۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۱, چهارشنبه

مجتبی واحدی شایعه عارضه قلبی شیخ مهدی کروبی را تکذیب کرد

سید مجتبی واحدی مشاور شیخ مهدی کروبی از رهبران سبز در گفت‌وگویی اختصاصی با خبرنگاران سبز شایعه‌ عارضه قلبی داشتن مهدی کروبی را تکذیب کرد. در این مصاحبه که ساعتی پیش برگزار شد مجتبی واحدی ساختن چنین شایعه‌هایی را شبیه شایعه توبه‌نامه نوشتن ایشان دانست و آن را نادرست دانست. گفتنی است که امروز سایت «ندای انقلاب» که وابسته به اردوگاه حکومتی ج.ا. است در خبری با عنوان اختصاصی/ جدیدترین خبر از کروبی اعلام کرد که کروبی به دلیل ناامیدی از اینکه اختلافات بین علی‌ خامنه‌ای و محمود احمدی‌نژاد به نتیجه دلخواه نرسیده است دچار عارضه قلبی شده است. وقتی خبرنگاران سبز این موضوع را با مجتبی واحدی در میان گذاشت ولی اعلام کرد که شایعه عارضه قلبی کروبی را دروغ می‌داند.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۰, سه‌شنبه

طعم خنجر خامنه اي؛ به خانواده احمدي نژاد هم رحم نخواهد شد!

