۱۳۹۰ مهر ۶, چهارشنبه

نرگس محمدی: اگر صدسال هم زندان بکشم، تغییر عقیده نخواهم داد

نرگس محمدی، نائب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر و رئیس هیئت اجرائی شورای ملی صلح، به ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم شد. در این حکم، تلاش‌های او برای نهادسازی و کمک به خانواده زندانیان سیاسی عناوین مجرمانه تعریف شده است.نرگس محمدی، نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر ایران، از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور، عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر و فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران در مجموع به ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم شد.این حکم در ۲۳ صفحه به وکلای او، محمد شریف و یلدا مظفریان، ابلاغ شده و در آن تمامی فعالیت‌های مدنی این فعال حقوق بشر به عنوان جرم تلقی شده است.از جمله تلاش وی برای تشکیل شورای ملی صلح، تأسیس کمیته انتخابات آزاد، سالم و منصفانه و تشکیل کمپین اعدام بس کودکان از عناوین مجرمانه خانم محمدی است.همچنین ملاقات وی با زندانیان سیاسی و نیز ملاقاتش با مهدی کروبی به عنوان جرم تلقی شده است.اهدای تندیس تلاشگر حقوق بشر از سوی کانون مدافعان حقوق بشر به آیت‌الله منتظری نیز یکی دیگر از عناوین مجرمانه نرگس محمدی تلقی شده است. این جایزه در آذر سال ۱۳۸۸ در منزل آیت‌الله منتظری به وی اهدا شد.همکاری با شیرین عبادی و تهیه گزارش از موارد نقض حقوق بشر در ایران از جمله جرائم دیگر نرگس محمدی است.روز اهدای جایزه حقوق بشر به آیت‌الله منتظریروز اهدای جایزه حقوق بشر به آیت‌الله منتظریدر رأی صادرشده توسط دادگاه انقلاب، تمامی فعالیت‌های نرگس محمدی در راستای براندازی نظام جمهوری اسلامی تعریف شده و چندین بار از وی به عنوان “مخالف و برانداز نظام جمهوری اسلامی ایران و عامل سیاه‌نمایی و دروغگویی علیه نظام” یاد شده است. در این رأی همچنین کانون مدافعان حقوق بشر یک نهاد سیاسی امنیتی خوانده شده است.

«فعالیت‌های کانون مدافعان قانونی، انسانی و اسلامی است»

نرگس محمدی در گفت و گو با دویچه‌وله درباره کانون مدافعان حقوق بشر گفت: «از نظر قانونی فعالیت کانون مدافعان حقوق بشر به‌عنوان یک نهاد مدنی و ملی و بین‌المللی نه تنها غیرقانونی نیست، بلکه کاملاً منطبق با معیارها و موازین قانونی‌است و همین طور طبق نص صریح قانون اساسی جمعیت‌ها و نهادها و انجمن‌ها و احزاب آزاد هستند.»وی ادامه می‌دهد: «اگر دارند چنین ادعایی را براساس موازین اسلامی علیه مدافعان حقوق بشر مطرح می‌کنند، مگر نه این است که تلاش برای امر به معروف وظیفه‌ی هر انسان آزاده‌ای است، پس عمل ما نه عملی غیردینی‌ست، نه غیرقانونی و نه غیراخلاقی. ما معتقدیم که رفتار ما در نهاد کانون مدافعان حقوق بشر و دفاع ما از حقوق بشر و تلاش ما برای ارتقای آن، کاملاً قانونی است.»خانم محمدی درباره ملاقات با زندانیان سیاسی که یکی از جرائم او عنوان شده می‌گوید: «از وقتی کانون مدافعان حقوق بشر تثبیت شد، ما یک کمیته‌ داشتیم تحت عنوان “دفاع از خانواده‌های زندانیان سیاسی”. در این کمیته ما با خانواد‌ه‌ها ملاقات می‌کردیم و سعی می‌کردیم که فقط یک کار خیلی کوچکی انجام دهیم. ما واقعاً نتوانستیم کار بزرگی برای این خانواده‌های محترم انجام دهیم. اما در حد توان‌مان سعی می‌کردیم رسیدگی کنیم و در همین راستا زندانیان سیاسی که به مرخصی می‌آمدند یا آزاد می‌شدند، ما با آن‌ها ملاقات می‌کردیم و در مورد شرایط حبس‌شان، در مورد دادگاه‌هایشان با آن‌ها صحبت می‌کردیم. همین طور در رابطه با ملاقاتی با آقای کروبی داشتیم، این‌ها هیچ کدام عمل مجرمانه نیست و من واقعاً نمی‌دانم بر اساس چه قانونی و از کجا این‌ها یک چنین ادعایی کرده‌اند که این‌ها اعمال مجرمانه است.»

اصرار بر دفاع از حقوق بشر

نرگس محمدی پس از آزادی از زندان در بیمارستان ایرانمهرنرگس محمدی پس از آزادی از زندان در بیمارستان ایرانمهردر حکم ۲۳ صفحه‌ای نرگس محمدی چنین تصریح شده است: «دادگاه با توجه به عناد و لجاجت متهم و پافشاری بر صحت مواضع ضدامنیتی و تبلیغات مسموم و شاعرانه، وی را به ۱۱ سال زندان تعزیری محکوم می‌نماید.»خانم محمدی درباره این قسمت از رای صادره چنین می‌گوید: «اگر منظورشان اصرار در این است که این اقداماتی که ما انجام دادیم قانونی نیست، من هنوزهم آن را قانونی می‌دانم. وقتی من به جرم تلاش برای رسیدن به صلح وحقوق بشر در جامعه ایران به یازده سال زندان محکوم می‌شوم، حتی اگر صد سال زندان بکشم، ذره‌ای از ادای دین به جامعه، انسانیت و آزادی عقیده و بیان را ادا نکرده‌ام و این چیزی نیست که آدم بخواهد درباره‌اش تغییر عقیده دهد. ما به هدفمان که تحقق حقوق بشر در ایران است ایمان داریم و این را از طرق مسالمت‌آمیز و مدنی پیش می‌بریم، نه از طرق اقدامات امنیتی.»نرگس محمدی در اردیبهشت سال ۱۳۸۹ به اتهام عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر به شعبه ۴ دادگاه انقلاب احضار شد و پس از چند جلسه دفاع با صدور قرار وثیقه ۵۰ میلیون تومانی آزاد شد. اما تنها چند روز بعد، شبانه در منزل خود توسط مأموران امنیتی بازداشت شد.خانم محمدی ۱۱ تیرماه سال ۸۹ در حالی که به شدت بیمار بود از زندان مرخص و مستقیما به بیمارستان رفت. وی چندین ماه به دلیل یک بیماری عصبی در بیمارستان بستری بود.تیرماه سال جاری نرگس محمدی در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران محاکمه شد. رایی در ۲۳ صفحه برای او صادر شد که به گفته‌ی قاضی «تنها قطره‌ای از عملکرد ضد امنیتی و تخریبگرمتهم است».خانم محمدی که در شرکت بازرسی مهندسان ایران کار می‌کرد، آبان سال ۸۸ به دلیل عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر از محل کارش نیز اخراج شد. وی مادر دو کودک دوقلوی چهارساله است و همسرش تقی رحمانی که ۱۷ سال از عمرش را در زندان‌های جمهوری اسلامی گذرانده اخیرا ممنوع الخروج شد.


