۱۳۹۰ مرداد ۸, شنبه

اعتراض عفو بین الملل به تداوم بازداشت موسوی، کروبی و همسرانشان

سازمان عفو بين الملل در پاريس، در پيام خود به نشست افتتاحیۀ «سفيران سبز اميد» نسبت به وضعيت رهبران جنبش سبز و همسرانشان اعتراض کرد.

متن کامل اين پيام بدين شرح است:
پس از انتخابات ۱۲ ژوئن ۲۰۰۹ ، شرايط حقوق بشر در ايران همچنان فاجعه بار است. نيروهای امنيتی همچنان بر اعمال مکرر خشونت بر ضد تظاهر کنندگان مسالمت آميز و دستگيری هزاران نفر ادامه می دهند.بسياری از بازداشت شدگان شکنجه و يا متحمل بدرفتاری شدند و صدها تن از آنان در دادگاههای غير منصفانه، به زندان و همچنين مرگ محکوم شده اند.شرايط بازداشت بسيار سخت است. رهبران معترضان، ميرحسين موسوی و مهدی کروبی _ کسانی که در انتخابات ژوئن ۲۰۰۹ در برابر احمدی نژاد بودند _ ماههاست در حصر خانگی بسر می برند. در حالی که همسرانشان، زهرا رهنورد و فاطمه کروبی، نيز در معرض اين شرايط هستند.آنانی که در جهت افشای موارد خشونت و نقض حقوق بشر و جو معافيت از مجازات که در ايران حاکم است، مانند مهدی محموديان که اطلاعاتی را در باب شکنجه ی بازداشت شدگان جمع آوردی کرد، زندانی شده اند و وکلايی که از موکلانشان دفاع کردند نيز با لغو پروانۀ وکالت و از دست دادن شغل مواجه گرديده اند.استفادۀ مکرر از مجازات مرگ و اعدام می تواند به عنوان تلاشی از سوی حاکميت برای تضعيف صدای نارضايتی عمومی در تونس و مصر باشد.با توجه به اين سخن مازيار بهاری خبرنگاری که پس از آزادی اش گفته بود: بدترين کابوس زندانی، فراموش شدن است، سازمان عفو بين الملل در دفاع از زنان و مردان زندانی که به دلايل سياسی از انتخابات ۲۰۰۹ تا بحال در بندند، به شدت بسيج شده است.
 سازمان عفو بين الملل از دولت ايران می خواهد که چرخۀ سرکوب را پايان بخشد. آزار و اذيت مدافعان حقوق زنان و به طور کامل به تعهدات ايران تحت قانون بين المللی حقوق بشر احترام بگذارد.

جنبش سبز، نمونهٔ اعلای یک جنبش پیام محور و هویت آفرین است

نشست ۴ روزهٔ سفیران سبز امید، با صدور یک بیانیه تحلیلی به پایان رسید و شرکت کنندگان در این نشست، جمع بندی خود را در قالب یک بیانیهٔ راهبردی – انتقادی منتشر کردند.سفیران سبر امید در این بیانیه، به منازعهٔ تاریخی میان جنبش‌های اجتماعی و استبداد اشاره کرده و پس از تاکید بر ساختار شبکه‌ای جنبش سبز و هویت چند گانه و پیام محور آن، در معرفی خود آورده‌اند:«ما» شبکه‌ای از «سفیران سبز امید»یم که نه تنها در ساختار، بلکه در برساختن هویت، تشخیصِ اهداف و تعیینِ شیوه‌های اعتراض، به منطق شبکه وفاداریم.این شبکه، هدف خود را تاثیر گزاری در گفتمان مسلط جنبش سبز دانسته و ضمن مرز بندی آشکار با گروههایی که «زبانی جز خشونت و گلوله نمی‌شناسند»، «طمع به خاک ایران دارند» و «کسانی که به دام واپس گرایی گرفتارند» تاکید کرده است:«ما» آغوش خود را به روی تمام گروه‌ها و شبکه‌های اجتماعی و سیاسی گشوده‌ایم. آن گونه که در جنبش سبز زیسته‌ایم، «هیچ گفته‌ای» نمی‌تواند راه را بر گفتگو میانمان ببندد و به «هیچ واژه‌ای» اجازه نخواهیم داد که «قسمتی از ملت را در مقابل قسمتی دیگر از آن قرار دهد و با طایفه طایفه کردن آن‌ها منافعشان را در ستیز با هم تعریف کند و آن‌ها را رو در روی هم قرار دهد.»

سفیران سبز امید با یادآوری اینکه «سیاست را هنری برای بهتر زیستن» می‌خواهند، در شیوه سیاست ورزی خود آورده‌اند:

خاطر حاکمان آسوده مباد! که ما هیچگاه از حق طبیعی خود برای انتخاب کردن و از حقوق مدنی خویش برای انتخاب شدن نخواهیم گذشت. هیچگاه فراموش نمی‌کنیم که «ایران کشور ماست و این زندگی ماست». «آرامش ما» نشانهٔ شکایت ماست، چنان که سکوتمان، نشانهٔ فریادمان بود. «صبر ورزیدن» پیشهٔ ماست، چنانچه سبز بودن آئین ماست. ما صبر می‌ورزیم و به برکت این صبر، اقتدارگرایان را به دموکراسی عادت می‌دهیم تا اقتدارگرایی را در این بازی شکست دهیم. پیش از آنکه به پیروزی بیاندیشم، می‌کوشیم تا تحملِ شکست را ممکن کنیم.در این بیانیه بر حقوق اقلیتهای قومی و مذهبی تاکیده شده و سفیران سبز منشور جنبش سبز را به بازبینی در این باره فراخوانده‌اند. رویکرد انتقادی و حمایتی به رسانه‌های سبز و مدل‌هایی برای تامین منابع مالی نیز از اهم موارد مطروحه در این بیانه‌اند.

