۱۳۹۰ دی ۱۳, سه‌شنبه

انتقال زندانی سیاسی مهدی محمودیان به محلی نامعلوم

یک روز پس از بازداشت و بازجوییِ چند ساعتۀ مادر زندانی سیاسی مهدی محمودیان، منابع حقوق بشری اعلام کرده اند که مهدی محمودیان نیز از یک روز قبل تر، از بند چهار زندان گوهردشت به نقطه ای نا معلوم منتقل شده است. روز یکشنبه 11 دی ماه زندانی سیاسی مهدی محمودیان از سالن ایزوله شده بند 4 زندان گوهردشت کرج تحت عنوان انتقال به دادگاه فرا خوانده شد و از آن روز تا به حال هنوز به بند 4 زندانیان سیاسی بازنگردانده نشده است.بر اساس این گزارش، از محل نگهداری، وضعیت، شرایط و سرنوشت این افشاگر بازداشتگاه کهریزک و علت انتقال وی، هنوز خبری در دست نیست.این پایگاه حقوق بشری می افزاید معمولا در اکثر مواقع زندانیان سیاسی به بندهای وزارت اطلاعات جهت تحت فشار قرار دادن آنها برده می شوند. گفتنی است، روز دوشنبه دوازدهم دی ماه فاطمه الوندی مادر مهدی محمودیان با حکم دادستانی برای چند ساعتی بازداشت و مورد بازجویی و تهدید مبنی بر عدم اطلاع رسانی در مورد فرزندش شده بود.طی ماههای گذشته مسئولین به محمودیان و خانواده اش وعده داده بودند که اگر مصاحبه نکنند و از وضعیت خود اطلاع رسانی نکنند محمودیان را به اوین منتقل کرده و به او مرخصی می دهند اما با گذشت ماهها از وعده مسئولین و سکوت اجباری خانواده محمودیان، این وعده تحقق نیافت.



«فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران»

مادر مهدی محمودیان: مرا با حکم دادستانی بردند

فاطمه الوندی، مادر محمودیان که برای پاره ای توضیحات به دادستانی رفته بود، آزاد شد.فاطمه الوندی در خصوص بازداشتش گفت: صبح با حکم دادستانی به منزل آمدند و من را با خودشان بردند و بعد از چند تا پرسش و پاسخ ساعت چهار بعدازظهر آزادم کردند و به خانه آمدم و اصلا چیز مهمی نبود.وی در پاسخ به این سوال که پرسش ها در چه خصوصی بوده است، ادامه می دهد: یکسری سوال داشتند و مسائلی برای آنها پیش آمده بود از جمله خانواده ها و مهدی و مصاحبه که جواب دادم و من هم گلایه هایم را از آنها کردم و مشکلی پیش نیامد. بعد آزادم کردند و الان در منزل هستم و جای نگرانی نیست.احضار و بازپرسی خانواده زندانیان طی سه سال گذشته به رویه معمول دادستانی تبدیل شده است.احضار مادر امید کوکبی، فرزند فیض الله عرب سرخی و همسر مصطفی تاج زاده از جمله این موارد است.روز گذشته کلمه به نقل از صفحه فیس بوک فخرالسادات محتشمی پور نوشت: مادر مهدی محمودیان با حکم دادستانی بازداشت شده است.در همین حال فاطمه الوندی درباره وضعیت فرزندش با ابراز نگرانی به روز آنلاین گفته است: تلفن ها که همچنان قطع است و مهدی تماس تلفنی نمی تواند با ما بگیرد اما میدانیم که سه روز پیش او را از سلول اش برده اند؛ مشخص او را نیست کجا منتقل کرده اند و همین باعث نگرانی مان شده. حتی دیروز از آقایانی که مرا بردند پرسیدم و گفتم آیا می توانم از بچه ام خبری بگیرم و بدانم او را کجا برده اند؟ اما گفتند ما از مسائل زندان خبری نداریم.مهدی محمودیان پس از یک دوره بیماری ناشی از شرایط زندان، چندی پیش تحت عمل جراحی قرار گرفت و تلاش خانواده برای گرفتن مجوز مرخصی استعلاجی تاکنون به نتیجه نرسیده است.


جرس 

فخرالسادات محتشمی پور: مادرانه ها دربند!

