۱۳۹۱ تیر ۱۹, دوشنبه

خبر‌های رسیده از مملکت امام زمان، احمدی نژاد تومان را به پوند تبدیل کرد

طبق خبر‌های رسیده، پس از آن که نادکتر احمدی نژاد (دکترای سیب زمینی) تومان را به پوند تبدیل کرده و بابت آن جایزه نوبل شیمی‌ را ازان خود کرده بود، اینبار پروژه تازه‌ای در دست گرفته است که آن نیز به ثمر رسیده است! طبق خبر‌های رسیده از مملکت امام زمان، قیمت هر کیلو انگور وارداتی معادل ۸۰۰ گرم گوشت است، که بدین ترتیب گفته میشود که احمدی نژاد انگور را تبدیل به گوشت کرده است! اما چون که قیمت یک کیلو انگور معادل فقط ۸۰۰ گرم گوشت است، احساس میشود که در برنده شدن احمدی نژاد تأثیری بسزایی داشته باشد.وی قول داده است که بزودی قیمت انگور و گوشت برابری خواهند کرد! 

از این رو اسم بسیاری از غذاهای ایرانی‌ نیز تغییر یافته است! از جمله:
باقالی پلو با گوشت-------> باقالی پلو با انگور
قیمه سیب زمینی‌--------> انگور سیب‌زمینی 

و الا آخر...

نوشته ای از پدرام طنازی

۱۳۹۱ تیر ۱۸, یکشنبه

تنگه پرند پیش از تنگه هرمز! تمرین بستن تنگه هرمز را با بستن این تنگه شروع کرده اند؟


این عکسمربوط به تنگه هرمز نیست و ربطی هم به تحریم نفت ایران ندارد. بلکه مربوط به تنگه پرند است که در دانشگاه پیام نور می خواهند ایجاد کنند تا دخترها از یک راه وارد دریای نور شوند و پسر ها از یک راه دیگر. تمرین بستن تنگه هرمز را فعلا با بستن این تنگه شروع کرده اند. مقاماتی با این میزان از عقل و درایت و جهان شناسی می خواهند نسل جوان و تحصیل کرده و دانشگاه دیده ایران را هدایت کنند! این سفره عقب ماندگی در دوران رهبری آقای خامنه ای در ایران پهن شده است.
(احمدی نژاد تنگه را می بندیم...)احمدی نژاد خودش کسی است که همه بهش می خندند حالا اگر اون به کسی بخندد ..... خودتان یک نتیجه ای بگیرید !
دو روش مندرج در زیر جمهوری اسلامی میتواند تنگه هرمز را ببندد :
۱ـ روش خیلی ساده تر برای حاکمیت فاسد هم اینست که دانشجوها و وبلاگ نویسها و اصولاً کلیه آدمهای محارب را بجای اعدام ببرند بریزند در تنگه هرمز که کوسه ها بخورنشان ! حساب کردیم دیدیم اگر این هفتاد و پنج میلیون محاربی را که هنوز خودکشی نکرده اند بریزند توی آب اینطوری هم آمار اعدام جمهوری اسلامی در عین ناباروری (!) همگان خیلی می آید پائین٬ هم کوسه برای اینهمه غذا کم می آید و امریکائیها عمراً اگر بتوانند از لای اینهمه آدم در تنگه هرمز رد بشوند چه به اینکه حمله هم بخواهند بکنند و خصوصاً چه اینکه نفتکش هم تازه بخواهد از آنجا رد بشود!
۲ـ در همین راستای بستن انسانی تنگه هرمز این کار را هم میشود کرد که به همه اعلام کنند که به دارندگان یکی از انواع کارتهای سهمیه بندی ، در تنگه هرمز سه تا پیاز و یک عدد از این چائی هندلی ها و یک کف دست پودر رختشوئی مفتی میدهیم ! اینطوری که بشود آنوقت دوتا کار با هم انجام میشود : یکی اینکه اصلاً دیگر کسی در ایران باقی نمیماند که کس دیگری بخواهد بهش حمله کند و یکی هم اینکه حداقل تا پایان دوره بعدی ریاست جمهوری احمدی نژاد تنگه هرمز چنان کیپ میشود که آدمها به زور از کنار همدیگر رد میشوند چه به دشمن و نفتکش و کشتی های تجاری !


