رضا جوشن، از زندانیان سیاسی محبوس در بند ۴ سالن ۱۲(بند امنیتی) زندان رجایی شهر کرج، به تازگی دچار حملهٔ قلبی شده و در حال حاضر در وضعیت نامساعدی حبس خود را تحمل می کند.بر اساس گزارش تارنمای فعالین حقوق بشر و دموکراسی، وی علی رغم اینکه روز چهارشنبه ۱۲ مرداد ماه دچار حملۀ قلبی شد و از هوش رفت، مسئولان اقدام خاصی جهت درمان این زندانی سیاسی به عمل نیاوردهاند.در پی این حملهٔ قلبی ای جوان بیست و شش ساله، که منجر به لکنت زبان موقتی، بیحس شدن قسمتی از بدن، سرگیجه، حالت تهوع و تاردیدن چشمان آقای جوشن شده است، همبندیان وی با اقدام به موقع جان وی را نجات دادند.این در حالیست که مسئولان در انتقال او به بهداری نیز تعلل میکردند که پس از اعتراض زندانیان، ناچار به انتقال وی به بهداری زندان شدند؛ اما پس از مدت کوتاهی و تنها با دادن قرص آسپرین او را به سالن ایزوله شده بازگرداند. گفتنی ست که رضا جوشن همچنان از سرگیجه، ضعف و حالت تهوع رنج میبرد به دلیل شرایط نامساعد جسمی، باستی فورا در بیمارستان بستری شود.
آزادی حق مسلم ماست (پدرام طنازی و مهرناز موسوی) Pedram Tannazi & Mehrnaz Mousavi زن زندگی آزادی 💚🤍♥️
۱۳۹۰ مرداد ۱۶, یکشنبه
نامه مهدی کروبی به پسرش : زشتی و شرمندگی می ماند برای افراد و مسئولینی که ظلم می کنند
مهدی کروبی که نزدیک شش ماه است به همراه همسرش در زندان خانگی بسر می برد در نامه ای به پسرش حسین نوشت: « یقین داشته باشید این دوران سخت و دشوار پایان خواهد یافت. زشتی و شرمندگی می ماند برای افراد و مسئولینی که ظلم می کنند و بر خلاف قانون و شرع حقوق مردم را پایمال می نمایند.»در حالی حسین کروبی این نامه را در صفحه فیس بوک خود منتشر کرده که بنا به گفته وی شش ماه است که موفق به دیدار پدرش نشده است.او پیش از انتشار متن کامل نامه پدرش می نویسد: خواستم تا در آستانه این ماه رمضان از پدرم یادی کرده باشم . پدری که مانند مهندس موسوی و همه زندانیان سیاسی دچار کینه و عداوت ماموران امنیتی قرار گرفته اند.حسین کروبی سپس اظهار امیدواری کرده است تا در این ماه، زندانیان سیاسی همچون احمد زیدآبادی، محمد داوری، عبدالله مومنی، عیسی سحرخیز و بهاره هدایت و بسیاری دیگر از زندانیان و نیز گمنامان در بند که به ناحق دچار ظلم ظالمین شده اند هرچه زودتر آزاد شده و مسببان این ظلم در این ماه رحمت و توبه از درگاه خداوند طلب بخشش کنند و به عقلانیت و انسانیت بازگردند.اما بعد از این اظهارات او به شرح دلیل نامه پدرش به وی پرداخته است و می گوید که این نامه چند ماه پیش نوشته شده است اما متاسفانه در آن ایام، رسانه های جریان حاکم با شایعه پراکنی، خبر خروج من از کشور و پناهنده شدن در کشوری امن را منتشر کرده بودند. این خبرها توسط ماموران به گوش پدرم رسیده بود و ایشان چون نگران جو سازی و سوء استفاده جریان حاکم بودند، طی نامه ای به من در این خصوص ابراز نگرانی خود را اعلام کردند. چند ماه پیش روزنامه کیهان و سایر سایت های حامی جریان حاکم در خبری کذب نوشته بودند: خبر می رسد حسین کروبی فرزند کروبی که نقش فعالی در تحریک پدر و نقش آفرینی وی در فتنه سال ۸۸ داشته، مدتی است از کشور گریخته است.اما متن کامل نامه شیخ مهدی کروبی به پسرش حسین به شرح زیر است:
بسمه تعالی
فرزند عزیز و نور چشمم حسین کروبی
سلامتی شما و خانواده محترم و فرزندان عزیز زهرا خانوم و احمد جان را از خداوند منان خواستارم. انشاله از همه خطرها مصون و محفوظ باشید. یقین داشته باشید این دوران سخت و دشوار پایان خواهد یافت. زشتی و شرمندگی می ماند برای افراد و مسئولینی که ظلم می کنند و بر خلاف قانون و شرع حقوق مردم را پایمال می نمایند. با توکل به خداوند بزرگ در کنار خانواده و فرزندان باشید و در خصوص ملاقات با پدر، هرگونه صلاح می دانید عمل نمایید و از مسافرت به خارج از کشور حتما پرهیز نمایید زیرا مصلحت نیست و مطمئن باشید ندامت و پشیمانی جبران ناپذیری دارد.
مهدی کروبی
بسمه تعالی
فرزند عزیز و نور چشمم حسین کروبی
سلامتی شما و خانواده محترم و فرزندان عزیز زهرا خانوم و احمد جان را از خداوند منان خواستارم. انشاله از همه خطرها مصون و محفوظ باشید. یقین داشته باشید این دوران سخت و دشوار پایان خواهد یافت. زشتی و شرمندگی می ماند برای افراد و مسئولینی که ظلم می کنند و بر خلاف قانون و شرع حقوق مردم را پایمال می نمایند. با توکل به خداوند بزرگ در کنار خانواده و فرزندان باشید و در خصوص ملاقات با پدر، هرگونه صلاح می دانید عمل نمایید و از مسافرت به خارج از کشور حتما پرهیز نمایید زیرا مصلحت نیست و مطمئن باشید ندامت و پشیمانی جبران ناپذیری دارد.
