جوانان اصلاح طلب طی فراخوانی خواستار آن شده بودند که سوگواران و علاقمندان مرحوم هاله سحابی، عصر شنبه ۱۴ خرداد از ساعت ۶ بعد از ظهر با در دست داشتن شمع و برای پاسداشت سومین شب شهادت هاله سحابی مقابل حسینیه ارساد حاظر شوند.در بیانیه فراخوان آمده بود "ما ترجیح میدادیم که حسینیه ارشاد که دهههاست مامن نیروهای ملی-مذهبی است و بارها شاهد سخنرانی عزتالله سحابی و دختر شهیدش در این مکان بودهایم میزبان خیل جوانان عزادار باشد، اما حالا عزایمان را به خیابان شریعتی میاوریم و این تجمع را در فاصله پل سیدخندان و خیابان میرداماد برگزار خواهیم کرد.به گزارش کانون حمایت از زندانیان، از حوالی بعد از ظهر، حضور پررنگ نیرو های امنیتی و انتظامی در حوالی حسینیه ارشاد از ابتدای خیابان میرداماد آغاز تا اتوبان همت امتداد یافت و در تمام کوچه های منتهی به خیابان شریعتی در حوالی حسینیه ارشاد موتور سواران لباس شخصی در حال تردد بودند.همچنین برخوردهای پراکنده ای میان مردم و نیرو های لباس شخصی واقع گردید که منجر به پراکنده گردیدن مردم شد همچنین ده تا پانزده نفر نیز تا کنون بازداشت گردیده اند .این گزارش و همچنین شاهدان عینی خاطرنشان کردند که فیلمبرداران حکومتی و ماموران امنیتی، در تمام مسیر و منطقه، در حال فیلم برداری از وقایع و افراد حاضر بوده و جو رعب و وحشت خاصی در منطقه حکمفرا شده است.این گزارش افزود "به دنبال تشديد فضاي امنيتي در تهران و حضور گسترده نيروهاي لباس شخصي در محل حسينيه ارشاد حكومت اقدام به دستگيري مردم نموده است بنا بر خبرهاي دريافتي از جوانان درصحنه نزديك به ده الي پانزده تن از بانوانی که قصد حضور در مراسم را داشتند، و اكثر آنها بين چهل تا شصت سال سن داشته اند تا اين لحظه دستگير شده اند.یکی از شاهدان عینی گفته است که از ساعت پنج، پلیس ضد شورش و صد ها تن از افراد لباس شخصی بتدریج از ابتدای پل سیدخندان تا اول خیابان دولت واقع در خیابان دکتر علی شریعتی مستقر شده اند.وی افزود تقریبا اطراف حسینه ارشاد کاملا به تسخیر پلیس و لباس شخصی ها در آمده، بطوری که رفت و آمد از این منطقه بطور پیاده مشکل می باشد.همچنین صدها دستگاه موتور سوار در نزدیکی میدان مادر مستقر شده اند و نکته قابل توجه اینکه دهها دستگاه اتوبوس و مینی بوس بدون سرنشین در خیابان قبا و ناطق نوری توقف کرده اند.خبرگزاری فرانسه به نقل از شاهدان عينی گزارش می دهد نيروهای امنيتی، روز شنبه، برای متفرق کردن تجمع صدها نفر در اعتراض به مرگ هاله سحابی، در نزديکی حسينيه ارشاد در تهران، دست به تيراندازی هوايی زده و ۱۵ نفر را دستگیر کردند.به گفته این شاهدان، نیروهای امنیتی با استفاده از باتوم و تیراندازی هوایی معترضان را متفرق کردند. معترضان سعی کردند تا در سکوت مقابل حسینیه ارشاد تجمع کنند.شاهدان عینی می گویند نیروهای امنیتی ۱۵ نفر را دستگیر کردند.به گزارش رادیو فردا به نقل از خبرگزاری فرانسه ، خبرنگاران خارجی در ایران اجازه پوشش خبری تظاهرات مخالفان دولت را ندارند و این خبرگزاری قادر به تائید اظهارات شاهدان عینی نیست.هاله سحابی، دختر عزت الله سحابی، صبح روز چهارشنبه در مراسم تشیيع جنازه پدرش که تحت کنترل شديد نيروهای امنيتی در جريان بود، بر اثر حمله این نیروها سکته کرد و جان باخت.آمريکا روز چهارشنبه از دولت جمهوری اسلامی خواست تا درباره چگونگی مرگ هاله سحابی، فعال سياسی و مدنی و دختر عزت الله سحابی، تحقيق کند.مارک تونر، سخنگوی وزارت امور خارجه آمريکا، به خبرنگاران گفت: «ما از مقامات ايران می خواهيم که در خصوص چگونگی مرگ (هاله سحابی) تحقيق کنند.»مارک تونر اضافه کرده است: «اگر خبرها در مورد مرگ (هاله سحابی) در اثر اقدامات نيروهای امنيتی صحت داشته باشد، اين امر بيانگر بیاعتنايی و بیاحترامی مقام های ايرانی به شان و مقام انسان ها است.»گزارشگران بدون مرز نیز با انتشار بيانيه ای در روز چهارشنبه مقامات بلندپايه جمهوری اسلامی را به قتل هاله سحابی متهم کرده است.در بيانيه گزارشگران بدون مرز آمده است: «سيد علی خامنهای و محمود احمدینژاد، دو دشمن آزادی بيان و مطبوعات که حکومت ايران را در دست دارند، عاملان قتل اين زن شجاع هستند.»هاله سحابی، پنجاه و چهار ساله، دختر عزت الله سحابی، بنيانگذار «شورای فعالان ملی-مذهبی»، از فعالان حقوق زنان و عضو گروه مادران صلح ايران بود که در مردادماه سال ۱۳۸۸ در تجمعی در ميدان بهارستان تهران از سوی ماموران لباس شخصی بازداشت شده بود.خانم سحابی در همان سال از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به اتهام تبليغ عليه نظام از طريق «حضور مکرر در تجمعات غير قانونی و اخلال در نظم عمومی» در مجموع به دو سال حبس و پرداخت مبلغ سيصد هزار تومان جزای نقدی بدل از شلاق محکوم شده بود.
آزادی حق مسلم ماست (پدرام طنازی و مهرناز موسوی) Pedram Tannazi & Mehrnaz Mousavi زن زندگی آزادی 💚🤍♥️
۱۳۹۰ خرداد ۱۴, شنبه
تعویق درمان حسین رونقی ملکی، فعال حقوق بشر
قاضی پیرعباسی و بازجویان پرونده حسین رونقی ملکی، وبلاگ نویس و فعال حقوق بشری با ادامه درمان وی مخالفت کرده و عمل جراحی دوم این زندانی سیاسی به تعویق افتاد.بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، این وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر بنا به نظر پزشکان می بایست در روز چهارشنبه تحت عمل جراحی قرار گیرد. حسین رونقی ملکی که در شرایط جسمی بسیار بدی قرار دارد و وضعیت جسمانی او بعد از عمل جراحی کلیه اش وخیم گزارش شده بود ابتدا قرار بود در اول خرداد ماه تحت عمل جراحی دوم قرار گیرد اما با دخالت نیروهای امنیتی عمل جراحی وی به چهارشنبه 11 خرداد موکول شده بود که اینبار نیز بنا به دلایل نامعلومی به دوشنبه هفته بعد موکول شده است.وی همچنین از ناراحتی کیسه صفرا نیز رنج میبرد و از مرخصی وی تا کنون حتی با تایید و درخواست پزشکان معالجش ممانعت بعمل آمده است.
تداوم آزار و اذیت خانواده سبحانی / احضار ژیلا رضایی
ماموران وزارت اطلاعات ژیلا رضایی، شهروند بهایی و مادر درسا سبحانی را به اداره اطلاعات احضار کردند.بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ژیلا رضایی مادر درسا سبحانی فعال حقوق بشر و دانشجوی محروم از تحصیل به اداره اطلاعات ساری احضار شد.درسا سبحانی پیش از این در پی بازداشت اعضا و همکاران مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران طبق حکم دادگاه انقلاب به یک سال حبس تعزیری محکوم شده بود که بر اساس رای دادگاه تجدید نظر به مدت پنج سال به حالت تعلیق درآمد.ماموران وزارت اطلاعات در ۱۱ اسفند ماه نیز در پی یورشهای سازمان یافته به دلیل عدم حضور درسا سبحانی پدر وی را بازداشت و مورد ضرب و شتم قرار داده بودند.اقدامی که تا کنون دوبار نیز به شیوههای مختلف تکرار شده است ودر تاریخ بیست و یک فروردین سال جاری در یورش به منزل ایشان اقدام به فیلم برداری از منزل نموده و یا در دوم خرداد ماه نیز در یک یورش از بالای دیوار وارد منزل ایشان شدند.