نوشته ای از پدرام طنازی

۱۳۹۱ تیر ۱۵, پنجشنبه

به جای بوسه بر این دست ها دستبند زدند


این همان دست های پینه بسته ایست که در آغاز جمهوری اسلامی، آقای خمینی گفت که پیامبر بر آنها بوسه زده است! و حالا این دست ها برای نان و آب و کار و مسکن دراز است. آقای خامنه ای بجای نان و پنیر، وعده نان و اتم را داده است و حالا چاشنی خطر جنگ را هم همراه آن کرده است. صاحبان این دست هائی که بر آن می خواستند بوسه بزنند، اگر بگویند کار می خواهند، اگر بگویند نان می خواهند، اگر بگویند سندیکا می خواهند، اگر بگویند می خواهم دور هم جمع شویم تا برای دردهای مشترکمان درمانی پیدا کنیم، به آنها حمله امنیتی و نظامی می شود، به جای بوسه، بر دستهایشان دستبند زده می شود و سر از زندان در می آورند. شمار زیادی از زندانیان سیاسی کنونی فعالان کارگری اند و شمار زیادی از بدهکاران به زندان افتاده نیز کارگرند. در هر کوچه پس کوچه ای شعبه بانک هائی که مثل قارچ در دوران احمدی نژاد سبز شده اند، چند به گریبان مردم فقیر و بدهکار انداخته اند. بنابراین بانک ها تماماً در شبکه مافیائی تاسیس شده اند که گردانندگان اصلی خود آقازادهایشان هستند. آن اختلاس ۳ میلیارد دلاری از درون همین شبکه بیرون آمد و نمونه های دیگری هست که صدایش را در نمی آورند.این تصویر، تصویر دردها، رنجها، خواستهای معمول، شدنیها، و نه شدنیهاست، آنچه کارگران ما، آنچه مردم ما میخواهند، فقط حق زندگیست! حق زندگی‌ در این دوران ناحق، در مملکتی که دولت و رهبرانش آن را دکانی می‌بینند! این فقط یک تصویر است! اما گویای گوشهی از خواستهای کارگران ماست! این دست ها، بوسه نمی خواهند، کار و نان می خواهند و سرانجام نیز ازهمین پل حکومت کنونی گذشته و به همت خویش به آن خواهند رسید.


نوشته ای از پدرام طنازی

۱۳۹۱ تیر ۱۳, سه‌شنبه

نشیمنگاه مبارک خامنه‌ای بر روی ارّهٔ تحریم ها، آیا زمان خواندن غزل خداحافظی نرسیده است؟


در آستانه تحریم ها دیده و شنیده می شد که دجالان آخوندی و در رأس آنها، کلان اهریمن حضرت روضه خوان بزرگ خامنه‌ای ادعا میکردند که تحریم‌ها هیچ اثری بر اقتصاد جمهوری اسلامی نداشته است و حتی در جهت تقویت آن نیز موثر بوده است!!! هر چند که پاچه خواری‌های علی‌ اکبر صالحی به عنوان آخرین تیر رژیم در تاریکی‌ نیز بدون جواب ماند، هنوز هم زبان رژیم زبون کوتاه نمیشود و ادعا پشت ادعا؛ رژیم هنوز هم پر قدرت بر سر مواضع خود ایستاده است!؟؟

