۱۳۹۰ تیر ۳۰, پنجشنبه

احمدی‌نژاد سقوط جمهوری اسلامی را تسریع کرد!

یک آمریکایی در تحلیلی در خصوص رئیس‌جمهور رژیم می‌نویسد: “احمدی‌نژاد با برجسته کردن شکاف‌های داخلی کشور و شکستن تابوهایی که قبلا مقدس بودند، به صورت غیرعمدی به متحد غیرواقعی جنبش دمکراسی تبدیل ایران شده است. قبلا گمان می‌شد او رهبر خیزش و ترقی رژیم اسلامی باشد، اما حالا بیشتر احتمال دارد از جانب مورخان به عنوان مردی به خاطر آورده شود که سقوط رژیم اسلامی را تسریع کرد.روزنامه آمریکایی واشنگتن‌پست در مقاله‌ای به قلم یکی از اعضای بنیاد صلح بین‌المللی کارنگی دست به ارائه یک تحلیل عجیب و غریب از عملکرد و سرنوشت رئیس جمهور رژیم زد.این روزنامه آمریکایی، ضمن یاد کردن از رئیس‌ جمهوری رژیم به عنوان “شمشیری که ممکن است تاریخ مصرف آن بگذرد”، سخنان احمدی نژاد در خصوص هولوکاست را عوام‌فریبانه خواند و وی را با آدولف هیتلر، جنایتکار بزرگ جنگ دوم جهانی مقایسه کرد.در این مقاله سراسر توهین به جمهوری‌اسلامی، از “جاه‌طلبی‌های” روزافزون احمدی نژاد سخن به میان آمده و ادعا شده است که نزدیک‌ترین مشاور احمدی‌نژاد (الف. ر .میم) در جلسات خصوصی از ریشه‌کنی روحانیت سخن گفته است. همچنین موضوع مربوط به ابقای وزیر اطلاعات رژیم نیز مورد اشاره واقع شده است.این روزنامه آمریکایی با اذعان به اینکه احمدی‌نژاد تا پایان دوره ریاست‌جمهوری خود در سمت خویش باقی خواهد ماند، مدعی میشود “یک احمدی‌نژاد تحقیرشده رسوا، می‌تواند به راحتی کلیه سرزنش‌ها و انتقادها در مورد نارضایتی سیاسی، اجتماعی و اقتصاد بیمار را متوجه خود کند.”واشنگتن‌پست افزوده است: دوسال بعد، دوستان صمیمی احمدی نژاد از سوی طرفداران سابق ملقب به نام‌هایی چون “فرقه انحرافی ” و “تسخیرشده از سوی شیطان” شده‌اند.واشنگتن‌پست در ادامه تحلیل قابل توجه دیگری نیز ارائه کرده است. اولی که در خصوص اپوزیسیون داخلی رژیم اسلامی است، بیان می‌دارد: “اپوزیسیون رژیم هم بعید است که به زودی دمکراسی ایجاد کند. برخلاف جنبش اپوزیسیون اعراب که دارای هدف مشترک است ولی رهبر مشخصی ندارد، اپوزیسیون ایرانی عاجز مانده خسته از انقلاب، دارای رهبر سمبولیک (خامنه ای) است، اما توافق شفاف و مشخصی در مورد اهدافش ندارد.”سپس به آمریکا توصیه شده است “به جای این که بیهوده منتظر نرم شدن حکومت و یا شکل‌گیری دوباره اپوزیسیون بماند، می‌تواند با تمرکز بر متلاشی کردن موانع اطلاعاتی و ارتباطاتی که حاکمیت ایران ایجاد کرده است، از موجبات دمکراسی و جامعه آزاد در ایران حمایت کند. حمایت‌های تکنولوژیکی و زیربنایی برای ارتباطات بهتر اینترنتی و ماهواره‌ای به فعالان دمکراسی‌خواه ایران اجازه می‌دهد تا با یکدیگر در ارتباط باشند و به دنیای خارج نشان دهند که چه اتفاق‌هایی در کشورشان در حال رخ دادن است.
نوشته ای از رضا صالحی

۱۳۹۰ تیر ۲۹, چهارشنبه

هشت ماه قطع تماس تلفنی زندانیان سیاسی رجایی شهر

هشت ماه از قطع تماس تلفنی زندانیان زندان رجایی شهر با خانوده هایشان می گذرد این در حالی است که خانواده این زندانیان هر دو هفته یک بار قادرند زندانی شان را ملاقات کنند .براساس خبرهای رسیده به کلمه، ملاقات های این زندان به صورت مردانه ، زنانه تفکیک شده و به عنوان مثال همسر یک زندانی سیاسی می تواند هر دو هفته یک بار همسرش را ملاقات کند.اما این تنها مشکل زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر نیست و آنها بدون کوچکترین امکانات رفاهی و بهداشتی در زندان نگهداری می شوند . این زندانیان برای دسترسی به پزشک محدودیت دارند و در صورت بیمار شدن مدتها طول می کشد تا با پزشک ملاقات کنند .زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر به ویژه زندانیان حوادث پس از انتخابات همچنین از حق هر گونه مرخصی محروم هستند و ملاقاتهای حضوری شان نیز در شرایطی عجیب و در حالی که دیواری میان زندانی و خانواده وجود دارد برگزار می شود .ملاقاتی که به هیچ عنوان شباهتی به ملاقات حضوری ندارد و تنها این نام را بر خود یدک می کشد .همچنین ملاقاتهای کابینی این زندانیان هم محدودیتهای بیشتری از سایر زندانها دارد و شیشه های قطور کابین عملا به خانواده ها امکان دیدن درست و شفاف صورت زندانی شان را نمی دهد .به تازگی خبرهایی از این زندان منتشر شد که زندانیان سیاسی حتی از حق هواخوری روزانه هم محروم شده اند این اقدام موجب اعتراض زندانیان این بند شده است .در حال حاضر تعدادی از زندانیان سیاسی حوادث پس از انتخابات از جمله مسعود باستانی، داوود سلیمانی، احمد زید آبادی، مهدی محمودیان، کیوان صمیمی، رسول بداقی، عیسی سحرخیز، حشمت طبرزدی و….در زندان رجایی شهر با حداقل امکانات رفاهی نگهداری می شوند.این زندانیان به جز داوود سلیمانی که دو بار از مرخصی سه روزه استفاده کرده هیچکدام بعد از محبوس شدن از حق مرخصی استفاده نکرده اند . کیوان صمیمی ، روزنامه نگار هم تنها زمانی که در زندان اوین بود اجازه یافت از حق مرخصی استفاده کند . به نظر می رسد مسوولان دادستانی و مقلمات قضایی این زندانیان را از حق مرخصی که طبق قانون باید به آنان اعطا شود بدون هیچ منطق مشخصی مرحوم کرده اند .

منبع : کلمه

شیرین عبادی : دروغ می گویند؛ آمار اعدام ها دو برابر است

مقامات قضایی جمهوری اسلامی از اعدام 140 نفر در استان خراسان که از آنها به عنوان "قاچاقچیان مواد مخدر" نام برده شده در طول سال گذشته خبر داده اند؛ مدافعان حقوق بشر اما با بیان اینکه در این فاصله زمانی به صورت متوسط هر روز دو نفر اعدام شده اند می گویند، تعداد اعدام های پنهانی بیشتر از آن است که مقامات قضایی اعلام کرده اند. شیرین عبادی، برنده ایرانی جایزه صلح نوبل سال2003 در مصاحبه با روز می گوید: "طبق اطلاعات موثقی که از درون زندان ها با ذکر اسامی اعدام شدگان به دست ما و سایر مدافعان حقوق رسیده، تعداد اعدامی ها، تقریبا دوبرابر آمارهای اعلام شده است."

