۱۳۹۰ خرداد ۲, دوشنبه

دوم خرداد یکی از نقطه های پرفروغ تاریخ ایستادگی مردم است

جوانان اصلاح طلب در آستانه دوم خرداد با انتشار بیانیه ای ضمن یادآوری حماسه آفرینی های مردم در این ماه پرحادثه و تبریک این ماه به ملت حق جوی ایران اظهار داشته اند: ما جوانان احزاب اصلاح طلب دوم خرداد را به عنوان یکی از نقطه های پرفروغ تاریخ ایستادگی مردم ایران پاس می داریم و همچنین سوم خرداد حماسه حضور و ایثار مردم در دفاع از خاک پاک کشور و در دفاع از استقلال و امنیت کشور را پاس می داریم و این دو حماسه حضور را تبریک می گوییم.همچنین در بخش دیگری از این بیانیه ضمن تاکید بر پایداری در جهت احقاق حقوق ملت و در پیش گرفتن راههای مسالمت آمیز و به دور از خشونت برای تحقق خواسته ای قانونی تصریح کرده اند: ما راه رسیدن به این خواسته ها را روش های مدنی و حرکت های مسالمت آمیز و خالی از خشونت می دانیم، ما راه رسیدن به این خواسته ها را بالا بردن سطح آگاهی جامعه می دانیم تاهمه با هم برای رسیدن به حقوقمان تلاش کنیم، و برای همین هست که ما هنوز اصلاح طلبیم. ما اصلاح طلبیم چرا که ما به دنبال آینده ای هستیم که در آن همان کسی که خواهر و برادرمان را در خیابان ها کتک زده است، سعادتمندتر، معنوی تر، سالم تر و زیباتر از امروز زندگی کند.جوانان اطلاح طلب با یادآوری مواضع و دیدگاه هایشان از ادامه دادن راه با پیشه کردن صبر و استقامت خود گفته و افزوده اند: منش ما منش اصلاح طلبانه است نه از این رو که ظرفیت اصلاح پذیری را بالا می دانیم که برعکس هر روز اقتدار گرایان درهای پیش روی اصلاحات را بیشتر و بیشتر می بندد، ما از این رو اصلاح طلبیم که باور داریم که منش اصلا ح طلبی ما آگاهی را بالا می برد، و آگاهی جمعی ما و خرد جمعی ما بی شک راه گشودن درهای بسته ی مقابل خواسته هایمان را خواهد یافت . ما با صبر و استقامت و امید به این راه ادامه می دهیم.

متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:

به نام خداوند بخشنده مهربان

پیروزی ما آن چیزی نیست که در آن کسی شکست بخورد. همه باید با هم کامیاب شویم، اگرچه برخی مژده این کامیابی را دیرتر درک کنند
میرحسین موسوی

امروز دوم خرداد 1390 است. 14 سال می گذرد از یکی از نقطه های درخشان حضور مردم برای تعیین سرنوشتشان، یکی از نقطه های درخشا ن تاربخ که در آن مردم باور کردند می توانند در کنار هم برای تغییر بایستند، باور کردند که می توانند برای ساختن جامعه ای که در آن انسان کرامت دارد، حق دارد، احترام دارد، اختیار دارد و آزادی و استقلال دارد، بایستند. 14 سال گذشت از آن روزی که خاتمی عزیز به یادمان آورد که دوباره برای خواست تاریخیمان بپا خیزیم و در کنار آن شعار زنده باد مخالف من را مکرر به گوشمان خواند. ما دوباره تصمیم گرفتیم که برای تحقق خواسته هایمان صندوق های رای را انتخاب کنیم.
همچنین 14 سال می گذرد از آن روزهایی که ما بار دیگر اشتباه تاریخیمان را تکرار کردیم، ما قدرت را بدست منتخبین خود سپردیم و به خانه هایمان برگشتیم، ما منتخبین خود را صاحبان قدرت و صاحبان بهترین تشخیص ها دانستیم و به خانه هایمان رفتیم و دوباره تماشاچیانی شدیم که منتخبانمان را بازیگر عرصه سیاست و فرهنگ و اقتصاد و.... می دانستیم و تنها به تشویق و توبیخ آنها پرداختیم، هرگز احساس نکردیم که ما نیز می توانیم بازیگران این عرصه باشیم، احساس نکردیم که ما نیز باید به میدان برویم و در کنار نمایندگانمان مطالباتمان را طلب کنیم، و به تدریج فاصله بین ما و نمایندگانمان بیشتر شد، و حرف هم را کمتر شنیدیم و بیشتر قضاوت کردیم. و فاصله ها بیشتر و بیشتر و تحمل مخالف کمتر و کمتر شد.در انتخابات 22 خرداد 1388 بار دیگر با همه وجود این ضرورت را دریافتیم که باید بیاییم و بایستیم بر همان عهد دیرینمان، بار دیگر احساس کردیم که کرامتمان در دست آنان که حرمتی برای انسانیت و اخلاق و آزادی قائل نیستند پایمال می شود. بار دیگر احساس کردیم سرمایه های معنوی و مادی و انسانی کشورمان در مسیر نابودی و فنا قرار گرفته است. بار دیگر برخواستیم و این بار یاد گرفته بودیم که باید خودمان بازی گر باشیم و بایستیم و حقمان را مطالبه کنیم؛ یاد گرفته بودیم که قهرمان نمی خواهیم و هر کداممان می تواینم در قامت یک رهبر و یک قهرمان برای رسیدن به آرمانمان بایستیم ، یاد گرفته بودیم که باید همدیگر را بیشتر و بهتر تحمل کنیم.ما معتقدیم که انسان ها فارق از قومیت و مذهب و عقیده و جایگاه اجتماعی حقوق پایه ای و برابر دارند و با هیچ بهانه و تو جیهی نمی توان آن را نقض کرد. ما همچنان پایفشاری می کنیم که تعیین سرنوشت عمومی، حق تک تک افراد است و یکی از راه های تحقق این خواسته انتخابات آزاد و رقابتی است. ما همچنان معتقدیم که شهروندان در انتخاب سبک زندگیشان آزادند و حکومت مجاز به دخالت در آن نیست. ما همچنان معتقدیم که مردم ایران شایستگی و امکان زندگی مرفه، عادلانه و شرافتنمد را دارند و با همین امکانات فعلی می توان به این خواسته ها رسید. ما همچنان معتقدیم که حرکت برای تغییر یک حرکت پیوسته و در ادامه حرکت های صد و پنجاه سال گذشته همچون مشروطه، نهضت ملی شدن صنعت نفت و 15 خرداد 1342است.
ما راه رسیدن به این خواسته ها را روش های مدنی و حرکت های مسالمت آمیز و خالی از خشونت می دانیم، ما راه رسیدن به این خواسته ها را بالا بردن سطح آگاهی جامعه می دانیم تاهمه با هم برای رسیدن به حقوقمان تلاش کنیم، و برای همین هست که ما هنوز اصلاح طلبیم. ما اصلاح طلبیم چرا که ما به دنبال آینده ای هستیم که در آن همان کسی که خواهر و برادرمان را در خیابان ها
کتک زده است، سعادتمندتر، معنوی تر، سالم تر و زیباتر از امروز زندگی کند.
آری ما همچنان اصلاح طلبیم، منش ما منش اصلاح طلبانه است نه از این رو که ظرفیت اصلاح پذیری را بالا می دانیم که برعکس هر روز اقتدار گرایان درهای پیش روی اصلاحات را بیشتر و بیشتر می بندد، ما از این رو اصلاح طلبیم که باور داریم که منش اصلا ح طلبی ما آگاهی را بالا می برد، و آگاهی جمعی ما و خرد جمعی ما بی شک راه گشودن درهای بسته ی مقابل خواسته هایمان را خواهد یافت . ما با صبر و استقامت و امید به این راه ادامه می دهیم.ملت بزرگوار ایران در دوره های مختلف نشان داده است که برای رسیدن به آزادی و کرامت و عزت حاضر به گذشت است. این بار نیز ملت می تواند بخاطر رسیدن به مطالبات برحقش ظلم هایی که بر او رفته است را ببخشد، هرچند که این ظلم ها را فراموش نخواهد کرد، همانگونه که مادر سهراب اعرابی بزرگمنشانه اعلام کرد که از خون فرزند شهیدش می گذرد اگر که زندانیان سیاسی آزاد شوند، چرا که فرزندان ایران به زندان افتادند و به شهادت رسیدند و آسیب های جبران ناپذیر دیده اند تنها برای کرامت انسانی و رسیدن به مطالبات بر حقشان.
در همین راستا ما با وجود اینکه در طول این دو سال هیچ حرکت مثبتی در جهت برون رفت از این فضای اختناق از مجموعه حاکمیت ندیده ایم، اما باز از این مجموعه می خواهیم که برای ایجاد اعتماد و باور در دل های مردم خرداد را سرآغازی برای تغییر و اصلاح کشور قرار دهید. برای این کار در نخستین گام رهبران سبزمان میرحسین موسوی، زهرا رهنورد، مهدی کروبی و همه زندانیان سیاسی را آزاد کنید، در این صورت شاید نخستین گام در جهت ایجاد اعتماد و باور به وجود اراده ای در حاکمیت برای به رسمیت شناختن حق مردم و بازگرداندن قدرت به صاحبان اصلی آن یعنی مردم بوجود بیاید و فضایی برای بخشش ظلم هایی که در حق مردم شده و شهیدانی که نثار کرده اند و لطمه های روحی و جسمی و عاطفی که به زندگی مردم وارد آمده است بوجود آید.
ما جوانان احزاب اصلاح طلب دوم خرداد را به عنوان یکی از نقطه های پرفروغ تاریخ ایستادگی مردم ایران پاس می داریم و همچنین سوم خرداد حماسه حضور و ایثار مردم در دفاع از خاک پاک کشور و در دفاع از استقلال و امنیت کشور را پاس می داریم و این دو حماسه حضور را تبریک می گوییم.

