۱۳۹۰ خرداد ۲, دوشنبه

پیمان روشن ضمیر، وبلاگ نویس متهم در دادگاه از خود دفاع نکرد

پیمان روشن ضمیر در خصوص روند دادگاهش به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت: «داشتن دادگاه علنی، هیات منصفه و حضور نماینده دادستان طبق صراحت قانون باید در دادگاه متهم سیاسی اعمال می شد که هیچکدام نشد. اتفاقی که اکنون در قوه قضاییه می افتد این است که همه قوانین را برخلاف نظر قانون گذار بر علیه متهم تفسیر می کنند. حق من داشتن دادگاه علنی بود در حالیکه حتی پدرم نیز اجازه ورود پیدا نکرد و وقتی وکیل با هزار زحمت او را وارد دادگاه کرد قاضی اجازه حضور به او نداد.پیمان روشن ضمیر درخصوص اتهاماتش گفت: «من به جز نوشتن چند مقاله، تایپ کردن آنها و یکی، دو مصاحبه کار دیگری نکرده ام که همه آنها نیز در وبلاگم قابل رویت است.من مقالاتی مثل «طرق قانونی تغییر رهبر» برای رادیو زمانه و یا «ما سهراب و ندا هستیم نه مجاهدین خلق» نوشتم اما در مرحله دادگاه در جایی که وکیل از قاضی خواست مستندات را ارائه کند نود درصد موارد مورد استناد قاضی مقالاتی بود که اصلا من ننوشتم و حتی در بازجویی هم به گوش من نخورده بود. جالب ترین موردش این بود که یکهو آخر جلسه دادگاه،بازجویم وارد دادگاه شد و کاریکاتوری را نشان داد و گفت که از لپ تاپ پیمان پرینت گرفتیم که صد درصد حرفش خلاف واقع است. لپ تاپ من ۵ ماه است دست ایشان است چطور نه در بازجوی، نه زندان، نه دادسرا کسی نه حرفی از این کاریکاتور زد و نه به من نشان داد.این وبلاگ نویس گفت: «وقتی قانون اساسی می گوید باید دادگاه علنی باشد برای همین است که هر چیز خلاف واقع را بدون هیچ شرم و پروایی وارد پرونده متهم نکنند و آنچه در سیر پرونده می آید از حداقل منطق برخوردار باشد. اما دادگاه که غیر علنی می شود چون خیالشان راحت است کسی دفاعیات متهم را نمی شنود هر چیز خلاف واقعی را به او می چسبانند. این کاری بسیار غیر اخلاقیست که اگر مثلا از فلان مقاله یا تحلیل من عصبانی هستند ولی چون می دانند آن مقاله هیچ توهین و مطلب غیر قانونی ندارد یک سری مطالب مسخره که روح من از آنها خبر ندارد و هرگز در هیچ سایتی چنین چیزهایی را منتشر نکردم به من نسبت دهند تا بتوانند من را محکوم کنند.پیمان روشن ضمیر به عدم حضور نماینده دادستان در دادگاهش اشاره کرد و گفت: «دادگاه من به غیر از اینکه غیرعلنی و بدون هیات منصفه بود حتی نماینده دادستان هم نداشت یعنی کسی که کیفر خواست را بر علیه من باید در دادگاه بخواند و قاضی نقش نماینده دادستان را هم بازی می کرد در حالیکه طبق قانون اگر نماینده دادستان وجود نداشته باشد دادگاه اعتبار قانونی ندارد. و نه هیات منصفه داشت و نه حتی نماینده دادستان حضور داشت.این وبلاگ نویس در خصوص دفاعیاتش گفت: «من به دلیل ایرادتم به دادگاه هیچ دفاعی نکردم فقط گفتم اتهامات را قبول ندارم. وکیلم فقط کمی دفاع کرد. دو اتهام داشتم که یکی توهین به رهبری بود که فقط گفتم من در هیچ کدام از مقالاتم توهین به رهبری نکردم و دیگری تبلیغ علیه نظام بود که آن را هم نپذیرفتم.»پیمان روشن ضمیر با اشاره به تعدد برگزاری دادگاه های غیر علنی برای متهمان سیاسی گفت: «آنقدر متهمان سیاسی ما زیر بار دادگاه های غیرعلنی رفته اند که دیگر این امرعادی شده است. در حالیکه بسیار غیر عادی است، کسی که متهم است باید نگران آبرویش باشد. وقتی کسی از دیگری شکایت می کند یعنی او گناهکار است و شاکی اسنادی بر علیه ش دارد پس دیگر نگرانی نباید داشته باشد، ولی چرا درهای دادگاه را می بندند؟ مین حرکت بهترین سند برای محکوم کردن این روال و خالی بودن دست شاکی از هرگونه مدرک و سندی علیه من است. پشت درهای بسته هر اتفاقی می تواند بیفتد.پیمان روشن ضمیر، مدیر وبلاگ ” اوس پیمان” و سردبیر “تالار هفت تیر” که اکنون با قرار وثیقه از زندان آزاد شده است در ۱۳ دی ماه سال گذشته در منزلش توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد و پس از دو ماه بازداشت که یک ماه آن در اداره اطلاعات گذشت و یک ماه دیگر در زندان کارون اهواز بود. اتهامات او تبلیغ علیه نظام و توهین به رهبری است که خود این فعال سیاسی هیچکدام از اتهامات را قبول ندارد. او در حال حاضر منتظر حکم دادگاه بدویش است.

نوشته ای از رضا صالحی 

۱۳۹۰ خرداد ۱, یکشنبه

یورش وحشیانه ومورد اهانت قرار دادن یکی از زندانیان سیاسی در زندان

بنابه گزارشات رسیده به " فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" حملۀ یکی از پاسداربندها به زندانی سیاسی زانیار مرادی و مورد اهانت قرار دادن وی.

