۱۳۹۱ خرداد ۱, دوشنبه

کارنامه واقعی خامنه ای٫٫٫(معروف به سید علی گدا)


از ديد من کارنامه واقعی سید علی گدا همین خلاصه ایست که می خوانید دو دهه ای را که سید علی گدا رهبر جمهوری اسلامی شده، باید سال های فقر و فساد و تبعیض و اختلاس و بی قانونی نامگذاری کرد. رهبری  سید علی گدا با ترور بزرگ "میکونوس" در خارج کشور آغاز شد، با توطئه به دره انداختن اتوبوس هنرمندان ادامه پیدا کرد، قتل های زنجیره ای سازمان یافت. کار به حمله به خوابگاه دانشجویان و کشتن و از بالای ساختمان به پایین پرتاب کردن آنان کشید و سرانجام نیز با کودتا ۲۲خرداد علیه رای مردم و به خیابان کشاندن چماقداران و پاسداران و بسیج ادامه یافت. در عرصه اقتصادی نیز رهبری سید علی گدا به وسیع ترین و گسترده ترین فسادها و دزدی ها انجامید. شریک کردن سپاه و فرماندهان آن در امور اقتصادی و غارت ثروت ملی، راه اندازی اسکله های قاچاق، جنگ بر سر خصوصی سازی ها و تکه تکه کردن صنایع و تقسیم غنایم، تکیه به حزب موتلفه و سپردن امور صادرات و واردات کشور بدست این حزب، اختلاس ۱۲۳ میلیارد تومانی که سرانجام آن به اختلاس ۳۰۰۰ میلیارد تومان کشید. از دوران روی کار آمدن احمدی نژاد اوضاع صد برابر بدتر شد و هرچه در دوران محمد خاتمی رشته شده بود پنبه شد. امروز کار به جایی رسیده که خود حکومتیان همدیگر را دزد و مختلس معرفی می کنند. از صادق محصولی و مشایی و بقایی گرفته تا جهرمی و بهمنی و رحیمی و نمایندگان مجلس و همه و همه هم در حکومت اند و زیر سایه سید علی گدا و هم پرونده اختلاس و دزدی و سواستفاده دارند که این پرونده ها هم دست سید علی گدا است تا اگر یکی از آنها خواست نافرمانی کند به حسابش رسیدگی شود. چرا چنین شد؟ چرا به دره انداختن اتوبوس یا قتل چند زنجیره ای چند تن جایش را در دوران سید علی گدا به کودتای همه جانبه علیه رای ملیون ها مردم داد؟ چرا فساد اقتصادی از اختلاس ۱۲۳ میلیارد تومانی به ۳۰۰۰ میلیارد تومانی کشیده شد؟ دلیل همه اینها را باید در نبود حکومت قانون، خودکامگی و خودرایی سید علی گدا در این سال ها، نبودن مطبوعات و رسانه‌های آزاد و مستقل، سرکوب احزاب و بالاخر فریبکاری و دروغگویی رهبر دانست. در دوران رهبری سید علی گدا جنایات و فساد بی شماری رخ داد که ملت از آن بی خبرند. ولی هربار که حادثه ای رخ داده که مردم خبردار شده اند سید علی گدا فورا به میدان آمده و بقول خودش دستور رسیدگی و برخورد داده است. در جنایت کوی دانشگاه در سال ۱۳۷۸ اول مدعی شد که قلبش به درد آمده و به آن رسیدگی خواهد شد ولی کار دست آخر به محکوم کردن دانشجویان و تبرئه همه متهمان و محاکمه یک تن به جرم دزدین ریش تراش ختم شد. در جریان قتل های زنجیره ای قاتلان را از وزارت اطلاعات بیرون کشید و آنها را به اطلاعات بیت رهبری منتقل کرد. در پرونده اختلاس ۱۲۳ میلیادر تومانی، محسن رفیق دوست را از رییس بنیاد مستضعفان کنار گذاشت و یک مقام دیگر به او داد. آخرین نمونه فاجعه کهریزک بود که اول با چشمان اشکبار، در برابر پدر روح الامینی که از مریدان خود وی بود، مدعی شد که به آن "قاطعانه"‌ رسیدگی خواهد شد و این روزها خبر تبرئه سعید مرتضوی متهم اول آن پرونده منتشر شد. در دوران رهبری سید علی گدا آنجا که پای دزدها و قاتلان حکومتی در میان بود هیچ پرونده‌ای به نتیجه نرسید. اما هرجا پای مخالفان و منتقدان او در میان بود ناگهان همه دستگاه‌ها به کار افتاد و بسیج شد. کرباسچی را به جرم حمایت از محمد خاتمی ولی به اتهام اینکه به مدیران خود تخفیف داده است به محاکمه کشید و ۵ سال زندانش کرد و سپس نوبت به عبدالله نوری و دیگران رسید. همین امروز امثال موسوی و کروبی در حصر خانگی هستند که از زندان صدبار بدتر و شکنجه آورتر است، یا این همه اعضای جبهه مشارکت و مجاهدین انقلاب و دفتر تحکیم که در زندان هستند ولی قاضی مرتضوی خالق جنایت های کهریزک راست راست می گردد و نه حبس خانگی می شود و نه به زندان می رود. اگر از قتل چند تن در دهه اول رهبری سید علی گدا رسیدیم به کودتا و سرکوب هزاران هزار تن در دهه دوم، اگر از اختلاس۱۲۳میلیاردی رسیدیم به بعد ۳۰۰۰ میلیارد تومانی در دهه دوم، اگر از آفتابه دزدی این یا آن بسیجی رسیدیم به جایی که امروز بسیج شده مرکز اوباش و به جان مردم افتاده و نه تنها دزد مال بلکه متجاوز به جان و ناموس آنها شده، همه از آنروست که هرچه فاسد و قاتل و جانی و مختلس و خلافکار و دزد است در زیر سایه سید علی گدا و زیر پرچم ولایت مطلقه ایشان احساس امنیت کامل می کند. سید علی گدا امنیت یک ملت و یک کشور را برباد داده تا امنیت یک مشت جانی و مختلس و خلافکار را که شریک رهبری او هستند حفظ کند.سرنگون باد رژیم جعل و جنون و فساد...
من این وبلاگ را تا روز سقوط رژیم اسلامی به روز خواهم کرد و عاشق به آزادی میهن و آواره به دست تقدیر و امیدوار به آینده ای روشن و سرزمینی سبز و سربلند ... پاینده باد ایران و برافراشته باد پرچم سه رنگ شیر و خورشید نشان...


