۱۳۹۰ فروردین ۲۵, پنجشنبه

حکم دادگاه تجدید نظر نسرین ستوده ۱۱ سال زندان خواهد بود

رضا خندان، همسر نسرین ستوده: چون گفته بودند حکم ۱۱ سال را در تجدید نظر به او خواهند داد از تجدید نظر خودداری کرد

رضا خندان، همسر نسرین ستوده،حقوقدان و فعال حقوق بشر همزمان با انتشار خبر اعطای جایزه انجمن قلم آمریکا به این وکیل در بند به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت با توجه به اینکه به خانم ستوده گفته شده بود که حکم دادگاه تجدیدنظر هم مانند حکم داده بدوی یعنی ۱۱ سال زندان خواهد بود وی از تجدید نظر صرف نظر کرده است.آقای خندان ضمن اظهار خوشحالی نسبت به اعطای جایزه مزبور به کمپین گفت: « در آخرین دیداری که با خانم ستوده داشتم یعنی در پنجشنبه هفته گذشته ایشان گفتند که در تاریخ ۲۰ فروردین ماه نامه ای به رییس دادگاه انقلاب نوشته اند و به طور کلی اعلام انصراف از اعتراض به رای دادگاه بدوی شان کرده اند. و دیگر ایشان و وکلایشان پیگیر اعتراضشان نخواهند بود. با توجه به این موضوع اگر انصراف خانم ستوده پذیرفته شود همین حکم ۱۱ سال حبسی که در دادگاه بدوی صادر شده حکم قطعی ایشان تلقی می شود.»رضا خندان درخصوص دلایل اعلام انصراف خانم ستوده برای پیگیری اعتراضشان در دادگاه تجدید نظرگفت: « به او گفته اند که در دادگاه تجدید نظر هم همین حکم ۱۱ سال حبس را برایت خواهیم گرفت و چون یکبار دیگر هم، یعنی قبل از دادگاه بدویش بازجویان به او گفته بودند که نمی گذاریم کمتر از ده سال حبس برایت صادر شود و بعد در دادگاه بدوی معلوم شد آنها آنقدر قدرت دارند که رای قاضی را بگیرند و حرفشان را پیگیری کنند، خانم ستوده هم گفتند تلاش ما بیهوده است و دیگر پیگیری نمی کنیم. »همسر نسرین ستوده با اشاره به اینکه پس از گذشت چند ماه از دادگاه های بدوی خانم ستوده گفت: « پس از اینهمه مدت هنوز شعبه دادگاه تجدید نظر اتهام اصلی همسرم مشخص نشده است و علیرغم مراجعه های مکرر خانم پراکند، یکی از وکلای همسرم به دادگاه انقلاب هنوز شعبه دادگاه تجدید نظر او اعلام نشده است. همچنین حکم دادگاه بدوی اتهام دیگر همسرم که مربوط به بدحجابی ایشان بود هم پس از گذشت چند ماه هنوز مشخص نشده است.»رضا خندان در خصوص ملاقات های همسرش گفت: « بدترین قسمت ملاقات این است که بچه ها با ماموران برای ملاقات مادرشان فرستاده می شوند و علیرغم درخواست های ما هیچ وقت به ما اجازه داده نشده که ما بچه ها را تا جایی که مادرشان است ببریم و برگردانیم. خود من هم پس از گذشت هشت ماه که از بازداشت همسرم می گیریم نتوانستم یکبار ملاقات حضوری بگیرم. ملاقات های بچه ها هم کوتاه و چند دقیقه ای است.»رضا خندان در خصوص وضعیت جسمی و روحی همسرش گفت: « حال روحیش خوب است، از نظر جسمی هم هیچ وقت گله ای نداشته اند فقط این بار به اصرار من گفتند که بینایشان مشکل پیدا کرده وتقاضا برای معاینه پزشک کرده اند که تا این لحظه با آن موافقت نشده است.»همسر نسرین ستوده در خصوص هم بندی های او نیز گفت: « همچنان ایشان در بند ۲۰۹ هستند، اکثر وقت ها با یک نفر دیگر هم بندند، البته در تعطیلات عید روزی هم بندی او را جدا می کنند که ایشان هم دست به اعتصاب غذا می زند و دوباره از روز بعد هم بندی دیگر برایش می آورند. اکثر هم بندی هایش جرم غیرسیاسی داشته اند اما خانمی که الان با همسرم است اتهامش سیاسی است.نسرین ستوده روز شنبه ۱۳ شهریور ۱۳۸۹ بر اساس احضاریه ای به دادسرای اوین مراجعه کرد که همانجا بازداشت و روانه زندان اوین شد. او یکشنبه ۱۹ دی ماه ۸۹ در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی و به اتهام اقدام علیه امنیت ملی، تبانی و تبلیغ علیه جمهوری اسلامی و عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر به ۱۱ سال حبس تعزیری، ۲۰ سال محرومیت از وکالت و ۲۰ سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم شد. او پس از گذشت هشت ماه از بازداشتش بدون یک روز مرخصی در زندان اوین به سرمی برد. او دارای دو فرزند خردسال است.