نوشته ای از فرزاد سلطانزاده نادری

زندانی سیاسی ، شکرالله مسیح پور، هفت ماه در اسارت بدون محکومیت قضایی

بنا بر گزارش دریافتی،زندانی سیاسی دکتر شکرالله مسیح پور، پس از تحمل هفت ماه بازداشت در بند مخوف 209 وزارت اطلاعات، به بند 350 اوین منتقل و در کنار دیگر زندانیان سیاسی و عقیدتی قرار گرفت.قرار بازداشت موقت صادر شده برای ایشان تا کنون سه بار تمدید شده است و این در حالی است که هیچگونه شواهد قابل استناد و محکمه پسندی در تایید اتهامات مطرح شده توسط وزارت اطلاعات وجود ندارد. از جمله این اتهامات مضحک و بی اساس ارتباط با بیگانگان و بهاییت بوده که با توجه به سوابق قضایی قبلی وآخرین پرونده ایشان با اتهام رهبری شعارهای روی بام در حوادث بعد از انتخابات 88، واضح است که این بازداشت 7 ماهه صرفا جنبه کینه جویی و آزار متهم و خانواده ایشان را دارد. لازم به توضیح است که دستگیری ایشان در اسفند 89 و با یورش شبانه بیش از 10 نفر از عناصر وزارت اطلاعات ودر حالی صورت گرفت که فرزندش سیامک مسیح پور نیز به عنوان زندانی عقیدتی، دوره محکومیت خودرادر بند 350 اوین می گذراند و پس از دستگیری پدر مجددا مورد بازجویی قرار گرفت. شکرالله مسیح پور در مدت بازداشت از داشتن وکیل، هواخوری، ملاقات حضوری، دسترسی به کتاب و اخبار و کلیه حقوق انسانی و شهروندی محروم بوده است.همچنین داشتن 63 سال سن و مشکلات جسمی گوناگون و نبود رسیدگی های لازم، تحمل زندان را برایش دوچندان دشوارکرده است. به علاوه از حدود 6 ماه قبل که بازجویی های غیر انسانی با استفاده از چشم بند به اتمام رسیده است، هیچگونه اقدام قضایی در جهت تغییر وضعیت پرونده به هر شکل، شامل منع تعقیب یا تبدیل قراربازداشت به وثیقه ویا ارسال پرونده به دادگاه صورت نگرفته است. در حال حاضرپرونده این زندانی سیاسی در شعبه 14 بازپرسی دادستانی تهران به ریاست فردی به نام بیگی قرار دارد و ظاهرا به دلیل نبود شواهد کافی و عدم اثبات یا پذیرفتن اتهامات توسط متهم، پس از گذشت چندین ماه ، دستگاه قضایی از صدور کیفرخواست و ارسال به دادگاه سرباز زده است. بازپرس پرونده نیز از هرگونه پاسخگویی به خانواده ایشان طفره رفته ودر چند ماه اخیر صرفا اظهار می دارند که پرونده به زودی به دادگاه ارسال خواهد شد. 

پارس دیلی نیوز

۱۳۹۰ مهر ۵, سه‌شنبه

ارتش رژیم فقیه:برای حضور در مرزهای آبی آمریکا برنامه داری+عکس

سایت حکومتی جهان:فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی از برنامه این نیرو برای حضور در اقیانوس اطلس خبر داد و گفت:‌ همان‌گونه که استکبار جهانی در نزدیک مرزهای آبی ما حضور دارد، ما هم با کمک سربازان ولایی این نیرو در نزدیکی مرزهای آبی آمریکا حضور قدرتمندانه خواهیم داشت.

پارس دیلی نیوز 

بیانیه ی حزب ابتکار فمینیستی سوئد در رابطه با دستگیری دو فعال جنبش زنان ایران

حزب ابتکار فمینیستی سوئد در بیانیه ای ضمن محکوم کردن بازداشت فرانک فرید و فرشته شیرازی از وزیر امور خارجه این کشور خواست که به موضوع نقض حقوق زنان در ایران توجه بیشتری نشان دهد.در این بیانیه که روز ۲۵ سپتامبر منتشر شده است، آمده:دو فعال دیگر جنبش زنان ایران، فرانک فرید و فرشته شیرازی، از فعالین کمپین یک میلیون امضا دستگیر شدند. فرید تحت شکنجه قرار گرفته و از شیرازی اطلاعی در دست نیست. ابتکار فمینیستی سوئد خواهان آزادی فوری و بدون قید و شرط این فعالین است و تا تحقق این امر، مسئله ی دستگیری این دو زن زندانی را پیگیری خواهد کرد.سخنگوی ابتکار فمینیستی در این بیانیه ضمن انتقاد به وزیر امور خارجه دولت سوئد به کم توجه بودن نسبت به نقض حقوق زنان در کشورهای دیگر انتقاد و تاکید می کند که دفاع از حقوق زنان نباید قربانی قراردادهای فروش اسلحه شود. سخنگوی این حزب از وزیر امور خارجه ی کشورش می خواهد که از حق زنان ایران برای سازماندهی خود بدون آنکه با خشونت و بازداشت مواجه شوند حمایت کند.


نوشته ای از شیوا

دو برندۀ جایزۀ صلح نوبل خواستار آزادی مدرّسان بهائی شدند

همزمان با برگزاری دادگاه تعدادی از مدرسان بهائی، دو برندۀ جایزۀ صلح نوبل از حکومت ایران به شدت انتقاد و اقدامات آن را به «عصر تاریکی اروپا» یا «دادگاه های تفتیش عقاید اسپانیا» تشبیه کرده اند.دزموند توتو، اسقف سابق کلیسای انگلیکان کیپ تاون، و خوزه راموس هورتا، رئیس جمهور تیمور شرقی، در نامۀ سرگشاده ای خطاب به جامعۀ دانشگاهی که امروز تحت عنوان «جنگ ایران علیه دانش» در هافینگتون پست به چاپ رسید، نظرات خود را عنوان کردند.دو برندۀ جایزۀ نوبل در نامه از حکومت ایران می خواهند هفت بهائی را که اکنون درایران به خاطر فعالیت های آموزشی شان مورد محاکمه قرار دارند، بدون قید و شرط آزاد کند و از اتهامات مطرح شده، تبرئه نماید.آنها می نویسند: «پیشرفت نوع بشر در قرن های اخیر، بیش از هر عامل دیگری، با دسترسی فزاینده به اطلاعات، تبادل سریع تر اندیشه ها و در بیشتر نقاط جهان با آموزش همگانی مرتبط بوده است.»«بنابراین تلاش مستبدان و دیکتاتورها در قرن بیست و یکم برای منکوب کردن مردمان خود با سعی در محروم کردن آنها از آموزش یا اطلاعات به ویژه تکان دهنده است.»«در بلند مدت نه تنها تلاش آنها بيهوده است، بلکه اين تصور را به وجود می آورد که آنها از عصری که در آن زندگی می کنند و اندیشمندان تازه ای که در میان شان هستند، می ترسند.»در نامه آمده: «شاید آشکارترین نمونۀ این ترس امروزه محروم کردن پیروان آئین بهائی - ديانتی مسالمت جو که هیچ برنامۀ سیاسی ندارد و به یگانگی همۀ ادیان معتقد است - از آموزش عالی در ایران باشد.»

حضور در دادگاه

انتشار نامۀ سرگشاده با گزارش های مبنی بر آغاز محاکمه های هفت مدرّس بهائی در ایران همزمان شده است. آنها در زمینۀ ارتباط شان با یک اقدام غیر رسمی جامعه با عنوان مؤسسۀ آموزش عالی بهائی (BIHE) بازداشت شدند. این مؤسسه به اساتید بهائی محروم از انجام شغل شان – به دست حکومت ایران – فرصت تدریس به اعضای جوان جامعه را که خود از دانشگاه محرومند، می داد.اسقف توتو و رئیس جمهور راموس هورتا در نامه شان خاطر نشان می کنند: «دستگیر شدگان نه رهبران سیاسی بودند و نه رهبران دینی. آنها مدرسانی در رشته هایی مانند حسابداری و دندان پزشکی بودند که امروز با چشم انداز دهه ها زندان پیش روی خود مواجهند. اتهامی که علیه آنها مطرح شده، ارائۀ آموزش عالی به جوانان بهائی است»جامعۀ جهانی بهائی اطلاع یافته که شش نفر از این هفت نفر بازداشت شده پس از یورش های خرداد گذشته به خانه های حدود ۳۹ بهائی مرتبط با مؤسسۀ آموزش عالی بهائی، اکنون در گروه های دو نفره مورد محاکمه قرار می گیرند.بانی دوگال، نمایندۀ ارشد جامعۀ جهانی بهائی در سازمان ملل، گفت: «وکیلی که برای دفاع از آنها آماده می شد، خود اکنون زندانی است؛ گزارش شده دو نفر از این زندانیان دیروز مورد محاکمه قرار گرفته اند؛ دو نفر امروز و دو نفر فردا مقابل دادگاه حاضر می شوند و به نظر می رسد هفتۀ پیش یک نفر دیگر محاکمه شده است.»او افزود: «همۀ نشانه ها حاکی از آن است که نمی توانیم انتظار محاکمۀ عادلانه ای داشته باشیم.»خانم دوگال سپاس جامعۀ جهانی بهائی را از اسقف توتو و رئیس جمهور راموس هورتا ابراز داشت.او گفت: «ما از آنها متشکریم، همچنین از همۀ حکومت ها، سازمان ها و افراد خیرخواه در سراسر دنیا که تلاش های شان این پیام روشن را به مقامات ایرانی می فرستند که اقداماتش از نزدیک دیده بانی و محکوم می شود.»