نوشته ای از پدرام طنازی

۱۳۹۱ اردیبهشت ۳۰, شنبه

رهبر خودش گفت، به خفتگان گفت، چی گفت؟ من زن هر کس نمی‌شم !


معظم لِه با ارسال پیامی به مجلس خفتگان فرمود "اجازه دخالت در جزئیات کارهای خود را به شما نمی‌دهم". بر همین اساس و از آنجا که کار اصلی مجلس خفتگان نظارت بر کار رهبری است و به همین جهت هر کاری رهبری می‌کند آنها همینطور تماشا می‌کنند و نیز از آنجا که معظم لِه همواره یک بار معنائی خاصی در تلاوتهایشان موجود می‌باشد و حرفها را همیشه دو پهلو می‌زنند ، لذا نظر به اینکه ایشان تلاوت کرده‌اند که اجازه‌ دخالت در "جزئیات" نمی‌دهند ولی نفرموده‌اند دخالت در "کلیات" هم اجازه می‌خواهد یا نه ، در اینجا شرح و تفسیر جزئیات غیر قابل دخالت و کلیات قابل دخالت ایشان را جهت روشن شدن اذهان عمومی که الآن خاموش است می‌آوریم :


جزئیات کارهای رهبری (غیر قابل دخالت)


عزل و نصب وزیر ، تعیین رئیس جمهور ، داشتن جسم ناقص ، گریه در نماز جمعه ، تعیین سیاست خارجی ، ول کردن سگ ، فرو کردن احکام اسلام در بازداشتگاه ، دیدن صحنه ، نظارت بر اختلاس ، بزرگ کردن یکی از فرزندان (بقیه را خجسته خانوم بزرگ می‌کند) ، نزدیک کردن نظر ، تشکیل مجلس ، تعیین رأی دادگاه ، بازسازی امام با جعبه ، صواب بردن از طریق نظارت ، مومیائی کردن ارکان نظام ، پول دادن به اسمال هنیه ، انجام همین کار با حسن اندوه ، نصب پنجره فولادی دور سران فتنه ، اعزام دیپلمات جهت انفجار ، استعمال دود غلیظ ، آورین آورین !


