۱۳۹۰ فروردین ۱۷, چهارشنبه

دستور وزارت اطلاعات به دادستانی برای محروم کردن زندانیان از ملاقات

دادستان تهران بر اساس فهرستی که بازجوهای وزارت اطلاعات به او داده اند، جمعی از زندانیان سیاسی زندان های اوین و رجایی شهر را از سال گذشته تاکنون از حق ملاقات حضوری محروم کرده است.


به گزارش جرس، این فهرست که به مثابه یک دستورالعمل توسط وزارت اطلاعات به دادستان تهران ابلاغ شده، شامل فهرستی از زندانیان سیاسی محبوس در اوین و رجایی شهر است که برخی از آنان به طور دائمی از ملاقات حضوری ممنوع شده اند و برخی دیگر به صورت دوره های چند ماهه از این حق اولیه و قانونی خود محروم شده اند.


براساس این فهرست تنها تعداد اندکی از زندانیان سیاسی هر ماه یکبار از حق ملاقات حضوری برخوردارند.در این فهرست همچنین نام زندانی هایی دیده می شود که به طور دوره ای از هر دو ملاقات کابینی و حضوری محروم هستند.


در ماههای گذشته، خانواده های زندانیان سیاسی با مراجعه به نهادهای مختلف قضایی از جمله دادستانی تهران، خواهان برخورداری از حقوق اولیه خود به عنوان خانواده های زندانیان شده اند.ملاقات حضوری و تماس تلفنی از جمله این حقوق است که نزدیک به یکسال است که اغلب زندانیان سیاسی اوین از آن محروم شده اند و اعتراض های مکرر خانواده ها تاکنون به نتیجه نرسیده است.


این ممنوعیت نه فقط زندانیان سیاسی حوادث پس از انتخابات که حتی تعدادی از زندانیان سیاسی را که بیش از پنج سال در زندان به سر می برند، نیز شامل می شود. به عنوان مثال حسن جلالی از جمله زندانیان محبوس در بند ۲۰۹ است که از شش سال پیش تاکنون تنها مجاز به ملاقات کابینی با خانواده خود بوده است و در همه این شش سال هرگز از امکان ملاقات حضوری برخوردار نشده است. رضا ملک، سعید متین پور، نادر کریمی، حمید رضا محمدی، متین ارجان، رمضان سعید کمال، عالیه اقدام دوست و تعدادی دیگر از زندانیان سیاسی پیش از انتخابات نیز کمتر از امکان ملاقات حضوری برخوردار بوده اند.برخی از این افراد نزدیک به شش سال است که در زندان به سر می برند و محرومیت این افراد از حق ملاقات حضوری بسیار عجیب و غیر انسانی به نظر می رسد که حتی با قوانین داخلی جمهوری اسلامی نیز در تعارض کامل است.


براساس این فهرست، بسیاری از زندانیان حوادث پس از انتخابات نیز یا به طور کلی از ملاقات حضوری ممنوع شده اند و یا به ندرت قادر به استفاده از این امکان هستند.


در حالی دادستان تهران به دستور بازجوهای وزارت اطلاعات، زندانیان و خانواده ها را از حق ملاقات حضوری و تماس تلفنی محروم کرده است که براساس آیین نامه سازمان زندانها، ملاقات حضوری و تماس تلفنی از حقوق ابتدایی همه زندانی ها شمرده شده است.


خانواده های زندانیان سیاسی برای کسب اجازه از دادستان تهران به منظور ملاقات حضوری با زندانی های خود ، مجبورند که بارها و بارها به دفتر دادستان تهران در سبزه میدان تهران مراجعه کنند که در غالب موارد نیز با برخوردهای نامناسب و گاه توهین آمیز کارکنان دفتر دادستان مواجه می شوند.این در حالی است که براساس آیین نامه سازمان زندان ها ملاقات با زندانی نیازمند اجازه از دادستان و یا فرد دیگری نیست

اعتراض بیش از دویست فعال سیاسی اجتماعی فرهنگی و دهها رسانه و نهاد آزاد و دمکراتیک به حکم اعدام شیرکو معارفی

اعتراض بیش از دویست فعال سیاسی اجتماعی فرهنگی و دهها رسانه و نهاد آزاد و دمکراتیک به حکم اعدام شیرکو معارفی (اینجا)


نامه سرگشاده فعالین سیاسی فرهنگی و اجتماعی به افکار عمومی جهانیان و نماینده ویژه سازمان ملل

     درمحکومیت حکم وحشیانه اعدام شیرکو معارفی

زندانی سیاسی کرد شیرکومعارفی دریک قدمی اعدام  است– اعتراض کنیم!

