۲۰۱۱
گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
فعالین حقوق بشرو دمکراسی در ایران
۱۴ خرداد ۱۳۹۰ برابر با ۰۴ ژون ۲۰۱۱
گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
وضعیت نامطلوب علی عبادی جامخانه در زندان وکیل آباد مشهد
وضعیت جسمی یک روحانی معترض در زندان وکیل آباد مشهد به دلیل عدم توجه مسئولین زندان به ایشان وخیم گزارش شده است.بنا به اطلاع گزارش، علی عبادی جامخانه یکی از زندانیان سیاسی قدیمی است که پیشتر در دهه ۵۰ و ۶۰ نیز بازداشت و زندانی شده است. این زندانی ۶۱ ساله که در پی بازداشت اخیر خود در ۲۰ فروردین ماه سال ۸۸، از سوی دادگاه انقلاب به شش سال حبس تعزیری و ۱۰ تبعید به شهرستان خلخال محکوم شده است. نامبرده ۳۰۰ روز را در سلول انفرادی بسر برده که طی آن تحت انواع شکنجههای روحی و جسمی قرار گرفته است.وی علی رغم انتقال به بند عمومی در زندان وکیل آباد نیز وضعیت جسمی مناسبی ندارد بطوریکه با وجود ضعف بینایی از دادن عینک به ایشان خودداری میشود که همین امر موجب ایجاد سر دردهای طولانی و ناراحتی چشم وی شده است.از طرف دیگر کم بودن مساحت سلول انفرادی در زمان بازداشت موجب درد مفاصل و پای ایشان شده است که تا کنون رسیدگی پزشکی در این خصوص برای ایشان درنظر گرفته نشده است.لازم به ذکر است متعاقب دستگیری حجه الاسلام عبادی به فاصله چند روز دختر، پسر و داماد نامبرده نیز دستگیر که به ترتیب هرکدام پس از ۱، ۲ و ۳ ماه بازداشت آزاد میشوند. نامبردگان پس از آن در دادگاهی به حبسهای طولانی مدت محکوم شدهاند بطوریکه دختر ایشان به سه سال و نیم حبس، پسرشان به ۳ سال حبس و داماد ایشان به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شده است.
مادر یکی ازافشاکنندگان جنایات کهریزک بعد از بیست و یکماه سکوت خود را شکست
محمدحسین سهرابیراد، عضو ستاد مهدی کروبی که به اتهام یاری رساندن به داوری ،سر دبیر سایت سحام نیوز در تهیه فیلمی در مورد جنایتهای رخ داده دربازداشتگاه کهریزک جهت ارائه به قوه قضاییه و دفترآقای خامنه ای، توسط وزارت اطلاعات بازداشت شده، نزدیک به دوسال است که در زندان بدون حق مرخصی بسر می برد. وی به ۴سال حبس تعزیری و۷۴ ضربه شلاق محکوم شده است .وی در مدت حبس خود تحت فشارهای زیادی قرار گرفت و یکبار نیز بخاطر فشارهای وارده در زندان اقدام به خودکشی کرده است. مادر وی با غیرعادلانه خواندن حکم صادره و رد اتهامات وارده به فرزندش می گوید: " به پسرم گفتند که تو دروغ گفته ای در حالیکه اگر پسرم دروغ گفته پس چرا خود هیئت تحقیق و تفحص از سوی مجلس عین حرفهای پسرم را تایید کردند یا حتی قاضی را در این پرونده برکنار کردند. سوال من این است که با این اوصاف کجای حرفهای پسر من دروغ بوده است؟ حرفهای پسر من که از کانالهای مختلف حتی کانالهای خود جمهوری اسلامی تایید شده است. اگر خاطرتان باشد خود آقای اژه ای هم به یکسری از این مسائل اشاره کردند و عده ای را در این رابطه دستگیر کردند و قاضی را هم برکنار کردند. پس این اتهامات مفهومی ندارد.از دادستان می خواهم که اگر می گویند فرزند من دروغ گفته پس هیئت تحقیق و تفحص مجلس هم که حرفهای پسر من را زدند دستگیر و زندانی کنند چون آنها هم حتما دروغ می گویند. و یا دوباره پرونده پسرم را بررسی کنند و حکم آزادیش را صادر کنند.