۱۳۹۰ خرداد ۱۵, یکشنبه

وضعیت نامطلوب علی عبادی جامخانه در زندان وکیل آباد مشهد

وضعیت جسمی یک روحانی معترض در زندان وکیل آباد مشهد به دلیل عدم توجه مسئولین زندان به ایشان وخیم گزارش شده است.بنا به اطلاع گزارش، علی عبادی جامخانه یکی از زندانیان سیاسی قدیمی است که پیش‌تر در دهه ۵۰ و ۶۰ نیز بازداشت و زندانی شده است. این زندانی ۶۱ ساله که در پی بازداشت اخیر خود در ۲۰ فروردین ماه سال ۸۸، از سوی دادگاه انقلاب به شش سال حبس تعزیری و ۱۰ تبعید به شهرستان خلخال محکوم شده است. نامبرده ۳۰۰ روز را در سلول انفرادی بسر برده که طی آن تحت انواع شکنجه‌های روحی و جسمی قرار گرفته است.وی علی رغم انتقال به بند عمومی در زندان وکیل آباد نیز وضعیت جسمی مناسبی ندارد بطوریکه با وجود ضعف بینایی از دادن عینک به ایشان خودداری می‌شود که همین امر موجب ایجاد سر دردهای طولانی و ناراحتی چشم وی شده است.از طرف دیگر کم بودن مساحت سلول انفرادی در زمان بازداشت موجب درد مفاصل و پای ایشان شده است که تا کنون رسیدگی پزشکی در این خصوص برای ایشان درنظر گرفته نشده است.لازم به ذکر است متعاقب دستگیری حجه الاسلام عبادی به فاصله چند روز دختر، پسر و داماد نامبرده نیز دستگیر که به ترتیب هرکدام پس از ۱، ۲ و ۳ ماه بازداشت آزاد می‌شوند. نامبردگان پس از آن در دادگاهی به حبس‌های طولانی مدت محکوم شده‌اند بطوریکه دختر ایشان به سه سال و نیم حبس، پسرشان به ۳ سال حبس و داماد ایشان به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شده است.

مادر یکی ازافشاکنندگان جنایات کهریزک بعد از بیست و یکماه سکوت خود را شکست

محمدحسین سهرابی‏راد، عضو ستاد مهدی کروبی که به اتهام یاری رساندن به داوری ،سر دبیر سایت سحام نیوز در تهیه فیلمی در مورد جنایتهای رخ داده دربازداشتگاه کهریزک جهت ارائه به قوه قضاییه و دفترآقای خامنه ای، توسط وزارت اطلاعات بازداشت شده، نزدیک به دوسال است که در زندان بدون حق مرخصی بسر می برد. وی به ۴سال حبس تعزیری و۷۴ ضربه شلاق محکوم شده است .وی در مدت حبس خود تحت فشارهای زیادی قرار گرفت و یکبار نیز بخاطر فشارهای وارده در زندان اقدام به خودکشی کرده است. مادر وی با غیرعادلانه خواندن حکم صادره و رد اتهامات وارده به فرزندش می گوید: " به پسرم گفتند که تو دروغ گفته ای در حالیکه اگر پسرم دروغ گفته پس چرا خود هیئت تحقیق و تفحص از سوی مجلس عین حرفهای پسرم را تایید کردند یا حتی قاضی را در این پرونده برکنار کردند. سوال من این است که با این اوصاف کجای حرفهای پسر من دروغ بوده است؟ حرفهای پسر من که از کانالهای مختلف حتی کانالهای خود جمهوری اسلامی تایید شده است. اگر خاطرتان باشد خود آقای اژه ای هم به یکسری از این مسائل اشاره کردند و عده ای را در این رابطه دستگیر کردند و قاضی را هم برکنار کردند. پس این اتهامات مفهومی ندارد.از دادستان می خواهم که اگر می گویند فرزند من دروغ گفته پس هیئت تحقیق و تفحص مجلس هم که حرفهای پسر من را زدند دستگیر و زندانی کنند چون آنها هم حتما دروغ می گویند. و یا دوباره پرونده پسرم را بررسی کنند و حکم آزادیش را صادر کنند.گفتنی است، بسیاری از بازداشت شدگان مربوط به اعتراضات گسترده به نتایج انتخابات ریاست جمهوری دهم و سرکوبهای پس از آن به بازداشتگاه کهریزک برده شده و تحت شکنجه و تجاوز قرار گرفته‌ و بدنیال آن چندین نفر جان خود را از دست دادند.در ۱۸ مرداد ماه سال ۱۳۸۸ مهدی کروبی در نامه‌ای به هاشمی رفسنجانی ازاو تقاضا کرد که در مورد تجاوز جنسی به زندانیان در کهریزک تحقیق شود. این زندانیان به علت شرکت در تظاهرات پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال ۱۳۸۸ زندانی شده بودند.طرح این موضوع باعث واکنش‌هایی در بین مقامات ایران شد اما مهدی کروبی بار دیگر بر ادعای خود تاکید کرد و با ارائه مستنداتی نظیر فیلم ، CD، نظرات پزشکان و اسناد گواهی پزشکی قانونی از بازداشت شدگان آسیب دیده پس از انتخابات خواستار تشکیل کمیته ای ویژه جهت رسیدگی به تخلفات صورت گرفته پس از انتخابات در زندانهای ایران به ویژه بازداشتگاه کهریزک شد.محمد داوری روزنامه نگار و سردبیر سایت سحام نیوز بهمراه محمد حسین سهرابی راد و مهدی محمودیان از افشاکنندگان فجایع کهریزک بودند که هم اکنون در زندان بسر می برند. این در حالی است که پنجاه و هفت تن از نمایندگان مجلس بدنبال گزارش کمیته حقیقت یاب در نامه ای خطاب به رؤسای دو قوه مجریه و قضائیه، خواستار برخورد جدی و بدون ملاحظه با عاملین و مسببین فاجعه کهریزک به ويژه سعيد مرتضوي دادستان وقت تهران شده بودند.متن گفتگوی با مادر محمد حسین سهرابی راد را با هم می خوانیم:

خانم سهرابی به چه اتهامی برای فرزندتان حکم صادر کردند؟

پسرم از فعالین دفتر آقای کروبی بودند که بدنبال قضایای کهریزک یکسری اطلاعاتی داشت و در خصوص فجایع کهریزک افشاگری کرد. در مصاحبه ای که انجام داده بود نوارش به دست اطلاعات افتاد بعد به جرم اقدام علیه امنیت ملی و نشر اکاذیب توسط قاضی مقیسه ای محاکمه و به چهار سال زندان و هفتاد و چهار ضربه شلاق محکوم شد.

نظر وکیل در خصوص پرونده ایشان و اتهامات وارده چه بود؟

وکیل می گفت ما کاره ای نیستیم و حکم از قبل صادر شده است. با وجود تلاش های وکیل این حکم در دادگاه تجدید نظر تایید شد.به پسرم گفتند که تو دروغ گفته ای در حالیکه اگر پسرم دروغ گفته پس چرا خود هیئت تحقیق و تفحص از سوی مجلس عین حرفهای پسرم را تایید کردند یا حتی قاضی را در این پرونده برکنار کردند. سوال من این است که با این اوصاف کجای حرفهای پسر من دروغ بوده است؟ حرفهای پسر من که از کانالهای مختلف حتی کانالهای خود جمهوری اسلامی تایید شده است. اگر خاطرتان باشد خود آقای اژه ای هم به یکسری از این مسائل اشاره کردند و عده ای را در این رابطه دستگیر کردند و قاضی را هم برکنار کردند. پس این اتهامات مفهومی ندارد. من از دادستان می خواهم که اگر می گویند فرزند من دروغ گفته پس هیئت تحقیق و تفحص مجلس هم که حرفهای پسر من را زدند دستگیر و زندانی کنند چون آنها هم حتما دروغ می گویند.من به دادستان هم برای درخواست مرخصی نامه ای نوشتم و در آن اشاره کردم که خودتان حرفهایی می زنید که به آن عمل نمی کنید چرا که شما ادعای قانون و نظم دارید در حالیکه دادستانی اصلا نظم ندارد. اگر ملاقات حضوری حق است باید برای همه زندانیان باشد. من شاهدم که خانواده های زندانیان سیاسی مکررا برای ملاقات حضوری مراجعه می کنند و درخواستشان بی پاسخ می ماند و برخوردهای بین خانواده ها و مسئولین آنجا رخ می دهد.