جوانان احزاب اصلاح طلب
 دوم خرداد1390 

موسوی و کروبی همچنان در حصرند

برخلاف اخبار جعلی رسانه ای وابسته به حکومت، میرحسین موسوی و مهدی کروبی همچنان در حصرند و از حداقل ارتباطات برخوردارند. در آستانه صدمین روز بازداشت خانگی مهدی کروبی، میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و فاطمه کروبی، و در حالی که فعالان سیاسی و حوزوی تلاش‌های تازه‌ای را برای متقاعد کردن حاکمیت به پایان این برخوردهای – به گفته مراجع – غیر شرعی و غیر قانونی آغاز کرده‌اند، رسانه‌های وابسته به حاکمیت بار دیگر به دروغ‌پردازی و خبرسازی روی آورده‌اند تا چهره این دو رهبر جنبش سبز و همسران همفکر و همراه آنها را تخریب کنند.جهان نیوز سایت خبری متعلق به علیرضا زاکانی، نماینده مجلس وابسته به جریان مدعی نمایندگی انحصاری اخلاق و اسلام و اصول و … ، با انتشار خبری پر از بی‌اخلاقی و بی‌ادبی، ادعاهای زشت و واژه‌های ناروایی را علیه موسوی و کروبی و همسران آنها منتشر کرد.دروغ‌پردازی‌ها علیه موسوی و کروبی محصور با ذکر جزئیات مبهم و موهوم در حالی بار دیگر آغاز شده که نزدیک‌ترین افراد به این همراهان سبز ملت، از وضعیت دقیق آنها بی‌خبرند.این گزارش تصریح دارد کهموسوی غیر از معدود مواردی که اخبار آن منتشر شده، هیچ ملاقاتی با خانواده خود نداشته است.بر اساس اخبار قطعی که در اختیار کلمه قرار گرفته، هیچ تغییری در وضعیت حصر و بازداشت خانگی مهندس موسوی و دکتر رهنورد ایجاد نشده و میرحسین و رهنورد غیر از ملاقاتی که پیش از عید با یکی از دخترانشان و بعد از عید با یکی دیگر از دختران داشته‌اند، هیچ ملاقات دیگری نداشته‌اند و تماس‌های تلفنی آنها نیز در این مدت، بسیار محدود بوده است. همچنین آنها امکان حضور در مراسم چهلمین روز درگذشت میر اسماعیل موسوی را نیز نیافته‌اند و حتی برای امور شخصی و خانوادگی خود نیز از خروجشان از منزل، ممانعت می‌شود.این در حالی است که مهدی کروبی نیز همچنان در حصر می باشد و بعلت مزاحمتی که این حبس برای همسایگان ایجاد کرده، کروبی خواستار انتقال به خانه ای دیگر شده است. وی نیز با محدودیتهای زیادی روبه رو است و تنها با یکی از فرزندانش دیدار داشته است.

یورش نیروهای امنیتی به منازل مسوولین و مراکز علمی دانشگاه آن‌لاین بهاییان در شهرهای مختلف و بازداشت گسترده‌ی آن‌ها

کمیته گزارشگران حقوق بشر - امروز ۱ خرداد ۹۰ نیروهای امنیتی وزارت اطلاعات با ورود به منازل عده‌ی زیادی از مسوولین علمی دانشگاه علمی آزاد (BIHE) بهاییان و ضبط کتب، رایانه‌ها و سایر وسایل شخصی تا کنون و حداقل بیش از ۹ نفر از آن‌ها را بازداشت کرده‌اند.این بازداشت‌ها در بسیاری از شهرها انجام شده است و طبق گزارش‌های رسیده مامورین امنیتی با ورود به منازل محمود بادوام، کامران مرتضایی، سهیل قنبری، شاهین نگاری، صدف ثابتیان، فواد مقدم، وحید مختاری، امان الله مستقیم، رامین زیبایی، بابک بهشتی، رکسانا میرکاظمی، روح الله حق پژوه، حسن ممتاز، فرانه تحقیقی، سینا رحیمی، انیسا رحیمی، مهران بهمردی، وفا میثاقیان، آقای طالعی، نوید اسدی، افروز فرمانبرداری، شهناز سمیعی، نگین قدمیان، آیدا طائف، طلوع گلکار، نوشین خادم، نسیم باقری، نگار باقری، آزیتا رفیع زاده و پیمان کوشکباغی و پس از تفتیش منازل، تعدادی از آن‌ها را بازداشت کرده اند که به نظر می‌رسد تعداد این بازداشت ها رو به افزایش است.تا کنون بازداشت شاهین نگاری، رامین زیبایی، کامران مرتضایی، فواد مقدم، وحید مختاری، محمود بادوام، افروز فرمانبرداری، سهیل قنبری تایید شده است.بر اساس گزارشات رسیده افراد بازداشت شده به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شده اند. همچنین خبر می رسد مامورین امنیتی اقدام به پلمب مراکز علمی و آزمایشگاهی این دانشگاه در شهر تهران کرده اند. این دانشگاه سال ۱۳۶۶ توسط جامعه بهائیان ایران و به علت محرومیت از تحصیل داوطلبین بهایی ایران، از تحصیل در دانشگاه‌ها تأسیس گشت. پیش از این نیز در تاریخ ۷/۷/۷۷ دولت جمهوری اسلامی با هجوم به خانه دانشجویانی که در آن جا کلاس خاصی از دانشگاه بهاییان برگزار می‌شد، عده‌ای از دانشجویان و اساتید مربوطه را دستگیر نمود.