در خبری تازه "خنده" میشود که رژیم از مردم فقیر ایران طلب کمک می‌کند 

درخواست کمک از مردم برای مقابله با تحریم‌ها


حال ما نمی‌دانیم، دم خروس را باور کنیم، یا قسم روباه را؟ در حقیقت نشیمنگاه آقا که به تازگی به مقام امام زاده ارتقا‌ٔ یافته بود، متاسفانه بر روی ارّهٔ تیزی قرار گرفته است که به آن حضرت نه اجازه نوشیدن جام زهر را میدهد، و نه اجازه ی نپذیرفتن آن را! و همانطور که انتظار میرفت، کاسه گدایی رژیم از این پس "گود تر" میشود. آخر یکی‌ نیست به این آقایان بگوید که آخوند را چه به مملکت داری؟؟؟ البته بسیاری گفتند، اما در نهایت سر از زندان‌های مخوف رژیم درآوردند.حال وقت آن رسیده است که از آنها پرسید؛ آیا حرف عزیزانمان را که چنان وحشتناک به خاک و خون کشیدید و هنوز می‌کشید باور می‌کنید یا خیر؟ آیا زمان خواندن غزل خداحافظی نرسیده است؟ 
 بوی کباب می آید، اما فکر می‌کنم که بوی داغ کردن خر است، خری که نماد رژیمیست که به بن بست خورده است، و نفس‌های آخر را می‌کشد، حال با اصلاح طلبان یا بی اصلاح طلبان این رژیم مرده است، و صدای اصلاح طلبان نیز به جایی‌ نمیرسد!! چرا که اصل که نابود شود٬ فرعیت نیز معنایی ندارد.


نوشته ای از پدرام طنازی

۱۳۹۱ تیر ۱۲, دوشنبه

روز هجدهم تیرماه به مناسبت سالگرد حمله به کوی دانشگاه


وقایع هیجده تیر یا وقایع کوی دانشگاه تهران به مجموعه ناآرامی‌ها و درگیری‌ها بین روزهای هجدهم تا بیست وسوم تیرماه ۱۳۷۸ میان دانشجویان، نیروهای انتظامی و افراد موسوم به لباس شخصی‌ها، اطلاق می‌شود.امروزه حکومت ایران با سنگدلی تمام٬ اعتراض‌های مردمی را سرکوب می‌کند، ولی‌ روزی خواهد رسید که پرچم آزادی در ایران برافراشته خواهد شد.سیزده سال پیش در نهم جولای (هجدهم تیر ۱۳۷۸) اعتراض دانشجویان در ایران با ضرب و شتم، خشونت، و به عبارتی سرکوب روبه‌رو شد. چندین دانشجو در آن روز دستگیر و به چند سال زندان محکوم شدند.ده سال بعد، در ۲۶ خرداد ۱۳۸۸، استبداد ولایتی یک باردیگر کمر به قتل دانشجویان آزاده بست و با حمله به کوی دانشگاه تهران فاجعه ای بزرگتر از ۱۸ تیر۱۳۷۸ را رقم زد. قداره بندان جمهوری اسلامی به ویژه پس ازاجازه شرعی رهبرشان در نماز جمعه ۲۹ خرداد ۱۳۸۸ ، قلب ندا ها و سهراب ها را شکافتند، ترانه ها را سوزاندند و محسن ‌ها و امیرها را در کهریزک ها تکه تکه کردند تا حکومت دینی باقی بماند. سه سال از این فاجعه می گذرد ولی از یاد ما نمی رود چگونه جوانان و نخبگان میهنمان را از بالای پشت بام خوابگاههایشان به پایین پرتآب کردند، ملت ایران این فاجعه را هرگز فراموش نخواهد کرد. امروزه حکومت اسلامی، سنگدلانه اعتراض‌های مردمی را سرکوب می‌کند٬ سرکوب اعتراض‌های مسالمت‌آمیز در درازمدت ممکن نیست و بالاخره به پیروزی منتهی خواهد شد.جنبش های آزادی دموکراسی بخش تمامی مردم دنیا از مبارزات دانشجویان و مردم ایران برای دمو کراسی و عدالت خواهی حمایت می‌کند. ما از مبارزه‌ مسالمت‌آمیز و مداوم، برای تحقق جامعه‌ای که در آن انتخابات آزاد، عادلانه ودمکراتیک باشد حمایت می‌کنیم.آزادی‌خواهی مردم در درازمدت هرگز نمی‌تواند سرکوب شود. دانشجویان همیشه پیشقراول مبارزه برای آزادی، حقوق بشر و دمکراسی بوده‌اند و با تمام توان از مبارزات مسالمت‌آمیز برای آزادی، دمکراسی و حقوق بشر در ایران حمایت می‌کند. ما هرگز از یاد نخواهیم برد آنانی‌ را که زندانی شده‌‌اند. برای آزادی آن‌ها از هیچ کوششی دریغ نخواهیم کرد.اعتراض های مردمی در ایران آشکارا نشان داد که ارتباطات اجتماعی، دیجیتالی و رسانه‌ای چه امکاناتی تازه‌ای فراهم کرده و استفاده خلاقانه از اینترنت، وبلاگ٬ فیس بوک٬ و تویتر چه نقشی‌ در مبارزه برای دمکراسی به‌ وجود آورده است.


