شوق زندگی را از جوانان نگیریم
من یک مادر بهایی ایرانی هستم. دختر من، چند روزی است که دومین دوره بازداشت خود در طی یک سال را پشت سر گذاشته. دوره اول ۲۴ روز و دوره دوم ۱۷ روز در سلول انفرادی. سلولی که فاقد هر وسیله برای نوشتن و هر چیز برای خواندن است. فاقد هرچیز که مظهر زندگی است و تحقیری است بر زنده بودن انسان.قبل از اینکه دخترم به خانه برگردد، پسرم نیز احضار و بازداشت و او نیز به سلول انفرادی منتقل شد. ما ماندیم و خانهای خالی و اندوهی عمیق از رنجی که فرزندانمان میبرند و نگرانی شدید از آسیبی که به روح و روان آنها میرسد.دختر ۲۰ سالهی من چند ماه بعد از بازداشت اول به دادگاه رفت و برای اتهامات بیشماری که واقعا نمیدانم دربارهی آنها چه بگویم (البته برای همه بهائیان به طور کلی اتهام تبلیغ علیه نظام هست)، به ۱۰ ماه حبس تعزیری و هفتصد هزار تومان جریمه نقدی محکوم شد. این حکم روی یک کاغذ ساده بدون علامت قوه قضائیه و بدون مهر و امضاء قاضی بدست ما رسید.تحصیل علم و دانش از بالاترین حقوق انسان و خصوصا جوانان بوده و ارزشی همچون نفس کشیدن دارد. فرزندان من و سایر جوانان بهایی در ایران از حق تحصیل و ورود به دانشگاه محروم هستند و تعداد انگشتشماری هم که در سالهای اخیر موفق به ورود به دانشگاه شدهاند، بعد از مدت کوتاهی اخراج میشوند، همانطور که سهم دخترم از دانشگاه فقط دو هفته بود.بر اساس بیانات حضرت علی علیه السلام، قانون اساسی کشور ایران، نظرات بسیاری از آیات عظام و نظر کثیری از هموطنان عزیز، بهائیان، همنوع و ایرانی هستند و باید از حقوق شهروندی برخوردار باشند. حال آنکه همیشه مورد ظلم و بیمهری قرار گرفتهاند. ای بزرگان و متولیان امور کشور ایران، خداوند شما را مصدر اجرای عدالت قرار داده، به چشم خود ببینید و به گوش خود بشنوید تا دریابید که بهائیان در چه شرایطی به سر میبرند و چه بر آنها میگذرد.دست اندازی به حریم فکر انسان مورد رضای خدا نیست. خداوند، قضاوت بر افکار انسان را برای خود، و در عالم بعد و بر اساس رحمت و بخشش قرار داده. اگر بنا باشد در این دنیا، انسان برای فکر و اندیشهاش مجازات شود یا تحمل محرومیت نماید، همه ما بلا استثناء، مستحق مجازات و محرومیت خواهیم بود.من خواهان آزادی پسرم هستم، و خواهان آزادی هرکسی که برای اندیشه و عقیدهاش در زندان است. آزادی فکر و اندیشه و دین و عقیده از حقوق ذاتی انسان است. اگر وجود نداشته باشد، آزادی از زندان بیفایده است. بارها میتواند دستگیری و زندان تکرار شود. همانطور که برای دخترم اتفاق افتاد.جوان، هدیه و امانت خداوند است. ناب و خالص است. شوق زندگی را از او نگیریم و آنطور به او حرمت گزاریم که بتواند با بهترین تواناییها و استعدادهای خود، مسئولیت آینده ایران و جهان را به عهده گیرد.از خدا میخواهم که در تامین آزادی اندیشه، به مسئولین دلسوز این سرزمین یاری رساند و ملت شریف ایران را از این نعمت عظیم برخوردار گرداند. برای فرزندان عزیزم و همه کسانی که طالب صلح و دوستی و صداقتاند، آرزوی سربلندی دارم.