اخراج به خاطر باورهای شان

نامۀ سرگشاده بر گرفتاری دیگر جوانان ایرانی نیز که «به خاطر باورهای شان یا دیدگاه هایی که مخالف جناح حاکم تشخیص داده شده، از جمله نگرش های موافق اصلاحات» از دانشگاه ها اخراج شده اند، تمرکز دارد. در نامه آمده است: «به نظر ما اهميت دارد که توجه کنيم این اقدامات نه نتیجۀ آئین اسلامی است و نه برآمده از آن است. انسان فقط لازم است به اعصار تاریکی اروپا یا دادگاه های تفتیش عقاید اسپانیا نگاه کند تا ببیند آیت الله های ایرانی قطعاً اولین گروهی نیستند که دین را به عنوان پوششی برای تلاش در سرکوب جبری اندیشه ها و دانشی که می ترسند قدرت آنها را تهدید کند، به کار می گیرند. سنت های غنی فلسفی و هنری ایران، نقش دانشمندان ایرانی در سراسر جهان و اقدامات اعضای جامعۀ مسلمان که به مؤسسۀ آموزش عالی بهائی کمک و از آن حمایت کرده اند، همه گواه این حقیقت است که اقدامات رهبران ايران انعکاسی از آئین اسلامی یا ایمان بسیاری از مسلمانان خیرخواه در جوامع ایرانی نیست.»«و هرچند باور داریم هم از نظر تاریخی و هم در دنیای 'به هم پیوسته با خطوط ارتباطی' سرکوب کردن تلاش برای جستجوی دانش بیهوده است، اما بسیاری افراد در ایران هستند که جان های شان با این تلاش مورد تهدید یا آسیب قرار می گیرد.»

«آنها به حمایت ما نیاز دارند.»

این برندگان جایزۀ نوبل در میان دیگر مطالبات، جامعۀ دانشگاهی را تشویق می کنند با ابراز مخالفت و نارضایتی خود از هر سیاستی که افراد را بر مبنای پیشینۀ دینی یا باورهای سیاسی شان از آموزش عالی محروم می کند، با همقطاران ایرانی خود همبستگی نشان دهند.»

محکوم کردن جهانی

اعتراض بین المللی به آزار مدرسان بهائی در ایران در چهار ماه گذشته دنیا را از استرالیا تا زامبیا درنوردیده است.

در اوایل این ماه، خانم خانم کاترین اشتون، نمایندۀ عالی اتحادیۀ اروپا برای امور خارجه، «نگرانی جدی» خود را از حمله به مؤسسۀ آموزش عالی بهائی ابراز کرد.سه روز پیش از آن، وزیر امور خارجۀ کانادا، جان برد، گفت دستگیری کارکنان مؤسسۀ آموزش عالی بهائی «بر پايۂ اتهام بی اساس توطئه علیه امنیت ملی است. این مؤسسه خدمات آموزشی ارزشمندی به جامعۀ بهائی که از آمزوش عالی رسمی در ایران محروم است، ارائه می کند.»این هفت مدرس بهائی که مورد محاکمه قرار می گیرند عبارتند از: وحید محمودی و کامران مرتضایی که طبق گزارش ها دیروز محاکمه شدند؛ محمود بادوام و نوشین خادم که قرار است امروز محاکمه شوند؛ و رامین زیبایی و ریاض سبحانی که فردا محاکمه خواهند شد. بر اساس اطلاعات به دست آمده فرهاد صدقی روز سه شنبه ۲۰ سپتامبر به دادگاه رفته است.لازم به ذکر است ، محاکمۀ هفت تن ازمسئولان جامعۀ بهایی ایران آغازشد

محاکمۀ هفت تن از اعضای جامعۀ بهایی ایران به اتهام تبلیغ دیانت بهایی از شنبه در دادگاه انقلاب تهران آغاز شده است. متهمان که عبارتند از شش مرد و یک زن در دسته های دو نفری به طور جداگانه از سوی دادگاه انقلاب تهران محاکمه می شوند. متهمان گروهی از مسئولان و آموزگاران دانشگاه مجازی بهائیان هستند که در اواخر ماه مه گذشته از سوی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران دستگیر شدند. به گزارش منوتو، جراید ایران و رسانه های رسمی این کشور هیچ اشاره ای به آغاز محاکمۀ بهائیان ایران نکرده اند. جامعۀ بهائیان ایران در آمریکا با انتشار بیانیه ای نسبت به سرنوشت ناروشن این هفت تن ابراز نگرانی کرده و افزوده است که وکیل مدافع آنان عبدالفتاح سلطانی به دلایل نامعلوم از دهم سپتامبر گذشته از سوی مأموران امنیتی جمهوری اسلامی ایران دستگیر شده است. علاوه بر سازمان عفو بین الملل، اتحادیۀ اروپانیز دستگیری عبدالفتاح سلطانی را محکوم کرده است که یکی از بنیانگذاران کانون مدافعان حقوق بشر در ایران است. بهائیان ایران از آموزه های بهاءالله که در اوایل سدۀ نوزده میلادی نر ایران زاده شد پیروی می کنند و او را پیامبر خود می دانند. روحانیت شیعه این آئین را از آغاز تهدیدی جدی علیه خود دانسته و در تکفیر و سرکوب پیروان آن نقش کلیدی داشته ا ند . این سرکوب با شکل گیری حکومت اسلامی در ایران به اوج رسید. اعضای جامعۀ بهایی ایران از ابتدایی ترین حقوق اجتماعی و مدنی محرومند و متناوباً به اتهامات رایج جاسوسی و تبلیغ علیه نظام مقدس اسلامی هدف آزار و پی گرد قرار می گیرند.
نیویورک، ۴ مهر ۱۳۹۰(۲۶ سپتامبر ۲۰۱۱) (سرویس خبری جامعۀ جهانی بهائی)

پارس دیلی نیوز

محکومیت نرگس محمدی به یازده سال حبس

نرگس محمدی، نائب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر و رئیس هیئت اجرائی شورای ملی صلح به یازده سال حبس تعزیری محکوم شد.نرگس محمدی به دلیل فعالیت در کانون مدافعان حقوق بشر آبان ماه سال ۱۳۸۸ از محل کار خود (شرکت بازرسی مهندسی ایران) اخراج شد و در اردیبهشت سال ۱۳۸۹ به اتهام عضویت در کانون به شعبه ۴ دادگاه انقلاب احضار و پس از چند جلسه دفاع برای وی قرار ۵۰ میلیون تومان صادر شد.اما تنها چند روز بعد، توسط مأموران امنیتی، شبانه و در منزل خود بازداشت شد و در تیرماه سال جاری در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب محاکمه شد.محمدی به استناد ماده ۶۱۰ قانون مجازات اسلامی (اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور) به تحمل ۵سال حبس تعزیری، به استناد ماده ۴۹۹ ق.م. (عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر) به تحمل ۵ سال حبس تعزیری و به استناد ماده ۵۰۰ ق.م. (در خصوص فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران) به تحمل ۱ سال حبس تعزیری و در مجموع به تحمل ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم شده است.رای نرگس محمدی در ۲۳ صفحه انشا شده که بارها در آن از فعالیت حقوق بشری به عنوان فعالیت براندازانه یاد شده است. همچنین تلاش وی برای تشکیل شورای ملی صلح و تأسیس کمیته انتخابات آزاد سالم منصفانه و تشکیل کمپین اعدام بس کودکان، صدور اطلاعیه‌ها و گزارشات کانون در مورد نقض حقوق بشر و همکاری وی با شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل و ملاقات با زندانیان سیاسی و اهداء جایزه آیت‌الله منتظری و ملاقات با مهدی کروبی همگی در راستای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران تعریف شده است که بارها در رأی صادره از وی به عنوان مخالف و برانداز نظام جمهوری اسلامی ایران، عامل سیاه‌نمایی و دروغگویی علیه نظام یاد شده و تصریح شده که دادگاه با توجه به عناد و لجاجت متهم و پافشاری بر صحت مواضع ضدامنیتی و تبلیغات مسموم و شاعرانه، وی را به ۱۱ سال زندان تعزیری محکوم می‌نماید.دادگاه رأی ۲۳ صفحه‌ای صادره علیه محمدی را تنها قطره‌ای از عملکرد ضد امنیتی و تخریبگر متهم می‌داند که در یک تشکل امنیتی – سیاسی فعالیت نموده است. همچنین دادگاه دفاعیات وکلای وی دکتر محمد شریف و یلدا مظفریان را دفاعیات غیرموجه تلقی نموده است.