گفتنی است، بسیاری از بازداشت شدگان مربوط به اعتراضات گسترده به نتایج انتخابات ریاست جمهوری دهم و سرکوبهای پس از آن به بازداشتگاه کهریزک برده شده و تحت شکنجه و تجاوز قرار گرفته و بدنیال آن چندین نفر جان خود را از دست دادند.در ۱۸ مرداد ماه سال ۱۳۸۸ مهدی کروبی در نامهای به هاشمی رفسنجانی ازاو تقاضا کرد که در مورد تجاوز جنسی به زندانیان در کهریزک تحقیق شود. این زندانیان به علت شرکت در تظاهرات پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال ۱۳۸۸ زندانی شده بودند.طرح این موضوع باعث واکنشهایی در بین مقامات ایران شد اما مهدی کروبی بار دیگر بر ادعای خود تاکید کرد و با ارائه مستنداتی نظیر فیلم ، CD، نظرات پزشکان و اسناد گواهی پزشکی قانونی از بازداشت شدگان آسیب دیده پس از انتخابات خواستار تشکیل کمیته ای ویژه جهت رسیدگی به تخلفات صورت گرفته پس از انتخابات در زندانهای ایران به ویژه بازداشتگاه کهریزک شد.محمد داوری روزنامه نگار و سردبیر سایت سحام نیوز بهمراه محمد حسین سهرابی راد و مهدی محمودیان از افشاکنندگان فجایع کهریزک بودند که هم اکنون در زندان بسر می برند. این در حالی است که پنجاه و هفت تن از نمایندگان مجلس بدنبال گزارش کمیته حقیقت یاب در نامه ای خطاب به رؤسای دو قوه مجریه و قضائیه، خواستار برخورد جدی و بدون ملاحظه با عاملین و مسببین فاجعه کهریزک به ويژه سعيد مرتضوي دادستان وقت تهران شده بودند.متن گفتگوی با مادر محمد حسین سهرابی راد را با هم می خوانیم:
خانم سهرابی به چه اتهامی برای فرزندتان حکم صادر کردند؟
پسرم از فعالین دفتر آقای کروبی بودند که بدنبال قضایای کهریزک یکسری اطلاعاتی داشت و در خصوص فجایع کهریزک افشاگری کرد. در مصاحبه ای که انجام داده بود نوارش به دست اطلاعات افتاد بعد به جرم اقدام علیه امنیت ملی و نشر اکاذیب توسط قاضی مقیسه ای محاکمه و به چهار سال زندان و هفتاد و چهار ضربه شلاق محکوم شد.
نظر وکیل در خصوص پرونده ایشان و اتهامات وارده چه بود؟
وکیل می گفت ما کاره ای نیستیم و حکم از قبل صادر شده است. با وجود تلاش های وکیل این حکم در دادگاه تجدید نظر تایید شد.به پسرم گفتند که تو دروغ گفته ای در حالیکه اگر پسرم دروغ گفته پس چرا خود هیئت تحقیق و تفحص از سوی مجلس عین حرفهای پسرم را تایید کردند یا حتی قاضی را در این پرونده برکنار کردند. سوال من این است که با این اوصاف کجای حرفهای پسر من دروغ بوده است؟ حرفهای پسر من که از کانالهای مختلف حتی کانالهای خود جمهوری اسلامی تایید شده است. اگر خاطرتان باشد خود آقای اژه ای هم به یکسری از این مسائل اشاره کردند و عده ای را در این رابطه دستگیر کردند و قاضی را هم برکنار کردند. پس این اتهامات مفهومی ندارد. من از دادستان می خواهم که اگر می گویند فرزند من دروغ گفته پس هیئت تحقیق و تفحص مجلس هم که حرفهای پسر من را زدند دستگیر و زندانی کنند چون آنها هم حتما دروغ می گویند.من به دادستان هم برای درخواست مرخصی نامه ای نوشتم و در آن اشاره کردم که خودتان حرفهایی می زنید که به آن عمل نمی کنید چرا که شما ادعای قانون و نظم دارید در حالیکه دادستانی اصلا نظم ندارد. اگر ملاقات حضوری حق است باید برای همه زندانیان باشد. من شاهدم که خانواده های زندانیان سیاسی مکررا برای ملاقات حضوری مراجعه می کنند و درخواستشان بی پاسخ می ماند و برخوردهای بین خانواده ها و مسئولین آنجا رخ می دهد.