سلام عشق اولین و آخرینم

یادم نیست این چندمین نامه ای است که طی این سال ها و ماه ها و روزهای بند و حبس تو برایت می نویسم؟ یادم نیست که تو چندتا از این نامه ها را خوانده ای ولی می توانم با اطمینان بگویم که خواندنی ترین نامه ها را میزبانان اجباری من در شکنجه گاه دو الف، توقیف کردند تا تو هرگز نخوانی و ندانی که من در شیرین ترین سوانح عمرم که بندی شدن دوباره برای تو بود و این بار نه به اختیار خودم و به دست تو بلکه به اراده و به دست آنان که من و تو را بنده خویش می پندارند به دلیل ضعف ایمانش و عدم معرفت پروردگارشان، خالق شب و روز و بهار و خزان!
عزیزم من گفتنی ها از آن روزهای شکنجه و عبادت تؤامان، فراوان دارم هرچند نوشته هایم جمله غاصبانه ضبط شد!
نرگس مست خمار من!
دلتنگ که می شوم تنها تو را می خواهم حتی اگر این دلتنگی برای بچه ها باشد یا برای دوستان و خویشانی که دیدارشان عمر را طولانی می کند و دل را شاد. تنها تو را می خواهم که بی گفتگو و تنها با یک نگاه ژرف می شود با تو هم کلام شد و راز دل گفت. دلتنگ که می شوم، چشم ها را می بندم و تو را در مقابل خویش می نشانم و سفره دل می گشایم. و آن گاه که پهنه صورت از زلالی اشک های جوشان خیس خیس شد، پشیمان از اندوهی که به دلت نشانده ام، شاد می شوم که این مقابل نشینی اندوه آفرین، تخیلی بوده و تو فارغ از دغدغه های حقیر من به کارهای بزرگ خویش مشغولی.امروز دلتنگی من شکلی دیگر داشت. بیماری فاطمه که این روزها می آید و می رود، شکوه های مادرجان از دردهای مزمن و نو به نو، فشردگی قلبم از دوری جگرگوشگان، دلتنگی های مادرت و ابراز مدام آن، حسرت دیدارت دور از چشم اغیار و همه آن چه که همیشه هست و باید آدم خودش را به راه های دور و بیراه بزند تا یادش برود همه این اندوه های تنگ کننده دل های بی دلان و حتی دلِ تنگ و ابری آسمان و بارش های مدامی که امروز به رنگین کمان نرسید عاقبت، این همه، روز مرا خاکستری و غم آلود نکرد عزیزِجان! آن چه این دل آشوبه لعنتی را از سر صبح بر من مستولی کرد، خبر نابهنگام بازداشت یک مادر بود. نه از آن نوع مادران سر به هوایی که در گیرو دار روزمرگی هایشان دغدغه های مادری شان رنگ می بازد و یا غلبه خواسته های فردی شان و پادر هوایی در فضای مبهم میان سنت و مدرنیته تکلیف و وظایفش را با حق و حقوقش خلط کرده و به سرگردانی و بی عملی کشانده. نه از این نوع مادران فراموش کرده مادری را. بلکه مادری که تاج خار بر سرنهاده و سپر آهنین برتن پوشیده و کفش آهنین برپای کرده هر روز را طواف عشق می کند تا «بهی» را برای فرزند به ارمغان آورد. مادری که خود را فراموش کرده همه آن چه می بیند صورت و قامتِ حاصل عمر و ثمره زندگی اش است: مهدی! افشاگر کهریزک و مرد جوان استوار رجایی شهر که وقتی سرانجام به خاطر دلِ مادر، دست ها را به دستبند سپرد تا دل ظالم خنک شود و رخصت درمانش دهند، تازه در بیمارستان فهمید که چرا قهرمان است و چرا مردم دوستش دارند. و چرا مادرش دوست داشتنی نباشد که شب و روزش با نام مهدی سرشار است. مادر ساده و صادق و بی آلایشی که الفبای سیاست را از راست کرداری و راست گفتاری فرزند آموخته و معجزه جماعت را پس از حبس فرزند در جمع خودمانی ما، خانواده بزرگ زندانیان سیاسی درک کرده و خانه اش چون خانه همه ما روزهایی به وجود دردمندان رنجور گرم شده و به برکت قرآن مبروک گشته است.
عزیرتر از جان!
این روزهای سرد زمستانی هرچه به نیمه نزدیک تر می شود، یادهای ما به روزهای تلخ چشیدن شلاق ستم بر تن و قامتمان الفت دوباره می یابد. فردای شب بازداشت من و دوستان، قرار بود که بار دیگر خواسته هایمان را به نزد رئیس قوه قضائیه ببریم و من در تمام آن روز چهارشنبه در خیال با اعضای خانواده ام، خانواده زندانیان سیاسی، همراه بودم و سه شنبه بعدش نیز از همان سلول انفرادی، راهی خیابان وحدت اسلامی شدم و خانه مهدی محمودیان برای شرکت در جلسه هفتگی قرآن. بعدها مادر مهدی برایم گفت که طفلکی هایی که به خانه اش هجوم برده بودند برای برهم زدن جلسه قرآن و جماعت مؤمنانه خانواده ها، گفته بودند فلانی را که گرفته ایم پس چه کسی مدیریت می کند این جلسات را؟! می بینی نازنین! می بینی صاحبان مغزهای کوچک چگونه از درک ساده ترین و ابتدایی ترین ارتباطات انسانی عاجزند؟! امروز وقتی این خبر عجیب، تار و پود وجودم را به سوز و سرمایی زمستانی آغشت، یادم آمد که دو هفته ای است خانواده های ستم کشیده زندانیان سیاسی، تنها برای یافتن پاسخ هایی ساده به سوالات مکررشان در مورد حقوق خودشان و عزیزانشان، به دادستانی می روند و هربار تهدید می شوند و توهین می شوند و تکریم نمی شوند و توجیه نمی شوند و پاسخ ناگرفته و آسیب دیده تر از قبل به خانه هایشان بازمی گردند. این بار نیز تهدیدها را عملی کردند با بازداشت مادری مضطر. هرچند برای ساعاتی اما چه کسی است که نداند دردی که به جان همه ما در همین چند ساعت ریختند، به قدر همه سال ها و ماه ها و روزهای ستمی بود که درست از فردای کودتا بر ما رفته و می رود.
مهربانم!
مقام مادر را این چنین در دیار سبزباوران ژرف اندیش پاس می دارند. و عظمت و شکوه مادری را این چنین ارج می نهند. می بینی؟ خدا کند که مهدی از این خبر شوم بی خبر مانده باشد و خدا کند که هیچ فرزندی مادر را در چنین وضعیتی نبیند و در ذهن و خیال نیاورد. هرچند که فرزند تو، هم پدر و هم مادر را در رخت عاریه زندان رویت کرد و فرونریخت. زیرا بزرگی تو از زیر آن لباس زمخت خاکستری چشم ها را می زد و آن دمپایی های پلاستیکی حکم عرابه های سلیمانی داشت که تو را بر فراز ابرها به پرواز می برد. و رخت های من! آن ها را ندید فرزندمان آن گاه که من همه مهر مادری را از دریچه نگاه فواره گون روانه دل کوچک مهربانش می کردم در هر ملاقات در آن اتاق نکبتی!
باری باید گذشت! امروز من در صفحه یادداشت تلفن همراهم سخت و پرطنین این گونه نگاشتم: این نیز بگذرد! اما کاش نوشته های روزهای خاص را هیچ دست نامحرمی توان سرقت نداشته باشد!
من این روز دلتنگی را در خواب و بیداری گذراندم. کاش همه این وقایع تنها خوابی بود کابوس گون که با بیداری خودخواسته ای به حافظه دور آدمی می پیوست. اما دریغ که همه آن چه می کنند، برگ برگ تاریخ کشورمان را می سازد و فردا این برگ ها نشان فرومایگی کسانی است که رابطه انسانی و عاطفی آدم ها در ذهن های مریضشان ضد امنیت و آرامشی است که عملشان آن را تباه کرده و عامل را در پستوی این خانه و آن خانه و در میان عکس های خانوادگی و یادگاری های خصوصی جستجو می کنند!
دلتنگی های امروزم ای مرد بزرگ سرنوشت من اما با صدای اندوهبار برادر مرد هم اتاق تو که روزهای اعتراض خودآزارنده اش با اعتصاب غذا دارد به نه روز می رسد، افزون شد و دل آشویه ها بیشتر. سختی روزگار این آدم های ستم دیده از یک سو روح مرا می آزارد و تصور تحملی که تو باید داشته باشی این آدم های انبوه شده دل از درد را، مرا به تحیر می اندازد از کینه توزی دشمنانت که روح بزرگ تو را آنقدر حقیرانه و عاجزانه با این گونه رفتار شرمگنانه آزار می دهند. بی شک روزگارشان بی رنگ از اعمالشان نخواهد بود. بیا ای یار بی مثال من بیا برای روزهای آنان نیز سبزی و سپیدی آرزو کنیم.باشد که فرزندانشان با بدی وداع کنند و تخم کینه و نفرت از دل های فرزندان ما نیز به دیار اهریمنان کوچانده شود با این مهر سرشار و گذشت و ایثار بی دریغ!

