۱۴۰۳ تیر ۱۰, یکشنبه

۶ روز از اعتصاب غذای احمد رضا جلالی زندانی سیاسی دو تابعیتی در زندان اوین

احمدرضا جلالی، پزشک و پژوهشگر ایرانی-سوئدی زندانی در ایران، از ششم تیر در اعتصاب غذا به سر می‌برد.

آقای جلالی پیشتر اعلام کرده بود که برای شنیده‌شدن صدایش و پایان دادن به آن چه او «وحشی‌گری بی‌پایان» توصیف کرده بود، اعتصاب غذا می‌کند.


هومن عسکری در گفت‌وگو با ویدا مهران‌نیا، همسر آقای احمدرضا جلالی در سوئد، درباره آخرین وضعیت این زندانی محکوم به اعدام در ایران پرسیده است.

خانم مهران‌نیا از برخورد دوگانه جمهوری اسلامی با تابعیت همسرش انتقاد کرده و گفته است که حکومت ایران «به دیگر کشورها می‌گوید همسرم سوئدی است، به سوئد می‌گوید ایرانی است 

۱۴۰۳ تیر ۳, یکشنبه

پیام نرگس محمدی از اوین: در انتخابات غیرقانونی حکومت سرکوبگر و نامشروع شرکت نمی‌کنم

 نرگس محمدی، فعال حقوق بشر و برنده جایزه صلح نوبل روز شنبه ۲۲ ژوئن (۲ تیر ۱۴۰۳) در مورد انتخابات زودهنگام ریایت جمهوری در ایران واکنش نشان داد و در نامه‌ای از زندان اوین نوشت: «در انتخابات غیر قانونی حکومت سرکوبگر و نامشروع شرکت نخواهم کرد.»

خانواده نرگس محمدی با انتشار پیامی از صریح اللهجه‌ترین مخالفان حکومت ایران در صفحه رسمی او در اینستاگرام نوشت:‌


«چطور می‌توانید در حالی که با یک دست تیغ و دار و اسلحه و زندان را علیه مردم گرفته‌اید، با دستی دیگر صندوق رأی را پیش روی همان مردم بگذارید و با زبانی فریبکار و دروغ پرداز آنها را به پای صندوق رأی فرا خوانید؟»

تقی رحمانی، همسر خانم محمدی در دسامبر سال ۲۰۲۲ در گفتگوی اختصاصی با یورونیوز درباره همسرش و مبارزات او گفته بود:‌ «نرگس محمدی یک فعال حقوق بشر است که الان در زندان است قبلا ۷ سال زندان کشیده و الان هم باید ۸ سال و نیم زندان بکشد. او در زندان هم که هست از این مبارزات مردم ایران حمایت می‌کند و این را وظیفه خودش می‌داند.»

در حالی که تنها چند روز تا زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ایران در هشتم تیر ۱۴۰۳ باقی نمانده است، نرگس محمدی در ادامه خود یادآور می‌شود که «یگانه آماج برگزاری انتخابات برای رژیمی که به سرکوب، وحشت و خشونت به عنوان یگانه نگهدار قدرت باور دارد، نه پاسداشت دموکراسی و حقوق مردم ، بلکه تحکیم قدرت و استبداد است

سپیده رشنو: برای «ایران و مردمانش» هیچ فردایی با «جمهوری اسلامی» وجود ندارد

 سپیده رشنو، فعال مدنی، در آستانه «انتخابات» ریاست جمهوری در استوری اینستاگرامش نوشت:

«برای "ایران و مردمانش"، هیچ فردایی با "جمهوری اسلامی" وجود ندارد. با هر مترسکی همچنان گلوله‌ها در تفنگ است.


تغییر همیشه با اراده و مقاومت مردم همراه بوده و هست.»

۱۴۰۳ خرداد ۳۰, چهارشنبه

بهاره فیلمسازی بود که در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ حضوری فعال داشت؛ پیکرش بعد از چند مدت که بی‌خبری از او، روز ۱۲ فروردین در خانه‌ای در کرج پیدا شد

 پخش شدن تصنیف «از خون جوانان وطن لاله دمیده» در خانه بهاره للهی، نشانگر آن است که آن‌ها روایت حکومت را نپذیرفته‌اند، هرچند طبق اخبار دریافتی از نزدیکانشان، شدیداً تحت فشار هستند.

بهاره فیلمسازی بود که در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ حضوری فعال داشت و یک بار هم بازداشت شده بود.