چه برخوردهایی؟

انسان یک ظرفیت و صبری دارد نمی شود که خانواده ها هر روز به دفتر دادستانی مراجعه کنند و جوابهای گنگ دریافت کنند و بعد هم برخوردهایی صورت بگیرد که اصلا در شان دادستانی نیست.

شما تاکنون جوابی برای پیگیری هایتان گرفته اید؟

نخیر به من می گویند شما سر بزنید یعنی هر روز برو و بیا. خوب برای من امکان ندارد و خانواده هایی هم هستند که از راههای دور و شهرستان می آیند. خوب این که درست نیست. من از دادستان می خواهم به این مسائل رسیدگی کنند.حال فرض را هم بر این بگیریم که فرزند من دروغ گفته باشد مجازاتش طبق قانون، چهار سال زندان نیست و این حکم غیرعادلانه است. من از دادستان می خواهم دوباره پرونده پسرم را بررسی کنند و حکم آزادیش را صادر کنند.

در این مدت بیست و یکماه حقوق پسرتان بعنوان یک زندانی رعایت شده است؟

در این مدت هر چه ما برای مرخصی ایشان اقدام کردیم موافقت نمی کنند حتی الان ملاقاتمان هم به شکل کابینی شده است.

وضعیت جسمی پسرتان چطور است؟

پسرم مشکل قلبی دارد و پزشک قانونی هم این مسئله را عنوان کرده و تجویز کرده بود که پسرم باید در بیمارستان بستری شود. البته در این مدت هم بر اثر استرس به بیمارستان منتقل شد اما الان برای رسیدگی پزشکی با مرخصی استعلاجی موافقت نمی کنند.

آنطور که من خاطرم است محمد حسین یکبار هم بر اثر فشارهای در زندان اقدام به خودکشی کرد؟

بله، اما همانطور که می دانید در ملاقات ها حرفهایمان شنود می شود و نتوانست دقیق ماجرا را تعریف کند. ما هم جزییات آنرا نمی دانیم. پزشک قانونی هم تجویز کرد که او افسردگی دارد.

بعد از این تجویز بود که پسرتان را به سلول انفرادی منتقل کردند؟

بله، باید از پزشکان پرسید که برای درمان افسردگی، بیمار را به انفرادی منتقل می کنند؟

از سختی هایی که در این دو سال متحمل شدید برایمان بگویید؟

محمد حسین تنها فرزند من و تمام زندگیم است اما مثل همه مادرهای دیگر که عزیزشان در بند است "تحمل" می کنم. اما از زمانیکه که پسرم در زندان است آواره هستم و تنها در خانه قرار ندارم.
چون فرهنگی بودم مادرم بیشتر اوقات پسرم را نگه می داشت و بشدت به او وابسته است الان هم که در قم زندگی می کند و بیمار است و آرزوی دیدن روی محمد حسین را دارد. بیست و یکماه است که او را ندیده است و از دلتنگی برای محمد حسین مدام گریه می کند. من از این تریبون به مسئولین و دادستانی می گویم مادر پیر من مادر شهید است و الان از دوری محمد حسین دارد از دست می رود یکبار دیگر پرونده را بررسی کنند و محمد حسین را آزاد کنند.

علت سکوت شما در این بیست و یکماه چه بوده و چرا الان این سکوت را شکستید؟

ببینید من به معاون دادستان هم گفتم ما می خواهیم قضایا در میان خودمان حل شود. زمانیکه فرزندم دستگیر شد به همه مسئولین اطمینان داشتم و به مقامات قضایی هم می گفتم من می خواهم کار فرزند من از طریق شما درست شود. اما الان دیگر به هیچکس اطمینان ندارم.من تنها به ملاقات پسرم می روم تمام کارهایش را هم که پیگیری می کنم، تنها هستم تنهای تنها...

من خودم از افرادی هستم که هزینه های زیادی برای پیروزی انقلاب دادم تا عدالت و آزادی برقرار شود و دیگر احتیاج نباشد که کسی را داشته باشیم اما الان به ما می گویند چون شما کسی را در دستگاه حکومتی ندارید فرزندت نتوانسته به مرخصی بیاید.من تنها این پسر را بزرگ کردم و یک فرهنگی هم بودم. در آموزش و پرورش هم از هر کس سوال کنید آنها بعنوان یک انسان ارزشی روی من حساب می کنند به علت اینکه به ارزشهایی که بخاطر آنها انقلاب کردیم پایبند بودم و تمام تلاشم هم این بوده که این ارزشها را در محل کارم پیاده کنم. الان هم وقتی به دنبال کار پسرم به دفتر دادستانی مراجعه می کنم بدنبال آن ارزشها می گردم و وقتی به آنها نمی رسم برایمان حتی از درد زندانی شدن فرزندم هم دردناکتر است.

علت کمرنگ شدن و از بین رفتن ارزشها را در چه می بینید؟

خوب واضح است که انقلاب از مسیر اصلی خودش "منحرف" شده است. البته هنوز افرادی در دستگاه حکومتی هستند که پایبند ارزشها هستند اما یکسری منفعت طلبی و قدرت طلبی حاکم شده که متاسفانه باعث انحراف انقلاب از مسیر اصلی خودش شده است.به قول مادر یکی از شهدا آخرتی هم وجود دارد. من فکر می کنم خون شهدا در رگ این جامعه است و انسانها آزمایش می شوند. زمانیکه برادرم شهید شد هیجده سال داشت و بسیجی بود و برای رفتن به جبهه هیچ انگیزه ای جز خدا نداشت و وقتی از جبهه زنگ زد و گفت می خواهم بیایم شما را ببینم من بهش گفتم مگر جنگ تمام شده که تو می خواهی بیایی مرخصی؟ با اینکه بسیار برایش دلتنگ بودم و برایم عزیز بود اما فکر می کردم باید ایستادگی کنیم و این انقلاب را به نتیجه برسانیم. الان هم حاضرم جان خودم را برای افتادن انقلاب به مسیر اصلی اش بدهم و می خواهم این انقلاب بماند و هنوز هم امید زیادی به ماندش دارم و حاضرم هزینه هایش را هم بپردازم.

علی‌پور سلیمان، فعال صنفی معلمان و وبلاگ نویس بازداشت شد

علی‌پور سلیمان، عضو سازمان معلمان ایران و مسئول وبلاگ سخن معلم روز چهارشنبه یازدم هم خرداد ماه توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ماموران امنیتی وی را در یک کوهنوردی هفتگی بازداشت و به منزل ایشان مراجعه کرده و پس از ضبط برخی نوشته‌ها، یادداشت‌ها، کامپیو‌تر شخصی، وی را به مکان نامعلومی منتقل می‌کنند. یک روز پس از بازداشت ایشان مجددا به همراه پورسلیمان به محل کسب ایشان مراجعه کرده و کامپیو‌تر موجود در آن مکان را نیز ضبط می‌کنند.نامبرده علارغم گذشت بیش از ۳ روز از زمان بازداشت تاکنون با خانواده خود تماسی نداشته است.گفتنی است ماموران امنیتی در مراجعه به منزل ایشان حکم دادستانی را به وی ارائه نموده‌اند.