روز پنجشنبه 29 اردیبهشت ماه زندانی سیاسی محکوم به اعدام زانیار مرادی مورد تهاجم پاسداربندهای سالن 12 بند 4 زندان گوهردشت قرار گرفت . پاسدار بندها با توهین های رکیک و برخوردهای وحشیانه قصد داشتن او را جهت شکنجه های جسمی به زیر 8 منتقل کنند. توهین های اخلاقی و هتاکیهای پاسداربندها به این زندانی سیاسی موجب اعتراض سایر زندانیان سیاسی گردید. پاسداربند حسین دفتری زمانی که قصد داشت این زندانی سیاسی را برای شکنجۀ جسمی به زیر 8 ببرد با مقاومت شدید زندانیان سیاسی مواجه شد که موجب عقب نشینی پاسداربندها گردید و این زندانی سیاسی در سالن باقی ماند. پاسدار بند حسین دفتری از پاسداربندهای سلولهای انفرادی بند 1 می باشد که اخیرا به سالن ایزوله شده زندانیان سیاسی منتقل شده است . این فرد در سلولهای انفرادی بند 1 زندان گوهردشت زندانیان سیاسی و عادی را مورد شکنجه های وحشیانه جسمی قرار می داد که در اثر شکنجه های غیر انسانی او تعدادی از زندانیان دچار شکستگی دست و پا و سر و نقض عضو شده اند.حسین دفتری از تیم شکجه گران زندان گوهردشت کرج و جنایتکاران علیه بشریت می باشد.از طرفی دیگر اعتصاب غذای تعداد زیادی از زندانیان سیاسی نسبت به انتقال زندانی سیاسی ارژنگ داودی به سلولهای انفرادی که از 27 اردیبهشت شروع شده است همچنان ادامه دارد و زندانیان سیاسی اعلام کرده اند تا بازگرداندن او از سلولهای انفرادی و پایان دادن به شرایط طاقت فرسا در این سالن به اعتصاب غذای خود ادامه خواهند داد.در طی چند روز گذشته برای تحت فشار قرار دادن زندانیان سیاسی مامورین ولی فقیه در زندان گوهردشت اقدام به قطع آب گرم علیه زندانیان سیاسی نمودند.زندانیان سیاسی بخصوص آنهایی که بیماری حاد جسمی دارند از داشتن آب گرم برای استحمام محروم می باشند.اعمال سرکوبگرانه و غیر انسانی علیه زندانیان سیاسی در زندان گوهردشت کرج توسط شورای عالی امنیت نظام گرفته می شود و توسط بازجویان وزارت اطلاعات ،عباس جعفری دولت آبادی که در لیست بین المللی ناقضین حقوق بشر قرار دارد و سازمان زندانها به اجرا گذاشته می شود.فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،یورش به زندانیان بی دفاع و اسیر، انتقال آنها به سلول انفرادی جهت شکنجه (ارژنگ داودی)و گسترش یافتن محدودیتهای غیر انسانی علیه زندانیان سیاسی را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار ارجاع پرونده جنایت علیه بشریت رژیم ولی فقیه علی خامنه ای به شورای امنیت سازمان ملل جهت گرفتن تصمیمات لازم اجرا می باشد.

فعالین حقوق بشرو دمکراسی در ایران

31 اردیبهشت 1390 برابر با 21 می 2011

گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:

کمیساریای عالی حقوق بشر

کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا

سازمان عفو بین الملل

حذف با اقساط احمدی نژاد

در همان هنگام که آقای محمود احمدی نژاد، گماشته ولی فقیه بر مسند ریاست جمهوری مشغول پرواز روی ابرها به منظور کشف دسیسه غرب برای خشکسالی بود، روی زمین یک توطیه نه چندان به این اندازه تفریحی برای فرستادن وی به قوطی، کنج و زاویه بیشتری گرفت. روز آدینه بنگاه خبرپراکنی وابسته به سپاه پاسداران موسوم به "فارس" اطلاع داد که شورای نگهبان، سرپرستی آقای احمدی نژاد بر وزارت نفت را "غیرقانونی" می داند. تنها چند روز پیش از این، رییس دولت در یک مصاحبه زنده تلویزیونی سینه جلو داده بود: "فعلا خودم سرپرست وزارت نفت هستم.نهاد تحت سرپرستی آیت الله جنتی در 21 اردیبهشت نیز یک تلاش دیگر پادوی نافرمان آقای خامنه ای برای قُدرت نمایی را ناکام گذاشته بود و تصمیم یکجانبه وی برای ادغام هشت وزارتخانه را منتفی و مشروط به کسب اجازه از رقبا اعلام کرد.پس از ناکامی سنگین رییس دولت در برکناری وزیر اطلاعات و عضو کابینه خود، اکنون چنین می نماید که گسست ایجاد شده در آتوریته بوروکراتیک وی در اثر این شکست، به تدریج در حال گسترش بوده و به سمت ناکارآمد ساختن او به حرکت درآمده است. لغو پی در پی تصمیمهای رسمی آقای احمدی نژاد بی تردید می تواند یک تحقیر علنی نیز به شمار برود، اما تمام هدفی که مجموعه موارد سلب اختیار از رییس قوه مجریه دنبال می کند را توضیح نمی دهد.سووال مرکزی که هم عزل و نصبهای آقای احمدی نژاد و هم بی اثر کردن آن از سوی آقای خامنه ای و شُرکا در صدد پاسخ گفتن به آن برآمده، این است که چه کسی تصمیم می گیرد و کدام قدرت واقعی این اراده را پشتیبانی و مادی می کند. فعال شدن شورای نگهبان علیه دولت و به همین گونه، رویکرد تند "اصولگرایان" مجلس در برابر آن، نشان می دهد که باند ولی فقیه تمام توان و امکانات خود را برای ایجاد فاکتهایی که به پرسش بالا جواب می دهد، به میدان وارد کرده است. محاصره ی فراکسیون نظامی – امنیتی دولت و قُفل کردن آن در محدوده عمل قانون، فقط خط اول نبرد و تدارُک برای کم کردن هزینه ی پیشروی است.درخواست دستگیری آقای مشایی و "نجات رییس جمهور" که در روزهای اخیر به گونه فشرده تری از سوی محافل و جریانهای وابسته به آقای خامنه ای و راست سنتی طرح می شود، مرحله بعدی در روند حذف گام به گام آقای احمدی نژاد را به جریان انداخته است.

نویسنده: منصور امان

نامه دانشجوی زندانی به مادرش

علی اعجمی :جهان بهتری ممکن است با همین خاک و مادران و فرزندان

نامه دانشجوی زندانی علی اعجمی به مناسبت روز مادر جهت انتشار در اختیار "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" قرار گرفته شده است که متن آن به قرار زیر می باشد:

به بهانه روز مادر، نامه ای برای پاسخ به مادرم از زندان .سخت است که هرگزنامه ای ننوشته باشی و روزی که ناگزیر از زندان به مادرت بنویسی ، سئوالاتش بی پاسخ نماند.سخت است بویژه وقتی زبان مشترکی در کار نیست و یا به کار نمی آید .