مهدی کروبی
۱۳۹۰ مرداد ۱۵, شنبه
عماد بهاور؛ ۴۷۵ روز حبس و محروم از مرخصی
در حالیکه ۴۷۵ روز از دوران حبس عماد بهاور رئیس شاخه جوانان نهضت آزادی ایران می گذرد اما وی همچنان از حق مرخصی و تماس تلفنی محروم است. این فعال اصلاح طلب چهار بار بعد از انتخابات ریاست جمهوری دستگیر و نهایتا در سال ۸۹ در شعبهٔ ۱۵ دادگاه انقلاب پس از چندین بار تعویق زمان دادگاه به درخواست بازجوی پرونده، حکم ده سال حبس و ده سال محرومیت از فعالیت در فضای احزاب، رسانهها و فضای سایبری برای وی صادر و تایید شد. بهاور در مدت زمان بازداشت، با نگاشتن نامه به دادستان تهران و انتشار دفاعیت خود، بر مشی اصلاح طلبانهاش تاکید ورزیده و از آن دفاع کرد. او پس از شنیدن حکم سنگینش گفت: " همیشه در عمل به چارچوب قانون اساسی تاکید کرده ام و اصلاح طلب خواهم ماند.لازم بذکر است محمد خاتمی ، طی پیامی به مناسبت تولد عماد، خطاب به این زندانی سیاسی خاطرنشان کرده است: "اگر هدف والا باشد پایداری در راه آن و تلاش برای رسیدن به آن جهاد بزرگ است.طاهره طاهریان مادر عماد در خصوص آخرین وضعیت او به "جرس" می گوید: "دوشنبه عماد را ملاقات کردیم که شکر خدا حالش خوب بود بعد از اعتصاب غذا ضعیف شده بود اما الان کمی بهتر شده است. حدود یازده ماه ملاقات حضوری نداشتیم اما از خرداد امسال تا کنون دو بار ملاقات حضوری داشتیم، ملاقاتها همیشه کابینی است و هر روز این محدودیتها و فشارها افزایش پیدا می کند. گشتها و کنترلها خیلی زیاد شده، قبلا راحتتر بودیم. مسلما یک بار فشار روانی بر روی خانواده ها و زندانیان است. مثلا در ملاقات کابینی روی گوشی یک دکمه ای گذاشته اند که باید آنرا فشار دهیم تا ارتباط برقرار شود و این خیلی آزاردهنده است زیرا صحبتهایمان شنود می شود. تمام این حرکات ضربه و نگران کننده است. یکی از مشکلات بزرگ دیگر ما این است که تماس تلفنی قطع است. پدربزرگ ها و مادر بزرگ های عماد که هشتاد و نود ساله و مریض هستند خیلی برای عماد دلتنگ و نگران هستند اگر به عماد مرخصی می دادند یا می توانست تماس تلفنی داشته باشد تا با آنها صحبت کند این شرایط دشوار پیش نمی آمد. در مورد مرخصی هم بارها و بارها تقاضا کردیم اما متاسفانه هیچگونه پاسخی نگرفتیم. امروز هم مجددا تماس گرفتم ، گفتند استعلام کردیم. گفتم از زندان استعلام کردید؟ گفتند نخیر از جای دیگر! به هر حال در این یک سال و نیم همیشه همین صحبت بوده اما تاکنون پاسخی برای مرخصی نگرفته ایم. خلاصه علاوه بر فشاری که روی ما و خود زندانی است همیشه هم نگران یک تغییر و وضعیت جدید هستیم. به طوریکه من در این یک سال و نیم چه در زندان و چه در دادستانی تغییرات زیادی را دیدم که متاسفانه این تغییرات در جهت اصلاح و بهبود روشها نیست بلکه یک روند منفی دارد که محدودیتها و فشارها را زیاد می کند. وی با اشاره به اینکه عماد از نظر روحی بسیارعالی است، می گوید: "با اینکه شرایط زندان سخت است اما عماد از نظر روحی بسیار "مقاوم" است. با توجه به روحیه ایی هم که دارد از مشکلات زندان به خانواده چیزی نمی گوید تا آنها آسیب نبینند. خلاصه با ایستادگی و هدفی که دارد این دوران سخت را تحمل می کند. عماد بچه آرام و قوی است، الان در زندان روزه هایش را می گیرد. رفتار و متانتش در خانواده همیشه نمونه و زبانزد همه بود و به خاطر همین ویژگیها تحمل دوریش خیلی سخت است. بویژه در ایام مبارک ماه رمضان و ایام نوروز که خاطراتش یادم می آید این روزها برایم سخت می گذرد و هر روز که می گذرد دلتنگیم بیشتر می شود.عماد بهاور در حالی در حال گذراندن حکم سنگین خود می باشد که جرم وی آنگونه که دادگاه اعلام کرده است عضویت در نهضت آزادی، جلسه با سران نهضت و فعالیت بر علیه نظام عنوان شده است و قاضی حتی دفاعیه عماد بهاور را نخوانده و حکمی از پیش تعیین شده را صادر و تایید کرده است.مادر عماد در خصوص اعتراض به حکم ناعادلانه فرزندش می گوید: "به جاهای مختلف مراجعه کردیم و درخواست رسیدگی مجدد به حکم وی را داده ایم اما هنوز هیچ خبری به ما نداده اند. در هر حال امیدوارم تجدید نظری صورت بگیرد زیرا همانطور که بارها گفته ام این یک حکمی است که از روی خصومت و کینه توزی صادر شده است، همانطوری که روز بازداشت عماد بازجویش همین حکم را گفت و من بارها در مصاحبه ها گفتم این حکم غیرعادلانه ای است که از قبل تعیین شده بود.وی در پایان خطاب به مسئولان می گوید: "من از مسئولان درخواست می کنم با دید بازتری به مسائل زندانیان نگاه کنند. برای اعطای حقوق ابتدایی زندانیان مثل مرخصی با غرض و خصومت برخورد نکنند. مثلا عماد چون به خواسته ی آنها تن نداده، جواب درستی به استعلام مرخصی او نمی دهند. امیدوارم مسئولین از کینه توزی دست بردارند و بدانند که این عزیزان در بند، هدفی جز دلسوزی برای کشور و مردم خویش نداشته اند . تا چه زمان می خواهند این جوانان را در زندان نگه دارند؟ به نظر من آنها از این اقدامات نتیجه عکس خواهند گرفت. ببینید یک زندانی اطرافیان و خویشان زیادی دارد و اینگونه برخوردها باعث می شود نارضایتی ها افزایش پیدا کند و من امیدوارم مسئولین باعث افزایش بیشتر نارضایتی در جامعه نشوند و دید بازتری داشته باشند و هرچه زودتر جوانان و زندانیان سیاسی را "آزاد" کنند.
بازداشت کوهیار گودرزی، فعال حقوق بشری و مادرش پروین مخترع
کوهیار گودرزی فعال حقوق بشری و دانشجوی محروم از تحصیل و مادرش پروین مخترع بازداشت شده اند.به کمتر از هفت روز از بازداشت این دو می گذرد و تا کنون هیچ اطلاعی از علت دستگیری و نهاد بازداشت کننده این فرزند و مادر توسط نهاد های مسئول اعلام نشده است.بر اساس این گزارش، مادر کوهیار گودرزی در کرمان بازداشت شده است و هم اکنون در بازداشتگاهی در کرمان نگهداری می شود. این گزارش همزمان می افزاید دقیقا معلوم نیست که کوهیار گودرزی در بازداشتگاه های شهر تهران است یا کرمان. گفتنی است این عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر در روزهای پس از انتخابات بازداشت و مدت یک سال در زندان اوین محبوس بود و بعد از اتمام دوران محکومیتش از زندان آزاد شده بود.برخی دوستان گودرزی گفته اند که علت بازداشت وی فعالیت های حقوق بشری وی و علت بازداشت مادرش پیگیری هایش در دوران زندان سال قبل فرزندش بوده است.این منابع تاکید کرده اند که مادر کوهیار (خانم پروین مخترع) هیچ فعالیت سیاسی نداشته است و تنها در دورانی که فرزندش در زندان بود برای آزادی وی تلاش می کرد و همزمان با مراجعه به نهاد های امنیتی و قضایی، اطلاع رسانی انجام می داد.وی یک بار نیز در سال ٨٨ به مدت چند ساعت در جریان حضور خانواده های برخی زندانیان در دادستانی تهران بازداشت شده بود که با اعتراض دیگر خانواده ها و پس از چند ساعت و توقیف موبایلش، آزاد شده بود.بر اساس این گزارش، برخی از دوستان نزدیک کوهیار گودرزی در روزهای گذشته به نهادهای امنیتی در تهران احضار شده اند.هم اکنون هیچ اطلاع دقیقی از مکان بازداشت و اتهامات این مادر و پسر در دست نمی باشد.
منبع : جرس
منبع : جرس
۱۳۹۰ مرداد ۱۴, جمعه
گرامیداشت ارسلان ابدی، سیامک قادری و سید مصطفی تاجزاده، در چهارمین روز ماه رمضان
نامگذاری روزهای ماه رمضان به نام اسرای جنبش که توسط جمعی از جوانان اصلاح طلب پیشنهاد و انجام شده، روز چهارم به نام ارسلان ابدی، سیامک قادری و سید مصطفی تاجزاده، سه تن از زندانیان جنبش نام گذاری شد.طی روزهای گذشته و در سه روز اول ماه رمضان، نام سعید متین پور، امید کوکبی، مهدی خزعلی، احمد زیدآبادی، ضیا نبوی، حسن یونسی و فریدون صیدی راد گرامی داشته شد.بنا به گزارش های رسیده به جرس، روز پنجشنبه سیزدهم امرداد ماه و در چهارمین روز این نامگذاری ها و گرامیداشت، پیرامون ارسلان ابدی، سیامک قادری و سید مصطفی تاجزاده، آمده است:ارسلان ابدی
ارسلان ابدی از بازداشت شدگان حوادث عاشورای خونین سال 88 است که به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شده است.