کمپین بین المللی حقوق بشردرایران

بازجویی و ضرب و شتم ده تن از زندانیان سیاسی رجایی شهر کرج

در پی انتشار نامه تسلیت جمعی از زندانیان سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج به شبنم و فرزاد مدد‌زاده ۱۰ تن از زندانیان سیاسی به انفرادی بند سپاه در این زندان منتقل شدند.بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، «ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران» اطلاعات سپاه پاسداران مستقر در زندان رجایی شهر کرج ده تن از زندانیان سیاسی را به دلیل انتشار نامه تسلیت به خانواده جانباختگان پناهندگان سیاسی در عراق از سالن ۱۲ بند ۴ به سلول‌های انفرادی بند سپاه منتقل و ضمن ضرب و شتم از ایشان بازجویی نمودند. این بازجویی‌ها به مدت ۵ ساعت به طول انجامید و پس از اتمام بازجویی زندانیان سیاسی از سوی بازجویان تهدید شدند که در صورت تکرار چنین مواردی ایشان را به مدت نامعلومی به انفرادی منتقل خواهند نمود.

وبلاگ نویس دوسال در بازداشت موقت /افزایش حکم انضباطی حامد هنرخواه

هومان موسوی بیش از دوسال است که در بازداشت موقت به سر می برد هومان موسوی، فعال سیاسی و وبلاگ نویس، که در ۱۲ فروردین ۱۳۸۸ توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران بازداشت شده است، به صورت بلاتکلیف در زندان به سر می برد.

به گزارش العربیه، هومان موسوی بیش دو سال است که بلاتکلیف و بدون محاکمه در بندهای عمومی زندان اوین به سر می‌برد. او هم اکنون ۲۸ سال سن دارد و دارای مدرک کار‌شناسی ارشد است.

این در حالیست که پدر و مادر هومان موسوی سال ۱۳۶۷ در موج اعدام فعالان سیاسی مخالف جمهوری اسلامی ایران اعدام شده‌اند.

هومان موسوی که به بازجو‌ها جرم او را تبلیغ علیه نظام اعلام کرده‌اند، ۲۱۱ روز از دوره بازداشت خود را در سلول انفرادی بند ۲۴۰ زندان اوین گذارند. پس از آن به اتاق ۱۱۲ بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. این بند‌ها تحت نظر وزارت اطلاعات ایران اداره می‌شوند.

گفته می‌شود با توجه به تغییراتی که در ماه‌های اخیر در وضعیت بند ۲۹۰ زندان اوین حاصل شده، وضعیت زندانیان این بند به مراتب بد‌تر از پیش شده است.

هومان موسوی یک سال است که از ملاقات حضوری محروم بوده و با اندک آشنایان خود در صورت اجازه دادن بازجو‌ها، به صورت کابینی دیدار می‌کند.

