آزادی حق مسلم ماست (پدرام طنازی و مهرناز موسوی) Pedram Tannazi & Mehrnaz Mousavi زن زندگی آزادی 💚🤍♥️
۱۳۹۰ خرداد ۷, شنبه
۱۳۹۰ خرداد ۵, پنجشنبه
نه ولایت و نه امامت
همچنانکه انتظار میرفت، داستان "نافرمانی " ریاست جمهوری از فرمان ولایت فقیه، داستانی ست دنباله دار. نظام ولایت هم اکنون نیازمند فضایی ست گرفته و مه آلود. مگر رعد و برقی شود و طوفانی عظیم به پا، تا بتوانیم یکدیگر را به دیده آوریم و بهم به پیوندیم. . چرا که در شرایط کنونی اجنه ها، جن گیر ها، رمالان، مرتاضان و عارفان کاذب، نظام ولایت را مورد شبیخون قرار داده اند. آمده اند که از ولایت عبور کنند و به امامت برسند.بنظر میرسد که نظام ولایت از هجوم اجنه ها بسی هراس بدل دارد. آنرا یک "جریان انحرافی " بسیار خطرناک تر از "فتنه " ای میخوانند که بدست قدرتهای استکباری طراحی و از طریق موسوی و کروبی به اجرا درآمده است. بگذریم که این خود در راستای بحران زایی نهفته در ذات رژیم دین است و پبدیده نوظهوری نیست. بدین لحاظ برای مقابله و مبارزه با خطری چنان تهدید کننده، مثل حمله ی اجنه ها، نظام، تمامی نیروهای حوزه وی و دانشگاهی، قضایی و پلیسی، انتظامی و امنیتی را تجهیز و آماده ساخته، و شمشیر شریعت را برای تار و مار ساختن آنان صیقل داده است. آیت الله صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه، سردار رادن، رئیس پلیس معروف تهران و نیز وزیر اطلاعات، حجت الاسلام مصلحی، همه به جن گیران و رمالان و مرتاضان هشدار داده اند که با آنان "برخورد " خواهد شد. از فرمانده سپاه شهر تهران شنیده شده است که گفته است " نیروهای بسیج خود را برای انجام یک «اقدام پیشگیرانه» آماده" مکنند.اما از آنجائیکه ما در جامعه ای بسته و در تاریکی زندگی میکنیم، در سکوت و خاموشی، بدرستی روشن نیست که چگونه بر قراری ارتباط با این موجودات ماورایی، موجوداتی قرآنی که به اراده الله هستی یافته اند، ناگهان "جرم" و سزاور کیفر خوانده میشود. باور تزلزل ناپذیر احمدی نژاد به امام عج، به صاحب زمان، بر کسی پوشیده نیست. زمانیکه در حضور علما و آیت الله های سنگین وزن، داستان هاله نورانی که در پشت سر او هنگام سخنرانی در سازمان بین الملل، چشمان جهانیان را خیره ساخته بود، با آب و تاب بسیار تعریف میکرد، به خرافات و توسل به اجنه ها متهم نشد؟ شواهد بسیاری وجود داشته است که میتوانست بیانگر تمایل و گرایش احمدی نژاد برای عبور از ولایت و وصل شدن به امامت ارزیابی شود. اما دستگاه اطلاعاتی و امنیتی ولی فقیه، ترجیح دادند که آنرا مسکوت نگاه دارند. شاید بآن دلیل که خداوند خامنه ای خود آموزگار موجودات ماورا یی مثل امام عج است. وی در سخنرانی خود بمناسبت تولد ولی عصر در سال 87، به زنده بودن امام زمان اشاره میکند و میگوید: حجت تابناك حق، يك انسان واقعي است كه با عمر طولاني كه خدا به ايشان داده در ميان مردم ، زندگي و دردها و مشكلات آنان را حس ميكند و همه مسائل مربوط به زندگي نوراني ايشان، روشن و معلوم است ( آفتاب یزد ، دوشنبه,28 مرداد,1387)."آیا این "حجت تابناک حق " میتواند چیزی بجز یک موجود ماورا یی از جنس اجنه ها باشد؟ چرا که تنها انسانی میتواند بیش از هزار سال عمر کند که در فضای ماورایی زندگی نماید. جریان انحرافی که در پس پرده ای از ابهام نگاهداشته میشود، در اصل یک دعوای دینی ست که در عرصه قدرت سر گرفته است. دعوایی است که از یک دروغ بزرگ سر چشمه میگیرد، که امام عج، امام غایب، زنده است و در میان زندگان زندگی میکند. روزی بر زمین ظاهر شود، خون ظالمان و گناهکاران و بدکاران را میریزد و مظلومان، بی گناهان و نیکو کاران را بریاست می نشاند. طبیعی ست که باور به زنده بودن امام و زندگی کردن او در میان ما، تبعات ی را در واقعیت به وجود میآورد که اجتناب ناپذیر است. در قدرت مدار ان، احساس "معصومیت " - یکی از خصائص برجسته ی امام، بوجود میآورد و آنها را خطا ناپذیر میکند. یعنی که بواسطه ارتباط با امام، فرمان آنها مطلق و حقیقت، غایت و نهایت میشود. در تبعیت از امامت، ولایت نه ظلم بر تابد و نه گناه پذیرد، چون او نیز "معصوم " است. در همان حال باور به زنده بودن و حضور امام در میان زندگان، زمینه را برای ادعای هر کسی مبنی بر ارتباط با امام و بهره بر گفته از فیض وی، نیرویی که میتواند روند چیز ها را تغییر دهد و از مسیر عادی خود منحرف سازد، آماده مینماید. اگرچه تا کنون هر کس ادعای ارتباط با امام را به آگاهی عموم رسانده است، بجرم جن گیری و یا رمالی، دستگیر گردیده و بدون محاکمه سالها در زندان نگاه داشته و یا بر سر دار آویخته اند. با این وجود بر مدعیان داشتن ارتباط با امام عج، افزوده گردیده است. رئیس جمهور را باید یکی از این مدعیان دانست. اما نظامی که موجودیت اش ریشه در خرافات دارد و خود قرنها منشا انتشار و تبلیغ و ترویج آن بوده است، چگونه میتواند بر علیه آن بر خیزد. نظام ولایت بر علیه اجنه ها و جن گیران، بر میخیزد که ماهیت خرافی خود را در پس آن پوشش دهد. آنچه تنش و خصومت را بین ولایت مداران و "امامت خواهان " و یا اجنه ها و جن گیران، آبکی و رقیق میسازد آن است که هر دو بخوبی آگاهند که دیگری دروغ میگوید. یعنی که هم ولایت و هم امامت هر دو از دروغگویان بزرگ تاریخ هستند، همچون نیاکان دینی شان، پیامبر اسلام، که ادعای خود مبنی بر ملاقات با یک موجود ماورا یی را زیر بنای پیامبری خود و برقراری دوران رسالت قرار داد. اگر ستیز و خصومتی هست از نوع خانوادگی ست. سکوت میآورد و سرگرمی.بنا براین، به هیچیک نمیتوان اعتمادی نمود، نه به ولایت و نه به امامت. هر دو ما را به تاریکی رهنمون میسازند. شاید ملت در زیر فشار زندگی به این واقعیت پی برده است که به چه دروغ گویان بزرگی اعتماد کرده و امید بسته اند. اما این سبب نشده است که ولایت و امامت را باز تابنده ی باور خود به دروغ های بزرگی مثل فرود جبرئیل به زمین و واسطگی وی بین الله و محمد بدانیم، دروغهایی که برای ما هم اکنون ضرورت حیاتی یافته اند و بدون باور به آنها، خود را تهی و دنیا را بدون معنا و مفهوم میابیم. ولایت و جریان انحرافی، عبور از "عصر غیبت " به "عصر حضور، " پایان یکی و آغاز دیگری، بهره بر گیری از باور ساده دلان و ساده پنداران است.مشاجره و دعوای بین ولایت و امامت، باید فرصتی مناسب بشمار آید برای تضعیف ایمان و باور به آنچه دروغ است و افسانه و اسطوره، برای خروج از فضای خفه و مه آلود و پیوستن به روشنایی و بینایی، به شفافیت و آزادی. چرا که ارتباط با اجنه ها و موجودات ماورایی، که امروز "کذب " و شایعه پراکنی و لاجرم جرم خوانده میشود، اولین بار با پیامبر اسلام آغاز گردیده است. اجنه های امروز نیز مثل اجنه های دیروزند. آنها هنوز وحی و الهام برای بعضی از زندگان میآورند. هم چنانکه در جنگ احد به امداد پیامبر آمدند و او را از نابودی در دست لشگر قریشیان نجات دادند. هم اکنون نیز از نیروی خارق العاده شان میتوان در مصاف با قدرت های جهانی و مسائل و مشکلات گوناگون کشوری مورد استفاده قرار داد.آیا ممکن است از موجوداتی همچون جن ها در قران سخن رود و واقعیت آنها را انکار نمود؟ هیچ آیت الله و حجت الاسلام و یا فقیه و عالمی نیست که منکر وجود جن شود. چون آنها را الله آفریده است و در باره خلقت شان در کتاب آسمانی خود، قرآن، سخن، رانده است. مگر میتوانیم سخن الله را در باره آفرینش جن و نیرویی که در آنها نهاده است، به فراموشی بسپاریم. تعقیب و دستگیری اجنه ها و جن گیران، در واقع بمعنای دفاع از ارتباط انحصاری ولایت فقیه است با امام عج و بس. یعنی که هیچکس بجز ولایت به آن درجه از کمال و وارستگی نرسیده است که بتواند با امامی که صاحب زمان خوانده میشود در ارتباط قرار بگیرد، حقیقتی که تنها میتواند از دروغی بس بزرگ ناشی شود که "حجت تابناک حق "- بنا بر قول خداوند خامنه ای- یعنی امام عصر، زنده است و در میان زندگان زندگی میکند که بنا بر اعتقادات احمدی نژاد، مدیریت جهان را نیز به تازگی بعهده گرفته است. مسلم است. تا زمانیکه مردم خود را از چنگ دروغهای بزرگ رها نساخته اند، نمیتوانند شر دروغ گویان را از ریشه بر کنند.
فیروز نجومی
fmonjem@gmail.com
ارسال از فیروز نجومی
فیروز نجومی
fmonjem@gmail.com
ارسال از فیروز نجومی
شرح شکنجه های سپاه پاسداران در شکواییه قربانیان
خبرگزاری هرانا,آنچه که درپی میآید شکواییه رسمی تعدادی از قربانیان سپاه پاسداران در سناریویی به نام گرداب یا مضلین است. این شکواییه که به مراجع رسمی و قانونی کشور نوشته شده است و خبرگزاری هرانا (ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران) به نسخههای اصلی آن دست پیدا کرده است، به عنوان سندی مهم در خصوص شکنجه و سناریو سازی برای بازداشت شد گان توسط نیروهای امنیتی محسوب میشود.
لازم به ذکر است مشابه این سناریو در حال حاضر در مورد دهها تن از فعالان حقوق بشر در بند۲ الف سپاه پاسداران مستقر در زندان اوین نیز جاری است که بررسی مستندات ذیل میتواند به روشن شدن افکار عمومی در خصوص وضعیت بحرانی زندانیان دیگر نیز موثر باشد.
این سند توسط سه تن از متهمین پرونده به نامهای سعید ملکپور، شهروز وزیری، وحید اصغری به امضا رسیده است.