ظهور مشایی از تخم

جوشش ديگ اصول‌گرايي هر روز با پرده برداري از فساد و انحرافات اقتصادي و اخلاقيِ جديدي به اسقبال دولت خدمتگزار مي‌رود. در ميان هياهوي پر اشك و آه دو طرف، سكوت و عدم ورود مستقيم دو نفر- شخص رييس جمهور و آقا- به اين آشوب به مثابه‌ي نزاع سياسي، خود حكايت ديگري است.از سال‌هاي پس از جنگ و پس از فوت آيت‌الله خميني هميشه اين كه بالاخره «آيا جهت گيري اقتصادي جمهوري اسلامي، سرمايه محور است و يا عدالت محور؟» مورد سوال بوده است. از آن زمان تاكنون اين مساله- در كنار بي‌شمار مساله ديگر نظام مقدس كه در هاله‌اي از ابهام و تعليق به سر برده، مي‌برد و خواهند برد، انشاءالله!- به صورت لِنگ در هوا باقي ماند و در نهايت به اينجا ختم شد كه ما ملت بدانيم و آگاه باشيم در اين مملكت دو استوانه و دلسوز بسيار بزرگ داريم به نام هاي آيت‌الله هاشمي رفسنجاني و آيت‌الله خامنه‌اي كه از قضا با همديگر يار جاني هم هستند و رفيق گرمابه و زندان هم بوده‌اند، و اما اولي به اقتصاد سرمايه‌داري است كه اعتقاد راسخ دارد و برايش جان مي‌دهد، در حالي كه دومي به اقتصاد عدالت محور است كه ايمان قلبي دارد و مدينه فاضله ايران اسلامي را در آن مي‌جويد!و از آنجا كه ما مردم ايران به زندگي در درياي تناقضات عادت كرده‌ايم، هيچ بد بختي‌اي از وجود شكاف عميق در ايمان و عقيده اين دو يار جاني رصد نكرديم؛ بماند كه خودشان هم گفتند و مي‌گويند و خواهند گفت «مشكلي نيست و اختلاف سليقه است و بقيه اش تبليغات دشمن!» و اين چنين بود و بود تا آن كه رهبري در نماز جمعه ۲۹ خرداد ۸۸، خونِ دل خوردن بيست ساله را تمام كردند و استخوان از گلو بر گرفتند و گفتند «همون كه احمدي مي‌گِه درسته! عدالت اصله و هاشمي و سرمايه‌داري فرع!»امروز و پس از گذشت دو سال، رهبري به اين نتيجه رسيده‌اند كه «مثل اين كه اون عدالتي كه من مي‌گفتم، اوني نبود كه احمدي هم توي اين شش سال گفت!» اين است كه رهبر جلسه تشكيل می‌دهند با حضور نخبگان و فرهيختگان كه «حالا بياييد از دوباره عدالت رو تعريف كنيم، و يك بار ديگه بازي از نو!». و احتمالا به دليل همين عدم اعتقاد ايشان به عدالت احمدي است كه اجازه فرموده‌اند اطرافيان دكتر، رمال و منحرف و جادوگر وجن گير و فاسد هم بشوند...حرف آخر: حضرت آقا! زحمت بيهوده بر سر بازتعريف دوباره عدالت و سرمايه داري نكشيد لطفا! عدالت يك تعريف بيشتر ندارد و آن هماني است كه احمدي گفت و شما هم دو سال پيش گفتيد كه درست است! اگر عدالت احمدي غلط باشد، بعد از او هرچه باشد و هر نخبه‌اي هر چه كه تعريف كند، از اين ديگ پُر شر و شور اصول‌گرايي كه اكنون با هيزم غيظ و غضب احمديِ يار محرومان مي‌جوشد، تنها آش سرمايه‌داري رفسنجاني است كه ثمر مي‌رسد و ديگر هيچ!


۰۱ خرداد ۱۳۹۰ ابراهيم سالك

کاریکاتور: ظهور مشایی از تخم

نوشته :ابراهيم سالك/ کاریکاتور:نیک آهنگ کوثر

پیمان روشن ضمیر، وبلاگ نویس متهم در دادگاه از خود دفاع نکرد

پیمان روشن ضمیر در خصوص روند دادگاهش به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت: «داشتن دادگاه علنی، هیات منصفه و حضور نماینده دادستان طبق صراحت قانون باید در دادگاه متهم سیاسی اعمال می شد که هیچکدام نشد. اتفاقی که اکنون در قوه قضاییه می افتد این است که همه قوانین را برخلاف نظر قانون گذار بر علیه متهم تفسیر می کنند. حق من داشتن دادگاه علنی بود در حالیکه حتی پدرم نیز اجازه ورود پیدا نکرد و وقتی وکیل با هزار زحمت او را وارد دادگاه کرد قاضی اجازه حضور به او نداد.پیمان روشن ضمیر درخصوص اتهاماتش گفت: «من به جز نوشتن چند مقاله، تایپ کردن آنها و یکی، دو مصاحبه کار دیگری نکرده ام که همه آنها نیز در وبلاگم قابل رویت است.من مقالاتی مثل «طرق قانونی تغییر رهبر» برای رادیو زمانه و یا «ما سهراب و ندا هستیم نه مجاهدین خلق» نوشتم اما در مرحله دادگاه در جایی که وکیل از قاضی خواست مستندات را ارائه کند نود درصد موارد مورد استناد قاضی مقالاتی بود که اصلا من ننوشتم و حتی در بازجویی هم به گوش من نخورده بود. جالب ترین موردش این بود که یکهو آخر جلسه دادگاه،بازجویم وارد دادگاه شد و کاریکاتوری را نشان داد و گفت که از لپ تاپ پیمان پرینت گرفتیم که صد درصد حرفش خلاف واقع است. لپ تاپ من ۵ ماه است دست ایشان است چطور نه در بازجوی، نه زندان، نه دادسرا کسی نه حرفی از این کاریکاتور زد و نه به من نشان داد.این وبلاگ نویس گفت: «وقتی قانون اساسی می گوید باید دادگاه علنی باشد برای همین است که هر چیز خلاف واقع را بدون هیچ شرم و پروایی وارد پرونده متهم نکنند و آنچه در سیر پرونده می آید از حداقل منطق برخوردار باشد. اما دادگاه که غیر علنی می شود چون خیالشان راحت است کسی دفاعیات متهم را نمی شنود هر چیز خلاف واقعی را به او می چسبانند. این کاری بسیار غیر اخلاقیست که اگر مثلا از فلان مقاله یا تحلیل من عصبانی هستند ولی چون می دانند آن مقاله هیچ توهین و مطلب غیر قانونی ندارد یک سری مطالب مسخره که روح من از آنها خبر ندارد و هرگز در هیچ سایتی چنین چیزهایی را منتشر نکردم به من نسبت دهند تا بتوانند من را محکوم کنند.پیمان روشن ضمیر به عدم حضور نماینده دادستان در دادگاهش اشاره کرد و گفت: «دادگاه من به غیر از اینکه غیرعلنی و بدون هیات منصفه بود حتی نماینده دادستان هم نداشت یعنی کسی که کیفر خواست را بر علیه من باید در دادگاه بخواند و قاضی نقش نماینده دادستان را هم بازی می کرد در حالیکه طبق قانون اگر نماینده دادستان وجود نداشته باشد دادگاه اعتبار قانونی ندارد. و نه هیات منصفه داشت و نه حتی نماینده دادستان حضور داشت.این وبلاگ نویس در خصوص دفاعیاتش گفت: «من به دلیل ایرادتم به دادگاه هیچ دفاعی نکردم فقط گفتم اتهامات را قبول ندارم. وکیلم فقط کمی دفاع کرد. دو اتهام داشتم که یکی توهین به رهبری بود که فقط گفتم من در هیچ کدام از مقالاتم توهین به رهبری نکردم و دیگری تبلیغ علیه نظام بود که آن را هم نپذیرفتم.»پیمان روشن ضمیر با اشاره به تعدد برگزاری دادگاه های غیر علنی برای متهمان سیاسی گفت: «آنقدر متهمان سیاسی ما زیر بار دادگاه های غیرعلنی رفته اند که دیگر این امرعادی شده است. در حالیکه بسیار غیر عادی است، کسی که متهم است باید نگران آبرویش باشد. وقتی کسی از دیگری شکایت می کند یعنی او گناهکار است و شاکی اسنادی بر علیه ش دارد پس دیگر نگرانی نباید داشته باشد، ولی چرا درهای دادگاه را می بندند؟ مین حرکت بهترین سند برای محکوم کردن این روال و خالی بودن دست شاکی از هرگونه مدرک و سندی علیه من است. پشت درهای بسته هر اتفاقی می تواند بیفتد.پیمان روشن ضمیر، مدیر وبلاگ ” اوس پیمان” و سردبیر “تالار هفت تیر” که اکنون با قرار وثیقه از زندان آزاد شده است در ۱۳ دی ماه سال گذشته در منزلش توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد و پس از دو ماه بازداشت که یک ماه آن در اداره اطلاعات گذشت و یک ماه دیگر در زندان کارون اهواز بود. اتهامات او تبلیغ علیه نظام و توهین به رهبری است که خود این فعال سیاسی هیچکدام از اتهامات را قبول ندارد. او در حال حاضر منتظر حکم دادگاه بدویش است.