ابوالقاسم صلواتی قاضی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران که بسیاری از زندانیان سیاسی پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته ایران را محاکمه کرده، مسئولیت پرونده هومان موسوی را بر عهده دارد و تا کنون این پرونده را به جریان نگذاشته است. تایید و افزایش حکم انضباطی حامد هنرخواه از سوی وزارت علوم

حامد هنرخواه، دانشجوی ترم آخر روان‌شناسی دانشگاه بین المللی قزوین که با توجه به حکم اخراج خود در ترم دوم سال تحصیلی ۸۸-۸۹ از شرکت در آخرین امتحانات دوره کارشناسی‌اش محروم و از طرف دانشگاه ممنوع الورود شده بود؛ با تأیید و افزایش حکم انضباطی خود از سوی وزارت علوم مواجه شده است.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، خبرگزاری حقوق بشر در ایران، حکم اخراج حامد هنرخواه، دانشجوی دانشگاه بین المللی قزوین در کمیته مرکزی انضباطی وزارت علوم با یک درجه افزایش، از "اخراج دانشجو از دانشگاه با حفظ حق شرکت مجدد در آزمون ورودی" به "اخراج و محرومیت از تحصیل در کلیه دانشگاه‌ها به مدت دو سال" تبدیل شد.حکم انضباطی این فعال دانشجویی در حالی افزایش یافته است که وی در هیچ یک از مراحل رسیدگی، اجازه حضور و دفاع از خود در جلسه ی کمیته‌های انضباطی را نداشته است. گفتنی است این دانشجو که قبل از انتخابات در یکی از ستادهای انتخاباتی میرحسین موسوی فعالیت داشته، در جریان اعتراضات پس از انتحابات و در تاریخ ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ در تهران دستگیر شده و به مدت هفت روز در پلیس امنیت و زندان اوین در بازداشت به سر برده است.وی هم چنین به خاطر فعالیت در سلسله اعتراضات و تجمعات دانشجویی دانشگاه بین المللی قزوین و در آذرماه ۸۸ به اداره اطلاعات استان قزوین (ستاد خبری)، احضار و مورد بازجویی قرار می‌گیرد. نکته ی قابل توجه این است که این دانشجو به همراه برخی دیگر از اعضای تشکل اصلاح طلب، چند روز قبل از احضار به اداره اطلاعات، از طرف دانشگاه به کرسی‌های آزاد اندیشی دعوت می‌شود. سپس به فاصله چند روز پس از احضار به اداره ی اطلاعات استان و بازجویی‌های به عمل آمده، جلسه ی کمیته انضباطی، برگزار و در مورد دانشجویان متهم تصمیم گیری می‌شود. احکام صادره از این کمیته حدود یک ماه بعد و در ایام فرجه‌های امتحانات به دانشجویان ابلاغ می‌شود تا دانشجویان توان برگزاری تجمع و اعتراض به احکام صادره را نداشته باشند. در ترم دوم نیز فعالیت‌های این دانشجو در تشکل قانونی اصلاح طلب کماکان ادامه یافته و در ایام فرجه‌های امتحانات آخرین ترم تحصیلی‌اش با حکم اخراج کمیته تجدید نظر دانشگاه و تفهیم اتهام جدیدی مبنی بر "توهین به رهبری در جلسه کرسی‌های آزاد اندیشی" مواجه شده و پیش از امتحانات پایان ترم، ممنوع الورود می‌شود.گفتنی است برخوردهای ناعادلانه و با روندهای دیگری نیز با دیگر دانشجویان دگراندیش این دانشگاه صورت گرفته است. 

هرانا

زندگی با آیت الله" - افشاگری تکاندهنده بی بی سی از شکنجه، تجاوز و اعدام در ایران


فیلم؛ "زندگی با آیت الله" - افشاگری تکاندهنده بی بی سی سایت اتحاد برای ایران: افشاگری تکان دهنده برنامه تلویزیون بی بی سی از شکنجه، تجاوز و اعدام در ایران. "زندگی با آیت الله" برنامه نیم ساعته پانورامای بی بی سی روز دوشنبه ۲۲ فروردین بود، گزارشی منتشر نشده از زندگی در ایران بعد از انتخابات ۸۸.