سلام مادر خیلی وقت است ندیدمت، مادر جان صدایت را هم نشنیده ام به شما مجوزملاقات نداده اند و به من اجازه حتی یک تماس تلفنی" علتش را باید از قاضی و دادستان و غیره بپرسید .آخرین دیدارمان کی بود ؟ دوشنبه ای در اوین ، پس از یکسال حبس به ملاقاتم آمدی .به بچه ها گفتم : چه فیلم هندی بشود امروز و واقعا که چه فیلم هندی شد. بعد از اشک و آه پرسیدی برای چی گرفتار شدی ؟ چرا؟..تا آخرش صدات بوی التماس می داد گفتی تقاضای بخشش کن و من کلافه شدم آن روز فرصت نبود جواب سوالهایت را بدهم چه کرده ام ؟چرا زندان ؟اصلا کدام بخشش ؟فرضت نبود چون شما از دورافتاده ترین روستاهای سبزوار آمده بودید و ما فقط پانزده دقیقه وقت داشتیم و یکسال حرف نگفته .واقعا من چه کرده بودم ؟به یادآوردنش سخت است یادم نمی آید زمان بازجویی و انفرادی و فشارهای مختلف هم درست یادم نیامد.فقط خاطرم مانده چیزهایی گفته بودم "جهان بهتری ممکن است که تو همین را می خواهی" لابد می پرسی چرا گفته بودم ؟ تا دنیای بهتر، بگذار با زبان هم صحبت کنیم .ابتدا هم از دنیای اطراف خودت و تصاویری آشنا که چشم من است که دیدنش برای شما تبدیل به عادت شده است .آشنا تر از همه تصاویرهمان رنجی بود که مادرم کشیده بودی ،کشیدی، انگار مقدر بود تا ابد تحمل کنی ،همان "روز بی خستگی دویدن و شب سرشکستگی" من از تاب و تحمل تو ،طاقت بی کرانگی انسان پی بردم .تصویر خواهرانم و زمستان و اتاق نمور و دار قالی.... وتصویر پدرم که مدام در اندیشه کار و بدهی ..به دیوار دخیل می بست،به هم کلاسی های دوره کودکی ام که حالا آواره بودند یا معتاد ، در بهترین حالت بیکار،چه فلاکتی که در آن دست و پا زدیم و من در آن بزرگ شدم و یا اصلا نشدم . می بینی مادر جان من از دموکراسی و دیکتاوری و ایسم های مختلف حرف نمی زنم ... یعنی سرگیجه گرفته ام من از دنیای آدم های اطرافتان حرف می زنم .در مقابل من، چه می خواستم ، هیچ وقت چیز زیادی نخواسته ام فقط عادت به رنج تمام نشدنی شما برایم دشوار بود فقط می خواستم خواهرم که همیشه انگشتانش زخمی دار قالی بود حداقل ساعتی هم که شده زندگی و آرامش و تفریح را تجربه کند فقط می خواستم وقتی هم کلاسی های قدیمی را می بینم خمار یا خواب نباشند .دیدنش سخت بود که هم اتاقی ام در خوابگاه از شدت درماندگی شبانه رگش را بزند ! می توانی تصور کنی مادر وارد اتاق می شوی و با جنازه ای روبه رو می شوی که خون از رگش فواره می زند .می بینی که از آرزوهای دور و دراز حرف نمی زنم .از اتفاقات معمولی دنیای اطرافم حرف می زنم .من نمی توانستم ببینم با استعدادترین هم شاگردی هایم به جرم آزاداندیشی ، آزادی خواهی و برابری طلبی ، توبیخ ، محروم ....و زندانی شوند صریحتر و صادقانه تر اینکه نمی خواستم همین بلا سر خودم بیاید .دردهای بزرگتری هم بوده و هست شما خوشبختانه یا شوربختانه هیچ گاه باخبر نمی شوید .اصلا نمی دانید تمام این سالها کارگران ، زنان، روزنامه نگاران ، دانشجویان ، معلمان ، اقلیت های مذهبی و خلاصه انبوهی از بیگناهان شکنجه شده اند ، زندانی بودند و حتی اعدام شده اند. شما از ندا ، سهراب ، کهریزک وسه دانشگاه چیزی شنیده ای مادر ؟ نخواستم نگرانت کنم و هیچ وقت نگفتم در آن شب لعنتی کوی دانشگاه چه بر دوستانم گذشت ، تو عاشق زهرایی و آن شب بی رحمانه با شعار یا زهرا ریختند و زدند و بردند و حالا ما به جای دادخواهی از زندان سر درآورده ایم .از هیج کدان اینها خبر نداری حق داری مادر ! قتلها را که در صدا و سیمای لعنتی جمهوری اسلامی نشان نمی دهند .دیدی که درد بود و بزرگ هم بود ؟دردها روز به روز بزرگ و بزرگ تر شوند ؟ و من هم با همان روحیه ایلیاتی که هم تخس بود و هم صادق، عجیب که به این فکر بیافتم که آیا زندگی بهتری هم ممکن است ؟تا همیشه همین نکبتی هست که هست؟ و من سرسختانه و شاید لجوجانه هم فکر کردم که جهان بهتری ممکن است و سعی کردم در این راه تلاش کنم برای خودم ، برای شما و برای تمام آدم هایی چون ما .پاسخ سوالات چه کرده ام و چرا به زندان افتاده ام ، امیدوارم پاسخم قانع کننده و به قول خودت دور ازکلمات قلمبه باشد . و اما درباره تقاضای عفو ، درست است ولی من از کی باید طلب بخشش کنم ؟ کدام ظلم را کرده ام ؟ از مظلوم نمایی خوشم نمی آید مطمئنا این منم که مظلوم واقع شده ام ، من که به اصرار خودتان داشتم درسم را می خواندم ، فقط 15 واحد مانده بود که لااقل یکی از آرزوهایت برآورده شود .طلب عفو از کسانی که شبانه به خانه ریختند و وحشینه و مسخره مرا و هر چه در خانه بود با خود بردند مگر چه بود مشتی کاغذ و کتاب ؟حیرت و وحشتی را که آن شب در چشمانت دیدم هنوز فراموش نکرده ام .طلب عفو از کسانی که دو سال تمام زندان و شکنجه و انفرادی را به من تحمیل کردند و تو و خانواده را نگران و پریشان ؟می بینی که این من نیستم که باید عذرخواهی کنم و برعکس آنها باید در مقام پاسخگویی باشند از من و تو و امثال ما. ولی اگر یکی هست که باید از او طلب بخشش کنم فقط تویی مادر که همیشه اسباب آشفتگی خاطرت بودم ، چرا که نتوانستم خوشحالت کنم ،نتوانستم بنا به آرزوی ساده ات معلم مدرسه روستایمان باشم.پس آرزوهایم بزرگ تر بود ، شاید به دلیل رتبه 18 کنکور بود ، ....بودن ، رشته حقوق بود به هر حال فکر می کردم رشته حقوق ارتباطی با با حق و عدالت و آزادی دارد ، نتوانستم روی شما و آداب و رسوم را زمین نیاندازم تا قبل از برادر کوچکترم ازدواح کنم .ولی نتوانستم و همین چیزهای به ظاهر کوچک ناراحتتان می کرد به هر حال نه از آنها از شما باید عذرخواهی کنم از پدر ، از برادر و خواهرانم وقتی که مدام یادم می آید تمام مدت حبس کارت زندانم با پول قالی بافی خواهرم شارژ می شود ویران می شوم هرچند این کار را با نهایت عشق و افتخار انجام بدهد .یک عذرخواهی بابت اینکه هیچ وقت توضیح ندادم که چطور سوء استفاده ازاحساسات.مذهبی شما و دیگران باعث و بانی بخش اعظم این فلاکت بود ست .ببخش مادر ولی بیش از اندازه هم بزرگش نکن می دانی که از ذکر مصیبت وحبسیه و رنجنامه متنفرم. اصلا تنها چیزی که تازگی ندارد رنج است تا همین جا هم نامه بیش از حد سنگین شد مثل روز ملاقاتمان در اوین .پس بدان که این روزها همۀ زندان های ایران پر است از زنان و دختران و مردانی مثل من ، بهتر از من .همه هم بیگناه و همه هم مادر دارند .خون من و شما هم رنگین تر از آنها نیست ، فقط برای تو تنها نیست،فقط بدان تو تنها نیستی ما تنها نیستیم ودر نهایت ما بیشماریم مادر، بگذار تمام کنم مادر! بگذار مثل پایان فیلم های هندی خوب تمام شود بگذار فرزندانت ....تمام قناریهای جهان را بکشند ظاهرا آرزو بر جواان عیب نیست و من هنوز فکر می کنم "جهان بهتری ممکن است با همین خاک و مادران و فرزندان"