دومین تائید رسمی

معاون اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم دادگستری خراسان جنوبی با اعلام اینکه 140 نفر از "قاچاقچیان مواد مخدر" در سال 1389 اعدام شده اند گفته است: "دادگاه انقلاب در برخورد با مفسدان و قاچاقچیان مواد مخدر با قاطعیت برخورد می کند.به گزارش خبرگزاری مهر، محمد باقرباقری در مراسم تجلیل از کارکنان نمونه دادگستری استان خراسان با اعلام این خبر، همچنین از رسیدگی به 38 هزار پرونده طی سال گذشته در سطح این خبر داده؛ اقدامی که به گفته او "نشانگراقدامات، برنامه ریزی و مدیریت های همه جانبه مدیران قضائی استان است.این چندمین بار در طول چند هفته گذشته است که مقامات قضایی جمهوری اسلامی از اعدام هایی اعلام نشده طی سال ۸۹ سخن می گویند. آخرین بار محمود ذوقی، دادستان عمومی و انقلاب مشهد، بدون اینکه توضیحی در مورد چگونگی اجرای احکام اعدام زندانیان مواد مخدر بدهد گفته بود که در سال جاری، یعنی تنها در سه ماه آغازین سال 1390، طی 5 مرحله تعدادی از زندانیان مرتبط با جرایم مواد مخدر در زندان وکیل آباد مشهد اعدام شده اند.تائید اعدام های مخفیانه بعد از گذشت یک سال از اجرای آن در شرایطی ست که نهادهای مدافع حقوق بشر می گویند در حال حاضر نیز تعداد زیادی از زندانیان در زندان های مختلف کشور به صورت پنهانی اعدام می شوند.در تازه ترین مورد کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران با اعلام اینکه ۲۵ زندانی روز یکشنبه 12تیرماه به صورت دسته جمعی و پنهانی در زندان قزلحصار کرج به جرایم مرتبط با مواد مخدر اعدام شده اند، خواستار توقف این "روند مرگبار" و همچنین روشن شدن ابعاد پنهان اعدام های صورت گرفته در دو سال اخیر در زندان های مختلف ایران شد.این کمپین در اطلاعیه ای نسبت به اینکه مقامات قضایی در خصوص چنین درصدبالایی از اعدامها سخنی نگفته اند، اعتراض کرده است.دستگاه قضایی جمهوری اسلامی در طول سال گذشته شمار زیادی از زندانیان را به اتهام "حمل نگهداری و یا خرید و فروش مواد مخدر" اعدام کرده و آنها را "سوداگران مرگ" خوانده است.

دروغ می گویند

شیرین عبادی، رئیس کانون وکلای مدافع حقوق بشر، در مورد علت رسانه ای شدن این اعدام ها پس از یک سال می گوید: "از آنجا که روش حکومت اطلاع رسانی و شفاف سازی نیست و علاقه ای به علنی کردن عملکرد خود ندارد، منکر وجود این اعدام ها می شد. اما چون اسامی اعدام شدگان از سوی مدافعان حقوق بشر به مراکز مختلف، خصوصا سازمان ملل متحد، اطلاع داده شد، جمهوری اسلامی برای جلوگیری از آبروریزی بیشتر تصمیم گرفت تعدادی از آنها را اعلام کند.برنده ایرانی جایزه صلح نوبل سال 2003 می افزاید: "این اعدام ها اگر به صورت قانونی انجام میشد، اگر در یک دادرسی عادلانه بود، مسلما دادگاه از قبل اعلام می کرد و افکار عمومی را در جریان قرار می داد. اما وقتی به صورت پنهانی عده ای را اعدام می کنند مسلم بدانید که دادرسی عادلانه نبوده و حق دفاع برای متهم قائل نشده اند. وقتی که موضوع به بیرون درز پیدا کرد و از طریق افراد مطلع به خارج از کشورو به سازمان های بین الملی اطلاع داده شد، آن موقع حکومت ناگریز شد قسمتی از مسئولیت خود را قبول کند. البته تاکید می کنم که در این مرحله باز هم دروغ می گویند. یعنی تعداد اعدامها بیشتر از آمارهای اعلام شده است.سازمانهای مدافع حقوق بشر در گزارش های خود، بارها نسبت به اعدام های مخفیانه در برخی از زندانهای ایران به ویژه زندان وکیل آباد مشهد ابراز نگرانی کرده اند.پیش از تائید رسمی اعدام های مخفیانه از سوی دستگاه قضایی جمهوری اسلامی، سازمان عفو بین الملل در اردیبهشت ماه سال جاری در گزارش سالانه خود اجرای ۲۵۲ مورد اعدام در سال گذشته را تایید کرده بود. عفو بین الملل اما بر اساس "گزارشهای موثق دریافتی" می گوید 300 نفر دیگر در همین دوره زمانی اعدام شده اند.این سازمان جهانی مدافع حقوق بشر همچنین گفته است ايران از آغاز سال جاری ميلادی ـ از ژانويه تا آخر ژوئن ـ به اعدام ۱۹۰ نفر اذعان دارد، اما ۱۳۰ اعدام ديگر نيز انجام گرفته است، بی آنکه اطلاعيه ای صادر شده باشد.متوسط اعدام در ايران در سال ۲۰۱۱ تا کنون، دو نفر در روز بوده است، که جمهوری اسلامی را در مقام دومين اعدام کننده در جهان، پس از چين، قرار می دهد.

سفر گزارشگر ویژه

رشد فزاینده آمارهای رسمی اجرای احکام و همچنین اعدام های مخفیانه در ایران باعث نگرانی بسیاری از دولت‌ها و سازمان های مدافع حقوق بشر شده است.به دنبال نگرانی سازمان های مدافع حقوق بشر در مورد نقض مضاعف حقوق شهروندان ایرانی از سوی جمهوری اسلامی، شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد طی قطعنامه ای در ژنو جهت رسیدگی به وضعیت حقوق بشر در ایران، اقدام به تعیین گزارشگر ویژه حقوق بشر کرد.پس از گذشت چند ماه از صدور این قطع نامه، احمد شهید، وزیر امور خارجه سابق مالدیو، به عنوان گزارشگر ویژه حقوق بشر برای ایران معرفی شد.معرفی گزارشگر ویژه حقوق بشر در امور ایران با واکنش مختلف مسئولین، نمایندگان مجلس و مقامات رسمی جمهوری اسلامی روبرو شد.زهره الهیان و محمد كریم عابدی دو نماینده اصولگرای مجلس، صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه و رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت امور خارجه از جمله مقامات جمهوری اسلامی هستند که با ورود گزارشگر ویژه حقوق بشر به ایران مخالفت کرده اند.شیرین عبادی، اما می گوید اگر اجازه ورود به آقای شهید را ندهند، هیچ تاثیری بر تنظیم گزارش او از وضعیت حقوق بشر ایران ندارد: "او از طرق دیگر از جمله صحبت با افرادی که بیرون از ایران هستند و یا حتی صحبت با افرادی که داخل ایران هستند به صورتی که امنیت آنها تضمین شود، و همچنین از طریق گزارشهایی که من و سایر مدافعان حقوق بشر برای آنها تهیه می کنیم، کاملا در جریان وقایع ایران قرار می گیرند.این مدافع حقوق بشر همچنین از کلیه افرادی که اطلاعی از نقض حقوق بشر در ایران دارند، می خواهد اطلاعات خود را به صورت مستند و بدون بزرگنمایی به آقای شهید اطلاع دهند.طی روزهای گذشته برخی از فعالان حقوق بشر پیشنهاد کرده اند در صورتیکه گزارشگر ویژه اجازه ورود به ایران را پیدا نکند، به کشورهای همجوار ایران به ویژه عراق که شماری از قربانیان حقوق بشر ایرانی آنجا سکونت دارند برود و با آنها مصاحبه کند و از این طریق شرایط را برای آندسته از قربانیانی که مایل هستند از داخل ایران به صورت حضوری با وی تماس برقرار کنند نیز فراهم آورد.از خانم عبادی می پرسیم آیا چنین امکانی برای گزارشگر ویژه حقوق بشر فراهم است؟ می گوید: "گزارشگر ویژه به صورت حقوقی حق دارد با اخذ ویزا به هر کشوری که مایل است سفر کند. اگر دولت ایران این اجازه را ندهند به احتمال زیاد ایشان این کار را خواهند کرد."

