۱۳۹۰ اردیبهشت ۷, چهارشنبه

دختر خورشید برای همیشه غروب کرد

در پی جراحات ناشی از تصادف بهاره علوی، فعال کمپین یک میلیون امضا و وبلاگ نویس درگذشت.بهاره علوی وبلاگ نویس و فعال حوزه زنان و کمپین یک میلیون امضا و فعال حقوق بشر کرد، شامگاه روز دوشنبه پنج ادری‌بهشت درگذشت.به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، بهاره علوی که متولد مردادماه ۱۳۶۹ بود، روز۱۰ فروردین ماه در محور سنندج دچار سانحه رانندگی شده و پس از بیست و شش روز به علت شدت آسیب‌دیدگی نخاع و عفونت ناشی از حراحات تصادف درگذشت.بهاره علوی یکی از جوان‌ترین وبلاگ نویسان ایران و از اعضای کمپین یک میلیون امضا در کردستان و از مدافعان حقوق بشر بود که از سن ۱۶سالگی فعالیت اجتماعی را آغاز کرد. وی همچنین در حوزه مسائل زنان کردستان فعالیت پژوهشی جدی و مستمری داشت. او یادداشت های خود را در وبلاگ دختر خورشید منتشر می کرد.پیکر بهاره، شب گذشته به شهر سقز منتقل شد و امروز و فردا مراسم یادبود وی برگزار خواهد شد.گفتنی است، او یکی از فعالان مدنی بود که در جریان اعتراضات به اعدام حبیب الله لطیفی نقش بارزی ایفا کرد و از جمله افرادی بود که به صورت مستمر به پیگیری اوضاع زندانیان سیاسی به ویژه در مناطق کرد نشین می‌پرداخت.کمیته گزارشگران حقوق بشر این ضایعه جبران ناپذیر را به خانواده بهاره، برادر او، آقای بهروز علوی، دوستان و یاران او در کردستان و فعالان حقوق بشر و جامعه وبلاگ نویسان ایران تسلیت می‌گوید. باشد که آرمان‌های او را، روزی به ثمر نشسته ببینیم و همچنان که بهاره آرزو داشت شاهد جامعه‌ای به‌دور از تبعیض و نابرابری باشیم.

یادش گرامیدر تغییر برای برابری بخوانید:

آنکه یادش ماندگار است نامیرا است، نامیرا چون بهاره علوی

حاکم شدن جو امنیتی برفضای ملاقات زندانیان سیاسی بند ۳۵۰

انواده‌های زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ از افزایش فشارهای امنیتی هنگام ملاقات زندانیان با خانواده‌هایشان خبر می‌دهند.به گزارش کلمه، دوشنبه این هفته در زمان ملاقات زندانیان این بند با خانواده‌هایشان، ماموران امنیتی با حضور در سالن ملاقات کابینی بر گفتگوهای خانواده‌ها با زندانیان نظارت می‌کردند. از آنجا که ساعت ملاقات هفتگی خانواده‌ها با زندانیشان ۲۰ دقیقه در هفته است خیلی از خانواده‌ها برای بهتر استفاده کردن از این زمان برخی موضوعهای گفتگوی خود با زندانی را یادداشت می‌کنند تا آن‌ها را فراموش نکنند. اما این هفته ماموران امنیتی به این موضوع حساسیت نشان دادند و با رفتاری خشن، تعدادی از این دست نوشته‌ها را از خانواده‌ها گرفته و بررسی کردند و در مواردی نیز با کلماتی توهین آمیز با برخی از خانواده‌ها و زندانی‌هایشان برخورد کرده‌اند. گفته می‌شود آن‌ها به دلیل انتشار بیانیه زندانیان سیاسی این بند در روزهای اخیر به این کار اقدام کرده‌اند. همچنین ماههاست تلفن‌های بند ۳۵۰ زندان اوین را از بیم انتقال اخبار زندانیان سیاسی به خارج از زندان قطع کرده‌انداین فشار‌ها هر روز بر زندانیان سیاسی و خانواده‌هایشان بیشتر می‌شود تا آنجا که جلسه هفتگی قران خوانی خانواده زندانیان نیز طبق خواسته ماموران امنیتی لغو شده است. این فشار‌ها در روزهای اخیر نیز با گماردن نیروهای امنیتی در سالن ملاقات زندان اوین ابعاد تازه‌ای یافته است.