نوشته ای از رضا صالحی 

۱۳۹۰ خرداد ۱, یکشنبه

یورش وحشیانه ومورد اهانت قرار دادن یکی از زندانیان سیاسی در زندان

بنابه گزارشات رسیده به " فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" حملۀ یکی از پاسداربندها به زندانی سیاسی زانیار مرادی و مورد اهانت قرار دادن وی.

روز پنجشنبه 29 اردیبهشت ماه زندانی سیاسی محکوم به اعدام زانیار مرادی مورد تهاجم پاسداربندهای سالن 12 بند 4 زندان گوهردشت قرار گرفت . پاسدار بندها با توهین های رکیک و برخوردهای وحشیانه قصد داشتن او را جهت شکنجه های جسمی به زیر 8 منتقل کنند. توهین های اخلاقی و هتاکیهای پاسداربندها به این زندانی سیاسی موجب اعتراض سایر زندانیان سیاسی گردید. پاسداربند حسین دفتری زمانی که قصد داشت این زندانی سیاسی را برای شکنجۀ جسمی به زیر 8 ببرد با مقاومت شدید زندانیان سیاسی مواجه شد که موجب عقب نشینی پاسداربندها گردید و این زندانی سیاسی در سالن باقی ماند. پاسدار بند حسین دفتری از پاسداربندهای سلولهای انفرادی بند 1 می باشد که اخیرا به سالن ایزوله شده زندانیان سیاسی منتقل شده است . این فرد در سلولهای انفرادی بند 1 زندان گوهردشت زندانیان سیاسی و عادی را مورد شکنجه های وحشیانه جسمی قرار می داد که در اثر شکنجه های غیر انسانی او تعدادی از زندانیان دچار شکستگی دست و پا و سر و نقض عضو شده اند.حسین دفتری از تیم شکجه گران زندان گوهردشت کرج و جنایتکاران علیه بشریت می باشد.از طرفی دیگر اعتصاب غذای تعداد زیادی از زندانیان سیاسی نسبت به انتقال زندانی سیاسی ارژنگ داودی به سلولهای انفرادی که از 27 اردیبهشت شروع شده است همچنان ادامه دارد و زندانیان سیاسی اعلام کرده اند تا بازگرداندن او از سلولهای انفرادی و پایان دادن به شرایط طاقت فرسا در این سالن به اعتصاب غذای خود ادامه خواهند داد.در طی چند روز گذشته برای تحت فشار قرار دادن زندانیان سیاسی مامورین ولی فقیه در زندان گوهردشت اقدام به قطع آب گرم علیه زندانیان سیاسی نمودند.زندانیان سیاسی بخصوص آنهایی که بیماری حاد جسمی دارند از داشتن آب گرم برای استحمام محروم می باشند.اعمال سرکوبگرانه و غیر انسانی علیه زندانیان سیاسی در زندان گوهردشت کرج توسط شورای عالی امنیت نظام گرفته می شود و توسط بازجویان وزارت اطلاعات ،عباس جعفری دولت آبادی که در لیست بین المللی ناقضین حقوق بشر قرار دارد و سازمان زندانها به اجرا گذاشته می شود.فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،یورش به زندانیان بی دفاع و اسیر، انتقال آنها به سلول انفرادی جهت شکنجه (ارژنگ داودی)و گسترش یافتن محدودیتهای غیر انسانی علیه زندانیان سیاسی را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار ارجاع پرونده جنایت علیه بشریت رژیم ولی فقیه علی خامنه ای به شورای امنیت سازمان ملل جهت گرفتن تصمیمات لازم اجرا می باشد.

فعالین حقوق بشرو دمکراسی در ایران

31 اردیبهشت 1390 برابر با 21 می 2011

گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:

کمیساریای عالی حقوق بشر

کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا

سازمان عفو بین الملل

حذف با اقساط احمدی نژاد

در همان هنگام که آقای محمود احمدی نژاد، گماشته ولی فقیه بر مسند ریاست جمهوری مشغول پرواز روی ابرها به منظور کشف دسیسه غرب برای خشکسالی بود، روی زمین یک توطیه نه چندان به این اندازه تفریحی برای فرستادن وی به قوطی، کنج و زاویه بیشتری گرفت. روز آدینه بنگاه خبرپراکنی وابسته به سپاه پاسداران موسوم به "فارس" اطلاع داد که شورای نگهبان، سرپرستی آقای احمدی نژاد بر وزارت نفت را "غیرقانونی" می داند. تنها چند روز پیش از این، رییس دولت در یک مصاحبه زنده تلویزیونی سینه جلو داده بود: "فعلا خودم سرپرست وزارت نفت هستم.نهاد تحت سرپرستی آیت الله جنتی در 21 اردیبهشت نیز یک تلاش دیگر پادوی نافرمان آقای خامنه ای برای قُدرت نمایی را ناکام گذاشته بود و تصمیم یکجانبه وی برای ادغام هشت وزارتخانه را منتفی و مشروط به کسب اجازه از رقبا اعلام کرد.پس از ناکامی سنگین رییس دولت در برکناری وزیر اطلاعات و عضو کابینه خود، اکنون چنین می نماید که گسست ایجاد شده در آتوریته بوروکراتیک وی در اثر این شکست، به تدریج در حال گسترش بوده و به سمت ناکارآمد ساختن او به حرکت درآمده است. لغو پی در پی تصمیمهای رسمی آقای احمدی نژاد بی تردید می تواند یک تحقیر علنی نیز به شمار برود، اما تمام هدفی که مجموعه موارد سلب اختیار از رییس قوه مجریه دنبال می کند را توضیح نمی دهد.سووال مرکزی که هم عزل و نصبهای آقای احمدی نژاد و هم بی اثر کردن آن از سوی آقای خامنه ای و شُرکا در صدد پاسخ گفتن به آن برآمده، این است که چه کسی تصمیم می گیرد و کدام قدرت واقعی این اراده را پشتیبانی و مادی می کند. فعال شدن شورای نگهبان علیه دولت و به همین گونه، رویکرد تند "اصولگرایان" مجلس در برابر آن، نشان می دهد که باند ولی فقیه تمام توان و امکانات خود را برای ایجاد فاکتهایی که به پرسش بالا جواب می دهد، به میدان وارد کرده است. محاصره ی فراکسیون نظامی – امنیتی دولت و قُفل کردن آن در محدوده عمل قانون، فقط خط اول نبرد و تدارُک برای کم کردن هزینه ی پیشروی است.درخواست دستگیری آقای مشایی و "نجات رییس جمهور" که در روزهای اخیر به گونه فشرده تری از سوی محافل و جریانهای وابسته به آقای خامنه ای و راست سنتی طرح می شود، مرحله بعدی در روند حذف گام به گام آقای احمدی نژاد را به جریان انداخته است.

