۱۳۹۰ اردیبهشت ۸, پنجشنبه

كابوس رهبري و آن «ميخ» كه براي ما باقي مي ماند!

وقتي يك ديكتاتور كه هميشه از واژه «نظام» به جاي «من» استفاده مي كند و تبختر و تكبرش عادتي ديرين بوده و هست، به ناگهان ضعف و زبوني اش را از پرده بيرون مي اندازد، و وقتي «آقا» در سخنراني عمومي روز شنبه «سه بار» خود را «حقير» مي خواند و پشت نقاب دروغين تواضع ساختگي سنگر مي گيرد و عاجزانه مي گويد: (من با «حقارت» اعلام مي كنم...) بايد فهميد او صداي شكسته شدن نردبان زير پايش را به درستي شنيده است. بايد دانست كار او ديگر از كابوسهاي شبانه گذشته است و مقام معظم رهبري حالا در «بيداري» هم كابوس مي بيند. كابوسي كه هرگز تصور نمي كرد به اين سرعت تعبير شود.
حقيقت اين است كه آيت الله خامنه اي و جمهوري اسلامي سقوط كرده است. و ما چون در «متن» حادثه ايم و روند اين سقوط را به قول سينمايي ها «فريم به فريم» و لحظه به لحظه دنبال مي كنيم، از سرعت شگفت انگيزش بي خبريم. اما تاريخ اين «فريم» ها را با سرعت واقعي مي بيند و عاقبت فقط در يك نيم خط خواهد نوشت:«خامنه اي مدت كوتاهي بعد از كودتاي انتخاباتي سال 88 سرنگون شد!» همين. رسم تاريخ، خلاصه گويي تمام رخدادهايي است كه ملتها لحظه لحظه اش را با عذاب و پايمردي و انتظار سپري مي كنند. آقاي خامنه اي شايد بارها كابوس آن نيم خط تاريخ را ديده بود كه مدام از توّهم دشمن مي گفت ولي حالا در بيداري، آن كابوس هولناك را تجربه مي كند! بزرگترين دشمن او، خودش بود و هست.
برخي مي گويند دعواي احمدي نژاد با خامنه اي، ساختگي و «جنگ زرگري» است. من هيچ «كيمياگري» را در ميان حاكمان ايران نمي شناسم كه بتواند چنين جنگ زرگري را طراحي كند و ترتيب بدهد. و بدتر از آن، هيچ «بازيگر قابلي» را نمي شناسم كه چنين دقيق نقش خود را ايفا كند. يعني در تيم حاكميتي جمهوري اسلامي، نه بدنبال چنان طراح هوشمندي بايد گشت و نه بدنبال بازيگراني چنين قابل و مستعد. كه اگر اينها هنر طراحي بازي و بازيگري هوشمندانه را مي دانستند، وضعشان اين نبود كه اكنون هست. دعوا واقعي است. دعواي هميشگي بين «خواجه» و «غلام خانه زاد». گاهي در اين دعواها غلام خانه زاد، سر خواجه را در خزينه و حمام زير آب مي كند و به جايش بر تخت مي نشيند. و گاهي خواجه، پيشدستي مي كند و غلام را چيزخور مي كند و آن نمك به حرام را با مرگ موش مي كشد. اين ميان، همه «خانه زادان» و نوكران از فرمانده كل سپاه و رئيس بسيج و رئيس مجلس و مداحان و امامان جمعه، همگي به دنبال پيدا كردن «كفه سنگين» اين ترازو هستند. آنها فعلا" «خواجه» را حمايت مي كنند، ولي هيچكدام راه را بر «غلام بچه ي زيرك» نمي بندند، شايد روزگار بر مراد او گشت و او غلبه كرد و كليددار دولتسرا شد! خانه زادان و نوكران بايد روي اسب برنده شرط بندي كنند، وگرنه قربانيان بعدي اين دعوا خواهند بود.
وضع آقاي خامنه اي، به دليل سرنوشت تلخي كه ثانيه به ثانيه به آن نزديكتر مي شود، بسيار «رقت انگيز» شده است. لااقل به خاطر همين سه بار اعترافي كه ديروز به «حقارت» خودش كرد، جاي ترحم دارد. رهبري كه ادعا مي كنند «سيد خراساني» است و داستانها مي سازند تا مقدسش كنند، روز به روز بيشتر لكه دار مي شود! آن هم از سوي غلامي كه خود از بخشداري به آقايي رساند! واقعا" رقت انگيز است وضع رهبر كه ياراني دارد مثل همين امام جمعه قم (حجت الاسلام سعيدي) كه براي تمجيد از مولايش، نحوه ي فارغ شدن مادر خامنه اي را در جمع تعريف مي كند و مي گويد: «رهبر موقع تولدش فرياد زده:يـــــــــــا علي! و قابله گفته:برو علي نگهدارت!» مي بينيد؟ همين يك دوست نادان، براي زمين زدن خامنه اي و لكه دار كردنش كافي نيست؟ سعيدي يك دروغي گفته كه حالا جزو پربيننده ترين فيلمهاي ايراني سايت «يوتيوب» شده است! اين دروغ كه نوزادي موقع تولد بگويد «ياعلي!» بسياري از متدينين جامعه را برآشفته كرده و برخي از دوستداران آقاي خامنه را هم دچار ريزش كرده است! اين وضع «رقت بار» شايد آغاز سرنوشت هولناك خامنه اي باشد كه بارها دستور خونريزي صادر كرد و گناهانش اكنون دامنگير مقام كبريايي اش شده اند!