کلیات کارهای رهبری (قابل دخالت)


موافقت با هرگونه : درجه مرجعیت و اجتهاد ایشان ، فتواهای ایشان ، دیوان شعر ایشان (ایشالا بعد از مرگ منتشر می‌شود) ، نظرات ایشان ، خطبه‌های نماز جمعه‌ی ایشان ، تصمیمهای ایشان ، عزل و نصب‌های ایشان ، دخالتهای ایشان ، فضولیهای ایشان ، اعلان جنگ‌های ایشان ، فلسطین و لبنان ایشان ، نامگذاری با مسمای سال ایشان ، شرکت در شب شعر با غِلمعلی حداد عادول ایشان ، تمام موارد بالای ایشان ، نشستن ایشان ، راه رفتن ایشان ، ذرت پرت کردن ایشان ، چفیه‌ی ایشان ، فرزند ایشان ، خود ایشان ، ایشان ، ای تف به روح جد و آباد ایشان !


نوشته ای از پدرام طنازی

۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۹, جمعه

چرا آقا مرضیه پاهایش را باز نمی‌کند ؟!


در راستای یک تصویر فوق که در آن آقای مرضیه وحید دستجردی پاهایش را باز نکرده ولی دیگران کرده‌اند و همین یک تصویر بتنهائی ما را خیلی بیشتر از قبل و حتی قبل‌تر نگران سلامتی آن قسمت‌هائی از آقا مرضیه که بی‌ورزش می‌ماند می‌کند سوالات دیگری به سوالات قبلی‌مان اضافه شد :
۱. این دقیقاً چه‌جور ورزشی است که دیگران بکنند اشکال ندارد ولی آقا مرضیه بکند زشت است ؟
۲. از نظر اسلام یک آقای وزیر پایش را دقیقاً چقدر می‌تواند باز بکند که هیچ جایش معلوم نشود ؟
۳. اگر آقا مرضیه پاهایش را باز می‌کرد کجاهایش معلوم می‌شد که مال بقیه نمی‌شود ؟
۴. الآن با انجام این حرکت دقیقاً چندتا عضله‌ی آقا مرضیه تکان می‌خورد که مال بقیه نمی‌خورد ؟
۵. الآن با انجام همین حرکت چه نشاطی به آقا مرضیه دست می‌دهد که به دیگران هر کاری می‌کنند دست نمی‌دهد ؟
۶. اینجا که چانه‌ی آقا مرضیه معلوم است ما چه تحریکی می‌شویم که وقتی چانه‌اش را نمی‌دیدیم نمی‌شدیم ؟
۷. اینجا که آقا مرضیه چانه را ول کرده به کجای اسلام ضربه می‌خورد که قبلاً که چانه را چسبیده بود همانجا حفظ می‌شد ؟
۸. آقا مرضیه الآن که دارد ورزش می‌کند اینجوری شده اگر بخواهد دولا بشود چطوری می‌شود ؟
۹. شما فکر می‌کنید اگر آقا مرضیه بخواهد اسلام را نجات بدهد حداکثر تا کجا می‌تواند خم بشود ؟
۱۰.مشخصاً چه کسی و از کجا پس یخه‌ی آقا مرضیه گذاشته که حتماً در ملاء عام ورزش بکند ؟!