نویسنده: منصور امان

نامه دانشجوی زندانی به مادرش

علی اعجمی :جهان بهتری ممکن است با همین خاک و مادران و فرزندان

نامه دانشجوی زندانی علی اعجمی به مناسبت روز مادر جهت انتشار در اختیار "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" قرار گرفته شده است که متن آن به قرار زیر می باشد:

به بهانه روز مادر، نامه ای برای پاسخ به مادرم از زندان .سخت است که هرگزنامه ای ننوشته باشی و روزی که ناگزیر از زندان به مادرت بنویسی ، سئوالاتش بی پاسخ نماند.سخت است بویژه وقتی زبان مشترکی در کار نیست و یا به کار نمی آید .

سلام مادر خیلی وقت است ندیدمت، مادر جان صدایت را هم نشنیده ام به شما مجوزملاقات نداده اند و به من اجازه حتی یک تماس تلفنی" علتش را باید از قاضی و دادستان و غیره بپرسید .آخرین دیدارمان کی بود ؟ دوشنبه ای در اوین ، پس از یکسال حبس به ملاقاتم آمدی .به بچه ها گفتم : چه فیلم هندی بشود امروز و واقعا که چه فیلم هندی شد. بعد از اشک و آه پرسیدی برای چی گرفتار شدی ؟ چرا؟..تا آخرش صدات بوی التماس می داد گفتی تقاضای بخشش کن و من کلافه شدم آن روز فرصت نبود جواب سوالهایت را بدهم چه کرده ام ؟چرا زندان ؟اصلا کدام بخشش ؟فرضت نبود چون شما از دورافتاده ترین روستاهای سبزوار آمده بودید و ما فقط پانزده دقیقه وقت داشتیم و یکسال حرف نگفته .واقعا من چه کرده بودم ؟به یادآوردنش سخت است یادم نمی آید زمان بازجویی و انفرادی و فشارهای مختلف هم درست یادم نیامد.فقط خاطرم مانده چیزهایی گفته بودم "جهان بهتری ممکن است که تو همین را می خواهی" لابد می پرسی چرا گفته بودم ؟ تا دنیای بهتر، بگذار با زبان هم صحبت کنیم .ابتدا هم از دنیای اطراف خودت و تصاویری آشنا که چشم من است که دیدنش برای شما تبدیل به عادت شده است .آشنا تر از همه تصاویرهمان رنجی بود که مادرم کشیده بودی ،کشیدی، انگار مقدر بود تا ابد تحمل کنی ،همان "روز بی خستگی دویدن و شب سرشکستگی" من از تاب و تحمل تو ،طاقت بی کرانگی انسان پی بردم .تصویر خواهرانم و زمستان و اتاق نمور و دار قالی.... وتصویر پدرم که مدام در اندیشه کار و بدهی ..به دیوار دخیل می بست،به هم کلاسی های دوره کودکی ام که حالا آواره بودند یا معتاد ، در بهترین حالت بیکار،چه فلاکتی که در آن دست و پا زدیم و من در آن بزرگ شدم و یا اصلا نشدم . می بینی مادر جان من از دموکراسی و دیکتاوری و ایسم های مختلف حرف نمی زنم ... یعنی سرگیجه گرفته ام من از دنیای آدم های اطرافتان حرف می زنم .در مقابل من، چه می خواستم ، هیچ وقت چیز زیادی نخواسته ام فقط عادت به رنج تمام نشدنی شما برایم دشوار بود فقط می خواستم خواهرم که همیشه انگشتانش زخمی دار قالی بود حداقل ساعتی هم که شده زندگی و آرامش و تفریح را تجربه کند فقط می خواستم وقتی هم کلاسی های قدیمی را می بینم خمار یا خواب نباشند .دیدنش سخت بود که هم اتاقی ام در خوابگاه از شدت درماندگی شبانه رگش را بزند ! می توانی تصور کنی مادر وارد اتاق می شوی و با جنازه ای روبه رو می شوی که خون از رگش فواره می زند .می بینی که از آرزوهای دور و دراز حرف نمی زنم .از اتفاقات معمولی دنیای اطرافم حرف می زنم .من نمی توانستم ببینم با استعدادترین هم شاگردی هایم به جرم آزاداندیشی ، آزادی خواهی و برابری طلبی ، توبیخ ، محروم ....و زندانی شوند صریحتر و صادقانه تر اینکه نمی خواستم همین بلا سر خودم بیاید .دردهای بزرگتری هم بوده و هست شما خوشبختانه یا شوربختانه هیچ گاه باخبر نمی شوید .اصلا نمی دانید تمام این سالها کارگران ، زنان، روزنامه نگاران ، دانشجویان ، معلمان ، اقلیت های مذهبی و خلاصه انبوهی از بیگناهان شکنجه شده اند ، زندانی بودند و حتی اعدام شده اند. شما از ندا ، سهراب ، کهریزک وسه دانشگاه چیزی شنیده ای مادر ؟ نخواستم نگرانت کنم و هیچ وقت نگفتم در آن شب لعنتی کوی دانشگاه چه بر دوستانم گذشت ، تو عاشق زهرایی و آن شب بی رحمانه با شعار یا زهرا ریختند و زدند و بردند و حالا ما به جای دادخواهی از زندان سر درآورده ایم .از هیج کدان اینها خبر نداری حق داری مادر ! قتلها را که در صدا و سیمای لعنتی جمهوری اسلامی نشان نمی دهند .دیدی که درد بود و بزرگ هم بود ؟دردها روز به روز بزرگ و بزرگ تر شوند ؟ و من هم با همان روحیه ایلیاتی که هم تخس بود و هم صادق، عجیب که به این فکر بیافتم که آیا زندگی بهتری هم ممکن است ؟تا همیشه همین نکبتی هست که هست؟ و من سرسختانه و شاید لجوجانه هم فکر کردم که جهان بهتری ممکن است و سعی کردم در این راه تلاش کنم برای خودم ، برای شما و برای تمام آدم هایی چون ما .پاسخ سوالات چه کرده ام و چرا به زندان افتاده ام ، امیدوارم پاسخم قانع کننده و به قول خودت دور ازکلمات قلمبه باشد . و اما درباره تقاضای عفو ، درست است ولی من از کی باید طلب بخشش کنم ؟ کدام ظلم را کرده ام ؟ از مظلوم نمایی خوشم نمی آید مطمئنا این منم که مظلوم واقع شده ام ، من که به اصرار خودتان داشتم درسم را می خواندم ، فقط 15 واحد مانده بود که لااقل یکی از آرزوهایت برآورده شود .طلب عفو از کسانی که شبانه به خانه ریختند و وحشینه و مسخره مرا و هر چه در خانه بود با خود بردند مگر چه بود مشتی کاغذ و کتاب ؟حیرت و وحشتی را که آن شب در چشمانت دیدم هنوز فراموش نکرده ام .طلب عفو از کسانی که دو سال تمام زندان و شکنجه و انفرادی را به من تحمیل کردند و تو و خانواده را نگران و پریشان ؟می بینی که این من نیستم که باید عذرخواهی کنم و برعکس آنها باید در مقام پاسخگویی باشند از من و تو و امثال ما. ولی اگر یکی هست که باید از او طلب بخشش کنم فقط تویی مادر که همیشه اسباب آشفتگی خاطرت بودم ، چرا که نتوانستم خوشحالت کنم ،نتوانستم بنا به آرزوی ساده ات معلم مدرسه روستایمان باشم.پس آرزوهایم بزرگ تر بود ، شاید به دلیل رتبه 18 کنکور بود ، ....بودن ، رشته حقوق بود به هر حال فکر می کردم رشته حقوق ارتباطی با با حق و عدالت و آزادی دارد ، نتوانستم روی شما و آداب و رسوم را زمین نیاندازم تا قبل از برادر کوچکترم ازدواح کنم .ولی نتوانستم و همین چیزهای به ظاهر کوچک ناراحتتان می کرد به هر حال نه از آنها از شما باید عذرخواهی کنم از پدر ، از برادر و خواهرانم وقتی که مدام یادم می آید تمام مدت حبس کارت زندانم با پول قالی بافی خواهرم شارژ می شود ویران می شوم هرچند این کار را با نهایت عشق و افتخار انجام بدهد .یک عذرخواهی بابت اینکه هیچ وقت توضیح ندادم که چطور سوء استفاده ازاحساسات.مذهبی شما و دیگران باعث و بانی بخش اعظم این فلاکت بود ست .ببخش مادر ولی بیش از اندازه هم بزرگش نکن می دانی که از ذکر مصیبت وحبسیه و رنجنامه متنفرم. اصلا تنها چیزی که تازگی ندارد رنج است تا همین جا هم نامه بیش از حد سنگین شد مثل روز ملاقاتمان در اوین .پس بدان که این روزها همۀ زندان های ایران پر است از زنان و دختران و مردانی مثل من ، بهتر از من .همه هم بیگناه و همه هم مادر دارند .خون من و شما هم رنگین تر از آنها نیست ، فقط برای تو تنها نیست،فقط بدان تو تنها نیستی ما تنها نیستیم ودر نهایت ما بیشماریم مادر، بگذار تمام کنم مادر! بگذار مثل پایان فیلم های هندی خوب تمام شود بگذار فرزندانت ....تمام قناریهای جهان را بکشند ظاهرا آرزو بر جواان عیب نیست و من هنوز فکر می کنم "جهان بهتری ممکن است با همین خاک و مادران و فرزندان"