طرفداران ديگر آقاي خامنه اي هم هر كدام، بدترين دشمنان اين رهبر كابوس زده هستند. يكي از آنان، فرمانده سازمان بسيج (تيمسار بعثي محمدرضا نقدي) است كه براي كشورهاي عربي منطقه خط و نشان مي كشد كه «ما نيروي بسيجي به بحرين و يمن مي فرستيم» بيچاره نمي داند اين رهبر به اندازه كافي كابوس دارد و ديگر حتي توانايي رهبري بيت خود را هم ندارد، چه رسد به فرماندهي يك جنگ را! يا آن مداحان عربده كشي كه تا دهان باز مي كنند تا از «محاسن آقا» تعريفي بكنند، بايد مثل سعيد حداديان ابتدا با «عورت احمدي نژاد» (مشائي) تسويه حساب كند و باز «اسم مقدس آقا» را وسط يك مشت اسامي بالاي هجده سال مثل آلت و عورت و برگ درخت انجير به زبان بياورد و آقا را باز هم سرافكنده تر از قبل كند! از فيلم «ظهور بسيار نزديك است!» چيزي نمي گويم كه خامنه اي را اسباب مضحكه ي خاص و عام كرده است. آيا چنين رهبري، فقط از دست همين دوستان نادانش، حق ندارد در بيداري هم كابوس ببيند؟ آيا حق ندارد از «اخم» احمدي نژاد بترسد و با ابراز پشيماني و دلجويي از او، در دو سخنراني پي در پي مجيز آن غلام خانه زاد را بگويد؟ به راستي اگر احمدي نژاد به اخم و قهرش ادامه بدهد و شاخه را رها كند، خامنه اي به چه چيز «شجره طيبه ولايت» آويزان خواهد ماند؟ او كه شاخه نبريده اي را باقي نگذاشته است.
با اينكه تعداد كابوسهاي روزانه، دارند از شمار بيرون مي روند، «آقا» و روزنامه كيهانش، هنوز كاملا" نااميد نشده اند. روز شنبه آقاي خامنه اي در سخنانش گفت:«بنده بناي ورود به كارها و تصميم هاي دولت را ندارم مگر آنجايي كه احساس كنم يك مصلحتي دارد تفويت مي شود (از بين مي رود) مثل اين كه در همين قضيه اخير- وزارت اطلاعات- اينجوري بود. انسان احساس مي كند يك مصلحت بزرگي دارد مورد غفلت قرار مي گيرد. خب، انسان وارد مي شود كه جلوي اين تفويت مصلحت را بگيرد. اين مسئله مهمي نيست. نظائرش هم اتفاق مي افتد. اما مخالفين، دشمنان بيروني، تريبون دارهاي بين المللي، بوق هاي تبليغاتي، از همين مسئله استفاده مي كنند براي اينكه فضاي تبليغاتي را شلوغ كنند.»
روزنامه كيهان هم امروز در تبيين ماجراي بركناري و ابقاي مصلحي و قهر احمدي نژاد براي «كوچك نمايي اين ماجرا» نوشته است: ماجراي اخير به همين سادگي بود. اتخاذ يك تصميم نسنجيده از سوي رئيس جمهور و جلوگيري رهبري معظم انقلاب از انجام آن. اتفاقي كه به قول آقا «آنچنان هم از اهميت بالايي برخوردار نبود» و «نظائرش هم اتفاق مي افتد!»[منبع:كيهان امروز دوشنبه]
حكومت تلاش دارد زشتي ها و اشتباهات مكرر خود را «ساده» و «عادي» جلوه بدهد. اما در اين كار هيچ موفقيتي ندارد. كداميك از اين اتفاقها، ساده و «طبيعي» هستند؟ آيا بر اساس همين قوانين فعلي، يك وزير مستعفي (حيدر مصلحي)، مي تواند با حكم رهبري دوباره ابقاء بشود؟ آيا وزير بعد از استعفاء نبايد دوباره از مجلس رأي اعتماد اخذ كند؟ آيا اساسا" بر طبق قوانين موجود، مقام رهبري قادر به انتصاب يك وزير يا ابقاي او در دولت هست؟ آيا اين اتفاقات به قول كيهان «ساده» هستند؟ پس درباره ساير اتفاقات چه پاسخي هست؟ كدام رئيس دولتي، وزير خارجه اش (منوچهر متكي) را در حين مأموريت رسمي (در سنگال) از وزارت عزل كرده است؟ آيا آن هم «اتفاق ساده اي» بود و دشمنان نظام آن را بزرگنمايي كردند؟ آيا بر اساس همين قوانين فعلي، رئيس جمهور حق تعيين معاون اول خود را دارد يا ندارد؟ آيا دخالت رهبر در عزل مشائي از معاونت اولي احمدي نژاد، امري قانوني و باز هم «ساده» بود؟ آيا ارتقاي درجه مشائي توسط احمدي نژاد، كه همه از آن به عنوان «دهن كجي» به رهبر ياد كردند، باز هم «امري ساده و عادي» بود؟ رئيس جمهور «مشائي» را از معاون اولي برداشت، ولي پست حساس تري به او داد و او را «رئيس دفتر رئيس جمهوري» كرد و دوتائي دو سال است براي ولي امر مسلمين جهان(!) «شيشكي» در مي آورند! آيا اين هم به زعم آقاي خامنه اي «امري عادي» است كه دشمنان از آن خوراك تبليغاتي ساخته اند؟ در كدام كشوري، رهبر يا شاه مي تواند به دستگاه قضائي امر كند كه از پيگيري پرونده فساد مالي يك مقام دولتي (محمدرضارحيمي) خودداري كنند؟ آيا اين هم امر معمولي و ساده اي است؟ آيا عدم تصويب بودجه سال 1390 تاكنون، يعني پنج ماه بعد از موعد قانوني تصويب بودجه، يك امر عادي است و باز هم دشمنان از آن سوء استفاده مي كنند؟ آقاي خامنه اي خودش بهتر از هركسي مي فهمد اينها به هيچ وجه ساده و معمولي نيست. او با تقلب و دروغ و خونريزي، دولتي را بر سر كار آورد كه فقط در همين دو سال، چندين بار باعث شده است تا مقام رهبري وارد كارزار شود و بر خلاف سخن روز شنبه اش «كه بناي ورود به تصميمات دولت را ندارم» وارد مسائل ريز و درشتي بشود كه جز «افتضاح حكومتي» نامي ندارد. ايشان مي گويد: « دخالت نمي كنم؛ مگر اينكه يك مصلحت بزرگي مورد غفلت قرار بگيرد!» خود ايشان حساب كند در دولتي كه با زور و تقلب بر سر كار آورده، چرا اين همه «مصلحت بزرگ» مورد غفلت قرار گرفته و مي گيرد كه هركجاي اين دولت را مي بينيم، نوك بيني مقام عظماي ولايت يا نمايندگانش در آن وارد شده است؟ اين چه پرده پوشي كودكانه اي است كه رهبري، بر عملكرد دولت و حكومت نامشروع خود مي كشد؟ آيت الله خامنه اي اكنون اسير دولتي خودساخته است، كه هر چندروز يك «غفلت بزرگ» و بلكه يك رسوايي بزرگ به بار مي آورد و البته تمام اين غفلتها در كارنامه شخص مقام معظم رهبري ثبت مي شوند. زيرا اين دولت، دولت منصوب و محبوب و همسو با ايشان است.
اينها كه فهرست وار برشمرده شد، معدودي از نشانه هاي سقوط سيستمي است كه موريانه ي فساد و تباهي، آن را از درون پوسيده و پوك كرده است. اين ديوار دارد فرو مي ريزد و در واقع ريزشش آغاز شده، اما ما در «بطن» اين حادثه نشسته ايم و آن را با دقت و جزئياتي مي بينيم كه گاهي حتي حوصله مان را هم سر مي برد.
آن نردبان «قدرت فردي» ولايت فقيه بدجوري ترك برداشته و بلكه شكسته شده و آن آقايي كه با غرور بر بلندايش نشسته بود، با فريادي هولناك در حال سقوط به پايين است. ما اين صحنه ي دلنشين سقوط ديكتاتوري ديني را با حالت «اسلوموشن / دور آهسته» داريم مي بينيم. شايد اين ديدن با همه جزئياتش، براي ما يك موهبت و نعمت بزرگ باشد. چه كسي مي داند؟ شايد اينگونه اين صحنه ي بزرگ و تاريخي، تا دهه ها در ذهن نسل ما و نسلهاي بعد و بعدي ايرانيان ثبت شود و در خاطرمان بماند. شايد اين باعث شود ديگر كسي جرأت نكند به «تنهايي» به بالاي نردبان حكومت بر يك ملت برود و بر ديگران حكمراني كند؛ خواه به نام «فقيه و امام»، و خواه به نام «خان و شاه»!
و اما اگر دست من باشد، ميل دارم به آن نيم خطي كه از اين سقوط حتمي در تاريخ نوشته مي شود، چيزي بيفزايم و بنويسم:«آخرين ضربه به سقوط ديكتاتوري در ايران، توسط مردم ايران زده شد!» انصاف نيست اگر مردم ايران، اين افتخار را نداشته باشند كه «آخرين ميخ» را بر تابوت ديكتاتوري بزنند. حيف است كه اين مجسمه موريانه زده، خودبخود فرو بريزد. به نظرم براي سهيم شدن در اين اتفاق بزرگ، براي شراكت در كوفتن آن ميخها بر تابوت ديكتاتوري، هر كدام از ما بايد بگوييم:«سهم من كو؟» و كاري بكنيم. هرچند آن مجسمه موريانه زده، خودبخود فروخواهد ريخت و به هر روي، كابوسهاي تلخ آن «آقا» كه به دست خود «حقير» شد، اكنون در حال تعبير شدن است. ميخ آخرش را مردم خواهند كوفت.