                                        «طعم خنجر خامنه اي»
                           به خانواده احمدي نژاد هم رحم نخواهد شد!
خبر اول: «طلاق ايدئولوژيك و سياسي» در جمهوري اسلامي هم رايج مي شود! / امروز حجت الاسلام كاظم صديقي امام جمعه تهران گفت:«آيت الله خامنه اي حتي مي تواند همسر احمدي نژاد را طلاق بدهد و همسرش را به او حرام كند!» وي گفت: «يكي از وزراي كابينه (!) به من گفت ما معتقديم اگر حضرت آقا، همسر آقاي رئيس جمهور را طلاق بدهد، همسر رئيس جمهور برايش حرام مي‌‌شود و رئيس جمهور حتي نمي‌تواند به او دست بزند!»
خبر تكميلي: حتي «داش هاي محله» به حمايت از مقام معظم رهبري مي آيند! / به گزارش فارس نيوز رسانه سپاه، صديقي امام جمعه تهران همچنين گفت: «حضرت آيت الله خامنه‌اي، اين زعيم ما اگر حكمي كند و در صورتي كه انقلاب و قانون اساسي هم نباشد، نه تنها مردم مقيد و نماز خوان ما، بلكه حتي «داش‌هاي محله» نيز با غيرت ديني به خودشان اجازه نمي دادند لحظه‌اي در اجراي فرمان آن بزرگوار تسامحي و تساهلي كنند!» /
مبنع هر دو خبر. فارس نيوز
***
در طول سالهاي بعد از انقلاب، بسياري از سياسيون و روشنفكران و رقيبان «طعم خنجر» سيد علي خامنه اي را چشيده اند. يا از صحنه روزگار حذف شده اند و يا منزوي و خانه نشين. در حوصله اين مطلب كوتاه نيست تا خيلي به «عقب» برگرديم، از طرفي حقيقت اين است كه هر كسي رويش را از خامنه اي برگردانده تا نگاهي به «عقب» بياندازد، سوزش خنجر او را احساس كرده است! از اعضاي شوراي انقلاب بگيريد تا هاشمي رفسنجاني كه بيشترين كمك را به حجت الاسلام خامنه اي كرد تا يك شبه، تبديل به آيت الله خامنه اي رهبر جمهوري اسلامي شود. از آيت الله محمد بهشتي كه به طرز مشكوكي ترور شد تا عليرضا بهشتي فرزند او كه با دستور مستقيم آيت الله خامنه اي روانه زندان شد. از آيت الله منتظري تا صانعي و از ميرحسين موسوي و كروبي بگيريد تا خاتمي و احمد خميني. البته اينجا قصد دفاع از كسي نيست اما به واقع هيچكس از طعم خنجر آقاي خامنه اي بي نصيب نمانده است. رهبر معظم حتي به وفاداران و ياران خود هم رحم نكرده و امثال «سعيد امامي» را هم از طعم خنجرش بي نصيب نگذاشته است. «آقا» به خصوص وقتي گزارشي يا خبري از كسي مي شنود، خنجرش براي فرو رفتن در پهلوي او تيز مي شود. چنانچه اين روزها گزارشهاي «حيدر مصلحي» از رفتارهاي مشكوك تيم احمدي نژاد به گوش «آقا» رسيد و مي خواهد ماري را كه خودش در آستين پرورش داده با همان خنجر هميشگي اش، يكباره و ناگهاني بكشد يا كاملا" مطيع كند. البته اين كار، كار دشواري است. بيراه نيست كه رهبر معظم از همه خطيبان و ائمه جمعه و منبري ها كمك خواسته تا درباره «ولايتش» حرفي بزنند. دعوا بالا گرفته و آقاي خامنه اي مي داند احمدي نژاد، ماهي ليزي است. در واقع «ارّه ماهي» لغزنده اي است و شايد هم بتواند زهرش را به خامنه اي بزند. بنابراين رهبر معظم، خطيبان جمعه و حتي «داش هاي محله» را هم به كمك فراخوانده تا همگي درباره ولايت او سخني بگويند، عربده اي بزنند و احمدي نژاد را مطيع كنند. امروز آقاي صديقي، روضه خوان محبوب آيت الله خامنه اي كه غالبا" در منبرهاي بيت رهبري روضه مي خواند، در نماز جمعه تهران دو پيام آشكار به احمدي نژاد داد:
اول اينكه بايد از اطرافيانش مثل مشائي و بقايي و رحيمي و ثمره هاشمي و ديگران فاصله بگيرد و آنها را جراحي كند تا دل «آقا» راضي شود! آقاي صديقي اين پيام را در يك لفافه پيچيد و درباره قدرت ولي فقيه، حتي براي جاري ساختن حكم طلاق بين احمدي نژاد و همسرش سخن گفت. تهديدي كه درباره قدرت ولايت مطلقه فقيه شنيده بوديم، اما تا به حال در منابر عمومي با اين صراحت بيان نشده بود.
دوم اينكه اگر احمدي نژاد به قدرتش در ميان توده هاي مردمي باور پيدا كرده، حجت الاسلام صديقي هشدار داد خامنه اي براي جنگ خياباني با احمدي نژاد، حتي از «داش هاي محله ها» هم استفاده خواهد كرد.
اين روزها احمدي نژاد بايد مراقب درون و بيرون باشد. او با ساده لوحي باور كرده بود اين «آقا» قدر زحمات غلامش را مي شناسد! امروز اما غلام بينوا بايد مراقب خنجر مولايش باشد. اين خنجر به خون دهها «خواجه» ديگر آغشته است. خواجگاني كه بر خود اين «حضرت آقا» مقام سروري و بزرگي داشتند ولي ت روي برگرداندند، زخم خوردند، خانه نشين شدند و يا كشته شدند!
كافي بود احمدي نژاد به جاي خودارضايي سياسي، كمي اهل ورق زدن تاريخ همين چندسال اخير مي بود، تا مي توانست اين نكته را بفهمد كه آقاي خامنه اي، هر چيزي را بتواند فراموش كند، هرگز كينه هايش را فراموش نمي كند و همواره خنجري زير عباي خود پنهان كرده است. و امروز نوبت غلام چموش است كه ده روز قهر كرد و آقا را بدجوري به زحمت و رسوايي بيشتر انداخت!

نوشته اي بود از بابک داد   

مشائي زير ذرّه بين اطلاعاتي، «شنود و رهگيري» مي شود!