به امید دنیایی بهتر مادر ،

دانشجوی رشتۀ حقوق دانشگاه تهران علی اعجمی

سالن 12 بند 4 زندان گوهردشت کرج

اردیبهشت ماه1390 

محمد‌ پورعبدالله از زندان قزلحصار به اوین منتقل شد

محمد پورعبدالله، از دانشجویان طیف چپ، در پی اجرای طرح تفکیک جرایم از زندان قزلحصار کرج به زندان اوین منتقل شد. بنا به اطلاع  ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، محمد پورعبدالله که از اواخر سال ۸۷ تاکنون در زندان قزلحصار کرج محبوس بود، به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شده است.پورعبدالله، دانشجوی مهندسی شیمی دانشگاه تهران است که بیست‌و‌چهارم بهمن ماه سال ۸۷، در منزل پدری اش دستگیر و بیش از یک ماه در سلول انفرادی بند ۲۰۹ زندانی بود؛ وی در روز بیست و هشتم اسفندماه همان سال به زندان قزل حصار منتقل گردید. این زندانی سیاسی که در زندان قزلحصار در کنار زندانیان عادی محبوس بود، تاکنون از حق استفاده از مرخصی و یا آزادی مشروط محروم مانده است. شایان ذکر است که این دانشجوی طیف چپ توسط شعبهٔ پانزدهم دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به شش سال حبس تعزیری محکوم شده بود که این حکم در دادگاه تجدید نظر استان تهران به ۳ سال حبس تعزیری تقلیل یافت. گفتنی ست در پی اجرای طرح تفکیک جرایم، طی هفته های اخیر معین محمد بیگی، از دستگیر شدگان حوادث پس از انتخابات نیز، پس از تحمل یکسال حبس در قزاحصار، به زندان رجایی شهر کرج منتقل شده بود.

بیانیه بیش از 500 نفر از فعالان جنبش زنان و فعالان مدنی:به شرایط غیر انسانی زندان زنان قرچک ورامین رسیدگی کنید