چه برخوردهایی؟
انسان یک ظرفیت و صبری دارد نمی شود که خانواده ها هر روز به دفتر دادستانی مراجعه کنند و جوابهای گنگ دریافت کنند و بعد هم برخوردهایی صورت بگیرد که اصلا در شان دادستانی نیست.
شما تاکنون جوابی برای پیگیری هایتان گرفته اید؟
نخیر به من می گویند شما سر بزنید یعنی هر روز برو و بیا. خوب برای من امکان ندارد و خانواده هایی هم هستند که از راههای دور و شهرستان می آیند. خوب این که درست نیست. من از دادستان می خواهم به این مسائل رسیدگی کنند.حال فرض را هم بر این بگیریم که فرزند من دروغ گفته باشد مجازاتش طبق قانون، چهار سال زندان نیست و این حکم غیرعادلانه است. من از دادستان می خواهم دوباره پرونده پسرم را بررسی کنند و حکم آزادیش را صادر کنند.
در این مدت بیست و یکماه حقوق پسرتان بعنوان یک زندانی رعایت شده است؟
در این مدت هر چه ما برای مرخصی ایشان اقدام کردیم موافقت نمی کنند حتی الان ملاقاتمان هم به شکل کابینی شده است.
وضعیت جسمی پسرتان چطور است؟
پسرم مشکل قلبی دارد و پزشک قانونی هم این مسئله را عنوان کرده و تجویز کرده بود که پسرم باید در بیمارستان بستری شود. البته در این مدت هم بر اثر استرس به بیمارستان منتقل شد اما الان برای رسیدگی پزشکی با مرخصی استعلاجی موافقت نمی کنند.
آنطور که من خاطرم است محمد حسین یکبار هم بر اثر فشارهای در زندان اقدام به خودکشی کرد؟
بله، اما همانطور که می دانید در ملاقات ها حرفهایمان شنود می شود و نتوانست دقیق ماجرا را تعریف کند. ما هم جزییات آنرا نمی دانیم. پزشک قانونی هم تجویز کرد که او افسردگی دارد.
بعد از این تجویز بود که پسرتان را به سلول انفرادی منتقل کردند؟
بله، باید از پزشکان پرسید که برای درمان افسردگی، بیمار را به انفرادی منتقل می کنند؟
از سختی هایی که در این دو سال متحمل شدید برایمان بگویید؟
محمد حسین تنها فرزند من و تمام زندگیم است اما مثل همه مادرهای دیگر که عزیزشان در بند است "تحمل" می کنم. اما از زمانیکه که پسرم در زندان است آواره هستم و تنها در خانه قرار ندارم.
چون فرهنگی بودم مادرم بیشتر اوقات پسرم را نگه می داشت و بشدت به او وابسته است الان هم که در قم زندگی می کند و بیمار است و آرزوی دیدن روی محمد حسین را دارد. بیست و یکماه است که او را ندیده است و از دلتنگی برای محمد حسین مدام گریه می کند. من از این تریبون به مسئولین و دادستانی می گویم مادر پیر من مادر شهید است و الان از دوری محمد حسین دارد از دست می رود یکبار دیگر پرونده را بررسی کنند و محمد حسین را آزاد کنند.
علت سکوت شما در این بیست و یکماه چه بوده و چرا الان این سکوت را شکستید؟
ببینید من به معاون دادستان هم گفتم ما می خواهیم قضایا در میان خودمان حل شود. زمانیکه فرزندم دستگیر شد به همه مسئولین اطمینان داشتم و به مقامات قضایی هم می گفتم من می خواهم کار فرزند من از طریق شما درست شود. اما الان دیگر به هیچکس اطمینان ندارم.من تنها به ملاقات پسرم می روم تمام کارهایش را هم که پیگیری می کنم، تنها هستم تنهای تنها...