جداي از زمينه سازيهاي رسانه اي بر عليه مشائي و «جريان انحرافي دولت» كه هنوز ادامه دارد، اين روزها مشائي و گذشته اش، ارتباطاتش و سابقه اش زير ذرّه بين مأموران اطلاعاتي است و با اينكه «تكذيب بازداشت او توسط يك مقام سپاه» خبر از اين مي دهد كه مدارك كافي براي بازداشت او آماده است، اما شايد براي حذف كامل او، هم به تكميل شدن اقرار بازداشت شدگان روزهاي اخير )از نزديكان مشائي) نياز دارند و هم به يافتن و شناسايي تمامي پلهاي ارتباطي جريان مشائي با نيروهاي سياسي داخلي و خارجي. بالاخره بايد براي جرياني كه نام «فتنه جديد!» بر آن نهاده اند، آنقدرها مدرك جمع بكنند تا هر برخوردي را توجيه نمايد.
امروز جلسه هيأت دولت با حضور همزمان احمدي نژاد و مصلحي و با نيشخند مشائي برگزار شد. احمدي نژاد روز شنبه در مراسم سوگواري بيت رهبري حاضر شد و به رغم شنيدن سخنان تندي از طرف روضه خوان مراسم، ظاهرا" رهبري را متقاعد كرد تا در قبال دعوت از حيدر مصلحي براي حضور در هيأت دولت، امنيت دوست نزديكش اسفنديار رحيم مشائي تأمين شود. حالا احمدي نژاد و خامنه اي، هر كدام در پاي ميز شطرنج، در انتظار حذف مهره طرف مقابل به كمين نشسته اند. از طرفي پرونده فساد مالي محمد رضا رحيمي، معاون اول احمدي نژاد به سرانجام رسيده و حكم محكوميت رحيمي صادر شده است.
از سوي ديگر تورهاي امنيتي و رهگيري هاي اطلاعاتي براي شناسايي مرتبطين با آقايان مشائي و بقايي در حال فعاليت و زمينه سازي رواني و رسانه اي هستند. نگاه آقاي خامنه اي روي مهره «قلعه» احمدي نژاد خيره مانده است. او بدون حذف مشائي، مورد سرزنش حاميان ولايت قرار خواهد گرفت. در ديگر سوي اين شطرنج، احمدي نژاد هنوز در فكر حذف مهره «وزير» محبوب رهبري، حيدر مصلحي است كه با شنود مكالمات آقاي مشائي و گزارش دادن آن به خامنه اي، باعث شد »رابطه پدري و فرزندي» احمدي نژاد با رهبري قطع شود.
امروز چهره خسته و دفورمه احمدي نژاد، تكيده تر، بيمارتر و خسته تر و البته كريه تر از روزهاي قبل بود. شايد او بهتر از هر كسي مي داند چه عاقبت هولناكي در انتظارش است. تيم اطلاعاتي سپاه و آقاي خامنه اي بدجور روي مهره هاي احمدي نژاد تمركز كرده اند. نوبت اقدام قاطع و يكباره آنها، شايد به روز يا هفته هم نرسد.

نوشته اي بود از بابک داد

سد علی.ی.ی.ی ( کجا داد میزنی من این پایینم)

کاری ازاقبال ماهوری

بنده خدا آقا نمیدونه که ما بعد از عمری خرافات شب جمعه مون یادمون نرفته!

