۱۳۹۰ فروردین ۲۷, شنبه

انتقال تعداد زیادی از زندانیان زن زندان رجایی شهر کرج به زندان پردیس

پس از انحلال بند نسوان در زندان رجایی شهر کرج صد‌ها زن زندانی در این زندان به اماکن دیگری منجمله زندان پردیس کرج انتقال یافتند.


بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، پس از انحلال بند نسوان زندان رجایی شهر کرج (گوهردشت) که محل نگهداری صد‌ها زندانی و همچنین تعدادی از زندانیان سیاسی زن بود این زندانیان به اماکن دیگری انتقال یافتند.

بنا بر گزارشات دریافتی عمده این زندانیان به زندان پردیس کرج که به مراتب زندان کوچکتری محسوب می‌شوند انتقال یافته‌اند. هرچند فارغ از هدف اینجابه جایی، کماکان مشخص نیست زندانیان سیاسی زن نیز به این زندان منتقل شده باشند.

لازم به ذکر است ساختار و برنامه‌های سازمان زندان‌ها به دو دلیل اعلام استان جدیدالتاسیس البزر که اکثر زندانیان استان تهران را در خود نگهداری می‌کند و بالطبع مدیریت جدید آن و از سویی برنامه‌های بخش‌های امنیتی یا حفاظتی زندان‌ها برای پیش برد اهداف سازمانی خود تغییرات زیادی در ماههای اخیر نموده است.

وبلاگ نویس زندانی با خطر صدور حکم اعدام مواجه است

بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" دادگاه کرج قصد دارد وبلاگ نویس زندانی محمدرضا پور شجری (سیامک مهر) را به حکم ضد بشری اعدام محکوم کند.

وبلاگ نویس زندانی محمدرضا پورشجری قرار است اول تیرماه با اتهامات سنگین که به وی نسبت داده شده است در شعبۀ 109 دادگاه کرج مورد محاکمه قرار گیرد. پیش از این دادستان کرج، بازپرسی دادگاه انقلاب کرج و بازجوی وزارت اطلاعات به خانواده وی گفته اند که او را به اعدام محکوم خواهند کرد.

وبلاگ نویس زندانی محمدرضا پور شجری بیش از 7 ماه است که در فرعی ایزوله شده بند 6 زندان گوهردشت کرج زندانی است و از زمان دستگیری تاکنون از داشتن ملاقات و ارتباط تلفنی با خانواده اش محروم می باشد. خانواده او از وضعیت وشرایط عزیزشان در بی خبری بسر می برند. او تنها زندانی سیاسی است که در فرعی بند 6 به مدت چندین ماه در بازداشت بسر می برد.بازجویان وزارت اطلاعات تا به حال 2 پرونده علیه وی گشوده اند که در پرونده اول ،او را به 3 سال زندان محکوم کردند.

ولی در پرونده دوم بنابه گفتۀ بازجویان وزارت اطلاعات و دادستان کرج قصد دارند که او را به اعدام محکوم کنند.

از طرفی دیگر فردی با نام مستعار محمدی یکی از بازجویان اداره اطلاعات مشهد خانم میترا پورشجری دختر آقای پورشجری را با تماسهای تلفنی و احضار او به اداره اطلاعات دائم مورد تهدید و تحت فشارهای روحی قرار می دهد. ودرآخرین احضار وی به اداره اطلاعات او را تهدید به بازداشت کرده اند.

وبلاگ نویس زندانی از بیماریهای حاد جسمی مانند؛ ناراحتی کلیه ،کمر درد و سینوزیت رنج می برد ولی بازجویان وزارت اطلاعات مانع درمان وی هستند.

فرعی بند 6 زندان گوهردشت کرج شرایط طاقت فرسا و غیر انسانی دارد ویکی از شکنجه گاه های زندان گوهردشت کرج می باشد.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،ایجاد شرایط طاقت فرسا و غیر انسانی و زمینه سازی برای صدور حکم اعدام علیه این وبلاگ نویس زندانی هشدار می دهد و از کمیسر عالی حقوق بشر ،گزارشگران بدون مرز و سایر مراجع بین المللی خواستار ارجاع پرونده جنایت علیه بشریت رژیم ولی فقیه علی خامنه ای به شورای امنیت سازمان ملل متحد برای گرفتن تصمیمات لازم اجرا می باشد.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران

26 فروردین 1390 برابر با 15 آوریل 2011

گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید:

کمیساریای عالی حقوق بشر

گزارشگران بدون مرز

کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا

سازمان عفو بین الملل

۱۳۹۰ فروردین ۲۶, جمعه

سال جهنمي رهبري شروع شد: ديگر كسي براي هشدارهاي آقا تره هم خرد نمي كند! / بابك داد

امسال براي آقاي خامنه اي، سال بدي خواهد بود. حتي شايد بشود گفت رهبر معظم، امسال يك «سال جهنمي» در پيش دارند. چرا؟ چون هنوز تكليف شعار «جهاد اقتصادي» ايشان معلوم نشده، تنها توصيه محكم و هشدار جدي اش به مسئولان، با بي توجهي مطلق مقامات جمهوري اسلامي روبرو شده و حالا آنها نه فقط بر خلاف نظر آقاي خامنه اي از همديگر «گلايه و انتقاد علني» مي كنند، بلكه در بيستمين روز از فروردين سال جديد، كار به جاهاي باريك تري كشيده شده است! پرده از رسوايي اخلاقي و مالي معاون احمدي نژاد (بقايي) برداشته مي شود و پرونده او در رسانه هاي حكومتي «رو» مي شود كه چند سال است خاك خورده است! آقاي بقايي كه يك شبه به جاي «مشايي» معاون اجرايي رئيس جمهوري شد، زماني كه در راديو مدير بوده با ادعاي اينكه «خواب امام زمان را ديده» يكي از بانوان زيردستش را به همخوابگي و بچه دار شدن مجبور مي كند: «زيرا امام زمان در خواب به آقاي بقايي چنين دستوري داده است!»
امسال سال بدي براي «رهبر تنهاي ايران» خواهد بود، زيرا صداي شكستن چوبهاي نردباني را مي شنود كه بالاي آن نشسته و پايه هاي آن را يك به يك بريده است! او هر چقدر نداند، اين را ديگر مي داند كه حكم حتمي روزگار است كه «لاجرم آن كس كه بالاتر نشست، استخوانش سخت تر خواهد شكست!» شايد براي همين در نخستين خطابه عمومي اش در مشهد، آقاي خامنه اي از مقامات كشوري خواست در منظر عمومي از همديگر انتقاد و گلايه نكنند. بالاخره سفره اي پهن است و حاكميت يكدست شده و فتنه گران در حبس و دور هم باشيم! شايد بلايي كه بر سر مبارك و بن علي آمد، بر سر «سيد علي» نيايد!
اولين كسي كه توي ذوق «آقا» زد، رئيس جمهوري «منصوب» او بود! احمدي نژاد گفت:«ايشون گفته انتقاد نكنيد، مام نمي كنيم!» ولي مجلس از يك طرف دولت را به باد انتقاد گرفته كه «بودجه» را چرا دير داديد؟ و قوه قضائيه از يك طرف مي گويد كه با اين بودجه دولتي، ما نمي توانيم امنيت را تأمين كنيم! اين ميان، خود احمدي نژاد هم بيكار ننشسته و «مشايي» يار شيرينش را از معاون اجرايي رياست جمهوري عزل كرده و «بقايي» يار ديرينش را به جاي او گمارده است. اين وسط، صدا از هيچكس از معترضان و فتنه گران(!) در نيامده، بلكه خود حكومتي ها به فغان و فرياد درآمده اند كه اي بابا! اين آقاي بقايي سابقه هاي سياهي در «خواب ديدن» براي زن و ناموس مردم و براي «قاچاق» اشياي عتيقه ملي دارد و در مدتي كه در راديو و رياست سازمان ميراث فرهنگي «خدمت!!» كرده، حتي يك تپه گلگاري نشده هم باقي نگذاشته است! و تازه اين آقاي بقايي، نسخه دوم همان اسفنديار رحيم مشايي است كه رفته و الي آخر! اينگونه است كه خود به خود «هشدار جدي» مقام عظماي ولايت، در همان فروردين ماه سال بي اثر مي شود و آقاي خامنه اي، سال تلخ تنهايي و تلخ و احتمالا" يك «سال جهنمي» را در هزار و سيصد و نود آغاز مي كند. سالي كه «جهاد اقتصادي» واقعي، بين كساني در مي گيرد كه بر سر سفره ي نظام نشستند تا «حاكميت يكدستي» تشكيل بدهند ولي پاي رقابت كه يه ميان بيايد، در عزلت و انزواي آقاي خامنه اي، اي بسا به جان همديگر بيفتند و در انتخابات مجلس نهم كه در پيش روست، گوشت و استخوان همديگر را هم بخورند و نهايتا" به كابوس آقاي خامنه اي واقعيت ببخشند و از «نظام مقدس جمهوري اسلامي» يك تونس و مصر ديگر بسازند و از خامنه اي هم يك بن علي يا مبارك تحويل تاريخ بدهند! آقاي خامنه اي نمي داند در غياب مردم، نبايد دست به دامان ريزه خواراني مثل احمدي نژاد و مشايي و جنتي و مجلسيان مي شد زيرا عادت ريزه خواران همين است كه بالاخره بر كل سفره طمع كنند. اكنون تلاشهاي ديرهنگام آقاي خامنه اي براي نجات خود از اين وضع، كمكي به تغيير اين پايان تلخ براي ولي فقيه و سقوط حتمي اش نمي كند. خدا به داد كشوري برسد كه رهبرش بنده نوازي چنان بي كفايت است و مقاماتش هم ريزه خواراني چنين بي چشم و رو كه مثل احمدي نژاد در جواب هشدار آقايشان درباره «انتقاد نكردن از يكديگر» چنين مي گويند:« گفته انتقاد نكنيم، خب نمي كنيم!» حال آنكه همين احمدي نژاد در خفا هر كار كه خواست، مي كند!
خلاصه بدا به سالي كه آقاي خامنه اي در پيش دارد. زيرا گفته اند سالي كه نكوست از بهارش پيداست. و بهار آقاي خامنه اي، تا حالا كه بهار سياهي بوده است.


 مصاحبه آقای بابک داد با صداي آمريكا (برنامه روي خط يكشنبه 21 فروردين) درباره دلايل و عواقب هشدار رهبري به مقامات براي «خودداري از انتقاد علني» را در اين برنامه مي توانيد ببينيد 

نوشته اي بود از بابک داد 

بیانیهٔ زندانیان سیاسی رجایی شهر در خصوص ادامهٔ اعتصاب غذا در هفته‌های آتی

جمعی از زندانیان سیاسی محبوس در بند امنیتی زندان رجایی شهر کرج، با انتشار بیانیه‌ای ضمن اینکه اعتصاب غذای خود در یکشنبهٔ گذشته (۲۱ فروردین ماه) را تنها یک روز و نمادین خواندند، با اعلام برنامه، از ادامهٔ آن در هفته‌های آتی خبر دادند.

این زندانیان علاوه بر این از رئیس سازمان ملل متحد،‌ بان کی مون، خواسته‌اند که نماینده ویژه خود را برای بازدید از شرایط ایران و تهیه گزارش کامل از وضعیت آزادی و حقوق بشر در ایران بویژه وضعیت زندان‌ها و زندانیان سیاسی اعزام نماید.

متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:

در شرایطی که از سوی ملت‌های تحت ستم دیکتاتور‌ها و خودکامگان و نیز مبارزان راه آزادی و دموکراسی، برگ‌های جدیدی از تاریخ مبارزات منطقه با سرنگونی مبارک‌ها و بن علی‌ها نوشته می‌شود؛ حاکمان ایران در حالی از تریبون‌های داخلی و خارجی و در جوار مقام‌های بین المللی از حقوق انسان‌ها دم می‌زنند که ملت ایران تحت شدید‌ترین فشارهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی قرار دارد و از حقوق اساسی خویش محروم مانده است و حاکمیت از طریق ایجاد فضای رعب و وحشت و اعمال یک حکومت امنیتی- پلیسی، جلوی فعالیت احزاب و گروه‌های منتقد سیاسی را گرفته و آن‌ها را منحل نموده، مطبوعات و روزنامه‌های آزادی خواه و مستقل را توقیف کرده و فعالان سیاسی و کنشگران اجتماعی را بازداشت و زندانی کرده یا به سکوت واداشته و یا مجبور به ترک از وطن نموده است در ‌‌نهایت رهبران جنبش سبز و همراهانشان را به صورت غیر قانونی در شرایط حبس خانگی قرار داده است.


مردم مبارز ایران، فعالان سیاسی و مدنی به ویژه فعالان دانشجویی که در روزهای ۲۵ بهمن و اول اسفند و سه شنبه‌های پایانی سال ۸۹ نشان دادند همچنان پرشور و پرنشاط در میدان مبارزه حضور دارند، بی‌تردید در جهت حمایت از دوستان و همراهان خود در این ایام به روش‌های مسالمت آمیز با نافرمانی مدنی یا اعتصابات و اجتماعات و کمپین‌های گوناگون با نه به دیکتاتور به حمایت از درخواست‌های بر حقی که خواست واقعی ملت و در مسیر تضعیف وضعیت موجود از تحقق آزادی و دموکراسی و حقوق بشر در ایران گام برداشتند.بر همین اساس ما زندانیان سیاسی- عقیدتی اعم از فعالان سیاسی، حقوق بشری، مطبوعاتی، دانشجویی و صنفی در اعتراض به شرایط تحمیلی، که ناقض اعلامیه جهانی حقوق بشر و اصول مربوط به حقوق اساسی شهروندان حتی در قانون اساسی ایران است، ضمن اعتراض به روند بازداشت و محاکمه خویش اعلام می‌داریم تا زمانی که در شرایط حاکم بر جامعه و محدودیت‌های اعمال شده علیه خود و خانواده‌هایمان بهبود اساسی صورت نگیرد و دست کم شرایطی که مسئولان جمهوری اسلامی برای مردم منطقه می‌خواهند در کشورمان نیز حاکم نگردد، به اعتراض مسالمت آمیز خود با «نه به دیکتاتور» ادامه خواهیم داد.هم چنین از دبیر کل سازمان ملل جناب آقای‌بان کی مون درخواست می‌کنیم، نماینده ویژه خود را برای بازدید از شرایط ایران و تهیه گزارش کامل از وضعیت آزادی و حقوق بشر در ایران بویژه وضعیت زندان‌ها و زندانیان سیاسی اعزام نماید.از سویی خود نیز در آستانه مناسبت‌های بین المللی و داخلی چون روز جهانی کارگر، روز معلم، روز جهانی مطبوعات و ۲۲ خرداد به اقدام‌های اعتراضی مثل اعتصاب غذا تا تحقق کامل درخواست‌های خویش به به ترتیب برنامه زیر ادامه خواهیم داد.


پس از تجربه‌های اعتصاب غذای یکشنبه ۲۱ فروردین، ما جمعی از زندانیان سیاسی و فعالان سیاسی و مدنی در هفته نخست از روز یکشنبه ۲۸ فروردین اعتراض سیاسی خود را با اعتصاب غذا به مدت یک روز آغاز می‌نمائیم، در هفته دوم روز یک شنبه ۴ اردی بهشت و دوشنبه ۵ اردی بهشت به مدت دو روز به اعتصاب غذا خواهیم کرد.در هفته سوم نیز همزمان با روزجهانی کارگر و روز معلم و روز جهانی مطبوعات در روزهای یک شنبه ۱۱ اردیبهشت و دوشنبه ۱۲ اردیبهشت و سه شنبه ۱۳ اردیبهشت همبستگی خود را با کارگران، معلمان و روزنامه نگاران در اعتراض به فشار‌ها و ستم‌های فراوان برایشان با سه روز اعتصاب غذا اعلام می‌داریم.اعتراضات در هفته‌های چهارم و پنجم نیز از یکشنبه‌های این هفته به مدت ۴ و ۵ روز ادامه خواهد یافت و روزهای ۱۸ الی ۲۱ اردی بهشت و ۲۵ تا ۳۰ اردی بهشت روزهای اعتصاب غذای ما خواهد بود.در صورتی که حاکمیت حاضر نشوند دست از خودکامگی برداشته و تمامی مفاد حق قانونی ملت را بر مبنای اعلامیه جهانی حقوق بشر اجرا کند این حرکت اعتراضی از روز یک شنبه اول خرداد ماه به صورت اعتصاب غذای نامحدود تا رسیدن به خواسته‌هایمان ادامه خواهیم داد.

دوشنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۰

منصور اسانلو، رسول بداقی، مجید توکلی، عیسی سحر خیز، کیوان صمیمی، حشمت الله طبرزدی، مهدی محمودیان

روش جدید پخش عکس‌های شاهزاده رضا پهلوی در ایران

درود به شجأعت و شرف این عزیزان

مصاحبه با مادر مهدی محمودیان, افشاگر جنایات کهریزک - اعتصاب غذا در زندان+فیلم

مادر عزیز این زندانی شجاع: خودشون به کشور‌های همسایه میگن مردم را نکشید! بعد خودشون مردم را میکشند و بچه‌ها را تحت فشار قرار میدن............................. مصاحبه رسا با مادر مهدی محمودیان، عضو جبهه مشارکت، در مورد وضعیت پسرشان که از شهریور ۱۳۸۸ به خاطر خبر رسانی در مورد بازداشت‌گاه کهریزک و دفن دسته‌جمعی تعدادی از کشته شدگان معترض به انتخابات ۸۸ تاا به امروز در زندان است و به همراه ۱۰ تان دیگر از زندانیان دست به اعتصاب غذا زده‌اند. ۲۳ فرورین ۱۳۹۰

آزادی بیان در ایران؛ تصویر امروز و چشم‌انداز فردا

علی خامنه‌ای که امروز رهبر جمهوری اسلامی است، در سال ۱۳۵۸ در یک سخنرانی عمومی از آزادی افکار و اندیشه‌های مختلف سخن گفته بود: «اندیشه‌های مختلف می‌توانند سخن خود را و عقیده خود را ابراز کنند. در مقابل حجت و دلیل قاطع هیچ اندیشه‌ای نمی‌تواند تاب مقاومت بیاورد. به جنگ افکار رفتن فقط با بیان فکر و اندیشه ممکن است و لاغیر.»

اما به فاصله کوتاهی آیت‌الله روح الله خمینی، رهبر جمهوری اسلامی ایران، در جمع تعدادی از روحانیون نگاه دیگری از آزادی بیان و احزاب ارائه داد و گفت: «انقلاباتی که واقع می‌شود پشت سر انقلاب چند هزار از این فاسد کارها را در مراکز عام دار می‌زنند و آتش می‌زنند، تمام می‌شود قضیه. نمی‌گذارند یک روزنامه‌ای حاکم شود جز روزنامه خودشان. الان انقلاب اکتبر که این قدر از آن رفته است باز روزنامه مردم ندارند، باز حزبی در کار نیست، یک حزب بیشتر نیست. اینها دارند برای آنها سینه می‌زنند، اگر در اینجا از یک حزب فاسد جلو بگیرند، می‌گویند شد یک حزبی و شد رستاخیز. ما می‌خواهیم رستاخیز شود ما یک حزب را یا چند حزب را که صحیح عمل می‌کنند می‌گذاریم عمل کنند و مابقی همه را ممنوع اعلام می‌کنیم و همه نوشتجاتی که اینها کردند و برخلاف مسیر اسلام و مسیر مسلمین است ما همه اینها را از بین خواهیم برد.»

در طول سال‌های بعد از انقلاب، آزادی بیان در مطبوعات و دیگر حوزه‌ها با فراز و نشیب‌های بسیاری همراه بود تا حدی که محمود احمدی‌نژاد در تبلیغات انتخاباتی خود در تلویزیون جمهوری اسلامی از وضعیت آزادی بیان و مطبوعات تا قبل از دوره ریاست جمهوری خودش به شدت انتقاد کرد و گفت: «۲۴ سال یعنی سه تا هشت سال دولت تقریباً دست یک تیم بود. در هر سه دوره هشت ساله واقعاً دریچه نقد به طور مطلق بسته بود. در این چهارسال اخیر ما با تجربه گذشته و اعتقادی که به نقد داریم مطلق عکس‌العمل نشان ندادیم مطلق.»

بعد از انتخابات سال ۸۸ و حوادث پس از آن بر اساس آمار نهادهای حقوق بشری، شاخص آزادی در بسیاری از حوزه‌ها پایین‌تر آمده است. اما وضعیت آزادی بیان در سالی که گذشت چگونه بود؟

رضا معینی، مسئول بخش فارسی سازمان گزارشگران بدون مرز، در این رابطه از سه شاخص سخن می‌گوید: «یکی انحصار کامل وسایل ارتباط جمعی و اطلاع‌رسانی و گردش اطلاعات در دست دولت است. دوم اعمال سانسور گسترده در همین حیطه‌ای که در انحصار خودشان است و سوم سرکوب گسترده صداهای دیگر و صداهای مستقل. در این رابطه جمهوری اسلامی دارای هر سه مشخصه است. اضافه بر این سه مشخصه، رشد سرکوب‌ها از جمله زندانی کردن، دادگاه‌های ناعادلانه، محاکمات غیرقانونی و دستگیری‌های غیرقانونی باعث شده که جمهوری اسلامی در سال گذشته یکی از کشورهای سرکوبگر آزادی بیان و مطبوعات معرفی شود و در یک کلام ایران در سال گذشته بزرگترین زندان روزنامه‌نگاران در جهان بود.»

در این بین محمدرضا یزدان‌پناه، روزنامه‌نگار ساکن پاریس، نگاه کلی‌تری به وضعیت آزادی در سالی که گذشت دارد و می‌گوید: «سال ۸۹ سال همت و کار مضاعف در زمینه سرکوب آزادی بیان در ایران بود. سندیکاها و اتحادیه‌های صنفی با مشکلات زیادی مواجه شدند، با فعالان سیاسی- اجتماعی به جرم ابراز عقیده یا عمل بر پایه عقیده برخورد شد. همچنین دستگیری و صدور احکام سنگین زندان و حتی اعدام برای آنها نیز مثل گذشته کماکان ادامه داشت.»

مرتضی کاظمیان، روزنامه‌نگار و عضو شورای مرکزی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات، هم آماری از وضعیت آزادی بیان و مطبوعات ارائه می‌دهد و آن را با برخی از کشورها مقایسه می‌کند: «متأسفانه ایران در جایگاه ۱۷۵ قرار داشت به جهت وضع آزادی بیان و مطبوعات و حتی در کشورهایی مانند برمه، سودان، رواندا، گینه، ویتنام، سومالی و لیبی وضع آزادی بهتر بود. تعداد روزنامه‌نگاران و فعالان مطبوعاتی بازداشت شده درسال ۸۹ در ایران مساوی بود با تعداد روزنامه‌نگارانی که در چین بازداشت شده‌اند، در حالی که جمعیت چین ۱۵ برابر ایران است. حتی کشورهایی چون اریتره و ازبکستان وضعی بهتر از ایران داشتند.»

در این بین محمدرضا یزدان‌پناه، روزنامه‌نگار ساکن پاریس، معتقد است آزادی بیان در سال گذشته آن قدر تنگ شده بود که محدودیت به حوزه مسایل اقتصادی هم رسید: «در سال ۸۹ ما در حوزه اقتصاد هم شاهد روند محدودیت آزادی بیان بودیم. حکومت ایران در یک سال گذشته به بهانه اجرای طرح هدفمندسازی یارانه‌ها به صراحت فعالان و کارشناسان اقتصادی را بارها تهدید کرد که در صورت بیان نظرات انتقادی با آنها برخورد امنیتی می‌شود.»

در طی سال گذشته ده‌ها روزنامه‌نگار بازداشت و محاکمه شدند و ده‌ها تن از آنان با احکام دادگاه انقلاب به زندان و شلاق محکوم شدند.

مجتبی سمیع‌نژاد، دبیرخانه حقوق بشر ایران در این باره می‌گوید: «در سال ۸۹ دست کم ۴۳ روزنامه‌نگار و وبلاگ‌نویس بازداشت شدند، ۲۹ روزنامه‌نگار محاکمه شدند که در دادگاه‌های بدوی جمعاً به ۹۰ سال زندان محکوم شده، ۱۰ سال حبس تعلیقی گرفتند و حکم ۱۳۴ ضربه شلاق صادر شد. اینها به حکم دادگاه‌ها جمعاً ۹۰ سال از شغل روزنامه‌نگاری محروم شدند. همچنین دادگاه‌های تجدید نظر ۶۶ سال حکم قطعی صادر کرد، دو سال حبس تعلیقی و ۸۰ سال محرومیت از شغل روزنامه‌نگاری. در سال ۱۳۸۹ دست‌کم ۱۳ روزنامه توسط نهادهای دولتی توقیف شدند. در حال حاضر هم حدود ۳۷ روزنامه‌نگار و وبلاگ‌نویس زندانی داریم که دارند دوران محکومیت خود را سپری می‌کنند.»

برخی از روزنامه‌نگاران معتقدند قربانیان سانسور آزادی بیان در سال گذشته فقط در جامعه مطبوعاتی خلاصه نمی‌شود و در بسیاری دیگر از اقشار جامعه هم قربانی آزادی بیان وجود داشته است.

مسیح علی‌نژاد، روزنامه‌نگار ساکن لندن، در این باره به رادیو فردا می‌گوید: «به گمان من شمشیر قلع و قمع آزادی بیان فقط بر سر روزنامه‌نگاران و اصحاب مطبوعات نیست بلکه کسانی چون جعفر پناهی و نسرین ستوده به جرم وکالت و کارگردانی مجوزشان لغو شده و ۲۰ سال از کار محروم شده‌اند. بازیگرانی داریم مانند رامین پرچمی و فاطمه معتمدآریا که یا ممنوع‌التصویرند یا در بند هستند. شاعران و آهنگ‌سازان جوانی داریم مانند هیلا صدیقی و آریا آرام‌نژاد که تحت فشار و تعقیب هستند. ناشرانی که مجوز نشرشان لغو شده و تحت پیگرد هستند. اینها همه قربانیان سانسور آزادی بیان در ایران هستند، بنابراین آزادی بیان قربانیان زیادی میان همه اقشار اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دارد.»

اما محمود احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور ایران در مقابل منتقدین خود که جمهوری اسلامی را به سانسور محکوم می‌کنند همیشه یک پاسخ مشخص دارد: «من فکر می‌کنم آزادی مطبوعات در ایران در حد بسیار بالایی است.»

در این بین مجید محمدی، تحلیلگر مسایل سیاسی ایران که در آمریکا ساکن است، در پاسخ به این پرسش که چرا مقامات جمهوری اسلامی هر سال بر خلاف گفته‌های محمود احمدی‌نژاد دایره آزادی‌ها را کوچک‌تر می‌کنند، بر این اعتقاد است که آزادی بیان با دستور شکل نمی‌گیرد.

او آزادی بیان را بر چهار ضلع متکی می‌داند: «ضلع اول رقابت سیاسی است که طرف‌ها را مجبور به یارگیری کرده و راه انتقادها را باز می‌کند و افراد می‌توانند از طرف مقابل انتقاد کنند و در این یارگیری و انتقادات فضایی برای نیروهای مستقل و کارشناسان باز می‌شود. ضلع دوم فعالیت نهادهای مدنی است که خواست‌ها و دغدغه‌های گروه‌های صنفی و مردم نهاد را عرضه می‌کند. ضلع سوم دستگاه قضایی مستقل است که تضمین‌کننده حقوق اساسی و مدنی شهروندان است. ضلع چهارم نیز ساختار حقوقی است که متضمن شکل‌گیری رسانه‌ها و نهادهای غیردولتی و مستقل است مانند رادیو تلویزیون‌های خصوصی. اما در طول ۳۰ سال گذشته دستگاه قضایی و ساختار حقوقی چندان تغییر نکرده، آنچه تغییر کرده محدودتر شدن رقابت سیاسی است به خصوص پس از انتخابات سال ۸۸ و محدودتر شدن فعالیت‌های مدنی که در دوره آقای خاتمی داشت اوج می‌گرفت اما دولت آقای احمدی‌نژاد فضا را بر این نهادها بست.»

هر چند از گفته‌های روزنامه‌نگاران چنین برمی‌آید که سال گذشته سال خوبی در زمینه آزادی بیان نبوده است، اما پرسش اینجا است که این روزنامه‌نگاران و فعالان حقوق بشری چه چشم‌اندازی برای سال ۱۳۹۰ دارند. آیا امیدی به بازگشایی درهای آزادی در حوزه‌های مختلف در ایران دارند؟

رضا معینی از سازمان گزارشگران بدون مرز پاسخ می‌دهد: «به رغم همه انرژی و بودجه و مقدار کاری که از منابع ملی ایران برای سانسور و بازداشت و وادار به سکوت کردن خرج می شود، اما عرصه‌های مختلف اطلاع‌رسانی در ایران به کار خود ادامه می‌دهد. بیشترین عرصه اطلاع‌رسانی در خارج از کشور است و در داخل کشور به وسیله اینترنت انجام می‌گیرد. در این مورد آنچه ما را نگران می‌کند علاوه بر دستگیری‌ها و دام‌گذاری وزارت اطلاعات از طریق پروکسی‌ها و نفوذ در سایت‌های مختلف، هجوم دستگاه‌های اطلاعاتی در عرصه فریب خبرسازی و پروپاگاندای دولتی است که عملاً گردش آزاد اطلاعات را مختل کرده است.»

مرتضی کاظمیان هم هیچ چشم‌انداز روشنی از آزادی بیان در سال جاری نمی‌بیند: «با توجه به روندی که از فردای انتخابات سال ۸۸ شروع شده و خیل گسترده روزنامه‌نگاران بازداشت شدند و مطبوعات که در سرکوب و تهدید قرار گرفته‌اند و با توجه به وضعیت سال گذشته و اتفاقات چند هفته اخیر یعنی احضار مجدد فعالان سیاسی و روزنامه‌نگاران، هیچ شاهدی وجود ندارد که بتوانیم حتی یک خوشبینی نسبی ابراز کنیم نسبت به سال ۹۰.»

در این بین مسیح علی‌نژاد به اندازه دیگر فعالان مدنی ناامید نیست و می‌گوید: «با یک نگاه کلی ابتدا احساس می‌ِشود وقتی در همه حوزه‌ها این قدر سانسور وجود دارد، امیدی به تغییر نیست. اما کسانی مانند نسرین ستوده و یا روزنامه‌نگاران کماکان مقاومت و صبوری می‌کنند، پس می‌توان چشم‌انداز روشنی تصور کرد. در واقع با شکستن قلم‌ها و بستن دهان‌ها نمی‌توان گفت خبر هم درایران زندانی می‌شود.»

مجید محمدی هم در زمینه آزادی بیان در آینده ناامید نیست اما ناامید نبودن او رنگ دیگری دارد: «من آنچنان نا امید نیستم البته از نظر دستگاه قضایی و ساختار حقوقی همه باید واقع‌بین باشیم و بدانیم قرار نیست اتفاق خاصی رخ دهد. اما در ایران همواره انتخابات می‌توانسته برخی از فرایندهای سیاسی را به جریان بیندازد. احتمالاً انتخابات مجلس در سال ۹۰ می‌تواند موجب رقابت سیاسی میان سنت‌گراها و نظامی‌گرایان شود و فشار را بر فعالان سیاسی کاهش دهد، چون دو طرف مجبور هستند در این رقابت یارگیری کنند.»

اما با همه این محدودیت‌ها برای گشایش در زمینه آزادی بیان چه باید کرد؟

مجید محمدی پاسخ می‌دهد: «فعالیتی که افراد در داخل کشور می‌توانند انجام دهند به شدت محدود است چون راه را حکومت بر احزاب سیاسی و تشکل‌ها و نهادهای مدنی بسته است. اما از فضای مجازی افراد بیشتر و بیشتر استفاده می‌کنند و زیرساخت‌های آن دارد شکل می‌گیرد. در کنار آن تجمع‌ها و تشکل‌های زیرزمینی که می‌توانند محصولات فرهنگی تولید کنند در جریان است. ممکن است امروز نتایج و محصولات آن بیرون نیاید اما در آینده نزدیک به عرصه عمومی عرضه خواهد شد.»

۳۲ سال از انقلاب ایران می‌گذرد و شاخص‌های آزادی بیان در بسیاری از حوزه‌ها از آزادی در حوزه کتاب، موسیقی، سینما و تئاتر گرفته تا فعالیت احزاب، انجمن‌ها و اقلیت‌ها هر سال در جمهوری اسلامی پایین‌تر می‌آید و دورنمایی شفاف از گشایش در زمینه آزادی‌ها در ایران دیده نمی‌شود، هر چند مقامات جمهوری اسلامی بر این نکته تأکید داشته باشند که جمهوری اسلامی ایران آزادترین کشور دنیا است.
منبع: رادیو فردا / وحید پوراستاد

حبس کروبی و موسوی، فرصتی برای جنبش و تهدیدی برای حکومت است

قطع کامل ارتباط مردم با آقایان کروبی و موسوی، هم فرصت است و هم تهدید. فرصت است برای جنبش و تهدید است برای حکومت. آقایان کروبی و موسوی بارها اعلام کرده اند که مردم راه خودشان را یافته اند و زنده و پویا بر خواسته هایشان پافشاری دارند و هر روز مصمم تر از دیروز هستند. در برابر حکومت تنها توانسته است با فشار، کشور را کنترل کند اما آنقدر عاجز و درمانده شده که حتی از مراسم ختم یک نماینده مجلس و یا مراسم تدفین مادر یکی از وابستگان به این جنبش هم هراس دارد، چه رسد به مراسم برای مرحوم پدر مهندس موسوی.
حسين کروبی فرزند مهدی و فاطمه کروبی از آخرين وضعيت پدر و مادر خود گفته است. وی در گفت و گويی که از طريق ايميل با سايت روزآنلاين داشته است آخرين خبرها و تحليل ها را اعلام کرده است.

او آن طور که خودش گفته «متواری» است؛ و در توضيح شرايط کنونی گفته است «بالاتر از سياهی رنگی نيست، اما پدرم هميشه به ما می گفتند اين شيوه حکومت داری پايدار نخواهد بود و حکومت مجبورست به خواست ملت تن دهد، چون حريفی بسيار بزرگ به نام ملت پيش روی اوست که امروز در مورد مشروعيت حکومت ترديدهای جدی دارد.»
موارد مطرح شده در این مصاحبه بدین شرح است:

بی خبری از آقای کروبی و خانم فاطمه کروبی از چند هفته هم گذشته، آيا خبری از وضعيت آنها داريد، يا به شما گفته اند جدا از ديدارهای کنترل شده، اين وضع تا کی ادامه می يابد؟ شرطی برای تغيير وضعيت اعلام شده؟

واقعيت اين است که شرطی به ما اعلام نشده. پدر و مادرم ظاهرا در اختيار وزارت اطلاعات هستند. اما گذاشتن شروط و غيره از حوزه اختيارات وزارت اطلاعات خارج است. توجه داشته باشيد وقتی رييس قوه قضائيه ميگويد برخورد با به اصطلاح سران فتنه از حوزه من خارج است، يعنی اگر حوادثی بعد از حبس رخ بدهد، يا هر نوع محدوديتی ايجاد شود و يا ادامه پيدا بکند، هيچ کس حتی رييس قوه قضائيه هم مسئوليت نمی پذيرد و مقامات بالاتر بايد تعيين تکليف کنند و يا شرطی بگذارند.

از طرفی آيا در مسئله «حبس»، «شرط» هم موضوعيت دارد؟ يعنی يک اقدام غير قانونی و غير انسانی صورت گرفته؛ حالا ديگر فکر نميکنم موضوع شرط چيز مهمی باشد. به قول معروف بالاتر از سياهی که رنگی نيست!

برخی معتقدند مسئولان جمهوری اسلامی چاره برخورد با جنبش سبز را در قطع کامل تماس آقايان موسوی و کروبی با مردم يافته اند و با وضع موجود، ديگر فرصت ارتباط مستقيم با مردم را به آنها نخواهند داد. نظرتان در مورد اين تحليل چيست؟ آيا جنبش دچار نزول خواهد شد؟

به نظرم برعکس؛ قطع کامل ارتباط مردم با آقايان کروبی و موسوی هم فرصت است و هم تهديد. فرصت است برای جنبش و تهديد است برای حکومت. آقايان کروبی و موسوی بارها اعلام کرده اند که مردم راه خودشان را يافته اند و زنده و پويا بر خواسته هايشان پافشاری دارند و هر روز مصمم تر از ديروز هستند؛ در برابر حکومت تنها توانسته است با فشار، کشور را کنترل کند اما آنقدر عاجز و درمانده شده که حتی از مراسم ختم يک نماينده مجلس و يا مراسم تدفين مادر يکی از وابستگان به اين جنبش هم هراس دارد، چه رسد به مراسم برای مرحوم پدر مهندس موسوی.

اين درحاليست که پدرم نقل می کرد وقتی آيت الله سعيدی در زندان رژيم شاه به شهادت رسيدند، مراسم باشکوهی برای ايشان برگزار گرديد و رژيم هم هيچ گونه ممانعتی به عمل نياورد؛ اين نشان ميدهد که رژيم شاه به ثبات نظامش اطمينان داشت ولی اين آقايان اين اطمينان را ندارند. از سوی ديگر جنبش با حضور آقايان کروبی و موسوی از حدود و چهارچوب مشخص و خواسته های خاصی برخوردار بود اما با اين اقدام حکومت، شرايط و خواسته های جنبش متفاوت شده و متفاوت تر هم خواهد گرديد.در مورد نحوه ادامه راه جنبش، با توجه به ديدگاه های آقای کروبی، چه نظری داريد؟ببينيد خواسته های مردم مشخص است و هرچه حکومت خشن تر هم برخورد کند، مطالبات مردم بيشتر می شود. مديريت و همراهی با اين مطالبات، هنر است. من در جريان عمل ديدم که روحيه و مواضع آقای کروبی و مهندس موسوی خرداد ۸۸، با کروبی و موسوی دی و يا بهمن ۸۹ چقدر تفاوت داشت.يعنی آنان ضمن همراهی با مردم و جناح های مختلف فکری موجود در جامعه پرتنوع ما، می کوشيدند به صورتی منطقی جنبش را پيش ببرند؛ لذا کسانی که نقش سخنگويی اين دو بزرگوار را به عهده دارند، همانطور که نبايد افراط کنند، دچار تفريط هم نبايد بشوند؛ چون هر نوع ضعف در اعلام مواضع، موجب سرخوردگی مردم می شود.از طرف ديگر اين دوستان بايد از نظرات خير خواهانه همه نيروهای دلسوز کشور استفاده کنند چون اين جنبش متعلق به حزب و گروهی نيست و متعلق به همه اقشار است. بی توجهی به اين اصول می تواند تاثيرات منفی بر جنبش بگذارد؛ همان طور که درک درست آن می تواند اسباب خير باشد.نظر آقای کروبی در موردآينده جنبش سبز چه بود؟ به نتيجه اميدوار بودند؟آقای کروبی يک روز قبل از حبس کامل، طی پيام ويدئويی کوتاهی که فيلم آن از منزل خارج شد، صريحا وعده پيروزی را دادند. ايشان قبل از آن هم هميشه به ما می گفتند اين شيوه حکومت داری پايدار نخواهد بود و حکومت مجبور است به خواست ملت تن دهد، چون حريفی بسيار بزرگ به نام ملت پيش روی خود دارد که امروز در مورد مشروعيت حکومت ترديدهای جدی دارد.بی جهت نيست که آقايان برای بازسازی مشروعيت از دست رفته خود، هر روز يک داستان تازه می نويسند؛ يک روز پول يارانه را به امام زمان نسبت می دهند و روز ديگر متوسل به کارهای مبتذلی مانند توليد همين سی دی «ظهور نزديک است» مي شوند.آقايان در واقع می خواهند عدم مقبوليت خود را با تشابه سازی به اين و آن جبران کنند و به اين ترتيب به بازسازی چهره شان بپردازند؛ اما به نظر من با اين راه و شيوه ای که در پيش گرفته اند و با بازی با ارزش ها و باورهای دينی مردم، ضربه ای بسيار بزرگ خواهند خورد.

آيا آقای کروبی پيش از حصر، پيش بينی اين روزها را می کردند؟ اگر چنين است نظرشان در مورد ادامه راه و مديريت جنبش چه بود؟

اول اينکه اين چهار بزرگوار در «حصر» نيستند؛ حصر تعريف مشخصی دارد. اين عزيزان در حبس اند. اما در مورد سوال؛ آقای کروبی و موسوی آمادگی هرگونه برخوردی را داشتند و از مدتها پيش منتظر چنين روزی هم بودند.

از همان روزها هم آقای کروبی معتقد بود راه بسيار سختی در پيش داريم، و معتقد بودند مديريت جنبش بايد دردست افرادی باشد ثابت قدم و آماده پرداخت هرگونه هزينه. کسانی که در تصميم گيری ها، در عين قاطعيت بر اساس عقل و منافع و مصالح مردم رفتار کنند، تا خدای ناکرده مديريت جنبش به دست افراد ضعيف يا فرصت طلب نيفتد و بلايی که بر سر اصلاحات آمد بر سر جنبش نيايد.

و سوال آخر: امروز وضعيت فرزندان آقای کروبی چگونه است؟متاسفانه وقتی دستشان به ما نرسيد و ما متواری شديم، برادرم علی را به اتهام مضحک و مسخره جاسوسی برای کشورهای خليج فارس دستگير و بعد از چند هفته با قرار وثيقه آزاد کردند.برای دو برادرم بجز ممنوع الخروج نمودن هنوز مشکلی ايجاد نکرده اند. ولی من متواری هستم تا ببينم در آينده چه تصميمی در خصوص خودم خواهم گرفت و خدا چه تقديری را برايم رقم خواهد زد.