منبع : روز

بی خبری کامل پس از چهار و نیم ماه بازداشت

گزارشی از و ضعیت و شرایط حاد زندانی سیاسی دکتر شکرالله مسیح پورکه بیش از 4 ماه است دربند مخوف 209 زندان اوین شکنجه گاه وزارت اطلاعات تحت شکنجه های جسمی و روحی بازجویان وزارت اطلاعات قرار دارد جهت انتشار در اختیار ”فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران قرار گرفته شده است. متن گزارش ارسالی به قرار زیر می باشد: پس از گذشت 4 ماه و نیم از بازداشت غیر قانونی و بی دلیل دکتر شکرالله مسیح پور، ایشان همچنان در بلاتکلیفی بسر می برد و مراجع ذیربط به هیچ شکل پاسخگو نیستند.
ایشان که در تاریخ 17 اسفند 1389 با یورش شبانه بیش از 10 تن از پرسنل وزارت اطلاعات به منزل دستگیر شد، بیش از یک ماه را در سلول انفرادی بند 209 گذرانده و همچنان در سلول های چند نفره این بند نگهداری می شود. اتهامات ایشان که در بازجویی های اولیه "ارتباط با عناصر بیگانه" عنوان شده و سپس با توجه به اظهارات بازجویان مبنی بر نبود دلیلی برای اثبات این اتهام ، اتهامات جدید و بی اساس دیگری مانند "بهاییت" عنوان شده است.
شکر الله مسیح پور در تیر ماه 88 نیز به اتهام "شعارهای شبانه روی بام" و توسط پلیس امنیت دستگیر شد و با طرح این موضوع که در کوچه محل سکونت ایشان ساختمان مسکونیشان پیش قدم و لیدر شروع شعارهای شبانه است، به مدت 7 روز در بند 240 دربازداشت بسر برده.
بعلاوه، در سال 1372 نیز دادگاه انقلاب اسلامی دو سال زندان تعلیقی به اتهام "ارتباط با گروههای معاند" برای ایشان صادر کرده است. شکرالله مسیح پور فارغ التحصیل دکترای مدیریت بازرگانی از دانشگاه واشنگتن بوده و از سال 1360 تا 1374 نیز ممنوع الخروج بوده است.
بیان این نکته لازم است که فرزند ایشان، سیامک مسیح پور نیز از زندانیان سیاسی حامی جنبش سبز بوده که به تازگی دوره محکومیتش به اتمام رسیده است و در هنگام دستگیری پدرش در بند سیاسی زندان اوین، بند 350 محبوس بوده است و پس از آزادی نیز هر دوهفته یکبار از طریق ملاقات کابینی با پدرش دیدار کرده است.
جالب توجه است که وزارت اطلاعات رژیم به منظور حذف و محبوس کردن منتقدان ، به هر وسیله ممکن متوسل می شود، تا جایی که شخصی را که دوسال قبل به اتهام شعار روی بام دستگیر کرده است اکنون به اتهام ”ارتباط با بیگانگان" به اسارت گرفته است . چگونه ممکن است شخصی عامل نفوذی یا جاسوس و ... بوده و در عین حال شبها روی پشت بام منزل خود شعار های مخالف بدهد؟!
در حال حاضر شکرالله مسیح پور با 63 سال سن، و مشکلات جسمی حاد از جمله پروستات، در سلول 209 و محروم از هواخوری محبوس است و بازجویان با شگردهای غیر انسانی مانند "تکرار وعده آزادی در چند روز آینده با وثیقه " و عمل نکردن به آن مبادرت به آزار این متهم می نمایند.
پیگیری خانواده ایشان با جوابهای گمراه کننده بازپرس پرونده مواجه شده و پس از 4.5 ماه همچنان سیر روند قضایی پرونده اش نامشخص است.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،نگه داری زندانیان سیاسی در بند مخوف 209 تحت شکنجه های روحی و جسمی و بلاتکلیفی را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر خواستار اعزام گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل برای ملاقات با زندانیان سیاسی و خانواده های آنها و تهیۀ گزارشی از جنایتهای رژیم ولی فقیه علی خامنه ای و ارائه آن به سازمان ملل جهت گرفتن تصمیمات لازم می باشد.
منبع:فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
29 تیر 1390 برابر با 20 ژولای 2011
گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل

زندانیان سیاسی زن؛ محروم از ملاقات، تماس و هواخوری

وضعیت بهداشتی و رفاهی بند سیاسی زنان زندان اوین بسیار نامناسب است و این زندانیان حتی از حق هواخوری هم محروم‌اند.طبق خبرهای رسیده به کلمه، با وجود اینکه بیش از ۳۰ زندانی در این بند به سر می برند، اما همچنان این بند یک هواخوری بسیار کوچک دارد که در حدود پنج یا شش متر است و عملا زندانیان از حق هواخوری محروم هستند.چندی پیش هشت زندانی سیاسی از زندان قرچک ورامین به زندان اوین منتقل شدند که این موضوع تعداد زندانیان این بند را به بیش از ۳۰ نفر رساند. لازم به ذکر است که زندانیان عادی زن هنوز از زندان قرچک ورامین به زندان اوین منتقل نشده‌اند و تنها این هشت زندانی که جرایم سیاسی داشته‌اند، به اوین آورده شده‌اند.تعداد زندانیان این بند در حال حاضر ۳۲ نفر گزارش شده که در فضای کوچکی نگهداری می‌شوند و فضای هواخوری مناسبی ندارند. این موضوع موجب شده که برخی از زندانیان این بند به بیماری‌های مختلف که ناشی از نبود آفتاب کافی است، مبتلا شوند، چرا که فضای کوچک هواخوری بیشتر برای خشک کردن لباس زندانیان استفاده می‌شود و زندانیان امکان استفاده دیگری از آن را ندارند.همچنین این بند فاقد هرگونه امکانات رفاهی است و فروشگاه کوچک بند نیز، برخلاف سایر بندهای زندان اوین، اقلام مناسب و مورد نیاز زندانیان را ارائه نمی‌دهد.در کنار این امکانات بسیار محدود، اغلب زندانیان سیاسی زن از حق ملاقات حضوری محروم‌اند و تنها به تعداد اندکی از آنان این حق داده می‌شود. تلفن‌های این بند نیز از ماه‌ها پیش قطع شده است؛ موضوعی که در تمام بندهای زندانیان سیاسی کشور عمومیت دارد و زندانیان از حق تماس تلفنی با خانواده هایشان محروم‌اند. زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین و زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر مدتهاست حق هیچ‌گونه تماس تلفنی ندارند، حال آنکه این امکان برای زندانیان عادی در سایر اندرزگاه‌های این زندانها فراهم است.نسرین ستوده، عالیه اقدام‌دوست، عاطفه نبوی، نازنین حسن‌نیا، فاطمه درویش، پروین جواد‌زاده، هانیه فرشی شتربان، لادن مستوفی، شعله طائب، منیژه نصراللهی، صحبا رضوانی، سوسن تبیانیان، نازیلا دشتی، فرح واضحان، کفایت ملک محمدی، زهرا جباری، فاطمه خرم‌جو، لاله حسن‌پور، محبوبه کرمی، شبنم مددزاده، مریم حاجی لویی، مریم اکبری منفرد، معصومه یاوری، کبری بنازاده، مطهره بهرامی، مهوش ثابت و فریبا کمال‌آبادی از جمله زندانیان سیاسی زن زندان اوین محسوب می‌شوند.بهاره هدایت و مهدیه گلرو از فعالان دانشجویی، هنگامه شهیدی روزنامه‌نگار و لیلا توسلی از بازداشت‌شدگان حوادث عاشورای سال ۸۸ از دیگر زندانیان این بند هستند که برای گذراندن مرخصی کوتاه چند روزه بیرون از زندان هستند.