متن نامه بدین شرح است:
ارائهٔ گزارش شکنجه وحشیانه من و بیاعتبار دانستن اعترافات و بازجوییها و تحقیقات پرونده «شکواییه»
به قاضی محترم شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی جناب آقای صلواتی
رونوشت به دادسرای نظامی تهران
اینجانب که مدت بیش از ۲۲ ماه است که به عنوان متهم در بازداشت موقت بسر میبرم و این مدت بازداشت را که با شکنجههای جسمی و روحی و روانی ددمنشانه وحشتناک متعدد طویل المدت همراه بود و اثار عواقب بدی روی بنده داشت را با نوع موارد اتهامی تخصیص داده شد به بنده متناسب و همگون نمیدانم و خواستار توجه به موارد زیر هستم: طی پرونده سازی و جرم سازی برای بنده پروژه بزرگ نمائی اتهامات در جهت اغفال دادگاه و قاضی توسط بازجویان پرونده دنبال شد که موجب اظهار شخص بنده که خاطی نیستم گردید و حالات سالم روحی و روانی بنده را عمیقا تغییر داد (طبق گواهی پزشکی قانونی و روانپزشک بهداری اوین) بازجویان مسبب تغییر حالات و جا به جایی و شکستگی جمجمه سر، دماغ و مهره پشت کمر و گردن من و خونریزی بینی داخلی سطحی و خونریزی لثه و دست و پای بنده شد و ضربههای مغزی ایجاد حالات کوفتگی بدن و پاها و ضربات شلاق و باتوم و شیلنگ و ضربههای سنگین دست به سر و مغز و گوشها و صورت بیدفاع من و لگد به پاها و شکم و سر و خونریزی لثه و دست و پای بنده زدند و ضربههای مغزی و ایجاد حالات کوفتگی بدن و پاها و ضربات شلاق و باتوم ساعتها در طول شب و روز ادامه داشت و برای همه به کار میرفت و خودم در صحنه حاضر بودم که دیگران را آزار و اذیت میکردند بازجویان و کارشناسان خودسر قوه قضائیه و سپاهیان پدافند سایبری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی علاوه بر آن تنبیههای بدون حکم قانونی و غیر شرعی، فحشهای رکیک و توهینهای ناموسی و جنسی به من و خانوادهام و حتی خانواده خودشان و خدا و پیغمبر (العیاذبالله) و رهبر و غیره پشت سر هم میدادنددر حالی که شخصیت و شعور و موقعیت اجتماعی من بالا و محترم است و اتهامات وارده را قبول ندارم زیرا بازجویان با جعل و تزویر در عنصر معنوی جرم و دست کاری درسیات علمی و اهداف من در راه اندازی و اداره سایتها توسط عناصر تلقین نیات و اهداف بدو وعده آزادی تبرئه و یا با زور و اجبار و اکراه و شکنجه باعث تحریف و دستبرد در نیات بنده شدند. اگر مرا به پزشکی قانونی اعزام کنید، گواهی پزشکی قانونی را برای اثبات صدق گفتارم ارائه مینمایم و بازجویان و مسئولان شکنجه گر در دادگاه حاضر شوند {...} ابراز کنند خودشان که شکنجهها را مرتکب نشدند اگر انکار کردند و خدا دروغگوان را دوست ندارد آنها ماهها شبانه مرا به طور غیر قانونی از اوین تحویل گرفته و به شکنجهگاه مخفی سپاه به اسم رمز «شرکت» که در مکان مجهول قرار دارد و فرا قانونی عمل میکند با چشم بند و دست بند میبردند و به خاطر هدفشان که ایجاد انحراف و سوء استفاده}...} از پرونده بود شروع به گذاشتن من در کمد تنگ و تاریک با حیوانات موزی و سیاه چال و وان حمام (همراه با دست بند و پا بند) و کیسههای هوا خفه کننده و زد هوا و اکسیژن روی سر و روی من انداختند (دقیقا عین کیسههای مخصوص گوانتانامو و ابوغریب) و مرا شدیدا به چوب بسته و به حالات کاسه سر و به سمت پائین آویزان کردند با طناب و دستبند و شلاق و سیلی میزدند.
متناوباً تا غیر حقیقت و غیر واقع بود و خواست آنها بود را بنویسم و امضا کنم و در مقابل دوربین همکاران سانسور چیشان (صدا و سیما) اعترافات بزرگ و دروغین بکنم (که به طور غیر قانونی در برنامه شوک برنامه ویژه سپاه شبکه یک و اخبار ۲۰: ۳۰ و سایت غیر قانونی گرداب متعلق به سپاه پخش و توزیع شد بدون اجازه از ما و دادگاه در حالی که من محکوم نیستم و متهم و اتهامات را که ساخته و پرداخته پرورده خودشان است را قبول ندارم و دادگاه هم حکمی نداده است مبنی بر اینکه من مجرمم!). آنها با نشان دادن چسب قطرهای بزرگ و تیزی و ضربه زدن به شکم و پهلو با پنجه بوکس و گذاشتن چاقو زیر گلویم و روی رگ دستم و تهدید به قتل و تجاوز جنسی چند نفره به من به زور هر چه میخواستند را تلقین میکردند وبا وعده و اجبار از من اعتراف غیر واقعی و کذب و امضا و اثر انگشت و نوار مصاحبهٔ ویدئویی جعلی بارها گرفتند. اثبات مستند وقایع ذکر شده توسط گواهی و اعلام شکایت خودم و امضا و اثر انگشت شاهدان و متهمین دیگر هم بندی که خود نیز توسط آزار و اذیت این تیم بازجویی و شکنجه قرار گرفتند، صورت میپذیرد. بنده توان ارائه مشروح گزارش وقایع شکنجهٔ چند ساعته و چندین ماهه را دارم و بدین وسیله با اعلام گواهی عدم رعایت و اجرای قوانین اساسی، آ. د. ک. ب. ق حفظ حقوق شهروندی و آیین نامهٔ سازمان زندانها (مواد آن مستندات موجود است) از قاضی تحقیق «قاسمزاده» بازپرس ویژهٔ امنیت و بازپرس همکار و دستور دهندهٔ شکنجه گران «محمد محمدی موسوی» و بازجویان شکنجه گر و سایر افراد و دخیل دیگر شکایت و تظلم خواهی میکنم و تمامی اعترافات و اثر انگشت ذیل آنان را فاقد اعتبار و وجاهت قانونی میدانم و بر علیه افراد ذکر شده اعلام جرم مینمایم. نزد خدا و قانون خدا آنها «دروغ واهی» دشنام و اتهام {...} و زنا و دزدی و جاسوسی و غیره به بنده نسبت دادند. به اختیار خودشان که باید توسط مراجع صالحه پیگیری شده و مجازات گردند و چون در پروندهٔ اینجانب دست برده شده است درخواست کارشناس رسمی دادگستری میکنم. گواهی میشود که تمام جرایم موضوع قانون «منع شکنجه» مصوب مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۸۱ توسط بازجویان و مسئولان قضایی روی من و شاهدان نیز اتفاق افتاده است:
۱. اینجانب سعید ملکپور فرزند حسین راجع به رفتار بازجوها، شکنجه، حبسهای طویل المدت انفرادی بدون ملاقات و تلفن، گرفتن اعتراف و اقرار تحت فشار روحی و روانی و طبق دیکتهٔ بازجویان و هم چنین تهدید خود و خانواده، ضرب و شتم، فحاشی و توهین که از مورخ ۱۳ مهرماه ۱۳۸۷ شروع و تا ۱۹/۱۱/۱۳۸۸ ادامه داشته حاضر به ادای شهادت در دادگاه محترم میباشم. با احترام سعید ملکپور ۲۴/۱۲/۱۳۸۸
۲. بنده شهروز وزیری فرزند مظاهر در خصوص شکنجهٔ روحی و روانی و جسمی و حبس طویل المدت انفرادی و توهین و فحش و ضرب و جرح توسط بازجویان سپاه و گرفتن اقرار زوری و دیکته شده و عدم تماس قانونی با خانواده و نداشتن وکیل از تاریخ ۲۴/۱۲/۱۳۸۷ تا ۱۹/۱۱/۱۳۸۸ حاضر به شهادت در دادگاه محترم میباشم. شهروز وزیری ۱۶/۱۲/۱۳۸۸دربارهٔ موارد اتهامی از قبیل راه اندازی سایتهای غیر دینی و غیره نکتهٔ مهم این است که در راستای قوانین و مجاری جریان آزاد اطلاعات در محیط اینترنت بنده اقدام به اختصاص فضا و دامنه به فعالان حقوق بشری، زندانیان سیاسی و دانشجویان دستگیر شده که زیر شکنجه بودند از قبیل احمد باطبی، فعالان حقوق زنان و وبلاگهای نظیر زهرا. اچ. بی. دات. کام و پناهندههای اجتماعی و سیاسی مقیم خارج از ایران نمودم و سایت آنان را مدیریت و پشتیبانی فنی و مالی مینمودم که خلاف قوانین الهی که متضمن رعایت حقوق بشر و افراد است نبوده است و هرآنچه را از نوشته و محتویات درون سایتهای ایشان بود با مسئولیت خود ایشان است نه بنده و ایراد جرم براندازی نرم و جنگ سایبری به بنده که یک اتهام سیاسی است موجب میشود تا من الزاما با حضور هیات منصفه محاکمه شوم. اگر قوانین بخواهد برای اولین بار در مورد من اجرا شود من خودم هیچ تولید و تهیهای نداشتم از آن اوایل ورود به اینترنت تا به حال هیچ نوشته و مطلبی از خود ارائه نکردم و فقط حمایت کنندهٔ سایتهایی بودم که ضد نظام و ضد انقلاب و ضد دین شناخته شدهاند.