چشم انتظار روزهای باتو بودن

فخری تو

جلوگیری از انتقال عربسرخی به بیمارستان بدلیل امضای بیانیه ۳۹ نفر

هم بندان فیض الله عرب سرخی می گویند هفته ی گذشته در طول یک شب چهار بار به بهداری اوین منتقل شد و پزشکان تنها با تزریق مسکن تلاش کردند درد وی را آرام کنند اما مسئولان زندان حاضر به انتقال وی به بیمارستان نشدند.با وجود وضعیت جسمی نگران کننده فیض الله عرب سرخی، عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در بند ۳۵۰ زندان اوین، مسئولان زندان امکان هر گونه اقدامی برای درمان پزشکی را از وی سلب کرده اند.هم بندی های فیض الله عرب سرخی می گویند که وی علاوه بر درد شدید ناشی از مفاصل و استخوانها از شدت دندان درد، شبها نمی تواند بخوابد.بر اساس این گزارش بازجوهای سپاه و مسئولان زندان گفته اند که به دلیل امضای بیانیه های منتشره از بند ۳۵۰ اوین نمی توانند برای مرخصی استعلاجی و یا حتی پیگیری درمان وی در زندان اقدام کنند.بر خلاف آیین نامه زندان ها برای رسیدگی و درمان مشکلات جسمی این زندانی سیاسی تاکنون هیچ اقدامی صورت نگرفته است. گفته می شود محدودیتهای اعمال شده برای فشار بیشتر به عرب سرخی برای پس گرفتن امضایش از بیانیه ۳۹ نفر است.از سوی دیگر، به منظور فشار بیشتر بر این عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی فاطمه عرب سرخی، نیز برای ۲۷ دی ماه به دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباس احضار شده است. وی زمستان سال گذشته بازداشت و به بند دوالف سپاه منتقل شده بود.فیض الله عرب سرخی، عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلا ب اسلامی نخستین بار در جریان بازداشتهای پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری در تیرماه ۱۳۸۸ بازداشت و به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شد. اتهامات وی اقدام علیه امنیت کشور و تبلیغ علیه نظام عنوان شده است.معاون وزیر بازرگانی دولت سید محمد خاتمی یکی از هفت چهره اصلاح طلب شاکی پرونده ی کودتا می باشد.وی بیش از ۱۰ ماه در انفرادی ها و سلول های چند نفره ی دوالف تحت بازجویی های سپاه قرار داشت.عرب سرخی همچنین از امضا کنندگان نامه ی شکایت از سپاه و وزارت اطلاعات می باشد که در جریان این شکایت دوباره احضار و بازجویی شد. او یکی از ۱۲ زندانی معترض و اعتصاب کننده پس از شهادت هدی صابر در بند ۳۵۰ اوین است.شهریور ماه جاری در یک اقدام غیرمنتظره عرب سرخی از زندان اوین آزاد شد که بعد از چند روز دوباره به زندان فرا خوانده شده و اعلام شد که برگه ی آزادی به اشتباه به وی ابلاغ شده است.لازم به ذکر است بدنبال انتشار بیانیه ۳۶ زندانی سیاسی، بر اساس دستور دادستان خانواده ها از ملاقات حضوری محروم شدند.ملاقات ها و رسیدگی های پزشکی دو اهرمی است که مسئولان زندان برای فشار بیشتر بر زندانیان از آن استفاده می کنند.



خبرنگار کلمه 

تحصن هفتگی خانواده های زندانیان سیاسی در دادستانی تهران

جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی که در دو چهارشنبه گذشته در دادستانی تهران در اعتراض به نقض حقوق شهروندی زندانیان سیاسی و نقض حقوق اولیه خانواده این زندانیان تحصن کرده اند می گویند دادستان تهران بی توجه به این اعتراض ها دستور بیرون کردن خانواده ها را از دفتر دادستانی را صادر کرده است .خانواده این زندانیان که در ماه های اخیر با بدترین برخوردهای مسوولان قضایی و زندان روبه رو بوده اند اعلام کرده اند که به تحصن هفتگی خود در دادستانی ادامه خواهند داد .دو هفته متوالی است که این خانواده ها ساعتها در دفتر دادستان تهران ، جعفری دولت آبادی برای ملاقات با وی به انتظار نشسته اند اما نه تنها دادستان تهران حاضر به ملاقات با خانواده ها نشده که تعدادی از ماموران اطلاعاتی دادستانی خانواده ها را تهدید به بازداشت کرده وسپس از ساختمان دادستانی بیرون کرده اند .تعداد ی از خانواده ها به خبرنگار کلمه گفته اند که ماموران زن و مرد دادستانی بعد از این رفتارهای توهین آمیز درهای دادستانی را بسته و در این روز مانع از ورود دیگر مراجعه کنندگان به دادستانی تهران شده اند .این در حالی است که تعدادی دیگر از خانواده ها در این روز برای پی گیری کارهایشان از راه های دور به دادستانی تهران واقع در میدان ارگ آمده بودند .خانواده زندانیان سیاسی با وجود بارها اعتراض به رفتارهای نامناسب در زندان اوین همچنان می گویند که این رفتارها ادامه دارد و بررسی های امنیتی در زندان اوین برای ملاقات کنندگان هر روز ابعاد تازه ای به خود می گیرد، این روزها برای بیست دقیقه ملاقات کابینی خانواده زندانیان باید با خود علاوه بر همراه داشتن شناسنامه و کارت ملی بازرسی بدنی هم بشوند .این سخت گیری ها بعد از فرار یکی از مجرمان اقتصادی دانه درشت از زندان اوین – در حین ملاقات حضوری – سخت گیری ها و آزار و اذیت خانواده های دیگر زندانیان – بویژه زندانیان سیاسی- را به همراه و مقررات انگشت نگاری و چهره نگاری و پوشاندن لباس ویژه، ملاقات کنندگان و ملاقات شوندگان را در زندان اوین به همراه داشته است .این روزها خانواده‌ها ی زندانیان سیاسی قبل از ورود به سالن ملاقات چه ملاقات کابینی و چه حضوری باید مهرهایی بر کف دستشان بزنند ، خانواده‌ها می‌گویند این رفتار ماموران زندان اوین عصر بربریت را به یاد آنان می‌آورد که بر دست بردگان نشان و داغی می‌زدند تا آن‌ها را از بقیه متمایز کنند. این رفتار نیز موجب اعتراض خانوده‌های زندانیان سیاسی شد ه اما ماموران سالن ملاقات و سایر مسوولان قضایی بی‌توجه به این اعتراض‌ها همچنان به کف دست همه خانواده‌ها مهر می زنند .پوشیدن کاورهای زرد رنگ، انگشت نگاری و عکسبرداری از زندانی و خانواده در هنگام ملاقات حضوری ازدیگر رفتارهایی است که خانواده ها برای اعتراض به آنها چهارشنبه هر هفته در دادستانی تهران تحصن می کنند .