یک جوان دیگر در سیاهچال های رژیم جنایتکار ولی فقیه جان باخت

يك زنداني سياسي در پلاك 100 زندان اطلاعات شيراز جان باخت  
رضا محمدي يكي از فعالين سياسي شيراز بود كه در 20 مهر 88 در تجمع سالروز حافظ دستگير و به نقطه نامعلومي منتقل گرديده بود.بعد از مدتها خانواده وي متوجه وجود وي در زندان پلاك 100 شيراز ميشوند،نهايتاً وي در دادگاهي به ۴ سال حبس محکوم گرديده بود.گزارشات حاكي از آن است كه اين زنداني سياسي، در زندان اطلاعات شیراز معروف به پلاک ۱۰۰ جان باخته است.بنا بر اخبار دريافتي، خانواده و نزدیکان رضا محمدي اواخر دی ماه‌ ۸۹ جهت ملاقات به پلاک ۱۰۰ مراجعه کرده اند اما به آنان اجازه ملاقات داده نشده و این روند همچنان ادامه داشته، تا اینکه در اول اسفند ۸۹ به خانواده گفته شده كه فرزندشان مصدوم گرديده و تحت درمان ميباشد ،لذا نمیتوانند با وي ملاقاتي داشته باشند.بعد از چند روز به خانواده اطلاع دادند که رضا به علت زمین خوردن در حمام فوت کرده است !علیرغم مراجعات و پیگیریهای خانواده هنوز هیچ پاسخي در رابطه با علت فوت ‌به خانواده نداده اند و حتي از تحویل دادن جنازه وی خودداری میکنند .اطلاعات شیراز با بازداشت برادر رضا محمدی و گرفتن تعهد از خانواده وی آنها را تحت فشار قرار دادند که به هیچ عنوان نباید خبری در این مورد پخش شود.
گزارش ارسالی از كانون حمايت ازخانواده های جان باختگان و بازداشتي ها

انتقال دانشجوی زندانی علي رغم اتمام دوره محكوميت اش به 209

دانشجوی زنداني هود يازرلو علي رغم اتمام دوره محكوميت اش به 209 منتقل گرديددانشجوی زندانی هود يازرلو علي رغم اتمام محكوميت سه ساله اش به 209 منتقل گرديد. بر اساس اخبار و گزارشات دريافتی، زندانی سياسی هود يازرلو كه به مدت سه سال در زندانهای اوين و گوهردشت محبوس بود ميبايستی در تاريخ دوم ارديبهشت مصادف با پايان حكم سه ساله اش آزاد مي گرديد،اما مامورين در همين روز بدون اطلاع خانواده و وكيلش هود را به اوين منتقل كردند.در روز اول هيچكس اطلاعی از وضعيت وی نداشت،تا اينكه در روز سوم ارديبهشت وی شبانه با خانواده خود تماس گرفته و به مدت دو دقيقه بطور تلفنی صحبت كرده و گفته بود كه او را به بند 209 اوين آورده اند.وي صحبت ديگری نتوانست بكند و فقط موقعيت خودش را به اطلاع خانواده اش رساند.هنوز مشخص نيست كه وزارت اطلاعات با اين بازداشت غير قانونی و غير مترقبه خود،چه طرح وتوطئه ای برای اين زندانی سياسی در بند تدارك ديده است.
گزارش ارسالی از كانون حمايت ازخانواده های جان باختگان و بازداشت

۱۳۹۰ اردیبهشت ۶, سه‌شنبه

رنجهای یک زندانی سیاسی پس از آزادی

مسیح علی نژاد

 زندگی بسیاری از زندانیان حوادث پس از انتخابات بعد از آزادی دچار فراز و فرودهایی در حوزه شغلی و شخصی می شود که از نگاه رسانه ها دور می ماند. بسیاری از زندانیان خصوصا کسانی که کمتر شناخته شده هستند پس از آزادی دچار مشکلات جدی در زندگی شخصی خود می شوند که هیچ مرجعی پاسخگوی آنها نیست. در این میان آنچه بر زندانیان گمنام پس از آزادی می گذرد گاهی وقت ها به مراتب دشوار تر از روزهایی است که آنها روزهای محکومیت خود را در زندان سپری می کردند.اکبر امینی از جمله ی این زندانیان جوان سیاسی بود که در نخستین روزهای پس از انتخابات خرداد ۸۸ دستگیر شد و پس از تحمل انفرادی و زندان، زندگی خانوادگی و شغلی اش دچار مشکلات جدی شده بود. برادر وی به تازگی در گفتگویی با جرس به رنج های زندگی این جوان سیاسی اشاره کرد و گفت او در راهپیمایی ۲۵ بهمن با عکس هایی از خودش و فرزندش طی یک اعتراض نمادین به بالای جرثقیل رفت تا بگوید که چگونه برای دلسوزی اش به خاطر کشور قربانی شده است. اما به جای آنکه صدایش شنیده شود بار دیگر روانه زندان شد و اینک زندگی او و خانواده اش دستخوش تلاطم دیگری شده است.