جزئیات اتهامات من چنین است:
مدیریت سایت احمد باطبی – ارتباط با گروهکهای ضد انقلاب هم چون کومله و عامل فراری دادن احمد باطبی از مسببان ۱۸ تیر ۷۸ در نتیجهٔ این ارتباطات و شناخت، اخذ ماهیانه ۱۰۰۰ تا ۳۰۰۰ دلار از کنسولگریهای آمریکا در راستای جنگ نرم علیه نظام مقدس ج. ا. ا، جاسوسی برای سی آیای و منافقین و ارتباط مستقیم با منافقین تبلیغ استخدام کارمند برای سازمان در سایتهای خود، ارتباط و همکاری و ساپورت مالی و خط دهی به سایتهای علیرضا نوریزاده و سلطنت طلبان دیگر، سایت گویا نیوز و شرکت آمریکایی و ضد دین ایران گویا، ارائه پیشنهاد همکاری و ساپورتهای فنی و مالی و تبلیغی گروهها و سازمانها و نشریات حقوق بشری از قبیل سازمان دیدهبان حقوق بشر و نشریه لوموند فارسی و سایت تبلیغاتی علیه نظام mitras. org و غیره ادارهٔ شرکتهای مختلف در آمریکا و بهره برداری از آنها در راستای جنگ نرم علیه نظام ج. ا. ا و... اینها در حالیست که دارند بنده را با قانون سمعی و بصری (قانون صدا و سیما و سینما!) در دادگاه انقلاب! و قاضی که تخصصش رسیدگی به جرایم رایانهای نیست! محاکمه میکنند و پیشاپیش با پرونده سازیها و بزرگ نماییهای خود طبق آیهٔ ۳۳۰ سورهٔ مائده درخواست اعدام نیز کردهاند در کیفر خواست!! بنده باید در دادگاه جرایم رایانهای با قانون جرایم رایانهای توسط قاضی جرایم رایانهای و کارشناس فنی قوهٔ قضائیه محاکمه شوم و این حق من است. بنده اعترافات زیر شکنجه و آزار خود را فاقد وجاهت قانونی و شرعی میدانم تماما و قصد خود را در ایجاد و ادارهٔ سایتها در جهت مقاصد علمی اعلام میکنم بنده به علت رشتهٔ تحصیلیام «مهندسی کامپیوتر» و احاطهام به اینترنت اقدام به وا کاوی، پژوهش و روانشناسی و تجارت در محیط سایبر نمودهام چنانکه بازجویان و بازپرس پرونده به علت بیسوادی و کار نشناسی دست گذاشتهاند روی اقدامات سخیفی چون معرفی من به قاضی بیاطلاع پرونده به عنوان گیرنده و دریافت کنندهٔ ایمیلهای خبری از سایت رادیو آمریکا و بیبی سی فارسی و نیویورک تایمز و عضویت در سایت بالاترین و ایران پروکسی و تهیهٔ خبر برای بیبی سی و گویا نیوز و بالاترین و ایرانیان دات کام و معرفی خوانندگان رپ هم چون خانم «آتش» برای اولین بار در رسانههایی هم چون بیبی سی و برنامهٔ بهزاد بلور و ترویج فرهنگ موسیقی رپ از این طریق، و ادارهٔ چندین سایت خبری ضد نظام و خبرگزاری آنلاین و جاسوسی از سپاه و نیروگاههای انرژی هستهای از طریق دریافت اختصاصی خبر و عکس و فیلم به طور محرمانه از افراد متخصص، مرتبط و منافق و ارائهٔ آن در سایت خبری خود و ترویج فرهنگ هالیوود و پشتیابی از پروژههای سیا و موساد در هالیوود از طریق سایت خبری انگلیسی- سینمایی خود و راه اندازی و اداره مخفیانهٔ دهها پروکسی و فیلتر شکن در جهت تسهیل افراد مقیم ایران برای دسترسی به سایتهای ضد انقلاب و رادیوهای آنلاین بیگانه و ضربه زدن به سپاه از طرق انتشار و عکسهای کشتار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در شمال کشور ایران و تبلیغ علیه نظام اسلامی و انتشار متنهای «آموزش برپایی تظاهرات بدون خشونت و راه پیماییهای آرام و نافرمانی مدنی» در اینترنت و تبلیغ سایتهای افراد ضد انقلاب و ایران در سایتهای خود و در اخبار سایتهای خبری- تحلیلی خود و راه اندازی سایتهای لینکستان سیاسی- خبری ضد نظام و ضد دین، حتی خریداری دو پیراهن و تی شرت با آرم سیمرغ و ایران و از سایت پسر مسعود بهنود ضد انقلاب فراری، آقای «بینا بهنود» که مقیم نیویورک است نیز همراه با موارد بالا برای من جرم تلقی شده است در حالیکه جرم انگاری چنین مواردی خلاف قوانین نص صحیح قرآن کریم است. تمام کارهایی که کردهام و سبب ایراد اتهام از جانب قوهٔ قضائیه شده است به من در جهت دفاع از حقوق اولیه و اساسی بشر و علم بوده است و با خرافات و ارتجاع مبارزه کردهام (۱۴۹ ال عمران) و مدافعان حقوق بشر از من و اعمالم و نیتم حمایت میکنند. وقتی حقیقت را میفهمند پس دستگاه عدالت ج. ا. ا پروندهٔ مرا به سبب عقیده و طرز فکر و نوع فکر و نوع نگاهم سیاسی کردهاند و کارهایی روی من انجام دادهاند که تماما جزء موارد نادر نقض حقوق بشر است. یعنی حتی آنها از پاشیدن ادرار روی صورت بنده دریغ نکردهاند و اتهامات خود را به من نسبت دادند. چنین اتهاماتی که در اصل کوچک بودن هنگام بازجویی و دخالت کارشناسانهٔ سپاه به یکباره هزاران بار و به اندازهٔ ۹۹% کل جرمی که مرتکب شدهام بزرگ نمایی و پرونده سازی شدهاند برای دادگاه اسلامی!! و اغراض سیاسی و شخصی و دستهای پنهان و آشکار و قوانین جاهلانه و ناقص و وجود کارشناسان در امر بررسی و بازجویی و کارشناسی پرونده و اعتراف گیریهای دروغین از من به ضرب و زور شکنجه و... باعث شده تا کار من بزرگ جلوه داده شود و دروغهای ساخته شده را واقعی جلوه داده و با تغییر در عنصر معنوی جرم به ریا، وارد پروندهام کنند وکذبها را بیدانشی مسئولان قضایی و ضابطان قضایی که فرق کامپیوتر و اینترنت را نمیدانند (واقعاً نمیدانند) و تعریف لغوی آنها را نیز لااقل نمیدانند و نمیفهمند باعث خبط موضوع و درست درک نکردن آن شده است. مثلا در برگههای ابقاء و قرار و بازجویی از من ویا در قوانین «سمعی و بصری» مصوب مجلس شورای اسلامی و... حتی، چنین نوشته میشود که ایشان اقدام به راه اندازی و اداره سایتهای کامپیوتری!!! میکند و بر علیه نظام که این یعنی راه اندازی و ادارهٔ کافی نت نه سایتهای اینترنتی!! زیرا سایت اینترنتی در همه جا معنی کافی نت را میدهد و با سایت اینترنتی در وبگاه فرق میکند!! قابل ذکر است که اتهامات من در اروپا و امریکا و کانادا و اقیانوسیه نه تنها جرم و اتهام شمرده نمیشود بلکه جایزه و پاداش هم برای اداره کنند گان چنین سایتهای اختصاص مییابد مانند جایزههای طراحی وب، وبلاگ نویسی، آزادی بیان، حقوق بشر و سلامت و پزشکی و روان پزشکی و غیره و اقدام من قانونی و شرعی بوده است طبق قوانین آن کشورها و قوانین بین المللی و سازمان ملل متحد و قوانین الهی قرآن کریم. امیدوارم ریاست قوهٔ قضائیه که نگرانی خود را نسبت به پرونده سازیهای کاذب همچون دیگر روسای قوهٔ قضائیه نشان دادهاند و اظهار کردهاند: دادسراها نباید اجازهٔ پرونده سازیهای خارج از دادسراها را به ضابطین قضایی بدهند. کار قضائی نیز رسیدگی به حق است. بنابراین نباید وظایف خود را به دستگاههای دیگر محول کند، اینکه قاضی اختیار کارهای قضائی را در دست این نیروها قرار دهد و آنها نیز برگهٔ سفیدی در اختیار داشته باشند و شروع به پرونده سازی کنند، خلاف قانون است. امروز استنطاق و بازجوییها به گونهای است که برخی از مراجع اطلاعاتی و امنیتی افراد را دستگیر و آن را در بازداشتگاههای خصوصی خود مورد بازجویی قرار میدهند و آنگاه آن را به سازمان زندانها ربط میدهند بازجویی کار قاضی است. اقراری که در حضور قاضی نباشد اقرار نیست و وجههٔ قانونی ندارد. کدام حقوقدان و متفکر اسلامی چنین بازجوییهایی که در برخی بازداشتگاههای خصوصی میشود را اقرار میداند؟! اقرار؛ مبانی خاص خود را دارد. اقرار فرد باید علیه خود باشد نه علیه دیگران بنده این مطالب را تحت تاثیر حقوق بشری که برخی کشورها مدعی آن هستند نمیگویم. خود آنها بزرگترین ظلم و نقضهای حقوق بشری را مرتکب میشوند، ما داعیه دار علی هستیم و عدلی که او میگوید قاضی حق ندارد به یکی از دو طرف پرونده لبخند بزند و با طرف دیگر با اخم نگاه کند، علی اینها را ظلم شناخته است. باید اجازه داد که متهم از خود دفاع کند، قاضی نباید زود قضاوت کند و برآن مبنا مبادرت به صدور کیفر خواست کند، این خلاف قانون اساسی و اسلام است «(۱۴/۲/۱۳۸۶ به نقل از خبرگزاریها)، (نقل از هاشمی شاهرودی، از هفته نامه» شهروند امروز «ویژه نوروز ۱۳۸۷)، رفع ظلم از من و بقیه کنند و صدای تظلم خواهی بشر را در بیدادگاههای ج. ا. ا بشنوند. حق پایدار است و آخرت پایندهتر است، آیا به تفکر در نمیآیید؟ الان هنوز که هنوز است هیچ وقت اجازهٔ ملاقات با وکیل و بررسی پرونده را به من نمیدهند در حضور وکلایم آقای ذوالقدر و امین شرعی حتی در داخل صحن دادگاه اجازهٔ حرف زدن و احوالپرسی نیز به من با وکیلم نمیدهند! این پرونده احتیاج به کارشناسی من از یک طرف و کارشناسان فنی قوهٔ قضائیه (متخصصین در جرایم رایانهای و فناوری اطلاعات) از یک طرف دیگر دارد و بدون کارشناسی و نبودن اجازهٔ ملاقات با وکلایم این دادگاه و محاکمه فاقد وجاهت قانونی است و ظلم در حق متهم است. بارها آنان سایتهایی که متعلق به دیگران است به من به کذب نسبت دادهاند در حالیکه که بنده در تولید و تهیهٔ آنها هیچ اختیار و دخالتی نداشتهام و در ویدئوهای زیر شکنجه وا دارم کردهاند تا باطبی را جاسوس اسرائیل بنامم و حسین درخشان را جاسوس وزارت اطلاعات ایران و سیا! به خاطر دریافت عکسهای تمسخر رهبر و سران نظام وامامان شیعه در ایمیلم به اجبار و اتفاقی اتهامات توهین به امامان و توهین به رهبری و تشویش اذهان عمومی در بارجوییها به من بستند در حالیکه دریافت آن ایمیلها به اختیار خودم نبوده است به خاطر آگهیهای گوگل و استراتژیست گوگل بودن و دریافت پول از آن موسسهٔ عظیم فناوری جستجو، اتهام تحصیل مال نامشروع به بنده زدهاند!! در حالی که چنین مواردی خنده دار است و آنها فعالیت غیر قانونی ندارند و موسسهای تجاریاند. شدیدا اسرار دارند که من عضو منافقین هستم و در شاخهٔ فرهنگی آنان فعالیت میکنم و اتهام بزرگم به کذب همین است! در حالی که هیچ ارتباطی با آنها نداشتهام و هیچ یک از آنها را ملاقات نکردهام وشناختی ندارم از آنان! آیا این اغراض نیست؟!
به یک برادرم که شبانه او را مثل من از خانهاش ربوده و دزدیده بودند بدون نشان دادن حکم قضایی و غیره و به اوین منتقل کرده بودند، اتهام کذب تبلیغ علیه نظام زدهاند در حالی که ایشان فعالیتی نداشته است و روحش هم خبردار نیست و از اینترنت و کامپیوتر هم چیزی نمیداند! برادر دیگرم نیز که در ترکیه به سازمان ملل پناهنده است و هیچ یار و یاوری ندارد و آوارهاش کردهاند به اتهام اداره سایتهای ضد دینی و ضد نظام و تبلیغ علیه نظام فشار آوردهاند تا وبلاگش را تعطیل کند و تهدیدش کردهاند که او را به قتل میرسانند و اگر پایش به ایران برسد و یا دیپورتش کنند زیر شکنجه او را میکشند. آنها را ترساندهاند شدیدا و گفتهاند به آنها که تحت تعقیب سپاه هستند و تلفنهایشان در حال شنود است و حق فعالیت وبی ندارند. طبعا برای فشار بر من به آنها نیز فشار آوردهاند و میآورند غافل از اینکه من فقط در حال انجام رسالت خویش بودم و هستم در حق ابنا بشر و مرا از شما ترس و گریزی نیست تا زمانی که هر دو تسلیم حق شویم و یا داوری را به روز» بازپرس «(قیامت) واگذار کنیم. جز این نیست که خداوند بهترین داور است. دادستان و قاضی صلواتی از شکنجههای سپاه و بازجویان با خبرند در اوین ولی نه تنها آنها را انکار میکنند بلکه مرا که میگویم ۶۰ سال است که در اوین شکنجه میکنند و آدم میکشند و به زندانیان سیاسی آزار میرسانند را دیوانه میخوانند زیرا گوشهایشان به حقیقت باز نیست و اینگونه خدا به دلها و گوشهای آنان مهر میزند. بعد از دکتر احمد باطبی، عکاس، وکیل و اینک مدیر سایت او هم به زندان افتادهاند و مردمانی سعی در خراب کردن آنان در اذهان دارند که خود خرابی برای مملکت و بشریت به بار آوردهاند و اهل اصلاح نیستند. همه اینها در حالی است که من نفر و رتبه سوم مسابقات احکام در کشورم و قرآن کریم را به زبان انگلیسی در اینترنت و آمریکای شمالی چاپ و انتشار دادم و بازجوها برای این مورد هم پاپوش مضحکی دوختند به خیال خودشان و آن قرآن را قران سنیها دانستهاند!! در حالی که قرآن کریم یکی است و هیچ تغییری در آن قابل لحاظ نیست نه از طرف شیعیان (که تفسیرهای خود را در ترجمه قرآن وارد نمودهاند) و چه از طرف سنیها و افراد دیگر. (که قرآن باید بدون تفسیر به رای باشد) مطابق قوانین ذیل از کارشناسان و بازجویان و بازپرس و قاضی پرونده و سپاه (پدافند سایبری) اعلام شکایت و تظلم خواهی به عنوان شاکی ستم دیده مینمایم و از دادسرای محترم نظامی تهران و از دادسرای انتظامی قضات توقع رسیدگی به شکایت قانونی بنده و رفع ظلم و آثار ظلم مینمایم و در مقام احقاق حق خواستار توجه به مواد شمرده شده مستند و مستدل ذکر شده زیر هستم: مادههای ۱۲۴، ۱۴۱، ۱۴۳، ۱۴۴، ۱۴۵، ۱۴۶، ۱۵۱، ۱۵۳، ۲۷۱، ۲۷۷، ۴۴۶، ۵۱۳، ۵۱۴، ۵۷۰، ۵۷۴، ۵۷۶، ۵۷۸، ۵۷۹، ۵۸۰، ۵۸۲، ۵۸۳، ۵۸۴، ۵۸۷، ۵۹۷، ۶۰۸، ۶۰۹، ۶۱۷، ۶۲۸، ۶۶۸ و ۶۶۹ قانون مجازات اسلامی.