به امید دنیایی بهتر مادر ،

دانشجوی رشتۀ حقوق دانشگاه تهران علی اعجمی

سالن 12 بند 4 زندان گوهردشت کرج

اردیبهشت ماه1390 

محمد‌ پورعبدالله از زندان قزلحصار به اوین منتقل شد

محمد پورعبدالله، از دانشجویان طیف چپ، در پی اجرای طرح تفکیک جرایم از زندان قزلحصار کرج به زندان اوین منتقل شد. بنا به اطلاع  ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، محمد پورعبدالله که از اواخر سال ۸۷ تاکنون در زندان قزلحصار کرج محبوس بود، به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شده است.پورعبدالله، دانشجوی مهندسی شیمی دانشگاه تهران است که بیست‌و‌چهارم بهمن ماه سال ۸۷، در منزل پدری اش دستگیر و بیش از یک ماه در سلول انفرادی بند ۲۰۹ زندانی بود؛ وی در روز بیست و هشتم اسفندماه همان سال به زندان قزل حصار منتقل گردید. این زندانی سیاسی که در زندان قزلحصار در کنار زندانیان عادی محبوس بود، تاکنون از حق استفاده از مرخصی و یا آزادی مشروط محروم مانده است. شایان ذکر است که این دانشجوی طیف چپ توسط شعبهٔ پانزدهم دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به شش سال حبس تعزیری محکوم شده بود که این حکم در دادگاه تجدید نظر استان تهران به ۳ سال حبس تعزیری تقلیل یافت. گفتنی ست در پی اجرای طرح تفکیک جرایم، طی هفته های اخیر معین محمد بیگی، از دستگیر شدگان حوادث پس از انتخابات نیز، پس از تحمل یکسال حبس در قزاحصار، به زندان رجایی شهر کرج منتقل شده بود.

بیانیه بیش از 500 نفر از فعالان جنبش زنان و فعالان مدنی:به شرایط غیر انسانی زندان زنان قرچک ورامین رسیدگی کنید

روز دوشنبه 19 اردیبهشت ماه 1390، رئیس سازمان زندان ها خبر از انتقال تمامی زندانیان زن استان تهران به زندان قرچک ورامین داد. براساس گزارش های منتشر شده، تاکنون تعداد زیادی از زنان زندان رجایی شهر کرج و اوین به این مکان منتقل شده اند. در این میان زندانیان سیاسی زن نیز بی بهره نبوده اند. در گزارش منتشر شده از سوی زندانیان سیاسی زن که به این زندان منتقل شده اند، زندان قرچک ورامین واقع در بیابان های اطراف تهران است.زندانیان در رابطه با جایگاه جغرافیایی این زندان می گویند: «همین بس که ما همچنان در عجبیم از آن که خانواده های ما چگونه خواهند توانست برای ملاقات با ما به این ینگه دنیا بیایند؟». این زندان شامل هفت سوله و در هر سوله بیش از ۲۰۰ زندانی نگهداری می شوند. عدم وجود کوچک ترین سیستم برای تهویه هوا؛ ایجاد ناراحتی های تنفسی جدی به دلیل بوی فاضلاب و شدت گازهای ناشی از آن و وجود تنها دو سرویس بهداشتی با دو اتاقک حمام برای بیش از ۲۰۰ نفر در هر سوله که همان محل شستن ظرف و لباس و استحمام نیز هست، زندان ورامین را به مکان مخوفی تبدیل کرده که از حداقل امکانات بهداشتی و رفاهی بی بهره است. محدودیت های به وجود آمده به خاطر سرویس های بهداشتی، عملا باعث شده است تا بسیاری از زندانیان از محیط سوله و مابین تخت ها به عنوان "سرویس بهداشتی" استفاده کنند. زندانیان از سه وعده غذایی منظم روزانه بی بهره هستند و تنها به میل زندانبان به آنها غذا داده می شود زیرا جیره غذا و آبشان کافی نیست. به گفته زندانیان، از آنجا که بسیاری از زندانیان کم سن و سال حتی زیر ۱۸ سال نیز در این زندان نگهداری می شوند، به وضوح می توان مشکل سوءتغذیه جدی را در میان بسیاری از آنها مشاهده کرد.شایان ذکر است کلیه این موارد، برخلاف آیین نامه اجرایی زندان هاست. بر اساس ماده 91، 92 و 93 آیین نامه اجرایی زندانها محکومان می بایست از حقوق مربوط به بهداشت زندانیان مانند فراهم کردن پوشاک مناسب، رفع نیازمندی های بهداشتی (به ویژه برای زنان)، تهیه برنامه غذایی مناسب که دارای كالري و ويتامينهاي كافي باشد در سه وعده صبحانه، نهار، شام به همراه چاي يا آب آشاميدني سالم، برخوردار باشند. بر اساس ماده 100 و 108 آیین نامه نیز وضـع اماكن زندان بايد بر اساس اصول بهداشتي باشد و گرمابه و دستشوئي زندان بايد هميشه تميز بوده و به اندازه كافي دوش سرد و گرم در دسترس محكومان گذاشته شود. همچنین بر اساس تبصره 1 ماده 234 آیین نامه، محکومان می بایست به درخواست شخصی در نزديكترين زندان محل سكونت خانواده خود تحمل كيفر کنند تا خانواده آنها بتوانند به راحتی برای ملاقات آنها بیایند. متاسفانه به رغم موارد قانونی یاد شده، شاهد آن هستیم که در زندان نیز – مانند خانواده، اجتماع و قانون – بر زنان این سرزمین ستم وارد شده و اعتراض آنان به این شرایط ضد انسانی مثل همیشه با سرکوب و خشونت مواجه شده است. تا جایی که خانواده زنان زندانی نگران مرگ تدریجی فرزندان خویش و تبدیل این مکان به کهریزکی دیگر هستند.ما جمعی از فعالان جنبش زنان وفعالان مدنی ایران، ضمن اعتراض به ادامه بازداشت زندانیان سیاسی و به طور خاص نگهداری زندانیان زن در زندان قرچک ورامین تحت چنین شرایطی، خواستار تعطیلی فوری کلیه زندان های غیر قانونی و فاقد استاندارد، فراهم آوردن امکانات بهداشتی و رفاهی مناسب (با در نظر گرفتن نیازهای ویژه زنان و فرزندان ایشان)، اجرای اصل تفکیک مجرمین و در نهایت رعایت کلیه حقوق اولیه همه زندانیان -چه زندانیان سیاسی، چه غیر سیاسی- هستیم. ما امضا کنندگان این بیانیه همچنین انتظار داریم که صدای اعتراض مان پیش از رخ دادن فاجعه ای دیگر در این زندان، مورد توجه مسئولان قضایی قرار گیرد.