خبرنگار کلمه

۱۳۹۰ دی ۱۲, دوشنبه

مخالفت با مرخصی علی عجمی، دانشجوی زندانی

قاضی اجرای احکام و قاضی صلواتی با مرخصی علی عجمی، دانشجوی زندانی در زندان رجایی‌شهر مخالفت می کنند.علی عجمی از دانشجویان زندانی در مدت حبس خود از مرخصی محروم بوده و با اینکه ماه آینده دوران محکومیت او تمام می‌شود با این همه از مرخصی پایان حبس هم محروم شده است.براساس آیین‌نامه سازمان زندان‌ها، هر زندانی می‌تواند از مرخصی پایان حبس برخوردار باشد اما با وجود اینکه کم‌تر از یک ماه به اتمام دوران حبس عجمی مانده است، قاضی اجرای احکام با مرخصی این فعال دانشجویی مخالفت کرده است.علی عجمی همچنین در طول دوران زندانش از ملاقات نیز محروم بوده است. خانواده این دانشجو در سبزوار سکونت دارند و نسبت به این موضوع تاکنون سکوت کرده اند.علی عجمی، دانشجوی ترم آخر رشتهٔ حقوق دانشگاه تهران، بیست و یکم بهمن ماه سال ۸۸ در سبزوار بازداشت شد و از آن زمان تاکنون بدون حتی یک روز مرخصی در زندان به سر می‌برد.



خبرنگار کلمه 

توسط خانواده زندانیان سیاسی صورت گرفت:دلجویی از خانواده های شهدای عاشورا

جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی به همراه زنان و جوانان سبز ایران، با حضور در منزل شهدای عاشورایی و یا بر سر مزار آنان در روز نه دی، نام و یاد آن بزرگواران را گرامی داشته از خانواده های مکرمشان دلجویی کردند.روز جمعه نهم دی ماه در ادامه دیدار خانواده زندانیان سیاسی با خانواده شهدای جنبش سبز، تعدادی از این عزیزان با حضور در منزل شهید احمد نجاتی کارگر که چند روز پس از رهایی از زندان کهریزک به شهادت رسید، به درددل های مادر و پدر او که فرزند دیگری را نیز از دست داده بودند، گوش سپردند. مادر شهید با ذکر ویژگی های شخصیتی ارجمند احمدش، دردمندانه از اقدامات غیراخلاقی مبنی بر دروغ خواندن شهادت احمد و تهیه سناریوی دروغین مردم فریب و نمایش آن در رسانه ملی با معرفی فردی به جای شهید این خانواده، شدیدا گله کرد و گفت من انتقام از کسانی که پا بر روی خون شهید ما گذاشتند را به خدا سپرده ام.این عده هم چنین با حضور بر سر مزار شهید محمد علی راسخ نیا در مراسم سالگرد شهادت وی که با چند روز تاخیر برگزار شد، شرکت کردند و خانواده اش را تسلا گفتند.دیدار با خانواده شهید عاشورایی مصطفی کریم بیگی نیز چند روز پس از مراسم سالگردش در عصر جمعه انجام شد که در این دیدار مادر مصطفی با ذکر خصائل فرزندش خوبی های او را بی مثال و فقدانش را مصیبتی بزرگ برای خانواده و جامعه خواند.خانواده های شرکت کننده در این دیدارها ضمن تشکر از این که امکان دیدار فراهم شده از طرف عزیزان دربند خود شهادت فرزندان پاک ملت را تسلیت گفتند و پاسداری از خون این شهیدان و بزرگداشت خانواده های مکرمشان را برخود واجب دانستند.خانواده های شهدا نیز با دعا برای رهایی همه آزادگان در بند و رهبران جنبش که درحصر هستند، روزهای خوب برای ایران و ایرانی را آرزو کردند.



تحول سبز 

اعتصاب غذای مهدی سادات شریف

حال مهدی سادات شریف از دستگیرشدگان وقایع پس از انتخابات ۸۸ که دست به اعتصاب غذا زده بود به وخامت گرایید.مهدی سادات شریف که پیش از این از بند ۳۵۰ به انفرادی تنبیهی فرستاده شده بود پس از گذراندن دوران انفرادی تنبیهی خود به بند زنان سابق (متادون) و نزد مصطفی تاجزاده منتقل شد. وی در اعتراض به وضعیت نامعلوم خود دست به اعتصاب غذا زده است.سادات شریف که با گذشت شش روز از اعتصاب غذایش به دلیل وخامت حال به بیمارستان مدرس اعزام شده بود پس از بازگشت از بیمارستان نیز تحت نظر قرار دارد.گفتنی است این زندانی سیاسی در خرداد ماه به اتهام هواداری از یک سازمان سیاسی مخالف نظام از سوی دادگاه انقلاب به شش سال حبس تعزیری محکوم شده بود و در همان زمان نیز در اعتراض به این حکم ازدست به اعتصاب غذای چند روزه زده بود.



تحول سبز 

۱۳۹۰ دی ۱۱, یکشنبه

تحریم ها، انزوای سیاسی و دستور تغییر رژیم در ایران!

انزوا، انسداد سیاسی، عجز دیپلماسی، روش های خصومت آمیز و برنامه های تروریستی، دوست و متحدی جز چند گروه تروریستی برای حکومت اسلامی باقی نگذاشته است.حمله به سفارت بریتانیا و همزمان هجوم و غارت در محل اقامت زندگی دیپلمات های انگلیسی تیر خلاص روابط خارجی رژیم تهران با کشورهای اروپایی بود.

تغییر رژیم ایران
به نظر می رسد دولت های غربی پس از سی و دوسال کج دار و مریز با جمهوری اسلامی و شرط بندی روی اسب های بازنده ای مانند محمد خاتمی و میرحسین موسوی، به اصلاح ناپذیری رژیم ولایت فقیه پی برده و به این نتیجه منطقی رسیده اند که تا حکومت دیکتاتوری اسلامی در ایران حکومت می کند، نمی توان به توقف فعالیت های تهدید آمیز اتمی، دست کشیدن از حمایت گروه های تروریستی در منطقه و توطئه آفرینی در کشورهای خاورمیانه و نیز دست برداشتن از نقض خشونت بار حقوق بشر در داخل ایران امیدی داشت. از این رو ظاهراً برنامه تغییر رژیم ایران در دستور کار قرار گرفته و تحریم هایی در زمینه اقتصادی و سیاسی به اجرا گذاشته شده که روز به روز گسترش می یابد و می تواند سرانجام حکومت اسلامی در ایران را به زانو درآورد.
همانگونه که در مقاله هفته گذشته اشاره شد تحریم های فزایش یابنده ای که در چند ماه اخیر برقرار شده، از آن رو می تواند تأثیر مضاعف و سرنوشت سازی به جای بگذارد که با انشقاق جناح های سیاسی در داخل و رویگردانی مردم از حکومت اسلامی و به طور خلاصه پوسیدگی از درون، همراه شده است. اما عامل دیگری که می تواند فروپاشی نظام ولایت فقیه را تسهیل و تسریع کند، انزوای سیاسی در عرصه بین المللی است که رژیم آیت الله ها به نحو بی سابقه ای به آن دچار شده است که اهمیت آن به هیچ وجه کمتر از تحریم های اقتصادی نیست.

