۱۳۹۰ فروردین ۱۹, جمعه

گزارش آماری سالانه نقض حقوق بشر در ایران + فیلم

در این گزارش که در نوع خود بی‌سابقه است، تلاش شده است در کنار اعلام آمار‌ها و استفاده از اشکال برای بیان میزان ثبت شده نقض حقوق بشر در ایران به توانمندی‌های گروههای مدافع حقوق بشر بر اساس حوزه کاری یا جغرافیایی نیز پرداخته شود.


بنابراین فرد مطالعه کننده متوجه خواهد شد گروههای مدافع حقوق بشر در چه مناطقی از کشور فعال‌تر هستند یا در چه مناطقی ضعیف هستند و همینطور در چه حوزه‌هایی گزارشگری فعالانه صورت می‌گیرد. این مهم می‌تواند با ایجاد امکان تجزیه و تحلیل بیشتر برای مدافعان حقوق بشر به بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران کمک کند.


در این گزارش بالغ بر ۳۸ صفحه از ۴۸ نمودار و ده‌ها صفحه آمار استفاده شده است. گزارش آماری را بصورت اچ تی‌ام ال می‌توانید در اینجا مشاهده کنید .

پارس دیلی نیوز 

پناهجویان ایرانی در لندن با دوختن لبهایشان دست به اعتراض زدند


هفت نفر که خود را پناهجوی ایرانی معرفی می کنند چند روز است که در مقابل ساختمان عفو بین الملل در لندن با دوختن لبهای خود نسبت به آنچه که آن را عدم رسیدگی به پرونده هایشان می خوانند دست به اعتصاب زده اند.


یکی از این افراد که تنها فرد این گروه هفت نفری است که لبهای خود را برای "گفت و گو با رسانه‌ها" ندوخته است به بی بی سی فارسی گفت که آنها از روند رسیدگی به پروندهایشان ناراضی هستند. وی افزود که پنج نفر از این افراد از کاردیف به لندن آمده اند تا در این اعتراض شرکت کنند.


دروری دایک، مسئول بخش ایران عفو بین الملل، که با این افراد دیدار کرده است به بی بی سی فارسی گفت که این افراد گفته اند که آنها از روند بررسی پرونده پناهندگی خود راضی نیستند و تاکید کرده اند که در صورت بازگشت به ایران با خطر مواجه هستند.


آقای دایک در عین حال تاکید کرد که او نمی تواند تایید کند که پرونده پناهندگی این افراد در چه مرحله ای قرار دارد.


هفته گذشته نیز هفت نفر از پناهجویان ایرانی در مقابل دفتر کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان در شهر وان ترکیه دست به اعتصاب غذا و تحصن زدند.


این عده به بی بی سی فارسی گفتند که توسط سازمان ملل به عنوان پناهجو پذیرفته شده اند، اما چند سال است که پرونده آنها به کشوری برای اقامت ارجاع نشده است.

 سازمان ملل متحد چندی پیش در گزارشی اعلام کرد که پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران در خردادماه ۱۳۸۸ و اعتراضات گسترده به نتایج آن که با سرکوب حکومت ایران همراه شد، شمار پناهجویان ایرانی رشدی قابل ملاحظه داشته است.

هنگامی که انتخابات آزاد در جامعه ای وجود ندارد، آیا حزب معنایی دارد؟


حکومت باید بداند با این چراغ سبزها راه به جایی نخواهد برد. اکنون مهدی کروبی تنها دبیرکل حزب اعتماد ملی نیست. بلکه یکی از نمادها و ستون های جنبش مردمی هست که بر علیه دروغ و نیرنگ و ناعدالتی قد علم کرده است. جنبشی که به خون صدها انسان بیگناه آبیاری شده و پرونده هزاران زندانی دربند را در کارنامه خود دارد فعالیت یاعدم فعالیت حزب اعتماد ملی! مسئله این است ؟!
حزب اعتماد ملی توسط مهدی کروبی پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ و پس از کناره گیری از دبیرکلی مجمع روحانیون مبارز تأسیس گردید. در تعریف این حزب دو کلمه اساسی به چشم می خورد:
عضو موسس: مهدی کروبی
دبیرکل: مهدی کروبی
این دو کلمه خود گویای میزان محوریت آقای کروبی در این حزب است. حزبی که بنایش را نهاد تا با اعتماد ملی از حقوق ملت ایران دفاع کند.