 

بر اساس خبرهای دریافتی و منتشر شده,  جمهوری اسلامی قصد دارد که شیرکو معارفی را در امتداد اعدام های زنجیره ای اخیر به جوخه مرگ بسپارد و این زندانی سیاسی کرد را اعدام کند. شیر کو در مهر ماه هزار و سیصد و هشتاد و هفت بازداشت و تا این تاریخ در اسارتگاههای رژیم بسر میبرد. وی از سوی نهاد قضائی رژیم به اعدام محکوم و این اقدام جنایتکارانه از طرف بیدادگاههای انقلاب اسلامی تائید شده است. از جمله  اتهامات  وی "  اقدام علیه امنیت ملی "و " محاربه با خدا"  اعلام شده است. جمهوری اسلامی از دیرباز با سرکوب, شکنجه, زندان و اعدام با مردم ایران سخن گفته است و فشار بر زندانیان سیاسی و خانواده های آنها هرگز کاهش نیافته و این روند همچنان ادامه دارد.  بر طبق گزارشات اعلام شده تاریخ اعدام وی 11 اردیبهشت ماه 1390 برابر اول ماه مه  (روزجهانی کارگر)به اطلاع عموم رسیده است. این در حالیست که میدانیم اعدام های مخفیانه زندانیان سیاسی بدون اطلاع خانواده ها و وکلای آنها بکرات از طرف رژیم حاکم صورت پذیرفته است. سکوت را جایز ندانیم و زندانیان سیاسی از جمله شیرکو معارفی  را در زندان های مخوف حاکمان تنها نگذاریم.  ما فعالین سیاسی - فرهنگی و اجتماعی بدین طریق مراتب اعتراض خود به حکم اعدام دولتی و عمل وحشیانه جمهوری اسلامی را اعلام نموده و خواهان توقف بازداشت ها, شکنجه و اعدام و آزادی بی قید و شرط شیرکو معارفی و سایر زندانیان سیاسی وعقیدتی می باشیم
گزارشگران

پایان اعتصاب غذا ی هفت پناهنده سیاسی در شهر وان ترکیه

پایان اعتصاب غذا ،جهت اطلاع سازمانها، نهادها و شخصیتهای مدافع حقوق پناهندگی و افکار عمومی

جهت اطلاع سازمانها، نهادها و شخصیتهای مدافع حقوق پناهندگی و افکار عمومی

یک گام بلند به‌ یمن تلاش جمعی نهاده‌ شد



ما هفت نفر اعتصاب غذا کنندگان در مقابل دفتر کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان- ترکیه‌ شهرستان مرزی وان اعلام میداریم که‌ در اعتراض به‌ بلاتکیفی طاقت فرسا و لاقیدی یو ان و عدم اعزام به‌ کشورهای ثالث، از روز ۲۹ مارس اقدام به‌ اعتصاب غذا نمودیم و تمام سازمانها و نهادهای مختلف را از این اقدام خود مطلع نمودیم. حرکت اعتراضی ما از جانب نهادها و رسانه‌ها و سازمانهای متعدد و همچنین افراد و سایتهای اینترنتی مورد حمایت قرار گرفت و از طرق مختلف بازتاب وسیعی پیدا کرد. نهادهای حقوق بشر ترکیه و بعضی رسانه‌های ترکیه‌ (رادیو، تلویزیون و روزنامه‌) استقبال کم نظیری از این اعتصاب نمودند و آنرا در ابعاد باورنکردنی بویژه‌ در سطح کشور ترکیه‌ مطرح نمودند.



در این مدت کوتاه‌ و محدود مصاحبه‌های رادیویی و گفتاری و نوشتاری با سایتها صورت گرفت و از اقصی نقاط جهان حمایت بی شائبه‌ سازمانها و شخصیتهای متعدد به‌ برای دفاع از ما و اعتراض به‌ یو ان، ارسال شد. در نتیجه‌ این فشار داخلی (ترکیه‌) و بین المللی هیئتی از دفتر مرکزی یو ان در آنکارا با مسئولیت خانم ” لرزان” به‌ منظور مذاکره‌ با اعتصاب غذا کنندگان وارد وان شد و طی چند نشت حضوری و مکالمات‌ تلفنی در روز های یکشنبه و دوشنبه گفتند که‌ بر مشکلات ما واقفند و متعهد شدند که‌ به‌ مطالبات ما در اولین فرصت ممکن جامه‌ عمل بپوشانند. در این فاصله‌ سازمانها و نهادهای دلسوز و مدافع جدی حقوق پناهندگی که‌ ما را از لحظات اول تصمیم به‌ اعتصاب غذا تاکنون همراهی کرده‌اند، درخواست نموده‌اند که‌ برای حفظ سلامتی و مصون داشن خودمان از مضرات و عواقب جدی احتمالی در نتیجه‌ اعتصاب غذا، دست کشیده‌ و نظر به‌ اعتمادی که‌ در نتیجه‌ مذاکره‌ با هیئت یو ان به نمایندگی خانم “لرزان” بوجود آمد و تعهد سازمانهای مدافع پناهندگی بمنظور ادامه‌ حمایت خود و پیگیری مطالبه‌ بر حق ما، به‌ اعتصاب غذا پایان داده‌ و منتظر پاسخ نهایی و عملی شدن تعهدات یو ان خواهیم شد. ما متحصنین و اعتصاب غذا کنندگان در عین حال اعلام میکنیم که‌ تا تحقق کامل مطالباتمان در اشکال دیگری به‌ مبارزه‌ بر حق خود ادامه‌ میدهیم. بدینوسیله‌ صمیمانه‌ تشکر میکنیم از حمایتهای بی دریع مردم شهر وان ، پلیس بخش خارجیها (یابانجی شعبه) تمامی پناهندگان در شهر وان ،‌ نهادها، سازمانها، رسانه‌ها و شخصیتها و افراد متعدد که‌ در این مدت یار و همدم و حامی نستوه‌ ما بودند. تردیدی در این نیست که‌ بدون فشار و حمایتهای بی دریغ همه‌ شما این درجه‌ از پیروزی و عطف توجه‌ یوان به‌ حرکت اعتراضی ما و این درجه‌ از تعهد یو ان که‌ ما در انتظار عملی کردنش هستیم غیر ممکن میبود. در همینجا به‌ اعتصاب غذای خود پایان میدهیم و مبارزه‌ خود را تا تحقق کامل تعهدات یو ان در اشکال مختلف ادامه‌ خواهیم داد. بدون تردید شما حامیان جدی و دلسوز را در جریان اتفاقات قرار خواهیم داد.