پدرام طنازی

۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۷, چهارشنبه

تفسیر پرچم جدید جمهوری اسلامی


احتمال می دهم پرچم جدید جمهوری اسلامی را که نشانه اعتلای فرهنگی کشور عزیز ماست تا کنون دیده باشید. اگر ندیده اید، همین پرچمی ست که این جا می بینید، و این کارِ کاریکاتوریست عزیز ما نیک آهنگ کوثر است. در جمهوری اسلامی متناسب با اعتلای حکومت و شخصیت های آن، برخی نشانه های ملی و مذهبی تغییر پیدا کرده است.بعدها به خاطر اوج گرفتن اسلام و حضرت امام (ره تِرررررر) که باید نام ایشان در یک جای...!سرود گنجانده می شد- تغییر پیدا کرد و تبدیل به سرود جدید شد.اما در مورد پرچم؛ پرچم اولیه جمهوری اسلامی، با نشانه ای که ضد انقلاب خائن آن را شبیه به نشانه ی سیک های هندی و زبان ام لال شبیه به خرچنگ می داند و آن را بر وزن "شیر و خورشید نشان"، "خرچنگ نشان" می خواند، تا کنون تغییری نکرده بود که با رویداد خجسته ی فرهنگی در برزیل طرح جدید پرچم، به همت نیک آهنگ کوثر ارائه شد که اکنون به تفسیر و نقد اجزای آن می پردازیم:
الله اکبر: الله اکبر در حاشیه پرچم، نشان دهنده ی الله اکبری ست که برادران مسلمان، بخصوص دیپلمات های مستقر در خارج از کشور با دیدن تن و بدن عریان دختر بچه های نوجوان، از ته دل بر زبان می آورند و آب از لب و لوچه شان سرازیر می شود. 
انگشتر عقیق: انگشتر عقیق نشانه ی اسلامی بودن دست عزت‌مند و اسلام‌رسانِ برادرانِ مسلمان است که برای نشان دادن تفاوت های فرهنگی میان ما و کفار، در هر جایی که باشند -بخصوص در استخر های مختلط- وارد عمل می شوند و اسلام عزیز را اشاعه می دهند. البته پیشنهاد می شود، انگشتی که این انگشتر گران‌قدر را حمل می کند و اصولا دست مزبور، پشمالو و کَت و کُلُفت باشد چرا که پشمالو و کت و کلفت بودن، یکی از نشانه های برادران حزب اللهی ست. 
کُت راه‌ راه: کت راه راه نشانه ی دیپلماسی فعال کشور ماست و تقریبا، قریب به اتفاق برادران دیپلمات که در صدد گسترش اسلام عزیز و نشان دادن تفاوت های فرهنگی میان ما و کفار هستند چنین کتی را به تن می کنند. این کت، وَ شلوارِ همراه آن و نیز پیراهن بی یقه ای که قدیم ها پیراهن یقه آخوندی، و امروز پیراهن یقه دیپلماتی نامیده می شود معمولا از فروشگاه هاکوپیان خریداری می شود و برازنده ی تن برادران مسلمان است. اِشکالی که بر این "نشانه" وارد است این است که اگر برادران دیپلمات بخواهند با انگشت، اصول اسلامی را به کسی "برسانند"، دیگر کت به تن نمی کنند، خاصه آن که این انتقال در استخر صورت پذیرد.امیدواریم این تفسیر برای بهبود این طرح و آشنایی ملل مسلمان جهان با اندیشه های والای اسلامی حکومت ایران کافی باشد. در پایان قطعه فیلمی از چگونگی انتقال اسلام عزیز به دختر بچه هایی که در کشورهای خارجی زندگی می کنند و با زیبایی های اسلام عزیز آشنا نیستند تقدیم حضور خوانندگان می کنیم:
http://www.youtube.com/watch?v=bD-owLkL5u8&feature=player_embedded#!

نوشته ای از پدرام طنازی

۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۴, یکشنبه

خامنه‌ای توسط نیروهای مردمی در خانه خود همراه با پسرانش کشته شد


تصور کنید فردا ازخواب بلند شدید و این تیتر خبری اخبار هست چه حالی‌ بهتون دست میده ؟ اولین چیزی که به فکرتون میرسه چیست؟ و چه آرزوی از این روز ببعد دارید ؟
ساعت ۲ بامداد امروز خامنه‌ای توسط نیروهای مردمی در خانه خود همراه با پسرانش کشته شد در رابطه با این عملیات محمود احمدی نژاد به همراه تیمسار رادان و احمد خاتمی در فرودگاه مهر آباد در حال فرار دستگیر شدند.البته این رو هم اضافه کنم این خبر واقعی‌ نیست ولی‌ از واقعیت چندان دور نیست و به شما قول میدم روزی خواهد رسید تا ما چنین روزی در کشور خودمان مشاهده کنیم.اوه راستی این رو هم اضافه کنم این مرتیکه جنتی حتی تو خیال و خواب ما هم نمیمیره و جون سگ داره.بیاید هر کدام یک خط هم شده از حال و افکارتون در صورت اتفاق افتادن این روز اینجا بنویسید.