چند روزی است که از گوشه و کنار سو سوی چراغ سبز به مزاق برخی خوش آمده است و درصدد بر آمده اند تا از این آب گل آلود، بی نصیب نمانند. برخی با افکار واهی فکر کردند در بند بودن ستون این حزب، فرصتی را برای آنان فراهم آورده تا بتوانند آخرین ضربه را به تشکیلات مردمی کروبی وارد آوردند و به تصور خودشان پرونده مهدی کروبی را برای همیشه با تغییر خط مشی برخی اعضای این حزب از دبیر کل آن، مختومه اعلام کنند و به تاریخ بسپارند. دریغ از اینکه کسانی به تاریخ خواهند پیوست که در مقابل جنبش مردمی و اراده ملی بیاستند و تخم تفرقه و نیرنگ بپاشند.

حکومت نزدیک به دو سال است که از تمام توان خود برای از هم پاشاندن این حزب و ساختار آن استفاده نموده اما اعضای این حزب با این فشارها و نیرنگ ها نا آشنا نیستند. تعطیلی حزبشان را دیدند. زندانی شدن دبیرکل شان و توقیف روزنامه رسمی حزب را تحمل کردند. دستگیری و تهدید و ارعاب را به جان خریدند و تاکنون با تمام توانشان ایستادگی نموده اند.
حکومت باید بداند با این چراغ سبزها راه به جایی نخواهد برد. اکنون مهدی کروبی تنها دبیرکل حزب اعتماد ملی نیست. بلکه یکی از نمادها و ستون های جنبش مردمی هست که بر علیه دروغ و نیرنگ و ناعدالتی قد علم کرده است. جنبشی که به خون صدها انسان بیگناه آبیاری شده و پرونده هزاران زندانی دربند را در کارنامه خود دارد.

و اما سخنی با کمیسون ماده ۱۰ احزاب
همگان بر تمامی فشارهای وارده از سمت حکومت بر اعضای حزب اعتماد ملی به خوبی آگاه اند و می دانند طی این دوسال اخیر چه اتفاقاتی رخ داده است. چند تن را زندان کردند و حکم بریدند، یکی را برای روزنامه و دیگری به جرم انتشار هفته نامه به دادگاه کشانده؛ دیگری را به مسجدی که خودش متولی آن بود راه نداده و با ضرب و شتم و ناسزا و توهین بدرقه اش کردند و نماینده ای را که تهدید به عدم صلاحیت برای نامزدی دوره بعدش نمودند. البته هنوز سخنی از زندان رفته ها و شکنجه شده ها و از آنان که هر روزه با تماس تلفنی تهدید به عدم دیدار و قطع ارتباط با دبیرکل شان می شدند؛ به میان نیاوردیم.
هرچه پیش می رویم، خطوط مرز حکومتیان با ملت را آشکارتر و واضح تر می بینیم. برخی بنا را بر قدرت و دروغ و زور گذاشته اند و برخی بر مقاومت و صبر و مجاهدت. آینده تاریخ گواه این مدعا خواهد بود که اساس ظلم و تزویر و نیرنگ جایگاهی جز تباهی و نفرت نخواهد داشت و این مردم هستند که در نهایت وارثان این کشور خواهند بود. مهدی کروبی در راه مردم قدم گذاشته و تبری نمودن از کروبی، تبری از مردم است.

مهدی کروبی اکنون نیازی به دبیر کلی یک حزب ندارد. زیرا به گفته خودش دیگر جمهوریتی نمانده که بخواهد به دنبال حزب و تشکیلات پیرامون آن باشد. آیا هنگامی که سخن از یک صدایی در جامعه است، حزب دیگر معنایی دارد؟ هنگامی که انتخابات آزاد در جامعه ای وجود ندارد، آیا حزب معنایی دارد؟ اکنون ما با مردم و خرد جمعی آنان رو برو هستیم. حرمت اعتماد ملی و اعتمادی که ملت به نام آن کرده اند را از یاد نبرید.

گرگها خوب بدانند در این ایل غریب
گر پدر نیست ، تفنگ پدری هست هنوز
گر چه مردان قبیله همگی کشته شدند
توی گهواره چوبی پسری هست هنوز
آب اگر نیست نترسید که در قافله مان
دل دریایی و چشمان تری هست هنوز

از سرنوشت امیر حسین فتوحی از فعالان ستاد مهدی کروبی خبری در دست نیست


تحول سبز: بنا به گزارش منابع حقوق بشری، امیر حسین فتوحی عضو کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی و مسئول ستاد شهروند آزاد مهدی کروبی در استان هرمزگان، که چندی پیش به دلیل فشارها و تهدیهای فزآینده نیروهای سرکوبگر به ناچار ترک وطن کرده و در دفتر امور پناهند گان سازمان ملل در آنکارا درخواست پناهند گی کرده بود مدتی است ناپدید گشته و از وضعیت وی خبری در دست نمی باشد.