مبارزه‌ و اتحاد ما و همبستگی بی دریغ ضامن پیرویست


انسانیت هنوز زنده‌ است


اعتصاب غذا کنندگان در مقابل دفتر یو ان در وان ترکیه‌


گزارش ارسال شده به پارس دیلی نیوز

محرومیت پیمان عارف دانشجوی دانشگاه تهران از ملاقات حضوری

گزارش دریافتی:با گذشت قریب به دو ماه از بازداشت پیمان عارف فعال دانشجویی دانشگاه تهران و از اعضای جبهه ملی ایران وی همچنان از ملاقات حضوری با همسر و خانواده خویش محروم می باشد. این در حالی است که تعداد قابل توجهی از زندانیان سیاسی در طی ماه گذشته از مرخصی نوروزی و همچنین ملاقات حضوری استفاده نموده اند. پیمان عارف هم اکنون در حال گذراندن حبس تعزیری یک ساله خود که حکم آن سال گذشته به وکلای وی ابلاغ گردیده است می باشد. این فعال دانشجویی دانشکده حقوق دانشگاه تهران بیست و یکم بهمن ماه سال گذشته ، با یورش ماموران امنیتی به منرل شخصی‌اش بازداشت و بعد از گذراندن چند روز انفرادی به بند 350 زندان اوین منتقل گردیده است. شایان ذکر است که در حکم نهایی این فعال دانشجویی وی به یک سال حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق و محرومیت مادام‌العمر از حرفه روزنامه‌نگاری و عضویت و فعالیت در احزاب سیاسی محکوم گردیده است
 گزارش ارسال شده به پارس دیلی نیوز

۱۳۹۰ فروردین ۱۶, سه‌شنبه

جان دو فیلمساز فراری کرد درخطر است

شاهو نعمتی و صابر کاکه حسن فیلمسازان جوانی که سال پیش در شمال ایران فیلمی مستند درباره ی زندگی کردها در شمال ساختند و از طرف اطلاعات بازداشت و با وثیقه های سنگین 50 و 100 میلیونی از زندان آزاد شدند و درپی مراجعه مجدد اطلاعات برای بازداشت آنان وضبط فیلم کامپیوتر و وسایل شخصی آنها به اربیل عراق گریختند در خطر است این دو فیلمساز هر روزه ازطرف اطلاعات رژیم ایرن تهدید می شوند و امکان دیپورت آنها از طرف حکومت اقلیم کردستان به ایران وجود دارد و در این مدت نیز ده ها نفر از پناهجویان ایرانی ازکردستان عراق دیپورت و تحویل جمهوری اسلامی شده اند و در صورت دیپورت این دو فیلمساز جانشان به خطر خواهد افتاد حتی امکان صدور حکم اعدام نیز هست و خانواده های

این دو فیلمساز نیز در فشار و تهدید شدید اطلاعات هستند و تهدید به مصادره وثیقه آنها نیز می شود ترس از دیپورت و خطر جانی این دو فیلمساز از طرف حکومت کردستان تحت فشاز اطلاعات بسیار قوی است از تمام سازمان های حقوق بشری و بین المللی تقاضای کمک به این دو فیلمسازفراری را داریم که اکنون در شرایطی بسیار و بد و خطرناک بدون امنیت مالی و جانی به سر می برند.

shaho.nemati@gmail.com
گزارش ارسالی از shahonemati.blogfa.com

بهاره هدايت صدايی كه خاموش نمی شود

عواقب بعد از انتخابات پرمناقشه ي رياست جمهوري دوسال گذشته كه هنوز تا زمان حال باقي است دامن بسياري از خانواده ها ي زندانيان سياسي را گرفته است . بعد از انتخابات و حضور مردم در صحنه های اعتراضی، اتفاقی که افتاد حذف و سرکوب معترضان برای خاموش کردن اعتراضات بود . اما این سرکوب از سوی دیگر با دستگیری های گسترده و بازداشت فعالان مدنی و اجتماعی دنبال شد که سابقه ی فعالیت در حوزه های مختلف را داشتند . هدف این دستگیری ها ، خاموش کردن هسته های اعتراضی و افراد منتقد ی بود که نهایتا با این حربه حکومت بتواند بسیاری از فعالیتهای در جریان را تحت کنترل خود در آورد . هنوز زمانی از دستگیری ها نگذشته بود که صدور احکام سنگین و غیر منصفانه نیز بسیاری از فعالین با سابقه را در زندان ها و شرایط سخت نگه داشت . در این میان به ویژه انگشت اتهام به سوی کسانی رفت که پیش از انتخابات و در زمان اعتراضات بعد از آن نقش عمده ای در نقد سیاستهای دولت و سامان دهی تجمعات اعتراضی داشتند . کسانی که حکومت به واسطه ی پیشینه ی مبارزاتی که داشتند آنها را انتخاب کرد تا بادادن حکم های حبس طولانی به نوعی بر رفتار عمومی و حرکت یک جنبش تاثیر بگذارد . كساني بودند كه به مراتب بيشتر از ديگران تحت تاثير اين بي عدالتي ها و خشونتهاي دستگاه قضايي قرار گرفته اند كه نه تنها دل اعضاي خانواده هايشان را ، بلكه دل و وجدان ملتي را به درد آورده است . يكي ازاين افراد بهاره هدايت است .