نوشته ای از پدرام طنازی

۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۲, جمعه

مادر... نمی دانم معنای این واژه را در کجا جستجو کنم؟

مامان مهربانم، آهنگ صدایت، زیباترین ترانه زندگی‌ام، نفس هایت، تنها بهانه نفس كشیدنم و وجودت تنها دلیل زنده بودنم شد،وقتی چشم به جهان گشودم. قلب کوچکم مهربانی لبخند و نگاهت را که پر از صداقت و بی ریایی بود احساس کرد. دیدم زمانی را که با لبخندم لبخند زیبائی بر چهره خسته ات نشست و دنیایت سبز شد وبا گریه ام دلت لرزید و طوفانی گشت. از همان لحظه فهمیدم که تنها در کنار این نگاه پرمهر و محبت است که احساس آرامش و خوشبختی خواهم کرد.مادر وقتی از تو حرف می زنم احساس می کنم به خدا نزدیکترم و در مقدس ترین نقطه لحظات زندگی قرار گرفته ام. وقتی نام مقدست را بر زبان می آورم بغض گلویم را می فشارد شاید این نشان عشق خالص و پاک است، مادر شکوه عشق را در زمزمه های مادرانه ات می یابم وانگیزه خلقت را از قلب پرمهرت می خوانم.مادر، بوسه بر دستان خسته تو جانم را زنده می کند و دیدار تو عشق را در دلم به ارمغان می آورد.ایمانم از دعای توست وخدایم را از زبان تو شناخته ام ، عبادت را تو به من آموخته ای ، مادر! ای الهه مهر.تو گلی خوشبو از بهشت خدایی که گلخانه دلم از عطرتو سرشار است ، از تبار فاطمه ای وگویی وجود تو را با مهر فاطمه سرشته اند پس همیشه دعایم کن چراکه دعایت سرمایه فردای من است.مادرم ! به پاس آنچه به من داده ای ، به ستایش محبتهای بی اندازه ات ، و به وسعت همه خوبیهایت دوستت دارم،روزت مبارک


نوشته ای از پدرام طنازی

۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۱, پنجشنبه

آفتاب احمدی نژاد به لب بام جمهوری اسلامی رسیده


احمدی نژاد شبیه به آفتاب لب بام شده است و اگر وضع به همینگونه پیش برود که جریان دارد، غروب آن نزدیک است. کافی است اخبار کوچک و بزرگ رسانه های حکومتی با دقت دنبال شود تا این تعبیر و اصلاح (آفتاب لب بام) آشکار شود. از هر طرف گریبانش را گرفته اند و پیش و بیش از همه؛ مردمی که قرار بود نفت را بر سر سفره آنها ببرد و حالا اگر دست مردم به او برسد، گوشت قیمه قیمه اش را مردم سر سفره می برند!
لغو احکام اجرائی او توسط رئیس مجلس، نامه جامعه روحانیت حوزه علمیه قم خطاب به او، به بهانه گرانی و ناله و فغان مردم از آن. روز گذشته روزنامه کیهان که سخنگوی بیت رهبری است نیز به طرفداری از مجلس علیه رئیس دولت وارد میدان شد و نوشت: «مرجع رسمی و قانونی انطباق یا مغایرت مصوبات مجلس شورای اسلامی با قانون اساسی و شرع، شورای نگهبان است و مجلس شعبه ای زیر نظر دفتر رئیس جمهور نیست بلکه ناظر بر کار دولت و رئیس آن است.بهتر است رئیس جمهور به جای چالش های تبلیغاتی با سایر قوا، تدابیری برای حل مشکلات مردم به ویژه مقابله با گرانی های لجام گسیخته و بستن گلوگاههای فساد در مراکز استراتژیک دولت- که منجر به فساد بزرگ 3 هزار میلیاردتومانی شد- اتخاذ کند.سخنگوی شورای نگهبان نیز روز گذشته، نامه احمدی نژاد به هاشمی شاهرودی رئیس هیات حل اختلاف را بی مورد و خلاف قانون اعلام کرد و درهای این شورا و هیات حل اختلاف را به روی احمدی نژاد بست.کار رئیس دولتی که بر اسب قدرت بیت رهبری سوار بود به جائی رسیده که تقریبا تمام وزارتخانه های مهم را از چنگش در آورده اند و تمام نشست و برخاست ها و فعالیت هایش شنود می شود تا نتواند دست به اقداماتی غافلگیر کننده بزند. بعنوان نمونه، روز گذشته فاش شد که از یک جلسه مهرمانه باند احمدی نژاد شنودی بدست آمده که مطابق آن، می خواهند احمدی نژاد را همزمان با انتخابات ریاست جمهوری آینده، کاندیدای شهرداری تهران کنند. یعنی اگر قالیباف رئیس جمهور شد برود جای او و یا اگر هم رئیس جمهور نشد او را به چالش کشیده و اگر بتواند جانشین او شود. در همین شماره پیک نت می خوانید که وزارت خارجه عملا به بیت رهبری منتقل شده است. و باز می خوانید که هاشمی رفسنجانی بسیار فعال تر از سه سال گذشته در صحنه حضور یافته، احمد جنتی عملا در حاشیه قرار گرفته، تلویزیون مصباح یزدی فیلتر شده و…