به گزارش کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، فتوحی در دیدار با دوستانش از تهدید نیروهای امنیتی ایران و تلفن های مکرر از سوی بازجوی دوران اسارتش خبر داده و خاطرنشان کرده بود که پلیس ترکیه نیز هیچگونه وقعی به چنین تهدیدهایی ننهاده بود. این وضعیت در حالی است که امیر حسین همراه همسرش در ترکیه به سر می برد.

لازم به ذکر است در روزهای اخیر خبرهایی از تهدید و فشارهای فزآینده بر فعالان سیاسی مقیم ترکیه گزارش شده اما پلیس امنیت ترکیه حفاظت جان فعالان ایرانی را به عهده خود آنها دانسته است.

این منبع خبری می افزاید طی سوابق قبلی پلیس ترکیه، که همکاری نزدیکی با وزارت اطلاعات ایران دارد، این موضوع می تواند ناپدید شدن امیر حسین فتوحی را بغرنج تر کند.

تلفن زندانیان سیاسی برای سهمیه سالانه فقط سه دقیقه

 زندانیان بند سیاسی زندان اوین می توانند در طول سال ۳ دقیقه و آن هم با حضور یک نفر از ماموران حفاظت اطلاعات، تماس تلفنی داشته باشند.
به گزارش کلمه، پس از مدت ها پی گیری زندانیان سیاسی و خانواده های آنها برای برقراری تماس های تلفنی بند ۳۵۰ اوین، محل نگهداری زندانیان سیاسی، “رشته احمدی” معاون دادستان تهران و سرپرست دادسرای اوین طی دستوری به بزرگ نیا رییس این بند اعلام کرده “زندانیان این بند می توانند در طول سال ۳ دقیقه و آن هم با حضور یک نفر از ماموران حفاظت اطلاعات تماس تلفنی داشته باشند” .
این در حالی است که زندانیان غیرسیاسی در سایر بندها در طول شبانه روز دسترسی نامحدود به تلفن دارند.
همچنین زندانیان سیاسی در سایر زندان ها به خصوص در زندان رجایی شهر نیز همانند زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ اوین از حق تماس تلفنی محرومند.
تلفن های بند سیاسی ۳۵۰ از ۴ مرداد ماه سال ۸۹ در حالی که روزانه ۴ تا ۵ دقیقه به هر یک از زندانیان سیاسی اختصاص داشت، در پی برخورد توهین آمیز مامور سالن ملاقات با زندانیان که ادامه ی آن تنش، زندان انفرادی و اعتصاب غذای ۱۵ نفر از زندانیان سیاسی را در پی داشت، قطع و تاکنون وصل نشده است.
این تصمیم در امتداد مجازات های غیر قانونی و تشدید فشارها بر زندانیان سیاسی و خانواده های آنهاست که پس از انتخابات ۲۲ خرداد بازداشت شده اند.

نگرانی پدر حسین رونقی ملکی: حال فرزندم هر روز بدتر می‌شود، کسی هم پاسخگو نیست

 حسین رونقی ملکی، وبلاگ‌نویس و فعال حقوق بشر که به خاطر ناراحتی کلیه در وضعیت جسمی بسیار بدی در زندان اوین به سر می‌برد، همچنان از مرخصی استعلاجی و رسیدگی پزشکی محروم است.
خانواده حسین رونقی ملکی که امروز با وی در زندان دیدار کردند، در گفت و گو با خبرنگار کلمه، از حاد شدن وضعیت جسمی وی خبر دادند و گفتند: هر هفته که او را در زندان می‌بینیم، دارای وضعیت بدتری نسبت به گذشته است.
پدر حسین رونقی ملکی گفت: «مثل دو سه ماه اخیر، باز هم به مراجع قضایی و زندان مراجعه کرده و درخواست مرخصی حسین را مطرح کردیم، اما باز هم کسی پاسخگوی ما نیست. نمی‌گذارند حسین درمان شود، نمی‌دانیم دیگر باید چه کاری انجام دهیم.»
پدر این وبلاگ‌نویس اضافه کرد: «برای ملاقات او هر هفته به تهران می‌آییم، نگرانیم که با این وضعیت سلامتش به خطر بیفتد، کلیه‌هایش عفونت کرده‌اند و پزشکان گفته‌اند هر چه سریع‌تر باید مورد عمل جراحی قرار بگیرد، اما اجازه این کار را نمی‌دهند. باز هم در این روزها در تهران می‌مانیم تا شاید بتوانیم کاری برای فرزندم انجام دهیم.»
لازم به ذکر است که اواخر دی ماه به خاطر وخامت حال جسمی، رونقی را شبانه از زندان به بیمارستان مدرس تهران منتقل کردند و پزشکان بیمارستان مدرس گفتند که وضعیت وی اورژانسی است و هرچه سریع‌تر باید مورد عمل جراحی قرار بگیرد.
همچنین در بهمن ماه نیز بار دیگر با توجه به وضعیت نامناسب جسمی که این وبلاگ‌نویس زندانی پیدا کرده بود، بار دیگر او را به بیمارستان بقیه‌الله در خیابان ملاصدرا منتقل کردند، که پزشکان بیمارستان بقیه‌الله درخواست عمل فوری وی را مطرح کردند، اما به علت بالا بودن هزینه عمل، او را به زندان بازگرداندند.
مسئولان زندان در آن زمان گفته بودند که نمی‌توانند هزینه عمل این زندانی را تامین کنند. این در حالی است که خانواده حسین رونقی ملکی هزینه درمان وی را تقبل کرده و به مسئولین اعلام کرده‌اند که خودشان هزینه درمان را پرداخت خواهند کرد، با این وجود همچنان از درمان و رسیدگی پزشکی نسبت به وضعیت وی خودداری می‌شود.
حسین رونقی ملکی در تاریخ ۲۲ آذر ماه ۱۳۸۸ در منزل پدری بازداشت و به زندان اوین تهران منتقل شد. وی حدود ۱۰ ماه را در سلول‌های انفرادی بند ۲ الف سپاه پاسداران در زندان اوین، تحت فشارهای جسمی و روحی شدید گذراند. در مهر ماه سال گذشته، وی در یک پروسه قضایی غیر شفاف از طرف دادگاه انقلاب به ۱۵ سال زندان محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدیدنظر عینا مورد تایید قرار گرفت. وی هم اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین نگهداری می‌شود