کاری از اقبال ماهوری

ده ماه بازداشت موقت هانیه فرشی شهروند تبریزی در زندان اوین به دلیل اتهامات سیاسی

هانیه (شراره) فرشی، شهروند تبریزی از تیر ماه سال گذشته در زندان اوین تهران در بازداشت موقت به سر می‌برد. خانم فرشی ۳۸ ساله که در یورش ماموران امنیتی در ساعت شش صبح روز ۲۷ تیر ۸۹ به منزل‌اش در تبریز بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین در تهران منتقل شد، در نزدیک به ده ماه گذشته تحت فشار شدید بازجویان برای تن دادن به اعترافات واهی همچون «توهین به مقدسات» و «ارتباط با بیگانه» قرار داشته و در اثر این فشارها که دچار بیماری افسردگی گردیده است.این درحالی است که بر اساس گزارش‌ها وی فعال سیاسی محسوب نمی‌شده و اتهامات وارد شده بر او بر اساس ارسال چند ای-میل و فعالیت اینترنتی صورت گرفته و وی در حالی که به دنبال فشار بازجویان از حق داشتن وکیل محروم بوده پس از نه ماه بازداشت در اواخر فروردین‌ماه ۹۰ در دادگاهی در شعبه‌ی ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه محاکمه شده است.هانیه فرشی که دو ماه اول بازداشت خود را در سلول انفرادی گذرانده از بهمن‌ماه سال گذشته به بند متادون زندان اوین که به محل نگهداری زندانیان سیاسی زن تبدیل شده منتقل گردید که همچون سایر زندانیان این بند از حق تماس تلفنی و ملاقات حضوری محروم بوده و تنها می‌تواند هر هفته به صورت کابینی با مادرش ملاقات کند.از سوی دیگر پدر خانم فرشی نیز آبان‌ماه گذشته و در شرایطی که او در بازداشت به سر می‌برد درگذشت و وزارت اطلاعات از شرکت وی در مراسم ختم و تدفین پدرش ممانعت به عمل آوردند که این موضوع نیز در تشدید بیماری روحی وی موثر بوده است.بر اساس آخرین گزارش‌ها قرار است هانیه فرشی به همراه سایر زندانیان سیاسی زن بند متادون زندان اوین به زندان قرچک ورامین منتقل شوند که از نظر بهداشتی و امنیتی در شرایط نامناسبی قرار دارد.

بازداشت سعید نعیمی، عضو تحکیم وحدت

صبح امروز ماموران امنیتی با هجوم به منزل سعید نعیمی عضو شورای سیاست‌گذاری سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی (ادوار تحکیم وحدت) و فعال مدنی آذربایجان، وی را بازداشت کرده ‫و به مکان نامعلومی منتقل نمودند.کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی بنا بر گزارش‌ها، این فعال مدنی که پیش از این هم بازداشت شده بوده است، هنگام بازداشت به شدت توسط ماموران امنیتی مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.از علت بازداشت و محل نگهداری وی اطلاعی در دست نمی‌باشد.

نیاز فوری یک زندانی بند ۳۵۰ به عمل جراحی

مهدی (کوروش) کوهکن، زندانی سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین نیازمند عمل جراحی است اما دادستانی تهران از پرداخت هزینه‌ی درمان خودداری می‌کند.این درحالی است که بر اساس آیین‌نامه سازمان زندان‌ها، «هزینه هرگونه درمان زندانی در طول دوران محکومیت بر عهده دستگاه قضایی است.» کوهکن که از بهمن‌ماه ۸۸ در زندان اوین به‌سر می‌برد، بر اثر فشارهای وارده در زندان «نیازمند عمل جراحی از ناحیه‌ی مینسک زانو» شده است.دادستانی تهران در حالی از پرداخت هزینه‌ی درمان کوهکن خودداری می‌کند که درخواست عمل جراحی از سوی دادستانی تایید شده و این زندانی سیاسی،‌ پیش از بازداشت از سلامت کامل برخوردار بوده است.مهدی کوهکن از سوی دادگاه بدوی به تحمل سه‌ سال و شش ماه زندان، ۱۴۸ ضربه شلاق و پرداخت پنج میلیون ریال جریمه نقدی محکوم شد، بدون اینکه از حق داشتن وکیل برخوردار باشد.