پیکرش بعد از چند مدت که بی‌خبری از او، روز ۱۲ فروردین در خانه‌ای در کرج پیدا شد و به روایتی در ۱۸ اردیبهشت۱۴۰۳، دو روز قبل از تولدش، مخفیانه و بدون اطلاع خانواده در آرامستان بهشت سکینه کرج دفن شد. (البته در سامانه بهشت سکینه تاریخ ۱۴ فروردین درج شده است.)
او قصد داشت از ایران خارج شود. هنگامی که خانواده‌اش چند ماه بعد از مرگش باخبر شدند و به آن خانه پلمب شده رفتند، از موبایل و لپ‌تاپ او خبری نبود. خانه‌اش زیر و رو شده و شیشه و پنجره‌ها شکسته شده بود و مقداری خون لخته شده بود.
بهاره بی‌اطلاع همه از اواخر بهمن خانه‌اش را عوض کرده بود و از تهران به کرج رفته بود. او مدتی بود که از قصدش برای ترک ایران می‌گفت. در جشنواره فیلم فجر با یکی از مسئولان درگیر شده بود.

پس از بی‌خبری از او، خانواده‌اش اعلام مفقودی کرده بودند و همه جا دنبالش گشته بودند.

در موبایل و لپ‌تاپ او چه چیزی وجود داشت؟ چرا می‌خواست به خارج از ایران برود؟ آیا از اعتراضات مردم و جنایات رژیم فیلمی درست کرده بود؟ چرا احساس ناامنی می‌کرد و خانه‌اش را بدون اطلاع تغییر داده بود؟ چرا از اواخر بهمن هیچ خبری از او نداشتند؟ چرا با آنکه کارت ملی‌اش در پرونده آگاهی بود، به خانواده خبر ندادند و ابتدا مجهول‌الهویه دفنش کردند؟ چرا به خانواده گفتند که اطلاع‌رسانی نکنند و سکوت کنند تا بتوانند پیکرش را به آمل منتقل کنند؟ هنگام پیدا کردن جسدش، چرا جدار بیرونی آپارتمانش از بیرون قفل بود؟ خودش چگونه این کار را کرده بود؟
بهاره للهی، گرایش سیاسی داشت و در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ بسیار فعال بود، اما حکومت تلاش دارد که بگوید او اصلا سیاسی نبود. اما شواهد چیز دیگری می‌گوید و مرگ او مثل قتل‌های زنجیره‌ای است.
بهاره للهی در جامعه سینماگران آدم ناشناخته‌ای نبود، چرا آنطور که باید و شاید این جامعه واکنش نشان نداده است؟

۱۴۰۳ خرداد ۲۷, یکشنبه

گزارشی از آخرین وضعیت وریشه مرادی در زندان اوین

 وریشه مرادی که به بغی متهم است، علیرغم گذشت ۳۲۰ روز از زمان دستگیری، کماکان به صورت بلاتکلیف در زندان اوین بسر میبرد. این متهم سیاسی دچار مشکلات جسمانی بوده و نیازمند رسیدگی تخصصی پزشکی است. همچنین، او بیش از چهل روز است که به دستور قاضی ابوالقاسم صلواتی، از برقراری تماس تلفنی و ملاقات با خانواده و وکیل خود محروم مانده است.

خبرگزاری هرانا – وریشه مرادی، متهم سیاسی کماکان در بازداشت بسر میبرد و با محرومیت هایی مواجه است.


یک منبع مطلع نزدیک به خانواده این متهم سیاسی ضمن تایید این خبر گفت: “خانم مرادی از بیماری های متعددی از جمله درد مفاصل و کمر رنج میبرد و به سختی قادر به راه رفتن است. همچنین او از زمان بازداشت تاکنون با کاهش وزن شدیدی مواجه شده است. وی در سه ماه اخیر به دلیل بیماری دو بار به بیمارستان خارج از زندان اعزام شده است، اما رسیدگی تخصصی صورت نگرفته و تنها پزشکان بیمارستان به معاینه وی اکتفا کرده اند. در صورتی که وریشه نیازمند رسیدگی تخصصی پزشکی اعم از فیزیوتراپی و آزمایشات متعدد است که این رسیدگی ها تاکنون انجام نشده است.”

بر اساس اطلاعات دریافتی هرانا، وریشه مرادی که ۳۲۰ روز است در بازداشت بسر میبرد، از اواسط اردیبهشت ماه سال جاری به دستور قاضی ابوالقاسم صلواتی، رئیس شعبه پانزدهم دادگاه انقلاب تهران از ملاقات و امکان برقراری تماس تلفنی با خانواده و وکیل محروم شده و کماکان با این محرومیتها مواجه است. همچنین، علیرغم ارجاع پرونده او به دادگاه انقلاب، تاکنون به پرونده خانم مرادی رسیدگی نشده است.