متن کامل این بیانیه را به نقل از وب سایت کانون دکتر شریعتی بخوانید:

به نام خدا

راه‌های خدا متکثر است و برای دفع ظلم و استبداد و تحقق ایرانی پیشرفته، ما نباید به قدم گذاشتن در یکی از آن‌ها یا همراهی با یکی از همفکران خود اکتفا کنیم. ما در پیوندهای خود به نظمی نیاز داریم تا اگر دست تطاول و ظلم فردی یا افرادی از همراهانمان را ربود و واحد یا واحدهایی از این شبکه اجتماعی گسترده را ویران کرد، لطمه‌ای به حیات و پویایی آن وارد نشود و با تکیه بر خرد جمعی، در هر مرحله‌ای از این مسیر بتوانیم اهداف پیشاروی خویش را شناسایی و با بلند‌ترین گام‌ها به سوی آن حرکت کنیم. اولین قدم در راه‌حل پیشنهادی اینجانب آن است که ما ایرانیان، در هر کجای جهان که هستیم، باید این هسته‎های اجتماعی را در میان خود تقویت کنیم. باید خانه‌هایمان را رو در روی یکدیگر بسازیم؛ به تعبیر قرآن خانه‌های خود را قبله قرار دهیم، یعنی به این هسته‌های اجتماعی که واحدهای بنیادین جامعه ما هستند بپردازیم، اهمیت آن‌ها را بشناسیم و بیش از پیش به آن‌ها رو کنیم تا قدرت‌های نهفته‌ای که دارند برای ما ظاهر شود.

(میرحسین موسوی، بیانیه شماره ۱۱)