شرایط زندان های ایران؛ روایت چند زندانی

رئیس سازمان زندان های ایران می‌گوید این کشور در کل، حدود ۳۰۰ هزار نفر زندانی و بیش از ۲۵۰ زندان دارد. به لحاظ جمعیت زندانی، ایران در فهرست ۱۰ کشور نخست جهان قرار دارد.برخی از منتقدین این آمارها را درست نمی دانند و تاکید می‌کنند که تعدادی از سازمان های امنیتی ایران دارای زندان هایی هستند که رسما تحت کنترل سازمان زندان ها نیستند و زندانیان در این مکان ها در شرایط بدی قرار دارند.برخی از مسئولان و نمایندگان مجلس نیز با توجه به تعداد زندانیان و شرایط زندان ها انتقادهای مشابهی را مطرح کرده‌اند.یونس موسوی نماینده مردم فیروز آباد، روز شنبه (۱۰ اردیبهشت/۳۰ آوریل) در همین زمینه گفت: "آن قدر در زندان ها مشکل هست که به هر دو نفر یک پتو می رسد.اما مهدی کوچک زاده دیگر نماینده مجلس در واکنش به سخنان آقای موسوی گفت :"آقای موسوی با این سخنان شان نظام را پایین آورده است و این گونه نیست که در زندان های ما به هر دو نفر زندانی یک پتو برسد.برخی از مسئولان نیز این انتقادها را فرافکنی عنوان می‌کنند، اما در این میان برخی از زندانیانی که مدتی را در برخی از زندان‌های کشور سپری کرده‌اند، از شرایطی سخن می گویند که نشانی از وضعیت مناسبی که از سوی برخی از مقامات از زندان های ایران ترسیم می شود، ندارد.

وضعیت زندان ها در شمال غرب و غرب ایران

مسعود کردپور که در ۱۸ مردادماه ۱۳۸۷ بازداشت شد، در خصوص شرایط زندان به بی بی سی فارسی چنین گفت: "نخست به اداره اطلاعات زندان بوکان، سپس به زندان عمومی مهاباد، بعد زندان سپاه شهرستان مهاباد و پس از آن با نامه نگاری به آقای شاهرودی رئیس پیشین قوه قضائیه به زندان عمومی ارومیه منتقل شدم.وی که پس از حدود یک سال حبس از زندان آزاد شد، شرایط زندان های شهرستان ها را نامناسب توصیف کرد و گفت:" در شهرستان بوکان وضعیت غذا بسیار بد و زندانیان دچار سو تغذیه می شدند. آقای کردپور با اشاره به سرانه کم زندانیان گفت:" در آن زمان سرانه هر زندانی در طول یک روز ۵۰۰ تومان بود. با توجه به اینکه فروشگاه زندان درصدی را بر کالاهایی که وارد زندان می شود، اضافه می‌کند، این به هیچ عنوان کفایت مخارج یک زندانی را نمی کرد.آقای کردپور با اشاره به وضعیت زندان مهاباد گفت: "در این زندان ۴ تا ۵ برابر ظرفیت زندان، زندانی در بندها نگهداری می شد. در زندان های شهرستان ها طبقه بندی زندانیان وجود نداشت. درحالی که براساس آیین نامه سازمان زندان ها باید زندانیان جداسازی شوند. این امر باعث می شد جوانانی که در زندان بودند به دلیل وفور مواد مخدر به مواد مخدر روی بیاورند و در میان دیگر مجرمین باشند.وی وضعیت بهداشت و دستشویی را نیز بسیار نامناسب توصیف کرد و گفت:"به نظرم دلیل عدم رسیدگی، افزایش فشار بر زندانیان است.آقای کردپور در عین حال گفت که "وضعیت زندان های استان مانند زندان ارومیه نسبت به زندان های شهرستان ها به مراتب بهتر بود.وضعیت غذا نیز به گفته آقای کردپور نامناسب است "به طوری که در برنج ها کرم به وفور دیده می شود و این باعث اعتراض زندانیان شد. به دلیل سرانه کم مسئولان زندان بی‌کیفیت ترین محصولات را برای زندان خریداری می کنند. آقای کردپور با اشاره به حضور بازرسان در زندان های گفت:"هر هفته و یا ۱۰ روز یک بار بازرسانی به زندان می آمدند، اما وقتی با آنها گفت و گو می کردم می گفتند ما فقط مسئول بازرسی هستیم و صدای ما هم به جایی نمی رسد."

زندان قزوین

حمید یکی از زندانیانی است که پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ بازداشت و چندین هفته را در زندان قزوین گذرانده است. او که مدتی در بند قرنطینه این زندان بوده و سپس به انفرادی منتقل شده، در مورد وضعیت بند قرنطینه به بی بی سی فارسی گفت:"بند قرنطینه زندان چیزی در حد فاجعه بود. این سالن ۹۳ تخت داشت و جمعیت ما ۱۹۳ نفر بود. چهار چشمه حمام و سرویس بهداشتی در اختیار این سالن بود. اما در عین حال برای استفاده از این سرویس ها به جز ساعت های نظافت و شب‌ها مشکلی نداشتیم. منتها معمولا باید در صف منتظر می ماندیم.حمید با اشاره به شرایط خوابیدن در این سالن چنین گفت: "خوابیدن اصطلاحی به نام کف خوابی داشت. تازه واردها بدترین جاها را می گرفتند. من روی سنگ های جلوی در هواخوری می خوابیدم. آدم ها چسبیده به هم، از پتوها به عنوان متکا استفاده می کردند. بیشتر پتوها بو می داد و وحشتناک کثیف بود. برای غلت زدن هم هیچ جایی نبود و باید همین طور تا صبح دوام می آوردیم. به گفته وی، شرایط غذا نیز در سالن قرنطینه" نامناسب" بود. او اضافه کرد:"سه نخ سهمیه سیگار داشتیم.صبحانه معمولا یک مربا ۲۵ گرمی و یک کره ۱۰ گرمی با یک عدد نان بود. نهار هم دیگ می آورند و تحویل ارشد می‌دادند و آنهایی که سابقه بیشتری داشتند اول غذا می گرفتند. غذا معمولا خورشت های آبداری بود که حبوبات داشت و سیب زمینی و هیچ گوشتی در غذا پیدا نمی شد.حمید در خصوص برخورد مسئولان زندان نیز چنین گفت: "برای تحویل وسایل بیشتر از دو ساعت پای برهنه و با آستین کوتاه در بهمن ماه داخل حیاط زندان منتظرم ایستادم تا پرونده را تشکیل دهند. زندان دو سری مسئول داشت یکی نگهبان ها و کادر رسمی و یک سری هم زندانیانی که به خاطر شرایطی که دارند به کمک زندان بان ها می آیند.او که پس از مدتی به بند انفرادی منتقل شد، در مورد شرایط انفرادی زندان قزوین گفت: "انفرادی، یک سلول با یک موکت و سه عدد پتو است. از این پتوها به عنوان زیرانداز، متکا و روانداز استفاده می شد. یک کاسه توالت و دوش هم کنار سلول بود که با دیواری کوتاه و در باز از سلول جدا می شد. سلول های انفرادی نوساز بود، شب تا صبح لامپ ها روشن بود و صدای هیتر داخل گوش می پیچید. "