روز دوشنبه 19 اردیبهشت ماه 1390، رئیس سازمان زندان ها خبر از انتقال تمامی زندانیان زن استان تهران به زندان قرچک ورامین داد. براساس گزارش های منتشر شده، تاکنون تعداد زیادی از زنان زندان رجایی شهر کرج و اوین به این مکان منتقل شده اند. در این میان زندانیان سیاسی زن نیز بی بهره نبوده اند. در گزارش منتشر شده از سوی زندانیان سیاسی زن که به این زندان منتقل شده اند، زندان قرچک ورامین واقع در بیابان های اطراف تهران است.زندانیان در رابطه با جایگاه جغرافیایی این زندان می گویند: «همین بس که ما همچنان در عجبیم از آن که خانواده های ما چگونه خواهند توانست برای ملاقات با ما به این ینگه دنیا بیایند؟». این زندان شامل هفت سوله و در هر سوله بیش از ۲۰۰ زندانی نگهداری می شوند. عدم وجود کوچک ترین سیستم برای تهویه هوا؛ ایجاد ناراحتی های تنفسی جدی به دلیل بوی فاضلاب و شدت گازهای ناشی از آن و وجود تنها دو سرویس بهداشتی با دو اتاقک حمام برای بیش از ۲۰۰ نفر در هر سوله که همان محل شستن ظرف و لباس و استحمام نیز هست، زندان ورامین را به مکان مخوفی تبدیل کرده که از حداقل امکانات بهداشتی و رفاهی بی بهره است. محدودیت های به وجود آمده به خاطر سرویس های بهداشتی، عملا باعث شده است تا بسیاری از زندانیان از محیط سوله و مابین تخت ها به عنوان "سرویس بهداشتی" استفاده کنند. زندانیان از سه وعده غذایی منظم روزانه بی بهره هستند و تنها به میل زندانبان به آنها غذا داده می شود زیرا جیره غذا و آبشان کافی نیست. به گفته زندانیان، از آنجا که بسیاری از زندانیان کم سن و سال حتی زیر ۱۸ سال نیز در این زندان نگهداری می شوند، به وضوح می توان مشکل سوءتغذیه جدی را در میان بسیاری از آنها مشاهده کرد.شایان ذکر است کلیه این موارد، برخلاف آیین نامه اجرایی زندان هاست. بر اساس ماده 91، 92 و 93 آیین نامه اجرایی زندانها محکومان می بایست از حقوق مربوط به بهداشت زندانیان مانند فراهم کردن پوشاک مناسب، رفع نیازمندی های بهداشتی (به ویژه برای زنان)، تهیه برنامه غذایی مناسب که دارای كالري و ويتامينهاي كافي باشد در سه وعده صبحانه، نهار، شام به همراه چاي يا آب آشاميدني سالم، برخوردار باشند. بر اساس ماده 100 و 108 آیین نامه نیز وضـع اماكن زندان بايد بر اساس اصول بهداشتي باشد و گرمابه و دستشوئي زندان بايد هميشه تميز بوده و به اندازه كافي دوش سرد و گرم در دسترس محكومان گذاشته شود. همچنین بر اساس تبصره 1 ماده 234 آیین نامه، محکومان می بایست به درخواست شخصی در نزديكترين زندان محل سكونت خانواده خود تحمل كيفر کنند تا خانواده آنها بتوانند به راحتی برای ملاقات آنها بیایند. متاسفانه به رغم موارد قانونی یاد شده، شاهد آن هستیم که در زندان نیز – مانند خانواده، اجتماع و قانون – بر زنان این سرزمین ستم وارد شده و اعتراض آنان به این شرایط ضد انسانی مثل همیشه با سرکوب و خشونت مواجه شده است. تا جایی که خانواده زنان زندانی نگران مرگ تدریجی فرزندان خویش و تبدیل این مکان به کهریزکی دیگر هستند.ما جمعی از فعالان جنبش زنان وفعالان مدنی ایران، ضمن اعتراض به ادامه بازداشت زندانیان سیاسی و به طور خاص نگهداری زندانیان زن در زندان قرچک ورامین تحت چنین شرایطی، خواستار تعطیلی فوری کلیه زندان های غیر قانونی و فاقد استاندارد، فراهم آوردن امکانات بهداشتی و رفاهی مناسب (با در نظر گرفتن نیازهای ویژه زنان و فرزندان ایشان)، اجرای اصل تفکیک مجرمین و در نهایت رعایت کلیه حقوق اولیه همه زندانیان -چه زندانیان سیاسی، چه غیر سیاسی- هستیم. ما امضا کنندگان این بیانیه همچنین انتظار داریم که صدای اعتراض مان پیش از رخ دادن فاجعه ای دیگر در این زندان، مورد توجه مسئولان قضایی قرار گیرد.

اسامی امضاءکنندگان بیانیه:

آ. نظریان - آبتین زینعلی - آذر فتاحی - آذر کفائی - آراز فنی - آرتمیس حبیبی آزاد - آرزو عزیزی - آرش بهمنی - آرش حسینی پژوه - آرش نصیری اقبالی - آرشین وانگهی - آرمین آبادی - آرمین رحمانی - آزاد مراديان - آزاده به کیش - آزاده دواچی - آزاده کیان - آزاده میرحسینی - آسیه امینی - آناهیتا پوینده - آیدا ابروفراخ - آیدا سعادت - آینده آزاد - ابراهیم رحمتی - ابراهیم عبدالله زاده - ابولفضل عقیلی - احسان هوشمند - احسان ولیان - احمد باطبی - احمد جلالی فراهانی - اشکان منفرد - اعظم رمضانی - اعظم خاتم - افروزه پوشش - اکرم رستمی - اکرم موسوی - الناز ناطقی - الهه امانی - الهه شکرایی - الهه مشایخی - الهه مشعوف - اميد كوهى - امير فرشاد ابراهيمي - امید ایران‌مهر - امید سلامی - امید معماریان - امیر جواهری لنگرودی - امیر رشیدی - امیر نجفی - امیر نژادیان - امیرحسین میرابیان - انديشه جعفري - انسيه سلماني - اویس اخوان - ایران جلیلی ارومیه-بابک بهرامی - بابک عظیمی - بردیا صالحی - بشیر احسانی - بلال مرادویسی - بنفشه جمالی - بنفشه حجازی - بها یمین - بهارا بهروان - بهجت حسینی - بهجت میری - بهرام امامی - بهرام چوبینه - بهرام شفیعی - بهرام شکیبا - بهروز فايقيان - بهروز فدائی - بهزاد راستی - بهزاد شریف - بهزاد مهرانی - بهمن امینی - بهمن حیدری - بهمن مباشری - بهنام خدابنده - بیژن بهاران - بیژن پیرزاده-پرتو نوری علا - پرسا جعفری - پرستو اله یاری - پروانه قاسمیان - پروین ابراهیم زاده - پروین اردلان - پروین بختیارنژاد - پروین پرتوی - پروین شهبازی - پروین ملک - پریسا غفوری - پریسا کاکائی - پویا احمدزاده - پویا جهاندار - پویا عزیزی - پویان مکاری - پویش عزیزالدین - تارا سپهری فر - توران ناظمی - ثريا فلاح-جعفر ابراهیمی - جلوه جواهری - جمیله نیرومندی - جواد رحيم پور - جیران مهــــربان - حجت نارنجی - حسن جعفری - حسن زارع زاده اردشیر - حسن شریعت مداری - حسن مکارمی - حسین اقتداری - حسین باقر زاده - حسین رزاقی - حسین علوی - حميده تقي زاده - حمید حمیدی - حمید رستمی - حمید فراهانی - حمید کوثری - حمیده نظامی - خاطره سلطاني - خدیجه مقدم - خسرو تجربه کار-داریوش آشوری - داود داودی - درسا سبحاني - داریوش احمدی - دنیا اکبری - راحله فراهانی - راحله مدیری - راحیل آشناگر - راما هاشمی علیا - رامین امن گستر - رامین جهانبگلو - رجا فلاح - رحمان جودکی - رحیمه دقتی - رضا جعفریان - رضا حسین پور - رضا سیاووشی - رضا کریمی - رضا معرفت - رضا نوابی - رضا هیوا - رضوان مقدم - روجا بندری - روحی شفیعی - روشنک آسترکی - روناک نصیری - رویا صحرائی - رویا صدر - رویا طلوعی - رویا کاشفی - رویا میلانی - ریحانه حدادی - ریحانه رجایی - زرین مناجاتی - زهرا ابراهیمی - زهرا ایازی - زهرا بجاتی - زهرا جعفری - زهرا داوری - زهرا قنبری - زهره احسانی نیک - زهره اسدپور - زهره حسینی - زهره صادقی - زویا اسکندریان - زيبا ميرحسيني - زیبا لاهیجی - زینب پیغمبرزاده - زینب حلم زاده - ژيلا احمدی پور - ژيلا مكوندي - ژیلا گلعنبر - ژینا مدرس گرجی - ژینوس زبردست-ساحل سیستانی - سارا اسمی زاده - سارا حلم زاده - سارا دره قلی - سارا صحرانورد فرد - ساغر رادنژاد - سام شاهدادی - سامان عباسی زاده - ساناز محسن پور - سانیا آوازپور - سپهر عاطفی - سپیده پورآقایی - سپیده یوسف زاده - ستاره الیاسی - ستاره تابنده - ستاره هاشمی - ستایش حسن پور - سجاد ویس مرادی - سحر صادقی - سحر کار - سرور صاحبی - سعید پورحیدر - سعید شریفیان - سعید قاسمی نژاد - سعید کلانکی - سعید مدنی - سلمان سیما -سمانه جودکی - سمانه موسوی - سمانه عابدینی - سمیرا نصیری - سمیه رشیدی - سمیه لک - سهراب براتی - سهراب بهداد - سهیلا شبرگ - سودابه فرخ نیا - سوده راد - سوسن زمردی - سوسن طهماسبی - سوفیا صدیق پور -سولماز ايکدر - سولماز شریف - سیامک بختیاری - سیامک شجاع - سیاووش جلیلی - سید مرتضی حسینی - سیده مرجان طباطبایی - سیروس دستاران - سیما حسین زاده - سیما رحیمیان - سیمین روزگرد - سیمین مرعشی - شایان وحدتی - شبنم موسوی - شقایق کمالی - شکوفه نریمان - شهاب الدین شیخی - شهرام تهرانی - شهره باستانی - شهروز ایازی - شهریار ایازی - شهلا باقردوست - شهلا جودکی - شهلا شفيق - شهلا عبقری - شهناز بیات - شیرین قهرمانی - شیرین قهرمانی - شیوا بدیهی نژاد-صادق اسکندری - صادق شجاعي - صادق کمالی - صبا واصفی - صبری حسن پور - صبری نجفی - صدیقه جعفری - صدیقه فخر آبادی - صدیقه نامدار - صغری راجی - صفورا الیاسی - ضیاء صدرالاشرافی - ضیاءاله ریحانی - طاهره پژوهش - طاهره تولایی - طاهره خرمی - طاهره سوری - طلعت تقی نیا - طلیعه حلم زاده - طه ولی زاده - طیبه اصغر زاده - ظریفه نصیری - عباس خرسندی - عبدالکریم لاهیجی - عزیزالله بیضایی - عشا مومنی - عفت ماهباز - على غلامى - علي كلائي - علي نيكويي - عليرضا ساريخاني - علی ابراهیمی - علی اصغر هوشمندی - علی افشاری - علی اكبر مهدی - علی پورنقوی - علی جهانشاهی - علی ستاری - علی صادقی - علی صالح زاده - علی طایفی - علی عبدی - علی فتوتی - علی ماهباز - علی مشمولی - علی ندیمی - علی هنری - علیرضا صرافی فائزه دقتی - فائزه منزوی - فاطمه بهزاد - فاطمه بیاتی - فاطمه توانگر - فاطمه حقیقت جو - فاطمه رضایی - فاطمه ملک زاده - فتانه صادقی - فرامرز دادور - فرامرز یزدانی - فرح آریا - فرح شیلاندری - فرحناز عمادی - فرحناز محمدی - فرزانه بیضایی - فرزانه راجی - فرزانه سوری - فرزانه قربانی - فرزانه نظری - فرشاد آریا - فرشته بهاری - فرشته فراهانی - فرشته قاضی - فرشته مولوی - فرشید آذرنیوش - فرناز کمالی - فرناز معیریان - فرهاد افشار - فرهاد اقبال - فرهاد صدقی - فرهاد نعمانی - فروزان عاملی - فروغ رسولي - فروغ سمیع نیا - فروغ كرمزاده - فريده غائب - فریبا برومند - فریبا داودی مهاجر - فریبا فرنوش - فرید کاظمی - فریده رضوی - فریدون خلیل پور - فهیمه ملتی - فیروزه علوی