اراجیفهای احمدی نژاد بر سرگور خمینی ۱۳۹۰


۱۳۹۰ خرداد ۱۴, شنبه

برقراری جو امنیتی و پادگانی در اطراف حسینیه ارشاد و بازداشت ده نفر

جوانان اصلاح طلب طی فراخوانی خواستار آن شده بودند که سوگواران و علاقمندان مرحوم هاله سحابی، عصر شنبه ۱۴ خرداد از ساعت ۶ بعد از ظهر با در دست داشتن شمع و برای پاسداشت سومین شب شهادت هاله سحابی مقابل حسینیه ارساد حاظر شوند.در بیانیه فراخوان آمده بود "ما ترجیح می‌دادیم که حسینیه ارشاد که دهه‌هاست مامن نیروهای ملی-مذهبی است و بارها شاهد سخنرانی عزت‌الله سحابی و دختر شهیدش در این مکان بوده‌ایم میزبان خیل جوانان عزادار باشد، اما حالا عزایمان را به خیابان شریعتی می‌اوریم و این تجمع را در فاصله پل سیدخندان و خیابان میرداماد برگزار خواهیم کرد.به گزارش کانون حمایت از زندانیان، از حوالی بعد از ظهر، حضور پررنگ نیرو های امنیتی و انتظامی در حوالی حسینیه ارشاد از ابتدای خیابان میرداماد آغاز تا اتوبان همت امتداد یافت و در تمام کوچه های منتهی به خیابان شریعتی در حوالی حسینیه ارشاد موتور سواران لباس شخصی در حال تردد بودند.همچنین برخوردهای پراکنده ای میان مردم و نیرو های لباس شخصی واقع گردید که منجر به پراکنده گردیدن مردم شد همچنین ده تا پانزده نفر نیز تا کنون بازداشت گردیده اند .این گزارش و همچنین شاهدان عینی خاطرنشان کردند که فیلمبرداران حکومتی و ماموران امنیتی، در تمام مسیر و منطقه، در حال فیلم برداری از وقایع و افراد حاضر بوده و جو رعب و وحشت خاصی در منطقه حکمفرا شده است.این گزارش افزود "به دنبال تشديد فضاي امنيتي در تهران و حضور گسترده نيروهاي لباس شخصي در محل حسينيه ارشاد حكومت اقدام به دستگيري مردم نموده است بنا بر خبرهاي دريافتي از جوانان درصحنه نزديك به ده الي پانزده تن از بانوانی که قصد حضور در مراسم را داشتند، و اكثر آنها بين چهل تا شصت سال سن داشته اند تا اين لحظه دستگير شده اند.یکی از شاهدان عینی گفته است که از ساعت پنج، پلیس ضد شورش و صد ها تن از افراد لباس شخصی بتدریج از ابتدای پل سیدخندان تا اول خیابان دولت واقع در خیابان دکتر علی شریعتی مستقر شده اند.وی افزود تقریبا اطراف حسینه ارشاد کاملا به تسخیر پلیس و لباس شخصی ها در آمده، بطوری که رفت و آمد از این منطقه بطور پیاده مشکل می باشد.همچنین صدها دستگاه موتور سوار در نزدیکی میدان مادر مستقر شده اند و نکته قابل توجه اینکه دهها دستگاه اتوبوس و مینی بوس بدون سرنشین در خیابان قبا و ناطق نوری توقف کرده اند.خبرگزاری فرانسه به نقل از شاهدان عينی گزارش می دهد نيروهای امنيتی، روز شنبه، برای متفرق کردن تجمع صدها نفر در اعتراض به مرگ هاله سحابی، در نزديکی حسينيه ارشاد در تهران، دست به تيراندازی هوايی زده و ۱۵ نفر را دستگیر کردند.به گفته این شاهدان، نیروهای امنیتی با استفاده از باتوم و تیراندازی هوایی معترضان را متفرق کردند. معترضان سعی کردند تا در سکوت مقابل حسینیه ارشاد تجمع کنند.شاهدان عینی می گویند نیروهای امنیتی ۱۵ نفر را دستگیر کردند.به گزارش رادیو فردا به نقل از خبرگزاری فرانسه ، خبرنگاران خارجی در ایران اجازه پوشش خبری تظاهرات مخالفان دولت را ندارند و این خبرگزاری قادر به تائید اظهارات شاهدان عینی نیست.هاله سحابی، دختر عزت الله سحابی، صبح روز چهارشنبه در مراسم تشیيع جنازه پدرش که تحت کنترل شديد نيروهای امنيتی در جريان بود، بر اثر حمله این نیروها سکته کرد و جان باخت.آمريکا روز چهارشنبه از دولت جمهوری اسلامی خواست تا درباره چگونگی مرگ هاله سحابی، فعال سياسی و مدنی و دختر عزت الله سحابی، تحقيق کند.مارک تونر، سخنگوی وزارت امور خارجه آمريکا، به خبرنگاران گفت: «ما از مقامات ايران می خواهيم که در خصوص چگونگی مرگ (هاله سحابی) تحقيق کنند.»مارک تونر اضافه کرده است: «اگر خبرها در مورد مرگ (هاله سحابی) در اثر اقدامات نيروهای امنيتی صحت داشته باشد، اين امر بيانگر بی‌اعتنايی و بی‌احترامی مقام های ايرانی به شان و مقام انسان ها است.»گزارش‌گران بدون مرز نیز با انتشار بيانيه ای در روز چهارشنبه مقامات بلندپايه جمهوری اسلامی را به قتل هاله سحابی متهم کرده است.در بيانيه گزارشگران بدون مرز آمده است: «سيد علی خامنه‌ای و محمود احمدی‌نژاد، دو دشمن آزادی بيان و مطبوعات که حکومت ايران را در دست دارند، عاملان قتل اين زن شجاع هستند.»هاله سحابی، پنجاه و چهار ساله، دختر عزت الله سحابی، بنيانگذار «شورای فعالان ملی-مذهبی»، از فعالان حقوق زنان و عضو گروه مادران صلح ايران بود که در مردادماه سال ۱۳۸۸ در تجمعی در ميدان بهارستان تهران از سوی ماموران لباس شخصی بازداشت شده بود.خانم سحابی در همان سال از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به اتهام تبليغ عليه نظام از طريق «حضور مکرر در تجمعات غير قانونی و اخلال در نظم عمومی» در مجموع به دو سال حبس و پرداخت مبلغ سيصد هزار تومان جزای نقدی بدل از شلاق محکوم شده بود.

تعویق درمان حسین رونقی ملکی، فعال حقوق بشر

قاضی پیرعباسی و بازجویان پرونده حسین رونقی ملکی، وبلاگ نویس و فعال حقوق بشری با ادامه درمان وی مخالفت کرده و عمل جراحی دوم این زندانی سیاسی به تعویق افتاد.بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، این وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر بنا به نظر پزشکان می بایست در روز چهارشنبه تحت عمل جراحی قرار گیرد. حسین رونقی ملکی که در شرایط جسمی بسیار بدی قرار دارد و وضعیت جسمانی او بعد از عمل جراحی کلیه اش وخیم گزارش شده بود ابتدا قرار بود در اول خرداد ماه تحت عمل جراحی دوم قرار گیرد اما با دخالت نیروهای امنیتی عمل جراحی وی به چهارشنبه 11 خرداد موکول شده بود که اینبار نیز بنا به دلایل نامعلومی به دوشنبه هفته بعد موکول شده است.وی همچنین از ناراحتی کیسه صفرا نیز رنج میبرد و از مرخصی وی تا کنون حتی با تایید و درخواست پزشکان معالجش ممانعت بعمل آمده است.

تداوم آزار و اذیت خانواده سبحانی / احضار ژیلا رضایی

ماموران وزارت اطلاعات ژیلا رضایی، شهروند بهایی و مادر درسا سبحانی را به اداره اطلاعات احضار کردند.بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ژیلا رضایی مادر درسا سبحانی فعال حقوق بشر و دانشجوی محروم از تحصیل به اداره اطلاعات ساری احضار شد.درسا سبحانی پیش از این در پی بازداشت اعضا و همکاران مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران طبق حکم دادگاه انقلاب به یک سال حبس تعزیری محکوم شده بود که بر اساس رای دادگاه تجدید نظر به مدت پنج سال به حالت تعلیق درآمد.ماموران وزارت اطلاعات در ۱۱ اسفند ماه نیز در پی یورش‌های سازمان یافته به دلیل عدم حضور درسا سبحانی پدر وی را بازداشت و مورد ضرب و شتم قرار داده بودند.اقدامی که تا کنون دوبار نیز به شیوه‌های مختلف تکرار شده است ودر تاریخ بیست و یک فروردین سال جاری در یورش به منزل ایشان اقدام به فیلم برداری از منزل نموده و یا در دوم خرداد ماه نیز در یک یورش از بالای دیوار وارد منزل ایشان شدند.