جرس  

اعلام هویت یکی دیگر از جان باختگان اعتراضات مردمی

الیاس را کشتند و خانواده اش را به سکوت واداشتند

پس از گذشت دو سال و سه ماه از برگزاری انتخابات مخدوش ریاست جمهوری 88 ، هویت یکی دیگر از جان باختگان اعتراضات مردمی اعلام شد.سیدالیاس میرجعفری در درگیری های بعد از انتخابات ناپدید شد.به خانواده او گفته بودند فرزندشان در بازداشت است اما بعد از مدتی جنازه اش را در پزشکی قانونی کهریزک به آنان تحویل دادند. در حالیکه رئیس قوه قضائیه تعداد کشته شدگان بعد از انتخابات را در یک نفر خلاصه کرده و محمود احمدی نژاد این تعداد را به 32 نفر رسانده که به زعم او اکثر آنها هم بسیجی و نیروهای طرفدار دولت بوده اند، بسیاری از خانواده های کشته شدگان و آسیب دیدگان بعد از انتخابات براثر فشارهای امنیتی همچنان سکوت اختیار کرده اند. در این میان جانباختگانی هم هستند که تاکنون حتی نام آنها هم اعلام نشده است.سیدالیاس میرجعفری یکی از اینهاست که براثر اصابت گلوله جان باخته اما خانواده اش تاکنون سکوت اختیار کرده اند. نام او در لیست 72 جانباخته ای که از سوی کمیته پی گیری آسیب دیدگان بعد از انتخابات اعلام شد هم نیست؛در واقع تاکنون حتی نام این جان باخته گمنام هم اعلام نشده بود. امید میرجعفری ، برادر او در تماس "روز" تنها به این بسنده میکند که "برادرم شهید شد و رفت؛ ما هم به اندازه کافی درد داریم و نمیخواهیم بیش از این دچار دردسر شویم". او حاضر به بیان جزئیات جان باختن برادرش نمی شود اما فاطمه محسنی، مادر مسعود هاشم زاده، از دیگر جان باختگان وقایع بعد از انتخابات با تایید کشته شدن سید الیاس میرجعفری در اعتراضات بعد از انتخابات به "روز" می گوید: این خانواده ساکن رشت هستند اما پسرشان در تهران کار میکرد. در رشت و در شهرک گل ها همه این خانواده را می شناسند و قضیه شهادت فرزندشان را میدانند اما متاسفانه این خانواده براثر فشارها و مشکلاتی که برای آنها ایجاد شده حاضر به سخن گفتن از فرزندشان نیستند. مسعود هاشم زاده، جوان 27 ساله روز 30 خرداد در خیابان شادمان مورد اصابت گلوله قرار گرفت و جان باخت.مادرش به "روز" می گوید: دو ماه از شهادت مسعود می گذشت که ما برای پیدا کردن خانه به رشت امدیم و برای اینکه نزدیک مزار مسعود باشیم کلا ساکن رشت شدیم و همان موقع چهلم الیاس بود که درتیرماه شهید شده بود. اما خانواده او هم مثل ما هیچ مراسمی نداشتند؛یعنی نگذاشتند مراسمی برگزار کنند. من به مادران صلح و مادران عزادار این مساله را اطلاع دادم اما پدر و مادر این شهید به شدت می ترسند، برای بچه های دیگرشان می ترسند و نمی خواهند برای آنها مشکلی پیش بیاید برای همین هیچ حرفی نمی زنند. او می افزاید: عکس مسعود را پشت شیشه ماشین زده ایم و نگهبان شهرک گل ها یکبار که عکس مسعود را دید شناخت و گفت در شهرک ما هم بچه ای شهید شده اما هیچ اطلاع رسانی نشده و خانواده اش می ترسند اما او هم مثل پسر شماست و گلوله خورده است. بعد که پی گیری کردیم دیدیم همین الیاس است. خیلی این مساله مرا ناراحت کرد چون این بچه هم همچون بچه من و بقیه برای آزادی خون داده و وقتی حتی نامی از این بچه ها نیست واقعا خیلی زجر آور است. 

بیضه هایش ترکیده بود 

خانواده سید الیاس میرجعفری حاضر به سخن گفتن نیستند. برادرش می گوید الیاس دیگر زنده نمی شود و خانواده او تصمیم به مصاحبه ندارند. اما یکی از نزدیکان آنها به "روز" می گوید جنازه اش در شهر ماسال به خاک سپرده شده است. او می افزاید: خانواده میرجعفری اهل ماسال هستند و در رشت زندگی میکنند. اما الیاس در بازار تهران و نزد یک بازاری کار میکرد. او که نزدیک سی سال داشت، بعد از انتخابات ناپدید شده بود. خانواده اش همه جا را زیر پا گذاشتند اما خبری نشد هر روز مقابل زندان اوین بودند و اسامی بازداشت شدگان را میخواندند به امید اینکه نامی از پسرشان ببینند. بعد به آنها می گویندپسرشان بازداشت است و قرار است آزاد شود و بروند او را تحویل بگیرند. اما وقتی مراجعه میکنند به انها می گویند بروید پزشکی قانونی کهریزک و آنجا تحویل بگیرید. او سپس توضیح می دهد: برادر الیاس جنازه را دیده؛جنازه اینقدر وضعیت وحشتناکی داشته که اجازه نمیدهد پدر و مادرش ببینند.او می گفت همه بدن الیاس کبود بوده ، بیضه هایش ترکیده و یک چشم اش هم از کاسه درآمده بود. بعد از تشکیل پرونده جنازه را گرفتند و در ماسال دفن کردند. اما اجازه ندادند هیچ مراسمی بگیرند و آنها هم سکوت کردند. به گفته این راوی "متاسفانه در شهرستان ها فضا خیلی بدتر است و فشارها خیلی بیشتر؛ اصلا نفس کشیدن هم سخت است. اینقدر به این خانواده فشار آوردند و تهدید کردند که آنها از ترس آسیب رسیدن به بچه های دیگرشان سکوت کردند.حالا با اینکه در ماسال و در شهرک گلهای رشت همه موضوع را میدانند اما کسی در این مورد حرف نمی زند. گاهی مردم میروند سر خاک الیاس و گلی می گذارند اما کلا این شهید خیلی مظلوم و گمنام ماند . نه اسمی از او جایی آمد و نه جایی نوشته شد که او هم مثل سهراب و ندا برای همین مملکت خون داده، او هم در اعتراضات کشته شده و او هم نمیدانم شاید مثل خیلی ها دنبال رای خود بود شاید هم مثل خیلی های دیگر رهگذری بود که گلوله ای خورد و بازداشت شد و شهید شد. چون هنوز خانواده اش هم نمیدانند آیا در خیابان و در جا شهید شده یا اینکه زخمی و بازداشت و بعد شهید شده. هیچ توضیحی هم به آنها نمیدهند اما مهم این است که الیاس شهید شده و مردم باید بدانند از این شهدا زیاد هستند که نه عکسی از آنها منتشر شده و نه اسمی.به او می گویم آیا امکان دارد عکسی از الیاس برای انتشار در اختیار ما قرار دهید؟ می گوید: شاید باورتان نشود این خانواده را چقدر اذیت کرده و ترسانده اند که عکسی از فرزندشان هم نمیدهند آنها فکر میکنند اگر عکسی از فرزندشان منتشر شود بقیه فرزندانشان به خطر می افتند و ....