كيوان مهجور - کارن جواهری - کاظم کردوانی - کامران چنگیزیان - کاوه آهنگری - کاوه رضائی - کاوه شعاعی - کاوه شیرزاد - کاوه کرمانشاهی - کاوه مظفری - کبری ابراهیمی - کبری کبریایی - کتایون اصلانی - کتایون عظیمی فرد - کورش پارسا - کوروش سلیمی - کوروش صحتی - کوهیار گودرزی - کیانا کریمی - کیوان مظفری - گلرخ جهانگیری - گوهر بیات - گیتا منبیلی - گیتی عدالتی - لاله بهروزی - لاله شاكري - لعیا تقی پور - ليلا سيف اللهي - لیدا جعفریان - لیدا حقانی - لیلا اسفاری - لیلا الیکایی - لیلا صادقی تبار - لیلا کرمی - لیلی ایمن ماریا منتظمی - مجتبي راجي - مجتبی نظریان - محبوبه اختری - محبوبه حسین زاده - محبوبه عباسقلی زاده - محسن نژاد - محسن هوشمند - محمد برزنجه - محمد شوراب - محمد صادقی - محمد توفیق اسدی - محمدحسین جعفری - محمدرضا اسکندری - محمدرضا رحیمی راد - محمدمجید سرافراز - محمود فرهادی نیا - محمود امیری مقدم - محمود نصیری - مرجان احمدی - مرجان خلیل پور - مرجان شجاعی - مرجان نمازی - مرضيه حسيني - مرضیه بخشی زاده - مرضیه شکیبا - مريم رحماني - مريم سجادپور - مریم ایزدی - مریم حکمت شعار - مریم حلم زاده - مریم رحمانی - مریم زارعی - مریم زندی - مریم شفیع پور - مریم طهماسبی - مریم عبدالرحیم کاشی - مریم عبدی - مریم کاویانی - مریم کسایی - مریم گودرزی - مریم مجد - مریم محسنی - مریم میرزا - مریم هدایتی - مریم یاسمین - مزدک قبادی - مژگان ثروتی - مسعود شب افروز - مسعود فتحی - معصومه زمانی - معین محمدی دهج - ملیحه احسانی - ملیکا بوستانی - منصوره بهکیش - منصوره فتحی - منوچهر شفائی - منوچهر شهرکی - منوچهر نامور آزاد - منور قنبری - منیره صمدی - منیره قاسمی - مهتاب حق پرست - مهتاب علمی - مهدی عبدالله پور - مهدیه فراهانی - مهران افشار - مهران براتی - مهران فرزانه - مهراوه كاظمي - مهرداد رضوانی - مهرداد مشایخی - مهسا صارمی - مهسا مرادی - مهشید زاهدی - مهناز علایی - مهناز محمدی - میترا شجاعی - میثم مهتدی - میلاد ملک - مینا مانی - مینا محبوبی - مینا نیک - مینو رئیسی-نازنین افشین جم - نازنین رنجبر - نازی عظیما - ناصح فریدی - ناصر پويافر - ناصر رحمانی نژاد - ناهید توسلی - ناهید جعفری - ناهید حسینی - ناهید خیرابی - ناهید رنجبر - ناهید کشاورز- ناهید میرحاج - ناهید واحدی - نجيبه اسدپور - ندی پورمحمدیان - نرگس معینی - نریمان مصطفوی - نسرین الیکایی - نسرین حمیدی - نسیبه باقری مطلق - نسیم خسروی مقدم - نسیم سرابندی - نسیم سلطان بیگی - نوا امتثالی - نوشابه امیری - نوشین کشاورزنیا - نوید زمانی ‌- نوید محبی - نوید نریمان - نیره توحیدی - نیکزاد زنگنه - نیلوفر بیضایی - نیلوفر شیدمهر - نیلوفر ندیمی - نیما راوند - نیما فلاح - نیوشا فرهودی - هاجر كبيري - هادی محرمی نیا - هانیه ناظری - هایده تابش - هایده مغیثی - هدی کیانی راد - هما کبریایی - همایون مبصری - همایون مهمنش - هیدی کاظمی - ویدا جعفری - ویکتوریا آزاد - ياسمن نيلفروشان - یاسمین حشدری - یوسف میرزائی.

رژیم خون ریز جمهوری اسلامی، ماشین اعدام همچنان قربانی می گیرد

  موج اعدام‌ها در جمهوری اسلامی ادامه دارد. همزمان شماری از معترضین و زندانیان سیاسی نیز به اعدام محکوم شده‌اند. نگاهی به آمار نیز این وضعیت...