همسر تقی رحمانی،نرگس محمدی : پنجشنبه هر هفته به اوین می روم اما او را نمی بینم

آژانس ايران خبـــــــــــــر: نرگس محمدی، همسر تقی رحمانی، نویسنده و فعال سیاسی که شامگاه ۲۰ بهمن ماه ۸۹ در خانه اش بازداشت و روانه زندان اوین شد با اظهار نگرانی از وضعیت او به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت: « هشتم فروردین ماه بود که تقی به خانه زنگ زد و در تماس یک دقیقه ای سلام و احوالپرسی کرد و گفت به من فرصت حرف زدن نمی دهند و خداحافظی کرد. من چند پنجشنبه است که به زندان اوین می روم تا بلکه بتوانم ملاقاتی بگیرم که نمی شود . ما از او هیچ خبری نداریم. من از این وضعیت هم نگران هستم و هم معترض. هیچ خبری از وضعیت نگهداری تقی و سیر قضایی پرونده اش ندارم چون ارتباطی با هم نداریم.»

نرگس محمدی، سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر و همسر تقی رحمانی در خصوص پیگیری هایش گفت: « چندین بار به دادستانی مراجعه کردم اما نتیجه خاصی نگرفتم، یعنی هنوز نمی دانم که همسرم به چه دلیل بازداشت شده، تکلیفش چیست و اکنون پرونده اش در چه مرحله است. من همین طور از وقایع شب بازداشت همسرم هنوز معترضم . اصلا اولین نامه من به دادستانی هم درباره نوع بازداشت همسرم و نوع رفتار ماموران و ورود غیر قانونی شان به خانه ام بود، بدون حکم قضایی در خانه ای را بشکنند و فردی را از خانه اش ببرند هیچ کدام توجیه قانونی ندارد.»

نرگس محمدی گفت: « البته نامه من به دادستان دستور پیگیری خورد اما هنوز جوابی به من داده نشده است چندین بار هم به دفتر دادستانی مراجعه کردم اما نتیجه خاصی نگرفتم.»
نرگس محمدی، که پس از بازداشتش در شب ۲۰ خرداد ۸۹ دچار بیماری های شد که هنوز درمان نشده است با اشاره به اینکه خانواده های زندانیان فقط می خواهند در آرامش زندگی کنند، گفت: « من واقعا امیدوارم همه بدیها و وقایع بد سال های اخیر امسال تمام شود. من دو بچه کوچک دارم، سال گذشته سال سختی برای من بود، اول من بازداشت شد و بعد همسرم . فشار روانی به بچه هایم وارد شد. من هم فقط در این شرایط نیستم، افراد زیادی در موقعیتی مثل من هستند. من امیدوارم با برخورد اخلاقی و قانونی این رفتارها اصلاح شود و ما شاهد روزگار بهتری در ایران باشیم و بتوانیم فقط زندگی کنیم. ما فقط می خواهیم در آرامش کنار خانواده هایمان زندگی کنیم. بیشتر از این هم نمی خواهیم. این آرزوی من در سال جدید است. بچه های من مشتاق دیدن پدرشان هستند و در سنی هم نیستند که من برایشان توضیح دهم که او کجاست . این ظلم مضاعف است به ما.»