نوشته ای از پدرام طنازی

۱۳۹۱ تیر ۹, جمعه

پیش بینی سخنان قصار احمدی نژاد در آینده


ممه دزد رئیس جمهور می شود+ آن ممه بشکست و آن پیمانه ریخت+ ممه رو باید دم حجله برد
ممتو سفت ببند، لولوی همسایه رو دزد نکن+ طرف ممرو تو هوا نعل می کنه+ شیر از ممش نمی چکه
ممه رو هر وقت از آب بگیری تازست+ از ممست که بر ممست+ ممه لولو رو ول کرده، لولو ممه رو ول نمی کنه
لولو تو سوراخ نمی رفت ممه به دمش می بست+ جا تره و ممه نیست+ لولو ممه خودشو نمی خوره
ممه معلم گله، هر کی نخوره خله+ لولو با لولو، ممه با ممه+ ممه بالاتر از ممه بسیار است
ممه کج به منزل نمی رسد+ هنوز دهنت بو ممه می ده+ هر کی به فکر ممس، کوسه به فکر ریشه
ممه از لولو بدش میاد، در لونش سبز می شه+ لولو بیار ممه بار کن+ خدا یه لولو به تو بده یه ممه به من
لولو خسته، صاحب ممه ناراضی+ ممه صاف مال برادر لولوه+ رفیق ممه و شریک لولو
بند کرست رو میشه بست، دهن لولو رو نمیشه بست+ لولو حاضر و ممه حاضر
درس لولو اگر بود زمزمه محبتی/ جمعه به مکتب آ ورد ممه ی گریزپای را
بالا رفتیم ممه بود، پایین اومدیم لولو بود، لنکرانی هلو بود
لولو چو ممه ببیند خوشش آید+ ممه که پاکه، مالیدنش چه باکه
ممه بیگناه تا دم دهن لولو میره، ولی تو دهنش نمی ره
ابر و باد و مه و خورشید و لولو در کارند، تا تو ممه ای به کف آری و به غفلت نخوری
لولو راضی، ممه راضی، گور پدر قاضی+ لولو که ممه می خوره پا لرزش هم میشینه
ممه که سر بالا میره، لولو ابوعطا می خونه+ ز گهواره تا گور ممه بجوی
لولو را تو ده راه نمیدن، سراغ ممه را میگیره+ ممه بد بیخ ریش لولو+ از ممه نخورده بگیر بده به ممه خورده
ممه که یکجا بمونه میگنده+ ممه نمیبینه وگرنه لولوی قابلیه
لولوی خوش معامله شریک ممه مردمه+ اونقدر ممه خورده تا لولو شده
این چیزا برای لولو ممه نمیشه+ ای لولو عرصه پستان نه جولانگه توست
هر که ممه اش بیش لولوش بیشتر+ یا ممه گفتیم و عشق آغاز شد
لولو ماند و ممه اش+ ممه لولو گزیده از کرست سیاه و سفید هم می ترسه
ممه را ببر با جاش، به همین خیال باش+ میگن کرستو بیار، میره ممه رو میاره
ممه ام بی کرست موند+ یک کلمه هم از ممه عروس بشنوید+ ممه اش یاد کرستستان کرده
به ممه که رو بدی، کرستشو خیس می کنه+ با ممه ممه گفتن دهن شیرین نمیشه+ سیلی نقد به از ممه نسیه
من از بی ممگان هرگز ننالم/ که با من هر چه کرد آن ممه دار کرد+ لولو دستش به ممه نمی رسه میگه کوچیکه


نوشته ای از پدرام طنازی

۱۳۹۱ تیر ۸, پنجشنبه

رابطه قوانین فیزیک با سرنگونی خامنه‌ای/ رهبر لجنی به پایان سلام کن!