كمتر كسي است كه عضو فعال جنبش دانشجويي و جنبش زنان باشد و از حركتها و فعاليتهاي مسالمت آميز بهاره هدايت بي اطلاع باشد . او متولد ١٣٦٠ است و از اواخر سال ٧٩ به صورت عضوي فعال در جنبش دانشجويي فعاليت كرده است . بهاره هدايت همچنين از اعضاي فعال كمپين يك ميليون امضاء براي تغيير قوانين تبعيض آميز است . با وجود طبيعت اينگونه فعاليتها و حركت در جنبش هايي همچون دانشجويي وزنان كه عموما نهادي مسالمت آميز دارند؛ در طول چند سال گذشته بسياري از فعالين كه بهاره هدايت هم شامل آنها مي شده است تحت تاثير شدیدترین نوع برخورد از سوی قوه قضائیه و نهاد های امنیتی قرار گرفته اند . اما شدت این برخوردها پس از انتخابات به حربه ای برای ضربه زدن به تجمعات مسالمت آمیز و پیگیری هر نوع حرکت اعتراضی محسوب می شود . گویی كه اصولا طبيعت اين فعاليتها براي قوه ي قضائيه غير قابل تحمل بوده است كه با بيشترين برخورد و دادن احكام قضايي چندين ساله سعي در حذف مهره ها و شخصيت هاي حساس اين جنبش ها داشته است . بنا به همین دلیل و به خاطر نقش فعالی که بهاره هدایت در این میان داشته است ، بعد از دستگیری مجدد او برای با ر پنجم تا هم اکنون بدون یک روز مرخصی در زندان بوده است . البته پيش از اين هم بهاره چهار بارديگر و در تجمع هاي مختلف از جمله تجمع بيست ودوم خرداد و تحصن مقابل دانشگاه امير كبير بازداشت شده بود. كارنامه ي فعاليتهاي بهاره هدايت نشان از جوشش مداوم او براي برقراري گفتگوهاي دموكراسي خواهي و برابري درکنار جنبش دانشجويي و برقراري پيوند ميان دو جنبش زنان و دانشجويي است . همينطور از كارنامه ي درخشان او كه سالها را در عرصه ي مبارزات مدني و مطالبات زنان گذرانده است مي توان دريافت كه نقش او در پيوند ميان دو جنبش با حفظ هويت مستقل و انتقال مطالبات به دو جنبش همراه بوده است . فعاليتهاي ديگر بهاره هدايت عضويت در دفتر تحكيم وحدت به عنوان تنها زن اين شورا بوده است، بدين ترتيب رابطه اي كه به واسطه ي فعاليتهاي او در دو نهاد دو جنبش ايجاد شده است را نيز مي توان از ديگر تاثير حرکت فعالیتهای افرادی چون او دانست . با اين حال بهاره هدايت پس از آخرين دستگيري در تاريخ ١٠ دي ماه ٨٨ شرايط بسيار سختي را در زندان گذرانده است . تحمل چندين ماه انفرادي ‏،در نهايت اعتصاب غذا و ممنوع الملاقات بودن او و همچنین جدا کردن او در بند متادون از دیگر تلاش های نهادهای مسئول برای فشار و خاموش نگه داشتن این فعال سیاسی و مدنی است .