به دوستت بگو:«تفنگت را زمين بگذار وگرنه مردم آن را مي شكنند



به دوستت بگو:«تفنگت را زمين بگذار وگرنه مردم آن را مي شكنند»!
برادران بسيج، پليس، سپاه و ارتشي!
اي برادراني كه هرگز دستانتان به خوني آغشته نشده و ديگر نمي خواهيد فرمانبر و مطيع فرمانده «يعثي» بسيج محمدرضا نقدي و سپاهيان كودتاچي و حاكمان جائر و ستمكار باشيد؛ اين نوشته خطاب به شماست. به شمايي كه وجدان بيداري داريد و شايد فردا در ميان بوسه هاي هموطنانتان، از تصميم درستي كه مي گيريد و به آنها مي پيونديد، غرق در خوشحالي و آسودگي وجدان شويد. با شما سخني دارم.
برادرم!
فردا روز «تحويل» زشتي به زيبايي است. روز تحويل سياهي به سپيدي است. روز تحويل استبداد به آزادي است. روز غلبه فرياد بر سكوت است، غلبه آزادگي بر اسارت، پيروزي بزرگي بر حقارت. فردا حق تلاش مي كند بر باطل غلبه كند. بايد يك طرف اين ميدان بايستي، يا طرف حق و يا طرف باطل. مبادا در آن ميانه سردرگم باشي و اشتباه كني. مبادا به جاي «حق» طرف باطل را بگيري! مبادا به مردم پشت كني و بنده سلطان جبار «عبيدالله خامنه اي» شوي و بر بيگناهان و هموطنانت تيغ بكشي. مبادا دستانت به خون بيگناهان آغشته شود كه آن خون، تا وقتي زنده اي از دستانت شسته نمي شود. مبادا حاكمان يزيدي ايران، تو را مأمور سركوب «فتنه» حسين(ع) كنند و در نينوايي كه براي آزادگي و حق طلبي در تهران و ايران برپا مي شود، دستت را به گناه و جنايت آلوده كنند.
مراقب باش برادر! فردا موعد امتحان تو هم هست. مبادا فريب ظاهر خداگونه و متفرعن خامنه اي را بخوري و بر هموطنان بيگناهت سلاح بكشي! خودت بهتر مي داني كه يزيد و عبيدالله بن زياد، بسيار زيبنده تر و فريبنده تر از آقاي خامنه اي به دينداري و تعبد تظاهر مي كردند و بسياري از متدينين كوفه را فريب دادند تا بر «حسين» به عنوان دشمن خدا و «فتنه گر» تيغ و شمشير بكشند. مبادا تو كه دلداده عاشورا و حسين هستي، بازوي «عبيدالله زمانه» و شمر زمانه بشوي!
برادر جان! هر كسي در زندگي، يك بار در ميدان حق و باطل قرار مي گيرد. ميدان آزمون و امتحان نسل من و تو، براي اينكه عيار آزادگي مان معلوم شود همين فرداست. فردايي كه يك ملت مي خواهند از زير حكومت ديكتاتوري ديني رها شوند و اين خواسته را تا ابد رها نخواهند كرد.
برادرم!
كشورمان ايران متعلق به همه ايرانيان و اقوام و مذاهب و اديان است. مردم ايران اراده كرده اند آنقدر در خيابان بمانند تا ديكتاتور از كشورشان برود. هدفشان سقوط ديكتاتور و برگزاري رفراندوم و انتخابات آزاد و تعيين سرنوشت مردم به دست خوشان است. آنها همين يك هدف مقدس دارند: «خامنه اي و نظام استبداد ديني سرنگون باد!» هيچكس حق ندارد اين حق را از ايرانيان بگيرد كه آزاد، عادلانه، مرفه و شاد زندگي كنند. با ما در اين شعار همراه شو و فرياد كن: نابود باد ديكتاتوري! زنده باد آزادي، عدالت، برابري و شرافت.
برادرم!
به دوستانت بگو شرافت نظامي خود را به قدرت يك ديكتاتور حقير و ظالم نفروشيد. به آنها بگو تفنگتان را زمين بگذاريد وگرنه مردم اين بار، همه آن تفنگها را خواهند شكست. به دوستانت در بسيج و سپاه و پليس بگو اگر حاج داود كريمي، همت و باكري ها زنده بودند، انتخاباشان همين بود كه به صف ملت بپيوندند و تفنگ خود را زمين بگذارند. به دوستانت، دوستانه و مهربانانه بگو اگر به ملت هجوم ببرند و حمله كنند و به مردم باتوم بزنند، مردم اين بار جواب بسيار محكمي به آنها مي دهند. به دوستانت يادآوري كن كه براي داشتن وجداني آسوده، به ميان مردم و هموطنان خود بيايند تا همگي به حكومتي مردمي، عدالت، آزادي و حق انتخاب برسيم. مردم آزاديخواه ايران، تو و دوستانت را همچون عزيزان خود غرق بوسه و مهر خواهند كرد و طعم محبت اين ملت، تمام زندگي شما را عطرآميز و بهشتي خواهد كرد.
برادرم! به دوستت بگو. برادرانه هم بگو. بگو تفنگت را زمين بگذار و مقابل مردم نايست. اين تفنگ شكستني است. هر آدمي هم كه مقابل خواست ملتي بايستد، مثل همان تفنگ شكستني است. اين حكومت دوام نمي آورد، چون ظلم پايدار نمي ماند و تو هم اين را خوب مي داني. در كنار مردم حق طلب باش، نه در مقابل مردم! خوب مي داني مردم اين راه را خواهند رفت. پس همراه شو عزيز و هميشه عزيز بمان!
نوشته اي بود از بابک داد 