احتمال تحریم نفت

علاوه بر تحریم هایی که بر اساس چهار قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل از دومین سال دولت احمدی نژاد در مورد ایران برقرار شده ، اخیراً اتحادیه اروپا 180 شرکت و سازمان و شخص حقیقی را به فهرست تحریم های پیشین افزوده و ژاپن نیز با افزایش 106 شرکت و شخص حقیقی به لیست تحریم های خودشمار شرکت ها و اشخاص تحت تحریم را به 333 شرکت و شخص رسانده است و این در حالی است که کره جنوبی نیز که سال ها یکی از طرف های مهم تجاری ایران بوده از ماه گذشته 99 شرکت و شش مقام جمهوری اسلامی را تحریم کرده است. مهم تر از این ها، تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی است که بریتانیا و آمریکا برقرار ساخته اند و اتحادیه اروپا نیز قرار است در اجلاس آتی خود، آن را بررسی کند . بالاخره تحریم خرید نفت خام از رژیم جمهوری اسلامی نیز در دستور کار کشورهای عضو اتحادیه اروپا قرار گرفته که به گفته کمیسر انرژی اتحادیه اروپا، کشورهای عضو در این زمینه به توافق رسیده اند و بعید نیست که در پایان ماه ژانویه به اجرا گذاشته شود. توافق اوپک با افزایش تولید به میزان روزانه شش میلیون بشکه و موافقت عربستان به منظور افزایش تولید و پرکردن جای خالی تولید نفت ایران در بازار جهانی احتمال تحریم نفت از سوی اروپا را افزایش می دهد.

انزوای سیاسی رژیم
 در چنین شرایطی انزوای ایران در عرصه جهانی، مشکل جمهوری اسلامی را بیشتر و دشوارتر می سازد راه های فرار و گریز از تحریم های اقتصادی را می بندد. در چند ساله گذشته که تحریم های ناشی از چهارقطعنامه شورای امنیت برقرار شده است ، جمهوری اسلامی توانسته با همکامری برخی کشورها به نوعی این تحریم ها را دور بزند و از بار فشارهای اقتصادی خود بکاهد، اما اینک به انزوای سیاسی شدیدی دچار شده که نه تنها راه رهایی از این تحریم ها را بسته، بلکه خود عامل مهم دیگری در مسیر سقوط حکومت اسلامی ایران است.رژیم جمهوری اسلامی، با سیاست های غرب ستیزانه ای که در سه دهه گذشته اعمال کرده، کم و بیش دچار انزوای سیاسی بوده است. ولی در هر حال در این مدت توانسته بود روابطی در سطح نسبتاً مطلوب و قابل تحمل را با کشورهای اروپایی، هند و ژاپن و کره جنوبی، و نیز کشورهای منطقه خاورمیانه و همسایگان ایران در حوزه خلیج فارس حفظ کند. ولی اکنون رابطه رژیم جمهوری اسلامی نه تنها با کشورهای اروپایی بلکه کلیه کشورهای منطقه خاورمیانه و همسایگان و حتی کشوری مانند ترکیه که پیوسته همکاری نزدیکی با رژیم تهران داشته به شدت تیره شده و جمهوری اسلامی در سطح منطقه نیز به جز سوریه ـ که خود نفس های آخر را می کشد ـ متحدی ندارد.ایران که روزگاری نه چندان دور روابط دوستانه و متوازنی با کلیه کشورهای جهان از آمریکا و کانادا و اروپا گرفته تا هند و استرالیا و ژاپن و کره جنوبی و همچنین با تمامی کشورهای منطقه و خلیج فارس داشت و حتی در جهان دو قطبی آن روز با روسیه و چین هم روابط مطلوبی برقرار کرده بود و به عنوان یک کشور نیرومند در تصمیم گیری های بین المللی نقش شایسته و مهمی ایفا می کرد، بر اثر سیاست های مخرب، توسعه طلبانه و خصومت آمیز جمهوری اسلامی در سه دهه گذشته ، به وضعیتی دچار شده که هیچ متحدی در سراسر جهان ندارد. کشورهای سودجویی مانند روسیه و چین یا ونزوئلا را که صرفاً در صدد حفظ منافع خویش هستند نمی توان دوست و متحد ایران محسوب داشت.عمق تنهایی و انزوا و عجز سیاسی رژیم جمهوری اسلامی را می توان از سخنان سرلشکر پاسدار یحیی رحیم صفوی مشاور ارشد نظامی خامنه ای دریافت که اخیراً در واکنش به تهدیدهای اسرائیل گفت، ما تنها نیستیم و اگر اسرائیل بخواهد حمله کند، حزب الله و حماس و جهاد اسلامی که متحدین ما هستند با موشک ها و خمپاره های خود پاسخ دندان شکنی به «رژیم صهیونیستی» خواهند داد!این جای تأسف دارد که امروز برای ایران، دوست و متحدی جز چندگروه تروریستی باقی نمانده است!

تصمیم گیری های مخرب!
 زمینه های این انزوای بی سابقه و توان فرسا را رژیم جمهوری اسلامی خود به دست خویش فراهم آورده است و بیهوده می کوشد که آمریکا و اسرائیل را عامل آن معرفی کند و دیگر کشورها را به پیروی از سیاست های خصمانه آنها متهم سازد. به رغم آن که روابط آمریکا با ایران در پی اشغال سفارت و گروگانگیری دیپلمات های آمریکایی از همان نخستین سال قطع شد، اما کشورهای اروپایی و نیز کشورهای متفق با آمریکا در منطقه روابط خود را با جمهوری اسلامی (هرچند با فرازو نشیب هایی) حفظ و با دیدگاه هایی سودجویان ، حفظ کرده اند. ولی تحولات اخیر ، از جمله گزارش رئیس آژانس اتمی دائر بر تلاش جمهوری اسلامی برای ساخت بمب اتمی ، توطئه ترور سفیر عربستان در آمریکا ـ که نیروی قدس سپاه به طرح ریزی به آن متهم شد ـ و نیز حمله به سفارت بریتانیا در تهران و اقامتگاه دیپلمات های انگلیسی که (طی آن علاوه بر موازین دیپلماتیک بین المللی اصول انسانی و اخلاقی هم زیرپا گذاشته شد) مجموعاً موجب گشت که روابطی بسیار تیره با سایر کشورها ایجاد شود. به دنبال تحریم بانک مرکزی از سوی بریتانیا، مجلس شورای اسلامی طرحی را به منظور کاهش سطح روابط به حد کاردار تصویب کرد. تا این جا هیچ ایرادی به حکومت اسلامی نیست. هرکشوری حق دارد که به هر دلیلی سطح روابط خود با کشور دیگری را کاهش دهد و یا قطع کند اما در ایران در پی تصویب این طرح در مجلس، گروه های بسیجی ویرانگری که از سوی حکومت سازماندهی شده بودند، به سفارت بریتانیا و حتی محل اقامت و زندگی آنها حمله بردند و دست به تخریب زدند و اموال و اسناد سفارت و اعضای دیپلماسی انگلستان را به یغما بردند. این حادثه موجب شد که دولت انگلستان روابط خود را به طور کلی با رژیم قطع کند و سفیر و دیپلمات های ایرانی را به طور بی سابقه و سریعی از آن کشور اخراج نماید.به دنبال آن، سایر کشورهای اروپایی با نگرانی از این که چنین حادثه ای می تواند هر لحظه برای سفارت و کارکنان آن ها نیز رخ دهد سفرای خود را برای رایزنی فراخواندند و اکنون نیز در نظر دارند در مورد مناسبات خود با ایران تجدید نظر کنند. اگرچه علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه رژیم، بارها تأکید کرده که این حادثه دیگر تکرار نخواهد شد ولی کشورهای اروپایی می دانند که اقدام به اینگونه عملیات به دستور مقامات نظامی و امنیتی ارشدی انجام می شود که: از بیت رهبر دستور می گیرند به ویژه آن که بسیجی ها هنوز هم همچنان رجزخوانی می کنند که سایر کشورها هم در صورتی که پا را از حد خود بیرون بگذارند بایستی در انتظار چنین واقعه ای باشند؟!

