۱۴۰۳ شهریور ۱۴, چهارشنبه

تبعات آزادی حمید نوری و ادامه دادن حکومت ایران به گروگان گیری و باج گیری

دوباره آمدم من پدرام طنازی هستم از استکهلم سوئد ممنون که این ویدئو را تماشا می کنید.



حمید نوری؟

حمید نوری از شکنجه گران و بازجویان جمهوری اسلامی و آزاد شدن او از زندان و مبادله او با دو گروگان

حمید نوری با اتهام مشارکت در اعدام زندانیان سیاسی در ایران در سال ۱۳۶۷ در سوئد به حبس ابد محکوم شده بود.

حمید نوری کیست؟ و که بود؟

او متولد اردیبهشت سال ۱۳۴۰ در تهران- نام مستعار او حمید عباسی

سوابق کاری او: عضو سپاه پاسداران در جریان حمله به احزاب مستقر در کردستان- آغاز به کار او در زندان اوین در سال ۱۳۶۱ - دستار قاضی مرگ محمد مقیسه در زندان گوهردشت در جریان اعدام های سال ۱۳۶۷

تاریخ دستگیری او: ۱۸ آبان ۱۳۹۸ ( ۹ نوامبر ۲۰۱۹ )پس از ورود به فرودگاه آرلاندا اتهامات او: نقض فاحش قوانین بین المللی ( معادل جنایت جنگی ) و قتل عمد از طریق مشارکت در شکنجه و اعدام زندانیان

تبعات آزادی او حمید نوری باعث میشود که حکومت ایران به گروگان گیری ادامه دهد- شناختی که مردم ایران از جمهوری اسلامی دارند که حکومت ایران یک حکومت مافیایی است که برای پیگیری و منافع خود دست به گروگان گیری و باج گیری می زند.

اعتراف حمید نوری در ایران اعتراف کرد که همان حمید عباسی دهه ۶۰ است، حمید نوری در اولین سخنانش پس از رسیدن به ایران خود را حمید عباسی معرفی کرد اما در سوئد در دفاعیات خود یکی بودن حمید نوری و حمید عباسی را زیر سوال برده بود که قبول نکرد که همان حمید عباسی است.

نتیجه دادگاه و جمع بندی این موضوع:

۱- دادگاه حمید نوری باعث شد جنایت سال ۱۳۶۷ در تاریخ ثبت شود و این یک پیروزی برای جنبش دادخواهی بود

۲- دادگاه حمید نوری به جمهوری اسلامی نشان دادیم که این یک روشنگری بزرگ زندانی کردن یا زندان کردن مقامات جمهوری اسلامی شاید ۲۰ سال پیش هم حتی به ذهن ما نمی رسید اما به یاری دوستان و فعالین سیاسی به خصوص جناب آقای مصداقی در آن دوران سخت کووید برف و سرمای زمستان هر هفته و هر ماه حاضر و مشغول کارها درس مهمی به جمهوری اسلامی دادیم و این فقط یک شمه و تنها بخشی از ظرفیتها و توانایی ها بود - ما ایرانیان خارج کشور قدرت اقدامها و کارزاهای بسیار گسترده تری داریم. پاینده ایران 

 

پیام‌ها گویاست؛ نه فقط برای ایران بلکه برای جهان!

انقلاب۵۷ و نتیجه‌اش جمهوری اسلامی، و عدم پذیرش و ایستادگی جامعه ایران در برابر آن را به جرأت می‌توان بدون مشابه دانست. جمهوری اسلامی از این نظر نمونه ندارد که یک گروه تروریستی مذهبی و ضددموکراسی و ضدغربی توانست با پشتیبانی غرب و دموکراسی‌ها نه تنها به قدرت دولتی برسد بلکه بیش از چهار دهه در قدرت بماند.

ایستادگی جامعه ایران از این نظر نمونه ندارد که فراتر از یک مخالفت سیاسی و بیانگر یک تضاد عمیق تاریخی و هویتی است اشغال ایران توسط جمهوری اسلامی، برخلاف تسخیرهای رایج (که خود ایران نیز آن را در تاریخ خود از سوی یونان و مغول و اعراب بادیه‌نشین تجربه کرده) فقط غصب خاک و سلطه با هدف بهره‌برداری از منابع کشور نبوده بلکه براندازی ایران و تبدیل آن به پایگاهی برای «غلبه یک دولت اسلامی بر جهان» بوده است. این ایده‌‌ مشابه انترناسیونالیسم کمونیست‌ها با پایگاهی به نام «اتحاد شوروی» و اقمارش است که اگرچه شکست خورده اما مدافعانش همچنان با توجیهی مشابه «اسلام واقعی این نیست» معتقدند که آنها و یا چین و کره شمالی و کوبا متکی بر کمونیسم واقعی نیستند! 