اسامی امضاءکنندگان بیانیه:

آ. نظریان - آبتین زینعلی - آذر فتاحی - آذر کفائی - آراز فنی - آرتمیس حبیبی آزاد - آرزو عزیزی - آرش بهمنی - آرش حسینی پژوه - آرش نصیری اقبالی - آرشین وانگهی - آرمین آبادی - آرمین رحمانی - آزاد مراديان - آزاده به کیش - آزاده دواچی - آزاده کیان - آزاده میرحسینی - آسیه امینی - آناهیتا پوینده - آیدا ابروفراخ - آیدا سعادت - آینده آزاد - ابراهیم رحمتی - ابراهیم عبدالله زاده - ابولفضل عقیلی - احسان هوشمند - احسان ولیان - احمد باطبی - احمد جلالی فراهانی - اشکان منفرد - اعظم رمضانی - اعظم خاتم - افروزه پوشش - اکرم رستمی - اکرم موسوی - الناز ناطقی - الهه امانی - الهه شکرایی - الهه مشایخی - الهه مشعوف - اميد كوهى - امير فرشاد ابراهيمي - امید ایران‌مهر - امید سلامی - امید معماریان - امیر جواهری لنگرودی - امیر رشیدی - امیر نجفی - امیر نژادیان - امیرحسین میرابیان - انديشه جعفري - انسيه سلماني - اویس اخوان - ایران جلیلی ارومیه-بابک بهرامی - بابک عظیمی - بردیا صالحی - بشیر احسانی - بلال مرادویسی - بنفشه جمالی - بنفشه حجازی - بها یمین - بهارا بهروان - بهجت حسینی - بهجت میری - بهرام امامی - بهرام چوبینه - بهرام شفیعی - بهرام شکیبا - بهروز فايقيان - بهروز فدائی - بهزاد راستی - بهزاد شریف - بهزاد مهرانی - بهمن امینی - بهمن حیدری - بهمن مباشری - بهنام خدابنده - بیژن بهاران - بیژن پیرزاده-پرتو نوری علا - پرسا جعفری - پرستو اله یاری - پروانه قاسمیان - پروین ابراهیم زاده - پروین اردلان - پروین بختیارنژاد - پروین پرتوی - پروین شهبازی - پروین ملک - پریسا غفوری - پریسا کاکائی - پویا احمدزاده - پویا جهاندار - پویا عزیزی - پویان مکاری - پویش عزیزالدین - تارا سپهری فر - توران ناظمی - ثريا فلاح-جعفر ابراهیمی - جلوه جواهری - جمیله نیرومندی - جواد رحيم پور - جیران مهــــربان - حجت نارنجی - حسن جعفری - حسن زارع زاده اردشیر - حسن شریعت مداری - حسن مکارمی - حسین اقتداری - حسین باقر زاده - حسین رزاقی - حسین علوی - حميده تقي زاده - حمید حمیدی - حمید رستمی - حمید فراهانی - حمید کوثری - حمیده نظامی - خاطره سلطاني - خدیجه مقدم - خسرو تجربه کار-داریوش آشوری - داود داودی - درسا سبحاني - داریوش احمدی - دنیا اکبری - راحله فراهانی - راحله مدیری - راحیل آشناگر - راما هاشمی علیا - رامین امن گستر - رامین جهانبگلو - رجا فلاح - رحمان جودکی - رحیمه دقتی - رضا جعفریان - رضا حسین پور - رضا سیاووشی - رضا کریمی - رضا معرفت - رضا نوابی - رضا هیوا - رضوان مقدم - روجا بندری - روحی شفیعی - روشنک آسترکی - روناک نصیری - رویا صحرائی - رویا صدر - رویا طلوعی - رویا کاشفی - رویا میلانی - ریحانه حدادی - ریحانه رجایی - زرین مناجاتی - زهرا ابراهیمی - زهرا ایازی - زهرا بجاتی - زهرا جعفری - زهرا داوری - زهرا قنبری - زهره احسانی نیک - زهره اسدپور - زهره حسینی - زهره صادقی - زویا اسکندریان - زيبا ميرحسيني - زیبا لاهیجی - زینب پیغمبرزاده - زینب حلم زاده - ژيلا احمدی پور - ژيلا مكوندي - ژیلا گلعنبر - ژینا مدرس گرجی - ژینوس زبردست-ساحل سیستانی - سارا اسمی زاده - سارا حلم زاده - سارا دره قلی - سارا صحرانورد فرد - ساغر رادنژاد - سام شاهدادی - سامان عباسی زاده - ساناز محسن پور - سانیا آوازپور - سپهر عاطفی - سپیده پورآقایی - سپیده یوسف زاده - ستاره الیاسی - ستاره تابنده - ستاره هاشمی - ستایش حسن پور - سجاد ویس مرادی - سحر صادقی - سحر کار - سرور صاحبی - سعید پورحیدر - سعید شریفیان - سعید قاسمی نژاد - سعید کلانکی - سعید مدنی - سلمان سیما -سمانه جودکی - سمانه موسوی - سمانه عابدینی - سمیرا نصیری - سمیه رشیدی - سمیه لک - سهراب براتی - سهراب بهداد - سهیلا شبرگ - سودابه فرخ نیا - سوده راد - سوسن زمردی - سوسن طهماسبی - سوفیا صدیق پور -سولماز ايکدر - سولماز شریف - سیامک بختیاری - سیامک شجاع - سیاووش جلیلی - سید مرتضی حسینی - سیده مرجان طباطبایی - سیروس دستاران - سیما حسین زاده - سیما رحیمیان - سیمین روزگرد - سیمین مرعشی - شایان وحدتی - شبنم موسوی - شقایق کمالی - شکوفه نریمان - شهاب الدین شیخی - شهرام تهرانی - شهره باستانی - شهروز ایازی - شهریار ایازی - شهلا باقردوست - شهلا جودکی - شهلا شفيق - شهلا عبقری - شهناز بیات - شیرین قهرمانی - شیرین قهرمانی - شیوا بدیهی نژاد-صادق اسکندری - صادق شجاعي - صادق کمالی - صبا واصفی - صبری حسن پور - صبری نجفی - صدیقه جعفری - صدیقه فخر آبادی - صدیقه نامدار - صغری راجی - صفورا الیاسی - ضیاء صدرالاشرافی - ضیاءاله ریحانی - طاهره پژوهش - طاهره تولایی - طاهره خرمی - طاهره سوری - طلعت تقی نیا - طلیعه حلم زاده - طه ولی زاده - طیبه اصغر زاده - ظریفه نصیری - عباس خرسندی - عبدالکریم لاهیجی - عزیزالله بیضایی - عشا مومنی - عفت ماهباز - على غلامى - علي كلائي - علي نيكويي - عليرضا ساريخاني - علی ابراهیمی - علی اصغر هوشمندی - علی افشاری - علی اكبر مهدی - علی پورنقوی - علی جهانشاهی - علی ستاری - علی صادقی - علی صالح زاده - علی طایفی - علی عبدی - علی فتوتی - علی ماهباز - علی مشمولی - علی ندیمی - علی هنری - علیرضا صرافی فائزه دقتی - فائزه منزوی - فاطمه بهزاد - فاطمه بیاتی - فاطمه توانگر - فاطمه حقیقت جو - فاطمه رضایی - فاطمه ملک زاده - فتانه صادقی - فرامرز دادور - فرامرز یزدانی - فرح آریا - فرح شیلاندری - فرحناز عمادی - فرحناز محمدی - فرزانه بیضایی - فرزانه راجی - فرزانه سوری - فرزانه قربانی - فرزانه نظری - فرشاد آریا - فرشته بهاری - فرشته فراهانی - فرشته قاضی - فرشته مولوی - فرشید آذرنیوش - فرناز کمالی - فرناز معیریان - فرهاد افشار - فرهاد اقبال - فرهاد صدقی - فرهاد نعمانی - فروزان عاملی - فروغ رسولي - فروغ سمیع نیا - فروغ كرمزاده - فريده غائب - فریبا برومند - فریبا داودی مهاجر - فریبا فرنوش - فرید کاظمی - فریده رضوی - فریدون خلیل پور - فهیمه ملتی - فیروزه علوی