من خودم از افرادی هستم که هزینه های زیادی برای پیروزی انقلاب دادم تا عدالت و آزادی برقرار شود و دیگر احتیاج نباشد که کسی را داشته باشیم اما الان به ما می گویند چون شما کسی را در دستگاه حکومتی ندارید فرزندت نتوانسته به مرخصی بیاید.من تنها این پسر را بزرگ کردم و یک فرهنگی هم بودم. در آموزش و پرورش هم از هر کس سوال کنید آنها بعنوان یک انسان ارزشی روی من حساب می کنند به علت اینکه به ارزشهایی که بخاطر آنها انقلاب کردیم پایبند بودم و تمام تلاشم هم این بوده که این ارزشها را در محل کارم پیاده کنم. الان هم وقتی به دنبال کار پسرم به دفتر دادستانی مراجعه می کنم بدنبال آن ارزشها می گردم و وقتی به آنها نمی رسم برایمان حتی از درد زندانی شدن فرزندم هم دردناکتر است.
علت کمرنگ شدن و از بین رفتن ارزشها را در چه می بینید؟
خوب واضح است که انقلاب از مسیر اصلی خودش "منحرف" شده است. البته هنوز افرادی در دستگاه حکومتی هستند که پایبند ارزشها هستند اما یکسری منفعت طلبی و قدرت طلبی حاکم شده که متاسفانه باعث انحراف انقلاب از مسیر اصلی خودش شده است.به قول مادر یکی از شهدا آخرتی هم وجود دارد. من فکر می کنم خون شهدا در رگ این جامعه است و انسانها آزمایش می شوند. زمانیکه برادرم شهید شد هیجده سال داشت و بسیجی بود و برای رفتن به جبهه هیچ انگیزه ای جز خدا نداشت و وقتی از جبهه زنگ زد و گفت می خواهم بیایم شما را ببینم من بهش گفتم مگر جنگ تمام شده که تو می خواهی بیایی مرخصی؟ با اینکه بسیار برایش دلتنگ بودم و برایم عزیز بود اما فکر می کردم باید ایستادگی کنیم و این انقلاب را به نتیجه برسانیم. الان هم حاضرم جان خودم را برای افتادن انقلاب به مسیر اصلی اش بدهم و می خواهم این انقلاب بماند و هنوز هم امید زیادی به ماندش دارم و حاضرم هزینه هایش را هم بپردازم.
خانم سهرابی به چه اتهامی برای فرزندتان حکم صادر کردند؟
پسرم از فعالین دفتر آقای کروبی بودند که بدنبال قضایای کهریزک یکسری اطلاعاتی داشت و در خصوص فجایع کهریزک افشاگری کرد. در مصاحبه ای که انجام داده بود نوارش به دست اطلاعات افتاد بعد به جرم اقدام علیه امنیت ملی و نشر اکاذیب توسط قاضی مقیسه ای محاکمه و به چهار سال زندان و هفتاد و چهار ضربه شلاق محکوم شد.
نظر وکیل در خصوص پرونده ایشان و اتهامات وارده چه بود؟
وکیل می گفت ما کاره ای نیستیم و حکم از قبل صادر شده است. با وجود تلاش های وکیل این حکم در دادگاه تجدید نظر تایید شد.به پسرم گفتند که تو دروغ گفته ای در حالیکه اگر پسرم دروغ گفته پس چرا خود هیئت تحقیق و تفحص از سوی مجلس عین حرفهای پسرم را تایید کردند یا حتی قاضی را در این پرونده برکنار کردند. سوال من این است که با این اوصاف کجای حرفهای پسر من دروغ بوده است؟ حرفهای پسر من که از کانالهای مختلف حتی کانالهای خود جمهوری اسلامی تایید شده است. اگر خاطرتان باشد خود آقای اژه ای هم به یکسری از این مسائل اشاره کردند و عده ای را در این رابطه دستگیر کردند و قاضی را هم برکنار کردند. پس این اتهامات مفهومی ندارد. من از دادستان می خواهم که اگر می گویند فرزند من دروغ گفته پس هیئت تحقیق و تفحص مجلس هم که حرفهای پسر من را زدند دستگیر و زندانی کنند چون آنها هم حتما دروغ می گویند.من به دادستان هم برای درخواست مرخصی نامه ای نوشتم و در آن اشاره کردم که خودتان حرفهایی می زنید که به آن عمل نمی کنید چرا که شما ادعای قانون و نظم دارید در حالیکه دادستانی اصلا نظم ندارد. اگر ملاقات حضوری حق است باید برای همه زندانیان باشد. من شاهدم که خانواده های زندانیان سیاسی مکررا برای ملاقات حضوری مراجعه می کنند و درخواستشان بی پاسخ می ماند و برخوردهای بین خانواده ها و مسئولین آنجا رخ می دهد.