مادههای ۲۰، ۲۳، ۳۳، ۳۴، ۳۶، ۳۷، ۳۸، ۳۹، ۱۶۹، ۱۷۳و ۲۰۲ قانون اساسی ج. ا. ا
مادههای ((تبصره ماده ۵۹))، ۳۹، ۱۲۹، ۱۳۱، ۱۹۰، ۱۹۶، ۲۰۵ و ۲۱۰ قانون آئین دادرسی کیفریو قانون حفظ حقوق متهمین، قانون احترام به آزادیهای مشروع و حفظ حقوق شهروندی، آئین نامه سازمان زندانها، میثاقهای بین المللی و ملی و قانون منع شکنجه و قانون آئین دادرسی کیفری بین المللی به همراه مادههای ذکر شده فوق هیچ یک روی من انجام نگرفت و انجام نگرفت و رعایت نشد و هم چنان افراد خود سر سپاه و قوه قضائیه و دخالتهای بیجا و ظالمانه وزارت اطلاعات که بنده خود شاهد عینیاش بودهام و به تجربه در نقض حقوق بشر و متهمین پیوسته دخیلند و این غدههای سرطانی همچنان دارند به کار خویش تحت حمایتهای دولت و مجلس و قوه قضائیه ادامه میدهند و از هیچ چیز حتی خدا ابایی ندارند و من آنها را ارشاد کرده و به ترس از خدا فرا میخوانم و روزی را به یاد میآورم که طومار ظلم و تعدی بر چیده شود در آینده. پس آیا گوش شنوایی هست؟ من از روزی ترساند متان که قوانین خدا که روی زمین گذاشته شده است به درستی و با عدالت کامل به طور تام و فرا گیر روی همه اجرا شود در زمین. پس منتظر چنین روزی باشید که من هم با شما از منتظران (اوامر الهی). نیاز به یادآوری ست که با این وضع روحی و روانی و جسمی بنده بعد از حبسهای انفرادی طویل المدت و شکنجههای گوناگون، هنوز حتی یک روز هم مرخصی نداشتهام و تبدیل قرار صورت نگرفته است و هنوز از پائین تا بالا روی ادعاهای دروغین خود اصرار میورزند.
وحید اصغری / نوزدهم اسفند ۸۸
لازم به ذکر است مشابه این سناریو در حال حاضر در مورد دهها تن از فعالان حقوق بشر در بند۲ الف سپاه پاسداران مستقر در زندان اوین نیز جاری است که بررسی مستندات ذیل میتواند به روشن شدن افکار عمومی در خصوص وضعیت بحرانی زندانیان دیگر نیز موثر باشد.
این سند توسط سه تن از متهمین پرونده به نامهای سعید ملکپور، شهروز وزیری، وحید اصغری به امضا رسیده است.
متن نامه بدین شرح است:
ارائهٔ گزارش شکنجه وحشیانه من و بیاعتبار دانستن اعترافات و بازجوییها و تحقیقات پرونده «شکواییه»
به قاضی محترم شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی جناب آقای صلواتی
رونوشت به دادسرای نظامی تهران
اینجانب که مدت بیش از ۲۲ ماه است که به عنوان متهم در بازداشت موقت بسر میبرم و این مدت بازداشت را که با شکنجههای جسمی و روحی و روانی ددمنشانه وحشتناک متعدد طویل المدت همراه بود و اثار عواقب بدی روی بنده داشت را با نوع موارد اتهامی تخصیص داده شد به بنده متناسب و همگون نمیدانم و خواستار توجه به موارد زیر هستم: طی پرونده سازی و جرم سازی برای بنده پروژه بزرگ نمائی اتهامات در جهت اغفال دادگاه و قاضی توسط بازجویان پرونده دنبال شد که موجب اظهار شخص بنده که خاطی نیستم گردید و حالات سالم روحی و روانی بنده را عمیقا تغییر داد (طبق گواهی پزشکی قانونی و روانپزشک بهداری اوین) بازجویان مسبب تغییر حالات و جا به جایی و شکستگی جمجمه سر، دماغ و مهره پشت کمر و گردن من و خونریزی بینی داخلی سطحی و خونریزی لثه و دست و پای بنده شد و ضربههای مغزی ایجاد حالات کوفتگی بدن و پاها و ضربات شلاق و باتوم و شیلنگ و ضربههای سنگین دست به سر و مغز و گوشها و صورت بیدفاع من و لگد به پاها و شکم و سر و خونریزی لثه و دست و پای بنده زدند و ضربههای مغزی و ایجاد حالات کوفتگی بدن و پاها و ضربات شلاق و باتوم ساعتها در طول شب و روز ادامه داشت و برای همه به کار میرفت و خودم در صحنه حاضر بودم که دیگران را آزار و اذیت میکردند بازجویان و کارشناسان خودسر قوه قضائیه و سپاهیان پدافند سایبری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی علاوه بر آن تنبیههای بدون حکم قانونی و غیر شرعی، فحشهای رکیک و توهینهای ناموسی و جنسی به من و خانوادهام و حتی خانواده خودشان و خدا و پیغمبر (العیاذبالله) و رهبر و غیره پشت سر هم میدادنددر حالی که شخصیت و شعور و موقعیت اجتماعی من بالا و محترم است و اتهامات وارده را قبول ندارم زیرا بازجویان با جعل و تزویر در عنصر معنوی جرم و دست کاری درسیات علمی و اهداف من در راه اندازی و اداره سایتها توسط عناصر تلقین نیات و اهداف بدو وعده آزادی تبرئه و یا با زور و اجبار و اکراه و شکنجه باعث تحریف و دستبرد در نیات بنده شدند. اگر مرا به پزشکی قانونی اعزام کنید، گواهی پزشکی قانونی را برای اثبات صدق گفتارم ارائه مینمایم و بازجویان و مسئولان شکنجه گر در دادگاه حاضر شوند {...} ابراز کنند خودشان که شکنجهها را مرتکب نشدند اگر انکار کردند و خدا دروغگوان را دوست ندارد آنها ماهها شبانه مرا به طور غیر قانونی از اوین تحویل گرفته و به شکنجهگاه مخفی سپاه به اسم رمز «شرکت» که در مکان مجهول قرار دارد و فرا قانونی عمل میکند با چشم بند و دست بند میبردند و به خاطر هدفشان که ایجاد انحراف و سوء استفاده}...} از پرونده بود شروع به گذاشتن من در کمد تنگ و تاریک با حیوانات موزی و سیاه چال و وان حمام (همراه با دست بند و پا بند) و کیسههای هوا خفه کننده و زد هوا و اکسیژن روی سر و روی من انداختند (دقیقا عین کیسههای مخصوص گوانتانامو و ابوغریب) و مرا شدیدا به چوب بسته و به حالات کاسه سر و به سمت پائین آویزان کردند با طناب و دستبند و شلاق و سیلی میزدند.
متناوباً تا غیر حقیقت و غیر واقع بود و خواست آنها بود را بنویسم و امضا کنم و در مقابل دوربین همکاران سانسور چیشان (صدا و سیما) اعترافات بزرگ و دروغین بکنم (که به طور غیر قانونی در برنامه شوک برنامه ویژه سپاه شبکه یک و اخبار ۲۰: ۳۰ و سایت غیر قانونی گرداب متعلق به سپاه پخش و توزیع شد بدون اجازه از ما و دادگاه در حالی که من محکوم نیستم و متهم و اتهامات را که ساخته و پرداخته پرورده خودشان است را قبول ندارم و دادگاه هم حکمی نداده است مبنی بر اینکه من مجرمم!). آنها با نشان دادن چسب قطرهای بزرگ و تیزی و ضربه زدن به شکم و پهلو با پنجه بوکس و گذاشتن چاقو زیر گلویم و روی رگ دستم و تهدید به قتل و تجاوز جنسی چند نفره به من به زور هر چه میخواستند را تلقین میکردند وبا وعده و اجبار از من اعتراف غیر واقعی و کذب و امضا و اثر انگشت و نوار مصاحبهٔ ویدئویی جعلی بارها گرفتند. اثبات مستند وقایع ذکر شده توسط گواهی و اعلام شکایت خودم و امضا و اثر انگشت شاهدان و متهمین دیگر هم بندی که خود نیز توسط آزار و اذیت این تیم بازجویی و شکنجه قرار گرفتند، صورت میپذیرد. بنده توان ارائه مشروح گزارش وقایع شکنجهٔ چند ساعته و چندین ماهه را دارم و بدین وسیله با اعلام گواهی عدم رعایت و اجرای قوانین اساسی، آ. د. ک. ب. ق حفظ حقوق شهروندی و آیین نامهٔ سازمان زندانها (مواد آن مستندات موجود است) از قاضی تحقیق «قاسمزاده» بازپرس ویژهٔ امنیت و بازپرس همکار و دستور دهندهٔ شکنجه گران «محمد محمدی موسوی» و بازجویان شکنجه گر و سایر افراد و دخیل دیگر شکایت و تظلم خواهی میکنم و تمامی اعترافات و اثر انگشت ذیل آنان را فاقد اعتبار و وجاهت قانونی میدانم و بر علیه افراد ذکر شده اعلام جرم مینمایم. نزد خدا و قانون خدا آنها «دروغ واهی» دشنام و اتهام {...} و زنا و دزدی و جاسوسی و غیره به بنده نسبت دادند. به اختیار خودشان که باید توسط مراجع صالحه پیگیری شده و مجازات گردند و چون در پروندهٔ اینجانب دست برده شده است درخواست کارشناس رسمی دادگستری میکنم. گواهی میشود که تمام جرایم موضوع قانون «منع شکنجه» مصوب مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۸۱ توسط بازجویان و مسئولان قضایی روی من و شاهدان نیز اتفاق افتاده است:
۱. اینجانب سعید ملکپور فرزند حسین راجع به رفتار بازجوها، شکنجه، حبسهای طویل المدت انفرادی بدون ملاقات و تلفن، گرفتن اعتراف و اقرار تحت فشار روحی و روانی و طبق دیکتهٔ بازجویان و هم چنین تهدید خود و خانواده، ضرب و شتم، فحاشی و توهین که از مورخ ۱۳ مهرماه ۱۳۸۷ شروع و تا ۱۹/۱۱/۱۳۸۸ ادامه داشته حاضر به ادای شهادت در دادگاه محترم میباشم. با احترام سعید ملکپور ۲۴/۱۲/۱۳۸۸
۲. بنده شهروز وزیری فرزند مظاهر در خصوص شکنجهٔ روحی و روانی و جسمی و حبس طویل المدت انفرادی و توهین و فحش و ضرب و جرح توسط بازجویان سپاه و گرفتن اقرار زوری و دیکته شده و عدم تماس قانونی با خانواده و نداشتن وکیل از تاریخ ۲۴/۱۲/۱۳۸۷ تا ۱۹/۱۱/۱۳۸۸ حاضر به شهادت در دادگاه محترم میباشم. شهروز وزیری ۱۶/۱۲/۱۳۸۸دربارهٔ موارد اتهامی از قبیل راه اندازی سایتهای غیر دینی و غیره نکتهٔ مهم این است که در راستای قوانین و مجاری جریان آزاد اطلاعات در محیط اینترنت بنده اقدام به اختصاص فضا و دامنه به فعالان حقوق بشری، زندانیان سیاسی و دانشجویان دستگیر شده که زیر شکنجه بودند از قبیل احمد باطبی، فعالان حقوق زنان و وبلاگهای نظیر زهرا. اچ. بی. دات. کام و پناهندههای اجتماعی و سیاسی مقیم خارج از ایران نمودم و سایت آنان را مدیریت و پشتیبانی فنی و مالی مینمودم که خلاف قوانین الهی که متضمن رعایت حقوق بشر و افراد است نبوده است و هرآنچه را از نوشته و محتویات درون سایتهای ایشان بود با مسئولیت خود ایشان است نه بنده و ایراد جرم براندازی نرم و جنگ سایبری به بنده که یک اتهام سیاسی است موجب میشود تا من الزاما با حضور هیات منصفه محاکمه شوم. اگر قوانین بخواهد برای اولین بار در مورد من اجرا شود من خودم هیچ تولید و تهیهای نداشتم از آن اوایل ورود به اینترنت تا به حال هیچ نوشته و مطلبی از خود ارائه نکردم و فقط حمایت کنندهٔ سایتهایی بودم که ضد نظام و ضد انقلاب و ضد دین شناخته شدهاند.