 
نوشته اي بود از بابک داد  

ترمیم قدرت مطلقه با سند جرم

غیبت شش روزه محمود احمدی نژاد، رییس جمهور برکشیده رهبر و ولی فقیه رژیم در ریاست جمهوری، خبرهای ضد و نقیضی را دامن زده است. به گفته بسیاری، احمدی نژاد در اعتراض به دخالت خامنه ای در عزل و نصب وزرا به خصوص وزیر اطلاعات، حیدر مصلحی و بازگرداندن او به کار پس از برکناری اش، خانه نشینی را برگزیده و از علنی شدن در انظار خودداری می کند. در غیب احمدی نژاد، جلسات هیات دولت با ریاست معاون اول او، محمدرضا رحیمی برگزار شده است. حضور تحمیلی حیدر مصلحی در جلسات دولت واکنش احمدی نژاد را برانگیخته و حاضر به شرکت در جلسات با حضور او نیست.این شیوه اعتراض احمدی نژاد هزینه دخالت خامنه ای در امور جاری به ویژه عزل و نصب وزرا را بیشتر می کند و هرچه بیشتر طول بکشد، بحران در راس رژیم را عمیق تر خواهد کرد. برای مقابله با این عمل احمدی نژاد و برای جلوگیری از ریزش نیروهای بیشتر و عمیق تر شدن شکاف ، دار و دسته علی خامنه ای دست به یکسری حرکات ایزایی زده اند. علی سعیدی، نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران مجبور به باز تعریف ولایت فقیه شده و برای ترمیم قدرت مطلقه او دست به کار می شود و می گوید: "در حاکميت اسلامی، هماهنگ کننده و سياستگذار اصلی نظام طبق قانون اساسی، ولی فقيه است و تخلف از فرمان او نيز در حکم تخلف از فرمان خدا و امام زمان محسوب می شود."به نظر می رسد ضربه کاری احمدی نژاد به راس خیمه نظام، زلزله در ارکان آن انداخته است که آخوند سعیدی عدم اطاعت از فرد مفلوک و خودکامه ای همچون علی خامنه ای را شوریدن بر خدا و امام زمان معنا می کند. از سوی دیگر، سعیدی می گوید: "اينکه ما خودمان بخواهيم مرتبا استراتژی تعيين کنيم و موجی در جامعه راه بياندازيم، وظيفه آقايان نيست."با این حساب، موج سازی و جریان راه انداختن تا کنونی در رژیم ضد مردمی جمهوری اسلامی توسط ولی فقیه راه اندازی می شده و هیچ کسی نباید در این کار دخالت کند. به زبان دیگر، احمدی نژاد برکشیده رهبر است و هیچ اختیاری از خود ندارد و باید مطیع و سر سپرده او باشد. اما این روزها خامنه ای به خوبی می بیند که دست پرورده اش بر او شوریده و تمام تخم مرغهایی که او در سبد احمدی نژاد چیده بود، اکنون به تلنگری در حال درهم شکستن است. این ضربه پذیری را احمدی نژاد به خوبی دریافته و امروز دارد از شرایط به نفع خود بیشترین بهره برداری را می کند. محمد علی جعفری، فرمانده سپاه پاسداران و سر گماشته خامنه ای می گوید: "انقلاب بيشتر از داخل کشور تهديد می‌شود و سپاه برای دفاع از انقلاب در عرصه غير نظامی منتظر دستور نخواهد ماند.هرچند این حرف پاسدار جعفری خودش به نوعی خودسری و برخورد احمدی نژادی ای است، اما نیم کش کردن شمشیر از نیام توسط او برای ترساندن طرفهای دیگر چندان کارساز نیست زیرا حریفان نیز از جنس خود او هستند و این عربده جوییها را بهتر از گوینده اش می شناسند. اما آخوند علم الهدی، امام جمعه مشهد که مشکل اساسی را دریافته، در تلاش برای ترمیم ضربه احمدی نژاد بر اقتدار خامنه ای می گوید: "چنانچه تبعيت از ولی ‌فقيه از سوی کارگزاران کشور وجود نداشته باشد، حکومت آنها نامشروع است حتی اگر تمام مردم کشور به او رای داده باشند."این باز تعریف علم الهدی از ولی فقیه مطلقه و خط و نشان کشیدن عدم مشروعیت حریف، همان مکافاتی است که این روزها کل رژیم با آن روبروست. وصله پینه او بر قبای ژنده ولی فقیه بر تن خامنه ای با سند جرم نمی تواند دردی از دردهای او را درمان کند، الا اینکه به جرم بی اهمیت کردن رای و نظر مردم، عدم مشروعیت رژیم را بیشتر جار بزند.به نظر نمی رسد بحران پیش رو در حال حاضر فروکش کند زیرا علت همه این ماجراها قدرت مطلقه ای است که این روزها ارکان آن به شدت در حالت لرزیدن است.