تقی رحمانی روزنامه‌نگار، نویسنده و فعال سیاسی بیش از یک سوم عمرش را در زندان به سر برده است. در سال ۱۳۶۰ به جرم نویسندگی در نشریهٔ زیرزمینی “پیشتاز” متعلق به گروه پیشتازان، گروهی متأثر از اندیشه‌های علی شریعتی، به سه سال حبس محکوم شد. در سال ۱۳۶۵ بخاطر نوشته‌هایش در روزنامه زیرزمینی “موحد” متعلق به گروه موحدون در زمینه نوگرایی دینی دستگیر و این بار برای ۱۱ سال به زندان محکوم شد. پس از آزادی از زندان در سال ۱۳۷۶ با ماهنامه ایران فردا و هفته‌نامه امید زنجان همکاری ‌کرد. که ۲۰ اسفند ۱۳۷۹ در یک حمله شبانه به منزل محمد بسته‌نگار به همراه تعداد دیگری از اعضای جریان ملی مذهبی دستگیر شد و در ۲۷ فروردین ۱۳۸۱ با سپردن وثیقه از زندان آزاد شد. دوباره او به همراه دو همکارش هدی صابر و رضا علیجانی در ۲۵ خرداد ۱۳۸۲ بازداشت و ۲۲ ماه در زندان به سر برد.

تقی رحمانی بلافاصله پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ مدتی را در بازداشت گذراند. این فعال سیاسی آخرین بار در شامگاه ۲۰ بهمن ۸۹ با حمله نیروهای امنیتی به منزلش در حضور همسر و دو بچه اش دستگیر شد. در حالیکه ماموران شبانه در ورودی خانه را شکسته و بدون اطلاع وارد خانه شده بودند. رحمانی در سال ۱۳۷۸ با نرگس محمدی ازدواج کرد. محمدی روزنامه‌نگار و نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر است.

روزنامه‌نگار و وبلاگ‌نویس,مسعود لواسانی کماکان از مرخصی محروم است

علی‌رغم نیاز پزشکی مسعود لواسانی، مقامات زندان حق مرخصی را از این روزنامه‌نگار و وبلاگ‌نویس دریغ کرده‌اند.
مسعود لواسانی، روزنامه‌نگار و وبلاگ‌نویسی که از پاییز سال ٨٩ تا کنون در بدون مرخصی در زندان به سر می برد، کماکان از مرخصی محروم است.
به گزارش جرس، لواسانی روزنامه نگار و فعال مطبوعاتی که پس از انتخابات ٨٨ توسط سپاه دستگیر و در دادگاه بدوی به هشت سال و نیم زندان و محرومیت مادام العمر از حرفه روزنامه نگاری و طی دادگاه تجدید نظر به شش سال و نیم زندان و ده سال محرومیت، محکوم شده بود، از آذر ٨٩ که برای دومین بار به زندان فراخوانده شد، تا کنون اجازه مرخصی چند ساعته نیز نداشته است.
بر اساس این گزارش، تلاش های مستمر خانواده این روزنامه نگار برای مرخصی مجدد وی نتیجه ای نداشته و نه تنها برای دومین سال ایام نوروز را در زندان و به دور از خانواده سپری کرد، بلکه ملاقات های حضوری ویژه ایام عید که روز اول فروردین داده می شود نیز، برای دومین سال از او و خانواده اش دریغ شد.
گفتنی است فرزند خردسال وی مبتلا به اوتیسم است که از تولد دو سالگی تا تیر ٨٩ از پدر دور بود و دوباره و طی وابستگی شدید به پدر در ایام مرخصی باز هم از او دور است و از پشت شیشه های قطور ملاقات های کابینی زندان اوین هفته ای یک بار پدر را می بیند.
مسعود لواسانی در زندان به بیماری پوستی مبتلا شده که بعلت نبود بهداشت این بیماری تشدید شده و درمان نتیجه نداده است.