علاوه براین ، به دو دليل یکی از سنگین ترین احکام پس از انتخابات 88 نصیب بهاره هدایت می شود، حکمی که در نوع خود بی سابقه است . اول به دلیل موثربودن فعاليتهاي بهاره در جنبش های دانشجویی و جنبش زنان و پیوند این دو و ارتبا ط میان آنها در جنبش سبز بعد از اعتراضات مردمی و دوم به دليل اصرار و جسارت او بر نقد دولت حاكم و مقاومت و پايداري بهاره در به ثمر رساندن فعاليتهاي جنبش هاي دانشجويي و زنان و رساندن صدای اعتراض آنها به گوش جهانیان است . بنابراین دولت حاكم و دستگاه قضايي دریافت که با فشار آوردن به یکی از شاخص ترین اعضاي فعال يك جنبش مي تواند بخشي از حركتها و هسته هاي مهمی را تحت تاثير قرار دهد که بخش جدا ناپذیری از حرکتهای اجتماعی است . علاوه براين و به دليل همين مداومت و پيگيري و شجاعت او است كه حاكمان رفتار منتقدانه ي او را برنتابيند و با اعلام حكمي سنگين در حدود ١٠ سال يكي از فعال ترين عضو و پيوند دهنده ي ميان دو جنبش را به دلايل واهي روانه ي زندان كردند تا بتوانند ضربه ي خود را بر بدنه ي فعاليتهاي مسالمت آميز بزنند و به این ترتیب برگ دیگری را از سرکوب معترضان و منتقدان خود در تاریخ مبارزات آزادی خواهی به ثبت برساند . حكم ١٠ سال زندان براي زن جواني مثل بهاره هدايت و براي فعالي چون او كه بيشتر وقتش را صرف مبارزات مسالميت آميز كرده است براي فرونشاندن موج اعتراضات ‏ ارعاب و تحت تاثير قرار دادن مستقيم فعالان مدني و اجتماعي بوده است و هدفی جز این نداشته است . اما اين احكام ناعادلانه بهاره را همچون بسياري از زندانيان سياسي ديگر چون نسرين ستوده ‏ مهديه گلرو و غير ه ازپاي درنياورد . به همين دليل شیوه ی ديگري كه آن هم ممنوعيت ملاقات و عدم مرخصي بود براي اين دسته ا زفعالان و زندانيان سياسي از جمله او اعمال شد تا گستره ی فشار برآنان را وارد فاز جدیدتری کند . در طول مدتي كه بهاره هدايت در زندان بوده است به گفته ی همسرش و مادرش براي هربار ملاقات حضوري تحت فشار بوده اند . با مداومت و پیگیری این همه فشار براو و خانواده اش ، بهاره حتي درون زندان هم دست از مقاومت و اعتراض برنمي دارد و با وجود همه ي مصائبي كه متحمل شده است وظيفه ي خود مي بيند كه در روز ١٦ آذر به مناسبت روز دانشجو پيامي را به خارج از زندان برساند تا با دیگر نشان دهد كه او خاموش شدني نيست . همين دوباره خشم آنهايي را كه مي خواسته اند صداي يك جنبش را با فشا ر بار اعضاي موثر آن خاموش كنيد بر مي انگيزد و به همين دليل دوباره به همراه ديگر عضو فعال دانشجويي پرونده ي جديدي براي او تشكيل مي شود و راهي دادسرا مي شود . گذشته از این در طول این مدت بارها از اولی ترین حقوق یک زندانی محروم می شود تا صدای اعتراضش هرچه بیشتر خاموش گردد .

بايد خاطر نشان كرد كه به دلیل همه ي بي عدالتي هايي كه در حق بهاره هدايت و خانواده ي او شده است و حتی از اولی ترین حقوق خود حتی به عنوان یک زندانی محروم بوده است و با وجود فعاليتهايي كه بهاره تاكنون انجا م داده است نبايد گذاشت كه صداي او خاموش شود . صدای بهاره و بهاره ها را حتی از پشت درهای بسته باید شنید و به گوش دیگران رساند . چرا که بهاره بعد از تحمل روزهاي سخت زندان و دو بهاري كه گذشته و به خانه اش نيامده است چشم به راه به ميله هاي سرد و تاريك زندان دوخته است ،اما نشكسته است و هنوز پيامش را از دل سياه و سردو تاريك به گوش جهانيان مي رساند . آنهايي كه تصور مي كنند با فشار بر يك فعال سیاسی مدنی و با محكوميت طولاني و ده ساله ي او مي توانند ياد بهاره و بهاره ها را از خاطره ها پا ك كنند بايد بدانند كه شعله ها زنده اي چون او نه تنها خاموش نمي شوند بلكه شعله ور تر مي گردد . صداي او كه اكنون به وسيله اي براي نشان دادن قدرت و اقتدار يك نظام در حذف رهبران و مهره هاي مخالفان تبديل شده است ‏ رسا تر شده است . چرا كه همه مي دانند بهاره از پشت آن ميله ها ی سرد وبا وجود و بي عدالتي های که براو و خانواده اش رفته است هنوز سرخم نكرده است و ایستاده است. دنيا و مردم او را فراموش نخواهند كرد چرا که او خاموش شدنی نیست
مدرسه فمینیستی:آزاده دواچی

بی خبری از وضعیت و شرایط زندانی سیاسی ارژنگ داودی

زندانی سیاسی ارژنگ داودی بیش از 4 ماه از داشتن هرگونه تماسی با خانواده اش محروم می باشد

بنابه گزارشات رسیده به" فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" بیش از 4 ماه است که از وضعیت و شرایط زندانی سیاسی ارژنگ داودی هیچ خبری در دست نیست.

11 آذر 1389 آخرین باری است که زندانیان سیاسی ارژنگ داودی با خانواده اش ملاقات داشته است و از آن تاریخ تا به حال هیچگونه ملاقاتی باخانواده اش نداشته است. او همچنین از داشتن هرگونه تماس تلفنی با خانواده اش محروم می باشد.خانواده این زندانی سیاسی بیش از 4 ماه است که در بی خبری از وضعیت و شرایط عزیزشان بسر می برند.

همسر زندانی سیاسی ارژنگ داودی مدتی پیش، پس از قطع ملاقات و تلفنهای همسرش به ستاد پیگیری وزارت اطلاعات احضار شد و برای مدت طولانی مورد بازجویی و تهدید قرار گرفت و او را تهدید نمودند که در صورت اطلاع رسانی از بی خبری از وضعیت و شرایط همسرش با عواقب آن مواجه خواهد شد.بازجویان وزارت اطلاعات با تهدید و ارعاب سعی دارند جنایتها و اعمال غیر انسانی خود را پنهان نگه دارند.