در این دنیا همانطور که همه شاهدیم و ثابت شده است، در برابر هر پدیده‌ای یک امر متقابل و کاملا متفاوت وجود دارد! 
مثبت <--> منفی‌
آب <--> آتش
سرما <--> گرما
سپیدی <--> سیاهی
کوه <--> دره
و و و...
... شب <--> روز 
و همچنین قانون "کنشِ" و "واکنشِ" که خود پدیده ایست که در زندگی‌ روزمره ی تمام انسان‌ها تاثیرات بسزایی دارد! 
دو قانون نام برده بالا بزودی باعث سرنگونی دیکتاتور قرن؛ خامنه‌ای خواهند شد!
بالا <--> پایین
سربالایی <--> سرازیری
 ***
"کنشِ" <--> "واکنشِ" 
 *
آقای خامنه ای، به اندازه ی کافی‌ تاختی، به اندازه ی کافی‌ بالا رفتی‌! اگر حتی مانند پیامبرت نیز سوار خری بودی،اکنون دیگر به سقف آسمان رسیده ای! حال زمان آن رسیده است که مطابق همان ارتفاع نیز به زیر کشیده شوی! 
هر که بالاتر میرود، موقع زمین خوردن، محکم تر زمین میخورد! 
رهبر لجنی به پایان سلام کن!
 *
آقای خامنه ای، به اندازه کافی‌ به این ملّت ظلم کردی، به اندازه ی کافی‌ دزدیدی، به اندازه ی کافی‌ این سرزمین را به نابودی و فقر و فلاکت کشاندی، این کنش ها، بدون واکنشِ نخواهند ماند!
رهبر لجنی به پایان سلام کن!

کنشِ تو= ظلم و ستم
واکنشِ ایرانیان= سرنگونی تو


قانون سومی نیز در فیزیک وجود دارد؛ همه چیز در این دنیا فانیست! نیاز به توضیح نمی‌بینم؛


رهبر لجنی به پایان سلام کن!


شبی که در آن چون خفاشی خون آشام، بر این مردم بال گسترده‌ای به پایان خواهد رسید
صبح آزادی مردم ایران نیز خواهد رسید!


نوشته ای از پدرام طنازی

۱۳۹۱ تیر ۶, سه‌شنبه

کمپین جمع آوری سرمایه برای خرید ساندیس و نه به انتصابت و پس از آن


با توجه به این که "ساندیس" و پخش آن یکی‌ از ارکان پایداری رژیم دجال اسلامیست، بدینوسیله طرح ایجاد "کمپین جمع آوری سرمایه برای خرید ساندیس و اهدای آن به برادران و خواهران ساندیس خور" را مطرح می‌کنم! از دوستان عزیز خواهش می‌کنم که شروع به اهدای مبالغی برای خرید ساندیس لازمه برای این مزدوران نمائید، تا در روز۱۸تیر به این دسته از "گوسفندان ولایت" اهدا شود! در صورت امکان تعداد ساندیس‌ها را زیاد کنید تا این دسته از یاران ذوب شده در فضولات ولایت، نیازی به این نوشیدنی "خائن" نداشته باشند! اهدای تی‌ تاپ الزامی نیست، بلکه مکروه بوده، و میتواند به ضایقه این نامحترمان خوش آید! در صورت جواب مثبت در امر انتصابات، میتوان از این شیوهٔ در مراحل بعدی مبارزات نیز استفاده کرد! البته نیاز مبرم به "اغتشاش رهبری" نیز احساس میشد که با این ساندیس‌ها مخلوط شده و نتیجه گیری را به حد اعلا برساند! از این سو، با کمک جمعی‌ از نفوذی ها، ترتیباتی به عمل آمده که از خلای بیت رهبری اغتشاش آن حضرت خون آشام به منظور تهیه ی ساندیس باب میل مزدوران، لوله کشی‌ شده، و اغتشاش آن حضرت نیز به اندازه ی کافی‌ در جهت اهدا به چماقدارن ولایت، موجود میباشد! مسئله ی اصلی‌ فقط سرمایه گذاری در این امر است! که با پشتیبانی دوستان به نتیجه می‌رسد.