فرشته قاضی / روز

پارس دیلی نیوز

انجمن بین المللی قلم خواستار رسیدگی به وضعیت فرانک فرید شد

کمیته نویسندگان زندانی از انجمن بین المللی قلم، دراطلاعیه ای که در ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۱ منتشر کرد، خواستار اقدامی فوری در جهت رسیدگی به وضعیت فرانک فرید، نویسنده، مترجم و شاعر آذربایجانی و فعال حقوق زنان در تبریز شد.فرانک فرید روز ۱۲ شهریور ۱۳۹۰ به هنگام خرید در تبریز بازداشت شد. به گفته یکی از همبندیان وی، در نتیجه ضربات شدید وارده به فرید در روز اول بازداشت، گوش چپ وی دچار مشکل شنوایی شده و با توجه به امکانات محدود پزشکی و دارویی زندان، امکان دارد این فعال فرهنگی و شاعر بنام تبریزی، ناقص العضو شود.انجمن بین المللی قلم در این راستا خواستار رسیدگی به وضعیت فرانک فرید شد. این انجمن از مردم خواسته تا در اقدامی فوری و در نامه هایی به مقام های مسئول، رئیس قوه قضائیه، رئیس دادگستری آذربایجان شرقی، رئیس جمهور و رهبر جمهوری اسلامی ایران، ضمن اظهار نگرانی جدی از وضعیت فرانک فرید، خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط وی شوند. متن کامل این اطلاعیه را در ادامه می بینید.ایران: بازداشت فرانک فرید، ژورنالیست، شاعر و فعال زنان؛ نگرانی های جدی از وضعیت سلامت وی
کمیته نویسندگان در زندان[۲] (WiPC) از انجمن بین المللی قلم[۳](PEN) نسبت به وضعیت سلامت فرانک فرید، روزنامه نگار، شاعر و فعال زنان که در ۳ سپتامبر ۲۰۱۱ در تبریز واقع در شمال غرب ایران و ظاهرا به دلیل فعالیت های صلح آمیز و نوشته هایش در مورد مسائل زیست محیطی و حقوق زنان دستگیر شده است، به شدت نگران است. گزارش های بدست آمده حاکیست که فرانک فرید در طول بازداشت و در جلسات طولانی بازجویی، در روزهای اولیه دستگیری به شدت مورد ضرب و شتم و بدرفتاری قرار گرفته است. درخواست های معالجه پزشکی او نیز رد شده، بنابراین وضعیت جسمی وی نگران کننده است. شبکه بین المللی قلم می خواهد که فرانک فرید فورا و بدون قید و شرط مطابق با ماده ۱۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی که ایران نیز به آن پیوسته است، آزاد شود. همچنین اصرار دارد که تمام معالجات ضروری پزشکی فورا برای فرانک انجام شود.طبق اطلاعات شبکه بین المللی قلم فرانک فرید سردبیر ماهنامه تعطیل شده دیلماج، شاعر و فعال حقوق زنان توسط لباس شخصی ها و در حال خرید در ۳ سپتامبر ۲۰۱۱ در تبریز بازداشت شد. پس از آن نیروهای اطلاعات منزل او را تفتیش و کامیپوتر و وسایل شخصی او را ضبط کردند. فرانک بعد از حضور در یک تظاهرات مسالمت آمیز علیه سیاست های تأثیر گذار دولت در ارتباط با خشک شدن دریاچه ارومیه بازداشت شد و همینطور به نظر می رسد که نوشته ها و فعالیت هایش در زمینه حقوق زنان نیز یکی دیگر از دلایل دستگیری اش باشد. براساس شنیده ها، اتهام های وی توهین به رهبر، تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی است.فرانک فرید (با تخلص ایپک) ۵۰ سال دارد و صاحب مجموعه شعری منتشر شده «یوخودا آییلماق» در سال ۲۰۰۹ است. مجموعه دیگری از اشعار او با نام «جیزیق» زیر چاپ است. وی یکی از بنیان گذاران کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیز است و در کنفرانس های متعددی در داخل و خارج از ایران حضور داشته است.فرانک در حال حاضر در بازداشتگاه مرکزی تبریز زندانی است، جایی که بیم آن می رود در معرض خطر بدرفتاری قرار گیرد. در روز ۱۲ سپتامبر تنها خواهر وی اجازه یافت که به مدت ۴۵ دقیقه با وی ملاقات کند در حالی که امکان ملاقات با وکیل تعیین شده برای او از سوی خانواده اش داده نشد.طبق اطلاعات ارائه شده توسط عفو بین الملل، فرانک فرید عضو کمپین یک میلیون امضاء که به کمپین برابری هم شناخته می شود، است. او همچنین جزء اقلیت آذربایجانی در ایران، شاعر، مترجم و ویراستار بخش زنان نشریه توقیف شده دیلماج است. وی در سال ۲۰۰۸ هم به وزارت اطلاعات احضار شده بود تا در مورد حضور در یک کنفرانس مربوط به زنان در ترکیه توضیح دهد.کمپین یک میلیون امضا، که در سال ۲۰۰۶ آغاز به کار نمود، یک ابتکار مردمی متشکل از شبکه ای از افراد متعهد برای پایان دادن به تبعیض علیه زنان در قوانین ایران است. کمپین، آموزش های پایه ای قانونی به داوطلبانی می دهد که به سراسر کشور برای ترویج کمپین سفر می کنند. داوطلبان با هدف جمع آوری یک میلیون امضا از شهروندان ایرانی برای بیانیه ای که خواستار پایان دادن به تبعیض قانونی علیه زنان در ایران است، با زنان در خانه های خود، و همچنین در اماکن عمومی صحبت کرده، به آنها در مورد حقوق خود و نیاز به اصلاحات قانونی می گویند. دهها نفر از فعالان کمپین برای فعالیت های خود در کمپین، یا در حال جمع آوری امضا برای طومار، بازداشت شده یا مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند. برخی در حال حاضر بازداشت بوده یا در حال گذراندن دوره محکومیت خود در زندان به دلیل فعالیت در کمپین، هستند.آذربایجانی های ایران به یک زبان ترکی صحبت می کنند و عمدتا شیعه هستند. آنها به عنوان بزرگترین اقلیت در ایران، ۲۵ تا ۳۰ درصد از جمعیت ایران را تشکیل می دهند؛ که عمدتا این جمعیت در شمال و شمال غرب کشور و در تهران زندگی می کنند. اگر چه عمدتا در جامعه ایرانی ادغام شده اند، در سالهای اخیر آنها به طور فزاینده ای خواستار حقوق فرهنگی و زبانی بیشتری، از جمله حق آموزش به زبان ترکی، بوده اند.دریاچه ارومیه (اورمیا)، یک دریاچه نمک در شمال غربی ایران است. دریاچه بین استانهای آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی ایران واقع شده است. این بزرگترین دریاچه در خاورمیانه و سومین بزرگترین دریاچه نمک آب بر روی زمین است. بیش از ۴۰ سد بر روی بیش از ۱۳ رودخانه ای که به دریاچه می ریزد، ساخته شده است و خشکسالی های اخیر، که از سال ۱۹۹۹ آغاز شده، بطور قابل ملاحظه ای مقدار سالانه از آب دریاچه را کاهش داده است. این به نوبه خود به افزایش شوری آب منجر شده که باعث ترس از یک فاجعه زیست محیطی در منطقه شده است.در ابتدای آوریل ۲۰۱۱ اعتراض هایی در تبریز علیه اقدامات دولت در ارتباط با خشک شدن دریاچه ارومیه صورت گرفت و گفته می شود در دیگر شهرهایی که ایرانیان آذربایجانی زندگی می کنند نیز از مقامات ایرانی خواسته شده تا سدهای ایجاد شده بر روی رودخانه های منتهی به دریاچه ارومیه را بردارند تا خطر خشک شدن دریاچه ارومیه از بین برود. مشابه اعتراضات سال های گذشته، معترضان شیشه های آب حمل می کردند تا در رودخانه های تغذیه کننده دریاچه خالی کنند.تظاهرات مسالمت آمیزی هم در تاریخ های ۲۲ اوت و ۸ سپتامبر ۲۰۱۱ برگزار شد. در مقابل مقامات با حمله به معترضان تعداد زیادی از آنها را بازداشت کردند. گزارش های تأیید نشده ای هم حاکی از کشته شدن چند نفر است.

واکنش خانواده های کشته شدگان به احمدی نژاد: فرزندان ما نه خرابکارند نه بسیجی، دنبال رای شان بودند

محمود احمدی نژاد در هشتمین سفر خود به ایالات متحده آمریکا، طی یک نشست خبری که با حضور ۲۰ خبرنگار رسانه‌های آمریکایی در هتل محل اقامت وی برگزار شده بود، معترضان حوادث پس از انتخابات دهمین دوزه ریاست جمهوری ایران را عده قلیلی نامید که ساختمان‌ها را تخریب می‌کنند و خودروها را به آتش می‌کشند.وی در عین حال ادعا کرد که «متاسفانه ۳۳ نفر در حوادث بعد از انتخابات کشته شدند که بیش از دو سوم آنها از نیروهای انتظامی یا مردم عادی هوادار دولت بودند.»اگر چه تا کنون آمار متعددی از سوی مقامات دولتی و نظامی ایران در مورد کشته شدگان حوادث پس از انتخابات منتشر شده است اما پیش از این نیز سایت پرچم که گفته می شود متعلق مجتبی هاشمی ثمره، معاون ارشد و یکی از چهره های اصلی دولت احمدی نژاد به شمار می روذ نیز اسامی ۳۳ تن از کشته شدگان را به صورت رسمی مورد تایید قرار داده بود که همان زمان هم در این سایت اعلام شده بود بیش از ۷۰ در صد از این کشته شدگان از «بسیجیان و طرفدارت دولت» محسوب می شوند.به نظر می رسد احمدی نژاد که به اتفاق هاشمی ثمره برای هشتمین بار به آمریکا سفر کرده بود به آمار اعلام شده از همین سایت اکتفا کرده است و ترجیح داد به جای آنکه همانند صادق لاریجانی رییس قوه قضاییه تعداد کشته شدگان حوادث دس از انتخابات را تنها یک نفر اعلام کند و یا به جای فرمانده هان نظامی همه ی این جان باختگان را بسیجی معرفی کند، برای نخستین بار یک آمار دقیقی را اشاره کند تا انی ادعا واقعی تر به نظر برسد . به همین دلیل اعلام کرد که ۲۲ نفر از کشته شدگان بسیجی و از طرفداران دولت بوده و بر اساس این آمار تنها ۱۱ نفر از این کشته شدگان به عنوان معترضان محسوب می شوند.در گزارشی که از سوی سایت پرچم ارائه شده و اینک مورد استناد احمدی نژاد قرار گرفته است به جز محمد حسین فیض و غلام کبیری اسامی کشته شدگانی به چشم می خورد که خانواده های آنان معتقد هستند دولت احمدی نژاد در مورد بسیجی معرفی کردن آنها «دروغ» می گوید.این خانواده ها می گویند که احمدی نژاد و حکومت ایران نه تنها در طی دو سال هیچ قاتلی را معرفی نکرده اند بلکه با اظهارات دروغین نمک به زخم آنها می پاشد. آنها معتقد هستند رسانه های بین المللی به جای آنکه چندین بار در طی دو سال پای مصاحبه های دروغ و خلاف واقع احمدی نژاد بنشینند بهتر است صدای خانواده هایی را بشنوند که علی رغم نا امنی در داخل ایران بارها از مراجع قانونی مدد خواسته اند تا آنها را در شناسایی قاتلین یاری کند.