نویسنده:جعفر پویه

کمپین سفیران آزادی مطبوعات برای هنگامه شهیدی

سه شنبه سوم ماه مه، روز جهانی آزادی مطبوعات، سه سفیر آزادی مطبوعات تمام روز در گفتگو با رسانه ها تلاش می کنند توجه افکار عمومی هلند را به پرونده هنگامه شهیدی جلب نمایند. هنگامه شهیدی روزنامه نگار و مشاور کروبی در امور زنان پس از انتخابات سال 88 دستگیر و به شش سال زندان محکوم شده است. این کمپین توسط عفو بین الملل شاخه هلند، سازمان های «فری ویس» و «پرس ناو» و بخش آموزشی رادیو بین المللی هلند سازماندهی شده است. سفرای این روز افشین الیان حقوقدان ایرانی تبار، «لارا رنسه» روزنامه نگار و «افیه بلانکه فورت» نویسنده کتابی در باره ایران هستند. سفرای آزادی مطبوعات در این روز از شنوندگان برنامه های رادیویی و بینندگان تلوزیون خواهند خواست که طومار آزادی هنگامه شهیدی را امضاء کنند.روز جهانی آزادی مطبوعات ابتدا در سال 1991 در کنفرانس عمومی یونسکو در سال 1991 مطرح شد. سال 2003 سازمان ملل با تاکید بر این اصل که مطبوعات آزاد، چند صدایی و مستقل یکی از ارکان جامعه دمکراتیک است با تعیین این روز خواست آزادی مطبوعات را مورد توجه قرار دهد و به آزادی مطبوعات در جهان کمک کند.در هلند هر سال در روز سوم مه بر اهمیت آزاد بودن رسانه ها تاکید می شود و به روزنامه نگارانی که به خاطر حرفه شان تهدید می شوند دستگیر می گردند و کشته می شوند توجه نشان داده می شود. امسال وضعیت روزنامه نگاران در ایران مورد توجه قرار دارد. سه سفیر آزادی مطبوعات، توچه رسانه ها و افکار عمومی را به وضعیت روزنامه نگاران در ایران جلب می کنند و از مردم خواهند خواست که طومار آزادی هنگامه شهیدی را امضاء کنند.روزنامه نگاران ایرانایران در «رده بندی جهانی آزادی مطبوعات» مربوط به سال 2010 که توسط سازمان گزارشگران بدون مرز ارائه شده است، از میان 178 کشور بررسی شده پس از چین، سوریه و برمه در رده 175 قرار دارد. ترکمنستان، کره شمالی و اریتره آخرین کشورهای موجود در این لیست هستند.هم اکنون ده ها روزنامه نگار در ایران در زندان بسر می برند از جمله: سام محمودی سرایی، علی ملیحی، مسعود لواسانی، مجتبی لطفی، محمدصدیق کبودوند، علی اکبر عجمی، حسن ظهوری، کیوان صمیمی، هدی صابر، حسین درخشان، بهمن احمدی امویی، احمد زید آبادی و هنگامه شهیدی.

هنگامه شهیدیهنگامه شهیدی روزنامه نگار، عضو حزب اعتماد ملی و وبلاگ نویس پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران بازداشت شد. او در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری مشاور کروبی در امور زنان بود. وی که به بیماری قلبی مبتلاست به 6 سال زندان محکوم شده است. شهیدی به «شرکت در اجتماعات غیر قانونی، تبانی به قصد بر هم زدن امنیت، تبلیغ علیه نظام، و اخلال در نظم عمومی» متهم شده است.سفرای آزادی مطبوعات به همراه سازمان های روزنامه نگاران، و سازمان های مدافع حقوق بشر روز سوم مه برای هنگامه شهیدی آکسیون برگزار می کنند. آکسیون هایی که سال های قبل برای روزنامه نگاران برگزار شده موفق بوده است. آکسیون سال 2008 برای «او وین» روزنامه نگار برمه ای، آکسیون سال 2009 برای «کامبخش» روزنامه نگار افغان و آکسیون سال 2010 برای «تیسا» از سریلانکا به آزادی این روزنامه نگاران منجرشد.

عصر هلند


احضار یکی از اعضای انجمن صنفی معلمان کردستان

در پی انتشار بیانیه انجمن صنفی معلمان کردستان، پیمان نودینیان، از اعضای این انجمن به ستاد خبری اداره اطلاعات سنندج احضار شد.

به گزارش موکریان نیوز، براساس تماسی که روز گذشته با پیمان نودینیان گرفته شده است وی می‌بایست ساعت ۹ صبح روز پنج شنبه هشتم اردیبهشت ماه در ستاد خبری اداره اطلاعات سنندج حاضر شود.

این فعال صنفی پیش‌تر نیز بار‌ها از طرف ستاد خبری احضار و مورد بازجویی قرار گرفته است.

گفتنی است پیمان نودینیان دبیر زبان انگلیسی در سنندج و از اعضای کانون صنفی معلمان ایران می‌باشد.