... و تنهاتر در منطقه!
رابطه جمهوری اسلامی با کشورهای منطقه از این هم تیره تر است که به طور خلاصه به آن اشاره می شود:
 عربستان سعودی که طی سال ها در روابط خود با جمهوری اسلامی فراز و نشیب شدیدی را پشت سر گذاشته، پس از افشای طرح ترور سفیر خود در آمریکا به شدت در مقابل جمهوری اسلامی موضع گیری کرده و «شاهزاده نایف»، ولیعهد عربستان تأکید کرده است که در این مسأله با رژیم تهران کنار نخواهد آمد و رژیم جمهوری اسلامی باید پاسخگوی این توطئه چینی علیه سفیر این کشور در آمریکا باشد!عربستان سعودی در این تصمیم خود به حدی پافشاری کرد که حجت الاسلام حیدر مصلحی وزیر اطلاعات و شخص مورد وثوق «رهبر» به دستور خامنه ای برای استمالت و دلجویی به ریاض سفر کرد ولی دست خالی از این سفر بازگشت و پس از آن بود که حملات لفظی علیه پادشاه و ولیعهد عربستان در رسانه های حکومتی ایران شدت گرفت.در همین حال روابط جمهوری اسلامی با کشورهای مصر، تونس ، یمن، بحرین و لیبی، پس از مواضعی که رژیم ایران در مقابل قیام های سوری گرفته به شدت تیره شده است. رابطه با کویت هم دچار تیرگی شده و امارات متحده نیز روابط خود را قطع کرده است.در این میان، ترکیه که همواره از همکاری با رژیم اسلامی سود اقتصادی برده و کوشیده است تا خود را از معرکه دور نگه دارد (حتی حاضر نشد علی رغم اصرار آمریکا از تحریم های بین المللی علیه ایران حمایت کند) اما با این حال رژیم تهران با تهدید ترکیه به حمله موشکی موجب شد که این کشور نیز در جبهه مقابل جمهوری اسلامی قرار گیرد.ترکیه ضمن آن که تعداد زیادی از معترضین سوریه را پناه داده به بشار اسد هم اخطار کرد که از کشتار معترضان دست بردارد و همین امر خشم رهبران جمهوری اسلامی را برانگیخت به گونه ای که مقامات سپاه پاسداران تهدید کردند که پایگاه ناتو در «اینجرلیک» ترکیه را هدف حمله قرار خواهند داد. این مسأله موجب شد که ترکیه هم راه خود را از رژیم ایران جدا کند.با گسترش انزوای جهانی ـ که با تحریم های بین المللی و انسداد سیاسی در داخل ایران همزمان و همراه شده است ـ فروپاشی نظام ولایت فقیه قطعی است. آنچه اهمیت دارد این است که ما از هم اکنون با اتحاد و همبستگی خود را برای دوران بعد از جمهوری اسلامی آماده کنیم.

دکتر بهروز بهبودی
بنیانگذار و دبیر کل شورای دموکراسی برای ایران

۱۳۹۰ دی ۱۰, شنبه

رژیم رفتنی است، به کسب و تداوم آزادی بیاندیشیم!