۱۳۹۰ خرداد ۱۳, جمعه
افشاگریهای جدید در مورد شکاف در حکومت ایران
در دو روز اخیر نماینده رهبر جمهوری اسلامی در کاشان و جانشین نماینده او در سپاه از ابعاد شکاف در حکومت ایران پرده برداشتهاند. ظاهرا دستگیری نزدیکان محمود احمدینژاد به دستور مستقیم آیتالله خامنهای انجام شده است.دویچه وله:افشاگری در مورد جزییات اختلاف میان محمود احمدینژاد و نزدیکانش با جناحی از حکومت که پشت سر رهبر جمهوری اسلامی، علی خامنهای گردآمدهاند وارد مرحلهی جدیدی شده است. مطابق تازهترین اظهارات افرادی که نمایندگی رهبر جمهوری اسلامی را در نهادهای مختلف بر عهده دارند، همچنان برخورد با محمود احمدینژاد و رئیس دفتر او اسفندیاررحیممشایی را به صلاح نمیداند.ظاهرا علی خامنهای امیدوار است با دستگیری اطرافیان احمدینژاد رابطهی او را با کسانی که جریان انحرافی در دولت خوانده میشوند قطع کند، اما رئیس دولت دهم را تا دو سال دیگر بر سر کار نگه دارد.بیاعتنایی احمدینژاد به تذکر خامنهای,مجتبی ذوالنور، جانشین نماینده رهبر جمهوری اسلامی در سپاه پاسداران میگوید: «جریان انحرافی و برخی از شخصیتهای رأس آن بهشدت به رئیسجمهور گره خوردهاند اما امیدواریم که این گره گسیخته شود.» رهبری این جریان به اسفندیار رحیممشایی، نسبت داده میشود که ذوالنور چندی پیش او را "رئیس جمهور اصلی" ایران خواند.خبرگزاری فارس صبح چهارشنبه (۱۱ خرداد) از قول ذوالنور نوشت، خامنهای و تعدادی از مراجع تقلید «به صورت علنی و پنهانی درخصوص جریان انحرافی و شخص مشایی» به احمدینژاد تذکر دادهاند اما «هیچ یک از آن صحبتها تاثیر گذار نبود.» عصر سهشنبه (۱۰ خرداد) پایگاه اطلاع رسانی دفتر امام جمعه کاشان، عبدالنبی نمازی، که نمایندگی خامنهای را نیز بر عهده دارد از قول او نوشت «رئیس دفتر رئیس جمهور مراکز قدرت نظام را در اختیار خودش گرفته.»«علیه احمدینژاد چیزی نگویید»یه گزارش پایگاه اطلاع رسانی "سفیر ولایت" عبدالنبی نمازی در درس خارج فقه خود روایت میکند، فرمانده سپاه، محمد علی جعفری از خامنهای خواسته دستور بازداشت رحیممشایی را صادر کند تا «کل غائله حل شود.» نمازی گفته است، رهبر جمهوری اسلامی «ظاهراً هنوز به این نتیجه نرسیدند» اما دستور داده با دیگر نزدیکان احمدینژاد به شدت برخورد شود.به گفتهی امام جمعه کاشان، خامنهای از سپاه خواسته «حساب رئیس جمهور را [از نزدیکانش] جدا کنند.» نمازی در بخش دیگری از سخنانش گفت علی خامنهای در ملاقاتی با حضور سران سه قوه تاکید کرده «رئیس جمهور باید حفظ بشود ... و به شخص ایشان در خطبهها و سخنرانیها چیزی گفته نشود.»سپاه پاسداران ظهر امروز (۱۱ خرداد) با انتشار بیانیهی کوتاهی سخنان نمازی در مورد درخواست جعفری را تکذیب کرد. به گزارش خبرگزاری فارس مسئول روابط عمومي سپاه در پايان این بیانه «از رسانههایی كه از پرداختن به اين مطلب پرهيز كردهاند، قدردانی كرد.»ناکامی در مخفی کردن قهر احمدینژاد,دور تازهی درگیری میان سران جمهوری اسلامی حدود یک ماه و نیم پیش با برکناری وزیر اطلاعات حیدر مصلحی توسط رئیس دولت و ابقای او با حکم علی خامنهای آغاز شد. اصرار رهبر جمهوری اسلامی در بر سرکار ماندن مصلی به قهر و خانهنشینی ۱۱ روزهی احمدینژاد منجر شد. مجتبی ذوالنور و عبدالنبی نمازی در سخنان اخیر خود جزییات تازهای از این ماجرا را افشا کردهاند.به گفتهی ذوالنور، خامنهای تلاش فراوانی کرد که تمرد احمدینژاد مخفی بماند. به گزارش خبرگزاری فارس، او میگوید «نظام تمام تلاش خود را انجام داد که خانه نشینی رئیس جمهور به انظار عمومی کشیده نشود و لذا قهر وی مخفی شد و مسئولان با خویشتن داری اظهار نظر نکردند.»هشدار در مورد «دلگیری سپاه و بسیج»ظاهرا رهبر جمهوری اسلامی مایل نیست اختلافاتش با احمدینژاد که همواره مورد حمایت او بوده آشکار شود. منتقدان، خامنهای را متهم میکنند که زمینهی تخلف و تقلب در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ را فراهم کرده است. گفته میشود نیروهای سپاه و بسیج در تغییر نتایج اعلام شدهی انتخابات نقش اصلی را بر عهده داشتهاند.جانشین نماینده رهبر جمهوری اسلامی در سپاه تلویحا نقش نظامیان را در انتخابات تایید کرده و میگوید «ممکن است در انتخابات و فضایی از جامعه سپاه موضعی داشته باشد که برخی جریانهای سیاسی نیز به آن اعتقاد دارند.» او در عین حال هشدار میدهد «سپاه با کسی عهد اخوت نبسته است.» ذوالنور خاطر نشان میکند اگر «احمدینژاد نسبت به جریان انحرافی دلبستگی و تعلق داشته باشد و آن را همچنان حفظ کند» نیروهای سپاه و بسیج نیز «از او دلگیر میشوند.»«جریان انحرافی در حال توسعه است»امام جمعه کاشان و نماینده خامنهای نیز در سخنان خود در مورد نقش عوامل بیرونی در انتخابات، با اشاره به نزدیکان احمدینژاد گفت «اشتباه اینها و شخص رئیس جمهور این است که فکر می کنند آراء ۲۴ میلیونی مال خودشان است.» او همچنین از برنامهی رحیممشایی برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری آینده سخن گفته است.به گفتهی عبدالنبی نمازی، رحیممشایی در نشستی در مورد احتمال رد صلاحیت شدنش توسط شورای نگهبان گفته است تا دو سال دیگر نه دبیر شورا، احمد جنتی وجود دارد نه علی خامنهای. او میگوید «حالا نمیدانیم در ارتباط با جن، این چیزها را فهمیدهاند یا چیز دیگری است.»به گفتهی مجتبی ذوالنور «جریان انحرافی در کوتاه مدت به دلیل دست داشتن در قدرت و ثروت، استفاده فسادگونه و غیر قانونی از اقتصاد کشور و تقویت تفکر انحرافی، در حال توسعه است.»آماده کردن مردم برای برخورد احتمالی,مطابق اظهارات نزدیکان رهبر جمهوری اسلامی برنامهی کنونی حکومت کنار گذاشتن مرحله به مرحلهی اطرافیان احمدینژاد با حفظ خود اوست. ذوالنور میگوید «تلاش همه دلسوزان باید این باشد که احمدینژاد از جریان انحراف جدا شود.»به نظر میرسد حامیان خامنهای درصدند افکار عمومی را نیز آمادهی شدت گرفتن برخوردها با تیم احمدینژاد کنند. امام جمعه کاشان در دیدار با طلاب و روحانیان این شهر گفته است «من خواستم که آقایان در جریان امور باشند. بدون این که اسمی از رئیس جمهور برده شود این جریان انحرافی را برای مردم روشن کنید که اگر قرار شد در آینده برخوردی صورت بگیرد مردم کاملاً توجیه باشند.»روابط عمومی سپاه در بیانیهی کوتاه خود تنها درخواست جعفری برای دستور بازداشت رحیممشایی را تکذیب کرده و به دیگر اظهارات امام جمعه کاشان اشارهای نمیکند.
پارس دیلی نیوز
پارس دیلی نیوز
آخوند تمساح یزدی :احساس خطر شدید می کنم ، اصل و اساس نظام در خطر است
آخوند تمساح یزدی :خطري كه من احساس ميكنم شديدترين خطري است كه تا به حال نظام ما را تهديد كرده است و ديگر جايي براي اسلام و ولايت فقيه و ارزشهاي اسلام نخواهد گذاشت./بسياري از افراد تصريح ميكردند ما به گناه كردن حاضريم، اما حاضر نيستيم ازدواج موقت داشته باشيم. يعني ازدواج موقت را زشتتر از فحشا ميدانستند. به گزارش سایت امنیتی فارس، ماهنامه پاسدار اسلام در شماره جديد خود گفتاري از آيتالله مصباح يزدي، "فقيه و فيلسوف "كشورمان منتشر شده كه متن كامل آن در ذيل ميآيد:اشاره: مصباح يزدي دراين مقاله با اشاره به دو اشكالي كه برخي فعاليتهاي فكري و اجتماعي در شرايط فعلي كشور دارد، خواستار نگاه كلان و فراگيرتر مردم و خواص نسبت به مشكلاتي شده است كه جمهوري اسلامي با آن مواجه است و خطراتي كه اصل و اساس آن را تهديد ميكند.ولايت فقيه؛ آماج فراماسونري جديد,يكي از دغدغهها يا بالاترين دغدغه همه ما برقراري نظام اسلامي واقعي است. شايد هيچ كدام از ما به اندازه حضرت امام خميني نسبت به اين مسئله حساس نبوديم؛ يعني نه به آن اندازه در اين باره شناخت داشتيم و نه كار كرديم، ولي خوشحاليم كه به بركت رهبريها و رهنمودهاي ايشان، نسبت به اين مسائل حساستر شديم و كوشيديم وظيفه خودمان را در اين زمينهها بشناسيم و هرچه بيشتر و بهتر عمل كنيم.بيش از سي سال از پيروزي انقلاب اسلامي ميگذرد و در اين مدت، فعاليتهاي بسياري در اين زمينه انجام گرفته كه بسياري از آنها موفقيتآميز بوده و نتايج چشمگيري داشته است. بخشهاي ديگري هم هست كه همه ميد انيم هنوز به حد مطلوب نرسيده و ميبايست درباره آنها كار كرد. خود امام هم ميفرمودند كه از اسلام فقط بويي در كشور آمده است. رهبر معظم انقلاب هم در بيانات اخيرشان در سفر قم مكرر بر اين مسئله تأكيد كردند كه تا رسيدن به حد ايدهآل خيلي فاصله داريم و بايد خيلي كار بشود.نگاههاي كلنگر و جزءنگر به اسلام,گاهي ما نگاهي جزءگرا به اسلام داريم و در حدي كه شرايط طبيعي و اجتماعيمان اقتضا ميكند يك گوشه كار را ميگيريم و پيش ميرويم. به عنوان مثال نسبت به احقاق حقوق خانمها احساس مسئوليت ميكنيم. ميبينيم از يك طرف در طول تاريخ محروميت كشيدهاند و از سوي ديگر افراطهايي در جهان غرب وجود دارد كه بيشتر در جهت ضربه زدن به شخصيت زن و حقوق زن است. ميخواهيم در اين زمينه كار بكنيم؛ كار علمي، فرهنگي، تحقيقي، آموزشي، تربيتي، تا برسد به كار سياسي و قانونگذاري و بالاخره تا حد اجرا پيش برويم.اين يك نگاه است. كار بسيار خوب و ديد مقدسي است. ساير اقشار هم به تناسب ميتوانند كارهايي را كه مقتضاي صنف، امكانات و موقعيت اجتماعيشان است، دنبالكنند بدون اين كه نگاهي كلان و كلنگر به مسائل جامعه داشته باشند. بسياري از مسائل اينچنين است كه هم نشانه علاقه و انگيزه عاملان آنها نسبت به اجراي احكام اسلامي است و نيز نشانه وسعت نظر، عمق فكر و وسعت مطالعات آنها در اين زمينهها. ما هم به سهم خودمان اين تلاشها را تقديس ميكنيم، اما خوب است پيش از اينكه در بخش خاصي تلاشي را شروع كنيم، ادامه بدهيم، يا تكميل كنيم، نظري كلان نسبت به مسائل جامعهمان داشته باشيم. در اينباره نكاتي را يادآوري ميكنم.* اسلام؛ مجموعهاي ارگانيك,تقريباً ده سال از سي و دو سال انقلاب اسلامي در زمان حيات حضرت امام بود. در اين مدت با مشكلاتي روبهرو بوديم كه آن اسلام واقعي - و به فرمايش امام خميني: اسلام ناب - در كشورمان اجرا نشد. به نظر ميرسد خوب است بعد از اين تجربه سيودو ساله، قدري در اين پرسش بازنگري كنيم كه چرا آنگونه كه بايد، نشد؟ چرا كمبودها و كاستيهايي پيش آمد و حتي بعضي از آنها تشديد شد؟ البته در سايه انقلاب و به بركت خون شهدا پيشرفتهاي عظيم و موفقيتهاي بسيار بزرگي حاصل شده كه نبايد هيچ كدام از آنها را فراموش كرد، ولي چرا اين پيشرفتها و توفيقات كاملتر نشد؟به نظر ميرسد در اين زمينه دو مشكل اساسي وجود دارد كه هر دو به نحوي به بينش و شناخت برميگردد. ما بايد اسلام را به عنوان يك مجموعه سيستماتيك بلكه يك مجموعه ارگانيك بنگريم؛ مجموعهاي كه اعضايش تأثير و تأثر متقابل دارند و با فعاليتهايي كه انجام ميدهند زمينه رسيدن به هدف واحدي را فراهم ميكنند كه فوق هدف فعاليتهاي هر بخش از اين سيستم است. متأسفانه اين نگرش به اسلام چه در جامعه ما و چه در ساير كشورهاي اسلامي درست تبيين نشده است. وقتي بخواهيم اسلام را خيلي خوب تعريف كنيم، ميگوييم اسلام همه چيز دارد؛ اقتصاد، فرهنگ، سياست، حقوق، حكومت و روابط بينالملل دارد؛ اما آيا اينها را در مجموعهاي كنار هم قرار ميدهيم كه بايد به هم متصل كرد، يا اينها رابطه ارگانيك دروني دارند و اصلاً امكان انفكاك بين آنها نيست. ما هنگامي اسلام را درست شناختهايم كه آن را به عنوان پيكري ببينيم كه اندامهاي گوناگوني دارد. دستگاههاي گوارش، تنفس و اعصابش، حقيقت واحدي را تشكيل ميدهند و هيچ كدام به تنهايي انسان نيستند و جزو حقيقي انسان به شمار نميروند. وقتي انسان هستند كه با يكديگر ارتباط داشته باشند. قلب وقتي كه در درون بدن و با مغز و اعصاب و سيستم عصبي و ساير دستگاههاي تفنس و گوارش در ارتباط باشد قلب انسان است وگرنه اگر قلب را بيرون بياورند و در محفظهاي بگذارند، هر چند مشغول كار خودش باشد، قلب انسان نيست؛ وقتي قلب انسان است كه در ارتباط با مغز، فكر، احساسات و عواطف انسان باشد و گرنه موجودي مستقل است كه كار خودش را ميكند و تا شرايط طبيعياش فراهم است قبض و بسطي دارد.چهبسا بعضي از اندامهاي ديگر هم اينگونه باشند. ممكن است خون انسان را بيرون بياورند و در محفظهاي در شرايط بهداشتي حفظ كنند و سالها گلبولهايش سالم بماند، اما اين انسان نيست. اسلام هم اين گونه است؛ اينكه ميگوييم اسلام همه چيز دارد معنايش اين نيست كه بخشهاي جداگانهاي به نام اقتصاد و فرهنگ و حقوق و... دارد؛ بلكه همه اينها در هم تنيده است و با هم تأثير و تأثر متقابل دارد. وقتي اسلام ناب است كه همه بخشها به صورت يك كل منسجم و داراي تأثيرات متقابل و با هدف واحد در نظر گرفته شود كه متأسفانه اين مسئله درست تبيين نشده است. لزوم درك لايههاي عميقتر,مسئله دوم اين است كه نگرش به هر بخشي از اسلام داراي لايههايي است؛ لايهاي سطحي كه هر كسي نگاه كند اين لايه را ميبيند و اگر اين حداقل را درك نكند اصلاً اسلام را نشناخته است، ولي لايههاي عميقتري هست كه اگر آن لايهها را درست نشناسيم ممكن است در درازمدت، اسلام لطمه بخورد. گياهي را فرض كنيد كه در گلداني رشد ميكند، ممكن است گل هم بدهد، خوشبو هم باشد، اما اين گياه هيچ گاه درختي نميشود كه صد سال عمر كند. اگر بخواهد عمري صدساله داشته باشد بايد در زمين حاصلخيزي رشد كند و بتواند در اعماق زمين ريشه بدواند وگرنه مثل خيلي ازگياهاني كه امروز به صورت مصنوعي پرورش ميدهند دوامي نميآورد. قرآن در اين باره بيان زيبايي دارد: «... كشجره خبيثه اجتثت من فوق الارض ما لها من قرار» (چون درخت ناپاكي است كه از روي زمين كنده شده و قراري ندارد.» بايد اسلام را در لايههاي مختلفش ببينيم و به اعماقش پي ببريم. «كشجره طيبه اصلها ثابت و فرعها في السماء؛ تؤتي اكلها كل حين باذن ربها.» لايه عميق ولايت,در اين باره نمونههاي بسيار وجود دارد. همين مسئله ولايت در اسلام (صرفنظر از مسئله ولايت فقيه و حكومت) يعني چه؟ اين ولايت در مجموعه مفاهيم اسلامي چه جايگاهي دارد؟ آنچه در خاطر ماست و از كودكي ياد گرفتهايم همين «محبت اهل بيت» بوده است. در خيلي جاها تصور بر اين است كه اهل ولايت كساني هستند كه زياد روضه ميخوانند، گريه ميكنند و توسلات دارند! اما به بركت انفاس قدسي امام خميني «ره» ما به لايهاي عميقتر از اين معنا پي برديم كه از لايه اول خيلي مهمتر است؛ ولايتي كه درباره آن ميگويند« ولم يناد بشيء كمانودي بالولايه» تنها همين سفره حضرت ابوالفضل و امثال آن نيست. چيزي كه اهميتش از نماز بيشتر است بايد تأثير خيلي عميقتري در سعادت انسان داشته باشد. بالاخره همين اندازه فهميديم كه ولايت فقيهي هست كه اصل نظام است. ولي اكنون كه همه دنيا نظام جمهوري اسلامي ايران را به عنوان نظام ولايت فقيه ميشناسند، مردم ما به خصوص اقشار و گروههاي مؤثر كه شامل بالاترين مسئولان كشور هم ميشود از ولايت فقيه چه ميدانند و چه اندازه به آن معتقدند؟ اگر كسي ادعا كند كه بعد از سي و چند سال؛ بعد از اين همه بحثهايي كه خود امام فرمودند، كتابهايي كه فقها در اينباره نوشتند؛بحثهاي تلويزيوني، راديويي و غيرهاي كه انجام گرفت، هنوز در عاليترين سطوح مسئوليت كشور، ولايت فقيه به معناي واقعياش جا نيفتاده، ادعاي گزافي نكرده است. البته ما علم غيب نداريم و نميدانيم در دل هر كس چه ميگذرد، اما آثار نشان ميدهد كه هنوز در اعماق دل خيليها اين است كه اين يك فرصتي بود كه امام آن را غنيمت شمرد و براي آخوندها دكاني باز كرد! ميگويند: وقتي مردم بايد رأي بدهند و رئيس جمهور يا رئيس حكومتي انتخاب كنند، ديگر ولي فقيه چه كاره است؟! قواي سهگانه كه داريم. دهها سال پيشتر مونتسكيو گفت، ديگران هم تصريح كردند و توجيهات عقلي خوبي هم دارد. قوه مقننه و قضاييه داريم، يك رئيس قوه مجريه هم ميخواهد كه آن مصوبات را عمل كند. ديگر چه ميخواهد؟ رهبر يعني چه؟ ولي فقيه چه كاره است؟ بله عدهاي از آخوندها در مبارزه با نظام قبلي زحمت كشيدند و كشته و زنداني دادند؛ امام هم به پاس تشكر، چيزي به نام ولايت فقيه درست كردند! مردم هم به امام احترام گذاشتند و آن را قبول كردند!نميدانم اين افراد تا چه اندازه باور دارند كه اين ولايت را بايد به عنوان اسلام پذيرفت. گاهي در عمل نشان ميدهند كه باور ندارند. گاهي كسي مقام رسمي قانون پيدا ميكند، خيال ميكند ديگر مالك كشور است. ميگويد مردم به من رأي دادند و اختيار را به دست من دادهاند، ديگر رهبر چه كاره است؟! حتي در حوزههاي علميه هم كساني پيدا ميشوند كه هنوز بعد از اين همه بحثها شك ميكنند كه اصلاً آيا ما ولايت فقيه داريم يا خير، واگر داريم قلمروش چهقدر است و اصلاً آيا حكومت اسلامي داريم يا نداريم؟! متأسفانه اين حرفها تحت تأثير برخي عوامل، وسعتي نسبي در بعضي از حوزهها پيدا كرده است.با اين اوصاف هرچند ما مثلاً درباره حقوق زن تحقيق علمي كنيم، اجتهاد كنيم، خانمها خودشان مجتهد بشوند، به حد اعلميت برسند، در اين باره فتوا بدهند، تحقيق داشته باشند. و حكم مسئله را اثبات كنند يا فقهاي حوزه و مراجع بيايند، حمايت كنند و نظر بدهند كه بايد چنين كرد، اگر مسئولان كشور، آنهايي كه در قوه مقننه مؤثرند تصويب نكنند، چه ميشود؟ ما قوانيني داشتيم كه با اكثريت قاطع تصويب شده و شوراي نگهبان هم تأييد كرده، ولي سالهاست متروك مانده، چون مجري دلش نميخواسته، سليقهاش نبوده و هر روز به بهانهاي قانون را كنار گذاشته است. بنابراين با اين كارها مسائل حل نميشود. بايد فكر كلاني داشته باشيم، بايد كاري كنيم كه مسائل اصلي و زيربنايي نهادينه شود، نه اين كه بعد از سي - چهل سال هنوز هم مشكوك باشد و با آن برخوردي شعاري بشود. وقتي از عمق دل باور كردند و فهميدند اسلام و اقتضاي اسلام همين است، آنهايي كه واقعاً مسلمانند پاي آن ميايستند و براي آن جان هم ميدهند، اما وقتي باور نكردند، ميگويند حالا آخوندها چيزهايي گفته و نوشتهاند؛ اين بحثها زير و رو زياد دارد و اختلافنظر زياد است! در اخر هم يا آدم كج سليقهاي را پيدا ميكنند و فتوايش را ميگيرند، يا فتوايي ميتراشند تا در مقابل، به آن استناد كنند. حالا اگر شما صد تا فقيه داشته باشيد كه همه حكمي داده باشند و در مقابل، كسي سخن خلافي گفته باشد، اگر دلشان با آن حكم مخالف باشد، سخن اين يكي را ميگيرند و همه چيز را فراموش ميكنند. لزوم حركت هماهنگ,ما بايد در اين دو جهت يعني طرح كلان اسلام براي جامعه، و ارتباط دروني بخشهاي مختلف اسلام فعاليت كنيم. اين كه توقع داشته باشيم حقوق زن رعايت بشود يا مثلاً نكاح موقت درست اجرا شود، اما از ساير مسائل غفلت كنيم به جايي نميرسيم. وقتي آموزش و پرورش ما گونه ديگري است؛ دستگاههاي ارتباطي ما و فيلمها طور ديگري است؛ اينترنت دائماً جوانهاي ما را بمباران ميكند، در اين شرايط، اين كه فتواي علما اين است كه اين حلال يا حرام است، هيچ مشكلي را حل نميكند. آن مسئولي كه دختر، پسر، عروس يا دامادش با همين مشكلات دست به گريبانند چطور ميخواهد به صورت ديگري عمل كند؟ اين تلاشها وقتي ثمر ميدهد كه اين مجموعه، هماهنگ حركت كند. قتي يك قدم پيش ميرود همان يك قدم را همه بروند، نه اينكه در يك بخش جلو برويم و خيلي پيشرفت كنيم، اما قسمتهاي ديگر مورد غفلت قرار بگيرد. مثل انسان ناموزوني كه دست و پايش خيلي دراز است، اما سركوچكي دارد، به جايي نميرسد. در آخر هم دستهاي درازش جايي گير ميكند و ميافتد، سرش ميشكند و نابود ميشود.ما بايد اسلام را در يك كل ببنيم كه بايد همه بخشهايش با هم متناسب و متوازن رشد كند. تصور اينكه ميتوانيم مسائل حقوقي زن را بدون توجه به مسائل ديگر اصلاح كنيم نادرست است. مخصوصاً اگر اين مسائل با اعتقادات تماس داشته باشد. اگر خداي نكرده روزگاري بعضي مسئولان ما در اينكه احكام اسلام ابدي است و هميشه بايد اجرا بشود تشكيك كردند، اساس اسلام زير سؤال ميرود. چندين سال از طرف عاليترين سطوح رسمي كشور به جامعه القا ميشد كه اسلام را طوري تعريف كنيد كه دنيا بپذيرد، و آنهايي كه به فرمايش امام اسلام ناب را معرفي ميكردند، متهم به خشونت ميشدند. ميگفتند شما به اسلام خيانت ميكنيد؛ اسلام را به گونهاي معرفي ميكنيد كه دنيا نميپذيرد؛ بايد طوري معرفي كنيد كه همه بپذيرند. همانطور كه در كنفرانسي در آلمان معرفي كردند و حتي ماركسيستها هم گفتند اگر اسلام اين است ما هم قبول داريم! تلاش در جهت تغيير فرهنگ,بايد توجه پيدا كنيم كه كارمان يك اشكال اساسي دارد. وقتي مسائل اقتصادي شرايط زندگي را سخت كند، اگر بخواهيم به خانمي كه طلاق گرفته بگوييم طبق دستور اسلام عمل كن؛ مهرت را بگير و برو، نميپذيرد. فرض كنيد به اندازه چند ماه خرجش را هم بدهند، بعد از آن ميخواهد چه كار كند؟ مخصوصاً در جامعهاي كه ازدواج مجدد براي يك خانم پسنديده نيست. در زندگيهاي قبائلي مسائل ازدواج اينگونه پيچيده نبود؛ امروز كسي زن ميگرفت، فردا طلاق ميداد و همين خانم با مرد ديگري ازدواج ميكرد. خيلي هم عادي بود، ولي حالا اين گونه نيست؛ ديگران زشت ميدانند كه خانمي كه شوهرش از دنيا رفته است، مجدداً ازدواج كند. متأسفانه اين مسئله در كشور ما به فرهنگي عمومي تبديل شده است. ازدواج موقت را كه اصلاً نميتوان حرفش را زد. بسياري از افراد تصريح ميكردند ما به گناه كردن حاضريم، اما حاضر نيستيم ازدواج موقت داشته باشيم. يعني ازدواج موقت را زشتتر از فحشا ميدانستند. هنوز هم در گوشه و كنار جامعه چنين تفكري هست. اين شرايط فرهنگي بايد عوض بشود. تا اين فرهنگ حاكم است اين طور حكمها اجرا نميشود. ما بايد براي تغيير فرهنگ جامعه برنامهريزي داشته باشيم و مسئولان ما باور كنند كه بايد اين كارها را انجام بدهند. لزوم توجه به مسائل اساسي,بايد حواسمان جمع باشد. تمام نيرو، وقت و كارمان را صرف يك موضوع جزئي نكنيم كه معلوم نيست به جايي برسد يا نرسد. به نظر ميرسد در عين اينكه هر كسي بايد طبق شرايط خاص خودش و وظيفه، امكانات و تخصصي كه دارد براي حفظ نظام و پيشبرد اهداف اسلام حركت كند اما مهمترين كار توجه به مسئله كلان جامعه است. بايد بينديشيم اين مجموعه فعاليتي كه داريم در كجاي اين جامعه واقع ميشود، چه تعاملي با ساير بخشها دارد و چهقدر شرايط اجرايش در جامعه فراهم شده است. اگر كساني برخوردشان با مقام ولايت فقيه از نوع برخورد سياسي با يك باند يا رقيب سياسي باشد. يعني سي و چند سال تلاش براي ولايت فقيه همه بر باد است. اگر اين طور شد تلاشهايي كه براي مسئله فقاهت و مرجعيت ميشود چه فايدهاي دارد؟ كساني كه احساس مسئوليت ميكنند، كساني كه فكر و هوش و انگيزهاي دارند، آنها كه دلشان براي انقلاب ميسوزد، بايد براي مسائل اساسي دلسوزي كنند، بود و نبود مسائل ديگر چندان فرقي نميكند. نميگويم نبايد تلاش كرد، اما اگر اصل مسئله ولايت فقيه انكار بشود، اگر اصل امام زمان به گونه ديگري تفسير بشود ديگر چه چيزي باقي ميماند؟ اينها خطراتي است كه كمتر كسي به آن توجه پيدا ميكند و متأسفانه وقتي خطر واقع شد رفع كردن آن تقريباً محال ميشود.خطر فراماسونري آنها كه تيزبين هسند بايد آينده را پيشبيني و خطرها را احساس كنند، ديدبانها بايد از دور بنگرند كه چه پيش ميآيد. احساس من اين است كه در درون جامعه ما دستگاه فراماسونري در حال تقويت مجدد است. نبايد فراموش كرد كه در ايران، مشروطيت با دستگاه فراماسونري، با شعارهاي اسلامي و آيات قرآن بر سر كار آمد. سر كار آمد. امروز هم اگر بخواهد بيايد حتماً از همين شعارهاي برگرفته از انقلاب استفاده خواهند كرد و در زير اين پوششها حرف خودشان را ميزنند. همان چيزي كه هميشه گفتهاند «قالب را حفظ كنيد و محتوا را عوض كنيد.» قالب، امام زمان (عج) و اين حرفهاست اما محتواي امام زمان، چيز ديگري (مثل انسان كامل نوعي) ميشود.اگر در مسائل مبتلابه جامعه، با علما و مراجع تبادنظر كنيم، ولي به كسي كه اصلاً در طول عمرش با هيچ عالمي ميانه خوبي نداشته و اكنون نيز حاضر نيست داشته باشد و هرچه بتواند لگد ميزند چه اميدي ميتوان داشت؟ كساني هم دلباخته اينها شدهاند و فريبشان را خوردهاند و با تمام قوا همه آنچه را كه بر ديگران عيب ميگرفتند، اعم از استفاده از امكانات دولتي براي مسايل شخصي و... درباره اين شخص فراموش ميكنند. با اين روند، روزي چشم باز ميكنيم ميبينيم كه اصلاً روز به شب تبديل شده است و ديگر همديگر را نميشناسيم. اصلاً اينجا كجاست؟! و اينها از كجا پيدا شدهاند؟ اينها از درون همين دستگاه درآمدهاند، خود ما حمايتشان كرديم اين بودجههايي كه در اين راه صرف ميشود از جايي ميآيد؟ اين بند و بستهايي كه ميشود، اين عزل و نصبهايي كه انجام ميگيرد به چه دليل است؟ اين حرفهاي نچسبي كه هر روز در قالبي نو زده ميشود از كجا ميآيد؟ چه انگيزهاي براي طرح اينها وجود دارد؟ اين همه سخن از مليگرايي آن هم در زماني كه كشورهاي اسلامي و عربي بيدار شدهاند و يك نهضت اسلامي جهاني در حال شكلگيري است براي چيست؟ آيا پيامد طرح «اسلام ايراني» چيزي جز اين است كه ما را به مليگرايي متهم كنند و بگويند شما با اسلام سروكار نداريد؟ چه انگيزه عقلايي ميتواند پشت اين كار وجود داشته باشد؟ اگر روزي از ما بپرسند كه چرا براي احياي حقوق زن كار نكرديد شايد عذري داشته باشيم، اما اگر روزي بپرسند كه چرا اساس اسلام بر باد رفت و ساكت مانديد، چه جواب بدهيم؟
* شديدترين خطر براي نظام
مگر هنگامي كه دستگاه بنياميه سر كار آمد چند سال از تولد اسلام گذاشته بود؟ آنها با چه نامي بر مسند حكومت نشستند؟ آيا جز به نام اسلام و خليفه رسولالله حكومت ميكردند؟ اما به فرمايش اميرالمؤمنين ظرف اسلام را واژگون كردند و پوستين اسلام را وارونه پوشاندند و ملت هم پذيرفتند! وقتي روي منبرها - العياذبالله - اميرالمؤمنين (ع) را لعن ميكردند، در كدام كشور اسلامي مقاومت شد؟ اين كار همه جا رسم شد. هر جا نماز جمعه خوانده ميشد، لعن علي (ع) هم بود. تا زمان عمربن عبدالعزيز كه كمكم نسبت به اين مسئله مقاومت شد. قبل از اينكه جنازه پيغمبر دفن شود چه كساني براي پيغمبر (ص) جانشين درست كردند؟ مشركان آمدند؟ زرتشتيان و يهوديان آمدند؟ خير، همين اصحاب پيغمبر بودند! پس تعجبي ندارد كه كساني به نام ولايت فقيه و به نام طرفداري از خط امام بيايند و اسلام را از امام كنار بزنند و مگر چنين نكردند؟ مگر به نام طرفداري از «خط امام» نيامدند اسلام را از بين ببرند؟ آيا ديگر تمام شد؟ فردا فتنه عميقتري در پيش است. ابزارش از همينجا و از همين الان تهيه شده است. از آسمان نازل نميشود. مگر سران فتنه از آسمان آمدند و فتنه برپا كردند. همينها بودند كه حكومت اسلامي را در عاليترين سطوح در طول چند دهه اداره ميكردند. حالا تعجب ميكنيم! بعيد نيست يكي دو سال ديگر وضع عوض بشود و همينهايي كه در همين نظام به وجود ميآيند و رشد ميكنند و از بودجه مملكت و از همين امكانات صرف به قدرت رسيدن آنها ميشود سر كار بيايند و ريشه همه چيز را بزنند. حالا بنشينيم گوشهاي يك تحقيق علمي بكنيم و حداكثر طرحي تهيه كنيم و براي تصويب به مجلس بفرستيم. آيا تصويب شود يا نشود، فردا بعد از اين كه تصويب شد شوراي نگهبان آن را تأييد كند يا نكند. شوراي نگهبان تأييد كرد آيا دولت اجرا كند يا نكند، آيا اين تنها كاري است كه از ما برميآيد و هيچ وظيفه ديگري نداريم؟!انشاءالله كه من اشتباه ميكنم، انشاءالله كه همهاش اشتباه باشد، اما آن خطري كه من احساس ميكنم شديدترين خطري است كه تا به حال نظام ما را تهديد كرده است و ديگر جايي براي اسلام و ولايت فقيه و ارزشهاي اسلام نخواهد گذاشت.خداوند متعال همه ما را از آفتهايي ديني و معنوي حفظ كند و به همه ما توفيق انجام وظيفه - آن گونه كه مورد رضايت خودش هست - مرحمت كند. انشاءالله سايه رهبر معظم انقلاب بر سر ما مستدام باشد كه اين شخصيت عظيمالشأن و الهي، ذخيره بزرگي براي حفظ اين نظام و بزرگترين نعمتي است كه براي حفظ اسلامي به آن اميدواريم.
برگرفته از سایت حکومتی عصر ایران
* شديدترين خطر براي نظام
مگر هنگامي كه دستگاه بنياميه سر كار آمد چند سال از تولد اسلام گذاشته بود؟ آنها با چه نامي بر مسند حكومت نشستند؟ آيا جز به نام اسلام و خليفه رسولالله حكومت ميكردند؟ اما به فرمايش اميرالمؤمنين ظرف اسلام را واژگون كردند و پوستين اسلام را وارونه پوشاندند و ملت هم پذيرفتند! وقتي روي منبرها - العياذبالله - اميرالمؤمنين (ع) را لعن ميكردند، در كدام كشور اسلامي مقاومت شد؟ اين كار همه جا رسم شد. هر جا نماز جمعه خوانده ميشد، لعن علي (ع) هم بود. تا زمان عمربن عبدالعزيز كه كمكم نسبت به اين مسئله مقاومت شد. قبل از اينكه جنازه پيغمبر دفن شود چه كساني براي پيغمبر (ص) جانشين درست كردند؟ مشركان آمدند؟ زرتشتيان و يهوديان آمدند؟ خير، همين اصحاب پيغمبر بودند! پس تعجبي ندارد كه كساني به نام ولايت فقيه و به نام طرفداري از خط امام بيايند و اسلام را از امام كنار بزنند و مگر چنين نكردند؟ مگر به نام طرفداري از «خط امام» نيامدند اسلام را از بين ببرند؟ آيا ديگر تمام شد؟ فردا فتنه عميقتري در پيش است. ابزارش از همينجا و از همين الان تهيه شده است. از آسمان نازل نميشود. مگر سران فتنه از آسمان آمدند و فتنه برپا كردند. همينها بودند كه حكومت اسلامي را در عاليترين سطوح در طول چند دهه اداره ميكردند. حالا تعجب ميكنيم! بعيد نيست يكي دو سال ديگر وضع عوض بشود و همينهايي كه در همين نظام به وجود ميآيند و رشد ميكنند و از بودجه مملكت و از همين امكانات صرف به قدرت رسيدن آنها ميشود سر كار بيايند و ريشه همه چيز را بزنند. حالا بنشينيم گوشهاي يك تحقيق علمي بكنيم و حداكثر طرحي تهيه كنيم و براي تصويب به مجلس بفرستيم. آيا تصويب شود يا نشود، فردا بعد از اين كه تصويب شد شوراي نگهبان آن را تأييد كند يا نكند. شوراي نگهبان تأييد كرد آيا دولت اجرا كند يا نكند، آيا اين تنها كاري است كه از ما برميآيد و هيچ وظيفه ديگري نداريم؟!انشاءالله كه من اشتباه ميكنم، انشاءالله كه همهاش اشتباه باشد، اما آن خطري كه من احساس ميكنم شديدترين خطري است كه تا به حال نظام ما را تهديد كرده است و ديگر جايي براي اسلام و ولايت فقيه و ارزشهاي اسلام نخواهد گذاشت.خداوند متعال همه ما را از آفتهايي ديني و معنوي حفظ كند و به همه ما توفيق انجام وظيفه - آن گونه كه مورد رضايت خودش هست - مرحمت كند. انشاءالله سايه رهبر معظم انقلاب بر سر ما مستدام باشد كه اين شخصيت عظيمالشأن و الهي، ذخيره بزرگي براي حفظ اين نظام و بزرگترين نعمتي است كه براي حفظ اسلامي به آن اميدواريم.