«ما» آمده‌ایم تا در «منازعهٔ تاریخی» میان «جنبش‌های اجتماعی» با استبداد و اینک «استبداد دینی»، دینِ خود را ادا کنیم.از «نگاه ما»، یک «جنبش اجتماعی» شبکهی تعامل میان بازیگران مختلفی است که هر کدام می‌توانند یک سازمان رسمی، یک گروه، یک نهاد، یک فرد و یا یک شبکهٔ دیگر باشند. در این شبکه، هرکس برای دستیابی به اهداف فردی در کنار اهداف مشترک می‌کوشد و به شیوه و الگوی خویش، اعتراض خود را به «موضوعِ منازعه» اعلام می‌کند. بر این اساس جنبش از آغاز تا پایان، در ساختار و محتوا، در رفتار و اهداف، یک شبکهٔ غیر رسمی ِ غیرمتمرکز با پیوندهای متفاوت و چند گانه است.با این نگاه، «ما» شبکه‌ای از «سفیران سبز امید» یم که نه تنها در ساختار، بلکه در برساختن هویت، تشخیصِ اهداف و تعیینِ شیوه‌های اعتراض، به منطق شبکه وفاداریم.هویت یک جنبش، فرایندی است که در حین منازعه شکل می‌گیرد و تابع ِ تعامل می‌انِ باور‌ها و رفتارهایِ جمعی است وکردار و گفتار کنشگران اجتماعی موجبِ تداوم، تقویت، تضعیف و یا باز تعریفِ آن می‌شود. «هویتِ جمعی ما «یک منبع انسجام برای «هویت»‌های ماست؛ نه الزاماً یک عاملِ ادغام. ما با رفتار و گفتارِ خویش و به جای فراموش کردن و محو کردن هویت‌های موجودِ در جنبش سبز، هویت سبزمان را برمی سازیم؛ هویتی که بتواند بر گفتمانِ مسلط جنبش تاثیر گذار باشد.هویت‌ها اگرچه مدام در حال تغییرند، اما همواره مولفه‌های روشنی در آن‌ها موجود است که امکان تشخیص ِ غیر و خودآگاهی را ممکن می‌کنند. به غیر از کسانی که زبانی جز خشونت و گلوله نمی‌شناسند، بجز آنانی که طمع به خاک ایران دارند وغیر از کسانی که به دام واپس گرایی گرفتارند؛ «ما» آغوش خود را به روی تمام گروه‌ها و شبکه‌های اجتماعی و سیاسی گشوده‌ایم. آن گونه که در جنبش سبز زیسته‌ایم، «هیچ گفته‌ای» نمی‌تواند راه را بر گفتگو می‌انمان ببندد و به «هیچ واژه‌ای» اجازه نخواهیم داد که» قسمتی از ملت را در مقابل قسمتی دیگر از آن قرار دهد و با طایفه طایفه کردن آن‌ها منافعشان را در ستیز با هم تعریف کند و آن‌ها را رو در روی هم قرار دهد.»تاریخ یکصد سالهٔ جنبش‌های معاصر گواهی می‌دهد هر بار که سیاست ورزی را فدای بازی قدرتکرده‌ایم، پشیمان شده‌ایم. این تاریخ، کارنامهٔ سیاه انسان‌هایی را روایت می‌کند که با سوابقی اگرچه نیک، چون در تله‌های توجیه گر «کسب قدرت یا حفظ قدرت» گرفتار آمده‌اند، استحاله شده‌اند. «ما» سیاست را «هنری برای بهتر زیستن» می‌دانیم، نه تکنیکی برای عوام فریبی و کسب قدرت؛ پس» سیاست را زندگی می‌کنیم ».ما در جنبش سبز این مهارت را آموخته‌ایم و این سیاست را تجربه کرده‌ایم؛ بلکه زیسته‌ایم. سیاست برای ما، گرایشی برای سبز کردن همهٔ چیزهایی است که رنگ خزان و غم دارند. با چراغ عقل و با فروغ ایمان، نه راه را گم می‌کنیم و نهخواهیم گذاشت که کدورت و غم و از آن بد‌تر سیاهی و کینه به دل‌هایمان راه یابند. در تنگراههای سیاست، از اصول خویش کوتاه نخواهیم آمد بلکه می‌کوشیم با «خلاقیت» روزنه‌های امید را باز کنیم و در این راه لحظه‌ای از زیبایی، اخلاق، عشق و حقیقت غافل نشویم؛ مبادا در میانهٔ راه و در غوغای خشونت ورزان، آرمان‌هایمان و حقیقت ِ زندگی فراموش شوند.جنبش‌های اجتماعی می‌توانند ساختاری برای استفادهٔ حداکثری از فرصت‌های سیاسی باشند. آنگاه که «بی‌ثباتی‌های انتخاباتی»، «اختلافات و رقابت نخبگان» و «حوادث سیاسی و اجتماعی» به صورت طبیعی میزان مشارکت سیاسی را بیشتر می‌کنند و آستانهٔ تحمل حاکمان به اجبار – و لو به صورت محدود – بالا می‌رود، فروگذاشتنِ این فرصت‌ها، شرط سیاست ورزی نیست. «ما» نیز از این فرصت‌ها بهره می‌گیریم تا در حین به چالش کشیدن نظم موجود، امکان تعاملات سیاسی و دسترسی به متحدان بالقوه را بیشتر کنیم.خاطر حاکمان آسوده مباد! که ما هیچگاه از حق طبیعی خود برای انتخاب کردن و از حقوق مدنی خویش برای انتخاب شدن نخواهیم گذشت. هیچگاه فراموش نمی‌کنیم که» ایران کشور ماست و این زندگی ماست «. «آرامش ما» نشانهٔ شکایت ماست، چنان که سکوتمان، نشانهٔ فریادمان بود. «صبر ورزیدن» پیشهٔ ماست، چنانچه سبز بودن آئین ماست. ما صبر می‌ورزیم و به برکت این صبر، اقتدارگرایان را به دموکراسی عادت می‌دهیم تا اقتدارگرایی را در این بازی شکست دهیم. پیش از آنکه به پیروزی بیاندیشم، می‌کوشیم تا تحملِ شکست را ممکن کنیم.منشاء پیدایش یک جنبش اجتماعی، هم زیستی نظام‌های ارزشی متعارض و گروههایی است که با یکدیگر متلاقی‌اند. ظهور هر جنبش به خودی خود، با ظهور هنجارهای جدیدی همراه است و موفقیت جنبش نیز منجر به اصلاح ارزش‌ها و هنجار‌ها می‌شود و در سایه‌ای این اصلاح، آرامش به جامعه بر می‌گردد. از طرفی، گروههای اجتماعیدر کنار حقوق عام فردی و شهروندی از «نوعی حقوق گروهی» نیز برخوردارند که نه تنها انگیزه‌ای برای حضور و بقای آن‌ها در جامعه است، بلکه «ضامن» تقویت ملت هاست. این حقوق بنیادین، ریشه در «پیمان‌های اجتماعی» دارند که در «هنگامهٔ ملت سازی» شکل گرفته‌اند.قانون اساسی هر ملتی، راوی مکتوب این پیمان اجتماعی است. اگر بی‌اعتنایی به قانون اساسی، در عرصهٔ ملی به استبداد و دیکتاتوری می‌انجامد، آنجا که به حقوق اقلیت‌ها و گروه‌ها مربوط می‌شود «نقض پیمان‌های بنیادین اجتماعی» نیز هست. یک اقلیت، قبل از آنکه «عارضهٔ نهاییِ بی‌قانونی» ظاهر شود و جامعه گرفتارِ «استبداد» شود، از نادیده گرفتن این پیمان اجتماعی به «رنج» می‌افتد.«ما» بر این باوریم که رویکرد سیاسی به این حقوق طبیعی، یک سوء تفاهم تاریخی و یک قانون شکنی آشکار است. اگر عدم اجرای اصل ۱۵ قانون اساسی با سهل انگاری ما مواجهه نمی‌شد، شاید اینک مطالبهٔ ما اجرای اصل ۲۷ قانون اساسی نمی‌بود. ما نه تنها به حق طبیعی اقوام برای آموزش زبان مادری در کنار زبان رسمی اعتقاد داریم، بلکه حکومت را موظف به تامین منابعِ مالی و تضمین اجرای آن آن می‌دانیم. ما به تنگناهای ایجاد شده برای زیستِ اقلیت‌های قومی، مذهبی و عقیدتی در گسترهٔ ایران آگاهیم و به مجالِ اندک آن در منشورجنبش سبز معترضیم. ما منشور جنبش سبز را به بازخوانی و توجه بیشتر به حقوق اقلیت‌ها فرا می‌خوانیم و بر این باوریم که نسخه ی‌های دیگر آن آشکارا باید به این حقوق حقه مزین شوند.جنبشِ‌های اجتماعی، از «رفتار‌ها»، «نشانه‌ها» و «روایت‌ها» برای گسترش، تقویت و انتقال هویت خود بهره می‌گیرند. رفتار‌ها و ظاهر ِ متفاوت ِ کنشگران می‌تواند، سبب ِ تمایز آشکار با» دیگران «شود. شناسه‌هایی مانندِ رنگ‌ها، علامت‌ها، شخصیت‌ها، سرود‌ها و مصنوعات هنری، می‌تواند هویت یک جنبش را به سرعت ابراز کند و انتقال دهد. روایت‌ها هم اعم از مناسبت‌های مهم، مکانهای نمادین و ماجراهایی هستند که برای اعضاء جنبش رخ می‌دهند و می‌توانند سبب ِ هم ذات پنداری و هویت یابی اعضاء جنبش شوند و فرصتی برای تخلیهٔ احساسات و بروز رفتارهای جمعی فراهم کنند.جنبش سبز، نمونهٔ اعلای یک جنبش پیام محور و هویت آفرین است؛ اما ما نگرانیم که رسانه‌های صوتی و تصویری ما نتوانسته‌اند حاوی و حامل این هویت عظیم باشند. اگرچه شبکه‌های آنلاین و رسانه‌های نوشتاری ما توانسته‌اند در برسازی و انتقال این پیام با اقتدار ظاهر شوند، اما اقرار می‌کنیم که در پیوند میان آن‌ها با شبکه‌های سنتی و محلی ناتوان بوده‌ایم. پنهان نمی‌کنیم که بسیاری از ابعاد هنری و فرهنگی جنبش را در رسانه‌های ماهواره‌ای فراموش کرده‌ایم و در جلب و جذب مشارکت‌ها ضعیف بوده‌ایم.بر این اساس، ما از ظرفیت شبکه‌های آنلاین برای فعالیت و مشارکت بهره می‌گیریم و به پیوند آن‌ها با شبکه‌های سنتی و محلی می‌کوشیم. ما با تولید و تکثیر و توزیع روزنامه‌های تک صفحه‌ای و تکیه بر ظرفیت شبکه‌های تلویزیونی و رادیویی به پیوند میان این شبکه‌ها می‌اندیشیم. ما به سراغ روش‌های تازه‌ای برای خلق پیام و انتقال آن خواهیم رفت و تکنیک‌های جدیدی را می‌آموزیم و می‌آزمائیم.باید رسانه‌هایمان آوای رسای زندگی باشند. ما به یاری آن‌ها برخواهیم خواست تا رسا‌تر از قبل، صدای جنبش ما باشند. به تامین منابع مالی آن‌ها می‌کوشیم تا از آن‌ها برخوردار شویم. هنرمندان را به تولیدات هنری و همکاری با آن‌ها دعوت می‌کنیم. صاحبنظران را به حضور در مجامع آن‌ها می‌خوانیم و تحلیلگران را به یاری می‌طلبیم تا صدای رسای همهٔ فعالان جنبش سبز را به گوش همگان برسانیم. ما گردانندگان رسانه‌هایمان را نیز به بازبینی کارنامهٔ خویش فرامی خوانیم و ضرورت یک بازنگری جدی را به آنان یادآوری می‌کنیم.مدل های سازمانی جنبش هایاجتماعی، در حین عمل ابداع می‌شوند و به تدریج خود را بر محیط فعالیت انطباق می‌دهند. ساختار ِفعالیت یک جنبش اغلب یک گزینش استراتژیک است و اساس این استراتژی در جنبش‌های وسیع، توان جذب منابع و قابلیت بسیج عمومی است. یک جنبشِ موثر، اغلب ابزار و مکانیزم‌های این مدل را به منظور بسیج منابع و برای تقویت اعتراض، به خدمت می‌گیرد. مدلی که در آن، عضویت جای خود را به مشارکت می‌دهد و امکان مداخله فراهم است و به سببفقدان منابع رسمی، پاداش ذاتی و همبستگی درونی جایگزین پاداش مادی و دستمزد می‌شود.ما ساختار جنبش سبز را در قالب شبکه‌های عضوگیری، مشورتی و بسترساز تقویت می‌کنیم. به شکل گیری گروههای محلی، فراگیر و مبتنی بر انگیزه‌های نمادین مانند جنبش دانشجویی می‌کوشیم و پویشی برای همگامی و همراهی با گروههای کوچک و انجمن‌ها و پویش‌های هم راستا خواهیم بود.جنبش اجتماعی، بستری برای فراهم کردن و گردآوری منابع لازم، برای عمل جمعی است. ما نه تنها از قابلیت‌های جنبش برای «سازماندهی»، «کاهش هزینه‌های عمل»، «ایجاد شبکه‌های همبستگی»، «تقسیم انگیزه‌ها» و «بسیج نارضایتی‌ها» استفاده می‌کنیم، بلکه منابع مالی خود را نیز بر این نهج خواهیم یافت. ما با تکیه بر سرمایهٔ اجتماعی جنبش سبز و با بهره گیری از یک ساختار مالی شفاف، «کمک‌های خُرد» یکان یکان مخالفان استبداد را می‌جوییم و آنان را در خدمت اهدافِ کلان خویش به کار خواهیم بست. ما عاشقانه به مبارزه‌ای «معقول» و «ممکن» می‌اندیشیم، پس این امکان را درجامعهٔ ایرانیان مخالف با استبداد و نهادهای مردمی می‌جوییم تا با همراهی آنان جنبش سبز را با جشن پیروزی مردم به منزل برسانیم.