گفتگوی جرس با برخی از خانواده های کشته شدگان حوادث پس از انتخابات را بخوانید:

پدر احمد نعیم آبادی: پسرم با سربند سبز رفت، هرگز طرفدار دولت نبود

پدر احمد نعیم آبادی در پاسخ به این پرسش که اسم فرزندتان در سایت پرچم آمده است و تاکید شده ۷۰ درصد از این بسیجیان طرفدار نظام بوده اند، آقای احمدی نژاد هم اکنون اعلام کرد که ۲۲ نفر از این کشته شدگان بسیجی و از طرفداران دولت بوده اند خود شما بگویید آیا فرزند شما بسیجی بوده است، می گوید: احمد من وقتی در روز راهپیمایی از خانه بیرون می رفت پیشانی بند سبز بسته بود، دو تا دستبند سبز به دستش بسته بود و با لباس و کفش سبز هم به خیابان رفت، یعنی کاملا مشخص بود که به طرفداری از آقای موسوی و در اعتراض به تقلب در انتخابات به خیابان رفته بود و نه به طرفداری از احمدی نژاد، اجازه نمی دهم از نام فرزندم سو استفاده کنند.پدر احمد نعیم آبادی، جوانی که در راهپیمایی ۲۵ خرداد با اصابت گلوله جان باخته بود می گوید من هر گونه سو استفاده از نام احمد را محکوم می کنم و این دروغ بزرگ را محکوم می کنم و احمدی نژاد یا هر کسی از نام احمد سو اتفاده کند از دیدگاه ما محکوم است و در پیشگاه خداوند هم محکوم خواهد بود.وی گفت: اینها اگر خیلی انصاف داشتند، کلمه ی شهید را برمی تابیدند و نمی رفتند سر مزار فرزندم و کلمه شهید را فلز نمی گرفتند. اسم شهید را از قبر احمد پاک می کنند بعد از اسم احمد اینطوری استفاده می کنند و کشته شدگان را بسجی معرفی می کنند، پسرم مخالف بسیج بود، نه مخالف بسیج واقعی بلکه مخالف این بسیجی که الان وجود دارد.پدر احمد نعیم آبادی با بیان اینکه احمد به وسیله ی تفنگ ساچمه ای کشته شد، می گوید: ما ابتدا گفتیم از پایگاه بسیج شکایت داریم بعد که گفتند تفنگ های جنگی نبوده و پزشک قانونی تایید کرد با گلوله ساچمه ای به فرزندم شلیک شده ما گفتیم خب باید پیگیری شود این تفنگ های ساچمه ای دست چه کسانی بود. معلوم است این تفنگ ها را در اختیار سازمانی قرار داده اند که نیروهای غیر رسمی خود را مسلح کند تا جوانان مردم را در جمعیت شناسایی کنند و بزنند.وی در مورد فرجام پیگیری های قضایی خود برای شناسایی قاتلان تاکید کرد: چون ایران جواب ما را نداد حتما باید از طریق سازمان های بین المللی پیگیری شود. جنایت و ظلمی که در حق خانواده شد را کسی نمی تواند پاسخ بگوید، از خدا می خواهم یقه ی کسانی که این ظلم را در حق فرزندانم کرده اند را بگیرد و آبرویشان را برود که چطور دارند از اسم بچه های ما سو استفاده می کنند.پدر احمد نعیم آبادی در پایان تاکید می کند: احمدی نژاد تا کنون بیش از هفت بار به سازمان ملل رفته است، و هر دفعه جز یک مشت دروغ و اراجیف هیچ حرف دیگری نزد. اگر مراجع بین المللی می خواستند از خون هایی که به ناحق در ایران ریخته شده می خواستند دفاع کنند اصلا نباید راهش می دادند، درست است که به عنوان رییس جمهور رفته اما رییس جمهور منتخب مردم نیست. احمدی نژاد با آزادی می رود در سازمان ملل سخنرانی می کند اما آیا همین آزادی را در داخل کشور از طریق رسانه های داخلی به مردم خودش و به خانواده های کشته شدگان می دهد تا آنها هم حرف بزنند.

مادر سهراب اعرابی: صدا و سیمای جمهوری اسلامی بیاید، با من مصاحبه کند تا من بگویم بچه های ما چگونه کشته شدند

پروین فهیمی مادر سهراب اعرابی جوانی که در راهپیمایی ۲۵ خرداد کشته شد، در پاسخ به اظهارات احمدی نژاد در گفتگو با رسانه های آمریکایی مبنی بر اینکه دو سوم کشته شدگان پس از انتخابات بسیجی بوده و عده قلیلی هم ساختمان ها را تخریب کرده بودند، گفت: این دفعه ی اول نیست که احمدی نژاد دروغ می گوید. من اصلا حرف ایشان را قبول ندارم، ایشان را اصلا به عنوان رییس جمهور نمی دانم، اگر راست می گویند، صدا و سیمای جمهوری اسلامی بیاید، با من مصاحبه کند، بدون سانسور پخش کند تا من بگویم بچه های ما چه کسانی بودند و چگونه کشته شدند.مادر این جوان ۱۹ ساله ای که در خیابان مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود، در مصاحبه با جرس با بیان اینکه بچه ی من نه بسیجی بوده و نه خرابکار تاکید می کند که سهراب اعرابی یک ایرانی وطن پرست بوده که به خاطر رای گمشده اش به خیابان رفت و کشته شد.وی با بیان این نکته که تمام خانواده ها در سایت ها و رسانه های خارج از ایران اعلام کردند که این بچه ها چگونه کشته شدند می گوید: در رسانه های داخل ایران که اصلا به ما اجازه نمی دهند صحبت کنیم تا ما بگوییم که بچه های ما توی چه راهی کشته شدند، بچه من طرفدار آقای موسوی بوده و به همین دلیل هم او را کشتند.وی ادامه داد: این باعث افتخار من است و هیچ هم پنهان نمی کنم که بچه ی من طرفدار موسوی بود و من خودم شخصا احمدی نژاد را به عنوان رییس جمهور نمی دانم، احمدی نژاد از همان روز اول با دروغ آمد و الان هم ما به دروغ های احمدی نژاد عادت کردیم.وی در خصوص پیگیری های قضایی پرونده ی کشته شدن فرزندش می گوید: به ما گفته اند بیایید دیه بگیرید ولی ما نپذیرفتیم، اما چون در ایران پاسخی به ما ندادند مطمئن باشند که از طریق سازمان ملل پیگیری خواهیم کرد.وی در پاسخ به این پرسش که احمدی نژاد تابلویی را به دبیر کل سازمان ملل هدیه کرده است که این شعر به روی آن نوشته شده است؛ «بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند»،می گوید: چرا در ایران بنی آدم اعضای یکدیگر نیستند؟ بچه ی من نوزده سالش بود، که با تیر زدند کشتند، این اسلحه ها دست چه کسانی هست؟ جز اینکه این اسلحه ها دست بسیج و سپاه و نیروهای مسلح است، مگر دست مردم اسلحه است؟ آیا در دست بچه ی من اسلحه بود؟ فقط چون گفته بود که با رای من چه کرده اید زدند کشتند.خانم فهیمی ادامه می دهد: وقتی رییس قوه قضاییه کشور ما که باید رییس قوه عدالت باشد توی این مملکت، می گوید فقط یک نفر کشته شده و آقای احمدی نژاد هم می گوید ۳۳ نفر کشته شدند که ۲۲ نفر بسیجی بودند، خوب چرا اعلام نمی کنند، چرا قاتل آنها را معرفی نمی کنند. قانون در کشور ما اجرا نمی شود.وی در پاسخ به پرسش در خصوص واکنش مراجع بین المللی می گوید؛ همه منافع خودشان را می خواهند و منافع ملت ها رفته کنار، متاسفانه خون بچه های ما را دارند پایمال می کنند. من خودم شخصا این اجازه را نخواهم داد .