چه برخوردهایی؟
انسان یک ظرفیت و صبری دارد نمی شود که خانواده ها هر روز به دفتر دادستانی مراجعه کنند و جوابهای گنگ دریافت کنند و بعد هم برخوردهایی صورت بگیرد که اصلا در شان دادستانی نیست.
شما تاکنون جوابی برای پیگیری هایتان گرفته اید؟
نخیر به من می گویند شما سر بزنید یعنی هر روز برو و بیا. خوب برای من امکان ندارد و خانواده هایی هم هستند که از راههای دور و شهرستان می آیند. خوب این که درست نیست. من از دادستان می خواهم به این مسائل رسیدگی کنند.حال فرض را هم بر این بگیریم که فرزند من دروغ گفته باشد مجازاتش طبق قانون، چهار سال زندان نیست و این حکم غیرعادلانه است. من از دادستان می خواهم دوباره پرونده پسرم را بررسی کنند و حکم آزادیش را صادر کنند.
در این مدت بیست و یکماه حقوق پسرتان بعنوان یک زندانی رعایت شده است؟
در این مدت هر چه ما برای مرخصی ایشان اقدام کردیم موافقت نمی کنند حتی الان ملاقاتمان هم به شکل کابینی شده است.
وضعیت جسمی پسرتان چطور است؟
پسرم مشکل قلبی دارد و پزشک قانونی هم این مسئله را عنوان کرده و تجویز کرده بود که پسرم باید در بیمارستان بستری شود. البته در این مدت هم بر اثر استرس به بیمارستان منتقل شد اما الان برای رسیدگی پزشکی با مرخصی استعلاجی موافقت نمی کنند.
آنطور که من خاطرم است محمد حسین یکبار هم بر اثر فشارهای در زندان اقدام به خودکشی کرد؟
بله، اما همانطور که می دانید در ملاقات ها حرفهایمان شنود می شود و نتوانست دقیق ماجرا را تعریف کند. ما هم جزییات آنرا نمی دانیم. پزشک قانونی هم تجویز کرد که او افسردگی دارد.
بعد از این تجویز بود که پسرتان را به سلول انفرادی منتقل کردند؟
بله، باید از پزشکان پرسید که برای درمان افسردگی، بیمار را به انفرادی منتقل می کنند؟
از سختی هایی که در این دو سال متحمل شدید برایمان بگویید؟
محمد حسین تنها فرزند من و تمام زندگیم است اما مثل همه مادرهای دیگر که عزیزشان در بند است "تحمل" می کنم. اما از زمانیکه که پسرم در زندان است آواره هستم و تنها در خانه قرار ندارم.
چون فرهنگی بودم مادرم بیشتر اوقات پسرم را نگه می داشت و بشدت به او وابسته است الان هم که در قم زندگی می کند و بیمار است و آرزوی دیدن روی محمد حسین را دارد. بیست و یکماه است که او را ندیده است و از دلتنگی برای محمد حسین مدام گریه می کند. من از این تریبون به مسئولین و دادستانی می گویم مادر پیر من مادر شهید است و الان از دوری محمد حسین دارد از دست می رود یکبار دیگر پرونده را بررسی کنند و محمد حسین را آزاد کنند.
علت سکوت شما در این بیست و یکماه چه بوده و چرا الان این سکوت را شکستید؟
ببینید من به معاون دادستان هم گفتم ما می خواهیم قضایا در میان خودمان حل شود. زمانیکه فرزندم دستگیر شد به همه مسئولین اطمینان داشتم و به مقامات قضایی هم می گفتم من می خواهم کار فرزند من از طریق شما درست شود. اما الان دیگر به هیچکس اطمینان ندارم.من تنها به ملاقات پسرم می روم تمام کارهایش را هم که پیگیری می کنم، تنها هستم تنهای تنها...