قذافي «كمدين ديكتاتورها» رفت، «كاريكاتور ديكتاتورها» خامنه اي هم مي رود!

بر اساس خبرهايي كه از ديشب بر روي سايت العربيه و سايتهاي خبري ديگر منتشر شد و امروز توسط برخي آگاهان منجمله وزير خارجه بريتانيا تأييد شد، ظاهرا" سرهنگ معمر قذافي ديكتاتور ليبي بعد از بالاگرفتن اعتراضات مردم ليبي، از اين كشور گريخته و احتمالا" به سمت برزيل يا ونزوئلا فرار كرده است. ديشب خبرگزاريها خبر دادند بعد از چند روز مبارزه خونین، تعدادی از نیروهای وابسته به سرهنگ قذافی به مردم مخالف پیوسته اند و شهر «بن غازی» دومین شهر بزرگ لیبی هم از ديروز به تصرف مخالفان ديكتاتور ليبي در آمده است. بر اساس اخبار رويترز تاكنون ۷۳ کشته فقط در روز شنبه و ۱۷۳ کشته در ۴ روز اعتراضات مردم ليبي گزارش شده است. پيش از اين خبرهاي رسيده، حكايت از فرار خانواده آقاي قذافي به خارج از كشور داشت.
چنانچه خبرها و سخنان امروز ويليام هيگ وزير خارجه انگليس صحت داشته باشند، احتمالا" آقاي معمر قذافي و همراهانش با سه هواپيما به سوي ونزوئلا پرواز كرده است. حالا بعد از «بن علي» و «حسني مبارك»، اكنون «معمرقذافي» سومين ديكتاتور كشورهاي عربي است كه سقوط مي كند. قذافي كشورش را بعد از 40 سال خودكامگي به ناگزير ترك كرده است. خبر سايت العربيه را اينجا بخوانيد.
پي نوشت: اميدوارم اكنون كه قذافي «كمدين ديكتاتورهاي نسل ما» احتمالا" ناچار به ترك قدرت شده، به زودي نوبت به «كاريكاتور» آنها هم برسد! كاريكاتور ديكتاتورهاي جهان كه نصيب ملت ايران شده و خود را «نايب امام زمان» مي داند. ديشب اين مطلب را در فيس بوك خود گذاشتم:
معمر قذافي ديكتاتور ديوانه ليبي، ساعتي قبل از كشورش گريخت و به سمت ناكجاآبادي در آمريكاي لاتين (احتمالا" سرزمين هوگوچاوز در ونزوئلا) فرار كرد! امروز يك ديكتاتور ديگر هم به زير كشيده شد. ديكتاتورها صف را هم رعايت نمي كنند! اگر نوبتي هم باشد، اين روزها نوبت سيدعلي خامنه اي است:
 «حركت از اين بيش شتابان كنيم! سيدعلي را راهي لبنان كنيم!