بــاری؛

ما سفیران سبز آمدبم تا نسیم سبز جنبش را به جهانیان برسانیم. ما حاملان و حامیان پیام جنبش در نزد تمام مجامع بین المللی و نزد همهٔ گروههای داخلی و خارجی خواهیم بود. ما استبداد ستیزی یک جنبش، مسالمت آمیز بودن یک حرکت و استقلال و استغنای یک ملت را به همگان ابلاغ خواهیم کرد.

آری؛

ما سفیران سبز آمدیم و می‌دانیم که همه ما در راهی پر از نورانیت وارد شده‌ایم که از هم اینک سالخوردگان را جوان و جوانان را پخته کرده است.ما سفیران سبز امیدیم و آموخته‌ایم تا توفیق‌‎هایی که در هر مرحله به دست می‌آوریم پایان کار ندانیم و همواره نگاه به کمالی بر‌تر بدوزیم.ما سفیران سبز امیدیم و در این مسیر چشم به جاده‌هایی داریم که هدایت الهی پیش‌پایمان قرار می‌دهد. ما می‌اندیشیم و تدبیر می‌کنیم، اما ایمان داریم که در عمل، تنها راه‌هایی که او برایمان می‌گشاید از خود کارسازی نشان می‌دهند.

سفیران سبز امید

تابستان ۱۳۹۰

پاریـس

تقدیر رئیس زندانی سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان از اقدام نمادین یک فعال کرد در اروپا