زندان لاکان رشت

الف، یکی دیگر از شهروندانی است که پس از انتخابات ریاست جمهوری دو بار بازداشت شد. او در بار نخست چند هفته زندان بود و بار دوم کمتر از یک ماه را در زندان لاکان رشت گذراند. او در باره تجربه بازداشتش در این زندان به بی بی سی فارسی گفت: "مدت اقامت در بند قرنطینه بین یک هفته تا ۱۰ روز است که گاهی زمان آن بیشتر می شود. این بند برای تازه واردان است. در هر اتاق که ۴ در ۲ متر است یک تخت سه طبقه گذاشته شده و حداقل ۱۰ نفر در این اتاق ها نگهداری می شوند.وی با اشاره به اینکه استفاده از توالت و حمام آزاد بود گفت:" مشکل این بود که فقط دو ساعت امکان استفاده از آب گرم وجود داشت. به دلیل سردی آب بعد از آن دو ساعت امکان حمام نبود و دستشویی ها هم به شدت کثیف بود. یعنی رحمت به دستشویی های بین راهی. برای اینکه زندانیان در این بند بتوانند خرید کنند، کارت ثمین به آنها ارائه می شود البته در خوش بینانه ترین حالت صدور این کارت دو هفته به طول می انجامد که یعنی در این دو هفته خرید از زندان امکان پذیر نیست.این زندانی اضافه کرد: "در زندان لاکان رشت دو بند دیگر همه وجود دارد. بند عادی که افراد در آن تقسیم بندی می شوند و بند مشاوره که مجرم هایی که رفتار بهتری دارند و یا کم سن و سال هستند در این بند نگهداری می شوند.الف، در خصوص وضعیت بند عادی چنین گفت :"اتاق های این بند معمولا بین ۱۰ تا ۱۲ نفر ظرفیت دارند و گاهی تا ۳۰ نفر در این بند نگهداری می شوند. در این بندها دعوا، قتل، تجاوز، روابط جنسی و مبادله مواد مخدر از سرگرمی های روزانه است.او اضافه کرد:"امکان خرید در این بند هم وجود دارد، اما فروشگاه وسایل زیادی برای زندانیان ندارد. به طور مثال تنها دو مدل سیگار در فروشگاه وجود دارد. زندانیان سیاسی هم بند خاصی ندارند و بستگی به شانس در یکی از بندها نگهداری می شوند.الف، با اشاره به رفتارنامناسب کادر زندان با زندانیان نیز گفت:" وقتی قرار است یک زندانی به بند برود چند سرباز او را لخت می کنند تا بازرسی شود و در این موارد بسته به جرم زندانی مورد ضرب و شتم و تحقیر قرار می گیرد.الف که به گفته خودش در زندان ۱۲ کیلو وزن کم کرده است، وضعیت غذا در زندان را بسیار نامناسب عنوان کرد و گفت:" برنامه غذایی در زندان وجود داشت، اما برنج از بی کیفیت ترین نوع برنج بود، ماکارونی ها هم به قدری سفت بود که انگار دندانه های چنگال را گاز می زدیم، توی خورشتی هم که آورده می شد حدود ۲۰ سانت روغن بود و سیب زمینی ها با پوست. اگر کمی داخل خورشت می گشتیم گل و خاک هم پیدا می شد. الف، که پیش از انتقال به زندان لاکان مدتی در زندان آستانه اشرفیه بود، وضعیت زندان لاکان را به مراتب بهتر از زندان آستانه اشرفیه توصیف می کند. او در این خصوص گفت:" دو سه روز بیشتر در زندان شهرستان آستانه اشرفیه نبودم. یک خانه را به زندان تبدیل کرده بودند و در اتاق ۱۲ متری حدود ۷۰ تا ۸۰ زندانی با جرائم مختلف نگهداری می شدند."

زندان متی کلای مازندران

فرد دیگری که نخواست نامش فاش شود و مدتی را در انفرادی زندان متی کلای مازندان سپری کرده است، در خصوص شرایط خود به بی بی سی فارسی گفت: "من نه حق تماس و نه ملاقات و نه خرید و نه حمام و نه کاغذ و خودکار و نه کتاب داشتم و فقط در چهار روز آخر که خبر بازداشتم رسانه ای شد از برخی امکانات اندک مثل خرید و یک بار حمام و دو بار ملاقات ۳ دقیقه ای بهره بردم.وی که مدتی را نیز در بازداشتگاه وزارت اطلاعات بوده، وضعیت این بازداشتگاه را بهتر عنوان کرد و گفت: "اما در انفرادی زندان متی کلای دستشویی و حمام به شدت کثیف و تهوع آور بود حتی اگر اجازه داشتم هم ترجیح می دادم حمام نکنم.وی اضافه کرد:"در شهرستان ها عموما بند سیاسی وجود ندارد و معمولا هم زندانیان را در بند مجرمان خطرناک نگاه می دارند و حتی زندانبان ها برای خودشیرینی فشارهای بیشتری از معمول هم وارد می کنند تا خودی به ماموران اطلاعات نشان بدهند."وضعیت زندان ها نگران کننده است,در حالی که زندانیان از شرایط زندان ناراضی هستند، برخی از مقامات نیز از وضعیت زندان ها و افزایش زندانیان ابراز نگرانی کرده اند. پیشتر محمد باقر ذوالقدر، معاون اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضائیه خبر از وضعیت نامناسب زندان‌ها داده و ابراز نگرانی کرده بود.او با اشاره به افزایش آمار ارتکاب جرم در ایران گفت:"کف‌خوابی، خوابیدن دو یا سه نفر بر روی یک تخت، خوابیدن نوبتی، خواب در راهروها و خواب در پاگردهای پله‌ها امری طبیعی در زندان‌های کشور است".غلامحسین اسماعیلی، رئیس سازمان زندان های ایران نیز چندی پیش اعلام کرد که گفته بود که تعداد زندانیان در ایران ظرف یک سال و نیمی که از دوره مسئولیت او گذشته، ۵۵ هزار نفر افزایش داشته است.به گفته او این افزایش در حالی صورت گرفته که به فضای زندان ها اضافه نشده است.