زندانی سیاسی ارژنگ داودی همراه با ده ها زندانی سیاسی دیگر به سالن ایزوله شده 12 بند 4 زندان گوهردشت کرج منتقل شد و از زمان انتقال به این سالن تمامی ارتباطهای زندانیان سیاسی با خانواده هایشان قطع گردید که از جمله آنها تماسهای تلفنی و ملاقاتهای حضوری و برای تعدادی از زندانیان حتی ملاقاتهای کابینی قطع می باشد. از آن زمان تمامی حقوق اولیۀ زندانیان سیاسی سلب شده و محدودیتهای قرون وسطایی و طاقت فرسایی علیه زندانیان سیاسی اعمال می شود. زندانیان سیاسی از درمان محروم می باشند که این محرومیت ضدبشری هفتۀ گذشته منجر به مرگ بازاری زندانی محسن دگمه چی گردید.

سیاست ایجاد شرایط طاقت فرسا و قرون وسطایی علیه زندانیان سیاسی در زندانهای ایران توسط ولی فقیه علی خامنه ای گرفته می شود و از طریق صادق لاریجانی رئیس قوۀ قضاییه منصوب ولی فقیه ،وزارت اطلاعات و سازمان زندانها به اجرا گذاشته می شود علاوه بر موارد فوق امور زندان گوهردشت کرج در اختیار شورای عالی امنیت نظام قرار داده شده که شخصا توسط علی خامنه ای پیگیری می شود.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،بکار بردن شرایط طاقت فرسا و قرون وسطایی علیه زندانیان سیاسی بی دفاع بدستور ولی فقیه علی خامنه ای را به عنوان جنایت علیه بشریت محکوم می کند و از دبیر کل، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد و سایر مراجع بین المللی می خواهد که پرونده جنایت علیه بشریت رژیم ولی فقیه علی خامنه ای را به دادگاههای بین المللی ارجاع دهد.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران

16 فروردین 1390 برابر با 05 آپریل 2011

گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:

دبیر کل سازمان ملل

کمیساریای عالی حقوق بشر

کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا

سازمان عفو بین الملل

خامنه ای واقعاٌ در حالت جنون کشتن به سر می برد

تعداد اعدام هایی که عفو بین الملل در سال ۲۰۱۰ ثبت کرد همچنان کاستی می یابد: از ۷۱۴ در سال ۲۰۰۹ به ۵۲۷ در سال ۲۰۱۰. البته آمار و ارقامِ پنهان با وجود کشورهایی مانند چین که حکم های اعدام را محرمانه نگاه می دارند بسیار بالاست. تعداد اعدام ها در ایران افزایش زیادی داشته است. فقط در ژانویه و فوریه ۲۰۱۰ دست کم ۱۲۰ نفر اعدام شدند. عفو بین الملل روز دوشنبه در چهارچوب یک گردهمایی در بِرن از این موارد یاد می کند.

«تسوانتیش مینوتن آنلاین» از خانم آنتونیا برچینگِر هماهنگ کنندۀ ایران در عفو بین المللِ سوئیس دربارۀ علت افزایش اعدام ها و اینکه چرا افشای نام محکومان به مرگ می تواند ضرر هم داشته باشد و نیز به چه سبب اعدام در ایران موضوعی همیشگی است، پرسید.


برچینگر از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۷ مشاور امور حقوق بشر سفارت سوئیس در تهران بود.


عفو بین الملل امروز در چهارچوب یک گردهمایی در برن به مجازات مرگ در ایران پرداخت. چرا این کشور کانون توجه است؟


آنتونیا برچینگر: ایران بعد از چین بیشترین انسان ها را اعدام می کند، سال گذشته بیش از ۵۰۰ نفر بودند. بدین ترتیب این کشور با توجه به جمعیتش مقام اول را در جهان دارد. به علاوه از دسامبر گذشته افزایش تصاعدی را شاهد بوده ایم. چنین می نماید که رهبری ایران واقعاٌ در حالت جنون کشتن به سر می برد.


دلایل این افزایش چیست؟


به نظر ما دو دلیل وجود دارد: مجلس ایران در سال ۲۰۱۰ قانون مبارزه با مواد مخدر را تشدید کرد، که اکنون موادی مانند اسپید و اکستازی و ال اس دی را هم در بر می گیرد. داشتن ۳۰ گرم از این مواد طبق قانون مجازات اعدام را در پی دارد. دلیل دوم اینکه هرچه بیشتر مخالفان به علت «دشمنی با خدا و رسول» اعدام می شوند.


در سنجه با چین به چشم می آید که ایران پروایی ندارد خبر اعدام ها را بدهد. انتقاد گستردۀ غرب رهبری ایران را ناراحت نمی کند؟


چرا، اتفاقاٌ خیلی. از طرف دیگر نیز رهبری ایران اهداف داخلی دارد یعنی سیاست قدیمی ترساندن مخالفان. با ناآرامی ها در جهان عرب رهبران ایران هم پی برده اند که چه موقعیت متزلزلی دارند.


سال گذشته حکم مرگ سکینۀ آشتیانی افکارعمومی غرب را متأثر کرد. این موارد برای کار شما تا چه حد مهمند؟


برای بسیج افکارعمومی این موارد بسیار مهم هستند. به رهبری ایران نشان داده می شود اعدام انسان ها مورد توجه افکارعمومی قرار می گیرد و پیامد دارد.