کیفرخواست ارسلان ابدی ابتدا “محاربه” و “فساد فی الارض” عنوان شده بود که پس از چندی با توجه به فشار افکار عمومی و برخی از مسئولین، این کیفرخواست تغییر کرد.این دانشجو از روز عاشورای سال گذشته تاکنون در بند ٣۵٠ زندان اوین در کنار سایر زندانیان سیاسی اوین به سر می برد.بر اساس گزارش ها ارسلان ابدی دانشجوی مقطع کارشناسی مهندسی عمران دانشگاه بین المللی قزوین در روز عاشورا پیش از بروز هر نوع درگیری و حتی شکل گرفتن تجمعی دستگیر شده بود.سیامک قادری
با وجود گذشت یک سال از بازداشت سیامک قادری، روزنامه نگار زندانی، مسوولان قضایی با آزادی موقت او با وثیقه مخالفت می کنند.سیامک قادری، روزنامه نگار، به اتهام تبلیغ علیه نظام، تشویش اذهان عمومی و نشر به ۴ سال حبس تعزیری محکوم شده است.یکی از اتهامات اصلی این روزنامه نگار اداره کردن وبلاگ” ایرنای ما “بوده است. وبلاگی که او در آن به برخی عملکردها و اقدامات مسوولان خبرگزاری دولتی ایرنا انتقاد کرده و همچنین درباره جنبش سبز و رهبرانش مطالبی را در این وبلاگ نوشته بود.خبرگزاری ایرنا شاکی اصلی پرونده قادری بود، او همچنین بعد از ۱۸ سال کار دراین خبرگزاری از آن اخراج و راهی زندان اوین شد.پس از اخراج این روزنامه نگار از خبرگزاری دولتی ایران، او به دادگاه اداری شکایت برد و دوباره به ایرنا برگشت اما تا زمان بازداشت، در بخش های غیر خبری و امور اداری به کار مشغول بود.این روزنامه نگار بعد از سخنرانی محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران در دانشگاه کلمبیا که گفته بود "ما در ایران همجنس گرا نداریم"، با شماری از همجنس گرایان ایران مصاحبه کرده بود.به گفته دوستان سیامک قادری، این خبرنگار که حکم ۶۰ ضربه شلاقش به خاطر همکاری با هم جنس گراها اعلام شده، به حکم صادره اعتراض و تقاضای تجدید نظر کرده است.سیامک قادری، روزنامه نگار در حالی در بند ۳۵۰ نگهداری می شود که هنوز حکم دادگاه تجدید نظرش به او ابلاغ نشده اما گفته می شود حکم چهار سال زندان او تایید شده است. این روزنامه نگار با قرار بازداشت اولیه و به صورت غیر قانونی در زندان اوین نگهداری می شود .سید مصطفی تاج زاده
سید مصطفی تاج زاده که یک روز پس از انتخابات سال ۸۸ دستگیر شده بود، پس از گذراندن ۹ ماه زندان که نیمی از آن در سلول انفرادی بود در آستانه ی نوروز 89 به مرخصی آمد اما در پی شکایت از کودتاگران انتخاباتی و به دلیل امتناع از پس گرفتن این شکایت در میانه مرخصی و در حالی که تحت درمان قرار داشت به زندان برگردانده شد.
پس از انتقال تاجزاده به قرنطینه، حق ملاقات منظم و هفتگی وهمچنین امکان تماس تلفنی وی قطع شد و اجازه دسترسی به روزنامه ها و مجلات درخواستی خود را نیز نداشت.در تمام مدت فشار های وارده بر این فعال سیاسی به حدی بود که وی با وجود بیماری و مشکلات جسمی خود اعلام کرد از آذرماه سال گذشته در اعتراض به اینگونه برخوردهای غیر قانونی دست به روزه اعتراضی زده است و تا زمانی که از حقوق قانونی خود برخوردار نشود به روزه داری ادامه خواهد داد.سید مصطفی تاج زاده، عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب و جبهه مشارکت، که در ظاهر برای اجرای ۶ سال حکم تعزیری خود به اوین بازگردانده شده بود، از همان ابتدا با دخالت اطلاعات سپاه، به جای بند عمومی سیاسی به سلول متعلق به حفاظت اطلاعات زندان منتقل شد.معاون سیاسی وزارت کشور دولت سید محمد خاتمی، در سلول دوالف مدتی را با محمد نوری زاد گذراند. اما پس از عاشورا و در پی اعتصاب غذای نوریزاد و انتقال وی به بیمارستان، دوباره مدت ها به صورت انفرادی در سلول نگهداری شد.تاج زاده چند ماه نیز با یکی از محکومان که به ناراحتی روانی دچار بود هم سلول شد. اقدامی که از نظر زندان بان ها و زندانیان به مراتب از سلول انفرادی دشوارتر است و برای تشدید شکنجه و اعمال فشار بیشتر به زندانی سلول انفرادی تلقی می شود.عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب، در ۲ سال گذشته حداقل ۱۵ ماه در سلول انفرادی و ۲ نفره نگهداری شده که ۱۱ ماه آن مصداق روشن شکنجه سلول انفرادی و یا شکنجه ی تشدید شده ی سلول انفرادی بوده است.به گفته ی کارشناسان و فعالان سیاسی، رفتار ماموران مراقب تاج زاده نیز با وی بسیار بد است و شیوه برخورد اطلاعات سپاه با این چهره ی شناخته شده ی سیاسی کاملا جنبه ی انتقام گیری پیدا کرده است.وی از نه ماه پیش و در اعتراض به برخوردهای غیرقانونی صورت گرفته روزه دار بوده است پیش از بازگشت به زندان نیز اعلام کرده بود که در صورت عدم انتقال به بند ۳۵۰ و استمرار نگهداری در شبه انفرادی ایزوله روزه های اعتراضی خود را از سر خواهد گرفت. خواسته های وی برای پایان دادن به روزه های اعتراضی، برخورداری از حقوق عادی یک زندانی مانند ملاقات و تماس های تلفنی منظم، انتقال به بند عمومی و دسترسی به حداقل امکانات پزشکی مورد نیاز عنوان شده است.این در حالی است که به گفته پزشکان تاج زاده به دلیل روزه داری مداوم به شدت ضعیف شده است و به دلیل آرتروز شدید گردن که باعث فشار بر روی نخاع وی شده است نیاز فوری به انجام فیزیوتراپی مستمر دارد که مسئولین پرونده وی تا کنون پاسخ روشنی به این درخواست نداده اند.این فعال جنبش سبز، این روزها را هم چنان در دو الف و شرایط غیر قانونی به سر می برد.
ارسلان ابدی از بازداشت شدگان حوادث عاشورای خونین سال 88 است که به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شده است.
کیفرخواست ارسلان ابدی ابتدا “محاربه” و “فساد فی الارض” عنوان شده بود که پس از چندی با توجه به فشار افکار عمومی و برخی از مسئولین، این کیفرخواست تغییر کرد.این دانشجو از روز عاشورای سال گذشته تاکنون در بند ٣۵٠ زندان اوین در کنار سایر زندانیان سیاسی اوین به سر می برد.بر اساس گزارش ها ارسلان ابدی دانشجوی مقطع کارشناسی مهندسی عمران دانشگاه بین المللی قزوین در روز عاشورا پیش از بروز هر نوع درگیری و حتی شکل گرفتن تجمعی دستگیر شده بود.سیامک قادری
با وجود گذشت یک سال از بازداشت سیامک قادری، روزنامه نگار زندانی، مسوولان قضایی با آزادی موقت او با وثیقه مخالفت می کنند.سیامک قادری، روزنامه نگار، به اتهام تبلیغ علیه نظام، تشویش اذهان عمومی و نشر به ۴ سال حبس تعزیری محکوم شده است.یکی از اتهامات اصلی این روزنامه نگار اداره کردن وبلاگ” ایرنای ما “بوده است. وبلاگی که او در آن به برخی عملکردها و اقدامات مسوولان خبرگزاری دولتی ایرنا انتقاد کرده و همچنین درباره جنبش سبز و رهبرانش مطالبی را در این وبلاگ نوشته بود.خبرگزاری ایرنا شاکی اصلی پرونده قادری بود، او همچنین بعد از ۱۸ سال کار دراین خبرگزاری از آن اخراج و راهی زندان اوین شد.پس از اخراج این روزنامه نگار از خبرگزاری دولتی ایران، او به دادگاه اداری شکایت برد و دوباره به ایرنا برگشت اما تا زمان بازداشت، در بخش های غیر خبری و امور اداری به کار مشغول بود.این روزنامه نگار بعد از سخنرانی محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران در دانشگاه کلمبیا که گفته بود "ما در ایران همجنس گرا نداریم"، با شماری از همجنس گرایان ایران مصاحبه کرده بود.به گفته دوستان سیامک قادری، این خبرنگار که حکم ۶۰ ضربه شلاقش به خاطر همکاری با هم جنس گراها اعلام شده، به حکم صادره اعتراض و تقاضای تجدید نظر کرده است.سیامک قادری، روزنامه نگار در حالی در بند ۳۵۰ نگهداری می شود که هنوز حکم دادگاه تجدید نظرش به او ابلاغ نشده اما گفته می شود حکم چهار سال زندان او تایید شده است. این روزنامه نگار با قرار بازداشت اولیه و به صورت غیر قانونی در زندان اوین نگهداری می شود .سید مصطفی تاج زاده
سید مصطفی تاج زاده که یک روز پس از انتخابات سال ۸۸ دستگیر شده بود، پس از گذراندن ۹ ماه زندان که نیمی از آن در سلول انفرادی بود در آستانه ی نوروز 89 به مرخصی آمد اما در پی شکایت از کودتاگران انتخاباتی و به دلیل امتناع از پس گرفتن این شکایت در میانه مرخصی و در حالی که تحت درمان قرار داشت به زندان برگردانده شد.
پس از انتقال تاجزاده به قرنطینه، حق ملاقات منظم و هفتگی وهمچنین امکان تماس تلفنی وی قطع شد و اجازه دسترسی به روزنامه ها و مجلات درخواستی خود را نیز نداشت.در تمام مدت فشار های وارده بر این فعال سیاسی به حدی بود که وی با وجود بیماری و مشکلات جسمی خود اعلام کرد از آذرماه سال گذشته در اعتراض به اینگونه برخوردهای غیر قانونی دست به روزه اعتراضی زده است و تا زمانی که از حقوق قانونی خود برخوردار نشود به روزه داری ادامه خواهد داد.سید مصطفی تاج زاده، عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب و جبهه مشارکت، که در ظاهر برای اجرای ۶ سال حکم تعزیری خود به اوین بازگردانده شده بود، از همان ابتدا با دخالت اطلاعات سپاه، به جای بند عمومی سیاسی به سلول متعلق به حفاظت اطلاعات زندان منتقل شد.معاون سیاسی وزارت کشور دولت سید محمد خاتمی، در سلول دوالف مدتی را با محمد نوری زاد گذراند. اما پس از عاشورا و در پی اعتصاب غذای نوریزاد و انتقال وی به بیمارستان، دوباره مدت ها به صورت انفرادی در سلول نگهداری شد.تاج زاده چند ماه نیز با یکی از محکومان که به ناراحتی روانی دچار بود هم سلول شد. اقدامی که از نظر زندان بان ها و زندانیان به مراتب از سلول انفرادی دشوارتر است و برای تشدید شکنجه و اعمال فشار بیشتر به زندانی سلول انفرادی تلقی می شود.عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب، در ۲ سال گذشته حداقل ۱۵ ماه در سلول انفرادی و ۲ نفره نگهداری شده که ۱۱ ماه آن مصداق روشن شکنجه سلول انفرادی و یا شکنجه ی تشدید شده ی سلول انفرادی بوده است.به گفته ی کارشناسان و فعالان سیاسی، رفتار ماموران مراقب تاج زاده نیز با وی بسیار بد است و شیوه برخورد اطلاعات سپاه با این چهره ی شناخته شده ی سیاسی کاملا جنبه ی انتقام گیری پیدا کرده است.وی از نه ماه پیش و در اعتراض به برخوردهای غیرقانونی صورت گرفته روزه دار بوده است پیش از بازگشت به زندان نیز اعلام کرده بود که در صورت عدم انتقال به بند ۳۵۰ و استمرار نگهداری در شبه انفرادی ایزوله روزه های اعتراضی خود را از سر خواهد گرفت. خواسته های وی برای پایان دادن به روزه های اعتراضی، برخورداری از حقوق عادی یک زندانی مانند ملاقات و تماس های تلفنی منظم، انتقال به بند عمومی و دسترسی به حداقل امکانات پزشکی مورد نیاز عنوان شده است.این در حالی است که به گفته پزشکان تاج زاده به دلیل روزه داری مداوم به شدت ضعیف شده است و به دلیل آرتروز شدید گردن که باعث فشار بر روی نخاع وی شده است نیاز فوری به انجام فیزیوتراپی مستمر دارد که مسئولین پرونده وی تا کنون پاسخ روشنی به این درخواست نداده اند.این فعال جنبش سبز، این روزها را هم چنان در دو الف و شرایط غیر قانونی به سر می برد.
۱۳۹۰ مرداد ۱۳, پنجشنبه
آب را ول نکنید!
نظر به پخش فیلم و اعترافات تکان دهندهی یک سازمان مخوف تروریستی که چند روز پیش با شلیک ده ها قبضه آب باعث ایجاد رعب و وحشت در سطح کشور شدند البته ما آخرش دقیقاً نفهمیدیم که این یارو روزبهانی تهش رئیس پلیس امنیت اخلاقیه یا رئیس ثبت احوال نشون به اون نشون که ما کلاً سه تا ترانه موسوی در جهان بیشتر نداریم: یکی پیارسال تا حالا همچنان بعد از قطع برق بالای پله برقی گیر کرده، یکی ده سال پیش رفت قطب شمال شوهر کرد الآن اسکیمو شده اینا اینم عکسش، یکی هم قراره به میمنت و مبارکی فردا به دنیا بیاد که از همینجا به ننهش تبریک میگیم، لیکن حسب اهمیت موضوع ما نیز با دو نفر از اعضاء این سازمان تروریستی مصاحبه کردیم که اتفاقاً خیلی هم حال داد. توضیحاً اینکه جهت جلوگیری از گسترش وحشت عمومی در سطح جامعه مصاحبه با این عزیزان از پشت انجام شد:ما: برادر لطفاً بفرمائید این اقدام تروریستی چطور سازماندهی شد؟
برادر: بنام خدا اینجانب کامی دیش دلنگ بوده و حدود ده سال است که متأسفانه به کراک اعتیاد خیلی شدیدی دارم، هدف از آب پاشیدن به سر و کلهی همدیگر در ابتدا ایجاد فضای رعب و وحشت و گسترش فحشا و آسیبهای اجتماعی و سرنگونی نظام بود که بعداً طی ملاقاتهائی که ما پارسال با آقای مهدی کروبی داشتیم هدفهای دیگری هم به آن اضافه شد و به همین جهت دولت اسرائیل مقادیر زیادی سلاح کشتار جمعی شامل تفنگ آبپاش، مین رطوبتی، تانک ضد آب، موشک حوض به هوا و امثالهم برای ما ارسال نمود که البته مهمات مربوطه در هر شلنگی قابل دسترسی بود و ما به قصد جان و مال و نوامیس مردم به همدیگر آب پاشدیم که خدا الهی از ما نگذرد.ما: پس از دستگیری توسط نیروهای جان بر کف ثبت احوال الآن چه احساسی دارید؟
برادر: البته همین پشتمان که الآن به شماست یک کمی احساس درد دارد ولی کلاً یک حس معنوی خاصی است که اصلاً قابل توصیف نیست و اینجا همه جای محیط نورانی است و آنجاهای محیط هم که تاریک است ما را میبرند رأیمان را پس میدهند و اینجا خوشبختانه تمام امکانات برای ضبط اعترافات خودجوش ما وجود دارد که باز هم احساس خوبی به آدم دست میدهد.