نوشته ای از پدرام طنازی

۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۹, سه‌شنبه

نامه یک فعال سایبری و وبلاگ نویس زندانی محکوم به اعدام به گلشیفته فراهانی


وحید اصغری فعال سایبری حقوق بشر که در دادگاه‌های جمهوری اسلامی به اعدام محکوم شده است، نامه‌ای به خانم گلشیفته فراهانی بازیگر سینِما نوشته. به گزارش سایت ملی،مذهبی متن کامل این نامه به شرح زیر است:
از گوشه زندان، در انتظار مرگ و خسته از ظلمی که به ما شده است این نامه را می نویسم


خانم گلشیفته فراهانی سلام
من وحید اصغری هستم. فعال سایبری حقوق بشر که با احداث سایت های گوناگون در زمینه های مختلف می خواستم در اعتلای فرهنگ و هنر مردم این سرزمین نقشی داشته باشم. یکی از فعالیت های من مدیریت خبرگزاری Shabtaz.com بوده که یک سایت حقوق بشری است. در حال حاضر با دلایل واهی و پوچ همانند چندفعال سایبری و وبلاگ نویس دیگر محکوم به اعدام شده ام و هرلحظه امکان دارد این حکم اجرا شود.خانم فراهانی شما که هنرمند این مملکت هستید از رنج ما به ملل آزاد آگاهی برسانید، ما زیر شکنجه مجبور به اعتراف بشویم و در دادگاه های چنددقیقه ای محاکمه می شویم و مجبوریم مدت ها در زندان بمانیم. مثلا خود من فقط ۲۱ ماه در سلول انفرادی کوچکی زندگی کردم همراه با بازجوئی ها و شکنجه های فجیع فقط به این دلیل که جوانان نسل جدید ایران با تکنولوژی روز دنیا بزرگ می شوند و رژیم جمهوری اسلامی دوست دارد ما در عصر حجر نگه دارد و از هرگونه پیشرفت دور نگهدارد. فعالیت های من برای نزدیکی بیشترفرهنگ ایران با تمدن جدید روز دنیا بوده است و پرونده ما پرونده بسیار مهمی است چون راه را برای سرکوب بیشتر باز می کند.ما اولین گروه بازداشت شدگان توسط سازمان جرایم رایانه ای سپاه هستیم که اگر حکم ما اجرا شود از این به بعد حکومت هر جفایی را به کاربران اینترنتی ایران هموار کرده و به راحتی می تواند جنایت کند. کار من کار بسیار مقدسی بود چون باعث باز شدن فضای سایبری مدیران و آغاز روابطی جدید بین جوانان ایرانی و غربی می شد. من تمام تلاش خودم را به کار بردم تا از تمام استعدادهای ایرانی استفاده کنم و وظیفه خودم دانستم که از هر نخبه ای پلی بسازم به سوی دنیایی بهتر برای ایران. برای هر جوان مستعدی فضایی به وجود آوردم تا بتواند به پیشرفت ایران کنک کند که نمونه آنها مهدی علیزاده فخرآباد است که از کشفیات من است و نویسنده ای صاحب سبک است که متاسفانه او نیز هم اکنون در اینجا در انتظار اعدام به سر می برد. من خواستم از عقاید آنها که از حقوق اولیه آنها بود و از آنها سلب شده بود دفاع کنم و به جوانان ایرانی آگاهی بیشتری ببخشم.خانم فراهانی، تنها دوست متشرک ما هنر است ولی اگر مجبور شویم که سرویس امنیتی فرانسه را دوست مشترکمان بشماریم نتیجه زحمات آکادمی بازیگری بند ۲ الف اوین است. شاید ندانید اما در تاریخ ۸ بهمن سال ۹۰ دوباره مجبور شدم زیر شکنجه های روحی و جسمی به ارتباط با شما در یک مصاحبه تلویزیونی اعتراف کنم و مثل یک بازیگر در جلوی دوربین ظلم و ستم و حرف های طوطی واری را تکرار کنم که آنها می خواستند.