من خودم از افرادی هستم که هزینه های زیادی برای پیروزی انقلاب دادم تا عدالت و آزادی برقرار شود و دیگر احتیاج نباشد که کسی را داشته باشیم اما الان به ما می گویند چون شما کسی را در دستگاه حکومتی ندارید فرزندت نتوانسته به مرخصی بیاید.من تنها این پسر را بزرگ کردم و یک فرهنگی هم بودم. در آموزش و پرورش هم از هر کس سوال کنید آنها بعنوان یک انسان ارزشی روی من حساب می کنند به علت اینکه به ارزشهایی که بخاطر آنها انقلاب کردیم پایبند بودم و تمام تلاشم هم این بوده که این ارزشها را در محل کارم پیاده کنم. الان هم وقتی به دنبال کار پسرم به دفتر دادستانی مراجعه می کنم بدنبال آن ارزشها می گردم و وقتی به آنها نمی رسم برایمان حتی از درد زندانی شدن فرزندم هم دردناکتر است.
علت کمرنگ شدن و از بین رفتن ارزشها را در چه می بینید؟
خوب واضح است که انقلاب از مسیر اصلی خودش "منحرف" شده است. البته هنوز افرادی در دستگاه حکومتی هستند که پایبند ارزشها هستند اما یکسری منفعت طلبی و قدرت طلبی حاکم شده که متاسفانه باعث انحراف انقلاب از مسیر اصلی خودش شده است.به قول مادر یکی از شهدا آخرتی هم وجود دارد. من فکر می کنم خون شهدا در رگ این جامعه است و انسانها آزمایش می شوند. زمانیکه برادرم شهید شد هیجده سال داشت و بسیجی بود و برای رفتن به جبهه هیچ انگیزه ای جز خدا نداشت و وقتی از جبهه زنگ زد و گفت می خواهم بیایم شما را ببینم من بهش گفتم مگر جنگ تمام شده که تو می خواهی بیایی مرخصی؟ با اینکه بسیار برایش دلتنگ بودم و برایم عزیز بود اما فکر می کردم باید ایستادگی کنیم و این انقلاب را به نتیجه برسانیم. الان هم حاضرم جان خودم را برای افتادن انقلاب به مسیر اصلی اش بدهم و می خواهم این انقلاب بماند و هنوز هم امید زیادی به ماندش دارم و حاضرم هزینه هایش را هم بپردازم.
علیپور سلیمان، فعال صنفی معلمان و وبلاگ نویس بازداشت شد
علیپور سلیمان، عضو سازمان معلمان ایران و مسئول وبلاگ سخن معلم روز چهارشنبه یازدم هم خرداد ماه توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ماموران امنیتی وی را در یک کوهنوردی هفتگی بازداشت و به منزل ایشان مراجعه کرده و پس از ضبط برخی نوشتهها، یادداشتها، کامپیوتر شخصی، وی را به مکان نامعلومی منتقل میکنند. یک روز پس از بازداشت ایشان مجددا به همراه پورسلیمان به محل کسب ایشان مراجعه کرده و کامپیوتر موجود در آن مکان را نیز ضبط میکنند.نامبرده علارغم گذشت بیش از ۳ روز از زمان بازداشت تاکنون با خانواده خود تماسی نداشته است.گفتنی است ماموران امنیتی در مراجعه به منزل ایشان حکم دادستانی را به وی ارائه نمودهاند.
اشتراک در:
پستها (Atom)
رژیم جمهوری اسلامی: یک حکومت فاسد و بحرانزده در آستانه فروپاشی
آشفتگی داخلی و بحران مشروعیت رژیم جمهوری اسلامی: سقوط قریبالوقوع رژیم ننگین جمهوری اسلامی به کجراههای کشیده شده است که دیگر قادر به حفظ ظا...
-
گزارش دریافتی زندانيان و بازداشتي هاي شيراز در استان فارس مختصري از وضعيت و فضاي امنيتي و ضد قوانين و موازين حقوق بشري كه در بازداشتگاه پلاك...
-
رضا رسايي را كشتند. او يكي از معترضان شجاعي بود كه پس از كشته شدن وحشيانه مهسا ژينا اميني براي اعتراض به خيابانها آمده بود. او در تاريخ ١٦...