محاکمه ۱۷ تن از فعالین سیاسی و مدنی آذربایجان برگزار شد

روز سه شنبه ششم اردیبهشت پنج تن از فعالین مدنی آذربایجان که در تجمع ۱۳ فروردین در اعتراض به خشک شدن دریاچه اورمیه از طرف نیروهای امنیتی دستگیر شده بودند برگزار شد. به گزارش تارنمای دانشجویان آذربایجان، این محاکمه در شعبه اول دادگاه انقلاب تبریز به ریاست قاضی حمل بر با حضور پنج نفر به نامهای: حجت مختار‌زاده، جلیل علمدار میلانی، حبیب پورولی، علی سلیمی، سعید صباهی و وکیل پرونده جناب آقای موسی برزین خلیفه لو به صورت غیر علنی بر گزار شد. اتهام این پنج نفر اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت و اخلال در نظم و امنیت نام گذاری گردیده است. در این جلسه فعالان محیط زیست با رد اتهامات به دفاع از خود پرداخته و وکیل آن‌ها اعتراض به خشک شدن دریاچه اورمیه را حق ملت آذربایجان دانسته و موکلین خود را بی‌گناه خواند. خاطر نشان می‌شود که پنج تن از فعالان مدنی آذربایجان در تجمع میدان آذربایجان تبریز در اعتراض به عملکرد دولت در خشکاندن دریاچه اورمیه دستگیر شده و گس از ۱۱ روز بازجویی و آزار و اذیت در اداره اطلاعات پرونده از طرف قاضی شعبه ۴ بازپرس هاشمزاده به دادگاه انقلاب فرستاده شد که در این راستا، خانواده مته‌مان چندین بار به شعبه مربوط و قاضی هاشمزاده مراجعه کرده‌اند که از طرف وی نه تنها جوابی داده نشده بلکه مورد پرخاش قرار گرفته‌اند. رای نهایی دادگاه طی چند روز آینده اعلام خواهد شد. از سوی دیگر دومین جلسه محاکمه ۱۲ تن از فعالین سیاسی و مدنی آذربایجان که به اتهام مشارکت در فعالیت‌های تبلیغی علیه نطام و به نفع گروههای غیر قانونی قوم گرایانه، مشارکت در اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور، عضویت در گروه غیر قانونی گاموح به قصد بر هم زدن امنیت کشور و معاونت در ارتباط با بیگانگان بازداشت شده بودند، پس از آنکه جلسه ۲۸ دی ماه سال گذشته بنا به دلایل نامشخص بی‌نتیجه مانده بود، مجددا روز چهارشنبه ۷ اردیبهشت برگزار شد. به گزارش دانشجونیوز، دومین جلسه دادگاه ۱۱ نفر از فعالین مدنی-سیاسی آذربایجان بنام‌های محمود فضلی، اکبر آزاد، شهرام رادمهر، بهبود قلی‌زاده، یونس سلیمانی، حیدر کریمی، نعیم احمدی، کبری فرج‌زاده، علیرضا عبدللهی، حسن رحیمی و شکرالله قهرمانی فرد صبح دیروز در دادگاه انقلاب تبریز برگزار شد. بر اساس این گزارش، آیدین خواجه‌ای، فعال دانشجویی آذربایجان نیز به دلیل عدم دریافت ابلاغیه در دادگاه حضور نداشت. بر اساس این گزارش، همزمان با برگزاری دادگاه این فعالین، جمع کثیری از فعالین سیاسی تبریز نیز در مقابل ساختمان دادگاه انقلاب تبریز حضور داشته و ضمن اعتراض به محاکمه این فعالین، حمایت خود را از آنان اعلام نمودند. این گزارشات می‌افزاید، دادگاه این فعالین که قانونا می‌بایست از ساعت ۹ صبح آغاز گردد با چند ساعت تاخیر برگزار شد و به جز وکلای این فعالین، به هیچکدام از اعضای خانوادهٔ آنان نیز اجازهٔ ورود به دادگاه داده نشد.. با وجود آنکه در اولین جلسهٔ دادگاه که در ۲۸ دی ماه سال ۸۹ برگزار شده بود، به دلایل نامعلوم با عدم حضور قاضی شعبه دوم دادگاه انقلاب تبریز آقای دولت آبادی، دادرس شعبه دو دادگاه انقلاب شهرستان تبریز آقای علی محمدی ریاست دادگاه را برعهده داشت این بار دولت آبادی راس ساعت ۱۰. ۳۰ آغاز دادرسی را اعلام نمود. بر پایه این گزارش جلسهٔ اول به دلیل کمبود وقت نیمه کاره اعلام و ادامهٔ بررسی اتهامات وارده به جلسات آتی موکول گردیده بود، در کمال تعجب ریاست دادگاه در دومین جلسه با پخش برگه‌هایی در میان متهمین! از آنان خواست آخرین دفاعیات خود را بر روی آن‌ها بنویسند!. این اقدام عجیب با اعتراض فعالین آذربایجانی و وکلایشان آقایان محمدرضا فقیهی، عباس جمالی، موسی برزین و دستمالچی روبرو گردید اما ریاست دادگاه به رغم این موضوع بر اخذ آخرین دفاع تاکید نمود. به این ترتیب دومین جلسهٔ رسیدگی به اتهامات این ۱۱ فعال سیاسی پس از اخذ آخرین دفاعیه‌ها درعرض تنها ۴۰ دقیقه! به پایان رسید اما در ادامه در اثر اعتراض شدید این فعالین نسبت به روند غیرقانونی دادگاه و تاکید مجدد بر شکنجه‌های متعدد وارده بر آنان در دوران بازداشت در بازداشتگاه وزارت اطلاعات، رئیس شعبهٔ دوم دادگاه انقلاب تبریز اعلام نمود سومین جلسهٔ رسیدگی به اتهامات این فعالین ۵ روز بعد، روز دوشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۰ جهت اخذ آخرین دفاعیات برگزار خواهد گردید. گفتنی است، که دادگاه خانم زهرا فرج‌زاده و آقایان یوروش مهرعلی بیگلو، دکترلطیف حسنی از دیگر بازداشت شدگان این پرونده که بیش از دویست و بیست و پنج روز بازداشت انفرادی را تحمل کرده‌اند، در تاریخ ۱ خرداد برگزار خواهد شد. در دو ماه اخیر روند بازداشت و برخوردهای قضایی با فعالین سیاسی و مدنی آذری رشد بسیار چشمگیری داشته است.

