۱۳۹۰ شهریور ۱, سه‌شنبه

وخامت وضعیت جسمی فرح واضحان، زندانی سیاسی

فرح واضحان، زندانی سیاسی، در شرایط نامناسب جسمانی به سر می‌برد. وی که پیش از این نیز بار‌ها از زندان به بیمارستان منتقل شده بود، روز یکشنبه گذشته بار دیگر به سبب وخامت حالش به بیمارستان انتقال یافت، با این حال گفته می‌شود مسئولان بیمارستان به دلیل کمبود تخت از پذیرش وی خودداری کرده‌اند و وی مجددا به زندان اوین بازگردانده شده است.به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، فرح واضحان که از بیماریهای مختلفی رنج می‌برد، در جریان وقایع عاشورای سال ۸۸ بازداشت شد و از سوی دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شد. این حکم پس از اعتراض وی در دیوان عالی کشور، نقض شد و پرونده او جهت رسیدگی مجدد به شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیشه ارجاع داده شد. وی سپس در دادگاه به اتهام «محاربه» مورد محاکمه قرار گرفت و به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شد. این زندانی سیاسی که از بیماری قلبی نیز رنج می‌برد، نیاز به درمانهای جدی و تخصصی در خارج از زندان دارد. با این حال و به رغم وعده‌های داده شده به خانواده وی، تاکنون از مرخصی او جلوگیری شده است.گفته می‌شود، فرح واضحان هر روز و یا یک روز در میان می‌بایست در بهداری اوین آمپول مسکن دریافت کند. با وجود این، گاهی شدت بیماری او به حدی است که حتی آمپولهای مسکن نیز، اثر چندانی بر دردهای وی ندارند.

محرومیت همه زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ از ملاقات هفتگی در هفته جاری

هم زمانی هر تعطیلی رسمی با روز ملاقات زندانیان سیاسی نتیجه ای جز محرومیت آنها از ملاقات هفتگی را در پی ندارد. آنگونه که در هفته جاری روز دوشنبه که تعطیل رسمی بود همه زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین از حق ملاقات هفتگی با خانواده هایشان محروم شدند. در هر تعطیلی رسمی، ملاقات زندانیان با خانواده هایشان لغو می شود و این حتی شامل تمام اعیاد مذهبی هم می شود و به جای این ملاقات از دست رفته هر گز ملاقات دیگری جایگزین آن نمی شود. این در حالی است که تلفن های بند زندانیان سیاسی چه در زندان اوین و چه در زندان رجایی شهر از مدتها پیش قطع است و تماس زندانیان با خانواده هایشان تنها به همین ملاقاتهای هفتگی محدود شده است.بنابراین زندانیان بند ۳۵۰ که هفته ای یک بار آن هم دوشنبه ها به مدت بیست دقیقه با خانواده هایشان ملاقات دارند به خاطر هر دوشنبه ی تعطیل، دو هفته در بی خبری مطلق از خانواده شان به سر می برند و زندانیان زندان رجایی شهر نیز که هر دو هفته یک بار حق ملاقات دارند هر تعطیلی رسمی که با روز پنج شنبه مصادف شود، تا یک ماه بی خبری کامل را برای خانواده و زندانی به همراه می آورد.این روند کاملا برخلاف مقرارت سازمان زندانهاست است ،چرا که در این آیین نامه قید شده که زندانی باید در هر شرایطی از حق ملاقات بهره مند باشد. حتی در دوره نظام ستمشاهی، زندانیان سیاسی هیچگاه به مناسبت تعطیلات رسمی از حق ملاقات محروم نمی شدند و در اعیاد ملی و مذهبی حق ملاقات زندانیان افزایش هم پیدا می کرد.این موضوع در خاطرات و نوشته های منتشر شده تعدادی از زندانیان سیاسی آن زمان به ثبت رسیده است.خانواده زندانیان سیاسی بارها به این روند اعتراض کرده اند و گفته اند با وجود قطع تلفن ها، مدت زمان طولانی بی خبری زندانی و خانواده را دچار مشکلات روحی می کند و به نوعی شکنجه روحی برای هر دو طرف تبدیل می شود، اما تاکنون مسوولان به این موضوع توجهی نشان نداده اند. این موضوع درباره زندانیانی که فرزند ان کوچک دارند بسیار سخت تر هم هست و زندانی و خانواده را تحت فشار بیشتری قرار می دهد.برخی ازخانواده زندانیان سیاسی می پرسند آیا بیمارستانها در روزهای تعطیل ملاقات بیماران با خانواده هایشان را لغو می کنند ؟که مسوولان زندان به خود اجازه می دهند هر گونه که مایلند با زندانی سیاسی و خانواده اش رفتار کنند . آنها تاکید می کنند حق ملاقات بیست دقیقه ای خانواده ها با زندانی شان همواره به بهانه های گوناگون از زندانی و خانواده اش گرفته می شود بدون اینکه هیچ توضیح قانع کننده ای درباره آن داده شود .آن گونه که حق تماسهای تلفنی زندانیان سیاسی به صورت غیر قانونی از آنها گرفته شد و مسوولان در این باره هیچ توضیحی ندادند.