مشکلات شغلی برای یک زندانی سیاسی

علیرضا فلاحتی از جمله زندانیانِ شهرستان بابل است که او در جریان انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری شبانه و در برابر چشمان همسر و دختر خردسالش توسط ماموران وزارت اطلاعات دستگیر و به ده ماه زندان محکوم شد.زندگی او نیز پس از آزادی با مشکلات جدی مواجه شد که تا کنون کسی پاسخگوی او نبوده. زندانیان سیاسی ترجیح می دهد در برابر مشکلاتی که پس از آزادی برایش به وجود آمده است سکوت کند. اما دوستان وی گوشه ای از شرح رنجی که او کشیده است را بازگو می کنند و همسر او نیز از همدلی اش با این فعال سیاسی می گوید.وی هنگامی که کارمند اداره مخابرات بابل بود دستگیر و در آخرین روزهای سال 88با قید وثیقه آزاد شد .یکی از دوستانِ وی به جرس گفته است: وی پس از ایام تعطیلاتِ عید89 ، پس از آزادی در اولین روز کاری برای ادامه فعالیت شغلی اش به اداره مخابرات مراجعه می کند اما در کمال تعجب می بیند که از ادامه فعالیت او جلوگیری کرده اند. حراست مخابرات به او اعلام کرد که باید نامه ای از دادگاه به منظورِ موافقت با ادامه کار وی در مخابرات ارائه دهد.رفت و آمدهای مکرر این فعال سیاسی به دادستانی، وزارت اطلات، دادگاه، حراست مخابرات نتیجه ای نداد و علی رغم همه تلاشهایش نامه ای که اداره مخابرات برای استعلام از دادگاه تهیه کرده بود را هیچ یک از مسئولان حاضر به امضا نشدند و حتی از ارائه یک حکم مکتوب مبنی بر اخراج ، تعدیلِ نیرو و یا توقف کار اداری به وی نیز خودداری کرده اند و نتیجه تلاش های یک ساله ی وی تنها بلاتکلیفی بود.همه این بلاتکلیفی ها در نهایت فرصت شکایت برای دریافت بیمه بیکاری را نیز از این فعالِ جوانِ سیاسی گرفته است و به نظر می رسد روزنه های امرار معاش و تامین هزینه ی زندگی معمولی یک فعالِ سیاسی نیز پس از آزادی به این طریق بسته می شود تا او که تنها نان آور خانه بود نیز نتواند کاری انجام دهد.علیرضا فلاحتی ناگزیر به شرکت های خصوصی مراجعه می کند تا پس از اخراج از اداره مخابرات راه دیگری برای تامین مخارجِ زندگی اش بیابد اما در شهرستان، ناامنی برای شرکت های خصوصی جهت استخدام چهره هایی که به زندان محکوم شده اند تا آنجاست که علی رغم موافقتِ یک شرکتِ خصوصی پس از طی مراحلِ دشوار گزینش در نهایت مدیرِ شرکت در اولین روزِ کاری عذر وی را می خواهد و بدون ارائه دلیلی تنها اعلام می کند که شرایط، اجازه همکاری با این فعالِ سیاسی را به وی نمی دهد.یکی از شرایط یافتن کار در شرکت های دیگر داشتن سابقه کار است .اداره ی مخابرات به درخواست های مکرر این فعال سیاسی برای ارائه گواهیِ سابقه ی کار خودداری می کند و حاضر نمی شود حتی به وی که سابقه سه سال کار در آن اداره را دارد توضیح دهند که چرا او را از این حقِ ساده محروم می کنند و حتی حاضر نمی شوند زیر درخواست نامه ی او به صورتِ مکتوب اعلام کنند که نمی توانند گواهی سابقه کار را در اختیارش قرار دهند.

گناه فرزندی که پدرش یک زندانی سیاسی است

علیرضا فلاحتی دانشجوی جوانی بود که به هنگام دستگیری، فرزند خردسال و همسر وی نیز در شرایط روحی بدی قرار گرفته اند اما این شرایط پس از روزهای آزادی هم سامان نیافت.هزینه های تحصیل و پرداخت اقساط خانه و مخارج دیگر تا اندازه ای برای جوانانی که زندانی می شوند کمرشکن می شود که بسیاری از این زندانیان وادار به فروش و یا پس دادن اموال ودارایی های معمولی خود می شوند.علیرضا فلاحتی به گفته ی دوستانش از حمایت خانواده اش بهره مند است و اگر نبود حمایت های خانواده شاید او نیز باید همین مسیر را طی می کرد که به شوخی یا جدی می گفت: بعد از زندان و پس از اخراج از اداره و عدم پذیرش در شرکت های خصوصی به دلیل سوابق سیاسی شاید باید کارتن خوابی را هم تجربه کرد تا خیال کسانی که حتی حقِ زندگی هم برای منتقدان قائل نیستند راحت شود که پیروز شده اند.علیرضا فلاحتی که خود با مشکلات جدی دست و پنجه نرم می کند حاضر به توصیف شرایط دشوار خود نمی شود و به این بسنده می کند که بگوید ، مشکلات به وجود آمده برای زندانیان سیاسی تنها مشمول حال او نمی شود. وی می گوید که آریا آرام نژاد از دو جهت در فشار است .هم از سوی کسانی که برایش پرونده درست کرده اند و حکم زندان صادر کرده اند و هم به خاطر موضع گیری خوبش در برابر سوءاستفاده مجاهدین از آهنگهایش نیز مورد حمله قرار می گیرد.حمله ای که ناجوانمردانه است .فلاحتی می گوید این گروه باید بدانند با دست دوستی که به دیکتاتور عراق دادند و گلوله هایی که به سمت کشور خود شلیک کرده اند و خشونتی که ترویج می کنند جایی در حرکت آرام و صلح آمیز مردم ندارند.بسیاری از زندانیان شهرستان ها پس از آزادی احساس می کنند زندانِ بیرون تحملش بسیار سخت تر از زندانِ پشتِ میله ها است.علیرضا فلاحتی شاید تنها پدرِ جوانی نیست که به جرم زندانیِ سیاسی بودن باید تا همیشه نگرانِ آینده ی فرزند خودش باشد و زندان را به چنین آزادیِ نیم بندی ترجیح دهد؛ زمانی که فرزندت بیمار می شود و فقط چون پدرش زندانی سیاسی است نه بیمه است و نه می تواند از پس هزینه های درمان کودکش برآید، آنوقت در زندان بودن بهتر از نگاه کردن در چشم های کودکی است که هیچ گناهی ندارد جز فرزندِ یک زندانیِ سیاسی بودن. زمانی که فرزندت تب دارد و ناامیدانه او را خود درمانی می کنی چون تامین هزینه پزشک نیز سخت است آنوقت پشتِ میله ها بودن شاید راحت تر است تا بیرون میله ها باشی اما دست هایت بسته باشد.

همسرانی که همراهِ زندانیان سیاسی می شوند

پس از انتخابات مخدوش ریاست جمهوری سال ۸۸ بخش هایی از زندانیان سیاسی پس از آزادی دچار بحران و اختلافات خانوادگی شده اند. یکی از زندانیان جوانی که عاشورای سال ۸۸ در مشهد دستگیر و پس از تحمل سه ماه زندان آزاد شده بود به جرس می گوید: هزینه ای که پرداخته ام تنها محرومیت تحصیلی نبود بلکه تماس های تهدید آمیز بازجوهای من با همسرم ، خانواده همسرم که اصلا سیاسی نبوده اند را بسیار نگران کرد و این موجب جدایی ما شد.این دانشجوی جوان که دو ترم محرومیت تحصیلی نیز در پرونده او بود می گوید: گلایه ای از همسرم ندارم و حتی گاهی فکر می کنم از دست دادن امکان تحصیل و از دست دادن کانون گرم خانوادگی بی تردید مرا مصمم تر می کند که راه های جدی تری برای مبارزه با حکومتی پیدا کنم که حتی حق زندگی را هم از معترضان و منتقدانش سلب می کند.اما از سوی دیگر همراهی برخی از همسران با زندانیان سیاسی نیز در دو سال گذشته روی دیگر این ماجرا بود.همراهی جوانانی چون امین احمدیان، وحید لعلی پور با همسران دربندشان بهاره هدایت و مهدیه گلرو نیز وجهه دیگر این بحران های سیاسی بوده است و به این لیست می توان شمار زیادی از همسرانی را افزود که با نوشتن نامه ها و مصاحبه ها همسران دربند خودشان را حمایت کرده اند.به گفته نزدیکان به این خانواده ،فائزه نیازآذری همسر علیرضا فلاحتی ،یکی از همین همسران همراه است. او اعتقاد داردکه این فشارهای شغلی یک روش ناپسند و یک شکنجه ملالت آور برای تسلیم کردن کسانی است که نمی خواهند مثل آنها فکر کنند. آنها ما خانواده ها را تحت فشار قرار می دهند تا اینگونه مشکلات سبب شود خانواده های زندانیانِ سیاسی، سد و مانعِ تلاش های قانونی فعالینِ سیاسی شوند اما این را باید بدانند که ما در این راه در کنار همسرانمان می مانیم و به همه سختی های این راهِ پاک ایمان داریم .از این رفتارها متنفریم ولی هرگز در این تنفرمان حس انتقام جویی نیست و این رمز پیروزی ماست.

وی می گوید: هرگز همسرم را نمی بخشم اگر روزی نسبت به سرنوشت جامعه بی تفاوت باشد. دلیل ما برای انتقاد و اعتراض، دلسوزی مان برای کشور و برای آرمان های انقلابی بوده است که مردم با امید و آرزوهای بلند در آن نقش داشتند.فائزه نیازآذری که پدرش سالها در جنگ بود و عمویش نیز در جبهه به شهادت رسید، با گفتن این دو نکته تاکید می کند خانواده ما در برابر انقلاب و کشور بی تفاوت نبوده و حالا هم ما حق داریم که در برابر این انحرافاتی که انقلابِ ما را در انحصار خودشان در آورده اند، بی تفاوت نباشیم.

احضار پدری که معلول ضایعه نخاعی است

فشار و احضار خانواده های زندانیان و کشته های پس از انتخابات نیز یکی دیگر از شیوه های تزریق نا امیدی در فضای سیاسی است که تازگی هم ندارد. همانگونه که در تهران خانواده های بسیاری از چهره های شناخته شده سیاسی را تنها به دلیل فعالیت سیاسی سایر اعضای خانواده دستگیر و تحت فشار قرار می دهند، در شهرستانها نیز چنین اتفاقاتی رخ می دهد اما معمولا به دلیل کمتر شناخته شده بودنِ این فعالین سیاسی احضار اعضای خانواده ی آنها و همچنین مقاومت ها و همراهی های این خانواده ها نیز در سکوت خبری رخ می دهد آنچنان که فروپاشی های خانوادگی و مشکلات و بحران های معیشتی و شغلی زندانیانِ کمترشناخته شده تر نیز در رسانه ها انعکاس کمتری می یابد.پدر علیرضا فلاحتی که یکی از حامیانِ فرزندِ جوانش در روزهای دستگیری و روزهای دشوارِ پس از آزادی بوده است معلول ضایعه نخاعی است و شاهدان گواهی داده اند که او بارها در برابر دادگاه دچار عصبانیت و تشدید بیماری می شد. اینک پس از گذشت تقریبا یک سال برای این پدرِ بیمار احضاریه ای فرستاده اند به اتهام توهین به مسوولان و بدین ترتیب این پدر باید به جرم فعالیت انتخاباتی فرزندش مورد سوال قرار گیرد.

 

احضار محمد داوری به دادسرای اوین برای نامه روز معلم

 محمد داوری، معلم زندانی که اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین نگهداری می شود، چند روز پیش برای تکذیب بیانیه های منتشر شده، به دادسرای امنیتی مستقر در زندان اوین احضار شد.به گزارش خبرنگار کلمه ، دلیل احضار و بازجویی مجدد این روزنامه نگار و معلم زندانی به شعبه سوم بازپرسی دادسرای اوین به ریاست کیان منش، بیانیه هایی است که بازپرس این شعبه ادعا می کند توسط محمد داوری منتشر شده است. بازپرس از وی خواسته است که تمام این بیانیه ها را تکذیب کند، و تهدید کرده که اگر او بیانیه ها را تکذیب نکند، با پرونده و محاکمه تازه ای مواجه خواهد شد.در سالی که گذشت، زندانیان سیاسی جنبش سبز چندین بیانیه منتشر کردند که این بیانیه ها با امضای نویسندگان آن بر روی خروجی خبرگزاری ها قرار گرفت، و یکی از معروف ترین آنها نیز بیانیه ای با امضای ۱۴ زندانی سیاسی بند ٣۵۰ زندان اوین تهران بود، که در واکنش به سخنان محمود احمدی نژاد در مجمع عمومی سازمان ملل – مبنی بر تشکیل یک گروه مستقل حقیقت‌ یاب بین المللی در خصوص حادثه یازدهم سپتامبر – انتشار یافت. پای آن بیانیه، امضای محمد داوری نیز دیده می شد. همچنین در بیانیه ۱۶ زندانی سیاسی درباره تعریف جرم سیاسی به رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز امضای وی درج شده بود .انتشار نامه مشترک توسط محمد داوری و عبدالله مومنی دیگر زندانی سیاسی بند ۳۵۰ به مناسبت روز معلم از دیگر اتهامات این روزنامه نگار بوده است.داوری به خاطر این نامه ها و بیانیه ها بازجویی شده است. زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ معتقدند مسئولان قضایی و اطلاعاتی قصد دارند با احضار، تهدید و بازجویی مجدد از زندانیان سیاسی، که از هرگونه ارتباط با دنیای خارج محروم هستند، محدودیت ها و محرومیت های بیشتری برای آنان ایجاد کنند و با باز کردن پرونده های جدید، آنها را بیش از حکم های ناعادلانه شان در زندان محبوس نگه دارند.محمد داوری، روزنامه نگار و سردبیر سایت سحام نیوز (سایت رسمی حزب اعتماد ملی) است. وی پس از انتشار نامه ای توسط مهدی کروبی به رئیس وقت مجلس خبرگان درباره شکنجه و آزار زندانیان سیاسی در بازداشتگاه کهریزک دستگیر شد. داوری مدتها توسط ماموران امنیتی و اطلاعاتی تحت فشار بود تا علیه مهدی کروبی در تلویزیون اعتراف کند.آقای کروبی، در نامه‌ای به دادستان تهران، مسئولیت تمام اسناد و فیلم‌هایی را که به عنوان مستندات وجود شکنجه و تجاوز جنسی در زندان‌های ایران ارائه کرده بود، بر عهده گرفت و محمد داوری را تنها فیلمبردار مصاحبه‌ها عنوان کرد و گفت که او هیج نقش دیگری در این ماجرا نداشته است.با این حال، محمد داوری در دادگاه به شش سال حبس تعزیری محکوم شد و اکنون نیز تحت فشارهای بیشتری قرار دارد.

تعقیب قضایی جدید برای فائزه هاشمی

محسنی اژه ای، دادستان کل کشور در نشست امروز خبری خود گفته: من هم دیدم که مصاحبه چه بود و الحق و الانصاف برخی مطالب قابل تعقیب است. همانجا به دادستان تهران زنگ زدم و گفتم چه کرده اید؟ آقای دولت آبادی دادستان تهران هم گفت من هم دیده ام و اقدام کرده ام.به گزارش خبرآنلاین، محسنی اژه ای در توضیح این مطلب می گوید: یعنی پرونده جدیدی جدای سایر پرونده های این فرد تشکیل شده. در حال حاضر نمی دانم متهمه احضار شده یا نه، ولی بدیهی است پرونده ثبت شده و متهمه قابل تعقیب است.گفتنی است که فائزه هاشمی در گفتگو با یکی از سایتهای خارج از کشور اعلام کرده بود مملکت به دست اراذل و اوباش افتاده است. وی دلیل این موضوع را توهین یکی از افراد منسوب به بسیج در صحن عبدالعظیم حسنی شهر ری عنوان کرده است. دادستان تهران گفته بود این افراد تعقیب شده اند و هم اکنون در بازداشت به سر می برند.

حذف سخنان آخوند خاتمی درباره «بد حجابی» +کاریکاتور

سایت «جهان‌نیوز» اظهارات احمد خاتمی امام جمعه موفت تهران مبنی بر اینکه برای حل مسائله «بد حجابی» باید «خون‌های پاکی» ریخته شود را از سایت خود حذف کرد.دیگربان:این سایت روز گذشته (یکشنبه چهارم اردیبهشت) به نقل از احمد حاتمی نوشته بود که کار فرهنگی برای مبارزه با «بد حجابی» موثر نیست و برای حل و فصل این موضوع باید خون ریخته شود.

کاریکاتور از مهران /خودنویس

رسانه : لزوم برخورد سخت تر غرب با حکومت آیت الله ها

در مورد ایران زمان اتخاذ سیاستی کاملاً جدید رسیده است. این رژیم به اندازۀ کافی از تحلیل های آن عده از کارشناسانِ بیشتر غربیِ خاورمیانه سود برده است که سیاست «روش دیپلماتیک باز» را تبلیغ می کنند. کارشناسانی که در پیش بینی تحولات جهان عرب ناکام ماندند و همانند کشورهای غربی غافلگیر شدند. شواهد مستندی وجود دارد که حکومت آیت الله ها به بیشترین حد شهروندانش را آزار می دهد و مرعوب می کند. ایران طبق گزارش های موثق یکی از بزرگ ترین زندان ها برای روزنامه نگاران و نمایندگان جامعۀ مدنی است، به علاوه بعد از چین دومین کشور با بیشترین تعداد اعدام است. با زندانی ها در ایران با نهایت بی رحمی رفتار می شود. خواستن از زندانی برای برهنه شدن و تهدید او به تجاوز حتی با استفاده از باتوم و بطری نادر نیست. تازگی جمعی از زندانیان سرشناس در نامه ای به مراجع تقلید میانه رو و بی طرف از شکنجه های جسمی و روحی غیر بشری شکایت کرده اند و خواهان کمک فوری شده اند. در مقابل حاکمان ایران بن علی و مبارک چون مستبدان بی آزاری می نمایند.