پیشتر یک منبع مطلع به هرانا اعلام کرده بود که با وجود پیگیری‌های نزدیکان وی و وکلای خانم مرادی از این مرجع قضایی در خصوص علت و مدت این محرومیت‌ها، تاکنون پاسخ شفافی به آنها ارائه نشده است.

وریشه مرادی در تاریخ دهم مردادماه ۱۴۰۲، توسط نیروهای امنیتی در حومه سنندج بازداشت شد. وی نهایتا در تاریخ پنجم دی ماه ۱۴۰۲، با اتمام مراحل بازجویی از بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به بند ۲۰۹ زندان اوین به بند زنان این زندان منتقل شد.

خانم مرادی، اهل سنندج، در بهمن ماه سال گذشته، توسط شعبه پنجم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب تهران تفهیم اتهام و پرونده وی به ظن عضویت در یکی از گروه های اپوزیسیون از بابت اتهام بغی به شعبه پانزدهم دادگاه انقلاب تهران ارجاع شد

بهاره للهی، کارگردان معترض و از بازداشتی‌های خیزش ۱۴۰۱ در زندان کشته شده است

 روز گذشته از قتل یک فیلمساز جوان و از داوران جشنواره فیلم‌های کوتاه به نام بهاره للهی خبر دادیم. قتلی که به گفته منابعی که با ما در ارتباط بودند، به حکومت نسبت داده شده است.

در خصوص جان‌باختن خانم بهاره للهی اطلاعاتی جدید برای آموزشکده توانا ارسال شده است، که با شما مخاطبان گرامی در میان می‌گذاریم.

یکی از مخاطبان توانا می‌گوید:



«آنچه شما درباره بهاره للهی نوشتید درست است. خانواده‌اش به شدت تحت فشار هستند و مادر خانواده نگران پنج فرزند دیگرش است.
مراسم یادبود بهاره للهی، در تکیه ایرایی در شهر آمل حدود ده روز پیش برگزار شده است. اتفاقا مراسم خیلی شلوغی هم بود.
با آنکه چند ماه بود کسی از بهاره خبر نداشت و او بیش از دو ماه پیش کشته شده بود، ولی خبر مرگ او حدود دو هفته پیش به خانواده داده شد.»
این مخاطب توانا همچنین اطلاعاتی در مورد خانواده بهاره للهی و شغل آن‌ها و سابقه آشنایی با این خانواده داده است.

اما یکی دیگر از مخاطبان توانا، جزئیات بیشتری را با ما در میان گذاشته است. او ضمن تاکید بر حضور بسیار فعال بهاره للهی در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱، از درگیری او با یکی از دست‌اندرکاران جشنواره فیلم فجر هم خبر داد و گفت «بهاره پس از آن شدیداً دنبال خروج از کشور بود. از اواخر بهمن ماه ۱۴۰۲ ارتباطش با همه قطع شد، حتی خانه‌اش را تغییر داد و از تهران به کرج نقل مکان کرد. هیچکس از او خبری نداشت، موبایلش خاموش بود و این گمان در ذهن دوستان و آشنایان ایجاد شد که شاید باز هم بازداشت شده باشد. به همه جا مراجعه شد، ولی اثری از او پیدا نشد. تا اینکه اخیرا خانواده‌اش در پی پیگیری‌ها متوجه شدند که او روز ۱۴ فروردین در بهشت سکینه کرج به عنوان مجهول‌الهویه دفن شده است.»

او همچنین می‌گوید، «گفته می‌شود چند روز قبل‌تر همسایه‌ها به پلیس از بوی بدی که از آپارتمان بهاره می‌آید خبر می‌دهند و می‌گویند زنی تنها اینجا زندگی می‌کرد.»

این مخاطب توانا می‌گوید: «وقتی خانواده به محل زندگی دخترشان می‌روند، خانه شخم زده شده بود! پلیس می‌گوید بهاره خودکشی کرده، ولی ابهامات اینجاست که اگر خودکشی کرده، چه کسی خانه را به هم ریخته؟ چرا موبایل و لپ‌تاپ او مفقود شده؟ چرا با اینکه کارت ملی او در پرونده پلیس موجود است و در خانه یافت شده، به صورت مجهول‌الهویه دفنش کردند؟ چرا از طریق اطلاعات بنگاه مسکن و کارت ملی، خانواده‌اش را پیدا نکردند و خبر ندادند؟ چرا خانواده‌اش را تهدید کرده و دعوت به سکوت کردند؟»

یکی دیگر از مخاطبان توانا که ساکن همان محله زندگی بهاره در کرج است، می‌گوید: «وقتی همسایه‌ها خبر دادند که از آن آپارتمان بو می‌آید، پلیس که وارد شد، در آپارتمان از بیرون با یک قفل بزرگ بسته شده بود، چگونه آن دختر به در بیرونی خانه قفل زده بود؟! از طرفی توقف مداوم یک خودروی تیبای سفید با دو سرنشین مرد جلوی آن خانه در روزهای قبل توجه ساکنان محل را جلب کرده بود...»