گزارش کلمه 

گزارشی از چند تجربه‌ی موفق جوانان سبز: حضور در عرصه‌ی عمومی و گفت‌وگوی رودررو با مردم

تجمعات و راهپیمایی‌ها، تنها تجربه‌ی خیابانی سبزها نیست و کمرنگ شدن تظاهرات خیابانی را نباید به معنای رها کردن عرصه‌ی عمومی دانست. این، نتیجه‌ای است که پس از خواندن گزارش زیر، شما هم با آن همنظر خواهید بود. تجربه‌هایی که در این گزارش به مرور آنها پرداخته می‌شود، نشان می‌دهد که در پیش گرفتن راهبرد اساسی آگاهی‌بخشی، به معنای قهر با خیابان نیست و نباید تصور کرد که با بسته شدن فضای عمومی رسمی بر فعالیت جنبش سبز، حضور در این فضا به اشکال غیررسمی و ابتکاری دنبال نخواهد شد.از قضا بسیاری از این تجربه‌های بکر و خلاقانه را کسانی آفریدند که جز «همراهان گمنام جنبش سبز» هیچ نام و نشان دیگری هم ندارند و نخواهند داشت. در دو سال گذشته بسیاری از حامیان اهداف جنبش سبز، به ویژه جوانان، در حمایت از زندانیان سیاسی و اعلام همبستگی با آنان اقدام به گرفتن روزه کردند. اعلام همبستگی‌ها فقط در گرفتن روزه هم خلاصه نشد و بسیاری از آنان افطارهای خود را نیز با مردم تقسیم کردند.چندی قبل که جوانان اصلاح طلب به روزه سیاسی در همبستگی با اعتصاب غذای زندانیان دعوت کرده بودند، برخی فعالان سبزاندیش در روزهای اعلام شده برای گرفتن روزه سیاسی، با درست کردن نان و پنیری ساده، راهی خیابان‌های تهران شدند و با تقسیم افطار خود سعی کردند مردم را نیز در جریان وضعیت زندانی‌های سیاسی سبز قرار دهند و گامی در مسیر آگاهی‌بخشی بردارند.آنها این تجربه‌های اجتماعی و معنوی توأمان را، بی‌سروصدا و فارغ از هیاهوی روزمره خبری، و تنها با باور به این واقعیت آفریدند که «فقط از پشت صفحه‌ی فیس بوک و دنیای مجازی نمی‌توان جنبش سبز را در جامعه و بین مردم تکثیر کرد و آنان را از اتفاقات پیش‌آمده در کشور باخبر ساخت، پس باید در خیابان‌های شهر به صورت مسالمت‌آمیز و مدنی حضور یافت و با صحبت رو‌در‌رو با مردم نیز به تکثیر جنبش کمک کرد.»این، سخن یکی از جوانانی است که با جمعی از دوستان همفکر خود، نه به قصد تظاهرات، بلکه برای بسط آگاهی‌های عمومی به خیابان رفته است. او با ذکر مثالی جالب، می‌گوید: «شاهنامه هم همین‌طوری در بین مردم زنده ماند، زمانی که اینترنتی نبود و حتی با فرهنگ ایرانی نیز مبارزه می‌شد، مردم با جمع شدن دور هم و نقل داستان‌های شاهنامه، به همین سادگی تاریخ کهن سرزمینمان را زنده نگه داشتند.»این همراه گمنام جنبش سبز ادامه می‌دهد: «نباید فقط به فضای مجازی تکیه کرد. شاید این کار خطرات خاص خود را داشته باشد و وقتی وارد خیابان می‌شوی تا افطار را بین مردم تقسیم کنی، نگران این باشی که ماموران امنیتی شناسایی‌ات کنند و دردسری برایت به وجود بیاید. اما در عین حال نمی‌توان بی‌عمل ماند و فقط به فیس‌بوک و اینترنت اکتفا کرد. مردم باید از طرق مختلف متوجه شوند که در کشور چه می‌گذرد.»فعالان یکی از این هسته‌های خودجوش سبز در تهران، تاکنون در مناسبت‌های مختلفی که اعلام روزه‌ی سیاسی شده، مانند اعتصاب امسال زندانیان بند ۳۵۰ اوین در اعتراض به شهادت هاله سحابی و هدی صابر یا اعتصاب سال گذشته زندانیان بند ۳۵۰ اقدام به پخش افطار در بین مردم کرده‌اند.آنها در تجربه‌ای دیگر، تصمیم گرفتند برای سلامتی مهندس موسوی و شیخ مهدی کروبی و همسرانشان روزه‌ی سیاسی بگیرند و با نیت سلامتی این چهار نفر، نان و پنیر خود را با مردم شهر تقسیم کنند تا آنها هم مطلع شوند که بر رهبران استوارشان که بر سر پیمان خود با مردم ایستاده‌اند چه می‌رود.یکی از این جوانان در گفت‌و‌گو با خبرنگار کلمه، تجربه‌ی سبز خود را این‌گونه بازگو می‌کند: «اولش کمی سخت بود، خیلی نان و پنیر درست کرده بودیم و مطمئن نبویم که مردم همه‌ی آنها را خواهند گرفت یا نه و اصلا واکنش‌ها چه خواهد بود. اما با حضور در خیابان، انگار یک بار دیگر به یاد آوردیم که ما بی‌شماریم. بسیاری از مردم با اشتیاق نان و پنیرها را از ما می‌گرفتند و برای سلامتی زندانیان و خصوصا رهبران سبزمان دعا می‌کردند.»یکی دیگر از جوانان فعال در این تجربه‌ی گفت‌وگوی رودررو با مردم، در این باره می‌گوید: «بعضی‌ها از ما می‌پرسیدند که چطور آنها هم می‌توانند در این کار مشارکت کنند. جواب ما خیلی ساده بود: احتیاج به هماهنگی با کسی یا جایی نیست؛ شما هم می‌توانید چند بسته نان و پنیر بخرید و درست کنید و سپس به پخش آن بین مردم بپردازید، با نیت دعا برای سلامتی رهبران سبز. جالب بود که آنها هم استقبال می‌کردند. حتی چند نفر پیرمرد با خوشحالی تمام به خود من گفتند: مرحبا به غیرت شما جوانان.»