ماریا حُر؛ مادر وصال و سارا محبوبی
من یک مادر بهایی ایرانی هستم. دختر من، چند روزی است که دومین دوره بازداشت خود در طی یک سال را پشت سر گذاشته. دوره اول ۲۴ روز و دوره دوم ۱۷ روز در سلول انفرادی. سلولی که فاقد هر وسیله برای نوشتن و هر چیز برای خواندن است. فاقد هرچیز که مظهر زندگی است و تحقیری است بر زنده بودن انسان.قبل از اینکه دخترم به خانه برگردد، پسرم نیز احضار و بازداشت و او نیز به سلول انفرادی منتقل شد. ما ماندیم و خانهای خالی و اندوهی عمیق از رنجی که فرزندانمان میبرند و نگرانی شدید از آسیبی که به روح و روان آنها میرسد.دختر ۲۰ سالهی من چند ماه بعد از بازداشت اول به دادگاه رفت و برای اتهامات بیشماری که واقعا نمیدانم دربارهی آنها چه بگویم (البته برای همه بهائیان به طور کلی اتهام تبلیغ علیه نظام هست)، به ۱۰ ماه حبس تعزیری و هفتصد هزار تومان جریمه نقدی محکوم شد. این حکم روی یک کاغذ ساده بدون علامت قوه قضائیه و بدون مهر و امضاء قاضی بدست ما رسید.تحصیل علم و دانش از بالاترین حقوق انسان و خصوصا جوانان بوده و ارزشی همچون نفس کشیدن دارد. فرزندان من و سایر جوانان بهایی در ایران از حق تحصیل و ورود به دانشگاه محروم هستند و تعداد انگشتشماری هم که در سالهای اخیر موفق به ورود به دانشگاه شدهاند، بعد از مدت کوتاهی اخراج میشوند، همانطور که سهم دخترم از دانشگاه فقط دو هفته بود.بر اساس بیانات حضرت علی علیه السلام، قانون اساسی کشور ایران، نظرات بسیاری از آیات عظام و نظر کثیری از هموطنان عزیز، بهائیان، همنوع و ایرانی هستند و باید از حقوق شهروندی برخوردار باشند. حال آنکه همیشه مورد ظلم و بیمهری قرار گرفتهاند. ای بزرگان و متولیان امور کشور ایران، خداوند شما را مصدر اجرای عدالت قرار داده، به چشم خود ببینید و به گوش خود بشنوید تا دریابید که بهائیان در چه شرایطی به سر میبرند و چه بر آنها میگذرد.دست اندازی به حریم فکر انسان مورد رضای خدا نیست. خداوند، قضاوت بر افکار انسان را برای خود، و در عالم بعد و بر اساس رحمت و بخشش قرار داده. اگر بنا باشد در این دنیا، انسان برای فکر و اندیشهاش مجازات شود یا تحمل محرومیت نماید، همه ما بلا استثناء، مستحق مجازات و محرومیت خواهیم بود.من خواهان آزادی پسرم هستم، و خواهان آزادی هرکسی که برای اندیشه و عقیدهاش در زندان است. آزادی فکر و اندیشه و دین و عقیده از حقوق ذاتی انسان است. اگر وجود نداشته باشد، آزادی از زندان بیفایده است. بارها میتواند دستگیری و زندان تکرار شود. همانطور که برای دخترم اتفاق افتاد.جوان، هدیه و امانت خداوند است. ناب و خالص است. شوق زندگی را از او نگیریم و آنطور به او حرمت گزاریم که بتواند با بهترین تواناییها و استعدادهای خود، مسئولیت آینده ایران و جهان را به عهده گیرد.از خدا میخواهم که در تامین آزادی اندیشه، به مسئولین دلسوز این سرزمین یاری رساند و ملت شریف ایران را از این نعمت عظیم برخوردار گرداند. برای فرزندان عزیزم و همه کسانی که طالب صلح و دوستی و صداقتاند، آرزوی سربلندی دارم.
ماریا حُر؛ مادر وصال و سارا محبوبی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر