۱۳۹۰ فروردین ۲۷, شنبه

رضا خندان، همسر نسرین ستوده: چون گفته بودند حکم ۱۱ سال را در تجدید نظر به او خواهند داد از تجدید نظر خودداری کرد

 رضا خندان درخصوص دلایل اعلام انصراف خانم ستوده برای پیگیری اعتراضشان در دادگاه تجدید نظربه کمپین گفت: « به او گفته اند که در دادگاه تجدید نظر هم همین حکم ۱۱ سال حبس را برایت خواهیم گرفت و چون یکبار دیگر هم، یعنی قبل از دادگاه بدویش بازجویان به او گفته بودند که نمی گذاریم کمتر از ده سال حبس برایت صادر شود و بعد در دادگاه بدوی معلوم شد آنها آنقدر قدرت دارند که رای قاضی را بگیرند و حرفشان را پیگیری کنند، خانم ستوده هم گفتند تلاش ما بیهوده است و دیگر پیگیری نمی کنیم.
رضا خندان، همسر نسرین ستوده،حقوقدان و فعال حقوق بشر همزمان با انتشار خبر اعطای جایزه انجمن قلم آمریکا به این وکیل در بند به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت با توجه به اینکه به خانم ستوده گفته شده بود که حکم دادگاه تجدیدنظر هم مانند حکم داده بدوی یعنی ۱۱ سال زندان خواهد بود وی از تجدید نظر صرف نظر کرده است.

آقای خندان ضمن اظهار خوشحالی نسبت به اعطای جایزه مزبور به کمپین گفت: « در آخرین دیداری که با خانم ستوده داشتم یعنی در پنجشنبه هفته گذشته ایشان گفتند که در تاریخ ۲۰ فروردین ماه نامه ای به رییس دادگاه انقلاب نوشته اند و به طور کلی اعلام انصراف از اعتراض به رای دادگاه بدوی شان کرده اند. و دیگر ایشان و وکلایشان پیگیر اعتراضشان نخواهند بود. با توجه به این موضوع اگر انصراف خانم ستوده پذیرفته شود همین حکم ۱۱ سال حبسی که در دادگاه بدوی صادر شده حکم قطعی ایشان تلقی می شود.»

رضا خندان درخصوص دلایل اعلام انصراف خانم ستوده برای پیگیری اعتراضشان در دادگاه تجدید نظرگفت: « به او گفته اند که در دادگاه تجدید نظر هم همین حکم ۱۱ سال حبس را برایت خواهیم گرفت و چون یکبار دیگر هم، یعنی قبل از دادگاه بدویش بازجویان به او گفته بودند که نمی گذاریم کمتر از ده سال حبس برایت صادر شود و بعد در دادگاه بدوی معلوم شد آنها آنقدر قدرت دارند که رای قاضی را بگیرند و حرفشان را پیگیری کنند، خانم ستوده هم گفتند تلاش ما بیهوده است و دیگر پیگیری نمی کنیم. »

همسر نسرین ستوده با اشاره به اینکه پس از گذشت چند ماه از دادگاه های بدوی خانم ستوده گفت: « پس از اینهمه مدت هنوز شعبه دادگاه تجدید نظر اتهام اصلی همسرم مشخص نشده است و علیرغم مراجعه های مکرر خانم پراکند، یکی از وکلای همسرم به دادگاه انقلاب هنوز شعبه دادگاه تجدید نظر او اعلام نشده است. همچنین حکم دادگاه بدوی اتهام دیگر همسرم که مربوط به بدحجابی ایشان بود هم پس از گذشت چند ماه هنوز مشخص نشده است.»

رضا خندان در خصوص ملاقات های همسرش گفت: « بدترین قسمت ملاقات این است که بچه ها با ماموران برای ملاقات مادرشان فرستاده می شوند و علیرغم درخواست های ما هیچ وقت به ما اجازه داده نشده که ما بچه ها را تا جایی که مادرشان است ببریم و برگردانیم. خود من هم پس از گذشت هشت ماه که از بازداشت همسرم می گیریم نتوانستم یکبار ملاقات حضوری بگیرم. ملاقات های بچه ها هم کوتاه و چند دقیقه ای است.»

رضا خندان در خصوص وضعیت جسمی و روحی همسرش گفت: « حال روحیش خوب است، از نظر جسمی هم هیچ وقت گله ای نداشته اند فقط این بار به اصرار من گفتند که بینایشان مشکل پیدا کرده وتقاضا برای معاینه پزشک کرده اند که تا این لحظه با آن موافقت نشده است.»
همسر نسرین ستوده در خصوص هم بندی های او نیز گفت: « همچنان ایشان در بند ۲۰۹ هستند، اکثر وقت ها با یک نفر دیگر هم بندند، البته در تعطیلات عید روزی هم بندی او را جدا می کنند که ایشان هم دست به اعتصاب غذا می زند و دوباره از روز بعد هم بندی دیگر برایش می آورند. اکثر هم بندی هایش جرم غیرسیاسی داشته اند اما خانمی که الان با همسرم است اتهامش سیاسی است.
نسرین ستوده روز شنبه ۱۳ شهریور ۱۳۸۹ بر اساس احضاریه ای به دادسرای اوین مراجعه کرد که همانجا بازداشت و روانه زندان اوین شد. او یکشنبه ۱۹ دی ماه ۸۹ در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی و به اتهام اقدام علیه امنیت ملی، تبانی و تبلیغ علیه جمهوری اسلامی و عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر به ۱۱ سال حبس تعزیری، ۲۰ سال محرومیت از وکالت و ۲۰ سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم شد. او پس از گذشت هشت ماه از بازداشتش بدون یک روز مرخصی در زندان اوین به سرمی برد. او دارای دو فرزند خردسال است.

انتقال بهزاد ذبیحی شهروند بهایی به زندان تنکابن

بهزاد ذبیحی ماهفروزکی بامداد شنبه ۲۱ فروردین ماه طی مراجعه به ستاد خبری اطلاعات ساری به جهت پاسخگویی به برخی سوالات بازداشت و به بازداشتگاه اطلاعات ساری منتقل شده بود.

به گزارش «رهانا» سامانه خبری «خانه حقوق بشر ایران» با وجود پیگیری‌های مکرر خانواده ایشان، هنوز اتهام وی به خانواده‌اش ابلاغ نشده است. انتقال ایشان از ساری به تنکابن در حالی واقع شد که دادستان ساری قرار آزادی ایشان را به وثیقه تبدیل کرده بود.
این شهروند بهایی پیشتر نیز در تاریخ ۳ اسفند ۱۳۸۹ به مدت ۵ روز بازداشت و سپس با تودیع وثیقه از زندان آزاد شده بود.

آزادی سه تن از شهروندان بهایی به قید وثیقه

دو تن از این شهروندان به نام های حمید جهانگیری و شجاع الدین جهانگیری اهل همدان و پیمان قیامی از بهاییان اهل کرمانشاه هستند.
به گزارش «رهانا»، سامانه خبری خانه حقوق بشر ایران، پیمان قیامی در تاریخ ۱۹ فروردین ماه به دلیل پاسخگویی به برخی سوالات در منزل خود بازداشت شده بود و حمید و شجاع الدین جهانگیری نیز چندی پیش بازداشت شده بودند که هر سه این شهروندان بهایی روز سه شنبه ۲۳ فروردین با قرار وثیقه ۲۰ میلیون تومانی آزاد شدند.
این در حالی است که در هفته گذشته چند تن دیگر از شهروندان بهایی نیز در شهر ساری و دیگر شهرها بازداشت شده اند.

آخوند علم‌الهدی:دولت نباید زنان با لباس​های چسبان آرایش کرده را تحمل کند



منبع حکومتی:امام جمعه مشهد از تاخیر در برخورد با بدحجابی به بهانه فرهنگ سازی و گذشت زمان انتقاد کرد.


به گزارش ایسنا آیت‌الله علم‌الهدی در بخشی از خطبه​های امروز نماز جمعه این شهر به آغاز ایام فاطمیه اشاره کرد و افزود: در این ایام تنها اشک ریختن و محزون بودن کافی نیست؛ بلکه باید سعی کنیم سیره حضرت زهراء(س) را به صورت عملی در جامعه پیاده کنیم که این سیره چیزی جز حجاب و عفاف دختران و زنان جامعه نیست.


وی تصریح کرد: وجدان ما نمی‌پذیرد که در و دیوار شهر به مناسبت این ایام سیاهپوش شوند، اما در کنار این عزاداری‌ها عده‌ای با بی‌بند و باری و بدحجابی به دهه فاطمیه دهن‌کجی کنند.


وی ادامه داد: رفتار زنان و دخترانی که با لبا‌س​های چسبان و صورت‌های آرایش‌کرده و موهای بیرون ریخته در خیابان‌ها ظاهر می‌شوند، اهانت به دهه فاطمیه و عزاداران است که نه مردم آن را تحمل می‌کنند و نه دولت باید تحمل کند.


امام جمعه مشهد افزود: عده‌ای با بیان اینکه مقابله با بدحجابی به فرهنگ‌سازی و گذشت زمان نیاز دارد، برخورد با این افراد را به تاخیر می‌اندازند حال آنکه این رفتارها اهانت به حضرت زهراء(س) و مردم است.


وی خاطرنشان کرد: در کشورهایی که مدعی حقوق بشر هستند، رعایت حجاب و پوشش‌های اسلامی در مکان​های عمومی جرم محسوب می‌شود و خاطیان باید جریمه بپردازند و وقتی ما می‌گوییم عده‌ای با این بی‌حجابی خود، جوانان پاک جامعه را به گمراهی و بی‌دینی می‌کشانند، می‌گویند باید با برخورد‌های فرهنگی مشکل را برطرف کرد که این نشدنی است.



برگرفته از خبرآنلاین

درخواست برای تحریم احمدی نژاد و ۲۵ تن از مقامهای رژیم

عده ای از سناتورهای آمریکایی خواستار شناسایی محمود احمدی نژاد و ۲۵ تن از مقامهای نظام بعنوان ناقضان حقوق بشرشدند

چهار تن از سناتورهای آمریکایی با ارسال نامه ای به هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آن کشور ، خواستار آن شدند که محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری اسلامی و ۲۵ تن از مسئولان کنونی و سابق نظام رسما ًبعنوان ناقضان حقوق بشر اعلام شوند.

به گزاش رادیو فردا ، مارک ِکرک و جون کایل ، سناتورهای جمهوریخواه ، کریستن گیلیبران ، سناتور دموکرات و جو لیبر من ، سناتور مستقل، در نامه خود از خانم کلینتون خواسته اند فورا تحقیقاتی را برای قرار دادن نام ۲۵ نفر از مقامات جمهوری اسلامی در لیست ناقضان حقوق بشر آغاز کند.

در آغاز هفته جاری اتحادیه اروپا ۳۲ تن از مقامات کنونی و سابق جمهوری اسلامی را بعنوان ناقضان حقوق بشر معرفی کرد. این مقامات ایرانی از این پس نمیتوانند به ۲۷ کشور عضو اتحادیه اروپا سفر کنند و تمام دارائیها و اموالشان در اتحادیه اروپا هم مسدود خواهد شد.

...........

خبر قبلی :

انتشار فهرست مقام های سرکوبگر رژیم اسلامی تحت تحريم اتحادیه اروپا


به دنبال تصميم اتحاديه اروپا برای تحريم ۳۲ مقام و مسئول جمهوری اسلامی به دليل نقض حقوق بشر در اين کشور، اين اتحاديه روز پنجشنبه نام و مشخصات اين افراد را منتشر و از کشورهای عضو خواست تا از ورود آنها به خاک خود جلوگيری کنند.




در فهرست منتشره اتحاديه اروپا نام ۱۳ فرمانده نيروهای امنيتی و انتظامی جمهوری اسلامی و ۱۹ قاضی و مقام قضايی که در سرکوب‌های دو سال اخير در ايران و صدور احکام زندان و اعدام برای معترضان دست داشته‌اند به چشم می‌خورد.




شورای تصميم‌گيری اتحاديه اروپا روز ۲۳ فرودين ماه در واکنش به نقض حقوق بشر از سوی مقام‌های ايران ۳۲ مقام مسئول در نظام جمهوری اسلامی را تحت تحريم‌های مالی و ممنوعیت سفر به اين اتحاديه قرار داد.




بر اساس اين مصوبه، کشورهای عضو موظف شده‌اند که اقدام‌های لازم برای جلوگيری از ورود اين افراد به خاک خود يا عبور آنها از اين کشورها به مقصدهای ديگر به عمل آورند.




همچنين اعضای اتحاديه اروپا بايد تمام منابع مالی و اقتصادی متعلق به افراد مورد تحريم را توقيف و ضبط کنند.




اتحاديه اروپا تأکيد کرده است که وضعيت حقوق بشر در ايران طی دو سال گذشته وخيم‌تر شده و ۳۲ مقام و مسئولی که نام آنها در فهرست اين اتحاديه آمده است در آزار و اذيت، شکنجه، زندان و اعدام فعالان مدنی، دانشجويان، اقليت‌های مذهبی و متهمان زير سن قانونی دست داشته‌اند.




فهرست اتحاديه اروپا به شرح زير است:




۱. اسماعيل احمدی‌مقدم: فرمانده نيروی انتظامی جمهوری اسلامی. نيروهای تحت امر وی حملات وحشيانه‌ای بر ضد اعتراض‌های مسالمت‌آميز مخالفان صورت داده‌اند و شب ۱۵ ژوئن ۲۰۰۹ به کوی دانشگاه تهران هجوم بردند.




۲. حسين الله‌کرم: رئيس گروه انصار حزب‌الله و سرهنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. وی از پايه‌گذاران انصار حزب‌الله بوده که مسئول خشونت‌های بی‌سابقه برای سرکوب اعتراض‌های دانشجويی در سال ۱۹۹۹، ۲۰۰۲ و ۲۰۰۹ است.




۳. عبدالله عراقی: معاون نيروی زمينی سپاه. وی مسئول مستقيم سرکوب تمام اعتراض‌های سال ۲۰۰۹ ايران است.




۴. علی فضلی: معاون فرمانده بسيج و فرمانده سابق سپاه سيدالشهدای استان تهران (تا فوريه ۲۰۱۰). سپاه سيدالشهدا مسئول امنيت استان تهران است و نقش کليدی در سرکوب وحشيانه اعتراض‌های سال ۲۰۰۹ ايفا کرد.




۵. حسين همدانی: فرمانده سپاه محمد رسول‌الله از سال ۲۰۰۹. سپاه محمد رسول‌الله امنيت تهران بزرگ را برعهده دارد و نقش اساسی در سرکوب‌های خشونت‌بار سال ۲۰۰۹ داشته است. اين سپاه همچنين اعتراض‌های روز عاشورا در دسامبر ۲۰۰۹ و پس از آن را سرکوب کرد.




۶. محمدعلی جعفری (عزيز جعفری): فرمانده‌کل سپاه پاسداران. سپاه و قرارگاه ثارالله از سوی محمدعلی جعفری فرماندهی می‌شوند. وی در انتخابات رياست جمهوری سال ۱۳۸۸ به طور غير قانونی دخالت کرد و نقش مهمی در بازداشت و دستگيری فعالان سياسی و همچنين سرکوب اعتراض‌های خيابانی داشت.




۷. علی خليلی: فرمانده سپاه پاسداران و مسئول واحد درمانی قرارگاه ثارالله. وی با ارسال نامه‌ای به وزارت بهداشت جمهوری اسلامی در روز ۲۶ ژوئن ۲۰۰۹، از آن خواست تا هيچگونه سند يا گواهی پزشکی برای مجروحان و کسانی که به دليل اعتراض‌های خيابانی بستری می‌شدند صادر نکند.




۸. بهرام حسينی مطلق: فرمانده سپاه سيدالشهدای استان تهران.




۹. محمدرضا نقدی: فرمانده بسيج. وی به عنوان فرمانده بسيج از اين نيروها برای سرکوب خشونت‌بار اعتراض‌های روز عاشورا سوء استفاده کرد که در نتيجه اين خشونت‌ها، ۱۵ نفر کشته و صدها نفر نيز بازداشت شدند. وی پيش از انتصاب به عنوان فرمانده بسيج در اکتبر سال ۲۰۰۹، مسئول امور اطلاعاتی اين نيرو بود که از بازداشت‌شدگان حوادث پس از انتخابات بازجويی می‌کرد.




۱۰. احمدرضا رادان: معاون فرمانده پليس امنيت ايران. وی که از سال ۲۰۰۸ به اين سمت منصوب شده است مسئول ضرب و شتم، قتل، بازداشت‌های خودسرانه و دستگيری معترضان است.




۱۱. عزيزالله رجب‌زاده: فرمانده پيشين نيروی انتظامی تهران بزرگ (تا ژانويه ۲۰۱۰). وی به عنوان فرمانده نيروی ضربتی پليس تهران بزرگ، بالاترين فرمانده متهم در پرونده کشته شدن بازداشت‌شدگان در کهريزک است.




۱۲. حسين ساجدی‌نيا: فرمانده نيروی انتظامی تهران، معاون سابق پليس امنيت ايران که مسئوليت عمليات نيروی انتظامی را بر عهده دارد. وی متهم به همکاری با وزارت اطلاعات در اقدام‌های سرکوبگرانه در پايتخت ايران است.




۱۳. حسين طائب: فرمانده سابق بسيج (تا اکتبر ۲۰۰۹). وی در حال حاضر معاون فرمانده سپاه در امور اطلاعاتی است. نيروهای تحت امر وی در ضرب و شتم وسيع، کشتار، بازداشت و شکنجه معترضان دست دارند.




۱۴. سيدحسن شريعتی: رييس دادگاه انقلاب مشهد. محاکمه‌های فوری زير نظر وی پشت درهای بسته انجام می‌شد، بدون اينکه متهمان از حقوق اولیه برخوردار باشند. متهمان در اين دادگاه تحت فشار و شکنجه مجبور به اعتراف می‌شدند. اين دادگاه بدون طی کردن مراحل قانونی و دادرسی عادلانه احکام وسيع اعدام صادر کرده است.




۱۵. قربانعلی دری نجف‌آبادی: دادستان کل کشور تا سپتامبر سال ۲۰۰۹ (وزير اطلاعات دولت محمد خاتمی). وی در مقام دادستانی کل کشور دستور برگزاری دادگاه‌های فرمايشی را پس از اعتراض‌های اوليه به نتايج انتخابات رياست جمهوری صادر کرد. در اين دادگاه متهمان از حقوق اولیه و دسترسی به وکيل محروم بودند. وی همچنين مسئول آزار و اذيت‌های رخ داده در کهريزک است.




۱۶. حسن حداد(الياس حسن زارع دهنوی): قاضی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران. وی مسئول پرونده بازداشتی‌های پس از انتخابات و ارعاب خانواده‌هايشان برای وادار کردن آنها به سکوت است. حسن حداد از افرادی است که دستور فرستادن بازداشتی‌ها به کهريزک را صادر کرده است.




۱۷. حجت‌الاسلام سيدمحمد سلطانی: قاضی دادگاه انقلاب در مشهد. محاکمه‌های فوری زير نظر وی پشت درهای بسته انجام می‌شد، بدون اينکه متهمان از حقوق اولیه برخوردار باشند. متهمان در اين دادگاه تحت فشار و شکنجه مجبور به اعتراف می‌شدند. اين دادگاه بدون طی کردن مراحل قانونی و دادرسی عادلانه احکام وسيع اعدام صادر کرده است.




۱۸. علی اکبر حيدری‌فر: قاضی دادگاه انقلاب تهران. وی در محاکمه‌های پس از انتخابات مشارکت داشت.حيدری‌فر از سوی قوه قضاييه به دليل پرونده کهريزک مورد بازخواست قرار گرفت. وی از جمله افرادی است که دستور اعزام معترضان بازداشتی به کهريزک را صادر کرده بود.




۱۹. عباس جعفری دولت‌آبادی: دادستان تهران از سال ۲۰۰۹. دادستانی زير نظر وی عليه شمار زيادی از معترضان از جمله شرکت‌کنندگان در تظاهرات روز عاشورا (دسامبر ۲۰۰۹) اعلام جرم کرد. وی دستور تعطيلی دفتر مهدی کروبی در سپتامبر سال ۲۰۰۹، بازداشت ده‌ها فعال سياسی را صادر و فعاليت دو حزب سياسی اصلاح‌طلب را در ژوئن ۲۰۱۰ ممنوع کرد. اين دادستانی، معترضان را به محاربه متهم کرد که حکم آن مرگ است. دادستانی تهران همچنين دستگيری فعالان اصلاح‌طلب و حقوق مدنی و روزنامه‌نگاران را به عنوان بخشی از سرکوب‌های پس از انتخابات در دستور کار خود قرار داده است.




۲۰. محمد مقيسه (مشهور به ناصريان): قاضی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران. وی يکی از دست اندرکاران پرونده‌های متهمان بازداشتی پس از انتخابات است. مقیسه در جريان محاکمه‌های ناعادلانه برای فعالان سياسی، اجتماعی، روزنامه‌نگاران، احکام طولانی مدت حبس و چندين حکم اعدام نيز برای برخی ديگر از اين فعالان صادر کرده است.




۲۱. غلامحسين محسنی اژه‌ای: دادستان کل کشور از سپتامبر سال ۲۰۰۹ و سخنگوی قوه قضاييه (وزير سابق اطلاعات در دولت اول محمود احمدی‌نژاد). زمانی که وی مسئوليت وزارت اطلاعات را در دوران انتخابات بر عهده داشت، عوامل اطلاعاتی زير نظر وی مأمور دستگيری، شکنجه و اخذ اعتراف‌های دروغين از صدها تن از فعالان، روزنامه‌نگاران، ناراضيان و سياستمداران اصلاح‌طلب بودند. علاوه بر اين، خانواده‌های افراد بازداشت‌شده هدف باج‌گيری، ارعاب و آزار و اذيت مأموران وزارت اطلاعات قرار داشته اند.




۲۲. سعيد مرتضوی: رئيس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و دادستان پيشين تهران تا ماه اوت ۲۰۰۹. وی به عنوان دادستان تهران احکام بازداشت صدها تن از فعالان، روزنامه‌نگاران و دانشجويان را صادر کرد. پس از اينکه نقش وی در کشته شدن سه تن از معترضان در کهريزک به اثبات رسيد در اوت ۲۰۱۰ از مقام خود کنار گذاشته شد.




۲۳. عباس پيرعباسی: قاضی شعبه ۲۶ و ۲۸ دادگاه انقلاب تهران. وی از مسئولان رسيدگی به پرونده‌های پس از انتخابات است و در جريان محاکمه‌های ناعادلانه بر ضد فعالان حقوق مدنی احکام طولانی مدت زندان و همچنين اعدام برای معترضان صادر کرده است.




۲۴. امير مرتضوی: معاون دادستان مشهد. محاکمه‌های فوری زير نظر وی پشت درهای بسته انجام می‌شد، بدون اينکه متهمان از حقوق اولیه برخوردار باشند. متهمان در اين دادگاه تحت فشار و شکنجه مجبور به اعتراف می‌شدند. اين دادگاه بدون طی کردن مراحل قانونی و دادرسی عادلانه احکام وسيع اعدام صادر کرده است.




۲۵. ابوالقاسم صلواتی: قاضی و رئيس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب. وی قاضی دادگاه‌های نمايشی معترضان انتخاباتی در تابستان ۲۰۰۹ است. وی برای برخی از سلطنت‌طلب‌ها که به دادگاه آورده شده بودند احکام اعدام صادر کرد. صلواتی برای بيش از يکصد زندانی سياسی، فعال حقوق مدنی و تظاهرکننده احکام طولانی مدت زندان صادر کرده است.




۲۶. اژدر ملک شريفی: رئيس دادگستری آذربايجان شرقی. وی مسئول محاکمه سکينه محمدی آشتيانی است.




۲۷. احمد زرگر: قاضی شعبه ۳۶ دادگاه تجديد نظر تهران. وی مسئول تأييد احکام حبس طولانی مدت و اعدام صادره عليه معترضان است.




۲۸. علی اکبر يساقی: قاضی دادگاه انقلاب مشهد. محاکمه‌های فوری زير نظر وی پشت درهای بسته انجام می‌شد، بدون اينکه متهمان از حقوق ابتدايی برخوردار باشند. متهمان در اين دادگاه تحت فشار و شکنجه مجبور به اعتراف می‌شدند. اين دادگاه بدون طی کردن مراحل قانونی و دادرسی عادلانه احکام وسيع اعدام صادر کرده است.




۲۹. مصطفی بزرگ‌نيا: رئيس بند ۳۵۰ زندان اوين. وی مسئول خشونت نامتعارف عليه زندانيان است.




۳۰. غلامحسين اسماعيلی: مسئول سازمان زندان‌های ايران. جرم وی همدستی در بازداشت وسيع معترضان سياسی و همچنين فراهم کردن پوشش برای آزار و اذيت زندانيان است.




۳۱. فرج‌الله صداقت: دستيار مديرکل سازمان زندان‌ها در تهران و رئيس سابق زندان اوين تا اکتبر ۲۰۱۰ است که در دوران رياست وی بر اين زندان، شکنجه اعمال می‌شده است. وی بارها زندانيان را مورد تهديد و فشار قرار داده است.




۳۲. محمدعلی زنجيری: معاون رئيس سازمان زندان‌ها که مسئول آزار و اذيت و محروم ساختن زندانيان از حقوق اوليه خود است. وی دستور داده بود که بسياری از زندانيان به سلول انفرادی منتقل شوند.


پارس دیلی نیوز

گزارشی از فضای امنیتی در اهواز

منابع خبری از بروز درگیری و ایجاد فضای امنیتی در مناطق عرب نشین شهر اهواز در ششمین سالگرد تظاهرات ۱۵ آوریل ۲۰۰۵ خبر می‌دهند. بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، «ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران» منابع و فعالان محلی گزارش می‌دهند همزمان با سالگرد تظاهرات ۱۵ آوریل در این شهر که در اعتراض به برنامه دولت جمهوری اسلامی ایران برای تغییر بافت جمعیت استان به زیان اعراب، توسط نیروهای امنیتی و پلیس با قتل ۱۵ نفر و ده‌ها زخمی و صد‌ها دستگیری سرکوب شد، فضای امنیتی بر این مناطق حاکم شده است.محمد حسن فلاحیه‌زاده خبرنگار سابق العالم در این رابطه به هرانا گفت؛ امنیتی شدن شهر در مناطق عرب نشین به خصوص محله‌های زرقان، شیبان، الدایره، ملاشیه و صیاحی به چشم گزار شده است. همچنین گزارشاتی نیز حاکی است شب گذشته در محله‌های کوی علوی، منطقه خشایار درگیریهایی بین معترضین و نیروهای امنیتی روی داده است. لازم به ذکر است بعضی از منابع خبری از کشته شدن دست کم سه تن و بازداشت ده‌ها تن در طی اعتراضات شب گذشته خبر می‌دهند که تاکنون مستندی در این رابطه منتشر نشده است. هر چند باید اشاره داشت که طبق گزارشات آماری سال ۱۳۸۹ از موارد نقض حقوق اقلیت عرب در ایران به دلیل ضعف نهادهای مدنی تنها ۵ گزارش منتشر شده بود که نشانگر کم توانی و دشواری مستند سازی نقض حقوق بشر در این مناطق است.

نامه نسرین ستوده به دخترش مهراوه: تو به مانند من طاقت آوردی

تغییر برای برابری - همزمان با اعلام جایزه پن امریکا به نسرین ستوده که به خاطر دفاع ازحق آزادی بیان به او اهدا می شود، نامه نسرین ستوده به دخترش مهراوه را دریافت کردیم. نامه را در زیر می خوانید:

مهراوه عزيز دلم!دختر افتخار آفرينم!

از بند 209 زندان اوين برايت سلام و آرزوي سلامتي مي‌فرستم. از سبد سلام‌هايم نگراني‌ها، دلتنگي‌ها و اشك‌هايم را برمي‌دارم تا سبدم سرشار از سلام و سلامتي براي تو و برادر عزيزت باشد.

شش ماه است از شما كودكانم دور مانده‌ام. در اين مدت تنها امكان چند بار ملاقات با شما را در حضور ماموران امنيتي داشته‌ام. در اين مدت حتي امكان ارسال نامه‌اي يا دريافت عكسي از شما يا حتي ملاقاتي آزادانه و بدون شرايط امنيتي را نداشته‌ام و تو نمي‌داني چه غمي بر دلم چنگ مي‌زد هر بار كه مي‌ديدم در چه شرايطي بايد با شما ملاقات كنم . . .

هر بار پس از ملاقات و هر روز و هر روز در جدال با خويشتن از خود پرسيده‌ام آيا حقوق كودكان خود را رعايت كرده‌ام؟ و تو نمي‌داني چقدر نياز داشتم تا مطمئن شوم تو كودك نازنينم كه به عقل و درايت‌ات ايمان دارم، مرا متهم به نقض حقوق كودكانم نمي‌كني.

مي‌داني مهراوه جان، اصلا از روز اول بازداشتم به تو و برادرت و حقوق‌تان مي‌انديشيدم و براي تو به دليل سن و سال‌ات بيشتر نگران بودم. نگراني از طاقت‌ات و قضاوت‌تو، نگراني از روحيه‌ات و بالاتر از همه، نگراني از پذيرش اين موضوع توسط دوستان و همكلاسي‌هايت. اما ديري نگذشت كه ابرهاي ترديد و دودلي رخت بربستند و من دانستم هيچ يك از آن نگراني‌ها واقعيت ندارند و من، نه، ما توانستيم محكم بر جاي خويش بايستيم . . .

تو به مانند من طاقت آوردي، در پاسخ به صحبتم كه گفتم: "دخترم يك زماني فكر نكني كاري كردم كه شايسته‌ي چنين مجازاتي باشم و فكر شما نبوده‌ام" و بعد با اطمينان به تو گفتم: "همه‌ي كارهايم قانوني بوده است" به مهرباني با دست‌هاي كودكانه‌ات صورتم را نوازش كردي و به من اطمينان دادي كه: "مي‌دانم مامان . . . مي‌دانم" و من آن روز از كابوس قضاوت فرزندانم رها شدم.

دخترم ! نگراني‌هايم بابت رابطه تو و همكلاسي‌هايت نيز كاملا اشتباه بود، زيرا هميشه نسل جديد، زودتر از پدر و مادرها به خرد و انديشه‌ورزي مي‌رسند . . .

و اين چنين بود كه من از همه‌ي نگراني‌ها خلاص شدم و محكم و استوار بر خانه اولم ايستادم . . . .

اين ايستادگي را بيش از همه، مديون تو و پدرت هستم.

مهراوه عزيز دلم !

بگذار كمي از خاطرات خوش‌مان برايت بگويم. بارها شبها موقع خواب در زندان به يادم مي‌آيد چگونه تو را خواب مي‌كردم. در ميان لالايي‌هاي مختلف و شعرهاي متفاوتي كه برايت مي‌خواندم. "پريا" را خيلي دوست داشتي. شب‌ها موقع خواب "پريا" را مي‌خواستي و من شروع مي‌كردم:

يكي بود يكي نبود

زير گنبد كبود

لخت و عور، تنگ غروب سه تا پري نشسته بود. . . .

دخترم !

يكي از مهم‌ترين انگيزه‌هايم براي پيگيري حقوق كودكان، تو بودي. همواره فكر مي‌كردم و هنوز هم فكر مي‌كنم كه نتيجه‌ي همه‌ي تلاش‌هايم براي احقاق حقوق كودكان به هيچ كس، به اندازه كودكانم نمي‌رسد. هر بار كه از دادگاه كودكان آزار ديده به خانه مي‌رسيدم تو و برادرت را بيشتر و بيشتر در آغوش مي‌فشردم. هنوز هم دليل آن را نمي‌دانم. اما گويا از اين طريق مي‌خواستم آزار كودكان قرباني را جبران كنم !!!

يادم هست كه يك بار گفتي دلت نمي‌خواهد 18 ساله شوي و وقتي دليل‌اش را پرسيدم جوابي دادي كه گويي كودكي امتيازهايي دارد كه نمي‌خواهي از دست‌شان بدهي و تو نمي‌داني اين جواب‌ات چقدر مرا خوشحال كرد.


در ميان حرف‌هايت چقدر شده كه به من و پدرت گوشزد كرده‌اي كه هنوز كودكي و بايد حقوق كودكانه‌ات را رعايت كنيم و اينكه هنوز 18 سال‌ات نشده و . . .

و به اين ترتيب ما را وادار به رعايت حقوق خودت مي‌كردي و چه كار خوبي مي‌كردي. چون گاه حتي غفلت مي‌تواند حقوق ديگران را پايمال كند هرچند آن ديگري، فرزند شخص باشد. رعايت حقوق، گرفتن حق، عدالت طلبي، قانون محوري و خلاصه داستان ترازو و شمشير همه، همان است كه تو با زبان كودكانه‌ات مي‌خواستي و ما را كه خودمان را بزرگترين غمخوار و ولي تو مي‌دانستيم هشيار مي‌كردي.

مهراوه‌ي عزيزم !

همانطور كه هرگز نتوانستم حقوق تو را ناديده بگيرم و در حد توان خويش در راه حفظ حقوق‌ات تلاش كردم، به همان ترتيب هرگز نتوانستم حقوق موكلانم را نيز ناديده بگيرم.

چگونه مي‌توانستم وقتي موكلانم در زندان‌اند، به محض دريافت احضاريه از ميدان به در بروم؟ چگونه وقتي آنها به من وكالت داده بودند و در انتظار محاكمه بودند آنها را رها كنم؟ هرگز نمي‌توانستم.

در پايان دوست دارم به تو بگويم كه باز هم براي حفظ حقوق بسيار كسان و از جمله كودكانم و آينده شما، وكالت چنين پرونده‌هايي را پذيرفتم و بر اين اعتقادم كه سختي‌هايي كه خانواده ما و بسياري از موكلانم طي سال‌هاي اخير تحمل كرده‌اند، بي‌نتيجه نيست. عدالت درست در همان زمان كه از او كاملا قطع اميد كرده‌اند، از راه مي‌رسد. بي‌گمان مي‌رسد . . . برايت دنيايي كودكانه و پر از شادي و شادماني آرزو مي‌كنم. اگر بابت پرونده‌ام از بازجويان يا قضاتم ناراحت و دلتنگي، با نواي كودكانه‌ات برايشان آرامش طلب كن تا شايد از اين راه ما نيز به آرامشي شايسته دست يابيم.

دلتنگ توام

صد بار مي‌بوسمت

مامان نسرين

انتقال تعداد زیادی از زندانیان زن زندان رجایی شهر کرج به زندان پردیس

پس از انحلال بند نسوان در زندان رجایی شهر کرج صد‌ها زن زندانی در این زندان به اماکن دیگری منجمله زندان پردیس کرج انتقال یافتند.


بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، پس از انحلال بند نسوان زندان رجایی شهر کرج (گوهردشت) که محل نگهداری صد‌ها زندانی و همچنین تعدادی از زندانیان سیاسی زن بود این زندانیان به اماکن دیگری انتقال یافتند.

بنا بر گزارشات دریافتی عمده این زندانیان به زندان پردیس کرج که به مراتب زندان کوچکتری محسوب می‌شوند انتقال یافته‌اند. هرچند فارغ از هدف اینجابه جایی، کماکان مشخص نیست زندانیان سیاسی زن نیز به این زندان منتقل شده باشند.

لازم به ذکر است ساختار و برنامه‌های سازمان زندان‌ها به دو دلیل اعلام استان جدیدالتاسیس البزر که اکثر زندانیان استان تهران را در خود نگهداری می‌کند و بالطبع مدیریت جدید آن و از سویی برنامه‌های بخش‌های امنیتی یا حفاظتی زندان‌ها برای پیش برد اهداف سازمانی خود تغییرات زیادی در ماههای اخیر نموده است.

وبلاگ نویس زندانی با خطر صدور حکم اعدام مواجه است

بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" دادگاه کرج قصد دارد وبلاگ نویس زندانی محمدرضا پور شجری (سیامک مهر) را به حکم ضد بشری اعدام محکوم کند.

وبلاگ نویس زندانی محمدرضا پورشجری قرار است اول تیرماه با اتهامات سنگین که به وی نسبت داده شده است در شعبۀ 109 دادگاه کرج مورد محاکمه قرار گیرد. پیش از این دادستان کرج، بازپرسی دادگاه انقلاب کرج و بازجوی وزارت اطلاعات به خانواده وی گفته اند که او را به اعدام محکوم خواهند کرد.

وبلاگ نویس زندانی محمدرضا پور شجری بیش از 7 ماه است که در فرعی ایزوله شده بند 6 زندان گوهردشت کرج زندانی است و از زمان دستگیری تاکنون از داشتن ملاقات و ارتباط تلفنی با خانواده اش محروم می باشد. خانواده او از وضعیت وشرایط عزیزشان در بی خبری بسر می برند. او تنها زندانی سیاسی است که در فرعی بند 6 به مدت چندین ماه در بازداشت بسر می برد.بازجویان وزارت اطلاعات تا به حال 2 پرونده علیه وی گشوده اند که در پرونده اول ،او را به 3 سال زندان محکوم کردند.

ولی در پرونده دوم بنابه گفتۀ بازجویان وزارت اطلاعات و دادستان کرج قصد دارند که او را به اعدام محکوم کنند.

از طرفی دیگر فردی با نام مستعار محمدی یکی از بازجویان اداره اطلاعات مشهد خانم میترا پورشجری دختر آقای پورشجری را با تماسهای تلفنی و احضار او به اداره اطلاعات دائم مورد تهدید و تحت فشارهای روحی قرار می دهد. ودرآخرین احضار وی به اداره اطلاعات او را تهدید به بازداشت کرده اند.

وبلاگ نویس زندانی از بیماریهای حاد جسمی مانند؛ ناراحتی کلیه ،کمر درد و سینوزیت رنج می برد ولی بازجویان وزارت اطلاعات مانع درمان وی هستند.

فرعی بند 6 زندان گوهردشت کرج شرایط طاقت فرسا و غیر انسانی دارد ویکی از شکنجه گاه های زندان گوهردشت کرج می باشد.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،ایجاد شرایط طاقت فرسا و غیر انسانی و زمینه سازی برای صدور حکم اعدام علیه این وبلاگ نویس زندانی هشدار می دهد و از کمیسر عالی حقوق بشر ،گزارشگران بدون مرز و سایر مراجع بین المللی خواستار ارجاع پرونده جنایت علیه بشریت رژیم ولی فقیه علی خامنه ای به شورای امنیت سازمان ملل متحد برای گرفتن تصمیمات لازم اجرا می باشد.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران

26 فروردین 1390 برابر با 15 آوریل 2011

گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:

کمیساریای عالی حقوق بشر

گزارشگران بدون مرز

کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا

سازمان عفو بین الملل

۱۳۹۰ فروردین ۲۶, جمعه

سال جهنمي رهبري شروع شد: ديگر كسي براي هشدارهاي آقا تره هم خرد نمي كند! / بابك داد

امسال براي آقاي خامنه اي، سال بدي خواهد بود. حتي شايد بشود گفت رهبر معظم، امسال يك «سال جهنمي» در پيش دارند. چرا؟ چون هنوز تكليف شعار «جهاد اقتصادي» ايشان معلوم نشده، تنها توصيه محكم و هشدار جدي اش به مسئولان، با بي توجهي مطلق مقامات جمهوري اسلامي روبرو شده و حالا آنها نه فقط بر خلاف نظر آقاي خامنه اي از همديگر «گلايه و انتقاد علني» مي كنند، بلكه در بيستمين روز از فروردين سال جديد، كار به جاهاي باريك تري كشيده شده است! پرده از رسوايي اخلاقي و مالي معاون احمدي نژاد (بقايي) برداشته مي شود و پرونده او در رسانه هاي حكومتي «رو» مي شود كه چند سال است خاك خورده است! آقاي بقايي كه يك شبه به جاي «مشايي» معاون اجرايي رئيس جمهوري شد، زماني كه در راديو مدير بوده با ادعاي اينكه «خواب امام زمان را ديده» يكي از بانوان زيردستش را به همخوابگي و بچه دار شدن مجبور مي كند: «زيرا امام زمان در خواب به آقاي بقايي چنين دستوري داده است!»
امسال سال بدي براي «رهبر تنهاي ايران» خواهد بود، زيرا صداي شكستن چوبهاي نردباني را مي شنود كه بالاي آن نشسته و پايه هاي آن را يك به يك بريده است! او هر چقدر نداند، اين را ديگر مي داند كه حكم حتمي روزگار است كه «لاجرم آن كس كه بالاتر نشست، استخوانش سخت تر خواهد شكست!» شايد براي همين در نخستين خطابه عمومي اش در مشهد، آقاي خامنه اي از مقامات كشوري خواست در منظر عمومي از همديگر انتقاد و گلايه نكنند. بالاخره سفره اي پهن است و حاكميت يكدست شده و فتنه گران در حبس و دور هم باشيم! شايد بلايي كه بر سر مبارك و بن علي آمد، بر سر «سيد علي» نيايد!
اولين كسي كه توي ذوق «آقا» زد، رئيس جمهوري «منصوب» او بود! احمدي نژاد گفت:«ايشون گفته انتقاد نكنيد، مام نمي كنيم!» ولي مجلس از يك طرف دولت را به باد انتقاد گرفته كه «بودجه» را چرا دير داديد؟ و قوه قضائيه از يك طرف مي گويد كه با اين بودجه دولتي، ما نمي توانيم امنيت را تأمين كنيم! اين ميان، خود احمدي نژاد هم بيكار ننشسته و «مشايي» يار شيرينش را از معاون اجرايي رياست جمهوري عزل كرده و «بقايي» يار ديرينش را به جاي او گمارده است. اين وسط، صدا از هيچكس از معترضان و فتنه گران(!) در نيامده، بلكه خود حكومتي ها به فغان و فرياد درآمده اند كه اي بابا! اين آقاي بقايي سابقه هاي سياهي در «خواب ديدن» براي زن و ناموس مردم و براي «قاچاق» اشياي عتيقه ملي دارد و در مدتي كه در راديو و رياست سازمان ميراث فرهنگي «خدمت!!» كرده، حتي يك تپه گلگاري نشده هم باقي نگذاشته است! و تازه اين آقاي بقايي، نسخه دوم همان اسفنديار رحيم مشايي است كه رفته و الي آخر! اينگونه است كه خود به خود «هشدار جدي» مقام عظماي ولايت، در همان فروردين ماه سال بي اثر مي شود و آقاي خامنه اي، سال تلخ تنهايي و تلخ و احتمالا" يك «سال جهنمي» را در هزار و سيصد و نود آغاز مي كند. سالي كه «جهاد اقتصادي» واقعي، بين كساني در مي گيرد كه بر سر سفره ي نظام نشستند تا «حاكميت يكدستي» تشكيل بدهند ولي پاي رقابت كه يه ميان بيايد، در عزلت و انزواي آقاي خامنه اي، اي بسا به جان همديگر بيفتند و در انتخابات مجلس نهم كه در پيش روست، گوشت و استخوان همديگر را هم بخورند و نهايتا" به كابوس آقاي خامنه اي واقعيت ببخشند و از «نظام مقدس جمهوري اسلامي» يك تونس و مصر ديگر بسازند و از خامنه اي هم يك بن علي يا مبارك تحويل تاريخ بدهند! آقاي خامنه اي نمي داند در غياب مردم، نبايد دست به دامان ريزه خواراني مثل احمدي نژاد و مشايي و جنتي و مجلسيان مي شد زيرا عادت ريزه خواران همين است كه بالاخره بر كل سفره طمع كنند. اكنون تلاشهاي ديرهنگام آقاي خامنه اي براي نجات خود از اين وضع، كمكي به تغيير اين پايان تلخ براي ولي فقيه و سقوط حتمي اش نمي كند. خدا به داد كشوري برسد كه رهبرش بنده نوازي چنان بي كفايت است و مقاماتش هم ريزه خواراني چنين بي چشم و رو كه مثل احمدي نژاد در جواب هشدار آقايشان درباره «انتقاد نكردن از يكديگر» چنين مي گويند:« گفته انتقاد نكنيم، خب نمي كنيم!» حال آنكه همين احمدي نژاد در خفا هر كار كه خواست، مي كند!
خلاصه بدا به سالي كه آقاي خامنه اي در پيش دارد. زيرا گفته اند سالي كه نكوست از بهارش پيداست. و بهار آقاي خامنه اي، تا حالا كه بهار سياهي بوده است.


 مصاحبه آقای بابک داد با صداي آمريكا (برنامه روي خط يكشنبه 21 فروردين) درباره دلايل و عواقب هشدار رهبري به مقامات براي «خودداري از انتقاد علني» را در اين برنامه مي توانيد ببينيد 

نوشته اي بود از بابک داد 

سقوط معیشت و دیکتاتوری خامنه‌ای؛ بازی خطرناک با خشم مردم ( پدرام طنازی )

  سقوط معیشت و دیکتاتوری خامنه‌ای؛ بازی خطرناک با خشم مردم بحران‌های بی‌پایان اقتصادی در جمهوری اسلامی، زندگی مردم را به ویرانه‌ای تبدیل کرد...