البته تجربه‌ی همه یکسان نیست. یکی دیگر از همراهان جنبش سبز که در یک تجربه‌ی مشابه حضور خیابانی شرکت داشته، می‌گوید: «در جایی که ما بودیم، مردم یک کم ترسیده بودند، انگار که شنیدن اسم مهندس و کروبی هم جرم باشد. اما یک کمی که می‌گذشت، کم کم یخ مردم باز می‌شد و از خود اشتیاق هم نشان می‌دادند. در مجموع می‌توان گفت بیشتر مردم زیر لب بانیان ظلم را نفرین می‌کردند و بعد هم دعای خیر خود را نثار زندانیان می‌کردند. البته چند نفر بسیار اندک نیز بودند که اصلا نگرفتند و یا مسخره کردند.»یکی از اقدامات ابتکاری که از سوی فعالان سبز صورت گرفت، پخش خرما در شب‌های پس از شهادت هاله سحابی و هدی صابر در خیابان‌های شهر بوده است. فعالان یکی از هسته‌های سبز جوانان که در آن شب‌ها در برخی اماکن مذهبی اقدام به پخش خرما کرده بودند، درباره‌ی تجربه‌ی خود می‌گوید: «خودم خیلی بغض داشتم، اما سعی می‌کردم نشان ندهم. نمی‌خواستم مردم تحت تأثیر من قرار بگیرند. هرکس خرما بر می‌داشت، می‌گفتم برای شادی روح دختری که زیر تابوت پدرش رفت دعا کنید، و بعد علت را جویا می‌شدند و من توضیحی از ماجرا می‌دادم.او ادامه می‌دهد: «در زمان درگذشت هاله خانم، عکس‌العمل‌ها بغض بود و تأسف. لعنت می‌کردند و اعلام همدردی. برای هدی صابر هم همین‌طور بود و اتفاقا عصبانی‌تر هم بودند. اما نکته‌ی جالب اینجاست که هر دفعه تعداد بیشتری از مردم نسبت به وقایع خبردار می‌شوند و سطح آگاهی عمومی روز به روز بیشتر می‌شود.»یک جمع دیگر از جوانان سبز نیز که در همان ایام برای آگاه کردن مردم به اماکن مذهبی رفته بودند، در این باره تعریف می‌کنند: «استقبال مردم خیلی خوب بود، بیشتر کسانی که برای عبادت آمده بودند با ما وارد گفت‌و‌گو شدند و ناراضی بودند از اینکه حاکمیت احساسات اقشار مذهبی را به بازی گرفته است. می‌گفتند: گمان می‌کنند که می‌توانند از این راه خواسته‌های خود را پیش ببرند، در حالی که ما می‌دانیم زندانیان و آقای موسوی و کروبی افراد متدینی هستند و درد دین دارند.»یکی از این جوانان می‌گوید: «برای من برخورد این بخش از جامعه خیلی جالب بود. آنها اتفاقا بیشتر از همه استقبال کردند و با ما همراهی کردند، خصوصا در رابطه با شهادت خانم سحابی و هدی صابر که خیلی عصبانی بودند و از آنان دفاع می‌کردند.»گروه دیگری از جوانان سبز، در روزی که اعلام روزه‌ی سیاسی شده بود، برنامه‌ی پخش افطار خود را در جنوب تهران برگزار کردند. آنها البته به کسی نمی‌گفتند که افطار برای چیست و فقط تاکید می‌کردند که برای یک زندانی بی‌گناه است. اما همین‌ها تعریف می‌کنند که «بسیاری از مردم هنگام برداشتن افطاری تاکید می‌کردند که مگر بی‌گناه‌تر از مهندس موسوی و آقای کروبی و همسرانشان و زندانیان بی‌گناه سبزمان هم کسی را داریم… در واقع به این شکل، گویی همراهان جنبش سبز همدیگر را تازه پیدا می‌کردند. مردم هم اعلام همراهی می‌کردند و می‌گفتند که بعد از این، خودشان نیز چنین اقداماتی را صورت خواهند داد.»گزارش‌ها و روایت‌های این جوانان سبز از تجربه‌های بدیع و نوآورانه‌شان در مواجهه با مردم، از سویی نشان از زنده بودن جنبش سبز دارد و از سوی دیگر، خبر از وجود ظرفیت‌های دست‌نخورده و کمتر شناخته‌شده‌ای می‌دهد که با هزینه‌های اندک اما نتیجه‌بخشی بالا می‌توان از آنها بهره گرفت. جنبش سبز در شرایط بسته و خفقانی موجود، راهی جز آگاهی‌بخشی برای رهایی از استبداد کنونی ندارد.برای همین بود که امسال به نام «سال آگاهی تا رهایی» نامگذاری شد، و برای همین است که باید این گام‌های ولو کوچک را برای رسیدن به اهداف بزرگ جنبش سبز، پیگیر و مستمر برداشت. برخی از هسته‌های سبز جوانان اعلام کرده‌اند که برای ماه رمضان امسال هم برنامه داشته‌اند و به تاسی از امام مظلومان، افطارهای خود را با هموطنان تقسیم کرده‌اند.شاید شما هم بخواهید به آنها بپیوندید و در این راه سبز پر از معنویت و امید، با آنها همقدم شوید. برای این منظور، نیاز به هماهنگی با کسی نیست؛ در جنبش سبز، هر شهروند یک ستاد، یک رسانه و یک رهبر بوده و هست.

کلمه – گروه اجتماعی

انتقال مجدد حسین رونقی ملکی به بیمارستان

حسین رونقی ملکی زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین با وخیم‌تر شدن وضعیت جسمی مجدد به بیمارستان خارج از زندان منتقل شد. ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، صبح امروز حسین رونقی ملکی جهت درمان به بیمارستان خارج از زندان منتقل و دوباره توسط بازجویان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به زندان اوین بازگردانده شد.این در حالی است که وضعیت وی وخیم گزارش شده و پزشک معالج وی تاکید بر بستری شدن این زندانی سیاسی در بیمارستان خارج از زندان داشته است. پیش‌تر حسین رونقی در اثر ضرب و شتم توسط مسئولین زندان اوین بیهوش و به بیمارستان منتقل شده بود.خانواده حسین رونقی با اعلام این خبر از دادستان محترم انقلاب عمومی و کل تهران جعفری دولت‏ آبادی درخواست کردند که با مرخصی فرزنداشان موافقت کرده و جان این ایشان را نجات دهند.لازم به ذکر است بازجویان وی خواستار نوشتن توبه نامه و قبول اتهامات توسط این زندانی سیاسی شده‌اند و تنها در این صورت وی را به مرخصی استعلاجی خواهند فرستاد.

 گزارش هرانا 

انتقال همسر مهدیه گلرو به دادسرای اوین

وحید لعلی‌پور، همسر مهدیه گلرو که بیست ماه از حکم دو سال و چهار ماه زندان خود را گذرانده، روز یک‌شنبه از سوی پلیس امنیت احضار و امروز پس از مراجعه به پلیس امنیت گیشا، با یک ون به دادسرای مستقر در زندان اوین منتقل شد.او برای گذراندن حکم یک سال حبس خود، به زندان اوین و بند ۳۵۰ منتقل شده است. وحید لعلی‌پور از سوی شعبه‌ی ۲۸ دادگاه انقلاب به دو سال زندان تعزیری به اتهام «تجمع و تبانی علیه نظام» محکوم شده بود. این رای که مقیسه آن را به امضا رسانده بود، در دادگاه تجدیدنظر به یک سال حبس تعزیری و یک سال حبس تعلیقی به مدت پنج سال تبدیل شد.وحید لعلی‌پور، مترجم زبان انگلیسی است و فعالیت سیاسی نداشت. وی در آذرماه ۸۸، به دلیل فعالیت‌های دانشجویی همسرش و به همراه مهدیه گلرو بازداشت شد و با وجود نداشتن سابقه سیاسی، به سبب پیگیری مجدانه پرونده همسرش که حق قانونی خانواده زندانیان سیاسی است، به زندان محکوم و حکمش به اجرا درآمد.