ما: خواهر شما بفرمائید چطوری به این سازمان تروریستی ملحق شدید؟
خواهر: بسم الله الرحمن الرحیم اینجانب نازی قشنگ و الآن دوازده سال است که مرتب شیشه و قرصهای روانگردان مصرف مینمایم و از سال هفتاد و دو در فیس بوک و توئیتر و گوگل پلاس و یاهو و اسکایپ و فرند فید به فعالیت بر علیه نظام مشغولم که اتفاقاً یک روز همینطور که مشغول بودم به یک گروه در فیس بوک که خیلی خطرناک است دعوت شدم که بعداً فهمیدم پسر آقای کروبی این گروه را درست کرده و فوراً عضو شدم و بلافاصله در همان گروه مورد سوء استفاده و آزار و تجاوز جنسی قرار گرفته و سه بار هم از طریق ایمیلهای گروهی که برای اعضاء فرستاده میشد حامله گردیدم که بعداً رفتم بچه را انداختم تا اینکه دو هفته پیش مسیج محرمانهای برای ما ارسال شد و ما جهت فسق و فجور و فحشاء و ترویج بیبند و باری و کلاً اهداف سیاسی از این قبیل به پارک رفتیم که آنجا مورد آبپاشی قرار گرفته و تمام لباسهای زیر و رو و حتی جلد ناموسمان نیز خیس شد و در این زمان توسط عوامل حاضر در صحنه دید زده میشدیم و توصیهی من به نسل جوان این است که از کامپیوتر اصلاً استفاده نکنند تا مثل من خیس نشوند و بجای آن بروند مفاتیح الجنان بخوانند که هم همه جای آدم را خشک میکند هم بعدش انشالله حوری میشوند در بهشت برادران با آنها همان کاری را میکنند که ما میخواستیم در پارک بکنیم هیچکسی هم آدم را دستگیر نمیکند!
علیرضا رضایی/منبع:خودنویس
برادر: بنام خدا اینجانب کامی دیش دلنگ بوده و حدود ده سال است که متأسفانه به کراک اعتیاد خیلی شدیدی دارم، هدف از آب پاشیدن به سر و کلهی همدیگر در ابتدا ایجاد فضای رعب و وحشت و گسترش فحشا و آسیبهای اجتماعی و سرنگونی نظام بود که بعداً طی ملاقاتهائی که ما پارسال با آقای مهدی کروبی داشتیم هدفهای دیگری هم به آن اضافه شد و به همین جهت دولت اسرائیل مقادیر زیادی سلاح کشتار جمعی شامل تفنگ آبپاش، مین رطوبتی، تانک ضد آب، موشک حوض به هوا و امثالهم برای ما ارسال نمود که البته مهمات مربوطه در هر شلنگی قابل دسترسی بود و ما به قصد جان و مال و نوامیس مردم به همدیگر آب پاشدیم که خدا الهی از ما نگذرد.ما: پس از دستگیری توسط نیروهای جان بر کف ثبت احوال الآن چه احساسی دارید؟
برادر: البته همین پشتمان که الآن به شماست یک کمی احساس درد دارد ولی کلاً یک حس معنوی خاصی است که اصلاً قابل توصیف نیست و اینجا همه جای محیط نورانی است و آنجاهای محیط هم که تاریک است ما را میبرند رأیمان را پس میدهند و اینجا خوشبختانه تمام امکانات برای ضبط اعترافات خودجوش ما وجود دارد که باز هم احساس خوبی به آدم دست میدهد.
ما: خواهر شما بفرمائید چطوری به این سازمان تروریستی ملحق شدید؟
خواهر: بسم الله الرحمن الرحیم اینجانب نازی قشنگ و الآن دوازده سال است که مرتب شیشه و قرصهای روانگردان مصرف مینمایم و از سال هفتاد و دو در فیس بوک و توئیتر و گوگل پلاس و یاهو و اسکایپ و فرند فید به فعالیت بر علیه نظام مشغولم که اتفاقاً یک روز همینطور که مشغول بودم به یک گروه در فیس بوک که خیلی خطرناک است دعوت شدم که بعداً فهمیدم پسر آقای کروبی این گروه را درست کرده و فوراً عضو شدم و بلافاصله در همان گروه مورد سوء استفاده و آزار و تجاوز جنسی قرار گرفته و سه بار هم از طریق ایمیلهای گروهی که برای اعضاء فرستاده میشد حامله گردیدم که بعداً رفتم بچه را انداختم تا اینکه دو هفته پیش مسیج محرمانهای برای ما ارسال شد و ما جهت فسق و فجور و فحشاء و ترویج بیبند و باری و کلاً اهداف سیاسی از این قبیل به پارک رفتیم که آنجا مورد آبپاشی قرار گرفته و تمام لباسهای زیر و رو و حتی جلد ناموسمان نیز خیس شد و در این زمان توسط عوامل حاضر در صحنه دید زده میشدیم و توصیهی من به نسل جوان این است که از کامپیوتر اصلاً استفاده نکنند تا مثل من خیس نشوند و بجای آن بروند مفاتیح الجنان بخوانند که هم همه جای آدم را خشک میکند هم بعدش انشالله حوری میشوند در بهشت برادران با آنها همان کاری را میکنند که ما میخواستیم در پارک بکنیم هیچکسی هم آدم را دستگیر نمیکند!
علیرضا رضایی/منبع:خودنویس
افزایش محکومیت عیسی سحر خیز به ۵ سال حبس
دستگاه قضایی عیسی سحرخیز روزنامه نگارو فعال سیاسی را به علت فعالیتهای مطبوعاتی سابق خود یه دو سال حبس محکوم کرد.بنا به اطلاع گزارشگران هرانا؛ ارگان خبری مجموعه فعالا حقوق بشر در ایران، این روزنامه نگار که پیشتر به سه سال حبس تعزیری محکوم شده بود صبح امروز طی حکمی که در زندان به وی ابلاغ شد به دو سال حبس محکوم شد. لازم به یاد آوری است این فعال مطبوعاتی که در حوادث پس از انتخابات جنجال برانگیز سال ۸۸ بازداشت شده بود از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی به اتهام توهین به رهبری و تبلیغ علیه نظام به سه سال حبس محکوم شده بود.لازم به ذکر است وی در دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی مدتی مدیرکل مطبوعات داخلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مدیرمسوول روزنامهٔ توقیف شدهٔ «اخبار اقتصادی» و ماهنامهٔ توقیف شده «آفتاب» بوده است.
سازمان عفو بین الملل خواستار آزادی زندانیان سیاسی بیمار شد
در واکنش به حاد شدن وضعیت وخیم جسمانی تعدادی از زندانیان سیاسی در زندان های جمهوری اسلامی، سازمان عفو بین الملل، خواستار آزادی بدون قید و شرط آنان شد.در بیانیه این سازمان مدافع حقوق بشر که در سایت رسمی آن منتشر شده، آمده است: دست کم نه زندانی ایرانی با وجود وخامت حالشان و داشتن مشکلات پزشکی جدی همچنان زندانی هستند: محمدصدیق کبودوند، عیسی سحرخیز، کاظمینی بروجردی، زهرا جباری، کوروش کوهکن، حسین رونقی ملکی، احمد زید آبادی، سعید متین پور، حشمت الله طبرزدی.در ادامه سازمان عفو بین الملل درخواست کرد این زندانیان که هریک بدلیل تلاشهای صلح طلبانه شان در راه دستیابی به حق آزادی بیان، تجمعات، جلسات و عقیده حصر شده اند باید به سرعت و بدون قید و شرط آزاد گردند.گفتنی است تمام این زندانیان سیاسی جز سعید متین پور، محمدصدیق کبودوند و محمد حسین کاظمینی بروجردی، پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ دستگیر و زندانی شدهاند.سازمان عفو بینالملل در بیانیه خود آورده است که این زندانیان سیاسی تنها به این دلیل به زندان افتادهاند که از حق طبیعی خود برای آزادی بیان و تجمعات استفاده کردهاند.آن طور که در بیانیه این سازمان مدافع حقوق بشر آمده است، محمدصدیق کبودوند تنها در سال ۲۰۱۰ دو بار سکته کرده، اما از هرگز از رسیدگی پزشکی مناسب برخوردار نبوده است.حشمتالله طبرزدی، مدیر مسئول سابق هفتهنامه پیام دانشجو، نیز پس از ناآرامیهای عاشورای سال ۸۸، در اعتراض به نتایج انتخابات دهم ریاست جمهوری بازداشت شده و تاکنون بدون حتی یک روز مرخصی در زندان بوده است.در چند هفته گذشته خبرهای رسیده از زندانهای ایران حکایت از وخامت حال تعدادی از زندانیان سیاسی داشته و خانوادههای این زندانیان نیز بارها از این وضعیت و عدم رسیدگی مسئولان جمهوری اسلامی انتقاد کردهاند.منابع حقوق بشری نسبت به تداوم وضعیت فعلی حسین رونقی ملکی و حشمت الله طبرزدی هشدار جدی داده اند.
اینترنت ملی، طرحی ضدملی علیه آزادی بیان و اینترنت جهانی
سازمان گزارشگران بدون مرز امروز دوازده مرداد، اطلاعیهای در محکومیت اجرای طرح «اینترنت ملی» از سوی جمهوری اسلامی صادر کرد.اطلاعیه مطبوعاتی سازمان گزارشگران بدون مرز که مقر آن در پاریس است، به این شرح است:«رضا تقیپور انوری، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات جمهوری اسلامی ایران، در تاریخ ٤ مرداد ماه، اعلام کرد که "فاز اول شبکه ملی اینترنت طی ۶ ماهه اول امسال به بهرهبرداری میرسد. وی در این باره گفت "در کنار شبکه ملی اینترنت، اینترنت (جهانی) را به عنوان یک سرویس با همان مسائلی که تا کنون وجود داشته است کماکان خواهیم داشت و پهنای باند داخل را به صورت امن و حفاظت شده برای کسب و کار اقتصادی و حریم شخصی خانوارها توسعه خواهیم داد." وی با تاکید بر استفاده از"موتور جستجوی ملی و ایمیل ملی" در شبکه ملی اینترنت، یکی از اهداف اصلی شبکه اینترنت ملی را " جمعآوری اطلاعات و مدیریت ایمیلها در داخل کشور برای مورد توجه قرار گرفتن مباحث امنیتی” اعلام کرد. که در اصل اعلام کنترل بیشتر ایمیلهای مخالفان است.در ایران، علیرغم بکارگیری سانسوری همهجانبه، از اینترنت و شبکههای اجتماعی برای مقاومت در برابر سرکوب و اطلاع رسانی مستقل استفاده میشود. طرح اینترنت ملی در خدمت تشدید سانسور و کنترل گسترده شهروند وبنگاران است. اینترنت ملی در اصل یک انترانت (شبکه داخلی) است که جاینشین اینترنت جهانی میشود و در میان شهروندان تبعیض ایجاد میکند. در این طرح تنها "خبرگان" (موسسات دولتی، بانک ها وزارت خانه ها و ..) به اینترنت جهانی دسترسی خواهند داشت. این شبکهی "دوسرعته"، بیش از هر کس وبلاگنویسان و روزنامهنگاران را مجازات میکند. از نظر اقتصادی نیز " شبکه ملی" قابل دفاع نیست،این عقبگرد فنی میتواند عاملی بازدارنده برای بسیاری از کشورها در سرمایهگذاری و مناسبات اقتصادی با ایران باشد. اجرای طرح اینترنت ملی، تهاجمی است به همهی عرصههای اطلاع رسانی و نشان از خواست اعمال سانسوری همه جانبه بر کشور است.ایالات متحده امریکا در خرداد ماه سال جاری اعلام کرد که در حال راهاندازی طرحی به نام شبکه اینترنت شبح و یا اینترنت در چمدان است. این طرح زمانی که دولتها شبکه اینترنت را قطع میکنند. به شهروندان جهان امکان دسترسی به اینترنت جهانی را میدهد، ایران بلافاصله در این باره موضع گرفت و اعلام کرد که امکان مقابله با این امکان پیشرفته فنی را دارد. جمهوری اسلامی ایران سیاست شیطانسازی از رسانههای و رسانههای جدید را با منتسب کردن آنها به " قدرتهای خارجی " تشدید کرده است. در روزهای اخیر بسیاری از مسئولان دولتی "شبکههای اجتماعی و اینترنت " را ابزاری در خدمت "جنگ نرم" برای سرنگونی حکومت معرفی کردهاند. ٧ مرداد ماه، حیدر مصلحی وزیر اطلاعات "ﺁﺳﯿﺐ ﭘﺬﯾﺮﯼ ﺍﺯ ﻧﺎﺣﯿﻪ ﺷﺒﮑﻪ ﻣﺠﺎﺯﯼ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ" و "ﺍﯾﺠﺎﺩ ﺷﺒﮑﻪ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺩﺭ ﺩﺍﺧﻞ ﮐﺸﻮﺭ ﺗﻮﺳﻂ ﻣﺰﺩﻭﺭﺍﻥ ﺩﺍﺧﻠﯽ" ﺭﺍ ﺍﺯ "ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ ﺁﺳﯿﺐﻫﺎﯼ ﺟﻨﮓ ﻧﺮﻡ ﺩﺭ ﺣﻮﺯﻩ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﯼ" ﻋﻨﻮﺍﻥ ﮐﺮﺩ. دو روز پیش از آن مصطفی نجار وزیر کشور "فیس بوک، ماهواره و چت" را از مصادیق "جنگ نرم" اعلام کرده بود.در تاریخ ٥ مرداد ماه، گزارشگران بدون مرز از بازداشت فواد صادقی مدیر سایت آینده نیوز مطلع شده است. این وبنگار پیش از این نیز از تاریخ ٢١ بهمن تا ١٠ اسفند ماه ١٣٨٩ را در زندان بسر برد. سایت آینده نیوز از فردای ٢٢ خرداد ماه ١٣٨٨ برای انتشار اخبار اعتراضات بارها مورد سانسور قرار گرفته است. دلیل بازداشت فواد صادقی از سوی مقامات رسما اعلام نشده است.گزارشگران بدون مرز ادامهی بازداشت غیرقانونی مریم بهرمن وبنگار و فعال مدافع حقوق زنان را محکوم میکند. دلیل بازداشت این وبنگار که از تاریخ ٢١ اردیبهشت ماه در بازداشت بسر میبرد، رسما اعلام نشده است. عضو فعال کمپین یک میلیون امضا برای لغو قوانین تبعیض آمیز نسبت به زنان در ایران، در بهمن سال جاری با ارائه گزارشی در بارهی " رویکرد زنان و فنآوری ارتباطات و اطلاعات در ایران" در پنجاه و پنجمین جلسه کمیسیون وضعیت زنان سازمان ملل شرکت کرده بود. مریم بهرمن پس از گذارندن پنجاه روز در سلول انفرادی به بند زنان زندان شیراز منتقل شده است. دستگیری وی آغازگر موجی از دستگیری زنان روزنامهنگار، وبنگار در کشور بود. مریم مجد عکاس و روزنامه نگار، مهناز محمدی مستندساز و پگاه آهنگرانی بازیگر و وبلاگنویس نیز پس از بازداشت کوتاه مدت با سپردن وثیقههای سنگین آزاد شدند.»