نوشته ای از پدرام طنازی

۱۳۹۱ تیر ۵, دوشنبه

پیشنهادی به دولت فخیمه رژیم اسلامی/ امروز ایران کجاست؟


خب بسلامتی نوشیدن الکل نیز مصادف است با حکم اعدام! در اینجا باید از نمایندگان الله بر روی زمین سوال کرد که آیا قاچاق مواد مخدر و الکل چه حکمی دارد؟ از خود میپرسم ایران کجاست؟
 ایران همانجاست که اگر الکل بنوشی اعدام میشوی، اما اگر الکل قاچاق کنی‌ می شوی وزیر و سردار و دولتمرد
 ایران همانجاست که کودکانش در کوه و دشت به مدرسه میروند، اما دولتش در عراق و ونزولا و ... لبنان مدرسه و خانه و بیمارستان میسازد....
 ایران همانجاست که شب میخوابی و صبح که از خواب بلند میشوی احساس میکنی‌ در طول زمان سفر کردی، چرا که قیمت نانی که دیروز بقیمت ۱۰۰ تومان میخریدی، امروز ۲۰۰ تومان است...
 ایران همانجاست که مردمش خوبی‌های پادشاهی را که تنها غمش بارش باران بود و پیشرفت مملکت و ... با شعار مرگ جواب میدهند و جواب رژیمی‌ خونخوار چون رژیم اسلامی را با تکبیر...
ایران همانجاست که اگر حق زندگی‌ را طلب کنی‌ شکنجه میشوی، و اگر شکنجه کنی‌ رئیس سازمان تامین اجتماعی می شوی
ایران همانجاست که زندگی‌ کنی‌، جانت را میگیرند، و اگر مانند زالویی خونخوار بجان پیکر فرسوده اجتماع بیفتی، میشوی رهبر مسلمین جهان...
ایران همانجاست که کوچه‌ها و خیابان‌هایش بستر کودکان و پدران و مادران فقیر است و کاخ‌هایش محل زندگی‌ دزدان و غارتگران
ایران همانجاست که دین سیاست است و سیاست دین، اما نه سیاست و نه دین به یاری مردمانش نمی آیند
ایران همانجاست که اگر فریاد بزنی‌ "آزادی" از روی پیکرت با ماشین رد میشوند، اما آزادی که از روی پیکرها با ماشین رد شوی
ایران همانجاست که آنقدر تو را میکشند تا بمیری، اما اگر کشته شوی از مرده ات نیز می هراسند
بهر حال حدس میزنم که این رژیم در پی نابودی ایران و ایرانیست، از این روی پیشنهاد میکنم که مردان خدا در ایران بجای اعدام کسانی‌ که الکل میخورند،  گرسنه گان را بجرم گرسنگی  اعدام کنند! چرا که تعداد ایشان هر روز در حال افزایش است و از این طریق به خواسته خود که همان نابودی تک تک ایرانیان مخالف با رژیم است میرسند، و خود میمانند و ایران, و آن چند میلیون نفری که باج خوار رژیمند و نه ایران برایشان اهمیتی دارد و نه ایرانی
ایران همانجاست که میخواستند اسلام را به دنیا صادر کنند، اما در آن، هم اسلام را کشتند و هم انسانیت و دوستی را


نوشته ای از پدرام طنازی

۱۳۹۱ تیر ۱, پنجشنبه

تصویری: سفره پر برکت ولایت


بد نیست که کمی‌ تامل کنیم، شاید این تصویر که یک فتوشاپ است در دید اول کمی‌ غیر طبیعی بنظر برسد، اما آیا غیر از این است؟ آیا این جانیان و جنایتکارن، قدرت و منزلت خویش را جز بر پایه خونریزی‌ها و شکنجه ها، و جز بر گور جوانان این سرزمین و همچنین به تازگی بر گور جوانان سوری بنا کرده اند؟ هیولاهایی که تن‌ هر انسان فرهیخته و آزادیخواه را به لرزه میاندازند!؟ از این که چگونه میتوان چنین پست و خوار بود در شگفتیم، اما فقط در شگفتیم و در خیال آن که هیچ کاری از دستمان ساخته نیست! اما رسد روزی که صبح دولت این جانیان نیز بدمد....


نوشته ای از پدرام طنازی

سقوط معیشت و دیکتاتوری خامنه‌ای؛ بازی خطرناک با خشم مردم ( پدرام طنازی )

  سقوط معیشت و دیکتاتوری خامنه‌ای؛ بازی خطرناک با خشم مردم بحران‌های بی‌پایان اقتصادی در جمهوری اسلامی، زندگی مردم را به ویرانه‌ای تبدیل کرد...