 گزارش جرس  

۱۳۹۰ مرداد ۳۱, دوشنبه

بیانیه جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی در حمایت از نسرین ستوده

نسرین ستوده از اعضای کانون مدافعان حقوق بشر در اعتراض به دستگیری چند ساعته همسر، فرزندان و خواهرش و محرومیت از حق تلفن، برای دومین هفته متوالی از ملاقات با خانواده‌اش خودداری کرد.  نسرین ستوده چندی پیش در نامه‌ای به رییس قوه قضاییه و سرپرست دادسرای اوین، اعلام کرده بود که به دلیل اینکه خوفناک‌ترین دادسرای ایران به طور غیر قانونی هفته گذشته خانواده‌اش را به اتفاق دو کودک خردسالش ساعاتی به گروگان گرفته است از این پس ترجیح می‌دهد برای آسیب نرسیدن به فرزندانش از انجام چنین ملاقاتی خودداری کند.لازم به ذکر است که دو هفته پیش، همسر و فرزندان نسرین ستوده به جرم همراه داشتن دفترچه چند ساعت بازداشت شدند و خواهر این زندانی سیاسی مورد ضرب و شتم ماموران قرار گرفت.جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی در حمایت از نسرین ستوده بیانیه‌ای منتشر کرده است که متن آن به شرح زیر است.نسرین ستوده وکیل دادگستری و از اعضای کانون مدافعان حقوق بشر یکی از وکلایی است که در راستای تحقق حقوق محرومین از تحصیل و فعالین اجتماعی فعالیت مستمر داشته است. این وکیل دادگستری با قبول پرونده‌های محرومین از تحصیل در کنار قبول پرونده‌ی زندانیان سیاسی، فعالین زنان، فعالان دانشجویی و کودکان در معرض اعدام، همواره تلاش کرده است که بدون در نظر گرفتن مصلحت خود، از موکلین خود در مقابل بی‌قانونی های رایج در کشور و نهادهای فراقانونی دفاع کند به امید روزی که در این کشور دیگر بی قانونی نباشد.نسرین ستوده به دلیل دفاع از زنان و مردان، کودکان و دانشجویان و محرومین از تحصیل بازداشت و در یک روند غیرقانونی به ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم شد. وی در حالی بدون داشتن حقوق اولیه یک زندانی دوران محکومیت غیرقانونی خود را سپری می‌کند که خود یکی از کنشگران رفع این بی قانونی ها بوده است.طی هفته‌های اخیر ماموران امنیتی در طول ملاقات کابینی همسر نسرین ستوده (رضا خندان)، دو فرزند خردسال و خواهر ایشان را به صورت غیرقانونی برای چند ساعت بازداشت کردند. نسرین ستوده در پی اطلاع از بی حرمتی به خانواده‌اش و در اعتراض به این حرکت مسئولین زندان اوین، اعلام کرده که تا اعاده‌ی حیثیت کامل از خانواده‌اش و وصل شدن تلفن بند زنان از حضور در ملاقات‌های هفتگی خودداری خواهد کرد.جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی ضمن حمایت کامل از خواسته‌های نسرین ستوده، این اقدام ماموران امنیتی را که در راستای فشار بر خانواده های زندانیان سیاسی صورت گرفته محکوم می‌کند و خواهان رعایت منزلت انسانی و قانونی ایشان است. همچنین جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی هشدار می‌دهد بر خلاف اصول قانونی ایران که بر فردیت جرائم تاکید می کند، اینک خانواده‌ها و فرزندان خردسال زندانیان سیاسی و عقیدتی تاوان فعالیت‌های حق طلبانه آنها را می‌دهند.جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی بر این باور است که چنین اقدامات حکومتی تنها محدود به خانم ستوده نبوده و نیست و در دو سال گذشته جامعه وکلای مستقل را تحت الشعاع قرار داده است. حاصل این فشارها سالها حبس و محدودیت شغلی برای وکلایی نظیر دکتر سیف‌زاده، محمد علی دادخواه، عبدالفتاح سلطانی، محمد اولیایی‌فر و هوتن کیان است و تبعید ناخواسته را برای وکلایی نظیر مهناز پراکند و محمد مصطفایی داشته است. حاکمیت تلاش می نماید با فشار بر این وکلای مستقل، فریاد عدم رعایت قانون در کشور را در جامعه وکلای حقوق بشر ساکت کند غافل از اینکه این فشارها و بی‌قانونی‌ها تاثیری بر خواسته‌های آزادی‌خواهانه و برابری طلبانه در ایران نخواهد داشت.