جزئیات اتهامات من چنین است:
مدیریت سایت احمد باطبی – ارتباط با گروهکهای ضد انقلاب هم چون کومله و عامل فراری دادن احمد باطبی از مسببان ۱۸ تیر ۷۸ در نتیجهٔ این ارتباطات و شناخت، اخذ ماهیانه ۱۰۰۰ تا ۳۰۰۰ دلار از کنسولگریهای آمریکا در راستای جنگ نرم علیه نظام مقدس ج. ا. ا، جاسوسی برای سی آیای و منافقین و ارتباط مستقیم با منافقین تبلیغ استخدام کارمند برای سازمان در سایتهای خود، ارتباط و همکاری و ساپورت مالی و خط دهی به سایتهای علیرضا نوریزاده و سلطنت طلبان دیگر، سایت گویا نیوز و شرکت آمریکایی و ضد دین ایران گویا، ارائه پیشنهاد همکاری و ساپورتهای فنی و مالی و تبلیغی گروهها و سازمانها و نشریات حقوق بشری از قبیل سازمان دیدهبان حقوق بشر و نشریه لوموند فارسی و سایت تبلیغاتی علیه نظام mitras. org و غیره ادارهٔ شرکتهای مختلف در آمریکا و بهره برداری از آنها در راستای جنگ نرم علیه نظام ج. ا. ا و... اینها در حالیست که دارند بنده را با قانون سمعی و بصری (قانون صدا و سیما و سینما!) در دادگاه انقلاب! و قاضی که تخصصش رسیدگی به جرایم رایانهای نیست! محاکمه میکنند و پیشاپیش با پرونده سازیها و بزرگ نماییهای خود طبق آیهٔ ۳۳۰ سورهٔ مائده درخواست اعدام نیز کردهاند در کیفر خواست!! بنده باید در دادگاه جرایم رایانهای با قانون جرایم رایانهای توسط قاضی جرایم رایانهای و کارشناس فنی قوهٔ قضائیه محاکمه شوم و این حق من است. بنده اعترافات زیر شکنجه و آزار خود را فاقد وجاهت قانونی و شرعی میدانم تماما و قصد خود را در ایجاد و ادارهٔ سایتها در جهت مقاصد علمی اعلام میکنم بنده به علت رشتهٔ تحصیلیام «مهندسی کامپیوتر» و احاطهام به اینترنت اقدام به وا کاوی، پژوهش و روانشناسی و تجارت در محیط سایبر نمودهام چنانکه بازجویان و بازپرس پرونده به علت بیسوادی و کار نشناسی دست گذاشتهاند روی اقدامات سخیفی چون معرفی من به قاضی بیاطلاع پرونده به عنوان گیرنده و دریافت کنندهٔ ایمیلهای خبری از سایت رادیو آمریکا و بیبی سی فارسی و نیویورک تایمز و عضویت در سایت بالاترین و ایران پروکسی و تهیهٔ خبر برای بیبی سی و گویا نیوز و بالاترین و ایرانیان دات کام و معرفی خوانندگان رپ هم چون خانم «آتش» برای اولین بار در رسانههایی هم چون بیبی سی و برنامهٔ بهزاد بلور و ترویج فرهنگ موسیقی رپ از این طریق، و ادارهٔ چندین سایت خبری ضد نظام و خبرگزاری آنلاین و جاسوسی از سپاه و نیروگاههای انرژی هستهای از طریق دریافت اختصاصی خبر و عکس و فیلم به طور محرمانه از افراد متخصص، مرتبط و منافق و ارائهٔ آن در سایت خبری خود و ترویج فرهنگ هالیوود و پشتیابی از پروژههای سیا و موساد در هالیوود از طریق سایت خبری انگلیسی- سینمایی خود و راه اندازی و اداره مخفیانهٔ دهها پروکسی و فیلتر شکن در جهت تسهیل افراد مقیم ایران برای دسترسی به سایتهای ضد انقلاب و رادیوهای آنلاین بیگانه و ضربه زدن به سپاه از طرق انتشار و عکسهای کشتار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در شمال کشور ایران و تبلیغ علیه نظام اسلامی و انتشار متنهای «آموزش برپایی تظاهرات بدون خشونت و راه پیماییهای آرام و نافرمانی مدنی» در اینترنت و تبلیغ سایتهای افراد ضد انقلاب و ایران در سایتهای خود و در اخبار سایتهای خبری- تحلیلی خود و راه اندازی سایتهای لینکستان سیاسی- خبری ضد نظام و ضد دین، حتی خریداری دو پیراهن و تی شرت با آرم سیمرغ و ایران و از سایت پسر مسعود بهنود ضد انقلاب فراری، آقای «بینا بهنود» که مقیم نیویورک است نیز همراه با موارد بالا برای من جرم تلقی شده است در حالیکه جرم انگاری چنین مواردی خلاف قوانین نص صحیح قرآن کریم است. تمام کارهایی که کردهام و سبب ایراد اتهام از جانب قوهٔ قضائیه شده است به من در جهت دفاع از حقوق اولیه و اساسی بشر و علم بوده است و با خرافات و ارتجاع مبارزه کردهام (۱۴۹ ال عمران) و مدافعان حقوق بشر از من و اعمالم و نیتم حمایت میکنند. وقتی حقیقت را میفهمند پس دستگاه عدالت ج. ا. ا پروندهٔ مرا به سبب عقیده و طرز فکر و نوع فکر و نوع نگاهم سیاسی کردهاند و کارهایی روی من انجام دادهاند که تماما جزء موارد نادر نقض حقوق بشر است. یعنی حتی آنها از پاشیدن ادرار روی صورت بنده دریغ نکردهاند و اتهامات خود را به من نسبت دادند. چنین اتهاماتی که در اصل کوچک بودن هنگام بازجویی و دخالت کارشناسانهٔ سپاه به یکباره هزاران بار و به اندازهٔ ۹۹% کل جرمی که مرتکب شدهام بزرگ نمایی و پرونده سازی شدهاند برای دادگاه اسلامی!! و اغراض سیاسی و شخصی و دستهای پنهان و آشکار و قوانین جاهلانه و ناقص و وجود کارشناسان در امر بررسی و بازجویی و کارشناسی پرونده و اعتراف گیریهای دروغین از من به ضرب و زور شکنجه و... باعث شده تا کار من بزرگ جلوه داده شود و دروغهای ساخته شده را واقعی جلوه داده و با تغییر در عنصر معنوی جرم به ریا، وارد پروندهام کنند وکذبها را بیدانشی مسئولان قضایی و ضابطان قضایی که فرق کامپیوتر و اینترنت را نمیدانند (واقعاً نمیدانند) و تعریف لغوی آنها را نیز لااقل نمیدانند و نمیفهمند باعث خبط موضوع و درست درک نکردن آن شده است. مثلا در برگههای ابقاء و قرار و بازجویی از من ویا در قوانین «سمعی و بصری» مصوب مجلس شورای اسلامی و... حتی، چنین نوشته میشود که ایشان اقدام به راه اندازی و اداره سایتهای کامپیوتری!!! میکند و بر علیه نظام که این یعنی راه اندازی و ادارهٔ کافی نت نه سایتهای اینترنتی!! زیرا سایت اینترنتی در همه جا معنی کافی نت را میدهد و با سایت اینترنتی در وبگاه فرق میکند!! قابل ذکر است که اتهامات من در اروپا و امریکا و کانادا و اقیانوسیه نه تنها جرم و اتهام شمرده نمیشود بلکه جایزه و پاداش هم برای اداره کنند گان چنین سایتهای اختصاص مییابد مانند جایزههای طراحی وب، وبلاگ نویسی، آزادی بیان، حقوق بشر و سلامت و پزشکی و روان پزشکی و غیره و اقدام من قانونی و شرعی بوده است طبق قوانین آن کشورها و قوانین بین المللی و سازمان ملل متحد و قوانین الهی قرآن کریم. امیدوارم ریاست قوهٔ قضائیه که نگرانی خود را نسبت به پرونده سازیهای کاذب همچون دیگر روسای قوهٔ قضائیه نشان دادهاند و اظهار کردهاند: دادسراها نباید اجازهٔ پرونده سازیهای خارج از دادسراها را به ضابطین قضایی بدهند. کار قضائی نیز رسیدگی به حق است. بنابراین نباید وظایف خود را به دستگاههای دیگر محول کند، اینکه قاضی اختیار کارهای قضائی را در دست این نیروها قرار دهد و آنها نیز برگهٔ سفیدی در اختیار داشته باشند و شروع به پرونده سازی کنند، خلاف قانون است. امروز استنطاق و بازجوییها به گونهای است که برخی از مراجع اطلاعاتی و امنیتی افراد را دستگیر و آن را در بازداشتگاههای خصوصی خود مورد بازجویی قرار میدهند و آنگاه آن را به سازمان زندانها ربط میدهند بازجویی کار قاضی است. اقراری که در حضور قاضی نباشد اقرار نیست و وجههٔ قانونی ندارد. کدام حقوقدان و متفکر اسلامی چنین بازجوییهایی که در برخی بازداشتگاههای خصوصی میشود را اقرار میداند؟! اقرار؛ مبانی خاص خود را دارد. اقرار فرد باید علیه خود باشد نه علیه دیگران بنده این مطالب را تحت تاثیر حقوق بشری که برخی کشورها مدعی آن هستند نمیگویم. خود آنها بزرگترین ظلم و نقضهای حقوق بشری را مرتکب میشوند، ما داعیه دار علی هستیم و عدلی که او میگوید قاضی حق ندارد به یکی از دو طرف پرونده لبخند بزند و با طرف دیگر با اخم نگاه کند، علی اینها را ظلم شناخته است. باید اجازه داد که متهم از خود دفاع کند، قاضی نباید زود قضاوت کند و برآن مبنا مبادرت به صدور کیفر خواست کند، این خلاف قانون اساسی و اسلام است «(۱۴/۲/۱۳۸۶ به نقل از خبرگزاریها)، (نقل از هاشمی شاهرودی، از هفته نامه» شهروند امروز «ویژه نوروز ۱۳۸۷)، رفع ظلم از من و بقیه کنند و صدای تظلم خواهی بشر را در بیدادگاههای ج. ا. ا بشنوند. حق پایدار است و آخرت پایندهتر است، آیا به تفکر در نمیآیید؟ الان هنوز که هنوز است هیچ وقت اجازهٔ ملاقات با وکیل و بررسی پرونده را به من نمیدهند در حضور وکلایم آقای ذوالقدر و امین شرعی حتی در داخل صحن دادگاه اجازهٔ حرف زدن و احوالپرسی نیز به من با وکیلم نمیدهند! این پرونده احتیاج به کارشناسی من از یک طرف و کارشناسان فنی قوهٔ قضائیه (متخصصین در جرایم رایانهای و فناوری اطلاعات) از یک طرف دیگر دارد و بدون کارشناسی و نبودن اجازهٔ ملاقات با وکلایم این دادگاه و محاکمه فاقد وجاهت قانونی است و ظلم در حق متهم است. بارها آنان سایتهایی که متعلق به دیگران است به من به کذب نسبت دادهاند در حالیکه که بنده در تولید و تهیهٔ آنها هیچ اختیار و دخالتی نداشتهام و در ویدئوهای زیر شکنجه وا دارم کردهاند تا باطبی را جاسوس اسرائیل بنامم و حسین درخشان را جاسوس وزارت اطلاعات ایران و سیا! به خاطر دریافت عکسهای تمسخر رهبر و سران نظام وامامان شیعه در ایمیلم به اجبار و اتفاقی اتهامات توهین به امامان و توهین به رهبری و تشویش اذهان عمومی در بارجوییها به من بستند در حالیکه دریافت آن ایمیلها به اختیار خودم نبوده است به خاطر آگهیهای گوگل و استراتژیست گوگل بودن و دریافت پول از آن موسسهٔ عظیم فناوری جستجو، اتهام تحصیل مال نامشروع به بنده زدهاند!! در حالی که چنین مواردی خنده دار است و آنها فعالیت غیر قانونی ندارند و موسسهای تجاریاند. شدیدا اسرار دارند که من عضو منافقین هستم و در شاخهٔ فرهنگی آنان فعالیت میکنم و اتهام بزرگم به کذب همین است! در حالی که هیچ ارتباطی با آنها نداشتهام و هیچ یک از آنها را ملاقات نکردهام وشناختی ندارم از آنان! آیا این اغراض نیست؟!