سرنوشت ایران و مردم ایران در آینده‌ای نه چندان دور، رسیدن به آزادی و دمکراسی است. به گونه‌ای که تبعیض میان مذاهب و اقوام وجود نداشته باشد. مسلمان و کلیمی و مسیحی و بهایی و بی‌دین در کنار هم در صلح و آرامش زندگی کنند و کسی حق تحمیل دین خود بر دیگران را نداشته باشد. اقوام کرد و بلوچ و ترکمن و فارس و آذری و عرب بتوانند به تساوی در اداره امور مملکت نقش داشته باشند و در عین حال امور داخلی خود را براساس شرایط فرهنگی و اقلیمی خود تمشیت کنند,«در اهمیت و تاثیرگذاری فشارهای جهانی که از تحدیدات سیاسی و تحریم‌های اقتصادی تا حتی حمله نظامی را هم در بر می‌گیرد، تردیدی نمی‌توان کرد. امّا در تحلیل نهایی عامل اساسی و مهمی که رژیم آیت‌الله‌ها را به ورطه سقوط کشانده تنها و تنها فقدان آزادی و دمکراسی در ذات نظام جمهوری اسلامی بوده است»با توجه به تحولاتی که در عرصه بین‌المللی و صحنه داخلی در ارتباط با نظام جمهوری اسلامی در جریان است، تردیدی نمی‌توان کرد که حکومت دیکتاتوری مذهبی ایران در سراشیب سقوط و فروپاشی افتاده و شمارش معکوس برای پایان عمر رژیم ولایت فقیه آغاز شده است. آنچه در این میان اهمیت دارد تنها مسأله زمان است. ممکن است برخی چنین تصور کنند که آنچه موجبات فروپاشی نظام را فراهم آورده صرفاً فشارهایی است که از سوی جامعه بین‌المللی وارد می‌شود. البته در اهمیت و تاثیرگذاری فشارهای جهانی که از تحدیدات سیاسی و تحریم‌های اقتصادی تا حتی حمله نظامی را هم در بر می‌گیرد، تردیدی نمی‌توان کرد. امّا در یک تحلیل نهایی و عمیق به این نتیجه می‌رسیم که عامل اساسی و مهمی که رژیم آیت‌الله‌ها را به ورطه سقوط کشانده تنها و تنها فقدان آزادی و دمکراسی در ذات نظام جمهوری اسلامی بوده است. برای تشریح و تبیین این مسأله باید مسائل درونی و بیرونی حکومت اسلامی را مورد بررسی قرار داد که می‌کوشیم در این جا به طور اجمال به آن بپردازیم.ضدیت روحانیون حاکم و اسلامیون تندرو با آزادی و دمکراسی که براساس آن سیستم پلیسی ـ امنیتی در کشور برقرار کرده، نفس‌ها را بریده و هزاران نفر را در این سال‌ها به جوخه‌های اعدام سپرده و به زندان انداخته و شکنجه کرده‌اند، بر همگان آشکار است و در این جا قصد عزاداری برای آزادی و دمکراسی از دست رفته و یا شرح جنایات و مفاسد و مظالم ملایان حاکم که بارها تکرار شده، در میان نیست. هدف، پرداختن به دلایلی است که چنین سرنوشتی را برای جمهوری اسلامی رقم زده است.در پی توطئه‌ها و ترفندهای غرب ستیزانه‌ای که از سوی جمهوری اسلامی در طول سی و دو سال گذشته در قالب حمایت از گروههای تروریستی، آتش افروزی در کشورهای مختلف منطقه خاورمیانه، توسعه طلبی‌ در کشورهای اسلامی، مخالفت علنی و عملی با صلح اعراب و اسرائیل و بالاخره برنامه تولید سلاح هسته‌ای صورت گرفته، جامعه بین‌‌المللی برای نخستین بار درصدد برآمده تا فشارهایی جدی و فلج کننده بر رژیم اسلامی وارد کند و آن را به زانو در آورد.پس از تحریم‌های سیاسی و اقتصادی وسیعی که بر اساس چهار قطعنامه شورای امنیت بر علیه جمهوری اسلامی برقرار شد ولی نهایتاً نتوانست موجب توقف فعالیت‌های اتمی جمهوری اسلامی و حمایت این رژیم از گروههای تروریستی شود، چند حادثه مهم و اثرگذار باعث شد که کشورهای غربی و متحدین آنها تحریم‌های مستقل جدید و مؤثری را فارغ از قطعنامه‌های شورای امنیت به اجرا بگذارند.گزارش یوکیا آمانو مدیرکل آژانس اتمی که برای نخستین بار به صراحت از برنامه ایران به منظور تولید بمب هسته‌ای سخن گفت، طرح توطئه ترور سفیر عربستان در آمریکا، محکومیت ایران در کمیته حقوق بشر سازمان ملل به واسطه نقض حقوق بشر (که این البته برای غربی‌ها اهمیت درجه اول را ندارد) و بالاخره حمله بسیجی‌های حکومتی به سفارت بریتانیا و هجوم به خوابگاه دیپلمات‌ها و گروگانگیری موقت شش نفر از آنها، زمینه این فشارها را فراهم کرد. بدین ترتیب برای نخستین بار تحریم‌های جدی و خردکننده در دستور کار قرار گرفت. بریتانیا و سپس آمریکا بانک مرکزی جمهوری اسلامی را تحریم کردند و کشورهای اتحادیه اروپا نیز خود را برای تحریم این بانک آماده می‌کنند که این امر می‌تواند سیستم بانکی و مالی کشور را به طور کل مختل کند. از سوی دیگر باز هم برای اولین بار مسأله تحریم نفت مطرح شده است. در ایالات متحده، با فشارهایی که بخصوص جمهوریخواهان بر دولت وارد کرده و سستی اوباما در قبال رژیم اسلامی را مورد انتقاد قرار داده‌اند، هم مجلس سنا و هم مجلس نمایندگان طرح تحریم نفت و فروش بنزین و محصولات و تجهیزات پتروشیمی را مورد تصویب قرار داده و هشدار داده‌اند که اگر رئیس جمهوری آن را اجرایی نکند، مصوبه‌ای را خواهند گذراند که دولت را وادار به اجرای آن سازد.بیست و هفت کشور اتحادیه اروپا هم در جلسه نهم دسامبر خود در بروکسل بر تشدید تحریم‌ها تاکید ورزیده‌اند و قرار است در جلسه ماه ژانویه موضوع تحریم نفت و بنزین را مطرح و تا پایان ماه ژانویه تصمیم نهایی را اتخاذ کنند که به احتمال قوی به تحریم نفت و بنزین منتهی خواهد شد. کمیسر انرژی اتحادیه اروپا می‌گوید تحریم نفت ایران تأثیر چندانی بر کشورهای اروپایی نخواهد کرد.در همین حال حادثه حمله به سفارت بریتانیا، روابط جمهوری اسلامی را نه تنها با بریتانیا بلکه با کشورهای اروپایی دگرگون کرد. در پی این واقعه، بریتانیا روابط سیاسی خود را با جمهوری اسلامی قطع و سفارتخانه خود را تعطیل کرد. سایر کشورهای اروپایی نیز که احساس امنیت نمی‌کنند و نگران آن هستند که هر لحظه سفارتخانه و اقامتگاه دیپلمات‌هایشان مورد تهاجم واقع شود (بخصوص با تهدیدهای مداومی که همچنان بسیجی‌های دانشجو و سخنگویان و کارگزاران رژیم به عمل می‌آورند) درصدد قطع و یا کاهش روابط با جمهوری اسلامی برآمده‌اند. وزیر امور خارجه اتریش در تازه‌ترین اظهارات خود گفته است که کشورهای عضو اتحادیه اروپا درصدد فراخواندن سفرای خود از ایران هستند. اگر چنین امری صورت گیرد به معنای کاهش روابط ایران با اروپا به نازل‌ترین سطح سیاسی خواهد بود.