محمدصدیق کبودوند رئیس سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان، در جریان ملاقات غیرحضوری با خانواده خود از شنیدن خبر اقدام نمادین و مدنی یک فعال کرد که در اعتراض به ادامه نقض حقوق بشر در کردستان و حبس ناعادلانه زندانیان سیاسی کرد با دوچرخه مسافتی چند هزار کیلومتری را رکاب زده و خود را مقابل پارلمان اروپا رسانده، ابراز تشکر و قدردانی کرد.به گزارش پایگاه اطلاع رسانی «محمد صدیق کبودوند»، این فعال زندانی کرد و رئیس سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان، در ملاقات غیرحضوری با خانواده خود، اقدام نمادین و مدنی سلیمان چوگلی در اعتراض به ادامه نقض حقوق بشر در کردستان و حبس ناعادلانه زندانیان سیاسی کرد از جمله شخص کبودوند، که با دوچرخه مسافتی حدود ٢۵۰۰ کیلومتر را از کشور نروژ آغاز و با عبور از کشورهای سوئد، دانمارک، آلمان، هلند و بلژیک، در مقابل پارلمان اروپا در بروکسل تحصن کرده بود را مورد تشکر و قدردانی قرار داد.کبودوند در این رابطه اظهار داشت "از اقدام اعتراضی و انسان دوستانه و قابل ستایش این عزیز یعنی جناب سلیمان چوگلی بی نهایت سپاسگزارم و در عین حال از رنج و مشقتی که در طول این سفر اعتراضی، متحمل شده و یا احتمالاً با خطراتی مواجه گردیده است، اندوهگین شدم و خود را در تحمل زحمات و رنج وارده بر ایشان مقصر می دانم. من بار دیگر از اقدام مدنی و اعتراضی قابل تقدیر این دوست خوب تشکر می کنم.گفتنی است چندی پیش سلیمان چوگلی، فعال مدنی کرد ساکن نروژ، در آستانه بیستم ژوئن "روز جهانی در حمایت از زندانیان سیاسی و مدنی در ایران" و در اعتراض به "اجرای احکام روز افزون اعدام"، از شهر «تروندهایم» در نروژ به مقصد پارلمان اروپا در بروکسل، رکاب زد و با این اقدام خود سعی کرد افکار عمومی جهان و غرب را به مسئله حقوق بشر در ایران معطوف نماید .

بی خبری از وضعیت و پرونده مریم بهرمن با گذشت بیش از ده هفته بازداشت

بنا به گزارش های رسیده، مریم بهرمن، فعال حقوق زنان، که از بیست و یکم اردیبهشت ماه امسال در منزل خود توسط ماموران امنیتی دستگیر و به بازداشتگاه منتقل شده، کماکان و با گذشت بیش از ٧۰ روز، در وضعیت بی خبری و نامعلومی در بازداشت به سر می برد. ماموران با در دست داشتن حکم بازداشت و به اتهام “اقدام علیه امنیت ملی”، سه ساعت منزل این فعال اجتماعی را بازرسی کرده و با ضبط بعضی از اموال شخصی، وی را بازداشت کرده بودند، اما با گذشته ده هفته، هنوز اطلاعات قانع کننده‌ای از روند پرونده‌ی مریم در دست نیست.مریم بعد از بازداشت توسط ماموران ابتدا به بازداشتگاه اطلاعات شیراز (پلاک صد) و پس از ۵۵ روز انفرادی در تاریخ ١٣ تیرماه به بند زنان زندان شیراز منتقل، و همراه با یک زندانی دیگر در اتاقی جداگانه نگهداری شد.

شعری از لاله حسن پور، زندانی سیاسی

امروز جمعه هفتم مرداد ماه، سالروز تولد لاله حسن پور از زندانیان سیاسی پس از انتخابات است که در حال حاضر در زندان اوین دوران محکومیت خود را می‌گذراند. او به یک سال جبس قطعی و چهار سال حبس تعلیقی محکوم شده است. آنچه در ادامه می‌خوانید، شعری از این زندانی سیاسی است که به مناسبت تولد او منتشر می‌شود:

ساده ما!
ما که آنجا که باد دانه در دام‌های تازه رویاند
دل به حال دستمالی سوزاندیم که در سرزمین بی‌دردسرهاست
سلام گرگید شما
شما که بی‌سنگ دلتنگ پرنده نمی‌شوید

ساده ما!
ما که هم آغوشگاه دریا و آسمان
باران چشم مادران را چتر بستیم
ما که دخترانی روسپید خوابیدند
و روسپی برخاستند دیدیم
سلام گرگید شما..
که خواندید
راندید
و در این باران داغمان را تازه کردید

ساده ما!
ما که نام خریده‌ایم برای کودک زنی عقیم
ما که به جا نمی‌آوریم
میان این همه باکرهٔ آبستن
مریم شدن خود را
سلام گرگید شما
کسانید از جماعت بیخته و آویخته

ساده ما!
که نمی‌آییم رو به باد نامتان را فوت کنیم
که آتش بگیرید

ساده ما!
ما که داغ باران خوردهٔ نسلمان را ندیده می‌گیریم
ما که سردرد بی‌دلیل
برای دلالت دستمال این سرزمین گرفته‌ایم

..سلام گرگید شما
که از الفبای عشق هجا می‌دزدید
نمی‌دانید با هر رنگی عبور کنید
علف پا نمی‌کشد از سبز

ساده من!
من که شک پرورش می‌دهم و از زیاد و کم باکم نیست

ساده‌تر بگویم!
سلام گرگی تو!
تو که متن به حاشیه می‌فروشی
و نمی‌دهی بروز که روز نمی‌خواهی

خلاصه بگویم ..
ما که زیر گنبدی که همیشه بود
رنگ سرنوشتمان کبود

خلاصه‌تر بگویم ..
ایمان نداشت چندی که کفرم را در آورد
خلاصه‌تر هم که بخواهی
آخرین حجرهٔ بازار کسادید
شما