بخشی از مخالفان در ایران در برخورد با این موارد احساس دوگانه ای دارند. برخی گله دارند این ماجرا همۀ توجه را به خود جلب می کند و بدین ترتیب دیگر سرنوشت ها را از نظر دور می دارد.


البته چنین کمپین هایی معایبی هم دارد. تماس با مطبوعات غربی برای یک متهم فوری اتهام جاسوسی را هم در پی دارد. ما از مورادی خبر داریم که وکیلان مدافع مشخصاٌ خواستار سکوت شده اند تا موکلانشان به خطر نیفتند. دستگاه قضایی ممکن است در این حالت با تخفیف مجازات مخالفت کند تا مبادا اینگونه به نظر آید که تسلیم فشار غرب شده است. با این وجود فکر می کنم منافع بر معایب می چربند.


اطلاعات تازه ای از سرنوشت سکینۀ آشتیانی دارید؟


سکینۀ آشتیانی در سال ۲۰۰۶ به زنای محصنه متهم و محکوم به سنگسار شد، اما سال گذشته مقام های ایران سنگسار را بعد از اعتراض جهانی متوقف کردند. وی البته همچنان در زندان و در معرض تهدید مجازات اعدام با طناب دار است. همینطور وکیل او جواد هوتن کیان در زندان است و گزارش می شود وی را شکنجه کرده اند.


مجازات اعدام در ایران موضوع همیشگی در غرب است. چرا دیگر کشورهای اسلامی مانند عربستان سعودی و پاکستان در مقایسه با انتقاد کمتری روبرویند؟


علت این است که ایران از دیگر کشورها بیشتر اعدام می کند و موارد اعدام در ایران به نسبت خوب ثبت می شوند. فکر می کنم انتظار غرب از ایران هم چیز دیگری است. گزارش مفصل دربارۀ جنبش مخالفان در ایران و انعکاس گستردۀ فیلم های ایرانی از چند دهه قبل و "شاید یاد آوری زمان شاه – که آنقدرها هم بهتر نبود" (!) – برداشت کشوری در حد خود پیشرفته را از ایران به دست می دهد. به همین نسبت گزارش اعدام ها و بویژه سنگسارها وحشت آفرین است.


عفو بین الملل کامیابی کمپین های خود را چگونه می سنجد؟


سکینۀ آشتیانی یک نمونۀ آن است: بدون کمپین جهانی علیه سنگسارش وی کشته شده بود. سازمان ما در طول سال ها شعاع عملش را پیوسته افزایش داده است. در گذشته فقط به زندانیان سیاسی پرداخته می شد، امروز تمام گسترۀ حقوق بشر را می پوشانیم. اینکه به چه مواردی به صورت ویژه پرداخته شود تصمیمش با مرکز اصلی در لندن است. در کل برآنیم کمپین های ما در نیمی از موارد اثر می گذارند.


* در: تسوانتیش مینوتن آنلاین/ گفتگو را امید مریوانی انجام داده است.
منبع خبر:ایران در جهان

دادگاه پنج دانشجوی دیگر در شعبه دوم دادگاه نظامی تهران

دادگاه رسیدگی به پروندهٔ وقایع کوی دانشگاه در سال ۱۳۸۸فردا( سه شنبه) برگزار می‌شود.


به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر،افروز مغزی وکیل تعدادی از دانشجویان که در این پرونده تحت پیگرد قضایی قرار گرفته‌اند با تایید برگزاری زمان این دادگاه، به کمیته گزارشگران حقوق بشر گفت: «در ارتباط با این پرونده تا کنون چندین جلسه رسیدگی در شعبه دوم دادگاه نظامی تهران برگزار شده است. فردا هم دادگاه به همین منظور تشکیل جلسه خواهد داد».


افروز مغزی با ذکر اینکه وکالت چهار تن از دانشجویان متهم در واقعهٔ کوی دانشگاه را بر عهده دارد، ادامه داد: «شعبه دوم دادگاه نظامی در این پرونده به اتهامات حدود سی نفر از دانشجویان و بیست نفر از حمله کنندگان به کوی رسیدگی می‌کند و در هر جلسه دادگاه، اتهامات پنج تن از دانشجویان بررسی می‌شود».


روز ۲۵ تیرماه ۱۳۸۸ و در جریان حملهٔ نیروهای لباس‌شخصی و پلیس به کوی دانشگاه تهران که در جریان نا‌آرامی‌های پس از انتخابات رخ داد، شمار زیادی از دانشجویان مورد ضرب و شتم شدید واقع شده و بسیاری نیز بازداشت شدند که با انتقال به بازداشتگاه‌های مخفی وزارت کشور تحت شکنجه و اذیت و آزار قرار گرفتند. بنا به گزارش‌های دانشجویی که توسط منابع دولتی تایید نشد ۵ نفر به قتل رسیدند. این در حالی است که ورود نیروهای نظامی به کوی دانشگاه ممنوع بوده و تنها در صورت درخواست ریاست دانشگاه امکان پذیر است.