كيوان مهجور - کارن جواهری - کاظم کردوانی - کامران چنگیزیان - کاوه آهنگری - کاوه رضائی - کاوه شعاعی - کاوه شیرزاد - کاوه کرمانشاهی - کاوه مظفری - کبری ابراهیمی - کبری کبریایی - کتایون اصلانی - کتایون عظیمی فرد - کورش پارسا - کوروش سلیمی - کوروش صحتی - کوهیار گودرزی - کیانا کریمی - کیوان مظفری - گلرخ جهانگیری - گوهر بیات - گیتا منبیلی - گیتی عدالتی - لاله بهروزی - لاله شاكري - لعیا تقی پور - ليلا سيف اللهي - لیدا جعفریان - لیدا حقانی - لیلا اسفاری - لیلا الیکایی - لیلا صادقی تبار - لیلا کرمی - لیلی ایمن ماریا منتظمی - مجتبي راجي - مجتبی نظریان - محبوبه اختری - محبوبه حسین زاده - محبوبه عباسقلی زاده - محسن نژاد - محسن هوشمند - محمد برزنجه - محمد شوراب - محمد صادقی - محمد توفیق اسدی - محمدحسین جعفری - محمدرضا اسکندری - محمدرضا رحیمی راد - محمدمجید سرافراز - محمود فرهادی نیا - محمود امیری مقدم - محمود نصیری - مرجان احمدی - مرجان خلیل پور - مرجان شجاعی - مرجان نمازی - مرضيه حسيني - مرضیه بخشی زاده - مرضیه شکیبا - مريم رحماني - مريم سجادپور - مریم ایزدی - مریم حکمت شعار - مریم حلم زاده - مریم رحمانی - مریم زارعی - مریم زندی - مریم شفیع پور - مریم طهماسبی - مریم عبدالرحیم کاشی - مریم عبدی - مریم کاویانی - مریم کسایی - مریم گودرزی - مریم مجد - مریم محسنی - مریم میرزا - مریم هدایتی - مریم یاسمین - مزدک قبادی - مژگان ثروتی - مسعود شب افروز - مسعود فتحی - معصومه زمانی - معین محمدی دهج - ملیحه احسانی - ملیکا بوستانی - منصوره بهکیش - منصوره فتحی - منوچهر شفائی - منوچهر شهرکی - منوچهر نامور آزاد - منور قنبری - منیره صمدی - منیره قاسمی - مهتاب حق پرست - مهتاب علمی - مهدی عبدالله پور - مهدیه فراهانی - مهران افشار - مهران براتی - مهران فرزانه - مهراوه كاظمي - مهرداد رضوانی - مهرداد مشایخی - مهسا صارمی - مهسا مرادی - مهشید زاهدی - مهناز علایی - مهناز محمدی - میترا شجاعی - میثم مهتدی - میلاد ملک - مینا مانی - مینا محبوبی - مینا نیک - مینو رئیسی-نازنین افشین جم - نازنین رنجبر - نازی عظیما - ناصح فریدی - ناصر پويافر - ناصر رحمانی نژاد - ناهید توسلی - ناهید جعفری - ناهید حسینی - ناهید خیرابی - ناهید رنجبر - ناهید کشاورز- ناهید میرحاج - ناهید واحدی - نجيبه اسدپور - ندی پورمحمدیان - نرگس معینی - نریمان مصطفوی - نسرین الیکایی - نسرین حمیدی - نسیبه باقری مطلق - نسیم خسروی مقدم - نسیم سرابندی - نسیم سلطان بیگی - نوا امتثالی - نوشابه امیری - نوشین کشاورزنیا - نوید زمانی ‌- نوید محبی - نوید نریمان - نیره توحیدی - نیکزاد زنگنه - نیلوفر بیضایی - نیلوفر شیدمهر - نیلوفر ندیمی - نیما راوند - نیما فلاح - نیوشا فرهودی - هاجر كبيري - هادی محرمی نیا - هانیه ناظری - هایده تابش - هایده مغیثی - هدی کیانی راد - هما کبریایی - همایون مبصری - همایون مهمنش - هیدی کاظمی - ویدا جعفری - ویکتوریا آزاد - ياسمن نيلفروشان - یاسمین حشدری - یوسف میرزائی.