تا تحقق خواسته های برحقمان ایستاده‌ایم.

جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی

اقدام ابتکاری؛ توزیع عکس ها و سخنان خانواده پنجاه شهید

جمعی از جوانان و فعالان جنبش سبز در واکنش به اظهارات اخیر مسولان جمهوری اسلامی مبنی بر انکار کشته شدگان پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری و اظهار نگرانی برای کشته شدن چند شهروند انگلیسی در وقایع اخیر بریتانیا، اقدام به پخش تصاویری از پنجاه تن از کشته شدگان و اظهارات خانواده های آنان مبنی بر چگونگی جان باختن آنها در سطح شهر تهران کرده اند.این جوانان با تهیه ی عکس هایی از جان باختگان وقایع پس از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، تلاش کرده اند تا گفته های خانواده های آنان را ه به همراه سی دی مربوط به شهدانِ شهر و همچنین متن گفتگوی خانواده های این جان باختگان در مصاحبه با رسانه های مکتوب را، خانه به خانه توزیع و در مورد وضعیت خانواده های کشته شدگان اطلاع رسانی کنند.تصاویری که از ابتکارِ عملِ این جوانان به جرس ارسال شده است، نشان می دهد که این جوانان عکس هایی از جان باختگان را به همراه شرحی از چگونگی جان باختن آنان از طریق بسته هایی از نان و خرما و سبزی و … در میان شهروندان توزیع کرده اند.یکی از جوانان فعال در این زمینه به خبرنگار جرس می گوید: وقتی می بینیم، مسولان ما بعد از گذشت دو سال همچنان شهدای ما را انکار می کنند، و حتی رییس قوه قضاییه می گوید در ایران تنها یک نفر پس از انتخابات کشته شده این تنها کاری است که از دست ما بر می آید تا بگوییم اگر شما نام یک نفر را می شناسید برای ما همه ی کسانی که کشته شده اند مثل خانواده ی ما هستند و نمی توانیم فراموش شان کنیم.وی می گوید: ما که به اینترنت دسترسی داریم می بینیم که خانواده های شهدا در اوج نا امنی با رسانه ها گفتگو می کنند و هنوز ساکت نشده اند برای همین فکر کردیم باید نشان دهیم که در کنار این خانواده ها هستیم، سعی می کنیم صحبت های آنها را تکثیر کنیم چون در ایران همه که به اینترنت دسترسی ندارند پس این شاید یک قدم کوچک باشد تا هم آگاهی رسانی کنیم هم به خانواده های شهدا بگوییم که آنها تنها نیستند.

تداوم انکار کشته شدگان از سوی مسولان

به تازگی مسئولان جمهوری اسلامی در اظهار نظر های متعدد بار دیگر کشته شدگان جنبش اعتراضی مردم ایران را انکار کرده و خواستار ورود سازمان ملل برای بررسی وضعیت حقوق بشر در مورد خشونت پلیس انگلستان در مواجهه با وقایع اخیر بریتانیا شده اند.لاریجانی رییس قوه قضاییه نیز در همین راستا کشته شدگان حوادث پس از انتخابات سال ۸۸ را تنها منحصر به یک نفر خواند و بار دیگر از اعتراضات مردم ایران به عنوان فتنه یاد کرد.خانواده های چند تن از کشته شدگان پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ایران در واکنش به اظهارات اخیر مسولان جمهوری اسلامی به جرس گفته اند: دولت ایران اگر سازمان ملل و شورای امنیت این سازمان را قبول دارد چرا در های ایران را به روی نماینده های حقوق بشر سازمان ملل باز نمی کند تا آنها بتوانند آزادنه در مورد رفتاری که با معترضان پس از انتخابات صورت گرفته است هم تحقیق و بررسی کنند.خانواده های جان باختگان بعد از انتخابات همچنین در مصاحبه با روز نیز از رئیس قوه قضائیه خواستند با حضور بر سرمزار فرزندان آنها، توضیح دهد که این جانباختگان چرا و چگونه جان باخته اند و چرا زیر خاک خفته اند.پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ در ایران، راهپیمایی های مسالمت آمیز مردم معترض در روزهای نخست، منجربه کشته شدنِ شمار زیادی از شهروندان معترض شد که بر اساس گزارش خانواده ها در رسانه های رسمی ۶ نفر در ارتباط با پرونده کهریزک جان داده اند. از سوی دیگر اگر چه هنوز آمار دقیقی از شمار کشته شدگان وجود ندارد اما خانواده نزدیک به پنجاه تن از شهروندان ایرانی که با اصابت گلوله، ضرب و شتم با باتوم، پرتاب از پل و ساختمان،استنشاق گازاشک آور و و شیوه های خشونت آمیز دیگر جان خود را از دست داده اند نیر طی مصاحبه های رسمی اطلاع رسانی کرده اند.