منبع – کلمه

دومین سالگرد تولد احسان عبده در اوین

احسان عبده برای دومین سال متوالی تولدش را در زندان اوین می گذراند. این دانشجوی دکترای تاریخ همچنان بدون مرخصی در زندان اوین به سر می برد.او دی ماه دو سال پیش بازداشت و در دادگاهی به ریاست قاضی مقیسه به انگلستان به اتهام ارتباط با بیگانه به دو سال حبس، برای توهین به رهبری به دو سال حبس و به دلیل حضور در تجمع روز عاشورا به سه سال حبس تعزیری محکوم شده است.احسان عبده تبریزی دانشجوی مقطع دکترای دانشگاه دورهام انگلستان به اتهام ارتباط با بیگانه به دو سال حبس، برای توهین به رهبری به دو سال حبس و به دلیل حضور در تجمع روز عاشورا به سه سال حبس تعزیری محکوم شده است.او سال گذشته وقتی برای تعطیلات به دیدار خانواده اش آمد، در فرودگاه امام خمینی بازداشت شد و تاکنون بدون استفاده از حق مرخصی در زندان به سر می برد .آریا برزن محمدی یکی از دوستان احسان عبده درباره بازداشت او می گوید: ” بعد از توقیف پاسپورت در فرودگاه تهران،از احسان خواسته می شود که برای پاره از توضیحات مراجعه کند و از آن زمان به بعد نیز ارباط ایمیلی اش با دوستان خود قطع می شود. با پیگیری و از طریق دوستان مشترک با پدرش مطمئن شدیم که احسان را دستگیر کرده اند.همکلاسی احسان در جواب این سوال که آیا احسان در جریانات بعد از انتخابات در خارج از کشور مشارکت داشت می گوید:” جالب اینجاست که احسان در هیچ جریان سایسی مشارکت نداشت و حتی موضوع پایان نامه اش نیز موضوعی تاریخی و مربوط به مشروطه بوده است و همین مایه تعجب ماست و امیدواریم او را سال بعد در دانشگاه دورهام ببینیم .به گفته آریا برزن پس از دستگیری احسان، مقامات دانشگاه یکی از استادان را مسئول پی گیری کردند اما تا کنون نتیجه ای حاصل نشده است.حال دانشجویان علوم سیاسی دانشگاه دورهام خواستار آزادی سریع همکلاسی خود هستند .چندی پیش، جمعی از دانشجویان دانشگاه علوم سیاسی و روابط بین الملل دانشگاه دورهام انگلستان، ضمن اعتراض به دستگیری احسان عبده تبریزی یکی از همکلاسی هایشان، خواستار آزادی او شدند.حسین عبده تبریزی،دبیر کل سابق بورس تهران و مدیر مسوول روزنامه توقیف شده سرمایه چندی پیش ضمن تاکید بر بی گناهی فرزندش در گفتگو با رسانه ها گفته بود :«احسان یک فرد سیاسی نیست و تنها یک محقق تاریخ است و یک سال است که در زندان به سر می برد و فکر نمی کنم کسی در دستگاه قضایی این حکم را قبول داشته باشد.»حسین عبده تبریزی پدر این دانشجو یکی از منتقدان سیاست های اقتصادی دولت احمدی نژاد و دبیرکل اسبق بورس تهران بوده است. وی بارها با نقدهای اقتصادی در روزنامه سرمایه، واکنش های دولتیان را برانگیخته بود. او از جمله ۷۰ اقتصاددانی بود که در نامه هایی سرگشاده، رفتار و عملکرد اقتصادی دولت را به نقد کشیده بودند.

وضعیت محمد‌علی طاهری هم‌چنان در هاله‌ای از ابهام

محمدعلی طاهری، بنیان‌گذار طب مکمل فرادرمانی سه ماه است که در انفرادی به سر می‌برد.وی که اردی‌بهشت ماه امسال به اتهام تهدید علیه امنیت ملی برای سومین بار توسط نیروهای حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران جمهوری اسلامی بازداشت شده است، طبق اظهارات وکیل در وضعیت نامطلوبی به سر می‌برد. طاهری سال گذشته نیز ۷۰ روز در انفرادی گذرانده است.شادی رصدی، وکیل دکتر محمدعلی طاهری، که یک ماه پیش در حضور بازپرس موفق به ملاقات موکل خود شده بود، ‌وضعیت وی را نامطلوب توصیف کرد.وی در مصاحبه‌ای با رادیو کوچه اظهار داشت: "حدود ۳ ماه است که محمد‌علی طاهری بنیان‌گذار طب مکمل فرادرمانی به اتهام اقدام علیه امنیت ملی بازداشت شده و در این مدت هیچ ملاقاتی با خانواده نداشته است. در حال حاضر پرونده وی هم‌چنان در مرحله بازپرسی است و از جزییات اتهامات اطلاعی نداریم.رصدی با اشاره به جوسازی گسترده در رسانه‌های داخلی تصریح کرد: "اتهامات گوناگونی در رسانه‌ها به دکتر طاهری نسبت داده شده است که هیچ یک از آن‌ها صحت نداشته و برای تخریب چهره دکتر طاهری مطرح شده است.از جمله این اقدامات تلاش برای نسبت دادن دکتر طاهری به جریان سیاسی موسوم به جریان انحرافی بود که جعفری‌دولت‌آبادی دادستان تهران در یک مصاحبه مطبوعاتی این موضوع را رد کرد.اطلاعات سپاه هم‌چنین اقدام به اخذ فتوا مبنی بر ارتداد وی از مراجع قم نموده‌اند. این در حالی است که دکتر طاهری بارها در وب‌سایت شخصی‌اش به شیعه و مسلمان بودن خود شهادت داده و حتا اذانی با صدای وی در این سایت موجود است که به نظر می‌رسد برای دفع توطئه‌ها خوانده شده است.وکیل محمدعلی طاهری از وضعیت آینده وی و میزان مدت مقرر برای بازداشت اظهار بی‌اطلاعی کرد.این در حالی است که ماه گذشته نام این محقق ایرانی در گزارش دفتر حقوق بشر سازمان ملل به عنوان یکی از ۱۳ نخبه‌ای که حقوقشان در ایران نقض شده است قرار گرفته است. پرونده دکتر محمدعلی طاهری، به عنوان یکی از چند پرونده مهم تجاوز به حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران روی میز شورای حقوق بشر سازمان ملل قرار گرفت. روز ۲۹ خرداد امسال، شورای حقوق بشر سازمان ملل در جلسه‌ خود در لاهه، پرونده دکتر محمدعلی طاهری، بنیان‌گذار دو روش طبی فرادرمانی و سایمنتولوژی را که در جوامع بین‌المللی شناخته شده، بررسی کرد. این گزارش با خبر دریافت چند دکترای افتخاری، مدرک و مدال طلا از کشورهای مختلف از جمله بلژیک، رومانی، روسیه و کره جنوبی، توسط ایشان برای دستاوردهای علمی و عرفانی خود هم‌راه شده است. در شورای حقوق بشر سازمان ملل روش‌های ابتکاری و تلاش‌های دکتر طاهری منبعی برای آگاهی و دست‌یابی به حقیقت معرفی شده است. این گزارش می‌افزاید تا کنون دکتر طاهری و تعدادی از شاگردانش در سراسر ایران با اتهام‌های بی‌اساس و جعلی بازداشت شده‌اند. در این گزارش هم‌چنین ذکر شده که استاد طاهری با وجود پای‌بندی به اعتقادات مذهبی و اخلاقی جامعه که بار‌ها بر آن تاکید کرده، بار دیگر در بازداشت به سر می‌برد. با وجود فشارهای سنگین در زندان و خودداری از هر گونه رفتار قانونی در این سرزمین، وضعیت ایشان بسیار وخیم گزارش شده است. از آخرین افراد بازداشت شده در این زمینه دکتر ویدا پیرزاده، دکتر سوشیانت عازمی‌خواه، دکتر سروش عازمی‌خواه و زهرا یزدانی روزنامه‌نگار بوده‌اند.