کاریکاتور

اقبال ماهوری

محکومیت سیامک سهرابی، فعال دانشجویی دانشگاه صنعتی شریف به ۵ سال حبس تعلیقی

سیامک سهرابی چهارشنبه ۲۴ فروردین ۹۰ با گذشت ۴۵ روز از زمان بازداشت و با تامین قرار کفالت از زندان اوین آزاد شد. دادگاه این عضو انجمن اسلامی دانشجویان ۵ اردیبهشت ماه جاری با حضور وکلای وی آقایان دکتر یوسف مولایی و صالح نیکبخت در شعبه‌ی ۲۶ دادسرای عمومی و انقلاب تهران به ریاست قاضی پیرعباسی تشکیل شد. وی نخستین فرد از دانشجویان بازداشت شده در جریان تجمع ۲۵ بهمن ۸۹ دانشگاه شریف است که در دادگاه محاکمه و محکوم می‌شود.سیامک سهرابی رئیس هیئت رئیسه شورای عمومی انجمن اسلامی دانشجویان، نماینده انجمن اسلامی در شورای فرهنگی دانشگاه و دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی عمران روز دوشنبه ۹ اسفند ۸۹ توسط مٱموران امنیتی هنگام خروج از دانشگاه بازداشت و به زندان اوین منتقل شده بود.وی که پیش از این عضو شورای صنفی دانشکده مهندسی عمران و شورای صنفی دانشگاه نیز بوده است، پیش از بازداشت در نامه‌ای خطاب به رضا روستا آزاد، سرپرست موقت دانشگاه شریف از عملکرد وی در برخورد و اعمال فشار بر دانشجویان انتقاد کرده و خواهان تلاش وی برای آزادی دانشجویان بازداشتی شریف شده بود.لازم به یادآوری است در پی تجمع ۲۵ بهمن ۸۹ در دانشگاه صنعتی شریف ۱۸ تن از دانشجویان این دانشگاه توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند. از این عده هم‌اکنون تنها علی‌اکبر محمدزاده، دبیر انجمن اسلامی دانشجویان این دانشگاه با گذشت بیش از سه ماه از زمان دستگیری در بازداشت بسر می‌برد. وی طی هفته‌های گذشته پس از تحمل قریب به دو ماه سلول انفرادی ابتدا به سوئیتی چند نفره در بند ۲۰۹ و سپس به بند امنیتی ۳۵۰ زندان اوین منتقل شد.

همسر جمالی: خواسته اصلی ما آزادی رهبران جنبش سبز و تمامی زندانیان سیاسی دربند است

همسر علی جمالی با اشاره به اینکه زندان های کشور استانداردهای لازم را ندارد، می گوید: حق تماس تلفنی از زندانیان سیاسی گرفته شده است و تا یک هفته که وقت ملاقاتمان شود از وضعیت هم بی خبر هستیم. یا از نظر روحی، نگهداشتن غیرقانونی نخبگان این کشور در زندان بخاطر انتقاد و یا عضویت در حزب قانونی کشور شرایط سختی را هم بر زندانیان هم خانواده های آنان وارد می کند. در هر حال زندان های کشور استانداردهایی را که باید زندان ها داشته باشند، ندارد. همچنین ما خواهان آزادی رهبران جنبش و تمامی زندانیان سیاسی کشور و اجرای صحیح قانون اساسی هستیم.گفتنی است، علی جمالی عضو شورای مرکزی و مسوول کمیته سیاسی سازمان دانش‌آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) بر اساس حکم صادره از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه به چهار سال حبس تعزیری محکوم شد که بعد این حکم به دو سال کاهش یافت. وی به چهار اتهام “توهین به رهبری، توهین به رییس جمهور، تبلیغ علیه نظام و تجمع و تبانی برای بر هم زدن امنیت داخلی”، در مجموع این حکم را دریافت کرد.همچنین آقایان احمد زیدآبادی، عبدالله مومنی، حسن اسدی زیدآبادی، و علی ملیحی، از دیگر مسئولان سازمان ادوار تحکیم وحدت هستند که احکام سنگینی برای آنها صادر شده و هم اکنون در زندان بسر می برند.

متن گفتگوی  سمیرا صدری همسر علی جمالی در پی می آید:

خانم صدری لطفا در خصوص آخرین وضعیت همسرتان صحبت بفرمایید؟

هفته گذشته ملاقات کابینی با ایشان داشتیم. دوباره درخواست ملاقات حضوری کردیم که نهایتا موافقت کردند و قرار است دوشنبه هفته آینده ملاقات حضوری داشته باشیم. طبق قانون ما باید حداقل یکبار در ماه ملاقات حضوری داشته باشیم اما در سال گذشته ما ملاقات حضوری نداشتیم و گویا در سال جدید این محدودیتها را نسبت به بعضی از زندانیان سیاسی کم می کنند.در میان صحبت هایتان شما به رفع بعضی از محدودیت ها اشاره کردید اما این در حالی است که با خانواده های زندانیان سیاسی که تماس می گیریم بعضی حتی از حق ملاقات کابینی هم محروم هستند و تحت فشار و تهدید هستند که در این زمینه هم اطلاع رسانی و مصاحبه نکنند. حتی در همین سال جدید زندانیان سیاسی که در نامه هایی خطاب به مسئولین کشور از شرایط زندان و رفتار مسئولین زندان انتقاد کرده اند به سلول انفرادی منتقل شده اند و یا انتقال زندانیان سیاسی زن به زندان قرچک ورامین معروف به “کهریزک دوم” در همین روزهای اخیر اتفاق افتاده است. نظر شما در این خصوص چیست؟

من فقط نسبت به ملاقات حضوری گفتم که روند کمی دارد تغییر می کند و نسبت به سال گذشته که ملاقات حضوری نداشتیم شرایط کمی تغییر کرده است وگرنه که بازداشت و نگهداری زندانیان سیاسی “غیر قانونی” است و ما همیشه نسبت به این امر معترض هستیم و خواهان “آزادی” همه زندانیان سیاسی از جمله همسرم هستیم.

آقای جمالی الان در بند ۳۵۰ اوین نگهداری می شوند؟ شرایط این بند چگونه است؟

بله، در بند ۳۵۰ هستند و این بند نسبت به زندان رجایی شهر و در حال حاضر زندان قرچک ورامین که بعضی زندانیان سیاسی زن را به آنجا منتقل کرده اند در وضعیت بهتری است اما باید توجه داشت که در هر حال زندان است و متاسفانه استانداردهایی را که باید زندان ها داشته باشند، ندارد. نامه آقای محمودیان در خصوص شرایط زندان صحت این قضیه که زندان های کشور استانداردهای لازم را ندارند، اثبات می کند.از جمله مسائل دیگر، برای مثال حق تماس تلفنی را از زندانیان سیاسی گرفته اند و تا یک هفته که وقت ملاقاتمان شود از وضعیت هم بی خبر هستیم. یا از نظر روحی، نگهداشتن غیرقانونی نخبگان این کشور در زندان بخاطر انتقاد و یا عضویت در حزب قانونی کشور شرایط سختی را هم بر زندانیان هم خانواده های آنان وارد می کند.