تعدادی از ایرانیان پناهجو مقابل اداره مهاجرت سوئد دست به تحصن زدند

تعدادی از ایرانیان پناهجو روز جمعه ۲۶ مرداد‌ماه در اعتراض به سیاست عدم پذیرش پناهجو و شرایط حاکم بر ایرانیانی که سال‌های طولانی برای دریافت اقامت سوئد در انتظار بوده‌اند، مقابل اداره مهاجرت در استکهلم دست به تحصن زدند.


https://www.instagram.com/reel/C-v9iH8htz6/?igsh=cDNwbjhhNWxwbDhm 

https://www.instagram.com/reel/C-v9iH8htz6/?igsh=cDNwbjhhNWxwbDhm

۱۴۰۳ شهریور ۱۳, سه‌شنبه

مریم یحیوی از ابلاغ حکم اعدام پخشان عزیزی گفت

مریم یحیوی، زندانی سیاسی، در نامه‌ای از زندان اوین با روایت فضای بند زنان پس از ابلاغ حکم اعدام پخشان عزیزی، زندانی سیاسی هم‌بند او، نوشت که زندانیان با گرایش‌های سیاسی و عقیدتی مختلف، با چهره‌هایی مملو از خشم، بهت و نگرانی در هواخوری بند جمع شدند و با هم سرودهای انقلابی خواندند.

یحیوی در نامه خود نوشت که زنان زندانی حوالی ساعت هشت شب دوم مرداد، پس از مطلع شدن از صدور حکم اعدام برای عزیزی، دور او جمع شدند و روایت‌هایی از دیده‌ها، شنیده‌ها و تجربه‌های خود از دهه‌ ۶۰ تا کنون و صدور احکام اعدام برای زندانیان سیاسی از جمله شیرین علم‌هولی و زینب جلالیان را نقل کردند.

این زندانی سیاسی در روایت خود نوشت که عزیزی پس از مطلع شدن از حکم اعدام با لبخند نگاهی به هم‌بندی‌هایش انداخت و محکم و مصمم گفت: «خانواه‌ام که هیچ ربطی به قضیه نداشتند یک سال حکم گرفتند. در این مدت فشار روانی و امنیتی زیادی را تحمل کردند. حالا کمی نگرانی‌ام برای آن‌ها کمتر شد اما بی‌جهت محکوم شدند. او اضافه کرد که زندانیان در هواخوری بند زنان اوین در اعتراض به حکم اعدام هم‌بندیشان سرودهای انقلابی از جمله «ستاره ستیزد و شب گریزد و صبح روشن آید» و «توی سینه‌ش جان جان جان، یه جنگل ستاره داره جان جان» را هم‌خوانی کردند. 

ایران‌اینترنشنال روز سوم شهریور در گزارشی ۱۵ نفر از زندانیانی سیاسی بند زنان زندان اوین طی هفته‌های گذشته به دلیل اعتراض به صدور و اجرای احکام اعدام از برقراری تماس و ملاقات با خانواده محروم شده‌اند. یحیوی در قسمت دیگری از نامه‌اش نوشت که جمهوری اسلامی طی ۴۶ سال گذشته همواره با انفرادی، شکنجه و اعتراف‌گیری تحت شدیدترین بازجویی‌ها، با اتهام‌زنی و پرونده‌سازی، تحقیر و توهین و تهدید و فشار بر خانواده و دادگاه‌های نمایشی و احکام طولانی و تبعید و اعدام، دگراندیشان و مخالفان خود را حذف کرده است. او تاکید کرد که حکومت در این سال‌ها تغییری در ماهیت و عملکردش نداشته و فشارها بسته به مسائل سیاسی و اجتماعی داخل و خارج از کشور، شدت و ضعف می‌گیرد.

۱۴۰۳ شهریور ۱۲, دوشنبه

تزلزل در پایه‌های رژیم اسلامی

 تحریم انتخابات ریاست جمهوری گام مهمی‌ در راستای مقاومت مدنی و مبارزات سیاسی ملت ایران برای گذار قطعی از جمهوری اسلامی بود. مردم با تحریم انتخابات به تمامیت حکومت اسلامی قاطعانه نه گفتند.