برگرفته از سایت حکومتی عصر ایران
سردسته مزدوران لباس شخصی در مراسم سحابی و قتل دخترش شناسایی شد+عکس
ساماندهی آشوب جلوی منزل مهدی کروبی |
نفر وسط لاریجانی فرماندار شمیرانات |
پارس دیلی نیوز
افشای روند تبدیل اراذل و اوباش٬ لاتها و قاچاقچیان مواد مخدر به حامیان خامنهای
سایت مرکز خبر حوزه در گزارشی از روند تبدیل اراذل و اوباش٬ لاتها و قاچاقچیان مواد مخدر به لباس شخصیهای حامی علی خامنهای پرده برداشت.این سایت روز سهشنبه (۱۰ خرداد) با یک روحانی به نام محمدرضا شمسآبادی در قم گفتگو کرده که در زمینه جذب لاتها و قاچاقچیان مواد مخدر به هیاتهای مذهبی فعالیت میکند.این روحانی در تشریح فعالیتهای خود گفته با تشکیل جلساتی با نام «حلقههای معرفتی» و برقراری ارتباط با اراذل و اوباش آنها را به «حافظان قرآن» تبدیل میکند.این روحانی افزوده که در حال حاضر ۱۲۰۰ نفر عضو این «حلقههای معرفتی» هستند که «در میان این افراد، کسانی بودند که حتی وضو گرفتن را هم بلد نبودند؛ ولی الان حافظ چهار یا پنج جزء از قرآن کریم هستند.»شمسآبادی گفته که در این حلقه کسانی فعالیت میکنند که پیشتر «غذای روزانه آنها همراه با شراب بود٬ اما الان به جایی رسیدهاند که بعضی از آنها در حلقههای معرفتی شاگرد هم دارند.»وی از فردی به نام «صمد ملخ» از اراذل و اوباش شهر قم نام برده که پس از جذب شدن در «حلقههای معرفتی» از گذشته خود «توبه» کرده و «به فردی با گرایشهای معنوی بالا تبدیل گردید که الان او را حاج صمد صدا میکنند.»به گفته شمسآبادی٬ «صمد ملخ» که پیشتر بر روی یکی از پلکهای چشم خود عبارت «شب» و بر روی پلک دیگر عبارت «به خیر» را خالکوبی کرده بود بعد از جذب در حلقههای معرفتی، خالکوبیها را سوزاند.این روحانی در ادامه گفته است: «افرادی بودند که آنان را به نامهای عجیب و غریبی چون اسی خُله، بهادر دیوونه صدا میکردند٬ اما الان آنان را با نامهای مانند حاج اسماعیل صدا میکنند.»وی همچنین توضیح داده که «ما با کسانی جلسه داشتیم که درآمد آنها از راه فروش موادمخدر به دست میآمد و حتی در بعضی مواقع آنها به ما تعارف مواد نیز میکردند؛ اما امروز همین افراد مواد فروش تبدیل به حافظان قرآن کریم شدند و فعالیتهای خوبی دارند.»شمسآبادی توضیح داده است: «ما با اشخاصی سر و کار داشتیم که اصلا مباحثی چون ولایت فقیه را قبول نداشتند٬ اما امروز از حامیان سرسخت نظام و ولایت فقیه هستند.»این روحانی همچنین گفته است رئیس یکی از کلانتریهای شهر قم از وی سئوال کرده که چرا پلیس هر وقت که اراذل و اوباش و لاتها را دستگیر میکند آنها میگویند «آشنای ما آقای شمسآبادی است؟»شمسآبادی ادامه داده که این رئیس کلانتری از وی پرسیده است: «شما با این اراذل و اوباش چه کار کردید که هر موقعی از شب آنها را میگیریم و از آنها سوال میکنیم که کجا میروید؟ با یک لحن خاصی جواب میدهند: میریم خونه آقا شمسآبادی.»اظهارات این روحانی تصویر روشنی از پیشینه گروهی از لباس شخصیها و اعضای بسیج ارائه میکند که در برخوردهای دو سال گذشته با مردم معترض همچون اراذل و اوباش رفتار کردهاند.پدیده لباس شخصیها و گروه فشار که بیش از ۱۰ سال است در فضای سیاسی جمهوری اسلامی سر برآورده٬ محصول جذب گروهی از اراذل و اوباش در بدنه جریان «حزبالله» و پایگاههای بسیج است.این دسته از لباس شخصیها که بیش از ۱۰ سال است در سرکوب اعتراضها مردمی نقش مستقیم ایفا میکنند در قالب نیروهای حزباللهی و بسیجی درآمده و منافع خود را از این طریق دنبال میکنند.طی دو سال گذشته صدها شاهد عینی از حضور این دسته از لباس شخصیها در خیابانهای شهرهای مختلف خبر داده که علاوه بر سر دادن شعارهایی در حمایت از خامنهای، به سرکوب مردم پرداختهاند.این افراد که از سوی سپاه٬ بسیج و پلیس حمایت میشوند در به کار بردن خشونت و فحاشی علیه مردم و معترضان هیچ محدودیتی نداشته و اختیار عمل بسیاری دارند.همانطور که محمدرضا شمسآبادی میگوید این افراد از پیروان سرسخت ولایت فقیه هستند.
دیگربان
دیگربان
پیامی روشن و شفاف!
پیغام حکومت به مردم بسیار روشن است، نه میل به آشتی دارند، نه عفو میکنند نه گذشت (به رقم اصرار سید خندان) نه ذرهای کوتاه میایند، نه رعایت منزلت پدر موسوی یا سابقه عزت سحابی رو میکنند، نه اجازه دفن آبرومند به جنازههای مردم را میدهند، نه اجساد کشته شدگان زیر شکنجه و تجاوز را پس میدهند، نه برای ظاهر سازی مهاجمین کوی دانشگاه یا کهریزک را محکوم میکنند، پیغام حکومت به همه مخالفین و منتقدین روشن است، زبان حکومت اسلامی زبان زور است و تا وقتی با زوری قوی تر، منسجم تر رو به رو نشوند امّید "عفو" و "گذشت" و "گفتگو" و "مدارا" و.....کودکانه است. این رفتار وحشیانه حکومت از روی اتفاق نیست، پیغام روشنی است برای مردم و منتقدین.
سوال این است آیا از میان مردم ایران کسی هست که بتواند زبان شفاف حکومت اسلامی رو برای دوستان ترجمه کند؟ آیا از این همه سیاستمدار کهنهکار و با تجربه مثل حبیبی و روحانی و ناطق و عبدالله نوری و همین سردار سازندگی و عطا مهاجرانی و کرباسچی و خاتمی آیا هیچ کس نیست که زبان حاکمیت رو بفهمد؟ بسیار بعید است که کسانی که محصول این سیستم هستند و هر کدام در شرایطی بنابه وظیفه و فهم خود مسئولیت حفظ این نظام را داشته اند اینقدر از درک پیام روشن حاکمیت عاجز باشند. اعلامیههای شورای هماهنگی و واکنشهای ضعیف سیاستورزان حکومتی آدم را به شک میاندازد که نکند پیام برای این دوستان روشن نیست!به عقیده من پیام حاکمیت از روز اول پس از انتخابات (مانند گذشته) بسیار شفاف بود، پیامی که خیلی قبل تر در خرداد هفتاد و شش کیهان آنرا چنین ترجمه کرد شاید که دوستان بفهمند : فرمان را کندهایم و تخت گاز داریم میآیم.حکومت بدون هیچ ترس و ملاحظهای با فرمان مستقیم خامنهای اعتراضات به کودتای انتخاباتی را با مشت محکم و به صورت وحشیانهای پاسخ گفت، دستگیری تمام فعالان، تهدید، شکنجه تجاوز و کشتار چیزی بود که حکومت از انجام آن شرمی نداشت و هرگز هیچ کس را برای ارتکاب به آن تنبیه نکرد، این پیغام روشنی بود به مخالفین، که یعنی حتا به قیمت جنگ خیابانی حکومت حاضر به مذاکره و مصالحه نیست و زبانی جز سرکوب نمیداند. در یک سال و اندی پس از انتخابات موسوی و کروبی که تحت حصر بودند - و اطرافینشان هم در استفاده از فضای احساسی خلاقیتی از خود نشان نمیدادند - فرصت ایجاد کمترین تهدیدی برای حکومت را نیافتند و مردم رفته رفته و به حق مغلوب فضای ترس حکومتی شدند، تا این که موسوی و کروبی تحت تاثیر فشار افکار عمومی و اتفاقات خاورمیانه راهپیمایی ۲۵ بهمن را ترتیب دادند، که این بار حکومت ناچار به واکنش به این دو شد و عملا آنها را زندانی کرد، ولی پیامش به مردم و مخالفین روشن بود، مشت آهنین! تیر اندازی مستقیم به مردم، زندانی و شکنجه عدهای دیگر جواب حکومت بود به فتنه. طی این دو سال در تمام رویاروئیهای بین مردم و حکومت، حکومت یک روش شفاف و مشخصی داشته که کوچکترین انعطافی در آن نمیبینیم، حتا سعی در عوام فریبی و لاپوشانی روش خود نیز نداشته، در همین دعوای خامنهای و احمدینژاد میبینیم که رئیس جمهور منتخبی که شصت و سه درصد مردم به وی رای داده اند مثلا! یک شبه به قعر سقوط میکند و هیچ کس نگران حفظ ظاهر "جمهوریت" هم نیست! یعنی عوام و مردم رعیت نظام هستند و هیچ! و اگر کسی زیاد تر از این بخواهد سر و کارش با سردار رادان و قاضی دولت آبادی و باقی حیوانات است.کشته شدن هاله سحابی و واکنش حکومت به آن یکی از روشنترین این پیام هاست، حکومت مردم رو در مقامی که هر نوع گفتگوی یا دیالوگی بخواهد با آن برقرار کند نمیبیند، حکومت اسلامی نه تنها صدای انقلاب مردم ایران را نشنیده است، بلکه اگر این صدا به موجی تبدیل شود که به در اتاق خواب خامنهای هم برسد، حکومت حاضر است به قیمت نابودی ایران با آن بجنگد. حکومت اسلامی حکومتی نیست که بتواند نصفه نیمه زیر نظر مردم یا قانون ادامه حیات بدهد، ۳۲ سال دزدی از این خونخوران موجوداتی ساخته که کوچکترین نظارتی را بر نمیتابند. در کدام مورد یا در کجای این تاریخ خون بار ۳۲ ساله شما به یاد دارید که حکومت لحنی از روی ملایمت با مردم و رعایا نشان داده باشد؟ کدامین لحظه یا پیچ تاریخی حکومت به خواست مردم تن در داده؟ در کدامین زور ازمایی نماینده مردم و حاکمیت، این نماینده مردم بوده است که سر فراز بیرون آمده؟ از عزل بنی صدر تا لوایح دوقولو خاتمی. از لایحه مطبوعات تا اعتراض به نظارت استصوابی بارها و بارها حکومت اسلامی نشان داده است که کوچکترین انعطافی در مقابل اراده هیچ نهادی که بّر آماده از رای مردم است نشان نداده و نخواهد داد.اما، در انتهای جنگ به محض روبرو شدن با سنبه پر زور ارتش آمریکا، جام زهر را نوشیدند و تغییر رویه دادند، چون زبان زور را خوب میفهمند و یک نشانه کافی بود تا تمام سپاه غیور ظفرمند و روح خدا با هم به ندامت بیفتند.پیغام حکومت به مردم بسیار روشن است، نه میل به آشتی دارند، نه عفو میکنند نه گذشت (به رقم اصرار سید خندان) نه ذرهای کوتاه میایند، نه رعایت منزلت پدر موسوی یا سابقه عزت سحابی رو میکنند، نه اجازه دفن آبرومند به جنازههای مردم را میدهند، نه اجساد کشته شدگان زیر شکنجه و تجاوز را پس میدهند، نه برای ظاهر سازی مهاجمین کوی دانشگاه یا کهریزک را محکوم میکنند، پیغام حکومت به همه مخالفین و منتقدین روشن است، زبان حکومت اسلامی زبان زور است و تا وقتی با زوری قوی تر، منسجم تر رو به رو نشوند امّید "عفو" و "گذشت" و "گفتگو" و "مدارا" و.....کودکانه است. این رفتار وحشیانه حکومت از روی اتفاق نیست، پیغام روشنی است برای مردم و منتقدین.آیا کسی هست که به ضرورت تاریخ متوجه این پیام روشن حکومت بشود و پاسخی مناسب با آن را آماده کند؟ یا باید تا ظهور حضرتش چشم امیدمان به اعلامیههای شورای الکی و نمایندگان عافیت طلبش و سیاستمداران بی جربزه و ترسو درون حکومتی باشیم؟