خانم صدری جلسات قرآن خانواده های زندانیان سیاسی همچنان برگزار می شود؟

بله، در این جلسات خانواده های زندانیان سیاسی بسیار از هم روحیه می گیرند و باعث می شود که خانواده ها علاوه بر تحمل دوری عزیزان دربندشان، فشارهای مضاعف دیگر از جمله دوندگی و پیگیری ها برای ملاقات و مرخصی و غیره را با صبوری تحمل کنند. این جلسات در مورد شخص خود من باعث می شود که تمام مشکلات را با استقامت و صبوری تحمل کنم و با تلاوت قرآن در کنار خانواده های دیگر زندانیان که درد مشترک داشتیم، روحیه بگیرم.

گویا پیش از عید از برگزاری این جلسات توسط مسئولین جلوگیری بعمل آمده بود آیا علی رغم این فشارها جلسات قرآن همچنان برگزار خواهد شد؟

بله، قبل از عید بود که جلسه قرآن قرار بود در منزل آقای محمودیان برگزار شود که اطلاعات از آن جلوگیری کرد و خانواده محمودیان تهدید شدند. ما بسیار تعجب می کنیم که چرا ماموران اطلاعات از جلسات قرآن خانواده های زندانیان سیاسی که تلاوت آیات قرآن باعث می شود این ظلمها و فشارها را با صبوری و تکیه بر خدا تحمل کنند، جلوگیری می کنند. من نمی دانم جمع شدن خانواده های دردمند و رنج دیده برای خواندن آیات قرآن چه آسیبی و خطری می تواند برای نظام داشته باشد؟ اما در هر حال خانواده ها زندانیان سیاسی مصمم هستند این جلسات را با “قوت” بیشتری ادامه دهند.در پایان هر صحبت و خواسته ای دارید بفرمایید.خواسته اصلی ما “آزادی” رهبران جنبش سبز و تمامی زندانیان سیاسی دربند است و دومین خواسته ما اجرای صحیح قانون اساسی در کشور است.

فردا؛ آغاز اعتصاب غذای نامحدود زندانیان سیاسی زندان گوهر دشت

به گزارش رسیده، اعتصاب زندانیان رجایی شهر به این شکل است که هر هفته یک روز به زمان آن اضافه می شود. در هفته گذشته این گروه از زندانیان از روز یکشنبه تا ساعت ۱۲ پنجشنبه شب اعتصاب غذای تر داشتند و هفته آینده از روز یکشبنه تا جمعه اعتصاب خواهند کرد.می گویند که زندانیان قصد دارند از اول خرداد تا بیست و دوم خرداد که سالگرد انتخابات است به صورت یکسره اعتصاب غذا کنند. بنابراین گزارش مهدی محمودیان،عیسی سحر خیز، رسول بداقی و کیوان صمیمی از جمله زندانیان شرکت کننده در این اعتصاب هستند.آنها مسایلی چون فشار روزافزون بر خانواده های زندانیان سیاسی و قطع تلفن ها را از دلایل اعتصاب خود عنوان کرده و هدف آن را همبستگی مردم با این اعتصاب ها دانسته اند.مهدی محمودیان بعد از اعتصاب غذای خشک سه روزه به شدت ضعیف شده و کلیه اش با مشکل جدی مواجه است. او به دلیل اعتصاب غذا نزدیک به ۱۲ کیلو وزن کم کرده است. بسیاری از خانواده های زندانیان سیاسی و حزب مشارکت خواهان پایان یافتن اعتصاب غذای زندانیان شده اند.اما محمودیان نیز در آخرین دیدار خود با خانواده ضمن تاکید بر خواسته های خود از اعتصاب نامحدود خرداد ماه خبر داده بود.زندانیان اعتصابی زندان گوهردشت، در بیانیه‌ای که فروردین ماه امسال صادر کردند، از اعتصاب غذای دوره ای خود در یکشنبه های پیشِ رو خبر داده و همزمان از دبیر کل سازمان ملل متحد،‌ بان کی مون، خواسته‌ بودند که نماینده ویژه خود را برای بازدید از ایران و تهیه گزارش کامل از وضعیت آزادی و حقوق بشر بویژه وضعیت زندان‌ها و زندانیان سیاسی اعزام نماید.زندانیان سیاسیِ زندانِ گوهردشت (رجایی شهر)، در بیانیه خود خاطرنشان ساخته بودند “پس از تجربه‌های اعتصاب غذای یکشنبه ۲۱ فروردین، ما جمعی از زندانیان سیاسی و فعالان سیاسی و مدنی در هفته نخست از روز یکشنبه ۲۸ فروردین اعتراض سیاسی خود را با اعتصاب غذا به مدت یک روز آغاز می‌نمائیم، در هفته دوم روز یک شنبه ۴ اردیبهشت و دوشنبه ۵ اردیبهشت به مدت دو روز به اعتصاب غذا خواهیم کرد.در هفته سوم نیز همزمان با روزجهانی کارگر و روز معلم و روز جهانی مطبوعات در روزهای یک شنبه ۱۱ اردیبهشت و دوشنبه ۱۲ اردیبهشت و سه شنبه ۱۳ اردیبهشت همبستگی خود را با کارگران، معلمان و روزنامه نگاران در اعتراض به فشار‌ها و ستم‌های فراوان برایشان با سه روز اعتصاب غذا اعلام می‌داریم.اعتراضات در هفته‌های چهارم و پنجم نیز از یکشنبه‌های این هفته به مدت ۴ و ۵ روز ادامه خواهد یافت و روزهای ۱۸ الی ۲۱ اردیبهشت و ۲۵ تا ۳۰ اردیبهشت روزهای اعتصاب غذای ما خواهد بود.این زندانیان تصریح کرده بودند در صورتی که حاکمیت حاضر نشوند دست از خودکامگی برداشته و تمامی مفاد حق قانونی ملت را بر مبنای اعلامیه جهانی حقوق بشر اجرا کند این حرکت اعتراضی از روز یک شنبه اول خرداد ماه به صورت اعتصاب غذای نامحدود تا رسیدن به خواسته‌هایمان ادامه خواهیم داد.لازم به یادآوری است اعتصاب غذای زندانیان گوهردشت، ابتدا توسط یازده تن از زندانیان سیاسی آغاز و با پیوستن گروهی دیگر از زندانیان سیاسی ادامه یافت، که از جمله می توان به منصور اسانلو، رسول بداقی، عیسی سحر خیز، حشمت طبرزدی، مهدی محمودیان (به انفرادی منتقل شد)، کیوان صمیمی، رضا رفیعی، جعفر اقدمی، علی عجمی، مجید توکلی، بهروز جاوید تهرانی، رضا شریفی بوکانی و خالد حردانی اشاره کرد.

رژیم جمهوری اسلامی: یک حکومت فاسد و بحران‌زده در آستانه فروپاشی

آشفتگی داخلی و بحران مشروعیت رژیم جمهوری اسلامی: سقوط قریب‌الوقوع رژیم ننگین جمهوری اسلامی به کجراهه‌ای کشیده شده است که دیگر قادر به حفظ ظا...