سهند خوانساری
سهند خوانساری
سپاه پاسداران؛ استعمارگر جدید نفت ایران
رستم قاسمی، نهمین وزیر نفت ایران شد؛ به ارزانی برای او، و به بهای گزاف برای ایرانیان و بزرگترین سرمایهی ملیشان به نام «نفت». گویی برای ایرانیان نفت ثروثی است که چیزی از آن به صاحبان اصلیاش نمیرسد. در این میان فقط استعمارگران تغییر میکنند.نفت ایران از سال ۱۲۸۷ که در مسجد سلیمان کشف شد تا امروز که ۱۰۳ سال از آن میگذرد، دوران پر نشیب و فرازی را گذرانده است؛ چه آن روزها که بختیاریها برای انگلستان کارگری میکردند و دله دله، سطل سطل، نفت تازه استخراج شده را به نخستین پالایشگاه نفتی خاورمیانه که چند صد متر آن طرفتر از نخستین چاه نفت خاورمیانه بود، میرساندند، و چه حالا که سپاه پاسداران در دعوای چنگاندازی برای ثروت ملی، وزیر نفت را هم از میان خود تعیین میکند.آن روزها نفت ایرانیها مال خودشان نبود، حالا هم نیست. گویی برای ایرانیان نفت ثروثی است که چیزی از آن به صاحبان اصلیاش نمیرسد. در این میان فقط استعمارگران تغییر میکنند؛ هر چند که صدقه سر انگلیسیها و مسجد سلیمان صاحب اولین فرودگاه، مدرسه و سینما و باشگاه ورزشی و جاده و خیابان آسفالت و خیلی چیزهای دیگر شدند، اما حالا اهالی همان نخستین شهر نفتی خاورمیانه حتی همان رفاه انگلیسی را هم ندارند. عمر آن روزها زیاد نبود و بیشتر از سه دهه نپایید، اما لکه سیاهش بر دل همه ایرانیها مانده است. از آن بدتر کودتایی بود که سبب سقوط معمار ملی شدن نفت کشورمان شد. هرچند به یمن حضور دکتر محمد مصدق هم نفتمان ملی شد هم دست خارجیها از آن کوتاه شد. اگر مصدق همان روزها که وکیل اول مجلس تهران و قهرمان احقاق حقوق ملت ایران بود و نگذاشت دولت کودتای رضاخانی تا وقتی خارجیها در ایران هستند امتیازی از نفت ایران را به آنها واگذار کند یا قراردادی را در این زمینه امضا کند، اگر او نفت ایران را ملی کرد و شاه مستبد را وادار به امضای طرح اجرایی شدن آن کرد، اگر روزی مهدی بازرگان نامی بوده که میرفت به آبادان تنها برای خلع ید انگلیسیها از سرمایه ملی ایران و بیرون راندن آنها از کشور، اگر روزی مصدقی بود و حسین فاطمی که به گواه و شهادت دکتر مصدق نخستین پیشنهاددهنده ملی شدن نفت بوده و حق بزرگی به گردن ایرانیان دارد و سر آخر هم شهید راه وطن شد، تنها برای اینکه ایران مستقل بماند و آباد شود؛ در عوض چند سالیست که به دلیل حضور سپاه نه کسی رغبت میکند در ایران سرمایهگذاری کند و نه پروژهای پیش میرود.هرچند این روزها تاریخ را تحریف میکنند و ناتوان از پاککردن یا کمرنگکردن نقش دکتر مصدق، کاشانی را مهره اصلی ملی شدن نفت معرفی میکنند و حرفی از پیوستن او به کودتاچیان ۲۸ مرداد سال ۳۲ نمیزنند، هرچند به یمن و برکت همین تحریفها امروز ترورکننده دکتر فاطمی، محمدمهدی عبدخدایی بر صدر مینشیند و سرکرده جمعیت فدائیان اسلام میشود، اما ایرانیان همه اینها را خوب در خاطر نگه میدارند.اگر روزی با ملی شدن نفت، خارجیها تنها ماندند تا برای ایران سرمایهگذاری و کار کنند، حالا، همین خارجیها ایران را تحریم میکنند واجازه نمیدهند کسی به این کشور وسایل و ابزار بفروشد تا روی پای خود بایستد. چند سالیست که پروژههای بزرگ نفتی یکییکی بدون مناقصه و بدون گذشتن از فیلترهای لازم به سپاه پاسداران واگذار میشود. قرارگاه خاتم وابسته به سپاه بدون نیاز به عبور از آزمونی برای اثبات توانایی خویش، پروژههای نفتی را از آن خود میکند. اگر تا دیروز سخن از عدم توانایی و تخصص این نهاد عقیدتی و نظامی در اداره پروژههای اقتصادی بود، اکنون ایرانیان باید نگران این باشند که قرارگاه خاتم سپاه پاسداران همه امکانات اقتصادی کشور را به ملک طلق خود تبدیل کرده است، آنچنان که وزارت را کاملن از آن خود میکند و وزیر به آنجا میفرستد.قرارگاه خاتم الانبياء پيش از به قدرت رسيدن محمود احمدىنژاد، در بخشهاى راه و سدسازى فعال بود، ولى پس از روى كار آمدن دولت نهم، به يك پاى ثابت پروژههاى نفتى بدل شده است؛ هرچند پروژههای بهعهده گرفته شده از سوی سپاه یا شکست خورده و یا بر زمین مانده و به نتیجه نرسیده است. نفت ایران در چند سال اخیر به گواه آنها که شاهد بودهاند و دستی در امور و قضایا داشتهاند، خام به فروش رفت و خرج واردات شد. همچنان که به گفته اکبر ترکان، معاون وزیر نفت در چهار سال اول ریاست جمهوری احمدینژاد در کل تاریخ کشف نفت در ایران، درآمد حاصل از فروش نفت ۹۹۵/۶ میلیارد دلار بوده که سهم دولت احمدینژاد در شش سال اخیر به ۴۵۰ میلیارد دلار میرسیده است.اما جالب اینجاست که دولتهای نهم و دهم در این شش سال، به همان اندازه که از محل فروش نفت درآمد داشتهاند، یعنی درست به میزان ۴۵۰ میلیارد دلار، واردات هم داشتهاند. او تصریح میکند که تنها ۱۵ درصد واردات این شش ساله متعلق به کالاهای سرمایهای و ماشینآلات بوده و بقیه کالاها واسطهای و مصرفی بوده است؛ و این یعنی بخش عمدهی درآمد نفتی کشور در دولت احمدینژاد، به جای اینکه در تولید به کار گرفته شود یا سرمایهای بر داشتههای ملت بیفزاید، هدر رفته است. و در این شش سال روزبهروز از حضور بخش سرمایهگذاری خارجی و خصوصی ایران کم شده و بر شرکت سپاه در پروژههای نفتی افزوده شده است. بیراه نیست اگر بگوییم تاریخ ایران از روزهای «خلع ید» به بعد هرگز چنین دوران تلخی را در صنعت نفت به خاطر ندارد. حتی در دوران جنگ که مدام پایانههای نفتی ایران بمباران میشد، صنعت نفت ایران چنین ورشکسته نشد. اگر صدامیان از این طرف پالایشگاهی را بمباران میکردند تا اقتصاد ایران فلج شود، مردم از آن طرف آجرها را دوباره روی هم میچیدند، اگر از این سو اسکلههای صادراتی خارک را بعثیها آتش میزدند، از آن سو مردم خود را به درون آتش میانداختند تا خاموشش کنند. همین شد که حتی در طول هشت سال جنگ و تحریمی که مردم هرگز خواستارش نبودند و سیاست و جنگ میان دولتها و «هل من مبارز» طلبیدن عدهای برای صدور انقلاب به همه دنیا آتش آن را برافروخت، اما کشور چنین به ورشکستگی نرسید. پیش از آن نیز نفت ایران روزهای پر غرور و مردان بزرگی را در خاطر خود دارد؛ از دکتر منوچهر اقبال، مدیر عامل شرکت ملی نفت ایران گرفته که نفتیها هنوز خاطره خوش ریاستش را به یاد دارند تا نخستین وزیر نفت پس از انقلاب، مهندس معینفر که هرچند سابقه حضور در مجموعه نفت را نداشت اما در مدت کوتاه وزارتش نه تنها نقطه تاریکی نیست، بلکه تنها در دوره او کارمندان وزارتخانه تحت امرش موظف شدند که روزهای پنجشنبه هم کار کنند، چرا که این عضو کابینه دولت بازرگان معتقد بود که کشور به فعالیت و تلاش بیشتر برای سازندگی در دوره جدید احتیاج دارد.