فرزندم هفت سال است که بدون حق مرخصی در زندان است

دادستان تهران بر اساس فهرستی که بازجوهای وزارت اطلاعات به او داده اند، جمعی از زندانیان سیاسی زندان های اوین و رجایی شهر را از سال گذشته تاکنون از حق ملاقات حضوری محروم کرده است. این فهرست که به مثابه یک دستورالعمل توسط وزارت اطلاعات به دادستان تهران ابلاغ شده، شامل فهرستی از زندانیان سیاسی محبوس در اوین و رجایی شهر است که برخی از آنان به طور دائمی از ملاقات حضوری ممنوع و برخی دیگر به صورت دوره های چند ماهه از این حق اولیه و قانونی خود محروم شده اند.
این ممنوعیت نه فقط زندانیان سیاسی حوادث پس از انتخابات که حتی تعدادی از زندانیان سیاسی را که بیش از پنج سال در زندان به سر می برند، نیز شامل می شود. حمیدرضا محمدی زندانی سیاسی که هم اینک در بند ۳۵۰ زندان اوین نگهداری می‌شود مدت هفت سال است که از حق مرخصی محروم و از بعد از انتخابات هم ملاقات حضوری و تماس تلفنی وی قطع شده است.
مادر این زندانی سیاسی در گفتگو با وبسایت جرس می گوید:«الان سی و یک سال است که همسرم فوت کرده و یک زن شصت و سه ساله هستم و حمید رضا پسر بزرگ و سرپرستم بود. خود مسئولین زندان هم می بینند چه حال و روزی دارم و با موهای سفید فقط یک صدا از من باقی مانده و بیست و چهار ساعت در زندان اوین و دادگاه هستم. من یک مادرم و شب و روز در دادگاه و زندان و اینور و آنور هستم تا بلکه یک مرخصی به پسرم بدهند اما تا اسم پسرم را در کامپیوتر می زنند می گویند زندانی سیاسی است و دیگر جوابم را نمی دهند. چقدر برای مرخصی مراجعه کردم اما دریغ از یک جواب…. این در حالی است که مرخصی حق پسرم است. پسرم بعنوان یک شهروند زندانی حق و حقوقی دارد و باید مرخصی بیاید.»
حمیدرضا محمدی نوروز امسال نیز مشابه سال‌های قبل نتوانست به مرخصی بیاید و خانم محمدی می‌گوید بعد از انتخابات جنجال برانگیز سال ۸۸ حتی حق ارتباط تلفنی با خانواده و ملاقات حضوری نیز از او دریغ شده است. خانم محمدی می‌گوید که برای مصاحبه نکردن در مورد وضعیت فرزندش تحت فشار نیروهای امنیتی قرار دارد و می‌افزاید:«من از کسی که دلش واقعا برای ملت می سوزد، یک خواهشی دارم و آن این است که حق و حقوق این جوانها را بدهند. من که چیزی از اینها نمی خواهم فقط یک مرخصی و تماس تلفنی که حق پسر من بعنوان یک شهروند است را بدهند. بالاخره بعنوان یک شهروند یک حق و حقوقی داریم (که نداریم) یک مرخصی بدهند. پسرم که جوانی اش گرفته شد حداقل حقوق اولیه اش را به او بدهند.»
حمیدرضا محمدی  در تاریخ ۱۷ اسفند ماه ۱۳۸۳ بازداشت شد. او به اتهام ارتباط با انجمن پادشاهی ایران به ۱۱ سال و ۶ ماه زندان محکوم شده است.

قاسم شعله سعدی، نماینده پیشین مجلس جمهوری اسلامی دستگیرشد

جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی : قاسم شعله سعدی نماینده شیراز در مجالس سوم و چهارم، روز ۱۴ فروردین ماه دستگیر شد.

ایشان هنگام بازگشت از سفر شیراز در فرودگاه مهرآباد دستگیر و به زندان اوین منتقل شد.

آقای شعله سعدی علاوه بر نماینده دو دوره مجلس، استاد روابط بین الملل دانشکده حقوق و علوم سیاسى دانشگاه تهران، سرپرست دفتر خدمات حقوقى بین المللى ایران در اروپا و وکیل پایه یک دادگستری هستند و دارای مدرک دکترای علوم سیاسى از دانشگاه پاریس هستند.

این نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی پیش از این نیز یکبار بازداشت و پس از ۳۶ روز و به دلیل مشکلات جسمانی به قید وثیقه آزاد شده بود.