نامه مادر وصال و سارا محبوبی، شهروندان بهایی بازداشت شده در شهر ساری

شوق زندگی را از جوانان نگیریم

من یک مادر بهایی ایرانی هستم. دختر من، چند روزی است که دومین دوره بازداشت خود در طی یک سال را پشت سر گذاشته. دوره اول ۲۴ روز و دوره دوم ۱۷ روز در سلول انفرادی. سلولی که فاقد هر وسیله برای نوشتن و هر چیز برای خواندن است. فاقد هرچیز که مظهر زندگی است و تحقیری است بر زنده بودن انسان.قبل از اینکه دخترم به خانه برگردد، پسرم نیز احضار و بازداشت و او نیز به سلول انفرادی منتقل شد. ما ماندیم و خانه‌ای خالی و اندوهی عمیق از رنجی که فرزندانمان می‌برند و نگرانی شدید از آسیبی که به روح و روان آنها می‌رسد.دختر ۲۰ ساله‌ی من چند ماه بعد از بازداشت اول به دادگاه رفت و برای اتهامات بی‌شماری که واقعا نمی‌دانم درباره‌ی آنها چه بگویم (البته برای همه بهائیان به طور کلی اتهام تبلیغ علیه نظام هست)، به ۱۰ ماه حبس تعزیری و هفتصد هزار تومان جریمه نقدی محکوم شد. این حکم روی یک کاغذ ساده بدون علامت قوه قضائیه و بدون مهر و امضاء قاضی بدست ما رسید.تحصیل علم و دانش از بالاترین حقوق انسان و خصوصا جوانان بوده و ارزشی همچون نفس کشیدن دارد. فرزندان من و سایر جوانان بهایی در ایران از حق تحصیل و ورود به دانشگاه محروم هستند و تعداد انگشت‌شماری هم که در سال‌های اخیر موفق به ورود به دانشگاه شده‌اند، بعد از مدت کوتاهی اخراج می‌شوند، همان‌طور که سهم دخترم از دانشگاه فقط دو هفته بود.بر اساس بیانات حضرت علی علیه السلام، قانون اساسی کشور ایران، نظرات بسیاری از آیات عظام و نظر کثیری از هموطنان عزیز، بهائیان، همنوع و ایرانی هستند و باید از حقوق شهروندی برخوردار باشند. حال آنکه همیشه مورد ظلم و بی‌مهری قرار گرفته‌اند. ای بزرگان و متولیان امور کشور ایران، خداوند شما را مصدر اجرای عدالت قرار داده، به چشم خود ببینید و به گوش خود بشنوید تا دریابید که بهائیان در چه شرایطی به سر می‌برند و چه بر آنها می‌گذرد.دست اندازی به حریم فکر انسان مورد رضای خدا نیست. خداوند، قضاوت بر افکار انسان را برای خود، و در عالم بعد و بر اساس رحمت و بخشش قرار داده. اگر بنا باشد در این دنیا، انسان برای فکر و اندیشه‌اش مجازات شود یا تحمل محرومیت نماید، همه ما بلا استثناء، مستحق مجازات و محرومیت خواهیم بود.من خواهان آزادی پسرم هستم، و خواهان آزادی هرکسی که برای اندیشه و عقیده‌اش در زندان است. آزادی فکر و اندیشه و دین و عقیده از حقوق ذاتی انسان است. اگر وجود نداشته باشد، آزادی از زندان بی‌فایده است. بارها می‌تواند دستگیری و زندان تکرار شود. همانطور که برای دخترم اتفاق افتاد.جوان، هدیه و امانت خداوند است. ناب و خالص است. شوق زندگی را از او نگیریم و آنطور به او حرمت گزاریم که بتواند با بهترین توانایی‌ها و استعدادهای خود، مسئولیت آینده ایران و جهان را به عهده گیرد.از خدا می‌خواهم که در تامین آزادی اندیشه، به مسئولین دلسوز این سرزمین یاری رساند و ملت شریف ایران را از این نعمت عظیم برخوردار گرداند. برای فرزندان عزیزم و همه کسانی که طالب صلح و دوستی و صداقت‌اند، آرزوی سربلندی دارم.