یکی دیگر از افراد مطلع می‌گوید، «در مدتی که بهاره مفقود بود، کارت بانکی‌اش کار می‌کرد، یعنی نمی‌شد از این طریق پیدا کنند که چه کسی از کارت بانکی او استفاده می‌کند؟»

هنوز مشخص نیست که آیا بهاره بازداشت شده است یا خیر؟ چگونه کشته شده است؟ آیا خارج از خانه کشته شده و بعد جسد به خانه منتقل شده؟ داخل خانه کشته شده و خانه تفتیش شده، دنبال چه چیزی می‌گشتند؟ لپ‌تاپ و گوشی موبایل او چه شدند؟! دلیل اصرار بر سکوت خبری در مورد او چیست؟

همه منابعی که با ما صحبت کردند، با توجه به شناختشان از جسور بودن بهاره و حضور مستمرش در اعتراضات ۱۴۰۱، متفقند که او توسط حکومت کشته شده است و مثال‌هایی از قتل‌های مشابه می‌آورند.

۱۴۰۳ خرداد ۱۲, شنبه

جزئیات تازه از بازداشت و «آزار و شکنجهٔ» فعالان حقوق زنان در گیلان

احکام نهایی فعالان حقوق زنان و فعالان مدنی گیلان که مرداد ۱۴۰۲ بازداشت شده‌ بودند، دو ماه پس از صدور رأی بدوی، در دادگاه تجدیدنظر عیناً تأیید شده است؛ جمعاً «بیش از ۶۰ سال حبس» برای ۱۱ کنشگر مدنی.

این در حالی است که منابع نزدیک به این کنشگران به رادیوفردا می‌گویند اغلب آنان در طول بازداشت تحت فشارهای سنگین بازجویی، ضرب‌وشتم، تعرض جنسی، تهدید به مرگ و اعدام مصنوعی قرار گرفته بودند.

در عین حال رامین صفر‌نیا، وکیل دادگستری و یکی از وکلای مدافع این فعالان در گفت‌وگو با شبکه شرق گفته است قاضی محمد‌صادق ایران‌عقیده، قاضی شعبه تجدیدنظر، در دادنامه‌ای که صادر کرده توجهی به لوایح تجدیدنظرخواهی وکلا نکرده ضمن آن‌که احکام قبلی را تنها ظرف چهار روز تأیید کرده است.

یکی از همین فعالان زن نیز دربارهٔ نحوه دادرسی این پرونده توسط محمد صادق ایران‌عقیده چنین


نوشته است: «پروندهٔ ما ۱۲ اردیبهشت به شعبه ۱۱ تجدیدنظر ارجاع شد و روز سیزدهم هم مدارک برای او ارسال و روز هفدهم رأی داده شده و رأی قبلی را تأیید کرده یعنی ظرف چهار روز.»

او در ادامه افزوده: «قاضی چطور به مدت چهار روز که یک روز آن هم جمعه بوده، وقت کرده ۱۸ جلد پرونده را بخواند؟ چطور نخواسته حتی یک‌ بار ما را ببیند و صحبت‌های وکلا که ۱۳ ایراد به رأی گرفته بودند را بشنود؟ چطور وکلا را تا قبل از صدور رأی در اتاقش راه نداده است؟ و چطور بعدش با آن‌ها با اکراه و نامحترمانه برخورده کرده؟»

این فعال حقوق زنان در پایان این سؤال را مطرح کرده که «آیا نباید نگران پرونده‌هایی باشیم که قرار است دست کسی برود که حتی نزدیک‌ترین همکارانش از او به خوبی یاد نمی‌کنند و بسیاری او را از قاضی صلواتی هم بدتر می‌دانند» 

دو سال پس از مهسا؛ جنبش ملی زن زندگی آزادی همچنان پا برجاست

دو سال پیش در چنین روزهایی دختر جوان ۲۲ ساله‌ای که مورد ضرب و جرح مأموران گشت ارشاد قرار گرفته بود در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان «کسری» ت...