.............
زندگينامه دكتر قاسم شعله سعدى

قاسم شعله سعدى در سال ١٣٣٣ در خانواده اى كشاورز در جوار آرامگاه سعدى در شهر علم و ادب, شيراز ديده به جهان گشود و دوران مدرسه را همراه با كار در مزرعه سپرى كرد. وقتى كه سه ساله بود پدرش با اتهامى ناحق روانه زندان شد و موقتا" از حضور پدر محروم ماند, بالاخره پس از گذشت ١٨ ماه مشاهده محاكمه پدر و مدافعات مؤثروكيل مدافع وى كه منجر به صدور حكم برائت گرديد, اولين جرقه را در ذهن او براى وكالت دادگسترى زد بدين ترتيب قاسم ٥/٤ ساله تصميم گرفت كه در آينده وكيل مدافع شود و اين رؤيايى بود كه به واقعيت پيوست. او كه از دانش آموزان موفق كلاس بود به محض اخذ ديپلم متوسطه در سال ١٣٥٢ از طريق آزمون سراسرى در رشته حقوق دانشگاه ملى ايران پذيرفته شد و در كمتر از سه سال موفق به اخذ دانشنامه ليسانس حقوق قضائى گرديد. شعله سعدى با رد پيشنهاد دادستانى انقلاب شيراز براى ادامه تحصيل باتفاق همسر و فرزند خود روانه فرانسه شد و مدرك فوق ليسانس خود را از دانشگاه حقوق پاريس در مدت يكسال اخذ و سپس به كسب دكتراى خود در سال ١٣٦٢ در رشته علوم سياسى از دانشگاه پاريس نايل گرديد و متعاقبا" در دوره دكتراى حقوق در دانشگاه حقوق پاريس ادامه تحصيل داد ونه تنها موفق به كسب پروانه وكالت پايه يك دادگسترى گرديد بلكه با تكيه به دانش حقوقى و تجارب ارزشمند حضور و دفاع در دادگاه هاى بين المللى و كسب مهارتهاى حقوقى بين المللى به عنوان يكى از برجسته ترين و موفق ترين وكلاء دادگسترى ايران شهرت يافت .

شعله سعدى كه دفتر خدمات حقوقى بين المللى جمهورى اسلامى ايران در اروپا مركز پاريس را تأسيس نموده بود و مديريت آن را بعهده داشت, به دفاع از حقوق ملت ايران در محاكم بين المللى پرداخت و همزمان با قبول مسئوليت معاونت حقوقى دفتر مزبور در لاهه تلاش كرد با دفاع از حقوق ملت ايران در ديوان لاهه از تأ ثيرات زيانبار بيانيه ننگين الجزاير كه به دنبال اشغال سفارت آمريكا در ايران توسط بعضى از مديران اصلاح طلب امروز !! به مردم ايران تحميل شده بود بكاهد .

شعله سعدى در اواخر سال ١٣٦٢ به ايران مراجعت و در دانشكده حقوق دانشگاه شيراز به تدريس حقوق بين الملل پرداخت. در همان حال در انتخابات مجلس دوم شركت نمود و با رأى گسترده مردم شيراز روبرو گرديد, ولى تقلبات وسيع در انتخابات مانع ورود او به مجلس شد .

چهار سال بعد در انتخابات مجلس سوم شركت كرد و عليرغم تمهيدات مشترك جناح چپ و راست آن روز يا به اصطلاح محافظه كار و اصلاح طلب امروز وارد مجلس شد و به كمك همفكران خود فراكسيون مستقل ها را پايه گزارى كرد. گويى كه دريافته بود تفكر چپ و راست و اصلاح طلب و محافظه كار دو روى يك سكه هستند و كشور را به ورطه نابسامانى خواهند برد و لذا از همان زمان در مقابل آن دو جناح راه سومى را گشود كه در فراكسيون مستقل ها تبلور مى يافت .

افشاگريهاى شجاعانه دقيق و صريح او به زودى چهره اى بيدار گر و تسليم ناپذير از او ارائه نمود و نطقهاى او به سكوت مرگبارى كه مجلس را فرا گرفته بود پايان داد فريادهاى شعله سعدى كه می گفت :

شعار بر شعورمان پيشى گرفته .

مشكل ما ارزنيست, عُرضه است.

كارهاى بزرگ را بدست افراد كوچك سپرده ايم.

چهار پنج ميليون ايرانى تحصيل كرده را عملا از كشور اخراج و بجاى آنها چهار پنج ميليون عراقى و افغانى وارد كشور كرده ايم

آن آخوندى كه با پنج تومان منبر مى رفت اكنون بنز ١٥ ميليون تومانى از كجا آورده ؟

بجاى آنكه نيروى انتظامى و پرسنل اطلاعات ضابطين دادگسترى باشند دادگسترى ضابط آنان شده است .

هنوز در گوش مردم ايران طنين انداز است .

آرى مردم شيراز كه مواضع شعله سعدى را در مجلس سوم تجربه كرده بودند در مجلس چهارم نيز با آراى چشمگير خود مجددا" او را به مجلس فرستادند و البته به همان اندازه كه به محبوبيت شعله سعدى اضافه ميشد, به توطئه هاى گوناگون عليه او توسط محافل خودسر افزوده ميگرديد.