به یک برادرم که شبانه او را مثل من از خانهاش ربوده و دزدیده بودند بدون نشان دادن حکم قضایی و غیره و به اوین منتقل کرده بودند، اتهام کذب تبلیغ علیه نظام زدهاند در حالی که ایشان فعالیتی نداشته است و روحش هم خبردار نیست و از اینترنت و کامپیوتر هم چیزی نمیداند! برادر دیگرم نیز که در ترکیه به سازمان ملل پناهنده است و هیچ یار و یاوری ندارد و آوارهاش کردهاند به اتهام اداره سایتهای ضد دینی و ضد نظام و تبلیغ علیه نظام فشار آوردهاند تا وبلاگش را تعطیل کند و تهدیدش کردهاند که او را به قتل میرسانند و اگر پایش به ایران برسد و یا دیپورتش کنند زیر شکنجه او را میکشند. آنها را ترساندهاند شدیدا و گفتهاند به آنها که تحت تعقیب سپاه هستند و تلفنهایشان در حال شنود است و حق فعالیت وبی ندارند. طبعا برای فشار بر من به آنها نیز فشار آوردهاند و میآورند غافل از اینکه من فقط در حال انجام رسالت خویش بودم و هستم در حق ابنا بشر و مرا از شما ترس و گریزی نیست تا زمانی که هر دو تسلیم حق شویم و یا داوری را به روز» بازپرس «(قیامت) واگذار کنیم. جز این نیست که خداوند بهترین داور است. دادستان و قاضی صلواتی از شکنجههای سپاه و بازجویان با خبرند در اوین ولی نه تنها آنها را انکار میکنند بلکه مرا که میگویم ۶۰ سال است که در اوین شکنجه میکنند و آدم میکشند و به زندانیان سیاسی آزار میرسانند را دیوانه میخوانند زیرا گوشهایشان به حقیقت باز نیست و اینگونه خدا به دلها و گوشهای آنان مهر میزند. بعد از دکتر احمد باطبی، عکاس، وکیل و اینک مدیر سایت او هم به زندان افتادهاند و مردمانی سعی در خراب کردن آنان در اذهان دارند که خود خرابی برای مملکت و بشریت به بار آوردهاند و اهل اصلاح نیستند. همه اینها در حالی است که من نفر و رتبه سوم مسابقات احکام در کشورم و قرآن کریم را به زبان انگلیسی در اینترنت و آمریکای شمالی چاپ و انتشار دادم و بازجوها برای این مورد هم پاپوش مضحکی دوختند به خیال خودشان و آن قرآن را قران سنیها دانستهاند!! در حالی که قرآن کریم یکی است و هیچ تغییری در آن قابل لحاظ نیست نه از طرف شیعیان (که تفسیرهای خود را در ترجمه قرآن وارد نمودهاند) و چه از طرف سنیها و افراد دیگر. (که قرآن باید بدون تفسیر به رای باشد) مطابق قوانین ذیل از کارشناسان و بازجویان و بازپرس و قاضی پرونده و سپاه (پدافند سایبری) اعلام شکایت و تظلم خواهی به عنوان شاکی ستم دیده مینمایم و از دادسرای محترم نظامی تهران و از دادسرای انتظامی قضات توقع رسیدگی به شکایت قانونی بنده و رفع ظلم و آثار ظلم مینمایم و در مقام احقاق حق خواستار توجه به مواد شمرده شده مستند و مستدل ذکر شده زیر هستم: مادههای ۱۲۴، ۱۴۱، ۱۴۳، ۱۴۴، ۱۴۵، ۱۴۶، ۱۵۱، ۱۵۳، ۲۷۱، ۲۷۷، ۴۴۶، ۵۱۳، ۵۱۴، ۵۷۰، ۵۷۴، ۵۷۶، ۵۷۸، ۵۷۹، ۵۸۰، ۵۸۲، ۵۸۳، ۵۸۴، ۵۸۷، ۵۹۷، ۶۰۸، ۶۰۹، ۶۱۷، ۶۲۸، ۶۶۸ و ۶۶۹ قانون مجازات اسلامی.
مادههای ۲۰، ۲۳، ۳۳، ۳۴، ۳۶، ۳۷، ۳۸، ۳۹، ۱۶۹، ۱۷۳و ۲۰۲ قانون اساسی ج. ا. ا
مادههای ((تبصره ماده ۵۹))، ۳۹، ۱۲۹، ۱۳۱، ۱۹۰، ۱۹۶، ۲۰۵ و ۲۱۰ قانون آئین دادرسی کیفریو قانون حفظ حقوق متهمین، قانون احترام به آزادیهای مشروع و حفظ حقوق شهروندی، آئین نامه سازمان زندانها، میثاقهای بین المللی و ملی و قانون منع شکنجه و قانون آئین دادرسی کیفری بین المللی به همراه مادههای ذکر شده فوق هیچ یک روی من انجام نگرفت و انجام نگرفت و رعایت نشد و هم چنان افراد خود سر سپاه و قوه قضائیه و دخالتهای بیجا و ظالمانه وزارت اطلاعات که بنده خود شاهد عینیاش بودهام و به تجربه در نقض حقوق بشر و متهمین پیوسته دخیلند و این غدههای سرطانی همچنان دارند به کار خویش تحت حمایتهای دولت و مجلس و قوه قضائیه ادامه میدهند و از هیچ چیز حتی خدا ابایی ندارند و من آنها را ارشاد کرده و به ترس از خدا فرا میخوانم و روزی را به یاد میآورم که طومار ظلم و تعدی بر چیده شود در آینده. پس آیا گوش شنوایی هست؟ من از روزی ترساند متان که قوانین خدا که روی زمین گذاشته شده است به درستی و با عدالت کامل به طور تام و فرا گیر روی همه اجرا شود در زمین. پس منتظر چنین روزی باشید که من هم با شما از منتظران (اوامر الهی). نیاز به یادآوری ست که با این وضع روحی و روانی و جسمی بنده بعد از حبسهای انفرادی طویل المدت و شکنجههای گوناگون، هنوز حتی یک روز هم مرخصی نداشتهام و تبدیل قرار صورت نگرفته است و هنوز از پائین تا بالا روی ادعاهای دروغین خود اصرار میورزند.
وحید اصغری / نوزدهم اسفند ۸۸
دانیال اوجی، دانشجوی محروم از تحصیل بهائی بازداشت شد
دانیال اوجی، دانشجوی کامپیوتر دانشگاه علمی آزاد بهائیان در آخرین ساعات اول خرداد ماه ۱۳۸۹ دستگیر شد.به گزارش دانشجو نیوز، این دانشجوی محروم از تحصیل که متولد ۱۳۶۷ است، در ادامهی سرکوب و برخورد با دانشگاه آنلاین بهائیان بازداشت شده است.لازم به ذکر است سیزده نفر از افراد مرتبط با دانشگاه علمی آزاد بهاییان در تهران، اصفهان، شیراز و ساری بازداشت شدند و مأموران وزارت اطلاعات با ورود به منازل و دفاتر کار بیش از ۳۰ نفر از افراد مرتبط با این دانشگاه به تفتیش و ضبط وسایل شخصی آنان پرداختند.آخرین اسامی بازداشت شدگان عبارتند از: محمود بادوام، کامران مرتضایی، رامین (هارپاگ) زیبایی، وحید مختاری، امان الله مستقیم، فواد مقدم، افروز فرمانبرداری، شاهین نگاری، نوید اسدی، امیر هوشنگ امیرتبار، سهیل قنبری، صدف ثابتیان و فرهاد صدقی.
هوشنگ فنائیان به چهار سال و شش ماه حبس محکوم شد/ به همراه سند
هوشنگ فنائیان شهروند بهایی ساکن آمل که در اسفند ماه سال گذشته بازداشت شده بود طبق حکم ریاست دادگاه انقلاب آمل به ۴ سال و نیم حبس تعزیری محکوم شد.بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، طبق این حکم نامبرده به دلیل عضویت در گروههای مخالف نظام که منظور اعتقاد به آئین بهایی و شرکت در جلسات مذهبی آن میباشد به سه سال حبس و تبلیغ علیه نظام با عضویت درسایت فیس بوک و ارتباط با بیش از ۵۰۰ نفر به یک سال حبس و توهین به رهبری به ۶ ماه حبس تعزیری محکوم گردید.شایان ذکر است، وی در سال گذشته نامه تظلم خواهی به مقام رهبری نوشته که در حکم مزبور همین عمل توهین به رهبری محسوب و به ۶ ماه حبس تعزیری محکوم شده است.