وزیر بعدی که چهل روز بیشتر حضورش در این پست دوام نیاورد هم در روزهای کوتاه که تازه جنگ آغاز شده بود هرچه در توانش بود انجام داد. مهندس تندگویان که خود دانشآموخته دانشکده نفت آبادان بود، سخت در پی تقسیم پالایشگاهها در همه کشور بود؛ چرا که معتقد بود به دلیل وقوع جنگ باید صنعت نفت را در سراسر کشور پراکنده سازد تا از گزند آسیب مصون بماند، اما در سرکشی به پالایشگاه آبادان در جادهای که آن موقع تازه به دست عراقیها محاصره شده بود، اسیر شد. نه در دوران جنگ که درآمد نفت به دلیل تحریم و بمباران به کمترین میزان خود یعنی حدود ۶ تا ۷/۵ میلیارد دلار رسیده بود و نه در روزهای بازسازی و سازندگی که فروش نفت ایران رونق گرفت و تا روزهای آخر آن دوران به ۳/۳ میلیون بشکه در روز رسید، هرگز پروژههای نفتی اینچنین از سوی کسانی در داخل ایران ویران نشد که در چند سال اخیر سپاه با آن چنین کرد. اواخر سال ۸۸ بود که مدیرعامل شرکت ملی نفت در جمع خبرنگاران از کسری بودجه ۲۰ میلیارد دلاری این شرکت خبر داد و گفت که اگر این مشکل حل نشود به زودی این شرکت با ورشکستگی روبهرو خواهد شد، اما در کمتر از یکسال بعد گزارشها نشان میداد که نه تنها این کسری مرتفع نشده، بلکه تقریبن ۵۰ درصد پروژههای نفتی کشور که پیمانکار آن سپاه بود، به تعطیلی کشانده شده است. حتی در دوره اصلاحات که باز ایران روزهای سخت نفتی را از سر گذراند، روزهایی که قیمت هر بشکه نفت به زیر ۱۰ دلار نزول کرد، روزهایی که نه از پارس جنوبی خبری بود و نه از حضور و سرمایهگذاری خارجیها باز هم نفت چنین خام به فروش نرفت و پولش صرف واردات نشد. در همان روزهایی که بیژن نامدار زنگنه اولین وزیر نفت دوران خاتمی بود و نفت آن قدر ارزان شده بود، صنعت پتروشیمی رشد چشمگیری یافت و اندکی بعد عملیات اجرایی 5 فاز پارس جنوبی پایان یافت و 9 میلیارد دلار قرارداد منعقد شد و روزهای پر کاروبار این صنعت را رقم زد.شاید کسی خوابش را هم نمیدید که اندکی بعد از شروع دولت نهم چنان اوضاع سیاسی کشور دچار بیثباتی شود و سپاه چنان دعوی حق و حقوق در امور اقتصادی کند که نه تنها جا برای پول خرج کردن خارجیها باقی نماند بلکه بخش خصوصی داخل کشور هم به کناری رانده شود. اما در طی شش سال گذشته استراتژیکترین و مهمترین وزارتخانه کشور چنان زیر و رو و به قولی شخم زده شد که اکنون هم بخش خصوصی ایران ورشکسته و فلج شده و هم سپاه ناکارآمد و غیر متخصص هیچ پروژهای را سالم و سرپا نگذاشته است. بعد از وزرای رنگارنگی که احمدینژاد در این چند سال عوض کرد، حالا «برگ آس» تمامیتطلبان رو شده است: «رستم قاسمی» نامی که هیچ سابقهای از او در گوگل پیدا نمیشود مگر همانها که در قرارگاه خاتم بوده است. عجیب آنکه موافقان و مدافعانش این را به عنوان نکته مثبت سابقه او و گواهی بر آشنایی او با صنعت نفت دانستهاند، همچنان که علی لاریجانی، رئیس مجلس هشتم در جلسه رأی اعتماد او گفته است که او «فعالیتهای چشمگیری در قرارگاه» داشته است. درست است! رستم قاسمی سابقه فعالیت نفتی دارد، اما در همان پروژههای ورشکستهای که پیشتر وصفش رفت و واضح است که شرط و اولویت حضور در قرارگاه خاتم نه توانایی و تخصص، بلکه خودی بودن در جمع نیروهاییست که روزی اسلافشان به بهانهی دفاع از کشور جمع شده بودند و اکنون هدف این جمع، تنها چیزی که نیست همین دفاع از ایران است. شاید هاشمی رفسنجانی که در ابتدای دوران ریاستجمهوریاش در سالهای پس از جنگ از سپاه برای شرکت در فعالیتهای اقتصادی دعوت کرد در خواب هم نمیدید که روزی این نهاد نظامی- عقیدتی چنان قدرتمند شود که نه تنها همه فعالیتهای بزرگ اقتصادی را در دست بگیرد، نه تنها بخش خصوصی را ورشکسته کند، بلکه همان پروژههای اقتصادی را هم با ناکارآمدی خود به تعطیلی بکشاند و دست هم برندارد. لاریجانی در جلسه رأی اعتماد به رستم قاسمی از نمایندگان خواسته است یک رأی نمادین به او بدهند. مجلس هم بالاخره او را وزیر نفت کرد. میگویند قاسمی خودش با احمدینژاد شرط کرده که اگر بخواهد وزیر بشود فقط به نفت میرود که چندان هم عجیب نیست. اما مجلس ایران امروز با این رأی اعتماد روسیاهی بزرگی را به جان خرید. با ورود رستم قاسمی روزگاری تلختر از دوران حضور انگلیسیها بر نفت ایران شاهد خواهیم بود. شاید فاطمی و مصدقی دیگر لازم است تا دست استعمارگران جدید را از کشور کوتاه کند.
سهند خوانساری
سهند خوانساری
اشتراک در:
پستها (Atom)
سقوط معیشت و دیکتاتوری خامنهای؛ بازی خطرناک با خشم مردم ( پدرام طنازی )
سقوط معیشت و دیکتاتوری خامنهای؛ بازی خطرناک با خشم مردم بحرانهای بیپایان اقتصادی در جمهوری اسلامی، زندگی مردم را به ویرانهای تبدیل کرد...
-
گزارش دریافتی زندانيان و بازداشتي هاي شيراز در استان فارس مختصري از وضعيت و فضاي امنيتي و ضد قوانين و موازين حقوق بشري كه در بازداشتگاه پلاك...
-
رضا رسايي را كشتند. او يكي از معترضان شجاعي بود كه پس از كشته شدن وحشيانه مهسا ژينا اميني براي اعتراض به خيابانها آمده بود. او در تاريخ ١٦...