محافل خودسر با تهيه طرحى خطرناك از يك طرف توسط عوامل خود تلاش كردند اعتبار نامه شعله سعدى در مجلس رد شود, از طرف ديگر با تعقيب قضايى او به اتهام اقدام عليه امنيت كشور وى را تا چند قدمى اعدام بردند. حزب الله قم نيز تهديد نمود كه چنانچه اعتبار نامه شعله سعدى در مجلس تصويب شود, طلبه هاى قم مى آيند و او را از مجلس بيرون مىكنند. اما به لطف خداوند همه توطئه ها به شكست انجاميد و شعله سعدى كه با مفهوم ترس بيگانه بود, در مجلس چهارم مواضع گذ شته خود را ادامه داد اولين بار او بود كه گفت در قانون اساسى موارد متضاد وجود دارد و گفت در زمان گذشته از شاه نمى ترسيده و در زمان آيت الله خمينى نيز از او نترسيده و اكنون از آقاى خامنه اى نمى ترسد. اگر چه اين مواضع سبب شد كليه نمايندگان فارس طى اطلاعيه اى رسمى او را محكوم كنند و در مجلس به برخورد فيزيكى تهديد شود و هم چنين امام جمعه شيراز و بخش عظيمى از روحانيت كشور عليه او بسيج شوند و در نماز جمعه هاى تهران و شيراز عليه او شعار مرگ سردهند و راهپيمايى هايى عليه او برگزاركنند و حتى گروه انصار حزب الله به سر كردگى حاج بخشى به مجلس آمدند تا او را از پاى در آورند اما شعله سعدى چون بنيانى مرصوص پايدارى کرد و با افشاىهرچه بيشتر نامردمى ها رسالت مردمى خود را ايفا نمود .

آرى او باز هم فرياد زد اين چه معنى دارد كه از وزارت اطلاعات تا حوزه علميه , ... , به تجارت , كارخانه دارى و معدن دارى مشغولند ؟!!!!! گوئى ميدانست كه سربازان گمنامى كه به تجارت روى آورده اند از تجارت به آدم كشى كشيده خواهند شد و فاجعه نفرت انگيز قتل هاى زنجيره اى را بوجود خواهند آورد. بهر حال وى با علم به اينكه اين مواضع محافل خود سر و روحانيت ذينفع را عليه او تحريك خواهند كرد, به اين شيوه عمل مى نمود زيرا به درگاه خداوند و نزد مردم تعهداتى داشت كه ايفاى آن تعهدات جز با استقبال از مرگ ميسر نمى شد و با لاخره با دخالت عوامل خود سر و از طريق احمد جنتى دبير شوراى نگهبان و همكارانش صلاحيت او رد شد تا از ورود مجدد او به مجلس جلوگيرى شود و خواب آنها با نطقهاى آتشين او آشفته نشود البته محافل خود سر تنها به رد صلاحيت وى بسنده نكردند و در چندين اقدام مذبوحانه براى ترور شعله سعدى تلاش كردند و بالاخره , افشاى قتل هاى زنجيره اى موقتا پروژه ترور او را متوقف نمود .

شعله سعدى كه از سال ١٣٦٢ در دانشكده حقوق دانشگاه شيراز به تدريس حقوق بين الملل پرداخته بود, با دانشگاه تربيت مدرس و سپس دانشگاه تهران همکارى و در گروه آموزشي روابط بين الملل دانشكده حقوق و علوم سياسى دانشگاه تهران بصورت معلم رسمي به تدريس دروسى از قبيل مديريت بحرانهاى بين المللی و استراتژى قدرتهاى بزرگ ادامه داد و حتى در دوره ٨ ساله نمايندگى مجلس تدريس را رها نكرد .

فعاليتهاى او در امر كشت و زراعت از وى كشاورزى موفق ساخته و حضور او در صحرا روحيه اى بى باك به او بخشيده است .

پيوند شعله سعدى با شاعر گرانقدر ايران شيخ اجل سعدى قريحه شاعرى او را پرورش داده اگر چه بسيارى از اشعار او كه متضمن نقد اوضاع اسفبار سياسى مى باشد امكان انتشار نيافته است .

شعله سعدى تلاش ميكرد از طريق اصلاحات مطالبات مردم برآورده شود, ولى چون دريافت كه نه آقاى خاتمى توان اين مبارزه را دارد و نه مديران جنبش اصلاح طلب- كه البته در مواردى از پيشتازان زورمدارى و فاشيسم بوده اند- صلاحيت چنان مديريتى را دارند و نه ساختار قدرت اجازه تحقق آنرا مى دهد, اولين كسى بود كه با طرح تئورى مرحوم اصلاحات خبر از شكست جنبش اصلاح طلب ايران داد وبراي نجات كشور تولد راه سوم و نيروى سوم را اعلام نمود .

رژیم جمهوری اسلامی: یک حکومت فاسد و بحران‌زده در آستانه فروپاشی

آشفتگی داخلی و بحران مشروعیت رژیم جمهوری اسلامی: سقوط قریب‌الوقوع رژیم ننگین جمهوری اسلامی به کجراهه‌ای کشیده شده است که دیگر قادر به حفظ ظا...