تصویر حکم دادگاه انقلاب مازنداران
تصویر حکم دادگاه انقلاب مازنداران
اطلاعیه کوتاه خانواده مهدی کروبی در خصوص آخرین وضعیت ایشان
یکی از فرزندان مهدی کروبی در گفتگو با سایت شخصی ایشان، اطلاعات کلی از وضعیت ایشان را ارائه دادند.به نقل از تارنمای شخصی آقای کروبی این عضو خانواده کروبی گفت: « در ارتباط با خبر کذب خروج آقای کروبی از زندان خانگی و بدنبال تماس های مکرر بسیاری از دوستان و علاقمندان، به اطلاع همه عزیزان می رساند که ایشان کما فی السابق در حبس و زندان خانگی هستند و تا این لحظه که صد روز از آغاز این حبس خانگی می گذرد، و آقای کروبی تاکنون یک بار هم از منزل خارج نشده اند و در این مدت اجازه استفاده از تلفن در جهت تماس با فرزندان، عروس ها و نوه هایشان را حتی برای یکبار را نیز نیافته اند.»فزرند مهدی کروبی در پایان افزود: «البته امیدواریم حاکمیت به این روش غیر قانونی خود هر چه زودتر پایان بخشد.»لازم به توضیح است طی روزهای اخیر به دنبال شایعه پراکنی رسانه های معلوم الحال، این شائبه در اذهان بوجود آمده بود که آقای کروبی از حبس خانگی خارج شده است.
۱۳۹۰ خرداد ۴, چهارشنبه
فشارها بر رژيم ايران بايد تا آن اندازه زياد باشد که رژيم عوض شود
در راستای فشار بيشتر به رژيم ايران، برد شرمن بهمراه ايليانا راس ليتنن، رييس کميته امور خارجی مجلس نمايندگان، لايحه ای را به کنگره پيشنهاد داده اند که در صورت تصويب تحريم های بسيار سخت و گزنده ای در انتظار جمهوری اسلامی خواهد بود. نماينده ايالت کاليفرنيا می گويد فشارها بر رژيم ايران بايد تا آن اندازه زياد باشد که يا رژيم عوض شود و يا سياست های خود را عوض کند.
لايحه پيشنهادی تحريم های جديد عليه جمهوری اسلامی در کنگره آمريکا
در گردهمايی سالانه ايپک (گروه پرقدرت طرفدار اسراييل) مسئله ايران در ابعاد مختلف آن مانند سال های گذشته يکی از عمده ترين بحث های اصلی و جانبی کنفرانس بود.برد شرمن، نماينده با نفوذ دموکرات از ايالت کاليفرنيا و يکی از پيشگامان و طراحان اصلی تحريم ها عليه جمهوری اسلامی ايران، بر اين اعتقاد است که فشار رويدادهای خاورميانه، انقلاب های «بهار عرب،» جنگ داخلی در ليبی، کش و قوس روابط با عربستان سعودی، آشتی ملی ميان حماس و فتح، حتی تحولات در هميپمان ايران (سوريه) نمی تواند مانع از حتی يک لحظه غلفت کردن از برنامه های هسته ای جمهوری اسلامی ايران شود و برای متوقف کردن آنها لازم است فشارهای اقتصادی عليه تهران را افزايش داد.آقای شرمن می گويد، کشور چين در نهايت بعضی از نيازهای جمهوری اسلامی ايران را می تواند تأمين کند و نه همه آنها را. زيرا اقتصاد و تکنولوژی ايران در زمينه های گوناگون به غرب وابسته بوده و به عنوان مثال لوازم يدکی هواپيماهای مسافربری که آن کشور در اختيار دارد، اگر از غرب تهيه نشود، آنها مجبور به متوقف کردن پرواز هواپيماهای خود خواهند بود مگر آنکه برنامه های هسته ای خود را متوقف کنند.
نماينده ايالت کاليفرنيا می گويد فشارها بر رژيم ايران بايد تا آن اندازه زياد باشد که يا رژيم عوض شود و يا سياست های خود را عوض کند.مارک دابويتز، مدير عامل «بنياد برای دفاع از دموکراسی ها» و يکی از سخنرانان جلسه روز يکشنبه گفت برای اعمال فشار بر رژیم ايران بايد در پی تحريم انرژی ايران باشيم. او که معتقد است ۸۰ درصد درآمد جمهوری اسلامی از فروش نفت و گاز حاصل می شود، پيشنهاد می کند پالايشگاه هايی که با مخلوط کردن نفت ايران فرآورده هايی مانند بنزين و گازوييل را به بازارهای آمريکا روانه می کنند، شناسايی شوند و از آنان بخواهيم از پالايش نفت خام ايران جلوگيری کنند.در راستای فشار بيشتر به رژيم ايران، برد شرمن بهمراه ايليانا راس ليتنن، رييس کميته امور خارجی مجلس نمايندگان، لايحه ای را به کنگره پيشنهاد داده اند که در صورت تصويب تحريم های بسيار سخت و گزنده ای در انتظار جمهوری اسلامی خواهد بود. آقای شرمن در توضيح لايحه پيشنهادی به صدای آمريکا گفت: «تمرکز اين لايحه از تحريم صادرات وسايل و تجهيزات حفاری نفت که دولت جمهوری اسلامی از آنها برای استخراج نفت استفاده می کند، گرفته تا محدود کردن ايران برای قرض گرفتن و تا پيش فروش نفت خواهد بود بنابراين لايحه ما تأمين سرمايه، تحريم تجهيزات حفاری و همچنين تحريم های بيشتر در مورد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در برخواهد گرفت.» اريک کانتور، رهبر اکثريت جمهوريخواه و يکی از سخنرانان اولين روز کنفرانس ايپک، در پاسخ به اين سئوال خبرنگار صدای آمريکا که کنگره چه اقدامی را در مورد ايران در دست دارد گفت: «لايحه ای را در مورد کاستن از تهديدهای ناشی از ايران در دست تصويب داريم که از حمايت دو حزبی برخودار بوده و جوهر آن اين خواهد بود که اگر با ايران معامله می کنيد نمی توانيد با آمريکا معامله ای داشته باشيد.»
صدای آمریکا
لايحه پيشنهادی تحريم های جديد عليه جمهوری اسلامی در کنگره آمريکا
در گردهمايی سالانه ايپک (گروه پرقدرت طرفدار اسراييل) مسئله ايران در ابعاد مختلف آن مانند سال های گذشته يکی از عمده ترين بحث های اصلی و جانبی کنفرانس بود.برد شرمن، نماينده با نفوذ دموکرات از ايالت کاليفرنيا و يکی از پيشگامان و طراحان اصلی تحريم ها عليه جمهوری اسلامی ايران، بر اين اعتقاد است که فشار رويدادهای خاورميانه، انقلاب های «بهار عرب،» جنگ داخلی در ليبی، کش و قوس روابط با عربستان سعودی، آشتی ملی ميان حماس و فتح، حتی تحولات در هميپمان ايران (سوريه) نمی تواند مانع از حتی يک لحظه غلفت کردن از برنامه های هسته ای جمهوری اسلامی ايران شود و برای متوقف کردن آنها لازم است فشارهای اقتصادی عليه تهران را افزايش داد.آقای شرمن می گويد، کشور چين در نهايت بعضی از نيازهای جمهوری اسلامی ايران را می تواند تأمين کند و نه همه آنها را. زيرا اقتصاد و تکنولوژی ايران در زمينه های گوناگون به غرب وابسته بوده و به عنوان مثال لوازم يدکی هواپيماهای مسافربری که آن کشور در اختيار دارد، اگر از غرب تهيه نشود، آنها مجبور به متوقف کردن پرواز هواپيماهای خود خواهند بود مگر آنکه برنامه های هسته ای خود را متوقف کنند.
نماينده ايالت کاليفرنيا می گويد فشارها بر رژيم ايران بايد تا آن اندازه زياد باشد که يا رژيم عوض شود و يا سياست های خود را عوض کند.مارک دابويتز، مدير عامل «بنياد برای دفاع از دموکراسی ها» و يکی از سخنرانان جلسه روز يکشنبه گفت برای اعمال فشار بر رژیم ايران بايد در پی تحريم انرژی ايران باشيم. او که معتقد است ۸۰ درصد درآمد جمهوری اسلامی از فروش نفت و گاز حاصل می شود، پيشنهاد می کند پالايشگاه هايی که با مخلوط کردن نفت ايران فرآورده هايی مانند بنزين و گازوييل را به بازارهای آمريکا روانه می کنند، شناسايی شوند و از آنان بخواهيم از پالايش نفت خام ايران جلوگيری کنند.در راستای فشار بيشتر به رژيم ايران، برد شرمن بهمراه ايليانا راس ليتنن، رييس کميته امور خارجی مجلس نمايندگان، لايحه ای را به کنگره پيشنهاد داده اند که در صورت تصويب تحريم های بسيار سخت و گزنده ای در انتظار جمهوری اسلامی خواهد بود. آقای شرمن در توضيح لايحه پيشنهادی به صدای آمريکا گفت: «تمرکز اين لايحه از تحريم صادرات وسايل و تجهيزات حفاری نفت که دولت جمهوری اسلامی از آنها برای استخراج نفت استفاده می کند، گرفته تا محدود کردن ايران برای قرض گرفتن و تا پيش فروش نفت خواهد بود بنابراين لايحه ما تأمين سرمايه، تحريم تجهيزات حفاری و همچنين تحريم های بيشتر در مورد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در برخواهد گرفت.» اريک کانتور، رهبر اکثريت جمهوريخواه و يکی از سخنرانان اولين روز کنفرانس ايپک، در پاسخ به اين سئوال خبرنگار صدای آمريکا که کنگره چه اقدامی را در مورد ايران در دست دارد گفت: «لايحه ای را در مورد کاستن از تهديدهای ناشی از ايران در دست تصويب داريم که از حمايت دو حزبی برخودار بوده و جوهر آن اين خواهد بود که اگر با ايران معامله می کنيد نمی توانيد با آمريکا معامله ای داشته باشيد.»
صدای آمریکا
تدوام بازداشت مینا شهروند، وبلاگ نویس در سلول انفرادی
مینا شهروند، وبلاگ نویس جوان که به اتهام ارتباط با گروههای معاند نظام توسط اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت شده است کمکان در بند ۲ - الف زندان اوین نگهداری میشود.بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران این وبلاگ نویس ۲۸ ساله در ۱۴ بهمن ماه سال گذشته توسط نیروهای امنیتی اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت شده و از زمان بازداشت تاکنون تنها یکبار به صورت تلفنی اجازه صحبت با خانواده خود را داشته است. وی در طول بازداشت به بیماری قلبی و تنگی نفس مبتلا شده است و خانواده وی در پیگیریهای مستمری که به دادگاه انقلاب و زندان اوین داشتهاند تاکنون علی رغم گذشت بیش از ۳ ماه بازداشت، موفق به ملاقات با فرزندشان نشدند و این امر موجب نگرانی جدی خانواده وی شده است.وبلاگ مینا شهروند یک ماه پیش از بازداشت با حکم دادستانی فیلتر شده است.گفتنی است در تاریخ هفتم اردی بهشت ماه ماموران امنیتی با یورش به منزل یکی از دوستان این وبلاگ نویس تلاش ناموفقی برای بازداشت ایشان داشتهاند که در پی این یورش کامپیوتر و وسایل شخصی وی نیز ضبط شده است.
محکومیت قطعی اشرف علیخانی و ارسال پرونده به اجرای احکام
محکومیت اشرف علیخانی، از شهروندان بازداشت شده پس از انتخابات که از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ۳ سال حبس تعزیری و ۳ میلیون ریال جریمه نقدی محکوم شده بود از سوی شعبه ۵۴ تجدید نظر استان عینا تائید شد.بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران نامبرده به اتهام اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرایم علیه امنیت ملی کشور، از طریق شرکت عامدانه در تجمعات به دو سال حبس و به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام از طریق ارتباط با رسانههای خارج کشور به یک سال حبس تعزیری محکوم شده است.دستگاه قضایی هم چنین به دلیل نگهداری دستگاه ماهواره در منزل وی را به ۳ میلیون ریال جزای نقدی محکوم کرده است.
اشرف علیخانی از شهروندان معترض به نتیجه انتخابات که در ۱۶ بهمن ماه سال ۸۸ توسط وزارت اطلاعات بازداشت شد و پس از تحمل ماهها انفرادی با قرار وثیقه از زندان اوین آزاد شد.وی از بیماریهای جسمی از جمله بیماری قلبی و کلیوی رنج میبرد این در حالی است که طی روزهای اخیر و طبق احضاریه اجرای احکام دادگاه انقلاب وی میبایست در چند روز آینده خود را برای اجرای حکم ۳ سال حبس به دادسرای غیر قانونی مستقر در زندان اوین معرفی کند.