خانم فراهانی باخبر شدیم وزیرخارجه فرانسه خواستار آزادی ما شده است. ما مدتهاست که زیرحکم اعدام هستیم. من جوانی مثل شما هستم که جوانی را از من گرفته اند، حکم مرگ دارم و شما به راحتی در چنین آزادی هایی که ما باید بخاطر آن بمیریم می توانید زندگی کنید. در فیلم جدید جنجالی شما که اینجا دیدم یاد این افتادم که من هم یک مدل بودم و شاید باور نکنید که به همین دلیل در زندان هستم.خانم فراهانی راه ما از راه شما جدا نیست و هنری که شما در سینما با بازی خود ارائه می دهید ما با محیط سایبری به مردم ارائه کردیم. شما اگر بازیگر بالفطره هستید ما اینجا مجبور می شویم نقش بازی کنیم و بازیگری را به طور حرفه ای یاد بگیریم تا در زیر دوربین صداو سیمای رژیم از ما فیلم مستند تهیه شود و توجیهی بشود برای اعدام ما که حکومت راحت تر بتواند از زیربار هزینه زندانی کردن و اعدام ما فرار کند.خانم فراهانی فریاد مظلومیت ما را به گوش جهانیان برسانید من و شما رفتنی هستیم و تنها چیزی که باقی خواهیم گذاشت رهاورد هنری است که در زندگی خود مرتکب شده ایم. آن زمان که آزاد بودم بند ۳۵۰ اوین چشم من بود و از وقتی در بند ۳۵۰ هستم شما هنرمندان و فعالان حقوق بشر چشم من هستید. خوش باشید و بدانید که به یادتان به ماه چشم می دوزیم با اینکه شاید روزی خورشید را نبینیم.


روز تولد وحید اصغری


پدرام طنازی

بازی موش و گربه میان مجلس و احمدی نژاد


بازی موش و گربه مجلس با دولت، به یک نمایش خنده دار تبدیل شده است. گویا وظیفه مجلس تا پایان دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد تبدیل او به موشی نیمه مرده است که مجلس باید با آن بازی کند اما جانش را نگیرد. احمدی نژاد هم سعی می کند از چنگ این گربه بگریزد. این بازی اکنون به صدور حکم و ابلاغیه از طرف احمدی نژاد و علی لاریجانی کشیده شده است.علاوه بر چند حکم و نقض حکمی که در هفته گذشته این صادر کرده اند، روز گذشته خبرگزاری فارس که تا چند ماه پیش از حامیان بزرگ احمدی نژاد بود و اکنون سر را کج کرده، در خبری نوشت:
احمدی‌نژاد در نامه‌ای به آیت‌الله هاشمی شاهرودی رئیس هیات حل اختلاف قوا مصوبه نظارت بر عملکرد نمایندگان را خلاف قانون اساسی دانست.این که نظارت بر نمایندگان مجلس نقض قانون است حرف درستی است، اما احمدی نژاد حالا یاد این نقض قانون افتاده که دم خودش لای تله است. مانند تشکیل شورای عالی نظارت بر قانون اساسی که با این شورا در زمان خاتمی مخالف بود و حالا موافق آن شده است.موضوع نظارت بر کار نمایندگان مجلس نیز همین حالت را پیدا کرده است. احمدی نژاد می کوشد با ایراد گیری از تصویب این قانون ناقض قانون اساسی در مجلس کنونی که با تائید خامنه ای روبرو شده، هم آن نقض قانون را یادآوری کند، هم دندانی به آقا نشان دهد و هم راه حلی برای نمایندگانی که قرار است در مجلس نهم چراغ ها را روشن کرده و طرفدار احمدی نژاد ومشائی شوند پیدا کند. قانون گرا شدن احمدی نژاد این خمیرمایه را دارد.