۱۳۹۰ خرداد ۱۳, جمعه

افشاگری‌های جدید در مورد شکاف در حکومت ایران

در دو روز اخیر نماینده رهبر جمهوری اسلامی در کاشان و جانشین نماینده او در سپاه از ابعاد شکاف در حکومت ایران پرده برداشته‌اند. ظاهرا دستگیری نزدیکان محمود احمدی‌نژاد به دستور مستقیم آیت‌الله خامنه‌ای انجام شده است.دویچه وله:افشاگری در مورد جزییات اختلاف میان محمود احمدی‌نژاد و نزدیکانش با جناحی از حکومت که پشت سر رهبر جمهوری اسلامی، علی خامنه‌ای گردآمده‌اند وارد مرحله‌ی جدیدی شده است. مطابق تازه‌ترین اظهارات افرادی که نمایندگی رهبر جمهوری اسلامی را در نهادهای مختلف بر عهده دارند، همچنان برخورد با محمود احمدی‌نژاد و رئیس دفتر او اسفندیاررحیم‌مشایی را به صلاح نمی‌داند.ظاهرا علی خامنه‌ای امیدوار است با دستگیری اطرافیان احمدی‌نژاد رابطه‌ی او را با کسانی که جریان انحرافی در دولت خوانده می‌شوند قطع کند، اما رئیس دولت دهم را تا دو سال دیگر بر سر کار نگه دارد.بی‌اعتنایی احمدی‌نژاد به تذکر خامنه‌ای,مجتبی ذوالنور، جانشین نماینده رهبر جمهوری اسلامی در سپاه پاسداران می‌گوید: «جریان انحرافی و برخی از شخصیت‌های رأس آن به‌شدت به رئیس‌جمهور گره خورده‌اند اما امیدواریم که این گره گسیخته شود.» رهبری این جریان به اسفندیار رحیم‌مشایی، نسبت داده می‌شود که ذوالنور چندی پیش او را "رئیس جمهور اصلی" ایران خواند.خبرگزاری فارس صبح چهارشنبه (۱۱ خرداد) از قول ذوالنور نوشت، خامنه‌ای و تعدادی از مراجع تقلید «به صورت علنی و پنهانی درخصوص جریان انحرافی و شخص مشایی» به احمدی‌نژاد تذکر داده‌اند اما «هیچ یک از آن صحبت‌ها تاثیر گذار نبود.» عصر سه‌شنبه (۱۰ خرداد) پایگاه اطلاع رسانی دفتر امام جمعه کاشان، عبدالنبی نمازی، که نمایندگی خامنه‌ای را نیز بر عهده دارد از قول او نوشت «رئیس دفتر رئیس جمهور مراکز قدرت نظام را در اختیار خودش گرفته.»«علیه احمدی‌نژاد چیزی نگویید»یه گزارش پایگاه اطلاع رسانی "سفیر ولایت" عبدالنبی نمازی در درس خارج فقه خود روایت می‌کند، فرمانده سپاه، محمد علی جعفری از خامنه‌ای خواسته دستور بازداشت رحیم‌مشایی را صادر کند تا «کل غائله حل شود.» نمازی گفته است، رهبر جمهوری اسلامی «ظاهراً هنوز به این نتیجه نرسیدند» اما دستور داده با دیگر نزدیکان احمدی‌نژاد به شدت برخورد شود.به گفته‌ی امام جمعه کاشان، خامنه‌ای از سپاه خواسته «حساب رئیس جمهور را [از نزدیکانش] جدا کنند.» نمازی در بخش دیگری از سخنانش گفت علی خامنه‌ای در ملاقاتی با حضور سران سه قوه تاکید کرده «رئیس جمهور باید حفظ بشود ... و به شخص ایشان در خطبه‌ها و سخنرانی‌ها چیزی گفته نشود.»سپاه پاسداران ظهر امروز (۱۱ خرداد) با انتشار بیانیه‌ی کوتاهی سخنان نمازی در مورد درخواست جعفری را تکذیب کرد. به گزارش خبرگزاری فارس مسئول روابط عمومي سپاه در پايان این بیانه «از رسانه‌هایی كه از پرداختن به اين مطلب پرهيز كرده‌اند، قدردانی كرد.»ناکامی در مخفی کردن قهر احمدی‌نژاد,دور تازه‌ی درگیری میان سران جمهوری اسلامی حدود یک ماه و نیم پیش با برکناری وزیر اطلاعات حیدر مصلحی توسط رئیس دولت و ابقای او با حکم علی خامنه‌ای آغاز شد. اصرار رهبر جمهوری اسلامی در بر سرکار ماندن مصلی به قهر و خانه‌نشینی ۱۱ روزه‌ی احمدی‌نژاد منجر شد. مجتبی ذوالنور و عبدالنبی نمازی در سخنان اخیر خود جزییات تازه‌ای از این ماجرا را افشا کرده‌اند.به گفته‌ی ذوالنور، خامنه‌ای تلاش فراوانی کرد که تمرد احمدی‌نژاد مخفی بماند. به گزارش خبرگزاری فارس، او می‌گوید «نظام تمام تلاش خود را انجام داد که خانه نشینی رئیس جمهور به انظار عمومی کشیده نشود و لذا قهر وی مخفی شد و مسئولان با خویشتن داری اظهار نظر نکردند.»هشدار در مورد «دلگیری سپاه و بسیج»ظاهرا رهبر جمهوری اسلامی مایل نیست اختلافاتش با احمدی‌نژاد که همواره مورد حمایت او بوده آشکار شود. منتقدان، خامنه‌ای را متهم می‌کنند که زمینه‌ی تخلف و تقلب در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ را فراهم کرده است. گفته می‌شود نیروهای سپاه و بسیج در تغییر نتایج اعلام شده‌ی انتخابات نقش اصلی را بر عهده داشته‌اند.جانشین نماینده رهبر جمهوری اسلامی در سپاه تلویحا نقش نظامیان را در انتخابات تایید کرده و می‌گوید «ممکن است در انتخابات و فضایی از جامعه سپاه موضعی داشته باشد که برخی جریان‌های سیاسی نیز به آن اعتقاد دارند.» او در عین حال هشدار می‌دهد «سپاه با کسی عهد اخوت نبسته است.» ذوالنور خاطر نشان می‌کند اگر «احمدی‌نژاد نسبت به جریان انحرافی دلبستگی و تعلق داشته باشد و آن را همچنان حفظ کند» نیروهای سپاه و بسیج نیز «از او دلگیر می‌شوند.»«جریان انحرافی در حال توسعه است»امام جمعه کاشان و نماینده خامنه‌ای نیز در سخنان خود در مورد نقش عوامل بیرونی در انتخابات، با اشاره به نزدیکان احمدی‌نژاد گفت «اشتباه اینها و شخص رئیس جمهور این است که فکر می کنند آراء ۲۴ میلیونی مال خودشان است.» او همچنین از برنامه‌ی رحیم‌مشایی برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری آینده سخن گفته است.به گفته‌ی عبدالنبی نمازی، رحیم‌مشایی در نشستی در مورد احتمال رد صلاحیت شدنش توسط شورای نگهبان گفته است تا دو سال دیگر نه دبیر شورا، احمد جنتی وجود دارد نه علی خامنه‌ای. او می‌گوید «حالا نمی‌دانیم در ارتباط با جن، این چیزها را فهمیده‌اند یا چیز دیگری است.»به گفته‌ی مجتبی ذوالنور «جریان انحرافی در کوتاه مدت به دلیل دست داشتن در قدرت و ثروت‌، استفاده فسادگونه و غیر قانونی از اقتصاد کشور و تقویت تفکر انحرافی، در حال توسعه است.»آماده کردن مردم برای برخورد احتمالی,مطابق اظهارات نزدیکان رهبر جمهوری اسلامی برنامه‌ی کنونی حکومت کنار گذاشتن مرحله به مرحله‌ی اطرافیان احمدی‌نژاد با حفظ خود اوست. ذوالنور می‌گوید «تلاش همه دلسوزان باید این باشد که احمدی‌نژاد از جریان انحراف جدا شود.»به نظر می‌رسد حامیان خامنه‌ای درصدند افکار عمومی را نیز آماده‌ی شدت گرفتن برخوردها با تیم احمدی‌نژاد کنند. امام جمعه کاشان در دیدار با طلاب و روحانیان این شهر گفته است «من خواستم که آقایان در جریان امور باشند. بدون این که اسمی از رئیس جمهور برده شود این جریان انحرافی را برای مردم روشن کنید که اگر قرار شد در آینده برخوردی صورت بگیرد مردم کاملاً توجیه باشند.»روابط عمومی سپاه در بیانیه‌ی کوتاه خود تنها درخواست جعفری برای دستور بازداشت رحیم‌مشایی را تکذیب کرده و به دیگر اظهارات امام جمعه کاشان اشاره‌ای نمی‌کند.