چپاول و بلعیدن ثروت مردم ایران توسط سپاه

چپاول و بلعیدن ثروت مردم ایران توسط سپاه





کاریکاتور از مهران، خودنویس

احضار وزارت اطلاعات غیر قانونی است، خودمان را معرفی نخواهیم کرد

نوید خانجانی و شایان وحدتی : " احضار و خواسته های ستاد خبری وزارت اطلاعات غیر قانونی است، خودمان را معرفی نخواهیم کرد.به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، نوید خانجانی و شایان وحدتی از اعضای کمیته گزارشگران حقوق بشر و جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی صبح سه شنبه چهارم مرداد ماه به ستاد خبری وزارت اطلاعات در اصفهان احضار شدند. این احضار به صورت شفاهی و درخیابانی روز سوم مرداد ماه با متوقف کردن این دو فعال حق تحصیل توسط مامورین لباس شخصی انجام شده است.بر اساس این گزارش این احضار درحالی صورت پذیرفت که مامورین لباس شخصی در خیابان خواستار مدارک شناسایی این دو نفر شده و مدارک شناسایی شایان وحدتی گرفته و ضبط شد و نوید خانجانی به علت نداشتن مدارک شماره تماس از وی گرفته شد و هر دو برای صبح روز سه شنبه چهارم مردادماه به ستاد خبری وزارت اطلاعات در اصفهان برای پاره‌ای از توضیحات احضار شدند.لازم به ذکر می‌باشد که در روز دوشنبه سوم مردادماه عده‌ای از فعالین محیط زیست در حاشیهٔ رودخانهٔ خشک شدهٔ زاینده رود اصفهان، قصد تجمع سکوت در جهت اعتراض به این واقعه را داشته‌اند و به نظر می‌رسد یکی از دلایل این احضار در راستای حمایت این دو نفر از فعالین محیط زیست باشد.آقای خانجانی نحوه و علت احضار چه بوده است؟نخست به شکل کلی عرض کنم که این احضار به بنده و شایان وحدتی که فعال در زمینه حق تحصیل می باشند به شکل شفاهی و در خیابان توسط نیروهای لباس شخصی صورت پذیرفت و علت آن مشخص نگردید و اعلام کردند صبح سه شنبه 4 مردادماه زمانی که به ستاد خبری وزارت اطلاعات در خیابان رودکی اصفهان مراجعه کنیم متوجه خواهیم شد، این را هم ذکر کنم که مدارک شناسایی شایان وحدتی در خیابان توسط نیروهای لباس شخصی ضبط گردید.آقای خانجانی یعنی شما سه شنیه به ستاد خبری وزارت اطلاعات مراجعه کردید؟نخیر بنده روز سه شنبه به ستاد خبری وزارت اطلاعات مراجعه نکردم، زیرا این احضار به شکل کتبی و قانونی نبوده و اتفاقا صبح سه شنبه چهار مردادماه از طرف ستاد خبری وزارت اطلاعات در اصفهان با بنده تماس گرفتند و خواستند که سریع تر در همان روز خود را معرفی کنم و علت نیامدن را هم جویا شدند؛ اما آقای وحدتی صبح سه شنبه با صلاح دید خودشان به ستاد خبری خود را معرفی نمودند.آقای وحدتی شما صبح سه شنبه در پی احضار به ستاد خبری مراجعه کردید، در این خصوص توضیح دهید.بنده پس از گفتگویی که با وکیل خود داشتم به همراه پدر و مادرم ساعت 8:30 صبح سه شنبه با توجه به اینکه مدارک شناسایی ام ضبط شده بود به ستاد خبری وزارت اطلاعات در خیابان رودکی مراجعه کردم و پس از اینکه وارد بخش مربوطه شدیم فردی که از قبل من را می شناخت جلو آمد، پدر و مادرم را از محل مربوطه بیرون کرد و سوال کرد که چرا به همراه آقای خانجانی مراجعه نکرده ام و اعلام کردند که منتظر باشم.پس از حدود نیم ساعت مامور مربوطه در حالی که در دست او مدارک شناسایی بنده و تعدادی برگه دست نویس شده که به مدارک ضمیمه شده بود بازگشت، من از ایشان سوال کردم علت این احضار چه می باشد؟ که در جواب گفتند «خودتان بهتر می دانید و برو با آقای خانجانی برگرد»آقای وحدتی یعنی علاوه بر اینکه مدارک شناسایی شما پس از مراجعه به ستاد خبری تحویل داده نشد، از شما خواسته شد که نوید خانجانی را تحویل دهید؟بله دقیقا، من به فرد مذکور در ستاد خبری وزارت اطلاعات گفتم که برای رسیدگی به احضار خودم مراجعه کرده ام و آمدن و نیامدن آقای خانجانی به بنده ارتباطی ندارد و فکر می کنم که هنوز هم پس از 3 روز منتظر هستند که بنده آقای خانجانی را به ستاد خبری وزارت اطلاعات تحویل دهم.آقای خانجانی شما در حال حاضر با قید وثیقه آزاد هستید، در باره آخرین وضعیت خودتان توضیح دهید.من در دادگاه بدوی به 12 سال حبس تعزیری و جریمه نقدی محکوم شدم و در حال حاضر پرونده ام در مرحله تجدید نظر است و هنوز نتیجه دادگاه تجدید نظرم اعلام نگردیده است و بد نیست اشاره ای کنم به نکته ای که اخیرا باب شده و برای چند تن از فعالین حقوق بشر رخ داده است، اینکه رای تجدید نظر صادر می شود ولی به متهم یا وکیل وی ابلاغ نمی گردد و به یک باره متهم را از سوی اجرای احکام برای اجرای حکم احضار می کنند.یعنی شما تا چند وقت دیگر با احضار از سوی اجرای احکام باید برای اجرای حکم خود به زندان بازگردید، پس این احضار به چه دلیل است؟ببینید بنده در اسفند 88 از سوی اطلاعات سپاه بازداشت شدم و حکم 12 سال حبس برای آن اتهامات و بازداشت می باشد، ولی این احضار خیابانی که در سوم مردادماه رخ داده، به ستاد خبری وزارت اطلاعات است و به نظر می رسد این جریان از سوی وزارت اطلاعات باشد و بعید نیست بخواهند پرونده ی جدیدی برایم باز کنند.آقای وحدتی با توجه به اینکه مدارک شناسایی شما در حال حاضر در دست ستاد خبری وزارت اطلاعات می باشد چه اقدامی انجام می دهید؟بنده با توجه به صحبت هایی که با وکیلم داشته ام و با اینکه این احضار شفاهی و غیر قانونی بوده است، صبح چهارم مرداد ماه به ستاد خبری وزارت اطلاعات جهت دریافت مدارک شناسایی ام که توسط نیروهای لباس شخصی ستاد خبری ضبط گردیده بود مراجعه کردم و باتوجه به گفته های غیر قانونی و غیر اخلاقی مسئول مربوطه در ستاد خبری که مدارک اینجانب را گروکشی کرده و گفته است که بایستی نوید خانجانی را به این ستاد تحویل دهم، تا احضار به صورت قانونی انجام نشود و خواسته های غیرمعقول لغو نشود به این ستاد مراجعه نخواهم کرد و برای بازپسگیری مدارکم از طرق دیگری اقدام خواهم کرد.آقای خانجانی شما در نهایت خود را به ستاد خبری وزارت اطلاعات معرفی خواهید کرد؟نخیر بنده با این شرایط به هیچ عنوان خودم را به ستاد خبری وزارت اطلاعات معرفی نخواهم کرد زیرا این احضار به شکل شفاهی، خیابانی و غیرقانونی بوده است