گفتگو با یکی از جوانان فعال

یکی از جوانان فعال که اقدام به توزیغ سخنان این خانواده ها کرده است به جرس می گوید: پیشتر دیده بودیم که سایت کلمه گزارشی از خانواده های ۴۳ تن از کشته شدگان را یکجا منتشر کرده بود که یک نفر آنها را در متروهای تهران پخش کرد . ما تصمیم گرفتیم شمار دیگری از شهدا که خانواده هایشان به تازگی سکوت شان را شکسته اند را نیز به این لیست اضافه کنیم و همان کاری را انجام دهیم که یک شهروند معمولی انگیزه اش را ایجاد کرده بود.ما گفته های خانواده ی رامین آقا زاده قهرمانی، ناصر امیر نژاد، هدی صابر، هاله سهابی و چند تن دیگر از کشته شدگان را نیز در کنار صحبت های خانواده های آن ۴۳ شهید قرار دادیم و وقتی به همراه نان و خرما در میان مردم تکثیر می کردیم واقعا با استقبال خوبی مواجه شد.وی در پاسخ به این پرسش که آیا در جریان توزیعِ این عکس ها و سی دی ها نگران برخورد ماموران امنیتی نیستند، گفت: این نگرانی همیشه با ما هست اما وقتی خانواده های شهدا مصاحبه می کنند این یعنی برای ما مردم حرف می زنند و ما هم وظیفه داریم صدایشان را به گوش مردمی که اینترنت ندارند برسانیم. طبیعی است که می ترسیم اما دلمان می خواهد دوستان دیگری که صدای ما را می شنوند همراه شوند و ما را تنها نگذارند.جوان دیگری که در این ابتکار عمل همراه شده است در یک مصاحبه ی ایمیلی به خبرنگار جرس می گوید: این یک قرار نانوشته است میان ما و خانواده های شهدا. لطفا از طرف ما به خانواده های شهدا بگویید: ما واقعا فراموششان نکرده ایم و با هرچه در توان داریم , تا آن زمان که جانی در بدن داریم، فراموششان نخواهیم کرد.وی در مورد انگیزه ی خود برای این کار می نویسد: درد مشترکمان را توی مشت می گیریم، بی صدا گوشه ی این خاک دل گرفته دور هم جمع می شویم، با تمام بضاعت جیب های سهمیه بندی شده مان، امکانات محدودمان را به کار می گیرم و یاد شهیدان غریب شهرمان را برگه برگه تکثیر می کنیم، خودمان هم می دانیم هیچ است اما مظلومیتشان را لا به لای عطر نان و سبزی و شیرینی، خرما و … می پیچیم و میان مردم شهر پخش می کنیم تا یادشان باشد که دو سال پیش چه جوان های پاکی تنها برای سبز شدن کشورشان، برای مبارزه با سیاهی جان شان را از دست دادند.وی می نویسد: با امید و اضطراب، مهمان ناخوانده و پنهان، افطار های برخی از مسجدها می شویم که به روزه داران هم بگوییم به این عکس ها خوب نگاه کنند، گفته های خانواده هایشان را خوب بخوانند، این جوانان هم دلشان می خواست زندگی کنند ، پس در کنار نماز و روزه و دعا هایتان یادتان باشد که چه جوان هایی را که مثل ما بودند با دست های خالی به خیابان رفته بودند را کشتند.وی می نویسد: صدای ما را از جمع کوچکی می شنوید که امید دارد به تکثیر سینه به سینه ی این قرار نانوشته میان ما جوان ها و خانواده های کشته شدگان، لطفا صدای ما را به گوش شان برسانید.خانواده های کشته شدگان پس از انتخابات با ارسال شکایت های جداگانه در دستگاه قضایی پیگیر پرونده ی قتل فرزندان خود شده بودند اما تاکنون به جز دادگاهی که برای کهریزک برگزار شده است دادگاهی برای هیچ یک از متهمان تشکیل نشده است که پاسخی روشن به خانواده ها بدهند.