نیکی محجوب 

خواهرفاطمه رهنما زندانی محکوم به ۱۰ سال زندان: دوسال است فریاد می زنیم او بیگناه است

خواهرفاطمه رهنما زندانی محکوم به ۱۰ سال زندان: دوسال است فریاد می زنیم او بیگناه است؛ پرونده اش را دوباره بررسی کنیدخواهر زهرا رهنما، زندانی عقیدتی ۵۰ ساله ای که به ده سال حبس با تبعید در زندان سپیدار اهواز محکوم شده است با اظهار اینکه اتهامات خواهرش جعلی است به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت: « آقای دولت آبادی (دادستان تهران) به فاطمه یکبار گفته که وقتی ده سال در زندان ماندی صداقتت ثابت می شود. یعنی چه! ما از طریق وکیل تلاش کردیم تا او به زندان تهران یا اصفهان بیاید اما گفتند حکم را نمی توان تغییر داد. اما مگر کلام قران است که نشود نعوذ بالله تغییرش داد.او مبتلا به سرطان است و همچنین افسردگی شدید دارد. ما تمام پرونده های پزشکی او را به دادستانی تحویل دادیم. ما نگران وضعیت جسمی و روحی او هستیم. مادرمان هم چند ماهی به کما رفته است، تصورش را بکنید که چه اوضاعی است. بارها از طریق وکیل مان تقاضا کردیم که او برای چند روز به مرخصی بیاید و مادر در کماش را ببیند، به رهبر انقلاب، به رییس قوه قضاییه و دادستان تهران نامه نوشتیم اما باز هم نتیجه ای نگرفتیم.دادستان تهران یکبار گفت کارشناس پرونده با مرخصی مخالفت می کد اما کارشناس بر مبنای چه چیزی مخالفت می کند.»فاطمه رهنما در تاریخ ۷ مرداد ماه ۱۳۸۸ بازداشت شد. او از سوی شعبه ۲۶ انقلاب اسلامی به اتهام ارتباط با مجاهدین به ۱۰ سال زندان در تبعید محکوم شد و در تاریخ ۱۴ مهر ۱۳۸۹ برای اجرای حکم تبعید از زندان اوین به زندان سپیدار اهواز منتقل شد. این زندانی یکبار دیگر در دهه شصت و در سن ۱۹ سالگی به سه سال و نیم زندان به علت هواداری از سازمان مجاهدین محکوم شده است. او دچار بیماری سرطان است. ادامه حضور خانم رهنما در زندان علیرغم بیماری وی و نیز سوالاتی که در خصوص نحوه دادرسی پرونده ایشان هیچگاه پاسخ داده نشده طی ماه های گذشته همواه از سوی فعالان حقوق بشر مورد انتقاد قرار داشته است.زهرا رهنما خواهر این زندانی عقیدتی با توضیح وضعیت ناراحت کننده ای که به دلیل مرخصی ندادن به خواهرش برای خانواده اش به وجود آمده است گفت: « ما ساکن اصفهان هستیم امروز از اصفهان آمده ام تا دادستان را ببینم راهم ندادند. گفتند اگر با مرخصی موافقت شود با ما تماس می گیرند که تا حالا خبری نشده است. از خواهرم سنی گذشته، مادرش در کما است حداقل بگذارند برای چند روز مادرش را ببیند.ما حدود ۶ ماه است که به دلیل بیماری مادرمان و پیری پدرمان و همچنین مسافت طولانی راه نتوانستیم به اهواز برای دیدن او برویم. با هواپیما هم نمی توانیم برویم چون خرجش گران است.»خواهر فاطمه رهنما درباره اتهامات خواهرش گفت:« اتهام او ارتباط با منافقان بود و اینکه کمک مالی به آنها می کرده است. آقای دولت آبادی به خواهرم گفته بود که می خواسته رییس شرکتی که خواهرم در آنجا کار می کرده یعنی آقای کاظمی، برادر زهرا رهنورد را با سفرهای که به کانادا داشتند به منافقان معرفی کند. اما خواهر من ۱۵ سال در آن شرکت کار می کرده اگر می خواسته کسی را در آن شرکت به منافقان معرفی کند باید در این ۱۵ سال اتفاق می افتد. اصلا بیایند آدم های که خواهر من به منافقان وصل شان کرده معرفی کنند، تمام کسانی که به اتهام ارتباط با منافقان در همان شرکت دستگیر شدند همگی آزاد شده و دارند در تهران زندگی می کنند. تنها خواهر من است که محکوم به اهواز منتقل شد.»خواهر رهنما با اظهار اینکه خواهرش اتهاماتش را در دادگاه نپذیرفته است ، گفت: « او در دادگاه ارتباط با منافقان را نپذیرفت اما در پرونده اش برگه ای بود که او در دوران بازجویی نوشته بود مبلغی را به عنوان کمک مالی به منافقان داده است. قاضی دادگاه وقتی درباره این برگه با امضای او پرسید، خواهرم گفت که تحت شرایط خاص این نامه را نوشته است. بهرحال وقتی کسی دو ماه در سلول انفرادی باشد می توان تصور پذیرش هر کاری را از او داشت.» زهرا رهنما درباره محل کار خواهرش گفت: « شرکتی است که قطعات الکترونیک می فروشد. در حق خواهر من بی انصافی شد، به گفتن خیلی آسان است که به زنی در آستانه ۵۰ سالگی و با داشتن مادر مریض حکم ۱۰ سال زندان فرسنگ ها دور از خانواده اش بدهید. هیچ زن زندانی سیاسی به تبعید نرفته است.»خواهر این زندانی گفت:« آخر چطور می شود اتهام سیاسی او را قبول کرد وقتی قاضی پرونده ایشان هم نظرشان منفی بوده است،جالب است که بدانید ما چند روز بعد از تمام شدن دادگاه بدوی خواهرم به شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب رفتیم و رییس دفتر شعبه پرونده خواهرم را آورد تا نظر قاضی پرونده را به ما بگوید، ایشان نوشته بودند خانم رهنما ارتباطی با منافقان ندارد. وکلای پرونده نیز بعد از جلسه دادگاه به ما گفتند خیلی از جلسه راضی بودند و خواهرمان حتما از اتهام تبرئه می شود اما بعد چند روز حکم ده سال حبس در تبعیدش را در رسانه ها خواندیم.»خواهر فاطمه رهنما درباره حاشیه های بازداشت خواهرش گفت: پس از اینکه او را در تاریخ ۷ مرداد سال ۸۸ بازداشت کردند در سایت های رسمی دولتی نوشته شد او در حالی دستگیر شده که در تظاهرات مشغول آتش زدن موتور بوده است در حالیکه او را در خانه اش دستگیر کردند. بعد یک روز در پیگیری های ما در خصوص وضعیت او در دادگاه انقلاب گفته شد که خواهرم مشکل اخلاقی داشته و به این دلیل دستگیرشده است بعد دوباره گفتند مشکلش سیاسی است.خواهر فاطمه رهنما در خصوص وضعیت او در زندان سپیدار اهواز گفت:«خواهرم سوالش این است که چرا در زندان است و برایش جوابی پیدا نمی کند. سخت است در کنار دزد، قاتل و قاچاقچی و معتاد در یک جا باشید وقتی به آنجا تعلق ندارید. با این حال از مسولان زندان بسیار راضی است. آنها شماره در اختیار ما گذاشته اند که می توانیم در طول ساعت اداری تماس بگیریم و با خواهرمان صحبت کنیم. خودش نیز می تواند چند بار در هفته تماس بگیرد.»زهرا رهنما خطاب به مسولان قوه قضاییه ایران گفت:« اگر صدایمان به جای می رسد من از رهبر انقلاب، رییس قوه قضاییه، دادستان تهران خواهش می کنم که یکبار به صداهای ما جواب بدهند، شاید ما که دو سال است فریاد می زنیم فاطمه رهنما بی گناه است راست بگویم، لطفا یکبار دیگر پرونده خواهرم را بررسی کنند.»