پارس دیلی نیوز 


۱۳۹۰ مرداد ۵, چهارشنبه

احضار علی کلایی برای اجرای حکم هفت سال حبس تعزیری

علی کلایی، فعال سیاسی_مدنی، وبلاگ نویس و عضو سابق کمیته گزارشگران حقوق بشر، برای اجرای حکم هفت سال حبس تعزیری به زندان فراخوانده شده.بر اساس گزارش دریافتی، حکم کتبی و احضاریه‌ای از سوی شعبه اجرای احکام مستقر در دادسرای اوین، برای علی کلایی ارسال شده است که بر اساس این حکم وی باید ظرف سه روز خود را برای اجرای حکم به زندان معرفی کند.احضار علی کلایی برای اجرای هفت سال حبس تعزیری در حالی صورت می‌گیرد که هنوز حکم دادگاه تجدید نظر به او و وکیل وی ابلاغ نشده و پس از پیگیری‌های مینا جعفری، وکیل علی کلایی از شعبه ۵۴ تجدیدنظر دادگاه انقلاب مشخص شد که دادگاه وی را برای اجرای حکم ۷ سال زندان احضار کرده‌ است.همچنین اخطاریهٔ دیگری برای مادر علی کلایی، ارسال شده است که بر اساس آن، مادر علی کلایی به عنوان وثیقه گذار وی موظف شده است ظرف مدت ۲۰ روز نسبت به معرفی و تحویل فرزندش برای اجرای حکم اقدام کند و در غیر این صورت وثیقهٔ سپرده شده توسط دادگاه ضبط خواهد دشد.علی کلایی در آذرماه سال ۱۳۸۹ از سوی قاضی پیرعباسی، رییس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به هفت سال حبس تعزیری محکوم شده بود که این حکم در دادگاه تجدید نظر به تایید رسیده است. او به یک سال حبس تعزیری برای اتهام «تبلیغ علیه نظام» از طریق نشر اخبار کذب و گزارشات مربوط به زندانیان سیاسی و انجام مصاحبه و پنج سال حبس تعزیری برای اتهام «اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم» از طریق عضویت در کمیته گزارشگران حقوق بشر محکوم شده است.کلایی، در ۱۸ بهمن‌ماه بازداشت و پس از یک هفته با تودیع وثیقه ۵۰ میلیون تومانی آزاد شد. او اردیبهشت ماه سال گذشته برای دومین بار بازداشت شد و قریب به دو ماه را در بند ۲۰۹ اوین گذراند. کلایی همچنین در ۲۳ آذرماه سال گذشته از سوی شعبه ۱۰ دادگاه انقلاب تهران در رابطه با بازداشت در آذرماه ۸۶ به یک‌سال حبس تعلیقی محکوم شده بود.

منبع:کمیته گزارشگران حقوق بشر

سقوط معیشت و دیکتاتوری خامنه‌ای؛ بازی خطرناک با خشم مردم ( پدرام طنازی )

  سقوط معیشت و دیکتاتوری خامنه‌ای؛ بازی خطرناک با خشم مردم بحران‌های بی‌پایان اقتصادی در جمهوری اسلامی، زندگی مردم را به ویرانه‌ای تبدیل کرد...