نوشته اي بود از بابک داد 

روز خيزش فرا رسيد؛ «سكوت» خيانت است

سران جنبش سبز و همسران مقاومشان را در زندان حشمتيه تهران به اسارت برده اند. فاطمه كروبي و زهرا رهنورد را مي گويم. ميرحسين موسوي و مهدي كروبي را مي گويم. آنها بدون اراده و بدون ابراز وفاداري اين ملت، هرگز «زنده» از زندان و شكنجه گاه حشمتيه كه زماني اردوگاه اسراي بعثي بود، بيرون نخواهند آمد. اين حكومت آدمكش را بايد مجبور كنيم و بايد به زانو درآوريم تا به آزادي همه اسرا و زندانيان عقيدتي و سياسي تن دهد، و تا آزادي همه كساني كه جان بر سر آزادي و حق انتخاب ملت گذاشته اند مبارزه را ادامه بايد بدهيم.
خدايا تو مي داني، براي دفاع از كساني كه زندگي و خاندانشان را بر سر حق طلبي گذاشتند و قمار كردند، سكوت مردم چه خيانت نابخشودني و بدفرجامي است. همه ما شاهدان اين ميدان حق و باطل بوديم و هستيم. ميرحسين موسوي و مهدي كروبي و همسران بزرگوارشان زهرا رهنورد و فاطمه كروبي نشان دادند «پايداري بر حق» يعني چه؟ پايداري بر خواسته هاي برحق يك ملت يعني چه؟و اينك نوبت ماست. هيچ اختلاف سليقه اي و هيچ تفاوت سياسي و اعتقادي، نبايد ما را از «هدف اصلي» منحرف كند. هدف اصلي ما بايد «براندازي» ديكتاتوري خودكامه ايران؛ يعني سلطنت فقيه و محاكمه شص خامنه اي و ياران خيانتكار او باشد. و سپس برقراري حكومتي با رأي و رفراندوم مستقيم ملت. گشودن درب زندانها، مي تواند قدم اول يا دوم ما باشد.
آي ملتي كه عمري كوفيان عراق را بابت تنها گذاشتن حسين بن علي (ع) ملامت و سرزنش كرده ايد، به خدا كه در اين شرايط، ايران عاشوراست و حشمتيه و تهران كربلاست. چه فرقي دارد؟ اينجا هم حقي را سر مي برند تا باطلي را بر تخت خلافت ناحقش باقي نگه دارند.
آي مردم! تا داغ ننگ سكوت بر پيشاني مان حك نشده، فرياد بزنيم كه امروز «سكوت» هر ايراني خيانت است. و خيانت به حق، تاوان سنگيني دارد. تاواني كه تصورش هم دردآور است. در اين شك نكنيد.

نوشته اي بود از بابک داد 

پنجشنبه آخر هرماه، در كنار خانواده گلهاي پرپر شده باشيم.

فردا «پنجشنبه آخرهرماه » را با خانواده گلهاي پرپرشده جنبش همدلي كنيم و در كنارشان باشيم. با بازماندگان آن گلهايي كه از ميان گلستان جوانان آگاه ايراني سر برآوردند و به آسمان رفتند تا بهار آزادي را به ارمغان آورند. «بهار طبيعت» را با ياد شهيدان «بهار آزاديخواهي» و در كنار مزار سبزشان و با همدلي با خانواده و بازماندگان محترم آنها گرامي بداريم؛ در هر پنجشنبه آخرماه
***
باز آمد بهار، با چندين نگار، خرم شد چمن ها، اي ياران برآئيد!
گل شد ني سوار، بلبل بيقرار، در دشت و دمن ها، اي ياران كجائيد؟
اي حبيبان ما، نوبهاران خوش است
جوشش چشمه ها، ابر و باران خوش است
فصل گل، در چمن، پيش سرو و سمن
ياد ياران خوش است
«ياد ياران خوش است»!
شور آزادگي را گر بهاي جان بود
عشق و دلداگي را هم بهاي آن بود!
جوشش گل نگر، در چمن ريشه كن
بيستون شد جهان، ناخن از تيشه كن!
آري اي آدمي عاشقي پيشه كن!
شور بلبل ببين، در گل انديشه كن!
به داغ عاشقان، ببار اي آسمان
چو كاروان روان،
سرشك همرهان
چنين ديده گريان،
چه فارغي اي بهار؛
كه اندرين روزگار،
شوري داري، مشكين باري
به ماتم گلي
نشسته بلبلي غمين
به داغ او
تو اينچنين
چون سبكباران
فارغ از ياران
اي بهار از خزان، فارغند عاشقان
گو خزاني ميا، گو بهاري ممان!
***
عاشقان، عاشقان
نامتان جاودان
بازو بگشاييد به داد ياران
عالم خونين شد به داغ انسان
آري اي آدمي عاشقي پيشه كن
 شور بلبل ببين، در گل انديشه كن!