احضار فعالان دانشجویی دانشگاه علم و صنعت به سازمان سنجش جهت «تأیید صلاحیت عمومی» برای کارشناسی ارشد

ده ها تن از فعالان دانشجویی دانشگاه علم و صنعت که در آزمون های کارشناسی ارشد شرکت کرده بودند، طی تماس های تلفنی با شماره های ناشناس برای مصاحبه در جلساتی تحت عنوان "تأیید صلاحیت عمومی" به سازمان سنجش احضار شدند.به گزارش دانشجونیوز، در چند روز گذشته بیش از دهها تن از دانشجویان دانشگاه علم و صنعت، که اکثرا از فعالین سیاسی، صنفی، فرهنگی و نشریاتی این دانشگاه بوده و بتازگی در آزمون های کارشناسی ارشد دانشگاه ها شرکت نموده اند، به جلساتی تحت عنوان «تائید صلاحیت عمومی» احضار شده اند.بر اساس این گزارش، سال گذشته نیز ده ها تن از دانشجویان دانشگاه علم و صنعت طی تماس های مشابه با احضار به بهانه ی "نقص پرونده" توسط بازجویان وزارت اطلاعات در طبقه ی دوم سازمان سنجش ساعت ها مورد تهدید و بازجویی قرار گرفته اند که اغلب این دانشجویان با اخذ تعهد و پس از تهدیدهای فراوان اجازه ی ادامه ی تحصیل مشروط در مقطع کارشناسی ارشد را یافتند اما تعدادی نیز از ادامه ی تحصیل محروم شدند.گفتنی است، مأموران امنیتی در چند سال گذشته برای توجیه این رفتارهای صورت گرفته و زمینه سازی برای برخوردهای آینده از دادن کارنامه ی کنکور به برخی داوطلبان ممانعت به عمل آورده و رتبه ی برخی را نیز -به اذعان خود بازجویان- تحریف کردند.

ديدار فعالان دانشجويی و مدنی با خانواده عماد بهاور، دانشجوی محروم از تحصيل و محکوم به ۱۰ سال زندان

جمعي از فعالين دانشجويي و مدني با حضور در منزل مهندس عماد بهاور با خانواده اين دانشجوي زنداني ديدار كردند.

به گزارش دانشجونيوز، در اين ديدار مادر عماد بهاور به محروميت فرزندش از حق مرخصي اشاره كرد و خواهان ازادي عماد بهاور شد.مريم شفيعي مقدم همسر عماد بهاور نيز از روحيه عالي همسرش و همچنین محروميت وي از حق مرخصي ، تماس تلفني و ملاقات حضوري خبر داد و نسبت به صدور حكم بي سابقه 10 سال زندان براي وي اعتراض كرد.اين گزارش می افزاید، فعالين دانشجويي و مدني حاضر در اين جلسه نيز صدور حكم كم سابقه و سنگين ده سال حبس تعزيري براي اين دانشجوي محروم از تحصيل را محكوم كرده و آن را ناشي از كينه جويي مقامات امنيتي از فعاليت هاي سياسي و مدني عماد بهاور دانستند.عماد بهاور دانشجوي مقطع كارشناسي ارشد دانشگاه مازندران در رشته علوم سياسي ميباشد كه به دليل عضويت در نهضت آزادي ايران و فعاليت هاي دانشجويي و سياسي به ده سال حبس تعزیری و ده سال محرومیت از فعالیت در احزاب، رسانه ها و فضای مجازی محكوم شده است. پيش از اين رئيس شاخه جوانان نهضت ازادي ايران از ادامه تحصيل در مقطع كارشناسي ارشد در دانشگاه مازندران محروم شده بود.مهندس عمار بهاور هم اكنون در بند 350 زندان اوين نگهداري ميشود.‏

وزارت خارجه آلمان ادعای سفیر ایران مبنی بر روابط حسنه را رد کرد

علیرضا شیخ عطار، سفیر جمهوری اسلامی در آلمان، در گفت‌وگویی که روز دوشنبه ۲۵ آوریل با خبرنگار سیاسی ایرنا انجام داد، گفت که ایران در دیالوگ و تعامل با آلمان نسبت به سایر کشورهای اروپایی راحت‌تر است. او هم‌چنین مدعی شد که آلمان زیر فشار کشورهای دیگر با اعمال تحریم علیه ایران موافقت کرده است. یکی از سخنگویان وزارت امور خارجه‌ی آلمان در این راستا به دویچه‌وله گفت: «برخورد دولت آلمان در مورد ایران، به ویژه در رابطه با برنامه‌ی اتمی این کشور، کاملاً روشن است. این برخورد در سطح بین‌المللی هماهنگ می‌شود و همه از آن اطلاع دارند.این سخن‌گو سپس به دلایل اعمال تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران پرداخت و گفت: «ایران سرانجام باید قطع‌نامه‌های سازمان ملل رابه اجرا در آورد و در جهت شفاف‌سازی برنامه‌ی اتمی خود اقدام کند. از آن‌جا که ایران تا به‌حال دست به شفاف‌سازی در مورد طرح‌های اتمی خود نزده، سازمان ملل و اتحادیه‌ی اروپا تصمیماتی در مورد تحریم علیه ایران اتخاذ کرده‌اند.»این سخنگو هم‌چنین بر حمایت آلمان از قطع‌نامه‌های بین‌المللی تأکید کرد و گفت‌: «دولت آلمان، بدون قید و شرط از این تصمیم‌ها‌ی بین‌المللی پشتیبانی می‌کند.»سفیر جمهوری اسلامی در آلمان از آن گذشته، در همین مصاحبه به روابط خوب ایران و آلمان اشاره کرد و افزایش حجم مبادلات تجاری میان این دو کشور را نشانه‌ی بارز برقراری این روابط حسنه دانست. او گفت که حجم این مناسبات در سال ۲۰۱۰، نسبت به سال ۲۰۰۹، ۹ درصد افزایش یافته است. یکی از سخنگویان وزارت امور خارجه‌ی آلمان، این ادعا را رد کرد و در رابطه با کاهش میزان مبادلات تجاری با ایران گفت: «از میزان مبادلات بازرگانی بین ایران و آلمان کاسته شده است. در چهارماهه‌ی پایانی سال ۲۰۱۰، میزان مبادلات بین ایران و آلمان نسبت به سال گذشته، شانزده و هفت دهم در صد کاهش یافته است.» این سخن‌گو اضافه کرد: «کلیه‌ی مبادلات مالی کشورهای عضو اتحادیه‌ی اروپا با ایران یا با کشور سوم از طریق اتحادیه‌ی اروپا به شدت کنترل می‌شوند.» او هم‌چنین افزود که: «تاکنون تک تک این مبادلات، از نظر حقوقی بررسی شده‌اند و در مورد هر یک از آن‌ها تصمیم گرفته شده.» او تأکید کرد: «پس از این ‌هم، به همین منوال اقدام خواهد شد.