منبع : کمپین بین لمللی حقوق بشرایران

۳۶ روز اعتصاب غذای شاهرخ زمانی در زندان

حکومت ایران فشار بر کنشگران کارگری را افزایش داده و هرنوع فعالیت کارگری با بازداشت و حبس روبه‌رو می‏شود.شاهرخ زمانی، ۴۷ ساله و نقاش ساختمان است. او که عضو «شورای نمایندگان کمیته پی‏گیری ایجاد تشکل‏های کارگری» و عضو سندیکای نقاشان نیز هست، در تاریخ ۱۷ خردادماه امسال در تبریز دستگیر و نخست به وزارت اطلاعات منتقل شد.این فعال کارگری دو روز پس از دستگیری دست به اعتصاب غذای تر می‌زند و در روز ۲۱ تیرماه به زندان تبریز منتقل می‌شود. آقای زمانی اکنون بیش از ۳۶ روز است که در اعتصاب غذا به‏سر می‏برد.
مادر شاهرخ زمانی، زرین نجاتی، یک‏بار با او در زندان تبریز ملاقات داشته است و حال در گفت‌وگو با رادیو زمانه از دلیل اعتصاب غذای فرزندش می‏گوید.زرین نجاتی: علت اعتصاب غذای شاهرخ این است که چرا او را آزاد نمی‏کنند. او می‏گوید از من هیچ‏چیزی نگرفته‏اید. من هیچ‏کاره‏ام و فقط عضو سندیکای کارگرانم که آن هم غیر قانونی نیست. همچنین درابتدا در سلول انفرادی که بسیار تنگ بوده، او را انداختند. به این دلایل اعتصاب غذای تر کرده است.
او ۱۷ خرداد دستگیر شده و دو روز پس از دستگیری اعتصاب غذا کرد. او گفته: شما دیده‏اید که من هیچ‌چیزی ندارم، مرا آزاد کنید! او را آزاد نکرده‏اند و به یک زندان انفرادی خیلی تنگ انداخته‏اند. او هم اعتصاب غذا کرده که چرا مرا آزاد نمی‏کنید و چرا به این‏جای تنگ انداخته‏اید. شما که می‏دانید من هیچ‏کاری نکرده‏ام. من کار دارم. کار گرفته‏ام. زندگی دارم. بچه دارم. چرا مرا این‏جا نگه داشته‏اید. من چه گناهی کرده‏ام؟ تروریستم؟ چی‏ام که مرا این‏جا انداخته‏اید؟!

درملاقاتی که در زندان با پسرتان داشتید، وضعیت جسمی او چطور بود؟

۲۳ کیلو لاغرتر شده بود. وقتی او را برای ملاقات آوردند، اصلاً او را نشناختم. خیلی لاغرتر شده بود و حتی نمی‏توانست با من حرف بزند. من از روزی که با او ملاقات کرده‏ام و او را در آن وضعیت دیده‏ام، مریض شده‏ام.از صبح رفتم پیش قاضی و این‌ور و آن‌ور. آنقدر اصرار کردم و آن‏قدر گریه کردم که توانستم ببینمش... وقتی او را آوردند، من اصلاً نشناختمش. آن‏قدر فریاد کشیدم، گریه کردم که این چه وضعی است؟ او وقتی می‏خواست با من صحبت کند که بگوید چیزی نیست، اصلاً نمی‏توانست حرف بزند.

او کجا و چگونه دستگیر شده است؟

به ما گفت زمانی که با اتوبوس از تهران به تبریز می‏آمده، یعنی وقتی به تبریز رسیده، او را دستگیر کرده‏اند. این‏جا در تبریز کار گرفته بود. او همیشه در تبریز کار می‏گرفت. حتی گاهی وقت‏ها شش‌ماه تهران بود و شش ماه تبریز. گفت وقتی در تبریز از اتوبوس پیاده می‌شود که به خانه خواهرش برود، او را دستگیر می‌کنند.مثل این‏که بعد از این‏که چند نفری از سندیکا را دستگیر کرده‏اند، او را هم گرفته‏اند. من نمی‏دانم ... شاید منتظرش بوده‏اند که دستگیرش کرده‏اند. او می‏گفت که توی ماشین هیچ کاری نکرده، حتی حرف هم نزده و خواب بوده است. وقتی دستگیرش می‌کنند، او را به اطلاعات می‌برند و در آن‏جا بوده. اکنون فقط چند روز است که ازاطلاعات به زندان تبریز منتقل شده است.من هم هر وقت زنگ می‏زدم، می‏گفتند: خُب بخورد دیگر(اعتصابش را بشکند)! می‏گفتم اعتصاب غذا است، خواسته‏هایش را بدهید که بخورد دیگر! زمان طاغوت هم وقتی زندانی‏ها اعتصاب غذا می‏کردند، خواسته‏ها‏ی‏شان را می‏دادند. شما خواسته‏اش را بدهید، او هم اعتصابش را می‏شکند. می‏گفتند: خانم نترس! دکتر بالای سرش است و ... من هم گریه می‏کردم.

به شما چگونه اطلاع داده شد که فرزندتان دستگیر شده است؟

وقتی دستگیرش کرده بودند، خواسته بود که بگذارند زنگ بزند که ما نگرانش نشویم. به خواهرش زنگ زده بود و گفته بود که دستگیرش کرده‏اند و در اطلاعات است.

پسر شما، شاهرخ زمانی چه‏کاره است؟

او نقاش ساختمان است. همیشه سروکارش با نقاش‏ها بود و عضو سندیکای کارگرها بود. او می‏گوید که اگر حرفی می‏زند، به‏خاطر کارگرهاست و هیچ کاری نکرده است. خودش می‏گوید: بی‏گناهم و این‏که گفته‏اند این کار یا آن کار را کرده‌ام، واقعیت ندارد.قاضی به ما گفت که پسر شما تنها نیست و پنج نفردیگر هم در این رابطه دستگیر شده‌اند و گویا او سرگروه هم هست. پسرم می‏گوید: من سرگروهی کرده‏ام، چه‏کار کرده‏ام مگر؟ گفته‏ام حق کارگرها را بدهید. چرا آن‏ها را بیمه نمی‏کنید؟ چرا به آن‏ها نمی‏رسید؟ و ...

پسرتان همسر و فرزند دارد؟

بله؛ یک دختر دارد و یک پسر. دختر او دانشجو است. سال آخر است و در دانشگاه تهران درس می‌خواند. پسرش هم سال آخر دبیرستان است و پیش‏دانشگاهی می‏خواند. پسرم در تهران زندگی می‏کند. بعضی‏وقت‏ها که می‏آمد تبریز، من او را نمی‏دیدم، چون این‏جا کار می‏گرفت و کار می‏کرد. به این‏خاطر به تبریز می‏آمد.

اسم قاضی‏ای که الان پرونده‏ی او را بررسی می‏کند، چیست؟

به او آقای هاشم‏زاده می‏گفتند. قاضی به من گفت که من قاضی شما هستم. اگر خواسته‏ای داری به من بگو.

به آقای زمانی تفهیم اتهام شده است؟

نمی‏دانم ... او که خودش اعتصاب غذا کرده و می‏گوید مرا بی‏گناه این‏جا نگه داشته‏اند. آن‏ها هم گفته‏اند که شما گناهکار هستید. به این‏ها مثلاً سفارش ‏کرده‏اید، چیزهایی گفته‏اید. قاضی به من گفت که به کارهای امنیتی دست زده. به قاضی گفتم که او بی‏گناه است، چرا نگه‏اش داشته‏اید؟ قاضی گفت: نه خانم بی‏گناه نیست، اگر بی‏گناه بود دستگیرش نمی‌کردیم، اگر بی‌گناه‌ها را می‌گرفتیم، باید شما را می‏گرفتیم. او بی‏گناه نیست.

قاضی‏اش با من بدرفتاری نکرد. می‏گفت مادر هیچ‏جا نرو، بنشین. این‏که می‏گویند این‏ور و آن‏ور برو، اصلاً! بی‏خودی هیچ‏جا نرو، بنشین. در زمان بازجویی هیچ‏وقت ملاقات نمی‏دهند، بی‏خودی این‏ور و آن‏ور نرو. این‏جور حرف‏ها را به من می‏گفت.