تحریم انتخابات با موفقیت انجام شد. گام بعدی ضرورت ابتکار عمل از جانب نیروهای اپوزیسیون را می‌طلبد. مبارزه با جمهوری اسلامی باید از مرحله سلبی خارج شود و به ارائه یک آلترناتیو مشخص برسد. در این شرایط نیروهای اپوزیسیون باید با پذیرش دو واقعیت مسلم به عنوان راهنمای عمل، مسئولیت خود را بجا بیاورند

نخست، بازشناسی متقابل و پذیرش تکثر سیاسی موجود به عنوان مبنای یک اتحاد ملی فراجناحی. این تکثر باید طیف وسیعی از نیروها از پادشاهی‌خواه تا جمهوریخواه و اصلاح‌طلبان سابقی را که بطور قاطع به جمهوری اسلامی پشت کرده‌اند در بر بگیرد

دوم، اهمیت رهبری برای هدایت مبارزه است. این رهبری نمی‌تواند مطلقه باشد و مشروط به اهداف مشخصی خواهد بود. شاهزاده رضا پهلوی به عنوان شخصیتی فراجناحی و مورد اعتماد قاطبه مردم تنها چهره‌ای است که می‌تواند این مسئولیت را برعهده بگیرد

چنانچه اپوزیسیون در مرحله بعدی مبارزات قادر به تحقق این اهداف نباشد تحریم انتخابات به تنهایی برای پیروزی نهایی مبارزات کافی نخواهد بود و در نهایت نیروهای درون رژیم می‌توانند از عدم انسجام در اپوزیسیون استفاده کرده و سناریو‌های جدیدی طراحی کنند. آنها تمام تلاش خود را به کار خواهند گرفت تا یک اتحاد ملی فراجناحی با این رهبری شکل نگیرد.

۱۴۰۳ شهریور ۱۱, یکشنبه

رهبر ننگین جمهوری اسلامی با اصرار بر «خونخواهی» می‌خواهد یک جنگ را به مردم ایران تحمیل ‌کند

این در حالیست که خامنه‌ای جنایتکار در جریان مراسم «تنفید» به پزشکیان گفته بود اولویت اصلی وضعیت اقتصاد و بهبود معیشت مردم است اما سیاست‌های وی بار دیگر به عاملی برای بحرانی‌تر شدن وضعیت مردم تبدیل شده است.

در شرایطی که با فصل گرما، قطع مداوم برق و بی‌آبی و کمبود سوخت به همراه مشکلات معیشتی مردم را به شدت کلافه و عاصی کرده، کابوس جنگ نیز وضعیت کشور را قرمز کرده است. خامنه‌ای در جریان مراسم «تنفید» به پزشکیان گفته بود اولویت اصلی وضعیت اقتصاد و بهبود معیشت مردم است اما سیاست‌های وی بار دیگر به عاملی برای بحرانی‌تر شدن وضعیت مردم تبدیل شده است. بعد از ترور اسماعیل هنیه در تهران، رهبر گروهی که توسط بسیاری از کشورهای جهان به عنوان گروه تروریستی طبقه‌بندی شده، رهبر جمهوری اسلامی بیرق «خونخواهی» برافراشت و تهدید کرد که انتقام خون مهمانمان را از اسرائیل می‌گیریم. گروهی از مردم با توجه به ناکارآمدی رژیم در تأمین نیازمندی‌های اولیه‌ی جامعه، سران نظام را به تمسخر گرفته و می‌گویند، «قدرت اول منطقه برق ندارد!» آنها مطرح می‌کنند که «انتقام گرفتن یا نگرفتن از اسرائیل بازی دوسر باخت خامنه‌ای است.» وضعیت بد معیشتی، فشارهای اجتماعی و استمرار سرکوب و خشونت عریان در خیابان‌ها مردم را عاصی کرده است. آنها ادامه این وضعیت را غیرممکن می‌دانند و بسیاری بر این باورند که اگر زور نظام در سرکوب و کشتار به هر طریقی کم شود، تعادل قوا در خیابان برای مقابله با حکومت برقرار خواهد شد