و ایران چه می شود؟

برلینر تسایتونگ :رخدادهای تازه در جهان عرب، غرب و بویژه ایالات متحدۀ آمریکا را غافلگیر کرده اند و ظاهراٌ آنها را به تغییر در سیاست خاورمیانۀ خود واداشته اند. آلمان با واکنش خود که حتی در اروپا هم مورد مناقشه است باعث رنجش شده است. فرانسوی ها و انگلیسی ها به نسبت سریع واکنش نشان دادند. اما نباید نتایج دخالت غرب را دست کم گرفت. آنچه مهم است – بن علی و مبارک دیگر در تونس و مصر رئیس جمهور نیستند. قذافی دیگر در قتل عام مردم لیبی دستش باز نیست. اما در بحرین که مردمش در ترس و وحشت زندگی می کنند اعتبار ایالات متحده در معرض آزمون قرار گرفته است. پایتخت بحرین منامه مقر ناوگان پنجم ایالات متحده است و آمریکا در این کشور منافع حیاتی دارد. به سود غرب است که در بحرین با احتیاط عمل کند. هفتاد درصد مسلمانان این کشور شیعه اند. روحانیون شیعه در ایران بی صبرانه منتظر زمان مناسب برای خود در امیرنشین نفت خیز بحرین هستند. دخالت نظامی عربستان سعودی، ظاهراٌ بدون مشورت با آمریکا، کمکی به تشنج زدایی در منطقه نیست.در مورد ایران زمان اتخاذ سیاستی کاملاً جدید رسیده است. این کشور به اندازۀ کافی از تحلیل های آن عده از کارشناسانِ بیشتر غربیِ خاورمیانه سود برده است که سیاست «روش دیپلماتیک باز» را تبلیغ می کنند. کارشناسانی که در پیش بینی تحولات جهان عرب ناکام ماندند و همانند کشورهای غربی غافلگیر شدند. شواهد مستندی وجود دارد که حکومت آیت الله ها به بیشترین حد شهروندانش را آزار می دهد و مرعوب می کند. ایران طبق گزارش های موثق یکی از بزرگ ترین زندان ها برای روزنامه نگاران و نمایندگان جامعۀ مدنی است، به علاوه بعد از چین دومین کشور با بیشترین تعداد اعدام است. با زندانی ها در ایران با نهایت بی رحمی رفتار می شود. خواستن از زندانی برای برهنه شدن و تهدید او به تجاوز حتی با استفاده از باتوم و بطری نادر نیست. تازگی جمعی از زندانیان سرشناس در نامه ای به مراجع تقلید میانه رو و بی طرف از شکنجه های جسمی و روحی غیر بشری شکایت کرده اند و خواهان کمک فوری شده اند. در مقابل حاکمان ایران بن علی و مبارک چون مستبدان بی آزاری می نمایند.خامنه ای و احمدی نژاد همچنان امید دارند که به کمک برنامۀ اتمی بازدارندۀ خود در سیاست داخلی بی ملاحظۀ خود همچنان دست بازداشته باشند. سیاست «درهای باز دیپلماسی» تاکنون نتیجه ای نداشته است. در داخل شاهد نقض آشکارتر حقوق بشر هستیم. ایران در منطقۀ خاورمیانه عامل تشنج است. ماهی نمی گذرد که در آن کشتی ها یا هواپیماهای باری حامل اسلحۀ قاچاق ایران شناسایی نشوند- برای نمونه در سنگال در نوامبر ۲۰۱۰ که به قطع مناسبات دیپلماتیک دو کشور منجر شد. فقط در مارس ترکیه دو هواپیمای حامل اسلحۀ قاچاق را به زمین نشاند و بارهایشان را توقیف کرد که برای حزب الله و حماس بود. در سطح بین المللی ایران به هیچ رو از سیاست هسته ای خود کوتاه نیامده است که به نظر کشورهای غربی به کار تولید سلاح اتمی می آید.برخورد سخت تر غرب با ایران ضروری است. تحریم ها علیه مقام های مهم حکومت باید تشدید شوند. در صورت لزوم باید شامل رئیس جمهور محمود احمدی نژاد هم بشوند.ظاهراٌ دولت اوباما سیاست جدیدی در پیش گرفته است. در سپتامبر ۲۰۱۰ به دستور اوباما تحریم هایی علیه هشت مقام بلندپایۀ ایران برقرار شد که متهم به نقض شدید حقوق بشر هستند. برای اولین بار تحریم ها نه به علت برنامۀ اتمی ایران که به علت نقض حقوق بشر برقرار شدند. در سومین پیام ویدیویی خود به مناسبت نوروز در ۲۱ مارس رئیس جمهور آمریکا منحصراٌ از شهروندان ایران و آزار آنها به دست حکومت این کشور صحبت کرد. وی نام ایرانیان سرشناس زندانی را برد و سخنانش را با شعری از سیمین بهبهانی شاعر معروف ایرانی پایان برد.آمریکا باید امکان حملۀ نظامی را که باید منحصراٌ علیه تأسیسات هسته ای و پایگاه های سپاه پاسداران باشد جداٌ محفوظ دارد. حرف های برخی از کارشناسان که در این صورت ایرانی ها زیر پرچم حکومت در مقابل «متجاوزان» جنگ خواهند کرد ادعایی بیش نیست. در آخرهای جنگ ایران و عراق ( ۱۹۸۰تا ۱۹۸۸) حکومت به گفتۀ وزیر وقت ارشاد محمد خاتمی که مسئول تبلیغات جنگ هم بود کمتر توانست داوطلبی پیدا کند. فقط گمانه زنی است که مردم تن به جنگی بی چشم انداز با ابرقدرت آمریکا خواهند داد.درصورت حملۀ نظامی ایرانی ها باید از قبل کاملاٌ متقاعد شوند که این حمله علیه شهروندان این کشور نیست. بسیاری از ایرانی ها از پیام نوروزی اوباما استقبال کردند. غرب باید با احتیاط با تحولات جهان عرب برخورد و از نیروهای لیبرال دمکرات حمایت کند. بی اعتمادی بیش از حد نسبت به اسلام گرایان به جا نیست. در خیابان های کشورهای عربی تاکنون کسی شعاری علیه آمریکا و اسرائیل نشنیده است.کشورهای عرب خلیج فارس جبهۀ سختی در برابر ایران تشکیل می دهند و این کشور را متهم به دخالت در بحرین و کویت می کنند. برخی کشورها دیپلمات های خود را فراخوانده اند. تهران به دخالت عربستان سعودی در بحرین اعتراض می کند. در صورت برخورد نظامی، عرب ها انتظار کمک آمریکا را دارند. این امرخطر ایران را خنثی خواهد کرد. از این گذشته برای کشورهای عرب خلیج فارس این مزیت را دارد که می توانند با توجه به دشمن خارجی توجه را از تشنج های درونی خود منحرف کنند. آمریکا هم از مشکل «قدرت اتمی ایران» راحت می شود.کاملاٌ مشخص است که از چند هفته پیش سیاستمداران و نظامیان ایران در اظهارنظرهای رسمی خود تندروی نمی کنند. تهران نمی خواهد بازندۀ تحولات منطقه ای باشد.