پیام حکومت روشن است، آیا اپوزیسیون پاسخی برای این پیام شفاف دارد؟
خرداد ۱۳۹۰ /آرش سبحانی /خودنویس
سوال این است آیا از میان مردم ایران کسی هست که بتواند زبان شفاف حکومت اسلامی رو برای دوستان ترجمه کند؟ آیا از این همه سیاستمدار کهنهکار و با تجربه مثل حبیبی و روحانی و ناطق و عبدالله نوری و همین سردار سازندگی و عطا مهاجرانی و کرباسچی و خاتمی آیا هیچ کس نیست که زبان حاکمیت رو بفهمد؟ بسیار بعید است که کسانی که محصول این سیستم هستند و هر کدام در شرایطی بنابه وظیفه و فهم خود مسئولیت حفظ این نظام را داشته اند اینقدر از درک پیام روشن حاکمیت عاجز باشند. اعلامیههای شورای هماهنگی و واکنشهای ضعیف سیاستورزان حکومتی آدم را به شک میاندازد که نکند پیام برای این دوستان روشن نیست!به عقیده من پیام حاکمیت از روز اول پس از انتخابات (مانند گذشته) بسیار شفاف بود، پیامی که خیلی قبل تر در خرداد هفتاد و شش کیهان آنرا چنین ترجمه کرد شاید که دوستان بفهمند : فرمان را کندهایم و تخت گاز داریم میآیم.حکومت بدون هیچ ترس و ملاحظهای با فرمان مستقیم خامنهای اعتراضات به کودتای انتخاباتی را با مشت محکم و به صورت وحشیانهای پاسخ گفت، دستگیری تمام فعالان، تهدید، شکنجه تجاوز و کشتار چیزی بود که حکومت از انجام آن شرمی نداشت و هرگز هیچ کس را برای ارتکاب به آن تنبیه نکرد، این پیغام روشنی بود به مخالفین، که یعنی حتا به قیمت جنگ خیابانی حکومت حاضر به مذاکره و مصالحه نیست و زبانی جز سرکوب نمیداند. در یک سال و اندی پس از انتخابات موسوی و کروبی که تحت حصر بودند - و اطرافینشان هم در استفاده از فضای احساسی خلاقیتی از خود نشان نمیدادند - فرصت ایجاد کمترین تهدیدی برای حکومت را نیافتند و مردم رفته رفته و به حق مغلوب فضای ترس حکومتی شدند، تا این که موسوی و کروبی تحت تاثیر فشار افکار عمومی و اتفاقات خاورمیانه راهپیمایی ۲۵ بهمن را ترتیب دادند، که این بار حکومت ناچار به واکنش به این دو شد و عملا آنها را زندانی کرد، ولی پیامش به مردم و مخالفین روشن بود، مشت آهنین! تیر اندازی مستقیم به مردم، زندانی و شکنجه عدهای دیگر جواب حکومت بود به فتنه. طی این دو سال در تمام رویاروئیهای بین مردم و حکومت، حکومت یک روش شفاف و مشخصی داشته که کوچکترین انعطافی در آن نمیبینیم، حتا سعی در عوام فریبی و لاپوشانی روش خود نیز نداشته، در همین دعوای خامنهای و احمدینژاد میبینیم که رئیس جمهور منتخبی که شصت و سه درصد مردم به وی رای داده اند مثلا! یک شبه به قعر سقوط میکند و هیچ کس نگران حفظ ظاهر "جمهوریت" هم نیست! یعنی عوام و مردم رعیت نظام هستند و هیچ! و اگر کسی زیاد تر از این بخواهد سر و کارش با سردار رادان و قاضی دولت آبادی و باقی حیوانات است.کشته شدن هاله سحابی و واکنش حکومت به آن یکی از روشنترین این پیام هاست، حکومت مردم رو در مقامی که هر نوع گفتگوی یا دیالوگی بخواهد با آن برقرار کند نمیبیند، حکومت اسلامی نه تنها صدای انقلاب مردم ایران را نشنیده است، بلکه اگر این صدا به موجی تبدیل شود که به در اتاق خواب خامنهای هم برسد، حکومت حاضر است به قیمت نابودی ایران با آن بجنگد. حکومت اسلامی حکومتی نیست که بتواند نصفه نیمه زیر نظر مردم یا قانون ادامه حیات بدهد، ۳۲ سال دزدی از این خونخوران موجوداتی ساخته که کوچکترین نظارتی را بر نمیتابند. در کدام مورد یا در کجای این تاریخ خون بار ۳۲ ساله شما به یاد دارید که حکومت لحنی از روی ملایمت با مردم و رعایا نشان داده باشد؟ کدامین لحظه یا پیچ تاریخی حکومت به خواست مردم تن در داده؟ در کدامین زور ازمایی نماینده مردم و حاکمیت، این نماینده مردم بوده است که سر فراز بیرون آمده؟ از عزل بنی صدر تا لوایح دوقولو خاتمی. از لایحه مطبوعات تا اعتراض به نظارت استصوابی بارها و بارها حکومت اسلامی نشان داده است که کوچکترین انعطافی در مقابل اراده هیچ نهادی که بّر آماده از رای مردم است نشان نداده و نخواهد داد.اما، در انتهای جنگ به محض روبرو شدن با سنبه پر زور ارتش آمریکا، جام زهر را نوشیدند و تغییر رویه دادند، چون زبان زور را خوب میفهمند و یک نشانه کافی بود تا تمام سپاه غیور ظفرمند و روح خدا با هم به ندامت بیفتند.پیغام حکومت به مردم بسیار روشن است، نه میل به آشتی دارند، نه عفو میکنند نه گذشت (به رقم اصرار سید خندان) نه ذرهای کوتاه میایند، نه رعایت منزلت پدر موسوی یا سابقه عزت سحابی رو میکنند، نه اجازه دفن آبرومند به جنازههای مردم را میدهند، نه اجساد کشته شدگان زیر شکنجه و تجاوز را پس میدهند، نه برای ظاهر سازی مهاجمین کوی دانشگاه یا کهریزک را محکوم میکنند، پیغام حکومت به همه مخالفین و منتقدین روشن است، زبان حکومت اسلامی زبان زور است و تا وقتی با زوری قوی تر، منسجم تر رو به رو نشوند امّید "عفو" و "گذشت" و "گفتگو" و "مدارا" و.....کودکانه است. این رفتار وحشیانه حکومت از روی اتفاق نیست، پیغام روشنی است برای مردم و منتقدین.آیا کسی هست که به ضرورت تاریخ متوجه این پیام روشن حکومت بشود و پاسخی مناسب با آن را آماده کند؟ یا باید تا ظهور حضرتش چشم امیدمان به اعلامیههای شورای الکی و نمایندگان عافیت طلبش و سیاستمداران بی جربزه و ترسو درون حکومتی باشیم؟
پیام حکومت روشن است، آیا اپوزیسیون پاسخی برای این پیام شفاف دارد؟
خرداد ۱۳۹۰ /آرش سبحانی /خودنویس
پیامی از مبارزان درون ایران
آبی ها و قرمز ها، بهمراه مبارزین و مردم به ستوه آمده. 14 و 15 خرداد یک فرصت است از دست ندهیم مبارزین درون مرزی مردم آزاده و به ستوه آمده. شهروندان تهرانی. همانطوریکه میدانید رژیم جمهوری اسلامی از هم اکنون دارد اتوبوس اتوبوس و- کامیون - کامیون افراد جیره خوار و ناآگاه را با دسیسه های مختلف به تهران وگورستان خمینی منتقل میکند تا در آنروز یک کارناوال راه بیندازد.من پیشنهاد میکنم که استقلالی ها و پرسپولیسی ها و مردم عادی هم بیایند در مقابل این نمایش ساختگی حکومت یک حرکت نمادین و اثرگذار را بنمایش بگذارند.شهروندان تهرانی و آبی ها وقرمز ها بیایند برای روز شنبه 14 خرداد واگر میتوانند برای روز 15 خرداد با حضوری چشمگیر بر مزار ناصر حجازی وندا وسهراب و اشکان که از نظر مسافت فطعه ای هم چندان فاصله ای با هم ندارند دست بیک قدرت نمائی سیاسی ، یا بهتر بگویم اقدام به یک وزن کشی سیاسی بنمایند تا ولایت مطلقه فقیه با چشم خود ببیند در آنسوی مزار خمینی عاشقان حقیقی وطن وسرزمین گرفتار ،چگونه عاشقانه فریاد میزنند اسطوره میهنی همینه - هیمنه اگر با این پیشنهاد که بنظرم یک تاکتیک بسیار موفق خواهد بود موافقید آنرا در سطح گسترده منتشر کنید وخودمان را برای روز 14 و 15 خرداد آماده نمائیم. مطمئن باشید که در این دو روز از دست رژیم کاری ساخته نخواهد بود ودلیلش هم قابل پیش بینی است. بگذارید از هر فرصتی یک ورق از تاریخ مبارزاتمان را زرین کنیم.باید از روز 14 خرداد و همینطور 15 خرداد که میتواند به بهترین شکل ممکن مورد استفاده ودر مسیر رشد وپویائی مبارزات مردم ایران باشد ، حداکثر استفاده را ببریم. بیائید فرصتها را مغتنم بشماریم واز آنها بنحو مطلوب به سود مبازرات بهره گیری نمائیم. مکان تجمع ودیدار مزار ناصر حجازی دیگر جان باختگان راه آزادی
ارسال ازفیس بوک
ارسال ازفیس بوک
۱۳۹۰ خرداد ۱۲, پنجشنبه
بخوانید و بخندید، "اینترنت پاک "با کمک بسیجی ناپاک برای "تمام بشریت "
آفتاب: ایده "اینترنت پاک" برای اولین بار از سوی وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در آذرماه سال 89 مطرح و پس از آن به بحث داغ رسانهها و کارشناسان و کاربران اینترنت تبدیل شد. آنچه از نگاه مسئولان اینترنت در کشورمان مورد انتقاد قرار گرفته فضای بعضا آلوده پدیده جهانی اینترنت است که به کسب و کار کثیف در این بستر دامن زده و چارهای جز پاک کردن آن وجود ندارد. براین اساس آنچه نظر کاربران اینترنت را به خود جلب کرده ایده "اینترنت پاک" است که مسئولان درصدند آن را ابتدا در ایران و سپس در کل جهان عملیاتی کنند.