پارس دیلی نیوز 

آخوند تمساح یزدی :احساس خطر شدید می کنم ، اصل و اساس نظام در خطر است

آخوند تمساح یزدی :خطري كه من احساس مي‌كنم شديدترين خطري است كه تا به حال نظام ما را تهديد كرده است و ديگر جايي براي اسلام و ولايت فقيه و ارزش‌هاي اسلام نخواهد گذاشت./بسياري از افراد تصريح مي‌كردند ما به گناه كردن حاضريم، اما حاضر نيستيم ازدواج موقت داشته باشيم. يعني ازدواج موقت را زشت‌تر از فحشا مي‌دانستند. به گزارش سایت امنیتی فارس، ماهنامه پاسدار اسلام در شماره جديد خود گفتاري از آيت‌الله مصباح يزدي، "فقيه و فيلسوف "كشورمان منتشر شده كه متن كامل آن در ذيل مي‌آيد:اشاره: مصباح يزدي دراين مقاله با اشاره به دو اشكالي كه برخي فعاليت‌هاي فكري و اجتماعي در شرايط فعلي كشور دارد، خواستار نگاه كلان و فراگيرتر مردم و خواص نسبت به مشكلاتي شده است كه جمهوري اسلامي با آن مواجه است و خطراتي كه اصل و اساس آن را تهديد مي‌كند.ولايت فقيه؛ آماج فراماسونري جديد,يكي از دغدغه‌ها يا بالاترين دغدغه همه ما برقراري نظام اسلامي واقعي است. شايد هيچ كدام از ما به اندازه حضرت امام خميني نسبت به اين مسئله حساس نبوديم؛ يعني نه به آن اندازه در اين باره شناخت داشتيم و نه كار كرديم، ولي خوشحاليم كه به بركت رهبري‌ها و رهنمودهاي ايشان، نسبت به اين مسائل حساستر شديم و كوشيديم وظيفه خودمان را در اين زمينه‌ها بشناسيم و هرچه بيشتر و بهتر عمل كنيم.بيش از سي سال از پيروزي انقلاب اسلامي مي‌گذرد و در اين مدت، فعاليت‌هاي بسياري در اين زمينه انجام گرفته كه بسياري از آنها موفقيت‌آميز بوده و نتايج چشمگيري داشته است. بخش‌هاي ديگري هم هست كه همه مي‌د انيم هنوز به حد مطلوب نرسيده و مي‌بايست درباره آنها كار كرد. خود امام هم مي‌فرمودند كه از اسلام فقط بويي در كشور آمده است. رهبر معظم انقلاب هم در بيانات اخيرشان در سفر قم مكرر بر اين مسئله تأكيد كردند كه تا رسيدن به حد ايده‌آل خيلي فاصله داريم و بايد خيلي كار بشود.نگاه‌هاي كل‌نگر و جزء‌نگر به اسلام,گاهي ما نگاهي جزء‌گرا به اسلام داريم و در حدي كه شرايط طبيعي و اجتماعيمان اقتضا مي‌كند يك گوشه كار را مي‌گيريم و پيش مي‌رويم. به عنوان مثال نسبت به احقاق حقوق خانم‌ها احساس مسئوليت مي‌كنيم. مي‌بينيم از يك طرف در طول تاريخ محروميت كشيده‌اند و از سوي ديگر افراط‌هايي در جهان غرب وجود دارد كه بيشتر در جهت ضربه زدن به شخصيت زن و حقوق زن است. مي‌خواهيم در اين زمينه كار بكنيم؛ كار علمي، فرهنگي، تحقيقي، آموزشي، تربيتي، تا برسد به كار سياسي و قانونگذاري و بالاخره تا حد اجرا پيش برويم.اين يك نگاه است. كار بسيار خوب و ديد مقدسي است. ساير اقشار هم به تناسب مي‌توانند كارهايي را كه مقتضاي صنف، امكانات و موقعيت اجتماعي‌شان است، دنبال‌كنند بدون اين كه نگاهي كلان و كل‌نگر به مسائل جامعه داشته باشند. بسياري از مسائل اينچنين است كه هم نشانه علاقه‌ و انگيزه‌ عاملان آنها نسبت به اجراي احكام اسلامي است و نيز نشانه وسعت نظر، عمق فكر و وسعت مطالعات آنها در اين زمينه‌ها. ما هم به سهم خودمان اين تلاش‌ها را تقديس مي‌كنيم، اما خوب است پيش از اينكه در بخش خاصي تلاشي را شروع كنيم، ادامه بدهيم، يا تكميل كنيم، نظري كلان نسبت به مسائل جامعه‌مان داشته باشيم. در اين‌باره نكاتي را يادآوري مي‌كنم.* اسلام؛ مجموعه‌اي ارگانيك,تقريباً ده سال از سي و دو سال انقلاب اسلامي در زمان حيات حضرت امام بود. در اين مدت با مشكلاتي روبه‌رو بوديم كه آن اسلام واقعي - و به فرمايش امام خميني: اسلام ناب - در كشورمان اجرا نشد. به نظر مي‌رسد خوب است بعد از اين تجربه سي‌ودو ساله، قدري در اين پرسش بازنگري كنيم كه چرا آن‌گونه كه بايد، نشد؟ چرا كمبودها و كاستي‌هايي پيش آمد و حتي بعضي از آنها تشديد شد؟ البته در سايه انقلاب و به بركت خون شهدا پيشرفت‌هاي عظيم و موفقيت‌هاي بسيار بزرگي حاصل شده كه نبايد هيچ كدام از آن‌ها را فراموش كرد، ولي چرا اين پيشرفت‌ها و توفيقات كاملتر نشد؟به نظر مي‌رسد در اين زمينه دو مشكل اساسي وجود دارد كه هر دو به نحوي به بينش و شناخت برمي‌گردد. ما بايد اسلام را به عنوان يك مجموعه سيستماتيك بلكه يك مجموعه ارگانيك بنگريم؛ مجموعه‌اي كه اعضايش تأثير و تأثر متقابل دارند و با فعاليت‌هايي كه انجام مي‌دهند زمينه رسيدن به هدف واحدي را فراهم مي‌كنند كه فوق هدف فعاليت‌هاي هر بخش از اين سيستم است. متأسفانه اين نگرش به اسلام چه در جامعه ما و چه در ساير كشورهاي اسلامي درست تبيين نشده است. وقتي بخواهيم اسلام را خيلي خوب تعريف كنيم، مي‌گوييم اسلام همه چيز دارد؛ اقتصاد، فرهنگ، سياست، حقوق، حكومت و روابط بين‌الملل دارد؛ اما آيا اينها را در مجموعه‌‌اي كنار هم قرار مي‌دهيم كه بايد به هم متصل كرد، يا اينها رابطه ارگانيك دروني دارند و اصلاً امكان انفكاك بين آنها نيست. ما هنگامي اسلام را درست شناخته‌ايم كه آن را به عنوان پيكري ببينيم كه اندام‌هاي گوناگوني دارد. دستگاه‌هاي گوارش، تنفس و اعصابش، حقيقت واحدي را تشكيل مي‌دهند و هيچ كدام به تنهايي انسان نيستند و جزو حقيقي انسان به شمار نمي‌روند. وقتي انسان هستند كه با يكديگر ارتباط داشته باشند. قلب وقتي كه در درون بدن و با مغز و اعصاب و سيستم عصبي و ساير دستگاه‌هاي تفنس و گوارش در ارتباط باشد قلب انسان است وگرنه اگر قلب را بيرون بياورند و در محفظه‌اي بگذارند، هر چند مشغول كار خودش باشد، قلب انسان نيست؛ وقتي قلب انسان است كه در ارتباط با مغز، فكر، احساسات و عواطف انسان باشد و گرنه موجودي مستقل است كه كار خودش را مي‌كند و تا شرايط طبيعي‌اش فراهم است قبض و بسطي دارد.