خونخواهی برای رهبر یک سازمان تروریستی

بعد از ترور اسماعیل هنیه در تهران، رهبر گروهی که توسط بسیاری از کشورهای جهان به عنوان گروه تروریستی طبقه‌بندی شده، رهبر ننگین جمهوری اسلامی بیرق «خونخواهی» برافراشت و تهدید کرد که انتقام خون مهمانمان را از اسرائیل می‌گیریم. به پشتوانه‌ی رجزخوانی علی خامنه‌ای، از تریبون‌های نماز جمعه اعلام شد که پاسخ به اسرائیل «خون در مقابل خون» است. در مجلس شورای اسلامی یکی از نمایندگان گفت: «به کشته شدن کمتر از نتانیاهو راضی نمی‌شویم!» برخی نیز حتی تهدید کردند که «باید یکی از سران اصلی اسرائیل حذف شود در میان رهبران و مقامات کشورهای مسلمان‌نشین که جزو مدافعان «آرمان‌های فلسطین» به شمار می‌روند، هیچکدام به اندازه سران جمهوری اسلامی برای کشته شدن هنیه معرکه نگرفتند. دولت‌های عرب منطقه با خزانه‌های سرشار از درآمدهای نفتی و سرمایه‌گذاری‌های خارجی، هرچند ترور اسماعیل هنیه را محکوم کردند اما با احتیاط ضمن در نظر گرفتن مصلحت و منافع اقتصادی و سیاسی‌ خودشان، نه درباره «انتقام» از اسرائیل حرف زدند و نه برای غربی‌ها شاخ و شانه کشیدند؛ بلکه فقط خواستار «خویشتنداری» طرفین برای جلوگیری از به راه افتادن یک جنگ دیگر در منطقه شدند.

کوبیدن بر طبل جنگ با اقتصاد ویران

احتمال تحمیل یک جنگ توسط جمهوری اسلامی به مردم ایران بار دیگر افکار عمومی و همچنین چهره‌های اپوزیسیون را به واکنش واداشته است. شاهزاده رضا پهلوی که بارها مخالفت خود را با جنگ اعلام کرده در «ایکس» نوشت، «این جنگ ایران نیست؛ جنگ خامنه‌ای است و با حمله به اسرائیل با آتش بازی می‌کند.» گروهی از مردم نیز با توجه به ناکارآمدی رژیم در تأمین نیازمندی‌های اولیه‌ی جامعه، سران نظام را به تمسخر گرفته و می‌گویند، «قدرت اول منطقه برق ندارد!» آنها مطرح می‌کنند که «انتقام گرفتن یا نگرفتن از اسرائیل بازی دوسر باخت خامنه‌ای است.» در این میان، ترس از بالاگرفتن دوباره‌ی نارضایتی‌ها و تبدیل آن به اعتراضات خیابانی همراه با تحقیر امنیتی و نظامی در سطح بین‌المللی، نظام را به تشدید فضای سرکوب و ترساندن جامعه واداشته است. اعدام ناگهانی و بی‌خبر رضا رسایی زندانی سیاسی و به دار آویختن دستجمعی نزدیک به سی زندانی به جرائم مختلف، با همین هدف انجام شده است. جنایتی که تکرار آن در روزهای آینده دور از انتظار نیست. احتمالاً هیچکس بیشتر از نهادهای امنیتی و اطلاعاتی تصویر واضحی از وضعیت ملتهب ایران ندارد. وبسایت «بصیرت» وابسته به معاونت سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در واکنش به آشفتگی بازارهای مالی پس از ترور هنیه و احتمال اقدام تلافی‌جویانه جمهوری اسلامی، در یادداشتی خطاب به «وزارتخانه‌های مرتبط با بازار و اقتصاد» اعلام کرده است که «باید آرایش جنگی بگیرند» و خود را برای «جنگ اقتصادی» آماده کنند. اینهمه در حالیست که وضعیت بد معیشتی، فشارهای اجتماعی و استمرار سرکوب و خشونت عریان در خیابان‌ها مردم را عاصی کرده است. آنها ادامه این وضعیت را غیرممکن می‌دانند و بسیاری بر این باورند که اگر زور نظام در سرکوب و کشتار به هر طریقی کم شود، تعادل قوا در خیابان برای مقابله با حکومت برقرار خواهد شد.