گام اول: طرحی به نام "اینترنت پاک"
وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات معتقد است که لکه سیاهی در شبکه اینترنت وجود دارد که به دغدغه جدی در میان جوامع تبدیل شده و براین اساس باید انسانها را از آسیبهای آن حفاظت کرد. رضا تقی پور چندی پیش به اهداف بشردوستانه و صلح جویانه پیدایش شبکههای ارتباطی اشاره کرد و گفت: اگر پیشبینی لازم از سوی مدیران شبکه اینترنت از ابتدا برای حفاظت از کاربران در برابر آسیبهای این شبکه انجام میشد، امروز با مشکلی با نام اینترنت ناپاک روبرو نبودیم. به همین دلیل استراتژیهای اینترنت باید برای پاکسازی فضای اینترنتی سرفصل مشخصی ایجاد کند تا شاهد نقش بیش از پیش فناوری اطلاعات در جوامع باشیم که در این زمینه ایده اینترنت پاک مطرح میشود. وی با تاکید بر حفاظت از خانوادهها در مقابل آسیبهای اینترنتی و نیز حفاظت از انسان در برابر این آسیبها گفت: آسیبهای اینترنتی تعامل و رشد علمی انسان را تحت تاثیر قرار داده و کسب و کار ناپاک در این حوزه باعث ایجاد دغدغه در میان جوامع شده است.
گام دوم: تفکیک "اینترنت پاک" از "اینترنت ناپاک"
یک ماه پس از مطرح کردن ایده "اینترنت پاک"، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در گفتگو با مهر از عملیاتی کردن مقدمات کار برای اجرای اینترنت پاک در کشور و تفکیک آن از اینترنت ناپاک خبر داد. وی با بیان اینکه درصد بالایی از استفادههایی که از اینترنت در کشور میشود استفادههای مناسب و درست است تاکید کرد که تفکیک اینترنت پاک از ناپاک ابتدا در ایران و در گام های بعدی در دنیا مطرح میشود. تقیپور گفت: اطلاعات دقیقی از میزان استفاده پاک و یا ناپاک از فضای اینترنت نمیتوان ارائه داد اما در مقایسه با آمارهای دیگر کشورها و برخلاف آنچه تصور میشود درصد بالایی از استفادههایی که در کشور ما از اینترنت صورت میگیرد استفادههای مناسب و درستی است و فضای استفاده از اینترنت در کشور فضای پاکی است؛ اما با این حال با تفکیک "اینترنت پاک" از "ناپاک" آن بخش از اینترنت که بعضا برای کسب و کارهای کثیف و غیراخلاقی بکار میرود کلا در کشور منتفی خواهد شد و شاهد افزایش استفاده صحیح از اینترنت در کشور خواهیم بود.
گام سوم: تشکیل هستههای اولیه ایده "اینترنت پاک"
وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در اسفندماه 89 از تشکیل هستههای اولیه ایده "اینترنت پاک" در کشور و آغاز به کار اتاقهای فکر خبر داد و گفت: نقطه شروع طرح اینترنت پاک کشور ایران خواهد بود و پس از آن در اختیار تمام بشریت قرار میگیرد. تقیپور با بیان اینکه اینترنت پاک یک ایده است و باید دانشمندان و متفکران و متخصصان حوزه فناوری اطلاعات راجع به این ایده نظرات خود را به ما ارائه کنند ادامه داد: نیاز به نظریههای عمیق و تئوریهای بسیار گسترده در زمینه اینترنت پاک احساس میشود. اما هم اکنون هستههای اولیه کار آغاز شده به نحوی که چندین اتاق فکر برای عملیاتی کردن ایده اینترنت پاک تشکیل شده و در قسمتهای مختلف بحث و بررسی در حال انجام است. همچنین برای استفاده از نظریات تمامی شهروندان فراخوان اعلام می کنیم. به نحوی که هر فردی در رابطه با اینترنت پاک ایده و برنامهای دارد با مراجعه به سایت وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات و یا سازمان فناوری اطلاعات نظرات خود را برای این وزارتخانه ارسال کند. به گفته وی این ایده از زوایای مختلف باید مورد بررسی قرار گیرد، نظرات تمامی صاحبان فکر و اندیشه در زمینه اینترنت پاک مورد مشارکت قرار میگیرد و از تمامی رهنمودها استفاده خواهد شد.
گام چهارم: فعالیت بسیج برای توسعه "اینترنت پاک"
با آغاز به کار سازمان بسیج مهندسین فاوا یکی از مسئولان این سازمان اعلام کرد که از جمله اهداف سازمان بسیح مهندسین فاوا، توسعه "اینترنت پاک" در کشور است که دراین راستا 8 هزار بسیجی متخصص در این حوزه، آمادگی خود را برای همکاری با این ارگان اعلام کردهاند. سعید فرجیان زاده با تاکید بر اینکه بسیج در عرصهای ورود میکند که احساس خلاء کرده باشد ادامه داد: در فضای سایبری نیاز به حرکت بسیجی احساس میشود چرا که در عرصه اینترنت ما خلاء احساس کرده و برای توسعه اینترنت پاک ابراز آمادگی کردهایم و حرکت ما این خلاء را پر خواهد کرد. وی اقدام سازمان بسیج مهندسین فاوا را برای توسعه اینترنت پاک در کشور موازی کاری با مسئولیت وزارت ارتباطات ندانست و گفت: وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات برای اجرای ایده اینترنت پاک در کشور درخواست همکاری سازمان بسیج را داشته است. فرجیان زاده با بیان اینکه سازمان بسیج مهندسی فاوا با هدف توسعه اندیشههای اسلامی در فضای مجازی و همچنین برای مقابله با تهدیدات در حوزه سایبری ایجاد شده است اولین اقدام این سازمان را پاکسازی فضای اینترنت عنوان کرد و ادامه داد: سازمان بسیج مهندسین فاوا برای مقابله با جنگ نرم و تهدیدات سایبری نیز برنامههایی در دست انجام دارد. وی با بیان این که حضور موثر بسیج مهندسین فاوا در فضای مجازی باعث اعتلای فرهنگ اسلامی، ایرانی در کشور خواهد شد تصریح کرد: وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات برای راهاندازی این سازمان کمک شایانی کرده و در همین راستا نیز معاونان این وزارتخانه با همفکری و همکاریهای خود این سازمان را همراهی میکنند. در این رابطه وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات با بیان اینکه سازمانهای مردم نهادی مانند بسیج مهندسین فاوا، میتواند نقش بسزایی در حضور پررنگ ایران در جوامع جهانی برای مدیریت اینترنت داشته باشد، بر نقش بسیج مهندسین فاوا برای جلوگیری از انحرافات در فضای مدیریت اینترنت تاکید کرده و گفته است: سازمان بسیج مهندسین فاوا که به نوعی کانون تمرکز نخبگان است در بحث تولید محتوا میتواند در فضای امروز کمک شایانی کند. تقیپور به نقش بسیج فاوا در ایجاد امنیت فضای تبادل اطلاعات اشاره کرد و افزود: کشور ما همواره در آماج حملات سایبری قرار دارد که به دلیل پیشرفتهای فناورانه در نفوذ و تخریب سایتها مورد تهدید هستیم در این میان از مهندسین فاوا انتظار میرود در این بخش نیز به یاری حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات بیایند.
گام پنجم: "اینترنت پاک" در اختیار تمام بشریت
وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات با تاکید بر اینکه ایران اولین کشوری که قرار است اینترنت پاک را اجرایی کند از تمایل کشورهای مسلمان برای استفاده از اینترنت پاک خبرداده و گفته است: بسیاری از کشورها از این ایده استقبال کردهاند. به ویژه کشورهای مسلمان مانند مالزی و کشورهای حوزه خلیج فارس تمایل خود را برای اجرایی کردن اینترنت پاک در کشورشان اعلام کرده اند که با این وجود امید میرود بتوانیم گوی سبقت را از دیگر کشورها برای عملیاتی کردن اینترنت پاک برباییم. تقیپور با بیان اینکه تمام دنیا از اینترنت پاک استقبال خواهد کرد، ادامه داد: امروزه در مجامع جهانی، مدیریت اینترنت امر بسیار جدی است که باید تمام ارگانهای فعال در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات کشور بتوانند در این امر مهم همکاری و همفکری داشته باشند و حتی بهتر است که در برخی از این طرحها یک نهاد مردمی به جای یک نهاد دولتی وارد شود. وی نامگذاری اتحادیه جهانی مخابرات برای سال حفاظت از کودکان در محیط سایبر را اعتراف دولتها به آسیبهای اینترنت خواند و گفت: ایجاد اینترنت پاک در عرصه تبادل اطلاعات کشور کاری بزرگ و مهم بوده که با ایجاد فضایی امن در محیط سایبری ایران سایر کشورها نیز از این طرح استقبال خواهند کرد و در این راستا اینترنت پاک را در اختیار تمام بشریت قرار میدهیم.
گام ششم: "اینترنت حلال" به جای "اینترنت پاک"
در همین راستا معاون نظارت و هماهنگی در سیاستهای اقتصادی معاون اول رئیس جمهوری چندی پیش از راه اندازی شبکه "اینترنت حلال" در ایران خبر داده که از سایتهای غیراخلاقی پاک شده است.
علی آقامحمدی با بیان اینکه مقدمات راه اندازی این شبکه در کشور آماده شده است تاکید کرده که میتوان شبکه اینترنت حلال را توسعه داد و به سایر کشورهای اسلامی و همسایه متصل کرد. وی با بیان اینکه با راه اندازی شبکه اینترنت حلال شاهد تحولات بزرگی در عرصه دولت الکترونیک، تجارت الکترونیک و بانکداری الکترونیک خواهیم بود و تمام خدمات الکترونیکی از طریق این شبکه در اختیار کاربران اینترنت داخلی قرار میگیرد، افزود: البته جای اینترنت جهانی محفوظ است و در کنار اینترنت داخلی، دسترسی به شبکه جهانی اینترنت همچنان امکان پذیر خواهد بود. آقامحمدی به ثبت کنسرسیوم "ایرانیان نت" برای اجرای این پروژه در کشور اشاره کرده و گفته این کنسرسیوم قرار است در زمینه توسعه شبکه فیبرنوری فعالیت کند که در آن صورت شاهد افزایش سرعت اینترنت در کشور نیز خواهیم بود. این کنسرسیوم دارای مشاور خارجی است و در مرحله نخست فعالیت خود که 18 ماه به طول خواهد انجامید، 10 میلیون کاربر را از طریق فیبر نوری به اینترنت متصل میکند.