از سوی دیگر اتحادیه اروپا سه هفته قبل یکصد و هشتاد شرکت و شخص دیگر ایرانی را به فهرست تحریم‌های خود افزود. این تحریم‌ها تنها به کشورهای اروپایی منحصر و محدود نمی‌شود. ژاپن نیز در هفته گذشته 106 شخص حقیقی و حقوقی را به لیست تحریم‌های خود در رابطه با ایران اضافه کرد و بدین ترتیب مجموع شرکت‌های مورد تحریم به 267 شرکت و اشخاص حقیقی به 66 نفر رسید. جالب آنکه در این میان به دنبال طرح مسأله تحریم نفت در اتحادیه اروپا، روسیه که همواره بطور قاطع با این تحریم مخالفت می‌کرد اعلام داشت که در تحریم نفت «بی‌طرف» خواهد ماند و این نشانه آن است که روسیه نیز نهایتاً در مقابل مسأله ایران، ناگزیر با جامعه بین‌المللی همراه خواهد شد.درست است که این تحریم‌ها و فشارهای بین‌المللی رژیم اسلامی را در تنگنا قرار خواهد داد و آن را به زانو در خواهد آورد. امّا آنچه به بحث ما مربوط می‌شود این است که تمامی این مشکلات و معضلات که حکومت را در سراشیب فروپاشی انداخته ناشی از «فقدان دمکراسی» است. اگر آزادی و دمکراسی در کشور وجود می‌داشت و نمایندگان واقعی مردم در تصمیم‌گیری‌ها و سیاست‌سازی‌های نظام اسلامی سهیم بودند، هرگز چنین توطئه و توسعه طلبی‌هایی رخ نمی‌داد که زمینه‌ساز تحریم‌ها و فشارهای بین‌المللی شود. حتی اگر هم به فرض و به هر دلیل چنین شرایط نابسامانی پیش می‌آمد و کشور تحت فشار قرار می‌گرفت، از آن جا که مردم، حکومت را از آن خود می‌دانستند، رژیم از آنچنان محبوبیت و قدرتی برخوردار بود که بتواند تمامی این فشارها را از سر بگذراند؟ آیا چنین شرایطی اصولاً برای کشورهای آزاد و دمکرات مانند آلمان، انگلیس و فرانسه پیش می‌آید و اگر هم پیش آید می‌توان حکومت آنها را با این فشارها به زانو در آورد؟ در هیچ کشوری که براساس همبستگی ملی اداره می‌شود و مردم حکومت را از آن خود می‌دانند و فاصله‌ای بین دولت و ملت نیست، نمی‌توان صرفاً با فشارهای خارجی و حتی جنگ، تغییرات اساسی ایجاد کرد.فشارهای بیرونی بر جمهوری اسلامی از آن رو می‌تواند یک دگرگونی سرنوشت ساز را موجب شود که با پوسیدگی رژیم اسلامی از درون و ضعف و فتوری که در سی و دو سال گذشته سابقه نداشته همراه و همزمان شده است. شرایط نابسامان و آشفته‌ای که در درون کشور وجود دارد پروسه فروپاشی و سقوط نظام را تکمیل می‌کند. جمهوری اسلامی در درون دچار تفرقه شدید بین نیروهای سیاسی است و علاوه بر این که گروههایی نظیر کارگزاران و اصلاح طلبان که بهرحال دارای ظرفیت‌های اجرایی فراوان بودند کنار گذاشته شده‌اند، در میان اصولگرایان هم به شدت اختلاف ایجاد شده و این در حالی است که مقامات و شخصیت‌های بلندپایه‌ای که در سی سال گذشته نقش مهمی در تثبیت اوضاع داشته‌اند ـ مانند هاشمی رفسنجانی، خاتمی، ناطق نوری، حسن روحانی و مهدی کروبی ـ مغضوب و مطرود شده‌اند و حتی احمدی‌نژاد و یاران او که بی‌قید و شرط از سوی آیت‌الله خامنه‌ای حمایت می‌‌شدند، امروز در جرگه دشمنان نظام به حساب می‌آیند تا جایی که مهدی طائب فرمانده قرارگاه عمار یاسر ادعا می‌کند که رئیس جمهوری و یاران او درصدد براندازی نظام هستند.همانگونه که معضلات در روابط بین‌المللی ناشی از فقدان آزادی و دمکراسی در نظام جمهوری اسلامی است، اختلافات و جنگ قدرتی که رژیم را از درون پوسیده و مستعد سقوط کرده نیز نتیجه فقدان آزادی و دمکراسی است. قطعاً اگر آزادی بیان وجود داشت و امور کشور بر اساس اصول دمکراتیک و طبق قانون انجام می‌شد، هرگز آشفتگی شدید به وجود نمی‌آمد و امور مملکت از هم گسیخته نمی‌شد.با توجه به اینکه به سبب آشفتگی امور در درون و فشار بین‌المللی از بیرون، تغییر وضع در ایران قطعی و حتمی است، آنچه در این میان برای ما مردم ایران اهمیت دارد این است با فروپاشی نظام اسلامی و دگرگونی اوضاع در ایران، حرکت به سوی آزادی و دمکراسی را آغاز کنیم. در غیر این صورت، باز هم اسیر دور و تسلسل باطل خواهیم شد و سی دو سال دیگر به وضعیتی خواهیم رسید که اکنون دچار آن هستیم.سرنوشت ایران و مردم ایران در آینده‌ای نه چندان دور، رسیدن به آزادی و دمکراسی است. به گونه‌ای که تبعیض میان مذاهب و اقوام وجود نداشته باشد. مسلمان و کلیمی و مسیحی و بهایی و بی‌دین در کنار هم در صلح و آرامش زندگی کنند و کسی حق تحمیل دین خود بر دیگران را نداشته باشد. اقوام کرد و بلوچ و ترکمن و فارس و آذری و عرب بتوانند به تساوی در اداره امور مملکت نقش داشته باشند و در عین حال امور داخلی خود را براساس شرایط فرهنگی و اقلیمی خود تمشیت کنند و برنامه‌های آموزشی را به زبان خود انجام دهند. میان زنان و مردان تبعیض نباشد و هر دو از حقوق مساوی برخوردار باشند. زنان از تحمیل حجاب اجباری خلاص شوند و هرکس طبق سلیقه و خواست خود لباس بپوشد. هنر و فرهنگ از قید سانسور آزاد شود و زمینه بروز استعداد جوانان دختر و پسر در امور علمی و اجرایی فراهم گردد. آزادی بیان و آزادی احزاب و اجتماعات تضمین گردد و هرکس به قدر استعداد و توانایی خود در امور مختلف نقش ایفا کند. مقامات و مسئولین ارشد نیز از طریق انتخابات و با رأی مردم تعیین شوند و در مقابل قانون جوابگو باشند.دمکراسی البته مفهوم وسیع و عمیقی را در بر می‌گیرد که نهادینه شدن آن به زمان احتیاج دارد ولی در مرحله اول باید آزادی‌ها را تأمین کرد تا بستر مناسب برای طی پروسه دمکراسی فراهم گردد. به خلاف آنچه برخی (خصوصاً انواع هواداران حکومت مذهبی) ادعا می‌کنند دمکراسی هیچ تعارض و مغایرتی با دین و مذهب ندارد. همانگونه که در کشورهای دیگر مسیحیان و کلیمیان از نعمت دمکراسی برخوردارند، مسلمانان هم می‌توانند از دمکراسی بهره‌مند شوند بی آنکه به دین و مذهب آنان خدشه‌ای وارد شود. در هندوستان صدها دین و آئین وجود دارد که در سایه دمکراسی با صلح و صفا با یکدیگر زندگی می‌کنند. دمکراسی همچنین هیچ مغایرتی با آداب و رسوم ملی نیز ندارد و نمونه بارز آن جامعه ژاپن است که در عین پای‌بندی به دمکراسی آداب و سنن خود را نیز حفظ کرده و به آن ارج می‌نهد.با تحولاتی که در جریان است و بخصوص با شایستگی و لیاقت و رشد سیاسی که به ویژه در نسل جوان و میانسال ایران وجود دارد، بی‌تردید ما نیز به آزادی و دمکراسی دست خواهیم یافت. از هم اکنون خود را برای رسیدن به این مرحله که دیر هم نخواهد بود، آماده کنیم.

دکتر بهروز بهبودی

http://contact@bbehbudi.com
بنیانگذار و دبیرکل شورای دمکراسی برای ایران

سقوط معیشت و دیکتاتوری خامنه‌ای؛ بازی خطرناک با خشم مردم ( پدرام طنازی )

  سقوط معیشت و دیکتاتوری خامنه‌ای؛ بازی خطرناک با خشم مردم بحران‌های بی‌پایان اقتصادی در جمهوری اسلامی، زندگی مردم را به ویرانه‌ای تبدیل کرد...