سقوط دیکتاتور نزدیک است… مرگ بر دیکتاتور


دیکتاتورها چه می‌کنند؟

رودکی بیش از ۱۰۰۰سال پیش در موجزترین کلام، وجهی از آدمی را وصف نمود که قرن‌هاست این وجه یا رویکرد، سبب‌ساز اندوهبارترین اعصار عمر بشر و مانع اصلی تحقق تمدن شایستهٔ نوع آدم بوده است. نماد بارز این اندوه‌گساری اعصار و مانع اصلی مناسبات و حیات شایستهٔ آدمی، نسلی از دیکتاتورهای موروثیِ سیاسی ـ مذهبی با خادمان و ملازمان و پذیرندگان‌شان بوده‌اند و هستند.رودکی تجارب بشری را در این اعصار اندوه‌گسار، در این علت یافت و بر کتیبهٔ جاودان زمانه‌ها نگاشت و رفت: «آن که نامخت از گذشت روزگار نیز ناموزد ز هیچ آموزگار». چنین بوده است رفتار مشترک دیکتاتورها و خادمان و ملازمانشان در میهن و مرز پرگهر ایران که هم موجب عقب‌ماندگیِ تاریخی ـ سیاسی شده است و هم دریاهای خون و کوه‌های آتش بر سر راه کوشندگان پیشرفت و ترقی ایران و پویندگان آزادی آن نهاده‌اند. دیکتاتورهای موروثی اعم از سلاطین، شاهان و شیخان چنین کرده‌اند که سلسله‌یی از جنبش‌های تجددخواهی و آزادی‌جویی در ادوار تاریخ ایران علیه «ناموخت‌گان از گذشت روزگار» و «ناموختگان از هیچ آموزگار» جریان یافته و هم‌اینک به قیام سراسری مهر و آبان ۱۴۰۱ انجامیده است. 


دیکتاتورها چه‌ها نمی‌آموزند؟

دیکتاتورهای موروثی در میهن ما ــ بدون استثنا ــ حتی خدا، دین، مذهب، نژاد، باورها و قومیتها را به‌خدمت تحکیم قدرت‌شان می‌گیرند. همهٔ بنیادهای برتری‌طلبی، سرکوب‌گری، سانسور واقعیت و حقیقت، جلادی، دژخیمی، استثمار و ترویج جهالت و خرافات، از همین نقطه آغاز شده است. 

دیکتاتورها نخستین بذری را که در مزرعهٔ سیاسی و مناسبات با دیگران می‌کارند، تخم تمامیت‌خواهی، انحصارطلبی و سلطنت مطلقه است. دیکتاتورها خودشان را در هیچ قانون اساسی و حقوق و قضا نمی‌گنجانند و خود را فراقانونی و مالک قوانین می‌دانند. دیکتاتورها اصلی‌ترین مرزبندی را بین باخدا و بی‌خدا، پول‌دار و بی‌پول، باحجاب و بی‌حجاب، باایدئولوژی و بی‌ایدئولوژی و همهٔ این‌ها را با شاخص برتریِ ایدئولوژی خودشان توجیه می‌کنند. دیکتاتورها مسببان اصلی جدایی‌ها، دوریها کینه‌ها، نفرت‌ها، فقر و به‌وجودآورندگان بحرانهای اخلاقی و اجتماعی و ناهنجاریهای زیستی و زیست‌محیطی در جوامع تحت سلطه‌شان هستند. تمام این چالشها، بحرانها، ناهنجاریها و تنگناهایی که مردمان گرفتارشان می‌شوند، سرمایه‌های اصلی دیکتاتور و تضمین تداوم عمرش هستند. دیکتاتورها مدارا و مسالمت‌جوییِ جنبش‌های اجتماعی و آزادیخواه ــ حتی صنفی ــ را به‌پای قدرت و هیمنهٔ حاکمیت‌شان و ناگزیریِ مردم برای توسل به چنین روش‌هایی تعبیر می‌کنند. دیکتاتورها بهای مخالفت مشروع و قانونی با آنها را بسیار سنگین و بسیار خونین می‌کنند. دیکتاتورها پشت در پشت، با عینک یک برده‌دار به مردمان و شهروندان می‌نگرند. دیکتاتورها هرگز گوش شنوا نداشته و ندارند. هیچ دیکتاتوری یافت می‌نشود که از پنجرهٔ اتاق فکر حاکمیت‌اش مطالبه‌یی، صدایی، هشداری، و فریاد و دادی به درون نفوذ کند. 