ابهاماتی در مورد پخش زنده گفتگوی احمدی نژاد در تلویزیون

قرار است احمدی نژاددر گفت‌وگویی مستقیم با مردم به بازگویی عملکرد دولت در هدفمندکردن یارانه‌ها و نیز برخی مشکلات به وجود آمده در این مسیر و برخی مسایل دیگر بپردازد، اما ابهاماتی در مورد پخش زنده این گفت‌وگو به وجود آمده است.
سایت روزنامه «هفت صبح» نوشت:
قرار است احمدی نژاد در گفت‌وگویی مستقیم با مردم به بازگویی عملکرد دولت در هدفمندکردن یارانه‌ها و نیز برخی مشکلات به وجود آمده در این مسیر و برخی مسایل دیگر بپردازد، اما ابهاماتی در مورد پخش زنده این گفت‌وگو به وجود آمده است.این منبع اضافه کرد، احمدی نژاد در برنامه ضبط شده شرکت نخواهد کرد.

ایران برای ایجاد ترس ورعب اقدام به اعدام در ملاء عام می کند

سازمان عفو بین الملل با انتشار بیانیه ای اعلام کرد ایران اعدام در ملاء عام را بصورت فجیعی افزایش داد و هدف از آن ایجاد ترس ورعب در بین مخالفان نظام در این کشور است .

العربیه:حسیبه حاج صحرایی ، معاون برنامه خاورمیانه و آفریقای شمالی عفو بین‌الملل ، در گفتگوی خبری اعلام کرد ایران از آغاز سال جدید تاکنون تعداد ۱۳ مرد را در ملأ عام اعدام کرده است.سایت عفو بین الملل روز پنج شنبه ۲۸-۴-۲۰۱۱ با انتشار این بیانیه اعلام کرد ” این رقم برابر با کل تعداد اعدام شدگان ملاء عام در سال ۲۰۱۰ در ایران است.”در ادامه بیانیه عفو بین‌الملل آمده است “بسیار آزاردهنده است که مقامات جمهوری اسلامی بار دیگر در صدد ارعاب مردم با چنین مناظری برآمده‌اند که نه تنها از فرد قربانی چهره‌ای غیرانسانی می‌سازد بلکه کسانی را که شاهد چنین صحنه‌هایی هستند ستمگر و بی‌رحم می‌کند.”معاون برنامه خاورمیانه و آفریقای شمالی عفو بین‌الملل افزود : “ایران بار دیگر، خودش را متمایز کرده و در سال جاری تنها کشوری شد که نوجوانان را اعدام می‌کند.”گفتنی است که جمهوری اسلامی ایران و حکومت سابق طالبان تنها حکومتهایی هستند که هنوز بصورت آشکاراقدام به اعدام در ملأ عام می کنند وأنرا بر طبق موازیین شرعی واحکام اسلامی می دانند .سازمانهای جهانی حقوق بشر بارها این نوع مجازات را محکوم کرده اند و اعدام در ملأ عام را عملی وحشیانه تلقی کرده اند.سازمان عفو بین الملل می‌گوید که جمهوری اسلامی سال گذشته دست‌کم ۲۵۲ تن را در ایران اعدام کرده است که ۱۴ تن از آنها در ملأ عام اعدام شده اند.طبق گزارشهای سالیانه سازمانهای حقوق بشر، ایران از سال ۱۹۸۰ تاکنون در اعدام ها همیشه مقام اول یا دوم را برای خود کسب کرده است.

سقوط معیشت و دیکتاتوری خامنه‌ای؛ بازی خطرناک با خشم مردم ( پدرام طنازی )

  سقوط معیشت و دیکتاتوری خامنه‌ای؛ بازی خطرناک با خشم مردم بحران‌های بی‌پایان اقتصادی در جمهوری اسلامی، زندگی مردم را به ویرانه‌ای تبدیل کرد...