بازداشت همزمان هشت نفر از دراویش گنابادی در شهرهای مختلف


ماموران اطلاعات صبح امروز ۲۴ فروردین ماه هشت نفر از دراویش طریقت نعمت‌اللهی گنابادی در شهرستان‌های بیدخت، قوچان و گناباد را همزمان بازداشت کردند.

به گزارش سایت مجذوبان نور، در تیر ماه ۱۳۸۸، جمعی از دراویش گنابادی در اعتراض به رفتار غیرقانونی دادستان گناباد مقابل دادگستری آن شهرستان تجمع کرده بودند که در این واقعه،‌ ۲۴ تن از دراویش بازداشت و به محاکمه کشیده شدند.

دادگاه گناباد ۱۴ نفر از این ۲۴ درویش را به سه ماه و یک روز حبس و ۵۰ ضربه شلاق تعلیقی به مدت سه سال و ۱۰ نفر دیگر را به ۵ ماه حبس تعزیری به انضمام ۵۰ ضربه شلاق و یک سال تبعید به مناطق محروم محکوم کرد که این حکم از سوی شعبه ۱۲ دادگاه تجدید نظر استان خراسان رضوی نیز مورد تایید قرار گرفت.

اینک پس از گذشت ۵ ماه از صدور رای محکومیت قطعی این ۱۰ درویش، ماموران اطلاعات به طور همزمان نظرعلی مروی، محمد مروی و علی کاشانی‌فر را در شهرستان گناباد، ظفرعلی مقیمی را در شهرستان قوچان و عبدالرضا کاشانی، علیرضا عباسی، شکرالله حسینی و رامین سلطان‌خواه را در شهرستان بیدخت دستگیر و روانه زندان وکیل‌آباد مشهد کردند.

احسان‌الله امانیان و محمد کاشانی‌فر دو درویش دیگر از این ده نفر هستند که برای آنها نیز حکم قطعی ۵ ماه حبس، ۵۰ ضربه شلاق و یک سال تبعید به مناطق محروم صادر شده است اما تا کنون دستگیر نشده اند.

حضور رامین پرچمی با دستبند در دادگاه انقلاب

در حالیکه با گذشت دو ماه از بازداشت و بلاتکلیفی رامین پرچمی، فعال هنری و بازیگر سینما و تلویزیون، که در جریان تجمعات اعتراضی ۲۵ بهمن بازداشت شده بود می گذشت، منابع حقوق بشری امروز چهارشنبه ٢۴ فرودین ماه گزارش دادند که وی با دستبند و محاسنی بلند و ظاهری نه چندان مناسب، به همراه چندین مامور در دادگاه انقلاب حاضر شد.

به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، هنوز از جزئیات پرونده و شعبه‌ رسیدگی کننده به اتهامات این فعال مطبوعاتی و هنرمند حامی جنبش سبز، اطلاعی در دست نیست.

رامین پرچمی، کارشناس ارشد کارگردانی و بازیگری تئاتر و از هنرمندان سینما و تلویزیون، روز ٢۵ بهمن سال گذشته در راهپیمایی اعتراضی حامیان جنبش سبز در تهران بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.

پرچمی علاوه بر بازیگری، کارگردان فیلم کوتاهی با عنوان راه حل بوده و همزمان برای مدتی سردبیری هفته‌نامه فرهنگی هنری نقش‌آفرینان را بر عهده داشت.

سقوط معیشت و دیکتاتوری خامنه‌ای؛ بازی خطرناک با خشم مردم ( پدرام طنازی )

  سقوط معیشت و دیکتاتوری خامنه‌ای؛ بازی خطرناک با خشم مردم بحران‌های بی‌پایان اقتصادی در جمهوری اسلامی، زندگی مردم را به ویرانه‌ای تبدیل کرد...