از: بهروز خسروزاده/ در: برلینر تسایتونگ

منبع خبر:ایران در جهان

آه و ناله رسانه حکومتی از بر پا شدن بوی تعفن رسوایی رژیم

سایت حکومتی رجا نیوز در مطلبی با عنوان  معضلی به نام انتشار اخبار محرمانه نظام در رسانه‎ها
نوشت:معضل انتشار اخبار پشت پرده از مذاکرات مسئولین نظام و سیاستمداران کشور که در عرصه رسانه‎ با عنوان اخبار ویژه مصطلح است، این روزها به تهدیدی جدی برای امنیت روانی "جامعه" (بخوانید حاکمان رسوا) مبدل شده است تهدیدی که روز گذشته انتقاد شدید رهبر معظم انقلاب از ادامه این روال را به دنبال داشت.به گزارش رجانیوز، پدیده انتشار اخباری با طبقه بندی محرمانه، خیلی محرمانه و بعضا سری در رسانه‎های کشور خصوصا انتشار این اخبار در قالب شبکه‎های خبری پیامکی و برخی سایت‎های اینترنتی که عموما با هدف جلب مخاطب صورت می‎گیرد، در ماه‎های اخیر سبب شده است تا روال اطلاع رسانی در جامعه به سمت تزریق التهاب‎های غیرواقعی به افکار عمومی سوق پیدا کند. این در حالی است که اخبار ویژه که در اکثر رسانه‎های معتبر و سراسری به عنوان بخشی خاص برای اطلاع‎رسانی به مسئولین رده بالا در نظر گرفته شده بود تا به تصمیم گیری صحیح آنها کمک کند، این روزها به یکی از رایج‎ترین اخبار برخی از رسانه‎های پیامکی و اینترنتی برای جذب مخاطب بیشتر مبدل شده است که به صورت خواه ناخواه سطح گفتگوهای موجود در میان مسئولین نظام را به سطح افکار عمومی بکشاند. این پدیده تا بدانجا پیش رفته که بسیاری از مسئولین امنیتی معتقدند در ماه‎های اخیر فلسفه طبقه بندی اطلاعات در کشور نیز زیر سوال رفته است.انتشار اخبار گفتگو‎های خصوصی بالاترین رده‎های مسئولین نظام در سایت‎های خبری و شبکه‎های پیامکی این‎روزها بهت و تعجب کارشناسان امور امنیتی را نیز به دنبال داشته است امری که با کوچکترین واکنشی از سوی مسئولین ذی ربط نیز مواجه نبوده است.با این حال رهبر معظم انقلاب در جمع فرماندهان نیروی انتظامی ضمن انتقاد شدید از این پدیده که در حال تبدیل شدن به یک روال عادی در عرصه اخبار داخلی است با اشاره به خاطره‎ای از امام راحل فرمودند: " امام بزرگوار در آن دوران بارها خطاب به مسؤولان می فرمودند «در جلسات هرچه می خواهید بگویید اما آن را به جامعه نكشانید زیرا مردم گناهی ندارند.»"به نظر می‎رسد اصلاح این آفت که با ورود چهره‎‎های امنیتی با دسترسی به اخبار محرمانه به عرصه رسانه رنگ و بوی جدیدی گرفته است نیاز به نظارت جدی نهادهای امنیتی و قضایی ذی ربط داشته باشد امری که در صورت عدم توجه التهابات خودساخته‎ای را به جامعه تزریق خواهد کرد.

سقوط معیشت و دیکتاتوری خامنه‌ای؛ بازی خطرناک با خشم مردم ( پدرام طنازی )

  سقوط معیشت و دیکتاتوری خامنه‌ای؛ بازی خطرناک با خشم مردم بحران‌های بی‌پایان اقتصادی در جمهوری اسلامی، زندگی مردم را به ویرانه‌ای تبدیل کرد...