دیدار کوتاه فخرالسادات محتشمی با تاج زاده پیش از مرخصی سه روزه اززندان

فخرالسادات محتشمی پور همسر سید مصطفی تاج زاده که از روز ۲۵ بهمن ماه سال گذشته در بازداشت به سر می برد، به مرخصی سه روزه آمد.


به گزارش تحول سبز محتشمی پور حاضر به پذیرش مرخصی خود قبل از ملاقات با همسرش نشده بود و به همین دلیل مسئولان زندان اجازه ملاقات چند دقیقه ای این زوج را پیش از مرخصی خانم محتشمی پور می دهند و وی پیش از ترک اوین موفق شده است تا بالاخره مصطفی تاج زاده را ببیند.

این مرخصی پس از اتمام بازجویی های فخرالسادات محتشمی پور و به مدت سه روز داده شده است و وی روز یکشنبه به اوین بازمی گردد.

گزارش وال استریت ژورنال ازکمک های سازماندهی شده جمهوری اسلامی به بشار اسد برای سرکوب اعتراضات مردمی

مقام های آمريکايی می‌گويند که جمهوری اسلامی ايران برای سرکوب معترضان هوادار دموکراسی در سوريه به طور مخفيانه به رژيم بشار اسد کمک می‌کند.
به گزارش رادیو فردا، اين مقام‌ها اعلام کرده‌اند که تهران از طريق کمک و مشاوره در زمينه کنترل اعتراض‌ها، بستن وبسايت‌ها، رديابی استفاده کاربران سوری از اينترنت، تلفن همراه و همچنين ارسال پيغام‌های کوتاه با مقام‌های سوريه همکاری می‌کند. بر اساس گزارش روزنامه آمريکايی «وال استريت جورنال»، مقام‌های اطلاعاتی آشنا به مسائل خاورميانه گفته‌اند که بر اساس شنود و ردگيری ارتباطات مسئولان جمهوری اسلامی، تهران فعالانه در جستجوی راه‌هايی برای کمک به شيعيان تندرو در بحرين و يمن است. اين روزنامه می‌افزايد که هدف جمهوری اسلامی ايران بی‌ثبات کردن اوضاع در کشورهای متحد قديمی آمريکا در منطقه است. به گفته اين مقام، اقدام‌های تهران می‌تواند منافع آمريکا و عربستان سعودی را به خطر انداخته و به تنش‌های قومی در خاورميانه دامن بزند. ابزار و فناوری ايران در خدمت سرکوب معترضان سوری يک مقام دولت اوباما به وال استريت جورنال گفته است: «برداشت ما اين است که ايران با ابزار و فناوری خود به حکومت سوريه کمک می‌کند تا مردم اين کشور را سرکوب کند.» وال استريت جورنال می‌نويسد که به اعتقاد مقام های آمريکايی، ايران در پشت قيام‌های مردمی عليه متحدان قديمی آمريکا در خاورميانه قرار ندارد و می‌گويند شواهد دقيقی در دست ندارند که نشان دهد ايران در مقياس گسترده‌ای به حمايت مالی و نظامی از عناصر مخالف در بحرين و يمن بپردازد. ولی کاخ سفيد که برنامه هسته‌ای ايران از مهم‌ترين نگرانی‌های آن در جهان است بارها هشدار داده که ناآرامی‌های منطقه ممکن است به نفوذ بيشتر تهران در کشورهای منطقه خاورميانه منجر شود. يک مقام ديگر آمريکايی به وال استريت جورنال گفته که تاکنون، «آرزوی ايرانی‌ها برای تقويت نفوذ خود در اين کشورها خارج از توانايی‌شان بوده است» و همزمان مقام ديگری در دولت اوباما تأکيد کرده که واشينگتن از نزديک فعاليت‌های ايران را زير نظر دارد. اين روزنامه آمريکايی می‌نويسد که پاره‌ای از مقام‌های اين کشور گفته‌اند از اينکه ايران به طور گسترده به نفع رژيم بشار اسد و يا شيعيان بحرين وارد عمل نشده است، متعجب شده‌اند. با اين حال، آنها اعتقاد دارند که ايران مخفيانه به آقای اسد قول داده است در صورت افزايش اعتراض‌ها کمک‌های خود را افزایش خواهد داد.

به نوشته وال استريت جورنال، ايران برای مقابله نيروهای امنيتی سوريه با اعتراض‌های مردمی در اين کشور تا کنون ابزار و تجهيزات مختلفی به دمشق فرستاده است.

اين کمک‌ها شامل ابزار سرکوب و کنترل جمعيت، فناوری فيلترينگ سايت‌های اينترنتی و ارتباطات تلفنی، مشاوره و ارائه دانش فنی در زمينه رديابی خطوط اينترنتی از جمله ایميل‌ها و مطالب ارسالی بر روی وب سايت‌ها از سوی گروه‌های مخالف سوری است که برای سازماندهی اعتراض‌های خود و گزارش سرکوب‌های شديد نيروهای امنيتی از آنها استفاده می‌کنند. به گزارش وال استريت جورنال، ايران همچنين تجربيات خود در زمينه سرکوب اعتراض‌های پس از انتخابات رياست جمهوری سال ۱۳۸۸ را در اختيار مقام‌های سوری قرار داده است. يک مقام دفاعی آمريکا گفته است که «اين آدم‌ها (ايرانی‌ها) در زمينه برخورد با چنين موقعيت‌هايی راه‌های خوبی بلدند- آنها تجربيات زيادی کسب کرده‌اند.» وی با اشاره به جنبش سبز در ايران افزوده است که «مقام‌های سوری خواهان يک انقلاب سبز در کشور خود نيستند. و ايرانی حاضرند که در اين زمينه به آنها کمک کنند.»

رژیم خون ریز جمهوری اسلامی، ماشین اعدام همچنان قربانی می گیرد

  موج اعدام‌ها در جمهوری اسلامی ادامه دارد. همزمان شماری از معترضین و زندانیان سیاسی نیز به اعدام محکوم شده‌اند. نگاهی به آمار نیز این وضعیت...