منظورشان از این‏که این‏ور و آن‏ور نروید، چه بود؟ منظورشان این‏ بود که اطلاع‏رسانی نکنید؟

آره...! اول اطلاعات به ما ‏گفت که های و هوی نکنید. این‏جاست. حالش هم خوب است، اما آدم یک چیز کوچک را گم می‏کند، پشت‏اش را می‏گیرد، من پسرم را گم کرده‏ام، پشت‏اش نیایم؟! چرا داد و بیداد نکنم؟ اولاً نشان بدهید که چرا گرفته‏اید، تا من هم داد و بیداد نکنم.

در وزارت اطلاعات، این‏ حرف‏ها را به شما زدند؟

بله ... بله... اول ما ندیدیم، اما آن‏ها دوربین دارند و ما را دیدند. آمدند پرسیدند که برای چه آمده‏ام. گفتم که مادر شاهرخ زمانی هستم. گفتند که آره این‏جاست، ولی هیچ‌چیزی نیست، حالش خوب است، این‏ور و آن‏ور هم نگویید. من چندروزی صبر کردم. دوروز اعتصاب غذا کرد و در حال مرگ است. آن‏ها گفتند که نگران نباش، پزشک بالای سرش هست، نمی‏میرد.

پسرتان بعد از چند روز از وزارت اطلاعات به زندان منتقل شد؟

۳۲ روز. من وقتی به زندان می‏رفتم، نامش را به کامپیوتر می‏دادند و می‏گفتند که این‏جا نیست. اعتصاب غذا کرده بود و ۳۲ روز در اطلاعات بود. بعد از ۳۲ روز که ما خیلی داد و بیداد کردیم، بالاخره دل‏شان به رحم آمد و او را به زندان آوردند و در آن‏جا قرنطینه بود. بعد از چند روز، پیش قاضی‏اش که رفتیم، او به ما گفت در زندان و در قرنطینه است.

درخواست‏تان از مسئولان چیست؟

از مسئولان خواهش می‏کنم که کمک کنند پسرم آزاد بشود. تکلیفش را روشن کنند که آزاد بشود. به‏ خدا هیچ‏کاره است. فقط عضو سندیکای کارگران است. از کارگران دفاع می‏کند و می‏گوید که حق و مزد کارگران را بدهید، آن‏ها را بیمه کنید ... چیز دیگری نگفته!
از مسئولان می‏خواهم که کمک کنند پسرم آزاد بشود. زن دارد، بچه‏ دارد، در این وضعیت گرانی چه می‏شود؟ وضع جسمی‏اش هم خوب نیست.

منبع : رادیو زمانه,پانته‌آ بهرامی

اعتراض گسترده و یکپارچۀ تمای زندانیان سیاسی زندان گوهردشت کرج نسبت به محدودیتها و اعمال سرکوبگرانه

اعتراضات گسترده و یکپارچۀ تمامی زندانیان سیاسی از طیفهای مختلف در سالن ایزوله شده ۱۲ بند ۴ زندان گوهردشت کرج نسبت به تشدید محدودیتها و شرایط غیر انسانی حاکم بر این سالن، از روز یکشنبه ۲۶ تیرماه آغاز شده و همچنان ادامه دارد.آنها در یک اقدام یکپارچۀ اعتراض آمیز نسبت به اعمال سرکوبگرانه هواخوری را تحریم نمودند.زندانیان سیاسی اعلام کردند تا زمانی که مسئولین زندان در سالن ایزوله شده زندانیان سیاسی حاضر نشوند و پاسخگوی اقدامات سرکوبگرانه خود نباشند در مرحلۀ اول از رفتن به هواخوری که از روز گذشته آغاز شده است خوداری خواهند کرد و در مرحلۀ دوم دامنۀ اعتراضات خود را نسبت به اعمال سرکوبگرانه گسترش خواهند داد.زندانیان سیاسی خواهان:۱- پایان دادن به محدودیت زمانی هواخوری.۲- پایان دادن به محدودیت ملاقاتهای حضوری با خانواده هایشان. ۳- برقرار شدن تماسهای تلفنی با خانواده هایشان و همچنین پایان دادن به سایر محدودیتها و اعمال سرکوبگرانه قوۀ قضاییه ، وزارت اطلاعات و سازمان زندانها علیه خودهستند از چند روز پیش هواخوری زندانیان سیاسی که در ساعتهای گرم و در معرض تابش شدید آفتاب یعنی از ساعت ۱۵:۰۰ به بعد صورت می گرفت را قطع کردند. تا هر چه بیشتر زندانیان سیاسی ایزوله شده را تحت فشارقرار دهند.ولی از روز گذشته به زندانیان اعلام شد که می توانند به هواخوری بروند.زندانیان سیاسی از اینکه هواخوری به عنوان یک اهرم فشار علیه آنها بکار برده می شود دست به اعتراض زدند و بصورت یکپارچه اقدام به تحریم هواخوری نمودند.از طرفی دیگر روز دوشنبه ۲۷ تیرماه فردی بنام عبدالهی مسئول فروشگاه های زندان که بطور معممول فروشگاه را به مدت ۱٫۵ ساعت باز نگه می داشت که زمان بسیار محدودی برای انبوهی از زندانیان است پس از نیم ساعت اقدام به بستن آن نمود در حالی که هیچکدام از زندانیان سیاسی موفق به خرید حداقل کالاهای مورد نیاز خود نشده بودند. هنگامی که یکی از زندانیان سیاسی اقدام به اعتراض نمود مورد اهانت مسئول فروشگاه قرار گرفت که اعتراض شدید سایر زندانیان سیاسی را به دنبال داشت.فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، از اعتراضات یکپارچه تمامی زندانیان سیاسی زندان گوهردشت برای پایان دادن به محدودیتها و اعمال سرکوبگرانه علیه زندانیان سیاسی حمایت می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر خواستار اعزام گزارشگر ویژه سازمان ملل برای ملاقات خصوصی با زندانیان سیاسی و خانواده ها آنها و تهیۀ گزارش از جنایت علیه بشریت رژیم ولی فقیه علی خامنه ای و ارائۀ آن به سازمان ملل جهت گرفتن تصمیمات لازم می باشد.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران

۲۷ تیر ۱۳۹۰ برابر با ۱۸ ژولای ۲۰۱۱

گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:

کمیساریای عالی حقوق بشر

کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا

سازمان عفو بین الملل

۱۳۹۰ تیر ۲۸, سه‌شنبه

التهاب غدد لنفاوی گوش و تشدید بیماری قلبی پیمان عارف در زندان اوین

پیمان عارف، زندانی سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین دچار التهاب غدد لنفاوی شده است.به گزارش هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، این روزنامه نگار و فعال دانشجویی زندانی که از حدود ۶ ماه پیش برای دومین بار پس از انتخابات ۲۲ خرداد بازداشت شده است به دلیل شرایط نامناسب پزشکی و بهداشتی زندان اوین دچار التهاب غدد لنفاوی گوش شده است که به گفته پزشک بهداری زندان به شدت می‌تواند خطر ناک باشد.هم چنین این زندانی و فعال دانشجویی نزدیک به مهدی کروبی با روند فزاینده تشدید بیماری قلبی‌اش نیز مواجه است که به دلیل عدم صدور دستور لازم از سوی دادستان تهران و یا آقای رشته احمدی رئیس دادسرای اوین، زندان نسبت به انتقال وی به بیمارستان جهت معاینه و درمان اقدامی صورت نداده است.

سقوط معیشت و دیکتاتوری خامنه‌ای؛ بازی خطرناک با خشم مردم ( پدرام طنازی )

  سقوط معیشت و دیکتاتوری خامنه‌ای؛ بازی خطرناک با خشم مردم بحران‌های بی‌پایان اقتصادی در جمهوری اسلامی، زندگی مردم را به ویرانه‌ای تبدیل کرد...