چرا «مرگ بر دیکتاتور»؟ 

هیچ دیکتاتوری را نمی‌یابید که حتی احتمال مرگ طبیعیِ خودش را بدهد تا این لحظه را هشدار پایان ناگزیر خود تلقی نماید. عبارتی نغز از فیلسوف و تاریخ‌نگار آلمانی ـ آمریکایی‌هانا آرنت در کتاب «توتالیتاریسم» هست که «دیکتاتورها ۱۵دقیقه قبل از سقوط‌شان می‌گویند همه‌چیز طبیعی است»! (نقل به مضمون) 

دیکتاتوری ولایت فقیهی از همان نخستین هفتهٔ سلطه‌گری، دشمنان اصلی‌اش را آزادی‌های سیاسی و قلم و بیان، دمکراسی، آگاهی، فرهنگ و هنر، حقوق‌بشر، گردش سیال اطلاعات، انتخاب آزاد عقیده، انتخاب آزاد پوشش انتخاب کرد. این حاکمیت از همان روزهای نخست، تلاش کرد تحکیم این دشمنی با نیازهای مبرم حیات اجتماعی و بشری را با مسلط کردن دین و ایدئولوژی خودش بر تمام ارکان نام‌برده، تضمین نماید. این تضمین را با تسمه کشیدن از گردهٔ مردم و مخالفانش، تجویز نمود و به‌جریان انداخت. این روزها که در تمام شهرهای ایران و هر جای دنیا که ایرانیان هستند، بانگ و فریاد «مرگ بر دیکتاتور» طنین‌انداز و شعاری ملی شده است، بیش از آن‌که فقط منظوری فیزیکی از آن استنتاج شود، مطالبه‌یی مشروع و محق و ملی برای درهم کوبیدن تمام مظاهر سلطه‌گریِ دیکتاتوری ولایت فقیهی بر ارکان و جزئیات حیات فردی و اجتماعی مد نظر است. این شعار را در بستر تاریخی که ویژگی‌های آن را در مقدمهٔ این یادداشت برشمردیم، حرکت دهید و تا هم‌اینک در کف خیابانهای ایران بیاورید تا حقانیت انسانی، تاریخی و ملی آن را بتوان به‌وسعت تاریخ ایران تصور نمود و .دریافت

حکایت ازلی و ابدیِ دیکتاتورها چیست؟ 

این پرسش از آن پرسش‌هاست که زمان ندارند و تا نمادهای عینیِ اجتماعی‌شان ــ مثل دیکتاتوری ولایی ــ حضور دارند، مدام تکرار می‌شوند و در اعماق ذهن و خاطر آدمی، پاسخی فلسفی نیز می‌طلب‌اند. واقعیت این است که فکر و سلطهٔ دیکتاتوری هنوز از میهن ما ــ و جهان ما ــ بیرون رانده نشده است. آنچه در ایران کنونی جریان دارد، قصد رقم زدن عصر انقراض دیکتاتوری را دارد؛ چرا که این نوع موجودات، انقراض‌شان رسیدنی نیست، بلکه شدنی است. پاسخ به پرسش فوق را در این واقعیت ملموسِ تاریخی می‌یابیم که هر دیکتاتوری از زمانی که نخستین نشانه‌ٔ «خودکامگی» را بروز می‌دهد تا لحظه‌یی که ساختار سیاسی و اریکه‌اش فرو می‌ریزد، پی‌درپی و دومینووار سقوط می‌کند. هیچ دیکتاتوری نیست که از لحظه‌ٔ بروز خودکامگی و تحمیل آن بر پیکرهٔ جامعه، نشانه‌های حیات انسانی داشته باشد؛ این غیرممکن است. 

به این‌جا که می‌رسیم، انگار پرتو نوری بر تمام داده‌های تاریخی‌مان تابیده می‌شود، آنگاه حکایت ازلی و ابدیِ دهها نام و چهره از دیکتاتورها زیر این پرتو نور، قرائت و حلاجی می‌شوند. این قرائت، درست منطبق بر مطالبهٔ اصلی قیامهای هم‌اکنون در کف خیابان‌ها و دانشگاههای ایران است: دیکتاتورها فقط سقوط می‌کنند

دو سال پس از مهسا؛ جنبش ملی زن زندگی آزادی همچنان پا برجاست

دو سال پیش در چنین روزهایی دختر جوان ۲۲ ساله‌ای که مورد ضرب و جرح مأموران گشت ارشاد قرار گرفته بود در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان «کسری» ت...