پارس دیلی نیوز
گام اول: طرحی به نام "اینترنت پاک"
وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات معتقد است که لکه سیاهی در شبکه اینترنت وجود دارد که به دغدغه جدی در میان جوامع تبدیل شده و براین اساس باید انسانها را از آسیبهای آن حفاظت کرد. رضا تقی پور چندی پیش به اهداف بشردوستانه و صلح جویانه پیدایش شبکههای ارتباطی اشاره کرد و گفت: اگر پیشبینی لازم از سوی مدیران شبکه اینترنت از ابتدا برای حفاظت از کاربران در برابر آسیبهای این شبکه انجام میشد، امروز با مشکلی با نام اینترنت ناپاک روبرو نبودیم. به همین دلیل استراتژیهای اینترنت باید برای پاکسازی فضای اینترنتی سرفصل مشخصی ایجاد کند تا شاهد نقش بیش از پیش فناوری اطلاعات در جوامع باشیم که در این زمینه ایده اینترنت پاک مطرح میشود. وی با تاکید بر حفاظت از خانوادهها در مقابل آسیبهای اینترنتی و نیز حفاظت از انسان در برابر این آسیبها گفت: آسیبهای اینترنتی تعامل و رشد علمی انسان را تحت تاثیر قرار داده و کسب و کار ناپاک در این حوزه باعث ایجاد دغدغه در میان جوامع شده است.
گام دوم: تفکیک "اینترنت پاک" از "اینترنت ناپاک"
یک ماه پس از مطرح کردن ایده "اینترنت پاک"، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در گفتگو با مهر از عملیاتی کردن مقدمات کار برای اجرای اینترنت پاک در کشور و تفکیک آن از اینترنت ناپاک خبر داد. وی با بیان اینکه درصد بالایی از استفادههایی که از اینترنت در کشور میشود استفادههای مناسب و درست است تاکید کرد که تفکیک اینترنت پاک از ناپاک ابتدا در ایران و در گام های بعدی در دنیا مطرح میشود. تقیپور گفت: اطلاعات دقیقی از میزان استفاده پاک و یا ناپاک از فضای اینترنت نمیتوان ارائه داد اما در مقایسه با آمارهای دیگر کشورها و برخلاف آنچه تصور میشود درصد بالایی از استفادههایی که در کشور ما از اینترنت صورت میگیرد استفادههای مناسب و درستی است و فضای استفاده از اینترنت در کشور فضای پاکی است؛ اما با این حال با تفکیک "اینترنت پاک" از "ناپاک" آن بخش از اینترنت که بعضا برای کسب و کارهای کثیف و غیراخلاقی بکار میرود کلا در کشور منتفی خواهد شد و شاهد افزایش استفاده صحیح از اینترنت در کشور خواهیم بود.
گام سوم: تشکیل هستههای اولیه ایده "اینترنت پاک"
وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در اسفندماه 89 از تشکیل هستههای اولیه ایده "اینترنت پاک" در کشور و آغاز به کار اتاقهای فکر خبر داد و گفت: نقطه شروع طرح اینترنت پاک کشور ایران خواهد بود و پس از آن در اختیار تمام بشریت قرار میگیرد. تقیپور با بیان اینکه اینترنت پاک یک ایده است و باید دانشمندان و متفکران و متخصصان حوزه فناوری اطلاعات راجع به این ایده نظرات خود را به ما ارائه کنند ادامه داد: نیاز به نظریههای عمیق و تئوریهای بسیار گسترده در زمینه اینترنت پاک احساس میشود. اما هم اکنون هستههای اولیه کار آغاز شده به نحوی که چندین اتاق فکر برای عملیاتی کردن ایده اینترنت پاک تشکیل شده و در قسمتهای مختلف بحث و بررسی در حال انجام است. همچنین برای استفاده از نظریات تمامی شهروندان فراخوان اعلام می کنیم. به نحوی که هر فردی در رابطه با اینترنت پاک ایده و برنامهای دارد با مراجعه به سایت وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات و یا سازمان فناوری اطلاعات نظرات خود را برای این وزارتخانه ارسال کند. به گفته وی این ایده از زوایای مختلف باید مورد بررسی قرار گیرد، نظرات تمامی صاحبان فکر و اندیشه در زمینه اینترنت پاک مورد مشارکت قرار میگیرد و از تمامی رهنمودها استفاده خواهد شد.
گام چهارم: فعالیت بسیج برای توسعه "اینترنت پاک"
با آغاز به کار سازمان بسیج مهندسین فاوا یکی از مسئولان این سازمان اعلام کرد که از جمله اهداف سازمان بسیح مهندسین فاوا، توسعه "اینترنت پاک" در کشور است که دراین راستا 8 هزار بسیجی متخصص در این حوزه، آمادگی خود را برای همکاری با این ارگان اعلام کردهاند. سعید فرجیان زاده با تاکید بر اینکه بسیج در عرصهای ورود میکند که احساس خلاء کرده باشد ادامه داد: در فضای سایبری نیاز به حرکت بسیجی احساس میشود چرا که در عرصه اینترنت ما خلاء احساس کرده و برای توسعه اینترنت پاک ابراز آمادگی کردهایم و حرکت ما این خلاء را پر خواهد کرد. وی اقدام سازمان بسیج مهندسین فاوا را برای توسعه اینترنت پاک در کشور موازی کاری با مسئولیت وزارت ارتباطات ندانست و گفت: وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات برای اجرای ایده اینترنت پاک در کشور درخواست همکاری سازمان بسیج را داشته است. فرجیان زاده با بیان اینکه سازمان بسیج مهندسی فاوا با هدف توسعه اندیشههای اسلامی در فضای مجازی و همچنین برای مقابله با تهدیدات در حوزه سایبری ایجاد شده است اولین اقدام این سازمان را پاکسازی فضای اینترنت عنوان کرد و ادامه داد: سازمان بسیج مهندسین فاوا برای مقابله با جنگ نرم و تهدیدات سایبری نیز برنامههایی در دست انجام دارد. وی با بیان این که حضور موثر بسیج مهندسین فاوا در فضای مجازی باعث اعتلای فرهنگ اسلامی، ایرانی در کشور خواهد شد تصریح کرد: وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات برای راهاندازی این سازمان کمک شایانی کرده و در همین راستا نیز معاونان این وزارتخانه با همفکری و همکاریهای خود این سازمان را همراهی میکنند. در این رابطه وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات با بیان اینکه سازمانهای مردم نهادی مانند بسیج مهندسین فاوا، میتواند نقش بسزایی در حضور پررنگ ایران در جوامع جهانی برای مدیریت اینترنت داشته باشد، بر نقش بسیج مهندسین فاوا برای جلوگیری از انحرافات در فضای مدیریت اینترنت تاکید کرده و گفته است: سازمان بسیج مهندسین فاوا که به نوعی کانون تمرکز نخبگان است در بحث تولید محتوا میتواند در فضای امروز کمک شایانی کند. تقیپور به نقش بسیج فاوا در ایجاد امنیت فضای تبادل اطلاعات اشاره کرد و افزود: کشور ما همواره در آماج حملات سایبری قرار دارد که به دلیل پیشرفتهای فناورانه در نفوذ و تخریب سایتها مورد تهدید هستیم در این میان از مهندسین فاوا انتظار میرود در این بخش نیز به یاری حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات بیایند.
گام پنجم: "اینترنت پاک" در اختیار تمام بشریت
وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات با تاکید بر اینکه ایران اولین کشوری که قرار است اینترنت پاک را اجرایی کند از تمایل کشورهای مسلمان برای استفاده از اینترنت پاک خبرداده و گفته است: بسیاری از کشورها از این ایده استقبال کردهاند. به ویژه کشورهای مسلمان مانند مالزی و کشورهای حوزه خلیج فارس تمایل خود را برای اجرایی کردن اینترنت پاک در کشورشان اعلام کرده اند که با این وجود امید میرود بتوانیم گوی سبقت را از دیگر کشورها برای عملیاتی کردن اینترنت پاک برباییم. تقیپور با بیان اینکه تمام دنیا از اینترنت پاک استقبال خواهد کرد، ادامه داد: امروزه در مجامع جهانی، مدیریت اینترنت امر بسیار جدی است که باید تمام ارگانهای فعال در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات کشور بتوانند در این امر مهم همکاری و همفکری داشته باشند و حتی بهتر است که در برخی از این طرحها یک نهاد مردمی به جای یک نهاد دولتی وارد شود. وی نامگذاری اتحادیه جهانی مخابرات برای سال حفاظت از کودکان در محیط سایبر را اعتراف دولتها به آسیبهای اینترنت خواند و گفت: ایجاد اینترنت پاک در عرصه تبادل اطلاعات کشور کاری بزرگ و مهم بوده که با ایجاد فضایی امن در محیط سایبری ایران سایر کشورها نیز از این طرح استقبال خواهند کرد و در این راستا اینترنت پاک را در اختیار تمام بشریت قرار میدهیم.
گام ششم: "اینترنت حلال" به جای "اینترنت پاک"
در همین راستا معاون نظارت و هماهنگی در سیاستهای اقتصادی معاون اول رئیس جمهوری چندی پیش از راه اندازی شبکه "اینترنت حلال" در ایران خبر داده که از سایتهای غیراخلاقی پاک شده است.
علی آقامحمدی با بیان اینکه مقدمات راه اندازی این شبکه در کشور آماده شده است تاکید کرده که میتوان شبکه اینترنت حلال را توسعه داد و به سایر کشورهای اسلامی و همسایه متصل کرد. وی با بیان اینکه با راه اندازی شبکه اینترنت حلال شاهد تحولات بزرگی در عرصه دولت الکترونیک، تجارت الکترونیک و بانکداری الکترونیک خواهیم بود و تمام خدمات الکترونیکی از طریق این شبکه در اختیار کاربران اینترنت داخلی قرار میگیرد، افزود: البته جای اینترنت جهانی محفوظ است و در کنار اینترنت داخلی، دسترسی به شبکه جهانی اینترنت همچنان امکان پذیر خواهد بود. آقامحمدی به ثبت کنسرسیوم "ایرانیان نت" برای اجرای این پروژه در کشور اشاره کرده و گفته این کنسرسیوم قرار است در زمینه توسعه شبکه فیبرنوری فعالیت کند که در آن صورت شاهد افزایش سرعت اینترنت در کشور نیز خواهیم بود. این کنسرسیوم دارای مشاور خارجی است و در مرحله نخست فعالیت خود که 18 ماه به طول خواهد انجامید، 10 میلیون کاربر را از طریق فیبر نوری به اینترنت متصل میکند.
پارس دیلی نیوز
اشتراک در:
پستها (Atom)
رژیم جمهوری اسلامی: یک حکومت فاسد و بحرانزده در آستانه فروپاشی
آشفتگی داخلی و بحران مشروعیت رژیم جمهوری اسلامی: سقوط قریبالوقوع رژیم ننگین جمهوری اسلامی به کجراههای کشیده شده است که دیگر قادر به حفظ ظا...
-
گزارش دریافتی زندانيان و بازداشتي هاي شيراز در استان فارس مختصري از وضعيت و فضاي امنيتي و ضد قوانين و موازين حقوق بشري كه در بازداشتگاه پلاك...
-
رضا رسايي را كشتند. او يكي از معترضان شجاعي بود كه پس از كشته شدن وحشيانه مهسا ژينا اميني براي اعتراض به خيابانها آمده بود. او در تاريخ ١٦...