امروز طرابلس فردا دمشق پس فردا تهران



به امید آزادی 



عفو بین‌الملل خواستار آزادی دو آمریکایی زندانی در ایران شد

سازمان عفو بین‌الملل، که مقرش در لندن است، روز دوشنبه ضمن اعتراض به محکومیت هشت ساله دو شهروند آمریکایی در ایران، نحوه محاکمه این دو را «پرنقص» خواند و خواستار آزادی فوری آن‌ها از زندان شد.در بیانیه عفو بین الملل آمده است که چگونگی برخورد با این پرونده از همان ابتدا نشان می‌دهد که این افراد برای چانه‌ زنی و کسب امتیاز از دولت آمریکا به گروگان گرفته شده‌اند و ملکوم اسمارت، مدير بخش خاورميانه این اعلام کرد که روند محاکمه این دو نفر به منزله «به استهزا گرفتن عدالت» است.وی تأکید کرد که شواهدی برای اثبات ادعای جاسوسی آن‌ها وجود ندارد.این سازمان با اظهار این‌که شین باوئر و جاش فتال بیش از دو سال است که در انتظار اجرای عدالت در ایران زندانی بوده‌اند، افزوده است که اکنون زمان آن رسیده که مقامات ایران فورا و «بدون تأخیر» آن‌ها را آزاد کنند.دادگاه انقلاب اسلامی به تازگی هر یک از این دو شهروند آمریکایی را به هشت سال زندان محکوم کرد.عباس جعفری دولت‌آبادی، دادستان تهران، نیز روز یکشنبه با تأیید محکوم شدن هر یک از دو شهروند آمریکایی هشت‌ سال زندان، «پنج سال» به اتهام جاسوسی و «سه سال» برای ورود غیرقانونی به خاک ایران، گفت اتهامات مزبور «در دادگاه انقلاب اثبات شده است».این در حالی است که مسعود شفیعی، وکیل آمریکایی‌‌ها در گفت‌و‌گو با رادیو فردا تأکید کرده است که «بحث جاسوسی اصولا موضوعیت ندارد».وی روز یکشنبه در این باره به رادیو فردا گفت: «جاسوس تعریف مشخص دارد. جاسوس کسی است که به اسناد سری دسترسی داشته باشد... و این اسناد را در اختیار دُوَل بیگانه بگذارد. اصولا موکلین من در پایگاه و جایگاهی نبودند که بتوانیم آن‌ها را مصداق جاسوسی بدانیم. من هم دلیلی در خصوص جاسوس بودن این‌ها در پرونده ندیده‌ام.»روز یکشنبه هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا، از صدور چنین حکمی برای جاش فتال و شین باوئر ابراز تأسف کرد و گفت: «ما بر درخواست قبلی خود تأکید داریم و خواهان آزادی سریع این دو هستیم تا به خانه برگشته و به خانواده خود ملحق شوند.»همچنین خانواده‌های این دو شهروند آمریکایی نیز روز یکشنبه با انتشار بیانیه‌ای بر بیگناهی جاش فتال و شین باوئر تأکید کرده و خواستار تجدید نظر در حکم و آزادی فوری آن‌ها شده‌اند.به گفته دادستان تهران متهمان «می‌توانند طبق قانون به رأی دادگاه اعتراض کنند». حکم صادره به روال سایر احکام محاکم جمهوری اسلامی، تا ۲۰ روز فرصت تجدید نظر خواهی خواهد داشت.مسعود شفیعی وکیل این سه نفر گفته است که درخواست تجدید نظر در این حکم را خواهد کرد.

منبع: رادیو فردا

مهسا مهدی زاده فعال مدنی ترک بازداشت شد

مهسا مهدی زاده فعال سیاسی پش از بازگشت از ترکیه دیشب در شهر ارومیه دستگیر شده و در حالی حاضر هیچ خبری از دلایل دستگیری و مکان نگهداری او در دست نیست.یک منبع مطلع با اعلام این خبر به «خانه حقوق بشر ایران» گفت: «مهدی زاده از فعالین سیاسی و نیز زیست محیطی است که در رابطه با روند خشک شدن دریاچه‌ی ارومیه نوشته‌ها و مصاحبه‌های را با چند رسانه‌ی خارج از کشور داشته است.خشک شدن دریاچه‌ی ارومیه طی سال‌های اخیر همواره مورده اعتراض فعالین محیط زیست و شهروندان استان آذربایجان بوده است. مسئولین دولتی اما اقدام در خور توجه‌ای برای حفظ و نگهداری این دریاچه از خطر خشک شد انجام نمی‌دهند. مجلس شورای اسلامی نیز به طرح فوریت نجات دریاچه ارومیه در هفته‌های گذشته رای نداده بود.بسیاری از فعالین محیط زیست و شهروندان آذربایجانی که در این رابطه فعالیت می‌کنند مورد بازداشت و یا تهدید قرار می‌گیرند.

رژیم خون ریز جمهوری اسلامی، ماشین اعدام همچنان قربانی می گیرد

  موج اعدام‌ها در جمهوری اسلامی ادامه دارد. همزمان شماری از معترضین و زندانیان سیاسی نیز به اعدام محکوم شده‌اند. نگاهی به آمار نیز این وضعیت...