پدر میثم عبادی: پسر من بسیجی نبود، کارگر خیاط خانه بود

میثم عبادی نام دیگری است که در صدر لیست پرچم قرار دارد و در ذیل آن نوشته شده که هفتاد در صد از این کشته شدگان از بسجیان و طرفداران دولت بوده اند، پدر این جوان که در حوادث خرداد سال ۸۸ با اصابت گلوله جان باخت می گوید: بچه ی من ۱۶ سال و سه ماه داشت، گلوله به شکمش شلیک کردند. اما چون گلوله از شکم او بیرون نرفته بود ، شکمش را پاره کردند و گلوله را در آوردند. من خودم دیدم که پوکه ی گلوله را هم در آوردند اما هرچه پیگیری کردم هیچ نتیجه ای نداد.وی می گوید: من رفتم در محلی که به بچه ام شلیک کردند پرس و جو کردم، مردم می گفتند آن روز بسیجی و یگان ویژه به مردم شلیک می کردند. پرونده ای برای شناسایی قاتل تشکیل دادیم اول کسی را به عنوان قاتل دستگیر کردند، به من قاتل را نشان ندادند و گفتند روز دادگاه قاتل را می بینی ولی بعد آزادش کردند.وی گفت: قاضی پرونده را هم عوض کردند و فرستادند یک شعبه ی دگیر و در آنجا به من گفتند؛ از نظر من پرونده ی قتل میثم بسته شده است و پرونده را فرستادم آگاهی. رفتم آگاهی گفتند قاضی نوشته است قاتل پیدا نشد، هر وقت پیدا شد خبرتان می کنیم، گفتم پس من چه کنم، گفت برو خانه ات بخواب هر وقت قاتل پیدا شد خبرت می کنیم.وی در پاسخ به این پرسش که پیگیری بعدی شما چه خواهد بود، گفت: من شنیدم نماینده حقوق بشر می آید ایران، چشمم را دوخته بودم که دردم را به آنها بگویم ، اینجا کسی درد ما را نشنید اما مثل اینکه از سازمان های حقوق بشری هم هیچ کسی به ایران نیامد.

برادر محرم چگینی: برادرم نه بسیجی بود و نه وابسته به هیچ ارگانی بود

نام محرم چگینی هم در لیستی که از سوی سایت های اصولگرا منتشر شده بود آمده است و تاکید شده است که هفتاد درصد از این اسمی از طرفداران دولت و یا بسیجی بوده اند اما برادر محرم چگینی می گوید: برادرم یک شهروند معمولی بود، محرم نه بسیجی بود و نه به هیچ ارگان و جریانی وابستگی سیاسی داشت.وی در پاسخ به اظهارات اخیر احمدی نژاد می گوید: خیلی ها بارها چنین حرف هایی زدند ولی من تاکید می کنم که برادرم یک شروند ساده و معمولی بود و به هیچ وجه به هیچ جریان سیاسی هم وابستگی نداشت.برادر محرم چگینی تاکید کرد ما شکایت و پیگری هم کردیم اما هیچ پاسخی نگرفیتم.

مادر حمید حسین بیک عراقی: بچه من بسیجی نبود، با کلاشینکف کشتند

حمید حسین بیک عراقی نام دیگری است که علاوه بر این سایت نزدیک به دلت خبرگزار فارس و کیهان هم طی مصاحبه های اختصاصی او را بسیجی معرف یکرده اند. اما مادر وی گفته است: وقتی خبرگزاری فارس با ما مصاحبه کرد، من فردای همان روز با خانمی که مصاحبه را انجام داده بود تماس گرفتم و گفتم بچه من بسیجی نبود، یک جوان معمولی بود، چرا نوشتید بسیجی، به ایشان هم گفتم، به شما هم می گویم، دید من نسبت به بسیجی ها بد نیست اما وقتی پسر من بسیجی نبود چرا باید خلاف واقعیت را بگویند.خانواده ی حمید خبر دادند که در پیگیری های قضایی به آنها گفته شد فرزندشان با کلاشینکف کشته شد اما بعد از گذشت بیش از دو سال هنوز قاتلی را معرفی نکرده اند .مادر این جان باحته راهپیمایی سی خرداد گفت است: از رهبری کشور خودمان که همیشه در مورد جوانان حرف می زنند و می گویند جوانان سرمایه های کشورمان هستند این پرسش را دارم که چرا فرزند بیگناه من در کشور خودش کشته می شود اما مسولان همین کشور هیچ قاتلی را در تمام این مدت شناسایی نکردند.

پدر کاوه سبزعلی پور: پسرم بسیجی نبود، هنرجوی سینما بود

کاوه(سجاد) سبزعلی پور، که در راهپیمایی سی خردادماه و در درگیری مسجد لولاگر بر اثر اصابت گلوله کشته شد نام دیگری است که در این سایت منتشر شده و خبرگزاری فارس هم مطلبی به نقل از آنان منتشر کرد اما پدر این جوان گفته است، فرزندم نه بسیجی بوده و نه سیاسی، یک هنرجوی ساده بود که رفته بود برای بازیگری قرارداد ببندد اما به چشم هایش شلیک کردند.وی گفته است ، ما تنها نیستیم آدم های بیگناهی کشته شدند، ما می خواهیم ببینیم قاتل اینها کیست اما به ما می گویند پرونده ها چون زیاد است دارند رسیدگی می کنند ولی هیچ جوابی ندادند.مادر این جوان بعد از گذشت بیش از دو سال با تاثر می گوید: هیچ قاتلی معرفی نشده است ، ما فقط منتظریم پدرش که سرایدار یک ساختمان پزشکی است، بازنشسته شود تا برگردیم کنار فرزندمان که در رشت دفن شده آنجا مردم خیلی مهربان هستند و همه به یاد ما هستند و ما را تنها نمی گذارند.

مادر رامین رمضانی: من به خون بچه ام خیانت نمی کنم

رامین رمضانی نام دیگری است که از سوی همین سایت هوادار دولت منتشر شده است اما پدر و مادر این جانباخته پس از انتخابات را تنها به دلیل حضور در بهشت زهرا دستگیر کرده بودند که مادر وی در هماین دقایق نخست آزاد شد اما پدر این جوان بیش از چند ماه در زندان بود و سپس با قید وثیقه آزاد شد.مادر رامین رمضانی هم فرزندش را بسیجی نمی داند بلکه او را شهید واقعی می داند که برای حقش رفت و بیگناه کشته شد. مادر این جان باخته ی جوان هم با بیان اینکه مگر من خیانتی به خون بچه ام می کنم خطاب به مسولان گفته بود: شما به من رادیو تلویزیون بدهید که من چهار کلمه برای شناساندن بچه ام به مردم حرف بزنم که نروم با رسانه های خارج از ایران حرف بزنم.پدر داوود صدری: بنیاد شهید گفت باید افتخار هم بکنید که بچه شما بسیجی باشد, پدر داود صدری جوان دیگری که در راهپیمایی ۲۵ خرداد با اصابت گلوله کشته شد و خبرگزاری فارس او را بسجی معرفی کرده است نیز پیشتر گفته است: بچه من بسیجی نبود. یک کارگر معمولی بوده، در بنیاد شهید هم به من گفتند که خیلی هم باید افتخار کنید که بچه شما بسجی باشد، گفتم وقتی بسیجی نبود چرا دروغ بگویم ، بچه ام کاره ای در این مملکت نبود، من به معاون سیاسی استاندار هم گفتم بچه من خیلی اهل تظاهرات هم نبود ولی فرض بر این که بود، اما آیا جواب «رای من کو» باید گلوله باشد.وی گفته بود: از طرف سپاه و بسیج به خانه ی ما آمدند گفتند شما قاتل را می شناسید، گفتم اگر مسولان بخواهند می توانند خیلی راحت قاتل را پیدا کنند. من از اهالی جایی که به فرزندم شلیک کرده بودند، سوال کردم جلوی پایگاه بسیج بود اهالی محل همه می گفتند که از بالای پشت بام شلیک می کردند. اگر بخواهند قاتل را پیدا کنند خیلی راحت می توانند پیدا کنند، من خودم نظامی هستم، خب مشخص است آن روز در آن پایگاه بسیج چه کسانی حضور داشتند، ما زورمان نمی رسد و دست ما به هیچ جایی هم نمی رسد.اسامی کشته شدگانی که سایت هوادار دولت آنان را مورد تایید قرار داده و ۷۰ درصد آنان را بسیجی و طرفدار دولت معرفی کرده است به شرح زیر است:

۱- میثم عبادی

۲- رامین رمضانی

۳- ناصر امیر نژاد

۴- حسام حنیفه

۵- مصطفی غنیان

۶- حسین غلام کبیری

۷- سرور برومند

۸- فاطمه رجب پور

۹- داوود صدری

۱۰- سهراب اعرابی

۱۱- احمد نعیم آبادی

۱۲- کیانوش آسا

۱۳- حسین طوفان پور

۱۴- یعقوب بروایه

۱۵- حمید حسین بیگ عراقی

۱۶- مسعود خسروی دوست محمد

۱۷- بهمن جنابی

۱۸- سعید عبای قزگلی

۱۹- محمد حسین فیض

۲۰- سجاد قائد رحمتی

۲۱- فاطمه سمسار پور

۲۲- محرم چگینی قشلاقی

۲۳- سعید اسماعیلی

۲۴- سجاد سبزعلی پور

۲۵- مسعود هاشم زاده

۲۶- اشکان سهرابی

۲۷- نداآقا سلطان

۲۸- علی فتحعلیان

۲۹- بهزاد مهاجر

۳۰- علیرضا افتخاری

۳۱- چهار نفر دیگر مجهول الهویه بوده و سه نفر دیگر نیز (امیر جوادی‎فر، محمد کامرانی و محسن روح الامینی) در کهریزک کشته شده اند.گفتنی است مروری به این لیست و نیز مروری به کلیه رسانه های فارسی زبان داخلی و خارجی نشان می دهد که تا این لحظه خانواده ی ۵۳ تن از جان باختگان به صورت رسمی مصاحبه کرده و تایید کرده اند که فرزندان آنها در جریان اعتراضات انتخاباتی سال ۸۸ کشته شدند که در این میان تنها دو نفر به صورت رسمی مصاحبه کرده و گفتند که فرزندان آنها بسیجی بوده اند.

تهیه و تنظیم _ مسیح علی نژاد

فاکس نیوز:آیا باید این اجازه را بدهیم که تاریخ تکرار شود؟

دیکتاتور هاي حاکم بر ایران خواستار محو شدن اسرائیل از نقشه زمین هستند و به صراحت مي گویند تشکیل کشور فلسطین ابتداي راه است. آنها رویاي پیروزي االله را در سر مي پرورانند و معتقدند که نابودي اسرائیل و آمریکا نزدیک است. در عین حال، آمریکا و متحدان اروپایي اش که از جنگ واهمه دارند، دائما تقاضاي مذاکره با رژیم ایران را دارند و گمان مي کنند بهترین راه مدارا است. این نکته است که به جمهوری اسلامی اجازه مي دهد برنامه هاي اتمي و موشکي اش را گسترش بدهد.
 
مقاله اي از فاکس نیوز:آیا آمریکا ایران هسته اي را مي پذیرد؟

زماني که دنیا از ترس جنگ به آدولف هیتلر اجازه داد تا توافقنامه ورساي را زیر پا بگذارد و رایش بزرگ را تاسیس کند، به بهاي سنگین مدارا کردن با دیکتاتور پي برد. بیش از 50 میلیون نفر کشته شدند و بهاي آن را پرداختند. حالا جهان با دیکتاتوري دیگري در ایران روبرو است که در پي دستیابي به سلاح کشتار جمعي است. آمریکایي ها و ناتو بعد از سال ها مبارزه از جنگي دیگر مي ترسند. آیا ایران هم درحالیکه مشغول ساخت سلاح کشتار جمعي است و قصد دارد اسرائیل و آمریکا را نابود کند، مورد مدارا قرار خواهد گرفت؟ 

روزنامه کیهان، که تحت نظارت رهبر ایران، آیت الله خامنه اي، منتشر مي شود اخیرا در تحلیلي نوشته است که آمریکا هیچ چاره اي جز پذیرفتن ایران اتمي ندارد. کیهان به نقل از سرمقاله روزنامه الوطن، چاپ عربستان نوشته است که گزینه حمله نظامي به تاسیسات اتمي ایران دیگر مطرح نیست.الوطن گزارش داده است که فرمانده سابق ستاد ارتش آمریکا، ژنرال جیمز کارترایت، گفته است: "تنها راه براي پایان دادن به برنامه هاي اتمي ایران اشغال کردن تاسیسات اتمي این کشور بخصوص در نطنز و اراک است اما با توجه به عواقب آن، این اقدام عملي نیست.الوطن از قول جفري وایت، تحلیلگر سابق وزارت دفاع آمریکا نوشت: "ممکن است حمله هوایي به تاسیسات اتمي ایران در ابتدا آسان به نظر برسد، اما این با واقعیت جور در نمي آید زیرا حمله هوایي به ایران عواقب سنگیني دارد.یک تحلیلگر نظامي در تهران گفت که اظهارات کارتوایت دو چیز را نشان مي دهد: اول اینکه آمریکا قادر به حمله نظامي به ایران نیست، دوم، هیچ راهي بجز حمله نظامي به تاسیسات اتمي ایران براي متوقف کردن برنامه هاي اتمي این کشور نمي شناسد. به همین دلیل آمریکا بطور مشخص خود را براي ایران اتمي آماده مي کند. سایت گرداب وابسته به سپاه پاسداران در مقاله اي نوشت که "دنیا زماني که ایران اولین موشک اتمي اش را آزمایش کند، اقدامي نخواهد کرد و آن روز یک روز پر افتخار ملي براي کشور است.رهبران ایران به این نتیجه رسیده اند که آمریکا به دلیل مشکلات اقتصادي و اینکه دیگر توان جنگ دیگري مثل جنگ در عراق و افغانستان را ندارد، ضعیف شده است.این نتیجه گیري ایران را به سمت سرعت بخشیدن به برنامه هاي اتمي اش سوق مي دهد و این نه تنها شامل غني سازي اورانیوم مي شود بلکه با وجود چهار قطعنامه سازمان ملل علیه این کشور، شامل ساخت سلاح اتمي هم مي شود. تحریم هاي سازمان ملل موفق به متوقف کردن برنامه هاي اتمي ایران نشده اند. طبق آخرین گزارش آژانس بین المللي انرژي اتمي، ایران اورانیوم غني سازي شده براي شش بمب اتمي را دارد. امروز حکومت تندرو ایران هزار موشک بالیستیک در اختیار دارد که به سمت پایگاه هاي آمریکا در منطقه، همه شهر هاي اسرائیل و پایتخت هاي همه کشور هاي اروپاي غربي نشانه رفته اند. ایران فن آوري موشکي خود را گسترش داده است. سپاه پاسداران ایران با موشک هاي بالیستیکي که در اختیار دارد نشان داد که نقش مهمي در در خلیج فارس ایفا مي کند و مي تواند از ناو هاي جنگي به اهدافش در زمین و هوا شلیک کند. سپاه پاسداران نیروي دریایي خود را با موشک هاي بالیستیک زمین به زمین که از ناو هاي جنگي پرتاب مي شوند و همچنین موشک هایي که از ناو ها به هوا شلیک مي شوند مجهز کرده است. تنها هدف از آزمایش این موشک ها ایجاد تنش و ترس از جنگ است که آمریکا را به زانو در مي آورد. دیکتاتور هاي ایران خواستار محو شدن اسرائیل از نقشه زمین هستند و به صراحت مي گویند تشکیل کشور فلسطین ابتداي راه است. آنها رویاي پیروزي الله را در سر مي پرورانند و معتقدند که نابودي اسرائیل و آمریکا نزدیک است. در عین حال، آمریکا و متحدان اروپایي اش که از جنگ واهمه دارند، دائما تقاضاي مذاکره با ایران را دارند و گمان مي کنند بهترین راه مدارا است. این نکته است که به ایران اجازه مي دهد برنامه هاي اتمي و موشکي اش را گسترش بدهد. استادان ترس در ایران از همه خطوط قرمز عبور کرده اند و بزودي موشک هایشان را با بمب هاي اتمي مسلح مي کنند. اسرائیل نابود مي شود و تنها یک بمب اتمي در آسمان آمریکا، این قدرت را دارد که ساختار این کشور رااز بین ببرد. تخمین زده مي شود که 200 میلیون آمریکایي در نتیجه این حمله در عرض یک سال از بین مي روند. نظم جهاني از بین مي رود و میلیون ها نفر دیگر در نبرد اتمي جان خود را از دست مي دهند. 

آیا باید این اجازه را بدهیم که تاریخ تکرار شود؟ 

فاکس نیوز، 18 سپتامبر

روز

پارس دیلی نیوز

سقوط معیشت و دیکتاتوری خامنه‌ای؛ بازی خطرناک با خشم مردم ( پدرام طنازی )

  سقوط معیشت و دیکتاتوری خامنه‌ای؛ بازی خطرناک با خشم مردم بحران‌های بی‌پایان اقتصادی در جمهوری اسلامی، زندگی مردم را به ویرانه‌ای تبدیل کرد...