به گفته افروز مغزی اتهاماتی که در این پرونده به موکلان دانشجوی وی وارد شده است بسته به مورد «اخلال در نظم عمومی»، «تمرد در مقابل مامورین دولتی» و «تخریب اموال عمومی» عنوان شده است.


این وکیل دادگستری در خصوص روند رسیدگی حقوقی به پرونده دانشجویان توضیح داد: «برخلاف اینکه در دادسرا اجازه شرکت در جلسه رسیدگی را به ما ندادند و برخورد مناسبی هم نداشتند، در مرحله که دادگاه نظامی است شاهد یکی از منظم‌ترین و معقول‌ترین دادگاه‌هایی هستیم که روال حقوقی بر آن حاکم است، به این ترتیب که استدلالات حقوقی مطرح می‌شود و دادگاه اجازه می‌دهد که ما دفاعیه‌های لازم و حقوقی را مطرح کنیم و همینطور به متهمان اجازه داده می‌شود که در دادگاه حرف بزنند. معاون دادستان رفتار معقول و حقوقی دارد و البته امیدوارم که با مجموعهٔ این شرایط در انتها نیز رای خوبی برای موکلانم صادر شود».


در حالی که حمله به کوی دانشگاه از اقدامات گروه‌های خودسر قلمداد شده بود، انتشار فیلمی از حمله به کوی دانشگاه در سوم اسفندماه ۱۳۸۸، ( http://www.youtube.com/watch?v=ThgGW5XwI1o )


ابعاد تازه‌ای از این واقعه را آشکار ساخت که طی آن روشن شد، حمله به کوی دانشگاه بر خلاف ادعاهای مطرح شده کار عناصر خودسر نبوده و از پیش برنامه ریزی شده بود. مهاجمان در این فیلم می‌گویند، سردار رجب‌زاده -رییس وقت نیروی انتظامی تهران- دستور حمله به کوی دانشگاه را صادر کرده است.


دفتر تحکیم وحدت دو روز بعد از حمله نیروهای امنیتی به خوابگاه دانشجویان در بیانیه ای اعلام کرد: «در این حمله ناجوانمردانه به دانشجویان، حداقل ۵ نفر از دانشجویان دانشگاه تهران به شهادت رسیدند. محیط زندگی دانشجویان را به آتش کشیدند و به راستی ۱۸ تیر دیگری با ابعاد گسترده تر و ناپاکی و سفاکی بیشتر بر جای گذاشتند. باز هم اتاق های خوابگاه دانشگاه تهران منهدم شده و باز هم خون پاک دانشجویان بر در و دیوار آن برجای مانده است».


برگزاری دادگاه برای دانشجویان کوی دانشگاه در حالی صورت می‌گیرد که فعالان دانشجویی بر این باورند که در این پرونده جای شاکی و متهم عوض شده است و دانشجویان کوی دانشگاه پس از این وقایع همچنان تحت فشارهای شدید قرار دارند.

۱۳۹۰ فروردین ۱۵, دوشنبه

قاسم شعله سعدی، استاد دانشگاه تهران، بازداشت شد

قاسم شعله سعدی، از نمایندگان اسبق مجلس و منتقد حکومت، روز یکشنبه ۱۴ فروردین ٩۰، در بازگشت از سفر شیراز، در فرودگاه مهر آباد تهران دستگیر و به زندان اوین منتقل گردید.
سایت رسمی این استاد دانشگاه با انتشار خبری در این زمینه آورده است "بدین وسیله به اطلاع می‌رساند آقای دکتر قاسم شعله سعدی در تاریخ یکشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۰ در بازگشت از سفر شیراز در فرودگاه مهر آباد دستگیر و به زندان اوین منتقل گردید. خبرهای جدید متعاقبا به اطلاع خواهد رسید."
به گزارش جرس، هنوز از علت بازداشت این استاد دانشگاه و نویسنده منتقد حکومت، خبری منتشر نشده است.
شعله سعدی استاد روابط بین الملل دانشکده حقوق و علوم سیاسى دانشگاه تهران می‌باشد و دارای دکترای علوم سیاسى از دانشگاه پاریس است.
وی نماینده شیراز در مجالس سوم و چهارم بود و برای اولین بار طی نامه‌ای سرگشاده، به "غیر قانونی" بودن انتصاب آقای خامنه‌ای بعنوان رهبر جمهوری اسلامی اشاره کرد و انتقادات تند دیگری نیز علیه وی مطرح ساخت که سبب بازداشت او گردید. این حقوقدان منتقد رهبری، در نامه‌ای به آقای خامنه‌ای، با استناد به اینکه رهبری وی در زمانی بوده که هنوز اصلاحیه قانون اساسی به امضای ملت نرسیده بود و شرط مرجعیت همچنان استوار بوده است، آقای خامنه‌ای را فاقد این شرط اعلام کرده بود، که پس از این نامه شعله سعدی بازداشت شد و بعد از ۳۶ روز زندانی، ضایعه نخاعی باعث شد تا مسوولان امنیتی به آزادیش با قرار وثیقه رضایت دهند

رژیم جمهوری اسلامی: یک حکومت فاسد و بحران‌زده در آستانه فروپاشی

آشفتگی داخلی و بحران مشروعیت رژیم جمهوری اسلامی: سقوط قریب‌الوقوع رژیم ننگین جمهوری اسلامی به کجراهه‌ای کشیده شده است که دیگر قادر به حفظ ظا...