متن حکم صادره از سوی دادگاه انقلاب به شرح زیر است:
در خصوص اتهام خانم اشرف علیخانی فرزند حسن با نام مستعار ستاره به شماره شناسنامه ۱۸۵۲ صادره از تهران متولد ۱۳۴۶ مجرد، فاقد سابقهء کیفری، خانه دار، آزاد به قید کفیل حسب کیفر خواست صادره دائر بر:
۱- اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرایم علیه امنیت ملی کشور، از طریق شرکت عامدانه در اغتشاشات خیابانی
۲- فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران از طریق ارتباط با شبکه ماهوارهای ضد انقلاب و ارسال ایمیل و انتشار مطالب موهن نسبت به نظام اسلامی در فضای مجازی، وبلاگ و تحریک دیگران به شرکت در تجمعات غیر قانونی و اغتشاشات و مقابله با نظام جمهوری اسلامی
۳- نگهداری و استفاده از تجهیزات دریافت از ماهواره
نامبرده از عوامل فعال در ارتباط با شبکهء ماهوارهای کانال یک ضد انقلاب میباشد
و مشخصا «در تجمع غیر قانونی بهشت زهرا و برخی اغتشاشات حضور داشته و نسبت به ترغیب و تحریک سایرین جهت حضور در تجمعات غیر قانونی با ارسال ایمیل اقدام مینموده است. از جمله فعالیتهای وی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱- ارتباط با شبکه ء رسانهای خارج از کشور و ارسال ایمیل که حکایت از ارتباط منسجم سوژه با این عناصر را دارد.
۲- بیان اظهارات سخیف علیه نظام جمهوری اسلامی و تحریک و تحریض به اینکه اوضاع کشور نابسامان است، در قالب ایمیلهای ارسالی
۳- حضور در اغتشاشات روزهای پس از انتخابات بویژه در مورخ ۲۵/۳/۱۳۸۸ و ارتباط با سایر فتنه گران
۴- با توجه به فراخوان شبکههای ضد انقلاب در مورخ ۱/۹/۱۳۸۷ به بهشت زهرا جهت تجمع مراجعه که متعاقب آن بازداشت و با قید تعهد آزاد گردیده لیکن متنبه نگردیده و کماکان به اقدامات خود استمرار دادهاند.
۵- تشویق به ارسال بولتن و اطلاعیه علیه نظام از طریق نامهء الکترونیکی
۶- بیان اظهاراتی در ایمیلهای خود مبنی بر اینکه» هدف ما نابودی جمهوری اسلامی است. «
۷- اهانت به رهبر معظم انقلاب با انتساب برخی مسائل خلاف شرع و شئون انسانی
۸- ارتباط گسترده با شخصی بنام شهریار فتحی از عناصر حزب مشروطه
۹- ارتباط با شهرام همایون مدیر شبکهء ضد انقلابی کانال یک و همکاری با نامبرده
۱۰- راه اندازی وبلاگ با عنوان» ما هستیم «و تلاش در جهت گسترش اینگونه وبلاگها
۱۱- وی با همکاری با باصطلاح جنبش ملی» ما هستیم «در تجمعات غیرقانونی ۲۴ خرداد ۱۳۸۷ پارک ملت، ۱۴ مرداد میدان بهارستان، جشن مشروطه، مراسم بزرگداشت کورش در شیراز و تجمع بهشت زهرا حضور داشته است.
با عنایت به گزارشات وزارت اطلاعات و اقاریر صریح متهمه و حضور فیزیکی در تجمعات غیرقانونی و ارتباط با شبکههای ماهوارهای ضدانقلاب و ارسال ایمیلهای متعدد و انتشار و مطالب موهن نسبت به نظام و دیگر شواهد و قرائن موجود بزهکاریش محرز است، که با رعایت ماده ۴۷ قانون مجازات اسلامی نامبرده مستندا» به مواد ۶۱۰ و ۵۰۰ قانون مجازات اسلامی و ماده ۹ قانون ممنوعیت بکارگیری تجهیزات دریافت ماهواره، در مورد اتهام ردیف اول (اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرایم علیه امنیت کشور) به تحمل دو سال حبس و در مورد اتهام ردیف دوم (فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران) به تحمل یکسال حبس و در مورد اتهام ردیف سوم (نگهداری و استفاده از تجهیزات ماهواره) ضمن ضبط تجهیزات بنفع دولت، به پرداخت سه میلیون ریال جزای نقدی محکوم مینماید. ایام بازداشت به استناد تبصره ماده ۲۹۵ قانون آیین دادرسی کیفری کسر و محاسبه گردد.
حکم صادره حضوری و ظرف ۲۰ روز قابل اعتراض در دادگاه تجدید نظر استان تهران است.
رییس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی
و دادرس دادگاه عمومی تهران صلواتی
اشرف علیخانی از شهروندان معترض به نتیجه انتخابات که در ۱۶ بهمن ماه سال ۸۸ توسط وزارت اطلاعات بازداشت شد و پس از تحمل ماهها انفرادی با قرار وثیقه از زندان اوین آزاد شد.وی از بیماریهای جسمی از جمله بیماری قلبی و کلیوی رنج میبرد این در حالی است که طی روزهای اخیر و طبق احضاریه اجرای احکام دادگاه انقلاب وی میبایست در چند روز آینده خود را برای اجرای حکم ۳ سال حبس به دادسرای غیر قانونی مستقر در زندان اوین معرفی کند.
متن حکم صادره از سوی دادگاه انقلاب به شرح زیر است:
در خصوص اتهام خانم اشرف علیخانی فرزند حسن با نام مستعار ستاره به شماره شناسنامه ۱۸۵۲ صادره از تهران متولد ۱۳۴۶ مجرد، فاقد سابقهء کیفری، خانه دار، آزاد به قید کفیل حسب کیفر خواست صادره دائر بر:
۱- اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرایم علیه امنیت ملی کشور، از طریق شرکت عامدانه در اغتشاشات خیابانی
۲- فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران از طریق ارتباط با شبکه ماهوارهای ضد انقلاب و ارسال ایمیل و انتشار مطالب موهن نسبت به نظام اسلامی در فضای مجازی، وبلاگ و تحریک دیگران به شرکت در تجمعات غیر قانونی و اغتشاشات و مقابله با نظام جمهوری اسلامی
۳- نگهداری و استفاده از تجهیزات دریافت از ماهواره
نامبرده از عوامل فعال در ارتباط با شبکهء ماهوارهای کانال یک ضد انقلاب میباشد
و مشخصا «در تجمع غیر قانونی بهشت زهرا و برخی اغتشاشات حضور داشته و نسبت به ترغیب و تحریک سایرین جهت حضور در تجمعات غیر قانونی با ارسال ایمیل اقدام مینموده است. از جمله فعالیتهای وی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱- ارتباط با شبکه ء رسانهای خارج از کشور و ارسال ایمیل که حکایت از ارتباط منسجم سوژه با این عناصر را دارد.
۲- بیان اظهارات سخیف علیه نظام جمهوری اسلامی و تحریک و تحریض به اینکه اوضاع کشور نابسامان است، در قالب ایمیلهای ارسالی
۳- حضور در اغتشاشات روزهای پس از انتخابات بویژه در مورخ ۲۵/۳/۱۳۸۸ و ارتباط با سایر فتنه گران
۴- با توجه به فراخوان شبکههای ضد انقلاب در مورخ ۱/۹/۱۳۸۷ به بهشت زهرا جهت تجمع مراجعه که متعاقب آن بازداشت و با قید تعهد آزاد گردیده لیکن متنبه نگردیده و کماکان به اقدامات خود استمرار دادهاند.
۵- تشویق به ارسال بولتن و اطلاعیه علیه نظام از طریق نامهء الکترونیکی
۶- بیان اظهاراتی در ایمیلهای خود مبنی بر اینکه» هدف ما نابودی جمهوری اسلامی است. «
۷- اهانت به رهبر معظم انقلاب با انتساب برخی مسائل خلاف شرع و شئون انسانی
۸- ارتباط گسترده با شخصی بنام شهریار فتحی از عناصر حزب مشروطه
۹- ارتباط با شهرام همایون مدیر شبکهء ضد انقلابی کانال یک و همکاری با نامبرده
۱۰- راه اندازی وبلاگ با عنوان» ما هستیم «و تلاش در جهت گسترش اینگونه وبلاگها
۱۱- وی با همکاری با باصطلاح جنبش ملی» ما هستیم «در تجمعات غیرقانونی ۲۴ خرداد ۱۳۸۷ پارک ملت، ۱۴ مرداد میدان بهارستان، جشن مشروطه، مراسم بزرگداشت کورش در شیراز و تجمع بهشت زهرا حضور داشته است.
با عنایت به گزارشات وزارت اطلاعات و اقاریر صریح متهمه و حضور فیزیکی در تجمعات غیرقانونی و ارتباط با شبکههای ماهوارهای ضدانقلاب و ارسال ایمیلهای متعدد و انتشار و مطالب موهن نسبت به نظام و دیگر شواهد و قرائن موجود بزهکاریش محرز است، که با رعایت ماده ۴۷ قانون مجازات اسلامی نامبرده مستندا» به مواد ۶۱۰ و ۵۰۰ قانون مجازات اسلامی و ماده ۹ قانون ممنوعیت بکارگیری تجهیزات دریافت ماهواره، در مورد اتهام ردیف اول (اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرایم علیه امنیت کشور) به تحمل دو سال حبس و در مورد اتهام ردیف دوم (فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران) به تحمل یکسال حبس و در مورد اتهام ردیف سوم (نگهداری و استفاده از تجهیزات ماهواره) ضمن ضبط تجهیزات بنفع دولت، به پرداخت سه میلیون ریال جزای نقدی محکوم مینماید. ایام بازداشت به استناد تبصره ماده ۲۹۵ قانون آیین دادرسی کیفری کسر و محاسبه گردد.
حکم صادره حضوری و ظرف ۲۰ روز قابل اعتراض در دادگاه تجدید نظر استان تهران است.
رییس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی
و دادرس دادگاه عمومی تهران صلواتی
تداوم بازداشت عسل اسماعیلزاده در سلول انفرادی
عسل اسماعیلزاده، فعال مدنی که در ۱۱ اردی بهشت ماه سال جاری توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده کماکان در سلول انفرادی نگهداری میشود.بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، «ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران» نامبرده که از فعالان ستاد یکی از نامزدان اصلاح طلب بود که توسط اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت شده است.این در حالی است که بازجویان پرونده تا کنون اتهام وی را به خانواده این زندانی اعلام نکردهاند. هر چند تنی از مطلعان اتهام وی را ارتباط با رسانههای خارج از کشور و شرکت در تجمعات گزارش کردند.خانواده این زندانی تا کنون یکبار موفق به ملاقات با وی شدند که در آن ملاقات نیز نامبرده از وضعیت روحی و جسمی مناسبی برخوردار نبوده است.
اشتراک در:
پستها (Atom)
رژیم خون ریز جمهوری اسلامی، ماشین اعدام همچنان قربانی می گیرد
موج اعدامها در جمهوری اسلامی ادامه دارد. همزمان شماری از معترضین و زندانیان سیاسی نیز به اعدام محکوم شدهاند. نگاهی به آمار نیز این وضعیت...
-
گزارش دریافتی زندانيان و بازداشتي هاي شيراز در استان فارس مختصري از وضعيت و فضاي امنيتي و ضد قوانين و موازين حقوق بشري كه در بازداشتگاه پلاك...
-
رضا رسايي را كشتند. او يكي از معترضان شجاعي بود كه پس از كشته شدن وحشيانه مهسا ژينا اميني براي اعتراض به خيابانها آمده بود. او در تاريخ ١٦...