چه‌بسا بعضي از اندام‌هاي ديگر هم اين‌گونه باشند. ممكن است خون انسان را بيرون بياورند و در محفظه‌اي در شرايط بهداشتي حفظ كنند و سال‌ها گلبول‌هايش سالم بماند، اما اين انسان نيست. اسلام هم اين‌ گونه است؛ اين‌كه مي‌گوييم اسلام همه چيز دارد معنايش اين نيست كه بخش‌هاي جداگانه‌اي به نام اقتصاد و فرهنگ و حقوق و... دارد؛ بلكه همه اين‌ها در هم تنيده است و با هم تأثير و تأثر متقابل دارد. وقتي اسلام ناب است كه همه بخش‌ها به صورت يك كل منسجم و داراي تأثيرات متقابل و با هدف واحد در نظر گرفته شود كه متأسفانه اين مسئله درست تبيين نشده است. لزوم درك لايه‌هاي عميقتر,مسئله دوم اين است كه نگرش به هر بخشي از اسلام داراي لايه‌هايي است؛ لايه‌اي سطحي كه هر كسي نگاه كند اين لايه را مي‌بيند و اگر اين حداقل را درك نكند اصلاً اسلام را نشناخته است، ولي لايه‌هاي عميقتري هست كه اگر آن لايه‌ها را درست نشناسيم ممكن است در درازمدت، اسلام لطمه بخورد. گياهي را فرض كنيد كه در گلداني رشد مي‌كند، ممكن است گل هم بدهد، خوش‌بو هم باشد، اما اين گياه هيچ گاه درختي نمي‌شود كه صد سال عمر كند. اگر بخواهد عمري صدساله داشته باشد بايد در زمين حاصلخيزي رشد كند و بتواند در اعماق زمين ريشه بدواند وگرنه مثل خيلي ازگياهاني كه امروز به صورت مصنوعي پرورش مي‌دهند دوامي نمي‌آورد. قرآن در اين باره بيان زيبايي دارد: «... كشجره خبيثه اجتثت من فوق الارض ما لها من قرار» (چون درخت ناپاكي است كه از روي زمين كنده شده و قراري ندارد.» بايد اسلام را در لايه‌هاي مختلفش ببينيم و به اعماقش پي ببريم. «كشجره طيبه اصلها ثابت و فرعها في السماء؛ تؤتي اكلها كل حين باذن ربها.» لايه عميق ولايت,در اين باره نمونه‌هاي بسيار وجود دارد. همين مسئله ولايت در اسلام (صرف‌نظر از مسئله ولايت فقيه و حكومت) يعني چه؟ اين ولايت در مجموعه مفاهيم اسلامي چه جايگاهي دارد؟ آنچه در خاطر ماست و از كودكي ياد گرفته‌ايم همين «محبت اهل بيت» بوده است. در خيلي جاها تصور بر اين است كه اهل ولايت كساني هستند كه زياد روضه مي‌خوانند، گريه مي‌كنند و توسلات دارند! اما به بركت انفاس قدسي امام خميني «ره» ما به لايه‌اي عميقتر از اين معنا پي برديم كه از لايه اول خيلي مهمتر است؛ ولايتي كه درباره آن مي‌گويند« ولم يناد بشيء كمانودي بالولايه» تنها همين سفره حضرت ابوالفضل و امثال آن نيست. چيزي كه اهميتش از نماز بيشتر است بايد تأثير خيلي عميقتري در سعادت انسان داشته باشد. بالاخره همين اندازه فهميديم كه ولايت فقيهي هست كه اصل نظام است. ولي اكنون كه همه دنيا نظام جمهوري اسلامي ايران را به عنوان نظام ولايت فقيه مي‌شناسند، مردم ما به خصوص اقشار و گروه‌هاي مؤثر كه شامل بالاترين مسئولان كشور هم مي‌شود از ولايت فقيه چه مي‌دانند و چه اندازه به آن معتقدند؟ اگر كسي ادعا كند كه بعد از سي و چند سال؛ بعد از اين همه بحث‌هايي كه خود امام فرمودند، كتاب‌هايي كه فقها در اين‌باره نوشتند؛بحث‌هاي تلويزيوني، راديويي و غيره‌اي كه انجام گرفت، هنوز در عاليترين سطوح مسئوليت كشور، ولايت فقيه به معناي واقعي‌اش جا نيفتاده، ادعاي گزافي نكرده است. البته ما علم غيب نداريم و نمي‌دانيم در دل هر كس چه مي‌گذرد، اما آثار نشان مي‌دهد كه هنوز در اعماق دل خيلي‌ها اين است كه اين يك فرصتي بود كه امام آن را غنيمت شمرد و براي آخوندها دكاني باز كرد! مي‌گويند: وقتي مردم بايد رأي بدهند و رئيس جمهور يا رئيس حكومتي انتخاب كنند، ديگر ولي فقيه چه كاره است؟! قواي سه‌گانه كه داريم. ده‌ها سال پيشتر مونتسكيو گفت، ديگران هم تصريح كردند و توجيهات عقلي خوبي هم دارد. قوه مقننه و قضاييه داريم، يك رئيس قوه مجريه هم مي‌خواهد كه آن مصوبات را عمل كند. ديگر چه مي‌خواهد؟ رهبر يعني چه؟ ولي فقيه چه كاره است؟ بله عده‌اي از آخوندها در مبارزه با نظام قبلي زحمت كشيدند و كشته و زنداني دادند؛ امام هم به پاس تشكر، چيزي به نام ولايت فقيه درست كردند! مردم هم به امام احترام گذاشتند و آن را قبول كردند!نمي‌دانم اين افراد تا چه اندازه باور دارند كه اين ولايت را بايد به عنوان اسلام پذيرفت. گاهي در عمل نشان مي‌دهند كه باور ندارند. گاهي كسي مقام رسمي قانون پيدا مي‌كند، خيال مي‌كند ديگر مالك كشور است. مي‌گويد مردم به من رأي دادند و اختيار را به دست من داده‌اند، ديگر رهبر چه كاره است؟! حتي در حوزه‌هاي علميه هم كساني پيدا مي‌شوند كه هنوز بعد از اين همه بحث‌ها شك مي‌كنند كه اصلاً آيا ما ولايت فقيه داريم يا خير، واگر داريم قلمروش چه‌قدر است و اصلاً آيا حكومت اسلامي داريم يا نداريم؟! متأسفانه اين حرف‌ها تحت تأثير برخي عوامل، وسعتي نسبي در بعضي از حوزه‌ها پيدا كرده است.با اين اوصاف هرچند ما مثلاً درباره حقوق زن تحقيق علمي كنيم، اجتهاد كنيم، خانم‌ها‌ خودشان مجتهد بشوند، به حد اعلميت برسند، در اين باره فتوا بدهند، تحقيق داشته باشند. و حكم مسئله را اثبات كنند يا فقهاي حوزه و مراجع بيايند، حمايت كنند و نظر بدهند كه بايد چنين كرد، اگر مسئولان كشور، آنهايي كه در قوه مقننه مؤثرند تصويب نكنند، چه مي‌شود؟ ما قوانيني داشتيم كه با اكثريت قاطع تصويب شده و شوراي نگهبان هم تأييد كرده، ولي سال‌هاست متروك مانده، چون مجري دلش نمي‌خواسته، سليقه‌اش نبوده و هر روز به بهانه‌اي قانون را كنار گذاشته است. بنابراين با اين كارها مسائل حل نمي‌شود. بايد فكر كلاني داشته باشيم، بايد كاري كنيم كه مسائل اصلي و زيربنايي نهادينه شود، نه اين كه بعد از سي - چهل سال هنوز هم مشكوك باشد و با آن برخوردي شعاري بشود. وقتي از عمق دل باور كردند و فهميدند اسلام و اقتضاي اسلام همين است، آنهايي كه واقعاً مسلمانند پاي آن مي‌ايستند و براي آن جان هم مي‌دهند، اما وقتي باور نكردند، مي‌گويند حالا آخوندها چيزهايي گفته و نوشته‌اند؛ اين بحث‌ها زير و رو زياد دارد و اختلاف‌نظر زياد است! در اخر هم يا آدم كج سليقه‌اي را پيدا مي‌كنند و فتوايش را مي‌گيرند، يا فتوايي مي‌تراشند تا در مقابل، به آن استناد كنند. حالا اگر شما صد تا فقيه داشته باشيد كه همه حكمي داده باشند و در مقابل، كسي سخن خلافي گفته باشد، اگر دلشان با آن حكم مخالف باشد، سخن اين يكي را مي‌گيرند و همه چيز را فراموش مي‌‌كنند. لزوم حركت هماهنگ,ما بايد در اين دو جهت يعني طرح كلان اسلام براي جامعه، و ارتباط دروني بخش‌هاي مختلف اسلام فعاليت كنيم. اين كه توقع داشته باشيم حقوق زن رعايت بشود يا مثلاً نكاح موقت درست اجرا شود، اما از ساير مسائل غفلت كنيم به جايي نمي‌رسيم. وقتي آموزش و پرورش ما گونه ديگري است؛ دستگاه‌هاي ارتباطي ما و فيلم‌ها طور ديگري است؛ اينترنت دائماً جوان‌هاي ما را بمباران مي‌كند، در اين شرايط، اين كه فتواي علما اين است كه اين حلال يا حرام است، هيچ مشكلي را حل نمي‌كند. آن مسئولي كه دختر، پسر، عروس يا دامادش با همين مشكلات دست به گريبانند چطور مي‌خواهد به صورت ديگري عمل كند؟ اين تلاش‌ها وقتي ثمر مي‌دهد كه اين مجموعه، هماهنگ حركت كند. قتي يك قدم پيش مي‌رود همان يك قدم را همه بروند، نه اينكه در يك بخش جلو برويم و خيلي پيشرفت كنيم، اما قسمت‌هاي ديگر مورد غفلت قرار بگيرد. مثل انسان ناموزوني كه دست و پايش خيلي دراز است، اما سركوچكي دارد، به جايي نمي‌رسد. در آخر هم دست‌هاي درازش جايي گير مي‌كند و مي‌افتد، سرش مي‌شكند و نابود مي‌شود.ما بايد اسلام را در يك كل ببنيم كه بايد همه بخش‌هايش با هم متناسب و متوازن رشد كند. تصور اينكه مي‌توانيم مسائل حقوقي زن را بدون توجه به مسائل ديگر اصلاح كنيم نادرست است. مخصوصاً اگر اين مسائل با اعتقادات تماس داشته باشد. اگر خداي نكرده روزگاري بعضي مسئولان ما در اينكه احكام اسلام ابدي است و هميشه بايد اجرا بشود تشكيك كردند، اساس اسلام زير سؤال مي‌رود. چندين سال از طرف عاليترين سطوح رسمي كشور به جامعه القا مي‌شد كه اسلام را طوري تعريف كنيد كه دنيا بپذيرد، و آنهايي كه به فرمايش امام اسلام ناب را معرفي مي‌كردند، متهم به خشونت مي‌شدند. مي‌گفتند شما به اسلام خيانت مي‌كنيد؛ اسلام را به گونه‌اي معرفي مي‌كنيد كه دنيا نمي‌پذيرد؛ بايد طوري معرفي كنيد كه همه بپذيرند. همان‌طور كه در كنفرانسي در آلمان معرفي كردند و حتي ماركسيست‌ها هم گفتند اگر اسلام اين است ما هم قبول داريم! تلاش در جهت تغيير فرهنگ,بايد توجه پيدا كنيم كه كارمان يك اشكال اساسي دارد. وقتي مسائل اقتصادي شرايط زندگي را سخت كند، اگر بخواهيم به خانمي كه طلاق گرفته بگوييم طبق دستور اسلام عمل كن؛ مهرت را بگير و برو، نمي‌پذيرد. فرض كنيد به اندازه چند ماه خرجش را هم بدهند، بعد از آن مي‌خواهد چه كار كند؟ مخصوصاً در جامعه‌اي كه ازدواج مجدد براي يك خانم پسنديده نيست. در زندگي‌هاي قبائلي مسائل ازدواج اين‌گونه پيچيده نبود؛ امروز كسي زن مي‌گرفت، فردا طلاق مي‌داد و همين خانم با مرد ديگري ازدواج مي‌كرد. خيلي هم عادي بود، ولي حالا اين گونه نيست؛ ديگران زشت مي‌دانند كه خانمي كه شوهرش از دنيا رفته است، مجدداً ازدواج كند. متأسفانه اين مسئله در كشور ما به فرهنگي عمومي تبديل شده است. ازدواج موقت را كه اصلاً نمي‌توان حرفش را زد. بسياري از افراد تصريح مي‌كردند ما به گناه كردن حاضريم، اما حاضر نيستيم ازدواج موقت داشته باشيم. يعني ازدواج موقت را زشت‌تر از فحشا مي‌دانستند. هنوز هم در گوشه و كنار جامعه چنين تفكري هست. اين شرايط فرهنگي بايد عوض بشود. تا اين فرهنگ حاكم است اين طور حكم‌ها اجرا نمي‌شود. ما بايد براي تغيير فرهنگ جامعه برنامه‌ريزي داشته باشيم و مسئولان ما باور كنند كه بايد اين كارها را انجام بدهند. لزوم توجه به مسائل اساسي,بايد حواسمان جمع باشد. تمام نيرو، وقت و كارمان را صرف يك موضوع جزئي نكنيم كه معلوم نيست به جايي برسد يا نرسد. به نظر مي‌رسد در عين اينكه هر كسي بايد طبق شرايط خاص خودش و وظيفه، امكانات و تخصصي كه دارد براي حفظ نظام و پيشبرد اهداف اسلام حركت كند اما مهمترين كار توجه به مسئله كلان جامعه است. بايد بينديشيم اين مجموعه فعاليتي كه داريم در كجاي اين جامعه واقع مي‌شود، چه تعاملي با ساير بخش‌ها دارد و چه‌قدر شرايط اجرايش در جامعه فراهم شده است. اگر كساني برخوردشان با مقام ولايت فقيه از نوع برخورد سياسي با يك باند يا رقيب سياسي باشد. يعني سي و چند سال تلاش براي ولايت فقيه همه بر باد است. اگر اين طور شد تلاش‌هايي كه براي مسئله فقاهت و مرجعيت مي‌شود چه فايده‌اي دارد؟ كساني كه احساس مسئوليت مي‌كنند، كساني كه فكر و هوش و انگيزه‌اي دارند، آنها كه دلشان براي انقلاب مي‌سوزد، بايد براي مسائل اساسي دلسوزي كنند، بود و نبود مسائل ديگر چندان فرقي نمي‌كند. نمي‌گويم نبايد تلاش كرد، اما اگر اصل مسئله ولايت فقيه انكار بشود، اگر اصل امام زمان به گونه ديگري تفسير بشود ديگر چه چيزي باقي مي‌ماند؟ اين‌ها خطراتي است كه كمتر كسي به آن توجه پيدا مي‌كند و متأسفانه وقتي خطر واقع شد رفع كردن آن تقريباً محال مي‌شود.خطر فراماسونري آنها كه تيزبين هسند بايد آينده را پيش‌بيني و خطرها را احساس كنند، ديدبان‌ها بايد از دور بنگرند كه چه پيش مي‌آيد. احساس من اين است كه در درون جامعه ما دستگاه فراماسونري در حال تقويت مجدد است. نبايد فراموش كرد كه در ايران، مشروطيت با دستگاه فراماسونري، با شعارهاي اسلامي و آيات قرآن بر سر كار آمد. سر كار آمد. امروز هم اگر بخواهد بيايد حتماً از همين شعارهاي برگرفته از انقلاب استفاده خواهند كرد و در زير اين پوشش‌ها حرف خودشان را مي‌زنند. همان چيزي كه هميشه گفته‌اند «قالب را حفظ كنيد و محتوا را عوض كنيد.» قالب، امام زمان (عج) و اين حرف‌هاست اما محتواي امام زمان، چيز ديگري (مثل انسان كامل نوعي) مي‌شود.اگر در مسائل مبتلابه جامعه، با علما و مراجع تبادنظر كنيم، ولي به كسي كه اصلاً در طول عمرش با هيچ عالمي ميانه خوبي نداشته و اكنون نيز حاضر نيست داشته باشد و هرچه بتواند لگد مي‌زند چه اميدي مي‌توان داشت؟ كساني هم دلباخته اينها شده‌اند و فريبشان را خورده‌اند و با تمام قوا همه آنچه را كه بر ديگران عيب مي‌گرفتند، اعم از استفاده از امكانات دولتي براي مسايل شخصي و... درباره اين شخص فراموش مي‌كنند. با اين روند، روزي چشم باز مي‌كنيم مي‌بينيم كه اصلاً روز به شب تبديل شده است و ديگر همديگر را نمي‌شناسيم. اصلاً اينجا كجاست؟! و اينها از كجا پيدا شده‌اند؟ اين‌ها از درون همين دستگاه درآمده‌اند، خود ما حمايتشان كرديم اين بودجه‌هايي كه در اين راه صرف مي‌شود از جايي مي‌آيد؟ اين بند و بست‌هايي كه مي‌شود، اين عزل و نصب‌هايي كه انجام مي‌گيرد به چه دليل است؟ اين حرف‌هاي نچسبي كه هر روز در قالبي نو زده مي‌شود از كجا مي‌آيد؟ چه انگيزه‌اي براي طرح اينها وجود دارد؟ اين همه سخن از ملي‌گرايي آن هم در زماني كه كشورهاي اسلامي و عربي بيدار شده‌اند و يك نهضت اسلامي جهاني در حال شكل‌گيري است براي چيست؟ آيا پيامد طرح «اسلام‌ ايراني» چيزي جز اين است كه ما را به ملي‌گرايي متهم كنند و بگويند شما با اسلام سروكار نداريد؟ چه انگيزه‌ عقلايي مي‌تواند پشت اين كار وجود داشته باشد؟ اگر روزي از ما بپرسند كه چرا براي احياي حقوق زن كار نكرديد شايد عذري داشته باشيم، اما اگر روزي بپرسند كه چرا اساس اسلام بر باد رفت و ساكت مانديد، چه جواب بدهيم؟