نوشته ای از پدرام طنازی

۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۷, یکشنبه

دانش آموختگان آخوندزده


یکی از شگفتی های طبیعت دانش آموختگان آخوندزده این است که طی گذران مراحل مختلف تحصیلی هرآنچه را در یک مرحله می خوانند، در مقطع بعدی فراموش می کنند؛ به دبیرستان که می روند، آنچه را در دبستان ياد گرفته اند از یاد می برند و چون وارد دانشگاه می شوند، آنچه را در دبستان و دبیرستان آموخته اند به فراموشی می سپارند و وقتی دوره دانشگاه را به پایان می رسانند، کليه مطالبی را که در دبستان و دبیرستان و دانشگاه فراگرفته اند از یاد برده و با ذهنی پاک و دست نخورده، عين طلبه نوجوانی که تازه از روستا به شهر آمده باشد، پای منبر حجج اسلام و آیات عظام می نشينند و به تقليد از آنان مهمل می بافند؛ اگر نتوانند مثل مهندس بازرگان تفسیر قرآن بنویسند و یا چون دکتر شريعتی میکرب جنی کشف کنند، حداقل مثل دکتر ابراهیم یزدی برای دیگر نوابغ انقلابی جوامع اسلامی نامه پندآموز می نویسند و یا چون استاد دکتر سروش برای ولایت فقیه اندرزنامه های ادبی می سرایند و يا چون دکتر احمد صدر حاج سيد جوادی خطاب به ملت پوزش نامه می نگارند و خلاصه عموماً در پيرانه سری و خزان عمر به بلوغ سياسی می رسند و به مزايای آزادی و دمکراسی پی می برند و ضمن طلب بخشايش از ملت نجیب و بردبار ایران، توشه آخرت را می بندند و به لقاآلله می پیوندند . خدا همه رفتگان را بیامرزد و به بازماندگان طول عمر عطا فرماید!
امروز نسل جدیدی از آخوندزدگان تحصیل کرده در صحنه سیاسی ميهن ما حضور به هم رسانده اند؛ برادران به اصطلاح دیپلمات لاریجانی: علی و صادق و محمد جواد، برادران دانشجو: کامران و فرهاد و خسرو، صالحی و معاونانش و بسیاری دیگر از جمله آخوندزدگانی هستند که دوران دبستان و دبيرستان و دانشگاه را با موفقيت گذرانده و آموخته ها را به زباله دان ذهن سپرده اند و حالا چند سالی است پای منبر آیت الله خامنه ای نشسته اند و مفتون و شيدای کرامات مراد و مقتدای خود، اوامر او را مو به مو اجرا می کنند. اما قطعاً حدود ده سال دیگر که انشآلله در عنفوان هفتاد، هشتاد سالگی به بلوغ سیاسی می رسند و با انتشار رنجنامه های سوزناک، مراتب ندامت خود را از اشتباهی که در طول عمر مفیدشان مرتکب شده اند، به اطلاع ملت نجیب و بردبار ایران می رسانند و ضمن حمایت از اعلامیه جهانی حقوق بشر و اصول فکری و مبانی نظری و قواعد دمکراسی، بر لزوم تساهل و تعامل و تکثر و تحمل و غيره ... تاکيد کرده، توشه آخرت را می بندند و احتمالاً در واپسین دم حیات اشعار ليبرالی نیز خواهند خواند! «این قافله عمر عجب می گذرد ، درياب دمی ... !


پدرام طنازی

سقوط معیشت و دیکتاتوری خامنه‌ای؛ بازی خطرناک با خشم مردم ( پدرام طنازی )

  سقوط معیشت و دیکتاتوری خامنه‌ای؛ بازی خطرناک با خشم مردم بحران‌های بی‌پایان اقتصادی در جمهوری اسلامی، زندگی مردم را به ویرانه‌ای تبدیل کرد...