ماریا حُر؛‌ مادر وصال و سارا محبوبی

اشکان ذهابیان در سلول انفرادی

اشكان ذهابيان دانشجوی محروم از تحصيل همچنان در بازداشتگاه اطلاعات شهر ساری نگهداری مي شود.  با گذشت يك هفته از انتقال اشكان ذهابيان عضو شورای عمومی دفتر تحكيم وحدت به بازداشتگاه اطلاعات ساری، وی همچنان در سلول انفرادی اين بازداشتگاه به سر مي برد.اين فعال دانشجويی در روز گذشته طی يك تماس تلفنی بسيار كوتاه با خانواده اش از ادامه نگهداری غيرقانونی اش در بازداشتگاه اطلاعات ساری خبر داده است.در حالی آقای ذهابيان در بازداشتگاه اطلاعات ساري نگهداری ميشود كه وی در پی فشارهای فزاينده دستگاه های امنيتی به خانواده اش ، به زندان مراجعه كرده بود.پیش از این نیز يکی از دوستان اشکان ذهابیان دانشجوی محروم از تحصیل كه پس از مراجعه به اداره اطلاعات شهر ساری دستگیر شد، به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفته بود:" ماموران امنیتی با اعمال مداوم آزار و اذیت خانواده، تهدید به ضبط وثیقه و درنهایت اعلام اینکه برای دستگیری وی حکم تیر خواهند گرفت شرایطی را به وجود آوردند که مادر وی تحت فشارهای به عمل آمده به بیمارستان منتقل شد و بیماری قلبی پدرش تشدید یافت.به گفته این منبع مطلع درموردی حتی چندین ساعت پدر و مادراشکان ذهابیان در خانه تحت بازداشت خانگی درآمده اند.دوست اشكان ذهابيان به كمپين بين المملي حقوق بشر در ايران گفته است: « مامورین وسایل و رایانه و کتاب ها و وسایل شخصی او ضبط کردند. مادر و پدر وی را چندین ساعت در خانه نگهداشتد و گفتند تا اشکان نیاید حق ندارید از خانه بیرون بروید. بعد تهدید کردند که برای او حکم تیر می گیرند و جایی می برندش که دست کسی به او نرسد و حرفهایی از این قبیل. یکی دو بار هم آمدند و تهدید کردند و اخطارهایی دادند كه او را به جایی می برند که کسی دستش به او نرسد. با این رفت و آمد ها وضعیت سلامتی مادر اشکان آنچنان بد شد که او را به بیمارستان منتقل کردند. پدر او هم که بیماری قلبی داشت دچار تشدید بیماری شد. بعد از تعطیلات نوروزی در چهاردهم فروردین ماموران اطلاعاتی به منزل اشکان ذهابیان مراجعه کرده و تهدید به مصادر منزل والدین او کردند که وثیقه آزادی اش از زندان بود. ماموران اطلاعاتی گفته بودند که خانه را به مزایده می گذارند. معلوم نیست که اگر وی برای اجرای حکم احضار شده چرا وی را به جای زندان به اداره اطلاعات منتقل کرده اند؟اشکان ذهابیان ابتدا در ۲۶ خرداد سال ۸۸ بازداشت و به شش ماه حبس محکوم شد. اتهام وی اخلال در نظم وتحریک مردم به تظاهرات و سازماندهی اعتراضات در دانشگاه مازندران عنوان شده است. بار دوم وی ۱۳ آبان سال ۸۸ دستگیر شد. اتهام او این بار اقدام علیه امنیت ملی از طریق تشکیل اتحادیه انجمن های اسلامی شمال کشور بود . بازداشت روز دوشنبه هفته گذشته نیز سومین بازداشت اين فعال دانشجويي به شمار می رود.‏شايان ذكر است اين عضو دفتر تحكيم وحدت به علت فعالیت های دانشجویی ابتدا در سال ۸۷ به مدت یک ترم از تحصیل محروم شد و تنها ۴ روز پس از انتخابات توسط وزارت اطلاعات بازداشت شد. در حین دستگیری توسط نیروهای لباس شخصی موسوم به انصارحزب الله به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفت. در حوادث ۱۳ آبان (روز دانش آموز) سال ۸۸ نیز به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به واسطه تشکیل انجمن های اسلامی شمال کشور برای بار دوم بازداشت شد. در آن زمان دادگاه انقلاب شهرستان بابل او را به طور غیابی به ۶ ماه حبس تعزیری محکوم کرد. در بهمن ماه سال ۸۸ در حالیکه همچنان در تعلیق از تحصیل به سر می برد، سرانجام بنا به نظر وزارت اطلاعات از تحصیل محروم و در نهایت در حالیکه ۱۰۹ واحد را گذرانده و تنها ۲۴ واحد (معادل یک ترم) از تحصیلش باقی مانده بود از دانشگاه اخراج شد.‬‏

رژیم خون ریز جمهوری اسلامی، ماشین اعدام همچنان قربانی می گیرد

  موج اعدام‌ها در جمهوری اسلامی ادامه دارد. همزمان شماری از معترضین و زندانیان سیاسی نیز به اعدام محکوم شده‌اند. نگاهی به آمار نیز این وضعیت...