* شديدترين خطر براي نظام

مگر هنگامي كه دستگاه بني‌اميه سر كار آمد چند سال از تولد اسلام گذاشته بود؟ آنها با چه نامي بر مسند حكومت نشستند؟ آيا جز به نام اسلام و خليفه رسول‌الله حكومت مي‌كردند؟ اما به فرمايش اميرالمؤمنين ظرف اسلام را واژگون كردند و پوستين اسلام را وارونه پوشاندند و ملت هم پذيرفتند! وقتي روي منبرها - العياذبالله - اميرالمؤمنين (ع) را لعن مي‌كردند، در كدام كشور اسلامي مقاومت شد؟ اين كار همه جا رسم شد. هر جا نماز جمعه خوانده مي‌شد، لعن علي (ع) هم بود. تا زمان عمربن عبدالعزيز كه كم‌كم نسبت به اين مسئله مقاومت شد. قبل از اينكه جنازه پيغمبر دفن شود چه كساني براي پيغمبر (ص) جانشين درست كردند؟‌ مشركان آمدند؟ زرتشتيان و يهوديان آمدند؟ خير، همين اصحاب پيغمبر بودند! پس تعجبي ندارد كه كساني به نام ولايت فقيه و به نام طرفداري از خط امام بيايند و اسلام را از امام كنار بزنند و مگر چنين نكردند؟ مگر به نام طرفداري از «خط امام» نيامدند اسلام را از بين ببرند؟ آيا ديگر تمام شد؟ فردا فتنه عميقتري در پيش است. ابزارش از همين‌جا و از همين الان تهيه شده است. از آسمان نازل نمي‌شود. مگر سران فتنه از آسمان آمدند و فتنه برپا كردند. همين‌ها بودند كه حكومت اسلامي را در عاليترين سطوح در طول چند دهه اداره مي‌كردند. حالا تعجب مي‌كنيم! بعيد نيست يكي دو سال ديگر وضع عوض بشود و همين‌هايي كه در همين نظام به وجود مي‌آيند و رشد مي‌كنند و از بودجه مملكت و از همين امكانات صرف به قدرت رسيدن آنها مي‌شود سر كار بيايند و ريشه همه چيز را بزنند. حالا بنشينيم گوشه‌اي يك تحقيق علمي بكنيم و حداكثر طرحي تهيه كنيم و براي تصويب به مجلس بفرستيم. آيا تصويب شود يا نشود، فردا بعد از اين كه تصويب شد شوراي نگهبان آن را تأييد كند يا نكند. شوراي نگهبان تأييد كرد آيا دولت اجرا كند يا نكند، آيا اين تنها كاري است كه از ما برمي‌آيد و هيچ وظيفه ديگري نداريم؟!ان‌شاءالله كه من اشتباه مي‌كنم، ان‌شاء‌الله كه همه‌اش اشتباه باشد، اما آن خطري كه من احساس مي‌كنم شديدترين خطري است كه تا به حال نظام ما را تهديد كرده است و ديگر جايي براي اسلام و ولايت فقيه و ارزش‌هاي اسلام نخواهد گذاشت.خداوند متعال همه ما را از آفت‌هايي ديني و معنوي حفظ كند و به همه ما توفيق انجام وظيفه - آن گونه كه مورد رضايت خودش هست - مرحمت كند. ان‌شاءالله سايه رهبر معظم انقلاب بر سر ما مستدام باشد كه اين شخصيت عظيم‌الشأن و الهي، ذخيره بزرگي براي حفظ اين نظام و بزرگترين نعمتي است كه براي حفظ اسلامي به آن اميدواريم.

برگرفته از سایت حکومتی عصر ایران 

سردسته مزدوران لباس شخصی در مراسم سحابی و قتل دخترش شناسایی شد+عکس

ساماندهی آشوب جلوی منزل مهدی کروبی
نفر وسط لاریجانی فرماندار شمیرانات
سایت سحام نیوز وابسته به مهدی کروبی با انتشار تصاویر زیر نوشت: در مراسم تشییع پیکر مرحوم عزت الله سحابی،که هاله سحابی به دست ماموران لباس شخصی کشته شد؛ محمد معتقد لاریجانی فرماندار شمیرانات و فرمانده حمله به منزل کروبی در شب های قدر نیز حضور چشمگیری داشت. به گزارش منابع موثق سحام نیوز، لاریجانی فرمانده نیروهای مستقر در مراسم را عهده دار بود و برای اینکه شناسایی نگردد درون خودروی پرشیا همراه با ماسک آلودگی هوا، لباس شخصی ها و نیروهای امنیتی را هدایت می کرد.لازم به توضیح است، بررسی عکس ها و گزارش ها از روز حمله به خانه مهدی کروبی حکایت از آن دارد که محمد لاریجانی فرماندار شمیرانات در طول حملات نیروهای لباس شخصی و شکستن درها و شیشه ها و تیر اندازی و پرتاب گاز اشک آور به خانه نه تنها در محل حملات حضور داشته که به نوعی رهبری نیروهای لباس شخصی را نیز عهده دار و خود شخصا در اقدامات صورت گرفته در آن شب علیه مهدی کروبی پیشتاز بوده است.لاریجانی فرماندار شمیرانات، بدلیل آنکه پس از یورش و تخریب منزل کروبی و تشکیل جلسه در لباس مبدل نیروهای پلیس امنیت به خواسته و مراد طراحی شده (بیرون کردن کروبی از منزل خویش) نرسیدند، فردای همان روز نیز مجددا یورش کرده و به تخریب منزل دست باز زدند. فرمانداری شمیرانات به محل سازماندهی و تجمیع نیروهای لباس شخصی تبدیل شده و آقای لاریجانی در مقام فرماندار به سازماندهی و حمایت این نیروها در داخل ساختمان دولتی مشغول است و مزایا و امکانات کافی را در اختیار نیروهای آشوبگر و لباس شخصی قرار می دهد.

 پارس دیلی نیوز

رژیم خون ریز جمهوری اسلامی، ماشین اعدام همچنان قربانی می گیرد

  موج اعدام‌ها در جمهوری اسلامی ادامه دارد. همزمان شماری از معترضین و زندانیان سیاسی نیز به اعدام محکوم شده‌اند. نگاهی به آمار نیز این وضعیت...